This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 استانبول؛ تظاهرات علیه خروج دولت ترکیه از "کنوانسیون منع خشونت علیه زنان"
با خروج دولت اردوغان از این کنوانسیون، جانان گولو، رئیس فدراسیون انجمنهای زنان ترکیه اعلام کرده بود: «ما به مبارزه خود ادامه خواهیم داد. ترکیه با این تصمیم در حال شلیک به پای خودش است.»
#خشونت_علیه_زنان
#زن_کشی
@Blackfishvoice
@bidarzani
با خروج دولت اردوغان از این کنوانسیون، جانان گولو، رئیس فدراسیون انجمنهای زنان ترکیه اعلام کرده بود: «ما به مبارزه خود ادامه خواهیم داد. ترکیه با این تصمیم در حال شلیک به پای خودش است.»
#خشونت_علیه_زنان
#زن_کشی
@Blackfishvoice
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 سونامی مرگ در سیستان و بلوچستان
روز یکشنبه ۶ تیرماه، فداحسین مالکی، نماینده زاهدان در مجلس، «مقصر» اصلی افزایش مرگومیر ناشی از کرونا در سیستانوبلوچستان را وزیر بهداشت معرفی کرده و خواستار ورود قوه قضائیه به پرونده بررسی عملکرد وزیر بهداشت شده بود. او اعلام کرد: «روزانه بیش از ۱۲۰۰ نفر از مردم سیستان و بلوچستان به کرونا مبتلا میشوند، اما وزیر بهداشت حتی جواب تلفن استاندار را نمیدهد و مدیریتی بر ستاد کرونای استان ندارد».
روز پنجشنبه نیز سید محمدهاشمی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در مصاحبه با ایمنا اعلام کرد: «تعداد موارد فوت ناشی از کرونا در استان سیستان و بلوچستان به ۱ هزار و ۶۰۹ نفر رسیده است».
▪️سیستان و بلوچستان، جغرافیایی محروم است که به گفته استاندار آن، دستکم در ۱۰ شهرستان، هیچ بیمارستانی وجود ندارد و بعضا نیاز است فرد برای درمان و رسیدن به بیمارستان بیش از ۱۰۰ کیلومتر را طی کند که همین امر موجب شده بیماران به علت مسافت طولانی در شرایط بدحال به بیمارستان مراجعه کنند. وضعیتی از نابرابری، تثبیت فقر، محرومسازی و ناشهروند انگاری جمعیت بسیاری که از ابتداییترین حقوق خود نظیر صدور اوراق هویتی، حق آب شرب سالم، شغل و حق سرپناه، محرومند. از این منظر، پاسکاریهای سیاسی و سلب مسئولیت ساختاری نمایندگان و مسئولان ذیربط، به رویهی تکراری نوع برخورد حاکمیت با بحرانهای ریشهای و متعدد سیستان و بلوچستان پیوند میخورد.
@bidarzani
روز یکشنبه ۶ تیرماه، فداحسین مالکی، نماینده زاهدان در مجلس، «مقصر» اصلی افزایش مرگومیر ناشی از کرونا در سیستانوبلوچستان را وزیر بهداشت معرفی کرده و خواستار ورود قوه قضائیه به پرونده بررسی عملکرد وزیر بهداشت شده بود. او اعلام کرد: «روزانه بیش از ۱۲۰۰ نفر از مردم سیستان و بلوچستان به کرونا مبتلا میشوند، اما وزیر بهداشت حتی جواب تلفن استاندار را نمیدهد و مدیریتی بر ستاد کرونای استان ندارد».
روز پنجشنبه نیز سید محمدهاشمی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در مصاحبه با ایمنا اعلام کرد: «تعداد موارد فوت ناشی از کرونا در استان سیستان و بلوچستان به ۱ هزار و ۶۰۹ نفر رسیده است».
▪️سیستان و بلوچستان، جغرافیایی محروم است که به گفته استاندار آن، دستکم در ۱۰ شهرستان، هیچ بیمارستانی وجود ندارد و بعضا نیاز است فرد برای درمان و رسیدن به بیمارستان بیش از ۱۰۰ کیلومتر را طی کند که همین امر موجب شده بیماران به علت مسافت طولانی در شرایط بدحال به بیمارستان مراجعه کنند. وضعیتی از نابرابری، تثبیت فقر، محرومسازی و ناشهروند انگاری جمعیت بسیاری که از ابتداییترین حقوق خود نظیر صدور اوراق هویتی، حق آب شرب سالم، شغل و حق سرپناه، محرومند. از این منظر، پاسکاریهای سیاسی و سلب مسئولیت ساختاری نمایندگان و مسئولان ذیربط، به رویهی تکراری نوع برخورد حاکمیت با بحرانهای ریشهای و متعدد سیستان و بلوچستان پیوند میخورد.
@bidarzani
🟣 برگزاری اولین جلسه رسیدگی به اتهامات «علی یونسی» و «امیرحسین مرادی» دو دانشجوی بازداشتی دانشگاه صنعتی شریف
#توییت_خوان
#دانشجویان_زندانی
@bidarzani
#توییت_خوان
#دانشجویان_زندانی
@bidarzani
🟣 بهیاد صبریه کفاشیان (مادر عبداللهی)
یادداشتی از «منصوره بهکیش»
از متن: «در این نوشته روایتی از مهرداد عبداللهی متولد ۱۳۴۷، پسر کوچک این خانواده آمده است:
«پدرم اوایل پاییز ۱۳۵۸ هنگام بازگشت از محل کارش در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داد. ما هنوز از غم از دست دادن پدرمان فارغ نشده بودیم که واقعه ای برای برادرم بهروز که ۱۲ سالش بود اتفاق افتاد، که در نهایت او را به کشتن داد. روزی در سال ۱۳۵۸ بهروز در حال پخش نشریه کار از طرف سه مامور که پخش کردن نشریه کار را می دیدند، دستگیر شده و بعد از نابود کردن نشریه ها بهروز را درون رودخانه انداختند. رودخانه عمق زیادی ندارد ولی آب آن خیلی سرد است. شب که بهروز به خانه برگشت، لباسهایش هنوز خیس بود. بهروز همان شب تب کرد و فردای همان روز که او را نزد دکتر بردیم، گفت که او به بیماری زردی یا یرقان مبتلا شده است. واقعه مرگ او به سرعتی باور نکردنی و بعد از گذشتِ چهل روز از مرگ پدرم اتفاق افتاد. به طوریکه مراسم عزاداری اولین روزِ مرگ اش، با چهلمین روز درگذشت پدرم یکی شد.»…. «یوسف برادر دیگرم در مرداد ماه ۱۳۶۷ برای اینکه جان خود را نجات دهد در شهر کرند با سازمان مجاهدین به عراق رفت و در سال ۱۳۷۰ جسدش را در کوههای مرزی پیدا کردند و تا کنون دلایل مرگ او برایمان مبهم است.».
مهرداد عبداللهی گوشههایی از سرکوب ها، محرومیتها و اذیت و آزارهایی که حکومت بر سر مادر و خواهر و برادران و خودش آوردهاند را گفته است. بازداشت، تهدید، اخراج از کار، ممنوعیت تدریس و در به دری از این زندان به آن زندان و به دنبال عزیزان خود گشتن و غیره. در سال ۶۴ به خانواده خبر میدهند که بهزاد عبداللهی مفقودالاثر شده و ۱۸ ماه بعد خبر میرسد که او در زندان اوین بازداشت است. مادر و خانواده به هر دری میزنند تا بتوانند بهزاد را از دست این جنایت کاران نجات دهند، ولی به نتیجه نمیرسند و در تابستان ۱۳۶۷ ملاقات ها قطع میشود و در ۵ آذر ۱۳۶۷ خبر میدهند که ساک او را از کمیته خیابان آذربایجان تهران تحویل بگیرند و تهدید میکنند که حق اطلاع رسانی و برگزاری مراسم ندارند، ولی خانواده مراسمی با شکوه برای گرامی داشت او در کرند غرب برگزار می کنند.
در یادداشت دیگری درباره دستگیری بهزاد عبداللهی نوشته اند:«بهزاد نهم شهریور سال ۶۵ در ماموریتی خارج از کارخانه، در بلوار کشاورز تهران بازداشت شد».
▪️ادامهی متن در وبسایت اخبار روز در دسترس است:
https://bit.ly/36azlsR
@bidarzani
یادداشتی از «منصوره بهکیش»
از متن: «در این نوشته روایتی از مهرداد عبداللهی متولد ۱۳۴۷، پسر کوچک این خانواده آمده است:
«پدرم اوایل پاییز ۱۳۵۸ هنگام بازگشت از محل کارش در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داد. ما هنوز از غم از دست دادن پدرمان فارغ نشده بودیم که واقعه ای برای برادرم بهروز که ۱۲ سالش بود اتفاق افتاد، که در نهایت او را به کشتن داد. روزی در سال ۱۳۵۸ بهروز در حال پخش نشریه کار از طرف سه مامور که پخش کردن نشریه کار را می دیدند، دستگیر شده و بعد از نابود کردن نشریه ها بهروز را درون رودخانه انداختند. رودخانه عمق زیادی ندارد ولی آب آن خیلی سرد است. شب که بهروز به خانه برگشت، لباسهایش هنوز خیس بود. بهروز همان شب تب کرد و فردای همان روز که او را نزد دکتر بردیم، گفت که او به بیماری زردی یا یرقان مبتلا شده است. واقعه مرگ او به سرعتی باور نکردنی و بعد از گذشتِ چهل روز از مرگ پدرم اتفاق افتاد. به طوریکه مراسم عزاداری اولین روزِ مرگ اش، با چهلمین روز درگذشت پدرم یکی شد.»…. «یوسف برادر دیگرم در مرداد ماه ۱۳۶۷ برای اینکه جان خود را نجات دهد در شهر کرند با سازمان مجاهدین به عراق رفت و در سال ۱۳۷۰ جسدش را در کوههای مرزی پیدا کردند و تا کنون دلایل مرگ او برایمان مبهم است.».
مهرداد عبداللهی گوشههایی از سرکوب ها، محرومیتها و اذیت و آزارهایی که حکومت بر سر مادر و خواهر و برادران و خودش آوردهاند را گفته است. بازداشت، تهدید، اخراج از کار، ممنوعیت تدریس و در به دری از این زندان به آن زندان و به دنبال عزیزان خود گشتن و غیره. در سال ۶۴ به خانواده خبر میدهند که بهزاد عبداللهی مفقودالاثر شده و ۱۸ ماه بعد خبر میرسد که او در زندان اوین بازداشت است. مادر و خانواده به هر دری میزنند تا بتوانند بهزاد را از دست این جنایت کاران نجات دهند، ولی به نتیجه نمیرسند و در تابستان ۱۳۶۷ ملاقات ها قطع میشود و در ۵ آذر ۱۳۶۷ خبر میدهند که ساک او را از کمیته خیابان آذربایجان تهران تحویل بگیرند و تهدید میکنند که حق اطلاع رسانی و برگزاری مراسم ندارند، ولی خانواده مراسمی با شکوه برای گرامی داشت او در کرند غرب برگزار می کنند.
در یادداشت دیگری درباره دستگیری بهزاد عبداللهی نوشته اند:«بهزاد نهم شهریور سال ۶۵ در ماموریتی خارج از کارخانه، در بلوار کشاورز تهران بازداشت شد».
▪️ادامهی متن در وبسایت اخبار روز در دسترس است:
https://bit.ly/36azlsR
@bidarzani
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
مادر عبداللهی، مادری دیگر از مادران دادخواه خاوران از میان ما رفت! - اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ مادر عبداللهی، مادری دیگر از مادران دادخواه خاوران از میان ما رفت! تاريخ - يادبود -
📌نمایشگاه مزد برای کار خانگی
نویسنده: مارتا کودلسکا
✍🏽 مترجم: سروناز احمدی
🟣 #بیدارزنی: نمایشگاه «مزد برای کار خانگی» در نوامبر ۲۰۲۰ در گالری فاکسال با آثاری از پاولینا اولوفسکا، آگاتا اسلوواک و ناتالیا زالوسکا در لهستان برگزار شد.
«برای آن مرد این زن کالای شکستهای بود که احساسات و انتخابهایش بهندرت دیده میشد. سر و قلبش از کمر و دستانش و از رحم و واژنش جدا بودند. کمر و عضلاتش در خدمت کار بودند... دستانش ملزم به پرستاری و پرورش این مرد سفیدپوست... واژنش برای لذت جنسی و راهی به رحمش. رحمش جای سرمایهگذاری بود، سرمایهگذاری سکس بود و کودکی که حاصل میشد ارزش اضافی انباشتشده...»
باربارا اومولید، قلب تاریکی، ۱۹۸۳
سیلویا فدریچی در کتاب کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت سرمایه (۲۰۰۴) در مورد تاریخ ساحرهکشی قطعه بالا را نقل کرده است. این قطعه گویای جایگاه زن در نظام سرمایهداری و ساختار خانواده و نقشهای تحمیلشده به زن است. فدریچی در پژوهش خود سلب مالکیتها از زنان را در ارتباط با وظیفه بازتولید که بر دوش آنها گذاشته شده است، میبیند. وابستگی زنان اقتصاد سرمایهداری را قادر میسازد که نیروی کار بدون مزد را استثمار کند و این نیروی کار عمدتاً زنان هستند. فدریچی نهادیشدن تجاوز و روسپیگری و ساحرهکشی را راهی برای به انقیاد کشیدن زنان و محصول کار آنها میداند...»
▪️ادامهی متن و تصاویر از نمایشگاه، در فایل زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3hOrXcf
@bidarzani
نویسنده: مارتا کودلسکا
✍🏽 مترجم: سروناز احمدی
🟣 #بیدارزنی: نمایشگاه «مزد برای کار خانگی» در نوامبر ۲۰۲۰ در گالری فاکسال با آثاری از پاولینا اولوفسکا، آگاتا اسلوواک و ناتالیا زالوسکا در لهستان برگزار شد.
«برای آن مرد این زن کالای شکستهای بود که احساسات و انتخابهایش بهندرت دیده میشد. سر و قلبش از کمر و دستانش و از رحم و واژنش جدا بودند. کمر و عضلاتش در خدمت کار بودند... دستانش ملزم به پرستاری و پرورش این مرد سفیدپوست... واژنش برای لذت جنسی و راهی به رحمش. رحمش جای سرمایهگذاری بود، سرمایهگذاری سکس بود و کودکی که حاصل میشد ارزش اضافی انباشتشده...»
باربارا اومولید، قلب تاریکی، ۱۹۸۳
سیلویا فدریچی در کتاب کالیبان و ساحره: زنان، بدن و انباشت سرمایه (۲۰۰۴) در مورد تاریخ ساحرهکشی قطعه بالا را نقل کرده است. این قطعه گویای جایگاه زن در نظام سرمایهداری و ساختار خانواده و نقشهای تحمیلشده به زن است. فدریچی در پژوهش خود سلب مالکیتها از زنان را در ارتباط با وظیفه بازتولید که بر دوش آنها گذاشته شده است، میبیند. وابستگی زنان اقتصاد سرمایهداری را قادر میسازد که نیروی کار بدون مزد را استثمار کند و این نیروی کار عمدتاً زنان هستند. فدریچی نهادیشدن تجاوز و روسپیگری و ساحرهکشی را راهی برای به انقیاد کشیدن زنان و محصول کار آنها میداند...»
▪️ادامهی متن و تصاویر از نمایشگاه، در فایل زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3hOrXcf
@bidarzani
Telegraph
نمایشگاه مزد برای کار خانگی
نویسنده: مارتا کودلسکا مترجم: سروناز احمدی #بیدارزنی: نمایشگاه «مزد برای کار خانگی» در نوامبر ۲۰۲۰ در گالری فاکسال با آثاری از پاولینا اولوفسکا، آگاتا اسلوواک و ناتالیا زالوسکا در لهستان برگزار شد. «برای آن مرد این زن کالای شکستهای بود که احساسات و انتخابهایش…
📌جنبش «من هم» در ايران و بومیسازی آن
✍🏽 مینو حیدری کایدان
از مجموعه مطالب ویژهنامه جمعی از فعالین زنان، «همصدایی علیه سکوت»
از متن: «اين متن نگاهی دارد به مسئله بومیسازی جنبش «من هم» در ايران با طرح اين پرسش مهم که چگونه اين جنبش درفرهنگ ايران میتواند گسترده شود و به نتايج مورد نظر برسد؟
با وجود گسترش شبکههای اجتماعی در جامعه ايران و اقبال و پذيرش آنها در فرهنگ ايرانی، نمیتوان گفت که همه بخشهای جامعه دارای دسترسی برابری به اين شبکهها هستند. از سوی ديگر جامعه ايران هنوز پايبند ارتباطات جمعی خود از طريق ارتباطات خانوادگی و جمع های فاميلی است. ترک تحصيل جمعيت قابل ملاحظهای از دانشآموزان در مناطق محروم در دوران کرونا گواه عدم دسترسي آنها و خانوادههايشان به موبايل و بالطبع شبکههای اجتماعی است. اين عدم حضور آنها در جنبش «من هم» به معنای عدم وجود آزار جنسی در ميان اين اقشار نيست، بلکه به معنای نبودن راهکار براي پيوستن آنها به اين جنبش است. در عين حال، اين بدان معنا نيست که آنها به بيان تجربه آزار نپرداختهاند بلکه صدای آنها پيوسته در پستوهای در و همسايگی يا نزديکان خانواده و حتی کلونیهای کاری(قالیبافی، نخريسی، کشاورزی و مشاغل بسياری که نيازمند جمع شدن زنان دور يکديگر است)، حتي در ميان تعدادی از معلمان مدارس دور و نزديک، در حد کورسوئی از زمزمه و پچپچ باقي مانده است. اما اينکه اين جمعهای کوچک پتانسيل مقابله با آزار را از طريق پيوستن به جريان «من هم» دارند يا نه، موضوعی است که به درستی توسط الکس پرس مطرح شده است. چرا که او از لزوم پيوستن زمزمهها و ساختارمند کردن آنها سخن گفته است».
https://bidarzani.com/42821
@bidarzani
✍🏽 مینو حیدری کایدان
از مجموعه مطالب ویژهنامه جمعی از فعالین زنان، «همصدایی علیه سکوت»
از متن: «اين متن نگاهی دارد به مسئله بومیسازی جنبش «من هم» در ايران با طرح اين پرسش مهم که چگونه اين جنبش درفرهنگ ايران میتواند گسترده شود و به نتايج مورد نظر برسد؟
با وجود گسترش شبکههای اجتماعی در جامعه ايران و اقبال و پذيرش آنها در فرهنگ ايرانی، نمیتوان گفت که همه بخشهای جامعه دارای دسترسی برابری به اين شبکهها هستند. از سوی ديگر جامعه ايران هنوز پايبند ارتباطات جمعی خود از طريق ارتباطات خانوادگی و جمع های فاميلی است. ترک تحصيل جمعيت قابل ملاحظهای از دانشآموزان در مناطق محروم در دوران کرونا گواه عدم دسترسي آنها و خانوادههايشان به موبايل و بالطبع شبکههای اجتماعی است. اين عدم حضور آنها در جنبش «من هم» به معنای عدم وجود آزار جنسی در ميان اين اقشار نيست، بلکه به معنای نبودن راهکار براي پيوستن آنها به اين جنبش است. در عين حال، اين بدان معنا نيست که آنها به بيان تجربه آزار نپرداختهاند بلکه صدای آنها پيوسته در پستوهای در و همسايگی يا نزديکان خانواده و حتی کلونیهای کاری(قالیبافی، نخريسی، کشاورزی و مشاغل بسياری که نيازمند جمع شدن زنان دور يکديگر است)، حتي در ميان تعدادی از معلمان مدارس دور و نزديک، در حد کورسوئی از زمزمه و پچپچ باقي مانده است. اما اينکه اين جمعهای کوچک پتانسيل مقابله با آزار را از طريق پيوستن به جريان «من هم» دارند يا نه، موضوعی است که به درستی توسط الکس پرس مطرح شده است. چرا که او از لزوم پيوستن زمزمهها و ساختارمند کردن آنها سخن گفته است».
https://bidarzani.com/42821
@bidarzani
بیدارزنی
جنبش «من هم» در ایران و بومیسازی آن مینو حیدری کایدان - بیدارزنی
جنبش «من هم» توانست تابوشکنی کند اما نمیتواند به افشاگری محدود بماند چرا که در ذات خود خواهان بر هم زدن مناسبات قدرت است.
🟣 قتل یک دختر ۱۶ سالهی ساکن کرمانشاه توسط پدرش
بر اساس گزارش ههنگاو، روز یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰، یک دختر نوجوان ۱۶ ساله بهنام «شکیبا بختیار» توسط پدرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.
به گفته یک منبع مطلع، این دختر نوجوان به دلیل آنکه دیر از بازار به منزل بازگشته، توسط پدرش با هویت «شاپور بختیار» ابتدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
با استناد به آمار به ثبت رسیده ههنگاو، از ابتدای سال ۱۴۰۰ تاکنون ۹ زن و دختر در شهرهای مختلف کُردستان به قتل رسیدهاند که ۸ مورد آن توسط افراد نزدیک خانواده صورت گرفته و ٢ مورد نیز قتل ناموسی بوده است.
▪️تصویر: از تجمعات فعالان زنان سنندج پیرامون خشونت علیه زنان و قتلهای موسوم به «ناموسی»، ۱۳۹۸
#خشونت_علیه_زنان
#زن_کشی
@bidarzani
بر اساس گزارش ههنگاو، روز یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰، یک دختر نوجوان ۱۶ ساله بهنام «شکیبا بختیار» توسط پدرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.
به گفته یک منبع مطلع، این دختر نوجوان به دلیل آنکه دیر از بازار به منزل بازگشته، توسط پدرش با هویت «شاپور بختیار» ابتدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
با استناد به آمار به ثبت رسیده ههنگاو، از ابتدای سال ۱۴۰۰ تاکنون ۹ زن و دختر در شهرهای مختلف کُردستان به قتل رسیدهاند که ۸ مورد آن توسط افراد نزدیک خانواده صورت گرفته و ٢ مورد نیز قتل ناموسی بوده است.
▪️تصویر: از تجمعات فعالان زنان سنندج پیرامون خشونت علیه زنان و قتلهای موسوم به «ناموسی»، ۱۳۹۸
#خشونت_علیه_زنان
#زن_کشی
@bidarzani
🟣 نظامآموزشی ایدئولوژیک و موضع اساتید دانشگاه
✍🏽 جعفر ابراهیمی
از متن: «در بین نظریهپردازان جامعهشناسی نوین و علوم تربیتی، یک بحث جدیْ ابعاد ایدئولوژیک نظام آموزشی است. نظریهپردازان تعلیم و تربیت انتقادی با نقد و واکاوی محتوای آموزشی و برنامهی درسی نشان میدهند که نظام آموزشی متاثر از ایدئولوژی طبقه مسلط چگونه به دنبال بازتولید اجتماعی و فرهنگی طبقه حاکم است و چگونه شکل خاصی از زندگی نابرابر را نرمالیزه و عادی جلوه میدهد و پایههای ایدئولوژیک خود را محکم و ارزشهای خود را درونی میکند. برای این منظور منتقدان باید با مطالعات میدانی و تحقیقات تجربی در مقابل مدافعان وضع موجود و نظریهپردازان محافظهکار و سنتی، آرای خود را بر پایههای علمی تثبیت نمایند تا بتوانند ماهیت سرکوبگر مدرسه و نظام آموزشی را افشا و مسیر آموزش رهاییبخش را نشان دهند و از امکانهای ممکن برای زیستی متفاوت سخن به میان آورند.
اما مولفههای ایدئولوژیک در نظام آموزشی ایران، به حدی در اهداف نظام آموزشی واضح است که برخی پژوهشگران ایدئولوژیک بودن آن را پیشفرض میگیرند. یکی از ابعاد ایدئولوژیک بودن در ساختار تربیت معلم و گزینش است. کافی است شما نگاهی به محتوای سوالات گزینش بیاندازید تا این وجه بارز و آشکار را ملاحظه کنید...»
ادامهی متن در وبسایت «انجمن یاری کودکان در معرض خطر» در دسترس است:
http://yarikoodak.com/?p=7867
@bidarzani
✍🏽 جعفر ابراهیمی
از متن: «در بین نظریهپردازان جامعهشناسی نوین و علوم تربیتی، یک بحث جدیْ ابعاد ایدئولوژیک نظام آموزشی است. نظریهپردازان تعلیم و تربیت انتقادی با نقد و واکاوی محتوای آموزشی و برنامهی درسی نشان میدهند که نظام آموزشی متاثر از ایدئولوژی طبقه مسلط چگونه به دنبال بازتولید اجتماعی و فرهنگی طبقه حاکم است و چگونه شکل خاصی از زندگی نابرابر را نرمالیزه و عادی جلوه میدهد و پایههای ایدئولوژیک خود را محکم و ارزشهای خود را درونی میکند. برای این منظور منتقدان باید با مطالعات میدانی و تحقیقات تجربی در مقابل مدافعان وضع موجود و نظریهپردازان محافظهکار و سنتی، آرای خود را بر پایههای علمی تثبیت نمایند تا بتوانند ماهیت سرکوبگر مدرسه و نظام آموزشی را افشا و مسیر آموزش رهاییبخش را نشان دهند و از امکانهای ممکن برای زیستی متفاوت سخن به میان آورند.
اما مولفههای ایدئولوژیک در نظام آموزشی ایران، به حدی در اهداف نظام آموزشی واضح است که برخی پژوهشگران ایدئولوژیک بودن آن را پیشفرض میگیرند. یکی از ابعاد ایدئولوژیک بودن در ساختار تربیت معلم و گزینش است. کافی است شما نگاهی به محتوای سوالات گزینش بیاندازید تا این وجه بارز و آشکار را ملاحظه کنید...»
ادامهی متن در وبسایت «انجمن یاری کودکان در معرض خطر» در دسترس است:
http://yarikoodak.com/?p=7867
@bidarzani
🟣 کارِ خانگی زنان؛ نمونه روستاهای کردستان
از متن: «تصویرهای عمومی و گزارشهای معمول ما را با گوشههایی از زندگی پرمشقت زنان روستایی آشنا میکنند. اما کل واقعیت را نشان نمیدهند. عمق رنجها و بیعدالتیها پوشیده میمانند.
بر اساس آخرین دادههای سرشماری سال ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، ۶۲,۱ درصد از زنان ایرانی «خانهدار» هستند و ۳۰ درصد از کل تولید ناخالص داخلی کشور مربوط به ارزش کار خانگی آنها بوده است. این در حالی است که کارِ آنها ارزشی اجتماعی برابر با کار مردان ندارد، آنها هیچ حمایت شغلی خاصی ندارند و اساساً جزو جمعیت فعال اقتصادی محسوب نمیشوند.
در این میان وضعیت زنان روستایی که «خانهدار» تعریف میشوند بسیار ناعادلانهتر است، چرا که کار و فعالیتِ بیمزدِ آنها بسیار فراتر از وظائف و کارهای زنِ خانهدارِ شهری است.
در این گزارش به طور مشخص وضعیت جمعیت زنان روستایی کردستان و رنجها و بیعدالتیهایی را بررسی میکنیم که بر آنها روا داشته میشود. توصیفِ وضعیت آنها در این متن، تا حدودی الگوی مشترک زندگی نوعی همه آنها است، با تفاوتهای ریز. از دشتهای پهنِ دهگلان و دیواندره گرفته تا باغهای اورامان».
#کار_خانگی #آپارتاید_اقتصادی
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
منبع: رادیو زمانه
▪️ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3ypqHD2
@bidarzani
از متن: «تصویرهای عمومی و گزارشهای معمول ما را با گوشههایی از زندگی پرمشقت زنان روستایی آشنا میکنند. اما کل واقعیت را نشان نمیدهند. عمق رنجها و بیعدالتیها پوشیده میمانند.
بر اساس آخرین دادههای سرشماری سال ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، ۶۲,۱ درصد از زنان ایرانی «خانهدار» هستند و ۳۰ درصد از کل تولید ناخالص داخلی کشور مربوط به ارزش کار خانگی آنها بوده است. این در حالی است که کارِ آنها ارزشی اجتماعی برابر با کار مردان ندارد، آنها هیچ حمایت شغلی خاصی ندارند و اساساً جزو جمعیت فعال اقتصادی محسوب نمیشوند.
در این میان وضعیت زنان روستایی که «خانهدار» تعریف میشوند بسیار ناعادلانهتر است، چرا که کار و فعالیتِ بیمزدِ آنها بسیار فراتر از وظائف و کارهای زنِ خانهدارِ شهری است.
در این گزارش به طور مشخص وضعیت جمعیت زنان روستایی کردستان و رنجها و بیعدالتیهایی را بررسی میکنیم که بر آنها روا داشته میشود. توصیفِ وضعیت آنها در این متن، تا حدودی الگوی مشترک زندگی نوعی همه آنها است، با تفاوتهای ریز. از دشتهای پهنِ دهگلان و دیواندره گرفته تا باغهای اورامان».
#کار_خانگی #آپارتاید_اقتصادی
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
منبع: رادیو زمانه
▪️ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3ypqHD2
@bidarzani
Telegraph
کارِ خانگی زنان؛ نمونه روستاهای کردستان
تصویرهای عمومی و گزارشهای معمول ما را با گوشههایی از زندگی پرمشقت زنان روستایی آشنا میکنند. اما کل واقعیت را نشان نمیدهند. عمق رنجها و بیعدالتیها پوشیده میمانند. بر اساس آخرین دادههای سرشماری سال ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، ۶۲,۱ درصد از زنان ایرانی «خانهدار»…
🟣 پائولا رگوی، زنی که تصویرگر حقایق نهان جامعهی پرتغال است
⚪️ یک) دختر، چکمههای پدرِ پلیساش را برق میاندازد و گربهای آزادانه بر دیوار چنگ میزند.
چکمههایی که آماده میشوند تا صورتها را لگدمال کنند.
دختر با خشمفروخوردهای مثل یک سربازِ زیردست پدر، «وظیفه»اش را انجام میدهد. گربه آزاد است اما دختر در بند خانهای که به پادگان میماند.
نقاشی در ویژهنامهی مجلهای با عنوان «انقلابهای ناتمام» چاپ شده بود.
⚪️ دو) پائولا رِگوی پرتغالی، یک مجموعهنقاشی هم دارد در مورد «سقط جنین»؛ زمانی که در پرتغال برای قانونیکردنِ سقط جنین همهپرسیای برگزار شد. نقاشیهایی که برای مردم تاثیرگذار بود و سرانجام ۹ سال بعد، سقط جنین در این کشور قانونی شد.
© Paula Rego - The Policeman's Daughter, 1987
© Paula Rego - Abortion Series, 1998
▪️منبع: کانال The Catcher in the Rye
@bidarzani
⚪️ یک) دختر، چکمههای پدرِ پلیساش را برق میاندازد و گربهای آزادانه بر دیوار چنگ میزند.
چکمههایی که آماده میشوند تا صورتها را لگدمال کنند.
دختر با خشمفروخوردهای مثل یک سربازِ زیردست پدر، «وظیفه»اش را انجام میدهد. گربه آزاد است اما دختر در بند خانهای که به پادگان میماند.
نقاشی در ویژهنامهی مجلهای با عنوان «انقلابهای ناتمام» چاپ شده بود.
⚪️ دو) پائولا رِگوی پرتغالی، یک مجموعهنقاشی هم دارد در مورد «سقط جنین»؛ زمانی که در پرتغال برای قانونیکردنِ سقط جنین همهپرسیای برگزار شد. نقاشیهایی که برای مردم تاثیرگذار بود و سرانجام ۹ سال بعد، سقط جنین در این کشور قانونی شد.
© Paula Rego - The Policeman's Daughter, 1987
© Paula Rego - Abortion Series, 1998
▪️منبع: کانال The Catcher in the Rye
@bidarzani
🟣 عصر امروز دوشنبه ۱۴ تیرماه، سپیده فرهان، زندانی سیاسی از زندان قرچک آزاد شد
بنا بر اطلاعرسانی آقای «مصطفی نیلی»، سپیده فرهان با اعطای مرخصی متصل به آزادی از زندان قرچک آزاد شد.
@bidarzani
بنا بر اطلاعرسانی آقای «مصطفی نیلی»، سپیده فرهان با اعطای مرخصی متصل به آزادی از زندان قرچک آزاد شد.
@bidarzani
📌 از منهم به سوی ماهم
✍🏽 کالکتیو فمینیستی لیلیت
از مجموعه مطالب ویژهنامه جمعی از فعالین زنان، «همصدایی علیه سکوت»
از متن: «ساختارهای قدرت ترکیبهای چند لایه و پیچیدهای از امتیازات هستند. در این ساختارها، ما با نظامی سلسلهمراتبی مواجهیم که فرد را به تناسب برخورداری یا عدم برخورداری از مجموعهای از این امتیازات در نقطهای از هرم قدرت قرار میدهد، نقطهای که صلب و غیرقابل تغییر نبوده و بنا به بستر بحث امکان جابهجایی دارد. به این معنا که ساختارهای مختلف قدرت و قرارگیری فرد در نقطه تقاطع یا همپوشانی آنها میتواند باعث تقویت و یا تضعیف ستم وارده بر فرد شود.
اعمال خشونت جنسی و یا در معرض آن قرار گرفتن نیز بهطور مستقیم با جایگاه فرد در این ساختارهای قدرت ارتباط دارد. به این معنی که اعمال خشونت جنسی از سوی افراد یا گروههایی که در سلسلهمراتب قدرت از جایگاه بالاتری برخوردارند به صورت تاریخی و سیستماتیک نسبت به گروههایی که جایگاه فرودست دارند، بیشتر بوده است. خشونت جنسی به واسطهی ریشه داشتن در ساختارهای قدرت، فقط از طرف مرد به زن* و در قالب رابطه دو جنسِ متفاوت اعمال نمیشود. بدنهای بسیاری فرای جنسیت و هویت جنسی خود به واسطه قرارگیری در موقعیت نابرابر قدرت ممکن است خشونت جنسی را تجربه کنند. نابرابری قدرت در بسترها و محیطهای متفاوتی نظیر محیطهای آموزشی، آکادمیک، کاری، درمانی و مراقبتی میتوانند زمینهساز بازتولید خشونت باشند؛ زیرا در بسیاری موارد، هدف از اعمال خشونت جنسی در اشکال مختلف آن و بر روی بدنهای متفاوت، در زمان و مکانهای جغرافیایی مختلف، تثبیت و بازتولید نابرابری در قدرت و یا سوءاستفاده از آن است».
https://bidarzani.com/42836
@bidarzani
✍🏽 کالکتیو فمینیستی لیلیت
از مجموعه مطالب ویژهنامه جمعی از فعالین زنان، «همصدایی علیه سکوت»
از متن: «ساختارهای قدرت ترکیبهای چند لایه و پیچیدهای از امتیازات هستند. در این ساختارها، ما با نظامی سلسلهمراتبی مواجهیم که فرد را به تناسب برخورداری یا عدم برخورداری از مجموعهای از این امتیازات در نقطهای از هرم قدرت قرار میدهد، نقطهای که صلب و غیرقابل تغییر نبوده و بنا به بستر بحث امکان جابهجایی دارد. به این معنا که ساختارهای مختلف قدرت و قرارگیری فرد در نقطه تقاطع یا همپوشانی آنها میتواند باعث تقویت و یا تضعیف ستم وارده بر فرد شود.
اعمال خشونت جنسی و یا در معرض آن قرار گرفتن نیز بهطور مستقیم با جایگاه فرد در این ساختارهای قدرت ارتباط دارد. به این معنی که اعمال خشونت جنسی از سوی افراد یا گروههایی که در سلسلهمراتب قدرت از جایگاه بالاتری برخوردارند به صورت تاریخی و سیستماتیک نسبت به گروههایی که جایگاه فرودست دارند، بیشتر بوده است. خشونت جنسی به واسطهی ریشه داشتن در ساختارهای قدرت، فقط از طرف مرد به زن* و در قالب رابطه دو جنسِ متفاوت اعمال نمیشود. بدنهای بسیاری فرای جنسیت و هویت جنسی خود به واسطه قرارگیری در موقعیت نابرابر قدرت ممکن است خشونت جنسی را تجربه کنند. نابرابری قدرت در بسترها و محیطهای متفاوتی نظیر محیطهای آموزشی، آکادمیک، کاری، درمانی و مراقبتی میتوانند زمینهساز بازتولید خشونت باشند؛ زیرا در بسیاری موارد، هدف از اعمال خشونت جنسی در اشکال مختلف آن و بر روی بدنهای متفاوت، در زمان و مکانهای جغرافیایی مختلف، تثبیت و بازتولید نابرابری در قدرت و یا سوءاستفاده از آن است».
https://bidarzani.com/42836
@bidarzani
بیدارزنی
از من هم به سوی ما هم کالکتيو فمينيستي «ليليت» آزار جنسی - بیدارزنی
متن پيش رو خلاصه دفترچهای است که دیماه امسال با همين عنوان از من هم به سوی ما هم منتشر شده است و درخصوص خشونت جنسی است