🇮🇷 بولتن محرمانه 🇮🇷
17.5K subscribers
4.16K photos
5.01K videos
60 files
20.5K links
Download Telegram
🟢خواب #سردار_سلیمانی پس از #شهادت_سردار_مهدی_زین_الدین:

هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو #شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...»
حرفم را نیمه‌تمام گذاشت.
اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی #شهدا زنده‌ن.»
عجله داشت،می‌خواست برود.
یك باردیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت:
«پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم»
رویم را زمین نزد.
قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس.
هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم»
بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم»

همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد.
كنارش نوشت: «#سید_مهدی_زین_الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!»
اینجا بهم مقام سیادت دادن.

از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛
«سلام، من در جمع شما هستم»

📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین..

@boltan 🇮🇷 بولتن محرمانه 🇮🇷