#داستان_های_بحار_الانوار
💢این داستان :
📜 نسخه ای برای گناه کردن !
〰🔹🔸🎴🔸🔹〰〰〰〰
مردی خدمت امام حسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنه کاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگهدارم، لذا نیازمند نصایح آن حضرت میباشم. امام علیه السلام فرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی میخواهی بکن❕❗️
اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!
دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی میخواهی بکن!
سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی میخواهی بکن!
چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور کن و بعد هر گناهی میخواهی بکن!
پنجم: وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده!
〰🔹🔸🎴🔸🔹〰〰〰〰
📘بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج ۸۷، ص ۱۲۶
🌄 کانال برهان : داستان های بحارالانوار هر شب در ایام ماه مبارک رمضان در کانال برهان
@borrhan
💢این داستان :
📜 نسخه ای برای گناه کردن !
〰🔹🔸🎴🔸🔹〰〰〰〰
مردی خدمت امام حسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنه کاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگهدارم، لذا نیازمند نصایح آن حضرت میباشم. امام علیه السلام فرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی میخواهی بکن❕❗️
اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!
دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی میخواهی بکن!
سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی میخواهی بکن!
چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور کن و بعد هر گناهی میخواهی بکن!
پنجم: وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده!
〰🔹🔸🎴🔸🔹〰〰〰〰
📘بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج ۸۷، ص ۱۲۶
🌄 کانال برهان : داستان های بحارالانوار هر شب در ایام ماه مبارک رمضان در کانال برهان
@borrhan
#داستان_های_بحار_الانوار
💢این داستان :
تقسیم بیت المال به مساوات
〰🔹💠🎴💠🔹〰〰〰〰
یکی از خصوصیات حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام این بود که بیت المال را به طور مساوی میان مردم تقسیم میکرد و بین مسلمانان تبعیض قایل نمی شد؛ این امر باعث شده بود، برخی از طرفداران تبعیض و انحصار طلبها به معاویه بپیوندند.
عده ای از دوستان امیرالمومنین علی علیه السلام به حضور حضرت رسیدند و گفتند:
- چنانچه افراد سیّاس و انحصار طلبها را با پول راضی کنی، برای پیشرفت امور شایسته تر است. امام علی علیه السلام از این پیشنهاد خشمگین شدند و فرمودند:
- آیا نظرتان این است به کسانی که تحت حکومت من هستند ظلم کنم و حق آنان را به دیگران بدهم و با تضییع حقوق آنان یارانی دور خود جمع نمایم؟ به خدا سوگند! تا دنیا وجود دارد و تا آفتاب میتابد و ستارگان در آسمان میدرخشند، این کار را نخواهم کرد. اگر مال، از آن خودم بود آن را به طور مساوی تقسیم میکردم، چه رسد به اینکه مال، مال خداست.
سپس فرمود:
- ای مردم! کسی که کار نیک را در جای نادرست انجام داد، چند روزی نزد افراد نااهل و تاریک دل مورد ستایش قرار میگیرد و در دل ایشان محبت و دوستی میآفریند؛ ولی اگر روزی حادثه بدی برای وی پیش بیاید و به یاریشان نیازمند شود، آنان بدترین و سرزنش کننده ترین دوستان خواهند شد.
〰🔹💠🎴💠🔹〰〰〰〰
📘بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، ج ۴۱، ص ۱۰۸ و ۱۱۱.
💢این داستان :
تقسیم بیت المال به مساوات
〰🔹💠🎴💠🔹〰〰〰〰
یکی از خصوصیات حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام این بود که بیت المال را به طور مساوی میان مردم تقسیم میکرد و بین مسلمانان تبعیض قایل نمی شد؛ این امر باعث شده بود، برخی از طرفداران تبعیض و انحصار طلبها به معاویه بپیوندند.
عده ای از دوستان امیرالمومنین علی علیه السلام به حضور حضرت رسیدند و گفتند:
- چنانچه افراد سیّاس و انحصار طلبها را با پول راضی کنی، برای پیشرفت امور شایسته تر است. امام علی علیه السلام از این پیشنهاد خشمگین شدند و فرمودند:
- آیا نظرتان این است به کسانی که تحت حکومت من هستند ظلم کنم و حق آنان را به دیگران بدهم و با تضییع حقوق آنان یارانی دور خود جمع نمایم؟ به خدا سوگند! تا دنیا وجود دارد و تا آفتاب میتابد و ستارگان در آسمان میدرخشند، این کار را نخواهم کرد. اگر مال، از آن خودم بود آن را به طور مساوی تقسیم میکردم، چه رسد به اینکه مال، مال خداست.
سپس فرمود:
- ای مردم! کسی که کار نیک را در جای نادرست انجام داد، چند روزی نزد افراد نااهل و تاریک دل مورد ستایش قرار میگیرد و در دل ایشان محبت و دوستی میآفریند؛ ولی اگر روزی حادثه بدی برای وی پیش بیاید و به یاریشان نیازمند شود، آنان بدترین و سرزنش کننده ترین دوستان خواهند شد.
〰🔹💠🎴💠🔹〰〰〰〰
📘بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، ج ۴۱، ص ۱۰۸ و ۱۱۱.
#داستان_های_بحار_الانوار
💠این داستان :
خودبینی هرگز ❕❗️
〰🔹🎴🔸🔸🔸〰〰〰〰
یکی از یاران حضرت عیسی علیه السلام که قد کوتاهی داشت و همیشه در کنار حضرت دیده میشد، در یکی از مسافرتها که همراه عیسی علیه السلام بود، در راه به دریا رسیدند.
حضرت عیسی با یقین خالصانه گفت:
(بسم الله) و بر روی آب حرکت کرد!
مرد کوتاه قد، هنگامی که دید عیسی بر روی آب راه میرود، با یقین راستین گفت:
بسم الله، و روی آب به راه افتاد تا به حضرت عیسی رسید. در این حال مرد دچار خودبینی و غرور شد و
با خود گفت:
عیسی روح الله روی آب راه میرود و من هم روی آب راه میروم، بنابراین، عیسی چه فضیلتی بر من دارد؟ هر دو روی آب راه میرویم.
همان دم یک مرتبه زیر آب رفت و فریادش بلند شد:
(ای روح الله مرا بگیر و از غرق شدن نجاتم ده! )
حضرت عیسی دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و فرمود: ای مرد مگر چه گفتی که در آب فرو رفتی؟
مرد کوتاه قد گفت:
من گفتم، همان طور که روح الله روی آب راه میرود، من نیز روی آب راه میروم. پس با این حساب چه فرقی بین ماست! خودبینی به من دست داد و به کیفرش گرفتار شدم.
حضرت عیسی فرمود:
تو خود را (در اثر خودبینی) در جایگاهی قرار دادی که شایسته آن نبودی بدین جهت خداوند بر تو غضب نمود و اکنون از آنچه گفتی توبه کن!
مرد توبه کرد و به رتبه و مقامی که خدا برایش قرار داده بود بازگشت و موقعیت خود را دریافت.
امام صادق علیه السلام پس از نقل این قضیه فرمود:
(فاتقوا الله و لا یحسدن بعضکم بعضا. )
(پس شما نیز از خدا بترسید و پرهیز کار باشید و به همدیگر حسد نورزید. )
〰🔹🎴🔸🔸🔸〰〰〰〰
📗بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة ج ۱۴، ص ۲۵۴.
💢کانال برهان : داستان های بحارالانوار هر شب در ایام ماه مبارک رمضان در کانال برهان
@borrhan
💠این داستان :
خودبینی هرگز ❕❗️
〰🔹🎴🔸🔸🔸〰〰〰〰
یکی از یاران حضرت عیسی علیه السلام که قد کوتاهی داشت و همیشه در کنار حضرت دیده میشد، در یکی از مسافرتها که همراه عیسی علیه السلام بود، در راه به دریا رسیدند.
حضرت عیسی با یقین خالصانه گفت:
(بسم الله) و بر روی آب حرکت کرد!
مرد کوتاه قد، هنگامی که دید عیسی بر روی آب راه میرود، با یقین راستین گفت:
بسم الله، و روی آب به راه افتاد تا به حضرت عیسی رسید. در این حال مرد دچار خودبینی و غرور شد و
با خود گفت:
عیسی روح الله روی آب راه میرود و من هم روی آب راه میروم، بنابراین، عیسی چه فضیلتی بر من دارد؟ هر دو روی آب راه میرویم.
همان دم یک مرتبه زیر آب رفت و فریادش بلند شد:
(ای روح الله مرا بگیر و از غرق شدن نجاتم ده! )
حضرت عیسی دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و فرمود: ای مرد مگر چه گفتی که در آب فرو رفتی؟
مرد کوتاه قد گفت:
من گفتم، همان طور که روح الله روی آب راه میرود، من نیز روی آب راه میروم. پس با این حساب چه فرقی بین ماست! خودبینی به من دست داد و به کیفرش گرفتار شدم.
حضرت عیسی فرمود:
تو خود را (در اثر خودبینی) در جایگاهی قرار دادی که شایسته آن نبودی بدین جهت خداوند بر تو غضب نمود و اکنون از آنچه گفتی توبه کن!
مرد توبه کرد و به رتبه و مقامی که خدا برایش قرار داده بود بازگشت و موقعیت خود را دریافت.
امام صادق علیه السلام پس از نقل این قضیه فرمود:
(فاتقوا الله و لا یحسدن بعضکم بعضا. )
(پس شما نیز از خدا بترسید و پرهیز کار باشید و به همدیگر حسد نورزید. )
〰🔹🎴🔸🔸🔸〰〰〰〰
📗بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة ج ۱۴، ص ۲۵۴.
💢کانال برهان : داستان های بحارالانوار هر شب در ایام ماه مبارک رمضان در کانال برهان
@borrhan
#داستان_های_بحار_الانوار
🔅این داستان :
چه کسی برای حسینم گریه میکند؟
〰🔆🔅🎴🔅🔆〰〰〰〰
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبتهای او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض کرد:
- پدر جان! این گرفتاری چه زمانی رخ میدهد؟
رسول خدا فرمود:
- زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم.
آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد:
- چه کسی بر حسینم گریه میکند، و به عزاداری او قیام مینماید؟
پیامبر فرمود:
- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه میکنند و در هر سال، عزاداری او را تجدید میکنند. روز قیامت که فرا رسد، تو برای زنان شفاعت میکنی و من برای مردان، و هر که بر گرفتاری حسین گریه کند، دست او را میگیریم و داخل بهشت میکنیم. فاطمه جان! تمام دیدهها روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت حسین گریه کند! آن چشم برای رسیدن به نعمتهای بهشت خندان است!
〰🔆🔅🎴🔅🔆〰〰〰〰
📘بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة ج ۴۴ ص ۲۹۲
🔹کانال برهان : داستان های بحارالانوار هر شب در ایام ماه مبارک در کانال برهان
@borrhan
🔅این داستان :
چه کسی برای حسینم گریه میکند؟
〰🔆🔅🎴🔅🔆〰〰〰〰
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبتهای او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض کرد:
- پدر جان! این گرفتاری چه زمانی رخ میدهد؟
رسول خدا فرمود:
- زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم.
آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد:
- چه کسی بر حسینم گریه میکند، و به عزاداری او قیام مینماید؟
پیامبر فرمود:
- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه میکنند و در هر سال، عزاداری او را تجدید میکنند. روز قیامت که فرا رسد، تو برای زنان شفاعت میکنی و من برای مردان، و هر که بر گرفتاری حسین گریه کند، دست او را میگیریم و داخل بهشت میکنیم. فاطمه جان! تمام دیدهها روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت حسین گریه کند! آن چشم برای رسیدن به نعمتهای بهشت خندان است!
〰🔆🔅🎴🔅🔆〰〰〰〰
📘بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة ج ۴۴ ص ۲۹۲
🔹کانال برهان : داستان های بحارالانوار هر شب در ایام ماه مبارک در کانال برهان
@borrhan
#داستان_های_بحار_الانوار
📿این داستان :
سه دعایی که به هدر رفت ...
〰🔹🔅🔸🎴〰〰〰〰〰
خداوند به یکی از پیامبران بنی اسرائیل وحی کرد که مردی از امت او سه دعایش نزد من مستجاب است. پیامبر آن مرد را از این مطلب آگاه ساخت. مرد نیز پیش همسر خود رفت جریان را به وی نقل کرد زن اصرار کرد که یکی از دعاها را درباره ایشان انجام دهد. مرد هم پذیرفت.
آنگاه زن گفت از خدا بخواه من از زیباترین زنان باشم.
مرد دعا کرد زن زیباترین زمان خود گشت. چندان نگذشت شدیدا مورد توجه پادشاهان هواپرست و جوانان ثروتمند و عیاش قرار گرفت.
به شوهر پیر و فقیر خود اعتنا نمی کرد و روش ناسازگاری و بدرفتاری را به همسرش در پیش گرفت.
مرد مدتی با او مدارا نمود هنگامی که دید روز به روز اخلاق او بدتر میشود دیگر رفتارش قابل تحمل نیست، دعا کرد خداوند او را به صورت سگی درآورد و دعا مستجاب شد... پس از این ماجرا فرزندان آن زن دور پدر جمع شده گریه و ناله کردند و اظهار میداشتند مردم مرا سرزنش میکنند که مادرمان به صورتی سگی در آمده و از پدر خواستند مادرشان بصورت اولیه بازگردد و مرد نیز دعا کرد. زن به حال
اول بازگشت. و بدین گونه سه دعای مستجاب آن مرد هدر رفت.
〰🔹🔅🔸🎴〰〰〰〰〰
📘بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة ج ۱۴، ص ۴۸۵.
🔮داستان های بحارالانوار هر روز در ایام ماه مبارک رمضان در کانال برهان
@borrhan
📿این داستان :
سه دعایی که به هدر رفت ...
〰🔹🔅🔸🎴〰〰〰〰〰
خداوند به یکی از پیامبران بنی اسرائیل وحی کرد که مردی از امت او سه دعایش نزد من مستجاب است. پیامبر آن مرد را از این مطلب آگاه ساخت. مرد نیز پیش همسر خود رفت جریان را به وی نقل کرد زن اصرار کرد که یکی از دعاها را درباره ایشان انجام دهد. مرد هم پذیرفت.
آنگاه زن گفت از خدا بخواه من از زیباترین زنان باشم.
مرد دعا کرد زن زیباترین زمان خود گشت. چندان نگذشت شدیدا مورد توجه پادشاهان هواپرست و جوانان ثروتمند و عیاش قرار گرفت.
به شوهر پیر و فقیر خود اعتنا نمی کرد و روش ناسازگاری و بدرفتاری را به همسرش در پیش گرفت.
مرد مدتی با او مدارا نمود هنگامی که دید روز به روز اخلاق او بدتر میشود دیگر رفتارش قابل تحمل نیست، دعا کرد خداوند او را به صورت سگی درآورد و دعا مستجاب شد... پس از این ماجرا فرزندان آن زن دور پدر جمع شده گریه و ناله کردند و اظهار میداشتند مردم مرا سرزنش میکنند که مادرمان به صورتی سگی در آمده و از پدر خواستند مادرشان بصورت اولیه بازگردد و مرد نیز دعا کرد. زن به حال
اول بازگشت. و بدین گونه سه دعای مستجاب آن مرد هدر رفت.
〰🔹🔅🔸🎴〰〰〰〰〰
📘بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة ج ۱۴، ص ۴۸۵.
🔮داستان های بحارالانوار هر روز در ایام ماه مبارک رمضان در کانال برهان
@borrhan
#داستان_های_بحار_الانوار
این قسمت :
🔎راز صله رحم و طول عمر
〰❤️〰🌐〰❤️〰〰〰〰
شعیب عقر قوفی میگوید:
... من با یعقوب (اهل مغرب) که برای زیارت به مکه آمده بود، محضر امام کاظم علیه السلام رسیدیم. امام نگاهش که به یعقوب افتاد، فرمود:
- ای یعقوب! تو دیروز به اینجا وارد شدی و میان تو و برادرت اسحاق در فلان محل درگیری پیش آمد و کار به جایی رسید که همدیگر را دشنام دادید. شما نباید مرتکب کار زشت و قبیحی شوید. فحش دادن و ناسزا گفتن به برادران دینی، از آیین ما و پدران و نیاکان ما بدور است و ما به هیچ یک از
شیعیان خود اجازه نمی دهیم که چنین رفتاری را داشته باشند. از خدای یگانه بپرهیز و تقوا داشته باش. ای یعقوب! به زودی مرگ بین تو و برادرت (به خاطر قطع رحم)، جدایی خواهد افکند.
برادرت اسحاق در همین سفر پیش از آنکه به نزد خانواده خود برگردد خواهد مرد و تو نیز از رفتارت پشیمان خواهی شد.
شما قطع رحم کردید و نسبت به یکدیگر قهر هستید، بدین جهت خداوند عمر شما را کوتاه نمود.
یعقوب گفت: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟
امام فرمود: اجل تو نیز رسیده بود ولی چون تو در فلان منزل به عمه ات خدمت کردی و بواسطه هدیه او را خوشحال نمودی، بخاطر این صله رحم خداوند بیست سال بر عمر تو افزود.
شعیب میگوید: پس از مدتی یعقوب را در مکه دیدم. احوالش را پرسیدم. او گفت:
- برادرم، همانطور که امام علیه السلام گفته بود، پیش از آنکه به خانه خود برسد وفات یافت و در همین راه به خاک سپرده شد.
〰❤️〰🌐〰❤️〰〰〰〰
📘بحارالانوار ج ۴۸، ص ۴۶
🎴کانال برهان : داستان های منتخب اخلاقی از کتاب شریف بحارالانوار
🔗 @borrhan
این قسمت :
🔎راز صله رحم و طول عمر
〰❤️〰🌐〰❤️〰〰〰〰
شعیب عقر قوفی میگوید:
... من با یعقوب (اهل مغرب) که برای زیارت به مکه آمده بود، محضر امام کاظم علیه السلام رسیدیم. امام نگاهش که به یعقوب افتاد، فرمود:
- ای یعقوب! تو دیروز به اینجا وارد شدی و میان تو و برادرت اسحاق در فلان محل درگیری پیش آمد و کار به جایی رسید که همدیگر را دشنام دادید. شما نباید مرتکب کار زشت و قبیحی شوید. فحش دادن و ناسزا گفتن به برادران دینی، از آیین ما و پدران و نیاکان ما بدور است و ما به هیچ یک از
شیعیان خود اجازه نمی دهیم که چنین رفتاری را داشته باشند. از خدای یگانه بپرهیز و تقوا داشته باش. ای یعقوب! به زودی مرگ بین تو و برادرت (به خاطر قطع رحم)، جدایی خواهد افکند.
برادرت اسحاق در همین سفر پیش از آنکه به نزد خانواده خود برگردد خواهد مرد و تو نیز از رفتارت پشیمان خواهی شد.
شما قطع رحم کردید و نسبت به یکدیگر قهر هستید، بدین جهت خداوند عمر شما را کوتاه نمود.
یعقوب گفت: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟
امام فرمود: اجل تو نیز رسیده بود ولی چون تو در فلان منزل به عمه ات خدمت کردی و بواسطه هدیه او را خوشحال نمودی، بخاطر این صله رحم خداوند بیست سال بر عمر تو افزود.
شعیب میگوید: پس از مدتی یعقوب را در مکه دیدم. احوالش را پرسیدم. او گفت:
- برادرم، همانطور که امام علیه السلام گفته بود، پیش از آنکه به خانه خود برسد وفات یافت و در همین راه به خاک سپرده شد.
〰❤️〰🌐〰❤️〰〰〰〰
📘بحارالانوار ج ۴۸، ص ۴۶
🎴کانال برهان : داستان های منتخب اخلاقی از کتاب شریف بحارالانوار
🔗 @borrhan