#نقد_مولوی (۱۹۹)
🔚پیرو سوال یکی از کاربران محترم:
⁉️❔با توجه به بیت
راز بگشا اى علىّ مرتضى
اى پس از سوء القضا حسن القضاء
آیا مذهب مولوی شیعه نبوده است؟
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍.. از جمله اشعار معروف مولوی که برای اثبات شیعه بودنش بسیار مورد استناد قرار میگیرد ابیات ذیل است:
راز بگشا اى علىّ مرتضى
اى پس از سوء القضا حسن القضاء
برای اثبات تشیع مولوی شعر را اینگونه معنا کرده اند که مقصود از سوء القضاء دوران نکبت و بدبختی سه خلیفه اول بود و دوران حسن القضاء دوران خلافت شماست و فقط شیعیان معتقدند که دوران سه خلیفه قبلی بد و سوء بود فثبت المراد و الله خیرالحافظین!
✅🔚کسی که مثنوی را خوانده باشد و سیمای سه خلیفه اول را در مثنوی دیده باشد هرگز این ابیات را اینگونه معنا نمیکند.
خلیفه ثانی در روایات تسنن مظهر غضب و خشونت (أول من اتخذ الدرة=اولین کسی که تازیانه به دست گرفت) است. صوفیان و در رأس آنها مولوی این چهره ترسناک را بازخوانی و #تحریف کردند تا لااقل خود اهل سنت پذیرای آن باشند. آنها چهره خلیفهٔ خشمناک را تلطیف و دلنشین جلوه دادهاند و او را فردی نرم خو و ملایم و اهل موسیقی و حتی گیاه خوار جلوه معرفی کردند تا اولا برای خود اهل سنت قابل تحمل و الگو گرفتن باشد و ثانیا برای غیر سنیان هم جذاب باشد.
اگر بپرسید برای روایات بی شماری که سیمایی خشن از خلیفه جلوه میداد چه کردند؟ پاسخ میدهیم: صوفیان با زبان خاص خود این خشونت را طوری معرفی کردند که مخاطب خیال کند لازم و ضروری است و فریفته آن غضب شود.
✖️ترمذی صوفی این حدیث جعلی را نقل میگوید:
ای محمد، به عمر سلام برسان و بگو که خشم او(خلیفه ثانی) باعث عزت است و رضای او موجب عدل است!
ترمذی، نوادر الاصول، ج2، ص 16-7
✅🔚مدح و ستایش مولوی از سه خلیفه به ویژه خلیفه دوم، بسیار بیشتر از امیرالمومنین علی علیه السلام است به طوری که حتی عشاق مولوی و تصوف مانند نصر الله پورجوادی(در کتاب آسمان جان) صدای اعتراض شان بلند شده است که بابا دروغ و جعل و خیال بافی هم حدی دارد!
✅🔚از جانب دیگر، بدانید اکثر اشعاری که امروزه در مدح حضرت امیر علیهالسلام به مولوی نسبت داده می شود، در هیچ کدام از کتب مولوی نیست و به دروغ منسوب به مولوی می کنند مشتی از این خروار :
تا صورت پيوند جهان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود
✅🔚نکته ای دیگر میگوییم که دیگر کسی ادعای تشیع مولوی را نکند. مولوی در مثنوی وقتی قصد مدح حضرت امیر علیهالسلام را دارد میگوید:
گفت پيغمبر على را كاى على- شير حقى پهلوانى پر دلى
ليك بر شيرى مكن هم اعتماد-اندر آ در سايهى نخل اميد
اندر آ در سايهى آن عاقلى- كش نداند برد از ره ناقلى
ظل او اندر زمين چون كوه قاف-روح او سيمرغ بس عالى طواف
مخلص کلام اینکه پیغمبر صلی الله علیه وآله به امام علیه السلام فرمود اگرچه تو شجاع هستی و همچون شیر جنگجویی و فلان و بهمان؛ اما دقت کن در وادی عرفان و معنویت و سیر و سلوک باید به دنبال خضر طریق بروی و سرپرده او شوی و از او تبعیت داشته باشی چراکه او اعقل از توست.
خب حالا این مرشدی که حضرت علی علیه السلام با آن عظمت باید در برابرش کالمیت بین یدی الغسال باشد کیست؟ درست حدس زدید خلیفه ثانی. که در داستان مفصل مثنوی پیرامون ملاقات رسول قیصر روم با خلیفه ثانی میتوانید مطالعه فرمایید.
حال مدام عدهای بگویند مولوی در #تقیه بوده است! آیا کسی شمشیر بر گردن مولوی نهاده بود که خلیفه ثانی را مرشد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بداند؟
✅🔚اما بازگردیم به معنای ابیات نخستین. ای پس از سوء القضا حسن القضا ده ها گونه معنا میشود که به نظر ما مقصود سرنوشت خود حضرت امیر علیه السلام است که از نظر مولوی بعد از خانه نشینی و سوء القضا به خلافت و حسن القضاء رسید.
حتی اگر بگویید مقصود خلافت سه خلیفه اول است، مولوی با عبارت القضاء به مساله سرنوشت حتمی و جبری اشاره دارد که قابل تغییر نیست.
اگر دوران گذشته مناسب نبود، تقصیر خلیفه نیست بلکه تقصیر قضا و تقدیر است و این هم گویای جبرگرایی مولوی است.
❗️محکم ترین ادله برای اثبات تشیع مولوی این است حال راجع به بقیه خود قضاوت کنید.
🔖 در پایان پاسخ را مزین میکنیم به کلامی از ملا محمدطاهرقمی از مشايخ اجازه #علامه_مجلسی و شیخ حر عاملی رضوان الله عليهم در کتاب «تحفه الاخیار فی شرح مونس الابرار» که در رد تصوف نوشته است و اسکن آن الحاق میشود ، ایشان دلائلی زیادی در #سنی و #صوفی بودن مولوی بیان میکند ، و بیان میدارند از جمله دلائلی که بر سنی بودن مولوی اشاره میکند این است که او در باب عزای سیدالشهداء و اهل بیت علیهم السلام شیعه را به تمسخر گرفته است.
➖➖➖➖➖
@borrhan
🔚پیرو سوال یکی از کاربران محترم:
⁉️❔با توجه به بیت
راز بگشا اى علىّ مرتضى
اى پس از سوء القضا حسن القضاء
آیا مذهب مولوی شیعه نبوده است؟
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍.. از جمله اشعار معروف مولوی که برای اثبات شیعه بودنش بسیار مورد استناد قرار میگیرد ابیات ذیل است:
راز بگشا اى علىّ مرتضى
اى پس از سوء القضا حسن القضاء
برای اثبات تشیع مولوی شعر را اینگونه معنا کرده اند که مقصود از سوء القضاء دوران نکبت و بدبختی سه خلیفه اول بود و دوران حسن القضاء دوران خلافت شماست و فقط شیعیان معتقدند که دوران سه خلیفه قبلی بد و سوء بود فثبت المراد و الله خیرالحافظین!
✅🔚کسی که مثنوی را خوانده باشد و سیمای سه خلیفه اول را در مثنوی دیده باشد هرگز این ابیات را اینگونه معنا نمیکند.
خلیفه ثانی در روایات تسنن مظهر غضب و خشونت (أول من اتخذ الدرة=اولین کسی که تازیانه به دست گرفت) است. صوفیان و در رأس آنها مولوی این چهره ترسناک را بازخوانی و #تحریف کردند تا لااقل خود اهل سنت پذیرای آن باشند. آنها چهره خلیفهٔ خشمناک را تلطیف و دلنشین جلوه دادهاند و او را فردی نرم خو و ملایم و اهل موسیقی و حتی گیاه خوار جلوه معرفی کردند تا اولا برای خود اهل سنت قابل تحمل و الگو گرفتن باشد و ثانیا برای غیر سنیان هم جذاب باشد.
اگر بپرسید برای روایات بی شماری که سیمایی خشن از خلیفه جلوه میداد چه کردند؟ پاسخ میدهیم: صوفیان با زبان خاص خود این خشونت را طوری معرفی کردند که مخاطب خیال کند لازم و ضروری است و فریفته آن غضب شود.
✖️ترمذی صوفی این حدیث جعلی را نقل میگوید:
ای محمد، به عمر سلام برسان و بگو که خشم او(خلیفه ثانی) باعث عزت است و رضای او موجب عدل است!
ترمذی، نوادر الاصول، ج2، ص 16-7
✅🔚مدح و ستایش مولوی از سه خلیفه به ویژه خلیفه دوم، بسیار بیشتر از امیرالمومنین علی علیه السلام است به طوری که حتی عشاق مولوی و تصوف مانند نصر الله پورجوادی(در کتاب آسمان جان) صدای اعتراض شان بلند شده است که بابا دروغ و جعل و خیال بافی هم حدی دارد!
✅🔚از جانب دیگر، بدانید اکثر اشعاری که امروزه در مدح حضرت امیر علیهالسلام به مولوی نسبت داده می شود، در هیچ کدام از کتب مولوی نیست و به دروغ منسوب به مولوی می کنند مشتی از این خروار :
تا صورت پيوند جهان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود
✅🔚نکته ای دیگر میگوییم که دیگر کسی ادعای تشیع مولوی را نکند. مولوی در مثنوی وقتی قصد مدح حضرت امیر علیهالسلام را دارد میگوید:
گفت پيغمبر على را كاى على- شير حقى پهلوانى پر دلى
ليك بر شيرى مكن هم اعتماد-اندر آ در سايهى نخل اميد
اندر آ در سايهى آن عاقلى- كش نداند برد از ره ناقلى
ظل او اندر زمين چون كوه قاف-روح او سيمرغ بس عالى طواف
مخلص کلام اینکه پیغمبر صلی الله علیه وآله به امام علیه السلام فرمود اگرچه تو شجاع هستی و همچون شیر جنگجویی و فلان و بهمان؛ اما دقت کن در وادی عرفان و معنویت و سیر و سلوک باید به دنبال خضر طریق بروی و سرپرده او شوی و از او تبعیت داشته باشی چراکه او اعقل از توست.
خب حالا این مرشدی که حضرت علی علیه السلام با آن عظمت باید در برابرش کالمیت بین یدی الغسال باشد کیست؟ درست حدس زدید خلیفه ثانی. که در داستان مفصل مثنوی پیرامون ملاقات رسول قیصر روم با خلیفه ثانی میتوانید مطالعه فرمایید.
حال مدام عدهای بگویند مولوی در #تقیه بوده است! آیا کسی شمشیر بر گردن مولوی نهاده بود که خلیفه ثانی را مرشد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بداند؟
✅🔚اما بازگردیم به معنای ابیات نخستین. ای پس از سوء القضا حسن القضا ده ها گونه معنا میشود که به نظر ما مقصود سرنوشت خود حضرت امیر علیه السلام است که از نظر مولوی بعد از خانه نشینی و سوء القضا به خلافت و حسن القضاء رسید.
حتی اگر بگویید مقصود خلافت سه خلیفه اول است، مولوی با عبارت القضاء به مساله سرنوشت حتمی و جبری اشاره دارد که قابل تغییر نیست.
اگر دوران گذشته مناسب نبود، تقصیر خلیفه نیست بلکه تقصیر قضا و تقدیر است و این هم گویای جبرگرایی مولوی است.
❗️محکم ترین ادله برای اثبات تشیع مولوی این است حال راجع به بقیه خود قضاوت کنید.
🔖 در پایان پاسخ را مزین میکنیم به کلامی از ملا محمدطاهرقمی از مشايخ اجازه #علامه_مجلسی و شیخ حر عاملی رضوان الله عليهم در کتاب «تحفه الاخیار فی شرح مونس الابرار» که در رد تصوف نوشته است و اسکن آن الحاق میشود ، ایشان دلائلی زیادی در #سنی و #صوفی بودن مولوی بیان میکند ، و بیان میدارند از جمله دلائلی که بر سنی بودن مولوی اشاره میکند این است که او در باب عزای سیدالشهداء و اهل بیت علیهم السلام شیعه را به تمسخر گرفته است.
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
🔻عدالت 🔻اهمیت عدالت در دین 🔻عدالت امری کمرنگ شده 🔻حق مردم بر والی و حاکم ۶۱- جامع الاخبار: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: يك ساعت دادگرى بهتر است از عبادت هفتاد سال با شب زندهدارى و روزهدارى و يك ساعت حكم ناحق سختتر و گرانتر است نزد خدا از…
✅ سیرهٔ ما اهل بیت اینگونه است..
امام صادق علیه السّلام به یکی از یاران فرمودند:
«... بر مردم در دین فشار نیاورید ؛ آیا نمیدانی که حکمرانی #بنی_امیه به زور شمشیر و فشار و ستم بود ؛ ولی حکمرانی و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و #تقیه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مکتبی که دارید رغبت پیدا کنند.»
🔻 عَن اَبی عَبدِالله(علیه السّلام) قال:
«... لَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِي أُمَيَّةَ كَانَتْ بِالسَّيْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِيَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِي دِينِكُمْ وَ فِيمَا أَنْتُمْ فِيهِ.»
📘محمد بن على بن بابويه(صدوق) الخصال، ج۲، ص۳۵۴ .
پینوشت: از امیر المؤمنین علیه السلام روایتست: «هر که با ترساندن، حبس یا کتک اقرار به جرمی کند، آن حدّ ثابت نمی شود»
←عن أمیر المؤمنین علیه السلام: من أقر بحد على تخويف أو حبس أو ضرب لم يجز ذلك عليه و لا يحد. (دعائم الاسلام ۲/ ۴۶۶)
#حکومت_علوی (۱۴۴)
@borrhan
امام صادق علیه السّلام به یکی از یاران فرمودند:
«... بر مردم در دین فشار نیاورید ؛ آیا نمیدانی که حکمرانی #بنی_امیه به زور شمشیر و فشار و ستم بود ؛ ولی حکمرانی و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و #تقیه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مکتبی که دارید رغبت پیدا کنند.»
🔻 عَن اَبی عَبدِالله(علیه السّلام) قال:
«... لَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِي أُمَيَّةَ كَانَتْ بِالسَّيْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِيَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِي دِينِكُمْ وَ فِيمَا أَنْتُمْ فِيهِ.»
📘محمد بن على بن بابويه(صدوق) الخصال، ج۲، ص۳۵۴ .
پینوشت: از امیر المؤمنین علیه السلام روایتست: «هر که با ترساندن، حبس یا کتک اقرار به جرمی کند، آن حدّ ثابت نمی شود»
←عن أمیر المؤمنین علیه السلام: من أقر بحد على تخويف أو حبس أو ضرب لم يجز ذلك عليه و لا يحد. (دعائم الاسلام ۲/ ۴۶۶)
#حکومت_علوی (۱۴۴)
@borrhan
✅ عمر بن خطاب و استاندارانش
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه، در آغاز افرادی مانند #ابوهریره ، #قنفذ ، #مغیرة بن شعبه ، #ابوعبیده جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره میگماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱)
البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون #عمروعاص ، یزید بن ابوسفیان و برادرش #معاویه که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد میکردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت میکرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان میخرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲)
از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونهای بیسابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرطهای خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانهای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب میخوردند.(۴)
قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیتالمال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت میگرفتند به سرعت عوض میشدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد.
برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیهالسلام را داشتند ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده میشدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچگاه مناصب دولتی نمیرسیدند.
برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمینهد. او گفته است که نمیخواهد او و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶)
علت این قبیل توجیهات آن بود که ابیبنکعب از هواداران امیرمؤمنان علیهالسلام بود و عمر نیز نمیخواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابیبنکعب که زبان نترسی داشت و #تقیه را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیهالسلام از دست داد.
رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکسالعمل متقابل میشد. برای مثال #عمروعاص که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمنگاهشان را نمیپوشانید، در مکه میگشتند و بر گردنشان کیسهای از خرما بود که میفروختند، پاسخ شنید:
اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» میخواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد.
خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع میگرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفتهای ضمنی همین عمروعاص در نامهای چنین نوشت:
« از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کردهای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی!....»(۹)
❗️به نظر میرسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲)
عمر به شخص #معاویه توجه ویژهای داشت.
عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب مینامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام میدید ، هیچ عکسالعملی نشان نمیداد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمیکرد.(۱۴)
➖➖➖➖➖
۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی)
۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و ....
۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴
۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴
۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود #معاویه و #قنفذ بودند!
۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳
۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴
۸- انساب الاشراف ۳۷۰/۱۰
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲
* «زاده حنتمه»
[1⃣]
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه، در آغاز افرادی مانند #ابوهریره ، #قنفذ ، #مغیرة بن شعبه ، #ابوعبیده جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره میگماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱)
البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون #عمروعاص ، یزید بن ابوسفیان و برادرش #معاویه که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد میکردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت میکرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان میخرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲)
از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونهای بیسابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرطهای خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانهای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب میخوردند.(۴)
قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیتالمال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت میگرفتند به سرعت عوض میشدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد.
برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیهالسلام را داشتند ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده میشدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچگاه مناصب دولتی نمیرسیدند.
برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمینهد. او گفته است که نمیخواهد او و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶)
علت این قبیل توجیهات آن بود که ابیبنکعب از هواداران امیرمؤمنان علیهالسلام بود و عمر نیز نمیخواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابیبنکعب که زبان نترسی داشت و #تقیه را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیهالسلام از دست داد.
رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکسالعمل متقابل میشد. برای مثال #عمروعاص که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمنگاهشان را نمیپوشانید، در مکه میگشتند و بر گردنشان کیسهای از خرما بود که میفروختند، پاسخ شنید:
اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» میخواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد.
خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع میگرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفتهای ضمنی همین عمروعاص در نامهای چنین نوشت:
« از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کردهای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی!....»(۹)
❗️به نظر میرسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲)
عمر به شخص #معاویه توجه ویژهای داشت.
عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب مینامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام میدید ، هیچ عکسالعملی نشان نمیداد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمیکرد.(۱۴)
➖➖➖➖➖
۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی)
۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و ....
۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴
۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴
۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود #معاویه و #قنفذ بودند!
۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳
۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴
۸- انساب الاشراف ۳۷۰/۱۰
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲
* «زاده حنتمه»
[1⃣]
Telegram
attach 📎
#ضرورت_معرفت_امام (۲۱)
✅ تفویض امر به ائمه علیهم السلام
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#قسمت_بیست_و_یکم
🔻تعبیر «امین الله فی خلقه» که در حدیث قبل بیان شده، میتواند اشاره به همین معنا باشد که ائمه علیهم السلام در آنچه از امـور خلـق در اختیارشـان نهـاده است، امانتـدار بـوده، ذرّهای در آن خیـانت نمیکننـد. مطلب از این هم بالاتر است؛ چرا که خدای متعال در قبال آنچه به ایشان بخشیده است، حسابرسی هم نمیکند، بلکه اختیارکامل به آنها داده تا آنچه که خود میپسـندند عمـل کننـد. ولی البته خواست آنهـا همـان خواست خـداست و آنها چیزي جز آنچه خـدا میپسـندد، نمیپسـندند و بنابراین حساب و مؤاخـذه ای نسـبت به ولایتی که بر مردم دارند، متوجه ایشان نیست.
قرآن درباره حضـرت سـلیمان علیهالسلام که دارای پادشاهی عظیمی بود میفرماید:
📖هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ
این، بخشش ماست. مّنت بگذار (ببخش) یا بازدار، بدون آنکه حسابی درکار باشد.
✅🔚 حضـرت سـلیمان علیه السلام به نص قرآن قدرت تسّلط بر باد و هوا را در اختیار داشت، با حیوانات صحبت میکرد و به طور کّلی دارای مُلکی بود که بسـیار گسترده و پرنفوذ بود.
بر طبق احـادیث، پیـامبر خـاتم صـلی الله علیه و آله و سـلم همه آنچه را پیامبران الهی داشتند، به علاوه آنچه گذشتگان نداشتند، واجد بودند.
امام کاظم علیه السلام میفرمایند:
💠 مَا آتَی اللَّهُ عزّوجلّ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِهِ (علیهم السلام) شَیْئاً إِلَّا وَ قَدْ آتَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) مِثْلَهُ وَ زَادَهُ مَا لَم یُوتِهِم
#ترجمه : خداونـد به هیـچ یـک از پیامبران چیزي نـداد مگر آنکه نظیر آنرا به حضـرت محمـدصـلی الله علیه و آله و سلم داد. و به او چیزهایی را که به آنها نداده بود، افزون کرد.
🔻شخصی خدمت امام صادق علیه السلام بود که فردی وارد شد و درباره آیه ای از قرآن سؤال کرد. حضرت به او جواب دادند، سپس فرد دیگری وارد شـد و درباره همان آیه پرسـید.
حضـرت جوابی غیر از جواب اول مرحمت فرمودنـد. راوی میگویـد: حال من از مشاهدهٔ این مسأله دگرگون شد و طاقت تحمل آن را نداشتم. پیش خود گفتم: چطور اینقدر خطا میکند! در همین اثنا فرد سومی داخل شد و درباره همان آیه سؤال کرد و امام علیه السلام جوابی مغایر با جواب اول و دوم دادند. فهمیدم که مسأله #تقیه در کار است. آنگاه حضرت رو به من کرده فرمودند:
💠 إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَوَّضَ إلی سُلَیمان بن داودَ فَقالَ : «هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ» وَ فَوَّضَ إلی نَبیِّهِ فَقالَ : «مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» فَمَا فَوَّضَ اَللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَدْ فَوَّضَهُ إِلَيْنَا.
#ترجمه : خـدای عّزوجل(امر را) به جناب سـلیمان بن داوود واگذار کرد و فرمود: «این است بخشـش ما. میخواهی ببخش، یا نگهدار. حسابی بر تو نیست.» و (امر را) به پیامبرش صـلی الله علیه و آله و سلم واگذارکرد و فرمود: «آنچه را رسول به شـما داده است بگیریـد و از آنچه شـما را بازداشـته است، بپرهیزیـد.» و آنچه به رسـولخـدا صـلی الله علیه و آله و سلم واگـذار نمـوده، به ما واگذار کرده است.(ر.ک: تصویر الحاقی)
✅🔚 بنـابراین، مسـأله، مسأله واگـذار کردن (تفویض) است. و اینکار وقتی صورت میگیرد که این افراد به آن درجه از اطمینانی که از هر جهت لازم است، رسیده باشند.
چون خداي متعال اینها را «امین» تشخیص داده و در واقع خود صلاحیتهای لازم را به ایشان بخشـیده و امانتـدارشان کرده است، لـذا تفویض امر به آنها ، کار خلق را از اختیار خداونـد خارج نمیسازد و اینها قطعاً بندگان خدا را به همان شـکلی که خدا خواسته تربیت میکنند و آنها را در مسیري که خواست خداست تکامل میدهنـد. از همین جهت است که وظیفه ما انسانها در هرحال و در مورد هر چیزي، رجوع و درخواست از ایشان است، اما وظیفه آنها جواب دادن به هر کس نیست بلکه اختیار دارند که هرگونه بخواهند عمل کنند.
➖➖➖➖
@borrhan
✅ تفویض امر به ائمه علیهم السلام
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#قسمت_بیست_و_یکم
🔻تعبیر «امین الله فی خلقه» که در حدیث قبل بیان شده، میتواند اشاره به همین معنا باشد که ائمه علیهم السلام در آنچه از امـور خلـق در اختیارشـان نهـاده است، امانتـدار بـوده، ذرّهای در آن خیـانت نمیکننـد. مطلب از این هم بالاتر است؛ چرا که خدای متعال در قبال آنچه به ایشان بخشیده است، حسابرسی هم نمیکند، بلکه اختیارکامل به آنها داده تا آنچه که خود میپسـندند عمـل کننـد. ولی البته خواست آنهـا همـان خواست خـداست و آنها چیزي جز آنچه خـدا میپسـندد، نمیپسـندند و بنابراین حساب و مؤاخـذه ای نسـبت به ولایتی که بر مردم دارند، متوجه ایشان نیست.
قرآن درباره حضـرت سـلیمان علیهالسلام که دارای پادشاهی عظیمی بود میفرماید:
📖هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ
این، بخشش ماست. مّنت بگذار (ببخش) یا بازدار، بدون آنکه حسابی درکار باشد.
✅🔚 حضـرت سـلیمان علیه السلام به نص قرآن قدرت تسّلط بر باد و هوا را در اختیار داشت، با حیوانات صحبت میکرد و به طور کّلی دارای مُلکی بود که بسـیار گسترده و پرنفوذ بود.
بر طبق احـادیث، پیـامبر خـاتم صـلی الله علیه و آله و سـلم همه آنچه را پیامبران الهی داشتند، به علاوه آنچه گذشتگان نداشتند، واجد بودند.
امام کاظم علیه السلام میفرمایند:
💠 مَا آتَی اللَّهُ عزّوجلّ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِهِ (علیهم السلام) شَیْئاً إِلَّا وَ قَدْ آتَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) مِثْلَهُ وَ زَادَهُ مَا لَم یُوتِهِم
#ترجمه : خداونـد به هیـچ یـک از پیامبران چیزي نـداد مگر آنکه نظیر آنرا به حضـرت محمـدصـلی الله علیه و آله و سلم داد. و به او چیزهایی را که به آنها نداده بود، افزون کرد.
🔻شخصی خدمت امام صادق علیه السلام بود که فردی وارد شد و درباره آیه ای از قرآن سؤال کرد. حضرت به او جواب دادند، سپس فرد دیگری وارد شـد و درباره همان آیه پرسـید.
حضـرت جوابی غیر از جواب اول مرحمت فرمودنـد. راوی میگویـد: حال من از مشاهدهٔ این مسأله دگرگون شد و طاقت تحمل آن را نداشتم. پیش خود گفتم: چطور اینقدر خطا میکند! در همین اثنا فرد سومی داخل شد و درباره همان آیه سؤال کرد و امام علیه السلام جوابی مغایر با جواب اول و دوم دادند. فهمیدم که مسأله #تقیه در کار است. آنگاه حضرت رو به من کرده فرمودند:
💠 إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَوَّضَ إلی سُلَیمان بن داودَ فَقالَ : «هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ» وَ فَوَّضَ إلی نَبیِّهِ فَقالَ : «مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» فَمَا فَوَّضَ اَللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَدْ فَوَّضَهُ إِلَيْنَا.
#ترجمه : خـدای عّزوجل(امر را) به جناب سـلیمان بن داوود واگذار کرد و فرمود: «این است بخشـش ما. میخواهی ببخش، یا نگهدار. حسابی بر تو نیست.» و (امر را) به پیامبرش صـلی الله علیه و آله و سلم واگذارکرد و فرمود: «آنچه را رسول به شـما داده است بگیریـد و از آنچه شـما را بازداشـته است، بپرهیزیـد.» و آنچه به رسـولخـدا صـلی الله علیه و آله و سلم واگـذار نمـوده، به ما واگذار کرده است.(ر.ک: تصویر الحاقی)
✅🔚 بنـابراین، مسـأله، مسأله واگـذار کردن (تفویض) است. و اینکار وقتی صورت میگیرد که این افراد به آن درجه از اطمینانی که از هر جهت لازم است، رسیده باشند.
چون خداي متعال اینها را «امین» تشخیص داده و در واقع خود صلاحیتهای لازم را به ایشان بخشـیده و امانتـدارشان کرده است، لـذا تفویض امر به آنها ، کار خلق را از اختیار خداونـد خارج نمیسازد و اینها قطعاً بندگان خدا را به همان شـکلی که خدا خواسته تربیت میکنند و آنها را در مسیري که خواست خداست تکامل میدهنـد. از همین جهت است که وظیفه ما انسانها در هرحال و در مورد هر چیزي، رجوع و درخواست از ایشان است، اما وظیفه آنها جواب دادن به هر کس نیست بلکه اختیار دارند که هرگونه بخواهند عمل کنند.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
امام عسکری علیه السلام
<unknown>
🔻عظمت امام حسن عسکری علیهالسلام
سخنران : دکتر علیرضا هزار
←حکایت شیرین ملاقات جوانی از نسل #ابوذر غفاری با امام عسکری علیهالسلام در شرایط #تقیه
+ رفتاری قابل توجه، از جناب شیخ حسین بن روح (یکی از وکلای امام عصر)
🔻بَلَغَ اَلشيْخَ أَبااَلْقَاسمِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ أَنَّ بَوَّاباً كَانَ لَهُ عَلَى اَلْبَابِ اَلْأَوَّلِ قَد لَعَنَ مُعَاوِيَةَ وَ شَتَمَهُ فَأَمَرَ بِطَرْدِهِ وَ صَرْفِهِ عَنْ خِدْمَتِهِ فَبَقِيَ مُدَّةً طَوِيلَةً يَسْأَلُ فِي أَمْرِهِ فَلاَ وَاَللَّهِ مَا رَدَّهُ إِلى خِدْمَتِهِ و أَخَذَهُ بَعْضُ اَلْأَهْلِ فَشَغَلَهُ مَعَهُ كُلُّ ذَلِكَ لِلتَّقِيَّةِ.
به شيخ خبر دادند كه نگهبانِ دربی كه مُشرف به محل عبور و مرور مردم است، #معاويه را لعن و نفرين میكند. ایشان فوری امر كرد تا او را اخراج كردند. مدّت زيادى به اين ترتيب گذشت و دائماً در مورد او از حسين بن روح خواهش میشد تا نگهبان را بمحل خدمتش بازگرداند، اما بخدا قسم ايشان آن خدمتكار را برنگرداند. تا اينكه يكی از نزديكان ايشان او را با خود بكار مشغول كرد. شیخ همه اين كارها را بخاطر تقيّه انجام میداد.
📜 الغیبة المعارف الإسلامية ص٣٨۵
@borrhan
سخنران : دکتر علیرضا هزار
←حکایت شیرین ملاقات جوانی از نسل #ابوذر غفاری با امام عسکری علیهالسلام در شرایط #تقیه
+ رفتاری قابل توجه، از جناب شیخ حسین بن روح (یکی از وکلای امام عصر)
🔻بَلَغَ اَلشيْخَ أَبااَلْقَاسمِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ أَنَّ بَوَّاباً كَانَ لَهُ عَلَى اَلْبَابِ اَلْأَوَّلِ قَد لَعَنَ مُعَاوِيَةَ وَ شَتَمَهُ فَأَمَرَ بِطَرْدِهِ وَ صَرْفِهِ عَنْ خِدْمَتِهِ فَبَقِيَ مُدَّةً طَوِيلَةً يَسْأَلُ فِي أَمْرِهِ فَلاَ وَاَللَّهِ مَا رَدَّهُ إِلى خِدْمَتِهِ و أَخَذَهُ بَعْضُ اَلْأَهْلِ فَشَغَلَهُ مَعَهُ كُلُّ ذَلِكَ لِلتَّقِيَّةِ.
به شيخ خبر دادند كه نگهبانِ دربی كه مُشرف به محل عبور و مرور مردم است، #معاويه را لعن و نفرين میكند. ایشان فوری امر كرد تا او را اخراج كردند. مدّت زيادى به اين ترتيب گذشت و دائماً در مورد او از حسين بن روح خواهش میشد تا نگهبان را بمحل خدمتش بازگرداند، اما بخدا قسم ايشان آن خدمتكار را برنگرداند. تا اينكه يكی از نزديكان ايشان او را با خود بكار مشغول كرد. شیخ همه اين كارها را بخاطر تقيّه انجام میداد.
📜 الغیبة المعارف الإسلامية ص٣٨۵
@borrhan
🔹انتظار دولت مهدی علیه السلام سیره ائمه اطهار علیهم السلام
✍️شیخ طوسی مینویسد:
سیره پدران امام زمان علیهم السلام به خلاف حال اوست، و از احوال ائمه علیهم السلام معلوم است که بر سلاطین وقت خروج نکردند ( و به #تقیه عمل میکردند)، و سلاطین زمانشان هم میدانستند آنها قیام نمیکنند تا دولت آنها را از بین ببرند. بلکه از حال پدران امام زمان علیه السلام معلوم است که آنان انتظار مهدی خود را دارند.
←«بل كان المعلوم من حالهم أنهم ينتظرون مهديا.»
📕غيبت طوسی، ص۲۶۲
🔗مطلب مرتبط:
➖در بیان معنی شیعه واقعی
پ.ن: مرحوم شیخ طوسی می فرماید که همۀ ده امام قبل از حضرت حجت علیهم السلام، بنا بر شرح وظائف تعیین شده از طرف خداوند متعال که توسط جبرئیل ع ابلاغ شده بود عمل میفرمودند. همۀ آن بزرگواران با سلاطین زمان خود مماشات می نمودند. پس هر کس که معاصر آن امامان ع بوده باید بدانان تأسی می نموده. هر که رفتار دیگری داشته گمراه بوده است؛ خواه امام زاده باشد، خواه فرد عادی.
نمونه های افراد منحرف از ائمه علیهمالسلام هم زیاد است؛ در هر دوره ای بوده اند.
@borrhan
✍️شیخ طوسی مینویسد:
سیره پدران امام زمان علیهم السلام به خلاف حال اوست، و از احوال ائمه علیهم السلام معلوم است که بر سلاطین وقت خروج نکردند ( و به #تقیه عمل میکردند)، و سلاطین زمانشان هم میدانستند آنها قیام نمیکنند تا دولت آنها را از بین ببرند. بلکه از حال پدران امام زمان علیه السلام معلوم است که آنان انتظار مهدی خود را دارند.
←«بل كان المعلوم من حالهم أنهم ينتظرون مهديا.»
📕غيبت طوسی، ص۲۶۲
🔗مطلب مرتبط:
➖در بیان معنی شیعه واقعی
پ.ن: مرحوم شیخ طوسی می فرماید که همۀ ده امام قبل از حضرت حجت علیهم السلام، بنا بر شرح وظائف تعیین شده از طرف خداوند متعال که توسط جبرئیل ع ابلاغ شده بود عمل میفرمودند. همۀ آن بزرگواران با سلاطین زمان خود مماشات می نمودند. پس هر کس که معاصر آن امامان ع بوده باید بدانان تأسی می نموده. هر که رفتار دیگری داشته گمراه بوده است؛ خواه امام زاده باشد، خواه فرد عادی.
نمونه های افراد منحرف از ائمه علیهمالسلام هم زیاد است؛ در هر دوره ای بوده اند.
@borrhan
#فرازی_از_تاریخ
▪️امام دلها و سیاست حاکم بنی عباس
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
سفيان بن نزار می گوید: روزى بالاى سر مأمون ايستاده بودم، گفت: می دانيد چه كسى تشيّع را به من آموخت؟ همه گفتند: نه! به خدا نمىدانيم. گفت: پدرم هارون الرشيد به من آموخت. یکی از حاضران گفت: چگونه چنین چیزی ممکن است با اینکه پدرت افراد خاندان پیامبر را می کشت؟ مأمون گفت:
🔸روزی پدرم موسی بن جعفر را احضار کرد و فوق العاده به او احترام نمود و در هنگام وداع، صورت و چشمانش را بوسيد و روى به من و امين و مؤتمن كرد و گفت: همراه عمو و سرور خود برويد، ركاب مرکب او را گرفته و او را سوار كنيد و جامه هايش را درست كرده، تا منزل او را بدرقه کنید! پس از بازگشتن، وقتی مجلس خالى شد گفتم: يا امير المؤمنين! اين مرد كه بود كه تو او را تعظيم نمودى و براى او از مجلس خود برخاستى و بر صدر مجلس نشاندى؟ پدرم گفت: اين امام و حجت خداست بر مردم و خليفه خدا ميان بندگان اوست. گفتم: يا امير المؤمنين! اين صفت ها كه گفتى همه از آن توست. گفت: من با زور و اجبار و غلبه، در ظاهر پیشوای این جماعت هستم ولی حقیقت این است که موسی بن جعفر، امام بر حق است. سوگند به خدا او سزاوارتر از همه مردم حتی من، به مقام رسول الله است. سوگند به خدا! اگر تو که پسرم هستی در مورد سلطنت با من ستیز کنی گردنت را می زنم زیرا حکومت، پدر و مادر و فرزند نمی شناسد. مأمون در ادامه گفت: هنگامی که پدرم هارون خواست از مدینه به مکه کوچ کند، تنها دویست دینار به وزیر خود داد و گفت: این مبلغ را به موسی بن جعفر برسان. من برخاستم و گفتم: ای امیر! به پسران مهاجران و انصار و سایر قریشیان و بنی هاشم و افراد ناشناس به هر یک پنج هزار دینار دادی، چرا برای موسی بن جعفر مبلغ ناچیزی هدیه فرستادی؟ پدرم هارون برآشفت و گفت: ای مادر مرده! ساکت شو! اگر من بیشتر از این مبلغ به موسی بن جعفر بدهم، از خطر وجود او ایمن نخواهم بود. تهیدستی موسی بن جعفر و خاندانش برای حفظ سلامتی من و شما بهتر است تا این که دستش باز باشد!
📔عيون أخبار الرضا/ج۱/ص۸۸
✍ پینوشت: این روایت ، روایت بسیار معروفی است. و تنها توضیحی که شاید نیاز داشته باشد اینست که امام کاظم علیه السلام به خاطر بدگمانی خلیفۀ غاصب، مجبور به #تقیه بودند؛ و چنان وانمود میکردند که به پول او نیاز دارند. اگر آن سگ پلید احساس میکرد که امام علیهالسلام از مال او بی نیاز هستند، بلافاصله امام ع را به قتل می رساند؛ زیرا از قیام سادات علوی ع بیمناک بود.
💠 « وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الِاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ الْجَمِيلَةِ وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود . . . »
(مصباح الزائر سید بن طاووس، ره)
-آجركالله يابقيةالله
➖➖➖➖
@borrhan
▪️امام دلها و سیاست حاکم بنی عباس
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
سفيان بن نزار می گوید: روزى بالاى سر مأمون ايستاده بودم، گفت: می دانيد چه كسى تشيّع را به من آموخت؟ همه گفتند: نه! به خدا نمىدانيم. گفت: پدرم هارون الرشيد به من آموخت. یکی از حاضران گفت: چگونه چنین چیزی ممکن است با اینکه پدرت افراد خاندان پیامبر را می کشت؟ مأمون گفت:
🔸روزی پدرم موسی بن جعفر را احضار کرد و فوق العاده به او احترام نمود و در هنگام وداع، صورت و چشمانش را بوسيد و روى به من و امين و مؤتمن كرد و گفت: همراه عمو و سرور خود برويد، ركاب مرکب او را گرفته و او را سوار كنيد و جامه هايش را درست كرده، تا منزل او را بدرقه کنید! پس از بازگشتن، وقتی مجلس خالى شد گفتم: يا امير المؤمنين! اين مرد كه بود كه تو او را تعظيم نمودى و براى او از مجلس خود برخاستى و بر صدر مجلس نشاندى؟ پدرم گفت: اين امام و حجت خداست بر مردم و خليفه خدا ميان بندگان اوست. گفتم: يا امير المؤمنين! اين صفت ها كه گفتى همه از آن توست. گفت: من با زور و اجبار و غلبه، در ظاهر پیشوای این جماعت هستم ولی حقیقت این است که موسی بن جعفر، امام بر حق است. سوگند به خدا او سزاوارتر از همه مردم حتی من، به مقام رسول الله است. سوگند به خدا! اگر تو که پسرم هستی در مورد سلطنت با من ستیز کنی گردنت را می زنم زیرا حکومت، پدر و مادر و فرزند نمی شناسد. مأمون در ادامه گفت: هنگامی که پدرم هارون خواست از مدینه به مکه کوچ کند، تنها دویست دینار به وزیر خود داد و گفت: این مبلغ را به موسی بن جعفر برسان. من برخاستم و گفتم: ای امیر! به پسران مهاجران و انصار و سایر قریشیان و بنی هاشم و افراد ناشناس به هر یک پنج هزار دینار دادی، چرا برای موسی بن جعفر مبلغ ناچیزی هدیه فرستادی؟ پدرم هارون برآشفت و گفت: ای مادر مرده! ساکت شو! اگر من بیشتر از این مبلغ به موسی بن جعفر بدهم، از خطر وجود او ایمن نخواهم بود. تهیدستی موسی بن جعفر و خاندانش برای حفظ سلامتی من و شما بهتر است تا این که دستش باز باشد!
📔عيون أخبار الرضا/ج۱/ص۸۸
✍ پینوشت: این روایت ، روایت بسیار معروفی است. و تنها توضیحی که شاید نیاز داشته باشد اینست که امام کاظم علیه السلام به خاطر بدگمانی خلیفۀ غاصب، مجبور به #تقیه بودند؛ و چنان وانمود میکردند که به پول او نیاز دارند. اگر آن سگ پلید احساس میکرد که امام علیهالسلام از مال او بی نیاز هستند، بلافاصله امام ع را به قتل می رساند؛ زیرا از قیام سادات علوی ع بیمناک بود.
💠 « وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الِاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ الْجَمِيلَةِ وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود . . . »
(مصباح الزائر سید بن طاووس، ره)
-آجركالله يابقيةالله
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
🔻چرا #تقیه واجب است؟!
←خداوند میخواهد تا هنگام ظهور به صورت پنهانی عبادت شود.
🔹 امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند میخواهد تا وقتی که زمان اظهار دین فرا میرسد، در نهان پرستش شود. همان طور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با #خدیجه (علیها السلام) پنهانی عبادت میکردند، تا وقتی که دستور رسید که آشکار کنند. راوی پرسید: آیا رواست که صاحب این دین پنهان باشد؟ فرمود: مگر امیرالمومنین علیه السلام روزی را که همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله اسلام آورد، تا زمان علنی نمودن امرش، پنهان نکرد؟ عرض کرد: بله. حضرت فرمود: وضع ما نیز چنین است تا زمانی که وقتش فرا رسد.
📗الکافی، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰
✍️ پینوشت:
کسانی که تا پیش از ظهور میخواهند، احکام ظاهری را به صورت فراگیر و با قوه قاهره در جامعه نهادینه کنند، خلاف این احادیث عمل میکنند.
#دولت_حق
@borrhan
←خداوند میخواهد تا هنگام ظهور به صورت پنهانی عبادت شود.
🔹 امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند میخواهد تا وقتی که زمان اظهار دین فرا میرسد، در نهان پرستش شود. همان طور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با #خدیجه (علیها السلام) پنهانی عبادت میکردند، تا وقتی که دستور رسید که آشکار کنند. راوی پرسید: آیا رواست که صاحب این دین پنهان باشد؟ فرمود: مگر امیرالمومنین علیه السلام روزی را که همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله اسلام آورد، تا زمان علنی نمودن امرش، پنهان نکرد؟ عرض کرد: بله. حضرت فرمود: وضع ما نیز چنین است تا زمانی که وقتش فرا رسد.
📗الکافی، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰
✍️ پینوشت:
کسانی که تا پیش از ظهور میخواهند، احکام ظاهری را به صورت فراگیر و با قوه قاهره در جامعه نهادینه کنند، خلاف این احادیث عمل میکنند.
#دولت_حق
@borrhan
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب بنی امیه، برگرفته از کتاب الغدیر علامه امینی در ۱۲۸ صفحه در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/7175 #بنی_امیه
🔥بنی امیه را بهتر بشناسیم!
#مقدمه : تا زمان عمربن عبدالعزیز ، امویان بصورت علنی امیرالمومنین را لعن میکردند تا اینکه عمربن عبدالعزیز از لعن علنی اهلبیت ع جلوگیری کرد.حتی نقل روایت از مولاعلی هم منجر به قتل راویان میشد، معاویه چنان بر شیعیان سخت گرفته بود که نه تنها از بردن نام و القاب آن حضرت مىترسیدند، بلکه از کنیه معروف آن حضرت نیز استفاده نمىکردند! وقتی روایتی میخواندند اگر مولاعلی در سند آن بود از کنیه غیر معروف (ابوزینب) بهره مىگرفتند!
🔹قال و قد صح أن بني أمية منعوا من إظهار فضائل علي ع و عاقبوا على ذلك الراوي له حتى أن الرجل إذا روى عنه حديثا لا يتعلق بفضله بل بشرائع الدين لا يتجاسر على ذكر اسمه فيقول عن أبي زينب .
#ترجمه : #بنى_امیه از آشکار شدن فضایل على(ع) جلوگیرى کردند، و هر کس روایتى را دراین باره نقل مى کرد، مجازات مىکردند؛ تا آنجا که اگر کسى مىخواست روایتى را از آن حضرت حتى روایتى که مربوط به فضیلت وى نبود، بلکه درباره احکام دینى بود نقل کند، جرأت نداشت نام آن حضرت را ببرد،بلکه مىگفت:«عن ابى زینب» یعنى #ابوزینب چنین گفته است!
📚شرح نهج ابن ابى الحدید، ج4 ص73
#تقیه
@borrhan
#مقدمه : تا زمان عمربن عبدالعزیز ، امویان بصورت علنی امیرالمومنین را لعن میکردند تا اینکه عمربن عبدالعزیز از لعن علنی اهلبیت ع جلوگیری کرد.حتی نقل روایت از مولاعلی هم منجر به قتل راویان میشد، معاویه چنان بر شیعیان سخت گرفته بود که نه تنها از بردن نام و القاب آن حضرت مىترسیدند، بلکه از کنیه معروف آن حضرت نیز استفاده نمىکردند! وقتی روایتی میخواندند اگر مولاعلی در سند آن بود از کنیه غیر معروف (ابوزینب) بهره مىگرفتند!
🔹قال و قد صح أن بني أمية منعوا من إظهار فضائل علي ع و عاقبوا على ذلك الراوي له حتى أن الرجل إذا روى عنه حديثا لا يتعلق بفضله بل بشرائع الدين لا يتجاسر على ذكر اسمه فيقول عن أبي زينب .
#ترجمه : #بنى_امیه از آشکار شدن فضایل على(ع) جلوگیرى کردند، و هر کس روایتى را دراین باره نقل مى کرد، مجازات مىکردند؛ تا آنجا که اگر کسى مىخواست روایتى را از آن حضرت حتى روایتى که مربوط به فضیلت وى نبود، بلکه درباره احکام دینى بود نقل کند، جرأت نداشت نام آن حضرت را ببرد،بلکه مىگفت:«عن ابى زینب» یعنى #ابوزینب چنین گفته است!
📚شرح نهج ابن ابى الحدید، ج4 ص73
#تقیه
@borrhan
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب مَنْهَجُ الیَقین نوشته سید علاءالدین محمد گلستانه ۵۳۲صفحه در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/7226 🔻شرح نامه امام صادق علیهالسلام به شیعیان کتابی به زبان فارسی نوشته سید علاءالدین محمد گلستانه در شرح نامه امام جعفر…
▪️۵۲ جلسه سخنرانی از دکتر علیرضا هَزار در شرح نامه امام صادق علیهالسلام به شیعیان «در برهان مدیا» بارگذاری شد↓↓
https://t.me/borrhanmedia/2055
🔚سرفصل مباحث ارائه شده↓↓
- اهمیت پژوهش در حدیث
- منابع شناخت
- شرح روایت حضرت امیر علیهالسلام به کمیل : الناس ثلاثة...
- یوم الفرح غدیر و یوم الحزن عاشورا
- فقه الحدیث
- عافیت ، سکینه و وقار
- علیکم بالحیاء
- تنزه الصالحون من قبلکم
- مجامله و #تقیه و مدیریت زبان
- نکاتی از #خطبه_فدکیه
- ابتلايات صالحین
- فهم قرآن
- و احسنوا انفسکم
- توجه به مساکین
- پرهیز از کبر
- حسد
- معونت و اعسار مومنین
- حبس حقوق الله
- لینت عریکه ، حسن خلق
- شرح وقار
- معونت
- علیکم بآثار الرسول
#علم_زندگی (۸۲) #افضل_الاعیاد
#مکارم_اخلاق
https://t.me/borrhanmedia/2055
🔚سرفصل مباحث ارائه شده↓↓
- اهمیت پژوهش در حدیث
- منابع شناخت
- شرح روایت حضرت امیر علیهالسلام به کمیل : الناس ثلاثة...
- یوم الفرح غدیر و یوم الحزن عاشورا
- فقه الحدیث
- عافیت ، سکینه و وقار
- علیکم بالحیاء
- تنزه الصالحون من قبلکم
- مجامله و #تقیه و مدیریت زبان
- نکاتی از #خطبه_فدکیه
- ابتلايات صالحین
- فهم قرآن
- و احسنوا انفسکم
- توجه به مساکین
- پرهیز از کبر
- حسد
- معونت و اعسار مومنین
- حبس حقوق الله
- لینت عریکه ، حسن خلق
- شرح وقار
- معونت
- علیکم بآثار الرسول
#علم_زندگی (۸۲) #افضل_الاعیاد
#مکارم_اخلاق