ً ًبیقرار ۲ ً ً کانال رمان
322 subscribers
1.54K photos
3.94K videos
11 files
4.12K links
عمـری شد و ما عاشق و دیوانه بماندیم

در دام چــو مرغ از هوس دانه بماندیم

ای بخت سیه روی، تو خوش خفت که شبها

ما با دل خود بر ســـر افسانه بماندیم
👌🤞🌹🍃
Download Telegram
حَِرَِیَِمَِ عَِشَِقَِ 2
#پارت_387



خیله خب باشه حالا که انقدر اصرار می کنی میگم بهت .
مامورا که فهمیدن ما اومدیم دبی دیر یا زود به هر طریقی پیدا مون می کنن
از یه طرف هم چند تا از رابط هام که دوسال پیش لو دادم شون حالا نمی دونم چه جوری سرو کله شون پیدا شده و به قصد تلافی دارن یه کارایی انجام میدن ...
به سختی لب زدم : چرا ...

برم گردوند سمت خودش دستاشو دورم حلقه کرد
خم شد رو صورتم و لب هامو به بازی گرفت ...

دستامو گذاشتم تخت سینه ش به سختی هولش دادم عقب : آراز درست حرف بزن بگو قضیه چیه ...
خیره شد به چشمام لبخندی زد و گفت : بقیه ش مهم نیس ..
_آراز
_جان
_چرا اینجوری
_بسه گیسو بسه عه هر روز صبح که از خواب بیدار میشی تا شب فقط غر میزنی ها حواست هس ؟
دختر مون مثل تو یه وقت غرغرو نشه .

خودمو از آغوشش کشیدم بیرون خواستم برم که محکم تر از قبل منو تو حصار دستاش گرفت و با خنده گفت : شوخی کردم دلبر ،تو غرغر کردنات هم قشنگه ...!
***

تا تکون خوردم که بلند شم محکم گرفتم و خواب الو گفت : کجااا
_من خوابم نمیاد
_بگیر بخواب
_نمی خوام نمی تونم بخوابم تو چطور می تونی انقد بخوابی
_من وقتی کنار تو ام آروم ترین ادم دنیام آرامش تو بغل تو معنا پیدا می کنه دلبر ...
_شاعر شدی باز

چشماشو به سختی باز نگه داشت خمار نگام کرد دستش رو گذاشت پشت گردنم سرم رو کشوند جلو و لبامو بوسید :
از یهویی بوسیدنت مگه قشنگ تر و لذت بخش تر هم هس ..؟

خنده م گرفت با مشت زدم رو سینه ش : ولم کن دیوونه ..
_دیوونه ی تو بودن که قشنگه ..نیس ؟ هوم؟
_عشقم قرصاتو خوردی ؟

خندید ... قشنگ و دلبرونه که هوش از سر ادم می برد .

دستامو گذاشتم دو طرف صورتش : می دونستی لبخندت زیبا ترین نقاشی خداست

ادامو در اورد : شاعر شدی دلبر ..!