Forwarded from اتچ بات
#از_برهان_بپرس (۱۰)
✅ جایگاه امامت در قرآن چیست؟؟
چکیدهای از آنچه تاکنون بیان داشتیم.
〰〰〰〰▪️▪️▪️
در فارسی لفظی که تا حدودی معادل امام باشد مقتدی است؛
امام و مقتدا کسی است که در نحوه کار باید از او تبعیت بشود.
👈آنچه را که او می کند باید عملاً پذیرفت، و همانند او انجام داد؛
👈یا فرمان او را در هر جهت باید پذیرفت.
لفظ امام این معنا را دارد.
از آیات قرآن مجید ظاهر شد که خداوند متعالᐸامام> را دو دسته قرار داده است:
1- امام به حق
2- امام به باطل
همانگونه که آیات الهی بیان فرموده هر امّتی امامی دارد،
و امام به حق گاهی شخص است که در قرآن، انبیاء الهی و اوصیای ایشان معرفی شده اند،
و از امام به باطل نمونه هایی در قرآن ذکر شده است که یکی از آنها فرعون است.
از این معلوم می شود که امامت معنایش یک حالتی است در شخص ،
که دیگران یا از #او عملاً تبعیت میکنند مانند امام به باطل ،
یا باید #بفرمان_خدا از #او تبعیت کنند ، این معنای امام الهی است.
⬇️ معنای امام ، به لحاظ شئونی که باید از او تبعیت کرد مختلف میشود.
توضیح مطلب:
یعنی گاهی شخص ، امام به قول #مطلق است؛
یعنی هرچه میگوید باید پذیرفت ،
هر کاری فرمان میدهد ، او نمونه عملیش را ، خودش قرار میدهد.
گاهی امام در یک دایره خاص و شعاع خاصی است در اینجا باید دایره را بیان کرد.
مثل: امام جماعت ،امام جمعه ،
اینجا هم کلمه امام همان معنا را دارد، منتهی در یک دایره و شعاع خاصی است.
امام جماعت یعنی کسی که در خصوص نماز و نه کار دیگری،
باید از او تبعیت کرد.
فرض کنید نحوه دعا خواندن، تعقیب، نوافل،.... در کارهایی که مربوط به نماز است از او تبعیت میشود.
البته در فقه هم بیان شده که تبعیت تا چه مقدار لازم است و تا چه مقدار لازم نیست.
مثلا کارهایی را باید بعهدۀ او بگذاریم یکی حمد و سوره است، حمد و سوره مربوط به اوست. مأموم نباید قرائت کند مگر در مواردی خاص ،
یا امام جمعه هم صرفا به همین معناست.
گاهی امامت در یک دایره خاص فکری و علمی است،
مانند این اصطلاحی که در میان مسلمانها پیدا شده مانند:
" ائمه النحو "و...
فلان شخص یا مثلا کسانی "امام من ائمّه النحو" یا "امام من ائمه الادب" هستند ،
یعنی کسی یا کسانی هستند که در این علم خاص افراد از او تبعیت می کنند.
مثلا میگوئیم امام در فقه،
یعنی کسی که از او عده ای در محدودۀ فقه تبعیّت می کنند.
نمونهای از این دست امام ،
ائمّۀ اربعه است که اصطلاح اهلتسنن است.
👥👥چهار مذهب فقهی وجود دارد که در میان مسلمانان غیر شیعی ،
قرنهاست که این چهار مذهب حاکم است .
حنفی ، مالکی، شافعی وحنبلی.
می گویند : ابوحنیفه : الامام ابوحنیفه یا امام الحنفیّه ،
الامام مالک یا امام المالکیّه و....
معنایش این است که این امام یعنی پیشوا و متبوع در یک دایرۀ خاصی ،
که در اینجا دایرۀ فقهی است.
چرا که عده ای هستند که آنچه را این چهار نفر به عنوان فقه گفته اند پذیرفته اند؛ که مشابه مرجع تقلید در شیعه است.
هر مرجع تقلیدی در دایرۀ فقه ، امام مقلّدینش است.
🔰🔰 امّا اگر این امام #مطلق شد یا به #امت اضافه شد.
این دیگر معنا ندارد که در یک دایرۀ خاصی محدود شده باشد.
چرا؟
برای اینکه امت معنای جامعیت دارد.
___________
در ادامه به مفهوم #امت و #امام_امت،
در منطق قرآن خواهیم پرداخت.
〰〰〰〰〰〰
@borrhan
✅ جایگاه امامت در قرآن چیست؟؟
چکیدهای از آنچه تاکنون بیان داشتیم.
〰〰〰〰▪️▪️▪️
در فارسی لفظی که تا حدودی معادل امام باشد مقتدی است؛
امام و مقتدا کسی است که در نحوه کار باید از او تبعیت بشود.
👈آنچه را که او می کند باید عملاً پذیرفت، و همانند او انجام داد؛
👈یا فرمان او را در هر جهت باید پذیرفت.
لفظ امام این معنا را دارد.
از آیات قرآن مجید ظاهر شد که خداوند متعالᐸامام> را دو دسته قرار داده است:
1- امام به حق
2- امام به باطل
همانگونه که آیات الهی بیان فرموده هر امّتی امامی دارد،
و امام به حق گاهی شخص است که در قرآن، انبیاء الهی و اوصیای ایشان معرفی شده اند،
و از امام به باطل نمونه هایی در قرآن ذکر شده است که یکی از آنها فرعون است.
از این معلوم می شود که امامت معنایش یک حالتی است در شخص ،
که دیگران یا از #او عملاً تبعیت میکنند مانند امام به باطل ،
یا باید #بفرمان_خدا از #او تبعیت کنند ، این معنای امام الهی است.
⬇️ معنای امام ، به لحاظ شئونی که باید از او تبعیت کرد مختلف میشود.
توضیح مطلب:
یعنی گاهی شخص ، امام به قول #مطلق است؛
یعنی هرچه میگوید باید پذیرفت ،
هر کاری فرمان میدهد ، او نمونه عملیش را ، خودش قرار میدهد.
گاهی امام در یک دایره خاص و شعاع خاصی است در اینجا باید دایره را بیان کرد.
مثل: امام جماعت ،امام جمعه ،
اینجا هم کلمه امام همان معنا را دارد، منتهی در یک دایره و شعاع خاصی است.
امام جماعت یعنی کسی که در خصوص نماز و نه کار دیگری،
باید از او تبعیت کرد.
فرض کنید نحوه دعا خواندن، تعقیب، نوافل،.... در کارهایی که مربوط به نماز است از او تبعیت میشود.
البته در فقه هم بیان شده که تبعیت تا چه مقدار لازم است و تا چه مقدار لازم نیست.
مثلا کارهایی را باید بعهدۀ او بگذاریم یکی حمد و سوره است، حمد و سوره مربوط به اوست. مأموم نباید قرائت کند مگر در مواردی خاص ،
یا امام جمعه هم صرفا به همین معناست.
گاهی امامت در یک دایره خاص فکری و علمی است،
مانند این اصطلاحی که در میان مسلمانها پیدا شده مانند:
" ائمه النحو "و...
فلان شخص یا مثلا کسانی "امام من ائمّه النحو" یا "امام من ائمه الادب" هستند ،
یعنی کسی یا کسانی هستند که در این علم خاص افراد از او تبعیت می کنند.
مثلا میگوئیم امام در فقه،
یعنی کسی که از او عده ای در محدودۀ فقه تبعیّت می کنند.
نمونهای از این دست امام ،
ائمّۀ اربعه است که اصطلاح اهلتسنن است.
👥👥چهار مذهب فقهی وجود دارد که در میان مسلمانان غیر شیعی ،
قرنهاست که این چهار مذهب حاکم است .
حنفی ، مالکی، شافعی وحنبلی.
می گویند : ابوحنیفه : الامام ابوحنیفه یا امام الحنفیّه ،
الامام مالک یا امام المالکیّه و....
معنایش این است که این امام یعنی پیشوا و متبوع در یک دایرۀ خاصی ،
که در اینجا دایرۀ فقهی است.
چرا که عده ای هستند که آنچه را این چهار نفر به عنوان فقه گفته اند پذیرفته اند؛ که مشابه مرجع تقلید در شیعه است.
هر مرجع تقلیدی در دایرۀ فقه ، امام مقلّدینش است.
🔰🔰 امّا اگر این امام #مطلق شد یا به #امت اضافه شد.
این دیگر معنا ندارد که در یک دایرۀ خاصی محدود شده باشد.
چرا؟
برای اینکه امت معنای جامعیت دارد.
___________
در ادامه به مفهوم #امت و #امام_امت،
در منطق قرآن خواهیم پرداخت.
〰〰〰〰〰〰
@borrhan
Telegram
attach 📎
سلام خداوند متعال، سلام سیدالانبیا و المرسلین ، سلام امیرالمومنین ، سلام مخصوص حضرت سیده نساء العالمین بر شما.
بر شما که حماسه آفریدید. حماسه ای از جنس عشق و شور و معرفت. نامه عمل پرباری برای محرم و صفر خویش رقم زدید. برایِ وصف کار شما، زبان ما قاصر و قلممان ناتوان است. آنچه شما انجام دادید. وصف کار شما را باید حضرت زهرا سلام الله علیها انجام دهد. محشری که به پا کردید. موج خروشانی که دریایِ عشق را به تلاطم آورد.
سروران و عزیزان محترمِ کانالهای #بت_شناسی ، #برهان ، #بوی_نرگس_عطر_یاس ، #شاگردان_دکتر_فریدونی ، #او_میآید
با لطف خداوند متعال، جهت تعجیل در فرج صاحب الزمان روحی فداه با همت شما عزیزان بیش از 140 زائر سفر اولی به نیابت از امام حسن مجتبی علیه السلام برای زیارت مشرف شدند. زیارتی که نیت آن فقط فرج مولایِ غریبمان است. حساب و کتاب اجر شما با امام حسین علیه السلام است. امیدواریم ریال به ریالی که هزینه کردید، میلیارد میلیارد بر شما اجر داده شود. امیدواریم همنشین مولایتان امام حسین علیه السلام باشید.
دست تک تک شما عزیزان که این حماسه را خلق کردید میبوسیم. امیدواریم خداوند امثال ما را با خاک نعلین شما محشور کند. عفو کنید اگر در مقام تشکر ناتوانیم. امیدواریم طیب الله را مادر پهلو شکسته به شما بفرمایند. که هم در لبیک به ندایِ امام حسین علیه السلام و هم لبیک بر حسین زمانتان یعنی امام زمان روحی فداه حماسه آفرینی کردید.
درود بر غیرت و معرفت شما.
اجرکم عند الله. یاعلی مدد
بر شما که حماسه آفریدید. حماسه ای از جنس عشق و شور و معرفت. نامه عمل پرباری برای محرم و صفر خویش رقم زدید. برایِ وصف کار شما، زبان ما قاصر و قلممان ناتوان است. آنچه شما انجام دادید. وصف کار شما را باید حضرت زهرا سلام الله علیها انجام دهد. محشری که به پا کردید. موج خروشانی که دریایِ عشق را به تلاطم آورد.
سروران و عزیزان محترمِ کانالهای #بت_شناسی ، #برهان ، #بوی_نرگس_عطر_یاس ، #شاگردان_دکتر_فریدونی ، #او_میآید
با لطف خداوند متعال، جهت تعجیل در فرج صاحب الزمان روحی فداه با همت شما عزیزان بیش از 140 زائر سفر اولی به نیابت از امام حسن مجتبی علیه السلام برای زیارت مشرف شدند. زیارتی که نیت آن فقط فرج مولایِ غریبمان است. حساب و کتاب اجر شما با امام حسین علیه السلام است. امیدواریم ریال به ریالی که هزینه کردید، میلیارد میلیارد بر شما اجر داده شود. امیدواریم همنشین مولایتان امام حسین علیه السلام باشید.
دست تک تک شما عزیزان که این حماسه را خلق کردید میبوسیم. امیدواریم خداوند امثال ما را با خاک نعلین شما محشور کند. عفو کنید اگر در مقام تشکر ناتوانیم. امیدواریم طیب الله را مادر پهلو شکسته به شما بفرمایند. که هم در لبیک به ندایِ امام حسین علیه السلام و هم لبیک بر حسین زمانتان یعنی امام زمان روحی فداه حماسه آفرینی کردید.
درود بر غیرت و معرفت شما.
اجرکم عند الله. یاعلی مدد
Forwarded from اتچ بات
#نقد_ابن_عربی
👤محسن جهانگیری (متولد ۱۳۰۸ در شهر ضیاءآباد استان قزوین ، درگذشت ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ تهران) فیلسوف مطرح ایرانی و استاد ممتاز دانشگاه تهران بود. او در سال ۱۳۸۱ در دومین همایش چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار در رشته فلسفه برگزیده و معرفی شد.
👈 از وی با عنوان یکی از #برترین #ابن_عربی_شناسان_ایران یاد برده میشود؛
ایشان درکتاب
📒»محیی الدین ابن عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی» انتشارات دانشگاه تهران، 1375 ،
نظر نهایی خود را درباره #مذهب_ابن_عربی اینچنین بیان میدارد:::
✅ «داورى: آنچه به نظر درست مى آيد اين است كه ابن عربى شيعه نبوده و ادله و شواهد مذكور چنانكه اشاره شد براى اثبات تشيع وى كافى و بسنده نمى نمايد، اگرچه به طورى كه در آينده گفته خواهد شد او از ارادتمندان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت بوده و در موارد كثيرى نسبت به آن بزرگواران اداى احترام و اظهار محبت و ارادت كرده و احيانا سخنانى هم بر زبان آورده است كه كم وبيش با معتقدات شيعه به ويژه شيعه اثنا عشريّه سازگار مى نمايد.
زيرا علاوه بر اينكه جمهور نويسندگان شرح حالش وى را از اهل تسنن قلمداد كرده اند، طبق گفته ها و نوشته هايش به ويژه كتاب فتوحاتش كه استوارترين سند عقايد و افكار وى است،
#او_سنى_است،
نهايت، #سنى_صوفى مجتهد كه در اصول از كشف و عيان استمداد
مى جويد و در فروع، خود به اجتهاد مى پردازد و از هيچ كدام از ائمه اهل سنت تقليد نمى نمايد.
ابن عربى در كتاب فتوحات مكيه با اين كه ادعا كرده است خداوند در كشف، مطّلعش ساخته است كه تقدم و سبق زمانى كسى در خلافت بر ديگرى دليل تقدم وى در فضل نيست، به صحّت خلافت ابو بكر و استحقاقش به امامت و برتريش بر جماعت اشاره كرده؛ عبارت متن فتوحات مکیة اینست:
« 👈 و الذى اطلعنا اللّه من طريق الكشف 👉 انّ تقدم شخص بالامامة على آخر انما هو تقدم بالزمان لا يلزم منه التقدم بالفضل فان اللّه تعالى قد امرنا باتّباع ملّة ابراهيم و ليس ذلك لكونه احقّ بها من محمد- صلى اللّه عليه و سلم- و انما هو لتقدّمه بالزمان فانّ للزّمان حكما فى التقدم من حيث هو زمان لا من حيث المرتبة و ذلك كالخلافة بعد رسول اللّه- صلى اللّه عليه و سلم-.»
(فتوحات مكيه، ج 4، ص 98؛ اليواقيت و الجواهر، ج 2، ص 76)
و نيز در همان كتاب روايتى از ترمذى آورده و پذيرفته است كه بعد از پيامبر خدا افضل مردمان در ميان مسلمانان ابوبكر بوده است. البته در عين حال عيسى- عليه السلام- را نيز از امت محمد- صلى الله عليه و آله- و از پيروان وى به شمار آورده و افضل از همۀ امت، حتى از ابوبكر دانسته است.
گذشته از اينها در كتاب «محاضرة الابرار و مسامرة الاخيار»ش نوشته است كه: «ابو بكر، #ابوعبيدة_بن_جراح را پيش حضرت على- عليه السلام- فرستاد و به وسيله وى از خوددارى آن حضرت از بيعت و كناره گيريش از جماعت و نيز از دعوى خلافت وى، اظهار نگرانى كرد، على- عليه السلام- در پاسخ قصد خلافت و امتناع از امر بيعت را نفى و انكار كرد و از كناره گيرى و خانه نشينى اش پوزش طلبيد كه فراق رسول اللّه- صلى اللّه عليه و آله- وى را بيش از پيش اندوهگين ساخته و ديدن مكانهايى كه پيامبر را در آن مكانها مى ديده به اندوه و حسرتش مى افزايد و شوق پيوستن به آن حضرت از علاقه به غيرش باز میدارد»، اضافه میکند كه:
«على- عليه
السلام- به دنبال اين اظهارات پيش ابوبكر مى رود و با وى #بيعت مى كند و ميان او و عمر بحث تندى در مى گيرد و مباحثه و محاجه مى آغازد كه پايان آن به #اعتذار_على- عليه السلام- از عمر میانجامد.(❗️❗️)
مسلم است كه #هيچ_شيعهاى از دل روا نمى دارد چنين سخنانى را كه ابن عربى بر زبان آورده به زبان آورد.
بالاخره آنان كه در اثبات تشيع ابن عربى كوشيده اند با اين که نيتشان خالص و قصدشان پاك است، سعيشان عاطل و باطل است،
همچنانكه كوشش عبد الوهاب شعرانى كه خواسته است وى را يك سنّى پاي بند به جميع اصول و فروع مذهب تسنن قلمداد كند و حتى عقيده به وحدت وجود را نيز از وى نفى كند بيهوده و عبث است، كه او نه شيعه به معناى متداول لفظ است و نه سنّى به معناى متعارف آن،
بلكه آن #يك_صوفى_وحدت_وجودى است كه هم وجود را واحد میداند
و هم حقيقت را و هم احيانا دين و مذهب را.»
(محیی الدین عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، صص 490-491)
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و بزرگان تصوف
@borrhan
👤محسن جهانگیری (متولد ۱۳۰۸ در شهر ضیاءآباد استان قزوین ، درگذشت ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ تهران) فیلسوف مطرح ایرانی و استاد ممتاز دانشگاه تهران بود. او در سال ۱۳۸۱ در دومین همایش چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار در رشته فلسفه برگزیده و معرفی شد.
👈 از وی با عنوان یکی از #برترین #ابن_عربی_شناسان_ایران یاد برده میشود؛
ایشان درکتاب
📒»محیی الدین ابن عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی» انتشارات دانشگاه تهران، 1375 ،
نظر نهایی خود را درباره #مذهب_ابن_عربی اینچنین بیان میدارد:::
✅ «داورى: آنچه به نظر درست مى آيد اين است كه ابن عربى شيعه نبوده و ادله و شواهد مذكور چنانكه اشاره شد براى اثبات تشيع وى كافى و بسنده نمى نمايد، اگرچه به طورى كه در آينده گفته خواهد شد او از ارادتمندان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت بوده و در موارد كثيرى نسبت به آن بزرگواران اداى احترام و اظهار محبت و ارادت كرده و احيانا سخنانى هم بر زبان آورده است كه كم وبيش با معتقدات شيعه به ويژه شيعه اثنا عشريّه سازگار مى نمايد.
زيرا علاوه بر اينكه جمهور نويسندگان شرح حالش وى را از اهل تسنن قلمداد كرده اند، طبق گفته ها و نوشته هايش به ويژه كتاب فتوحاتش كه استوارترين سند عقايد و افكار وى است،
#او_سنى_است،
نهايت، #سنى_صوفى مجتهد كه در اصول از كشف و عيان استمداد
مى جويد و در فروع، خود به اجتهاد مى پردازد و از هيچ كدام از ائمه اهل سنت تقليد نمى نمايد.
ابن عربى در كتاب فتوحات مكيه با اين كه ادعا كرده است خداوند در كشف، مطّلعش ساخته است كه تقدم و سبق زمانى كسى در خلافت بر ديگرى دليل تقدم وى در فضل نيست، به صحّت خلافت ابو بكر و استحقاقش به امامت و برتريش بر جماعت اشاره كرده؛ عبارت متن فتوحات مکیة اینست:
« 👈 و الذى اطلعنا اللّه من طريق الكشف 👉 انّ تقدم شخص بالامامة على آخر انما هو تقدم بالزمان لا يلزم منه التقدم بالفضل فان اللّه تعالى قد امرنا باتّباع ملّة ابراهيم و ليس ذلك لكونه احقّ بها من محمد- صلى اللّه عليه و سلم- و انما هو لتقدّمه بالزمان فانّ للزّمان حكما فى التقدم من حيث هو زمان لا من حيث المرتبة و ذلك كالخلافة بعد رسول اللّه- صلى اللّه عليه و سلم-.»
(فتوحات مكيه، ج 4، ص 98؛ اليواقيت و الجواهر، ج 2، ص 76)
و نيز در همان كتاب روايتى از ترمذى آورده و پذيرفته است كه بعد از پيامبر خدا افضل مردمان در ميان مسلمانان ابوبكر بوده است. البته در عين حال عيسى- عليه السلام- را نيز از امت محمد- صلى الله عليه و آله- و از پيروان وى به شمار آورده و افضل از همۀ امت، حتى از ابوبكر دانسته است.
گذشته از اينها در كتاب «محاضرة الابرار و مسامرة الاخيار»ش نوشته است كه: «ابو بكر، #ابوعبيدة_بن_جراح را پيش حضرت على- عليه السلام- فرستاد و به وسيله وى از خوددارى آن حضرت از بيعت و كناره گيريش از جماعت و نيز از دعوى خلافت وى، اظهار نگرانى كرد، على- عليه السلام- در پاسخ قصد خلافت و امتناع از امر بيعت را نفى و انكار كرد و از كناره گيرى و خانه نشينى اش پوزش طلبيد كه فراق رسول اللّه- صلى اللّه عليه و آله- وى را بيش از پيش اندوهگين ساخته و ديدن مكانهايى كه پيامبر را در آن مكانها مى ديده به اندوه و حسرتش مى افزايد و شوق پيوستن به آن حضرت از علاقه به غيرش باز میدارد»، اضافه میکند كه:
«على- عليه
السلام- به دنبال اين اظهارات پيش ابوبكر مى رود و با وى #بيعت مى كند و ميان او و عمر بحث تندى در مى گيرد و مباحثه و محاجه مى آغازد كه پايان آن به #اعتذار_على- عليه السلام- از عمر میانجامد.(❗️❗️)
مسلم است كه #هيچ_شيعهاى از دل روا نمى دارد چنين سخنانى را كه ابن عربى بر زبان آورده به زبان آورد.
بالاخره آنان كه در اثبات تشيع ابن عربى كوشيده اند با اين که نيتشان خالص و قصدشان پاك است، سعيشان عاطل و باطل است،
همچنانكه كوشش عبد الوهاب شعرانى كه خواسته است وى را يك سنّى پاي بند به جميع اصول و فروع مذهب تسنن قلمداد كند و حتى عقيده به وحدت وجود را نيز از وى نفى كند بيهوده و عبث است، كه او نه شيعه به معناى متداول لفظ است و نه سنّى به معناى متعارف آن،
بلكه آن #يك_صوفى_وحدت_وجودى است كه هم وجود را واحد میداند
و هم حقيقت را و هم احيانا دين و مذهب را.»
(محیی الدین عربی چهرۀ برجستۀ عرفان اسلامی، صص 490-491)
➖➖➖➖➖➖➖
©کانال برهان و نقد تصوف و بزرگان تصوف
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#مکارم_اخلاق #حکومت_علوی ✅ اوج انصاف و عدالت 💡آنچه کمتر شنیدهاید! ┄┅━✺𖣐🟨﴾﷽﴿🟨𖣐✺━┅┄ 🔹از نیشابور نامه ای به مأمون رسید که یک زرتشتی ثروتمند هنگام مرگ وصیت کرده که پس از او اموالش را صرف فقرا کنند. (بدون اشاره به دین فقیران) قاضی نیشابور اموال را…
✅ تمهیدات امیرالمؤمنین علیهالسلام برای جلوگیری از خیانت کارگزاران و شدت عمل حکومت عدل علوی با کارگزار خطاکار در عهد نامه آن حضرت به جناب #مالک_اشتر
«رفتار کارگزاران را بررسی کن، و جاسوسانی راستگو، و وفا پیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانت داری، و مهربانی با رعیت خواهد بود؛ و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنها دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده و #او_را_با_تازیانه_کیفر_کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیفکن ...»
#حکومت_علوی (۱۴۰)
@borrhan
«رفتار کارگزاران را بررسی کن، و جاسوسانی راستگو، و وفا پیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانت داری، و مهربانی با رعیت خواهد بود؛ و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنها دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده و #او_را_با_تازیانه_کیفر_کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیفکن ...»
#حکومت_علوی (۱۴۰)
@borrhan