#مالک_اشتر (۴۷)
#ترور (۵۰) #قیاس_با_معصوم (۲۳)
🔖 در تتمهٔ ماه #رجب در سال۳۷ یا ۳۸ هجری صحابی جلیل القدر ؛ بزرگ فرمانده لشکر امیرالمؤمنین علیهالسلام ابوابراهیم مالک اشتر نخعی به شهادت رسید.
🔻مالک اشتر بینظیر و آشنایی با سربازان عسلی!
←ماجرای یڪ ترور!
┄┅━🜋𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐🜋━┅┄
🔹عوانه گوید: زمانی که خبر مرگ اشتر به امیرالمؤمنین رسید از منبر بالا رفت و بر مردم خطبه ایراد کرد و فرمود:
🔻..شگفتا از مالک؟ مالک چه بود؟ و آیا زنان میتوانند همتای مالک را بزایند؟و آیا موجودی مانند مالک است؟
🔸..و فرمود: به خدا سوگند مرگ او اهل مغرب را عزیز و اهل مشرق را ذلیل کرده است. راوی گفت: و روزها بر او گریست و بسیار بر او غمگین شد و فرمود: پس از او هرگز مانند او را نمیبینم!
📚الإختصاص، ص۸۱
📚الغارات، ج۱، ص۲۶۵
📚بحارالأنوار، ج ۳۳، ص۵۵۶ ، ص۵۹۱
✍ پینوشت: همانطور که نمیشود به هر غَرضی کسی را با معصوم قیاس کرد و او را #حسین_زمان و #علی_زمان نامید، نمیشود حتی در حد لفظ و بنا بر مبالغه یا حقیقتاً کلامی بگوییم که دال بر قیاس افراد معمولی با یاران خاص امیرالمؤمنین علیهالسلام باشد. لذا از به کار بردن عباراتی مانند #مالک_اشتر_زمان باید پرهیز نمود؛
🤚 حال این تحلیل تاریخۍ را با تأمّل بخوانید تا با شیوه #معاویه در حذف مخالفان خود آشنا شوید↓↓↓
درتاریخ مشهور است که معاویه ﴿لَعَنَهُ الله﴾ مخالفان سیاسۍ خود را با سم تصفیه میڪرد، سم را نیز در قالب #عسل گوارا میفرستاد تا مخالفین خود را با تمیزترین شڪل به قتل برساند، سپس از ڪرده خویش اظهار خشنودۍ میڪرد.
✘یکۍ از قربانیان معاویه حضرت مالڪ اشتر﴿رُضوانُ اللهِ ؏َـلَیْه﴾ بود،ڪه به گواهۍ بسیارۍ از تابعین به دست معاویه مسموم شد!
❶⇜عبدالڪریم بن حارث میگوید:«علۍ اشتر را بر مصر فرستاد،وقتی به شهر قلزم آمد، جرعه ای عسل خورد وفوت کرد! پس خبر به معاویه وعمرو رسید،پس عمرو گفت: براۍ خدا سربازانۍ از عسل است!»
حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَدِينِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي اللَّيْثُ، عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ الْحَارِثِ، قَالَ: وَبَعَثَ عَلِيٌّ مَالِكًا الأَشْتَرَ عَلَى مِصْرَ، فَلَمَّا قَدِمَ الْقَلْزُمَ، شَرِبَ شَرْبَةً مِنْ عَسَلٍ، فَمَاتَ.فَبَلَغَ ذَلكَ مُعَاوِيَةَ، وَعَمْرًا، فَقَالَ عَمْرٌو «إِنَّ لِلَّهِ جُنُودًا مِنْ عَسَلٍ»
❷⇜عمرو بن دینار گفت:«وقتی خبر مرگ مالک اشتر به عمرو بن العاص رسید،گفت براۍ خدا سربازانۍ از عسل است»
قَالَ سُفْيَانُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، أَنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَالَ لَمَّا بَلَغَهُ مَوْتُهُ: «إِنَّ لِلَّهِ جُنُودًا مِنَ الْعَسَلِ»
❸⇜یزید بن ابۍحبیب گفت:«علی مالک اشتر را به عنوان امیر بر مصر فرستاد،پس حرکت کرد تا اینکه به پُل قلزم رسید.جرعه ای عسل خورد،وفوت کرد.خبر مرگش به عمرو بن العاص رسید وگفت برای خدا سربازانۍ از عسل است!»
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الحَضْرَميّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْن عُميرة، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُوسُفَ، عَن ابْنِ لَهِيعَةَ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي حَبِيبٍ، قَالَ: بَعَثَ عَلِيٌّ مَالِكَ الأَشْتَرِ أَمِيرًا عَلَى مِصْرَ، فَسَارَ يُرِيدُ مِصْرَ حَتَّى نَزَلَ جِسْرَ القَلْزُمِ،فَشَرِبَ شَرْبَةً مِنْ عَسَلٍ، فَمَاتَ، فَبَلَغَ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ مَوْتُهُ، فَقَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ جُنُودًا مِنَ الْعَسَلِ»
📚📕كتاب الولاة،الکندۍ ج:۱ ص:۲۲
💡↫از مرویات معتبر بر مۍآید که معاویه با مشورت عمرو بن العاص دست به مسموم کردن مالک اشتر زدند.اینکه #عمروعاص عسل را به «سربازان خدا» توصیف میڪند، به وضوح نشان میدهد که عسل مسموم را آنان فرستاده اند.
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
🔬تاریخ قربانیان فراوانۍ براۍ معاویه ثبت کرده است که در اثر سم کشته شدند؛ از جمله «عبدالرحمن بن #خالد_بن_ولید» ، «سعد بن ابۍوقاص» و... مهمترین آنان فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سید جوانان اهل بهشت «حضرت امام حسن مجتبۍعلیهالسلام» است.
🔗 پیشنهاد مطالعه : مطالعه تطبیقی در مورد شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و نقش معاویه و امپراطور روم در این ترور دردناک
➖➖➖➖➖
@borrhan
#ترور (۵۰) #قیاس_با_معصوم (۲۳)
🔖 در تتمهٔ ماه #رجب در سال۳۷ یا ۳۸ هجری صحابی جلیل القدر ؛ بزرگ فرمانده لشکر امیرالمؤمنین علیهالسلام ابوابراهیم مالک اشتر نخعی به شهادت رسید.
🔻مالک اشتر بینظیر و آشنایی با سربازان عسلی!
←ماجرای یڪ ترور!
┄┅━🜋𖣐▪️﴾﷽﴿▪️𖣐🜋━┅┄
🔹عوانه گوید: زمانی که خبر مرگ اشتر به امیرالمؤمنین رسید از منبر بالا رفت و بر مردم خطبه ایراد کرد و فرمود:
🔻..شگفتا از مالک؟ مالک چه بود؟ و آیا زنان میتوانند همتای مالک را بزایند؟و آیا موجودی مانند مالک است؟
🔸..و فرمود: به خدا سوگند مرگ او اهل مغرب را عزیز و اهل مشرق را ذلیل کرده است. راوی گفت: و روزها بر او گریست و بسیار بر او غمگین شد و فرمود: پس از او هرگز مانند او را نمیبینم!
📚الإختصاص، ص۸۱
📚الغارات، ج۱، ص۲۶۵
📚بحارالأنوار، ج ۳۳، ص۵۵۶ ، ص۵۹۱
✍ پینوشت: همانطور که نمیشود به هر غَرضی کسی را با معصوم قیاس کرد و او را #حسین_زمان و #علی_زمان نامید، نمیشود حتی در حد لفظ و بنا بر مبالغه یا حقیقتاً کلامی بگوییم که دال بر قیاس افراد معمولی با یاران خاص امیرالمؤمنین علیهالسلام باشد. لذا از به کار بردن عباراتی مانند #مالک_اشتر_زمان باید پرهیز نمود؛
🤚 حال این تحلیل تاریخۍ را با تأمّل بخوانید تا با شیوه #معاویه در حذف مخالفان خود آشنا شوید↓↓↓
درتاریخ مشهور است که معاویه ﴿لَعَنَهُ الله﴾ مخالفان سیاسۍ خود را با سم تصفیه میڪرد، سم را نیز در قالب #عسل گوارا میفرستاد تا مخالفین خود را با تمیزترین شڪل به قتل برساند، سپس از ڪرده خویش اظهار خشنودۍ میڪرد.
✘یکۍ از قربانیان معاویه حضرت مالڪ اشتر﴿رُضوانُ اللهِ ؏َـلَیْه﴾ بود،ڪه به گواهۍ بسیارۍ از تابعین به دست معاویه مسموم شد!
❶⇜عبدالڪریم بن حارث میگوید:«علۍ اشتر را بر مصر فرستاد،وقتی به شهر قلزم آمد، جرعه ای عسل خورد وفوت کرد! پس خبر به معاویه وعمرو رسید،پس عمرو گفت: براۍ خدا سربازانۍ از عسل است!»
حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَدِينِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي اللَّيْثُ، عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ الْحَارِثِ، قَالَ: وَبَعَثَ عَلِيٌّ مَالِكًا الأَشْتَرَ عَلَى مِصْرَ، فَلَمَّا قَدِمَ الْقَلْزُمَ، شَرِبَ شَرْبَةً مِنْ عَسَلٍ، فَمَاتَ.فَبَلَغَ ذَلكَ مُعَاوِيَةَ، وَعَمْرًا، فَقَالَ عَمْرٌو «إِنَّ لِلَّهِ جُنُودًا مِنْ عَسَلٍ»
❷⇜عمرو بن دینار گفت:«وقتی خبر مرگ مالک اشتر به عمرو بن العاص رسید،گفت براۍ خدا سربازانۍ از عسل است»
قَالَ سُفْيَانُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، أَنَّ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ قَالَ لَمَّا بَلَغَهُ مَوْتُهُ: «إِنَّ لِلَّهِ جُنُودًا مِنَ الْعَسَلِ»
❸⇜یزید بن ابۍحبیب گفت:«علی مالک اشتر را به عنوان امیر بر مصر فرستاد،پس حرکت کرد تا اینکه به پُل قلزم رسید.جرعه ای عسل خورد،وفوت کرد.خبر مرگش به عمرو بن العاص رسید وگفت برای خدا سربازانۍ از عسل است!»
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الحَضْرَميّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْن عُميرة، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُوسُفَ، عَن ابْنِ لَهِيعَةَ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي حَبِيبٍ، قَالَ: بَعَثَ عَلِيٌّ مَالِكَ الأَشْتَرِ أَمِيرًا عَلَى مِصْرَ، فَسَارَ يُرِيدُ مِصْرَ حَتَّى نَزَلَ جِسْرَ القَلْزُمِ،فَشَرِبَ شَرْبَةً مِنْ عَسَلٍ، فَمَاتَ، فَبَلَغَ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ مَوْتُهُ، فَقَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ جُنُودًا مِنَ الْعَسَلِ»
📚📕كتاب الولاة،الکندۍ ج:۱ ص:۲۲
💡↫از مرویات معتبر بر مۍآید که معاویه با مشورت عمرو بن العاص دست به مسموم کردن مالک اشتر زدند.اینکه #عمروعاص عسل را به «سربازان خدا» توصیف میڪند، به وضوح نشان میدهد که عسل مسموم را آنان فرستاده اند.
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
🔬تاریخ قربانیان فراوانۍ براۍ معاویه ثبت کرده است که در اثر سم کشته شدند؛ از جمله «عبدالرحمن بن #خالد_بن_ولید» ، «سعد بن ابۍوقاص» و... مهمترین آنان فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سید جوانان اهل بهشت «حضرت امام حسن مجتبۍعلیهالسلام» است.
🔗 پیشنهاد مطالعه : مطالعه تطبیقی در مورد شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و نقش معاویه و امپراطور روم در این ترور دردناک
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#ترور (۵۶) #فرحة_الزهراء
#ابوبکر_شناسی (۴۷)
#مالک_بن_نویره (۱۵)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰)
✅ عمَر و مخالفان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا به مرگهای مشکوک از صحنه حذف میشدند و یا خشونت خلفا گریبان آن ها را میگرفت!
در دوران ابوبکر داستان #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ کشتن ام فروه ؛ سوزاندن فجائه سلمی ؛ کشته شدن مالک بن نویره ؛ مرگ مشکوک ام ایمن و .... به وقوع پیوست که در همگی آنان خلیفه دوم نقش به سزایی داشت ؛
در واکاوی بیشتر آنچه بر سر مخالفین حکومت عمری آمد ، موارد ذیل را میتوان در نظر گرفت:
🔻طبیب ابوبکر ، پزشک مشهور عرب ، حارث بن کَلده مدتی پس از مرگ ابوبکر مرد! (۱) مرگ او این شک را تقویت میکند که او مطالبی دربارهی فرد یا افراد مسئول مرگ ابوبکر میدانسته است، میگویند که عمر آخرین نفری بوده است که ابوبکر را زنده دیده بود. در برخی منابع آمده است او که از اثر نکردن سریع سم بر روی ابوبکر و ادامه زنده ماندنش نگران بود با گذاشتن بالش بر روی دهان ابوبکر به زندگی او پایان داد.(۲)
🔻چنین وضعیتی را در ماجرای ابن کعب نیز میتوان جستجو کرد در اوایل هفتهای اهل عراق برای پرسیدن سوالاتی درباره مسئله نفاق به سراغ ابی بن کعب صحابی مشهور رفتند ابی بن کعب در پی سوالات اهل عراق تحریک شده با صدای بلند اعلام میکند که در روز جمعه منافقان زمان رسول خدا را معرفی خواهد کرد؛ او در چهارشنبه یا پنجشنبه همان هفته در سال ۲۲ هجری میمیرد(۳) تا نشان دهد زبان سرخ در زمان خلیفه عادلی مانند عمر بن خطاب با سرعت زیادی سر سبز را بر باد میدهد! ترور ابی بن کعب تلاش برای کشتن فردی بود که میخواست خلیفه واقعی رسول خدا صلیالله علیه و آله را به مردمان ناآگاه آخرین سالهای خلافت عمر بشناساند.(تفصیل ماجرا و مدرک)
🔻اما شاید یکی از اولین ترورها در سال ۱۴ یا ۱۵ هجری اتفاق افتاد ؛ سعد بن عُباده که در سقیفه با ابوبکر به مخالفت پرداخت و بعدها نیز از جمله مخالفان عمر بود ، از جمله این ترور شدگان است.
او در دوران حکومت عمر به بهانه مخالفت با خلیفه به شام رفت و در آنجا کشته شد شایعه کردند که جنیان او را به قتل رساندند(۴- ر.ک: تصویر الحاقی).
جالب آنکه این مطلب در منابع شیعی به صورت احتجاجی جالب به یادگار مانده است ؛ ←در منابع آمده است که #ابوحنیفه بزرگ حنفیان در پی مناظرهای با مومن الطاق از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام میگوید: «اگر واقعاً حق با علی بود پس چرا خود او دم از این حق نزد و بر گرفتن آن اصرار نکرد؟!» مومن الطاق پاسخ میدهد: ترسید که جنیان او را بکشند! [همانطور که سعد بن عباده را کشتند](۵)
🔻 همین ماجرا بر سر #خالد_بن_ولید که او نیز از مخالفان خلیفه بود میآید و او نیز در شام توسط همین جنیان کشته میشود.
۱- دیدگاههای دو خلیفه، نجاح ، مترجم ص۱۸۰-۱۸۱
۲- ر.ک : اغتیال الخلیفه ابیبکر ، نجاح طائی
۳- مستدرک الصحیحین ج۲ صص۲۲۶-۲۲۷ ؛ برای بررسی بیشتر ر.ک : بحارالانوار ج۲۸ صص۱۱۷-۱۲۰
۴- اسدالغابه ج۲ ص۲۰۶
۵-احتجاج ۳۸۰/۱ - مناقب ۲۷۰/۱ - بحارالانوار ۴۴۲/۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
#ابوبکر_شناسی (۴۷)
#مالک_بن_نویره (۱۵)
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۰)
✅ عمَر و مخالفان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻با بررسی صفحات تاریخ درمی یابیم که مخالفین شخص خلیفه که آرام نمینشستند و یا حتی کسانی که حضورشان احتمال خطر بالقوه داشت ، معمولا به مرگهای مشکوک از صحنه حذف میشدند و یا خشونت خلفا گریبان آن ها را میگرفت!
در دوران ابوبکر داستان #شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ کشتن ام فروه ؛ سوزاندن فجائه سلمی ؛ کشته شدن مالک بن نویره ؛ مرگ مشکوک ام ایمن و .... به وقوع پیوست که در همگی آنان خلیفه دوم نقش به سزایی داشت ؛
در واکاوی بیشتر آنچه بر سر مخالفین حکومت عمری آمد ، موارد ذیل را میتوان در نظر گرفت:
🔻طبیب ابوبکر ، پزشک مشهور عرب ، حارث بن کَلده مدتی پس از مرگ ابوبکر مرد! (۱) مرگ او این شک را تقویت میکند که او مطالبی دربارهی فرد یا افراد مسئول مرگ ابوبکر میدانسته است، میگویند که عمر آخرین نفری بوده است که ابوبکر را زنده دیده بود. در برخی منابع آمده است او که از اثر نکردن سریع سم بر روی ابوبکر و ادامه زنده ماندنش نگران بود با گذاشتن بالش بر روی دهان ابوبکر به زندگی او پایان داد.(۲)
🔻چنین وضعیتی را در ماجرای ابن کعب نیز میتوان جستجو کرد در اوایل هفتهای اهل عراق برای پرسیدن سوالاتی درباره مسئله نفاق به سراغ ابی بن کعب صحابی مشهور رفتند ابی بن کعب در پی سوالات اهل عراق تحریک شده با صدای بلند اعلام میکند که در روز جمعه منافقان زمان رسول خدا را معرفی خواهد کرد؛ او در چهارشنبه یا پنجشنبه همان هفته در سال ۲۲ هجری میمیرد(۳) تا نشان دهد زبان سرخ در زمان خلیفه عادلی مانند عمر بن خطاب با سرعت زیادی سر سبز را بر باد میدهد! ترور ابی بن کعب تلاش برای کشتن فردی بود که میخواست خلیفه واقعی رسول خدا صلیالله علیه و آله را به مردمان ناآگاه آخرین سالهای خلافت عمر بشناساند.(تفصیل ماجرا و مدرک)
🔻اما شاید یکی از اولین ترورها در سال ۱۴ یا ۱۵ هجری اتفاق افتاد ؛ سعد بن عُباده که در سقیفه با ابوبکر به مخالفت پرداخت و بعدها نیز از جمله مخالفان عمر بود ، از جمله این ترور شدگان است.
او در دوران حکومت عمر به بهانه مخالفت با خلیفه به شام رفت و در آنجا کشته شد شایعه کردند که جنیان او را به قتل رساندند(۴- ر.ک: تصویر الحاقی).
جالب آنکه این مطلب در منابع شیعی به صورت احتجاجی جالب به یادگار مانده است ؛ ←در منابع آمده است که #ابوحنیفه بزرگ حنفیان در پی مناظرهای با مومن الطاق از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام میگوید: «اگر واقعاً حق با علی بود پس چرا خود او دم از این حق نزد و بر گرفتن آن اصرار نکرد؟!» مومن الطاق پاسخ میدهد: ترسید که جنیان او را بکشند! [همانطور که سعد بن عباده را کشتند](۵)
🔻 همین ماجرا بر سر #خالد_بن_ولید که او نیز از مخالفان خلیفه بود میآید و او نیز در شام توسط همین جنیان کشته میشود.
۱- دیدگاههای دو خلیفه، نجاح ، مترجم ص۱۸۰-۱۸۱
۲- ر.ک : اغتیال الخلیفه ابیبکر ، نجاح طائی
۳- مستدرک الصحیحین ج۲ صص۲۲۶-۲۲۷ ؛ برای بررسی بیشتر ر.ک : بحارالانوار ج۲۸ صص۱۱۷-۱۲۰
۴- اسدالغابه ج۲ ص۲۰۶
۵-احتجاج ۳۸۰/۱ - مناقب ۲۷۰/۱ - بحارالانوار ۴۴۲/۲۹
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#فتوحات (۵۴)
✅ النقض و حضور اهلبیت علیهمالسلام در فتوحات ایران
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸در سال ۵۵۵قمری نویسندهای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.
عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری میزیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیهای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخشهایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینهای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.
یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی تکرار میشده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آلفاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).
مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی میکنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حربهای عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنیامیه و بنیمروان و همه روزگار بنیعباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابنخازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).
و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
«و اکنون که روافض با مال و ملکاند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشنتر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زینالعابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آنچه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان میدادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس اینهمه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوهها در عهد ملوک بنیامیه و بنیمروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۳۸).
عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچگیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثالهایی میزند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوههای #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنیامیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).
و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار میجنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).
✅🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشنتر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.
اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا میکرد که نشان میداد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف مینوشت اما سند «استواری» در این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناختهشده نبود.
@borrhan
✅ النقض و حضور اهلبیت علیهمالسلام در فتوحات ایران
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔸در سال ۵۵۵قمری نویسندهای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.
عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری میزیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیهای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخشهایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینهای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.
یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی تکرار میشده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آلفاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).
مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی میکنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حربهای عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنیامیه و بنیمروان و همه روزگار بنیعباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابنخازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).
و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
«و اکنون که روافض با مال و ملکاند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشنتر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زینالعابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آنچه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان میدادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس اینهمه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوهها در عهد ملوک بنیامیه و بنیمروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت بهعوض هامیدهند» (ص۴۳۸).
عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچگیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثالهایی میزند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوههای #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنیامیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).
و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار میجنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).
✅🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشنتر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.
اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا میکرد که نشان میداد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف مینوشت اما سند «استواری» در این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناختهشده نبود.
@borrhan
Telegram
attach 📎
#شاگردان_مکتب_الصادق (۲۱)
#ابوحنیفه (۹۰) #متعه (۲۲) #ترور (۵۷)
#خالد_بن_ولید (۶۴) #روابط (۱۱۵)
🔻وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد!
←اشاره به نقش خالد بن ولید در ترورهای صدر اسلام
←پست ویژه کانال برهان به مناسبت تتمه ماه ربیعالثانی سالمرگ خالد بن ولید
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸محمّد بن علی بن نعمان بی أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق میگفتهاند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و میتوانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق میگفتند. البته گفته شده است چون در مناظرهای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون #هشام_بن_حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا میدارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را میخوانیم و البته یکی را ترجمه نمیکنیم:
1⃣ ابوحنیفه: آیا به #رجعت اعتقاد داری؟
مؤمن طاق: بلی.
ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس میدهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت)
مؤمن طاق: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمیگردی به شکل انسان برگردی. میترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم.😁
(رجال نجاشی، ص ٣٢٦)
2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: میترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩-
تصویر الحاقی _ قول ابن ابی الحدید)
👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمیدانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمینهایش در شام شد اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد.اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است.
3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را میخواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو (شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. 😁 (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ)
(رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦)
4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد میزد چه کسی بچهای که (ضال) گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشدهای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه میخواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠)
5⃣ روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: هر كارى كه مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مىكوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه زنانت را در دكانهاى شرابفروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ 😁 ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠)
6⃣ ... قِيلَ إِنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ يَوْماً فَقَالَ لَهُ أَبُوحَنِيفَةَ بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلشِّيعَةِ شَيْءٌ فَقَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ كَسَرْتُمْ يَدَهُ اَلْيُسْرَى لِكَيْ يُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ. فَقَالَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ لَكِنِّي بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلْمُرْجِئَةِ أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ قَمَعْتُمْ فِي دُبُرِهِ قَمْعاً فَصَبَبْتُمْ فِيهِ جَرَّةً مِنْ مَاءٍ لِكَيْ لاَ يَعْطَشَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 😂 فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ. (رجال الکشی، ص ١٩٠)
✅ جالب آنکه ابوحنیفه خودش شروع میکرده و خودش هم به غلط کردن میافتاده!
➖➖➖➖➖
@borrhan
#ابوحنیفه (۹۰) #متعه (۲۲) #ترور (۵۷)
#خالد_بن_ولید (۶۴) #روابط (۱۱۵)
🔻وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد!
←اشاره به نقش خالد بن ولید در ترورهای صدر اسلام
←پست ویژه کانال برهان به مناسبت تتمه ماه ربیعالثانی سالمرگ خالد بن ولید
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸محمّد بن علی بن نعمان بی أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق میگفتهاند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و میتوانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق میگفتند. البته گفته شده است چون در مناظرهای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون #هشام_بن_حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا میدارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را میخوانیم و البته یکی را ترجمه نمیکنیم:
1⃣ ابوحنیفه: آیا به #رجعت اعتقاد داری؟
مؤمن طاق: بلی.
ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس میدهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت)
مؤمن طاق: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمیگردی به شکل انسان برگردی. میترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم.😁
(رجال نجاشی، ص ٣٢٦)
2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: میترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩-
تصویر الحاقی _ قول ابن ابی الحدید)
👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمیدانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمینهایش در شام شد اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد.اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است.
3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را میخواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو (شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. 😁 (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ)
(رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦)
4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد میزد چه کسی بچهای که (ضال) گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشدهای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه میخواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠)
5⃣ روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: هر كارى كه مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مىكوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مىگويى؟ آيا گمان مىكنى حلال است؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مىشود كه زنانت را در دكانهاى شرابفروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ 😁 ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠)
6⃣ ... قِيلَ إِنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي حَنِيفَةَ يَوْماً فَقَالَ لَهُ أَبُوحَنِيفَةَ بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلشِّيعَةِ شَيْءٌ فَقَالَ فَمَا هُوَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ كَسَرْتُمْ يَدَهُ اَلْيُسْرَى لِكَيْ يُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ. فَقَالَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ لَكِنِّي بَلَغَنِي عَنْكُمْ مَعْشَرَ اَلْمُرْجِئَةِ أَنَّ اَلْمَيِّتَ مِنْكُمْ إِذَا مَاتَ قَمَعْتُمْ فِي دُبُرِهِ قَمْعاً فَصَبَبْتُمْ فِيهِ جَرَّةً مِنْ مَاءٍ لِكَيْ لاَ يَعْطَشَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 😂 فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مَكْذُوبٌ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ. (رجال الکشی، ص ١٩٠)
✅ جالب آنکه ابوحنیفه خودش شروع میکرده و خودش هم به غلط کردن میافتاده!
➖➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین 💠فضائل بیبدیل امیرالمومنین علیهالسلام در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله 🔻سیف الله لقب امیرالمومنین به اعتراف مخالفین ♦️♦️➖➖♦️♦️ 🗣محب الدین طبری عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است: ✳️ عن أنس بن مالك قال صعد رسول الله…
⁉️❔آیا میدانستید قتل مالک بن نویره (صحابی) و جدا کردن سر تمام مردان قبیلهاش که از پرداخت زکات به دلیل نامشروع دانستن حکومت ابوبکر امتناع کرده بودند ، و سپس طمع به زن زیبای مالک و همبستری با او در همان شب ، لقب «سیفالله» را برای خالد بن ولید به ارمغان آورد؟!
ابوبکر پس از شنیدن جنایات خالد و برخی اعتراضات در مقام دفاع از خالد میگوید:
✖️لا أشيم سيفاً سلّه الله على الكافرين..
#ترجمه : شمشیری را که خدا برافراشته فرو نخواهم آورد!!!
📚کامل ابن اثیر ج 2ص242-243 - الإصابة ابن حجر-ترجمه مالک - شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید 179/1 - مصنف عبدالرزاق 212/5 - شذرات الذهب 136/1 - تاریخ طبری 279/3
#ابوبکر_شناسی (۴۸)
#خالد_بن_ولید (۶۵)
#مالک_بن_نویره (۱۶)
@borrhan
ابوبکر پس از شنیدن جنایات خالد و برخی اعتراضات در مقام دفاع از خالد میگوید:
✖️لا أشيم سيفاً سلّه الله على الكافرين..
#ترجمه : شمشیری را که خدا برافراشته فرو نخواهم آورد!!!
📚کامل ابن اثیر ج 2ص242-243 - الإصابة ابن حجر-ترجمه مالک - شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید 179/1 - مصنف عبدالرزاق 212/5 - شذرات الذهب 136/1 - تاریخ طبری 279/3
#ابوبکر_شناسی (۴۸)
#خالد_بن_ولید (۶۵)
#مالک_بن_نویره (۱۶)
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔥 پسر کو ندارد نشان از پدر!!! 🔸عبدالرحمن بن #خالد_بن_ولید : ( #صحابی ) او همانند پدر ملعون از دشمنان علی علیهالسلام بود، او کسی بود که در جنگ #صفین، پرچم سپاه #معاویه در دست او بود و میگفت ما مومن هستیم و معاویه امیر ما میباشد!! 📝 ابن عبدالبر قرطبی از…
❗️وقتی فرزند سیف اللهِ مکتب سقیفه به خاطر حسادتِ خال المومنینِ این جماعت و با رشوهای کلان به یهود کشته میشود!🤨
ابوجعفر، ابن جریر طبری گوید:
«عبدالرحمان بن خالد بن ولید به سبب کارهای پدرش خالد بن ولید، و هم جنگها و دلیری ها که به سرزمین روم کرده بود در شام اعتباری یافته بود و مردم آنجا به وی متمایل بودند چندان که معاویه از او بیمناک شد و از وی بر خویشتن بترسید از آن رو که مردم به او متمایل بودند و ابن اثال (پزشک یهودی) را گفت که برای کشتن وی حیله کند و تعهد کرد که اگر چنین کرد تا زنده است خراج از او نگیرد و خراج گیری حمص را به او بسپارد. گوید وقتی عبدالرحمان بن خالد از دیار روم به حمص آمد ابن اثال به وسیله یکی از غلامان خویش شربتی زهرآگین بدو داد که بنوشید و در حمص بمرد و معاویه تعهدی را که نسبت به وی کرده بود انجام داد و وی را خراج گیر حمص کرد و خراج خود او را نیز بخشید.»
📕 تاریخ طبری، جلد هفتم، ترجمه ابوالقاسم پاینده برگ ۲۷۹۳
https://b2n.ir/g36231
#خالد_بن_ولید (۶۶)
#معاویه (۳۷۰)
@borrhan
ابوجعفر، ابن جریر طبری گوید:
«عبدالرحمان بن خالد بن ولید به سبب کارهای پدرش خالد بن ولید، و هم جنگها و دلیری ها که به سرزمین روم کرده بود در شام اعتباری یافته بود و مردم آنجا به وی متمایل بودند چندان که معاویه از او بیمناک شد و از وی بر خویشتن بترسید از آن رو که مردم به او متمایل بودند و ابن اثال (پزشک یهودی) را گفت که برای کشتن وی حیله کند و تعهد کرد که اگر چنین کرد تا زنده است خراج از او نگیرد و خراج گیری حمص را به او بسپارد. گوید وقتی عبدالرحمان بن خالد از دیار روم به حمص آمد ابن اثال به وسیله یکی از غلامان خویش شربتی زهرآگین بدو داد که بنوشید و در حمص بمرد و معاویه تعهدی را که نسبت به وی کرده بود انجام داد و وی را خراج گیر حمص کرد و خراج خود او را نیز بخشید.»
📕 تاریخ طبری، جلد هفتم، ترجمه ابوالقاسم پاینده برگ ۲۷۹۳
https://b2n.ir/g36231
#خالد_بن_ولید (۶۶)
#معاویه (۳۷۰)
@borrhan
#ابوبکر_شناسی (۴۹)
#مالک_بن_نویره (۱۷)
#خالد_بن_ولید (۶۷)
⁉️❔ آیا مانعين زکات،اصل زکات را قبول نداشتند؟ یا فقط ابوبکر را شایستهٔ خلافت نمیدانستند؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✔️ قومي از مسلمانان بودند كه با ابوبكر #بیعت نكرده و حكومت او را شرعی ندانسته و به همین خاطر از دادن زكات به عمر كه مامور جمع آوري زكات بود، خودداري كردند؛
زيرا ابوبكر را براي خلافت صلاحيت نمیدانستند.ابوبکر هم دستور داد همه را کشتند .(حتی خالد بن ولید، بعد از قتل مالک بن نویره،به زنش هم تجاوز کرد)
🔻 روایت زیر خود گویای همه چیز هست.
دقت کنید:
👤عبد الرزاق دراينباره چنين از عمر نقل میكند:
«أخبرنا عبد الرزاق عن بن جريج وبن عيينة عن عمرو بن دينار عن محمد بن طلحة بن يزيد بن ركانة قال قال عمر لأن أكون سألت النبي صلى الله عليه وسلم عن ثلاثة أحب إلي من حمر النعم عن الكلالة وعن الخليفة بعده وعن قوم قالوا نقر بالزكاة في أموالنا ولا نؤديها إليك أيحل قتالهم أم لا قال وكان أبو بكر يرى القتال.»
#ترجمه : طلحه از عمر بن خطاب نقل ميكند كه او گفت : هر آينه اگر من بودم از سه موضوع از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال مىكردم براى من بهتر بود؛ از شتران سرخ مو: يكى از كلاله( كلاله به مردي ميگويند كه بميرد و وارثي چه پدر ومادر و فرزند براي ارث بردن مالش نداشته باشد ) و اينكه خليفه بعد از او كيست؟ و ديگر درباره قومى كه مىگويند: ما به دادن زكات در أموال خودمان إقرار و اعتراف داريم، و ليكن به تو نمىدهيم، آيا قتال با اين جماعت جايز است يا نه ؟ و ابوبكر جنگیدن با آنها را میخواست.
📔الصنعاني ، أبو بكر عبد الرزاق بن همام متوفاي : 211 ، مصنف عبد الرزاق، ج 10، ص 302 ش 19185، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية
http://s3.picofile.com/file/8227241242/abbdorrA_1_.png
http://s1.picofile.com/file/8227241276/abdorragh_1_.gif
✅➖ دقت کنید که عمر خودش میگوید: این جماعت ، زکات را قبول داشتند ولی به تو زکات نمیدهیم(نه اینکه اصل زکات را قبول نداشته باشند)←پس مرتد نیستند (چرا اهل سنت، از این جماعت به مرتدین یاد می کنند؟ با این دروغ ها،جواب خدا را چه خواهند داد؟)
جرم اینها فقط این بود که ابوبکر را به خلافت قبول نداشتند؛
🔸اگر وهابیون جرات دارند به سند روایت اشکالی بگیرند. تمام روات از روات بخاری و مسلم هستند غیر از مُحَمَّدَ بْنَ طَلْحَةَ بْنَ يَزِيدَ بْنِ رُكَانَةَ که او هم ثقه است
👤یحیی بن معین:ثقة
👤ابوداود:ثقه
👤ابن حجر:قال في التقريب : ثقة
👤ابن حبان:ذكره في الثقات
🔰الان پیروان سقیفه باید پاسخ بدهند:
- چرا ابوبکر مسلمانان را #ترور کرد؟ آن هم به جرم اینکه فقط او را به خلافت قبول نداشتند؟
- چرا از آنها به مرتدین یاد میکنید؟ آیا این یک دروغ نیست؟ اگر دروغ نیست، پس چیست؟
یعنی میگویید: چون خلافت ابوبکر را قبول نداشتند، مرتد هستند؟ اشکالی ندارد. این طور خیلی بهتره. بگویید چون ابوبکر را قبول نداشتند، مرتد هستند!! ولی خواهشا از این پس نگویید چون زکات را قبول نداشتند، مرتد هستند. چون واضح هست که عمر میگوید:این بنده های خدا، زکات را قبول داشتند. ولی به من نمیدادند!!
- ابوبکر دیۀ مالک را از بیت المال به برادر مالک ، متتم بن نویره پرداخت. یعنی اقرار کرد که مسلمان بوده؛ و به ناحق کشته شده است!
➖➖➖➖➖
@borrhan
#مالک_بن_نویره (۱۷)
#خالد_بن_ولید (۶۷)
⁉️❔ آیا مانعين زکات،اصل زکات را قبول نداشتند؟ یا فقط ابوبکر را شایستهٔ خلافت نمیدانستند؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✔️ قومي از مسلمانان بودند كه با ابوبكر #بیعت نكرده و حكومت او را شرعی ندانسته و به همین خاطر از دادن زكات به عمر كه مامور جمع آوري زكات بود، خودداري كردند؛
زيرا ابوبكر را براي خلافت صلاحيت نمیدانستند.ابوبکر هم دستور داد همه را کشتند .(حتی خالد بن ولید، بعد از قتل مالک بن نویره،به زنش هم تجاوز کرد)
🔻 روایت زیر خود گویای همه چیز هست.
دقت کنید:
👤عبد الرزاق دراينباره چنين از عمر نقل میكند:
«أخبرنا عبد الرزاق عن بن جريج وبن عيينة عن عمرو بن دينار عن محمد بن طلحة بن يزيد بن ركانة قال قال عمر لأن أكون سألت النبي صلى الله عليه وسلم عن ثلاثة أحب إلي من حمر النعم عن الكلالة وعن الخليفة بعده وعن قوم قالوا نقر بالزكاة في أموالنا ولا نؤديها إليك أيحل قتالهم أم لا قال وكان أبو بكر يرى القتال.»
#ترجمه : طلحه از عمر بن خطاب نقل ميكند كه او گفت : هر آينه اگر من بودم از سه موضوع از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال مىكردم براى من بهتر بود؛ از شتران سرخ مو: يكى از كلاله( كلاله به مردي ميگويند كه بميرد و وارثي چه پدر ومادر و فرزند براي ارث بردن مالش نداشته باشد ) و اينكه خليفه بعد از او كيست؟ و ديگر درباره قومى كه مىگويند: ما به دادن زكات در أموال خودمان إقرار و اعتراف داريم، و ليكن به تو نمىدهيم، آيا قتال با اين جماعت جايز است يا نه ؟ و ابوبكر جنگیدن با آنها را میخواست.
📔الصنعاني ، أبو بكر عبد الرزاق بن همام متوفاي : 211 ، مصنف عبد الرزاق، ج 10، ص 302 ش 19185، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية
http://s3.picofile.com/file/8227241242/abbdorrA_1_.png
http://s1.picofile.com/file/8227241276/abdorragh_1_.gif
✅➖ دقت کنید که عمر خودش میگوید: این جماعت ، زکات را قبول داشتند ولی به تو زکات نمیدهیم(نه اینکه اصل زکات را قبول نداشته باشند)←پس مرتد نیستند (چرا اهل سنت، از این جماعت به مرتدین یاد می کنند؟ با این دروغ ها،جواب خدا را چه خواهند داد؟)
جرم اینها فقط این بود که ابوبکر را به خلافت قبول نداشتند؛
🔸اگر وهابیون جرات دارند به سند روایت اشکالی بگیرند. تمام روات از روات بخاری و مسلم هستند غیر از مُحَمَّدَ بْنَ طَلْحَةَ بْنَ يَزِيدَ بْنِ رُكَانَةَ که او هم ثقه است
👤یحیی بن معین:ثقة
👤ابوداود:ثقه
👤ابن حجر:قال في التقريب : ثقة
👤ابن حبان:ذكره في الثقات
🔰الان پیروان سقیفه باید پاسخ بدهند:
- چرا ابوبکر مسلمانان را #ترور کرد؟ آن هم به جرم اینکه فقط او را به خلافت قبول نداشتند؟
- چرا از آنها به مرتدین یاد میکنید؟ آیا این یک دروغ نیست؟ اگر دروغ نیست، پس چیست؟
یعنی میگویید: چون خلافت ابوبکر را قبول نداشتند، مرتد هستند؟ اشکالی ندارد. این طور خیلی بهتره. بگویید چون ابوبکر را قبول نداشتند، مرتد هستند!! ولی خواهشا از این پس نگویید چون زکات را قبول نداشتند، مرتد هستند. چون واضح هست که عمر میگوید:این بنده های خدا، زکات را قبول داشتند. ولی به من نمیدادند!!
- ابوبکر دیۀ مالک را از بیت المال به برادر مالک ، متتم بن نویره پرداخت. یعنی اقرار کرد که مسلمان بوده؛ و به ناحق کشته شده است!
➖➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
⁉️❔آیا میدانستید قتل مالک بن نویره (صحابی) و جدا کردن سر تمام مردان قبیلهاش که از پرداخت زکات به دلیل نامشروع دانستن حکومت ابوبکر امتناع کرده بودند ، و سپس طمع به زن زیبای مالک و همبستری با او در همان شب ، لقب «سیفالله» را برای خالد بن ولید به ارمغان آورد؟!…
⁉️خالد بن ولید ، سیف الله یا عدو الله؟؟
پاسخ این سوال را از خلیفه ثانی عمر بن خطاب دریافت کنید!
تاریخ حکایت میکند هنگامی که سپاهیان ابوبکر به سرکردگی خالد بن ولید ، مالک بن نویره و قبیله اش را که از پرداخت زکات به ابوبکر امتناع کردند از سر تیغ گذراندند و سرهای آنان را جدا نمودند و به زنان آنان تجاوز نمودند ، در هنگام برگشت با بخشش و تمجید ابوبکر مواجه شدند!!
اما عمر ابن خطاب به اعتراض درآمد!
🔸«خالد نزد ابوبكر آمد پس عمر به او گفت ای دشمن خدا مردی از مسلمانان را كشتی و با همسرش همبستر شدی تو را سنگسار خواهم كرد.»
#متن_عربی : وقدم خالد على أبي بكر فقال له عمر يا عدو الله قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته لأرجمنك
📓اسد الغابة فی معرفة الصحابة - الجزري - ج 5 - ص 48 - ناشر: دارالکتب العلمیة
🔗پیشنهاد مطالعه:
ابوبکر و جنگهای رده
https://t.me/borrhan/50327
https://t.me/borrhan/50328
https://t.me/borrhan/50329
#خالد_بن_ولید
#مالک_بن_نویره
پاسخ این سوال را از خلیفه ثانی عمر بن خطاب دریافت کنید!
تاریخ حکایت میکند هنگامی که سپاهیان ابوبکر به سرکردگی خالد بن ولید ، مالک بن نویره و قبیله اش را که از پرداخت زکات به ابوبکر امتناع کردند از سر تیغ گذراندند و سرهای آنان را جدا نمودند و به زنان آنان تجاوز نمودند ، در هنگام برگشت با بخشش و تمجید ابوبکر مواجه شدند!!
اما عمر ابن خطاب به اعتراض درآمد!
🔸«خالد نزد ابوبكر آمد پس عمر به او گفت ای دشمن خدا مردی از مسلمانان را كشتی و با همسرش همبستر شدی تو را سنگسار خواهم كرد.»
#متن_عربی : وقدم خالد على أبي بكر فقال له عمر يا عدو الله قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته لأرجمنك
📓اسد الغابة فی معرفة الصحابة - الجزري - ج 5 - ص 48 - ناشر: دارالکتب العلمیة
🔗پیشنهاد مطالعه:
ابوبکر و جنگهای رده
https://t.me/borrhan/50327
https://t.me/borrhan/50328
https://t.me/borrhan/50329
#خالد_بن_ولید
#مالک_بن_نویره
[ کانال برهان ]
#شهادت حضرت زهرا (۲۹۴) #احراق (۵۵) #تهدید (۴۵) #شبهات_فاطمیه (۷۴) #قدمت_فاطمیه ⬅️ حلقۀ مفقوده در گزارش «ابن ابی شیبه» از ماجرای تهدید بیت رسالت به احراق – ٢ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ↗️ در مطلب پیشین، اشاره شد که روایتی با سند صحیح در «مصنّف ابن ابی شیبه» گزارش…
🔻#هجوم به بیت فاطمی بر اساس متون کهن زیدیان/ از منابع غیر اثنی عشری
۱- خالد ابن الوليد يضرب فاطمــــة الزهراء بالسوط حتى ترك اثر فيها كالدملج ..
۲- عمر ابن الخطاب يكسر باب دار فاطمــــة الزهراء ويدفعها ويطرحها على الأرض ..
📔المصدر : كتاب تثبيت الإمامة امیرالمؤمنین..للامام الهادي يحيــى بن الحسين ، متوفای سال ۲۹۸ هجری قمری
#قدمت_فاطمیه (۳۴)
#شهادت حضرت زهرا (۲۹۵)
#مقتل_مادر (۲۵) #خالد_بن_ولید
@borrhan
۱- خالد ابن الوليد يضرب فاطمــــة الزهراء بالسوط حتى ترك اثر فيها كالدملج ..
۲- عمر ابن الخطاب يكسر باب دار فاطمــــة الزهراء ويدفعها ويطرحها على الأرض ..
📔المصدر : كتاب تثبيت الإمامة امیرالمؤمنین..للامام الهادي يحيــى بن الحسين ، متوفای سال ۲۹۸ هجری قمری
#قدمت_فاطمیه (۳۴)
#شهادت حضرت زهرا (۲۹۵)
#مقتل_مادر (۲۵) #خالد_بن_ولید
@borrhan
🔻در ادامه در دوران خلافت ابوبکر ، او به ظاهر به خلیفه دوم پر و بال میداد و کارها را به او میسپرد اما در عمل با سخنرانیها و گریان شدنهایش بر روی منبر ، به دل مردم رسوخ کرده بود بدین ترتیب زمینه برای برنامه دیگری را جهت جانشینی خویش دنبال میکرد...
عمر هم که گمان میکرد برای ریاست تنها خشونت لازم است با عکسالعملهای خشن خودنمایی میکرد ، برای مثال بارها نامهها و دستورات ابوبکر را پاره کرد یا به نوشتهها آب دهان میانداخت و دستور خلیفه را نقض مینمود کار به بدانجا میرسید که مردم از ابوبکر میپرسیدند : «والله ما ندری أنت الخلیفة ام عمر»«:به خدا نمیدانیم تو خلیفهای یا عمر» و پاسخ میشنیدند که : «بل هو لو شاء»«:بلکه او خلیفه است هرگاه بخواهد!»(۱ - ر.ک: تصویر الحاقی)
🔻در یک مورد او حتی زمینی که ابوبکر به طلحه صحابی معروف و از خاندان ابوبکر بخشیده بود را پس گرفت؛ طلحه به اعتراض همین عبارت را که تو خلیفهای یا او بر زبان راند و همان قِسم پاسخها را شنید؛ (۲)
استدلال عمر این بود که این زمینها برای مسلمانان است و نباید به کس دیگری برسد از شواهد این چنین برمیآید که عمر نمیخواست این بذل و بخششها به حساب ابوبکر ریخته شود و او با این اموال تالیف قلوب بکند ، چرا که خود او در زمان خلافتش زمینهایی را به این و آن میبخشید(۳)؛ و آنجا که خودش بود فراموش میکرد که اینها هم از اموال عموم مسلمانان است!!
همین رفتار با نامه ابوبکر برای بخشیدن #فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها صورت گرفت او به تصریح منابع اهل تسنن نامه ابوبکر را گرفت و پاره کرد.(۴)
اما ابوبکر با استقامت مثال زدنی در جنگ با کسانی که به او زکات پرداخت نمیکردند روی دیگر رهبری خود را به نمایش گذاشت ( ر.ک : اینجا و اینجا ) ؛ موارد دیگری هم از مخالفت ابوبکر وجود دارد که نشان میدهد او به هیچ روی فرد دست و پا بسته و دست نشانده و «بله قربان گو» در برابر عمر نبوده است؛ اصرار او بر امارت #خالد_بن_ولید بر فرماندهی سپاه #فتوحات از همین جمله است.
🔻حتی در یک مورد او در زندگی شخصی خلیفه دوم با او به مخالفت پرداخت ؛ عمر یکی از زنانش به نام جمیله مادر عاصم بن عمر را طلاق داد ؛ روزی عمر در مسجد قبا عاصم را در حال بازی دید دست بچه را گرفت و با خود برد ؛ بستگان جمیله شکایت پیش ابوبکر بردند و خلیفه به نفع مادر عاصم رای داد ؛ خلیفه رو به عمر کرد و گفت : «این پسر به محبت مادرش بیشتر نیاز دارد و پس از آنکه بزرگ شد خود تصمیم خواهد گرفت کجا باشد. » عمر علی رغم میل خود تن به این حکم تن در داد.(۵)
←این رفتارها باعث شد که شخص عمر از ادامه خلافت ابوبکر نگران شود و سختگیریهایش بیشتر گردد تا حرکات ابوبکر را تحت الشعاع قرار دهد...
-----------
۱- مدارک بیشماری از اهل تسنن از جمله کتاب المعرفة و التاريخ ج٣ صص٢٩٤ - ٢٩٥ که در آن به دو مورد اشاره شده است.
۲- الاموال ابن زنجویه ۶۲۳/۲
۳- منابع فراوانی از جمله مدرک قبل و در صفحه بعد ، همو همان بذل و بخششها را میکرد! : الاموال ابن زنجویه ۶۲۴/۲
۴- سیرهالحلبیه ۵۱۲/۳
۵- منابع بیشماری از اهل تسنن از جمله کنرالعمال ۶۷۶/۵ ح۱۴۰۲۰ ، مصنف ابن ابی شیبه ۱۸۰/۴ ح۱۹۱۲۴
«2⃣»
عمر هم که گمان میکرد برای ریاست تنها خشونت لازم است با عکسالعملهای خشن خودنمایی میکرد ، برای مثال بارها نامهها و دستورات ابوبکر را پاره کرد یا به نوشتهها آب دهان میانداخت و دستور خلیفه را نقض مینمود کار به بدانجا میرسید که مردم از ابوبکر میپرسیدند : «والله ما ندری أنت الخلیفة ام عمر»«:به خدا نمیدانیم تو خلیفهای یا عمر» و پاسخ میشنیدند که : «بل هو لو شاء»«:بلکه او خلیفه است هرگاه بخواهد!»(۱ - ر.ک: تصویر الحاقی)
🔻در یک مورد او حتی زمینی که ابوبکر به طلحه صحابی معروف و از خاندان ابوبکر بخشیده بود را پس گرفت؛ طلحه به اعتراض همین عبارت را که تو خلیفهای یا او بر زبان راند و همان قِسم پاسخها را شنید؛ (۲)
استدلال عمر این بود که این زمینها برای مسلمانان است و نباید به کس دیگری برسد از شواهد این چنین برمیآید که عمر نمیخواست این بذل و بخششها به حساب ابوبکر ریخته شود و او با این اموال تالیف قلوب بکند ، چرا که خود او در زمان خلافتش زمینهایی را به این و آن میبخشید(۳)؛ و آنجا که خودش بود فراموش میکرد که اینها هم از اموال عموم مسلمانان است!!
همین رفتار با نامه ابوبکر برای بخشیدن #فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها صورت گرفت او به تصریح منابع اهل تسنن نامه ابوبکر را گرفت و پاره کرد.(۴)
اما ابوبکر با استقامت مثال زدنی در جنگ با کسانی که به او زکات پرداخت نمیکردند روی دیگر رهبری خود را به نمایش گذاشت ( ر.ک : اینجا و اینجا ) ؛ موارد دیگری هم از مخالفت ابوبکر وجود دارد که نشان میدهد او به هیچ روی فرد دست و پا بسته و دست نشانده و «بله قربان گو» در برابر عمر نبوده است؛ اصرار او بر امارت #خالد_بن_ولید بر فرماندهی سپاه #فتوحات از همین جمله است.
🔻حتی در یک مورد او در زندگی شخصی خلیفه دوم با او به مخالفت پرداخت ؛ عمر یکی از زنانش به نام جمیله مادر عاصم بن عمر را طلاق داد ؛ روزی عمر در مسجد قبا عاصم را در حال بازی دید دست بچه را گرفت و با خود برد ؛ بستگان جمیله شکایت پیش ابوبکر بردند و خلیفه به نفع مادر عاصم رای داد ؛ خلیفه رو به عمر کرد و گفت : «این پسر به محبت مادرش بیشتر نیاز دارد و پس از آنکه بزرگ شد خود تصمیم خواهد گرفت کجا باشد. » عمر علی رغم میل خود تن به این حکم تن در داد.(۵)
←این رفتارها باعث شد که شخص عمر از ادامه خلافت ابوبکر نگران شود و سختگیریهایش بیشتر گردد تا حرکات ابوبکر را تحت الشعاع قرار دهد...
-----------
۱- مدارک بیشماری از اهل تسنن از جمله کتاب المعرفة و التاريخ ج٣ صص٢٩٤ - ٢٩٥ که در آن به دو مورد اشاره شده است.
۲- الاموال ابن زنجویه ۶۲۳/۲
۳- منابع فراوانی از جمله مدرک قبل و در صفحه بعد ، همو همان بذل و بخششها را میکرد! : الاموال ابن زنجویه ۶۲۴/۲
۴- سیرهالحلبیه ۵۱۲/۳
۵- منابع بیشماری از اهل تسنن از جمله کنرالعمال ۶۷۶/۵ ح۱۴۰۲۰ ، مصنف ابن ابی شیبه ۱۸۰/۴ ح۱۹۱۲۴
«2⃣»