bonitalengua آموزش اسپانیایی
12K subscribers
1.47K photos
199 videos
102 files
195 links
کانال آموزش زبان اسپانیایی
حسین کرمی

برای سفارش تبلیغ با آیدی @hteheran تماس بگیرید

لینک ابتدای کانال:
https://t.me/bonitalengua/5
Download Telegram
مثال هایی برای حال ساده و حال استمراری

قاعده حال استمراری:
صرف estar در حال ساده + اسم مصدر

yo escucho música
من موزیک گوش میکنم

yo estoy escuchando música
من دارم موزیک گوش میکنم

yo trabajo
من کار میکنم

yo estoy trabajando
من دارم کار مبکنم

yo miro una película
من یک فیلم نگاه میکنم

yo estoy mirando una película
من دارم یک فیلم نگاه میکنم

yo desayuno
من صبحانه میخورم

yo estoy desayunando
من دارم صبحانه میخورم

¿qué haces?
چی کار میکنی؟

¿qué estás haciendo?
چی کار داری میکنی؟

tú hablas con tus padres
تو با پدر و مادرت صحبت میکنی

tú estás hablando con tus padres
تو داری با پدر و مادرت صحبت میکنی

tú hablas español muy bien
تو خیلی خوب اسپانیایی صحبت میکنی

tú estás hablando español muy bien
تو داری خیلی خوب اسپانیایی صحبت میکنی

tú compras una camisa
تو یک پیراهن میخری

tú estás comprando una camisa
تو داری یک پیراهن میخری

él/ella limpia su casa
او خانه را تمیز میکند

él/ella está limpiando su casa
او دارد خانه را تمیز میکند

el niño juega en el parque
بچه توی پارک بازی میکنه

el niño está jugando en el parque
بچه داره توی پارک بازی میکنه

mi hermana estudia
خواهرم درس می خونه

mi hermana está estudiando
خواهرم داره درس می خونه

juan descansa
خوآن استراحت میکنه

juan esta descansado
خوآن داره استراحت میکنه

el/la cantante canta una canción francesa
خواننده یک ترانه فرانسوی می خونه

el/la cantante está cantando una canción francesa
خواننده داره یک ترانه فرانسوی میخونه

carmen cocina
کارمن آشپزی میکنه

carmen está cocinando
کارمن داره آشپزی میکنه

este hombre fuma
این مرد سیگار میکشه

este hombre está fumando

این مرد داره سیگار میکشه

nosotros decidimos
ما تصمیم میگیریم

nosotros estamos decidiendo
ما داریم تصمیم میگیریم

yo y mi amigo hablamos por teléfono
من و دوستم با تلفن صحبت میکنیم

yo y mi amigo estamos hablando por teléfono
من و دوستم داریم با تلفن صحبت میکنیم

nosotros/as entramos
ما وارد میشویم

nosotros/as estamos entrando
ما داریم وارد میشویم

vosotros/as salís
شما خارج میشوید

vosotros/as estáis saliendo
شما دارید خارج میشوید

ellos abren la puerta
آنها در را باز میکنند

ellos están abriendo la puerta
آنها دارند در را باز میکنند

#فعل #قواعد
Palabra del día
—---------------------------------------------------------------------------------------------------------
Morir = مردن، از کار افتادن


Murió a temprana edad.
در سن خیلی زود مرد.

estoy muriendo de risa
دارم از خنده می میرم

¡Ay, no! Mi computadora murió en medio de la película.
آه، نه! کامپیوتر من وسط فیلم از کار افتاد.


Me muero por hablar contigo.
من برای صحبت با تو میمیرم.


La princesa se convirtió en reina al morir su padre, el rey.
پرنسس بعد از مرگ پدرش، شاه، تبدیل به ملکه شد.

Él murió en mil novecientos noventa y nueve.
او در سال هزار و نهصد و نود و نه مرد.


#لغت #Palabra_del_día #فعل
طبق این نمودار، زبان اسپانیایی، بعد از زبان چینی، بیشترین صحبت کننده در سطح جهان را دارد.
و همچنین، زبان اسپانیایی از نظر تعداد کشورهای صحبت کننده، گسترده ترین زبان دنیا است.
البته آمارهاش زیاد دقیق نیست یا شاید آمار، مربوط به سال های پیش هست. مثلا مکزیک الآن نزدیک 130 میلیون جمعیت داره اما توی نمودار نوشته 103 میلیون.
lenguasdelmundo.png
1.7 MB
دانلود با کیفیت بالا و قابلیت زوم
Palabra del día
—---------------------------------------------------------------------------------------------------------
Dentro = داخل، در ، درون


los niños están jugando dentro del parque
بچه ها دارن داخل پارک بازی میکنند

dentro del coche
داخل ماشین

dentro de la caja
داخل جعبه

nadie vive dentro de este apartamento
هیچ کس داخل این آپارتمان زندگی نمیکنه

espera aquí dentro
همینجا (داخل) منتظر بمون

cuando mira dentro de si mismo
وقتی به درون خودش نگاه میکند

desde fuera y dentro del país
از داخل و خارج کشور

mi abuelo siempre llevaba un lienzo dentro del bolsillo de su chaqueta.
پدربزرگم همیشه یک بوم کوچک نقاشی داخل جیب کتش با خودش حمل میکرد


hay varios restaurantes de comida rápida dentro del centro comercial
رستورانهای مختلف فست فود داخل مرکز تجاری وجود دارد


yo prefiero dentro, pero quizás señora prefiera fuera
من داخل را ترجیح میدم، اما شاید خانم بیرون را ترجیح میدهد


#لغت #Palabra_del_día
یک نکته

تفاوت Persa و Pérsico/a در چیست؟

اسپانیایی ها به "فارس" یا "فارسی" میگن Persa .همچنین، این کلمه به معنای "ایرانی" هم میتونه باشه.
idioma persa زبان فارسی
lengua persa زبان فارسی
alfabeto persa الفبای فارسی
imperio persa امپراطوری فارسی، امپراطوری پارس
alfombra persa فرش فارسی (ایرانی
gato persa گربه فارسی (ایرانی

(ویژگی کلمه persa این هست که هم برای مذکر و هم برای مونث به کار برده میشه)

کلمه pérsico/a هم به معنای (فارس، فارسی) هست. اما خیلی کم در اسپانیایی استفاده میشه. تنها استفادشو، من در golfo pérsico (خلیج فارس) میشناسم.
کلمه persico/a در اصل، یک کلمه ایتالیایی هست. که وارد اسپانیایی شده.
مثل persiano/a که این هم ایتالیایی هست اما در برخی موارد به جای persa استفاده میشه.

#نکته
Palabra del día
—------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Cielo = آسمان


las estrellas brillan en el cielo de la noche
ستاره ها در آسمان شب می درخشند

¿por qué el cielo es azul?
چرا آسمان آبی است؟

Con un cielo despejado, emprendimos nuestro viaje.
با یک آسمان صاف سفرمون رو شروع کردیم


La cometa subió alto en el cielo sobre el parque.
بادبادک روی پارک بالای آسمان رفت


¿Ves mi cometa muy alto en el cielo?
بادبادک من را اون بالای آسمون میبینی؟


El cielo estaba oscuro y tormentoso antes del huracán.
آسمان قبل از طوفان، تاریک و متلاطم بود


Una mujer resultó herida por una piedra que cayó del cielo.
یک خانم با سنگی که از آسمان افتاد مجروح شد


El cielo está oscuro; creo que va a llover.
آسمان تیره است فکر کنم که بارون بیاد


#لغت #Palabra_del_día
Palabra del día
—------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Bajo = پایین، کوتاه، کم


Es un poco bajo para su edad.
برای سن او یک مقدار کم است.

Esta mesa es demasiado baja para trabajar bien.
این میز برای خوب کارکردن (راحت کار کردن) بیش از اندازه کوتاه است.

Estamos probando una dieta de comida baja en calorías.
در حال آماده‌کردن یک رژیم غذایی کم کالری هستیم.

¿Quién te gusta más? ¿El alto o el bajo?
کی رو بیشتر دوست داری؟ بلند قد رو یا کوتاه‌ رو؟

No quiero comprar nada que sea de baja calidad.
نمیخوام چیزهایی که کیفیت پایین دارند رو بخرم.

Realizaron esa película con un presupuesto muy bajo.
آنها این فیلم را با یک بودجه ی خیلی پایین ساختند.


#لغت #palabra_del_día
- نام فیلم: una mujer fantástica - یک زن فوق العاده
- ژانر: درام
- کشور: شیلی
- سال: 2017
- زبان: اسپانیایی
- زیرنویس: فارسی

- خلاصه داستان فیلم:
یک زن فوق العاده داستان مارینا، پیشخدمت و خواننده اورلاندو، مرد مسن تر است که در عشق و برنامه ریزی برای آینده هستند. پس از آنکه اورلاندو ناگهان بیمار می شود و می میرد، ماریانا مجبور است با خانواده و جامعه خود مقابله کند و دوباره به مبارزه بپردازد تا نشان دهد که چه کسی است: پیچیده، قوی، مستقیم، فوق العاده...

برنده جایزه اسکار در بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان

لینک دانلود:
https://uploadboy.com/1qk7p8n83orb/1170/mp4
#فیلم #زیرنویس
Palabra del día
—------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Puerta = درب، گیت


la puerta está cerrada
در بسته است

por favor abre la puerta
لطفا در رو باز کن

deja la puerta abierta
بذار در باز باشه

siempre cierra la puerta de casa con llave
همیشه در خونه رو با کلید ببند (قفل کن)

puerta principal
درب اصلی

entra por la puerta principal
از درب اصلی وارد شو

se abrió la puerta
در باز شد

Es mejor que toques a la puerta antes de entrar.
بهتره که قبل از وارد شدن در رو لمس کنی.

Los guardas de la puerta solo dejan entrar a personas con invitación.
نگهبانان درب فقط به کسانی که دعوت نامه دارن اجازه ی ورود میدهند.

Los pasajeros del vuelo a Quito, por favor acudan a la puerta de embarque número dos.
مسافران بازگشت به کیتو، لطفا به گیت ترانزیت شماره ی دو بروند.

Dibujamos una cara feliz al lado de la puerta como señal de identificación.
یک صورت خوشحال کنار در به عنوان علامت شناسایی کشیدیم.

Tuvimos que comprar las entradas en la puerta del teatro.
باید بلیط های تئاتر رو دم درب میخریدیم.

¿Puedes sostener mi mochila mientras abro la puerta?
میتونی کوله پشتی منو نگه داری درحالیکه من دارم درب رو باز میکنم.

Había una mujer junto a la puerta.
یک زن کنار در کنار در بود.

#لغت #palabra_del_día