👈🏽#جنسیت و جنسیتزدگی از نگاه ایریگاری
نوشته: مارینا دلوچیو/ مترجم: ماری موسوی
🔸لوس ایریگاری (متولد ۱۹۳۲)، فیلسوف، جامعهشناس و زبانشناس است. او آثار متعددی در زمینههای مختلف از قبیل فلسفه، نقد ادبی، نقد فلم و نقد هنر دارد. همچنین او یکی از چهرههای برجسته فمینیسم است. هرچند خودش باوری به برچسپ فمینیست و در کل تقابل دوتایی بین انسانها یا اجسام ندارد، او هدف خود را از حمایت از زنان در نهایت رهایی نوع بشر عنوان میکند.
🔸از نظر ایریگاری، فلسفه از زمان افلاطون و پیشتر از آن بر مبنای نظریه تنها سوژهی کنشگر بنا شده است. مرد به عنوان تکسوژه کنشگر به جهان و رابطهها معنا میدهد. زن در جهان مردانه با واژگان مردانه معنا پیدا میکند. او این فلسفه را ساختارشکنی میکند و تقابل دوتایی که در آن همواره یک قطب بر دیگری برتری دارد را زیر سوال میبرد و به دنبال راهکاری است که به واسطهی آن باورپذیری و احترام به تفاوتهای جنسی را ترویج دهد. متن زیر برگردانی است از تحلیل یکی از مقالههای معروف و تاثیرگذار ایریگاری با نام «آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست.»
🔸«آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست» (۱۹۷۷)، مقالهیی است با قلم لوس ایریگاری که همهی زنان باید آن را بخوانند. عنوان مقاله دو معنا دارد. معنای اول به اندام جنسی زنان به مثابه یک «فقدان» اشاره دارد، چیزی که او باور ندارد اما از آن استفاده میکند تا تحلیل فروید از اندام جنسی زنان را به عنوان اندامی فاقد تنها عضو لذتبخش رد کند. معنای دوم برمیگردد به تحلیل خود ایریگاری که زنان تنها یک اندام جنسی ندارند. نه تنها اندام جنسی آنها از دو لب که از طریق تماس با یکدیگر تولید لذت میکنند، تشکیل شده است؛ بل اندام جنسی چندگانه در سراسر بدنشان وجود دارد.
🔸ایریگاری از دیدگاه مردان دربارهی زنان فاصله میگیرد و چندگانگی لذتگرایی زنانه را به نمایش میگذارد، «زنان در همه جای بدنشان اندام جنسی دارند. نقاط لذتگرایی زنان متفاوتتر، پیچیدهتر و دقیقتر از چیزی است که با تفکر قضیبمحور تصور میشود» (۳۸۷).
🔸او مقالهاش را با دعوت زنان به بازخوانی مفهوم زنانگی و بدن، و ابراز هویت خود به مثابه سوژهیی مستقل بدون در نظر گرفتن دیدگاه مردان پایان میدهد.
🔸به باور ایریگاری قبل از آن زنان نیاز به واکاوی چیزی دارند که به عنوان حقیقت پذیرفتهاند. آنها باید دستگاههای چندگانهی ستم را که برای تعریف و محدود کردن نه تنها بدن و تمایلات جنسیشان؛ بل نقش اجتماعی و سیاسیشان وجود دارد مورد بررسی قرار دهند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، «نه اندام جنسی زنان، نه تخیل و نه زبانشان امکان وجود ندارد.»
http://madanyatonline.com/1-349/
نوشته: مارینا دلوچیو/ مترجم: ماری موسوی
🔸لوس ایریگاری (متولد ۱۹۳۲)، فیلسوف، جامعهشناس و زبانشناس است. او آثار متعددی در زمینههای مختلف از قبیل فلسفه، نقد ادبی، نقد فلم و نقد هنر دارد. همچنین او یکی از چهرههای برجسته فمینیسم است. هرچند خودش باوری به برچسپ فمینیست و در کل تقابل دوتایی بین انسانها یا اجسام ندارد، او هدف خود را از حمایت از زنان در نهایت رهایی نوع بشر عنوان میکند.
🔸از نظر ایریگاری، فلسفه از زمان افلاطون و پیشتر از آن بر مبنای نظریه تنها سوژهی کنشگر بنا شده است. مرد به عنوان تکسوژه کنشگر به جهان و رابطهها معنا میدهد. زن در جهان مردانه با واژگان مردانه معنا پیدا میکند. او این فلسفه را ساختارشکنی میکند و تقابل دوتایی که در آن همواره یک قطب بر دیگری برتری دارد را زیر سوال میبرد و به دنبال راهکاری است که به واسطهی آن باورپذیری و احترام به تفاوتهای جنسی را ترویج دهد. متن زیر برگردانی است از تحلیل یکی از مقالههای معروف و تاثیرگذار ایریگاری با نام «آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست.»
🔸«آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست» (۱۹۷۷)، مقالهیی است با قلم لوس ایریگاری که همهی زنان باید آن را بخوانند. عنوان مقاله دو معنا دارد. معنای اول به اندام جنسی زنان به مثابه یک «فقدان» اشاره دارد، چیزی که او باور ندارد اما از آن استفاده میکند تا تحلیل فروید از اندام جنسی زنان را به عنوان اندامی فاقد تنها عضو لذتبخش رد کند. معنای دوم برمیگردد به تحلیل خود ایریگاری که زنان تنها یک اندام جنسی ندارند. نه تنها اندام جنسی آنها از دو لب که از طریق تماس با یکدیگر تولید لذت میکنند، تشکیل شده است؛ بل اندام جنسی چندگانه در سراسر بدنشان وجود دارد.
🔸ایریگاری از دیدگاه مردان دربارهی زنان فاصله میگیرد و چندگانگی لذتگرایی زنانه را به نمایش میگذارد، «زنان در همه جای بدنشان اندام جنسی دارند. نقاط لذتگرایی زنان متفاوتتر، پیچیدهتر و دقیقتر از چیزی است که با تفکر قضیبمحور تصور میشود» (۳۸۷).
🔸او مقالهاش را با دعوت زنان به بازخوانی مفهوم زنانگی و بدن، و ابراز هویت خود به مثابه سوژهیی مستقل بدون در نظر گرفتن دیدگاه مردان پایان میدهد.
🔸به باور ایریگاری قبل از آن زنان نیاز به واکاوی چیزی دارند که به عنوان حقیقت پذیرفتهاند. آنها باید دستگاههای چندگانهی ستم را که برای تعریف و محدود کردن نه تنها بدن و تمایلات جنسیشان؛ بل نقش اجتماعی و سیاسیشان وجود دارد مورد بررسی قرار دهند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، «نه اندام جنسی زنان، نه تخیل و نه زبانشان امکان وجود ندارد.»
http://madanyatonline.com/1-349/
روزنامه راه مدنیت
جنسیت و جنسیتزدگی از نگاه ایریگاری | روزنامه راه مدنیت
لوس ایریگاری (متولد 1932)، فیلسوف، جامعهشناس و زبانشناس است. او آثار متعددی در زمینههای مختلف از قبیل فلسفه، نقد ادبی، نقد فلم و نقد هنر دارد. همچنین او یکی از چهرههای برجسته فمینیسم است. هرچند
مجموعه مقالاتی در باب #مشارکت و #جنسیت:
📌شناخت و کنش مشارکتی با حساسیت جنسیتی
🔸مفاهیمی همچون مشارکت و توانمندسازی در حوزه مسائل جنسیتی، چند سالی است که به اشکال مختلف مورد توجه قرار گرفته و توسط مسئولان دولتی، دانشگاهیان، رسانهها و کنشگران مستقل در فضاهای گوناگونی کاربرد پیدا کرده است.
🔸هرچند به دلیل محدودیت منابع و همچنین قدرت تبلیغات نهادهای دولتی، عمدتاً روایتی دولتی درباره این مفاهیم رواج دارد. به طوری که بیشتر منابع و متونی که در حوزه تحلیل جنسیتی، رهیافت مشارکتی توانمندسازی زنان در کشور موجود است توسط نهادها یا کارگزاران دولتی تهیه و تدوین شده است.
🔸از این رو، رویکرد غالب این منابع مبتنی بر دیدگاههای «توسعه ای» است و مخاطبان یا کاربران اصلی آنها نیز کارکنان یا کارگزاران دولتی فرض گرفته شدهاند. در نتیجه منابع مناسب و مستقل توسعهای «کمتری در اختیار کنشگران مدنی قرار دارد.
🔸ترجمه مجموعه مقاالت حاضر، گامی اولیه برای دسترسی بیشتر به برخی منابع مستقل و با رویکردی «از پائین» و «حق محور» در این زمینه است. توافق در مورد ترجمه این منابع در جریان کارگاهی آموزشی با عنوان «مشارکت، آگاهی جنسیتی و توانمندسازی زنان» که توسط «انجمن زنان سورا» در بهمن 1394 برگزار شد، حاصل شد.
🔸تعدادی از شرکتکنندگان در این کارگاه تصمیم گرفتند برخی منابع مرتبط و حائز اهمیت در این زمینه را ترجمه و منتشر کنند. در این مجموعه، شش مقاله کلیدی در این زمینه انتخاب و ترجمه شده است.
🔸مقالاتی از نویسندگان صاحب نظر در این حوزه همچون بل هوکس، رابین مک تاگارد، نایلا کبیر، وندی فریزبی، ایرنه گویجت و کارولین موزر. اگرچه هر کدام از این مقالات مستقل از هم هستند و به سادگی با یک عنوان و سرفصل دسته بندی نمیشوند، اما فصل مشترک همه آنها پرداختن به ضرورت مشارکت و توانمندسازی از پائین در حوزه #مسائل_جنسیتی و زنان است.
نسخه دیجیتالی مجموعه این مقالات را میتوانید از لینک زیر دریافت کنید:
https://goo.gl/T7HtTW
📌شناخت و کنش مشارکتی با حساسیت جنسیتی
🔸مفاهیمی همچون مشارکت و توانمندسازی در حوزه مسائل جنسیتی، چند سالی است که به اشکال مختلف مورد توجه قرار گرفته و توسط مسئولان دولتی، دانشگاهیان، رسانهها و کنشگران مستقل در فضاهای گوناگونی کاربرد پیدا کرده است.
🔸هرچند به دلیل محدودیت منابع و همچنین قدرت تبلیغات نهادهای دولتی، عمدتاً روایتی دولتی درباره این مفاهیم رواج دارد. به طوری که بیشتر منابع و متونی که در حوزه تحلیل جنسیتی، رهیافت مشارکتی توانمندسازی زنان در کشور موجود است توسط نهادها یا کارگزاران دولتی تهیه و تدوین شده است.
🔸از این رو، رویکرد غالب این منابع مبتنی بر دیدگاههای «توسعه ای» است و مخاطبان یا کاربران اصلی آنها نیز کارکنان یا کارگزاران دولتی فرض گرفته شدهاند. در نتیجه منابع مناسب و مستقل توسعهای «کمتری در اختیار کنشگران مدنی قرار دارد.
🔸ترجمه مجموعه مقاالت حاضر، گامی اولیه برای دسترسی بیشتر به برخی منابع مستقل و با رویکردی «از پائین» و «حق محور» در این زمینه است. توافق در مورد ترجمه این منابع در جریان کارگاهی آموزشی با عنوان «مشارکت، آگاهی جنسیتی و توانمندسازی زنان» که توسط «انجمن زنان سورا» در بهمن 1394 برگزار شد، حاصل شد.
🔸تعدادی از شرکتکنندگان در این کارگاه تصمیم گرفتند برخی منابع مرتبط و حائز اهمیت در این زمینه را ترجمه و منتشر کنند. در این مجموعه، شش مقاله کلیدی در این زمینه انتخاب و ترجمه شده است.
🔸مقالاتی از نویسندگان صاحب نظر در این حوزه همچون بل هوکس، رابین مک تاگارد، نایلا کبیر، وندی فریزبی، ایرنه گویجت و کارولین موزر. اگرچه هر کدام از این مقالات مستقل از هم هستند و به سادگی با یک عنوان و سرفصل دسته بندی نمیشوند، اما فصل مشترک همه آنها پرداختن به ضرورت مشارکت و توانمندسازی از پائین در حوزه #مسائل_جنسیتی و زنان است.
نسخه دیجیتالی مجموعه این مقالات را میتوانید از لینک زیر دریافت کنید:
https://goo.gl/T7HtTW
« #جنسیت در #تئاتر ایران»
نگاهی به نمایش"یک دقیقه و۱۳ ثانیه"
دکترشهرام گیل آبادی
نجمه گودرزی
نازنین سهامی زاده
دوشنبه۲۷اذر، ساعت۱۷-۱۵
سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی ایران
@bidarzani
@womenwatcher
نگاهی به نمایش"یک دقیقه و۱۳ ثانیه"
دکترشهرام گیل آبادی
نجمه گودرزی
نازنین سهامی زاده
دوشنبه۲۷اذر، ساعت۱۷-۱۵
سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی ایران
@bidarzani
@womenwatcher
زنان #فیلمساز پیشگام جهان را بشناسیم:
📌لاریسا شپیتکو کارگردان ایرانی- اوکراینی
✍️ بنفشه جمالی
@bidarzani
🔸جنجالی، غیرمتعارف، خیرهکننده و هیجانی اینها توصیفاتی است که منتقدان برای سبک فیلمسازی« لاریسا شپیتکو» به کاربردهاند.
🔸شپیتکو یکی از فیلمسازان کمتر شناخته شده بنیانگذار موج نو سینمای شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ است. سینمایی که با نامهایی چون «تارکوفسکی»، «الم کلیموف» و« مارلن خوتسیف » پیوند خورده است.
🔸لاریسا شپیتکو در ششم ژانویه ۱۹۳۸ در خانوادهای ایرانی- اوکراینی متولد شد. پدرش افسری ایرانی بود که او و خانوادهاش را هنگامیکه لاریسا بسیار کوچک بود برای همیشه ترک کرد.
🔸شپیتکو در سال۱۹۵۵برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و در آکادمی فیلم مسکو ثبتنام کرد.در سال۱۹۵۸شپیتکو برای تحصیل در رشته کارگردانی به موسسه سینماتوگرافی وارد شد. همان موسسهای که چند سال قبل آندره تارکوفسکی در آن تحصیل کرده بود.
🔸لاریسا در سال ۱۹۶۳ فیلم «گرما» را بهعنوان فیلم فارغالتحصیلیاش ساخت. فیلمی که بر اساس داستان کوتاهی از رماننویس مشهور قرقیزستانی «چنگیز آیتماتف » ساخته شده بود. گرما فیلمی است با درون مایه ضداستبدادی که شپتیکو در آن جدال دانشآموزی هفده ساله را با مامور استالینیستی مزارع اشتراکی به تصویر میکشد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۶۶ دومین فیلم خود را با عنوان «بالها» کارگردانی کرد. فیلمی که شاید بتوان آن را زنانهترین فیلم شپیتکو دانست.بالها بر اساس زندگی«نادیژا پتروخین» خلبان سابق ارتش روسیه ساخته است. زن خلبانی که پس از اتمام جنگ دچار از خود بیگانگی شده است و نمیتواند با دنیای پس از جنگ و ارزشهای آن کنار بیاید. بالها فیلمی در رابطه با از دست دادن و بیگانگی است.
🔸در سال ۱۹۶۷لاریسا شپیتکو فیلم «آغاز عصر ناشناخته» را بر اساس داستانی از «آندره پلاتونوف» ساخت. فیلمی که با ساخت آن شپیتکو برای اولین بار در دوره فیلمسازی خود طعم سانسور و توقیف را چشید. آغاز عصر ناشناخته تا بیست سال پس از ساخت آن و تا سال ۱۹۸۷ مجال نمایش پیدا نکرد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۷۶ «عروج» را کارگردانی کرد. فیلمی که بهترین و درخشندهترین فیلم شپیتکو نام گرفته است. عروج داستان زندگی دو پارتیزان است که به دست سربازان دشمن میافتند. دو شخصیت اصلی داستان در زیر شکنجه سربازان دشمن باید میان وفادار ماندن به ارزشهای خود و کشته شدن یا خیانت کردن و زنده ماندن دست به انتخاب بزنند. انتخابی که شپیتکو خود در فیلمهایش به آن دست زده است.
🔸شپیتکو در طول دوره #فیلمسازیاش هیچگاه با سیستم سرکوب و سانسور دولتی شوروی سازش نکرد. عدم سازشی که برایش توقیف و حذف فیلمهایش را به دنبال داشت.
🔸علیرغم موفقیت داخلی و بینالمللی فیلم عروج، مقامات شوروی ارسال فیلمهای شپیتکو به جشنوارههای جهانی را ممنوع کردند. عروج در سال ۱۹۶۷ جایزه خرس طلایی جشنواره برلین را از آن خود کرد.
🔸شپیتکو در دوران کارگردانیاش به #جنسیت خود نیز بسیار توجه داشته است و مدتها پیش از نظریه «نگاه خیره مردانه» لورا مالوی در خصوص سینمای نوین زنانه گفته است: « زنان بهعنوان نیمی از جامعه بشری میتوانند با نگاهی متفاوت به بازگویی جهان بپردازند و چیزهای شگفتانگیزی در جهان را آشکار کنند. هیچ مردی نمیتواند همچون زنان برخی نشانههای روانکاوانه را که در طبیعت انسان است ، به تصویر بکشد. »
🔸شپیتکو به دلیل ساخت فیلمهایش همواره از سوی حکومت استبدادی شوروی مورد تهدید قرار گرفت. به طوریکه او در سال ۱۹۷۸ در بلغارستان از یکی از دوستانش میخواهد چنانچه برای او و همسرش اتفاقی افتاد از پسرش مراقبت کند.
🔸چند ماه بعد شپیتکو در سن ۴۱ سالگی و در زمان ساخت آخرین فیلم خود در تصادف اتومبیلی به همراه اعضای تیم فیلمبرداریاش کشته شد.
🔸تارکوفسکی در دفتر خاطراتش در رابطه با مرگ شپیتکو نوشت: امروز روزی است که لاریسا شپیتکو به همراه پنج تن از اعضای گروهش. به خاک سپرده شد.
برای دانلود فیلم عروج به لینک زیر مراجعه کنید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28152&rhash=3ec4f87be6d7d1
📌لاریسا شپیتکو کارگردان ایرانی- اوکراینی
✍️ بنفشه جمالی
@bidarzani
🔸جنجالی، غیرمتعارف، خیرهکننده و هیجانی اینها توصیفاتی است که منتقدان برای سبک فیلمسازی« لاریسا شپیتکو» به کاربردهاند.
🔸شپیتکو یکی از فیلمسازان کمتر شناخته شده بنیانگذار موج نو سینمای شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ است. سینمایی که با نامهایی چون «تارکوفسکی»، «الم کلیموف» و« مارلن خوتسیف » پیوند خورده است.
🔸لاریسا شپیتکو در ششم ژانویه ۱۹۳۸ در خانوادهای ایرانی- اوکراینی متولد شد. پدرش افسری ایرانی بود که او و خانوادهاش را هنگامیکه لاریسا بسیار کوچک بود برای همیشه ترک کرد.
🔸شپیتکو در سال۱۹۵۵برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و در آکادمی فیلم مسکو ثبتنام کرد.در سال۱۹۵۸شپیتکو برای تحصیل در رشته کارگردانی به موسسه سینماتوگرافی وارد شد. همان موسسهای که چند سال قبل آندره تارکوفسکی در آن تحصیل کرده بود.
🔸لاریسا در سال ۱۹۶۳ فیلم «گرما» را بهعنوان فیلم فارغالتحصیلیاش ساخت. فیلمی که بر اساس داستان کوتاهی از رماننویس مشهور قرقیزستانی «چنگیز آیتماتف » ساخته شده بود. گرما فیلمی است با درون مایه ضداستبدادی که شپتیکو در آن جدال دانشآموزی هفده ساله را با مامور استالینیستی مزارع اشتراکی به تصویر میکشد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۶۶ دومین فیلم خود را با عنوان «بالها» کارگردانی کرد. فیلمی که شاید بتوان آن را زنانهترین فیلم شپیتکو دانست.بالها بر اساس زندگی«نادیژا پتروخین» خلبان سابق ارتش روسیه ساخته است. زن خلبانی که پس از اتمام جنگ دچار از خود بیگانگی شده است و نمیتواند با دنیای پس از جنگ و ارزشهای آن کنار بیاید. بالها فیلمی در رابطه با از دست دادن و بیگانگی است.
🔸در سال ۱۹۶۷لاریسا شپیتکو فیلم «آغاز عصر ناشناخته» را بر اساس داستانی از «آندره پلاتونوف» ساخت. فیلمی که با ساخت آن شپیتکو برای اولین بار در دوره فیلمسازی خود طعم سانسور و توقیف را چشید. آغاز عصر ناشناخته تا بیست سال پس از ساخت آن و تا سال ۱۹۸۷ مجال نمایش پیدا نکرد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۷۶ «عروج» را کارگردانی کرد. فیلمی که بهترین و درخشندهترین فیلم شپیتکو نام گرفته است. عروج داستان زندگی دو پارتیزان است که به دست سربازان دشمن میافتند. دو شخصیت اصلی داستان در زیر شکنجه سربازان دشمن باید میان وفادار ماندن به ارزشهای خود و کشته شدن یا خیانت کردن و زنده ماندن دست به انتخاب بزنند. انتخابی که شپیتکو خود در فیلمهایش به آن دست زده است.
🔸شپیتکو در طول دوره #فیلمسازیاش هیچگاه با سیستم سرکوب و سانسور دولتی شوروی سازش نکرد. عدم سازشی که برایش توقیف و حذف فیلمهایش را به دنبال داشت.
🔸علیرغم موفقیت داخلی و بینالمللی فیلم عروج، مقامات شوروی ارسال فیلمهای شپیتکو به جشنوارههای جهانی را ممنوع کردند. عروج در سال ۱۹۶۷ جایزه خرس طلایی جشنواره برلین را از آن خود کرد.
🔸شپیتکو در دوران کارگردانیاش به #جنسیت خود نیز بسیار توجه داشته است و مدتها پیش از نظریه «نگاه خیره مردانه» لورا مالوی در خصوص سینمای نوین زنانه گفته است: « زنان بهعنوان نیمی از جامعه بشری میتوانند با نگاهی متفاوت به بازگویی جهان بپردازند و چیزهای شگفتانگیزی در جهان را آشکار کنند. هیچ مردی نمیتواند همچون زنان برخی نشانههای روانکاوانه را که در طبیعت انسان است ، به تصویر بکشد. »
🔸شپیتکو به دلیل ساخت فیلمهایش همواره از سوی حکومت استبدادی شوروی مورد تهدید قرار گرفت. به طوریکه او در سال ۱۹۷۸ در بلغارستان از یکی از دوستانش میخواهد چنانچه برای او و همسرش اتفاقی افتاد از پسرش مراقبت کند.
🔸چند ماه بعد شپیتکو در سن ۴۱ سالگی و در زمان ساخت آخرین فیلم خود در تصادف اتومبیلی به همراه اعضای تیم فیلمبرداریاش کشته شد.
🔸تارکوفسکی در دفتر خاطراتش در رابطه با مرگ شپیتکو نوشت: امروز روزی است که لاریسا شپیتکو به همراه پنج تن از اعضای گروهش. به خاک سپرده شد.
برای دانلود فیلم عروج به لینک زیر مراجعه کنید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28152&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
معرفی لاریسا شپیتکو کارگردان ایرانی- اوکراینی/ بنفشه جمالی
جنجالی، غیرمتعارف، خیرهکننده و هیجانی اینها توصیفاتی است که منتقدان برای سبک فیلمسازی« لاریسا شپیتکو» به کاربردهاند. شپیتکو یکی از فیلمسازان کمتر شناخته شده بنیانگذار موج نو سینمای شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ است. سینمایی که با نامهایی چون «تارکوفسکی»، «الم…