[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.6K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#فرازی_از_تاریخ

💢 ۲۵ ربیع الثانی ، روز کناره‌گیری معاویه بن یزید بن معاویه از خلافت

▪️

هنگامی که #یزید بن معاویه در ۱۴ربیع‌الاول سال ۶۴هجری به درکات جحیم شتافت ،
#فرزندش_معاویه به جای وی نشست.

⬅️ او پس از چهل روز ،
یعنی در روز ۲۵ ربیع الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پدران خود را یاد کرد و گریهء شدیدی نمود و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود .

#مروان_بن_حکم از پای منبر برخاست و گفت:

👈 الحال که طالب خلافت نیستی , پس امر خلافت را به سویی بیفکن .

معاویة بن یزید گفت:

👈 من حلاوت خلافت را نچشیدم , چگونه راضی شوم که وزر و وبال آن را بچشم؟!

⬅️ بعد از این واقعه در خانه نشست و مشغول گریه شد و بعد از ۲۵ یا ۳۰ یا به نقلی ۴۰ روز فوت نمود ،
و به قولی او را مسموم کردند؛
پس از او خلافت اولاد ابوسفیان تمام شد و به مروان لعین و آل او منتقل گردید.(1)

روشنگری معاویه بن یزید بن معاویه، در مورد پدر و جدش در منابع مخالفین:::

<< همانا این خلافت ریسمان الهی است و جدم #معاویه با اهل آن در این امر نزاع نمود و آنرا به ناحق از #علی‌بن‌ابیطالب که #احق به آن بود گرفت و آنچه را که میخواست با شما انجام داد که می‌دانید ،
تا آنکه زمان مرگش فرا رسید و در قبرش گرفتار گناهان خویش شد ؛سپس امر به پدرم رسید که او نیز #اهلیت تصدی خلافت را #نداشت و با #فرزند_دختر_رسولخدا صلی الله علیه و (آله) به دشمنی پرداخت و او نیز عمرش تمام شد و
در حالیکه گرفتار گناهان خویش بود راهی قبر گردید ؛
(سپس به شدت به گریه افتاد و ادامه داد:) از بزرگترین امور و مصائب بر ما این است که می دانیم چه جایگاه بد و محل رجوع پستی (در جهنم) در انتظار اوست ؛
#یزید عترت رسولخدا را به قتل رساند ، شرب #خمر را مباح کرد و #کعبه را تخریب نمود و از شیرینی خلافت چیزی نچشید و من نیز از تلخی آن پیروی نخواهم کرد ؛
خودتان میدانید و این حکومت (من کاری به شما ندارم) به خدا سوگند اگر این دنیا خیر است؛ ما به حظی از آن رسیده‌ایم و اگر شر باشد، نسل ابوسفیان را بر آنچه از این شر بدانها رسیده است کافی است. >>(2)


1- 📔 توضیح المقاصد ص۱۲-۱۳ ، اربعین قمی ص۵۰۳ ، تتمة المنتهی ص۷۲ ، قلائد النحور , ج ربیع الثانی ص۲۶۲ ، فیض العلام ص۲۵۵
2- 📔الصواعق المحرقة ۶۰۱/۲


+
https://t.me/borrhan/49650
https://t.me/borrhan/49651
https://t.me/borrhan/60229


@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#شبهات_محرم

⚠️ پاسخ کوبنده به شبهه ی معاندین: آیا یزید بن معاویه دستور قتل امام حسین علیه السلام را نداده و راضی به این امر نبوده ؟!

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

قسمت پنجم:
https://t.me/Zandiq_IQ7/4241

#قسمت_ششم :

حتی پسر یزید هم اعتراف میکند که قاتل سیدالشهداء علیه السلام پدرش بوده است:

👳‍♂ جناب یعقوبی در کتاب تاریخش ، و امام ابن حجر هیتمی عالم مشهور اهل سنت مینویسند:

معاویه بن یزید میگوید: پدرم (يزيد) زمام امور را به دست گرفت، در حالى كه شايسته خلافت نبود. سوار بر مركب هوسش شد و اشتباه خود را نيكو به حساب آورد و اميدش را زياد كرد و آرزو ، او را تباه ساخت و اَجَلش كوتاه شد . پس [كم كم] توانش اندک شد و زمانش به پايان رسيد و در گورش قرار گرفت و گرفتار گناه و اسير جرمش شد» .
آن گاه معاويه (پسر يزيد) گريست و گفت: «بزرگ ترين درد ما ، اين است كه مى دانيم جايگاه او ، بد و بازداشتگاهش ، زشت است. او عترت پيامبر خدا را كشت و حرمت حرم را ريخت و كعبه را سوزاند. من ، عهده دار حكومت شما نيستم و زير بار نتايج كارتان هم نمى روم. خودتانيد و حكومت. به خدا سوگند، اگر دنيا غنيمت است، ما از آن ، بهره برده ايم و اگر شر است، همين مقدار كه خاندان ابوسفيان به آن رسيده اند، بسشان است!» .

#متن_عربی: ثم قلد أبي و كان غير خليق للخير، فركب هواه، و استحسن خطأه، و عظم رجاؤه، فأخلفه الأمل، و قصر عنه الأجل، فقلت منعته، و انقطعت مدته، و صار أ حفرته رهنا بذنبه، و أسيرا بجرمه. ثم بكى، و قال: إن أعظم الأمور علينا علمنا بسوء مصرعه و قبح منقلبه، و قد قتل عترة الرسول، و أباح الحرمة و حرق الكعبة، و ما أنا المتقلد أموركم، و لا المتحمل تبعاتكم، فشأنكم أمركم، فو الله لئن كانت الدنيا مغنما لقد نلنا منها حظا، و إن تكن شرا فحسب آل أبي سفيان

📒نام کتاب : تاريخ يعقوبی نویسنده : احمد بن ابی یعقوب  جلد : 2 صفحه : 254
🌐 https://b2n.ir/312349
📗نام کتاب : الصواعق المحرقة نویسنده : الهيتمی، جلد 2 صفحه 641
🌐 https://b2n.ir/248868

Forwarded from اتچ بات
#ضرورت_معرفت_امام (۶)

استکبار شیطان از سجده بر آدم علیه السلام

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

#قسمت_ششم::

🔻 نمونه‌ای که در جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام پیش آمد ، درس عبرتی است براي همه کسانیکه خیال میکننـد با میل و سلیقهٔ خود میتوان خدا را بندگی کرد.

قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام):

💠 قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَهًِْ (علیهم السلام) اسْجُدُوا لِآدَمَ (علیه السلام) فَسَجَدُوا لَهُ فَأَخْرَجَ إِبْلِیسُ مَا کَانَ فِی قَلْبِهِ مِنَ الْحَسَدِ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ فَقالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فأَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ وَ اسْتَکْبَرَ وَ الِاسْتِکْبَارُ هُوَ أَوَّلُ مَعْصِیَهًٍْ عُصِیَ اللَّهُ بِهَا قَالَ فَقَالَ إِبْلِیسُ یَا رَبِّ اعْفُنِی مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ (علیه السلام) وَ أَنَا أَعْبُدُکَ عِبَادَهًًْ لَمْ یَعْبُدْکَهَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ (علیه السلام) وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ (علیه السلام) قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا حَاجَهًَْ لِی إِلَی عِبَادَتِکَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ، وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی یَوْمِ الدِّینِ 

#ترجمه :
🔸خدای متعال به ملائکه فرمود: پیش روی آدم سـجده کنید. آنها هم سـجده کردند. آن گاه ابلیس حسادت قلبی خود را آشـکار کرد و از سـجده بر آدم امتنـاع ورزیـد. پس خـدای عّزوجل فرمود: «آنگاه که تو را امر به سـجده کردم، چه چیز تو را از این کار بازداشت؟!»
گفت: «من از آدم بهتر هستم. زیرا مرا از آتش خلق کرده ای و او را از گِل.» بنابراین اول کسی که #قیاس کرد ابلیس بود و استکبار ورزید و استکبار اولین معصیتی است که نسبت به خداوند انجام شده است. پس ابلیس گفت: پروردگار من، مرا از سـجده بر آدم معاف گردان. (در عوض) من تو را عبادتی خواهم کرد که هیـچ فرشـته ای، تو را آنگونه عبـادت نکرده باشـد. خـدا فرمود: من نیازی به عبادت تو نـدارم. من میخواهم فقط ازطریقی که خود می خواهم، عبـادت شوم، نه آن گونه که تو میخواهی. #ابلیس هم زیر بـار سـجده نرفت. پس خـدای متعـال فرمود: «از بهشت بیرون برو. تو رانده شده هستی. و لعنت من تا روز جزا بر تو باد.» (ر.ک: تصویر الحاقی)


🔚🔚 می‌بینیم که شـیطان به ظاهر منکر خـدایی خـدا و ربوبیت او نبوده است و آنگاه که خدا را می‌خواند می‌گوید : « یاربّ» اما چـون نمیخواست به فضایـل خلیفه خـدا حضـرت آدم علیه السـلام (و در رأس آنهـاخلافت ایشـان) اقرار و نمایـد، استکبار ورزید و مسیر دیگری را غیر از آنچه خداوند مقرر کرده بود برای بندگی خدا پیشـنهاد کرد(!) 👈 درحالیکه روح و حقیقت بندگی خدا این است که امر او اطاعت شود و تنها عملی عبادت است که به قصد امتثال امر او و انقیاد و #تسـلیم نسبت به خواست او انجام شود.
اگر چنین نباشد، هر قدر شیطان یا انسان یا مخلوق دیگري تلاش کنـد و زحمت بکشـد، تلاش و زحمتش عبادت خدا نیست بلکه سرکشـی و عصـیان نسـبت به خداوند متعال است. راه بندگی خدا تنها بوسیله خود خدا معین و مشخص میگردد و او نیز آنرا منحصـر در #تسـلیم و #پـذیرش منصب الهی برگزیدگان
خویش کرده است
.



پ.ن : مطابق احادیث متعددی که از ائمه علیهم‌السلام منقول است امر خداونـد به سـجده بر آدم علیه‌السلام به جهت تعظیم و بزرگداشت آن حضـرت بوده و اینکه سـجده‌کنندگان به فضـیلت ایشان اقرار و اعتراف نمایند، تعبیر درباره وجه وجوب سجده بر آدم چنین است:
«لکِن اعترافًا لأدَمِ بالفَضیلَةِ» (تفسیر کنزالدقایق ج۱ص۳۵۵ به نقل از احتجاج)
🔖البته فضـیلت حضـرت آدم علیه السـلام نیز به این جهت بوده که ایشان حامل انوار چهارده معصوم علیهم السـلام بوده است وشـیطان هم چون نمیخواست در برابر این انوار مقّدسه خضوع و تواضع کند، ازسجده بر آدم استنکاف ورزید و کافر شد. قسمتی از فرمایش امام عسکری علیه‌السلام در این خصوص چنین است:
🔸امر الله الملائکة بالسجود لآدم تعظيما له و أنه قد فضله بأن جعله وعاء أنفك الاشباح التي غم أنوارها الآفاق فسجدوا إلا إبلیس أبى أن یتواضع لجلال عظمة الله و أن يتواضع لأنوارنا أهل البيت و قد تواضعت الملائكة كلها فاستكبر و ترفع و كان بإبايه ذلك و تكبره من الكافرين (تفسـیرکنز الدقائق ج1 ص358 به نقل ازشـرح الآیات الباهره)
🔚از این حدیث و امثال آن میتوان فهمید که سـبب کفر شـیطان عدم #اعتراف او به فضایل و مقامات خلفاي الهی-حضـرت آدم و انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السلام- بوده است.


@borrhan
#حرکت_حسینی (۴۹)
#شبهات_محرم
#عاشورادرکتاب_مقدس (۱۴)
#عاشورا در منابع مخالفین (۱۰۷)

⁉️آیا سیدالشهداء علیه‌السلام از آنچه برایشان پیش آمد آگاه بودند یا نه ؟

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_ششم

🔻بحث بعدی اینست که در نهضت سیدالشهداء علیه‌السلام مطالب مربوط به قبل از نهضت مطالعه بشود؛ و مطالب مربوط به مراحل نهضت نیز مطالعه بشود.

🔚منظور از قبل یعنی هرچه مربوط به قبل از تاریخ 15 رجب سال 60 ، روز مرگ #معاویه لعنة الله علیه بوده است؛ در مورد هر آنچه مربوط به ما قبل بود؛ اگر بنا شد به سراغ کتابهای حدیث برویم، احادیث قطعی قطعی، که با مشاهدۀ آنها یقین پیدا می‌کنیم، اگر جمع شود متجاوز از 50 حدیث است؛ که مقداری از آن را مرحوم علامۀ امینی اعلی الله مقامه الشریف؛ و بقیه را دیگران جمع کرده اند. هیچ کس نمی تواند بگوید که ما از همۀ این احادیث خبر داشتیم؛ ولی سید الشهداء علیه‌السلام خبر نداشتند. این شوخی کردن است.

🔚 مدلول آن احادیث اینست که از حین بارداری و قبل از تولد سیدالشهداء علیه‌السلام پیامبر صلی‌الله علیه و آله گریه کرده و دیگران را به گریه واداشته اند؛ و روز ولادت این چنین بوده و ... و چطور می شود پذیرفت که از این گریه ها سید الشهداء علیه‌السلام هیچ آگاه نبوده اند؟ گاهی خود حدیث منتهی به سید الشهداء علیه‌السلام می‌شود.
نویسندۀ آن ورق پاره‌ای که ادعا نمود امام حسین علیه‌السلام از سرنوشت خویش آگاه نبودند نه این که به حدیث شیعی پوزخند زده؛ بلکه به حدیث اسلامی پوزخند زده است. البته از او بیش از این توقع نیست؛ و مسلّماً برای او آسان است که صحیح بخاری را با اصول کافی یکسان بداند؛ و خود را خارج از دایرۀ امامیه به شمار آورد. اما قدر مسلم طبق ضوابط اسلامی؛ در بسیاری از آثار علمای عامه، مثلاً در کتاب «الشفا فی حقوق المصطفی» متعلق به قاضی عِیاض و شروح آن، که این شروح چاپ شده است:
🔸«وأخبر بقتل الحسین ع بالطف؛و أخرج بیده تربة و قال فیها مضجعه.» (الشفا فی حقوق المصطفی، ص 429، ط دبی، 1434)

و نیز در کتاب «المواهب اللَدُنّیَّة بالمِنَحِ المُحمّدیّة» نوشتۀ «احمد بن محمد قسطلانی» چنین آمده است:
🔸«ومن ذلک إعلامه بقتل الحسین ع بالطف؛و أخرج بیده تربة و قال فیها مضجعه.» (المواهب اللدنیة، ج 3، ص 568، المکتب الإسلامی، 1425)

یکی از چیزهایی که دلیل بر نبوت خاتم انبیاء صلی‌الله علیه و آله شده است و همه بالاتفاق، ذکر کرده اند؛ علم غیب خاتم انبیاء صلی‌الله علیه و آله است. یکی از مصادیق علم غیب حضرت که آن را همه بالاتفاق، نقل کرده اند عبارت است از «اِخبارهُ بِشهادة الحسین ع اِبنِه؛ فَکانَ کَما اَخبَر»: خبر دادن ایشان به شهادت فرزندشان حسین علیه‌السلام؛ که همان گونه که فرمودند واقع شد.

البته این إخبار یک خبر سر بسته و کلی نبوده؛ بلکه با تمامی جزئیات و خصوصیات فرمودند؛ و همان گونه واقع شد. إخباری که آن را یکی از ادلۀ قطعی نبوت شمرده اند.

⁉️آیا این دلیل قطعی را همۀ علما می دانستند؛ ولی سید الشهدا علیه‌السلام از این دلیل قطعی و روشن آگاه نبوده اند؟

ما از اینجا شروع می کنیم؛ تا در مرحلۀ تطبیقی برسیم به این که سید الشهدا علیه‌السلام آگاه بودند؛ و دیگران هم آگاه بودند؛ و خیلی هم آگاه بودند؛ و طوری بوده که آنهایی که می‌خواستند نفوذ کنند؛ مثل کعب الاحبار، آگاهی خود را اعلان کرده اند.

یکی از خصوصیاتی که مورخین، به سند از کعب نقل می کنند اینست که امیر المومنین علیه السلام از مقابل وی رد شدند. کعب گفت این جوان را می‌بینید؟ ما خبر قطعی داریم که فرزند ایشان را همین امت می کشند. راوی با تعجب گفت: «فرزند ایشان را می کشند؟» گفت: «بله، و خبر داریم؛ و جایش را هم می‌دانیم.»
«عن عمار الدهنی، قال: «مرَّ علیٌّ علی کعبٍ؛ فقال اِنَّ مِن وَلَدِ هذا لَرَجُلٌ یُقتَلُ فی عِصابَةٍ لا یَجِفُّ عَرَقُ خیولِهم حتی یَرِدوا علی محمدٍ ص» (طبقات ابن سعد، ج 6، ص 420، مکتبة الخانجی:ر.ک: تصویر الحاقی)؛ (تهذیب التهذیب، ج 2، صص347- 348، دارالکتب الاسلامی).
این مطلب را هم ابن سعد کاتب و هم ابن حجر در تاریخ خود نقل می کنند؛
ذکر این نکته نیز در انتها خالی از لطف نیست که شمس الدین ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء ، ج ٣ ، صص ۲۹۰ و ٢٩١ که اسکن آن در ادامه خواهد آمد، خبری می‌آورد که راس الجالوت (پیشوای یهود) و کعب الاحبار (یهودی معروف که به ظاهر مسلمان شد.) درباره شهادت امام حسین علیه‌السلام و محل شهادت بر اساس کتب پیشین خبر داشته اند.
«كُنَّا نَسْمَعُ أَنَّهُ يُقتَلُ بِكَرْبَلاَءَ ابْنُ نَبِيٍّ»

و نمی‌شود گفت که آنکه ادعا نمود اهل نظر است و بیان کرد سیدالشهداء علیه‌السلام از سرنوشت خویش بیخبر بودند تاریخ را مطالعه نکرده است! باید به هوش بود که آن دست و آن دستها، و آن دهان و آن دهانها، و آن اندیشه با چه کسانی و در کجا و به چه جهت با تشیع در رابطه بوده اند!؟



@borrhan
#منجی (۲۹۹)

بشارت انجیل یوحنا به ظهور خاتم الانبیاء

#قسمت_ششم (پایانی)
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

در قسمت پنجم به عبارتی در انجیل یوحنا درباره فاراقلیط که مسیحیان بر اساس آن معتقدند بشارت به روح القدس است پرداختیم و اینک پاسخ به باقی اشکالات

اشکال :
گفته اند که خطاب در اینجا به حواریون بوده چون مسیح از ضمیر «شما» استفاده کرده است!

←پاسخ : پیداست که این اشکال از اشکالات قبلی بسیار ضعیف تر است! وقتی صاحب یک دین و آیین و مکتب ، درمقام تعلیم ، شاگردان و پیروانش را خطاب قرار میدهد قطعا خطابش شامل همه پیروانش نمیشود.و الا کل دستورات و تعالیمش با مرگ شاگردان و مخاطبان ، منقضی میشود! حواریون مسیح واسطه پیام و بشارت او هستند؛ به علاوه که حضرت عیسی در این بیانش ، از شخصیتی با خطاب و آثار جهانی ابدی خبر میدهد. در حالی که حواریون عمر ابدی و حضور جهانی نداشته‌اند.

شبهه : شما مسلمین معتقد هستید که منظور از آن شخصیت موعود در انجیل یوحنا ، پیامبر اسلام هست! در حالی که یوحنا بار ها تصریح کرده که این شخص تسلی دهنده (فاراقلیط) ، یک روح هست. نه یک انسان جسمانی و برای همین بارها از او به عنوان روح راستی نام برده است ...

←پاسخ : اولا این بشارت مسیح در زمانی هست که هنوز رسول الله در زمین نیامده بودند و حالت روحانی داشتند!
ثانیا . کتاب مقدس مسیحی ، در مواردی از انبیاء با اصطلاح روح یاد کرده است!
ببینید :
🔻رساله اول یوحنا . باب ۴ : بند ۱
«ای عزیزان، هر روحی را باور مکنید، بلکه آنها را بیازمایید که آیا از خدا هستند یا نه زیرا انبیای دروغینِ بسیار به دنیا بیرون رفته‌اند.»
https://bible.com/bible/118/1jn.4.1.NMV

اشکال :
مسیح بنابر انجیل یوحنا فرموده است که من آن تسلی دهنده(فاراقلیط) را خواهم فرستاد! در حالی که پیامبر شما از سوی مسیح فرستاده نشده بلکه در نگاه اسلامی ، خداوند او را فرستاده است
. انجیل یوحنا ، باب ١۶ : بند ٧
«با این حال، من به شما راست میگویم که رفتنم به سود شماست. زیرا اگر نروم، آن مدافع نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم.»
https://bible.com/bible/118/jhn.16.7.NMV

←پاسخ : این قسمت از عبارات متشابه است که خود مسیح آن را تفسیر کرده است. در واقع بنابر انجیل یوحنا ، مسیح دعا میکند که خداوند آن شخصیت موعود را بفرستد و خداوند دعای او را اجابت میکند::
🔻انجیل یوحنا . باب ١۴ : بند ١۶
«و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد»
https://bible.com/bible/118/jhn.14.16.NMV

اشکال :
مسیح گفته است که آن شخصیت موعود به نام من خواهد آمد. یعنی زیر مجموعه مسیح است در حالی که شما پیامبر خودتان را بالاتر میدانید
انجیل یوحنا ، باب ۱۴ : بند ۲۶
https://bible.com/bible/118/jhn.14.26.NMV

←پاسخ : در پاسخ به این قسمت بایستی به چند نکته مهم اشاره کرد :
🔖عبارت «به نام من» به این معنا نیست که آن شخصیت موعود ، زیر مجموعه مسیح باشد بلکه در کتاب مقدس به معنای در جایگاه من نیز آمده است!
به عنوان نمونه ببینید:

🔻انجیل متی ، باب ٢۴ : بند ۵
«زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت، “من مسیح هستم،” و بسیاری را گمراه خواهند کرد».
https://bible.com/bible/118/mat.24.5.NMV

در اینجا به صراحت مشخص است که منظور از «به نام من» در جایگاه و مقام من است. چون آن اشخاص مدعی مسیح بودن هستند! در اینجا هم میتوان گفت که روح راستی یا فاراقلیط ، در جایگاه مسیح خواهد آمد. چون او نیز دارای نبوت است
خود مسیح به این واقعیت اشاره دارد که آن شخصیت موعود از او مفید تر و برتر است:انجیل یوحنا ، باب ١۶ : بند ٧

اشکال : در این بخش تصریح به نام روح القدس شده است :
انجیل یوحنا ، باب ۱۴ : بند ۲۶
«اما آن مدافع، یعنی روح القدس، که پدر او را به نام من میفرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد.»
https://bible.com/bible/118/jhn.14.26.NMV

←پاسخ : در برخی نسخه های انجیل یوحنا این عبارت نیامده است که فاراقلیط را همان روح القدس معرفی کند!
عالوه بر اختلاف نسخه ها ، قرائن قوی وجود دارد که بتوان گفت نام روح القدس به دست کاتبان بعدی افزوده شده است! چنانکه در نیمه اول بحث ، قرائن مختلفی نشان دادیم که فاراقلیط موعود نمیتواند روح القدس باشد. از جمله صفات و ضمیر و ...
همچنین آن عنوان را می‌توان به روح پاک و مقدس معنا کرد نه لزوما همان موجود روحانی که با عنوان روح القدس می‌شناسیم

علاوه بر این : روح القدس نیز البته در اعمالی که پیامبران انجام میدهند ، به ایشان کمک میرساند و نقش واسطه دارد. در اینجا هم اگر بخواهد آن رسالت هایی که بشارت انجیل یوحنا درباره اش گفته را به انجام برساند ، بایستی از طریق یک پیامبر و امداد به او انجام وظیفه کند نه به تنهایی.


@borrhan
#منجی (۳۴۱)

🟨 ظهور کامل نور وحی در فاران

اثبات بشارت تورات درباره ظهور اسلام از حجاز

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_ششم

🔻حال تفسیر رسمی و غالب یهود را از آن آیات در بشارت تورات با هم بررسی می‌کنیم. تفسیری که قبل از ظهور اسلام در تلمود بابلی بیان شده بود.

طبق یک میدراش در تلمود بابلی (بخش عَوُداه صاراه) سوالی مطرح می‌شود که :

چرا تورات به دیگر ملت ها داده نشد و فقط به بنی‌اسرائیل داده شد؟ آیا آنان در این زمینه حق گلایه ندارند؟

در این کتاب پاسخ داده می‌شود : «تورات گفته که خدا از سینا آمد در سعیر بر ایشان طلوع کرد و در فاران درخشان شد
همچنین در باب سوم کتاب حبقوق به آمدن خدا از تیمان و فاران اشاره شده است! »
(ر.ک: تصویر الحاقی)

در واقع میخواهند بگویند معنای این آیات این است که خدا توراتش را به اقوام دیگر عرضه کرد و آن ها نپذیرفتند ، پس از سعیر و فاران ، خدا شریعتش را بر بنی‌اسرائیل عرضه کرد و آن ها پذیرفتند پس دیگران نمی توانند اشکال کنند که چرا ما این امتیاز را نیافتیم.

بسیاری مفسرین یهودی همین نگاه تلمودی را تکرار کرده اند از جمله در ترگوم اورشلیم آمده است که : خدا ابتدا شریعتش را در سعیر بر قوم ادومیان عرضه کرد. ولی آنان نپذیرفتند چون در آنجا امده بوده که : «قتل نکن» سپس شریعت الهی در فاران بر بنی اسماعیل عرضه شد! ولی آن ها نپذیرفتند چون در آنجا آمده بود که : «دزدی نکن» اما وقتی بر بنی اسرائیل عرضه شد آن را کاملا قبول کردند!!

↩️ «جاء في ترجوم أورشليم أن هللا نزل ليقدم الشريعة، فقدمها على جبل سعير لألدوميين لكنهم رفضوها، ألنه جاء فيها وصية: "ال تقتل". ثم قدمها على جبل فاران لإلسماعيليين فرفضوها، ألنه جاء فيها وصية: "ال تسرق". وإذ جاء إلى جبل سيناء إلسرائيل قالوا: "كل ما يقوله الرب نفعل".»
نقل از سایت کلیسای قبطی ارتدوکس در مصر

https://st-takla.org/pub_Bible-Interpretations/Holy-Bible-Tafsir-01-Old-Testament/Father-Tadros-Yacoub-Malaty/05-Sefr-El-Tathneya/Tafseer-Sefr-El-Tathnia__01-Chapter-33.html

←برخی مفسرین یهود بر این تفسیر یک جنبه دیگر افزوده اند و آن اینکه : خدا شریعت را بر فرشته موکل بنی اسماعیل و بنی ادوم عرضه کرد ولی آن فرشته ها نپذیرفتند!

مرحوم جدید الاسلام از علمای یهود که مسلمان شد در کتاب محضر الشهود ، ص ۹۰ ، که اسکن آن در ادامه خواهد آمد چنین می‌گوید : که چون از نگاه یهود ، بنی عیص (ادومیان) و بنی اسماعیل لیاقت نزول فرشته و نبوت را ندارند ، برخی از یهود چنین معنا کرده اند که آن کتاب الهی بر فرشته عرضه شد نه بر خود آن قوم


🔚اما نقد بر این پاسخ در تلمود بابلی :

⃣1 - رویکرد قومیت گرایانه و تعصب دنیوی در این تفسیر مشخص است! می‌بینید که مجبور شده اند عبارت توراتی را بر عکس کنند! تورات ابتدا از سینا شروع میکند و اوج آن نور الهی را در سعیر و فاران میداند. ولی ایشان نزول نور بر سعیر و فاران را به قبل از شریعت توراتی در سینا برگردانده اند تا مشکلی برای تعصبات و عقایدشان پیش نیاید❗️
و در ضمن تفسیر نیز چنین القاء کردند که اسماعیلیان و ادومیان (دو قوم رقیب یهود) به قدری دچار شرارت هستند که شایستگی بعثت انبیا و نزول شریعت را ندارند!

⃣2 - تورات می‌گوید نور الهی در سعیر و فاران به درخشش بیشتر میرسد نه اینکه به ایشان عرضه شد و قبول نکردند!

⃣3 - کتاب حبقوق نیز می‌گوید طریقت آن نور فارانی پایان ندارد و در جهان منتشر
می شود (چنانکه در مباحث قبل دیدیم) نه اینکه رد کردند!
اصلا سخن آن آیات در رابطه با نزول خود وحی است که در فضایی از نور و معنویت روی میدهد. نه واکنش اقوام

⃣4 - آیا بنی اسرائیل چنانکه این تفسیر مدعی است. به دستورات تورات ملتزم شدند؟ ایشان بار ها و بار ها از طرف کتب مقدس خودشان مورد سرزنش واقع شدند. پیشتر به نمونه ای را از زبان حضرت موسی علیه‌السلام در همین کتاب تثنیه اشاره کردیم ؛ اما نمونه دیگر در ابتدای کتاب اشعیا ↓↓


👇👇ادامه 👇👇
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 05
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 06
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیت‌های بی‌انتهای امیرالمومنین علیه‌السلام در آینه خطبه شقشقیه - شورای شوم شش نفره عمر و‌ انتخاب عثمان

#قسمت_ششم

#خطبه_شقشقیه (۱۸)
#روابط (۱۲۲)
@borrhan