Forwarded from اتچ بات
#معجزات_الائمه
✅ کرامتی بسیار زیبا از یازدهمین ستارهء امامت حضرت امام حسن #عسکری علیه السلام به روایت مخالفین
〰〰〰〰▪️▪️♦️▪️
⬇️ ولما حبس قحط الناس بسر من رأى قحطا شديدا فأمر الخليفة المعتمد ابن المتوكل بالخروج للاستسقاء ثلاثة أيام فلم يسقوا فخرج النصارى ومعهم راهب كلما مد يده إلى السماء هطلت ثم في اليوم الثاني كذلك فشك بعض الجهلة وارتد بعضهم فشق ذلك على الخليفة فأمر بإحضار الحسن الخالص وقال له أدرك أمة جدك رسول الله صلى الله عليه وسلم قبل أن يهلكوا فقال الحسن يخرجون غدا وأنا أزيل الشك إن شاء الله وكلم الخليفة في إطلاق أصحابه من السجن فأطلقهم فلما خرج الناس للاستسقاء ورفع الراهب يده مع النصارى غيمت السماء فأمر الحسن بالقبض على يده فإذا فيها عظم آدمي فأخذه من يده وقال استسق فرفع يده فزال الغيم وطلعت الشمس فعجب الناس من ذلك فقال الخليفة للحسن ما هذا يا أبا محمد فقال هذا عظم نبي ظفر به هذا الراهب من بعض القبور وما كشف من عظم نبي تحت السماء إلا هطلت بالمطر فامتحنوا ذلك العظم فكان كما قال وزالت الشبهة عن الناس ورجع الحسن إلى داره
✨در زمان حكومت معتمد عبّاسى به جهت نيامدن باران ، خشكسالى شد و همه جا را قحطى فرا گرفت ، از اين رو خليفه عباسي دستور داد مردم سه روز براي طلب #باران بيرون بيايند [تا رحمت الهى نازل گردد ، مردم سه روز از #خداوند باران درخواست كردند] اما بارانی نيامد. پس از #مسلمانان ، #مسيحيان ✝ به همراه يكى از راهبان خود [براي طلب باران] بيرون آمدند ، همين كه راهب دستش را به سوي آسمان دراز ميكرد، #باران دانه درشت میباريد؛
روز دوم نيز به همين منوال گذشت؛
در نتيجه اين كار راهب، بعضي از مسلمان هاى [ظاهر بين و] جاهل [نسبت به حقانيت دين اسلام] به شك افتادند و بعضي از #دين برگشتند،
اين مساله براي خليفه گران تمام شد از اين رو فورا دستور داد تا امام #حسن_عسكرى عليه السلام را احضار نمايند، هنگامى كه حضرت نزد خليفه آمد، معتمد گفت :
امّت جدّت را قبل از اينكه هلاك شوند، درياب.
امام #حسن_عسكرى عليه السلام ، فرمود:
فردا مسيحيان براى آمدن باران بيرون ميآيند، و به حول و قوّه الهى ، شكّ و ترديد را از دل مردم بيرون خواهم كرد و با خليفه عباسي پيرامون #آزاد نمودن اصحابش [شيعيان در بند] صحبت كرد، خليفه نيز آنان را آزاد كرد.
بار ديگر مسيحيان برای طلب باران بيرون آمدند ، راهب به همراه مسيحيان دستش را به سمت آسمان بلند كرد، آسمان ابري شد؛ در اين هنگام #امام (عليه السلام) فرمود:
آنچه كه در دست راهب است از او بگيريد، ناگهان همه ديدند در دست او قطعه #استخوان انسانى است، امام آن را از دست او گرفتند و به راهب دستور دادند اكنون طلب باران كن؛ راهب دستش را بالا برد، ابرها كنار رفت و #خورشيد تابيد.
مردم از اين ماجرا تعجب كردند ، خليفه عباسى از #امام عليه السلام پرسيد اي ابا محمد ! ماجراي اين استخوان چيست؟
امام #حسن_عسكرى عليه السلام فرمود: اين استخوان يكى از پيغمبران الهى است كه اين راهب از بعضي از قبرها به دست آورده بود،
و هر وقت استخوان پيامبری را در زير آسمان آشكار كنند حتما باران ميبارد. آن قطعه استخوان را آزمايش كردند، ديدند همان گونه است كه #امام فرموده است و شك و ترديد از مردم برداشته شد و حضرت به منزل خود بازگشتند.
📚الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 600، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.ح
➖➖➖➖➖➖➖
🖤 کانال برهان
@borrhan
✅ کرامتی بسیار زیبا از یازدهمین ستارهء امامت حضرت امام حسن #عسکری علیه السلام به روایت مخالفین
〰〰〰〰▪️▪️♦️▪️
⬇️ ولما حبس قحط الناس بسر من رأى قحطا شديدا فأمر الخليفة المعتمد ابن المتوكل بالخروج للاستسقاء ثلاثة أيام فلم يسقوا فخرج النصارى ومعهم راهب كلما مد يده إلى السماء هطلت ثم في اليوم الثاني كذلك فشك بعض الجهلة وارتد بعضهم فشق ذلك على الخليفة فأمر بإحضار الحسن الخالص وقال له أدرك أمة جدك رسول الله صلى الله عليه وسلم قبل أن يهلكوا فقال الحسن يخرجون غدا وأنا أزيل الشك إن شاء الله وكلم الخليفة في إطلاق أصحابه من السجن فأطلقهم فلما خرج الناس للاستسقاء ورفع الراهب يده مع النصارى غيمت السماء فأمر الحسن بالقبض على يده فإذا فيها عظم آدمي فأخذه من يده وقال استسق فرفع يده فزال الغيم وطلعت الشمس فعجب الناس من ذلك فقال الخليفة للحسن ما هذا يا أبا محمد فقال هذا عظم نبي ظفر به هذا الراهب من بعض القبور وما كشف من عظم نبي تحت السماء إلا هطلت بالمطر فامتحنوا ذلك العظم فكان كما قال وزالت الشبهة عن الناس ورجع الحسن إلى داره
✨در زمان حكومت معتمد عبّاسى به جهت نيامدن باران ، خشكسالى شد و همه جا را قحطى فرا گرفت ، از اين رو خليفه عباسي دستور داد مردم سه روز براي طلب #باران بيرون بيايند [تا رحمت الهى نازل گردد ، مردم سه روز از #خداوند باران درخواست كردند] اما بارانی نيامد. پس از #مسلمانان ، #مسيحيان ✝ به همراه يكى از راهبان خود [براي طلب باران] بيرون آمدند ، همين كه راهب دستش را به سوي آسمان دراز ميكرد، #باران دانه درشت میباريد؛
روز دوم نيز به همين منوال گذشت؛
در نتيجه اين كار راهب، بعضي از مسلمان هاى [ظاهر بين و] جاهل [نسبت به حقانيت دين اسلام] به شك افتادند و بعضي از #دين برگشتند،
اين مساله براي خليفه گران تمام شد از اين رو فورا دستور داد تا امام #حسن_عسكرى عليه السلام را احضار نمايند، هنگامى كه حضرت نزد خليفه آمد، معتمد گفت :
امّت جدّت را قبل از اينكه هلاك شوند، درياب.
امام #حسن_عسكرى عليه السلام ، فرمود:
فردا مسيحيان براى آمدن باران بيرون ميآيند، و به حول و قوّه الهى ، شكّ و ترديد را از دل مردم بيرون خواهم كرد و با خليفه عباسي پيرامون #آزاد نمودن اصحابش [شيعيان در بند] صحبت كرد، خليفه نيز آنان را آزاد كرد.
بار ديگر مسيحيان برای طلب باران بيرون آمدند ، راهب به همراه مسيحيان دستش را به سمت آسمان بلند كرد، آسمان ابري شد؛ در اين هنگام #امام (عليه السلام) فرمود:
آنچه كه در دست راهب است از او بگيريد، ناگهان همه ديدند در دست او قطعه #استخوان انسانى است، امام آن را از دست او گرفتند و به راهب دستور دادند اكنون طلب باران كن؛ راهب دستش را بالا برد، ابرها كنار رفت و #خورشيد تابيد.
مردم از اين ماجرا تعجب كردند ، خليفه عباسى از #امام عليه السلام پرسيد اي ابا محمد ! ماجراي اين استخوان چيست؟
امام #حسن_عسكرى عليه السلام فرمود: اين استخوان يكى از پيغمبران الهى است كه اين راهب از بعضي از قبرها به دست آورده بود،
و هر وقت استخوان پيامبری را در زير آسمان آشكار كنند حتما باران ميبارد. آن قطعه استخوان را آزمايش كردند، ديدند همان گونه است كه #امام فرموده است و شك و ترديد از مردم برداشته شد و حضرت به منزل خود بازگشتند.
📚الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 600، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.ح
➖➖➖➖➖➖➖
🖤 کانال برهان
@borrhan
Telegram
attach 📎