🟣 #بیدارزنی : روزشمار زنکشی در سال ۱۴۰۲
بیدارزنی: گزارش پیشرو، روزشمار زنکشی توسط یکی از اعضای خانواده/ آشنایان در سال ۱۴۰۲ است.
از متن: "از ابتدای سال تا پایان تیرماه خبر قتل دست کم ۳۴ زن / دختربچه به دست یک یا چند نفر از اعضای خانواده یا آشنایان از جمله پدر، برادر، همسر، همسر پیشین، دوست پسر یا خواستگار منتشر شده است:
۶ قتل در فروردین ماه، ۱۰ قتل در اردیبهشت، ۸ قتل در خرداد و ۱۰ قتل دیگر در تیرماه.
انتشار این اخبار موجی از نگرانی نسبت به افزایش زنکشی به ویژه با عنوان یا بهانه «ناموسپرستی» را به دنبال داشته است.
نگاهی کوتاه به این خبرها چند نکته را یادآوری میکند: از یک سو، پلیس در همه قتلها بنا به اعتراف متهمین «اختلاف خانوادگی» را به عنوان انگیزه قتل معرفی کرده است. حتی در قتل دردناک دو دختربچه ۳ و ۸ ساله در سنندج. همین امر باعث شده که مسئله شخصی/روانی دیده شود تا اجتماعی.
از سوی دیگر، برخی رسانههای حکومتی با رویکرد بسیار جنسیتزده به این قتلها نگاه کردهاند. تا جایی که در مورد قتل یک زن ۲۷ ساله در اسلامشهر (۱۵ تیرماه) خبرگزاری رکنا این تیتر را برای خبر خود انتخاب کرده است: <قتل زن خائن در صحنه اعتراف شرمآور.>
در حالی که براساس این خبر، مرد متواری شده و زن دیگر زنده نیست تا از خود دفاع کند. ضمن اینکه حتی اگر این اعتراف صحت داشت، راه جبران رابطه خارج از ازدواج، خاتمه دادن به ازدواج است، نه قتل.
پیرو همین نگاه، بسیاری از مردان برای آنکه حمایت قانون و عرف را داشته باشند از بهانه دفاع از ناموس به عنوان یک حربه استفاده میکنند. در چنین شرایطی، تیتر خبرگزاری رکنا و نظایر آن، نه تنها چهره زنکشی را سفید جلوه کرده است، بلکه با یک رویکرد زنستیزانه و متهم کردن زنی که به قتل رسیده است، قتل به بهانه ناموسپرستی را ترویج و راه را به دیگر زنستیزان نشان میدهد.
قتل زنان به بهانه ناموس در سال گذشته نیز بسیار نگرانکننده بود. به گونهای که برخی تحلیلگران به رابطهی میان زنکشی و مبارزات زنان برای به دست گرفتن حق تمامیت جسمانیشان به ویژه در اعتراضات ۱۴۰۱ رابطه نزدیکی میبینند. به این معنا مبارزه با مردسالاری تنها مبارزهای برای تغییر یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی نیست بلکه نیاز به عمق بیشتری دارد.
در ادامه، روزشمار زنکشی در سال ۱۴۰۲ (چهارماه اول) را مشاهده میکنید..."
#ژن_ژیان_ئازادی
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
#زنکشی #قتلهای_ناموسی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/46278/
@bidarzani
بیدارزنی: گزارش پیشرو، روزشمار زنکشی توسط یکی از اعضای خانواده/ آشنایان در سال ۱۴۰۲ است.
از متن: "از ابتدای سال تا پایان تیرماه خبر قتل دست کم ۳۴ زن / دختربچه به دست یک یا چند نفر از اعضای خانواده یا آشنایان از جمله پدر، برادر، همسر، همسر پیشین، دوست پسر یا خواستگار منتشر شده است:
۶ قتل در فروردین ماه، ۱۰ قتل در اردیبهشت، ۸ قتل در خرداد و ۱۰ قتل دیگر در تیرماه.
انتشار این اخبار موجی از نگرانی نسبت به افزایش زنکشی به ویژه با عنوان یا بهانه «ناموسپرستی» را به دنبال داشته است.
نگاهی کوتاه به این خبرها چند نکته را یادآوری میکند: از یک سو، پلیس در همه قتلها بنا به اعتراف متهمین «اختلاف خانوادگی» را به عنوان انگیزه قتل معرفی کرده است. حتی در قتل دردناک دو دختربچه ۳ و ۸ ساله در سنندج. همین امر باعث شده که مسئله شخصی/روانی دیده شود تا اجتماعی.
از سوی دیگر، برخی رسانههای حکومتی با رویکرد بسیار جنسیتزده به این قتلها نگاه کردهاند. تا جایی که در مورد قتل یک زن ۲۷ ساله در اسلامشهر (۱۵ تیرماه) خبرگزاری رکنا این تیتر را برای خبر خود انتخاب کرده است: <قتل زن خائن در صحنه اعتراف شرمآور.>
در حالی که براساس این خبر، مرد متواری شده و زن دیگر زنده نیست تا از خود دفاع کند. ضمن اینکه حتی اگر این اعتراف صحت داشت، راه جبران رابطه خارج از ازدواج، خاتمه دادن به ازدواج است، نه قتل.
پیرو همین نگاه، بسیاری از مردان برای آنکه حمایت قانون و عرف را داشته باشند از بهانه دفاع از ناموس به عنوان یک حربه استفاده میکنند. در چنین شرایطی، تیتر خبرگزاری رکنا و نظایر آن، نه تنها چهره زنکشی را سفید جلوه کرده است، بلکه با یک رویکرد زنستیزانه و متهم کردن زنی که به قتل رسیده است، قتل به بهانه ناموسپرستی را ترویج و راه را به دیگر زنستیزان نشان میدهد.
قتل زنان به بهانه ناموس در سال گذشته نیز بسیار نگرانکننده بود. به گونهای که برخی تحلیلگران به رابطهی میان زنکشی و مبارزات زنان برای به دست گرفتن حق تمامیت جسمانیشان به ویژه در اعتراضات ۱۴۰۱ رابطه نزدیکی میبینند. به این معنا مبارزه با مردسالاری تنها مبارزهای برای تغییر یک حکومت ایدئولوژیک اسلامی نیست بلکه نیاز به عمق بیشتری دارد.
در ادامه، روزشمار زنکشی در سال ۱۴۰۲ (چهارماه اول) را مشاهده میکنید..."
#ژن_ژیان_ئازادی
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
#زنکشی #قتلهای_ناموسی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/46278/
@bidarzani
بیدارزنی
روزشمار زنکشی در سال ۱۴۰۲ - بیدارزنی
روزشمار زنکشی. از ابتدای سال خبر قتل دست کم ۳۴ زن / دختربچه به دست یک یا چند نفر از اعضای خانواده یا آشنایان منتشر شده است.
🟣 #بیدارزنی : حس تعلق دانشجویان به خوابگاه و مقاومت دانشجویان در برابر آموزش مجازی
✍🏽 سمر نیکو
از متن: تعلق مفهومی است که تقریباً هر کسی در زندگی خود آن را از نزدیک چشیده، احساس کرده و به درک متفاوتی از آن رسیده است. در وهلهی اول تعلق حسی از دیرینگی، وفاداری و اشتیاق به بودن در یک مکان خاص را در خاطرمان زنده میکند و در ادامه در بازنمود هویت ما و ساخت الگوهای ایدهآلی که برای زندگی خود خواهان هستیم، نقش اساسی دارد.
در تاریخ سوم اسفندماه ۱۴۰۱ رئیس دانشگاه تهران در گفتگویی اختصاصی با تلویزیون اینترنتی این دانشگاه، اعلام کرد که تمامی کلاسهای دانشگاه تهران قرار است از تاریخ ۱۴ فروردین تا ۷ اردیبهشت به صورت مجازی دایر باشند و در این بازهی زمانی سلف دانشگاه غیر فعال و خوابگاهها تعطیل هستند.
پخش شدن این خبر ضربهی روحی سنگینی را به دانشجویان به خصوص آنهایی که خوابگاهی بودند وارد کرد. و با وجود اینکه مسئولین پس از اعتراضهای پی در پی دانشجویان به ناچار حرف خود را پس گرفتند، حس پایمال شدن حقوق دانشجویی، آن هم پس از دو سال آموزش مجازی و طرد شدن از مکانی که حکم خانه را داشت، چنان رد عمیقی از خشم و نفرت از سیستم آموزشی بر جای گذاشت که دانشجویان همچنان با بهتی حزنآلود از آن واقعه یاد میکنند و اعتراضات شبانهی خود در خوابگاهها را نقطهی عطف آن روزهای هراسانگیز میدانند...
شروع
خبر به ناگاه مثل بمب ترکید و صدایش گوش همه را کر کرد. تعطیلی بیست روزهی عید قرار بود کش بیاید و تا هفتم اردیبهشت به طول بیانجامد. همه سراسیمه این سو و آن سو میدویدند. ولولهای به پا شده بود که آتش به جان همه میانداخت. خیلی زود محوریت همهی حرفها شد تعطیلی اجباری یک ماه و نیمه. به اسم راحتی و آسایش دانشجویان و خدا میداند به کام چه کسانی. لطف زیاد از حدی که کسی خواهانش نبود؛ و البته نمیشد با گفتن «ممنون نمی خواهیم!» آن را از سر گذراند.
زمزمهی همه این بود که شاید هنوز قطعی نشده باشد، شاید در حد حرف است، مثل خیلی از حرف های بیپایه و اساس دیگری که نتیجهی اختلافنظر و سلیقهی آن دیگریها است. شورای عمومی در سریعترین زمان ممکن تشکیل شد. حرف همهی آنهایی که آمده بودند یکی بود: «ما آسایش اجباری نمیخواهیم، آموزش مجازی نمیخواهیم، نمیتوانید ما را از بدیهیترین حقوق خودمان محروم کنید.» ترس همه از یک چیز بود. اینکه این تعطیلی بهانهای شود برای تعطیلیهای بعدی و بعدی. اول به بهانهی ماه رمضان است. بعد میشود به بهانهی گرما و کمبود برق و چه و چه. و در عرض چشم بر هم زدنی این ترم هم در سکوت نیست و نابود میشود.
در این بین بار عمدهی استرس بر دوش ما بچههای خوابگاهی بود...
#ژن_ژیان_ئازادی
#مقاومت_دانشجویان
#اعتراضات_سراسری
ادامهی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/46366
@bidarzani
✍🏽 سمر نیکو
از متن: تعلق مفهومی است که تقریباً هر کسی در زندگی خود آن را از نزدیک چشیده، احساس کرده و به درک متفاوتی از آن رسیده است. در وهلهی اول تعلق حسی از دیرینگی، وفاداری و اشتیاق به بودن در یک مکان خاص را در خاطرمان زنده میکند و در ادامه در بازنمود هویت ما و ساخت الگوهای ایدهآلی که برای زندگی خود خواهان هستیم، نقش اساسی دارد.
در تاریخ سوم اسفندماه ۱۴۰۱ رئیس دانشگاه تهران در گفتگویی اختصاصی با تلویزیون اینترنتی این دانشگاه، اعلام کرد که تمامی کلاسهای دانشگاه تهران قرار است از تاریخ ۱۴ فروردین تا ۷ اردیبهشت به صورت مجازی دایر باشند و در این بازهی زمانی سلف دانشگاه غیر فعال و خوابگاهها تعطیل هستند.
پخش شدن این خبر ضربهی روحی سنگینی را به دانشجویان به خصوص آنهایی که خوابگاهی بودند وارد کرد. و با وجود اینکه مسئولین پس از اعتراضهای پی در پی دانشجویان به ناچار حرف خود را پس گرفتند، حس پایمال شدن حقوق دانشجویی، آن هم پس از دو سال آموزش مجازی و طرد شدن از مکانی که حکم خانه را داشت، چنان رد عمیقی از خشم و نفرت از سیستم آموزشی بر جای گذاشت که دانشجویان همچنان با بهتی حزنآلود از آن واقعه یاد میکنند و اعتراضات شبانهی خود در خوابگاهها را نقطهی عطف آن روزهای هراسانگیز میدانند...
شروع
خبر به ناگاه مثل بمب ترکید و صدایش گوش همه را کر کرد. تعطیلی بیست روزهی عید قرار بود کش بیاید و تا هفتم اردیبهشت به طول بیانجامد. همه سراسیمه این سو و آن سو میدویدند. ولولهای به پا شده بود که آتش به جان همه میانداخت. خیلی زود محوریت همهی حرفها شد تعطیلی اجباری یک ماه و نیمه. به اسم راحتی و آسایش دانشجویان و خدا میداند به کام چه کسانی. لطف زیاد از حدی که کسی خواهانش نبود؛ و البته نمیشد با گفتن «ممنون نمی خواهیم!» آن را از سر گذراند.
زمزمهی همه این بود که شاید هنوز قطعی نشده باشد، شاید در حد حرف است، مثل خیلی از حرف های بیپایه و اساس دیگری که نتیجهی اختلافنظر و سلیقهی آن دیگریها است. شورای عمومی در سریعترین زمان ممکن تشکیل شد. حرف همهی آنهایی که آمده بودند یکی بود: «ما آسایش اجباری نمیخواهیم، آموزش مجازی نمیخواهیم، نمیتوانید ما را از بدیهیترین حقوق خودمان محروم کنید.» ترس همه از یک چیز بود. اینکه این تعطیلی بهانهای شود برای تعطیلیهای بعدی و بعدی. اول به بهانهی ماه رمضان است. بعد میشود به بهانهی گرما و کمبود برق و چه و چه. و در عرض چشم بر هم زدنی این ترم هم در سکوت نیست و نابود میشود.
در این بین بار عمدهی استرس بر دوش ما بچههای خوابگاهی بود...
#ژن_ژیان_ئازادی
#مقاومت_دانشجویان
#اعتراضات_سراسری
ادامهی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/46366
@bidarzani
بیدارزنی
حس تعلق دانشجویان به خوابگاه و مقاومت دانشجویان در برابر آموزش مجازی - بیدارزنی
بررسی حس تعلق دانشجویان به خوابگاه و گزارشی از مقاومت و اعتراضات شبانهی آنها در خوابگاهها در برابر آموزش مجازی.