ای #حسین؛در #کربلا، تو یکایک #شهدا را در #آغوش می کشیدی،می بوسیدی،
#وداع می کردی.آیا ممكن است هنگامی ک من نیز ب #خاک و #خون می غلطم،
تو دست #مهربان خود را بر #قلب_سوزان من بگذاری؟
#رستمی
تا ساعت ده دیگر همه فهمیده بودند #رستمی شهید شده.دکتر آماده شده بود برود #خط
فرمانده جدید را انتخاب کرد و راه افتادند.
نمی دانم چرا همه ی بچه های ستاد آمدند و ایستادند تا #دکتر برود.
توی راه یک #دفترچه گذاشته بود روی پایش و می نوشت،رسیدیم #دهلاویه .بچه ها از خستگی خوابیده بودند #دکتر بیدارشان کرد و با همه #روبوسی کرد.همه جمع شدند
#سخنرانی کرد.آخر صحبتش گفت؛بالاخره #خدا رستمی را #دوست داشت،برد.
اگر ما را هم #دوست داشته باشد #می_برد.
#بهترین_دوست_خدا_دهلاویه_عشق_دکتر_مصطفى_چمران
https://telegram.me/joinchat/CW2b9zzQtAYsAtZ6-0HRjg
📞بیسیم چی👣
#وداع می کردی.آیا ممكن است هنگامی ک من نیز ب #خاک و #خون می غلطم،
تو دست #مهربان خود را بر #قلب_سوزان من بگذاری؟
#رستمی
تا ساعت ده دیگر همه فهمیده بودند #رستمی شهید شده.دکتر آماده شده بود برود #خط
فرمانده جدید را انتخاب کرد و راه افتادند.
نمی دانم چرا همه ی بچه های ستاد آمدند و ایستادند تا #دکتر برود.
توی راه یک #دفترچه گذاشته بود روی پایش و می نوشت،رسیدیم #دهلاویه .بچه ها از خستگی خوابیده بودند #دکتر بیدارشان کرد و با همه #روبوسی کرد.همه جمع شدند
#سخنرانی کرد.آخر صحبتش گفت؛بالاخره #خدا رستمی را #دوست داشت،برد.
اگر ما را هم #دوست داشته باشد #می_برد.
#بهترین_دوست_خدا_دهلاویه_عشق_دکتر_مصطفى_چمران
https://telegram.me/joinchat/CW2b9zzQtAYsAtZ6-0HRjg
📞بیسیم چی👣