[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
22.8K photos
1.78K videos
739 files
12.9K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
#روز_شمار_شهادت‌رسولخدا (۱۷)
#قرطاس

⁉️در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید می‌کنند ، اما لحظاتی بعد می‌بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند!

رسول خدا با عتاب می‌فرمایند:

💠 «چرا همراه با سپاه حرکت نمی‌کنید؟»

✖️ابوبکر می‌گوید:
من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!

✖️عمر عذر می‌آورد:
دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!!

پیامبر متأثر می‌شوند و چند بار می‌فرمایند:

💠 «سپاه اسامه را حرکت دهید؛سپاه اسامه را حرکت دهید»

گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک می‌کنند ؛ و به نظر نمی‌آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می‌پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان می‌دهند!

▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ،
آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان - نخواهد افتاد ؛
آری ! آنان انتظار وفات رسول خدا را می‌کشند؛

🔚پیامبر خدا که چنین می‌بینند ، سر از بستر بیماری بر می‌دارند و می‌فرمایند:

💠 «دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید.»


❗️عده ای برمی‌خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند اما عمر مانع آنها می‌شود و می‌گوید:
❗️چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می‌گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!!

برخی بر سخن رسول خدا تأکید می‌کنند و عده‌ای به طرفداری از عمر می‌پردازند ؛
در منزل پیامبر سروصدا بالا می‌گیرد ؛
طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور می‌شوند ؛
رسول خدا ناراحت می‌شوند و می‌فرمایند:

💠 «از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست.»

عده ای می گویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟

پیامبر خدا می‌فرمایند:
💠 «بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید

حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی‌نویسند ، خانهٔ رسول خدا را ترک می کنند ؛
از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید!
عباس عموی پیامبر پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهٔ رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده می‌شوند ؛
آنان میدانند که خلیفه واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفه توطئه گران و اهل صحیفه را می‌بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می‌پرسد :
ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می‌خوریم ، ما را آگاه ساز.

پیامبر رو به امیرمؤمنان می‌کنند و آگاهانه می‌فرمایند :
💠 «شما پس از من مورد ظلم واقع می‌شوید.»

🔻در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهٔ پیامبر خلوت می‌شود ، رسول خدا به امیرالمومنین می‌فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهٔ خلیفهٔ بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است؛ (۲)

عبدالله بن عباس - فرزند دیگر عباس عموی پیامبر - که ماجرای فوق را نقل می‌کند ، با بردن اسم پنجشنبه گریان می‌شود و میگوید :

🔸«روز پنجشنبه ؟ و چه روزی بود روز پنجشنبه ؟ او ادامه می دهد : مصیبت و همهٔ مصیبت آن بود که مانع نگارش وصیت توسط پیامبر شدند.»(۳)

...این ماجرا به حدی روشنگر است که در طول تاریخ ، بسیاری از محدثان و مورخان اهل تسنن که داستان قلم و دوات را نقل کرده اند ، یا نام خلیفه را حذف کرده و داستان را به صیغهٔ مجهول بیان کردند و یا جملهٔ خلیفه را نسبت به پیامبر تغییر داده اند ؛

⚠️ جالب آنکه عمر بن خطاب - سال ها بعد ، در زمانی که خلافت کاملا تثبیت شده بود - به روشنی ، علت سخن خویش را - به عبدالله بن عباس - می‌گوید :
✖️پیامبر در بیماری خویش می‌خواست به نام علی تصریح کند ، اما من به جهت محبت و حفظ اسلام ، از نوشتن آن وصیت ، جلوگیری کردم.» (۴)

سپاه اسامه ، هم چنان در یک فرسخی مدینه ، بر جای خویش استوار است!

------------------

1⃣ در عربستان آن زمان نوشته‌ها را بر روی استخوان کتف شتر ، پوستهٔ درخت نخل ، سنگ صاف و پوست حیوانات می‌نوشتند : مجمع البحرین ۱۱۰/۵
(*) لقبی برگرفته از #خطابهء_غدیر پیشنهاد سرچ : #صحیفه_ملعونه
2⃣ کتاب سلیم بن قیس ۶۵۸/۲
3⃣ صحیح بخاری ۳۱،۶۵،۶۶/۴ و ۱۳۷/۵
4⃣ شرح نهج ابن ابی الحدید ۲۰/۱۲


@borrhan
[ کانال برهان ]
#روز_شمار_شهادت‌رسولخدا (۱۷) #قرطاس ⁉️در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟ ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند ؛…
⬛️ توماس پاتریک هیوز (۱۸۳۸-۱۹۱۱م) در کتاب📔دائرة المعارف اسلام در هنگام نقل وقایع رحلت خاتم الانبیا صلی‌الله علیه و آله ، نکات مهمی از تاریخ را بیان میکند، از جمله:

- عدم حرکت سپاه اسامه با وجود تاکیدات فراوان و چندباره پیامبر و نفرین پیامبر بر تخلف کنندگان
- حضور ابوبکر و عمر در بیت نبوی بر خلاف دستور ایشان برای خروج این دو نفر از مدینه همراه با سپاه
- توجیهات ابوبکر و عمر برای این سرپیچی‌های آشکار!
- دو بار اشاره به ماجرای قلم و دوات خواستن رسولخدا صلی‌الله علیه و آله برای نگاشتن وصیت و نقل جسارت عمر بر هذیان گویی خاتم الانبیاء و کفایت قرآن!
- منصرف شدن پیامبر از نگاشتن وصیت ولی تأکید مجدد ایشان نسبت به مودت به اهل بیت علیهم‌السلام
- و بیان این مطلب مهم که ماجرای قلم و دوات معروف به حدیث
#قرطاس در کتب فراوانی از اهل سنت موجود است.

#فاطمیه_و_مستشرقین (۲۵)
#شهادت_رسولخدا
@borrhan
طبرانى در المعجم الأوسط از قول عمر بن خطاب مى‌نويسد:

🔸از عمر بن خطاب نقل شده است كه رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در هنگام بيماريش فرمود: «براى من كاغذ و دواتى بياوريد تا كتابى بنويسم كه بعد از آن گمراه نشويد» اين سخن او، ما را به شدت ناراحت كرد. رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله)  دو باره سخنش را تكرار كرد؛ پس زنان از پشت پرده گفتند: آيا سخن رسول خدا را نمى‌شنويد ؟ پس من گفتم: شما همانند زن‌هاى همراه يوسف هستيد [زنان فاحشه‌اى كه نيت بدآ نسبت به يوسف داشتند] وقتى رسول خدا مريض مى‌شود، چشمانتان اشك مى‌ريزد، وقتى سالم مى‌شود، بر گردن او سوار مى‌شويد. پس رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) فرمود: كارى به آن‌ها (زنان) نداشته باشيد كه از شما ها بهتر هستند.

📗📔الطبراني،  ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (م360هـ)، المعجم الأوسط، ج 5 ص288، ح5338 ، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد،‏عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة – 1415هـ.

#قرطاس
@borrhan
#قرطاس

🟥 عالم بزرگ اهل سنت میگوید می‌توانیم خلاف دستورات پیامبر عمل کنیم !!

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

❗️قاضی عبدالجبار معتزلی از بزرگان سُنیان در کتاب مشهورش المغنی بعد از نقل ماجرای جیش اسامه و قرطاس و سرپیچی ابوبکر و عمر‌ و اتباعش از دستور پیامبرخدا صلی‌الله علیه و آله می‌نویسد:

✖️تمام سخنان پیامبر ریشه در وحی ندارد و کلام او مانند مجتهدی است که نظر میدهد و تا زنده است خلاف اجتهادش نباید عمل نمود، اما بعد از وفات او میشود مخالف دستوراتش نظر داد!! اجتهاده یجوز ان یخالف بعد وفاته

📚المغنی جلد 20 صفحه 346
https://b2n.ir/y90145


🔚🔚 همانطور که مشاهده نمودید این عالم سُنی برای دفاع از خلفا  کلام عمر را به فرمایش رسول الله صلی‌الله علیه و آله ترجیح داده است!
یعنی کاستن مقام پیامبر بخاطر بالابردن مقام کسانیکه خلاف دستورات قرآن عمل کرده اند و از دستورات پیامبر سرپیچی کرده‌اند!

عقیده شیعه اینست که پیروی از دستورات و فرمایشات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در همه حال بر امت اسلامی واجب است و هیچ دلیلی برای فرار از دستور ایشان بلکه مخالفت با ایشان وجود ندارد مگر عدم ایمان؛ لذا  عزیزان اهل سنت کلاه خودتان را قاضی کنید آیا میشود معتقد به مذهبی بود که جواز سرپیچی از سنت که همان کلام رسول الله هست را صادر کرده ؟؟ آیا میتوانیم در اینصورت خود را اهل‌سنت بدانیم؟؟ وقتی سنت که کلام رسول الله باشد هیچ ارزشی نداشته باشد چگونه میتوان به این نوع مذهب معتقد بود!!؟این دیگه اهل سنت نیست بلکه مذهب هوا و هوس هست ، قطعا شیعه کافر به این کلام است این است تفاوت پیامبر شیعه با
#پیامبر_اهل_تسنن

🔖شیعه ، اهل سنت واقعی است.

#اهل_سنت_و_جماعت


@borrhan
#شهادت حضرت زهرا (۲۶۰)
#احراق (۳۹) #قرطاس #تهدید


🔥تصمیم عمر به آتش زدن بیت فاطمی ؏‍لیهاالسلام

➸━━➵━━➵━━➸━┅┄

آتش بلند گشته و در، گُر گرفته بود
قلبَت غمۍ وراۍ تصوّر گرفته بود...

◾️الْمَدَائِنِيُّ عَنْ مَسْلَمَةَ بْنِ مُحَارِبٍ عَنْ سُلَيْمَانَ التيمى، وعن ابْنِ عَوْنٍ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ أَرْسَلَ إِلَى عَلِيٍّ يُرِيدُ الْبَيْعَةَ، فَلَمْ يُبَايِعْ. فَجَاءَ عُمَرُ، ومعه قَبَس فتلقته فاطمة على الباب، فقالت فاطِمَة: يا ابن الْخَطَّابِ، أَتُرَاكَ مُحَرِّقًا عَلَيَّ بَابِي؟ قَالَ: نَعَمْ، وَذَلِكَ أَقْوَى فِيمَا جَاءَ بِهِ أَبُوكِ.

📌سلیمان تیمۍ وعبدالله بن عون گفتند:«ابوبکر به على﴿؏‍لیه‌السلام﴾ پیام فرستاد تا با وي #بیعت کند امّا علي نپذیرفت. پس عمر با مشعلي از آتش آمد، فاطمه﴿؏‍لیهاالسلام﴾ عمر را با مشعل در خانه‏‌اش یافت، پس فرمود: ای پسر خطاب! آیا درب خانه ام را بر من می‌سوزانی؟! عمر گفت: آري! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم‌تر مي‌سازد»!

📚📕انساب الأشراف ج:۱ ،ص:۵۸۶


⬇️بررســۍ سنــد⬇️


⫸الْمَدَائِنِيُّ

📌العَلاَّمَةُ الحَافِظُ الصَّادِقُ
قَالَ يَحْيَى: ثِقَـةٌ ثِقَـةٌ ثِقَـةْ
سير أعلام النبلاء ج:۱۰ ص:۴۰۰
➸━━➵━━➵━━➸━┅┄
⫸مَسْلَمَةَ بْنِ مُحَارِبٍ

📌ابن حبان اسم اورا در #ثقات مۍآورد
الثقات ج:۷ ص:۴۰۹

📌ذهبی از حافظ مزی نقل میکند:«هرکس میخواهد روایات را بگیرد،از امثال قتاده...و مسلمة بن محارب و..بگیرد که آنها مأمون وراستگو هستند»

الحافظ ثم قال:«فمن أراد الاخبار فليأخذها من مثل قتادة.. ومسلمة بن محارب...فإنهم مأمونون».
ميزان الاعتدال ج:۳ ص:۴۱۹

📌محمد بن طاهر برزنجۍ بعد از نقل سخن مزی درباره مسلمه بن محارب میگوید:«این سخن و #توثیق برای ما معادل طلا است.»

وهذا الكلام والتوثيق بالنسبة لنا يعدل ذهبًا
صحیح وضعیف تاریخ طبری ج:۱ ص:۱۴۳

📌هیثمۍ درمورد روایتۍ ڪه در سند آن مسلمة بن محارب وجود دارد میگوید:«رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ»
مجمع الزوائد ج:۵ ص:۳۲۲
➸━━➵━━➵━━➸━┅┄
⫸سُلَيْمَانَ التيمۍ

📌وقال ابن معين والنسائي ثقة وقال العجلي تابعي ثقة وقال ابن سعد كان ثقة كثير الحديث 
تهذيب التهذيب ج:۴ ص:۲۰۲
➸━━➵━━➵━━➸━┅┄
⫸عبْدِاللهْ بنَ عَوْنٍ

📌الإِمَامُ، القُدْوَةُ، عَالِمُ البَصْرَةِ الحَافِظُ
ابْنَ مَعِيْنٍ فَقَالَ: هُوَ فِي كُلِّ شَيْءٍ ثِقَـةٌ
ابْنُ سَعْدٍ: كَانَ ابْنُ عَوْنٍ ثِقَةً كَثِيْرَ الحَدِيْثِ
سیر أعلام النبلاء ج:۶ ص:۳۶۴


💢سند ڪاملاً صحیح است💢


✍🏻نڪات مهـم روایت بلاذرۍ

💢در این روایت عزم و جدیّت عمر بر آتش زدن خانه آشکار میشود،چون به همـراه یک مشعل(آتشدان) به سوی منزل سیّدة النساء﴿؏‍لیهاالسلام﴾ رفته بود «فَجَاءَ عُمَرُ، و معه قَبَس».

💢همچنین میزان وقاحت و رذالت عمر در این نص هویدا است، وقتی حضرت میفرماید آمده ای که درب مرا آتش بزنی؟ او با کمال خبث و شر میگوید آرۍ!
فَضَّ اللهُ فاكَ یا عمر.

💢اینجا میزان نفاق عمر نیز آشکار میشود، در نهایت روایت میگوید با اینکار میخواهم دین پدرت(صلی‌الله علیه و آله)را تقویت کنم، گویا فراموش کرده که خود او در صلح #حدیبیه به نبوت پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله شک کرده ودر رزیه الخمیس به ایشان تهمت هذیان زده!
و بارها به حضرت پیامبر توهین کرده، دقیقاً میخواست چه دینی را تقویت کند؟

•|صَلِّۍٰ اللهُ عَلۍٰ الصِّدّیقةِ الطّاهِرَة﴿؏‍لیهاالسلام﴾|•


@borrhan
#سیرهء علمای مخالفین (۱۷۵)
#قتل_عثمان (۴۴) #قرطاس (۹۹)

🔻طبری را بشناسیم!

نظر علامه محمد تقی شوشتری اعلی مقامه الشریف حول طبری و تاریخش

←از جمله تحریف در ماجرای قتل عثمان [۱۸ذیحجه سال ۳۵ هجری قتل عثمان توسط صحابه‌]

۞༅🕊️✿﷽✿༅࿇༅═┅┅┄•

🔸« و این شخص (طبری) گرچه مورد ستایش و تقدیر آنان قرار گرفته تا جایی که ابن کامل - که شیخ در کتاب فهرست از او روایت کرده - کتابی در احوال طبری نوشته و در مورد کتابش توضیح داده اند و حتی مسعودی در ابتدای مروج الذهبش کتاب تاریخ طبری را بر کتب تاریخ متقدمین و متاخرین برتری داده اما با این حال وی (طبری) در نهایت تعصب است و به همین دلیل نامهٔ #معاویه به #محمد_بن_ابوبکر که در بردارنده ی آن است که «ابوبکر پدر محمد بن ابی‌ بکر و دوستش عُمر اولین افرادی هستند که شان و جایگاه امیر المؤمنین علیه السلام را در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله پایین آورده اند و می خواسته اند ایشان را ترور کنند و امیر المؤمنین در قیامش به آن دو اقتدا کرده (یعنی در ظاهر فقط به آن ها اقتدا کرده) و آن دو موجب این مساله شده اند و اگر سرزنشی باشد متوجه آن هاست» را نقل نکرده است و طبری برای عدم نقلش چنین بهانه آورده که مردم تحمل آن را ندارند!!!!

📌طبری در بخش مربوط به دلایل به راه افتادن اهل مصر به سمت عثمان (به منظور قتل وی) گفته است : «دیگران امور زشت و ناپسندی را نقل کرده اند که من خوش ندارم آن را نقل کنم» و طبری در روایات مربوط به منع کردن پیامبر صلی الله علیه و آله از نوشتن وصیت نام «عمر» را حذف کرده است و گفته است: «از ابن عباس نقل شده است که وی گفت: روز پنجشنبه و چه روز پنجشنبه ای! و اشک هایش بر گونه هایش سرازیر می شد گویی مروارید است و پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمود: «قلم و کاغذی برایم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که پس از من گمراه نشوید، گفتند : پیامبر هذیان می گوید!» با این که نویسنده ی واقدی (ابن سعد) در کتاب طبقاتش - با این که روایاتی مجمل را نقل می‌کند - چهار روایت با تصریح به اسم عمر بن الخطاب نقل کرده است همانطور که مصدرش گذشت. طبری در داستان #ابوذر و اخراج وی از مدینه به گونه ای تعبیر کرده که اگر انتقادی متوجه کسی باشد متوجه معاویه است و نه عثمان. وی گفته است: «و در سال سی ام آن چه در مورد مساله ی بین ابوذر و معاویه نقل شد و تبعید وی از سوی معاویه رخ داد (تا جایی که می گوید) اما کسانی که برای معاویه در این مساله عذر می آورند ... تا آخرش. و گفته است: دیگران اموری زشت و ناپسند را نقل کرده که من خوش ندارم آن را نقل کنم.

📌 طبری کتابش را از روایات و اخباری که دروغ بودن و مخالفتش با تواتر سیره قطعی است پر کرده است و این دسته از اخبار و روایات اخباری ملعون و ناپسند و منقول از سرّی از شعیب از سیف بن عمر است.»


📔 قاموس الرجال ج۹  ص۱۵۳_۱۵۴

پیشنهاد مطالعه:
رفتار عجیب طبری در هنگام نقل ماجرای #یوم_الدار
+ https://t.me/borrhan/55565?single
https://t.me/borrhan/49086

پی‌نوشت : با اینکه گوشه‌ای از قیچی کردن های طبری بیان شد ، منتها کسی که کتاب طبری را می‌خواند کاملاً متوجه می‌شود با آن که طبری بسیاری از جزئیات را حذف کرده؛ اما خودش می‌گوید و اذعان میکند که حذف کرده؛ و بدون تصریح، با ایماء و اشاره، به خواننده حالی می‌کند که موضوع از چه قرار بوده است. خود این کنایات و اشارات، برای اهل فهم کافی است.

خلاصه عمری های متعصب از خواندن مطالب طبری ذوق زده نمی‌شوند.

تو خود از این مختصر ، حال و روز باقی کتب اهل سنت که موافق میل متعصبین عامه است را بخوان!


@borrhan
[ کانال برهان ]
<unknown> – الصحیح من سیره النبی ص جلسه 86
الصحیح من سیرۀ النبی ص جلسه 87
<unknown>
#صوت
#دوره_مجازی
#تاریخ_پیامبر_اعظم صلوات الله علیه و اله
#جلسه_صد_و_هشتاد_و_سوم
#جلسه_۱۸۳
#دروس_الصحیح_من_سیرة_النبي صلي الله علیه و آله
#قرطاس
#تهدید
#تحریف_قرآن
#ابوبکر_شناسی


💡موضوع : سریه بئر معونه جلسه پنجم - دعوای ابوبکر و عمر با هم در محضر خاتم الانبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله و بالا بردن صدا در محضر آن حضرت


⚜️ بازخوانی، شرح و تبیین کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلوات الله علیه و اله مرحوم #علامه_سید_جعفر_مرتضی_عاملی

🔅تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله


🗣 مدرّس : استاد دکتر هندی


📺 کانال آموزش مجازی دینکلاس:

دوره های مجازی برای شیعیان فارسی زبان جهان
🆔 @dinclass
🆔 @borrhan
www.dinclass.ir
#قرطاس (۱۰۱)

اینجا مدینه است پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید می‌کنند ، اما لحظاتی بعد می‌بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند!

رسول خدا با عتاب می‌فرمایند:
💠 «چرا همراه با سپاه حرکت نمی‌کنید؟»

✖️ابوبکر می‌گوید:
من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!

✖️عمر عذر می‌آورد:
دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!!

پیامبر متأثر می‌شوند و چند بار می‌فرمایند:
💠 «سپاه اسامه را حرکت دهید؛سپاه اسامه را حرکت دهید»

گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک می‌کنند ؛ و به نظر نمی‌آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می‌پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان می‌دهند!

▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ،
آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان - نخواهد افتاد ؛
آری ! آنان انتظار وفات رسول خدا را می‌کشند؛

🔚پیامبر خدا که چنین می‌بینند ، سر از بستر بیماری بر می‌دارند و می‌فرمایند:

💠 «دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید.»


❗️عده ای برمی‌خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند اما عمر مانع آنها می‌شود و می‌گوید:
❗️چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می‌گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!!

برخی بر سخن رسول خدا تأکید می‌کنند و عده‌ای به طرفداری از عمر می‌پردازند ؛
در منزل پیامبر سروصدا بالا می‌گیرد ؛
طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور می‌شوند ؛
رسول خدا ناراحت می‌شوند و می‌فرمایند:

💠 «از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست.»

عده ای می گویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟

پیامبر خدا می‌فرمایند:
💠 «بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید

حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی‌نویسند ، خانهٔ رسول خدا را ترک می کنند ؛
از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید!دعباس عموی پیامبر پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهٔ رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده می‌شوند ؛
آنان میدانند که خلیفه واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفه توطئه گران و اهل صحیفه را می‌بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می‌پرسد :
ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می‌خوریم ، ما را آگاه ساز.

پیامبر رو به امیرمؤمنان می‌کنند و آگاهانه می‌فرمایند :
💠 «شما پس از من مورد ظلم واقع می‌شوید.»

🔻در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهٔ پیامبر خلوت می‌شود ، رسول خدا به امیرالمومنین می‌فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهٔ خلیفهٔ بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است؛ (۲)

عبدالله بن عباس - فرزند دیگر عباس عموی پیامبر - که ماجرای فوق را نقل می‌کند ، با بردن اسم پنجشنبه گریان می‌شود و میگوید :

🔸«روز پنجشنبه ؟ و چه روزی بود روز پنجشنبه ؟ او ادامه می دهد : مصیبت و همهٔ مصیبت آن بود که مانع نگارش وصیت توسط پیامبر شدند.»(۳)

...این ماجرا به حدی روشنگر است که در طول تاریخ ، بسیاری از محدثان و مورخان اهل تسنن که داستان قلم و دوات را نقل کرده اند ، یا نام خلیفه را حذف کرده و داستان را به صیغهٔ مجهول بیان کردند و یا جملهٔ خلیفه را نسبت به پیامبر تغییر داده اند ؛

⚠️ جالب آنکه عمر بن خطاب - سال ها بعد ، در زمانی که خلافت کاملا تثبیت شده بود - به روشنی ، علت سخن خویش را - به عبدالله بن عباس - می‌گوید :
✖️پیامبر در بیماری خویش می‌خواست به نام علی تصریح کند ، اما من به جهت محبت و حفظ اسلام ، از نوشتن آن وصیت ، جلوگیری کردم.» (۴)

سپاه اسامه ، هم چنان در یک فرسخی مدینه ، بر جای خویش استوار است!

------------------

1⃣ در عربستان آن زمان نوشته‌ها را بر روی استخوان کتف شتر ، پوستهٔ درخت نخل ، سنگ صاف و پوست حیوانات می‌نوشتند : مجمع البحرین ۱۱۰/۵
(*) لقبی برگرفته از #خطابهء_غدیر پیشنهاد سرچ : #صحیفه_ملعونه
2⃣ کتاب سلیم بن قیس ۶۵۸/۲
3⃣ صحیح بخاری ۳۱،۶۵،۶۶/۴ و ۱۳۷/۵
4⃣ شرح نهج ابن ابی الحدید ۲۰/۱۲


@borrhan