🇮🇷 بولتن محرمانه 🇮🇷
17.5K subscribers
4.16K photos
5.01K videos
60 files
20.5K links
Download Telegram
🔴علیرضا قزوه شعر جدید خود را در اینستاگرام به شرح زیر منتشر کرد:

دکتر نوبخت در مراسم تودیع صفدر حسینی فرمایش کردند که ایشان از ذخایر نظام هستند:

🔹من که فکر می کنم
این ذخیره هم ذخیره ای است از ذخیره های ارزی نظام !
لقمه می خورند
لقمه ي حرام
راستی
این ذخیره را چرا
با نشان فتح بدرقه نمي كنند؟
راستی ذخیره های انقلاب کیستند؟
این جماعتی که روی تخت اوفتاده اند و درد می کشند،
بچه های جنگ ،
با حقوق اندک تقاعد یک و دویست؟
یا کسی که فیش چند ماهه اش به میلیارد می رسد؟
راستی چقدر فاصله ست بین میلیون و میلیارد!
بچه هایشان تمام
کشته ی جت اسکی اند و بیلیارد
هان سخنگوی نظام؟
این ذخیره - مجرم بزرگ روزگار- را بزرگ کن
ولی بدان
پیش ما چقدر کوچک اند این بزرگ ها
ماله می کشی و فکر می کنی
پاک می شود گناه گرگ ها ؟!
این ذخیره را برای روزهای سخت بعد از این خود نگاه دار
در زمانه ای که داد شاعران به هیچ جا نمی رسد
ای هوار ای هوار!
ای تفو به این زمانه
ای تفو به روزگار!

#علیرضا_قزوه

☑️عضويت در بولتن
https://telegram.me/boltan
Forwarded from اتچ بات
🔹ای یکه سوار شرف ای مردتر از مرد...

🎼چشم به راه باشعری از #علیرضا_قزوه، موسیقی #حبیب_خزایی_فر ونوای حاج #صادق_آهنگران

🌹به بهانه استقبال از پیکر شهید #محسن_حججی
______________________

📡 كانال بولتن محرمانه

🆔 https://t.me/boltan
.
.
.
آن کفش های وصله دار مناسب پای حاکم نیست!

♦️در وصف مولایی که عمری از ترس توصیفش، او را غیرقابل وصف خوانده اند منبرها !

#علیرضا_قزوه

خلیفه نیستی
سلطان هم
فقط امام اول مظلومانی
و جای پنج سال می‌شد که پنجاه سال حاکم باشی
می‌شد که شامات را
چون دندانی کند و پراکند
که سهم بچه‌های ابوسفیان باشد
و در امارت کوفه
کاری هم به «ابن‌ملجم» و «قطام» داد

می‌شد هر سال
به هند و پارس
به چین و ماچین دعوت شد
سلطان روم
به افتخار حضورت برپا کند
چیزی شبیه همین ضیافت‌های شام
در تالارهای آینه و مرمر
و پشت درهای بسته

می‌شد حسین و حسن را با خود همراه کرد
یکی مشاور اعظم
یکی وزیر خزانه‌داری کل
می‌شد کاری کرد
که جعده هم مشاورت امور بانوان را عهده‌دار باشد
یا کاره‌ای که زهر نریزد
یا نه
حکومت ایران هم می‌شد که سهم حسن باشد
حکومت عراق، سهم حسین
حتی عقیل را می‌شد سه چهار سالی
با #حقوق_ارزی آن روز
به اندلس فرستاد

می‌شد محمد حنفیه
سفیر #سازمان_ملل باشد
مانند این پسرخاله‌ها
که تا هنوز و تا همیشه سفیرند!
می‌شد کنار رود فرات
کاخی سبز ساخت
برای تابستان‌ها
سری به بغداد زد
بر بالای کوه ابوقبیس
کاخی سپید داشت
چیزی شبیه کاخ #سعدآباد
شبیه کاخ #ملک_فهد
کاخی بلندتر از خانه‌ خدا
می‌شد که بعد خود
به فکر پادشاهی فرزندان بود
مثل همین ملک حسین و ملک حسن
مثل همین #حیدر_علی‌اف
و اف بر این دنیا...

می‌شد که امام علی بود و
با تمام جهان ارتباط داشت
مثل همین #امام_علی_رحمانف
می‌شد با خانم #رایس دست داد
می‌شد انبان خویش را پر کرد
از شیر مرغ و جان آدمیزاد
از وعده و وعید
و افطاری داد از #بیت‌المال
و جامه‌های اطلس و ابریشم پوشید
با میمون و سگ بازی کرد
رقاصه‌های روم را دعوت کرد
با چشم‌بندی و آتش‌بازی
شب را به صبح رساند
در برج‌های #دوبی سهمی داشت
در بازار بورس دستی
نشست بالای تختی و
کلاهی از مروارید و زر بر سر گذاشت
یا دست کم
هر روز یک اسب پیش‌کش قبول کرد
یک شمشیر مرصع
که نام تو بر آن حک شده باشد
این تحفه‌ها از هند است
آن جامه‌ها از روم
این فرش‌های ابریشمین از ایران... جشنی بگیر
بگو که شاعران قصیده بخوانند
شب را زود بخواب
که #کاترینا و سونامی در راه است
برای کندن چاه
به بردگان سیاه فرمان بده
به شرکت‌های چند ملیتی
برای بردن نان فرصت نیست
این را به سازمان غله و نان بسپار!

این وقت شب نشسته‌ای و به من لبخند می‌زنی
می‌دانم این‌گونه شعرها خوب نیستند
اما مولای من!
آن کفش‌های وصله‌دار هم
مناسب پای حضرت حاکم نیست!


‍ ‍ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

📡 كانال بولتن محرمانه

تلگرام
https://t.me/Boltan
سروش
http://sapp.ir/boltan