#نقد_مدعی_یمانی (۱۰۱۷)
#نقد_تصوف (۶۱۳) #خواب (۱۲۱)
#نقد_ابن_عربی
⁉️❔سوالی مهم در رابطه با خواب:
❖ آیا ممکن است شیاطین یا جنیان در خواب انسان آمده و خود را یکی از امامان معرفی کنند و دستوراتی به اشخاص بدهند؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
▓◄ جواب: بله.
توضیح اینکه :
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی منسوب به ایشان می فرمایند:
🔸من رآني في المنام فقد رآني فإن الشيطان لا يتمثل بي و لا بأحد من أوصيائي إلى يوم القيامة.
#ترجمه: هرکس که در خواب من را ببینید، من را دیده زیرا شیطان تا روز قیامت نمیتواند به صورت من و اوصیاء من ظاهر شود.
(جدای از بحث سندی و دلالی این حدیث)
❰❱باید توجه داشت که اگر شخصی چهره پیامبر اکرم و امامان را ندیده باشد: (مانند ما و تمام کسانی که بعد از شهادت آن بزرگواران به دنیا آمده اند)
❰|¦ اولا معمولا به نحوی تخیل میکند که این شخص که در خواب دیده امام است. اما هیچگاه کسی که در خواب دیده است به او نگفته است که من امامم .
❰|¦ و ثانیا حتی ممکن است شیطان و جنیان به چهره زیبایی ظاهر شده و به دروغ ادعا کند که من فلان امام یا پیامبر هستم! و در اینجا تمثل شیطان به صورت پیامبر اتفاق نیفتاده! بلکه شیطان به دروغ گفته من پیامبرم ! و شخص خوابزده هم چون چهره پیامبر را نمیشناسد ، شیطان را تصدیق کرده و سخن او را باور میکند!
✖️به همین علت است که صوفیانی مانند عبدالرحمن جامی در کتاب های خود میگویند ما پیامبر را در خواب دیده ایم درحالیکه از شیعیان و روافض خشمگین و ناراحت بود!
- نفحات الأنس، ص424
✖️یا (ممیت الدین) محی الدین ابن عربی میگوید من کتاب فصوص الحکم را از دستان پیامبر گرفته ام و مأمور به تبلیغ آن شده ام!
- فصوص الحكم، ج1، ص: 47
چطور ممکن است ابن عربی صوفی ملعون و ناصبی ، کتابی که در آن به چندین پیامبر عظیم الشان و ائمه طاهرین توهین کرده است و مملو از کفریات و تعریف از اعداء اهلبیت علیهم السلام میباشد را از رسول الله صلی الله علیه و آله گرفته باشد!!!
✖️به همین نحو است ادعای احمد بصری که دعوت خود را مستند به خوابی از امام زمان کرد و با استحمار عوام شد رکورددار مقام تراشی برای خود در بین مدعیان طول تاریخ! و همو حضرت امیرع را مصداق «لفی خسر» در سوره والعصر میداند و به سیدالشهداء ع نسبت شرک میدهد و....!
✅🔚 میدانیم که شیطان ملعون به أشکال مختلف ظاهر میشود، و حضور او در خواب و کشف و شهودات بسیار پر رنگ است.
در موضعی که شیطانی و رحمانی بودن محتمل است، ملاکِ اعتبارسنجی چیست؟ آیا هر نوری و هر شخص نورانی، نور امام و شخص امام است؟! کسی که امام را قبل از دوره غیبت ندیده، چگونه تشخیص میدهد که این شخصی که در خواب یا بیداری مشاهده کرده امام است؟!
در روایتی از امام صادق آمده که ایشان فرمودند، پدرم امام باقر علیهما السلام میفرمودند:
🔸«إِنَّ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ الْمُذْهِبُ يَأْتِي فِي كُلِّ صُورَةٍ، إِلَّا أَنَّهُ لَا يَأْتِي فِي صُورَةِ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيِّ نَبِي.»
#ترجمه : شیطانی است بنام «مُذهِب» که به هرشکلی در میآید، اما نمیتواند به شکل معصومین در بیاید.
📚 اختیار معرفة الرجال حديث ٥١٦ (تصویر الحاقی + 😈شیطانی به نام متکون ؛ 😈شیطانی به نام هزع)
✅🔚 لذا کسی که در زمان حیات یک معصوم علیه السلام ایشان را ندیده، نمیتواند تشخیص دهد که آیا شخصی که در خواب یا بیداری دیده، چه کسی است! زیرا چهرهٔ معصوم را ندیده که بتواند یقین کند آن شخصی که رؤیت کرده همان نبی یا وصی است. از طرفی با توجه به اینکه شیطان میتواند به هرشکلی ظاهر شود، لذا ممکن است به دروغ خود را نبی يا وصی معرفی کند و چون آن شخص، چهره معصوم را ندیده، فریب میخورد.
❰|¦ برای همین ما معتقدیم این اشخاص مدعی دروغ نمیگویند ؛ چون چهره پیامبر را ندیده بودند، شیطانی بر آنها ظاهر شده و چنین سخنانی را به آنها القاء نموده است :
إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ
شیاطین به دوستان خود وحی میکنند.
اگر کسی بگوید این افراد دروغ گفته اند میگوییم : حتی درصورت دروغ ، قابل اثبات نیست دروغگویی آنها . همچون تمام مدعیان دیگر خواب. چون تمام آنها مدعی میشوند تنها ما راست میگوییم و باقی خوابزده های عالَم دروغ !
پس به آنها باید گفت همانطور که شما آنها را قبول ندارید و آنها را دروغگو میدانید .
ما و آنها نیز شما را قبول نداریم و ادعایتان را دروغ میدانیم ...
بائک تجر و بائی لا تجر ؟!
🔰بنابراین حدیث ابتدایی تنها در مورد کسانی که پیامبر اکرم و امامان را درک کرده و آن بزرگواران را مشاهده نموده اند، میتواند موضوعیت داشته باشد.
▓◄ البته باز هم بمعنای حجیت خواب نیست و این خواب برای آنها نیز حجت نیست، تازمانی که مطابقتش با عقاید صحیحه و قطعیه و شرع و ثقلین ثابت نباشد؛
و بعد از اثبات مطابقت ، تنها بعنوان رؤیای صادقه تلقی میگردد.
➖➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_تصوف (۶۱۳) #خواب (۱۲۱)
#نقد_ابن_عربی
⁉️❔سوالی مهم در رابطه با خواب:
❖ آیا ممکن است شیاطین یا جنیان در خواب انسان آمده و خود را یکی از امامان معرفی کنند و دستوراتی به اشخاص بدهند؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
▓◄ جواب: بله.
توضیح اینکه :
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی منسوب به ایشان می فرمایند:
🔸من رآني في المنام فقد رآني فإن الشيطان لا يتمثل بي و لا بأحد من أوصيائي إلى يوم القيامة.
#ترجمه: هرکس که در خواب من را ببینید، من را دیده زیرا شیطان تا روز قیامت نمیتواند به صورت من و اوصیاء من ظاهر شود.
(جدای از بحث سندی و دلالی این حدیث)
❰❱باید توجه داشت که اگر شخصی چهره پیامبر اکرم و امامان را ندیده باشد: (مانند ما و تمام کسانی که بعد از شهادت آن بزرگواران به دنیا آمده اند)
❰|¦ اولا معمولا به نحوی تخیل میکند که این شخص که در خواب دیده امام است. اما هیچگاه کسی که در خواب دیده است به او نگفته است که من امامم .
❰|¦ و ثانیا حتی ممکن است شیطان و جنیان به چهره زیبایی ظاهر شده و به دروغ ادعا کند که من فلان امام یا پیامبر هستم! و در اینجا تمثل شیطان به صورت پیامبر اتفاق نیفتاده! بلکه شیطان به دروغ گفته من پیامبرم ! و شخص خوابزده هم چون چهره پیامبر را نمیشناسد ، شیطان را تصدیق کرده و سخن او را باور میکند!
✖️به همین علت است که صوفیانی مانند عبدالرحمن جامی در کتاب های خود میگویند ما پیامبر را در خواب دیده ایم درحالیکه از شیعیان و روافض خشمگین و ناراحت بود!
- نفحات الأنس، ص424
✖️یا (ممیت الدین) محی الدین ابن عربی میگوید من کتاب فصوص الحکم را از دستان پیامبر گرفته ام و مأمور به تبلیغ آن شده ام!
- فصوص الحكم، ج1، ص: 47
چطور ممکن است ابن عربی صوفی ملعون و ناصبی ، کتابی که در آن به چندین پیامبر عظیم الشان و ائمه طاهرین توهین کرده است و مملو از کفریات و تعریف از اعداء اهلبیت علیهم السلام میباشد را از رسول الله صلی الله علیه و آله گرفته باشد!!!
✖️به همین نحو است ادعای احمد بصری که دعوت خود را مستند به خوابی از امام زمان کرد و با استحمار عوام شد رکورددار مقام تراشی برای خود در بین مدعیان طول تاریخ! و همو حضرت امیرع را مصداق «لفی خسر» در سوره والعصر میداند و به سیدالشهداء ع نسبت شرک میدهد و....!
✅🔚 میدانیم که شیطان ملعون به أشکال مختلف ظاهر میشود، و حضور او در خواب و کشف و شهودات بسیار پر رنگ است.
در موضعی که شیطانی و رحمانی بودن محتمل است، ملاکِ اعتبارسنجی چیست؟ آیا هر نوری و هر شخص نورانی، نور امام و شخص امام است؟! کسی که امام را قبل از دوره غیبت ندیده، چگونه تشخیص میدهد که این شخصی که در خواب یا بیداری مشاهده کرده امام است؟!
در روایتی از امام صادق آمده که ایشان فرمودند، پدرم امام باقر علیهما السلام میفرمودند:
🔸«إِنَّ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ الْمُذْهِبُ يَأْتِي فِي كُلِّ صُورَةٍ، إِلَّا أَنَّهُ لَا يَأْتِي فِي صُورَةِ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيِّ نَبِي.»
#ترجمه : شیطانی است بنام «مُذهِب» که به هرشکلی در میآید، اما نمیتواند به شکل معصومین در بیاید.
📚 اختیار معرفة الرجال حديث ٥١٦ (تصویر الحاقی + 😈شیطانی به نام متکون ؛ 😈شیطانی به نام هزع)
✅🔚 لذا کسی که در زمان حیات یک معصوم علیه السلام ایشان را ندیده، نمیتواند تشخیص دهد که آیا شخصی که در خواب یا بیداری دیده، چه کسی است! زیرا چهرهٔ معصوم را ندیده که بتواند یقین کند آن شخصی که رؤیت کرده همان نبی یا وصی است. از طرفی با توجه به اینکه شیطان میتواند به هرشکلی ظاهر شود، لذا ممکن است به دروغ خود را نبی يا وصی معرفی کند و چون آن شخص، چهره معصوم را ندیده، فریب میخورد.
❰|¦ برای همین ما معتقدیم این اشخاص مدعی دروغ نمیگویند ؛ چون چهره پیامبر را ندیده بودند، شیطانی بر آنها ظاهر شده و چنین سخنانی را به آنها القاء نموده است :
إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ
شیاطین به دوستان خود وحی میکنند.
اگر کسی بگوید این افراد دروغ گفته اند میگوییم : حتی درصورت دروغ ، قابل اثبات نیست دروغگویی آنها . همچون تمام مدعیان دیگر خواب. چون تمام آنها مدعی میشوند تنها ما راست میگوییم و باقی خوابزده های عالَم دروغ !
پس به آنها باید گفت همانطور که شما آنها را قبول ندارید و آنها را دروغگو میدانید .
ما و آنها نیز شما را قبول نداریم و ادعایتان را دروغ میدانیم ...
بائک تجر و بائی لا تجر ؟!
🔰بنابراین حدیث ابتدایی تنها در مورد کسانی که پیامبر اکرم و امامان را درک کرده و آن بزرگواران را مشاهده نموده اند، میتواند موضوعیت داشته باشد.
▓◄ البته باز هم بمعنای حجیت خواب نیست و این خواب برای آنها نیز حجت نیست، تازمانی که مطابقتش با عقاید صحیحه و قطعیه و شرع و ثقلین ثابت نباشد؛
و بعد از اثبات مطابقت ، تنها بعنوان رؤیای صادقه تلقی میگردد.
➖➖➖➖➖
@borrhan
#خواب (۱۲۳)
#نقد_تصوف (۶۱۴)
#نقد_فرقه_گنابادی (۳۰)
⁉️❔آیا میدانستید یکی از راههای جذب افراد به تصوف : خواب و تجسم اوهام است؟؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : صوفیان در اثر اشتغال فراوان تمرکز روی يك موضوع و تكرار آن در مغز و لسان، آن شیء را كم كم در خارج می.بینند، به اين معنى كه در برابر ديدگان آنها مجسم میشود؛
←معمولاً اقطاب صوفیه یکی از اذکار غیر ماثور را با آداب خاصی، به مرید آموزش میدهند و می گویند:
«درحالیکه قیافه من (قطب) را در ذهن آوردهای، روزانه باید چندین ساعت رو به قبله نشسته و این ذکر را تکرار کنی.»
🔺به عنوان مثال :
لقب طریقتی قطب پیشین فرقه نعمت اللهیه گنابادیه ، نورعلی تابنده ، مجذوب علیشاه بود. در این فرقه به بعضی از مریدان خود تصویر مجذوب علیشاه را میدهند و به او میگویند :
هر روز چندین هزار مرتبه ذکر «یا مجذوب» را در حالیکه صورت و قیافه مجذوب علیشاه را در ذهن خود مجسم کرده ای، تکرار کن .
مرید غافل نیز بعد از گذشت چندین ماه از انجام این تمرین، به اندازهای روی این موضوع تمرکز و تلقین کرده است که وقتی چشم باز می کند همه چیز را مانند صورت مرشد خود (یعنی مجذوب علیشاه) مکاشفه و شهود میکند و بعد از اینکه خوب مرید را در حرص دیدن قطب فرو بردند میگویند: وقت این رسیده که با امام خود دیدن کنی!
❌ هنگامی که او را نزد قطب فرقه میبرند دیگر دست از پا گم کرده ناخودآگاه در برابر او به سجده میافتد زیرا در این مدت تمام فکر و زندگی او شده بود مجذوب علشاه و با دیدن او به خواسته و آرزوی دیرینه خود میرسد!
❌ همچنین، مريد ساده لوح در آغاز كار، به علت تبلیغات هم مسلک های خود ، معتقد مىشود كه بايد بوسيله خواب و رؤيا، مرشد و راهنماى حقيقى را پيدا كرد روز به روز اين موضوع در فكر او قوت پيدا مىكند و هميشه منتظر است كه در عالم خواب، جمال آن مرشد را زيارت كند! البته چنين كسى غالبا اشخاصى را در نظر خودش براى اين منصب كانديد كرده است و اگر هم تعيين نكرده باشد، حدود مشخصات او را از جهاتى در نظر مىگيرد، و اگر اهل رياضت هم شده باشد در اثر انحراف مزاج از تعادل طبيعى، قدرت تخيل او زيادتر مىگردد، تلقينهاى اين و آن نيز در او اثر مىگذارد.
🔻اما باید دانست که موضوع تجسم اوهام يكى از پديده هاى مورد بحث در علم روان شناسى است و بسيارى از مردم مكرر آن را در مدت زندگى خود تجربه كردهاند.
حالات مزاجى انسان هم تأثير فراوانى در اين قسمت دارد؛ يعنى بر اثر انحراف مزاج از حالت تعادل طبيعى ـ بواسطه رياضتهاى شاقه يا بيماريها و يا پيش آمدهاى ناگوار و نظاير آن ـ موضوع تجسم خيال، تقويت پيدا كرده و اوهام به طور آسانترى صورت خارجى به خود مىگيرند.
🔻مخصوصاً حالات مزاجى، رابطه مستقيمى با وضيعت خواب و رؤيا دارد، به حدى كه اطباى قديم و فلاسفه طبيعى، مشاهده برف و امثال آن را در خواب دليل بر كم شدن حرارت غريزى و غلبه سردى بر مزاج، و ديدن باران را دليل بر زيادى رطوبت و غلبه آن بر مزاج مىگرفتند، همچنين ديدن آتش و شعله هاى قوى و حمامهاى گرم را شاهد بر استيلاى حرارت بر مزاج و بالا رفتن آن از درجه طبيعى دانسته اند؛ بر اثر همين موضوع، اطباى قديم براى تشخيص بيماريها از وضعيت خوابهاى بيمار نيز استفاده مىكردهاند.
❌ مرید غافل، هنگامى كه وارد صحنه خانقاه مىشوند، افكار گوناگونى در برابر مغز او رژه مىروند. مجلس شروع مىشود، خواندن اشعار مثنوى يا غير آن با آن آهنگهاى مخصوص آغاز مىگردد و در اثر شنيدن مطالب ذوقى و نشاط آور كه با آن آهنگها سروده مىشود، فكر او تخدير شده و روح، حالت تعادل طبيعى خود را از دست ميدهد؛
🔻در اثر تلقينات قبلى و گفتگوهايى كه در آن مجلس مىشود، اين حالت تأييد شده و سالك يك حالت انبساط و فرح كه با رخوت و سستى اعصاب توأم است در خود حس مىكند. گاهى اوقات هم ممكن است در اثر شدت فرح و انبساط مغز، كاملا تحريك شده و به اصطلاح خودشان حالت «جوش و خروش» و «رقص» دست دهد!..... در اين هنگام اذكار يا اشعار دسته جمعى شروع مىشود و روى آهنگ مخصوصى مرتبا تكرار مىگردد و بر اثر آن، انحراف روح از حالت طبيعى بيشتر شده و قوه عاقله كاملا تخدير مىگردد و ميدان را براى فعاليت قوه وهميّه خالى مىكند.
🔻از سوى ديگر كثرت تكرار ذكر يا شعر، يك حالت خستگى توأم با حرارت و جوش و خروش ايجاد كرده و مرتباً نيروى توّهم را تقويت مىكند، رياضتهاى سابقه هم، كار خود را كرده و زمينه را براى فعاليت قوه خيال مهيا كرده است، و دائماً منتظر است تا حادثه اى اتفاق بيفتد و مناظرى كشف شود.
🔴 تمام اين موضوعات دست در دست هم مىدهند تا اینکه موفق میشوند مرید بى چاره را ، كه به اسم عرفان و دین و سلوک الی الله به سمت خود جذب کرده اند، در چاه فرو ببرند.
❗️در انتها فیلمی از مجلس صوفیان پاکستان الحاق میشود..(سنی مذهبند و از فرقه سیفیه)
➖➖➖➖
@borrhan
#نقد_تصوف (۶۱۴)
#نقد_فرقه_گنابادی (۳۰)
⁉️❔آیا میدانستید یکی از راههای جذب افراد به تصوف : خواب و تجسم اوهام است؟؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#مقدمه : صوفیان در اثر اشتغال فراوان تمرکز روی يك موضوع و تكرار آن در مغز و لسان، آن شیء را كم كم در خارج می.بینند، به اين معنى كه در برابر ديدگان آنها مجسم میشود؛
←معمولاً اقطاب صوفیه یکی از اذکار غیر ماثور را با آداب خاصی، به مرید آموزش میدهند و می گویند:
«درحالیکه قیافه من (قطب) را در ذهن آوردهای، روزانه باید چندین ساعت رو به قبله نشسته و این ذکر را تکرار کنی.»
🔺به عنوان مثال :
لقب طریقتی قطب پیشین فرقه نعمت اللهیه گنابادیه ، نورعلی تابنده ، مجذوب علیشاه بود. در این فرقه به بعضی از مریدان خود تصویر مجذوب علیشاه را میدهند و به او میگویند :
هر روز چندین هزار مرتبه ذکر «یا مجذوب» را در حالیکه صورت و قیافه مجذوب علیشاه را در ذهن خود مجسم کرده ای، تکرار کن .
مرید غافل نیز بعد از گذشت چندین ماه از انجام این تمرین، به اندازهای روی این موضوع تمرکز و تلقین کرده است که وقتی چشم باز می کند همه چیز را مانند صورت مرشد خود (یعنی مجذوب علیشاه) مکاشفه و شهود میکند و بعد از اینکه خوب مرید را در حرص دیدن قطب فرو بردند میگویند: وقت این رسیده که با امام خود دیدن کنی!
❌ هنگامی که او را نزد قطب فرقه میبرند دیگر دست از پا گم کرده ناخودآگاه در برابر او به سجده میافتد زیرا در این مدت تمام فکر و زندگی او شده بود مجذوب علشاه و با دیدن او به خواسته و آرزوی دیرینه خود میرسد!
❌ همچنین، مريد ساده لوح در آغاز كار، به علت تبلیغات هم مسلک های خود ، معتقد مىشود كه بايد بوسيله خواب و رؤيا، مرشد و راهنماى حقيقى را پيدا كرد روز به روز اين موضوع در فكر او قوت پيدا مىكند و هميشه منتظر است كه در عالم خواب، جمال آن مرشد را زيارت كند! البته چنين كسى غالبا اشخاصى را در نظر خودش براى اين منصب كانديد كرده است و اگر هم تعيين نكرده باشد، حدود مشخصات او را از جهاتى در نظر مىگيرد، و اگر اهل رياضت هم شده باشد در اثر انحراف مزاج از تعادل طبيعى، قدرت تخيل او زيادتر مىگردد، تلقينهاى اين و آن نيز در او اثر مىگذارد.
🔻اما باید دانست که موضوع تجسم اوهام يكى از پديده هاى مورد بحث در علم روان شناسى است و بسيارى از مردم مكرر آن را در مدت زندگى خود تجربه كردهاند.
حالات مزاجى انسان هم تأثير فراوانى در اين قسمت دارد؛ يعنى بر اثر انحراف مزاج از حالت تعادل طبيعى ـ بواسطه رياضتهاى شاقه يا بيماريها و يا پيش آمدهاى ناگوار و نظاير آن ـ موضوع تجسم خيال، تقويت پيدا كرده و اوهام به طور آسانترى صورت خارجى به خود مىگيرند.
🔻مخصوصاً حالات مزاجى، رابطه مستقيمى با وضيعت خواب و رؤيا دارد، به حدى كه اطباى قديم و فلاسفه طبيعى، مشاهده برف و امثال آن را در خواب دليل بر كم شدن حرارت غريزى و غلبه سردى بر مزاج، و ديدن باران را دليل بر زيادى رطوبت و غلبه آن بر مزاج مىگرفتند، همچنين ديدن آتش و شعله هاى قوى و حمامهاى گرم را شاهد بر استيلاى حرارت بر مزاج و بالا رفتن آن از درجه طبيعى دانسته اند؛ بر اثر همين موضوع، اطباى قديم براى تشخيص بيماريها از وضعيت خوابهاى بيمار نيز استفاده مىكردهاند.
❌ مرید غافل، هنگامى كه وارد صحنه خانقاه مىشوند، افكار گوناگونى در برابر مغز او رژه مىروند. مجلس شروع مىشود، خواندن اشعار مثنوى يا غير آن با آن آهنگهاى مخصوص آغاز مىگردد و در اثر شنيدن مطالب ذوقى و نشاط آور كه با آن آهنگها سروده مىشود، فكر او تخدير شده و روح، حالت تعادل طبيعى خود را از دست ميدهد؛
🔻در اثر تلقينات قبلى و گفتگوهايى كه در آن مجلس مىشود، اين حالت تأييد شده و سالك يك حالت انبساط و فرح كه با رخوت و سستى اعصاب توأم است در خود حس مىكند. گاهى اوقات هم ممكن است در اثر شدت فرح و انبساط مغز، كاملا تحريك شده و به اصطلاح خودشان حالت «جوش و خروش» و «رقص» دست دهد!..... در اين هنگام اذكار يا اشعار دسته جمعى شروع مىشود و روى آهنگ مخصوصى مرتبا تكرار مىگردد و بر اثر آن، انحراف روح از حالت طبيعى بيشتر شده و قوه عاقله كاملا تخدير مىگردد و ميدان را براى فعاليت قوه وهميّه خالى مىكند.
🔻از سوى ديگر كثرت تكرار ذكر يا شعر، يك حالت خستگى توأم با حرارت و جوش و خروش ايجاد كرده و مرتباً نيروى توّهم را تقويت مىكند، رياضتهاى سابقه هم، كار خود را كرده و زمينه را براى فعاليت قوه خيال مهيا كرده است، و دائماً منتظر است تا حادثه اى اتفاق بيفتد و مناظرى كشف شود.
🔴 تمام اين موضوعات دست در دست هم مىدهند تا اینکه موفق میشوند مرید بى چاره را ، كه به اسم عرفان و دین و سلوک الی الله به سمت خود جذب کرده اند، در چاه فرو ببرند.
❗️در انتها فیلمی از مجلس صوفیان پاکستان الحاق میشود..(سنی مذهبند و از فرقه سیفیه)
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#خواب (۱۲۵) #نقد_ابن_عربی (۱۲۴) ❗️پیامبر در خواب بزرگان صوفیه! ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ابن عربی بی شک در زمره اهل سنت قرار دارد و این موضوع بر محققین و خوانندگان آثار ابن عربی کاملاً مبرهن است. یکی از شواهد این مطلب , خوابهایی است که از او نقل شده است؛ این امور…
✅ خواب زدگی نقطه اشتراک فرق انحرافی
برخی از خواب های شیطانی نقل شده از مشایخ بزرگ تصوف به نقل از کتاب تحفة الأخيار
#خواب (۱۲۶) #عطار_نیشابوری
#نقد_تصوف (۶۱۵)
@borrhan
برخی از خواب های شیطانی نقل شده از مشایخ بزرگ تصوف به نقل از کتاب تحفة الأخيار
#خواب (۱۲۶) #عطار_نیشابوری
#نقد_تصوف (۶۱۵)
@borrhan
#خواب (۱۱۶)
#نقد_تصوف (۶۱۶)
#شخصیت_زدگی (۳۴)
❌ حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی،
پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحلهای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار میرود و بقولِ مولوی إذا ظَهَرت الحقایق، بَطَلت الشرایع معیار میشود.
لذا سالکی که با خواب و کشف و شهودهای شیطانی😈 دچار انحراف شده و در مسیر شیطان قرار گرفته به بهانه اینکه به حقایق رسیده، دیگر از شرایع بینیاز میشود!
در همین راستا به این حکایت توجه نمایید و به ابزار خواب در استحمار عوام دقت ویژه کنید:
🔹شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب مفیدِ "کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه" از جناب مرحوم سَیّد علی اکبر خوئی، پدرِ آیت الله سید ابوالقاسم خویی، نقل میکند:
«مرا رَفیقی بود در خوی (آذربایجان غربی) بنام "عبدالصّمد" و کراماتی از او ظاهر میشد و مریدِ "مَجد الأشراف شیرازی" قطبِ سلسلۀ #ذهبیه شده بود. پس مدّتی دیگر چیزی از کرامات از او بُروز نکرد و در مجامع دیده نشد. روزی او را ملاقات کردم در مجلس یکی از علماء، که آمده بود مسأله ای از "نَجات العِباد" (رسالۀ عملیّۀ صاحِب جواهر) میپرسید. دیدم مجدالاشراف را بد میگوید و او را معبود خَران و عابدِ شیطان معرّفی میکند! و او را خارج از ایمان میداند. سبب پرسیدم که: آنهمه اخلاص و فداکاری کجا، این تکفیر و دشنام کجا، باید سببی داشته باشد! درخواست دارم بیان کنی؟! گفت:
خدا بر من منت گذاشت که مرا از شرّ این خبیث نگاهداشت! همانا این کافِر زِندیق مَعدِن لاف و گزاف، یعنی "مجد الاشراف" مرا فریب داد و نزدیک بود کافِر شوم و از دین خارج گردم! گفتم: چگونه فریب او را خوردی؟ گفت: برای اینکه من خارق عادات بسیار از او دیدم مرید او شدم. مجدالأشراف وِردها و ذِکرها بمن تعلیم کرد و طریقه "ذکر خفیّ" و "ذکر جَلیّ" یادم داد و خودم نیز در کتب ایشان سیر کردم و به ذکرهای ایشان عمل میکردم. در اثر اعمال و اذکار حالت خضوع و خشوع و گریه بمن دست میداد و رقّت قلبی پیدا کردم و لذا بر عمل افزودم (+ حتما بخوان) ؛ تا آنکه خوابهای بسیار خوب دیدم 👈🏻 و گاهی میشد کسی در گوش من میگفت: "فلانی از دنیا رفت!" بعد معلوم میشد همانطور بوده؛ و گاهی هاتِف غیبی میگفت: "فلان شخص وارد میشود!" و همانطور میشد! مرا غرور گرفت و سخت مرید مجدالاشراف شدم، به حدّی که بدون اجازه او آب نمیخوردم! و کسی را بهتر از او نمیدانستم. چون مجدالاشراف کثرت محبت مرا نسبت بخود دید و افعال مرا موافق مَذاق خود پسندید، نزد "زمانآقا" که نایب خاصّ او و از بزرگان سلسله ذهبیّه در خوی بود آمد و گفت: جناب آقا عبدالصّمد خیلی ترقی کرده و آثار بزرگی از او نمایان است، به همین زودی "مولود قلبی" او متولد میشود که باید ایشان او را اطاعت کند❗️"زمان آقا" این مطلب را بمن خبر داد تا روزی در خوی، مجدالاشراف بنزد من آمد و گفت: من بسرعت باید بروم شیراز، و رفتن من اهمیت دارد؛ و تو را وصیّت میکنم که هرچه میگویم مخالفت نکنی؛ و نزدیک است "فرزند قلبی" از تو متولد شود؛ باید او را اطاعت نمائی و تخلّف نکنی از گفتۀ او! این را بگفت و بجانب شیراز رفت و من هرشب خوابها میدیدم و چنان گمان میکردم که امام محمّد باقر و یا امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم❗
یک روز در اطاق خود بودم؛
( ادامه در مطلب بعد 👇🏻)
«1⃣»
#نقد_تصوف (۶۱۶)
#شخصیت_زدگی (۳۴)
❌ حکایتی آموزنده و بسیار خواندنی،
پیرامونِ خواب شیطانی! کرامات و مقاماتِ شيطانی! مکاشفات شیطانی!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
👈🏻 پیشتر در ←اینجا→بیان شد که در مکتب تصوف، در مرحلهای از سلوک دیگر واجبات و عبادات کنار میرود و بقولِ مولوی إذا ظَهَرت الحقایق، بَطَلت الشرایع معیار میشود.
لذا سالکی که با خواب و کشف و شهودهای شیطانی😈 دچار انحراف شده و در مسیر شیطان قرار گرفته به بهانه اینکه به حقایق رسیده، دیگر از شرایع بینیاز میشود!
در همین راستا به این حکایت توجه نمایید و به ابزار خواب در استحمار عوام دقت ویژه کنید:
🔹شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب مفیدِ "کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه" از جناب مرحوم سَیّد علی اکبر خوئی، پدرِ آیت الله سید ابوالقاسم خویی، نقل میکند:
«مرا رَفیقی بود در خوی (آذربایجان غربی) بنام "عبدالصّمد" و کراماتی از او ظاهر میشد و مریدِ "مَجد الأشراف شیرازی" قطبِ سلسلۀ #ذهبیه شده بود. پس مدّتی دیگر چیزی از کرامات از او بُروز نکرد و در مجامع دیده نشد. روزی او را ملاقات کردم در مجلس یکی از علماء، که آمده بود مسأله ای از "نَجات العِباد" (رسالۀ عملیّۀ صاحِب جواهر) میپرسید. دیدم مجدالاشراف را بد میگوید و او را معبود خَران و عابدِ شیطان معرّفی میکند! و او را خارج از ایمان میداند. سبب پرسیدم که: آنهمه اخلاص و فداکاری کجا، این تکفیر و دشنام کجا، باید سببی داشته باشد! درخواست دارم بیان کنی؟! گفت:
خدا بر من منت گذاشت که مرا از شرّ این خبیث نگاهداشت! همانا این کافِر زِندیق مَعدِن لاف و گزاف، یعنی "مجد الاشراف" مرا فریب داد و نزدیک بود کافِر شوم و از دین خارج گردم! گفتم: چگونه فریب او را خوردی؟ گفت: برای اینکه من خارق عادات بسیار از او دیدم مرید او شدم. مجدالأشراف وِردها و ذِکرها بمن تعلیم کرد و طریقه "ذکر خفیّ" و "ذکر جَلیّ" یادم داد و خودم نیز در کتب ایشان سیر کردم و به ذکرهای ایشان عمل میکردم. در اثر اعمال و اذکار حالت خضوع و خشوع و گریه بمن دست میداد و رقّت قلبی پیدا کردم و لذا بر عمل افزودم (+ حتما بخوان) ؛ تا آنکه خوابهای بسیار خوب دیدم 👈🏻 و گاهی میشد کسی در گوش من میگفت: "فلانی از دنیا رفت!" بعد معلوم میشد همانطور بوده؛ و گاهی هاتِف غیبی میگفت: "فلان شخص وارد میشود!" و همانطور میشد! مرا غرور گرفت و سخت مرید مجدالاشراف شدم، به حدّی که بدون اجازه او آب نمیخوردم! و کسی را بهتر از او نمیدانستم. چون مجدالاشراف کثرت محبت مرا نسبت بخود دید و افعال مرا موافق مَذاق خود پسندید، نزد "زمانآقا" که نایب خاصّ او و از بزرگان سلسله ذهبیّه در خوی بود آمد و گفت: جناب آقا عبدالصّمد خیلی ترقی کرده و آثار بزرگی از او نمایان است، به همین زودی "مولود قلبی" او متولد میشود که باید ایشان او را اطاعت کند❗️"زمان آقا" این مطلب را بمن خبر داد تا روزی در خوی، مجدالاشراف بنزد من آمد و گفت: من بسرعت باید بروم شیراز، و رفتن من اهمیت دارد؛ و تو را وصیّت میکنم که هرچه میگویم مخالفت نکنی؛ و نزدیک است "فرزند قلبی" از تو متولد شود؛ باید او را اطاعت نمائی و تخلّف نکنی از گفتۀ او! این را بگفت و بجانب شیراز رفت و من هرشب خوابها میدیدم و چنان گمان میکردم که امام محمّد باقر و یا امام صادق علیهما السلام را در خواب میبینم❗
یک روز در اطاق خود بودم؛
( ادامه در مطلب بعد 👇🏻)
«1⃣»
#نقد_تصوف (۶۱۷)
#خواب (۱۱۸) #نقد_مولوی (۲۱۰)
#نقد_شمس_تبریزی (۴۰)
#علم_دین
✅ تصوف، مَلجأ سرخوردگان
←گزارشاتی جالب توجه و البته اسفبار از علمستیزی صوفیه!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍🏻 دکتر زرینکوب مینویسد:
«تصوف در واقع مَلجأ سرخوردگان بود. سرخوردگان از دنیا و سرخوردگان از علم. يوسف بن حسین رازی میگفت هم دنیا طغیان دارد و هم علم!!! نجات از طغيانِ علم به عبادت است و نجات از طغیان مال به زهد؛ در بین صوفیه کسانی بودند که در واقع از دنیا - از دنیای بی بند و بار خویش - به تصوف میگریختند. ابراهیم ادهم و ابوبکرشبلى امارت و حكومت را رها کردند و پناه به تصوف بردند. (البته فيه نظر) شقیق بلخی از مشغله تجارت و قيل و قال بازار به خانقاه صوفیه روی آورد. ابومحمد سنبکی از راهزنی توبه کرد و در زی صوفیه در آمد.* شیخ احمد ژنده پیل ( احمد جام ) از شرابخواری و تبهکاری خویش به تصوف گریخت. بعضی هم از علم و بحث و قیل و قال مدرسه سر میخوردهاند و پناه به خانقاه میآوردهاند. در واقع عدهای از صوفیه در آغاز کار اشتغال به علم و حدیث میداشتهاند و سپس از آن ملول میشدهاند و به ترك آن میپرداختهاند. یوسف بن ایوب همدانی در فقه و حدیث و خلاف و اصول در عصر خویش مُبَرز بود اما آنهمه را ترک کرد و دست به مجاهده و ریاضت زد. مجلس او در نظاميه مشحون بود از وعظ و زهد؛ ابو عبدالله ترمذی در حدیث تصنيفات داشت، با این حال اوقات خود را بیشتر مصروف احوال قلبی میکرد؛ ابوحمزه بغدادی فقیه بود و در بغداد و مدینه منبر میرفت. مع هذا غالبا در سیاحت بود و به شهرت و قبول فقیهان اعتنایی نداشت. ابوعلی ثقفی فقیه ومحدث بود و بعد از تمام مقامات و معارف دست شست و به تصوف گرائید. #ابوسعید_ابوالخیر هم نخست به درس و بحث علاقه تمام نشان داد، اما آخر از آن منصرف شد و گویند کتابهای خود را دفن کرد!!! غزالی در فقه و حدیث و کلام و فلسفه سرآمد بود، با این حال از آنهمه سرخورده شد و آرامش قلبی را در تصوف جست. در بین صوفیه کسانی از مشایخ بودند که حتی سواد نداشتند و این را هم عیب نمیشمردند!!! ابوعلی سیاه از مشایخ قدیم، اُمیّ بود، نه چیزی میتوانست نوشت نه چیزی میتوانست خواند!!! شمس تبریزی و صلاح الدین زرکوب از مشایخ مولویه هم هر دو بیسواد بودند، و صلاح الدين حتى به لفظ درست سخن نمیگفت!!! شیخ داود کبیر از مشایخ شاذلیه نوشتن و خواندن نمیدانست. نزد بعضی از صوفیه اشتغال به علم حجاب راه بود، در احوال عدهای از مشایخ هست که دفاتر و أمالی حدیث را شستهاند و در خاك کردهاند!!! در گفت و شنودی که گویند بین شمس تبريزی و مولوی در آغاز آشنایی روی داد، مشهور است که شمس هم به این نکته اشارت داشت.ابوبکر شبلی علم خِرق را در مقابل علم وَرق عرضه میکرد! و از ابن مسروق نقل است که خواب دید کثرت اشتغال او به حدیث سبب محروم ماندنش از مائدهای شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز قیامت برای صوفیه ترتیب داده بود. طعنی هم که صوفیه در باب عبدالرزاق صنعانی - محدث نام آور قدیم - دارند از این باب است. و از همین روست که بعضی از صوفیه وقتی در مجلسی سخن از "حدثنا واخبرنا" که شیوه اهل حدیث بود میشنیدند، بر میآشفتند و فریاد میزدند که "تا چند از ین حدثنا و أخبرنا؟! يك تن نیست که سخن از حدثنی قلبي عن ربی بگوید؟" و آنجا که صوفیه علم خویش را ورای علم اهل مدرسه میدیدهاند و دفتر خویش را از سواد و حرف عاری میشمردهاند اینجاست، و اینهمه از اسرار صوفیه به شمار میآید.»
📙 ارزش میراث صوفیه، ص ٢٠۶ _ ٢٠٨
(*) : وی از راهزنی چیزی عایدش نشده، به راهزنی دین و ایمان روی آورده، که اگر اموال مردم را میربود امید توبه داشت، اما بدعت نهادن و نشر آن، توبه ندارد.
✅ خلاصهٔ کلام دکتر زرینکوب بدون تعارف این است که: هرکس در زندگیاش چیزی نشده و به جایی نرسیده و هنری نداشته، آمده در خانقاه و بعد دُکانی گشوده که متاعش دروغ و تزویر و کفر و شرک بوده و عدهای لامذهب و بیعقل نیز مشتری این دُکانها شدهاند. آیا دانش آموز دورههای ابتدایی میپذیرد که معلمش خواندن و نوشتن نداند؟! آیا چنین شخصی را به معلمی میپذیرد و باز به کلاسش میرود؟! آیا کتابهای خود را میسوزانَد یا دفن کند؟!
حال چه بگوئیم وقتی صوفیه از مُشتی بیسواد و بیعقل و بیهنر که تنها هنرشان بیسوادی و تَوهُم و دروغ و نقل خواب و مکاشفه و بَردگی شیطان بوده، تجلیلها به عمل آوردهاند و مقاماتی برایشان تراشیدهاند و بلکه مطیع محضشان شدهاند!!! باید گریست به حال جماعتی که این طایفه را مؤمن و مسلمان میدانند! کسانی که نوشتن و خواندن و حتی مکالمه عادی و متعارف نمیدانستند، ادعای "حدثنی قلبي عن ربي" داشتهاند و بیپرده میگفتهاند بر ما وحی میشود!!! آری وحی بوده، اما از نوعِ "إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِم."
➖➖➖➖
@borrhan
#خواب (۱۱۸) #نقد_مولوی (۲۱۰)
#نقد_شمس_تبریزی (۴۰)
#علم_دین
✅ تصوف، مَلجأ سرخوردگان
←گزارشاتی جالب توجه و البته اسفبار از علمستیزی صوفیه!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍🏻 دکتر زرینکوب مینویسد:
«تصوف در واقع مَلجأ سرخوردگان بود. سرخوردگان از دنیا و سرخوردگان از علم. يوسف بن حسین رازی میگفت هم دنیا طغیان دارد و هم علم!!! نجات از طغيانِ علم به عبادت است و نجات از طغیان مال به زهد؛ در بین صوفیه کسانی بودند که در واقع از دنیا - از دنیای بی بند و بار خویش - به تصوف میگریختند. ابراهیم ادهم و ابوبکرشبلى امارت و حكومت را رها کردند و پناه به تصوف بردند. (البته فيه نظر) شقیق بلخی از مشغله تجارت و قيل و قال بازار به خانقاه صوفیه روی آورد. ابومحمد سنبکی از راهزنی توبه کرد و در زی صوفیه در آمد.* شیخ احمد ژنده پیل ( احمد جام ) از شرابخواری و تبهکاری خویش به تصوف گریخت. بعضی هم از علم و بحث و قیل و قال مدرسه سر میخوردهاند و پناه به خانقاه میآوردهاند. در واقع عدهای از صوفیه در آغاز کار اشتغال به علم و حدیث میداشتهاند و سپس از آن ملول میشدهاند و به ترك آن میپرداختهاند. یوسف بن ایوب همدانی در فقه و حدیث و خلاف و اصول در عصر خویش مُبَرز بود اما آنهمه را ترک کرد و دست به مجاهده و ریاضت زد. مجلس او در نظاميه مشحون بود از وعظ و زهد؛ ابو عبدالله ترمذی در حدیث تصنيفات داشت، با این حال اوقات خود را بیشتر مصروف احوال قلبی میکرد؛ ابوحمزه بغدادی فقیه بود و در بغداد و مدینه منبر میرفت. مع هذا غالبا در سیاحت بود و به شهرت و قبول فقیهان اعتنایی نداشت. ابوعلی ثقفی فقیه ومحدث بود و بعد از تمام مقامات و معارف دست شست و به تصوف گرائید. #ابوسعید_ابوالخیر هم نخست به درس و بحث علاقه تمام نشان داد، اما آخر از آن منصرف شد و گویند کتابهای خود را دفن کرد!!! غزالی در فقه و حدیث و کلام و فلسفه سرآمد بود، با این حال از آنهمه سرخورده شد و آرامش قلبی را در تصوف جست. در بین صوفیه کسانی از مشایخ بودند که حتی سواد نداشتند و این را هم عیب نمیشمردند!!! ابوعلی سیاه از مشایخ قدیم، اُمیّ بود، نه چیزی میتوانست نوشت نه چیزی میتوانست خواند!!! شمس تبریزی و صلاح الدین زرکوب از مشایخ مولویه هم هر دو بیسواد بودند، و صلاح الدين حتى به لفظ درست سخن نمیگفت!!! شیخ داود کبیر از مشایخ شاذلیه نوشتن و خواندن نمیدانست. نزد بعضی از صوفیه اشتغال به علم حجاب راه بود، در احوال عدهای از مشایخ هست که دفاتر و أمالی حدیث را شستهاند و در خاك کردهاند!!! در گفت و شنودی که گویند بین شمس تبريزی و مولوی در آغاز آشنایی روی داد، مشهور است که شمس هم به این نکته اشارت داشت.ابوبکر شبلی علم خِرق را در مقابل علم وَرق عرضه میکرد! و از ابن مسروق نقل است که خواب دید کثرت اشتغال او به حدیث سبب محروم ماندنش از مائدهای شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز قیامت برای صوفیه ترتیب داده بود. طعنی هم که صوفیه در باب عبدالرزاق صنعانی - محدث نام آور قدیم - دارند از این باب است. و از همین روست که بعضی از صوفیه وقتی در مجلسی سخن از "حدثنا واخبرنا" که شیوه اهل حدیث بود میشنیدند، بر میآشفتند و فریاد میزدند که "تا چند از ین حدثنا و أخبرنا؟! يك تن نیست که سخن از حدثنی قلبي عن ربی بگوید؟" و آنجا که صوفیه علم خویش را ورای علم اهل مدرسه میدیدهاند و دفتر خویش را از سواد و حرف عاری میشمردهاند اینجاست، و اینهمه از اسرار صوفیه به شمار میآید.»
📙 ارزش میراث صوفیه، ص ٢٠۶ _ ٢٠٨
(*) : وی از راهزنی چیزی عایدش نشده، به راهزنی دین و ایمان روی آورده، که اگر اموال مردم را میربود امید توبه داشت، اما بدعت نهادن و نشر آن، توبه ندارد.
✅ خلاصهٔ کلام دکتر زرینکوب بدون تعارف این است که: هرکس در زندگیاش چیزی نشده و به جایی نرسیده و هنری نداشته، آمده در خانقاه و بعد دُکانی گشوده که متاعش دروغ و تزویر و کفر و شرک بوده و عدهای لامذهب و بیعقل نیز مشتری این دُکانها شدهاند. آیا دانش آموز دورههای ابتدایی میپذیرد که معلمش خواندن و نوشتن نداند؟! آیا چنین شخصی را به معلمی میپذیرد و باز به کلاسش میرود؟! آیا کتابهای خود را میسوزانَد یا دفن کند؟!
حال چه بگوئیم وقتی صوفیه از مُشتی بیسواد و بیعقل و بیهنر که تنها هنرشان بیسوادی و تَوهُم و دروغ و نقل خواب و مکاشفه و بَردگی شیطان بوده، تجلیلها به عمل آوردهاند و مقاماتی برایشان تراشیدهاند و بلکه مطیع محضشان شدهاند!!! باید گریست به حال جماعتی که این طایفه را مؤمن و مسلمان میدانند! کسانی که نوشتن و خواندن و حتی مکالمه عادی و متعارف نمیدانستند، ادعای "حدثنی قلبي عن ربي" داشتهاند و بیپرده میگفتهاند بر ما وحی میشود!!! آری وحی بوده، اما از نوعِ "إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِم."
➖➖➖➖
@borrhan