بيدارزنى
#کولبر #کولبران #زنان_کولبر #کولبری #کولبر_نکشید #نان #فقر #بیکاری #حقوق_زنان #کولبر #زنان #مراکش #کردستان @sujet_sub
🟣 مستند زنان کولبر ملیا
نظم نابرابر حاکم بر جهان، توزیع ناعادلانه تولید، فساد سیاستمداران و چپاول ثروتهای عمومی که به دست بخش خصوصی افتاده، سایه شوم فقر افسار گسیخته بر روی اکثریت جمعیت جهان، بهرهکشی و برده داری قانونی از نیروی کار و نابودی محیط زیست برای انباشت هرچه بیشتر و دلایلی دیگر، ما را مجاب می سازند تا با قاطعیت بگوییم که امروزه بر روی کره خاکی تمام چیزهایی که می توانند دلایلی برای تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی باشند جملگی حاضرند، اما نیروی حامل و عامل این تغییر همچنان غایب یا نهفته است.
همین مساله نشان می دهد که وجود دلایلی عینی برای تغییر، به خودی خود موجب تغییری انقلابی نمیشود.
با این ویدیو اینبار به ملیا سفر می کنیم که در مرز میان قاره سبز و قاره سیاه واقع است. اما ملیا تنها نقطه تلاقی اروپا و افریقا نیست، بلکه از جمله مکانهایی است که چرخه معیوب توزیع اقتصادی، ساختار بیمار سیاسی و تناقضهای اجتماعی و ستمهای ناشی از اختلاف طبقاتی هویدا میشود.
این فیلم روایتگر بخشی از رنجهای بی پایان #زنان_کولبر در ملیاست، رنجی که برای ما آشناست، زیرا با اندک تفاوتهایی، رخدادهای مشابهی هر روز در مناطق مرزی اتفاق می افتد.
از این رو چه در ملیا و چه در کردستان با این پدیده مواجهیم، که چگونه سیاستمداران و سرمایه داران و نیروهای حافظ نظم موجود همچون همیشه دست در دست یکدیگر غنائم و منابع را میان خود تقسیم می کنند و فاتحانه بر روی شانه های خم شده کولبران ایستاده و پایکوبی می کنند. کولبرانی که بدنهایشان بیواسطه بار ناکارآمدی سیستم سرمایه سالار را بر دوش میکشند.
▪️ملیا اسم رمز همه مکانهایی است که به ما یادآوری میکند، اگر شرایط اسفناک کنونی دگرگون نشود، به طور بی پایان شاهد تکرار پیکرهای یخ زده #فرهاد_خسروی ها در ارتفاعات کردستان و بدن له شده #نوریه ها در مرزهای مراکش خواهیم بود و همچنین رقص تکثیر زالوهای سرمایه بر روی استخوانهاشان.
آدرس ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/sujetsubject/
@sujet_sub
@bidarzani
نظم نابرابر حاکم بر جهان، توزیع ناعادلانه تولید، فساد سیاستمداران و چپاول ثروتهای عمومی که به دست بخش خصوصی افتاده، سایه شوم فقر افسار گسیخته بر روی اکثریت جمعیت جهان، بهرهکشی و برده داری قانونی از نیروی کار و نابودی محیط زیست برای انباشت هرچه بیشتر و دلایلی دیگر، ما را مجاب می سازند تا با قاطعیت بگوییم که امروزه بر روی کره خاکی تمام چیزهایی که می توانند دلایلی برای تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی باشند جملگی حاضرند، اما نیروی حامل و عامل این تغییر همچنان غایب یا نهفته است.
همین مساله نشان می دهد که وجود دلایلی عینی برای تغییر، به خودی خود موجب تغییری انقلابی نمیشود.
با این ویدیو اینبار به ملیا سفر می کنیم که در مرز میان قاره سبز و قاره سیاه واقع است. اما ملیا تنها نقطه تلاقی اروپا و افریقا نیست، بلکه از جمله مکانهایی است که چرخه معیوب توزیع اقتصادی، ساختار بیمار سیاسی و تناقضهای اجتماعی و ستمهای ناشی از اختلاف طبقاتی هویدا میشود.
این فیلم روایتگر بخشی از رنجهای بی پایان #زنان_کولبر در ملیاست، رنجی که برای ما آشناست، زیرا با اندک تفاوتهایی، رخدادهای مشابهی هر روز در مناطق مرزی اتفاق می افتد.
از این رو چه در ملیا و چه در کردستان با این پدیده مواجهیم، که چگونه سیاستمداران و سرمایه داران و نیروهای حافظ نظم موجود همچون همیشه دست در دست یکدیگر غنائم و منابع را میان خود تقسیم می کنند و فاتحانه بر روی شانه های خم شده کولبران ایستاده و پایکوبی می کنند. کولبرانی که بدنهایشان بیواسطه بار ناکارآمدی سیستم سرمایه سالار را بر دوش میکشند.
▪️ملیا اسم رمز همه مکانهایی است که به ما یادآوری میکند، اگر شرایط اسفناک کنونی دگرگون نشود، به طور بی پایان شاهد تکرار پیکرهای یخ زده #فرهاد_خسروی ها در ارتفاعات کردستان و بدن له شده #نوریه ها در مرزهای مراکش خواهیم بود و همچنین رقص تکثیر زالوهای سرمایه بر روی استخوانهاشان.
آدرس ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/sujetsubject/
@sujet_sub
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 درخواست مادر #زینب_جلالیان تنها زن زندانی سیاسیِ محکوم به حبس ابد از سازمانها و مدافعین حقوق بشر:
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
ناز تو و نیاز «من»: تاملی بر برخی همپوشانیهای فرهنگ تجاوز و عشق رمانتیک
✍المیرا بهمنی
از متن: «از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند. ارجاعهای بیپایان فرهنگ رومانس به گزارههایی همچون «از نگاهش خواندم که مایل است»، «نگاهش دروغ نمیگوید» و «میدانم که میخواهی»، رضایت جنسی را به وضعیت روانی درون رابطه گره زده، تصریح آن را بیاهمیت جلوه داده و لزوم همیشگی کسب رضایت طی رابطه را محدود به وضعیت غیرعاشقانه میداند. این امر که تجاوز در ازدواج تا اواخر قرن بیستم در کشورهای غربی و تا امروز در ایران به رسمیت شناخته نشده است نشان از نقش کارکردی مفهوم عشق در نهاد خانواده دارد. خانواده هستهای مدرن به عنوان مهمترین نهاد در جامعهپذیرساختن افراد، مکان تجلی ایدۀ عشق دگرجنسخواه است که نقشهای کارکردی زن و مرد در اجتماع، بازتولید کار خانگی و کار عاطفی زنان و رویهمرفته فرودستسازی زنان را تضمین میکند.
در همین معنا هرچند قانون تمکین مجوز تجاوز به زنان را صادر میکند اما تا زمانی که فرودستسازی جنسی زنان به شکلی ساختاری بازتولید میشود و میلجنسی مردانه عنصر پیشبرندۀ حد و حدود رابطۀ جنسی در روابط عاطفی است، آنچه که شاید بتوان «فرهنگ تمکین» نامید در روابط عاشقانۀ خارج از ازدواج نیز حضور دارد. در اینجا غیرت مردانه باز هم به کمک عشق مردسالارانه میآید: در حالی که مرد به دستاویز قانون و با توجیهی فرهنگی امکان تجاوز به زن در درون رابطه را نزد خود محفوظ نگاه میدارد، همزمان در مقابل آزار جنسی مردان دیگر به زنی که با او در رابطه است، سخت واکنش نشان میدهد. نکتۀ مهم اما در نظر داشتن این امر است که به طور کلی در جامعۀ مردسالار باورپذیری مردان نسبت به فراگیری خشونت جنسی علیه زنان و همراهی و همدلی با آزاردیدگان بسیار پایین است.
عشق مردسالار به زنان وعده میدهد که تا زمانی که متعلق به مرد و عنصر الحاقی ایگوی او باشند در مقابل آزار دیگر مردان از حمایت مرد خود برخوردارند؛ مردی که در ازای به بند کشیدن میل زنانه، بخشی از قدرتی را که در سازوکار مردسالارانه اجتماع به دست آورده، همچون اعطایی ملوکانه و از سر لطف به زن عرضه میکند. طرفه آنکه این عشق تملکخواه از آنجا که به تصاحب بدن زنان پیوند خورده است، بیش از هرچیز آنان را در مقابل مرد عاشق آسیبپذیر میکند: کسی به حکم قانون-فرهنگ صاحب بدن زن است. او تنها به «دستدرازی» دیگر مردان به «مایملک» خود حساس است، هرچند که مختار است به زن/ملک خود تعرض جنسی برد».
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1911
@harasswatch
@bidarzani
✍المیرا بهمنی
از متن: «از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند. ارجاعهای بیپایان فرهنگ رومانس به گزارههایی همچون «از نگاهش خواندم که مایل است»، «نگاهش دروغ نمیگوید» و «میدانم که میخواهی»، رضایت جنسی را به وضعیت روانی درون رابطه گره زده، تصریح آن را بیاهمیت جلوه داده و لزوم همیشگی کسب رضایت طی رابطه را محدود به وضعیت غیرعاشقانه میداند. این امر که تجاوز در ازدواج تا اواخر قرن بیستم در کشورهای غربی و تا امروز در ایران به رسمیت شناخته نشده است نشان از نقش کارکردی مفهوم عشق در نهاد خانواده دارد. خانواده هستهای مدرن به عنوان مهمترین نهاد در جامعهپذیرساختن افراد، مکان تجلی ایدۀ عشق دگرجنسخواه است که نقشهای کارکردی زن و مرد در اجتماع، بازتولید کار خانگی و کار عاطفی زنان و رویهمرفته فرودستسازی زنان را تضمین میکند.
در همین معنا هرچند قانون تمکین مجوز تجاوز به زنان را صادر میکند اما تا زمانی که فرودستسازی جنسی زنان به شکلی ساختاری بازتولید میشود و میلجنسی مردانه عنصر پیشبرندۀ حد و حدود رابطۀ جنسی در روابط عاطفی است، آنچه که شاید بتوان «فرهنگ تمکین» نامید در روابط عاشقانۀ خارج از ازدواج نیز حضور دارد. در اینجا غیرت مردانه باز هم به کمک عشق مردسالارانه میآید: در حالی که مرد به دستاویز قانون و با توجیهی فرهنگی امکان تجاوز به زن در درون رابطه را نزد خود محفوظ نگاه میدارد، همزمان در مقابل آزار جنسی مردان دیگر به زنی که با او در رابطه است، سخت واکنش نشان میدهد. نکتۀ مهم اما در نظر داشتن این امر است که به طور کلی در جامعۀ مردسالار باورپذیری مردان نسبت به فراگیری خشونت جنسی علیه زنان و همراهی و همدلی با آزاردیدگان بسیار پایین است.
عشق مردسالار به زنان وعده میدهد که تا زمانی که متعلق به مرد و عنصر الحاقی ایگوی او باشند در مقابل آزار دیگر مردان از حمایت مرد خود برخوردارند؛ مردی که در ازای به بند کشیدن میل زنانه، بخشی از قدرتی را که در سازوکار مردسالارانه اجتماع به دست آورده، همچون اعطایی ملوکانه و از سر لطف به زن عرضه میکند. طرفه آنکه این عشق تملکخواه از آنجا که به تصاحب بدن زنان پیوند خورده است، بیش از هرچیز آنان را در مقابل مرد عاشق آسیبپذیر میکند: کسی به حکم قانون-فرهنگ صاحب بدن زن است. او تنها به «دستدرازی» دیگر مردان به «مایملک» خود حساس است، هرچند که مختار است به زن/ملک خود تعرض جنسی برد».
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1911
@harasswatch
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
ناز تو و نیاز «من»: تاملی بر برخی همپوشانیهای فرهنگ تجاوز و عشق رمانتیک
از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند.
🟣 ابلاغ حکم قطعی ۸ سال و دو ماه حبس و شلاق نرگس محمدی
نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود.
تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط نرگس محمدی، از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شده است.
@bidarzani
نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود.
تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط نرگس محمدی، از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شده است.
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 احضار مادر «زینب جلالیان» به اداره اطلاعات ماکو
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣تجمع کادر بهداشت و درمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی
#بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان، خراسان، یاسوج، مازندران، اصفهان، کرمانشاه، یزد، شهرستان گیلانغرب، کرمان، قم، مراکز بهداشتی درمانی شهرستان های بوئین زهرا و رباط کریم بودهاند. همچنین لیست امضای کادر بهداشت و درمان شبکههای بهداشت تاکستان و بیمارستان شفا و شاهین دژ در آذربایجان غربی نیز همراه نمایندگان معترضین بوده است.
آنها با پوشیدن فرمهای بیمارستان، روپوشهای سفید و لباس کاورال دوره کرونا در این تجمع حاضر شدند و با سردادن شعارهایی چون «زحمت چندبرابر، حقوق نابرابر» و «مدافع داد بزن، حقتو فریاد بزن» خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مشاغلی مانند پرستار، کمک پرستار، پزشک، بهیار، کمک بهیار، بیماربر، ماما، بهداشت محیط و بهداشت خانواده، کارشناسان خدمات بیمارستانی، مراقبین سلامت، کارشناسان آزمایشگاهها و متصدیان خدمات عمومی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی (مانند خدمه، نظافتچی، متصدیان رختشویی، آشپزخانه و غیره) که بخش وسیعی از آنها را زنان تشکیل میدهند، همگی مشاغلی هستند که در طول بیش از دو سال درگیری عمومی با همهگیری کرونا بطور مستقیم با وضعیت دشوار پاندمی و مرگ و میر ناشی از آن دست و پنجه نرم کردهاند. اوضاع بی ثبات اقتصادی، گرانی افسار گسیخته و تورم، همپای پاندمی کرونا وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم را با مشکلات طاقتفرسایی روبرو کرده است و این قشر با فشارهای مضاعف همهی توان خود را برای حفظ بهداشت و سلامت جامعه بکار بستهاند. در حالیکه حقوق و مزایای آنها به هیچ وجه با کاری که انجام میدهند متناسب نیست و کفاف زندگیشان را نمیدهد.
تعداد زیادی از آنها با فقدان امنیت شغلی و بی ثباتی نیز روبرو بودهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از کارکنان بهداشت و درمان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی بصورت قراردادهای یکساله، شش ماهه و یا هشتاد و نه روزه مشغول انجام وظیفه اند. بسیاری از آنها طرف قراردادشان نه دولت بلکه شرکتهای خصوصی بوده است. این شرکتها از یکسو طرف قرارداد وزارت بهداشت با مبالغی نامعلوم برای تامین نیرو هستند و از سوی دیگر با بستن قراردادهایی با میزان حداقل حقوق تنظیم شده توسط قانون کار با مشاغلی نظیر پرستار و سایرمشاغل بهداشتی و درمانی، متصدیان خدمات عمومی و مشاغل کارگری، نیروی مورد نیاز این وزارتخانه را تامین می کنند.
آنها حول دو موضوع عمده #فوقالعاده_خاص و #تبدیل_وضعیت نیروهای قراردادی تجمع کردند. فوقالعاده خاص ضریبی است که کادرهای بهداشت و درمان معتقدند عدم تعلق آن در حقوق مشاغل بهداشتی درمانی نشاندهنده بی توجهی و عدم درک مسئولان نسبت به اهمیت این مشاغل بخصوص در وضعیت فعلی کرونا است. فوقالعاده خاص پیش از این برای کارمندان سازمانهای پزشکی قانونی و انتقال خون ایران» (مصوب اردیبهشت ماه ۹۰) و همچنین کارمندان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور(مصوب اسفندماه ۹۱) تصویب شده است. با اعمال فوقالعاده خاص، افزایش قابل توجهی (تا بیش از سه برابر حقوق فعلی) در دریافتی کارکنان سازمان زندانها صورت پذیرفت.
این تجمع تا ساعاتی پس از ظهر ادامه داشته و در پایان بیانیهای از سوی یکی از نمایندگان قرائت شد. همچنین تعدادی از نمایندگان معترضان دیداری با مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، دکتر مرادی و مدیر مرکز حراست وزارت بهداشت، دکتر فرزانه داشتند که در این ملاقات آن دو به پیگیریهای مکرری که از طریق وزارت بهداشت انجام شده اشاره کردند و اخرین نامه ای را که وزیر بهداشت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ به دبیرخانه هیات دولت ارجاع و در آن به لزوم ایجاد انگیزه و جبران زحمات کارکنان وزارت بهداشت در این دو سال اشاره شده و خواستار برقراری فوق العاده خاص و تامین منابع آن از سوی سازمان برنامه و بودجه شده است را به عنوان سندی در جهت همراهی وزارتخانه با مطالبات مدافعان حوزه سلامت ارائه نمودند.
این تجمع در حالی به پایان رسید که به نظر میرسید بسیاری از معترضین که زنان بخش قابل ملاحظهای از آنها را تشکیل میدادند، برای تجمع بعدی خود بدنبال انتخاب مکان دیگری برای دریافت پاسخ به مطالباتشان هستند.
# نامه مورخه ۲۸/۱۱/۱۴۰۰ وزیر بهداشت به دبیر هیات دولت که در آن وزیر بهداشت درخواست نموده است متنی جهت اختیار برقراری فوق العاده خاص توسط وزارت و پس از تصویب هیات امنا و با تامین بار مالی توسط سازمان برنامه و بودجه در هیات وزیران مصوب گردد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان، خراسان، یاسوج، مازندران، اصفهان، کرمانشاه، یزد، شهرستان گیلانغرب، کرمان، قم، مراکز بهداشتی درمانی شهرستان های بوئین زهرا و رباط کریم بودهاند. همچنین لیست امضای کادر بهداشت و درمان شبکههای بهداشت تاکستان و بیمارستان شفا و شاهین دژ در آذربایجان غربی نیز همراه نمایندگان معترضین بوده است.
آنها با پوشیدن فرمهای بیمارستان، روپوشهای سفید و لباس کاورال دوره کرونا در این تجمع حاضر شدند و با سردادن شعارهایی چون «زحمت چندبرابر، حقوق نابرابر» و «مدافع داد بزن، حقتو فریاد بزن» خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مشاغلی مانند پرستار، کمک پرستار، پزشک، بهیار، کمک بهیار، بیماربر، ماما، بهداشت محیط و بهداشت خانواده، کارشناسان خدمات بیمارستانی، مراقبین سلامت، کارشناسان آزمایشگاهها و متصدیان خدمات عمومی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی (مانند خدمه، نظافتچی، متصدیان رختشویی، آشپزخانه و غیره) که بخش وسیعی از آنها را زنان تشکیل میدهند، همگی مشاغلی هستند که در طول بیش از دو سال درگیری عمومی با همهگیری کرونا بطور مستقیم با وضعیت دشوار پاندمی و مرگ و میر ناشی از آن دست و پنجه نرم کردهاند. اوضاع بی ثبات اقتصادی، گرانی افسار گسیخته و تورم، همپای پاندمی کرونا وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم را با مشکلات طاقتفرسایی روبرو کرده است و این قشر با فشارهای مضاعف همهی توان خود را برای حفظ بهداشت و سلامت جامعه بکار بستهاند. در حالیکه حقوق و مزایای آنها به هیچ وجه با کاری که انجام میدهند متناسب نیست و کفاف زندگیشان را نمیدهد.
تعداد زیادی از آنها با فقدان امنیت شغلی و بی ثباتی نیز روبرو بودهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از کارکنان بهداشت و درمان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی بصورت قراردادهای یکساله، شش ماهه و یا هشتاد و نه روزه مشغول انجام وظیفه اند. بسیاری از آنها طرف قراردادشان نه دولت بلکه شرکتهای خصوصی بوده است. این شرکتها از یکسو طرف قرارداد وزارت بهداشت با مبالغی نامعلوم برای تامین نیرو هستند و از سوی دیگر با بستن قراردادهایی با میزان حداقل حقوق تنظیم شده توسط قانون کار با مشاغلی نظیر پرستار و سایرمشاغل بهداشتی و درمانی، متصدیان خدمات عمومی و مشاغل کارگری، نیروی مورد نیاز این وزارتخانه را تامین می کنند.
آنها حول دو موضوع عمده #فوقالعاده_خاص و #تبدیل_وضعیت نیروهای قراردادی تجمع کردند. فوقالعاده خاص ضریبی است که کادرهای بهداشت و درمان معتقدند عدم تعلق آن در حقوق مشاغل بهداشتی درمانی نشاندهنده بی توجهی و عدم درک مسئولان نسبت به اهمیت این مشاغل بخصوص در وضعیت فعلی کرونا است. فوقالعاده خاص پیش از این برای کارمندان سازمانهای پزشکی قانونی و انتقال خون ایران» (مصوب اردیبهشت ماه ۹۰) و همچنین کارمندان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور(مصوب اسفندماه ۹۱) تصویب شده است. با اعمال فوقالعاده خاص، افزایش قابل توجهی (تا بیش از سه برابر حقوق فعلی) در دریافتی کارکنان سازمان زندانها صورت پذیرفت.
این تجمع تا ساعاتی پس از ظهر ادامه داشته و در پایان بیانیهای از سوی یکی از نمایندگان قرائت شد. همچنین تعدادی از نمایندگان معترضان دیداری با مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، دکتر مرادی و مدیر مرکز حراست وزارت بهداشت، دکتر فرزانه داشتند که در این ملاقات آن دو به پیگیریهای مکرری که از طریق وزارت بهداشت انجام شده اشاره کردند و اخرین نامه ای را که وزیر بهداشت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ به دبیرخانه هیات دولت ارجاع و در آن به لزوم ایجاد انگیزه و جبران زحمات کارکنان وزارت بهداشت در این دو سال اشاره شده و خواستار برقراری فوق العاده خاص و تامین منابع آن از سوی سازمان برنامه و بودجه شده است را به عنوان سندی در جهت همراهی وزارتخانه با مطالبات مدافعان حوزه سلامت ارائه نمودند.
این تجمع در حالی به پایان رسید که به نظر میرسید بسیاری از معترضین که زنان بخش قابل ملاحظهای از آنها را تشکیل میدادند، برای تجمع بعدی خود بدنبال انتخاب مکان دیگری برای دریافت پاسخ به مطالباتشان هستند.
# نامه مورخه ۲۸/۱۱/۱۴۰۰ وزیر بهداشت به دبیر هیات دولت که در آن وزیر بهداشت درخواست نموده است متنی جهت اختیار برقراری فوق العاده خاص توسط وزارت و پس از تصویب هیات امنا و با تامین بار مالی توسط سازمان برنامه و بودجه در هیات وزیران مصوب گردد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
Telegraph
تجمع کادر بهداشت و درمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی
بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان،…
🟣 جنبش اعتراضی معلمان، پژواک فریاد دردمندان
اعتراضات روز سهشنبه (۳ اسفند) دومین حرکت سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان، آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع سهشنبه تاکید کردهاند، در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
روز سه شنبه سوم اسفند، دهها هزار معلم شاغل و بازنشسته، به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و با خواست اجرای رتبه بندی معلمان، اجرای همسان سازی بازنشستگان، آموزش رایگان، آزادی معلمان زندانی و توقف پرونده سازی برای معلمان در بیش از ۱۰۰ شهر تجمع کردند. تجمع معلمان تهران مقابل مجلس برگزار شد. در سایر شهرها معلمان مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع کردند. معلمان حق التدریسی و کارنامه سبز نیز در تجمعات این هفته معلمان شرکت داشتند و با سردادن شعار سفره ما خالیه، وعده وعید کافیه، خواستار تعیین وضعیت شغلی خود شدند.
به گزارش تشکلهای صنفی معلمان، علیحسن بهامین معلم و فعال صنفی معلمان یاسوج و سولماز فیض زاده عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان البرز در جریان تجمعات امروز بازداشت شدند. سولماز فیض زاده پس از ساعاتی آزاد شد اما هنوز از وضعیت علیحسن بهامین خبری منتشر نشده است. بعد از ظهر سه شنبه رادا مردانی معلمی که روز شنبه ۳۰ بهمن پس از ضرب و شتم شدید بازداشت شد در زندان اعلام اعتصاب غذا کرد.
این دومین تجمع سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع امروز تاکید کردهاند در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
معلمان: آدرس ما سر راست است!
سخنرانان تجمعات امروز معلمان در شهرهای مختلف به وعدههای دروغین دولت و مجلس در باره رتبه بندی، عدم رسیدگی به وضعیت معیشتی بازنشستگان، احضار و سرکوب فعالان صنفی معلمان، و همچنین فقر و گرسنگی اقشار مختلف انتقاد کرده و خواستار پایان دادن به فساد و چپاول حکومتی، بهبود معیشت مردم و آموزش رایگان برای همه کودکان شدند. اعتراض به چنگ انداختن قشری محدود بر منابع کشور، و فساد و اختلاس مسئولان یکی از محورهای سخنرانی در شهرهای مختلف بود.
در انزلی، لیدا اسماعی در محکومیت اعمال فشار بر معلمان حق طلب و احضار و دستگیری آنان گفت: «ما بانک ملی و صندوق ذخیره فرهنگیان و صندوق توسعه را چپاول نکردهایم. ما در کانادا ویلا و باغ نداریم. اسناد مملکت را بیرون نبردهایم. آدرس ما سرراست است: در مدرسه و کلاس درس. گریبان معلم را گرفتن، افتخار نیست».
روز شنبه ۳۰ بهمن، ماموران امنیتی و لباس شخصیها در کرج یک زن معلم را با ضرب و شتم بازداشت کردند. در تجمع سه شنبه سوم اسفند، همسر او خطاب به مسئولان گفت: «خانم من که یک دکتر با سی سال سابقه است را با ضرب و شتم بازداشت کردند، مگر دزد بوده؟ مگر ۳ هزار میلیارد اختلاس کرده؟»
محسن عمرانی از فعالان صنفی معلمان بوشهر در تجمع امروز معلمان این شهر به کودک همسری و زن کشی به عنوان یکی از نتایج فرهنگ حاکم و آموزههای حکومتی تاکید کرد. او در اشاره به قتل مونا حیدری، کودکی که در ۱۲ سالگی به عقد پسرعمویش درآمد و در ۱۷ سالگی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید، گفت این گونه فجایع از نتایج آموزش غلط است که در کشور ما جاری است. معلمان نباید و نمیتوانند در برابر این گونه فجایع بی تفاوت باشند.
در شیراز، یک معلم که فرزندش دانش آموز است پشت تریبون قرار گرفت و در دفاع از حق آموزش رایگان برای همه کودکان گفت: «من آمدهام خطاب به مدیر مدرسه دخترم بگویم شرم بر شما که برای مدیریت مدرسهات دستت را کردهای در جیب من و دختر من را از از مدرسه بیرون انداختهای. کد کاربری دخترم غیرفعال شده به خاطر این که من، کاری را که وظیفهام نیست انجام ندادهام و شهریه پرداخت نکردهام.» او افزود: «یک شرم هم برای مسئولانی که در اتاقهای خود نشستهاند و به جای حمایت از معلم و دانش آموز، همه هم و غمشان این است که ما را از کف خیابان جمع کنند،. تا حق مسلم خودمان و بچههایمان را نگیریم.»
در اردبیل، معلمان به یاد همکاران زندانی خود، کبوتران سفید را رها کردند.
بازنشستگان در تجمع سراسری امروز حضور چشمگیری داشتند. در اصفهان، یک زن معلم بازنشسته گفت اکنون که پس از سی سال کار در آموزش و پرورش، بازنشسته شده ناگزیر است برای تامین معیشت خود مسافرکشی کند.
ادامه گزارش: رادیو زمانه
@bidarzani
اعتراضات روز سهشنبه (۳ اسفند) دومین حرکت سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان، آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع سهشنبه تاکید کردهاند، در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
روز سه شنبه سوم اسفند، دهها هزار معلم شاغل و بازنشسته، به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و با خواست اجرای رتبه بندی معلمان، اجرای همسان سازی بازنشستگان، آموزش رایگان، آزادی معلمان زندانی و توقف پرونده سازی برای معلمان در بیش از ۱۰۰ شهر تجمع کردند. تجمع معلمان تهران مقابل مجلس برگزار شد. در سایر شهرها معلمان مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع کردند. معلمان حق التدریسی و کارنامه سبز نیز در تجمعات این هفته معلمان شرکت داشتند و با سردادن شعار سفره ما خالیه، وعده وعید کافیه، خواستار تعیین وضعیت شغلی خود شدند.
به گزارش تشکلهای صنفی معلمان، علیحسن بهامین معلم و فعال صنفی معلمان یاسوج و سولماز فیض زاده عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان البرز در جریان تجمعات امروز بازداشت شدند. سولماز فیض زاده پس از ساعاتی آزاد شد اما هنوز از وضعیت علیحسن بهامین خبری منتشر نشده است. بعد از ظهر سه شنبه رادا مردانی معلمی که روز شنبه ۳۰ بهمن پس از ضرب و شتم شدید بازداشت شد در زندان اعلام اعتصاب غذا کرد.
این دومین تجمع سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع امروز تاکید کردهاند در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر» میدانند.
معلمان: آدرس ما سر راست است!
سخنرانان تجمعات امروز معلمان در شهرهای مختلف به وعدههای دروغین دولت و مجلس در باره رتبه بندی، عدم رسیدگی به وضعیت معیشتی بازنشستگان، احضار و سرکوب فعالان صنفی معلمان، و همچنین فقر و گرسنگی اقشار مختلف انتقاد کرده و خواستار پایان دادن به فساد و چپاول حکومتی، بهبود معیشت مردم و آموزش رایگان برای همه کودکان شدند. اعتراض به چنگ انداختن قشری محدود بر منابع کشور، و فساد و اختلاس مسئولان یکی از محورهای سخنرانی در شهرهای مختلف بود.
در انزلی، لیدا اسماعی در محکومیت اعمال فشار بر معلمان حق طلب و احضار و دستگیری آنان گفت: «ما بانک ملی و صندوق ذخیره فرهنگیان و صندوق توسعه را چپاول نکردهایم. ما در کانادا ویلا و باغ نداریم. اسناد مملکت را بیرون نبردهایم. آدرس ما سرراست است: در مدرسه و کلاس درس. گریبان معلم را گرفتن، افتخار نیست».
روز شنبه ۳۰ بهمن، ماموران امنیتی و لباس شخصیها در کرج یک زن معلم را با ضرب و شتم بازداشت کردند. در تجمع سه شنبه سوم اسفند، همسر او خطاب به مسئولان گفت: «خانم من که یک دکتر با سی سال سابقه است را با ضرب و شتم بازداشت کردند، مگر دزد بوده؟ مگر ۳ هزار میلیارد اختلاس کرده؟»
محسن عمرانی از فعالان صنفی معلمان بوشهر در تجمع امروز معلمان این شهر به کودک همسری و زن کشی به عنوان یکی از نتایج فرهنگ حاکم و آموزههای حکومتی تاکید کرد. او در اشاره به قتل مونا حیدری، کودکی که در ۱۲ سالگی به عقد پسرعمویش درآمد و در ۱۷ سالگی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید، گفت این گونه فجایع از نتایج آموزش غلط است که در کشور ما جاری است. معلمان نباید و نمیتوانند در برابر این گونه فجایع بی تفاوت باشند.
در شیراز، یک معلم که فرزندش دانش آموز است پشت تریبون قرار گرفت و در دفاع از حق آموزش رایگان برای همه کودکان گفت: «من آمدهام خطاب به مدیر مدرسه دخترم بگویم شرم بر شما که برای مدیریت مدرسهات دستت را کردهای در جیب من و دختر من را از از مدرسه بیرون انداختهای. کد کاربری دخترم غیرفعال شده به خاطر این که من، کاری را که وظیفهام نیست انجام ندادهام و شهریه پرداخت نکردهام.» او افزود: «یک شرم هم برای مسئولانی که در اتاقهای خود نشستهاند و به جای حمایت از معلم و دانش آموز، همه هم و غمشان این است که ما را از کف خیابان جمع کنند،. تا حق مسلم خودمان و بچههایمان را نگیریم.»
در اردبیل، معلمان به یاد همکاران زندانی خود، کبوتران سفید را رها کردند.
بازنشستگان در تجمع سراسری امروز حضور چشمگیری داشتند. در اصفهان، یک زن معلم بازنشسته گفت اکنون که پس از سی سال کار در آموزش و پرورش، بازنشسته شده ناگزیر است برای تامین معیشت خود مسافرکشی کند.
ادامه گزارش: رادیو زمانه
@bidarzani
Radiozamaneh
جنبش اعتراضی معلمان، پژواک فریاد دردمندان
اعتراضات روز سهشنبه (۳ اسفند) دومین حرکت سراسری معلمان در هفته جاری است و نشان میدهد آنان، آن گونه که در قطعنامه پایانی تجمع سهشنبه تاکید کردهاند، در پیگیری مطالبات خود مصمماند و «تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر»…
Forwarded from مدرسه رهایی
قطعنامه پایانی تجمع سوم اسفند شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران👇👇👇👇👇👇👇👇👇
به نام خداوند جان و خرد
در آغاز جا دارد از روز دوم اسفند پاسداشت زبان مادری یاد کنیم.احترام به زبان مادری، احترام به تنوع فرهنگ ها و کثرت گرایی فرهنگی است و بستری است برای برابری همه ی انسان ها فارغ از رنگ و زبان و نژاد خاص.
معلمان ارجمند و مردم فرهیخته ایران:
همان طور که خود آگاه هستید،اساس پیشرفت جوامع انسانی و ریشه ی انتقال تمدن ، فرهنگ ، هنر و همه ی تجارب بشری به نسلهای آینده ، آموزش و پرورش و دانشگاه است.
زمینه ی اصلی رشد و تعالی آموزش و پرورش و دانشگاه را سرمایه ی اقتصادی فراهم می کند ، بدون تامین بودجه ی کافی، این دو نهاد هرگز نخواهند توانست به اهداف متعالی خود دست یابند.
با افسوس فراوان مسئولین کشور هرگز این را باور ندارند ، خواسته یا ناخواسته نمی خواهند آموزش پرورش و دانشگاه راهی به سوی رسیدن به اهداف والای خود پیدا کنند.
ازاین رو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران،یکبار دیگر با ذکر نکاتی به حاکمان یادآوری می کند که مسیر رفته آنها جز تباهی دستاوردی نداشته و برای آینده ایران باید به توصیه های آموزگارانه معلمان گردن بگذارند.
۱_تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان کشور در خطر است.این نهاد سراسری بایستی محور توسعه کشور باشد ، و نیاز به بودجه ای دست کم چند برابر مبلغی دارد که در بودجه ی سال گذشته مصوب شده است.
۲_بیش از ۱۴سال است حاکمیت قانون مدیریت خدمات کشوری را اجرا نمی کند، قانون رتبه بندی معلمین ، قانون همسان سازی بازنشستگان به بازی گرفته شده است، معلمان روشنگر را زندانی ، تبعید ، اخراج ، بازداشت ، سرکوب و تهدید می کند، دایره ی سرکوب هرروز گسترده تر می شود ، معلمان نهضت سواد آموزی با ماهانه ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان خدمت می کنند، معلمان خرید خدمات آموزشی مربیان پیش دبستانی ، همکاران خدماتی استثمار می شوند ، پاداش پایان خدمت ۱۴۰۰ پرداخت نمی شود.
۳_حاکمیت به جای شنیدن صدای فرهنگیان ، که صدای برابری خواهی و حق طلبی است ، تنها راه حل را در سرکوب فرهنگیان می داند.اسماعیل عبدی یکی از شناخته ترین معلمان مبارز ایران بیش از هفت سال است که در زندان به سر می برد و اکنون در حال گذراندن حکم ده سال زندان دوم است.حکمی که جامعه معلمان به هیچ وجه زیر بار آن نرفته اند و انتظار دارند، در دیوان عالی ملغی گردد.از سوی دیگر روح الله مردانی در دلفان پس از اتمام تجمع ۳۰ بهمن به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار گرفته و راهی زندان شده است.از سوی دیگر هاشم خواستار از بنیانگذاران و پیشکسوتان کنشگری صنفی علی رغم کهولت سن سالهاست که همراه دیگر معلم همشهریش محمد حسین سپهری در زندان بدون مرخصی به سر می برد.ما همچنین خواهان آزادی دیگر معلمان زندانی آقایان: محمد تقی فلاحی،شعبان محمدی،لطیف روزیخواه،محمد رضا رمضانزاده،حسین رمضانپور،یعقوب یزدانی،و خانم ها نصرت بهشتی،زینب،همرنگ،معصومه عسکری و عالیه اقدام دوست هستیم.جامعه معلمان و کنشگران صنفی ضمن محکوم کردن این اقدامات غیر قانونی و معلم ستیزانه اعلام می دارد فشارهایی از این دست و پرونده سازی و محاکمه کنشگران صنفی بی تردید معلمان را به پیمودن راه کنونی تا رسیدن به ابعاد مختلف عدالت و آزادی، مصرتر خواهد کرد.
۴_آموزش بدون کیفیت، بدون بازدهی و ناکارآمد است، مدارس به بنگاه تجاری و درآمدزا برای حاکمیت تبدیل شده اند، تا آنجایی که بیشتر فرهنگیان براین باورند که کودکان و نوجوانان این سرزمین با این شرایط بودجه و امکانات آموزشی، فقط عمر خود را به بطالت می گذرانند.این وضعیت باید به وضعیت مطلوب و استاندارد و در راستای اصل ۳۰ قانون اساسی تغییر یابد.
۵_شورای هماهنگی بار دیگر برای بیداری مسئولین و آگاهی مردم شریف ایران روز سه شنبه ۳ اسفند را تجمع سراسری اعلام نموده است.ضمن سپاس از همه معلمان کشور که برای یازدهمین بار از آغاز سال تحصیلی به دعوت شورای هماهنگی لبیک گفته اند،اعلام می کنیم که صدای حق خواهی معلمان نه تنها با هیچ حربه ای خاموش نمی شود، بلکه پژواک صدای معلمان آموزه ای برای فریاد دردمندانی است که تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر می پندارند.شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران همچنان بر عهد و پیمان خود با معلمان سرزمینش وفادار است و تا تحقق خواسته هایش تمام توان خود را به کار می بندد.ایمان واثق داریم که آینده ایران در گرو جنبش کنونی معلمان ایران رقم می خورد.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان
ایران
۳ اسفند ۱۴۰۰
🆔 @kashowra
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
در آغاز جا دارد از روز دوم اسفند پاسداشت زبان مادری یاد کنیم.احترام به زبان مادری، احترام به تنوع فرهنگ ها و کثرت گرایی فرهنگی است و بستری است برای برابری همه ی انسان ها فارغ از رنگ و زبان و نژاد خاص.
معلمان ارجمند و مردم فرهیخته ایران:
همان طور که خود آگاه هستید،اساس پیشرفت جوامع انسانی و ریشه ی انتقال تمدن ، فرهنگ ، هنر و همه ی تجارب بشری به نسلهای آینده ، آموزش و پرورش و دانشگاه است.
زمینه ی اصلی رشد و تعالی آموزش و پرورش و دانشگاه را سرمایه ی اقتصادی فراهم می کند ، بدون تامین بودجه ی کافی، این دو نهاد هرگز نخواهند توانست به اهداف متعالی خود دست یابند.
با افسوس فراوان مسئولین کشور هرگز این را باور ندارند ، خواسته یا ناخواسته نمی خواهند آموزش پرورش و دانشگاه راهی به سوی رسیدن به اهداف والای خود پیدا کنند.
ازاین رو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران،یکبار دیگر با ذکر نکاتی به حاکمان یادآوری می کند که مسیر رفته آنها جز تباهی دستاوردی نداشته و برای آینده ایران باید به توصیه های آموزگارانه معلمان گردن بگذارند.
۱_تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان کشور در خطر است.این نهاد سراسری بایستی محور توسعه کشور باشد ، و نیاز به بودجه ای دست کم چند برابر مبلغی دارد که در بودجه ی سال گذشته مصوب شده است.
۲_بیش از ۱۴سال است حاکمیت قانون مدیریت خدمات کشوری را اجرا نمی کند، قانون رتبه بندی معلمین ، قانون همسان سازی بازنشستگان به بازی گرفته شده است، معلمان روشنگر را زندانی ، تبعید ، اخراج ، بازداشت ، سرکوب و تهدید می کند، دایره ی سرکوب هرروز گسترده تر می شود ، معلمان نهضت سواد آموزی با ماهانه ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان خدمت می کنند، معلمان خرید خدمات آموزشی مربیان پیش دبستانی ، همکاران خدماتی استثمار می شوند ، پاداش پایان خدمت ۱۴۰۰ پرداخت نمی شود.
۳_حاکمیت به جای شنیدن صدای فرهنگیان ، که صدای برابری خواهی و حق طلبی است ، تنها راه حل را در سرکوب فرهنگیان می داند.اسماعیل عبدی یکی از شناخته ترین معلمان مبارز ایران بیش از هفت سال است که در زندان به سر می برد و اکنون در حال گذراندن حکم ده سال زندان دوم است.حکمی که جامعه معلمان به هیچ وجه زیر بار آن نرفته اند و انتظار دارند، در دیوان عالی ملغی گردد.از سوی دیگر روح الله مردانی در دلفان پس از اتمام تجمع ۳۰ بهمن به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار گرفته و راهی زندان شده است.از سوی دیگر هاشم خواستار از بنیانگذاران و پیشکسوتان کنشگری صنفی علی رغم کهولت سن سالهاست که همراه دیگر معلم همشهریش محمد حسین سپهری در زندان بدون مرخصی به سر می برد.ما همچنین خواهان آزادی دیگر معلمان زندانی آقایان: محمد تقی فلاحی،شعبان محمدی،لطیف روزیخواه،محمد رضا رمضانزاده،حسین رمضانپور،یعقوب یزدانی،و خانم ها نصرت بهشتی،زینب،همرنگ،معصومه عسکری و عالیه اقدام دوست هستیم.جامعه معلمان و کنشگران صنفی ضمن محکوم کردن این اقدامات غیر قانونی و معلم ستیزانه اعلام می دارد فشارهایی از این دست و پرونده سازی و محاکمه کنشگران صنفی بی تردید معلمان را به پیمودن راه کنونی تا رسیدن به ابعاد مختلف عدالت و آزادی، مصرتر خواهد کرد.
۴_آموزش بدون کیفیت، بدون بازدهی و ناکارآمد است، مدارس به بنگاه تجاری و درآمدزا برای حاکمیت تبدیل شده اند، تا آنجایی که بیشتر فرهنگیان براین باورند که کودکان و نوجوانان این سرزمین با این شرایط بودجه و امکانات آموزشی، فقط عمر خود را به بطالت می گذرانند.این وضعیت باید به وضعیت مطلوب و استاندارد و در راستای اصل ۳۰ قانون اساسی تغییر یابد.
۵_شورای هماهنگی بار دیگر برای بیداری مسئولین و آگاهی مردم شریف ایران روز سه شنبه ۳ اسفند را تجمع سراسری اعلام نموده است.ضمن سپاس از همه معلمان کشور که برای یازدهمین بار از آغاز سال تحصیلی به دعوت شورای هماهنگی لبیک گفته اند،اعلام می کنیم که صدای حق خواهی معلمان نه تنها با هیچ حربه ای خاموش نمی شود، بلکه پژواک صدای معلمان آموزه ای برای فریاد دردمندانی است که تنها راه رهایی از وضعیت اسف بار کنونی را مطالبه گری مستمر و خستگی ناپذیر می پندارند.شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران همچنان بر عهد و پیمان خود با معلمان سرزمینش وفادار است و تا تحقق خواسته هایش تمام توان خود را به کار می بندد.ایمان واثق داریم که آینده ایران در گرو جنبش کنونی معلمان ایران رقم می خورد.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان
ایران
۳ اسفند ۱۴۰۰
🆔 @kashowra
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
📌 جلب اعتماد معلمان با افزایش بودجه آموزش و پرورش
✍️ اعظم عابدینی
نویسنده، نقدی جدی بر بودجه کم آموزش و پرورش در بودجه سال آینده کشور داشته و در ادامه ذکر کرده؛ همین بودجه اندک هم در بودجه ریزی و تعیین اولویتها، متاسفانه دچار آفات جدی ناشی از سومدیریت میشود که به تبعیضهای بین ستاد و صف در این وزارتخانه دامن میزند.
همچنین ضمن طرح خواستههای این روزهای معلمان، تاخیر در پرداختهای معلمی از سوی آموزش و پرورش_ به ویژه "پاداش پایان خدمت"_ آنان را رویه غلط غیرقانونی و غیر اخلاقی دانسته که متاسفانه طی سالها به شکل عرف معمول در این وزارتخانه تبدیل شده و برای رفع این رویه غلط، مکانیزمی را درخواست کرده که طی آن دولت موظف به پرداخت "خسارت دیر کرد" در صورت تاخیر شود و در پایان نیز به تبعات بی توجهی به خواسته های معلمان اشاره کرده و پیشنهادی داده است که در ادامه ان را میخوانید:
حکایت سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور؛ حکایت ‹سفره بچه ها› در مهمانی های بزرگ فامیلی است !
شما را نمیدانم! اما در دوران کودکی ما،هنگام میهمانی های بزرگ در کنار سفره گسترده و رنگین یک سفره کوچک بی رونق در اتاق پشتی مختص کودکان فامیل پهن میشد؛ سفره ای که سهم ناچیزی از خوان اصلی داشت و بسیاری از مخلفات خوشمزه در آن نبود و متاسفانه در همان سفره کوچک هم کودکان قلدرتر فامیل که قویتر بودند سهمی بیشتر برمیداشتند و معمولا سرکوچکترها بی کلاه میماند! به عبارتی هرچه ضعیفتر سهمت از خوراکیها کمتر! در کودکی آرزو داشتیم تا زودتر بزرگ شویم و در کنار بزرگترها جایی پیدا کرده و در سر سفره اصلی بنشینیم و عادلانه از آن استفاده کنیم .
القصه... معلمان نیز در دوره سی ساله ی شغلی خود آرزو دارند؛ کاش روزی در شمار بزرگان محسوب شوند و بر سر سفره اصلی بودجه، جایگاهی درخور پیدا کنند. معلمان آرزو دارند بودجه آموزش و پرورش در میان وزارتخانه ها ،نهادها و سازمانهای قدرتمند و پرتوان دیده شود و در اولویت دولت و مجلس قرار گیرد .
اما افسوس که در تمام این سالها سهم معلمان در الویت بودجه ای ، تنها در سخن و در میان شعار، شعر و شور بوده است ونیز هاله تقدس پوشالی که بر مقام معلم کشیدند و لذا هر بار که طنینی از سوی معلمان مطالبه گر برآمد که :‹سهم ما از بودجه چه شد؟›؛ دستهای قوی با ترفندی به ظاهر مهربانانه، آموزش و پرورش را به همان اتاق پشتی و سفره کوچک هدایت کرد . این همان سهم اندک آموزش و پرورش از بودجه است ؛سهمی که امسال تقریبا هشت و نیم درصد دیده شده است ! اما متاسفانه همین اندک سهم هم، دچار آفت ‹در نظر داشتن منافع گروهی و باندی به جای منافع جمعی و ملی در تعیین الویتها ی سازمانی و رفتارهای تبعیض آمیز›، ‹عدم تخصص وکارشناسی حرفه ای در بودجه ریزی و برنامه ریزی› و ‹حیف و میل منابع › ناشی از سومدیریت و ناکارآمدی در وزارتخانه آموزش و پرورش است که به بیعدالتی و تبعیض بیش از پیش، این بارنه فقط بین کارکنان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها که در همین وزارتخانه بین نیروهای ستاد و صف یعنی معلمان و کارکنان مدارس به وضوح قابل مشاهده است؛ امری که بر فریادهای عدالتخواهی و رفع تبعیض دامن میزند .
به عنوان نمونه در حالیکه نیروهای ستادی در وزارتخانه پاداش پایان خدمت خود را نهایتا یک ماه پس از بازنشستگی یکباره دریافت می کنند معلمان بازنشسته آن را چندین ماه و حتی بیش از یک سال بعد!! و گاهی طی چند قسط و بعد هم با منت و در بوق و کرنا کردن رسانه ای دریافت میدارند؛ بدون آنکه این‹ تعلل و تاخیر› در پرداخت شامل «خسارت دیرکرد» ️جهت جبران خسارت به ذینفعان شود . حال آنکه با نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد، معلمان ضرر زیادی را از این تاخیر متحمل میشوند بدون اینکه کسی پاسخگوی این خسارت باشد.
در کمال تاسف این فرآیند و رویه غلط در تمامی پرداختهای معلمی به شکل یک عرف غیراخلاقی و غیر قانونی پذیرفته شده است از حق التدریس و اضافه کار گرفته تا حق الزحمه های تصحیح اوراق نهایی و مراقبت و..... که ظلمی مضاعف را در وزارتخانه متبوع به معلمان روا داشته است؛ مساله ای که در پرداختی های معمول نیروهای ستاد مشاهده نمیشود.
برای جبران خسارت وارده بر معلمان ناشی از تاخیرها و تعلل ها در پرداختها باید مکانیزم قانونی و الزام آور‹پرداخت خسارت دیرکرد› حداقل با نرخ مصوب بانکی، هر چه سریعتر بوسیله دستگاههای قانونگذار طراحی شود که خود یک ضمانت اجرا برای مدیران ارشد خواهد بود تا پیش بینی بودجه لازم و برنامه ریزی مناسب را در پرداختهای آموزش و پرورش به ذینفعان داشته باشند .
✍️ اعظم عابدینی
نویسنده، نقدی جدی بر بودجه کم آموزش و پرورش در بودجه سال آینده کشور داشته و در ادامه ذکر کرده؛ همین بودجه اندک هم در بودجه ریزی و تعیین اولویتها، متاسفانه دچار آفات جدی ناشی از سومدیریت میشود که به تبعیضهای بین ستاد و صف در این وزارتخانه دامن میزند.
همچنین ضمن طرح خواستههای این روزهای معلمان، تاخیر در پرداختهای معلمی از سوی آموزش و پرورش_ به ویژه "پاداش پایان خدمت"_ آنان را رویه غلط غیرقانونی و غیر اخلاقی دانسته که متاسفانه طی سالها به شکل عرف معمول در این وزارتخانه تبدیل شده و برای رفع این رویه غلط، مکانیزمی را درخواست کرده که طی آن دولت موظف به پرداخت "خسارت دیر کرد" در صورت تاخیر شود و در پایان نیز به تبعات بی توجهی به خواسته های معلمان اشاره کرده و پیشنهادی داده است که در ادامه ان را میخوانید:
حکایت سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور؛ حکایت ‹سفره بچه ها› در مهمانی های بزرگ فامیلی است !
شما را نمیدانم! اما در دوران کودکی ما،هنگام میهمانی های بزرگ در کنار سفره گسترده و رنگین یک سفره کوچک بی رونق در اتاق پشتی مختص کودکان فامیل پهن میشد؛ سفره ای که سهم ناچیزی از خوان اصلی داشت و بسیاری از مخلفات خوشمزه در آن نبود و متاسفانه در همان سفره کوچک هم کودکان قلدرتر فامیل که قویتر بودند سهمی بیشتر برمیداشتند و معمولا سرکوچکترها بی کلاه میماند! به عبارتی هرچه ضعیفتر سهمت از خوراکیها کمتر! در کودکی آرزو داشتیم تا زودتر بزرگ شویم و در کنار بزرگترها جایی پیدا کرده و در سر سفره اصلی بنشینیم و عادلانه از آن استفاده کنیم .
القصه... معلمان نیز در دوره سی ساله ی شغلی خود آرزو دارند؛ کاش روزی در شمار بزرگان محسوب شوند و بر سر سفره اصلی بودجه، جایگاهی درخور پیدا کنند. معلمان آرزو دارند بودجه آموزش و پرورش در میان وزارتخانه ها ،نهادها و سازمانهای قدرتمند و پرتوان دیده شود و در اولویت دولت و مجلس قرار گیرد .
اما افسوس که در تمام این سالها سهم معلمان در الویت بودجه ای ، تنها در سخن و در میان شعار، شعر و شور بوده است ونیز هاله تقدس پوشالی که بر مقام معلم کشیدند و لذا هر بار که طنینی از سوی معلمان مطالبه گر برآمد که :‹سهم ما از بودجه چه شد؟›؛ دستهای قوی با ترفندی به ظاهر مهربانانه، آموزش و پرورش را به همان اتاق پشتی و سفره کوچک هدایت کرد . این همان سهم اندک آموزش و پرورش از بودجه است ؛سهمی که امسال تقریبا هشت و نیم درصد دیده شده است ! اما متاسفانه همین اندک سهم هم، دچار آفت ‹در نظر داشتن منافع گروهی و باندی به جای منافع جمعی و ملی در تعیین الویتها ی سازمانی و رفتارهای تبعیض آمیز›، ‹عدم تخصص وکارشناسی حرفه ای در بودجه ریزی و برنامه ریزی› و ‹حیف و میل منابع › ناشی از سومدیریت و ناکارآمدی در وزارتخانه آموزش و پرورش است که به بیعدالتی و تبعیض بیش از پیش، این بارنه فقط بین کارکنان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها که در همین وزارتخانه بین نیروهای ستاد و صف یعنی معلمان و کارکنان مدارس به وضوح قابل مشاهده است؛ امری که بر فریادهای عدالتخواهی و رفع تبعیض دامن میزند .
به عنوان نمونه در حالیکه نیروهای ستادی در وزارتخانه پاداش پایان خدمت خود را نهایتا یک ماه پس از بازنشستگی یکباره دریافت می کنند معلمان بازنشسته آن را چندین ماه و حتی بیش از یک سال بعد!! و گاهی طی چند قسط و بعد هم با منت و در بوق و کرنا کردن رسانه ای دریافت میدارند؛ بدون آنکه این‹ تعلل و تاخیر› در پرداخت شامل «خسارت دیرکرد» ️جهت جبران خسارت به ذینفعان شود . حال آنکه با نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد، معلمان ضرر زیادی را از این تاخیر متحمل میشوند بدون اینکه کسی پاسخگوی این خسارت باشد.
در کمال تاسف این فرآیند و رویه غلط در تمامی پرداختهای معلمی به شکل یک عرف غیراخلاقی و غیر قانونی پذیرفته شده است از حق التدریس و اضافه کار گرفته تا حق الزحمه های تصحیح اوراق نهایی و مراقبت و..... که ظلمی مضاعف را در وزارتخانه متبوع به معلمان روا داشته است؛ مساله ای که در پرداختی های معمول نیروهای ستاد مشاهده نمیشود.
برای جبران خسارت وارده بر معلمان ناشی از تاخیرها و تعلل ها در پرداختها باید مکانیزم قانونی و الزام آور‹پرداخت خسارت دیرکرد› حداقل با نرخ مصوب بانکی، هر چه سریعتر بوسیله دستگاههای قانونگذار طراحی شود که خود یک ضمانت اجرا برای مدیران ارشد خواهد بود تا پیش بینی بودجه لازم و برنامه ریزی مناسب را در پرداختهای آموزش و پرورش به ذینفعان داشته باشند .
تبعیض دیگر بر معیشت معلمان آن است که با وجود آن که این قشر عظیم در شمار کارکنان دولت محسوب میشوند اما بر خلاف کارمندان دیگر از جمله نیروهای ستادی از هر گونه مزایای رفاهی معمول چون حق مسکن،حق ایاب و ذهاب،کارانه و...در فیش حقوقی تا هدایا و بن کالاهای مناسبتی که به خانه میبرند؛ بی بهره اند .
معلمان فقط حقوق ناچیز خود را که آنهم زیر خط فقر قرار دارد پس از کسورات بسیار دریافت میکنند . همین!
و همه این بیعدالتی ها و تبعیض های بی رحمانه معلمان نجیبی که حالا آگاه شده اند و در سالهای پایانی خدمت به سرمیبرند را به کنشهای اجتماعی مطالبه گری وا داشته است: کنشهایی مدنی و مطابق قانون اساسی؛ متنوع و همراه با خلاقیت در فضای مجازی، از کمپین و کارزار و فعالیتهای رسانه ای تا کنش مطالبه گری در مدرسه و خیابان و میدان.
آنان خواسته هایی دارند که کاملا قانونی است و سالهاست که مغفول مانده است . خواسته آنان برابری است ؛ ‹ بودجه یا برای همه یا برای هیچ کس›!
✅ حالا اصطلاحا برعقلای قوم و مجلس و دولت است که هوشیارانه و هوشمندانه و به دور از هر تعصب ولجاجت و با نگاه به منافع ملی از طریق مذاکره با نمایندگان معلمان در تشکلها، گروهها و انجمنهای صنفی صدای معلمان را بشنوند و به آن پاسخ گویند. آنچه معلمان میخواهند روشن و حقشان است و نه امتیازی که لازم است از طریق چانه زنی بدست آید .
✅ در بخش محدودیتها ، لازم است ؛ تنگناهای پیش رو را صادقانه و با پرهیز از ترفندهای غیراخلاقی، تشریح و آنان را اقناع کنند و با همراهی هم و با استفاده از خرد جمعی راه حلی ذر کوتاه مدت برای حل مسایل معیشتی و منزلتی آموزش و پرورش بیابند. زیرا معلمان قشر آگاه و تاثیرگذار بزرگی هستند که به پراکندگی و گستردگی مدارس در سراسر کشور پراکنده اند و با توده مردم در ارتباطند ، جلب رضایت و اعتماد آنان به عنوان یک گروه مرجع و رهبران فکری افکار عمومی میتواند بخش عظیم سرمایه اجتماعی از دست رفته ی همه این سالها را احیا کند و مردم را به عرصه مشارکت اجتماعی در جهت توسعه کشور هدایت کند.
✅ غفلت از ظرفیت و پتاسیل این گروه مرجع دانا که معتمد بسیاری از اقشار و توده هاست خسرانی بزرگ است که به تقابل دولت- ملت می انجامد.
خوشحال باشیم از کنشگری معلمان؛ زیرا آنان تا زمانی که به انواع کنشهای اجتماعی می پردازند یعنی هنوز امیدوار به اصلاح رویه های آموزشی و پرورشی اند که تنها بخشی از این اصلاحات مطالبه شده مباحث معیشتی و منزلتی است؛ معلمان نگران تفاوت طبقاتی آموزشی و عواقب کودکان بازمانده از تحصیلند و عدم اجرای اصول مغفول مانده قانون اساسی اند معلمان نگران آموزشهای سطحی و یک جانبه کتب درسی اند و آموزش با کیفیت و به روز را حق دانش آموز ایرانی میدانند اینها و بسیاری از موارد تعلیم و تربیت دغدغه معلم امروز است همه این مسائل به یکدیگر پیوستگی ساختاری و دارای ارتباطی متقابلند و البته شرط تحقق همه آنها افزایش بودجه آموزش و پرورش است .
مبادا! با بی تفاوتی یا لجاجت و یا سرکوب، معلمان را ناامید و سرخورده کرده و راهی خانه کنیم که در این صورت این خشم فروخورده و قهر ناشی از آن، عواقب ناخوشایندی را به دنبال خواهد داشت که همه و همه متضرر خواهیم شد.
معلمان و بودجه آموزش و پرورش را دریابیم؛ قبل از آنکه دیر شود!
@bidarzani
معلمان فقط حقوق ناچیز خود را که آنهم زیر خط فقر قرار دارد پس از کسورات بسیار دریافت میکنند . همین!
و همه این بیعدالتی ها و تبعیض های بی رحمانه معلمان نجیبی که حالا آگاه شده اند و در سالهای پایانی خدمت به سرمیبرند را به کنشهای اجتماعی مطالبه گری وا داشته است: کنشهایی مدنی و مطابق قانون اساسی؛ متنوع و همراه با خلاقیت در فضای مجازی، از کمپین و کارزار و فعالیتهای رسانه ای تا کنش مطالبه گری در مدرسه و خیابان و میدان.
آنان خواسته هایی دارند که کاملا قانونی است و سالهاست که مغفول مانده است . خواسته آنان برابری است ؛ ‹ بودجه یا برای همه یا برای هیچ کس›!
✅ حالا اصطلاحا برعقلای قوم و مجلس و دولت است که هوشیارانه و هوشمندانه و به دور از هر تعصب ولجاجت و با نگاه به منافع ملی از طریق مذاکره با نمایندگان معلمان در تشکلها، گروهها و انجمنهای صنفی صدای معلمان را بشنوند و به آن پاسخ گویند. آنچه معلمان میخواهند روشن و حقشان است و نه امتیازی که لازم است از طریق چانه زنی بدست آید .
✅ در بخش محدودیتها ، لازم است ؛ تنگناهای پیش رو را صادقانه و با پرهیز از ترفندهای غیراخلاقی، تشریح و آنان را اقناع کنند و با همراهی هم و با استفاده از خرد جمعی راه حلی ذر کوتاه مدت برای حل مسایل معیشتی و منزلتی آموزش و پرورش بیابند. زیرا معلمان قشر آگاه و تاثیرگذار بزرگی هستند که به پراکندگی و گستردگی مدارس در سراسر کشور پراکنده اند و با توده مردم در ارتباطند ، جلب رضایت و اعتماد آنان به عنوان یک گروه مرجع و رهبران فکری افکار عمومی میتواند بخش عظیم سرمایه اجتماعی از دست رفته ی همه این سالها را احیا کند و مردم را به عرصه مشارکت اجتماعی در جهت توسعه کشور هدایت کند.
✅ غفلت از ظرفیت و پتاسیل این گروه مرجع دانا که معتمد بسیاری از اقشار و توده هاست خسرانی بزرگ است که به تقابل دولت- ملت می انجامد.
خوشحال باشیم از کنشگری معلمان؛ زیرا آنان تا زمانی که به انواع کنشهای اجتماعی می پردازند یعنی هنوز امیدوار به اصلاح رویه های آموزشی و پرورشی اند که تنها بخشی از این اصلاحات مطالبه شده مباحث معیشتی و منزلتی است؛ معلمان نگران تفاوت طبقاتی آموزشی و عواقب کودکان بازمانده از تحصیلند و عدم اجرای اصول مغفول مانده قانون اساسی اند معلمان نگران آموزشهای سطحی و یک جانبه کتب درسی اند و آموزش با کیفیت و به روز را حق دانش آموز ایرانی میدانند اینها و بسیاری از موارد تعلیم و تربیت دغدغه معلم امروز است همه این مسائل به یکدیگر پیوستگی ساختاری و دارای ارتباطی متقابلند و البته شرط تحقق همه آنها افزایش بودجه آموزش و پرورش است .
مبادا! با بی تفاوتی یا لجاجت و یا سرکوب، معلمان را ناامید و سرخورده کرده و راهی خانه کنیم که در این صورت این خشم فروخورده و قهر ناشی از آن، عواقب ناخوشایندی را به دنبال خواهد داشت که همه و همه متضرر خواهیم شد.
معلمان و بودجه آموزش و پرورش را دریابیم؛ قبل از آنکه دیر شود!
@bidarzani
🟣 یورش نیروهای امنیتی به منزل «شهناز اکملی» از مادران دادخواه ۸۸ و پروندهسازی علیه «مریم کریمبیگی»
به گزارش هرانا، روز دوشنبه ۲ اسفندماه، منزل شهناز اکملی، زندانی سیاسی سابق و مادر مصطفی کریم بیگی از جان باختگان اعتراضات سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی تفتیش شد. نیروهای امنیتی، بدون معرفی خود و به همراه دوربین فیلمبرداری وارد منزل او شده و تعدادی از لوازم شخصی وی و دخترش مریم کریم بیگی از جمله تلفن های همراه، لوازم الکترونیکی کتاب و تصاویر مربوط به جان باختگان سال ۸۸ را ضبط کرده و با خود بردند. مامورین همچنین مریم کریم بیگی را به دادسرای اوین احضار کردند.
#جنبش_مادران_دادخواه
@bidarzani
به گزارش هرانا، روز دوشنبه ۲ اسفندماه، منزل شهناز اکملی، زندانی سیاسی سابق و مادر مصطفی کریم بیگی از جان باختگان اعتراضات سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی تفتیش شد. نیروهای امنیتی، بدون معرفی خود و به همراه دوربین فیلمبرداری وارد منزل او شده و تعدادی از لوازم شخصی وی و دخترش مریم کریم بیگی از جمله تلفن های همراه، لوازم الکترونیکی کتاب و تصاویر مربوط به جان باختگان سال ۸۸ را ضبط کرده و با خود بردند. مامورین همچنین مریم کریم بیگی را به دادسرای اوین احضار کردند.
#جنبش_مادران_دادخواه
@bidarzani
بيدارزنى
🟣 ابلاغ حکم قطعی ۸ سال و دو ماه حبس و شلاق نرگس محمدی نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود. تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال…
🟣 عصر روز گذشته سهشنبه ۳ اسفندماه ۱۴۰۰، نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر از زندان قرچک ورامین به مرخصی استعلاجی درمانی اعزام شد.
@bidarzani
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 مزایای عیدی از عیدی زنان شاغل و بازنشسته «حذف» شده است
۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد از فیش عیدی زنان مشمول عیدی که بسیاری از آنها تنها سرپرست خانوار هستند، حذف شده است.
بهگزارش ایلنا، برخلاف قانون جاری، مزایای عیدی به زنان بیمهشده اعم از زنان کارمند دولت یا بازنشسته تحت پوشش بیمههای مختلف از جمله بیمه تأمین اجتماعی پرداخت نشده است. مزایای عیدی تنها به مردان تعلق گرفته و برخلاف قانون کار و تامین اجتماعی و قانون مدیریت خدمات کشوری، در بند ۵ بخشنامه مصوبه عیدی امسال، که در تاریخ ۲۷ بهمن صادر شده است، عیدی زنان مشمول، صرفاً یک میلیون و ۶۰۰ هزارتومان تعیین شده است و از ۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد محروم شدهاند.
▪️به نوشته ایلنا «وقتی فیشهای عیدی صادر شد، زنان مشمول دیدند که از مزایای عیدی خط خوردهاند و نصیبشان فقط همان یک میلیون و ششصد هزار تومانِ عیدی پایه است».
▪️در مورد بازنشستگان کارگری نیز به همین صورت تبعیض جنسیتی اعمال شده است. «زنان بازنشسته، مستمری بگیر و بازماندهی تحتِ پوشش سازمان تامین اجتماعی که گاهاً تنها نانآور خانه و سرپرست خانوار بودند، دریافتند که تنها عیدی پایه به آنها تعلق میگیرد، یک میلیون و ششصد هزار تومان بدون ریالی حق اولاد یا عائلهمندی».
برمبنای ماده ۳۸ قانون کار «برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام میگیرد باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین میزان بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.»
بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، «کارمندان زن شاغل، بازنشسته و وظیفهبگیر مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری» که دارای همسر نبوده یا همسر آنان معلول یا از کار افتاده کلی باشد یا خود به تنهایی متکفل مخارج فرزندان باشند، از مزایای «کمک هزینه عائلهمندی و اولاد موضوع بند ۴ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری» برخوردار میشوند.
⚪️ در شرایطی که طبق گزارشهای رسمی زنان در دسترسی به بازار کار با تبعیضهای گسترده جنسیتی مواجهاند و فقر و بیکاری را بیش از مردان تجربه میکنند، نقش آنها به عنوان نانآور خانه نیز از سوی نهادهای رسمی بهرسمیت شناخته نمیشود.
⚪️ تعاریف و دستهبندیهای رسمی از اشتغال زنان نیز تعاریفی جنسیتزده و ارتجاعیاند و با پیشفرض گرفتن درآمد مردان به عنوان منبع اصلی درآمد خانواده، زنان را با عناوین «بیسرپرست» یا «سرپرست خانوار» میخوانند. بر اساس همین رستهبندی، دست کم ۳ میلیون نفر از زنان با میانگین سنی بین ۱۸ تا ۶۰ سال، مسئولیت کامل زندگی را عهدهدار هستند و هر روز با فقر و تبعیض بیشتری روبهرو میشوند.
#اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد از فیش عیدی زنان مشمول عیدی که بسیاری از آنها تنها سرپرست خانوار هستند، حذف شده است.
بهگزارش ایلنا، برخلاف قانون جاری، مزایای عیدی به زنان بیمهشده اعم از زنان کارمند دولت یا بازنشسته تحت پوشش بیمههای مختلف از جمله بیمه تأمین اجتماعی پرداخت نشده است. مزایای عیدی تنها به مردان تعلق گرفته و برخلاف قانون کار و تامین اجتماعی و قانون مدیریت خدمات کشوری، در بند ۵ بخشنامه مصوبه عیدی امسال، که در تاریخ ۲۷ بهمن صادر شده است، عیدی زنان مشمول، صرفاً یک میلیون و ۶۰۰ هزارتومان تعیین شده است و از ۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد محروم شدهاند.
▪️به نوشته ایلنا «وقتی فیشهای عیدی صادر شد، زنان مشمول دیدند که از مزایای عیدی خط خوردهاند و نصیبشان فقط همان یک میلیون و ششصد هزار تومانِ عیدی پایه است».
▪️در مورد بازنشستگان کارگری نیز به همین صورت تبعیض جنسیتی اعمال شده است. «زنان بازنشسته، مستمری بگیر و بازماندهی تحتِ پوشش سازمان تامین اجتماعی که گاهاً تنها نانآور خانه و سرپرست خانوار بودند، دریافتند که تنها عیدی پایه به آنها تعلق میگیرد، یک میلیون و ششصد هزار تومان بدون ریالی حق اولاد یا عائلهمندی».
برمبنای ماده ۳۸ قانون کار «برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام میگیرد باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین میزان بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.»
بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، «کارمندان زن شاغل، بازنشسته و وظیفهبگیر مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری» که دارای همسر نبوده یا همسر آنان معلول یا از کار افتاده کلی باشد یا خود به تنهایی متکفل مخارج فرزندان باشند، از مزایای «کمک هزینه عائلهمندی و اولاد موضوع بند ۴ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری» برخوردار میشوند.
⚪️ در شرایطی که طبق گزارشهای رسمی زنان در دسترسی به بازار کار با تبعیضهای گسترده جنسیتی مواجهاند و فقر و بیکاری را بیش از مردان تجربه میکنند، نقش آنها به عنوان نانآور خانه نیز از سوی نهادهای رسمی بهرسمیت شناخته نمیشود.
⚪️ تعاریف و دستهبندیهای رسمی از اشتغال زنان نیز تعاریفی جنسیتزده و ارتجاعیاند و با پیشفرض گرفتن درآمد مردان به عنوان منبع اصلی درآمد خانواده، زنان را با عناوین «بیسرپرست» یا «سرپرست خانوار» میخوانند. بر اساس همین رستهبندی، دست کم ۳ میلیون نفر از زنان با میانگین سنی بین ۱۸ تا ۶۰ سال، مسئولیت کامل زندگی را عهدهدار هستند و هر روز با فقر و تبعیض بیشتری روبهرو میشوند.
#اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
📌 بیست و سوم فوریه: روزی برای همبستگی و هماندیشی با زنان کشمیر
✍🏽 آزاده ثبوت
#بیدارزنی: در پیشگفتار کتاب «فراتر از واپسین آسمان» مترجم اشاره میکند که درسالهای نخست #اشغال_فلسطین ، تجاوزهای دسته جمعی یکی از ابزارهای صهیونیسم برای تخلیه روستاها بود. روستاییان تهدید میشدند که درصورت مقاومت برای ماندن مردانشان کشته و به زنانشان تجاوز میشود.
در نتیجه این جو وحشت بسیاری از روستاییان زمینهای خود را ترک کردند و آواره شدند و روستاهای فلسطین در زمان کوتاهی خالی از سکنه شد.
در آن سالها مردان فلسطینی ترجیح میدادند که خانهی خود را ترک کنند تا شاهد تجاوز به زنانشان باشند. به روایت یک زن مبارز فلسطینی: «دفاع از زنان و دختران در مقابل متجاوزین، کابوس مردان فلسطینی شده بود… مردها از جمله رهبران به طرز بیمارگونهای نگران دفاع از شرافت زنان در مقابل اسرائیلیها بودند.» اما پس از مدتی دریافتند این شیوه، افتادن به دام همان چیزی است که متجاوز میخواهد. به همین دلیل شیوهای دیگر را انتخاب کردند.
مردم با وجود تهدیدهای اسرائیل درخانههای خود ماندند و این بار تجاوز نه به معنی بیآبرویی بلکه به نماد مقاومت تبدیل شد. اگر تا پیش از دههی شصت میلادی زنی که مورد تجاوز قرار میگرفت نشانهای از شکست و لکهدار شدن حیثیت خانواده فلسطینی بود، در تعریف جدید نماد صُمود یا پابرجایی بود. زنان مورد تجاوز قرار گرفته نماد زنان و مردانی بودند که در برابر حمله دشمن مقاومت کردهاند.
▪️در ستایش این مقاومتهای زنانه است که #ادوارد_سعید در کتاب «فراتر از واپسين آسمان» میگوید: «تا زمانی که گفتههای زنان را آگاهانه و عميق درک نکنيم، تجربه غصب خاک فلسطين توسط صهيونيستها را به تمام و کمال درک نخواهيم کرد».
#مبارزات_زنان #فلسطین #زنان_کشمیر
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43441
@bidarzani
✍🏽 آزاده ثبوت
#بیدارزنی: در پیشگفتار کتاب «فراتر از واپسین آسمان» مترجم اشاره میکند که درسالهای نخست #اشغال_فلسطین ، تجاوزهای دسته جمعی یکی از ابزارهای صهیونیسم برای تخلیه روستاها بود. روستاییان تهدید میشدند که درصورت مقاومت برای ماندن مردانشان کشته و به زنانشان تجاوز میشود.
در نتیجه این جو وحشت بسیاری از روستاییان زمینهای خود را ترک کردند و آواره شدند و روستاهای فلسطین در زمان کوتاهی خالی از سکنه شد.
در آن سالها مردان فلسطینی ترجیح میدادند که خانهی خود را ترک کنند تا شاهد تجاوز به زنانشان باشند. به روایت یک زن مبارز فلسطینی: «دفاع از زنان و دختران در مقابل متجاوزین، کابوس مردان فلسطینی شده بود… مردها از جمله رهبران به طرز بیمارگونهای نگران دفاع از شرافت زنان در مقابل اسرائیلیها بودند.» اما پس از مدتی دریافتند این شیوه، افتادن به دام همان چیزی است که متجاوز میخواهد. به همین دلیل شیوهای دیگر را انتخاب کردند.
مردم با وجود تهدیدهای اسرائیل درخانههای خود ماندند و این بار تجاوز نه به معنی بیآبرویی بلکه به نماد مقاومت تبدیل شد. اگر تا پیش از دههی شصت میلادی زنی که مورد تجاوز قرار میگرفت نشانهای از شکست و لکهدار شدن حیثیت خانواده فلسطینی بود، در تعریف جدید نماد صُمود یا پابرجایی بود. زنان مورد تجاوز قرار گرفته نماد زنان و مردانی بودند که در برابر حمله دشمن مقاومت کردهاند.
▪️در ستایش این مقاومتهای زنانه است که #ادوارد_سعید در کتاب «فراتر از واپسين آسمان» میگوید: «تا زمانی که گفتههای زنان را آگاهانه و عميق درک نکنيم، تجربه غصب خاک فلسطين توسط صهيونيستها را به تمام و کمال درک نخواهيم کرد».
#مبارزات_زنان #فلسطین #زنان_کشمیر
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43441
@bidarzani
بیدارزنی
بیست و سوم فوریه: روزی برای همبستگی و هماندیشی با زنان کشمیر - آزاده ثبوت - بیدارزنی
تجاوزهای دستهجمعی در کشمیر ابزار ارتش هند برای سرکوب مقاومت جمعی بود؛ در برابر این خشونت سیاسی بدن زنان به ابزاری برای مقاومت تبدیل شد.
Forwarded from نقد
▪️جنگ و جنایت در اوکراین
هنگامیکه غرب بر طبل «انقلاب نارنجی» میکوبید و پیروزی «دمکراسی» و «حقوق بشر» را در «میدان» جشن میگرفت، هنگامیکه «ناتو» و «اتحادیهی اروپا» هلهلهکنان زیر پای حکمرانان تازهی کیِف فرشهای رنگارنگ پهن میکردند، مردم اوکراین خبر نداشتند که هیولای زخمخوردهای که دندان بر جگر، از خشم امپراتوریِ از دست رفته، بر خود میپیچید، روزی چنگال درندهاش را در پیکر این کشور فرو خواهد کرد و آن روز در برابر این هیولا تنها خواهند بود. اینک، روز سوگ آنها و روز سور اسلحهفروشان و سوداگران تقسیم جهان است. نه درندگی آن هیولا بر نگرندهی آگاه پوشیده بود و هست و نه ریاکاری تهوعآور انقلابهای بنفش و نارنجی. دریغ و درد که تاوان آن درندگی و این ریاکاری را کارگران و تهیدستان و مردم آوارهای میپردازند که زیر بمب و گلوله و آتش سرگردان و درماندهاند.
🖋@naghd_com
هنگامیکه غرب بر طبل «انقلاب نارنجی» میکوبید و پیروزی «دمکراسی» و «حقوق بشر» را در «میدان» جشن میگرفت، هنگامیکه «ناتو» و «اتحادیهی اروپا» هلهلهکنان زیر پای حکمرانان تازهی کیِف فرشهای رنگارنگ پهن میکردند، مردم اوکراین خبر نداشتند که هیولای زخمخوردهای که دندان بر جگر، از خشم امپراتوریِ از دست رفته، بر خود میپیچید، روزی چنگال درندهاش را در پیکر این کشور فرو خواهد کرد و آن روز در برابر این هیولا تنها خواهند بود. اینک، روز سوگ آنها و روز سور اسلحهفروشان و سوداگران تقسیم جهان است. نه درندگی آن هیولا بر نگرندهی آگاه پوشیده بود و هست و نه ریاکاری تهوعآور انقلابهای بنفش و نارنجی. دریغ و درد که تاوان آن درندگی و این ریاکاری را کارگران و تهیدستان و مردم آوارهای میپردازند که زیر بمب و گلوله و آتش سرگردان و درماندهاند.
🖋@naghd_com
🟣 معرفی مستند «سه دهه مبارازات کارگری در ایران»، یک می ۲۰۱۱، پانتهآ بهرامی
این مستند درباره سیر مبارزات کارگری ایران از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ تا اواخر دهه ۸۰، به کارگردانی پانتهآ بهرامی و با کمک چندین تشکل مدنی در سال ۲۰۱۱ تهیه شده است. این مستند طی مصاحبه با فعالان کارگری ایران از اتحادیههای کارگری، صنعت نفت، کارگران ساختمانی، صنعت چاپ و ... تهیه شده است. فیلم بیانگر تجربیات کارگرانی است که در مبارزات برای انقلاب که یکی از اهداف آن را مقابله با فقر و سرمایهداری میدانستند حضور داشتند. اما در دهه ۶۰ با سرکوب حکومت و در دهه ۷۰ و ۸۰ به واسطه نئولیبرالیسم برخاسته از سالهای پس از جنگ ایران و عراق با فقر و ناامنی شغلی مواجه شدند.
در بخشی از مصاحبهها، مریم محسنی به تجربه کار خود در کارخانه البرز اشاره میکند. به گفته او تا سال ۶۷ بیشتر مردسالاری ایدئولوژیک بر نحوه استخدام زنان حاکم بود طوری که یکی از شرایط بهکارگیری زنان در کارخانه این بود که ثابت کنند تنها سرپرست خانوار هستند. در همین سالها مرخصی زنان دو روز در هفته بود تا بتوانند به بچههای خود رسیدگی کنند.
در دهه ۷۰ و بعد از تعدیل ساختاری و خصوصیسازی شتابان در دولت رفسنجانی که کارگران بسیاری اخراج شدند، شرایط به کل برای زنان تغییر کرد. او اشاره میکند که چگونه آرمان سودآوری نئولیبرالیسم آن زمان جای خود را به رویکرد ایدئولوژیک ومردسالاری سنتی قبلی داد. به طوریکه برعکس قبل ترجیح بر استخدام دختران مجرد با حقوق پایینتر بود که دغدغه نگهداری بچه و کار خانگی نداشتند و بهتر کار میکردند. از طرفی ساعات کاری برای جبران نیروی تعدیل شده افزایش یافت و مرخصی زنان به یک روز در هفته تقلیل یافت. وقتی زنان کارگر در اعتراض به این مسئله دست به اعتصاب زدند، همکاران مرد پشت آنها را خالی کردند با این دلیل که این مسئله برایشان مهم نیست و به این ترتیب اعتصاب شکست خورد. محسنی به این نکته اشاره میکند که هرگز اعتقاد ندارد که باید صف مردان و زنان کارگر از هم جدا باشد اما زنان برای مقابله با تبعیض طبقاتی باید یک قطب مسنجم هم از خودشان به وجود بیاورند. درواقع، این تجربه به اون نشان داده که وقتی پای مسائل زنان کارگر پیش میآید فقط روی نیروی خودشان میتوانند حساب کنند.
این فیلم اگرچه به تجربههای کارگران تا اواخر دهه ۸۰ میپردازد اما نکات ارزندهای برای مبارزات کارگری کنونی دارد. در حال حاضر جنبش کارگری نیز تغییرات بسیاری کرده است و آگاهی جنسیتی بیشتری در جامعه نسبت به قبل وجود دارد. با این وجود این نکته هم چنان پابرجاست که مبارزات کارگری باید به مسائل زنان کارگر و دیگر گروههای تحت ستم درون طبقه کارگر از جمله کارگران مهاجر توجه جدی نشان دهد.
لینک مستند: https://vimeo.com/83184867
@bidarzani
این مستند درباره سیر مبارزات کارگری ایران از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ تا اواخر دهه ۸۰، به کارگردانی پانتهآ بهرامی و با کمک چندین تشکل مدنی در سال ۲۰۱۱ تهیه شده است. این مستند طی مصاحبه با فعالان کارگری ایران از اتحادیههای کارگری، صنعت نفت، کارگران ساختمانی، صنعت چاپ و ... تهیه شده است. فیلم بیانگر تجربیات کارگرانی است که در مبارزات برای انقلاب که یکی از اهداف آن را مقابله با فقر و سرمایهداری میدانستند حضور داشتند. اما در دهه ۶۰ با سرکوب حکومت و در دهه ۷۰ و ۸۰ به واسطه نئولیبرالیسم برخاسته از سالهای پس از جنگ ایران و عراق با فقر و ناامنی شغلی مواجه شدند.
در بخشی از مصاحبهها، مریم محسنی به تجربه کار خود در کارخانه البرز اشاره میکند. به گفته او تا سال ۶۷ بیشتر مردسالاری ایدئولوژیک بر نحوه استخدام زنان حاکم بود طوری که یکی از شرایط بهکارگیری زنان در کارخانه این بود که ثابت کنند تنها سرپرست خانوار هستند. در همین سالها مرخصی زنان دو روز در هفته بود تا بتوانند به بچههای خود رسیدگی کنند.
در دهه ۷۰ و بعد از تعدیل ساختاری و خصوصیسازی شتابان در دولت رفسنجانی که کارگران بسیاری اخراج شدند، شرایط به کل برای زنان تغییر کرد. او اشاره میکند که چگونه آرمان سودآوری نئولیبرالیسم آن زمان جای خود را به رویکرد ایدئولوژیک ومردسالاری سنتی قبلی داد. به طوریکه برعکس قبل ترجیح بر استخدام دختران مجرد با حقوق پایینتر بود که دغدغه نگهداری بچه و کار خانگی نداشتند و بهتر کار میکردند. از طرفی ساعات کاری برای جبران نیروی تعدیل شده افزایش یافت و مرخصی زنان به یک روز در هفته تقلیل یافت. وقتی زنان کارگر در اعتراض به این مسئله دست به اعتصاب زدند، همکاران مرد پشت آنها را خالی کردند با این دلیل که این مسئله برایشان مهم نیست و به این ترتیب اعتصاب شکست خورد. محسنی به این نکته اشاره میکند که هرگز اعتقاد ندارد که باید صف مردان و زنان کارگر از هم جدا باشد اما زنان برای مقابله با تبعیض طبقاتی باید یک قطب مسنجم هم از خودشان به وجود بیاورند. درواقع، این تجربه به اون نشان داده که وقتی پای مسائل زنان کارگر پیش میآید فقط روی نیروی خودشان میتوانند حساب کنند.
این فیلم اگرچه به تجربههای کارگران تا اواخر دهه ۸۰ میپردازد اما نکات ارزندهای برای مبارزات کارگری کنونی دارد. در حال حاضر جنبش کارگری نیز تغییرات بسیاری کرده است و آگاهی جنسیتی بیشتری در جامعه نسبت به قبل وجود دارد. با این وجود این نکته هم چنان پابرجاست که مبارزات کارگری باید به مسائل زنان کارگر و دیگر گروههای تحت ستم درون طبقه کارگر از جمله کارگران مهاجر توجه جدی نشان دهد.
لینک مستند: https://vimeo.com/83184867
@bidarzani
Vimeo
A Look at The Labor Struggles in the Past Three Decades in Iran
Interviews with Iranian labor activists from the labor unions, the oil industry, construction workers, the printing industry, and more. May 2011 - New York نگاهه…
Forwarded from Jump-Cut Group
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
come and see (1985) —
moments, elem klimov.
moments, elem klimov.