🟣 فراخوان روز جهانی زن
در همراهی با قیام #زن_زندگی_آزادی و در اعتراض به سرکوب دانشآموزان و زنان
▪️چهارشنبه، ۱۷ اسفند، ساعت ۶ عصر، رشت میادین اصلی شهر
#زنان_گیلان
@bidarzani
در همراهی با قیام #زن_زندگی_آزادی و در اعتراض به سرکوب دانشآموزان و زنان
▪️چهارشنبه، ۱۷ اسفند، ساعت ۶ عصر، رشت میادین اصلی شهر
#زنان_گیلان
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
بیدارزنی
اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)/ شکیبا عسگرپور - بیدارزنی
این مقاله مروری است به حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران و روند طرد زنان از بازار کار رسمی به بازار کار غیررسمی طی چهار دهه گذشته.
🟣 مواجههی رادیکال با خانهداری
✍🏽 زهره اسدپور
#بیدارزنی : از متن: «راهحلهای مختلفی برای بهبود شرایط زنان خانهدار و یا به طور کلی حل مساله کار خانگی ارائه میشود. جلب مشارکت مردان در انجام امور خانه و یا پرداخت دستمزد به زنان خانهدار دو راهحل معروف برای این مسالهاند که در ادامه به آنها میپردازیم و میگوییم که چرا این دو راهحل، پاسخی رادیکال به مساله کارخانگی و زنان خانهدار نمیدهد.
تردیدی نیست که زنانه کردن کار خانگی در خدمت فرودستسازی بیشتر زنان است و باید با آن مقابله کرد. از این رو جلب مشارکت مردان در کار خانگی در جهت کم کردن بار کار خانگی برای زنان است و از این رو بسیار ضروری و ارزشمند. اما توقف در این نقطه و ندیدن ارتباط میان کار خانگی و جامعهی سرمایهداری و نقشی که کار خانگی و خانهداری در ابقای سرمایهداری دارد، تقلیل مساله کار خانگی به موضوعی میان زنان و مردان است که نقش جامعه را نادیده میگیرد.
پرداخت دستمزد به زنان خانهدار نیز گرچه گامی در جهت به رسمیت شناختن ارزش تولیدی کار خانگی است؛ اما به جای اینکه در جهت کوچک کردن یا محو کار خانگی باشد آن را تثبیت میکند و پاسخی برای اشکالات متعدد این کار، از جمله انجام آن در تنهایی و بدون روابط ارگانیک با دیگر کارگران، نیست. پاسخ رادیکال به مساله زنان خانهدار، نباید نقش جامعه سرمایهداری را نادیده بگیرد و باید بتواند نگاه سودانگارانه به کار خانگی را نیز به چالش بکشد.
پاسخ رادیکال به مساله کار خانگی در درجه اول کوچکتر کردن کار خانگی از طریق اجتماعی کردن آن است. بسیاری از مسئولیتهای زنان خانهدار در اصل مسئولیتهای اجتماع است. وظایفی چون آموزش کودکان یا خدمات مراقبتی از بیماران و سالمندان از حیطهی وظایف خانگی باید خارج شوند. به عبارت سادهتر، تمام آموزش کودکان باید در مدارس رایگان و با کیفیت انجام بگیرد و هیچ وظیفهی تکمیلیای بر دوش مادران در این مورد نباید باشد. آموزش و پرورش رایگان باید به سنین پیش از دبستان نیز کشیده شود...»
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/45182
#روزجهانی_کارگر
#زنان_خانهدار #کار_خانگی #استثمار_و_سرمایهداری
@bidarzani
✍🏽 زهره اسدپور
#بیدارزنی : از متن: «راهحلهای مختلفی برای بهبود شرایط زنان خانهدار و یا به طور کلی حل مساله کار خانگی ارائه میشود. جلب مشارکت مردان در انجام امور خانه و یا پرداخت دستمزد به زنان خانهدار دو راهحل معروف برای این مسالهاند که در ادامه به آنها میپردازیم و میگوییم که چرا این دو راهحل، پاسخی رادیکال به مساله کارخانگی و زنان خانهدار نمیدهد.
تردیدی نیست که زنانه کردن کار خانگی در خدمت فرودستسازی بیشتر زنان است و باید با آن مقابله کرد. از این رو جلب مشارکت مردان در کار خانگی در جهت کم کردن بار کار خانگی برای زنان است و از این رو بسیار ضروری و ارزشمند. اما توقف در این نقطه و ندیدن ارتباط میان کار خانگی و جامعهی سرمایهداری و نقشی که کار خانگی و خانهداری در ابقای سرمایهداری دارد، تقلیل مساله کار خانگی به موضوعی میان زنان و مردان است که نقش جامعه را نادیده میگیرد.
پرداخت دستمزد به زنان خانهدار نیز گرچه گامی در جهت به رسمیت شناختن ارزش تولیدی کار خانگی است؛ اما به جای اینکه در جهت کوچک کردن یا محو کار خانگی باشد آن را تثبیت میکند و پاسخی برای اشکالات متعدد این کار، از جمله انجام آن در تنهایی و بدون روابط ارگانیک با دیگر کارگران، نیست. پاسخ رادیکال به مساله زنان خانهدار، نباید نقش جامعه سرمایهداری را نادیده بگیرد و باید بتواند نگاه سودانگارانه به کار خانگی را نیز به چالش بکشد.
پاسخ رادیکال به مساله کار خانگی در درجه اول کوچکتر کردن کار خانگی از طریق اجتماعی کردن آن است. بسیاری از مسئولیتهای زنان خانهدار در اصل مسئولیتهای اجتماع است. وظایفی چون آموزش کودکان یا خدمات مراقبتی از بیماران و سالمندان از حیطهی وظایف خانگی باید خارج شوند. به عبارت سادهتر، تمام آموزش کودکان باید در مدارس رایگان و با کیفیت انجام بگیرد و هیچ وظیفهی تکمیلیای بر دوش مادران در این مورد نباید باشد. آموزش و پرورش رایگان باید به سنین پیش از دبستان نیز کشیده شود...»
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/45182
#روزجهانی_کارگر
#زنان_خانهدار #کار_خانگی #استثمار_و_سرمایهداری
@bidarzani
بیدارزنی
اجتماعی کردن کار خانگی - مواجههی رادیکال با خانهداری - زهره اسدپور - بیدارزنی
پاسخ رادیکال به خانهداری، کوچک کردن آن از طریق اجتماعی کردن کار خانگی و پرداخت بیمهی بیکاری و حرفهآموزی و جذب زنان در بازار کار است.
🟣 زنان کارگر بلوچ و بیگاری در نخلستانها
از متن: «اما در میان کارگران زن، برخی از زنان کارگر هستند که از ستم مضاعفی رنج میبرند. آنها زنانی هستند که در نظام سنتی کاستی به بردگی گرفته شده بودند و با اصطلاحات تبعیضآمیزی همچون «مولدهای خانهزاد» خوانده میشدند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با تغییر مناسبات زمینداری و ارباب رعیتی این زنان اصطلاحا «آزاد» شدند، اما ثمره این آزادی دستیبابی به حقوقی برابر با سایرین نبود.
در لایههای زیرین ساختار متصلب کاستی موجود و همچنین به مدد نظام طبقاتی و اقتصاد غارتگرانه که زیست روزمره و امکان زندگی برابر را از انسانها سلب میکند، این مناسبات و نظم کهن به شکلی نو بازتولید میشوند. امروز کارگر «خانهزاد» پیشین، تبدیل به کارگر ارزان سرپرست خانوار شده و همچنان از اجتماع رانده است. این زنان که در روستاها کارگران فصلی هستند، در سایر ماههای سال در خدمت اربابان گذشته خود هستند. آنها کارهای نامرئی زیادی نیز انجام میدهند و در ازای این کارها مبلغی ناچیز و خیلی کمتر از بهای کار و خدمتشان دریافت میکنند.
بدین ترتیب کاست و طبقه تاثیر مستقیمی بر استثمار و بیگاری زنان کارگر دارد. زن کارگر بلوچ به واسطه بیحقسازی ساختاری (از جمله در حوزههای: جنسی و جنسیتی، دولتی، طبقاتی، کاستی، ملی) به نیروی کار ارزانی تبدیل شده است که در طی سالها به انباشت سود برای زمینداران و صاحبان ثروت منجر شده است. او حتی فاقد آن دسته از حقوقی است که نمایشی روی کاغذ به کارگران داده میشود! غارت مضاعفی که او تجربه میکند، کار مولد و سودآور او را در چرخه اقتصاد بیگاری انداخته است. در این میان او نه تنها هیچ پشتوانه تشکیلاتی در برابر این بهرهکشی اقتصادی ندارد، بلکه بدن جنسیتمند او، در درون مناسبات اجتماعی پدرسالارانه به انقیاد تام درآمده است. سیاست رهایی کارگران و مبارزه علیه ستم سرمایهدارانه و استثمارگر، باید رنجها و نیروی کار این زنان را در تحلیلهای خود در نظر بگیرد و برای سرنگونی چنین نظامی با آنها همبستگی داشته باشد...»
▪️منبع: دسگوهاران
https://bit.ly/3Bpb0z7
#زنان_کارگر
#ستم_طبقاتی
#زنان_کارگر_بلوچ
@bidarzani
از متن: «اما در میان کارگران زن، برخی از زنان کارگر هستند که از ستم مضاعفی رنج میبرند. آنها زنانی هستند که در نظام سنتی کاستی به بردگی گرفته شده بودند و با اصطلاحات تبعیضآمیزی همچون «مولدهای خانهزاد» خوانده میشدند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با تغییر مناسبات زمینداری و ارباب رعیتی این زنان اصطلاحا «آزاد» شدند، اما ثمره این آزادی دستیبابی به حقوقی برابر با سایرین نبود.
در لایههای زیرین ساختار متصلب کاستی موجود و همچنین به مدد نظام طبقاتی و اقتصاد غارتگرانه که زیست روزمره و امکان زندگی برابر را از انسانها سلب میکند، این مناسبات و نظم کهن به شکلی نو بازتولید میشوند. امروز کارگر «خانهزاد» پیشین، تبدیل به کارگر ارزان سرپرست خانوار شده و همچنان از اجتماع رانده است. این زنان که در روستاها کارگران فصلی هستند، در سایر ماههای سال در خدمت اربابان گذشته خود هستند. آنها کارهای نامرئی زیادی نیز انجام میدهند و در ازای این کارها مبلغی ناچیز و خیلی کمتر از بهای کار و خدمتشان دریافت میکنند.
بدین ترتیب کاست و طبقه تاثیر مستقیمی بر استثمار و بیگاری زنان کارگر دارد. زن کارگر بلوچ به واسطه بیحقسازی ساختاری (از جمله در حوزههای: جنسی و جنسیتی، دولتی، طبقاتی، کاستی، ملی) به نیروی کار ارزانی تبدیل شده است که در طی سالها به انباشت سود برای زمینداران و صاحبان ثروت منجر شده است. او حتی فاقد آن دسته از حقوقی است که نمایشی روی کاغذ به کارگران داده میشود! غارت مضاعفی که او تجربه میکند، کار مولد و سودآور او را در چرخه اقتصاد بیگاری انداخته است. در این میان او نه تنها هیچ پشتوانه تشکیلاتی در برابر این بهرهکشی اقتصادی ندارد، بلکه بدن جنسیتمند او، در درون مناسبات اجتماعی پدرسالارانه به انقیاد تام درآمده است. سیاست رهایی کارگران و مبارزه علیه ستم سرمایهدارانه و استثمارگر، باید رنجها و نیروی کار این زنان را در تحلیلهای خود در نظر بگیرد و برای سرنگونی چنین نظامی با آنها همبستگی داشته باشد...»
▪️منبع: دسگوهاران
https://bit.ly/3Bpb0z7
#زنان_کارگر
#ستم_طبقاتی
#زنان_کارگر_بلوچ
@bidarzani
Telegraph
زنان کارگر بلوچ و بیگاری در نخلستانها
در موسم برداشت خرما، زمانی که صاحبان نخلستانها، دلالان و تاجران برای کار بر روی زمین به کارگر نیاز دارند، معادلات به کارگیری نیروی کار متفاوت میشود. کارفرمایان ترجیح میدهند زنان بیشتری را استخدام کنند و از نیروی کار آنان استفاده کنند. در ادامه منطق چنین…
Forwarded from نقد
▫️ زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری:
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری
ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی ترجمهی: فرزانه راجی این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته …
🟣 حجاب اجباری، عامل مرگ یک زن کارگر ۲۶ ساله
یک زن کارگر ۲۶ ساله اهل نیشابور، حین کار با دستگاه تزریق پلاستیک مصدوم شد و جان خود را از دست داد.
بهگزارش خبرگزاری ایلنا: «این کارگر در حین کار با دستگاه دکل (تزریق پلاستیک )، به علت گیر کردن شال و کشیده شدن به داخل دستگاه، به شدت مصدوم و دقایقی بعد در محل کار جان باخت».
▪️پیشتر در ۱۷ آبان ۱۴۰۰ نیز، #مرضیه_طاهریان کارگر ۲۱سالهی کارخانهی نساجی کویر سمنان، به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه و آسیب مغزی جان خود را از دست داد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر #حجاب_اجباری
#تبعیض_سیستماتیک
@bidarzani
یک زن کارگر ۲۶ ساله اهل نیشابور، حین کار با دستگاه تزریق پلاستیک مصدوم شد و جان خود را از دست داد.
بهگزارش خبرگزاری ایلنا: «این کارگر در حین کار با دستگاه دکل (تزریق پلاستیک )، به علت گیر کردن شال و کشیده شدن به داخل دستگاه، به شدت مصدوم و دقایقی بعد در محل کار جان باخت».
▪️پیشتر در ۱۷ آبان ۱۴۰۰ نیز، #مرضیه_طاهریان کارگر ۲۱سالهی کارخانهی نساجی کویر سمنان، به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه و آسیب مغزی جان خود را از دست داد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر #حجاب_اجباری
#تبعیض_سیستماتیک
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 حجاب اجباری زنان را میکشد: روایت جانباختن زهرا قرباغی، کارگر کارگاه تولید لوله پولیکا
حجاب اجباری یک عامل ناامنکننده در فضاهای کارگری است. تاکنون چند زن به دلیل حجاب اجباری جان خود را در محیطهای کاری از دست دادهاند. این روایتی درباره زهرا قرباغی است:
⚪️ زهرا قرباغی، کارگر ۲۶ ساله، متولد روستای تقی آباد سالار از توابع شهر فیروزه در استان خراسان رضوی، از مدتی پیش بههمراه همسرش، ابوالفضل و دو فرزند خردسالش، برای کار در یک کارگاه تولید لولههای پولیکا به نیشابور نقل مکان کرده بود. او روز یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، بهدلیل گیر کردن شال (حجاب اجباری) در دستگاه دکلِ تزریق پلاستیک، جان خود را از دست داد و یکروز بعد در روستای زادگاهش بهخاک سپرده شد.
این روایت، خلاصهای از زندگی و مرگ یک زن کارگر در نیشابور است که توسط زمانه احراز هویت شده است.
یک منبع نزدیک به این کارگر جانباخته در نیشابور که نخواست نامش فاش شود، درباره چگونگی جانباختن زهرا قرباغی به زمانه میگوید:
▪️زهرا همیشه با مقنعه باید سرکار حاضر میشد اما آن روز برای اینکه فرزند خود را به دکتر ببرد، مرخصی ساعتی گرفت و یک ربع مانده به پایان شیفت کاری به کارگاه بازگشت. زهرا با عجله به سرکار خود برگشت و فرصت نداشت تا شال خود را با مقنعه عوض کند.
بهگفته این منبع مطلع، شال زهرا ناگهان داخل دستگاه تزریق پلاستیک گیر کرد و سر او کاملا متلاشی شد. همسر کارفرما هم همانموقع در کارگاه بود که با دیدن این صحنه غش کرد. پس از جانباختن این کارگر جوان، بهدنبال تماس با مرکز ۱۱۰، مأموران انتظامی به کارگاه آمده و بعد از تنظیم صورتجلسه، کارگاه را پلمپ کردند.
برپایه اعلام رسانههای دولتی در ایران، رضا علیزاده، جانشین فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور، روز یکشنبه ۱۴ خرداد ماه، از تشکیل پرونده قضائی برای این رویداد خبر داده است.
یکی از منابع مطلع اما در رابطه با آغاز روند قضائی این پرونده به زمانه میگوید:
کارفرما در برابر مأموران انتظامی اعلام کرد که تا فیلم دوربینهای مداربسته بازبینی نشود، هیچ چیزی را نمیپذیرد. یک روز بعد و بهدنبال شکایت خانواده زهرا قرباغی، پس از بررسی فیلم دوربینها توسط قاضی دادگاه، کارفرما، "اتفاقی بودن حادثه" را تأیید و پرداخت غرامت نقدی را قبول کرد.
این منبع نزدیک به زهرا قرباغی، درباره وضعیت بیمه این کارگر جانباخته به زمانه میگوید:
زهرا پیش از این در یک تالار پذیرایی مشغول بهکار بود و همسرش هم در یک مبلشویی کار میکرد. او قبلا بیمه نداشت و کارفرمای تولید لوله پولیکا برای زهرا بیمه رد نکرده بود و فقط کارگاه خودش را بیمه کرده بود.
طبق تحقیقات انجام شده، در منطقه صنعتی کریمآباد، واقع در بلوار رسالت در شهرستان نیشابور، شمار زیادی کارگاه غیر مجاز، عمدتا برای تبدیل ضایعات پلاستیک به لوازم پلاستیکی نظیر لولههای آبیاری، جعبههای میوه و تولید کلید و پریز وجود دارد که اکثر کارگران شاغل در این کارگاهها، فاقد بیمه و با حداقل دستمزد مشغول بهکار هستند. همچنین پرس و جوها نشان میدهد درصد بالایی از این کارگران، زن هستند که کارفرمایان برای پرداخت دستمزد کمتر، آنها را استخدام کردهاند.
▪️برپایه اعلام منابع نزدیک به خانواده زهرا قرباغی، برادر ۱۶ ساله این زن کارگر هم که زیر سن قانونی و احتمالا بدون بیمه در پروژه در حال ساختِ «پدیده شاندیز» مشغول بهکار بوده، بهدلیل سقوط از ارتفاع، جان خود را از دست داده است.
⚪️ منبع: زمانه
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#تبعیض_سیستماتیک
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
حجاب اجباری یک عامل ناامنکننده در فضاهای کارگری است. تاکنون چند زن به دلیل حجاب اجباری جان خود را در محیطهای کاری از دست دادهاند. این روایتی درباره زهرا قرباغی است:
⚪️ زهرا قرباغی، کارگر ۲۶ ساله، متولد روستای تقی آباد سالار از توابع شهر فیروزه در استان خراسان رضوی، از مدتی پیش بههمراه همسرش، ابوالفضل و دو فرزند خردسالش، برای کار در یک کارگاه تولید لولههای پولیکا به نیشابور نقل مکان کرده بود. او روز یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، بهدلیل گیر کردن شال (حجاب اجباری) در دستگاه دکلِ تزریق پلاستیک، جان خود را از دست داد و یکروز بعد در روستای زادگاهش بهخاک سپرده شد.
این روایت، خلاصهای از زندگی و مرگ یک زن کارگر در نیشابور است که توسط زمانه احراز هویت شده است.
یک منبع نزدیک به این کارگر جانباخته در نیشابور که نخواست نامش فاش شود، درباره چگونگی جانباختن زهرا قرباغی به زمانه میگوید:
▪️زهرا همیشه با مقنعه باید سرکار حاضر میشد اما آن روز برای اینکه فرزند خود را به دکتر ببرد، مرخصی ساعتی گرفت و یک ربع مانده به پایان شیفت کاری به کارگاه بازگشت. زهرا با عجله به سرکار خود برگشت و فرصت نداشت تا شال خود را با مقنعه عوض کند.
بهگفته این منبع مطلع، شال زهرا ناگهان داخل دستگاه تزریق پلاستیک گیر کرد و سر او کاملا متلاشی شد. همسر کارفرما هم همانموقع در کارگاه بود که با دیدن این صحنه غش کرد. پس از جانباختن این کارگر جوان، بهدنبال تماس با مرکز ۱۱۰، مأموران انتظامی به کارگاه آمده و بعد از تنظیم صورتجلسه، کارگاه را پلمپ کردند.
برپایه اعلام رسانههای دولتی در ایران، رضا علیزاده، جانشین فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور، روز یکشنبه ۱۴ خرداد ماه، از تشکیل پرونده قضائی برای این رویداد خبر داده است.
یکی از منابع مطلع اما در رابطه با آغاز روند قضائی این پرونده به زمانه میگوید:
کارفرما در برابر مأموران انتظامی اعلام کرد که تا فیلم دوربینهای مداربسته بازبینی نشود، هیچ چیزی را نمیپذیرد. یک روز بعد و بهدنبال شکایت خانواده زهرا قرباغی، پس از بررسی فیلم دوربینها توسط قاضی دادگاه، کارفرما، "اتفاقی بودن حادثه" را تأیید و پرداخت غرامت نقدی را قبول کرد.
این منبع نزدیک به زهرا قرباغی، درباره وضعیت بیمه این کارگر جانباخته به زمانه میگوید:
زهرا پیش از این در یک تالار پذیرایی مشغول بهکار بود و همسرش هم در یک مبلشویی کار میکرد. او قبلا بیمه نداشت و کارفرمای تولید لوله پولیکا برای زهرا بیمه رد نکرده بود و فقط کارگاه خودش را بیمه کرده بود.
طبق تحقیقات انجام شده، در منطقه صنعتی کریمآباد، واقع در بلوار رسالت در شهرستان نیشابور، شمار زیادی کارگاه غیر مجاز، عمدتا برای تبدیل ضایعات پلاستیک به لوازم پلاستیکی نظیر لولههای آبیاری، جعبههای میوه و تولید کلید و پریز وجود دارد که اکثر کارگران شاغل در این کارگاهها، فاقد بیمه و با حداقل دستمزد مشغول بهکار هستند. همچنین پرس و جوها نشان میدهد درصد بالایی از این کارگران، زن هستند که کارفرمایان برای پرداخت دستمزد کمتر، آنها را استخدام کردهاند.
▪️برپایه اعلام منابع نزدیک به خانواده زهرا قرباغی، برادر ۱۶ ساله این زن کارگر هم که زیر سن قانونی و احتمالا بدون بیمه در پروژه در حال ساختِ «پدیده شاندیز» مشغول بهکار بوده، بهدلیل سقوط از ارتفاع، جان خود را از دست داده است.
⚪️ منبع: زمانه
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#تبعیض_سیستماتیک
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🟣 به گزارش کولبرنیوز، روز یکشنبه ۲۲ مردادماه ١۴٠٢، زبیده (اسمر) رحیمی، زن کولبر اهل روستای “زاوَر” از توابع شهر پاوه، که روز جمعه ۲۰ مردادماه ١۴٠٢ دچار سکته مغزی شده بود، سرانجام روز یکشنبه ۲۲ مردادماه ١۴٠٢ پس از سه روز دستوپنجه نرم کردن با مرگ در بیمارستان “امام رضا” شهر کرمانشاه درگذشت.
زبیده رحیمی از جمله زنان کولبری بود که سالها از طریق کولبری در نوارمرزی هورامان امرار معاش میکرد.
با استناد به آمار ثبت شده در کولبر نیوز در ٦ ماە نخست سال ٢٠٢٣ میلادی، جمعاً ٦١ کولبر در مناطق مرزی و مسیرهای بین جادهای استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بر اثر عواملی همچون تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی رژیم، بهمن و سرمازدگی، رفتن روی مین، سقوط از کوه و ارتفاع و سایر موارد کشته و زخمی شدهاند. از این تعداد جمعاً ١١ کولبر معادل (%۱٨) کشته و ۵٠ کولبر معادل (%۸٢) نیز زخمی شدهاند.از مجموع ۶١ کولبری که کشته و زخمی شدهاند ۴۲ مورد معادل (%۶۹) با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی صورت گرفته است.
#زنان_کولبر
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
زبیده رحیمی از جمله زنان کولبری بود که سالها از طریق کولبری در نوارمرزی هورامان امرار معاش میکرد.
با استناد به آمار ثبت شده در کولبر نیوز در ٦ ماە نخست سال ٢٠٢٣ میلادی، جمعاً ٦١ کولبر در مناطق مرزی و مسیرهای بین جادهای استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بر اثر عواملی همچون تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی رژیم، بهمن و سرمازدگی، رفتن روی مین، سقوط از کوه و ارتفاع و سایر موارد کشته و زخمی شدهاند. از این تعداد جمعاً ١١ کولبر معادل (%۱٨) کشته و ۵٠ کولبر معادل (%۸٢) نیز زخمی شدهاند.از مجموع ۶١ کولبری که کشته و زخمی شدهاند ۴۲ مورد معادل (%۶۹) با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی صورت گرفته است.
#زنان_کولبر
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 افزایش خودکشی زنان در افغانستان، با شدت گرفتن سیاستهای محرومیت و ممنوعیت توسط طالبان
به گزارش گاردین، بر اساس دادههای مراکز درمانی در افغانستان، پس از روی کار آمدن طالبان تعداد زنانی که خودکشی کردهاند یا قصد آن را دارند، افزایش یافته است.
مقامات طالبان اطلاعات و آمار مربوط به خودکشیها را منتشر نکردهاند و کارکنان مراکز درمانی و بیمارستانهای چند ولایت را نیز از اطلاعرسانی درباره آمارهای خودکشی منع کردهاند.
دستورهای طالبان برای محدودیت حضور زنان در جامعه از ممنوعیت تحصیل دختران گرفته تا منع ورود به پارکها، حمامها و سایر اماکن عمومی، وضعیت زنان افغانستان را هر روز دشوارتر از قبل کرده است.
نماینده این کشور در سازمان ملل گفته است که افغانستان در بحبوحه یک بحران سلامت روانی قرار دارد که ناشی از بحران حقوق زنان است.
او گفته است: «ما شاهدیم که تعداد فزایندهای از زنان و دختران، مرگ را بر زندگی در شرایط کنونی ترجیح میدهند.»
این گزارش افزوده که اغلب، بر این خودکشیها سرپوش گذاشته میشود، بهطوری که برخی از زنانی که اقدام به خودکشی میکنند، برای معالجه پذیرفته نمیشوند و آنهایی هم که میمیرند، ممکن است بدون نام و مشخصات دفن شوند. دادههای این گزارش حاکی از آن است که افغانستان به یکی از معدود کشورهای جهان تبدیل شده که در آن زنان بیشتر از مردان خودکشی میکنند.
خشونتهای خانوادگی و اجتماعی، فقر، از دست دادن آزادی و امید، افزایش ازدواج اجباری و زیر سن قانونی، زنان افغانستانی را در دو سال اخیر آسیبپذیرتر کرده است.
چند روز پیش، جمعی از فعالان حقوق زنان در شهر کابل گرد هم آمدند و شعارهای«طالبان خشونت علیه زنان را بس کنید» و«حمایت از طالبان نقض حقوق زنان» را سر دادند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_افغانستان
#ارتجاع_طالبان
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
@bidarzani
به گزارش گاردین، بر اساس دادههای مراکز درمانی در افغانستان، پس از روی کار آمدن طالبان تعداد زنانی که خودکشی کردهاند یا قصد آن را دارند، افزایش یافته است.
مقامات طالبان اطلاعات و آمار مربوط به خودکشیها را منتشر نکردهاند و کارکنان مراکز درمانی و بیمارستانهای چند ولایت را نیز از اطلاعرسانی درباره آمارهای خودکشی منع کردهاند.
دستورهای طالبان برای محدودیت حضور زنان در جامعه از ممنوعیت تحصیل دختران گرفته تا منع ورود به پارکها، حمامها و سایر اماکن عمومی، وضعیت زنان افغانستان را هر روز دشوارتر از قبل کرده است.
نماینده این کشور در سازمان ملل گفته است که افغانستان در بحبوحه یک بحران سلامت روانی قرار دارد که ناشی از بحران حقوق زنان است.
او گفته است: «ما شاهدیم که تعداد فزایندهای از زنان و دختران، مرگ را بر زندگی در شرایط کنونی ترجیح میدهند.»
این گزارش افزوده که اغلب، بر این خودکشیها سرپوش گذاشته میشود، بهطوری که برخی از زنانی که اقدام به خودکشی میکنند، برای معالجه پذیرفته نمیشوند و آنهایی هم که میمیرند، ممکن است بدون نام و مشخصات دفن شوند. دادههای این گزارش حاکی از آن است که افغانستان به یکی از معدود کشورهای جهان تبدیل شده که در آن زنان بیشتر از مردان خودکشی میکنند.
خشونتهای خانوادگی و اجتماعی، فقر، از دست دادن آزادی و امید، افزایش ازدواج اجباری و زیر سن قانونی، زنان افغانستانی را در دو سال اخیر آسیبپذیرتر کرده است.
چند روز پیش، جمعی از فعالان حقوق زنان در شهر کابل گرد هم آمدند و شعارهای«طالبان خشونت علیه زنان را بس کنید» و«حمایت از طالبان نقض حقوق زنان» را سر دادند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_افغانستان
#ارتجاع_طالبان
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای #فروغ_سمیع_نیا؛ راویِ روایتِ تبعیض
بر اساس متنی از #زهره_اسدپور منتشر شده در "دیدهبان آزار"
(نسخهی کمحجم)
#زن_زندگی_آزادی #زن_زیوش_ازایی #زنان_گیلان #جنبش_زنان #علیه_انقیاد #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
بر اساس متنی از #زهره_اسدپور منتشر شده در "دیدهبان آزار"
(نسخهی کمحجم)
#زن_زندگی_آزادی #زن_زیوش_ازایی #زنان_گیلان #جنبش_زنان #علیه_انقیاد #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
🟣 انتقال راحله راحمیپور از زندان اوین به بیمارستان
راحله راحمیپور زندانی سیاسی و (خواهر حسین راحمیپور از ناپدیدشدگان قهری و اعدامشدگان دهه شصت) از زندان اوین به بیمارستان منتقل شد.
روز چهارشنبه، چهارم بهمن ماه، راحله راحمیپور در پی حمله قلبی به بهداری زندان منتقل و پس از انجام نوار قلب به بیمارستان اعزام شد.
وی یکی از چهار زندانی سیاسی بند زنان اوین است که بالای ۷۰ سال سن دارد. او مبتلا به بیماریهای متعدد از جمله تومور مغزی بوده و تحت درمان است، اما برای تحمل حبس در بند زنان اوین بهسر میبرد.
راحله راحمیپور، یکی از زنان دادخواهی است که برای احقاق حق و اجرای عدالت، فعالیت کرده و اکنون به جرم دادخواهی در زندان است. برادر او در دهه ۶۰ اعدام شده و نوزاد بازمانده از او نیز در زندان ناپدید شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_دادخواه
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
راحله راحمیپور زندانی سیاسی و (خواهر حسین راحمیپور از ناپدیدشدگان قهری و اعدامشدگان دهه شصت) از زندان اوین به بیمارستان منتقل شد.
روز چهارشنبه، چهارم بهمن ماه، راحله راحمیپور در پی حمله قلبی به بهداری زندان منتقل و پس از انجام نوار قلب به بیمارستان اعزام شد.
وی یکی از چهار زندانی سیاسی بند زنان اوین است که بالای ۷۰ سال سن دارد. او مبتلا به بیماریهای متعدد از جمله تومور مغزی بوده و تحت درمان است، اما برای تحمل حبس در بند زنان اوین بهسر میبرد.
راحله راحمیپور، یکی از زنان دادخواهی است که برای احقاق حق و اجرای عدالت، فعالیت کرده و اکنون به جرم دادخواهی در زندان است. برادر او در دهه ۶۰ اعدام شده و نوزاد بازمانده از او نیز در زندان ناپدید شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_دادخواه
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 مروری بر وضعیت «زینب همرنگ»، فعال صنفی و معلم بازنشسته زندانی
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
متن پیشرو، یادداشتی ارسالی پیرامون وضعیت زینب همرنگ، از معلمان زندانی و فعالان صنفی فرهنگیان است. زینب همرنگ که برای تحمل ۵ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین محبوس است، در زمرهی معلمانی است که حتی در شرایط زندان نیز، همراهی و همدلی خود با اعتراضات دانشجویان، دانشآموزان و جامعه را از خاطر نبرده است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_زندانی_سیاسی
#یاد
@bidarzani
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
متن پیشرو، یادداشتی ارسالی پیرامون وضعیت زینب همرنگ، از معلمان زندانی و فعالان صنفی فرهنگیان است. زینب همرنگ که برای تحمل ۵ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین محبوس است، در زمرهی معلمانی است که حتی در شرایط زندان نیز، همراهی و همدلی خود با اعتراضات دانشجویان، دانشآموزان و جامعه را از خاطر نبرده است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_زندانی_سیاسی
#یاد
@bidarzani
Telegraph
مروری بر وضعیت «زینب همرنگ»، فعال صنفی و معلم بازنشسته زندانی
«زینب همرنگ، معلم زندانی ۵۰ساله، اهل شهرستان مغان در استان اردبیل و ساکن تهران، از فعالین صنفی فرهنگیان است. بازداشت اول زینب، بهدلیل پیگیری مطالبات معلمان، اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی و شرکت در تجمعی مسالمتآمیز در اعتراض به این فاجعه، در تاریخ…
Forwarded from نقد
▫️ سکوت فمینیسم غربی در مواجهه با غزه
▫️ به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن
7 مارس 2024
نوشتهی: مریم الدوساری
ترجمهی: مژگان بدیعی
🔸 از همان نخستین روزهای حمله به غزه، روایتی هراسآور از رسانههای غربی منتشر شد. در این روایت، اسرائیل همچون نماد تمدن بود که باید در مقابل اردوگاه عقبماندگی یعنی خاورمیانه میجنگید. برخی از نخبگان سیاسی غرب حتی تا آنجا پیش رفتند که مردم خاورمیانه را همردیف حیوانات تقلیل میدادند.
🔸 بهرغم هشدار دیوان بینالمللی دادگستری مبنی بر اینکه حمله اسرائیل به غزه میتواند نسلکشی تلقی شود، باز هم برخی از سرسختترین چهرههای فمینیسم غربی و مبارزه با خشونت جنسیتی فقط با زنان اسرائیلی اعلام همبستگی کردند؛ و حتی جامعهی جهانی را به سکوت در مقابل تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان اسرائیلی در 7 اکتبر متهم کردند. در ادامه باید توضیحی بدهم تا گفتههایم اشتباه برداشت نشود: در جایگاه یک فمینیست، همچنان به شعار «زنان را باور کن» ایمان دارم. برای ما محکومکردن سلاح تجاوز جنسی در جنگ غیرقابلمذاکره است، حتی در شرایط پیچیدهای که امکان شهادت مستقیم قربانیان ممکن نیست و شواهد از سوی نهادهایی مانند ارتش اسرائیل ارائه میشود.
🔸 با این حال، فقدان همدلی و خشم برای وضعیت اسفبار زنان و کودکان فلسطینی، واقعیتی را در فمینیسم غربی آشکار میکند: استاندارد دوگانهی تکاندهنده و شکست اخلاقی. هرچند این نخستین اهمالکاری فمینیستهای غربی نیست. این برداشت از فمینیسم بهطور تاریخی فقط موضوعات همسو با ذائقهی غربی را در اولویت قرار میدهد و معمولاً دغدغههای زنان رنگینپوست را نادیده میگیرد.
🔸 سکوت کسانی که باید در برابر خشونت تحمیلشده بر زنان و کودکان غزه، بیشترین صدا را داشته باشند؛ همراه با وسواس آنها بر حماس {بهجای فلسطین}، دقیقاً در تضاد با همان اصولی است که فمینیسم بر آن استوار شده است. همدلی آنها متظاهرانه از کنار سختیهای تصورناپذیر زنان فلسطینی میگذرد: گرسنگی، نبود آب سالم و کمبود شدید مایحتاج اولیه؛ تا آنجا که برخی از مردم غزه چیزی جز علف برای خوردن ندارند.
🔸 این سکوت کرکننده بیش از همه زوال اخلاقی فمینیسم غربی را آشکار میکند؛ که زنان فلسطینی را نادیده میگیرد و آنها را شایستهی همدلی نمیداند. و این باز هم به روند انسانزدایی از زنان فلسطینی دامن میزند. فمینیسمی که اکنون در دام جنگ قبیلهای گرفتار شده، گویی تعلقات قبیلهای را بر همبستگی در دفاع از آرمان انسان ترجیح میدهد. هرچند این سرخوردگی عمیقتر از اینهاست و به یک طیف سیاسی خاص هم محدود نمیشود.
🔸 اما دیگر زمان آن فرا رسیده که از این تقسیمبندیها فراتر برویم و به نام عدالت و همدلی جهانی با هم متحد شویم. و به یاد داشته باشیم که هستهی اصلی فمینیسم، باور خللناپذیر به کرامت، سربلندی و ارزش همهی زنان است، صرفنظر از جغرافیا و شرایط و نظام سیاسی که در آن زندگی میکنند…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3YF
#مریم_الدوساری #مژگان_بدیعی
#روزجهانی_زن #هشت_مارس #فمینیسم_غربی #زنان_فلسطینی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن
7 مارس 2024
نوشتهی: مریم الدوساری
ترجمهی: مژگان بدیعی
🔸 از همان نخستین روزهای حمله به غزه، روایتی هراسآور از رسانههای غربی منتشر شد. در این روایت، اسرائیل همچون نماد تمدن بود که باید در مقابل اردوگاه عقبماندگی یعنی خاورمیانه میجنگید. برخی از نخبگان سیاسی غرب حتی تا آنجا پیش رفتند که مردم خاورمیانه را همردیف حیوانات تقلیل میدادند.
🔸 بهرغم هشدار دیوان بینالمللی دادگستری مبنی بر اینکه حمله اسرائیل به غزه میتواند نسلکشی تلقی شود، باز هم برخی از سرسختترین چهرههای فمینیسم غربی و مبارزه با خشونت جنسیتی فقط با زنان اسرائیلی اعلام همبستگی کردند؛ و حتی جامعهی جهانی را به سکوت در مقابل تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان اسرائیلی در 7 اکتبر متهم کردند. در ادامه باید توضیحی بدهم تا گفتههایم اشتباه برداشت نشود: در جایگاه یک فمینیست، همچنان به شعار «زنان را باور کن» ایمان دارم. برای ما محکومکردن سلاح تجاوز جنسی در جنگ غیرقابلمذاکره است، حتی در شرایط پیچیدهای که امکان شهادت مستقیم قربانیان ممکن نیست و شواهد از سوی نهادهایی مانند ارتش اسرائیل ارائه میشود.
🔸 با این حال، فقدان همدلی و خشم برای وضعیت اسفبار زنان و کودکان فلسطینی، واقعیتی را در فمینیسم غربی آشکار میکند: استاندارد دوگانهی تکاندهنده و شکست اخلاقی. هرچند این نخستین اهمالکاری فمینیستهای غربی نیست. این برداشت از فمینیسم بهطور تاریخی فقط موضوعات همسو با ذائقهی غربی را در اولویت قرار میدهد و معمولاً دغدغههای زنان رنگینپوست را نادیده میگیرد.
🔸 سکوت کسانی که باید در برابر خشونت تحمیلشده بر زنان و کودکان غزه، بیشترین صدا را داشته باشند؛ همراه با وسواس آنها بر حماس {بهجای فلسطین}، دقیقاً در تضاد با همان اصولی است که فمینیسم بر آن استوار شده است. همدلی آنها متظاهرانه از کنار سختیهای تصورناپذیر زنان فلسطینی میگذرد: گرسنگی، نبود آب سالم و کمبود شدید مایحتاج اولیه؛ تا آنجا که برخی از مردم غزه چیزی جز علف برای خوردن ندارند.
🔸 این سکوت کرکننده بیش از همه زوال اخلاقی فمینیسم غربی را آشکار میکند؛ که زنان فلسطینی را نادیده میگیرد و آنها را شایستهی همدلی نمیداند. و این باز هم به روند انسانزدایی از زنان فلسطینی دامن میزند. فمینیسمی که اکنون در دام جنگ قبیلهای گرفتار شده، گویی تعلقات قبیلهای را بر همبستگی در دفاع از آرمان انسان ترجیح میدهد. هرچند این سرخوردگی عمیقتر از اینهاست و به یک طیف سیاسی خاص هم محدود نمیشود.
🔸 اما دیگر زمان آن فرا رسیده که از این تقسیمبندیها فراتر برویم و به نام عدالت و همدلی جهانی با هم متحد شویم. و به یاد داشته باشیم که هستهی اصلی فمینیسم، باور خللناپذیر به کرامت، سربلندی و ارزش همهی زنان است، صرفنظر از جغرافیا و شرایط و نظام سیاسی که در آن زندگی میکنند…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3YF
#مریم_الدوساری #مژگان_بدیعی
#روزجهانی_زن #هشت_مارس #فمینیسم_غربی #زنان_فلسطینی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سکوت فمینیسم غربی در مواجهه با غزه
به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن نوشتهی: مریم الدوساری ترجمهی: مژگان بدیعی تاریخ فمینیسم امپریالیستی همچون نواری ضبطشده است که مدام تکرار میشود، با همان اشتباهات و خطاهای همیشگی؛ بدون اینکه از گ…
🟣 دستت را از تنم، روانم و فکرم، بیرون بکش
نویسنده: شقایق. ک
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
راهپیمایی ۸ مارس در حالی در ترکیه برگزار شد که همین هفته گذشته، تنها در طی ۲۴ ساعت در یک روز، ۸ زن به طرز فجیعی توسط شوهران فعلی یا سابق خود به قتل رسیدند. دو تن از این زنان، توسط شوهران خود و مقابل دیدگان فرزندانشان به قتل رسیدند. دو نفر از این زنان با کارد سلاخی شدند و بقیه با سلاح گرم به قتل رسیدند.
بنا بر آمار منتشر شده از سوی پلتفرم (کشتار زنان را متوقف میکنیم): «تنها در دو ماه گذشته، ۱۰۵ زن در ترکیه به قتل رسیده یا به طرز مشکوکی جان باخته اند: ۵۲ تن در ماه ژانویه و ۵۳ تن در ماه فوریه».
در سال ۲۰۲۳ مرگ ۵۶۳ زن در ترکیه رسانهای شد که ۳۱۵ تن از آنان توسط مردان به قتل رسیده بودند و ۲۴۸ تن نیز به طرز مشکوکی جان باخته بودند. به این ترتیب، بهطور میانگین، ماهانه ۴۶ تا ۴۷ زن در ترکیه به قتل میرسند.
این آمار تنها سیاههای است که توسط رسانهها منتشر میشود و کسی از آمار دقیق قتلها که از رسانهها پنهان نگه داشته میشوند خبر ندارد. بیشتر این قتلها به دلایل ناموسی رخ می دهند و بر خلاف آنچه که رسانههای ترکیه سعی در نشان دادن آن دارند، این قتلها نه فقط در استانهای کردنشین ترکیه، بلکه در همهی استانها رخ میدهند. در میان ۸ زنی که در یک روز در هفته گذشته کشته شده بودند، تنها یکی از آنها از شهرهای باکور بود و بقیه متعلق به استانهای دیگر بودند.
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/iIKPX
#هشت_مارس
#زنان_ترکیه
#زنکشی #قتلهای_ناموسی
@bidarzani
نویسنده: شقایق. ک
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
راهپیمایی ۸ مارس در حالی در ترکیه برگزار شد که همین هفته گذشته، تنها در طی ۲۴ ساعت در یک روز، ۸ زن به طرز فجیعی توسط شوهران فعلی یا سابق خود به قتل رسیدند. دو تن از این زنان، توسط شوهران خود و مقابل دیدگان فرزندانشان به قتل رسیدند. دو نفر از این زنان با کارد سلاخی شدند و بقیه با سلاح گرم به قتل رسیدند.
بنا بر آمار منتشر شده از سوی پلتفرم (کشتار زنان را متوقف میکنیم): «تنها در دو ماه گذشته، ۱۰۵ زن در ترکیه به قتل رسیده یا به طرز مشکوکی جان باخته اند: ۵۲ تن در ماه ژانویه و ۵۳ تن در ماه فوریه».
در سال ۲۰۲۳ مرگ ۵۶۳ زن در ترکیه رسانهای شد که ۳۱۵ تن از آنان توسط مردان به قتل رسیده بودند و ۲۴۸ تن نیز به طرز مشکوکی جان باخته بودند. به این ترتیب، بهطور میانگین، ماهانه ۴۶ تا ۴۷ زن در ترکیه به قتل میرسند.
این آمار تنها سیاههای است که توسط رسانهها منتشر میشود و کسی از آمار دقیق قتلها که از رسانهها پنهان نگه داشته میشوند خبر ندارد. بیشتر این قتلها به دلایل ناموسی رخ می دهند و بر خلاف آنچه که رسانههای ترکیه سعی در نشان دادن آن دارند، این قتلها نه فقط در استانهای کردنشین ترکیه، بلکه در همهی استانها رخ میدهند. در میان ۸ زنی که در یک روز در هفته گذشته کشته شده بودند، تنها یکی از آنها از شهرهای باکور بود و بقیه متعلق به استانهای دیگر بودند.
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/iIKPX
#هشت_مارس
#زنان_ترکیه
#زنکشی #قتلهای_ناموسی
@bidarzani
Telegraph
دستت را از تنم، روانم و فکرم، بیرون بکش
bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣مروری بر وضعیت «فروغ تقیپور» زندانی سیاسی محبوس در اوین
فروغ تقیپور متولد ۱۳۷۳ و ساکن تهران است. او دارای مدرک کارشناسی حسابداری است و از زندانیان زن سیاسی محبوس در زندان اوین است.
وی اولین بار در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۹۸ همراه با مادرش «نسیم جباری» با یورش مامورین امنیتی در منزل بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
پس از نزدیک به دو ماه بازجویی، او به همراه مادرش و دو زن همپروندهای دیگر، به بند عمومی زندان قرچک منتقل شد. در این دوره - یعنی سال ۹۹ - جان زندانیان به دلیل شیوع کرونا تحتخطر بود و به تعدادی از زندانیان مرخصی تعلق گرفت اما با تبدیل قرار فروغ تقیپور به وثیقه، مخالفت کردند. او در زندان به کرونا مبتلا شد و بدون دسترسی به خدمات پزشکی، آسیبهای زیادی را متحمل شد. همچنین در مدت حبس در زندان قرچک، چندینبار مورد آزار و ضربوشتم زندانیان به دستور مسئولین زندان قرار گرفت.
۱۶ دیماه سال ۹۹، فروغ تقیپور همراه با مادرش در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست عموزاد به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اجتماع و تبانی از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق» محاکمه شد.
۲۴ اسفند همان سال حکم ۵ سال حبس به وی ابلاغ شد. او در دوره بازجویی نیز به دلیل فعالیتهای پیشین خانوادهاش در این سازمان، تحت فشار قرار گرفته بود.
فروغ تقیپور در زندان به دلیل بیماری و عدم دسترسی به درمان، متحمل آسیبهای جسمی زیادی شد. در تاریخ ۸ شهریور ماه ۱۴۰۱ بهدلیل بیماریهای گوارشی و هموروئید، دستور انتقال وی به بیمارستانی خارج زندان صادر شد اما به دلیل عدم موافقت وی با بستن دستبند و پابند، بعد از چند ساعت بدون درمان و رسیدگی پزشکی به زندان بازگشت.
با وجود دستور پزشک به درمان اما وی همچنان از رسیدگی پزشکی محروم مانده است و برای بار دوم بعد از کرونا سلامتیاش به خطر افتاد.
فروغ تقیپور در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ بعد از دستور عفو زندانیان سیاسی پس از حدود ۲ سال از زندان آزاد شد.
کمتر از ۶ ماه از آزادی او گذشته بود که مجددا در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ در جریان بازداشتهای پیش از سالگرد قیام ژینا دوباره بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد.
او در تاریخ ۱۸ آذر ماه در دادسرای اوین به ظن عضویت در گروههای مخالف نظام با اتهام «بغی» تفهیم اتهام شد. به گفتهی نرگس محمدی: «فروغ ۲ ماه را در انفرادی گذراند تا به این اتهام اعتراف کند».
در تاریخ ۲۷ بهمنماه ۱۴۰۲ او همراه با همپروندهای خود «مرضیه فارسی»، هر کدام با همین اتهام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند. این حکم در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری صادر شد.
هم اکنون این زندانی زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین دوران حکم ۱۵ ساله را میگذراند که تنها ۷ ماه از آن گذشته است…فروغ تقیپور ۲۹ ساله، باید تا ۴۴ سالگی یعنی تمام دوران جوانی و حتی میانسالیاش را در زندان بگذراند. وضعیتی که تنها نمونهی کوچکی از صدور احکام فلهای و حکمرانی به مددِ سرکوب حداکثری در جامعه است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_زندانی_سیاسی
#اعتراضات_سراسری
#یاد
@bidarzani
فروغ تقیپور متولد ۱۳۷۳ و ساکن تهران است. او دارای مدرک کارشناسی حسابداری است و از زندانیان زن سیاسی محبوس در زندان اوین است.
وی اولین بار در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۹۸ همراه با مادرش «نسیم جباری» با یورش مامورین امنیتی در منزل بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
پس از نزدیک به دو ماه بازجویی، او به همراه مادرش و دو زن همپروندهای دیگر، به بند عمومی زندان قرچک منتقل شد. در این دوره - یعنی سال ۹۹ - جان زندانیان به دلیل شیوع کرونا تحتخطر بود و به تعدادی از زندانیان مرخصی تعلق گرفت اما با تبدیل قرار فروغ تقیپور به وثیقه، مخالفت کردند. او در زندان به کرونا مبتلا شد و بدون دسترسی به خدمات پزشکی، آسیبهای زیادی را متحمل شد. همچنین در مدت حبس در زندان قرچک، چندینبار مورد آزار و ضربوشتم زندانیان به دستور مسئولین زندان قرار گرفت.
۱۶ دیماه سال ۹۹، فروغ تقیپور همراه با مادرش در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست عموزاد به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اجتماع و تبانی از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق» محاکمه شد.
۲۴ اسفند همان سال حکم ۵ سال حبس به وی ابلاغ شد. او در دوره بازجویی نیز به دلیل فعالیتهای پیشین خانوادهاش در این سازمان، تحت فشار قرار گرفته بود.
فروغ تقیپور در زندان به دلیل بیماری و عدم دسترسی به درمان، متحمل آسیبهای جسمی زیادی شد. در تاریخ ۸ شهریور ماه ۱۴۰۱ بهدلیل بیماریهای گوارشی و هموروئید، دستور انتقال وی به بیمارستانی خارج زندان صادر شد اما به دلیل عدم موافقت وی با بستن دستبند و پابند، بعد از چند ساعت بدون درمان و رسیدگی پزشکی به زندان بازگشت.
با وجود دستور پزشک به درمان اما وی همچنان از رسیدگی پزشکی محروم مانده است و برای بار دوم بعد از کرونا سلامتیاش به خطر افتاد.
فروغ تقیپور در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ بعد از دستور عفو زندانیان سیاسی پس از حدود ۲ سال از زندان آزاد شد.
کمتر از ۶ ماه از آزادی او گذشته بود که مجددا در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ در جریان بازداشتهای پیش از سالگرد قیام ژینا دوباره بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد.
او در تاریخ ۱۸ آذر ماه در دادسرای اوین به ظن عضویت در گروههای مخالف نظام با اتهام «بغی» تفهیم اتهام شد. به گفتهی نرگس محمدی: «فروغ ۲ ماه را در انفرادی گذراند تا به این اتهام اعتراف کند».
در تاریخ ۲۷ بهمنماه ۱۴۰۲ او همراه با همپروندهای خود «مرضیه فارسی»، هر کدام با همین اتهام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند. این حکم در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری صادر شد.
هم اکنون این زندانی زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین دوران حکم ۱۵ ساله را میگذراند که تنها ۷ ماه از آن گذشته است…فروغ تقیپور ۲۹ ساله، باید تا ۴۴ سالگی یعنی تمام دوران جوانی و حتی میانسالیاش را در زندان بگذراند. وضعیتی که تنها نمونهی کوچکی از صدور احکام فلهای و حکمرانی به مددِ سرکوب حداکثری در جامعه است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_زندانی_سیاسی
#اعتراضات_سراسری
#یاد
@bidarzani
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در محکومیت احکام ضد بشری علیه فعالان صنفی و فعالان زنان #گیلان
🔸 شصت سال زندان برای فعالان در حوزه #زنان
🔸 بیست سال زندان برای فعالان در کانون صنفی #معلمان
ناعقلانیت قدرت، ناانسانیت نهادهای وابسته بدان را بازتولید میکند، ابتذال در این احکام، "داد" را شرمگین تاریخ ساخته است.
نادانی حاکم بر زعامت سیاسی جامعه مانع از آن شده است تا فهم شود، فرایند تبدیلِ ترس به خشم، در بین مردم چنان فزونی یافته، که "هر آنچه سخت است و استوار دود می کند و به هوا میبرد".
حکومت تنها حق راستین خود را "مجازات" کردن، با هر ابزاری و با هر سنتی که صلاح میداند، قلمداد میکند. این نگرش از آنجا نشات گرفته که، شهروند گرگ حکومت است، این منطق فرمانروایی مُردنی است.
انسان امروز، قربانی خواست غیراخلاقی ِسیاستورزیهای شما مبتنی بر بقا با مجاز شمردن هر ابزاری نخواهد شد.
حق زندگیخواهی، حق اعتراض، حق نافرمانی در برابر استبداد مطلق، حق فریاد، حق استقامت، حق بهره گیری از شور زیستن، حق خودبسندگی فردی و اجتماعی، ما و فعالیتهای صنفی و مردمگرایانهی ما را باز تولید میکند.
راهی که تاکنون برای رهایی و برابری طی کردهایم، راهی است برگشتناپذیر، "ما" دیگر "آنی" نمیشویم که خواستِ نا عقلانی فرمانروایی "زورمحور" شماست.
🔸 احکام اخیر صادره از سوی دستگاه قضا، علیه فعالان حوزه زنان، و پیشتر علیه فرهنگیان در #گیلان، سماجت کودکانه حاکمیت در بهرهگیری از خشونت محض علیه تمامی نارضایتیهایی است که مردم ایران در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از خود نشان دادهاند. مردم آموختهاند، "از ترسیدن، بترسند. این یعنی: قدرت برساختن مردم.
🔸 شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، احکام ناعادلانه علیه فعالان حوزه زنان، #زهره_دادرس، #فروغ_سمیعنیا، #سارا_جهانی، #یاسمین_حشدری، #شیوا_شاه_سیا، #نگین_رضایی، #متین_یزدانی، #آزاده_چاووشیان، #زهرا_دادرس، #جلوه_جواهری، #هومن_طاهری
و اعضای کانون صنفی معلمان گیلان، #محمود_صدیقی_پور، #عزیز_قاسم_زاده، #علی_نهالی، #تیمور_باقری_کودکانی، #جواد_سعیدی، #طهماسب_سهرابی، #انوش_عادلی، #جهانبخش_لاجوردی، #غلامرضا_اکبر_زاده، #یداله_بهارستانی
قویا محکوم میکند
و اعلام میدارد این رویه، در اراده مردم تحتستم ایران، جهت به ثمر رساندن جنبش رهایی بخش و برابریطلب خویش، ذرهای خلل وارد نخواهد ساخت.
دهم فروردین ماه ۱۴۰۳
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔸 شصت سال زندان برای فعالان در حوزه #زنان
🔸 بیست سال زندان برای فعالان در کانون صنفی #معلمان
ناعقلانیت قدرت، ناانسانیت نهادهای وابسته بدان را بازتولید میکند، ابتذال در این احکام، "داد" را شرمگین تاریخ ساخته است.
نادانی حاکم بر زعامت سیاسی جامعه مانع از آن شده است تا فهم شود، فرایند تبدیلِ ترس به خشم، در بین مردم چنان فزونی یافته، که "هر آنچه سخت است و استوار دود می کند و به هوا میبرد".
حکومت تنها حق راستین خود را "مجازات" کردن، با هر ابزاری و با هر سنتی که صلاح میداند، قلمداد میکند. این نگرش از آنجا نشات گرفته که، شهروند گرگ حکومت است، این منطق فرمانروایی مُردنی است.
انسان امروز، قربانی خواست غیراخلاقی ِسیاستورزیهای شما مبتنی بر بقا با مجاز شمردن هر ابزاری نخواهد شد.
حق زندگیخواهی، حق اعتراض، حق نافرمانی در برابر استبداد مطلق، حق فریاد، حق استقامت، حق بهره گیری از شور زیستن، حق خودبسندگی فردی و اجتماعی، ما و فعالیتهای صنفی و مردمگرایانهی ما را باز تولید میکند.
راهی که تاکنون برای رهایی و برابری طی کردهایم، راهی است برگشتناپذیر، "ما" دیگر "آنی" نمیشویم که خواستِ نا عقلانی فرمانروایی "زورمحور" شماست.
🔸 احکام اخیر صادره از سوی دستگاه قضا، علیه فعالان حوزه زنان، و پیشتر علیه فرهنگیان در #گیلان، سماجت کودکانه حاکمیت در بهرهگیری از خشونت محض علیه تمامی نارضایتیهایی است که مردم ایران در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از خود نشان دادهاند. مردم آموختهاند، "از ترسیدن، بترسند. این یعنی: قدرت برساختن مردم.
🔸 شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، احکام ناعادلانه علیه فعالان حوزه زنان، #زهره_دادرس، #فروغ_سمیعنیا، #سارا_جهانی، #یاسمین_حشدری، #شیوا_شاه_سیا، #نگین_رضایی، #متین_یزدانی، #آزاده_چاووشیان، #زهرا_دادرس، #جلوه_جواهری، #هومن_طاهری
و اعضای کانون صنفی معلمان گیلان، #محمود_صدیقی_پور، #عزیز_قاسم_زاده، #علی_نهالی، #تیمور_باقری_کودکانی، #جواد_سعیدی، #طهماسب_سهرابی، #انوش_عادلی، #جهانبخش_لاجوردی، #غلامرضا_اکبر_زاده، #یداله_بهارستانی
قویا محکوم میکند
و اعلام میدارد این رویه، در اراده مردم تحتستم ایران، جهت به ثمر رساندن جنبش رهایی بخش و برابریطلب خویش، ذرهای خلل وارد نخواهد ساخت.
دهم فروردین ماه ۱۴۰۳
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
بيدارزنى
Photo
🟣 روایت زهره دادرس از تایید احکام فعالان زنان گیلان
«صبح پنجشنبه دهم اسفندماه۱۴۰۲، همراه خواهرانم در جایگاه متهم، در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت قرار گرفتیم. اتاق دادگاه کوچک بود و به همینخاطر، وکلا داخل اتاق دادگاه و ما بیرون در منتظر بودیم تا نوبت ما برسه. معرفی، طرح عناوین اتهامی، پاسخ و دفاع وکلای هر یک از ما بیش از یک ربع وقت نبرد و قاضی تصمیم داشت در یک جلسه به پرونده هر ۱۲نفر رسیدگی کند.
تجربه من از آن صبح پنجشنبه، تجربه تعامل دلنشین و دوستانه با حضور وکلای کاربلد و صمیمی بود که نهایت تلاششون رو کردند. دفاع وکلا انقدر قوی بود که وقتی از در اتاق دادگاه بیرون اومدم با خوشحالی گفتم همه تبرئه شدیم.
اگر انقدر هم نمیخواستیم امیدوار باشیم ولی قاضی جلوی خود ما گفته بود که برای چند نفر اصلا نباید پرونده تشکیل میشد و به تذکر باید بسنده میشد. قاضی گفته بود که رای خوب میدهد و به تجدیدنظر نمیرسیم. ما هم که به خودمان میگفتیم مگر ما چه کار کردیم، کسی را که نکشتیم، جایی را آتش نزدیم، حتی سنگریزهای پرتاب نکردیم، ما فقط معترضیم. فکر میکردیم این حرفها یعنی او میداند که ما مجرم نیستیم.
رای ۲۲اسفند صادر شد اما انتظار ما برای ابلاغ رای، ۷فروردین ۱۴۰۳ به پایان رسید. هیچکس اعدادی که جلوی اسامی ما قرار گرفته بود را باور نمیکرد. همگی محکوم به حبس تعزیزی شده بودیم. بیش از شصت سال حکم حبس قطعی برای افرادی که بزرگترین جرمشان فمینیست بودنشان بود وگرنه چطور افرادی بدون هیچ محکومیت کیفری، سوءسابقه، حتی تذکر و تماس از اطلاعات و... میتوانند سزاوار چنین حکمی باشند.
تعطیلات سال نو برای این خبر، زمان مناسبی نبود اما بهر نحو، وکلای ما به موقع اعتراض خودشون رو ثبت کردند. پرونده ۱۲ اردیبهشت به شعبه ۱۱دادگاه تجدیدنظر ارجاع و ۱۳ام مدارک به این شعبه ارسال شد. قاضی شعبه تجدیدنظر، ۱۷ام اردیبهشت، یعنی ظرف ۴روز که یک روز آن هم جمعه بود، بدون تشکیل دادگاه، رای دادگاه بدوی را عینا تایید کرد و این حکم هرچند به صورت حضوری به وکیل من ابلاغ شد اما تا امروز پیامک آن نیومده.
وکیلم به قاضی دادگاه تجدیدنظر یادآور شد که پیامبر خدا داوود در قرآن به این خاطر که قبل از شنیدن حرف بنده قضاوت کرده، مورد شماتت قرار گرفت، شما نخواستید یکبار این افراد را ببینید و حرفهای ما را بشنوید؟!
با تایید حکم، منتظر اجرای حکم و اعاده دادرسی در دیوان هستیم. از وکیل دلسوز و متعهدم جناب آقای کامفیروزی بسیار سپاسگزارم. تمام قد و با سعه صدر از من، عملکردم و مواضعم دفاع کردند و سعی کردند در بررسی پرونده تک تک دوستانم و دفاع دوستان همکار خودشون نقش موثری داشته باشند»
⚪️ از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_گیلان
#جلوه_جواهری ، #زهرا_دادرس ، #فروغ_سمیعنیا ، #یاسمین_حشدری ، #متین_یزدانی ، #زهره_دادرس ، #آزاده_چاوشیان ، #سارا_جهانی ، #شیوا_شاهسیاه ، #نگین_رضایی ، #هومن_طاهری
@bidarzani
«صبح پنجشنبه دهم اسفندماه۱۴۰۲، همراه خواهرانم در جایگاه متهم، در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت قرار گرفتیم. اتاق دادگاه کوچک بود و به همینخاطر، وکلا داخل اتاق دادگاه و ما بیرون در منتظر بودیم تا نوبت ما برسه. معرفی، طرح عناوین اتهامی، پاسخ و دفاع وکلای هر یک از ما بیش از یک ربع وقت نبرد و قاضی تصمیم داشت در یک جلسه به پرونده هر ۱۲نفر رسیدگی کند.
تجربه من از آن صبح پنجشنبه، تجربه تعامل دلنشین و دوستانه با حضور وکلای کاربلد و صمیمی بود که نهایت تلاششون رو کردند. دفاع وکلا انقدر قوی بود که وقتی از در اتاق دادگاه بیرون اومدم با خوشحالی گفتم همه تبرئه شدیم.
اگر انقدر هم نمیخواستیم امیدوار باشیم ولی قاضی جلوی خود ما گفته بود که برای چند نفر اصلا نباید پرونده تشکیل میشد و به تذکر باید بسنده میشد. قاضی گفته بود که رای خوب میدهد و به تجدیدنظر نمیرسیم. ما هم که به خودمان میگفتیم مگر ما چه کار کردیم، کسی را که نکشتیم، جایی را آتش نزدیم، حتی سنگریزهای پرتاب نکردیم، ما فقط معترضیم. فکر میکردیم این حرفها یعنی او میداند که ما مجرم نیستیم.
رای ۲۲اسفند صادر شد اما انتظار ما برای ابلاغ رای، ۷فروردین ۱۴۰۳ به پایان رسید. هیچکس اعدادی که جلوی اسامی ما قرار گرفته بود را باور نمیکرد. همگی محکوم به حبس تعزیزی شده بودیم. بیش از شصت سال حکم حبس قطعی برای افرادی که بزرگترین جرمشان فمینیست بودنشان بود وگرنه چطور افرادی بدون هیچ محکومیت کیفری، سوءسابقه، حتی تذکر و تماس از اطلاعات و... میتوانند سزاوار چنین حکمی باشند.
تعطیلات سال نو برای این خبر، زمان مناسبی نبود اما بهر نحو، وکلای ما به موقع اعتراض خودشون رو ثبت کردند. پرونده ۱۲ اردیبهشت به شعبه ۱۱دادگاه تجدیدنظر ارجاع و ۱۳ام مدارک به این شعبه ارسال شد. قاضی شعبه تجدیدنظر، ۱۷ام اردیبهشت، یعنی ظرف ۴روز که یک روز آن هم جمعه بود، بدون تشکیل دادگاه، رای دادگاه بدوی را عینا تایید کرد و این حکم هرچند به صورت حضوری به وکیل من ابلاغ شد اما تا امروز پیامک آن نیومده.
وکیلم به قاضی دادگاه تجدیدنظر یادآور شد که پیامبر خدا داوود در قرآن به این خاطر که قبل از شنیدن حرف بنده قضاوت کرده، مورد شماتت قرار گرفت، شما نخواستید یکبار این افراد را ببینید و حرفهای ما را بشنوید؟!
با تایید حکم، منتظر اجرای حکم و اعاده دادرسی در دیوان هستیم. از وکیل دلسوز و متعهدم جناب آقای کامفیروزی بسیار سپاسگزارم. تمام قد و با سعه صدر از من، عملکردم و مواضعم دفاع کردند و سعی کردند در بررسی پرونده تک تک دوستانم و دفاع دوستان همکار خودشون نقش موثری داشته باشند»
⚪️ از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_گیلان
#جلوه_جواهری ، #زهرا_دادرس ، #فروغ_سمیعنیا ، #یاسمین_حشدری ، #متین_یزدانی ، #زهره_دادرس ، #آزاده_چاوشیان ، #سارا_جهانی ، #شیوا_شاهسیاه ، #نگین_رضایی ، #هومن_طاهری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 دو زن کارگرِ گوجهچین دهدشتی در تصادف جادهای جان باختند، دو زن کارگر دیگر و راننده، زخمی شدند
بر اساس گزارش محمدامین نیکویینژاد، رییس اورژانس استان کهگیلویه و بویراحمد: «سرنشینان یک خودرو پراید به همراه راننده، زنان کارگر گوجهچینی بودند که در حال عزیمت برای چیدن گوجه به سمت شهرستان بهبهان بودند».
پنجشنبە ١٠ خردادماه، دو زن کارگر که برای چیدن گوجه راهی محل کار خود بودند، در یک حادثه رانندگی در جاده دهدشت به بهبهان جان خود را از دست دادند. دو زن کارگر دیگر و رانندهی این خودرو در این حادثه زخمی شدند.
هویت جانباختگان و مجروحان این حادثه هنوز به طور رسمی اعلام نشده است، اما بر اساس این گزارش، کارگران زنی که جان خود را از دست دادند، دو زن ۳۵ و ۴۰ ساله و مصدومان آن دو زن ۳۳ و ۴۰ ساله و یک مرد ۳۳ ساله هستند.
همگی این زنان، «مادر مجرد» و از اهالی شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد بودهاند و برای کارگری به سمت مزارع گوجه در بهبهان، استان خوزستان میرفتند.
این حادثه در حدود ١٠ کیلومتری شهرستان دهدشت رخ داده است و بر اساس گزارشهای اولیه، خودرو حامل این کارگران با یک دستگاه خودروی دیگر برخورد کرده و شدت این برخورد به حدی بوده که دو تن از سرنشینان زن خودرو در دم جان باختند و سه نفر دیگر زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. گزارشها حاکی از آن است که حال زخمیان این حادثه وخیم است.
#معیشت_زنان
#زنان_کارگر
#کارگران_فصلی
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
بر اساس گزارش محمدامین نیکویینژاد، رییس اورژانس استان کهگیلویه و بویراحمد: «سرنشینان یک خودرو پراید به همراه راننده، زنان کارگر گوجهچینی بودند که در حال عزیمت برای چیدن گوجه به سمت شهرستان بهبهان بودند».
پنجشنبە ١٠ خردادماه، دو زن کارگر که برای چیدن گوجه راهی محل کار خود بودند، در یک حادثه رانندگی در جاده دهدشت به بهبهان جان خود را از دست دادند. دو زن کارگر دیگر و رانندهی این خودرو در این حادثه زخمی شدند.
هویت جانباختگان و مجروحان این حادثه هنوز به طور رسمی اعلام نشده است، اما بر اساس این گزارش، کارگران زنی که جان خود را از دست دادند، دو زن ۳۵ و ۴۰ ساله و مصدومان آن دو زن ۳۳ و ۴۰ ساله و یک مرد ۳۳ ساله هستند.
همگی این زنان، «مادر مجرد» و از اهالی شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد بودهاند و برای کارگری به سمت مزارع گوجه در بهبهان، استان خوزستان میرفتند.
این حادثه در حدود ١٠ کیلومتری شهرستان دهدشت رخ داده است و بر اساس گزارشهای اولیه، خودرو حامل این کارگران با یک دستگاه خودروی دیگر برخورد کرده و شدت این برخورد به حدی بوده که دو تن از سرنشینان زن خودرو در دم جان باختند و سه نفر دیگر زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. گزارشها حاکی از آن است که حال زخمیان این حادثه وخیم است.
#معیشت_زنان
#زنان_کارگر
#کارگران_فصلی
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 گزارشی از سوتغذیه در زندان قرچک ورامین
⚪️ گزارش ارسالی به بیدارزنی
«وضعیت تغذیهی زنان زندانی در قرچک ورامین، فاجعهبار است. طی دو سال گذشته، عملا گوشت و مرغ از وعدهی غذایی زندانیان، حذف شده است و هرچند ماه یکبار، شاید اثری از این قبیل پروتئینهای گوشتی در غذاهای آنها یافت شود.
اما آنچه که وضعیت فعلی زندان قرچک را بحرانیتر میکند، عدم توزیع گوشت و مرغهایی است که توسط خیرین و … در فصولی از سال در اختیار این زندان قرار میگیرد. همواره در طول ماههای سال و خاصه قرابت با ماهها و روزهای همسو با تقویم مناسباتهای مذهبی، افرادی هستند که اقلام خوراکی و پروتئینی را در قالب نذر به سازمان امور زندانها تحویل میدهند.
به عنوان مثال در هفتهی گذشته، میزان قابل توجهی گوشت به زندان قرچک ورامین جهت توزیع در بین زندانیان، در اختیار این زندان قرار میگیرد، اما شرمآور است که این سهمیه بهجای آنکه در بین زندانیان -که در طول سال رنگ این پروتئینها را هم نمیبینند، توزیع شود- در بین کارکنان زندان تقسیم شده و هیچ توضیحی در این رابطه ارائه داده نمیشود!»
⚪️ زندان قرچک ورامین، در زمرهی زندانهایی است که وضعیت نامناسب آب، تغذیه، محدودیت در بهرهمندی از نور خورشید، عدم دسترسی کافی و همیشگی به خدمات درمانی، پزشکی، ورزشی و …آن را به یکی از شکنجهگاههای زنان زندانی بدل کرده است.
پیشتر نیز گزارشی از سوتغذیه مضاعف زنان قرچک در ماه رمضان به دست بیدارزنی رسیده بود. زنانی که در پی فقر و استثمار کاری در زندان، حتی پس از ساعتها بیگاری در آشپزخانه و کارگاهها، جیرهای بیکیفیت، سرد و فاقد ارزش غذایی را دریافت میکردند.
⚪️ حال پرسش اصلی اینجاست که بودجهی زندان قرچک ورامین، صرف چه هزینههایی میشود؟ با افزایش ۵۲ درصدی بودجهی این سازمان در ردیف بودجهی سال ۱۴۰۲، این رقم به ۲۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. آنگونه که رئیس این سازمان اعلام کرده است: «هزینهی هر فرد زندانی حداقل ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ماه خواهد بود».
⚪️ در واقعیت امر، #صغری_خدادادی رئیس فعلی زندان قرچک ورامین، میبایست پاسخگوی این مهم باشد که بودجه دراختیار قرار گرفتهی سازمان به این زندان، صرف کدام امکانات زندانیان میشود؟ زنانی که در محرومیت کامل از تعذیه سالم، هواخوری، بهداشت و درمان، گرمایش و سرمایش استاندارد و حتی بوفههایی سالم از ارزش غذایی هستند. آنها بیشمار نیروی کار ارزانقیمتی هستند که در دهها عنوان تولیدی و پوشاک زیر نظر سازمان امور زندانها برای زنده ماندن در طول حبس خود، به بیگاری مشغولند.
زندانیان قرچک ورامین، اکثرا زنانی دارای جرائم عمومی و غیرسیاسی هستند. همین امر موجب شده است تا صدای آنان کمتر شنیده شود. وضعیتی از سرکوب و استثمار روزمره که سود آن تماما برای این زندان و در مقیاس وسیعتر، سازمان امور زندانهاست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_قرچک
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ گزارش ارسالی به بیدارزنی
«وضعیت تغذیهی زنان زندانی در قرچک ورامین، فاجعهبار است. طی دو سال گذشته، عملا گوشت و مرغ از وعدهی غذایی زندانیان، حذف شده است و هرچند ماه یکبار، شاید اثری از این قبیل پروتئینهای گوشتی در غذاهای آنها یافت شود.
اما آنچه که وضعیت فعلی زندان قرچک را بحرانیتر میکند، عدم توزیع گوشت و مرغهایی است که توسط خیرین و … در فصولی از سال در اختیار این زندان قرار میگیرد. همواره در طول ماههای سال و خاصه قرابت با ماهها و روزهای همسو با تقویم مناسباتهای مذهبی، افرادی هستند که اقلام خوراکی و پروتئینی را در قالب نذر به سازمان امور زندانها تحویل میدهند.
به عنوان مثال در هفتهی گذشته، میزان قابل توجهی گوشت به زندان قرچک ورامین جهت توزیع در بین زندانیان، در اختیار این زندان قرار میگیرد، اما شرمآور است که این سهمیه بهجای آنکه در بین زندانیان -که در طول سال رنگ این پروتئینها را هم نمیبینند، توزیع شود- در بین کارکنان زندان تقسیم شده و هیچ توضیحی در این رابطه ارائه داده نمیشود!»
⚪️ زندان قرچک ورامین، در زمرهی زندانهایی است که وضعیت نامناسب آب، تغذیه، محدودیت در بهرهمندی از نور خورشید، عدم دسترسی کافی و همیشگی به خدمات درمانی، پزشکی، ورزشی و …آن را به یکی از شکنجهگاههای زنان زندانی بدل کرده است.
پیشتر نیز گزارشی از سوتغذیه مضاعف زنان قرچک در ماه رمضان به دست بیدارزنی رسیده بود. زنانی که در پی فقر و استثمار کاری در زندان، حتی پس از ساعتها بیگاری در آشپزخانه و کارگاهها، جیرهای بیکیفیت، سرد و فاقد ارزش غذایی را دریافت میکردند.
⚪️ حال پرسش اصلی اینجاست که بودجهی زندان قرچک ورامین، صرف چه هزینههایی میشود؟ با افزایش ۵۲ درصدی بودجهی این سازمان در ردیف بودجهی سال ۱۴۰۲، این رقم به ۲۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. آنگونه که رئیس این سازمان اعلام کرده است: «هزینهی هر فرد زندانی حداقل ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ماه خواهد بود».
⚪️ در واقعیت امر، #صغری_خدادادی رئیس فعلی زندان قرچک ورامین، میبایست پاسخگوی این مهم باشد که بودجه دراختیار قرار گرفتهی سازمان به این زندان، صرف کدام امکانات زندانیان میشود؟ زنانی که در محرومیت کامل از تعذیه سالم، هواخوری، بهداشت و درمان، گرمایش و سرمایش استاندارد و حتی بوفههایی سالم از ارزش غذایی هستند. آنها بیشمار نیروی کار ارزانقیمتی هستند که در دهها عنوان تولیدی و پوشاک زیر نظر سازمان امور زندانها برای زنده ماندن در طول حبس خود، به بیگاری مشغولند.
زندانیان قرچک ورامین، اکثرا زنانی دارای جرائم عمومی و غیرسیاسی هستند. همین امر موجب شده است تا صدای آنان کمتر شنیده شود. وضعیتی از سرکوب و استثمار روزمره که سود آن تماما برای این زندان و در مقیاس وسیعتر، سازمان امور زندانهاست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_قرچک
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani