درود بر شما. بنیاد نیشابور در روزهای آینده از سال ۱۴۰۱ تعطیل است و نخستین روز کاری در این بنیاد در سال آینده، دوشنبه ۲۱ فروردین سال ۱۴۰۲ است. همچنین نخستین جلسهٔ شاهنامهخوانی، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ برگزار میشود.
شاد و پیروز باشید.
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
شاد و پیروز باشید.
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
کانال رسمی بنیاد نیشابور pinned «درود بر شما. بنیاد نیشابور در روزهای آینده از سال ۱۴۰۱ تعطیل است و نخستین روز کاری در این بنیاد در سال آینده، دوشنبه ۲۱ فروردین سال ۱۴۰۲ است. همچنین نخستین جلسهٔ شاهنامهخوانی، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ برگزار میشود. شاد و پیروز باشید. #بنیاد_نیشابور https:…»
Forwarded from ناف تهرون - حمیدرضا حسینی
💠مسافر سفینه نوح
در سوگ استاد سیدعبدالله انوار
🖋حمیدرضا حسینی
سیدعبدالله انوار هم درگذشت. مقالهای که قریب سی سال پیش با عنوان «غرب خیابان لالهزار» نوشت، باب آشناییام با او و علاقمندیام به پژوهش در تاریخ تهران بود. با وجود این، وقتی اولینبار به خانهاش رفتم و افتخار دیدارش را یافتم و این دیدارها هر از چندگاهی ادامه یافت، برایم تبدیل به یک الگوی اخلاقی بزرگ در زندگی شد. نُه سال پیش متن زیر را دربارهاش نوشتم که در سایت جدیدآنلاین منتشر شد و اینک بازنشر میکنم.
همه تزیینات و تجملات خانهاش در کشکول و تبرزین و چراغ گردسوزی خلاصه میشود که در گوشهای از اتاق پذیرایی جاخوش کردهاند. در مابقی خانه، هرجا که چشم بچرخد، کتاب است و کتاب و کتاب. از این حیث، فرقی بین اتاق پذیرایی و اتاق خواب و اتاق نشیمن نیست. حتی میز غذاخوری آشپزخانه هم انباشته است از کتاب و دفتر و قلم. وقتی برای درست کردن چای به آشپزخانه میرود؛ تا دَم کشیدن چای، همانجا کنار اجاق گاز مینشیند و غرق در مطالعه میشود.
در اتاق پذیرایی، قبل از این که میهمانانش را دعوت به نشستن کند، باید تعداد زیادی کتاب را از روی مبل بردارد و روی میز پذیرایی بگذارد تا جایی برای نشستن باز شود. روی این میز، دهها کتاب روی هم قرار گرفتهاند؛ بهگونهای که یافتن جایی برای قرار دادن فنجان چای دشوار است!
خانه او کوچک نیست، کتابهایش زیاد است. مردی که شفای بوعلی سینا را در ۲۱ جلد شرح و ترجمه کرده و بر دهها اثر فلسفی دیگر تعلیق نوشته؛ مردی که فهرست تفصیلی بیش از پنج هزار نسخه از نسخ خطی کتابخانه ملی ایران را فراهم آورده؛ مردی که چندین مجلد از لغتنامه دهخدا را به نگارش درآورده؛ مردی که شمار مقالات او در حوزه تهرانشناسی از دهها عنوان فراتر است؛ مردی که به گونهای حیرتآور در فلسفه و تاریخ و ادبیات و ریاضی و موسیقی نظری تبحّر دارد، باید هم این مقدار کتاب خوانده باشد تا بدان مقدار نوشته باشد. اگر کتابی از کتابخانه عظیم او را بگشایید، خواهید دید که تمام حاشیه آن از یادداشتها و تعلیقات و نظراتش سیاه شده است.
سید عبدالله انوار (زاده ۱۳۰۳ خورشیدی) از نسل افشارها و زرینکوبها و زریاب ها و شهیدیها و گنجیها و ستودهها و ریاحیها و تفضلیها و باستانیهاست؛ به قول استاد ژاله آموزگار، «نسل زرين شايستگانی ارجمند و پرورده دوران ممكنها؛ نسلی كه محيط مناسب بدانها اجازه داد به دنبال آنچه میخواهند بروند؛ نسلی كه زمانه در آنها عشق به علم و ادب به وجودآورده بود؛ نسلی كه دانستههای شان يك بُعدی نبود و هر كدام به نوعی دایرةالمعارف بودند...». در یک کلام «نسل اعجوبهها»
او درست مانند درختی است که بار دانش گرفته است: سر به زیر و فروتن. معمولا آدمها را با لفظ «استاد» خطاب قرار میدهد. حتی شاگردانش را! چه آنکه هرکس را به چشم استادی میبیند که میتواند از او چیزی – ولو بسیار اندک- بیاموزد. کافی است نزد او از فلان خانه تاریخی در فلان محله قدیمی تهران یاد کنید. ابتدا با اتکا به حافظه حیرتانگیز خود شرح مبسوطی از خانه و صاحبانش را بازمیگوید و سپس میپرسد که شما از آن چه میدانید؟ آنگاه سراپا گوش میشود تا مگر چیزی از زبانتان بیرون بیاید که ممکن است او نداند.
در ارایه اطلاعات وسیع خود کوچکترین خستی به خرج نمیدهد. کافی است بداند که در فلان موضوع طالب دانستنید، بیدرنگ داوطلب میشود که جلساتی را برایتان تدارک ببیند. بدینسان، در اغلب روزهای هفته محفل درس و بحث در خانهاش برپاست. گروهی آمدهاند تا شرحی از نظرات فارابی در باب موسیقی را بشنوند؛ گروهی دیگر میخواهند ترجمه یک متن عربی کهن و مغلق را با او پیش ببرند؛ و گروه سوم در خواندن نقشههای قدیم تهران، نیازمند اطلاعات دست اول و نایاب او هستند. همه را بیمزد و منّت از آبشخور معلومات خود سیراب میکند و شاید حتی توقع یک تشکر خشک و خالی را هم ندارد.
این علاقه وافر به بحث و درس خصلتی است که عبدالله انوار از سالیان دور با خود به همراه دارد. سالیانی که هر شب جمعه گروهی از دانشمندان و فرهیختگان زمان را به باغ دلگشای خود در دزاشیب شمیران دعوت میکرد و با آنان در موضوعات مختلف به گفتوگو مینشست. آن محفل که کسانی چون عبدالجواد حکیمی (فلاطوری)، احسان نراقی، سیدجلالالدین آشتیانی، سیدجعفر شهیدی، مهدی محقق، سیداحمد فردید، ناصر فربد، سید محمدحسین انوار، علی اکبر شهبازی، امیرحسین آریانپور، خدایار محبی، سیدعلی موسوی بهبهانی، و غلامرضا شهری در آن شرکت میجستند، به محفل «انواریه» شهرت یافت. اما به تعبیر سید جعفر شهیدی، بیشتر به «سفینه نوح» میمانست که افرادی با انواع گرایشهای فکری و فلسفی و سیاسی را در خود گردآورده بود.
🔺تلگرام و اینستاگرام ناف تهرون @nafetehroon
در سوگ استاد سیدعبدالله انوار
🖋حمیدرضا حسینی
سیدعبدالله انوار هم درگذشت. مقالهای که قریب سی سال پیش با عنوان «غرب خیابان لالهزار» نوشت، باب آشناییام با او و علاقمندیام به پژوهش در تاریخ تهران بود. با وجود این، وقتی اولینبار به خانهاش رفتم و افتخار دیدارش را یافتم و این دیدارها هر از چندگاهی ادامه یافت، برایم تبدیل به یک الگوی اخلاقی بزرگ در زندگی شد. نُه سال پیش متن زیر را دربارهاش نوشتم که در سایت جدیدآنلاین منتشر شد و اینک بازنشر میکنم.
همه تزیینات و تجملات خانهاش در کشکول و تبرزین و چراغ گردسوزی خلاصه میشود که در گوشهای از اتاق پذیرایی جاخوش کردهاند. در مابقی خانه، هرجا که چشم بچرخد، کتاب است و کتاب و کتاب. از این حیث، فرقی بین اتاق پذیرایی و اتاق خواب و اتاق نشیمن نیست. حتی میز غذاخوری آشپزخانه هم انباشته است از کتاب و دفتر و قلم. وقتی برای درست کردن چای به آشپزخانه میرود؛ تا دَم کشیدن چای، همانجا کنار اجاق گاز مینشیند و غرق در مطالعه میشود.
در اتاق پذیرایی، قبل از این که میهمانانش را دعوت به نشستن کند، باید تعداد زیادی کتاب را از روی مبل بردارد و روی میز پذیرایی بگذارد تا جایی برای نشستن باز شود. روی این میز، دهها کتاب روی هم قرار گرفتهاند؛ بهگونهای که یافتن جایی برای قرار دادن فنجان چای دشوار است!
خانه او کوچک نیست، کتابهایش زیاد است. مردی که شفای بوعلی سینا را در ۲۱ جلد شرح و ترجمه کرده و بر دهها اثر فلسفی دیگر تعلیق نوشته؛ مردی که فهرست تفصیلی بیش از پنج هزار نسخه از نسخ خطی کتابخانه ملی ایران را فراهم آورده؛ مردی که چندین مجلد از لغتنامه دهخدا را به نگارش درآورده؛ مردی که شمار مقالات او در حوزه تهرانشناسی از دهها عنوان فراتر است؛ مردی که به گونهای حیرتآور در فلسفه و تاریخ و ادبیات و ریاضی و موسیقی نظری تبحّر دارد، باید هم این مقدار کتاب خوانده باشد تا بدان مقدار نوشته باشد. اگر کتابی از کتابخانه عظیم او را بگشایید، خواهید دید که تمام حاشیه آن از یادداشتها و تعلیقات و نظراتش سیاه شده است.
سید عبدالله انوار (زاده ۱۳۰۳ خورشیدی) از نسل افشارها و زرینکوبها و زریاب ها و شهیدیها و گنجیها و ستودهها و ریاحیها و تفضلیها و باستانیهاست؛ به قول استاد ژاله آموزگار، «نسل زرين شايستگانی ارجمند و پرورده دوران ممكنها؛ نسلی كه محيط مناسب بدانها اجازه داد به دنبال آنچه میخواهند بروند؛ نسلی كه زمانه در آنها عشق به علم و ادب به وجودآورده بود؛ نسلی كه دانستههای شان يك بُعدی نبود و هر كدام به نوعی دایرةالمعارف بودند...». در یک کلام «نسل اعجوبهها»
او درست مانند درختی است که بار دانش گرفته است: سر به زیر و فروتن. معمولا آدمها را با لفظ «استاد» خطاب قرار میدهد. حتی شاگردانش را! چه آنکه هرکس را به چشم استادی میبیند که میتواند از او چیزی – ولو بسیار اندک- بیاموزد. کافی است نزد او از فلان خانه تاریخی در فلان محله قدیمی تهران یاد کنید. ابتدا با اتکا به حافظه حیرتانگیز خود شرح مبسوطی از خانه و صاحبانش را بازمیگوید و سپس میپرسد که شما از آن چه میدانید؟ آنگاه سراپا گوش میشود تا مگر چیزی از زبانتان بیرون بیاید که ممکن است او نداند.
در ارایه اطلاعات وسیع خود کوچکترین خستی به خرج نمیدهد. کافی است بداند که در فلان موضوع طالب دانستنید، بیدرنگ داوطلب میشود که جلساتی را برایتان تدارک ببیند. بدینسان، در اغلب روزهای هفته محفل درس و بحث در خانهاش برپاست. گروهی آمدهاند تا شرحی از نظرات فارابی در باب موسیقی را بشنوند؛ گروهی دیگر میخواهند ترجمه یک متن عربی کهن و مغلق را با او پیش ببرند؛ و گروه سوم در خواندن نقشههای قدیم تهران، نیازمند اطلاعات دست اول و نایاب او هستند. همه را بیمزد و منّت از آبشخور معلومات خود سیراب میکند و شاید حتی توقع یک تشکر خشک و خالی را هم ندارد.
این علاقه وافر به بحث و درس خصلتی است که عبدالله انوار از سالیان دور با خود به همراه دارد. سالیانی که هر شب جمعه گروهی از دانشمندان و فرهیختگان زمان را به باغ دلگشای خود در دزاشیب شمیران دعوت میکرد و با آنان در موضوعات مختلف به گفتوگو مینشست. آن محفل که کسانی چون عبدالجواد حکیمی (فلاطوری)، احسان نراقی، سیدجلالالدین آشتیانی، سیدجعفر شهیدی، مهدی محقق، سیداحمد فردید، ناصر فربد، سید محمدحسین انوار، علی اکبر شهبازی، امیرحسین آریانپور، خدایار محبی، سیدعلی موسوی بهبهانی، و غلامرضا شهری در آن شرکت میجستند، به محفل «انواریه» شهرت یافت. اما به تعبیر سید جعفر شهیدی، بیشتر به «سفینه نوح» میمانست که افرادی با انواع گرایشهای فکری و فلسفی و سیاسی را در خود گردآورده بود.
🔺تلگرام و اینستاگرام ناف تهرون @nafetehroon
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
20101208142615_بازسازی_تکواژ_مجهول_ساز_در_گذشته_زبان_فارسی.pdf
82.4 KB
بازسازی تکواژ مجهول ساز در گذشته زبان فارسی. دکتر مجتبی منشی زاده
مجله زبان و ادب
سال ۱۳۸۴
https://t.me/bonyad_neyshaboor
مجله زبان و ادب
سال ۱۳۸۴
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
آذري_يا_زبان_باستان_آذربايجان.pdf
1 MB
آذری یا زبان باستان آذربایجان
۲۱ اسفند زادروز استاد فرهاد فخرالدینی بود. خجسته و شاد باد. با آرزوی تندرستی برای ایشان. بخشی از موسیقی متن سریال ابن سینا را با هم گوش بدهیم
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
ابن سینا
<unknown>
بخشی از موسیقی متن و تیتراژ سریال ابن سینا
با
آهنگ و تنظیم فرهاد فخرالدینی
https://t.me/bonyad_neyshaboor
با
آهنگ و تنظیم فرهاد فخرالدینی
https://t.me/bonyad_neyshaboor
یادداشتی که چند سال پیش استاد فریدون جنیدی به خط خود در بزرگداشت استاد سید عبدالله انوار نوشتند.
روان استاد انوار دانشمند بزرگوار روزگار ما شاد باد
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
روان استاد انوار دانشمند بزرگوار روزگار ما شاد باد
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
کانال رسمی بنیاد نیشابور
یادداشتی که چند سال پیش استاد فریدون جنیدی به خط خود در بزرگداشت استاد سید عبدالله انوار نوشتند. روان استاد انوار دانشمند بزرگوار روزگار ما شاد باد #بنیاد_نیشابور https://t.me/bonyad_neyshaboor
متن یادداشت دستنویس استاد فریدون جنیدی در بزرگداشت روانشاد استاد انوار :
استاد انوار... استادی یگانه و در زمانه ما بیهمتا با آن پهنه دانش و بینش در زمینههای گوناگون را همگان میشناسند، و اگر من نیز بخواهم در این زمینهها سخن گویم، گفتاری است که بارهاوبارها بر زبان همگان گذشته و در زمان، روان گشته است!
بر این بنیاد من از دریچهای دیگر به ایشان مینگرم، دریچهای که گمان دارم تنها من از آن نگریستهام، زیرا که من در خردسالی شاگرد ایشان بودهام، بهدنبال اندیشهها و کردارهای بیمانند ایشان ره پیمودهام!
در سال 1331-1330 ایشان دبیر جوان دبیرستان نوبنیادمدرسی، در میدان فوزیه آن زمان و پسان شهناز و اکنون امام حسین بودند، و من در سال نخست دبیرستان چشم به چهره پرشکوه و گوش به گفتار آرام ایشان داشتم. شاید باور این سخن برای خواننده سخت باشد، اما آن دبیر جوان بسان يك استادِ پیر، آرایش و شکوه و سنگینی و استواری داشت، و من و بسیاری از شاگردان در آن زمان شیفته گفتار و رفتار وی بودیم.
من از آن سال نام هیچ یک از دبیران و گردانندگان دبیرستان را به یاد ندارم، مگر نام یک دبیر جوان دیگر به نام نوبختی را تنها بدانروی که استاد انوار را با هیچیک از دبیران جوان آمیزش و گفتوگویی نبود مگر با وی که از دیگران که بآئین آنروز جامه داشتند، و با گفتارها و کردارهای جوانانه، زمان میگذراندند، دور بود. هنگامی که از پنجره اشکوب سیوم که ما در آن درس میخواندیم، به خیابان مینگریستیم، استاد را با او میدیدیم که با یکدیگر در گفتوگویند و شیوه نگرش آنان به هم نشان میداد که همواره سخنانشان پیرامون یک نکته دانشی میچرخد، و هیچگاه با خنده و شوخی (همچون دیگران) همراه نیست.
سال بپایان رسید، و ما از استاد انوار جدا گشتیم اما هیچگاه چهره و گفتار و رفتار ایشان از یاد من نرفت، تا آنزمان که خود بمیدان پژوهش و فرهنگ رسیدم و یکروز در سال 1354 در ساختمان کتابخانه ملی آنزمان در خیابان قوامالسلطنه آنروز و سیام تیر امروز چون به گرهی در کار برخوردم کارمندان کتابخانه گفتند که بایستی از استاد انوار بپرسی و مرا که هیچ امید به دیدن دوباره او نبود به گنجینهای پر از کتابهای خطی رهنمون شدند که «انوار پیر» در میان آنها نشسته بود؛ همان انوار بود که امروز نیز هست، همان شکوه و فر و دانش، همان پایمردی در راستای فرهنگ و پژوهش... همواره شاد و پایدار
https://t.me/bonyad_neyshaboor
استاد انوار... استادی یگانه و در زمانه ما بیهمتا با آن پهنه دانش و بینش در زمینههای گوناگون را همگان میشناسند، و اگر من نیز بخواهم در این زمینهها سخن گویم، گفتاری است که بارهاوبارها بر زبان همگان گذشته و در زمان، روان گشته است!
بر این بنیاد من از دریچهای دیگر به ایشان مینگرم، دریچهای که گمان دارم تنها من از آن نگریستهام، زیرا که من در خردسالی شاگرد ایشان بودهام، بهدنبال اندیشهها و کردارهای بیمانند ایشان ره پیمودهام!
در سال 1331-1330 ایشان دبیر جوان دبیرستان نوبنیادمدرسی، در میدان فوزیه آن زمان و پسان شهناز و اکنون امام حسین بودند، و من در سال نخست دبیرستان چشم به چهره پرشکوه و گوش به گفتار آرام ایشان داشتم. شاید باور این سخن برای خواننده سخت باشد، اما آن دبیر جوان بسان يك استادِ پیر، آرایش و شکوه و سنگینی و استواری داشت، و من و بسیاری از شاگردان در آن زمان شیفته گفتار و رفتار وی بودیم.
من از آن سال نام هیچ یک از دبیران و گردانندگان دبیرستان را به یاد ندارم، مگر نام یک دبیر جوان دیگر به نام نوبختی را تنها بدانروی که استاد انوار را با هیچیک از دبیران جوان آمیزش و گفتوگویی نبود مگر با وی که از دیگران که بآئین آنروز جامه داشتند، و با گفتارها و کردارهای جوانانه، زمان میگذراندند، دور بود. هنگامی که از پنجره اشکوب سیوم که ما در آن درس میخواندیم، به خیابان مینگریستیم، استاد را با او میدیدیم که با یکدیگر در گفتوگویند و شیوه نگرش آنان به هم نشان میداد که همواره سخنانشان پیرامون یک نکته دانشی میچرخد، و هیچگاه با خنده و شوخی (همچون دیگران) همراه نیست.
سال بپایان رسید، و ما از استاد انوار جدا گشتیم اما هیچگاه چهره و گفتار و رفتار ایشان از یاد من نرفت، تا آنزمان که خود بمیدان پژوهش و فرهنگ رسیدم و یکروز در سال 1354 در ساختمان کتابخانه ملی آنزمان در خیابان قوامالسلطنه آنروز و سیام تیر امروز چون به گرهی در کار برخوردم کارمندان کتابخانه گفتند که بایستی از استاد انوار بپرسی و مرا که هیچ امید به دیدن دوباره او نبود به گنجینهای پر از کتابهای خطی رهنمون شدند که «انوار پیر» در میان آنها نشسته بود؛ همان انوار بود که امروز نیز هست، همان شکوه و فر و دانش، همان پایمردی در راستای فرهنگ و پژوهش... همواره شاد و پایدار
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتار استاد #فریدون_جنیدی دربارۀ چهارشنبه سوری
و پنجهٔ پایان سال
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
و پنجهٔ پایان سال
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
کانال رسمی بنیاد نیشابور
گفتار استاد #فریدون_جنیدی دربارۀ چهارشنبه سوری و پنجهٔ پایان سال #بنیاد_نیشابور https://t.me/bonyad_neyshaboor
امروز در پژوهشهای دانش زبانشناسی تاریخی و بررسی فرهنگ و آئینهای کهن (که در دانشگاه اسطورهشناسی نامیده میشود)، بازسازیهائی بر پایۀ گواهیهای زبانی، فرهنگی و تاریخی انجام میشود.
از بیشتر این بازسازیها، ممکن است در یافتههای باستانشناختی و نوشتههای کهن، نمونهای روشن و دیدنی (عینی) برجای نمانده باشد، اما بر بنیاد گفتارهای دیگر (منابع جنبی) و سنجشهایِ خردبنیاد (قیاسات منطقی) میتوان گزارش و مدعای آن بازسازیها را پذیرفت، یا دستِ کم گمانی (فرضی) دانشی (علمی) دانست.
نمونههای فراوانی در فرهنگهای ریشهشناختی از این بازسازیهای مبتنی بر زبانشناسی تاریخی دیده میشود.
در بررسی رویدادها (وقایع) و آئینها (آداب و رسوم) کهن نیز هنگامی که به نوشتههای گاهانپژوهان، وداپژوهان، و دانشمندان رشتۀ ادیان (تئولوژی) و اسطورهشناسی هندی و ایرانی مینگریم، گزارشها (تعبیرها) و چرائیهائی (تعلیلهائی) پنداشته (فرض) میشوند که بنیادش نشانهها (آثار) و باورهای یافته شده (موجود) در نوشتههای اوستائی و سنسکریت و ... و نیز گفتارهای (روایات) شفاهی است.
نمونههائی از چنین بازسازیها در تفسیر (گزارش) متون (نوشتهها)، رویدادها و آداب (آئینهای) کهن، در نوشتههای هلموت هومباخ، ژان کلنز، مهرداد بهار، و دیگران دیده میشود.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج جشن #چهارشنبه_سوری است پس از اسلام. استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم پیوسته (مرتبط) به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری، بر بنیاد آگاهی از آئینهای بزرگداشت گهنبارها در ایران باستان، پنجۀ دزدیده، گرامیداشت آتش در ایران باستان و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج یهودیت، و بهویژه مسیحیت و مانویت در هنگام ساسانی در ایران، چنین بازسازیای را در گزارش (تعبیر) رویداد یا آئین #چهارشنبه_سوری بر زبان آوردند، که دیدیم.
این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از مخاطبان و اعضا (هموندان)، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازیهائی در پژوهشهای (مطالعات) زبانشناسیِ تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آئینهای (آداب و رسوم) کهن ایرانی چیزی (امری) روان (جاری) است.
نکته دیگر آنکه استاد #فریدون_جنیدی در برخی نشستهای پرسش و پاسخ و... به این سخن اشاره کردهاند که «سور» یا «سوری» نیز میتواند برابر با آتش یا سرخی آتش باشد، اما باورشان بر این است که «سور» در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم هنگام روز.
در این گفتار، بهروشنی، به تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری پرداخته شده است. تازه بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان نبوده است زیرا:
نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این جشن در شب برگزار میشود.
سیوم) چرائی پدید آمدن چنین جشنِ نادرستی از نگاه تاریخی در فیلم یاد شده آمد.
پیشتر، بر روائی چنین بازسازیهائی در میان زبانشناسان و ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازیها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی بهآئین است و استاد #فریدون_جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشتهاند.
سخن پایان:
پنجه گهنبار (گهنبار پنجه) درستترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
پنجۀ دزدیده یا خمسۀ مسترقه نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است و آتشافروزی در شب چهارشنبۀ پایان سال برجای مانده از همان آئین است... که با رویدادهائی شد آن چه شد.
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
از بیشتر این بازسازیها، ممکن است در یافتههای باستانشناختی و نوشتههای کهن، نمونهای روشن و دیدنی (عینی) برجای نمانده باشد، اما بر بنیاد گفتارهای دیگر (منابع جنبی) و سنجشهایِ خردبنیاد (قیاسات منطقی) میتوان گزارش و مدعای آن بازسازیها را پذیرفت، یا دستِ کم گمانی (فرضی) دانشی (علمی) دانست.
نمونههای فراوانی در فرهنگهای ریشهشناختی از این بازسازیهای مبتنی بر زبانشناسی تاریخی دیده میشود.
در بررسی رویدادها (وقایع) و آئینها (آداب و رسوم) کهن نیز هنگامی که به نوشتههای گاهانپژوهان، وداپژوهان، و دانشمندان رشتۀ ادیان (تئولوژی) و اسطورهشناسی هندی و ایرانی مینگریم، گزارشها (تعبیرها) و چرائیهائی (تعلیلهائی) پنداشته (فرض) میشوند که بنیادش نشانهها (آثار) و باورهای یافته شده (موجود) در نوشتههای اوستائی و سنسکریت و ... و نیز گفتارهای (روایات) شفاهی است.
نمونههائی از چنین بازسازیها در تفسیر (گزارش) متون (نوشتهها)، رویدادها و آداب (آئینهای) کهن، در نوشتههای هلموت هومباخ، ژان کلنز، مهرداد بهار، و دیگران دیده میشود.
یکی از رویدادهای مهم در فرهنگ ایران، رواج جشن #چهارشنبه_سوری است پس از اسلام. استاد #فریدون_جنیدی هم در فیلم پیوسته (مرتبط) به گزارش رویداد #چهارشنبه_سوری، بر بنیاد آگاهی از آئینهای بزرگداشت گهنبارها در ایران باستان، پنجۀ دزدیده، گرامیداشت آتش در ایران باستان و نبود هفته و نام روزهای هفته در فرهنگ کهن ایرانی تا پیش از رواج یهودیت، و بهویژه مسیحیت و مانویت در هنگام ساسانی در ایران، چنین بازسازیای را در گزارش (تعبیر) رویداد یا آئین #چهارشنبه_سوری بر زبان آوردند، که دیدیم.
این سخن بدین روی افزوده شد تا برخی از مخاطبان و اعضا (هموندان)، اگر آگاه نیستند، بدانند که چنین بازسازیهائی در پژوهشهای (مطالعات) زبانشناسیِ تاریخی و پژوهش در فرهنگ مردم و آئینهای (آداب و رسوم) کهن ایرانی چیزی (امری) روان (جاری) است.
نکته دیگر آنکه استاد #فریدون_جنیدی در برخی نشستهای پرسش و پاسخ و... به این سخن اشاره کردهاند که «سور» یا «سوری» نیز میتواند برابر با آتش یا سرخی آتش باشد، اما باورشان بر این است که «سور» در #چهارشنبه_سوری برابر است با شادمانی و بزم هنگام روز.
در این گفتار، بهروشنی، به تازه بودن و نادرست بودن بنیان کهن برای جشن #چهارشنبه_سوری پرداخته شده است. تازه بدان روی است که جشنی از زمان باستان با این نام و نشان نبوده است زیرا:
نخستین) در این باستان هفته نبوده تا در چهارشنبه چنین جشنی گرفته شود.
دویم) سور برابر است با خوراک و شادی هنگام روز، و این جشن در شب برگزار میشود.
سیوم) چرائی پدید آمدن چنین جشنِ نادرستی از نگاه تاریخی در فیلم یاد شده آمد.
پیشتر، بر روائی چنین بازسازیهائی در میان زبانشناسان و ایرانشناسان انگشت نهاده شد، تا خوانندگان گرامی در یابند که این بازسازیها در میان ایرانشناسان و استادان فرهنگ و زبانهای باستانی بهآئین است و استاد #فریدون_جنیدی هم چنین کرده اند و از راه پژوهش دانشی پای بیرون نگذاشتهاند.
سخن پایان:
پنجه گهنبار (گهنبار پنجه) درستترین نام برای پنج روز پایان سال در نزد ایرانیان باستان بود.
پنجۀ دزدیده یا خمسۀ مسترقه نامی تازه و نادرست برای پنج روز پایان سال است و آتشافروزی در شب چهارشنبۀ پایان سال برجای مانده از همان آئین است... که با رویدادهائی شد آن چه شد.
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
دلکش - آتش کاروان
<unknown>
۲۴ اسفند ۱۳۸۴ روان استاد علی تجویدی به سرای دیگر پرواز کرد. ایشان سازندهٔ تصنیفهای ماندگاری در تاریخ موسیقی ایران هستند که یکی از درخشانترین آنها همین آتش کاروان است که با صدای روانشاد دلکش ماندگار شد برای روزگاران.
یادشان گرامی و روانشان شاد!
آتشی ز کاروان جدا مانده
این نشان ز کاروان به جا مانده
آهنگ علی تجویدی
خواننده دلکش
شعر بیژن ترقی
دستگاه شور
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
یادشان گرامی و روانشان شاد!
آتشی ز کاروان جدا مانده
این نشان ز کاروان به جا مانده
آهنگ علی تجویدی
خواننده دلکش
شعر بیژن ترقی
دستگاه شور
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
درود بر شما. چنانکه پیشتر به آگاهی شما گرامیان رسانده شد، بنیاد نیشابور از ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ تا ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ تعطیل است و پس از این تعطیلات یکماهه، نخستین روز کاری در بنیاد نیشابور دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ است. در این یک ماه پاسخگوی تماس تلفنی و مراجعه حضوری شما عزیزان برای تهیه کتاب و موارد دیگر نخواهیم بود.
شاد و پیروز باشید
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
شاد و پیروز باشید
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Telegram
کانال رسمی بنیاد نیشابور
#بنیاد_نیشابور
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
راه ارتباط مجازی با ما bonyadeneyshaboor.ir@gmail.com
برای تهیه کتاب
شنبه تا چهارشنبه، جز روزهای تعطیل رسمی، ساعت ۱۱-۱۴ و ۱۶-۱۸
با شماره تلفن
۸۸۹۶۲۷۸۴
تماس بگیرید.
کانال رسمی بنیاد نیشابور pinned «درود بر شما. چنانکه پیشتر به آگاهی شما گرامیان رسانده شد، بنیاد نیشابور از ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ تا ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ تعطیل است و پس از این تعطیلات یکماهه، نخستین روز کاری در بنیاد نیشابور دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ است. در این یک ماه پاسخگوی تماس تلفنی و مراجعه حضوری…»
Forwarded from Bukharamag
دیدار و گفتگو با دکتر مرتضی فرهادی
دویست و چهل و هفتمین نشست از سلسله جلسات پنجشنبه های بخارا به دیدار و گفتگو با دکتر مرتضی فرهادی نویسنده، پژوهشگر، مردمشناس اختصاص یافته است.
این نشست درباره گزارش یافتههای پژوهشی استاد فرهادی در حوزه انسانشناسی یاریگری و رد نظریه تّکرّوی ایرانیان بویژه کشاورزان ایرانی در ساعت ۹ صبح پنجشنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۱ با حضور آرین طاهری، کاوه فرهادی و علی دهباشی با نمایش مستند (سرود دشت نیمور) به کارگردانی زنده یاد محمدرضا مقدسیان در مدرسه فیلم سازی و پژوهش های سینمایی هیلاج برگزار می شود.
استاد فرهادی در ۱۴ بهمن سال ۱۳۲۳ در ملایر به دنیا آمد. دوره کودکی را در مهاباد، و دوران نوجوانی و جوانی را در خمین گذراند. وی دارای لیسانس در رشتهٔ روانشناسی، فوق لیسانس در رشتهٔ ارتباطات اجتماعی و دکترا در رشتهٔ جامعهشناسی میباشد.
دکتر فرهادی با ۵۶سال خلق آثار ادبی،هنری، علمی،مطبوعاتی و ۵۵ سال تدریس در سطوح گوناگون از دورترین روستاهای لرستان تا مرکز ایران از دهه ۴۰ تا به امروز ، گمنامترین استاد این مرز و بوم بوده است. دلیل این گمنامی آثار نازل و یا اندک نبوده است.
ایشان هماکنون بازنشسته هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی میباشد و سردبیر فصلنامه علوم اجتماعی است.دکتر فرهادی از کمی قبل از انقلاب تاکنون، در دانشکدههای مختلف به تدریس دروسی نظیر مبانی مردمشناسی، مردمشناسی روستایی، مردمشناسی ایران، مردمشناسی هنر، مردمشناسی فرهنگی، جامعهشناسی ایلات و عشایر، جامعهشناسی روستایی، تعاونیهای سنتی، نظریهها و سازمانهای مشارکتی، روانشناسی اجتماعی و … پرداختهاست. نخستین پژوهش میدانی و مردمشناسی وی در سال ۱۳۴۷ انجام و در سال ۱۳۴۸، در نخستین ویژهنامهٔ روستایی ایران به نام کتاب روستا به چاپ رسیدهاست.
نشانی : خیابان ایرانشهر کوچه حمید سمندریان (مهاجر) پلاک ۲۲ مدرسه فیلمسازی و پژوهش های سینمایی هیلاج
دویست و چهل و هفتمین نشست از سلسله جلسات پنجشنبه های بخارا به دیدار و گفتگو با دکتر مرتضی فرهادی نویسنده، پژوهشگر، مردمشناس اختصاص یافته است.
این نشست درباره گزارش یافتههای پژوهشی استاد فرهادی در حوزه انسانشناسی یاریگری و رد نظریه تّکرّوی ایرانیان بویژه کشاورزان ایرانی در ساعت ۹ صبح پنجشنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۱ با حضور آرین طاهری، کاوه فرهادی و علی دهباشی با نمایش مستند (سرود دشت نیمور) به کارگردانی زنده یاد محمدرضا مقدسیان در مدرسه فیلم سازی و پژوهش های سینمایی هیلاج برگزار می شود.
استاد فرهادی در ۱۴ بهمن سال ۱۳۲۳ در ملایر به دنیا آمد. دوره کودکی را در مهاباد، و دوران نوجوانی و جوانی را در خمین گذراند. وی دارای لیسانس در رشتهٔ روانشناسی، فوق لیسانس در رشتهٔ ارتباطات اجتماعی و دکترا در رشتهٔ جامعهشناسی میباشد.
دکتر فرهادی با ۵۶سال خلق آثار ادبی،هنری، علمی،مطبوعاتی و ۵۵ سال تدریس در سطوح گوناگون از دورترین روستاهای لرستان تا مرکز ایران از دهه ۴۰ تا به امروز ، گمنامترین استاد این مرز و بوم بوده است. دلیل این گمنامی آثار نازل و یا اندک نبوده است.
ایشان هماکنون بازنشسته هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی میباشد و سردبیر فصلنامه علوم اجتماعی است.دکتر فرهادی از کمی قبل از انقلاب تاکنون، در دانشکدههای مختلف به تدریس دروسی نظیر مبانی مردمشناسی، مردمشناسی روستایی، مردمشناسی ایران، مردمشناسی هنر، مردمشناسی فرهنگی، جامعهشناسی ایلات و عشایر، جامعهشناسی روستایی، تعاونیهای سنتی، نظریهها و سازمانهای مشارکتی، روانشناسی اجتماعی و … پرداختهاست. نخستین پژوهش میدانی و مردمشناسی وی در سال ۱۳۴۷ انجام و در سال ۱۳۴۸، در نخستین ویژهنامهٔ روستایی ایران به نام کتاب روستا به چاپ رسیدهاست.
نشانی : خیابان ایرانشهر کوچه حمید سمندریان (مهاجر) پلاک ۲۲ مدرسه فیلمسازی و پژوهش های سینمایی هیلاج
Šyaoθna.pdf
126.4 KB
مقالهٔ šyaoþna از استاد فقید ایرانشناسی و زبانشناسی امیل بنونیست با ترجمهٔ دکتر سید احمدرضا قائم مقامی استاد دانشگاه تهران
برگرفته از کانال تلگرام
یادداشتهای سید احمدرضا قائم مقامی 👇
https://t.me/YaddashtQaemmaqami
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
برگرفته از کانال تلگرام
یادداشتهای سید احمدرضا قائم مقامی 👇
https://t.me/YaddashtQaemmaqami
#بنیاد_نیشابور
https://t.me/bonyad_neyshaboor
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
بمناسبت سالروز بانوی شعر ایران
مقاله ی تحت عنوان "کار و زمان در منشور شعر و کار کارستان پروین" بقلم دکتر مرتضی فرهادی استاد تمام انسان شناسی و جامعه شناسی سرزمینمان ایران تقدیم هنردوستان عزیز
#پروین اعتصامی #مرتضی فرهادی
⬇️@kaveh_farhadi
مقاله ی تحت عنوان "کار و زمان در منشور شعر و کار کارستان پروین" بقلم دکتر مرتضی فرهادی استاد تمام انسان شناسی و جامعه شناسی سرزمینمان ایران تقدیم هنردوستان عزیز
#پروین اعتصامی #مرتضی فرهادی
⬇️@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
morteza farhadi.pdf
295.5 KB