«مصلحالدین» برای رفتن به «مدرسه نظامیه بغداد» و ادامه تحصیل، نیاز به پول داشت. پدرش مرده بود و پدربزرگش کمکی مختصر به او و مادرش میکرد، اما کافی نبود. او به سفارش مادرش یک روز درس میخواند و روز دیگر کار میکرد.
«مصلحالدین» بعد از این که به «مدرسه نظامیه بغداد» رفت، درسهایش را به بهترین شکل ادامه داد. چنان شد که شاگردان آنجا به هوش و استعداد او غبطه میخوردند و گاهی آزارش میدادند. او در درسها حتی از استادانش هم پیشتر بود. چندی بعد پدربزرگ و سپس مادرش هم از دنیا رفتند. غمی بزرگ بر دلش سنگینی میکرد. سرانجام وقتی دید درسهای مدرسه نظامیه را فراگرفته، تصمیم گرفت برای زیارت خانه خدا راهی مکه شود...
✍🏻 نویسنده : محمد باقر رضایی
🎙 راوی : بهروز رضوی
#زندگینامه_سعدی
#کتاب_گویا
📻 @BoxPodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM