bonitalengua آموزش اسپانیایی
11.3K subscribers
1.44K photos
177 videos
102 files
168 links
کانال آموزش زبان اسپانیایی
حسین کرمی

برای سفارش تبلیغ با آیدی @hteheran تماس بگیرید

لینک ابتدای کانال:
https://t.me/bonitalengua/5
Download Telegram
ضمیر مفعولی los - las - les (سوم شخص جمع)

تمام قواعدی که برای ضمیر مفعولی سوم شخص مفرد گفته شد برای سوم شخص جمع هم صدق میکنه. با این تفاوت که حالت جمع هست.

ضمیر مفعولی سوم شخص جمع به دو دسته تقسیم میشه:

1 - مستقیم:
los (مذکر)
las (مونث)


معنیش میشه:
los, las آنها را \ اینها را ، ... شان

Los/las veo
آنها را \ اینها را میبینم، میبینمشان

Los/las compré
آنها را \ اینها را خریدم، خریدمشان

Los/las conozco
آنها را میشناسم، میشناسمشان

- ¿Conoces a Julio y Fabio?
- Sí, los conozco
- خولیو و فابیو رو میشناسی؟
- آره، میشناسمشون

- ¿Viste a Eva y Alejandra?
- Sí, las ví
- اوا و آلخاندرا رو دیدی؟
- آره، دیدمشون

Estas piedras las encontré junto a la carretera
این سنگ ها رو کنار جاده پیداشون کردم


2 - غیر مستقیم:
les (هم برای مذکر، هم برای مونث)

معنیش یکی از این چهار تا میشه:
les به آنها (بهشون)
les از آنها (ازشون)
les برای آنها (براشون)
les با آنها (باهاشون)

Les dije
به آنها گفتم، بهشون گفتم

Tienes que decirles
باید بهشون بگی

Les pido
ازشون درخواست میکنم

Les toqué la guitarra
براشون گیتار زدم

Tenemos que hablarles
باید باهاشون حرف بزنیم


#قواعد
گفته بودیم که اگر le قبل از lo, los, la, las قرار بگیره، تبدیل به se میشه
در مورد les هم همینطوره. اگر قبل از lo, los, la, las قرار بگیره، تبدیل به se میشه

مثال برای تبدیل le به se:

- ¿Le diste ese papel a tu amigo?
- Sí, se lo di
- اون کاغذ رو به دوستت دادی؟
- بله، به او دادمش

- ¿Le diste esos papeles a tu amigo?
- Sí, se los di
- اون کاغذها رو به دوستت دادی؟
- بله، به او دادمشون

- ¿Le diste esa botella a tu amigo?
- Sí, se la di
- اون بطری رو به دوستت دادی؟
- بله، به او دادمش

- ¿Le diste esas botellas a tu amigo?
- Sí, se las di
- اون بطری ها رو به دوستت دادی؟
- بله، به او دادمشون


مثال برای تبدیل les به se:

- ¿Les diste ese papel a tus amigos?
- Sí, se lo di
- اون کاغذ رو به دوستات دادی؟
- بله، به آنها دادمش

- ¿Les diste esos papeles a tus amigos?
- Sí, se los di
- اون کاغذها رو به دوستات دادی؟
- بله، به آنها دادمشون

- ¿Les diste esa botella a tus amigos?
- Sí, se la di
- اون بطری رو به دوستات دادی؟
- بله، به آنها دادمش

- ¿Les diste esas botellas a tus amigos?
- Sí, se las di
- اون بطری ها رو به دوستات دادی؟
- بله، به آنها دادمشون


پس دقت داشته باشید که se هم میتونه به جای le باشه، هم به جای les


#قواعد
- seguir - دنبال کردن، پیروی کردن

Seguir las huellas
دنبال کردن رد پاها

Yo sigo mis sueños y trabajo por ellos
من رویاهامو دنبال میکنم و براشون کار میکنم

¿Por qué me seguiste hasta aquí?
چرا تا اینجا منو دنبال کردی؟ (دنبالم اومدی؟)

No sigas las reglas, ¡créalas!
از قواعد پیروی نکن، بسازشون!



- seguir دنبال کردن، فالو کردن

ا seguir و افعالش توی اینترنت و فضای مجازی هم زیاد استفاده میشه. که معنیش فالو کردن یا همون دنبال کردن میشه

Solo tienes que seguirnos en Instagram y etiquetar a dos personas
فقط باید ما رو توی اینستاگرام فالو کنی و دو نفر رو تگ کنی

Yo te sigo en Twitter
من توی توییتر فالوت میکنم



- seguidor دنبال کننده، فالوور

¿Cuántos seguidores tienes?
چند تا فالوور داری؟



- seguir + gerundio

اگر seguir و یا افعالش بیاد و بعدش یه اسم مصدر بیاد، معنیش میشه:
همچنان/هنوز ادامه دادن
همچنان/هنوز ادامه داشتن

Quiero seguir trabajando después de jubilarme
بعد از بازنشستگیم میخوام همچنان کار کنم
بعد از بازنشستگیم میخوام همچنان به کار کردن ادامه بدم

¿Sigues creyendo que yo me equivoqué?
هنوز فکر میکنی که من اشتباه کردم؟

Él estaba desesperado y seguía hablando de sus problemas
او ناامید بود و همچنان داشت از مشکلاتش صحبت میکرد

Sigo escuchando su voz en mi cabeza
هنوز صداشو توی سرم میشنوم

Todo sigue siendo igual que antes
همه چیز همچنان مثل قبل هست


#فعل
نکات آموزشی مکالمه بالا


puedo
میتونم
از poder (توانستن)
hacer
انجام دادن

te
از تو

una
یک

pregunta
سوال

hacer una pregunta
سوال پرسیدن، یک سوال پرسیدن، سوالی را پرسیدن

hacerte una pregunta
سوالی را از تو پرسیدن

puedo hacerte una pregunta
میتونم یه سوال ازت بپرسم
میتونم سوالی رو ازت بپرسم

میشد که از preguntar algo (چیزی را پرسیدن) استفاده کنه. و بگه:
¿puedo preguntarte algo?
میتونم یه چیزی ازت بپرسم


adelante
بفرما

معمولا وقتی میخواهیم بگیم بفرما و منظورمون از بفرما، "بفرما بگو" باشه، میگیم:
dime (بفرما - به من بگو)
مثلا زمانی که موبایلمون زنگ میخوره و جواب میدیم
حالت محترمانش هم میشه:
dígame (بفرمایید - به من بگویید)

اما adelante رو بیشتر زمانی میگیم که منظورمون "بفرما، بفرمایید - داخل شوید، عبور کنید" باشه
توی این پست بیشتر توضیح دادیم


en
در، داخل

qué
چه؟ ، چی؟

trabajas
کار میکنی
از trabajar (کار کردن)

¿en qué trabajas?
کارت چیه؟ ، شغلت چیه؟

درباره پرسیدن و گفتن شغل این پست رو بخونید


diseño
طراحی میکنم
از diseñar (طراحی کردن)

página
صفحه

¡vaya!
عجب! ، اوه!
یه اصطلاح تعجبیه.
البته اگه به عنوان اصطلاح تعجبی نباشه، فعل التزامی از ir (رفتن) هست:
vaya بروم
vaya برود


interesante
جالب

ahora
الآن

tengo que ...
من باید ...

dejar
رها کردن، ول کردن، ترک کردن، گذاشتن، اجازه دادن

te
تو را

dejarte
تو را رها کردن، تو را ترک کردن

tengo que dejarte
باید رهات کنم، باید ترکت کنم

vale
باشه
یه اصطلاح مخصوص کشور اسپانیا هست
توی این پست توضیح دادیم
و البته که اگه به صورت اصطلاح نباشه، فعل حال ساده سوم شخص مفرد از valer (ارزیدن، ارزش داشتن، ارزشمند بودن) هست:
valgo می ارزم
vales می ارزی
vale می ارزد
مثلا:
este collar vale mucho
این گردنبند خیلی ارزش داره


cuídate
مواظب خودت باش
فعل امری برای tú از cuidarse (از خود مواظبت کردن، مواظب خود بودن، مراقبت شدن)


y tú
و تو

chao
یه اصطلاحه که از زبان ایتالیایی وارد اسپانیایی شده و موقع خداحافظی گفته میشه
توی این پست قبلا گفته بودیم


#فعل #اصطلاح
Palabra del día
————————————————
seguridad - امنیت، ایمنی، اطمینان


Este trabajo no me da la seguridad económica que necesito
این کار امنیت اقتصادی که نیاز دارم رو به من نمیده

Cualquier crisis transforma nuestra visión del mundo y erosiona nuestro sentimiento de seguridad
هر بحرانی دید ما را نسبت به جهان تغییر میدهد و احساس امنیت ما را از بین میبرد

Cinturón de seguridad
کمربند ایمنی

Puedo decir con seguridad completa que ...
با اطمینان کامل میتونم بگم که ...

Yo tengo seguridad en mis capacidades
من به توانایی هام اطمینان دارم


#لغت #palabra_del_día
ضرب المثل اسپانیایی

#ضرب_المثل
نکات آموزشی مکالمه بالا



میدانم
از saber (دانستن، بلد بودن)

nunca
هرگز، هیچوقت

te vas a mover
حرکت میکنی، تکان میخوری
فعل آینده نزدیک - دوم شخص مفرد
از moverse (حرکت کردن، تکان خوردن)

nunca te vas a mover
هرگز حرکت نمیکنی/تکان نمیخوری، هیچوقت حرکت نمیکنی/تکان نمیخوری

چون nunca جزء کلمات منفی کننده هست و قبل از فعل هم اومده، خودش فعل رو منفی میکنه و دیگه نباید فعل رو با no منفی کنیم
nunca no te vas a mover


de aquí
از اینجا

necesito
نیاز دارم، احتیاج دارم
از necesitar (نیاز داشتن، احتیاج داشتن)


otras
دیگران، بقیه

چهار حالت میتونه داشته باشه:
otro دیگر، بقیه (مفرد مذکر)
otros دیگران، بقیه (جمع مذکر)
otra دیگر، بقیه (مفرد مونث)
otras دیگران، بقیه (جمع مونث)

مثال:
por favor tráeme otro vaso
لطفا یک لیوان دیگر برایم بیاور

¿dónde están los otros?
بقیه کجا هستند؟

esta es otra manera
این یک روش دیگر است

¿dónde están las otras llaves?
بقیه کلید ها کجا هستند؟


otras cosas
چیزهای دیگر، بقیه چیزها
چون cosas (چیزها) جمع مونث هست باید از otras که جمع مونث هست استفاده بشه


emoción
هیجان، شور و شوق

aventura
ماجرا، ماجراجویی

contigo
با تو، همراه تو، با خودت، همراه خودت

nunca
هرگز، هیچوقت

las
آنها را، اینها را، ... شان
(ضمیر مفعولی مستقیم - سوم شخص جمع- مونث)
توی جمله قبلی گفت aventuras y emociones که هر دو مونث هستن. به خاطر همین از las که جمع مونث هست استفاده کرده


tendré
خواهم داشت
فعل آینده ساده اول شخص مفرد از tener (داشتن)

las tendré
خواهم داشتشان

nunca las tendré
هیچوقت نخواهم داشتشان

qué
چه؟ ، چی؟

me
به من

estás diciendo
داری میگی
فعل حال استمراری دوم شخص مفرد
از decir (گفتن)
درباره فعل حال استمراری این پست و این پست رو بخونید

¿qué me estás diciendo?
چی داری به من میگی؟

con
با

todo
همه
کلمه todo هم مثل otro چهار حالت میتونه داشته باشه:
todo همه (مفرد مذکر)
todos همه (جمع مذکر)
toda همه (مفرد مونث)
todas همه (جمع مونث)

esto
این
(ضمیر اشاره به نزدیک خنثی)
درباره ضمایر اشاره به نزدیک این پست رو بخونید

¿qué me estás diciendo con todo esto?
چی داری به من میگی با همه این؟

que
که

me
من را

estás dejando
داری ترک میکنی، داری ول میکنی
فعل حال استمراری از dejar (ول کردن، رها کردن، ترک کردن، اجازه دادن)


está
هست

decidido/a
تصمیم گیری شده

está decidido
تصمیم گیری شده است

me voy
میرم
فعل حال ساده اول شخص مفرد
از irse (رفتن)

en
در، داخل

una
یک
حرف تعریف نامعین برای مفرد مونث
درباره حروف تعریف نامعین این پست رو بخونید

semana
هفته

en una semana
در (مدت زمان) یک هفته

hasta
تا

entonces
آنوقت، آن هنگام، پس، بنابراین
اینجا معنی "آنوقت، آن هنگام" میده

estaré
خواهم بود
فعل آینده ساده اول شخص مفرد
از estar (بودن)

en casa de mi madre
در خانه مادرم

¿pero yo qué?
اما من چی؟

me
من را

dejas
رها میکنی

me dejas aquí
من را اینجا رها میکنی

en medio de la nada
در وسط نا کجا آباد
اصطلاح medio de la nada معنی لغویش میشه: وسط هیچ
و معادل فارسیش میشه: ناکجا آباد

¡perdón!
ببخش! ، ببخشید!
درباره کلماتی که هنگام معذرت خواهی میگیم این پست رو بخونید

antes
قبل، پیش

te
تو را

acerco
نزدیک میکنم
فعل حال ساده اول شخص مفرد
از acercar (نزدیک کردن)

donde
جایی که، آنجا که، همانجا که

quieras
بخواهی
فعل حال التزامی دوم شخص مفرد
از querer (خواستن، دوست داشتن)

lo nuestro
مال ما
اینجا از حرف تعریف خنثی استفاده کرده. چون نخواسته دقیقا مشخص کنه که اون چیزی که "مال ما" هست دقیقا چیه. با توجه به این مکالمه ممکنه منظورش: رابطه ما، زندگی مشترک ما، عشق ما یا هر چیز دیگه شبیه این باشه. اما از حرف تعریف خنثی استفاده کرده. چون فقط به صورت کلی خواسته اشاره کنه
درباره حرف تعریف خنثی قبلا توی این پست توضیح دادیم


se acabó
تموم شد
فعل گذشته ساده سوم شخص مفرد
از acabarse (تمام شدن، به پایان رسیدن)


#فعل #اصطلاح
مثال هایی برای فعل های:

گذشته ساده و گذشته استمراری - دوم شخص مفرد


- conocer شناختن، آشنا شدن، آشنایی داشتن


conociste شناختی، آشنا شدی

- ¿Qué hay de la chica que conociste en Nueva York?
- چه خبر از اون دختره که توی نیویورک باهاش آشنا شدی؟

conocías میشناختی، آشنا میشدی

- ¿Tú conocías a alguien llamado Alfonso?
- تو کسی رو به اسم آلفونسو میشناختی؟



- dormir خوابیدن


dormiste خوابیدی

- ¿Dormiste bien anoche?
- دیشب خوب خوابیدی؟

dormías میخوابیدی

- ¿Cuántas horas dormías al día?
- چند ساعت در روز میخوابیدی؟



- hacer انجام دادن


hiciste انجام دادی

- Lo que hiciste fue muy importante para mí
- کاری که کردی برای من خیلی مهم بود


hacías انجام میدادی

- ¿Qué hacías en esa parte de la ciudad?
توی اون قسمت از شهر چیکار میکردی؟



- ir رفتن


fuiste رفتی

- Esa foto es de 2010 (dos mil diez), cuando fuiste a la universidad
این عکس مال سال 2010 هست، زمانیکه رفتی دانشگاه

ibas میرفتی

- Recuerdo que siempre ibas a la playa por las tardes
یادمه همیشه بعداز ظهر ها میرفتی ساحل



- aceptar قبول کردن، پذیرفتن


aceptaste قبول کردی، پذیرفتی

- Tú nunca aceptaste nuestra invitación
- تو هیچوقت دعوت مارو قبول نکردی


aceptabas قبول میکردی، میپذیرفتی

- No le importaba si aceptabas o no
- براش مهم نبود که قبول میکردی یا نه


#فعل
یک نکته درباره کلمات سوالی

کلمات سوالی در زبان اسپانیایی این ها هستن:

¿qué? - چی؟ ، چه؟

¿por qué? - چرا؟

¿cuándo? - کِی؟ ، چه موقع؟

¿cuánto/a? - چه قدر؟ ، چه مقدار؟ (غیر قابل شمارش)

¿cuántos/as? - چند تا؟ ، چه تعداد؟ (قابل شمارش)

¿dónde? - کجا؟

¿quién? - چه کسی؟ ، کی؟

¿quiénes? - چه کسانی؟

¿cómo? - چه طور؟ ، چه جور؟ ، چگونه؟

¿cuál? - کدام؟

¿cuáles? - کدام یک؟ ، کدام ها؟


و طبیعیه که کلمات سوالی برای سوال پرسیدن استفاده میشن.
اما همیشه اینطور نیست. بعضی از این کلمات ممکنه به حالت تعجبی - احساسی گفته بشن و اونموقع دیگه حالت پرسشی ندارن.
البته درک این موضوع برای ما راحته چون برای ما توی فارسی هم همچین اتفاقی میفته. یعنی کلمات سوالی به حالت تعجبی - احساسی گفته میشن.
مثلا:
چه زیباست!
چه خوب!
چقدر امروز غذا خوردم!

و کلمات سوالی در اسپانیایی که میتونن به حالت تعجبی - احساسی گفته بشن:

▫️¡qué ... !
چه ... !

¡Qué bien!
چه خوب!

¡Qué interesante!
چه جالب!

¡Qué difícil es cocinar!
چه سخته آشپزی کردن!


▫️¡cuánto/a ... !
چه قدر ... !

¡Cuánto tardaste!
چقدر دیر کردی!

¡Cuánto te quiero yo!
چقدر من تو رو دوست دارم!

¡Dios mío! ¡Cuánta belleza!
خدای من! چقدر زیبایی!


▫️¡cómo ... !
چه جور ... !
چه قدر ... !

¡Mira cómo está saltando!
نگاه کن چجور داره میپره!

¡Cómo me gusta cuando sonríe así!
چه قدر خوشم میاد وقتی اینجوری لبخند میزنه!


#قواعد #نکته
Hablar de la rutina diaria
صحبت کردن درباره کارهای روزمره


Todos los días, por la mañana, me levanto a las seis y desayuno a las siete. Me ducho, después me peino, me visto. A veces me maquillo. Voy al trabajo. Casi siempre como en el trabajo. Por la tarde, voy a la escuela de español. Vuelvo a casa. Todos los días, siempre, estudio, hago los deberes. A veces doy un paseo, a menudo con mis amigos, leo un libro. Por la noche ceno y casi siempre me acuesto a las once de la noche porque estoy siempre muy cansada. Esta es mi rutina diaria


بررسی افعال مهم و نکات آموزشی این متن:

- Todos los días por la mañana, me levanto a las seis y desayuno a las siete
تمام روزها "هر روز" صبح ساعت شیش بیدار میشم و ساعت هفت صبحانه میخورم


por la mañana
(هنگام) صبح

me levanto
بلند میشم، بیدار میشم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
بلند شدن، برخاستن، بیدار شدن - levantarse

desayuno
صبحانه میخورم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
صبحانه خوردن - desayunar



- Me ducho, después me peino, me visto
- دوش میگیرم، بعد موهامو شونه میکنم، لباس میپوشم


me ducho
دوش میگیرم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
دوش گرفتن - ducharse

me peino
(موهایم را) شانه میکنم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
(موهای خود را) شانه کردن - peinarse

me visto
لباس میپوشم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
لباس پوشیدن، پوشیده شدن - vestirse



- A veces, me maquillo
- بعضی وقت ها آرایش میکنم


a veces
بعضی وقت ها
میشه از algunas veces استفاده کرد که مترادفش هست و همین معنی رو میده

me maquillo
(خودم را) آرایش میکنم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
(خود را) آرایش کردن، آرایش شدن، (خود را) گریم کردن، گریم شدن - maquillarse

مثال:
El actor se ha maquillado muy bien
بازیگر خیلی خوب گریم شده



- Voy al trabajo
- میرم سر کار



- Casi siempre como en el trabajo
- تقریبا همیشه سر کار غذا میخورم


como
میخورم، غذا میخورم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
خوردن، غذا خوردن - comer

دقت داشته باشید که با como که به معنای "مثل، همانطور، طوری که" هست اشتباه نگیرید



- Por la tarde voy a la escuela de español
- (هنگام) عصر میرم مدرسه اسپانیایی



- Vuelvo a casa
- برمیگردم (به) خونه



- Todos los días siempre, estudio, hago los deberes
- تمام روز ها "هر روز" همیشه درس میخونم، تکالیف رو انجام میدم


estudio
مطالعه میکنم، درس میخونم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
مطالعه کردن، درس خواندن - estudiar

los deberes
تکالیف، مشق ها

مثال هایی درباره deber رو توی این پست بخونید



- A veces doy un paseo, a menudo con mis amigos, leo un libro
- بعضی وقت ها گردشی میکنم، اغلب با دوستام، یه کتاب میخونم


doy un paseo
گشت میزنم، دور میزنم

dar un paseo
گشت زدن، دور زدن

a menudo
اغلب، بیشتر وقت ها

leo
میخوانم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
خواندن - leer



- Por la noche ceno y casi siempre me acuesto a las once de la noche
- (هنگام) شب شام میخورم و تقریبا همیشه ساعت یازده شب میخوابم


ceno
شام میخورم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
شام خوردن - cenar

me acuesto
میخوابم
فعل حال ساده اول شخص مفرد از:
دراز کشیدن، خوابیدن - acostarse



- Porque estoy siempre muy cansada
- چون همیشه خیلی خسته ام



- Esta es mi rutina diaria
- این کارهای روزانه من هست


rutina
روتین

diario/a
روزانه، روزمره

rutina diaria
روتین روزمره، کارهای روزمره، کارهای روزانه


#مکالمه
Audio
@Bonitalengua
فایل صوتی متن بالا

Hablar de la rutina diaria
صحبت کردن درباره کارهای روزانه

#مکالمه #mp3
Palabra del día
————————————————
talento - استعداد


Tú tienes mucho talento para dibujar
تو توی نقاشی خیلی استعداد داری

El desarrollo de tus talentos es un viaje emocionante. No tengas miedo de explorar y experimentar
پرورش استعداد هایت یک سفر هیجان انگیز است. ترسی از اکتشاف کردن و تجربه کردن نداشته باش

Me ha encantado tu publicación sobre talento e inteligencia artificial, y me gustaría saber más sobre este tema
خیلی خوشم اومده از پستت درباره استعداد و هوش مصنوعی، و دلم میخواد درباره این موضوع بیشتر بدونم

No es sólo el talento el que nos lleva a alcanzar nuestras metas
فقط استعداد نیست که ما رو به اهدافمون میرسونه

A mi modo de ver la perseverancia es más importante que el talento, porque el mundo está lleno de la gente talentosa fracasada
از نظر من پشتکار مهمتر از استعداده چون دنیا پر از آدم های با استعداد شکست خورده است


#لغت #palabra_del_día
مثال هایی برای پسوند al


mente ذهن
mental ذهنی

Se dice que sólo usamos un pequeño porcentaje de nuestra capacidad mental
گفته میشه که فقط درصد کوچکی از توانایی ذهنیمونو استفاده میکنیم



nación ملت
nacional ملی

El Parque Nacional Zion está situada en el suroeste de los Estados Unidos
پارک ملی Zion در جنوب غربی ایالات متحده قرار دارد



primavera بهار
primaveral بهاری

Las flores primaverales son muy hermosas y tienen una gran variedad de colores
گل های بهاری بسیار زیبا هستند و تنوع رنگی بسیاری دارند



verano تابستان
veranal تابستانی

¡Extraño los largos días veranales!
دلم برای روزهای طولانی تابستونی تنگ شده!



otoño پاییز
otoñal پاییزی

Aquella mañana otoñal el aire se sentía más fresco y limpio
آن صبح پاییزی هوا تازه تر و پاکیزه احساس میشد



invierno زمستان
invernal زمستانی

¿Cuándo son las vacaciones invernales?
کی تعطیلات زمستانی هست؟



cuerpo بدن، جسم
corporal بدنی، جسمی

¿Cuáles son las causas de los dolores corporales?
دلایل دردهای جسمانی کدام هستند؟



mundo دنیا، جهان
mundial دنیایی، جهانی

Brasil es la selección más exitosa en la historia de la copa mundial de fútbol
برزیل موفق ترین تیم در تاریخ جام جهانی فوتبال است



principio شروع، آغاز، ابتدا، پایه، اصل
principal مبتدی، پایه ای، اصلی

¿Cómo se llama el personaje principal de la película?
اسم شخصیت اصلی فیلم چیه؟


#لغت
اصطلاح de hecho

معنی لغوی:
de از
hecho انجام شده

یه اصطلاح تصدیق کننده هست.
نزدیک ترین معنی که برای این اصطلاح در فارسی میتونیم بگیم اینها هستن:

- در واقع
- قطعا
- به درستی که ...


مثال:

Los tomates están muy baratos; de hecho, compré la misma cantidad que la semana pasada, pero me costó la mitad
گوجه ها خیلی ارزون هستن، در واقع همون مقدار هفته گذشته رو خریدم اما برام نصف هزینه داشت

Gracias por prestarme el libro; de hecho, lo cuidaré mucho y te lo devolveré el mes próximo
ممنون از اینکه کتاب رو بهم قرض دادی. قطعا ازش خیلی مواظبت خواهم کرد و ماه بعد بهت پسش میدم

Crear una pregunta así es de hecho muy simple
ساختن همچین سوالی در واقع خیلی سادست


#اصطلاح
#دوره آنلاین کتابخوانی
سطح A1_A2

#کتاب Easy Spanish Reader

جلسات: دو روز در هفته

توضیح کلمات، جملات، اصطلاحات و نکات مهم توسط مدرس با تجربه

امکان دسترسی به فایل ضبط شده بعد از جلسه آنلاین وجود دارد

حق عضویت ماهیانه: 190 هزار تومان

برای عضویت در گروه کتابخوانی پیام دهید
@SpanishConDeseo

https://t.me/aprenderspanishcondeseo
مثال هایی برای عباراتی که با poner ساخته میشن

خود poner به تنهایی معنیش میشه:
گذاشتن، قرار دادن
مثلا:
Puse mi mochila en la silla
کوله پشتیمو گذاشتم روی صندلی

اما ما الآن نمیخواهیم برای فعل های poner که به تنهایی صرف میشن مثال بگیم. بلکه میخواهیم با عبارت هایی که از ترکیب poner و لغات دیگه ساخته میشن آشنا بشیم و مثال بزنیم.

فعل poner یکی از پرکاربردترین ها در زبان اسپانیایی هست. چون عبارت های زیادی با poner ساخته میشه.

توی این پست با یکی از این عبارت های ترکیبی آشنا میشیم. و در پست های بعدی هم عبارت های بیشتر که با این فعل ساخته میشن رو یاد میگیریم.



- poner a pensar
به فکر انداختن

Estas noticias me ponen a pensar
این خبرها منو به فکر می اندازن



- ponerse a pensar
به فکر افتادن، در فکر فرو رفتن

Victor se puso a pensar un momento y dijo: ...
ویکتور لحظه ای در فکر فرو رفت و گفت: ...


#مکالمه #فعل
اگه هنوز صرف فعل هارو خوب یاد نگرفتید میتونید از اپلیکیشن ها و یا سایت های صرف فعل کمک بگیرید.

برای مثال سایت conjugacion.es

مصدر رو میدید و افعالش رو براتون صرف میکنه.

صرف poner و (حالت انعکاسیش) ponerse در سایت conjugacion.es:

https://www.conjugacion.es/del/verbo/poner.php

https://www.conjugacion.es/del/verbo/ponerse.php