بيدارزنى
4.36K subscribers
5.44K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
🟣 #سروناز_احمدی در دادگاه بدوی، به ریاست قاضی صلواتی، مجموعا به ۶ سال حبس محکوم شد. حکم صادر شده علیه او، ۵ سال بابت اتهام اجتماع ‌و‌ تبانی و‌ ۱ سال برای اتهام تبلیغ علیه نظام است.

وی در صفحه اینستاگرام‌خود نوشت: «شش سال زندان گرفتم تو دادگاه بدوی. می‌ارزيد. به احساس تعلق به یک جمع بزرگ قدرتمند كه در تلاش هست تا سرنوشتش رو دست خودش بگيره می‌ارزه.»

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 یک قدم عقب نخواهیم‌رفت

#بیدارزنی: چندی پیش متن «مطالبات زنان» توسط جمعی از فعالان زن در داخل ایران، تدوین و برای انتشار در اختیار سایت بیدارزنی قرار گرفت. نویسندگان متن از تمام فعالان حقوق زنان برای بحث و گفت‌وگو پیرامون مطالبات مطذح شده دعوت کردند. پیرو آن، نقدهایی توسط فرزانه راجی در وبسایت رادیو زمانه، شیلا فراهانی و انوشه گلشن در سایت اخبارروز منتشر و ‌در سایت بیدارزنی بازنشر شدند.

مقدمه

ما به عنوان جمعی از فعالان زنان مشتاقانه از نگارش جمعی چنین متنی استقبال می‌کنیم و تلاش خواهیم‌کرد که علاوه بر این حوزه، در دیگر حوزه‌ها نیز، محرک چنین اقدامی باشیم. «ما معتقدیم تخیل فردایی برابر و مترقی، نیروی پیش‌برنده‌ایست برای ایستادن در برابر ظلم.» همچنین معتقد به در‌هم‌تنیدگی حوزه‌های ستم، تقاطع‌های آن و زیربنایی بودن مسئله‌ی اقتصاد هستیم، اما این بدان معنا نیست که رفع تمامی اشکال ظلم را به فردای انقلاب موکول کنیم. زنان نیمی از جهان‌اند که به طول تاریخ با همدستی مرد‌سالاری، مذهب، سرمایه و… از حق آزادی و شکوفایی محروم شده‌اند. امروز اگاهانه باید کوشید تا در همه حوزه‌های سیاسی و اجتماعی، زنان سهم برابری از قدرت را به دست گیرند و همچنین با تشکیل شورا‌های مختص زنان، تصمیم‌گیران در حوزه‌ی مسائل خود باشند. ما معتقدیم که همگان در حوزه‌ای که در آن فعال هستند، می‌توانند شوراها را ایجاد‌کنند، و ابتکار عمل را برای تصمیم‌گیری و اجرای تصمیمات در دست گیرند. اجتماع اتحادیه شورا‌های کارگران، کشاورزان، زنان، معلمان، پرستاران، ملیت‌ها، مهاجران، رنگین کمانی‌ها و.. حکومت شورایی را محقق خواهد‌کرد.

ما خواستار تشکیل شوراها نیستیم، این یک مطالبه نیست، یک دستور‌کار است و باید انضمامی‌تر به آن پرداخت. تمام این ما‌ی خواهان تغییر، انسان‌هایی فردی، بی‌ثبات‌شده، رسانه‌ای‌شده و جدا‌افتاده از تجربیات مبارزات اجتماعی گذشته خود هستیم؛ بنابرین راه دشواری در‌پیش‌داریم.

ما نیز معتقدیم که شورا‌های فراگیر ذیل حکومت کنونی و با توجه به شدت سرکوب نهاد‌های امنیتی آن، امکان شکل‌گیری ندارند، اما بر این باوریم که جنبش‌ها و انقلاب‌های جامعه‌ی غیر‌متشکل و توده‌وار، همواره توسط #رهبر_شاه_نماینده مصادره می‌شود.

عدم وجود شوراها، مردسالاران و سرمایه‌داران صاحب رسانه را مسلط خواهد‌کرد. اما ما امیدواریم که این متن و اصلاح نهایی آن به محل اجماع گروه‌ها و شورا‌های موجود زنان تبدیل شود؛ این اجماع می‌تواند مسیر تغییر وضع موجود را تسهیل کند؛ در اولین فرصت ممکن، هسته ی اولیه‌ای را شکل دهد، با حفظ اصل «دموکراسی از پایین» به ارتباط گرفتن با شوراهای بوجود آمده و کمک به تشکیل شوراها، بپردازد و در نهایت به اتحادیه‌ی شورا‌های زنان دست‌یابد. این مسیری است که دیگر حوزه‌ها نیز می‌توانند بپیمایند.

ما تلاش کردیم که بر اساس فرم متن اصلی، نظرات و انتقادات خود را تبیین کنیم، اما لازم است پیش فرض‌هایی را اضافه کنیم. اولا ما از عنوان «مطالبه» استفاده نخواهیم‌کرد. زنان همواره در حال مبارزه برای به‌دست‌آوردن این حقوق بوده‌اند و با اطمینان می‌توان گفت که با سرعت و قدرت بیشتری ادامه خواهند‌داد. دوما، ستم جنسیتی، مختص زنان نیست و نپرداختن به مسائل جامعه رنگین‌کمانی نیز خطای بزرگیست. ما با در نظر داشتن این مهم به تدوین بحث‌های خود ادامه خواهیم‌داد و ایشان را به تکمیل این متن یا تهیه متنی مشابه و ایجاد شورا‌های مختص خود دعوت می‌کنیم. سوما، لغو قوانین براساس شریعت و فقه را بدیهی فرض کرده‌ایم، اما در برخی بند‌ها برای نشان دادن اهمیت موضوع، به آن پرداخته‌ایم. همچنین معتقدیم که لازم و کافی است که این متن، به حقوقی که در فرایند مبارزه بدیهی شده‌است، بپردازد و دیگر مسائل به تصمیم شورا‌ها موکول خواهد‌شد.


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/44374


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzni
🟣 ۱۰ سال حبس «برای توی كوچه رقصيدن» 


#آستياژ_حقيقی متولد ١٣٨٠ و نامزدش #اميرمحمد_احمدی متولد ١٣٧٩، دو بلاگر در فضای مجازی صبح روز ۱۰ آبان ماه همراه با ضرب و شتم در منزل شخصی خود توسط مامورين لباس شخصی بازداشت شده و به بند ٢٠٩ وزارت اطلاعات منتقل شده‌اند.
طی اين سه ماه خانواده‌ی اين دو نفر تحت فشار نيروهای امنيتی سكوت كرده‌اند.

بازداشت آنها در پی انتشار کلیپ رقصيدنشان در نزديكی ميدان آزادی در پيج شخصيشان اتفاق افتاده‌است. 

دادگاه آنها در شعبه ١٥ به ریاست قاضی صلواتی، برای بررسی اتهامات تشويق به فساد و فحشا، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنيت ملی و فعالیت تبليغی عليه نظام برگزار شده و در نهايت هر کدام به ۱۰ سال و نيم حبس تعزيری، ۲ سال ممنوعيت استفاده از فضای مجازی و ۲ سال ممنوع‌الخروجی از  كشور، محكوم شده‌‌اند. قابل ذکر است که در این دادگاه، آستياژ حقيقی توسط قاضی صلواتی مورد تهديد و تحقير قرارگرفته است.

از ابتدای بازداشت اين دو نفر تا به امروز با تبديل قرار بازداشت موقت آنها به قرار وثيقه موافقت نشده ‌است و از حق داشتن وکیل در دادگاه نیز محروم بوده‌اند.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Photo
قابل توجهِ انکارکنندگانِ #ستم_مضاعف

روز ششم بهمن، یک زن ۵۳ ساله در شهرستان #فنوج استان #سیستان_و_بلوچستان به خاطر سکته قلبی در صف طولانی توزیع نفت جان خود را از دست داد. برادر زنی که در صف توزیع نفت جان باخت به روزنامه اعتماد گفت: خواهرش «سه روز بود كه برای گرفتن سهميه نفت‌شان در صف بود و آخر هم نتوانست سهميه نفت‌شان را بگيرد. بچه‌هايش ازدواج كردند و شوهرش هم برای كارگری به بندرعباس رفته بود. برای همين مجبور بود برای دريافت سهميه نفت خودش اقدام كند». یه گفته برادر این زن او در روز واقعه «به خاطر استرس و سرما قلبش می‌گيرد و سكته می‌كند. سه روز بود كه براي دريافت سهميه نفت به شركت نفت می‌رفت اما نوبت به او نمی‌رسيد. در اين سه روز دبه‌هايي كه با خود برده بود را پيش يكی از آشنايان گذاشته بود تا روز بعد آنها را بگيرد و دوباره وارد صف شود. روز حادثه وقتي صف طولانی را كه مي‌بيند حالش بد می‌شود و اين اتفاق برايش می‌افتد. اين مشكلاتی است كه ما در شهرستان و استان داريم». معاون سیاسی و امنیتی فرمانداری فنوج هم این واقعه را تایید کرده است. او گفت: «ششم بهمن ماه یک بانوی فنوجی كه براي دريافت سهميه نفت به يكي از جايگاه‌ها مراجعه كرده بود بر اثر عارضه قلبی درگذشت. يكی از مشكلات شهرستان فنوج كمبود مراكز عرضه سوخت است. اين كمبود باعث می‌شود عرضه سوخت به كندی انجام شود». بنا بر گفته منابع محلی زن متوفی «فقیر بود و برای رفت و آمد به کرمان به خاطر درمان هم دیگران به او کمک می‌کردند».


#ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
#بلوچستان #بلوچ_کشی #تبعیض_سیستماتیک #مطرودان #محذوفین #حیات_برهنه


@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی:  آمازون، خرید اختیاریِ حجاب اجباری!


پس از سقوط کابل و تسخیر افغانستان به دست نیروهای طالبان و نامیده شدن قدرت حاکم تحت عنوان امارت اسلامی، علاوه بر گسترش روزافزون نابرابری و فقرِ از پیش موجود، تبعیض‌ها و ستم‌های سیستماتیک علیه زنان به سرعت چندین برابر شد. اسارت در خانه، حجاب اجباری، ممنوعیت از کار و تحصیل و محرومیت زنان از سهم‌گیری در فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی از جمله ستم‌هایی است که طالبان بر نیمی از جمعیت افغانستان تحمیل کرده است. ستم‌های مضاعفی که به نظر می رسد با گذشت یک سال و نیم از اِعمال آن‌ها، پذیرش آن برای دنیای غرب امری عادی شده است.

در حالیکه زنان در افغانستان مجبور شده‌اند تا طبق قوانین طالبان برای برخوردار شدن از حداقل‌های زندگی اجتماعی و رفت و آمد در شهرها و معابر عمومی به میل طالبان لباس سیاه بلند، برقع و نقاب بر سر و تن داشته باشند، همچنان برخی از مقام‌های طالبان از بی‌حجابی در کشور شکایت دارند و می‌گویند فقط برقع را به عنوان پوشش کامل قبول دارند و استفاده از آن باید اجباری شود.

در چنین وضعیت تحمیل‌شده غیرقابل توصیفی، فروشگاه آنلاین شرکت آمازون در حال فروش همان برقع‌هایی است که زنان در افغانستان از ترس جانشان مجبورند به تن کنند. شعار تبلیغاتی این فروشگاه آنلاین برای فروش کالایی که معنا و دلالت آن برای زنان افغانستان، زمین تا آسمان با زنان کشورهای غربی فرق می‌کند این است: «لباسی که هر زنی باید داشته باشد» و «زیبایی‌ات را برای آن فرد خاص نگه دار»

بازار فروش این برقع‌ها طبعا نمی‌تواند خود افغانستان باشد، چون خدمات شرکت آمازون در این کشور ممنوع است. البته اگر گروه هدف این برقع‌های ۱۰۰ دلاری، زنان داخل افغانستان نیز بودند، جای تعجب نبود چرا که صاحبان قدرت و سرمایه پیش‌تر هم اثبات کرده‌اند که حجاب اجباری و انقیاد زنان نه تنها مسئله آن‌ها نیست که همیشه می‌تواند بهانه‌ای برای کسب سود بیشتر باشد.
در قسمت توضیحات تکمیلی درباره این کالا نوشته شده است که از مرزهای افغانستان و پاکستان وارد می‌شود، در ۵ رنگ موجود است و «مناسب برای مهاجران، جهانگردان، خبرنگاران و کسانی که به افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای مسلمان سفر می‌کنند» است.

آیا خریدن و پوشیدن آنچه در کشورهایی نظیر افغانستان و ایران مایه عذاب و فرودستی است، توسط زنان غربی و برای آن‌ها مایه هیجان و نشاط و افزایش آدرنالین می‌شود؟ آیا همچنان بخش بزرگی از دنیای غرب معتقد است که حجاب اجباری زنان در کشورهای تحت حکومت‌های اسلامی و زن‌ستیز، به تنوع زیستی و فرهنگی انسان‌ها برمی‌گردد و انتخابی کاملا شخصی است؟ آیا خون‌های ریخته شده زنان توسط عاملین مرتجع مردسالاری، ارتجاع و توحش برای عاملین فروش هر شکلی از حجاب اجباری و هیجان‌انگیز نشان دادن آن و درک پیامدهای آن کافی نیست؟ همدستی یکی از نمادهای کلان سرمایه‌داری با ایده‌های حکومت طالبان و جمهوری اسلامی از طریق تجارت "کالای حجاب اجباری" واجد چه معنایی است؟

#ژن_ژیان_ئازادی

@bidarzani
🟣 #زهره_سرو زندانی سیاسی روز سه شنبه ۴ بهمن ماه، به بهانه اعزام به بیمارستان، از زندان اوین خارج و به زندان قرچک ورامین منتقل شده‌است.

به گزارش یک منبع آگاه، وی از زمان انتقال به زندان قرچک در سلول انفرادی به سر برد و سه روز ابتدایی را با درخواست بازگشت به زندان اوین در اعتصاب غذا بوده‌ است. همچنین شرایط جسمی نامساعد وی، نگرانی درباره سلامت او را افزایش داده‌است.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 «دادگاه‌های مجازی، حبس‌های واقعی»

گزارشی از وضعیت معترضان بازداشتی در #زندان_قرچک

به گزارش یک منبع آگاه، برای زنان معترض بازداشت‌شده در حومه تهران مخصوصا منطقه شهریار، که هم‌اکنون در زندان قرچک به سر می‌برند؛ دادگاه حضوری تشکیل نشده و اغلب دادگاه آنها در حد چند دقیقه بسیار کوتاه و به صورت #ویدئو_کنفرانس و یا #تلفنی بوده و در بعضی موارد، «بدون تشکیل دادگاه»، رای قاضی صادر شده‌است.

در این #دادگاه‌های_مجازی که با توجه به وضعیت اینترنت، کیفیت بسیار پایینی داشته، به اغلب زنان بازداشت‌شده ساکن حومه تهران، حکم یکسان ۲ سال حبس تعزیری ابلاغ شده‌است.

این شیوه برگزاری دادگاه، بدون حضور وکیل و فرصت مناسبی برای دفاع متهم، نقض فاحش حقوق این متهمین بوده و برگ جدیدی از نادیده گرفتن قوانین، توسط جمهوری اسلامی است.
لازم به ذکر است که از ابتدای بازداشت این زنان تا کنون، با تبدیل قرار بازداشت موقت ایشان به قرار وثیقه، موافقت نشده‌ است.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نامه هفت زندانی زن سیاسی محبوس در زندان اوین علیه اعدام

مجازات «اعدام» با سلب «حق حیات» یکی از فاحش ترین موارد نقض حقوق بشر است که جراحت ناشی از آن هرگز التیام پیدا نمیکند. دهه‌هاست که جامعه ایران درد اعدام عزیزانش را بر دل نشاند و این روزها دوباره شاهد اعدام تعدادی از جوانان معترض بوده ایم که تعدادی از آنها هنوز در معرض خطر اعدام قرار دارند.

ما زنان زندانی سیاسی در محبسی به سر می‌بریم که سایه شوم احکام اعدام و تهدید به مرگ بر سر تعدادی از همبندی‌هایمان سنگینی کرده است. فعالان محیط زیست که به باور مردم ایران از شریف‌ترین و پرتلاش‌ترین ایرانیان برای حفظ محیط زیست و آینده سرزمینمان ایران هستند، از جمله آنها می‌باشند. آنها با پرونده‌سازی‌های بی‌اساس سپاه پاسداران بازداشت شدند و ۲ سال در سلول‌های انفرادی بند امنیت تحت فشارهای روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند، تا به کارهای نکرده‌ای اعتراف کنند که بازجویان سپاه اعدام را برایشان تدارک ببینند. یکی از منزجرکننده‌ترین ابزارهای بازجویان برای اعمال فشار برای اخذ اعتراف، نمایش صحنه اعدام برایشان بوده و حقیقتا تهدید به اعدام در تنهایی و بی‌کسی سلولهای انفرادی، فاصله چندانی با اعدام ندارد. سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی دو همبندی ما در کنار سایر همکارانشان در چنین شرایطی روانه دادگاه فرمایشی شده و بدون وجود هیچ نوع ادله قانونی و  مستندات حقوقی جاسوس خوانده شده و حتی با اتهام افساد فی الارض مواجه شدند. مریم حاج‌حسینی یکی دیگر از همبندیان ما، که از برگزیدگان و منتخبان علمی کشور است، به مدت ۴۱۲ روز را در خانه امن وزارت دفاع در منطقه‌ای دور از شهر تهران (منطقه‌ای کوهستانی) حبس بوده و همواره با تهدید حکم اعدام به موجب اتهام افساد فی الارض مواجه بوده است. مهوش شهریاری و فریبا کمال‌آبادی ماه‌های طولانی در سلولهای انفرادی و تحت فشار های روحی و روانی و جسمی شدید، از بدو بازداشت به دلیل باورهایشان با تهدید حکم اعدام به موجب اتهام افساد فی الارض و جاسوسی مواجه بوده اند به طوری که بازجویانشان در بازداشت اخیرشان به صراحت از تلاش وزارت اطلاعات برای تاب دادن ۷ جسد بهائی سخن گفته است.

فشارهای روانی و شکنجه‌های جسمی علیه زینب جلالیان برای اخذ اعتراف دروغ مبنی بر انجام عملیات مسلحانه صورت گرفت که او هرگز نپذیرفت. هر چند تلاشهای نهادهای امنیتی برای اعدام شیرین علم هولی منجر به اعدام او شد.

این است که ما از درک عمق اضطرابی و رنجی که بر جانشان نشسته ناتوانیم، اما موظفیم علیه اعدام، زیستن زیر تهدید هولناک مرگ در تنهایی سلول‌های انفرادی، فریاد برآوریم.
ما تعدادی از زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین تصمیم گرفتیم به بهانه پنجمین سالگرد بازداشت فعالان محیط زیست حمایت خود را از آن‌ها اعلام نموده و خواهان پشتیبانی نهادهای بین‌المللی حقوق بشری و ‌افکار عمومی و آزادیخواهان برای آزادی آن‌ها شویم. در همین راستا بر حمایت از روایت‌گری جهت ثبت واقعیت‌های تاریخی تاکید می‌کنیم، چرا که آن را تلاشی برای توقف فجایع انسانی می‌دانیم. بنابراین از گام‌های مهم زندانیانی چون سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی که علی‌رغم همه مخاطرات احتمالی، به افتشی ابعاد جنایت و سرکوب در تاریکخانه‌های امنیتی و آگاه شدن افکار عمومی بپردازند؛ حمایت و قدردانی می‌کنیم. در پایان انزجار خود را از حکم و سلب حق حیات و هر گونه شکنجه روحی و روانی چون تهدید به اعدام و شکنجه‌های جسمی اعلام نموده و از افکار عمومی می‌خواهیم برای توقف حکم اعدام معترضین از پای ننشینند.

هستی امیری
بهاره هدایت
رها عسگری‌زاده
سپیده قلیان
نرگس محمدی
عالیه مطلب‌زاده
نوشین جعفری

زندان اوین
۹ بهمن ۱۴۰۱


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 انجمن زنان مریوان: «این صدا، صدای آزادی است، این ندا، طغیان آگاهی است»

▪️تجمع فعالان حقوق زنان، ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ مقابل دانشگاه تهران


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت

@bidarzani
🟣 پاسخی به تدوین‌کنندگان بیانیه «مطالبات زنان»

✍🏽 رویا وفایی

#بیدارزنی : چندی پیش متن «مطالبات زنان» توسط جمعی از فعالان زن در داخل ایران، تدوین و برای انتشار در اختیار سایت بیدارزنی قرار گرفت. نویسندگان متن از تمام فعالان حقوق زنان برای بحث و گفت‌وگو پیرامون مطالبات مطرح شده دعوت کردند. پیرو آن، نقدهایی توسط فرزانه راجی در وبسایت رادیو زمانه، شیلا فراهانی و انوشه گلشن در سایت اخبارروز منتشر و ‌در سایت بیدارزنی بازنشر شدند. متن دیگری نیز با امضای «جمعی از فعالان زنان» تغییرات مورد نظر خود را در متن «مطالبات زنان» اعمال کرده است.
متن حاضر، پنجمین پاسخ به «مطالبات زنان» است که توسط رویا وفایی یکی از فعالین «جمعی از زنان مبارز داخل کشور» در سایت اخبار روز منتشر و در بیدارزنی، بازنشر شده است.


از متن: «نکته اول:

امکان تخیلی برای فردایی بهتر و یا تلاش در جهت زیست بهتر در لحظه کنونی؟!  با این پرسش که در ابتدای نوشته طرح می‌شود، تفاوت رویکردی را می‌توان دید که همچنان با نگاه و افق دوستان در بقیه  بندهای پیشنهادی  هم قابل مشاهده است. این رویکرد قابل نقد است  چرا که «مطالبات» جنبش‌ها را به فردایی وامی‌گذارد که معلوم نیست چگونه قرار است محقق شوند. آیا  به یکباره از آسمان بر زمین نازل می‌شوند و یا قرار است  حکومتی بر سر کار آمده و آن‌ها را در چهارچوب قوانینی مدون و اجرایی کند؟

من معتقدم که هیچکدام اینها نیست. آنچه که در  «فردایی بهتر» وعده داده  و به آن‌ها فراخوان داده می‌شود از هم اکنون در زیست بخش‌هایی از جامعه زنده  و جاریست و رشد می‌کند. نوعی از سبک زندگی  که قرار است در فردایی بهتر، شکل عمومی‌تر و ساختارمندتری پیدا کند  از هم اکنون  تجربه می‌شود و  جلوی چشم ما حی و حاضر است.

ماهیت انقلاب #زن_زندگی_آزادی از این زیست تجربه شده و عینی نشات گرفته و  تنفس می‌کند و  نه در «ذهن‌های» مطالبه‌گر و یا  فضایی خیالی و انتزاعی.  اساس شکل‌گیری مبارزه در پی این تجربه‌های عینی‌ست که درک و رادیکالتر می‌شود. زنان نشان دادند که مبارزه را در انتخاب نوع زندگیشان قوام می‌دهند.

حواله دادن  تحقق زندگی بهتر برای زنان و همچنین بقیه بخش‌های جامعه به  «آینده» می‌تواند ترمزی در کنش‌های هر روزه و جاری ایجاد کند که خوشبختانه زنان جامعه ما در گیر این بن بست‌ها نشده و شیوه زندگی و حق اختیار بر بدنشان را رسما ودر صحنه  مبارزه به حکومت دینی و مردسالار تحمیل می‌کنند. مهسا و نیکا و حدیث و سپیده و… نمونه‌هایی مستند و عینی هستند برای امکان‌یابی یک زندگی متفاوت‌تر از چهارچوب‌های تعریف شده بر اساس قراردادهای قرون وسطایی و پوسیده حکومت اسلامی .  اینان نمونه‌هایی از کل جامعه زنان هستند که  هر دقیقه و هر ثانیه در حال جدالی سهمگین  و خونین برای حفظ و پیشروی انقلاب  مدرن خود می‌باشند.

نکته دوم:

درک وارونه از  «شورا»: در تعریف ساده، شوراها به عنوان نهادهای اعمال قدرت اجتماعی مردمند. در واقع دخالتگری مستقیم بخش‌های مختلف جامعه برای تعریف نیازهای اساسی زندگی و چگونگی تحقق آن‌ها جان‌مایه شوراهاست. با این رویکرد می‌توان تاکید کرد که جملاتی شبیه «به رسمیت شناختن شوراها توسط حکومت» و  «تدوین قوانین شوراها توسط حکومت» معنایی جز نفی ماهوی شوراها ندارد و نهایتا تبدیل به شیری بی یال و دم  و کوپال می‌شود. شوراها در نفی « قدرت» در ساختارهای مبتنی بر بالایی و پایینی عمل می‌کنند و خود نماد اعمال اراده  جمعی و برابر همه افراد جامعه هستند.»


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44383

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 #کژال_خالدیان ۳۸ ساله اهل شهر #سنندج در جریان دستگیری‌های گسترده اخیر روز شنبه ۸ بهمن‌ماه ١۴٠١ توسط نیروهای امنیتی شهر سنندج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 وکیل مدافع #آرمیتا_عباسی، جزئیات تازه‌ای از پرونده وی ارائه داد. به گفته او، موکلش در جلسه دادگاه از بابت سه عنوان اتهامی به دفاع از خود پرداخته است. شهلا اروجی همچنین گفته است که پس از برگزاری جلسه دادگاه و علیرغم اتمام مهلت قرار بازداشت موقت خانم عباسی، از آزادی موقت وی به قید وثیقه ممانعت شده است.

به‌گزارش هرانا به نقل از شرق، شهلا اروجی گفته است: «کوچکترین اتهاماتی که در حال حاضر در پرونده آرمیتا عباسی وجود دارد، اتهامات تبلیغ علیه نظام و اجتماعی و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت است.»
همچنین او اضافه کرد که ترجیح میدهد عنوان اتهامی سوم را تا زمان صدور رای دادگاه اعلام نکند؛ وی به چرایی این موضوع اشاره‌ای نکرده است.

این وکیل دادگستری همچنین بیان داشت: «از مهلت دو ماهه قرار بازداشت موقت آرمیتا عباسی گذشته است و او هم اکنون بر اساس قانون باید با تودیع قرار موقتا آزاد شود، اما در مقابل آزادی او با قید وثیقه مقاومت می‌ شود.»

وی افزود: «در پایان جلسه رسیدگی به اتهامات آرمیتا عباسی با قاضی درباره آزادی موکلم به قید وثیقه صحبت کردم منتهی قاضی گفت که “من قصد صدور رای دارم، برو بعد از اینکه رای دادم بیا!”».

جلسه رسیدگی به اتهامات آرمیتا عباسی، از بازداشت شدگان قیام #زن_زندگی_آزادی که در زندان کچویی کرج به‌سر میبرد، روز یکشنبه ۹ بهمن ماه در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی میرغفاری برگزار شد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
طی ۴۸ ساعت گذشته، ۳ زن در شهرهای کامیاران، مریوان و اهواز در پی #زن_کشی به‌قتل رسیدند.

⚪️ صبح امروز ۱۱ بهمن‌ماه، #رضواح_ندیمی اهل کامیاران توسط همسر سابق خود به قتل رسید.
رضوان، صبح روز سه‌شنبه یازدهم بهمن‌ماه بر اثر تیراندازی همسر سابق خود، اصابت گلوله و شدت جراحات وارده، جان خود را از دست داد.

⚪️ #زهره_لند میک‌آپ آرتیست جوان ساکن اهواز بود که دو ماه قبل با ‎#علی_خواجوی از ورزشکاران بدن‌ساز شناخته شده این شهر ازدواج کرد. زهره و برادرش یحیی، امروز با شلیک گلوله به دست علی خواجوی کشته شدند. همسر زهره بعد از اقدام به قتل این دو، خودکشی کرد.

⚪️ روز ۹ بهمن‌ماه‌، #نگین_رستمی اهل روستای "نی" از توابع ‎مریوان که روز ۳ بهمن توسط همسر سابقش سوزانده شده بود، جان خود را ازدست داد. نگین به علت به سوختگی ۹۵ درصدی در بیمارستان کوثر ‎سنندج جان سپرد.
وی در کودکی به علت ناامنی و فضای غیرقابل تحمل خانواده‌ و کتک‌ کاری‌های مکرر پدر خود، در سن حدود ۱۲ سالگی تن به ازدواج اجباری داده بود.‌ خشونتی که در خانه‌ی همسر نیز تکرار و‌ منجر به طلاق وی شده بود.

#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_کشی
#اعتصاب_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت

@bidarzani
#بیانیه

🟥بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه بهشتی در خصوص منع ثبت‌نام تعداد زیادی از دانشجویان برای ترم آتی به علت رعایت نکردن حجاب اجباری.

#اعتراضات_دانشجویی
#دانشگاه_بهشتی
4⃣5⃣2⃣7⃣
🆔@senfi_uni_iran
🟣 نمایشنامه «میدان نفت» و گزارشی از اولین اجرای آن در بند زنان زندان اوین

⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی

میدان نفت نمایشی مرکب از سه پرده، موضوعی را طرح می‌کند که کمتر کسی توجه خاص بدو داشته است. این اثر روایتی‌ست مستند از خیزش جوانانی آزادی‌خواه تا دادخواهی مادران. سخن از خانواده و مادرانی دادخواه است؛ جوشش نیرویی که هیچ مرز و خط‌کشی به بندش نمی‌کشد، حقیقتی لخت، که از آن خشونت چکه می‌کند. انعکاسی از زندگی بی‌سامان که فراگیر شده. روایت سرکوب‌هایی بدون هیچ قاعده اخلاقی با بی‌شرمی و خشونتی شگفت. در این اثر خبر از آنتاگونیست نیست. نیروی پروتاگونیست، او را به درون خود بلعیده و  یک تنه روایت را بازگو می‌کند، مبارزه می‌کند، از رنجی که بر او وارد آمده می‌گوید و امر دادخواهی را به پیش می‌کشد. حضور شخصیت‌های  منفی، سایه‌وار و دارای ابهام است و اجازه بازنمایی بر روی صحنه در قالب یک ابژه را ندارند؛ تنها ابری از کنش‌های غیبی‌شان بر سر تماشاگر سایه می‌افکند. بازیگران در حین اجرای مونولوگ در پرده‌های ۲ و ۳ اسیر دنیایی سیاه، بی‌رحم و رازآلود هستند و کسی را یارای یاریشان نیست، تا خود به تنهایی از مخمصه نجات یابند و به پیروزی برسند. میدان نفت کنام دردمندان و بهشت سوداگران است. بی‌رحمی‌های جامعه را بازگو می‌کند. حضور جوانانی پاکباز با دستان خالی و اندیشه‌هایی که جوانه می‌زنند، رشد می‌کنند و تکثیر می‌شوند و به پای ظلم می‌پیچند.

توضیحات تکمیلی

در تاریخ سی آبان هزار و چهارصد و یک، در ساعت ۲۲ در مکان سالن یک/ بند پنج زنان زندان اوین نمایشی آغاز شد که با افتخار و غرور تقدیم شهید راه آزادی، سعید زینالی گردید.  عوامل اجرا مانند عروسک‌گردانان، صداپیشگان و برخی بازیگران در پشت اکاردئون قرار گرفته بودند تا دیده نشوند. به واسطه ساخت پوستر تمامی زندانیان از تاریخ اجرا با خبر بودند و مانند اجرای قبلی (ماهی سیاه کوچولو) که یک ماه پیش برگزار شده بود می‌دانستیم که دوستان زندانی ما از یک ساعت قبل‌تر بر روی صندلی‌ها می‌نشینند و تا شروع اجرا سرود می‌خوانند و گپ می‌زنند و همین اتفاق هیجان‌انگیز هم افتاد و شور و اشتیاق آنها که مدام از ما می‌پرسیدند کی شروع می‌کنید؟ ما تصمیم داشتیم تا ده دقیقه پیش از اجرا اجازه ورود به سالن را ندهیم تا وسایل صحنه را بچینیم اما این امکان‌پذیر نبود زیرا اول اینکه آنجا زندان بود نه سالن تئاتر و راه آشپزخانه از سالن یک. و دوم اینکه هر روز یک نفر مسئول تمیزی آشپزخانه در دو نوبت ظهر و شب می‌بود و در ساعت ۹ شب باید آنجا را نظافت می‌کرد و ما نمی‌توانستیم مانع شویم. پس ما تصمیم گرفتیم هر کس کار خودش را انجام بدهد و نظم زندان را مختل نکنیم.

با بررسی‌هایم پس از اجرا متوجه شدم از تمام زنان، ۸ نفر تصمیم گرفتند نمایش ما را نبینند. همیشه مخالفان و موافقانی با دلایل شخصی این تصمیمات را می‌گیرند و امری طبیعیست و ما نمایش را برای ۵۰ نفر به صحنه بردیم. عروسک‌ها و اکسسوار صحنه از یک ماه قبل ساخته شده بود زیرا ایده نمایش در روزهای تحصن برای حمایت از دانشجویان بازداشتی اعتراضات اخیر کلید خورده بود. پلاکاردهای کوچکی در  ابعاد ۱۰ در ۵ سانت برای پرده ۱ که نمایش عروسکی بود، ساخته شده بود که حفاظت زندان آنها را دقیقا فردای روزی که اوین در آتش می‌سوخت، جمع کرده و با خود برده بود.


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44388


@bidarzani