بيدارزنى
4K subscribers
5.24K photos
1.23K videos
174 files
4.19K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
📌 بخش‌هایی از گفتگو با مادران دادخواه آبان ۹۸ که در روز جهانی زن، منتشر شد:


🟣 ما از «مادران داغدار» به «مادران آبان» و پس از آن به «مادران دادخواه» تبدیل شدیم

🟡 (پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران)

از متن:

▪️مادران ۸۸ دستبند سبز را استفاده می‌کردند که در واقع حمایت از جناح سیاسی مورد نظرشان بود. اما شما دستبد آبی دادخواهی که نماد بین‌المللی دادخواهی است را انتخاب کردید. چگونه به این نماد رسیدید؟

__ این نماد رنگ بین‌المللیش به آبی می‌خورد ولی ما بخاطر اینکه ما را به جایی نچسپانند مقداری رنگش را تغییر دادیم که سورمه‌ای شد تا به هیچ حزب و جایی متصل نشویم. بگوییم این مال ماست و ربطی به هیچ کس دیگری ندارد.

▪️آیا تلاش کرده‌اید تا دستبند آبی را در میان مادران نسل‌های گذشته ببرید و به اتحاد برسید؟

__ اولین کسی که این دستنبد را به دستش بستم #گوهر_عشقی بود. روز کارگر خانه گوهر عشقی رفتیم و احساس کردم اولین دستنبدی که باید بسته شود به دستان این مادر است. چون من گوهر عشقی را سنبل شجاعت می‌دانم و خیلی احترام خاصی برای ایشان قائلم. غیر از مادران آبان به دست گوهر عشقی بسته شد. سر مزار مطهر مصطفی بودیم که دست #مادر_مصطفی این دستبند را بستم. دست مادران آبان  ۹۸ هم دست‌ به دست چرخیده شد. یک سری  که مادر دادخواه نبودند هم از ما حمایت کردند و این دستنبد را به دستشان بستند. دست مادر #نوید_افکاری هم من این نماد را بستم.

▪️یکی از مادران آبان‌ماه (مادر پژمان قلی‌پور) اعلام کرده بود که ما تا پیش از کشته شدن فرزندمان خبر نداشتیم که سال ۶۷ یا ۸۸ چه خبر بوده. از طرفی در خلال قیام خوزستان در تیر ۱۴۰۰ حضور همین مادران را در حمایت از حق مطالبه‌گری و اعتراض به کشتار معترضان در میدان آزادی شاهد بودیم. این حساسیت اجتماعی و سیاسی و خوانش جمعی در امر دادخواهی را چطور می‌بینید؟

__ اولین شعارهای ما این بود: «از تهران تا خوزستان اتحاد اتحاد»، «آبان فرزند ندارد خوزستان آب ندارد». این دو تا از شعارهای ما بود وقتی  قاب عکس فرزندانمان را در دستانمان گرفته بودیم.  ما تا قبل از ۹۸ خالی از سیاست بودیم. ۹۸ که بچه‌هایمان کشته شدند من خودم فکر می‌کنم رسالتی به گردنم افتاده که باید این کار را انجام دهم. همه‌ی این بچه‌ها رفتند که ایران را دریابند. بحثشان تهران، کرج یا شیراز نبود، بحثشان ایران بود.

▪️انتظار شما از مردم یا نهادهای حقوق بشری چیست؟

__ انتظار داریم که صدای ما باشند از ما حمایت کنند و نگویند که بچه‌هایتان چرا رفتند؟ بچه من بخاطر اعتراض به قیمت بنزین رفت. بخاطر حق مردم بیرون رفت و کشته شد. مردم ما را در خیابان می‌بینند و می‌گویند بچه این بود بانک را آتش زد و کشتنش. بچه‌های ما رفتند که مردم با سختی زندگی نکنند و در رفاه باشند. می‌گویند چرا در خانه نگهش نداشتید و فرزندتان را بیرون فرستادید. مگر فرزند من کودک بود؟ پسر ۲۳ ساله را چطور خانه نگه می‌داشتم. بچه من به خیابان رفته بود جایی که در آن بزرگ شده بود و به آن تعلق داشت. من سال‌ها در آن خیابان زندگی کردم. چه شد یک روز همه‌ی آن خیابان را آتش زدند و بچه‌های ما را کشتند.


#جنبش_مادران_دادخواه #اعتراضات_سراسری_آبان_۹۸


▪️ادامه‌ی متن در وبسایت بیدارزنی در دسترس است.

@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ مارکس درباره‌ی جنسیت و خانواده
▫️ خلاصه‌ای از کتابی با همین عنوان

به‌مناسبت 8 مارس روز جهانی زن

نوشته‌ی: هتر براون
ترجمه‌ی: رویا دارابی

‏9 مارس 2022

🔸 بسیاری از محققین فمینیست در بهترین حالت پیوندی مبهم با مارکس و مارکسیسم داشته‌اند. یکی از مهم‌ترین حوزه‌های مناقشه، رابطه‌ی مارکس/انگلس است.
مطالعات جورج لوکاچ، ترل کارور، و دیگران تفاوت‌های معناداری را میان مارکس و انگلس درباره‌ی دیالکتیک و هم‌چنین شماری مسائل دیگر نشان داده‌اند. من با تکیه بر این مطالعات، تفاوت‌های آن‌ها را در رابطه با جنسیت و نیز خانواده کاویده‌ام. این امر به‌ویژه برای بحث‌های جاری اهمیت دارد، زیرا تعدادی از محققان فمینیستْ مارکس و انگلس را به دلیل آن‌چه جبرگرایی اقتصادی می‌دانند آماج انتقاد قرار داده‌اند. با این حال، لوکاچ و کارور به درجه‌ی جبر‌گرایی اقتصادی نزد این دو، به‌عنوان تفاوت مهمی اشاره می‌کنند. هر دو، انگلس را تک‌پایه‌انگارتر و علم‌باورتر از مارکس می‌دانند. رایا دونایفسکایا یکی از معدود افرادی است که درباره‌ی مسئله‌ی جنسیت، مارکس و انگلس را از هم جدا می‌کند، هم‌زمان که به همین ترتیب به ماهیت تک‌پایه‌انگار و جبرگرایانه‌ی موضع انگلس، در مقابلِ درک دیالکتیکی ظریف‌تر مارکس از روابط جنسیتی اشاره می‌کند. در سال‌های اخیر بحث چندانی از نوشته‌های مارکس درباره‌ی جنسیت و خانواده شکل نگرفته است، اما در دهه‌های 1970 و 1980، این نوشته‌ها موضوع بحث‌های زیادی بود. در تعدادی از موارد، محققان فمینیستی مانند نانسی هارتسوک و هایدی هارتمن عناصر نظریه کلی مارکس را با اشکال روانکاوانه یا سایر اشکال نظریه‌ی فمینیستی ترکیب کردند. این محققان نظریه‌ی مارکس را نسبت به جنسیت کوربین و هم‌چنین نیازمند نظریه‌‌ای تکمیلی برای درک روابط جنسیتی قلمداد کردند. با این حال، آن‌ها ماتریالیسم تاریخی مارکس را به‌عنوان نقطه‌ی شروعی برای فهم تولید حفظ کردند. علاوه بر این، تعدادی از فمینیست‌های مارکسیست نیز از اواخر دهه‌ی 1960 تا 1980 به‌ویژه در حوزه‌ی اقتصاد سیاسی مشارکت نظری داشته‌اند.

🔸 بسیاری در دهه‌ی 1990 و پس از آن نظریه‌ی نظام‌های دوگانه‌ی مردسالاری و سرمایه‌داری ــ پدرسالاری سرمایه‌دارانه ــ را که شکل رایج فمینیسم سوسیالیستی در دهه‌های 1970 و 1980 بود، هم‌چون پروژه‌ای شکست‌خورده تلقی می‌کردند. در هر صورت، سقوط کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی احتمالاً بر محبوبیت فمینیسم سوسیالیستی تأثیر منفی داشته است. همان‌طور که آیریس یانگ قبلاً استدلال کرده بود، نظریه‌ی سیستم‌های دوگانه نابسنده بود زیرا بر دو نظریه‌ی کاملاً متفاوت از جامعه مبتنی بود ــ یکی با توسعه‌ی پویای تاریخی جامعه، عمدتاً از نظر اجتماعی، اقتصادی و فن‌آوری سر و کار دارد و دیگری مبتنی بر یک دیدگاه روانشناختیِ ایستا است. آشتی‌دادن این دو نظریه به دلیل این تفاوت‌های گسترده بسیار دشوار است. با این حال، نقدهای آن‌ها به آن‌چه جبرگرایی، مقوله‌های کوربین نسبت به جنسیت و تأکید بر تولید به بهای نادیده‌گرفتن بازتولید نزد مارکس می‌دانستند، نقطه‌ی شروعی فراهم کرد برای بررسی مجدد من از آثار مارکس با استفاده از واکاوی متنی دقیق ــ که در کنار آثار فمینیست‌های مارکسیست که در بالا ذکر شد قرار می‌گیرد.

🔸 از لحاظ تاریخی، رابطه‌ی مارکسیسم با فمینیسم در بهترین حالت رابطه‌ای ضعیف بوده است، آن هم اغلب به دلیل جای خالی بحث درباره‌ی جنسیت و مسائل سنتی زنان نزد بسیاری از مارکسیست‌ها. علاوه بر این، حتی در جایی‌که به جنسیت و خانواده پرداخته شده است، این مطالعات تمایل دارند که استدلال کمتر ظریف و اقتصادمحور‌تر انگلس را دنبال کنند. با این حال، من فکر می‌کنم آثار مارکس در مورد جنسیت و خانواده تفاوت‌های قابل‌توجهی را با آثار انگلس نشان می‌دهد. پرسش‌های مهمی در رابطه با ارزش احتمالی دیدگاه‌های مارکس در مورد جنسیت و خانواده پابرجاست: مارکس چه چیزی به بحث‌های فمینیستی معاصر ارائه می‌دهد؟ آیا امکان وجود یک فمینیسم مارکسیستی وجود دارد که در واکاوی جامعه‌ی سرمایه‌داری معاصر درباره‌ی جنسیت به جبر‌گرایی اقتصادی یا طبقه‌ی ممتاز درنیفتد؟

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید: ‏

‎‌ https://wp.me/p9vUft-2RM

#هشت_مارس #فمینیسم
#هتر_براون #رویا_دارابی
#مارکس #جنسیت #خانواده

👇🏽

🖋@naghd_com‏ ‏
📌 معلمان زن؛ بغض‌های فروخورده و پیشگامی در اعتراضات معلمان


🟣 پرونده ویژه‌ی گفتگو با زنان معلم (بخش اول)


#بیدارزنی: جنبش معلمان از دهه ۸۰ فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده و درون آن گروه‌های مختلفی از معلمان رسمی (استخدامی) و غیررسمی تا معلمان بازنشسته به اعتراض برخاسته‌اند. در ماه‌های اخیر این جنبش به یکی از پر تحرک‌ترین اعتراضات عمومی تبدیل شده و ویژگی خاص آن را می‌توان حضور پررنگ زنان در صفوف این مبارزه دانست. به نظر می‌رسد خواسته‌های این جنبش به تدریج رو به خواسته‌هایی فراتر از مطالبات معیشتی رفته است از نابرابری نظام آموزشی و خصوصی‌سازی آموزش گرفته تا ازدواج کودکان و کار کودکان.

در حال حاضر گفتمانِ درون شبکه‌های اجتماعی این جنبش، خواسته‌هایی فراتر از معیشت معلمان را ترویج می‌کند که تبلور آن را می‌توان در بیانیه «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران» و بیانیه کانون صنفی معلمان استان بوشهر به مناسبت هشت مارس و نوشته‌های معلمان فعال در کانون‌های صنفی درباره مطالبات زنان معلم مشاهده کرد.

▪️به همین مناسبت با جمعی از معلمان زن – خانم‌ها الف. س. و ه. خ. و  ز. م. بازنشسته از #تهران،‌ م. ر. با  پانزده سال سابقه تدریس و ح. ص. با بیست سال سابقه تدریس از #البرز، پ. الف. با شش سال سابقه تدریس از #کردستان، ب. ک. بازنشسته از #قزوین، ف. ر. با ۱۷ سال سابقه‌ی تدریس از #خوزستان- که فعال صنفی هستند یا در اعتراضات اخیر حضور داشته‌اند به گفتگو نشستیم.

▪️در بخش اول این گفتگو از آنها پرسیدیم خواسته‌های زنان معلم،‌ دغدغه‌ها و نگرانی‌های آنها چیست؟ زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل می‌دهند چه جایگاهی در سازمان‌دهی و تصمیم‌گیری دارند؟ و در بخش دوم رابطه‌ای میان خواسته‌های جنبش معلمان با مسائل دانش‌آموزان از جمله ترک تحصیل و ازدواج دختران را جویا شدیم.


#اعتراضات_سراسری_معلمان #زنان_معلم


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43921


@bidarzani
🟣 بازداشت هاله صفرزاده، علیرضا ثقفی، سها مرتضایی، سمانه مرادی و الهام صالحی در مراسم یادبود صمد شعبانی


به‌گزارش هرانا، در جریان برگزاری مراسم یادبود صمد شعبانی، شاعر و نویسنده در کرج و با ورود پلیس امنیت کرج به محل برگزاری مراسم، دستکم ۲۰ تن از حاضرین بازداشت شدند. از میان بازداشت شدگان، سها مرتضایی، علیرضا ثقفی، هاله صفرزاده، الهام صالحی و سمانه مرادی به مکان نامعلومی منتقل شده و باقی بازداشت شدگان ساعاتی بعد با اخذ تعهد آزاد شدند.


@bidarzani
🟣 حمله وحشیانه به معلمان در رودسر و ضرب و شتم معلمان زن

بنا بر گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، نیروی انتظامی با اعلام و به بهانه رزمایش اطراف اداره آموزش و پرورش رودسر را به محاصره درآوردند.

پس از شکل‌گیری هسته اولیه تجمع معلمان در رودسر، پلیس با خشونت اقدام به پراکنده نمودن معلمان نموده، خودروهای حامل معلمان از سایر شهرها را متوقف نموده و افراد را ضرب و شتم کرده‌اند.

نیروهای امنیتی مینی‌بوس حامل معلمان بندرانزلی که قصد شرکت در تجمع حمایتی از آقای قاسم‌زاده را داشتند، ابتدا به یک خیابان محل استقرار سپاه منتقل نمودند و هنگامی که معلمان از ما ماشین پیاده شدند با توهین و فحاشی ماموران روبرو شده و توسط نیروهای یگان ویژه که سر و صورت خود را پوشانده بودند به صورت وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند به طوری که متاسفانه دو نفر از معلمان زن با توجه به آسیب‌دیدگی راهی بیمارستان شده و وضعیت خوبی ندارند.

همچنین امروز صبح در حالی که عزیز قاسم‌زاده به همراه خانواده خود راهی دادگاه بود. نیروهای امنیتی با هتک حرمت خانواده و خشونت مانع همراهی اعضای خانواده شده، با مادر ایشان با خشونت برخورد شده و ایشان را هل داده و بر زمین زده‌اند. گوشی و تلفن برادر آقای قاسم‌زاده را ضبط نمودند.

تا کنون اسامی افراد بازداشت شده از این قرار است: #امیرحسین_آقاجان (از بستگان آقای قاسم‌زاده)، #محمود_صدیقی‌پور #حسن_نظریان #مسعود_فرهیخته و #محمود_بهشتی_لنگرودی

@bidarzani
🔴 #سها_مرتضایی فعال صنفی دانشگاه تهران بازداشت شد!

سها مرتضایی فعال صنفی دانشجویی و دبیر اسبق شورای صنفی دانشگاه تهران روز گذشته در کرج به همراه سه نفر دیگر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است و تا بدین لحظه اطلاعی از مکان دقیق نگهداری و نهاد بازداشت‌کننده وی موجود نیست.

سها مرتضایی بدلیل فعالیت صنفی دانشجویی به ۶سال حبس محکوم و مورد محرومیت تحصیلی در مقطع دکتری، علی رغم کسب رتبه ١٠ قرار گرفته است.

1⃣3⃣7⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
🟣 دسترسی زنان به آموزش
سمیه شهریسوند، معلم


▪️جمعیت زنان تقریباً نیمی از جمعیت جهان است. حدود یک میلیارد بی‌سواد در جهان داریم که دو سوم آن‌ها زن هستند! از کنار چنین آماری نمی‌توان به‌سادگی عبور کرد. در پژوهش‌ها در سطح جهانی دو علت مهم را برای بی‌سوادی مطرح می‌کنند؛ اول فقر و دوم فرصت‌های آموزشی کمتر. برای زنان به‌طور ویژه دو عامل مهم دیگر نیز بیان می‌شود؛ یکی زمان پرداختن به مشغله‌های کاری به‌ویژه در روستاها (مثل کار خانه و پخت نان و دامداری و کشاورزی و …) و دیگری محدودکردن زنان و دختران به فضای خانه توسط مردان که هر دو مشخصاً نشانه‌ی تبعیض جنسیتی هستند.

▪️وضعیت ایران در بین کشورهای دیگر از نظر بی‌سوادی زنان بزرگسال (بالای ۱۸ سال) چگونه است؟ ما در منطقه خاورمیانه هم‌رده با عربستان، ترکیه، امارات و قطر قرار داریم و همچنان فاصله‌ی زیادی با برخی کشورهای حاشیه‌ی دریای خزر و لبنان و اسرائیل داریم. هرچند در چهار دهه‌ی اخیر نرخ بی‌سوادی زنان رو به کاهش بوده، اما این روند کند و همواره بیشتر از بی‌سوادی مردان بوده است. مطابق آمار سال ۱۳۹۲، درصد زنان بی‌سواد در رده‌ی سنی بالای ۳۵ سال در همه بازه‌های ۵ ساله بیشتر از ۱۰ درصد بوده است و در ۶۵ سال به بالا حتی این رقم به ۸۱/۴ درصد می‌رسد. با توجه به نرخ ثبت‌نام دختران، نگرانی بابت این آمار بی‌جهت نخواهد بود. در سال ۱۳۹۲ نرخ بی‌سوادی دختران ۶ تا ۹ سال (سن ثبت‌نام در مدرسه) بالای ۸ درصد است و این یعنی بیش از ۸ درصد دختران از دسترسی به آموزش عمومی محروم بوده‌اند و خیلی بعید است بعداً بتوانند به این آموزش دسترسی پیدا کنند (سیگر و مدنی، ۱۳۹۵:۷۷).

▪️ما توقع داریم بچه‌ها تا پایان دیپلم در مدرسه باشند، بیاموزند، کودکی کنند و از آسیب‌های اجتماعی خارج از مدرسه در امان بمانند؛ ولی این میانگین پایین، زنگ خطری برای ماست، به‌ویژه از این بابت که برای دختران یک‌و‌نیم سال کمتر از پسران است.

تحصیل یکی از مهمترین راه‌های خروج از چرخه فقر برای انسان‌هاست.

▪️پژوهش‌های متعددی در مورد ارتباط معکوس بین فقر و تحصیلات انجام شده است. با یک جستجوی ساده در گوگل به موارد بسیاری دسترسی خواهید داشت. تحصیل یکی از مهمترین راه‌های خروج از چرخه فقر برای انسان‌هاست. شاید اگر تمام مزایای تحصیل را هم نادیده بگیریم، همین یک مورد کافی باشد تا همه ما عزم جزم کنیم تا کودکان این سرزمین دسترسی عادلانه‌ای به آموزش عمومی، رایگان و باکیفیت داشته باشند. آن نوع دسترسی که تبعیض را کاهش می‌‌دهد. باید بدانیم تا وقتی مطالبه‌ی آموزش عمومی، رایگان و باکیفیت به یک مطالبه‌ی همگانی تبدیل نشود، این تبعیض‌ها ادامه خواهد داشت.


⬅️ادامه مطلب: https://t.me/edalatxah/15855

@bidarzani
🟣 توییت «مصطفی نیلی» وکیل «سها مرتضایی» پیرامون بی‌خبری از وضعیت بازداشت و سلامت وی


خانم #سها_مرتضایی از زمان بازداشت تا کنون تماسی نداشته است. با توجه به اینکه افراد بازداشت کننده، حاضر به اعلام اینکه از کدام نهاد هستند، نشده و حکم قضایی را نیز به حاضران نشان نداده‌اند، هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان در دست نیست.

▪️خانم سها مرتضایی از بیماری‌های متعددی از قبیل عفونت شدید کلیه، مشکلات گوارشی شدید و...رنج می‌برد و در ماه‌های اخیر، یک عمل جراحی انجام داده و می‌بایست تحت نظارت مستمر پزشکی بوده و به داروهایش دسترسی داشته باشد.

#توییت_خوان

@bidarzani
🟣 ساعاتی پیش، «سها مرتضایی» آزاد شد


#توییت_خوان

@bidarzani
🟣 «هاله صفرزاده» و «علیرضا ثقفی»، فعالان حقوق زنان و کارگری، جهت تحمل دوران محکومیتِ یک سال حبس خود، به زندان کچویی کرج منتقل شدند.

عصر امروز، الهام صالحی و سها مرتضایی آزاد شدند.

به گزارش هرانا، روز گذشته، جمعه ۲۰ اسفندماه در جریان برگزاری مراسم یادبود صمد شعبانی، شاعر و نویسنده در کرج، حدود ۲۰ نفر از حاضرین، بازداشت و تلفن همراه همگی آنان ضبط شد.


@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : جدول دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۱، حاکی از تحمیل فقر روزافرون بر بدنه‌ی تمامی مزدبگیران است.

پروپگاندای دولتی افزایش ۵۷/۴ درصدی حقوق، حقایقی نظیر تبعاتِ قریب‌الوقوع حذف ارز دولتی بر سبد معیشت خانوار کارگری و دارو، همچنین زندگی با مشقات خط فقر ۱۵ میلیون تومانی را بازگو نمی‌کند و جهنمِ افزایش گرانی پیش‌رو را ذیل «ریشه‌کن کردن فقر مطلق» معنا می‌کند!

در این بین، صف نخست زنان کارگر در بی‌ثبات‌کاری و اخراج از محیط‌کار، همچنین افزایش مشاغل روزمزدی و بدون بیمه، هرگونه چشم‌اندازی از حیات اقتصادی را کور خواهد کرد و جمعیت کارگران، تهیدستان و محرومانِ از کار را با ستمی هر روزه، مواجه خواهد کرد‌.

#دستمزد_۱۴۰۱
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#تورم_گرانی

@bidarzani
🟣 درباره‌ی فمینیسم سرمایه‌دارانه:

مسیرهای ادغام کنش‌گری فمینیستیِ فردگرایانه در سرمایه‌داری

✍🏽 مانیا بهروزی

اسفند ۱۴۰۰

------------------------------

#سرمایه‌داریِ_جهانی‌شده قادر است به تمامی «زبان‌های زنده‌ی اجتماعی» تکلم کند. اگر پیچیدگی و سیالیت سرمایه‌داری را جدی نگیریم، در تمامیِ مبارزات‌مان محکوم به تکرار بی‌پایان شکست هستیم. 

«مقدمه: در این نوشتار کوتاه می‌کوشم نشان دهم که چرا امروزه #فمینیسم و #جنبش_فمینیستی بیش از همیشه در معرض گزند سرمایه‌داری و سازوکارهای ادغام و مستحیل‌سازیِ آن قرار دارند. هدف متن حاضر برجسته‌سازی این تهدید و به‌دست‌دادن یک زمینه‌ی تحلیلی مقدماتی (در حد طرح بحث) برای تأمل درباره‌ی خاستگاه و خطرات این وضعیت است. نقطه‌ی عزیمت این بحث، بازاندیشی در تشدید و تعمیق شکاف‌های درون جنبش فمینیستی در پی ظهور و عروج نسبتاً سریع نوعی فمینیسم تمامیت‌طلب در فضای رسانه‌ای‌ست که به‌رغم رتوریک و نمایش‌های ظاهراً رادیکال‌اش، عمیقا با سازوکارهای سرمایه‌داری خویشاوندی دارد و بعضا حتی با داعیه‌ی چپْ نسخه‌ی امروزی «فمینیسم سرمایه‌دارانه» را نمایندگی می‌کند؛ نسخه‌ای که از بسیاری جهات متفاوت و فراتر از آن چیزی‌ست که از دیرباز #فمینیسم_لیبرال خوانده می‌شود.

 امیدوارم مضمون خود متن نشان دهد که قصدم به‌هیچ‌رو کمرنگ‌سازی اهمیت مبارزات روزمره‌ی فمینیست‌ها و دستاوردهای جنبش فمینیستی نیست؛ به‌عکس، این نوشتار – درست از منظر باور به اهمیت تاریخی رشد و تعمیق این مبارزات – می‌کوشد نشان‌ دهد که چندپارگی کنونی جنبش فمینیستی نتیجه‌ی طبیعی پویش تکاملی آن در بستر سرمایه‌داری و خصوصا نتیجه‌ی مواجهه‌ی ناگزیر و فزآینده‌ی آن با خود سرمایه‌داری‌ست؛ و لذا با نظر به ماهیت قطب‌بندی‌های موجود در این چندپارگی، و سازوکارهای پشتیبانیِ گزینشی سرمایه‌داری، وضعیت حاضر بخشی از فرآیند عام‌تر ادغام سرمایه‌دارانه‌ی فمینیسم و جنبش فمینیستی‌ست.

دغدغه‌ی نوشتار حاضر آن است که این فرآیند ادغام امروزه تا مرز هشداردهنده‌ای پیش‌ رفته است و تداوم آن نه‌فقط می‌تواند گرایش‌های مترقی در درون جنبش فمینیستی را به‌حاشیه براند، بلکه تهدیدی‌ست برای اهداف اصلیِ فمینیسم در مبارزه با بنیادهای مردسالاری. بر این اساس، قصد نهایی‌ این متن پشتیبانی از رویکردی‌ست که بر ضرورت پیکارهای هدفمند ضدهژمونیک در درون خود جنبش فمینیستی‌ پای می‌فشارد.

▪️شواهد تاریخی گواهی می‌دهند که مهم‌ترین عامل بازتولید سرمایه‌داری متاخر، توان ادغام‌کنندگیِ مخوف آن است، که خصوصا به ادغام هر آن چیزی گرایش دارد که از دل پویش تضادمند سرمایه‌داری نخست در هیات ناسازه‌ای خلاف‌آمد ظاهر شده و به‌تدریج به یک منبع نیرو برای بسیج اجتماعی–سیاسی بدل می‌شود. از همین روست که امروزه با پدیده‌های تماما متناقض‌نمایی چون کارگرگرایی یا اتحادیه‌گراییِ سرمایه‌دارانه، چپ‌گراییِ سرمایه‌دارانه (نظیر جریانات چپ آنتی‌امپ/ در ایران: چپ #محور_مقاومت، اومانیسم یا حقوق‌بشرگراییِ سرمایه‌دارانه، محیط‌زیست‌گراییِ سرمایه‌دارانه، دین‌گرایی سرمایه‌دارانه، و نظایر آنها مواجه بوده‌ایم/هستیم. بنابراین، چرا باید از ظهور و رواج فمینیسم سرمایه‌دارانه (و کوییرگرایی سرمایه‌دارانه)، که درجهت مهار و مدیریت پیامدهای بیداریِ گریزناپذیرِ فمینیستی عمل می‌کند متعجب شویم؟ و اگر چنین است، چرا باید از ترس امکان سوءاستفاده مردسالاران و مرتجعان یا چندپاره‌شدن جنبش فمینیستی، درباره‌ی ضرورت سخن‌گفتن از آن دچار تردید گردیم؟ حال آن‌که به‌واقع جایی برای این‌گونه تردیدها و احتیاط‌های خیرخواهانه نمانده است، چون گستره‌ی فمینیسم در امتداد رشد تاریخی‌اش، بیش از آنچه تصور کنیم دچار چندپارگی و هم‌ستیزی شده‌ است؛ ستیزی که با نظر به پهنه‌ی تضادمند حیات سرمایه‌داری و سازوکارهای ادغام‌کننده‌ی آن، خاستگاهی اجتناب‌ناپذیر دارد و لاجرم شدت می‌گیرد. در همین راستاست که امروزه شاهد فشاری روزافزون برای هم‌‌نواسازی فمینیسم با ملزومات نظم سرمایه‌دارانه هستیم. درنتیجه، با نظر به گرایش درونی سرمایه به‌سمت کسب جایگاه سوژگیِ تاریخیِ مطلق، آنچه حافظان نظم موجود در این رویارویی دنبال می‌کنند، تصاحب انحصاریِ میراث تاریخی فمینیسم و اهلی‌سازیِ سرمایه‌دارنه‌ی آن است.

----------------

ادامه‌ی متن را در وبسایت کارگاه دیالکتیک بخوانید:

https://kaargaah.net/?p=1233


#فمینیسم_لیبرال #ارتجاع
#محور_مقاومت
#سرمایه‌داری #حقوق_بشرگرایی_سرمایه‌دارانه


@bidarzani
📌 گفتگو با «شهناز اکملی» از مادران دادخواه ۸۸

🟣 فریادی که ۱۲ سال پیش زدم، هنوز هم صدایش شنیده می‌شود

🟡 (پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران)


#بیدارزنی: در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸، بیش از ۱۰۰ تن از معترضین با ضرب گلوله‌ی نیروهای امنیتی، کُشته و صدها تن دیگر نیز بازداشت شدند. همانگونه که ردیف احکام حبس و پرونده‌سازی‌های امنیتی علیه معترضان، به سال ۸۸ محدود نماند، آمار جانباختگان نیز مختص این سال نبود. مجموع جان‌باختگان در اعتراضات خیابانی ۲۵ خرداد ۸۸، ۳۰ خرداد ۸۸، جان‌باختگان در پی شکنجه در #بازداشتگاه_کهریزک، عاشورای ۸۸، ۲۵ بهمن ۸۹ و ۱ اسفند ۸۹، همچنین قتل دو پزشک کهریزک (دکتر رامین پوراندرجانی در ۱۹ آبان ۸۸ و دکتر عبدالرضا سودبخش در ۳۰ شهریور ۸۹، که حاضر به انکار شکنجه‌های اعمال شده علیه بازداشت‌شدگان در کهریزک و شهادت دروغ، علیه آنان نشدند)، حاکی از آن است که سرکوب تمام‌قدِ تمامی طیف‌های نیروهای معترض در ۸۸، فقط به یک جریان اعتراضی علیه نتیجه‌ی انتخابات، محدود نمی‌شد.

حالا، اگر به موازات ۴۳ سال گذشته، به روند دادخواهی مادران هر ۴ دهه نظری بی‌افکنیم، درخواهیم یافت که #جنبش_مادران_پارک_لاله و سایر مادران دادخواه ۸۸، نقطه‌ی اتصالی مهم در تکامل جنبش مادران دادخواه از خاوران تا آبان و پس از آن است.

یکی از مادرانی که طی این دهه، با تحمل هزینه‌های زندان و پرونده‌سازی‌های امنیتی، قدم در مسیر دادخواهی گذاشت، «شهناز اکملی» مادر جاویدنام «مصطفی کریم‌بیگی»است. مصطفی کریم‌بیگی (متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ – جان‌باخته ۶ دی ۱۳۸۸ در تظاهرات عاشورا) با اصابت گلوله، جان خود را از دست داد.

شهناز اکملی در روند دادخواهی فرزند خود، با بازداشت، تحمل حبس در زندان اوین و مورد اخیر هجوم ماموران امنیتی به منزل و پرونده‌سازی علیه مریم کریم‌بیگی، دختر خود مواجه بوده است. شهناز اکملی، نخستین‌بار در ۶ بهمن ۹۵ در محل کار خود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در ۳۰ بهمن ۹۶ با قرار وثیقه، آزاد شد. وی در ۲۵ دی ۹۸، جهت تحمل حبس، راهی زندان اوین شد…

در این مصاحبه با شهناز اکملی، از چگونگی مسیر دادخواهی فرزندش، ارتباط با دیگر مادران دادخواه ۴۳ سال گذشته و انتظار او از سایر مردم و فعالان مدنی به گفتگو پرداختیم.


از متن:

__خانم اکملی عزیز، مادران آبان، دستنبدی به رنگ آبی را به‌عنوان نماد دادخواهی انتخاب کردند که نمادی بین‌المللی است و ربطی به هیچ جناح سیاسی ندارد. آیا شما به این حرکت پیوسته‌اید؟ و اگر نه چرا؟

__بله من هم این نماد را دارم، اما مهم‌تر از هر دستبند و رنگی، نماد دادخواهی مادران، باید عکس عزیز از دست رفته‌شان باشد، همان قابی که به دست می‌گیریم و فریاد می‌زنیم، نماد ماست. امیدوارم که سرانجام، دادخواهی محقق شود، من دادخواهی و برپاییِ دادگاهِ عادلانه را زمانی می‌دانم که دادگاه‌ها «داخل ایران» و «با حضور مردم» و «متهمین واقعی این جنایات» برگزار شود، هر دادگاهی غیر از این، نه مردمی است و نه ربطی به دادخواهی دارد. «دادگاه واقعی»، نه با عکس‌های جنایتکاران، بلکه با حضور خودشان و سوال‌های مردم برگزار خواهد شد».


#جنبش_مادران_دادخواه #مادران_پارک_لاله

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43969



@bidarzani
هستی امیری به اتهام گرامی‌گرامیداشت هشت مارس و مواضع‌اش علیه حکم در توئیتر به یک سال زندان محکوم شد.

#هستی_امیری در این‌باره نوشته است:


‏اما نه تنها باید یک سال به زندان بروم بلکه دو سال هم باید دانشگاه را بمثابه زندان تحمل کنم!
یعنی جز کلاس‌ درس‌های اجباری حق حضور در هیچ اجتماع دانشجویی را ندارم. ضمناً طبق حکم صادره موبایلم به عنوان آلت جرم ضبط خواهد شد و حق حضور در هیچ جمعیت مجازی یا غیر مجازی را هم ندارم.
‏حدود دو ماه پیش و در محل کار بود که متوجه شدم ماموران امنیتی با حکم بازداشت وارد منزل پدری‌ام شدند و بعد از تفتیش منزل تاکید کردند که در روزهای آینده به شعبه دو بازپرسی اوین مراجعه کنم. مراجعه‌ای که با تفهیم اتهام، گشودن پرونده و بازداشت یک شبه‌ام در زندان اوین همراه شد.
‏مصادیق اتهام اما اول عکسی است که روز ‎#۸مارس در سردر دانشگاه علامه گرفتیم و دوم مواضعی است که در دفاع از حق حیات و مخالفت با حکم اعدام در توئیتر داشته‌ام. در این میان اما اینکه حق حضور در هیچ اجتماع دانشجویی جز کلاس درس ندارم، مضحکترین قسمت ماجراست.



@Blackfishvoice
🟣 پرونده‌سازی امنیتی علیه «هستی امیری» فعال دانشجویی به دلیل انتشار تصویر در ۸ مارس، روز جهانی زن و اعلام مخالفت با حکم ارتجاعی و ضدانسانی «اعدام» در توییتر


#توییت_خوان

@bidarzani
📌 «آنها که مانده‌اند استقامت‌ می‌کنند و استقامت، نَفَس طولانی‌ می‌خواهد»

🟣 گفتگو با «پرستو فروهر» درباره فصل دادخواهی قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷

🟡 (پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران)


#بیدارزنی: قتل‌های سیاسی سیستماتیک نویسندگان و روشنفکران در ایران طی دهه‌های پنجاه، شصت و هفتاد شمسی در داخل یا خارج ایران که گاهی با خونبارترین شکل ممکن و اغلب با عاملیت وزارت اطلاعات انجام می‌شد، ابعاد بسیط و مبهمی دارد؛ از تعداد این قتل‌ها گرفته تا شیوه اعمال و دلایل احتمالی آن. اما قتل‌های سیاسی با کاردآجین کردن #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر در یکم آذرماه ۱۳۷۷ و ربودن و خفه کردن #محمد_مختاری در ۱۲ آذرماه و #محمدجعفر_پوینده در ۱۸ آذرماه شکل دیگری به خود گرفت. نه به دلیل شیوه جنایت، یا مکان یا عاملیت آن بلکه به دلیل آن چه حکومت در نهایت آن‌ها را به عنوان قتل سیاسی توسط نهاد ذیل خود پذیرفت. هر چند این پذیرش با عنوان «نیروهای خودسر» بود و تنها به چند نفری که عامل بودند ختم شد و در نهایت هیچ‌گاه آمرین قتل‌ها محاکمه نشدند، محاکمه‌ها در کل ناتمام ماند و در نهایت این خانواده‌های کشته‌شدگان و حامیان آنها بودند که بارها تهدید و زندانی شدند.

در این میان آذر ۷۷  آبستن فصل جدیدی از دادخواهی قتل‌های سیاسی در ایران شد. این فصل جدید دادخواهی چگونه شکل گرفت؟ چه شد که در میان همه این قتل‌های سیاسی، خانواده‌های کشته‌شدگان آذر ۷۷ پیام‌آوران حق دادخواهی در دهه هفتاد شدند؟ آنها چه مسیری را طی کردند و با دادخواهی در دوره‌های قبل و بعد از خود چه نسبتی دارند؟ برای  پاسخ به این سوالات با پرستو فروهر، دختر زنده‌یادان پروانه اسکندری و داریوش فروهر گفتگویی داشتیم تا نظرات ایشان را نسبت به روند دادخواهی در این مقطع زمانی جویا شویم.


از متن:

▪️__چه شد که در مقطع آذر ۷۷ توانستید حاکمیت را مجاب به موضع‌گیری کنید و این تبدیل به یک صدا شد؛ صدای هماهنگی که در جامعه مثل بمب ترکید و به هر حال واکنش‌های خیلی زیادی به دنبال داشت؟

▪️__ پرستو فروهر: خب، بیش از هر عاملی به شرایط سیاسی-اجتماعی وقوع این جنایت‌ها برمی‌گردد. واقع‌گرایانه که نگاه کنیم، تفاوت را می‌شود در واکنش اجتماعی و حتی واکنش اطرافیان قربانیان دید. مثلاً اگر به مراسم خاکسپاری پدر و مادر من نگاه کنید، که البته در مراسم دیگر قربانیان قتل‌های سیاسی پس از آن دو هم تکرار ‌شد، شاهد یک حضور اجتماعی گسترده در اعتراض به این جنایت‌ها هستیم، که اصلاً در قتل‌های پیش آن امکان بروز نیافت. قتل‌های سیاسی تا پیش از آن، هیچ واکنش اجتماعی‌ای در درون ایران در پی نداشتند؛ حتی گردهم‌آیی برای سوگواری در جمع‌های کوچک خانواده و اطرافیان مقتولان به شدت ممنوع شد و اغلب هم برگزار نشد. اعتراض‌ نتوانست ابعاد بیرونی به خود بگیرد...

اگرچه در آن زمان شبکه‌های مجازی به عنوان بدیلی برای رسانه‌های تحت سانسور وجود نداشتند ولی رادیوهای بیرون از کشور وجود داشتند و بلندگوی بخشی از اپوزوسیون بودند که در درون ایران، صدایش امکان بروز نمی‌یافت. به گزارش‌های این رادیوها در آن دوره که رجوع کنید، از همان ابتدا یک واکنش اعتراضی شدید را بازتاب داده‌اند. گزارش‌ها و گفتگوها پر از خشم و درد هستند و با یک وضوح بی‌سابقه، انگشت اتهام به سمت ساختار قدرت نشانه گرفته است. و این، شرایط اجتماعی دگرگون‌شده‌ای است که در بسترش قتل‌های سیاسی آذر ۷۷ اتفاق ‌افتاد و به چنان واکنش اعتراضی ‌انجامیدند. بدون این بستر اجتماعی، ما بازماندگان قربانیان، به هیچ وجه چنین امکان تاثیرگذاری و کانالیزه کردن اعتراض‌ها را نمی‌توانستیم داشته باشیم.
در آن روز، طبق گزارش بی‌بی‌سی بین‌المللی، پنجاه هزار نفر در مراسم حضور داشتند. مسافت بین مسجد فخرالدوله، سر فخرآباد تا میدان بهارستان، مملو از جمعیت بود و فضایی کاملاً اعتراضی حاکم بود، با آنکه به وضوح حس می‌شد که بسیاری از آدم‌ها می‌ترسند. این به نظر من نمایانگر یک سرمایه اجتماعی-اعتراضی بزرگ بود که از یک سو به حکومت نشان داد که در به پاشنه‌ی دیگری می‌چرخد. از سوی دیگر نیز دستمایه‌ای شد در درون جامعه برای اعتراض به قتل‌ها و پافشاری بر خواست دادخواهی. پس از آن روز هم، علیرغم موج ترس در میان مخالفان سیاسی و جامعه فرهنگی که با قتل‌های سیاسی بعد مجید شریف، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده- بسیار سنگین شده بود؛ با این همه وقتی به سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، یا گزارش‌هایی که داده شده، نگاه‌ می‌کنید، نشان‌دهنده ترس‌خوردگی صرف نیستند، بلکه با وجود التهاب و واهمه، نمایانگر اعتراض و خشمی فروخورده‌ است، که دارد سعی‌ می‌کند مجرای بروز پیدا کند. این مجرا را در پافشاری بر دادخواهی یافت. 


#جنبش_زنان_دادخواه #قتل_های_زنجیره‌ای


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43947


@bidarzani