🟣 دادگاه شریفه محمدی، فعال کارگری، ۲۰ خرداد برگزار میشود
بعد از گذشت شش ماه بازداشت، دادگاه شریفه محمدی فعال کارگری برگزار میشود. طبق ابلاغیه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ دادگاه این فعال کارگری در شعبه ۱ دادسرای انقلاب رشت برگزار میگردد.
شریفه محمدی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در رشت بازداشت و بعد از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. اخباری مبنی بر ضرب و شتم و شکنجه جسمی وی در اداره اطلاعات این شهر منتشر شد. وی در تاریخ ۱۰ اسفند به زندان لاکان رشت منتقل و از آن تاریخ منتظر برگزاری دادگاه است.
اتهام وی ارتباط با حزب کومله عنوان شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بعد از گذشت شش ماه بازداشت، دادگاه شریفه محمدی فعال کارگری برگزار میشود. طبق ابلاغیه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ دادگاه این فعال کارگری در شعبه ۱ دادسرای انقلاب رشت برگزار میگردد.
شریفه محمدی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در رشت بازداشت و بعد از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. اخباری مبنی بر ضرب و شتم و شکنجه جسمی وی در اداره اطلاعات این شهر منتشر شد. وی در تاریخ ۱۰ اسفند به زندان لاکان رشت منتقل و از آن تاریخ منتظر برگزاری دادگاه است.
اتهام وی ارتباط با حزب کومله عنوان شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 حمایت کنشگران مدنی و فعالان فمینیست از ژینا مدرس گرجی
متن بیانیه:
«ژینا مدرسگرجی، فعال باسابقه و شناختهشده جنبش حقوق زنان به ۲۱ سال حبس (که ۱۰ سال از آن قابل اجراست) و تبعید به زندان همدان محکوم شده است. او اولین بار در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات در یکی از خیابانهای سنندج بهشیوهای خشونتآمیز بازداشت شد، کمی بعد از خاکسپاری ژینا امینی در سقز و بلند شدن فریاد «ژن، ژیان، ئازادی» از زبان زنان کرد حاضر در گورستان آیچی. او پس از آزادی نوشت: «زندهام که روایت کنم، مینویسم و مینویسم و ایستادهام.»
دومین بازداشت او در فروردین ماه ۱۴۰۲ صورت گرفت که ۸۴ روز حبس، انفرادی بلندمدت در شرایط سخت کانون اصلاح و تربیت سنندج را به دنبال داشت. او در نهایت با وثیقه ۵ میلیارد تومانی به طور موقت آزاد شد. هرچند پس از آزادی نیز مرتبا از سوی نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی تحت فشار و کنترل قرار داشت. حتی در فروردین ماه امسال نیز اداره اماکن شهر سنندج به بهانه «عدم رعایت حجاب اسلامی» کتابفروشی «ژیرا»، محل کار و کسب درآمد او را به مدت چند روز پلمپ کرد.
او همراه با دیگر زنان کنشگر کرد از جمله اعضای گروه «ژیوانو»، از اولین بازداشتشدگان خیزش بود. از جمله مصادیق اتهامی او به «تاسیس انجمن ژیوانو با ایدئولوژی فمینیستی و با هدف براندازی»، «شرکت هدفمند در تجمعات و بیان نمودن شعارهای ساختار شکنانه»، و «سیاهنمایی اوضاع کشور و متشنج کردن فضای جامعه در برهه حساس پس از فوت مهسا امینی» اشاره شده است.
انجمن ژیوانو، تشکلی مستقل بود که هدف خود را آگاهیسازی، آموزش و مطالبهگری و اقدامات حمایتی در حوزه خشونت علیه زنان و به ویژه زنکشی اعلام کرده بود. در جغرافیایی که برخورد قهری و خشونتآمیز با فعالان فمینیست جریان دارد و سالهاست هرگونه فعالیت مدنی تحت شدیدترین کنترل دستگاههای امنیتی قرار دارد، فعالیت این گروه، مأمن و پناهی شده بود برای زنان خشونتدیده و در معرض خشونت. مأمنی که پس از سرکوب گسترده در پی خیزش ژن، ژیان ئازادی، چراغش خاموش شد.
حالا حکم ۲۱ سال حبس ژینا مدرس گرجی، در امتداد همان سرکوب است و مقابله با فعالان خستگیناپذیر کردستان که تاریخچه مبارزه و مقاومتشان همواره روشنگر و مقوم مسیر دادخواهی و برابریخواهی بوده است.
ژینا امینی که کشته شد، ژینا مدرسگرجی در صفحه اینستاگرام خود متنی نوشت که اینگونه آغاز شده بود: «ژینا همنام من است». ما جمعی از فعالان فمینیست و کنشگران مدنی ضمن اعتراض به این حکم و خواست لغو آن، اعلام میکنیم همگی در مبارزه علیه خشونت و تا پایان سرکوب، همصدا و همنامیم، زندهایم که روایت کنیم، مینویسیم و ایستادهایم. ژن، ژیان، ئازادی».
⚪️ اسامی امضاکنندگان در لینک زیر موجود است:
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
https://forms.gle/GgyrwS7gEFNJzpxz9
@bidarzani
متن بیانیه:
«ژینا مدرسگرجی، فعال باسابقه و شناختهشده جنبش حقوق زنان به ۲۱ سال حبس (که ۱۰ سال از آن قابل اجراست) و تبعید به زندان همدان محکوم شده است. او اولین بار در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات در یکی از خیابانهای سنندج بهشیوهای خشونتآمیز بازداشت شد، کمی بعد از خاکسپاری ژینا امینی در سقز و بلند شدن فریاد «ژن، ژیان، ئازادی» از زبان زنان کرد حاضر در گورستان آیچی. او پس از آزادی نوشت: «زندهام که روایت کنم، مینویسم و مینویسم و ایستادهام.»
دومین بازداشت او در فروردین ماه ۱۴۰۲ صورت گرفت که ۸۴ روز حبس، انفرادی بلندمدت در شرایط سخت کانون اصلاح و تربیت سنندج را به دنبال داشت. او در نهایت با وثیقه ۵ میلیارد تومانی به طور موقت آزاد شد. هرچند پس از آزادی نیز مرتبا از سوی نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی تحت فشار و کنترل قرار داشت. حتی در فروردین ماه امسال نیز اداره اماکن شهر سنندج به بهانه «عدم رعایت حجاب اسلامی» کتابفروشی «ژیرا»، محل کار و کسب درآمد او را به مدت چند روز پلمپ کرد.
او همراه با دیگر زنان کنشگر کرد از جمله اعضای گروه «ژیوانو»، از اولین بازداشتشدگان خیزش بود. از جمله مصادیق اتهامی او به «تاسیس انجمن ژیوانو با ایدئولوژی فمینیستی و با هدف براندازی»، «شرکت هدفمند در تجمعات و بیان نمودن شعارهای ساختار شکنانه»، و «سیاهنمایی اوضاع کشور و متشنج کردن فضای جامعه در برهه حساس پس از فوت مهسا امینی» اشاره شده است.
انجمن ژیوانو، تشکلی مستقل بود که هدف خود را آگاهیسازی، آموزش و مطالبهگری و اقدامات حمایتی در حوزه خشونت علیه زنان و به ویژه زنکشی اعلام کرده بود. در جغرافیایی که برخورد قهری و خشونتآمیز با فعالان فمینیست جریان دارد و سالهاست هرگونه فعالیت مدنی تحت شدیدترین کنترل دستگاههای امنیتی قرار دارد، فعالیت این گروه، مأمن و پناهی شده بود برای زنان خشونتدیده و در معرض خشونت. مأمنی که پس از سرکوب گسترده در پی خیزش ژن، ژیان ئازادی، چراغش خاموش شد.
حالا حکم ۲۱ سال حبس ژینا مدرس گرجی، در امتداد همان سرکوب است و مقابله با فعالان خستگیناپذیر کردستان که تاریخچه مبارزه و مقاومتشان همواره روشنگر و مقوم مسیر دادخواهی و برابریخواهی بوده است.
ژینا امینی که کشته شد، ژینا مدرسگرجی در صفحه اینستاگرام خود متنی نوشت که اینگونه آغاز شده بود: «ژینا همنام من است». ما جمعی از فعالان فمینیست و کنشگران مدنی ضمن اعتراض به این حکم و خواست لغو آن، اعلام میکنیم همگی در مبارزه علیه خشونت و تا پایان سرکوب، همصدا و همنامیم، زندهایم که روایت کنیم، مینویسیم و ایستادهایم. ژن، ژیان، ئازادی».
⚪️ اسامی امضاکنندگان در لینک زیر موجود است:
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
https://forms.gle/GgyrwS7gEFNJzpxz9
@bidarzani
Google Docs
حمایت کنشگران مدنی و فعالان فمینیست از ژینا مدرس گرجی
ژینا مدرسگرجی، فعال باسابقه و شناختهشده جنبش حقوق زنان به ۲۱ سال حبس (که ۱۰ سال از آن قابل اجراست) و تبعید به زندان همدان محکوم شده است. او اولین بار در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات در یکی از خیابانهای…
🟣 بازداشت مجدد زهرا نبیزاده، از بازداشتشدگان قیام ژینا
زهرا نبیزاده شهروند اهل مهاباد، روز سهشنبه ۸ خردادماه پس از احضار تلفنی به اداره اطلاعات این شهر مجددا بازداشت شد.
وی که پیشتر در تاریخ ۴ دیماه ١۴٠١ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، این بار به همراه فرزند ۵ ساله خود مورد بازداشت قرار گرفته و به زندان ارومیه منتقل شده است.
تا لحظه تنظیم این گزارش، از دلایل بازداشت مجدد زهرا نبیزاده اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
زهرا نبیزاده شهروند اهل مهاباد، روز سهشنبه ۸ خردادماه پس از احضار تلفنی به اداره اطلاعات این شهر مجددا بازداشت شد.
وی که پیشتر در تاریخ ۴ دیماه ١۴٠١ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، این بار به همراه فرزند ۵ ساله خود مورد بازداشت قرار گرفته و به زندان ارومیه منتقل شده است.
تا لحظه تنظیم این گزارش، از دلایل بازداشت مجدد زهرا نبیزاده اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 گزارشی از وضعیت نسرین روشن، شهروند ایرانی بریتانیایی در زندان اوین
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲، نسرین روشن، شهروند ایرانی بریتانیایی و سارا تبریزی (از بازداشت شدگان ۱۴۰۲ که پس از آزادی جان سپرد) در فرودگاه تهران بازداشت شدند.
سارا تبریزی ۲۰ ساله، پیشتر در آبان ۱۴۰۲ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و نزدیک به دو ماه را در زندان اوین گذرانده بود.
آن طور که گزارشهای منتشر شده نشان میدهند وی پس از آزادی از زندان اوین، به شکل مداوم از سوی ماموران امنیتی مورد تهدید و آزار قرار داشته و بارها تهدید شده در صورت عدم همکاری با ماموران، محتوای خصوصی تلفن همراهش منتشر خواهد شد.
از سوی دیگر، نسرین روشن (از اقوام سارا تبریزی) پیشتر توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهامات اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام مجموعا به چهار سال حبس محکوم شد. او طی ۲۰۰ روز گذشته جهت تحمل حبس در زندان اوین بهسر میبرد».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲، نسرین روشن، شهروند ایرانی بریتانیایی و سارا تبریزی (از بازداشت شدگان ۱۴۰۲ که پس از آزادی جان سپرد) در فرودگاه تهران بازداشت شدند.
سارا تبریزی ۲۰ ساله، پیشتر در آبان ۱۴۰۲ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و نزدیک به دو ماه را در زندان اوین گذرانده بود.
آن طور که گزارشهای منتشر شده نشان میدهند وی پس از آزادی از زندان اوین، به شکل مداوم از سوی ماموران امنیتی مورد تهدید و آزار قرار داشته و بارها تهدید شده در صورت عدم همکاری با ماموران، محتوای خصوصی تلفن همراهش منتشر خواهد شد.
از سوی دیگر، نسرین روشن (از اقوام سارا تبریزی) پیشتر توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهامات اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام مجموعا به چهار سال حبس محکوم شد. او طی ۲۰۰ روز گذشته جهت تحمل حبس در زندان اوین بهسر میبرد».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 بازداشت هتاو اکرمی، شهروند کورد ساکن اقلیم کردستان در بوکان
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «روز پنجشنبە ۱۰ خردادماە، ههتاو اکرمی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بە مکان نامعلومی منتقل شد.
نیروهای «یگان سپاە الزینب» بە خانە یکی از اقوام او در روستای ئینگیجە از توابع شهر بوکان یورش بردە و او را بازداشت کردند.
هەتاو اکرمی همراە با خانوادە در یک مهمانی شرکت داشتند کە یگانی متشکل از ۲۰ نفر بە روستا هجوم بردە و بعد از پریدن از روی دیوار منزل مسکونی، وی را به زور و تهدید ربودەاند.
هەتاو اکرمی صاحب یک کارگاە تولیدی لباس است و طی سالهای اخیر در اقلیم کوردستان ساکن بودە و در روزهای گذشته برای شرکت در مراسم عروسی فرزندش به بوکان بازگشته بود.
او همچنین دختر عموی #مهران_اکرمی است، معترضی که در قیام ژینا بازداشت و زیر شکنجه به قتل رسید.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «روز پنجشنبە ۱۰ خردادماە، ههتاو اکرمی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بە مکان نامعلومی منتقل شد.
نیروهای «یگان سپاە الزینب» بە خانە یکی از اقوام او در روستای ئینگیجە از توابع شهر بوکان یورش بردە و او را بازداشت کردند.
هەتاو اکرمی همراە با خانوادە در یک مهمانی شرکت داشتند کە یگانی متشکل از ۲۰ نفر بە روستا هجوم بردە و بعد از پریدن از روی دیوار منزل مسکونی، وی را به زور و تهدید ربودەاند.
هەتاو اکرمی صاحب یک کارگاە تولیدی لباس است و طی سالهای اخیر در اقلیم کوردستان ساکن بودە و در روزهای گذشته برای شرکت در مراسم عروسی فرزندش به بوکان بازگشته بود.
او همچنین دختر عموی #مهران_اکرمی است، معترضی که در قیام ژینا بازداشت و زیر شکنجه به قتل رسید.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 اعتصاب غذای تر لیان درویش، از بازداشتشدگان دیماه ۹۶ در اوین
لیان درویش، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری میکند، از هشتم خرداد ۱۴۰۳ به دلیل اذیت و آزار و فشارهای وارده از سوی مسئولان زندان و همچنین عدم دسترسی به خدمات پزشکی دست به اعتصاب غذای تر زده است.
او دانشآموخته زبانشناسی، متولد ۱۳۵۷، مجرد و اهل و ساکن تهران است.
لیان درویش برای نخستین بار در دی ۹۶ در منزلش در تهران دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
بنا بر اطلاعرسانی روبرت درویش، برادر وی به زمانه: «لیان برای نخستین بار در دی ۹۶ بازداشت شد. بازداشت دوم در اسفند ۹۶ رخ داد. لیان که تا آبان ۹۷ در بند ۲۰۹ اوین به طور انفرادی محبوس بود، به علت بیماری و وخامت شدید جسمانیاش از جمله ابتلا به بیماری کبد، به بیمارستان منتقل شد و در مرخصی استعلاجی، دیگر در موعد مقرر به زندان بازنگشت و متواری شد و سالها به طور مخفیانه در شهرهای مختلف ایران زندگی کرد».
لیان درویش در سال ۱۳۹۸ به طور غیابی در دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه به «علت عضویت در گروههای تلگرامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه رژیم و نیز توهین به سران حکومت» به هشت سال حبس محکوم شد.
این زندانی سیاسی پس از سالها زندگی مخفیانه سرانجام در روز دوم اسفند ۱۴۰۲ به دست نیروهای امنیتی در محل سکونتش با ضرب و شتم بازداشت و روانهِ زندان اوین شد.
او در اعتراض به وضعیت جسمانی نامناسب خود، دست به اعتصاب غذای تر زده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
لیان درویش، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری میکند، از هشتم خرداد ۱۴۰۳ به دلیل اذیت و آزار و فشارهای وارده از سوی مسئولان زندان و همچنین عدم دسترسی به خدمات پزشکی دست به اعتصاب غذای تر زده است.
او دانشآموخته زبانشناسی، متولد ۱۳۵۷، مجرد و اهل و ساکن تهران است.
لیان درویش برای نخستین بار در دی ۹۶ در منزلش در تهران دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
بنا بر اطلاعرسانی روبرت درویش، برادر وی به زمانه: «لیان برای نخستین بار در دی ۹۶ بازداشت شد. بازداشت دوم در اسفند ۹۶ رخ داد. لیان که تا آبان ۹۷ در بند ۲۰۹ اوین به طور انفرادی محبوس بود، به علت بیماری و وخامت شدید جسمانیاش از جمله ابتلا به بیماری کبد، به بیمارستان منتقل شد و در مرخصی استعلاجی، دیگر در موعد مقرر به زندان بازنگشت و متواری شد و سالها به طور مخفیانه در شهرهای مختلف ایران زندگی کرد».
لیان درویش در سال ۱۳۹۸ به طور غیابی در دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه به «علت عضویت در گروههای تلگرامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه رژیم و نیز توهین به سران حکومت» به هشت سال حبس محکوم شد.
این زندانی سیاسی پس از سالها زندگی مخفیانه سرانجام در روز دوم اسفند ۱۴۰۲ به دست نیروهای امنیتی در محل سکونتش با ضرب و شتم بازداشت و روانهِ زندان اوین شد.
او در اعتراض به وضعیت جسمانی نامناسب خود، دست به اعتصاب غذای تر زده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Photo
گسترش کارزار #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام در نوزدهمین هفته؛ پیوستن ۸ زندانی سیاسی-عقیدتی واحد ۳ زندان قزلحصار به #کارزار_نه_به_اعدام
طی چندماه اخیر به دنبال موج اعدامها که تیغ برنده آن برگردن زندانیان عادی نشسته بود، در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۲ جمعی از زندانیان عادی قزلحصار با تشریح شرایط خود، از همه زندانیان در زندانهای سراسر کشور درخواست همراهی و حمایت کردند. این شرایط مرگبار زندانیان عادی، توسط انبوهی از زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف مورد توجه و حمایت قرار گرفت. چرا که از نظر زندانیان سیاسی کاملا واضح بود که اعدام زندانیان سیاسی مقدمه اجرای اعدامهای بیشتر درمیان زندانیان عادی و اعدام زندانیان عادی وسیلهای برای سرکوب و ارعاب همه اقشار جامعه و لاپوشانی اعدامهای سیاسی است؛ لذا بلافاصله استمداد زندانیان عادی از بقیه زندانیان ابتدا توسط زندانیان سیاسی قزلحصار وسپس سایر زندانیان مورد اجابت قرار گرفت.
در شرایطی که زندانیان عادی سالن هفت واحد یک قزلحصار هم در هفته گذشته طی یک فیلم چند دقیقهای از انبوه اعدامها (هفتهای ۱۰-۲۰ اعدام) خبردادند...شرایط زندانها و اعدامها عینیتر شد.
از طرفی طی ماههای اخیر زندانیان اعتصابی به طور متناوب به قتلعام زندانیان اهل سنت هم پرداخته و نسبت به اعدام هشدار داده بودند اما متاسفانه قاسم آبسته، داوود عبدالهی، ایوب کریمی، فرهاد سلیمی، انور خضری و خسرو بشارت اعدام شدند و تنها بازمانده این پرونده کامران شیخه که در خطر اجرای حکم اعدام است به دلایل نامعلوم به تازگی از زندان قزلحصار به زندان مهاباد منتقل شدهاست.
در هفته نوزدهم کارزار، زندانیان عقیدتی_سیاسی اهل سنت و همبندیان این زندانیانِ جانباخته در واحد ۳ زندان قزلحصار، در پیامی به کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کردهاند به کارزار میپیوندند.
اسامی آنها به شرح زیر است:
فریدون ذاکری نسب، صلاحالدین ضیایی، عیدو شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالغنی شهبخش، محمد صالح زیادالله، عبدالله وریا، عبدالکریم قنبرزهی
لازم به ذکر است که این زندانیان در شرایطی غیر انسانی در سالنی مشهور به "سوئیت" (انفرادیهای مخصوص زندانیان زیر حکم اعدام) نگهداری میشوند. خاصه اینکه چهار تن از این زندانیان یعنی آقایان: عیدو شهبخش، عبدالغنی شهبخش، سلیمان شهبخش وعبدالکریم قنبرزهی، هماکنون محکوم به اعدام و در معرض اجرای حکم هستند.
درحال حاضر زندانیان در زندانهای قزلحصار، اوین، مرکزی کرج، خرمآباد، خوی و نقده سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ برای نوزدهمین هفته است که هر سهشنبه در این «کارزار سهشنبههای نه به اعدام»، اعتصاب غذا میکنند. زندانیان اعتصابی در این زندانها خواستار توجه به وضعیت این زندانیان و حمایت از آنها هستند.
#جمهوری_اعدام
#قاسم_آبسته، #داوود_عبدالهی، #ایوب_کریمی، #فرهاد_سلیمی، #انور_خضری #خسرو_بشارت
#کامران_شیخه #مهاباد
#زندان_قزلحصار #زندان_اوین #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
طی چندماه اخیر به دنبال موج اعدامها که تیغ برنده آن برگردن زندانیان عادی نشسته بود، در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۲ جمعی از زندانیان عادی قزلحصار با تشریح شرایط خود، از همه زندانیان در زندانهای سراسر کشور درخواست همراهی و حمایت کردند. این شرایط مرگبار زندانیان عادی، توسط انبوهی از زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف مورد توجه و حمایت قرار گرفت. چرا که از نظر زندانیان سیاسی کاملا واضح بود که اعدام زندانیان سیاسی مقدمه اجرای اعدامهای بیشتر درمیان زندانیان عادی و اعدام زندانیان عادی وسیلهای برای سرکوب و ارعاب همه اقشار جامعه و لاپوشانی اعدامهای سیاسی است؛ لذا بلافاصله استمداد زندانیان عادی از بقیه زندانیان ابتدا توسط زندانیان سیاسی قزلحصار وسپس سایر زندانیان مورد اجابت قرار گرفت.
در شرایطی که زندانیان عادی سالن هفت واحد یک قزلحصار هم در هفته گذشته طی یک فیلم چند دقیقهای از انبوه اعدامها (هفتهای ۱۰-۲۰ اعدام) خبردادند...شرایط زندانها و اعدامها عینیتر شد.
از طرفی طی ماههای اخیر زندانیان اعتصابی به طور متناوب به قتلعام زندانیان اهل سنت هم پرداخته و نسبت به اعدام هشدار داده بودند اما متاسفانه قاسم آبسته، داوود عبدالهی، ایوب کریمی، فرهاد سلیمی، انور خضری و خسرو بشارت اعدام شدند و تنها بازمانده این پرونده کامران شیخه که در خطر اجرای حکم اعدام است به دلایل نامعلوم به تازگی از زندان قزلحصار به زندان مهاباد منتقل شدهاست.
در هفته نوزدهم کارزار، زندانیان عقیدتی_سیاسی اهل سنت و همبندیان این زندانیانِ جانباخته در واحد ۳ زندان قزلحصار، در پیامی به کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کردهاند به کارزار میپیوندند.
اسامی آنها به شرح زیر است:
فریدون ذاکری نسب، صلاحالدین ضیایی، عیدو شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالغنی شهبخش، محمد صالح زیادالله، عبدالله وریا، عبدالکریم قنبرزهی
لازم به ذکر است که این زندانیان در شرایطی غیر انسانی در سالنی مشهور به "سوئیت" (انفرادیهای مخصوص زندانیان زیر حکم اعدام) نگهداری میشوند. خاصه اینکه چهار تن از این زندانیان یعنی آقایان: عیدو شهبخش، عبدالغنی شهبخش، سلیمان شهبخش وعبدالکریم قنبرزهی، هماکنون محکوم به اعدام و در معرض اجرای حکم هستند.
درحال حاضر زندانیان در زندانهای قزلحصار، اوین، مرکزی کرج، خرمآباد، خوی و نقده سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ برای نوزدهمین هفته است که هر سهشنبه در این «کارزار سهشنبههای نه به اعدام»، اعتصاب غذا میکنند. زندانیان اعتصابی در این زندانها خواستار توجه به وضعیت این زندانیان و حمایت از آنها هستند.
#جمهوری_اعدام
#قاسم_آبسته، #داوود_عبدالهی، #ایوب_کریمی، #فرهاد_سلیمی، #انور_خضری #خسرو_بشارت
#کامران_شیخه #مهاباد
#زندان_قزلحصار #زندان_اوین #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
🔴 جنگ علیه زنان در دانشگاه و جامعه
گزارشی از شیوه تقابل با دانشجویان زن دانشگاه تهران طی سالهای اخیر
#سرکوب_فراگیر
#زن_زندگی_آزادی
#دانشگاه_تهران
5⃣2⃣6⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
گزارشی از شیوه تقابل با دانشجویان زن دانشگاه تهران طی سالهای اخیر
#سرکوب_فراگیر
#زن_زندگی_آزادی
#دانشگاه_تهران
5⃣2⃣6⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
Telegraph
🔴 جنگ علیه زنان در دانشگاه و جامعه
🔴 #جنگ_علیه_زنان در دانشگاه و جامعه علیرغم حضور همیشگی نیروهای گشت ارشاد در جامعه در دهههای اخیر، بعد از پایان شرایط استثنایی کرونا در اواخر سال 1400، فشارها و کیفیت حضور این نیروها دچار تغییری محسوس شد. اعتراض و نبرد در لحظهلحظه زیست روزمره بیشتر و بیشتر…
🟣 تداوم بازداشت سوسن حسنزاده، مدرس زبان کوردی در اداره اطلاعات ارومیه
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «با گذشت ۱۹ روز از بازداشت سوسن حسنزاده، فعال مدنی و مدرس زبان کوردی، وی همچنان بدون حق ملاقات با خانواده و «تماس با وکیل» در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه بهسر میبرد.
یک منبع مطلع در اینباره به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «از زمان بازداشت سوسن حسنزاده تا امروز، وی تنها یک بار تماس تلفنی کوتاهی با خانوادهاش داشته و از نگهداری خود در سلول انفرادی یک بازداشتگاه امنیتی در ارومیه خبر داده است».
سوسن حسنزاده، اهل بوکان در تاریخ ۲۶ اردیبهشت در یکی از خیابانهای این شهر توسط نیروهای امنیتی به شکل خشونتآمیزی بازداشت شد.
وی که دارای ۱۷ سال سابقه تدریس زبان کوردی در شهر بوکان و روستاهای اطراف آن است در سالهای گذشته بارها به دلیل فعالیتهای خود از سوی نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «با گذشت ۱۹ روز از بازداشت سوسن حسنزاده، فعال مدنی و مدرس زبان کوردی، وی همچنان بدون حق ملاقات با خانواده و «تماس با وکیل» در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه بهسر میبرد.
یک منبع مطلع در اینباره به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «از زمان بازداشت سوسن حسنزاده تا امروز، وی تنها یک بار تماس تلفنی کوتاهی با خانوادهاش داشته و از نگهداری خود در سلول انفرادی یک بازداشتگاه امنیتی در ارومیه خبر داده است».
سوسن حسنزاده، اهل بوکان در تاریخ ۲۶ اردیبهشت در یکی از خیابانهای این شهر توسط نیروهای امنیتی به شکل خشونتآمیزی بازداشت شد.
وی که دارای ۱۷ سال سابقه تدریس زبان کوردی در شهر بوکان و روستاهای اطراف آن است در سالهای گذشته بارها به دلیل فعالیتهای خود از سوی نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 اقوام درجه یک رئیس حفاظت زندان قزلحصار، مامور تعرض به همسر یکی از زندانیان به بهانه بازرسی بودند
بنا بر اطلاع منابع موثق از زندان قزلحصار، ماموران زنی که در هفته گذشته به بهانهی بازرسی، نسبت به همسر یکی از زندانیان سیاسی اقدام به توهین، تحقیر و تعرض جنسی کردند، "فاطمه ساداترسول" و "زهرا ساداترسول" نام دارند. این دو مامور از اقوام نزدیک «ساداترسول» رئیس حفاظت زندان قزلحصار هستند؛ همچنین یکی دیگر از اقوام رییس حفاظت، به نام «اسدالله ساداترسول» نیز در قسمت بازرسی خانواده زندانیان مشغول به کار است که در آزار و اذیت خانواده زندانیان نقشِ موثری ایفا میکند.
اشتغال این تعداد از اعضای خانواده رییس حفاظت زندان در بخش بازرسی، سوالات و ابهاماتی را درباره چگونگی ورود روزانه انواع مواد مخدر در حجم بالا به این زندان ایجاد کرده است.
ساداترسول، رییس حفاظت زندان قزلحصار در تصاویر فیلم دومی که از زندانیان واحد یک بیرون آمد، دیده میشود.
به گفته منابع موثق در زندان قزلحصار، این شخص بیش از نه سال است که در مقام رییس حفاظت زندان قزلحصار مشغول به کار بوده و علاوه بر فاطمه و زهرا ساداترسول تعداد بسیاری از اعضای خانواده و بستگان نزدیک خود را نیز در این زندان مشغول به کار کرده است.
طی سالیان اخیر، شکایات و اعتراضهای زندانیان و خانوادههای آنها به بازرسی سازمان زندانها و قوه قضاییه در خصوص رفتارهای غیرانسانی و هتک حرمت خانوادهها و... توسط این شخص و اقوام درجه یک شاغل به کار وی در زندان قزلحصار، هیچ نتیجهای در بر نداشته است.
⚪️ لازم به ذکر است زندانیان سیاسی قزلحصار در هجده هفته گذشته، هر سهشنبه در اعتراض به اعدامها در اعتصاب غذا بودهاند و به دلیل مشارکت در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تحت فشار زندان و نیروهای امنیتی قرار دارند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بنا بر اطلاع منابع موثق از زندان قزلحصار، ماموران زنی که در هفته گذشته به بهانهی بازرسی، نسبت به همسر یکی از زندانیان سیاسی اقدام به توهین، تحقیر و تعرض جنسی کردند، "فاطمه ساداترسول" و "زهرا ساداترسول" نام دارند. این دو مامور از اقوام نزدیک «ساداترسول» رئیس حفاظت زندان قزلحصار هستند؛ همچنین یکی دیگر از اقوام رییس حفاظت، به نام «اسدالله ساداترسول» نیز در قسمت بازرسی خانواده زندانیان مشغول به کار است که در آزار و اذیت خانواده زندانیان نقشِ موثری ایفا میکند.
اشتغال این تعداد از اعضای خانواده رییس حفاظت زندان در بخش بازرسی، سوالات و ابهاماتی را درباره چگونگی ورود روزانه انواع مواد مخدر در حجم بالا به این زندان ایجاد کرده است.
ساداترسول، رییس حفاظت زندان قزلحصار در تصاویر فیلم دومی که از زندانیان واحد یک بیرون آمد، دیده میشود.
به گفته منابع موثق در زندان قزلحصار، این شخص بیش از نه سال است که در مقام رییس حفاظت زندان قزلحصار مشغول به کار بوده و علاوه بر فاطمه و زهرا ساداترسول تعداد بسیاری از اعضای خانواده و بستگان نزدیک خود را نیز در این زندان مشغول به کار کرده است.
طی سالیان اخیر، شکایات و اعتراضهای زندانیان و خانوادههای آنها به بازرسی سازمان زندانها و قوه قضاییه در خصوص رفتارهای غیرانسانی و هتک حرمت خانوادهها و... توسط این شخص و اقوام درجه یک شاغل به کار وی در زندان قزلحصار، هیچ نتیجهای در بر نداشته است.
⚪️ لازم به ذکر است زندانیان سیاسی قزلحصار در هجده هفته گذشته، هر سهشنبه در اعتراض به اعدامها در اعتصاب غذا بودهاند و به دلیل مشارکت در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تحت فشار زندان و نیروهای امنیتی قرار دارند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from ديدبان آزار
🔹بیانیه جمعی از کنشگران مدنی و فعالان فمینیست در اعتراض به محاکمه نرگس محمدی
🔹روایتگری مقاومت است
سرکوب زنان در خانه، خیابان، بازداشتگاه، زندان و ... همواره با تعرض و آزار جنسی به هم آمیخته بوده است؛ ابزاری برای ترساندن، سرکوب مضاعف و حذف زنان از عرصههای فعالیت اجتماعی و سیاسی. در برابر این هجوم، روایت کردن و شهادت دادن به آزار و خشونتی که رخ داده، همواره راهی برای مقاومت بوده است. راهی که نه تنها هویت خشونتبار آزارگر را آشکار میکند، بلکه موجب بههم رسیدن و پیوندخوردن روایات زنان و ساختن شبکههای مقاومت میان آنها نیز میشود. این روایات ممکن است برآمده از تجربههای فردی باشد یا جمعی، از تجربه دیگری یا از کنار هم قراردادن تکههای زندگی افراد مختلف. ازاینرو، شاهد آزار جنسی بودن و البته با رضایت و میل خود فرد، روایت این آزار را برای دیگران، در رسانهها یا به هر شیوهای منتشر و بازگوکردن یکی از مقاومتهای فمینیستی لازم و تاثیرگذار در جامعهای است که خشونت جنسی در عمیقترین لایههای سرکوب و حفظ قدرت آن حضور دارد. در زندان و یا در جریان بازداشت، این مسئله حیاتیتر هم میشود؛ چراکه در بسیاری از مواقع آنکه خشونت دیده، امکان فردی بازگویی تجربهاش را ندارد. بنابراین زندانیان تبدیل به حافظه و روایتگر یکدیگر میشوند و این پیوند برای زندانبانها، خشونتگران و عاملان سرکوب، وحشتآور است.
روایات نرگس محمدی از خشونتهای جنسی علیه زنان بازداشتشده و محبوس، از جمله گواهیهای فمینیستی است در برابر سرکوب. او بارها خشونتهای رفته بر تن زنان زندانی را علنی کرده است؛ از تعرض جنسی و ضربوشتم گرفته تا تهدید به تجاوز. حالا او قرار است به دلیل انتشار همین روایات به اتهام «نشر اکاذیب» محاکمه شود و خواستار برگزاری دادگاه بهصورت علنی است تا دیگر شاهدان خشونتهای جنسی نیز امکان حضور و شهادتدادن را داشته باشند. طرح عناوین اتهامی بیاساس چون «نشر اکاذیب» و «تبلیغ علیه نظام» علیه نرگس محمدی، در پی بیاعتبارسازی سنت مقاومت از طریق روایت کردن و شهادت دادن و انکار خشونتهای رخداده است.
بسیاری از از ما، امضاکنندگان این متن، خود بهعنوان روزنامهنگار، فعال حقوق بشر، فعال فمینیست و ... در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، روایات افرادی که توسط نیروهای حکومتی مورد خشونت جنسی قرار گرفتهاند را شنیده، ثبت و منتشر کرده و برخی این خشونتها را در زندان و بازداشتگاه و بازجوییها زیستهایم؛ خشونتهایی که باور داریم نباید از خاطرات جمعی ما حذف شوند. ما همصدا با دیگر زندانیان بند زنان زندان اوین، محاکمه مجدد نرگس محمدی را محکوم میکنیم و معتقدیم خشونت جنسی بهطور سیستماتیک و بهعنوان ابزار حذف و سرکوب علیه معترضان بازداشتشده استفاده شده است. ما همگام با بند زنان زندان اوین، کنارِ راویان حقیقت ایستادهایم و همچنان به ثبت و بازگویی روایات آزار جنسی بازداشتشدگان این سالها، از دهه ۶۰ تاکنون ادامه میدهیم. ما حافظ و حافظه روایات این خشونتها میمانیم.
مشاهده اسامی امضاکنندگان:
https://forms.gle/E23xhYyKe1rvVq2V7
@harasswatch
🔹روایتگری مقاومت است
سرکوب زنان در خانه، خیابان، بازداشتگاه، زندان و ... همواره با تعرض و آزار جنسی به هم آمیخته بوده است؛ ابزاری برای ترساندن، سرکوب مضاعف و حذف زنان از عرصههای فعالیت اجتماعی و سیاسی. در برابر این هجوم، روایت کردن و شهادت دادن به آزار و خشونتی که رخ داده، همواره راهی برای مقاومت بوده است. راهی که نه تنها هویت خشونتبار آزارگر را آشکار میکند، بلکه موجب بههم رسیدن و پیوندخوردن روایات زنان و ساختن شبکههای مقاومت میان آنها نیز میشود. این روایات ممکن است برآمده از تجربههای فردی باشد یا جمعی، از تجربه دیگری یا از کنار هم قراردادن تکههای زندگی افراد مختلف. ازاینرو، شاهد آزار جنسی بودن و البته با رضایت و میل خود فرد، روایت این آزار را برای دیگران، در رسانهها یا به هر شیوهای منتشر و بازگوکردن یکی از مقاومتهای فمینیستی لازم و تاثیرگذار در جامعهای است که خشونت جنسی در عمیقترین لایههای سرکوب و حفظ قدرت آن حضور دارد. در زندان و یا در جریان بازداشت، این مسئله حیاتیتر هم میشود؛ چراکه در بسیاری از مواقع آنکه خشونت دیده، امکان فردی بازگویی تجربهاش را ندارد. بنابراین زندانیان تبدیل به حافظه و روایتگر یکدیگر میشوند و این پیوند برای زندانبانها، خشونتگران و عاملان سرکوب، وحشتآور است.
روایات نرگس محمدی از خشونتهای جنسی علیه زنان بازداشتشده و محبوس، از جمله گواهیهای فمینیستی است در برابر سرکوب. او بارها خشونتهای رفته بر تن زنان زندانی را علنی کرده است؛ از تعرض جنسی و ضربوشتم گرفته تا تهدید به تجاوز. حالا او قرار است به دلیل انتشار همین روایات به اتهام «نشر اکاذیب» محاکمه شود و خواستار برگزاری دادگاه بهصورت علنی است تا دیگر شاهدان خشونتهای جنسی نیز امکان حضور و شهادتدادن را داشته باشند. طرح عناوین اتهامی بیاساس چون «نشر اکاذیب» و «تبلیغ علیه نظام» علیه نرگس محمدی، در پی بیاعتبارسازی سنت مقاومت از طریق روایت کردن و شهادت دادن و انکار خشونتهای رخداده است.
بسیاری از از ما، امضاکنندگان این متن، خود بهعنوان روزنامهنگار، فعال حقوق بشر، فعال فمینیست و ... در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، روایات افرادی که توسط نیروهای حکومتی مورد خشونت جنسی قرار گرفتهاند را شنیده، ثبت و منتشر کرده و برخی این خشونتها را در زندان و بازداشتگاه و بازجوییها زیستهایم؛ خشونتهایی که باور داریم نباید از خاطرات جمعی ما حذف شوند. ما همصدا با دیگر زندانیان بند زنان زندان اوین، محاکمه مجدد نرگس محمدی را محکوم میکنیم و معتقدیم خشونت جنسی بهطور سیستماتیک و بهعنوان ابزار حذف و سرکوب علیه معترضان بازداشتشده استفاده شده است. ما همگام با بند زنان زندان اوین، کنارِ راویان حقیقت ایستادهایم و همچنان به ثبت و بازگویی روایات آزار جنسی بازداشتشدگان این سالها، از دهه ۶۰ تاکنون ادامه میدهیم. ما حافظ و حافظه روایات این خشونتها میمانیم.
مشاهده اسامی امضاکنندگان:
https://forms.gle/E23xhYyKe1rvVq2V7
@harasswatch
Google Docs
روایتگری مقاومت است؛ بیانیه کنشگران مدنی و فعالان فمینیست در اعتراض به محاکمه نرگس محمدی و در حمایت از بند زنان اوین
سرکوب زنان در خانه، خیابان، بازداشتگاه، زندان و ... همواره با تعرض و آزار جنسی به هم آمیخته بوده است؛ ابزاری برای ترساندن، سرکوب مضاعف و حذف زنان از عرصههای فعالیت اجتماعی و سیاسی. در برابر این هجوم، روایت کردن و شهادت دادن به آزار و خشونتی که رخ داده،…
🟣 بازداشت افسانه شاهی با اسلحهکشی و خشونت ماموران سپاه در بوکان
روز پنجشنبه ١٠ خرداد ماه، افسانه شاهی، کوهنورد ٣٢ ساله اهل بوکان با هجوم مسلحانه نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در منزل خانوادگیاش بازداشت شد.
نیروهای اطلاعات سپاه، بدون مجوز و به شکل وحشیانهای به منزل خانوادگی افسانه شاهی ورود کرده و به روی خانواده وی و مهمانان آنها، اسلحه کشیدهاند.
افسانه شاهی، پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شده و تا زمان تنظیم این خبر، اطلاعی از سلامت جانی، اتهامات و وضعیت نگهداری وی در دسترس نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز پنجشنبه ١٠ خرداد ماه، افسانه شاهی، کوهنورد ٣٢ ساله اهل بوکان با هجوم مسلحانه نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در منزل خانوادگیاش بازداشت شد.
نیروهای اطلاعات سپاه، بدون مجوز و به شکل وحشیانهای به منزل خانوادگی افسانه شاهی ورود کرده و به روی خانواده وی و مهمانان آنها، اسلحه کشیدهاند.
افسانه شاهی، پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شده و تا زمان تنظیم این خبر، اطلاعی از سلامت جانی، اتهامات و وضعیت نگهداری وی در دسترس نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نورا کورتیاس، مادر دادخواه و از بنیانگذاران سازمان مادران «پلازا دو مایو» در آرژانتین درگذشت
نورا کورتیاس در روز ۳۰ مه در سن ۹۴ سالگی در بیمارستانی در منطقه مورون نزدیک به پایتخت درگذشت.
صدها نفر به طور خودجوش همان روز در میدان نمادین، مقابل کاخ ریاست جمهوری جمع شدند تا به نورا کورتیاس در مکانی که او روزهای بیشماری از عمرش را در آن سپری کرده بود، ادای احترام کنند.
مراسم تدفین در “خانه یادبود و زندگی” در مورون برگزار شد. این مکان یادبودی برای مرکز بازداشت مخفی نظامیان به نام مانسیون سِرِه است که در دوران دیکتاتوری نظامی (۱۹۷۶-۱۹۸۳) وجود داشت. گمان میرود پسر نورا کورتیاس، گوستاوو، پس از آنکه در ۱۵ آوریل ۱۹۷۷ توسط نظامیان ربوده و شکنجه شد، در آنجا کشته شده باشد.
نورا کورتیاس در ۲۲ مارس ۱۹۳۰ به عنوان یکی از پنج دختر یک خانواده مهاجر اسپانیایی به دنیا آمد. او حرفه خیاطی را یاد گرفت و در ۱۹ سالگی با کارلوس کورتیاس ازدواج کرد. او در سال ۱۹۵۲ گوستاوو را به دنیا آورد و سه سال بعد دومین پسرش، مارسللو، را. نورا بعدها در مصاحبهای گفت: “من یک خانهدار سنتی بودم. شوهرم یک پاتریارک (پدرسالار) بود. او میخواست که من به زندگی خانوادگی بپردازم.”
⚪️ همه چیز با ربوده شدن پسرش تغییر کرد. گوستاوو در دانشگاه بوئنوس آیرس، اقتصاد میخواند و در سازمان جوانان پرونیستی فعال بود، گروهی که پروژههای اجتماعی در محلههای فقیرنشین را سازماندهی میکرد.
در روز ناپدید شدنش، خانه نورا کورتیاس، که در آن زمان عروسش آنا و نوهاش دامیان در آن حضور داشتند، توسط گروهی از نظامیان و پلیس مورد حمله قرار گرفت. برخلاف موارد مشابه، هر دو سالم ماندند.
در زمان دیکتاتوری، جستجوی نورا کورتیاس برای یافتن پسرش او را به محوطه مرکز بازداشت مانسیون سِرِه کشاند، جایی که او امیدوار بود نشانی از زندگی گوستاوو بیابد.
او در نهایت در جمعی از زنانی که در مقابل کاخ دولت ملاقات میکردند، مورد حمایت قرار گرفت. آنها از حکومت نظامی اطلاعاتی درباره فرزندان ناپدیدشده خود میخواستند.
نورا در مصاحبهای آغاز مادران پلازا دو مایو را اینگونه توصیف کرد: “با توجه به اینکه وضعیت اضطراری تجمعات عمومی را ممنوع کرده بود، ما در میدان شروع به دور زدن کردیم. به این ترتیب توانستیم درد خود را بیان کنیم و مردم که ما را میدیدند، شروع به درک آنچه اتفاق میافتاد، کردند.”
⚪️ با گذشت سالها، نورا کورتیاس به یکی از برجستهترین چهرههای حقوق بشر در آرژانتین تبدیل شد. او نه تنها برای یافتن پسرش تلاش کرد، بلکه برای حقوق تمامی کسانی که در دوران دیکتاتوری ناپدید شده بودند، مبارزه کرد. او بارها در سخنرانیهای عمومی، مصاحبهها و برنامههای تلویزیونی ظاهر شد و داستان مادران پلازا دو مایو و درد و رنج آنها را به گوش جهانیان رساند.
#MothersofPlazadeMayo
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
نورا کورتیاس در روز ۳۰ مه در سن ۹۴ سالگی در بیمارستانی در منطقه مورون نزدیک به پایتخت درگذشت.
صدها نفر به طور خودجوش همان روز در میدان نمادین، مقابل کاخ ریاست جمهوری جمع شدند تا به نورا کورتیاس در مکانی که او روزهای بیشماری از عمرش را در آن سپری کرده بود، ادای احترام کنند.
مراسم تدفین در “خانه یادبود و زندگی” در مورون برگزار شد. این مکان یادبودی برای مرکز بازداشت مخفی نظامیان به نام مانسیون سِرِه است که در دوران دیکتاتوری نظامی (۱۹۷۶-۱۹۸۳) وجود داشت. گمان میرود پسر نورا کورتیاس، گوستاوو، پس از آنکه در ۱۵ آوریل ۱۹۷۷ توسط نظامیان ربوده و شکنجه شد، در آنجا کشته شده باشد.
نورا کورتیاس در ۲۲ مارس ۱۹۳۰ به عنوان یکی از پنج دختر یک خانواده مهاجر اسپانیایی به دنیا آمد. او حرفه خیاطی را یاد گرفت و در ۱۹ سالگی با کارلوس کورتیاس ازدواج کرد. او در سال ۱۹۵۲ گوستاوو را به دنیا آورد و سه سال بعد دومین پسرش، مارسللو، را. نورا بعدها در مصاحبهای گفت: “من یک خانهدار سنتی بودم. شوهرم یک پاتریارک (پدرسالار) بود. او میخواست که من به زندگی خانوادگی بپردازم.”
⚪️ همه چیز با ربوده شدن پسرش تغییر کرد. گوستاوو در دانشگاه بوئنوس آیرس، اقتصاد میخواند و در سازمان جوانان پرونیستی فعال بود، گروهی که پروژههای اجتماعی در محلههای فقیرنشین را سازماندهی میکرد.
در روز ناپدید شدنش، خانه نورا کورتیاس، که در آن زمان عروسش آنا و نوهاش دامیان در آن حضور داشتند، توسط گروهی از نظامیان و پلیس مورد حمله قرار گرفت. برخلاف موارد مشابه، هر دو سالم ماندند.
در زمان دیکتاتوری، جستجوی نورا کورتیاس برای یافتن پسرش او را به محوطه مرکز بازداشت مانسیون سِرِه کشاند، جایی که او امیدوار بود نشانی از زندگی گوستاوو بیابد.
او در نهایت در جمعی از زنانی که در مقابل کاخ دولت ملاقات میکردند، مورد حمایت قرار گرفت. آنها از حکومت نظامی اطلاعاتی درباره فرزندان ناپدیدشده خود میخواستند.
نورا در مصاحبهای آغاز مادران پلازا دو مایو را اینگونه توصیف کرد: “با توجه به اینکه وضعیت اضطراری تجمعات عمومی را ممنوع کرده بود، ما در میدان شروع به دور زدن کردیم. به این ترتیب توانستیم درد خود را بیان کنیم و مردم که ما را میدیدند، شروع به درک آنچه اتفاق میافتاد، کردند.”
⚪️ با گذشت سالها، نورا کورتیاس به یکی از برجستهترین چهرههای حقوق بشر در آرژانتین تبدیل شد. او نه تنها برای یافتن پسرش تلاش کرد، بلکه برای حقوق تمامی کسانی که در دوران دیکتاتوری ناپدید شده بودند، مبارزه کرد. او بارها در سخنرانیهای عمومی، مصاحبهها و برنامههای تلویزیونی ظاهر شد و داستان مادران پلازا دو مایو و درد و رنج آنها را به گوش جهانیان رساند.
#MothersofPlazadeMayo
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani