این کتاب دربارهی خانوادهی چهارنفرهای است که یکی از اعضایش را از دست داده است و تمام دردها و ناملایمات آنها را شرح میدهد و ....
میک مرده است. کامیون زده به دوچرخهاش و میک افتاده و سرش خورده به جدول و مرده؛ همینقدر ساده و تصادفی. اما مسأله این نیست که او چرا یا چطور مرده است؛ مسأله این است که او دیگر نیست. این را فیبی، خواهر میک، برایمان میگوید، از همان سطر اول داستان......
همهی ما ممکن است در زندگی «عزیزی» را از دست داده باشیم، اما هرکس برای کنار آمدن با این غم، شیوهی خاص خود را دارد. در این کتاب، نویسنده بهسادگی از مفهوم مرگ حرف میزند و از دست دادن را به تصویر میکشد. او با قلمش کاری میکند که شما تسکین یابید و بپذیرید که هر کسی را که از دست دادهاید، مثل «میک هارته» شخصیت این داستان، همچنان همینجاست!
✍🏼 نویسنده : باربارا پارک
🎙 راوی : شیرین سپه راد
#کتاب_گویا
#میک_هارته_اینجا_بود
📻 @BoxPodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM