Forwarded from اشعار سالم پوراحمد
#غزل_عاشورایی
ظهر عاشوراست، آتش، شعلهور
روی نعش عشق، میبارد تبر
مَشک، خنجرخورده، لب، چاک از عطش
تیر جولان میدهد سمت خطر
خون شَتَک زد از گلویی چاکچاک
لختهلخته روی سطری مختصر
کفتر احساس سرخی پَرکشید
پَر زد از این سو به آنسوی سفر
برکشید از خشم، خنجر را حسین
قامت بیداد تا شد از کمر
سیل شد از خون دشمن کربلا
ریخت از زاغ و زَغَنها بال و پر
نعش روی نعش، غلتان، بینفس
ترس پشت ترس، لرزان در گذر
میدوید از هر طرف سمت حسین
از کمانها، تیرهای تیزپَر
تیرآجینِ شقاوت شد تنش
پیش پای سربلندی، داد سر
خیمهها رو به شهادت سوختند
خیمهی زینب ولیکن بیشتر
محشرِ کبرای دیگر پا گرفت
رفت روی نیزه قرآنهایِ سر
باد میپیچید و شیون میوزید
کاروان میرفت و سرها، پشتِ سر
کوفیان مرعوبِ حظی ناتمام
نیزهداران کیش و مات سیم و زر
کافران دیوار حاشاشان بلند
مویهداران نالههاشان بیاثر
عشق تنها ماند و تنهاتر حسین
کربلا جا ماند و دجله دربهدر
روی پشتِبام کوفه چشمها
رو به کوچه میدوَند آسیمهسر
میرود از پیش، زینب بیهراس
کاروان از پی ولی آهستهتر
روی دوش نیشخند کینهها زخمها گل داده اما بیثمر
میرود زینب، درفش خون به دوش
میرود پیروز اما خونْجگر
میرود تا جان بگیرد کربلا
میرود خاموش اما شعلهور
#سالم_پوراحمد
........................
🔸کانال اشعار و ترانههای
#سالم_پوراحمد
@SPourahmad
ظهر عاشوراست، آتش، شعلهور
روی نعش عشق، میبارد تبر
مَشک، خنجرخورده، لب، چاک از عطش
تیر جولان میدهد سمت خطر
خون شَتَک زد از گلویی چاکچاک
لختهلخته روی سطری مختصر
کفتر احساس سرخی پَرکشید
پَر زد از این سو به آنسوی سفر
برکشید از خشم، خنجر را حسین
قامت بیداد تا شد از کمر
سیل شد از خون دشمن کربلا
ریخت از زاغ و زَغَنها بال و پر
نعش روی نعش، غلتان، بینفس
ترس پشت ترس، لرزان در گذر
میدوید از هر طرف سمت حسین
از کمانها، تیرهای تیزپَر
تیرآجینِ شقاوت شد تنش
پیش پای سربلندی، داد سر
خیمهها رو به شهادت سوختند
خیمهی زینب ولیکن بیشتر
محشرِ کبرای دیگر پا گرفت
رفت روی نیزه قرآنهایِ سر
باد میپیچید و شیون میوزید
کاروان میرفت و سرها، پشتِ سر
کوفیان مرعوبِ حظی ناتمام
نیزهداران کیش و مات سیم و زر
کافران دیوار حاشاشان بلند
مویهداران نالههاشان بیاثر
عشق تنها ماند و تنهاتر حسین
کربلا جا ماند و دجله دربهدر
روی پشتِبام کوفه چشمها
رو به کوچه میدوَند آسیمهسر
میرود از پیش، زینب بیهراس
کاروان از پی ولی آهستهتر
روی دوش نیشخند کینهها زخمها گل داده اما بیثمر
میرود زینب، درفش خون به دوش
میرود پیروز اما خونْجگر
میرود تا جان بگیرد کربلا
میرود خاموش اما شعلهور
#سالم_پوراحمد
........................
🔸کانال اشعار و ترانههای
#سالم_پوراحمد
@SPourahmad
#غزل
مستفعلن ، مفاعلن ، مستفعلن ، فعل
تا کی به جایِ خالی ات همواره بنگرم
کی رفتنت گذر کند بِه عمقِ باورم
می رفتی و تمامِ من پشتِ سرت دوان
با رود رودِ اشک ِ هر دو دیده ی ترم
غم خانه شد بدون تو عشرت سرای من
هر ثانیه به جان خود صد غصه می خرم
ققنوس بودم آتش ات در پیکرم گرفت
روئیدنی نداشت از خاکسترم ، پرم
کاش از ازل نمی شدی اینگونه سهم من
یا اینکه تا ابد نمی رفتی تو از بَرَم
شیرین ترین منیژه ی دنیای من بگو
در چه چگونه آسمان را بی تو بنگرم
با من بگو چگونه با این داغ سینه سوز
بی تو برای تا ابد طاقت بیاورم
#رحمان_مریدی_بیرانوند
@boosondobeyti
مستفعلن ، مفاعلن ، مستفعلن ، فعل
تا کی به جایِ خالی ات همواره بنگرم
کی رفتنت گذر کند بِه عمقِ باورم
می رفتی و تمامِ من پشتِ سرت دوان
با رود رودِ اشک ِ هر دو دیده ی ترم
غم خانه شد بدون تو عشرت سرای من
هر ثانیه به جان خود صد غصه می خرم
ققنوس بودم آتش ات در پیکرم گرفت
روئیدنی نداشت از خاکسترم ، پرم
کاش از ازل نمی شدی اینگونه سهم من
یا اینکه تا ابد نمی رفتی تو از بَرَم
شیرین ترین منیژه ی دنیای من بگو
در چه چگونه آسمان را بی تو بنگرم
با من بگو چگونه با این داغ سینه سوز
بی تو برای تا ابد طاقت بیاورم
#رحمان_مریدی_بیرانوند
@boosondobeyti
Forwarded from اتچ بات
#غزل
مستفعلن ، مفاعلن ، مستفعلن ، فعل
تا کی به جایِ خالی ات همواره بنگرم
کی رفتنت گذر کند بِه عمقِ باورم
می رفتی و تمامِ من پشتِ سرت دوان
با رود رودِ اشک ِ هر دو دیده ی ترم
غم خانه شد بدون تو عشرت سرای من
هر ثانیه به جان خود صد غصه می خرم
ققنوس بودم آتش ات در پیکرم گرفت
روئیدنی نداشت از خاکسترم ، پرم
کاش از ازل نمی شدی اینگونه سهم من
یا اینکه تا ابد نمی رفتی تو از بَرَم
شیرین ترین منیژه ی دنیای من بگو
در چه چگونه آسمان را بی تو بنگرم
با من بگو چگونه با این داغ سینه سوز
بی تو برای تا ابد طاقت بیاورم
شعر : رحمان مریدی
دکلمه : پروین اعتصامی (ایلدخت)
@boosondobeyti
مستفعلن ، مفاعلن ، مستفعلن ، فعل
تا کی به جایِ خالی ات همواره بنگرم
کی رفتنت گذر کند بِه عمقِ باورم
می رفتی و تمامِ من پشتِ سرت دوان
با رود رودِ اشک ِ هر دو دیده ی ترم
غم خانه شد بدون تو عشرت سرای من
هر ثانیه به جان خود صد غصه می خرم
ققنوس بودم آتش ات در پیکرم گرفت
روئیدنی نداشت از خاکسترم ، پرم
کاش از ازل نمی شدی اینگونه سهم من
یا اینکه تا ابد نمی رفتی تو از بَرَم
شیرین ترین منیژه ی دنیای من بگو
در چه چگونه آسمان را بی تو بنگرم
با من بگو چگونه با این داغ سینه سوز
بی تو برای تا ابد طاقت بیاورم
شعر : رحمان مریدی
دکلمه : پروین اعتصامی (ایلدخت)
@boosondobeyti
Telegram
attach 📎
#غزل
مستفعلن ، مفاعلن ، مستفعلن ، فعل
تا کی به جایِ خالی ات بیهوده بنگرم
کی رفتنت گذر کند بِه عمقِ باورم
می رفتی و تمامِ من پشتِ سرت دوان
با رود رودِ اشک ِ هر دو دیده ی ترم
غم خانه شد بدون تو عشرت سرای من
هر ثانیه به جان خود صد غصه می خرم
ققنوس بودم آتش ات در پیکرم گرفت
روئیدنی نداشت از خاکسترم ، پرم
کاش از ازل نمی شدی اینگونه سهم من
یا اینکه تا ابد نمی رفتی تو از بَرَم
شیرین ترین منیژه ی دنیا بدون تو
در چاه من به آسمان چگونه بنگرم
آیا میسر است با این داغ سینه سوز
بی تو برای تا ابد طاقت بیاورم
شعر : رحمان مریدی
@boosondobeyti
مستفعلن ، مفاعلن ، مستفعلن ، فعل
تا کی به جایِ خالی ات بیهوده بنگرم
کی رفتنت گذر کند بِه عمقِ باورم
می رفتی و تمامِ من پشتِ سرت دوان
با رود رودِ اشک ِ هر دو دیده ی ترم
غم خانه شد بدون تو عشرت سرای من
هر ثانیه به جان خود صد غصه می خرم
ققنوس بودم آتش ات در پیکرم گرفت
روئیدنی نداشت از خاکسترم ، پرم
کاش از ازل نمی شدی اینگونه سهم من
یا اینکه تا ابد نمی رفتی تو از بَرَم
شیرین ترین منیژه ی دنیا بدون تو
در چاه من به آسمان چگونه بنگرم
آیا میسر است با این داغ سینه سوز
بی تو برای تا ابد طاقت بیاورم
شعر : رحمان مریدی
@boosondobeyti