Forwarded from اتچ بات
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[5]
✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
✍ پس از نقل دیدگاه گروه اول علمای شیعه که این ازدواج را از اصل انکار کرده و اعتقاد به دروغ و کذب بودن آن داشتند ، و پرداختن به برخی از ادله مرتبط با این باور از منابع فریقین ، حال به بررسی دیدگاه گروه دوم از علمای عظام شیعه در این مساله میپردازیم ؛
🅾 گروهی از علمای شیعه معتقدند این ازدواج نه از روی اختیار، بلکه از روی #اجبار و #اضطرار صورت گرفته و این عقد، نتیجه #تهدیدهای مکرر بنی هاشم از سوی عمر بوده است.
این دسته از علما برای گفتههای خویش دلایلی آورده اند که بدانها اشاره میکنیم::
1⃣ مرحوم شیخ بزرگوار و محدث نامدار، کلینی رضوان الله تعالی در کتاب کافی از هشام بن سالم از لسان به حق ناطق حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند::
🔻زمانی که عمر به خواستگاری رفت؛ امیرالمومنین علی علیه السلام به او فرمودند: او(:ام کلثوم) کوچک(:خردسال) است . پس عمر ، عباس- عموی امیرالمومنین علیه السلام - را ملاقات کرد و گفت: چیست مرا؟ آیا مشکلی دارم؟
عباس گفت. مگر چه شده؟
گفت: برای خواستگاری پیش پسر برادرت رفتم ولی مرا رد کرد؛ به خدا قسم که چاه زمزم را پر خواهم کرد تا خشک شود(*) و هیچ فضیلت و کرامتی برای شما نمیگذارم مگر آنکه نابود میکنم و دو نفر شاهد علیه علی درست میکنم که شهادت (دروغ) بدهند که او دزدی کرده و حتما دست او را قطع خواهم کرد.
پس عباس به نزد حضرت آمد و به او خبر داد و از ایشان خواست امر را به دست او بدهند و حضرت چنین کردند.
📘📗کافی ج۵ ص۳۴۶ ح۱ - وسائل الشیعه حر عاملی ج۱۴ ص۴۳۳ ح۲
🔚 به این اجبار و تهدید ، در برخی منابع مخالفین اشاره شده که به #قاعده_الزام بیان میکنیم؛
و باید مدافعین خلفا و طرفداران خليفه پاسخ دهند آيا درست است حاكم اسلامی كه بايد حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم اين چنين كند؟
👤 هيثمي از علماي بزرگ اهل سنت نوشته است : در برابر اعتراض عقيل به اين ازدواج ، علي عليه السلام خطاب به عباس فرمود: خشونت عمر باعث اين كاری كه میبينی گرديد .
📗📔درة عمر أحرجته الي ماتري . مجمع الزوائد ج 4 ص 272، معجم كبير ج 3ص45.
🔚🔚 نتیجه سخن تا اینجا این که :
در موضوع ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با ملعون دوم سخن بسیار است؛ و ابهام و غموض مسأله خیلی زیاد است.
اما با این حال اگر چنین وصلتی صورت پذیرفته باشد، نمونۀ بارز ظلم و زورگوئی اوست.
-----------------------------
(*) شاید چون افتخار سقایت مسجد الحرام و آب زمزم به دست عباس بود، عمر می خواست این افتخار را از بین ببرد و عباس را به آن تهدید کرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
✍ پس از نقل دیدگاه گروه اول علمای شیعه که این ازدواج را از اصل انکار کرده و اعتقاد به دروغ و کذب بودن آن داشتند ، و پرداختن به برخی از ادله مرتبط با این باور از منابع فریقین ، حال به بررسی دیدگاه گروه دوم از علمای عظام شیعه در این مساله میپردازیم ؛
🅾 گروهی از علمای شیعه معتقدند این ازدواج نه از روی اختیار، بلکه از روی #اجبار و #اضطرار صورت گرفته و این عقد، نتیجه #تهدیدهای مکرر بنی هاشم از سوی عمر بوده است.
این دسته از علما برای گفتههای خویش دلایلی آورده اند که بدانها اشاره میکنیم::
1⃣ مرحوم شیخ بزرگوار و محدث نامدار، کلینی رضوان الله تعالی در کتاب کافی از هشام بن سالم از لسان به حق ناطق حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند::
🔻زمانی که عمر به خواستگاری رفت؛ امیرالمومنین علی علیه السلام به او فرمودند: او(:ام کلثوم) کوچک(:خردسال) است . پس عمر ، عباس- عموی امیرالمومنین علیه السلام - را ملاقات کرد و گفت: چیست مرا؟ آیا مشکلی دارم؟
عباس گفت. مگر چه شده؟
گفت: برای خواستگاری پیش پسر برادرت رفتم ولی مرا رد کرد؛ به خدا قسم که چاه زمزم را پر خواهم کرد تا خشک شود(*) و هیچ فضیلت و کرامتی برای شما نمیگذارم مگر آنکه نابود میکنم و دو نفر شاهد علیه علی درست میکنم که شهادت (دروغ) بدهند که او دزدی کرده و حتما دست او را قطع خواهم کرد.
پس عباس به نزد حضرت آمد و به او خبر داد و از ایشان خواست امر را به دست او بدهند و حضرت چنین کردند.
📘📗کافی ج۵ ص۳۴۶ ح۱ - وسائل الشیعه حر عاملی ج۱۴ ص۴۳۳ ح۲
🔚 به این اجبار و تهدید ، در برخی منابع مخالفین اشاره شده که به #قاعده_الزام بیان میکنیم؛
و باید مدافعین خلفا و طرفداران خليفه پاسخ دهند آيا درست است حاكم اسلامی كه بايد حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم اين چنين كند؟
👤 هيثمي از علماي بزرگ اهل سنت نوشته است : در برابر اعتراض عقيل به اين ازدواج ، علي عليه السلام خطاب به عباس فرمود: خشونت عمر باعث اين كاری كه میبينی گرديد .
📗📔درة عمر أحرجته الي ماتري . مجمع الزوائد ج 4 ص 272، معجم كبير ج 3ص45.
🔚🔚 نتیجه سخن تا اینجا این که :
در موضوع ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با ملعون دوم سخن بسیار است؛ و ابهام و غموض مسأله خیلی زیاد است.
اما با این حال اگر چنین وصلتی صورت پذیرفته باشد، نمونۀ بارز ظلم و زورگوئی اوست.
-----------------------------
(*) شاید چون افتخار سقایت مسجد الحرام و آب زمزم به دست عباس بود، عمر می خواست این افتخار را از بین ببرد و عباس را به آن تهدید کرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[5] ✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه ✍ پس از نقل دیدگاه گروه اول علمای شیعه که این ازدواج را از اصل انکار کرده و اعتقاد به دروغ و کذب بودن آن داشتند ، و پرداختن به برخی از ادله مرتبط با این باور از منابع فریقین ،…
#ازدواج_حضرتامکلثوم سلام الله علیها[7]
✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
(بخش دوم)
✍... در خبر دیگری که اشاره به وقوع این ازدواج نه به اختیار، بلکه به #اجبار و #اضطرار دارد و مشخص کننده مخالفتهای مکرر امیرمومنان علی علیه السلام با این امر است ، چنین آمده :
✖️عمر ، عباس بن عبدالمطلب را به سوی امیرمومنان علی علیه السلام فرستاد و از او خواست که ام کلثوم را به ازدواج او درآورد.
ولی حضرت امتناع کردند؛ عباس برگشت و خبر امتناع حضرت را به عمر داد.
عمر گفت : ای عباس آیا او از این که دخترش را به ازدواج من درآورد، خودداری میکند؟
به خدا قسم اگر او را به ازدواج من در نیاورد، علی را میکُشم.
(📗 الشافی؛ شریف مرتضی ج۳ ص۲۷۲
📸اسکن آن در انتها خواهد آمد.)
عباس برگشت و این خبر را به حضرت رسانید.
باز هم حضرت بر امتناع خود ایستادگی کردند.
پس عباس به عمر خبر داد؛ عمر به عباس گفت: روز جمعه به مسجد بیا و پای منبر بنشین تا آن چه واقع میشود را بشناس و بدانی که اگر بخواهم او را بکشم، میتوانم.
روز جمعه ، عباس در مسجد حاضر شد ؛ هنگامی که عمر از خطبه خود فارغ شد ؛ گفت: ای مردم! در این شهر مردی از اصحاب محمد هست که با این که مُحصَن است (یعنی زن دارد) زنا کرده است و فقط امیرالمومنین (: امیرالفاسقین!)
عمر از این کار خبر دارد؛
شما در این باره چه میگویید؟
پس مردم از هر طرف با صدای بلند گفتند: اگر امیرالمومنین(: امیرالفاسقین عمر) از این قضیه مطلع است نیازی به اطلاع دیگران نیست(*)
باید حکم خدا را در حق وی جاری کند(یعنی او را سنگسار کند و بکشد)
هنگامی که سخن عمر پایان یافت؛ در خلوت رو به عباس کرد و گفت :
به نزد علی برو و آن چه شنیدی به او بگو. اگر او را به ازدواج من در نیاورد، فردا در خطبهام خواهم گفت:
مردی که میگفتم ، علی است و حتما او را به این اتهام سنگسار خواهم کرد.(**)
پس عباس به سوی امیرالمومنین علیه السلام رفت و سخنان عمر را به او عرض کرد. حضرت فرمودند: من میدانم این کار از چیزهایی است که بر او سهل و آسان است(یعنی نسبت ناروا دادن و در پی آن، بیگناه کشتن) و من هرگز آنچه او میخواهد، انجام نمیدهم.
عباس عرض کرد: اگر شما انجام نمیدهی، پس من انجام میدهم و شما را قسم میدهم که با گفتار و کردار من مخالفت نکنی.
سپس به سوی عمر رفت و به او گفت: من کاری که تو میخواهی انجام میدهم(یعنی ام کلثوم را به عقد تو درمیآورم)
عمر مردم را جمع کرد و گفت: این عباس عموی علی بن ابیطالب است که اختیار دخترش ام کلثوم را به عهده او نهاده و او را امر کرده که مرا به ترویج وی درآورد؛ و پس از مدت کمی، عباس او را به عقد عمر درآورد.
(📗 عوالم العلوم؛ بحرانی؛ ج۲ به نقل از اللمعة البيضاء ص١٣٩)
⬇️ این روایت با عبارت دیگری نیز نقل شده است::
عمر در آخر خطبهاش گفت: ای مردم اگر خلیفه اطلاع داشته باشد که مردی از شما با زنی زنا کرده و شاهدی نداشته باشد چه میکنید؟ گفتند:
قول خلیفه حجت است ، اگر امر کند او را سنگسار میکنیم.
پس عمر ساکت شد و از منبر پایین آمد. پس عباس را در خلوتی پیش کشید و گفت: قضیه را دیدی؟
گفت : آری
عمر گفت : والله اگر علی خواستگاری را نپذیرد ، فردا در خطبهام میگویم : آن مردی که چنین کرده علی است ؛ پس او را سنگسار کنید.
(📗 همان مدرک و افسانه ازدواج فرید سائل ص۲۸-۲۹)
-------------------------------
(*) : توجه به این نکته لازم است که از نظر شریعت اسلام ، چنین ادعایی تنها با شهادت 4 شاهد عادل که هم زمان شهادت دهند ، ثابت میگردد و در غیر اینصورت بر شهود حد قَذف (هشتاد ضربه تازیانه) جاری میگردد.
خود خلیفه دوم نیز در ماجرای #مغیرة بن شعبه از همین حربه استفاده کرد و با منصرف ساختن چهارمین شاهد ، حد را بر مغیره جاری نساخته و بر عکس ، بر سه شاهد نخست، حد جاری نمود!!
(اجتهاد در مقابل نص علامه شرف الدین ص۳۴۰- ۳۴۵)
(**) همین سند تاریخی دلالت دارد بر این که حضرت امیر علیه السلام در نماز جماعت مسجد و مراسم های مشابه ، حاضر نمیشدهاند.
《1》
✅ دیدگاه #گروه_دوم از علمای شیعه
(بخش دوم)
✍... در خبر دیگری که اشاره به وقوع این ازدواج نه به اختیار، بلکه به #اجبار و #اضطرار دارد و مشخص کننده مخالفتهای مکرر امیرمومنان علی علیه السلام با این امر است ، چنین آمده :
✖️عمر ، عباس بن عبدالمطلب را به سوی امیرمومنان علی علیه السلام فرستاد و از او خواست که ام کلثوم را به ازدواج او درآورد.
ولی حضرت امتناع کردند؛ عباس برگشت و خبر امتناع حضرت را به عمر داد.
عمر گفت : ای عباس آیا او از این که دخترش را به ازدواج من درآورد، خودداری میکند؟
به خدا قسم اگر او را به ازدواج من در نیاورد، علی را میکُشم.
(📗 الشافی؛ شریف مرتضی ج۳ ص۲۷۲
📸اسکن آن در انتها خواهد آمد.)
عباس برگشت و این خبر را به حضرت رسانید.
باز هم حضرت بر امتناع خود ایستادگی کردند.
پس عباس به عمر خبر داد؛ عمر به عباس گفت: روز جمعه به مسجد بیا و پای منبر بنشین تا آن چه واقع میشود را بشناس و بدانی که اگر بخواهم او را بکشم، میتوانم.
روز جمعه ، عباس در مسجد حاضر شد ؛ هنگامی که عمر از خطبه خود فارغ شد ؛ گفت: ای مردم! در این شهر مردی از اصحاب محمد هست که با این که مُحصَن است (یعنی زن دارد) زنا کرده است و فقط امیرالمومنین (: امیرالفاسقین!)
عمر از این کار خبر دارد؛
شما در این باره چه میگویید؟
پس مردم از هر طرف با صدای بلند گفتند: اگر امیرالمومنین(: امیرالفاسقین عمر) از این قضیه مطلع است نیازی به اطلاع دیگران نیست(*)
باید حکم خدا را در حق وی جاری کند(یعنی او را سنگسار کند و بکشد)
هنگامی که سخن عمر پایان یافت؛ در خلوت رو به عباس کرد و گفت :
به نزد علی برو و آن چه شنیدی به او بگو. اگر او را به ازدواج من در نیاورد، فردا در خطبهام خواهم گفت:
مردی که میگفتم ، علی است و حتما او را به این اتهام سنگسار خواهم کرد.(**)
پس عباس به سوی امیرالمومنین علیه السلام رفت و سخنان عمر را به او عرض کرد. حضرت فرمودند: من میدانم این کار از چیزهایی است که بر او سهل و آسان است(یعنی نسبت ناروا دادن و در پی آن، بیگناه کشتن) و من هرگز آنچه او میخواهد، انجام نمیدهم.
عباس عرض کرد: اگر شما انجام نمیدهی، پس من انجام میدهم و شما را قسم میدهم که با گفتار و کردار من مخالفت نکنی.
سپس به سوی عمر رفت و به او گفت: من کاری که تو میخواهی انجام میدهم(یعنی ام کلثوم را به عقد تو درمیآورم)
عمر مردم را جمع کرد و گفت: این عباس عموی علی بن ابیطالب است که اختیار دخترش ام کلثوم را به عهده او نهاده و او را امر کرده که مرا به ترویج وی درآورد؛ و پس از مدت کمی، عباس او را به عقد عمر درآورد.
(📗 عوالم العلوم؛ بحرانی؛ ج۲ به نقل از اللمعة البيضاء ص١٣٩)
⬇️ این روایت با عبارت دیگری نیز نقل شده است::
عمر در آخر خطبهاش گفت: ای مردم اگر خلیفه اطلاع داشته باشد که مردی از شما با زنی زنا کرده و شاهدی نداشته باشد چه میکنید؟ گفتند:
قول خلیفه حجت است ، اگر امر کند او را سنگسار میکنیم.
پس عمر ساکت شد و از منبر پایین آمد. پس عباس را در خلوتی پیش کشید و گفت: قضیه را دیدی؟
گفت : آری
عمر گفت : والله اگر علی خواستگاری را نپذیرد ، فردا در خطبهام میگویم : آن مردی که چنین کرده علی است ؛ پس او را سنگسار کنید.
(📗 همان مدرک و افسانه ازدواج فرید سائل ص۲۸-۲۹)
-------------------------------
(*) : توجه به این نکته لازم است که از نظر شریعت اسلام ، چنین ادعایی تنها با شهادت 4 شاهد عادل که هم زمان شهادت دهند ، ثابت میگردد و در غیر اینصورت بر شهود حد قَذف (هشتاد ضربه تازیانه) جاری میگردد.
خود خلیفه دوم نیز در ماجرای #مغیرة بن شعبه از همین حربه استفاده کرد و با منصرف ساختن چهارمین شاهد ، حد را بر مغیره جاری نساخته و بر عکس ، بر سه شاهد نخست، حد جاری نمود!!
(اجتهاد در مقابل نص علامه شرف الدین ص۳۴۰- ۳۴۵)
(**) همین سند تاریخی دلالت دارد بر این که حضرت امیر علیه السلام در نماز جماعت مسجد و مراسم های مشابه ، حاضر نمیشدهاند.
《1》
Forwarded from اتچ بات
#ابوبکر_شناسی (۱۷)
🔰ماجرای هجرت
━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
ماجرای هجرت ، یکی از بارزترین نقاط زندگی خلیفهء اول شمرده می شود ؛
برخی از علمای اهل تسنن ،نقطهء اوج فضائل ابوبکر را همراهی او با رسول خدا در ماجرای هجرت و آیهء ۴۰/توبه را از فضائل بی بدیل ابوبکر می شمارند. برخی پا را فراتر نهاده و این امر را مستقیما با خلافت ابوبکر مرتبط میسازند.(۱)
✅ در مقابل شیعیان شواهدی را از همان آیه که مرتبط با واقعه همراهی ابوبکر در غار است نشان داده و بیان میکنند که آیه بیش از آنکه از فضیلت سخن بگوید ، از عدم ایمان همراهِ پیامبر سخن به میان میآورد.
🔻حکایتهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد ابوبکر علی رغم میل باطنی خویش ، رسول خدا را همراهی کرده است!
📜 این حکایت ها - که شواهد آن در منابع اهل تسنن نیز کم نیست - بیان می کند که ابوبکر خروج پیامبر را مشاهده کرده و قصد داشته است که به مشرکان اطلاع دهد در نتیجه پیامبر او را به #اجبار با خود همراه می کنند تا نتواند خروج پیامبر را گزارش دهد(۲)
خانه ابوبکر در یکی از مبادی ورود و خروج مکه و در جنوب آن شهر قرار داشت؛ یعنی در مسیر غار ثور (۳) که آن نیز در جنوب مکه است و محل اختفای رسولخدا پیش از هجرت بود. در این صورت چندان بعید نیست که مشرکان مأموریت نگهبانی آن راه را به ابوبکر و خاندان وی سپرده باشند.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت این است که گویا تصمیم پیامبر این بود که در ماجرای هجرت از هیچ مسلمانی برای سفر استفاده نکنند؛ چرا که هجرت هر مسلمان و آماده شدن او برای حرکت میتوانست برای آن فرد مسلمان و شخص پیامبر شک برانگیز و پرمخاطره باشد. تا آن جا که پیامبر راهنمای این سفر را عبدالله بن اریقط انتخاب کردند که به تصریح منابع سنی از مشرکان بود تا دیگر مشرکان و سران شرک به حرکت و خروج او از مکه شک نکنند (۴)؛ در نتیجه همراهی ابوبکر با رسولخدا در این سفر باید به دقت بررسی شود.
↩️ اصولا داستان هجرت از آن جا آغاز میگردد که مشرکان مکه تصمیم به قتل پیامبر میگیرند و برای آن که آن حضرت و دیگر مسلمانان از مکه خارج نشوند و به مدینه هجرت نکنند چند نفری را به عنوان مراقب در مسیرهای خروجی قرار میدهند.ابوبکر نیز گویا مأمور راه خروجی جنوب مکه بوده است.(۵)
در منابع دیگر ؛ ماجرا با تفصیل بیشتر آمده است. ابوبکر پیامبر را دنبال میکند تا بداند ایشان به کجا میروند. پیامبر اکرم برای فرار از دست ابوبکر شتاب میکنند که این ماجرا به جراحت پای حضرت منتهی میشود. نهایتاً پیامبر ابوبکر را به همراه خویش میبرند (۶:ر.ک: تصویر الحاقی)
طبق آیه ۴۰/توبه خطر اصلی برای شخص پیامبر و #هجرت ایشان ، در خود غار - و از سوی مصاحب پیامبر - بود {اذ هما في الغار} در این آیه به روشنی زمان نصرت را هنگام حضور رسول الله در غار میداند.
گویا در غار ابوبکر اظهار نارضایتی از همراهی پیامبر میکرده و میخواسته است که به مکه برگردد؛ عبارت قرآنیِ { لاتحزني و لاتخف} نیز اشاره به حزن و ناراحتی دارد و نه ترس و خوف مصاحب رسول خدا ؛
ابوبکر برای رهایی از نگرانی پیش آمده قصد داشت با سروصدا مشرکان را که تا پای غار آمده بودند ، از حضور پیامبر مطلع کند ، نهایتاً پیامبر با معجزه خویش و نشان دادن مهاجران مسلمان حبشه از درون غار تاریک به ابوبکر , در او ایجاد رعب میکنند و او سکوت اختیار میکند.(۷) میگویند که لقب #صدیق به جهت این که ابوبکر پیامبر را در این ماجرا ساحر خوانده به او داده شد.
مدارک بیان میکنند که ابوبکر با دیدن معجزهٔ پیامبر متعجب شده پیش خود گفته است: «این مرد به راستی ساحر(ی چیره دست) است❗️» پیامبر نیز که از نهان او آگاه است. به او رو کرده , فرمودند:
💠 «و تو نیز به تحقیق در این گفته ات راستگویی(: صدیق) [چرا که به پیامبری من اعتقاد نداری و تمام #معجزات را سحری بیش نمیانگاری!] (۸:ر.ک: پست بعد)
➖➖➖➖➖
۱- با توجه به سخنان عالم سنی در کتاب شبهای پیشاور ص۳۷۵ این مطلب به روشنی مشخص است.
۲- شب های پیشاور ص۳۷۷ که در آن اشاره شده شیخ ابوالقاسم بن صباغ مالکی از علمای عامه در کتاب النور و البرهان مینویسد:
«امر رسول الله صلی الله علیه و آله علیاً فنام فی فراشه و خشی من ابن ابی قحافه ان یدلهم علیه فأخذه معه و مضي الي الغار : پیامبر به حضرتعلی دستور داد که در بسترش بخوابد و از جانب ابوبکر نگرانی داشت که قریشیان را به سوی او هدایت کند ، پس دست او را گرفت و به غار برد.
۳- غاری در جنوب مکه که رسولخدا پیش از هجرت به مدت ۳روز در آن جا مخفی شدند.
۴- اصابه ج۴ص۵ - المنتظم ج۳ ص۵۴
۵- از منابع عامه سبل الهدی ج۲ ص۳۵۸
۶- تاریخ طبری ج۲ص۱۰۰ - بحار ج۱۹ ص۹۳؛۹۵
۷- البرهان بحرانی ج۲ص۱۲۵ - تفسیرقمی ۲۶۵؛۲۶۶- بحار ج۱۹ص۵۳
۸- بصائر الدرجات به نقل از آن بحار ج۱۸ص۱۰۹
@borrhan
🔰ماجرای هجرت
━🔹𖣐﴾﷽﴿𖣐🔹━┅┄
ماجرای هجرت ، یکی از بارزترین نقاط زندگی خلیفهء اول شمرده می شود ؛
برخی از علمای اهل تسنن ،نقطهء اوج فضائل ابوبکر را همراهی او با رسول خدا در ماجرای هجرت و آیهء ۴۰/توبه را از فضائل بی بدیل ابوبکر می شمارند. برخی پا را فراتر نهاده و این امر را مستقیما با خلافت ابوبکر مرتبط میسازند.(۱)
✅ در مقابل شیعیان شواهدی را از همان آیه که مرتبط با واقعه همراهی ابوبکر در غار است نشان داده و بیان میکنند که آیه بیش از آنکه از فضیلت سخن بگوید ، از عدم ایمان همراهِ پیامبر سخن به میان میآورد.
🔻حکایتهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد ابوبکر علی رغم میل باطنی خویش ، رسول خدا را همراهی کرده است!
📜 این حکایت ها - که شواهد آن در منابع اهل تسنن نیز کم نیست - بیان می کند که ابوبکر خروج پیامبر را مشاهده کرده و قصد داشته است که به مشرکان اطلاع دهد در نتیجه پیامبر او را به #اجبار با خود همراه می کنند تا نتواند خروج پیامبر را گزارش دهد(۲)
خانه ابوبکر در یکی از مبادی ورود و خروج مکه و در جنوب آن شهر قرار داشت؛ یعنی در مسیر غار ثور (۳) که آن نیز در جنوب مکه است و محل اختفای رسولخدا پیش از هجرت بود. در این صورت چندان بعید نیست که مشرکان مأموریت نگهبانی آن راه را به ابوبکر و خاندان وی سپرده باشند.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت این است که گویا تصمیم پیامبر این بود که در ماجرای هجرت از هیچ مسلمانی برای سفر استفاده نکنند؛ چرا که هجرت هر مسلمان و آماده شدن او برای حرکت میتوانست برای آن فرد مسلمان و شخص پیامبر شک برانگیز و پرمخاطره باشد. تا آن جا که پیامبر راهنمای این سفر را عبدالله بن اریقط انتخاب کردند که به تصریح منابع سنی از مشرکان بود تا دیگر مشرکان و سران شرک به حرکت و خروج او از مکه شک نکنند (۴)؛ در نتیجه همراهی ابوبکر با رسولخدا در این سفر باید به دقت بررسی شود.
↩️ اصولا داستان هجرت از آن جا آغاز میگردد که مشرکان مکه تصمیم به قتل پیامبر میگیرند و برای آن که آن حضرت و دیگر مسلمانان از مکه خارج نشوند و به مدینه هجرت نکنند چند نفری را به عنوان مراقب در مسیرهای خروجی قرار میدهند.ابوبکر نیز گویا مأمور راه خروجی جنوب مکه بوده است.(۵)
در منابع دیگر ؛ ماجرا با تفصیل بیشتر آمده است. ابوبکر پیامبر را دنبال میکند تا بداند ایشان به کجا میروند. پیامبر اکرم برای فرار از دست ابوبکر شتاب میکنند که این ماجرا به جراحت پای حضرت منتهی میشود. نهایتاً پیامبر ابوبکر را به همراه خویش میبرند (۶:ر.ک: تصویر الحاقی)
طبق آیه ۴۰/توبه خطر اصلی برای شخص پیامبر و #هجرت ایشان ، در خود غار - و از سوی مصاحب پیامبر - بود {اذ هما في الغار} در این آیه به روشنی زمان نصرت را هنگام حضور رسول الله در غار میداند.
گویا در غار ابوبکر اظهار نارضایتی از همراهی پیامبر میکرده و میخواسته است که به مکه برگردد؛ عبارت قرآنیِ { لاتحزني و لاتخف} نیز اشاره به حزن و ناراحتی دارد و نه ترس و خوف مصاحب رسول خدا ؛
ابوبکر برای رهایی از نگرانی پیش آمده قصد داشت با سروصدا مشرکان را که تا پای غار آمده بودند ، از حضور پیامبر مطلع کند ، نهایتاً پیامبر با معجزه خویش و نشان دادن مهاجران مسلمان حبشه از درون غار تاریک به ابوبکر , در او ایجاد رعب میکنند و او سکوت اختیار میکند.(۷) میگویند که لقب #صدیق به جهت این که ابوبکر پیامبر را در این ماجرا ساحر خوانده به او داده شد.
مدارک بیان میکنند که ابوبکر با دیدن معجزهٔ پیامبر متعجب شده پیش خود گفته است: «این مرد به راستی ساحر(ی چیره دست) است❗️» پیامبر نیز که از نهان او آگاه است. به او رو کرده , فرمودند:
💠 «و تو نیز به تحقیق در این گفته ات راستگویی(: صدیق) [چرا که به پیامبری من اعتقاد نداری و تمام #معجزات را سحری بیش نمیانگاری!] (۸:ر.ک: پست بعد)
➖➖➖➖➖
۱- با توجه به سخنان عالم سنی در کتاب شبهای پیشاور ص۳۷۵ این مطلب به روشنی مشخص است.
۲- شب های پیشاور ص۳۷۷ که در آن اشاره شده شیخ ابوالقاسم بن صباغ مالکی از علمای عامه در کتاب النور و البرهان مینویسد:
«امر رسول الله صلی الله علیه و آله علیاً فنام فی فراشه و خشی من ابن ابی قحافه ان یدلهم علیه فأخذه معه و مضي الي الغار : پیامبر به حضرتعلی دستور داد که در بسترش بخوابد و از جانب ابوبکر نگرانی داشت که قریشیان را به سوی او هدایت کند ، پس دست او را گرفت و به غار برد.
۳- غاری در جنوب مکه که رسولخدا پیش از هجرت به مدت ۳روز در آن جا مخفی شدند.
۴- اصابه ج۴ص۵ - المنتظم ج۳ ص۵۴
۵- از منابع عامه سبل الهدی ج۲ ص۳۵۸
۶- تاریخ طبری ج۲ص۱۰۰ - بحار ج۱۹ ص۹۳؛۹۵
۷- البرهان بحرانی ج۲ص۱۲۵ - تفسیرقمی ۲۶۵؛۲۶۶- بحار ج۱۹ص۵۳
۸- بصائر الدرجات به نقل از آن بحار ج۱۸ص۱۰۹
@borrhan
Telegram
attach 📎