🟣 نقض حقوق بشر در سایه طرح جوانی جمعیت
فریبا مرادی پور
از متن: «در این طرح هیچ حقی برای تصمیم گیری از سوی زن و مرد برای داشتن یا نداشتن فرزند دیده نشده است و بدین ترتیب افراد را مجبور میکنند که پس از هر رابطه جنسی به لطف ممنوعیت وسایل جلوگیری از بارداری و ممنوعیت آموزش راههای جلوگیری, هر ماهه اضطراب و نگرانی از بارداری ناخواسته را تحمل کنند و در صورت بارداری نیز بر سر دو راهی پذیرش یک کودک ناخواسته و یا سقط زیر زمینی و غیر قانونی جنین – با پذیرش تمام ریسکها و خطرات حقوقی و قانونی و پزشکی و مالی آن- قرار گیرند. هرچند که واضح است به علت شکاف طبقاتی عمیق و گسترده و شیوع فقر در جامعه، این فشارهای غیر انسانی و غیر اخلاقی عمدتا متوجه بخش کم درامدتر و فقیرتر جامعه خواهد شد چرا که بخش داراتر جامعه توانایی بیشتری برای دور زدن این موانع داشته و بدین ترتیب سزارین، سقط جنین، پیشگیری از بارداری و تهیه قرصهای هورمونی جلوگیری و کاندوم و نیز غربالگری جنین بیش از پیش به امتیازات طبقه مرفهتر و داراتر جامعه بدل خواهد شد».
ادامهی متن را در وبسایت اخبار روز بخوانید:
https://www.akhbar-rooz.com/141177/1400/11/21/
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت #ارتجاع
@bidarzani
فریبا مرادی پور
از متن: «در این طرح هیچ حقی برای تصمیم گیری از سوی زن و مرد برای داشتن یا نداشتن فرزند دیده نشده است و بدین ترتیب افراد را مجبور میکنند که پس از هر رابطه جنسی به لطف ممنوعیت وسایل جلوگیری از بارداری و ممنوعیت آموزش راههای جلوگیری, هر ماهه اضطراب و نگرانی از بارداری ناخواسته را تحمل کنند و در صورت بارداری نیز بر سر دو راهی پذیرش یک کودک ناخواسته و یا سقط زیر زمینی و غیر قانونی جنین – با پذیرش تمام ریسکها و خطرات حقوقی و قانونی و پزشکی و مالی آن- قرار گیرند. هرچند که واضح است به علت شکاف طبقاتی عمیق و گسترده و شیوع فقر در جامعه، این فشارهای غیر انسانی و غیر اخلاقی عمدتا متوجه بخش کم درامدتر و فقیرتر جامعه خواهد شد چرا که بخش داراتر جامعه توانایی بیشتری برای دور زدن این موانع داشته و بدین ترتیب سزارین، سقط جنین، پیشگیری از بارداری و تهیه قرصهای هورمونی جلوگیری و کاندوم و نیز غربالگری جنین بیش از پیش به امتیازات طبقه مرفهتر و داراتر جامعه بدل خواهد شد».
ادامهی متن را در وبسایت اخبار روز بخوانید:
https://www.akhbar-rooz.com/141177/1400/11/21/
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت #ارتجاع
@bidarzani
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
نقض حقوق بشر در سایه طرح جوانی جمعیت - فریبا مرادی پور - اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ نقض حقوق بشر در سایه طرح جوانی جمعیت - فریبا مرادی پور -
بيدارزنى
Photo
🟣 تاریخی که زنان افغانستان مینویسند
نویسنده: نیما صبوری
از متن: «آیا بهراستی با یک چرخهی بسته مواجهیم که بهدور از هر اختلالی پیش میرود؟
نحوهی پاسخ به این پرسش، برکنار از آموزههای متعارض فیلسوفان تاریخ، وابسته به شرایط سیاسی عمومیِ ستمدیدگان است؛ توضیح آنکه در دورههای متعدد شکوفایی سیاستِ رهاییبخش، رشد توانمندیهای جمعی ستمدیدگان امکان شکستن چرخهی بازتولید سلطه را تخیلپذیر ساخته بود. بهعکس، در دورههای مکرر افول و شکستِ آرمانخواهی، نظیر عصر کنونی، چرخهی سلطهْ خودپو و چالشناپذیر جلوه کرده است/میکند. اما واقعیت این است که چرخهی بازتولید سلطه در هیچ دورهای از تاریخ برکنار از اختلال یا عوامل مختلکننده نبوده است؛ نهفقط در دورههای شکوفایی سیاست رهاییبخش، بلکه در دورههای زوال آن نیز. نظامهای سلطه اگرچه گرایش به یکدستسازی فرودستان در قالب تودههای مطیع و ناتوان و لذا گرایش به همگنسازی تاریخ داشتهاند/دارند، اما هیچگاه قادر به تحقق عینی آن نبودهاند...
مقاومت جمعی، بهعنوان عامل اختلال، نهفقط حرکت هموار چرخهی سلطه را به چالش میکشد، بلکه روایتگری فرادستانهی تاریخ را هم به چالش میکشد؛ چون در تصویر همگن و فراگیری که رسانههای سلطه از مناسبات جهان ترسیم میکنند، ترک/شکاف میاندازد و تناقضات ایدئولوژی مسلط و نظام قدرتِ پسپشت آن را عیان میکند. بیتردید، اختلالی که بهواسطهی کنشهای مقاومت جمعی در چرخهی جهانیِ سلطه ایجاد میشود، بهخودی خود کارکرد نظام مسلط یا تاریخنگاری برآمده از آن را خنثی نمیکند، اما مسیر حرکت گرایشمند نظام سلطه بهسمت کسب سوژگی مطلق را سد میکند تا امکان انکشاف آتی توان دگرگونساز ستمدیدگان باقی بماند؛ و نیز با ثبت خاطرهی الهامبخش عصیانگری در حافظهی جمعی بشر، مسیر پرورش امکانات رهاییبخش آینده را نشان میدهد.
همهی آنچه گفته شد مقدمهای بود بر این گزارهی نهایی:
«تاریخ آیندهی بشر وامدار مبارزات بسیار نابرابر و تراژیکیست که زنان دلیر افغانستان، خصوصا از زمان واگذاری قدرت به طالبان، چشم در چشم هیولا پی گرفتهاند».
ادامهی متن و دریافت فایل پیدیاف:
http://pdf.kaargaah.net/146_Women_of_Afghanista_Write_History_NimaS.pdf
⚪️ منبع: کارگاه دیالکتیک
@kdialectic
@bidarzani
نویسنده: نیما صبوری
از متن: «آیا بهراستی با یک چرخهی بسته مواجهیم که بهدور از هر اختلالی پیش میرود؟
نحوهی پاسخ به این پرسش، برکنار از آموزههای متعارض فیلسوفان تاریخ، وابسته به شرایط سیاسی عمومیِ ستمدیدگان است؛ توضیح آنکه در دورههای متعدد شکوفایی سیاستِ رهاییبخش، رشد توانمندیهای جمعی ستمدیدگان امکان شکستن چرخهی بازتولید سلطه را تخیلپذیر ساخته بود. بهعکس، در دورههای مکرر افول و شکستِ آرمانخواهی، نظیر عصر کنونی، چرخهی سلطهْ خودپو و چالشناپذیر جلوه کرده است/میکند. اما واقعیت این است که چرخهی بازتولید سلطه در هیچ دورهای از تاریخ برکنار از اختلال یا عوامل مختلکننده نبوده است؛ نهفقط در دورههای شکوفایی سیاست رهاییبخش، بلکه در دورههای زوال آن نیز. نظامهای سلطه اگرچه گرایش به یکدستسازی فرودستان در قالب تودههای مطیع و ناتوان و لذا گرایش به همگنسازی تاریخ داشتهاند/دارند، اما هیچگاه قادر به تحقق عینی آن نبودهاند...
مقاومت جمعی، بهعنوان عامل اختلال، نهفقط حرکت هموار چرخهی سلطه را به چالش میکشد، بلکه روایتگری فرادستانهی تاریخ را هم به چالش میکشد؛ چون در تصویر همگن و فراگیری که رسانههای سلطه از مناسبات جهان ترسیم میکنند، ترک/شکاف میاندازد و تناقضات ایدئولوژی مسلط و نظام قدرتِ پسپشت آن را عیان میکند. بیتردید، اختلالی که بهواسطهی کنشهای مقاومت جمعی در چرخهی جهانیِ سلطه ایجاد میشود، بهخودی خود کارکرد نظام مسلط یا تاریخنگاری برآمده از آن را خنثی نمیکند، اما مسیر حرکت گرایشمند نظام سلطه بهسمت کسب سوژگی مطلق را سد میکند تا امکان انکشاف آتی توان دگرگونساز ستمدیدگان باقی بماند؛ و نیز با ثبت خاطرهی الهامبخش عصیانگری در حافظهی جمعی بشر، مسیر پرورش امکانات رهاییبخش آینده را نشان میدهد.
همهی آنچه گفته شد مقدمهای بود بر این گزارهی نهایی:
«تاریخ آیندهی بشر وامدار مبارزات بسیار نابرابر و تراژیکیست که زنان دلیر افغانستان، خصوصا از زمان واگذاری قدرت به طالبان، چشم در چشم هیولا پی گرفتهاند».
ادامهی متن و دریافت فایل پیدیاف:
http://pdf.kaargaah.net/146_Women_of_Afghanista_Write_History_NimaS.pdf
⚪️ منبع: کارگاه دیالکتیک
@kdialectic
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🔻راهپیمایی در بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و آزادی یک متجاوز سریالی
🟣 ما به دنبال اعدام نیستیم
🔹️دیدبان آزار: صدها نفر در لاپاز، پایتخت بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و فساد در سیستم قضایی تظاهرات کردند. این تظاهرات به دنبال خشم در مورد آزادی «ریچارد چوک»، یک متجاوز سریالی از زندان بود که از سال ۲۰۱۵، به دلیل زنکشی و تجاوز جنسی به یک زن ۲۱ ساله به ۳۰ سال محکوم شده بود. اما درحالی که باید ۳۰ سال حبس را بدون حق عفو سپری میکرد، پس از گذارندن سه سال از محکومیتش در سال ۲۰۱۹ به دلیل ابتلا به بیماری سخت آزاد شد.
🔹️ این مرد هفته گذشته پس از پیدا شدن جسد دو زن که در خانهاش دفن شده بودند، دوباره دستگیر شد. قاضیای هم که او را در سال ۲۰۱۹ آزاد کرد به دلیل تصمیم به آزادی او و تخطی از وظایف بازداشت شد.
معترضان در مقابل خانه ریچارد چوک در شهر ال آلتو تظاهرات را شروع کردند؛ آنها از آنجا، به سمت دادگاه دادگستری راهپیمایی کردند و خواستار اجرای عدالت و مجازات برای چوک و گردانندگان فاسد دادگستری مسئول در آزادی غیرقانونی او شدند. آنها هنگام عبور از کنار دادگاه در شهر لاپاز، فریاد میزدند: «قاضیها، دادستانها، همان مزخرفات!»
چوک ۳۲ ساله به قتلهای اخیر اعتراف کرد و بار دیگر به زندان امنیتی عالی Chonchocoro در لاپاز فرستاده شد. او شیوه عمل خاصی برای به دام انداختن قربانیانش داشت. یک آگهی کار در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد و خود را به عنوان یک زن در حال کار نشان میداد. جلسات استخدام را در اقامتگاههایی ترتیب می داد که قبلاً بستههای مواد مخدر را در آنجا جاساز کرده بود. سپس با لباس یک افسر پلیس به آنجا میرفت و قربانیانش را تحت تهدید متهم کردن آنها به قاچاق مواد مخدر، آزار میداد.
مادر و همسر او هم به اتهام همدستی دستگیر شدند، تخمین زده میشود که آنها نمیتوانستند از آنچه در خانهشان میگذرد بیاطلاع باشند. همسایگان ریچارد هم در راهپیمایی اخیر حضور داشتند. آنها خواستار تخریب خانه آنها و تحویل آن به پلیس شدند.
🔹️این راهپیمایی توسط «ماریا گالیندو»، فعال فمینیست، از بنیانگذاران گروه فمینیستی «زنان خلق می کنند»، سازماندهی شده بود. گالیندو میگوید: «این اتفاقات فقط مربوط به رفتار قاضیها نیست، این یک پدیده ساختاریافته در بولیوی است. ما دیگر هرگز سکوت و فراموش نخواهیم کرد.»
راهپیمایی زنان علیه خشونت جنسی، توسط دهها تن از بستگان قربانیان زنکشی و بازماندگان خشونت مردانه علیه زنان رهبری میشد. این یک راهپیمایی تاریخی بود چون زنان آیمارایی که هر روز باید ساعات زیادی را کار کنند، برای شرکت در این تظاهرات دست از کار کشیدند. لحظه اصلی راهپیمایی زمانی رخ داد که لیستی از نام و نام خانوادگی بیش از ۱۰۰ زن که قربانی تجاوز و زنکشی شده و متجاوزان آنها توسط دستگاه فضایی آزاد شدند، رو به دوربینها به نمایش درآمد.
🔹️درحالی که «ادواردو دل کاستیلو»، وزیر کشور بولیوی گفته که ریچارد چوک، دارای مشخصات یک روانپریش جنسی است، راهپیماییکنندگان در بیانیهشان ضمن تاکید بر اینکه «دخالت سیاسی» در راهپیمایی پذیرفته نخواهد شد، گفتند که با این راهپیمایی به دنبال مجازات اعدام نیستند و ریچارد چوک یک «روانپریش جنسی» نیست؛ بلکه تجاوز جنسی و زنکشی اتفاقی تکراری در بولیوی است.
🔹️ «لوئیس آرس»، رئیسجمهور بولیوی در واکنش به این همگرایی زنان برای برقراری عدالت، دستور ایجاد کمیتهای برای بررسی پروندههای زن کشی و تجاوز جنسی از سال ۲۰۱۳ را داد که محکومانشان از زندان آزاد شده بودند. بر اساس گزارش کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین (ECLAC) تا سال ۲۰۱۹ بولیوی بالاترین نرخ زنکشی را در سراسر آمریکای جنوبی داشته است.
متن کامل را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1910/
@harasswatch
@bidarzani
🟣 ما به دنبال اعدام نیستیم
🔹️دیدبان آزار: صدها نفر در لاپاز، پایتخت بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و فساد در سیستم قضایی تظاهرات کردند. این تظاهرات به دنبال خشم در مورد آزادی «ریچارد چوک»، یک متجاوز سریالی از زندان بود که از سال ۲۰۱۵، به دلیل زنکشی و تجاوز جنسی به یک زن ۲۱ ساله به ۳۰ سال محکوم شده بود. اما درحالی که باید ۳۰ سال حبس را بدون حق عفو سپری میکرد، پس از گذارندن سه سال از محکومیتش در سال ۲۰۱۹ به دلیل ابتلا به بیماری سخت آزاد شد.
🔹️ این مرد هفته گذشته پس از پیدا شدن جسد دو زن که در خانهاش دفن شده بودند، دوباره دستگیر شد. قاضیای هم که او را در سال ۲۰۱۹ آزاد کرد به دلیل تصمیم به آزادی او و تخطی از وظایف بازداشت شد.
معترضان در مقابل خانه ریچارد چوک در شهر ال آلتو تظاهرات را شروع کردند؛ آنها از آنجا، به سمت دادگاه دادگستری راهپیمایی کردند و خواستار اجرای عدالت و مجازات برای چوک و گردانندگان فاسد دادگستری مسئول در آزادی غیرقانونی او شدند. آنها هنگام عبور از کنار دادگاه در شهر لاپاز، فریاد میزدند: «قاضیها، دادستانها، همان مزخرفات!»
چوک ۳۲ ساله به قتلهای اخیر اعتراف کرد و بار دیگر به زندان امنیتی عالی Chonchocoro در لاپاز فرستاده شد. او شیوه عمل خاصی برای به دام انداختن قربانیانش داشت. یک آگهی کار در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد و خود را به عنوان یک زن در حال کار نشان میداد. جلسات استخدام را در اقامتگاههایی ترتیب می داد که قبلاً بستههای مواد مخدر را در آنجا جاساز کرده بود. سپس با لباس یک افسر پلیس به آنجا میرفت و قربانیانش را تحت تهدید متهم کردن آنها به قاچاق مواد مخدر، آزار میداد.
مادر و همسر او هم به اتهام همدستی دستگیر شدند، تخمین زده میشود که آنها نمیتوانستند از آنچه در خانهشان میگذرد بیاطلاع باشند. همسایگان ریچارد هم در راهپیمایی اخیر حضور داشتند. آنها خواستار تخریب خانه آنها و تحویل آن به پلیس شدند.
🔹️این راهپیمایی توسط «ماریا گالیندو»، فعال فمینیست، از بنیانگذاران گروه فمینیستی «زنان خلق می کنند»، سازماندهی شده بود. گالیندو میگوید: «این اتفاقات فقط مربوط به رفتار قاضیها نیست، این یک پدیده ساختاریافته در بولیوی است. ما دیگر هرگز سکوت و فراموش نخواهیم کرد.»
راهپیمایی زنان علیه خشونت جنسی، توسط دهها تن از بستگان قربانیان زنکشی و بازماندگان خشونت مردانه علیه زنان رهبری میشد. این یک راهپیمایی تاریخی بود چون زنان آیمارایی که هر روز باید ساعات زیادی را کار کنند، برای شرکت در این تظاهرات دست از کار کشیدند. لحظه اصلی راهپیمایی زمانی رخ داد که لیستی از نام و نام خانوادگی بیش از ۱۰۰ زن که قربانی تجاوز و زنکشی شده و متجاوزان آنها توسط دستگاه فضایی آزاد شدند، رو به دوربینها به نمایش درآمد.
🔹️درحالی که «ادواردو دل کاستیلو»، وزیر کشور بولیوی گفته که ریچارد چوک، دارای مشخصات یک روانپریش جنسی است، راهپیماییکنندگان در بیانیهشان ضمن تاکید بر اینکه «دخالت سیاسی» در راهپیمایی پذیرفته نخواهد شد، گفتند که با این راهپیمایی به دنبال مجازات اعدام نیستند و ریچارد چوک یک «روانپریش جنسی» نیست؛ بلکه تجاوز جنسی و زنکشی اتفاقی تکراری در بولیوی است.
🔹️ «لوئیس آرس»، رئیسجمهور بولیوی در واکنش به این همگرایی زنان برای برقراری عدالت، دستور ایجاد کمیتهای برای بررسی پروندههای زن کشی و تجاوز جنسی از سال ۲۰۱۳ را داد که محکومانشان از زندان آزاد شده بودند. بر اساس گزارش کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین (ECLAC) تا سال ۲۰۱۹ بولیوی بالاترین نرخ زنکشی را در سراسر آمریکای جنوبی داشته است.
متن کامل را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1910/
@harasswatch
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
ما به دنبال اعدام نیستیم
دیدبان آزار: صدها نفر در لاپاز، پایتخت بولیوی در اعتراض به خشونت جنسی و فساد در سیستم قضایی تظاهرات کردند. این تظاهرات به دنبال خشم در مورد آزادی «ریچارد چوک»، یک متجاوز سریالی از زندان بود که از سال 2015، به دلیل زنکشی و تجاوز جنسی به «بلانکا روبی
🟣 این داس و قمه را کدام سیستم، کدام قانون، کدام مناسبات به دست پدران و همسران داده؟
▪️«پروین ذبیحی» در گفتوگو با سایت «اتحادیه آزاد کارگران ایران»
از متن: «خشونتهای ناموسی، بخشی از خشونت سیستماتیک جامعه و واکنش فعالانه برای حراست از نظم موجود و مجازات برای افرادی است که خارج از عرف فرهنگی، سنتی و مذهبی جامعه خود عمل میکنند و میخواهند روابط شخصی، مالکیت بر جسم و جان خود و مسیر زندگیشان را تعیین کنند (بیشتر زنان) و در واقع مکانیزمی برای کنترل جنسیت و نهادینه شدن واژههای غیرت، شرف و ناموس است تا بتوانند نه تنها زنان، بلکه کل جامعه را کنترل کنند که از جمله میتوان به ازدواج اجباری، پوشش اجباری، ممانعت از تحصیل، کودک همسری، ختنه زنان، اسیدپاشی و سبعانهترین شیوه آن یعنی قتل اشاره نمود.»
پروین ذبیحی دانشجوی اخراجی تربیت معلم سنندج، کنشگر حقوق زنان، عضو جامعه حمایت از زنان کردستان، عضو هیئت مدیره انجمن آذر مهر و مؤسس کمیته علیه خشونتهای ناموسی در دهه هشتاد شمسی است که بخاطر فعالیتهایاش در زمینه حقوق زنان برنده جایزه حقوق بشری سازمان سودیوند در سال ۲۰۰۷ نیز شده است.
سوال اول: خانم ذبیحی همانطوریکه خودتان میدانید قتل فجیع مونا حیدری اولین قتل ناموسی و متاسفانه آخرین آنها هم نخواهد بود. فائزه ملکی، رومینا اشرفی، ریحانه عامری، فاطمه فرحی، شکیبا بختیار، مبینا سوری زنان دیگری هستند که در سال گذشته به شکلی فجیع توسط اعضای خانواده خود به دلایل «ناموسپرستانه» به قتل رسیدند. البته “قتل های ناموسی” مختص به ایران نیست. بر طبق گزارش صندوق جمعیت ملل متحد سالانه ۵۰۰۰ زن به دلایل ناموسی کشته میشوند. اما بنظر شما، کدام فاکتورهای سیاسی-اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران نقش بازی میکنند تا مونا حیدری این طور فجیعانه به قتل برسد...
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704342/
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#زن_ناموس_هیچکس_نیست
@bidarzani
▪️«پروین ذبیحی» در گفتوگو با سایت «اتحادیه آزاد کارگران ایران»
از متن: «خشونتهای ناموسی، بخشی از خشونت سیستماتیک جامعه و واکنش فعالانه برای حراست از نظم موجود و مجازات برای افرادی است که خارج از عرف فرهنگی، سنتی و مذهبی جامعه خود عمل میکنند و میخواهند روابط شخصی، مالکیت بر جسم و جان خود و مسیر زندگیشان را تعیین کنند (بیشتر زنان) و در واقع مکانیزمی برای کنترل جنسیت و نهادینه شدن واژههای غیرت، شرف و ناموس است تا بتوانند نه تنها زنان، بلکه کل جامعه را کنترل کنند که از جمله میتوان به ازدواج اجباری، پوشش اجباری، ممانعت از تحصیل، کودک همسری، ختنه زنان، اسیدپاشی و سبعانهترین شیوه آن یعنی قتل اشاره نمود.»
پروین ذبیحی دانشجوی اخراجی تربیت معلم سنندج، کنشگر حقوق زنان، عضو جامعه حمایت از زنان کردستان، عضو هیئت مدیره انجمن آذر مهر و مؤسس کمیته علیه خشونتهای ناموسی در دهه هشتاد شمسی است که بخاطر فعالیتهایاش در زمینه حقوق زنان برنده جایزه حقوق بشری سازمان سودیوند در سال ۲۰۰۷ نیز شده است.
سوال اول: خانم ذبیحی همانطوریکه خودتان میدانید قتل فجیع مونا حیدری اولین قتل ناموسی و متاسفانه آخرین آنها هم نخواهد بود. فائزه ملکی، رومینا اشرفی، ریحانه عامری، فاطمه فرحی، شکیبا بختیار، مبینا سوری زنان دیگری هستند که در سال گذشته به شکلی فجیع توسط اعضای خانواده خود به دلایل «ناموسپرستانه» به قتل رسیدند. البته “قتل های ناموسی” مختص به ایران نیست. بر طبق گزارش صندوق جمعیت ملل متحد سالانه ۵۰۰۰ زن به دلایل ناموسی کشته میشوند. اما بنظر شما، کدام فاکتورهای سیاسی-اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران نقش بازی میکنند تا مونا حیدری این طور فجیعانه به قتل برسد...
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704342/
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#زن_ناموس_هیچکس_نیست
@bidarzani
Radiozamaneh
این داس و قمه را کدام سیستم،کدام قانون، کدام مناسبات به دست پدران و همسران داده؟
«خشونتهای ناموسی بخشی از خشونت سیستماتیک جامعه و واکنش فعالانه برای حراست از نظم موجود و مجازات برای افرادی است که خارج از عرف فرهنگی، سنتی و مذهبی جامعه خود عمل میکنند و میخواهند روابط شخصی، مالکیت بر جسم و جان خود و مسیر زندگیشان را تعیین کنند و در واقع…
🟣 نرگس محمدی از زندان قرچک ورامین به بیمارستان منتقل شد
تقی رحمانی همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، از انتقال وی به بیمارستان به دلیل “مشکلات تنفسی” خبر داد. نرگس محمدی ۲۵ آبانماه در مراسم سالگرد جانباختگان آبان ۹۸، توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و مدتی قبل از سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
تقی رحمانی، طی یادداشتی در صفحه شخصی خود ضمن اعلام این خبر نوشت: “مشکل تنفسی علت این انتقال بوده است. از وضعیت او اطلاع دقیقی نداریم”.
@bidarzani
تقی رحمانی همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، از انتقال وی به بیمارستان به دلیل “مشکلات تنفسی” خبر داد. نرگس محمدی ۲۵ آبانماه در مراسم سالگرد جانباختگان آبان ۹۸، توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت و مدتی قبل از سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
تقی رحمانی، طی یادداشتی در صفحه شخصی خود ضمن اعلام این خبر نوشت: “مشکل تنفسی علت این انتقال بوده است. از وضعیت او اطلاع دقیقی نداریم”.
@bidarzani
🟣 اعتراضات سراسری معلمان، امروز شنبه، ۳۰ بهمنماه
امروز، سی بهمنماه، نیروهای سرکوبگر به تجمع فرهنگیان شاغل و بازنشسته حمله کرده و تعدادی از معلمان معترض زن و مرد را بازداشت نمودند.
در بین بازداشت شدگان اسامی خانمها #شبنم_بهارفر، #آزاده_مختاری و #آجرلو و آقایان #جمشیدی، #سالمی و #شهریاری به چشم میخورد.
تعداد بازداشتها بالای ۱۵ نفر برآورد شده است.
⚪️ نصب بنر با تصویر بلوک در یاسوج، کنایه به «راهکار بلوکی» وزیر آموزش و پرورش است.
@bidarzani
امروز، سی بهمنماه، نیروهای سرکوبگر به تجمع فرهنگیان شاغل و بازنشسته حمله کرده و تعدادی از معلمان معترض زن و مرد را بازداشت نمودند.
در بین بازداشت شدگان اسامی خانمها #شبنم_بهارفر، #آزاده_مختاری و #آجرلو و آقایان #جمشیدی، #سالمی و #شهریاری به چشم میخورد.
تعداد بازداشتها بالای ۱۵ نفر برآورد شده است.
⚪️ نصب بنر با تصویر بلوک در یاسوج، کنایه به «راهکار بلوکی» وزیر آموزش و پرورش است.
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 زنکشی، جنایتی روزمره است
بهگزارش ههنگاو، شامگاه جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، یک زن جوان اهل کرمانشاه با هویت #فاطمه_صامتی توسط همسرش به وسیله چاقو و تبر به قتل رسیده است. به گفته یک منبع مطلع، همسر این زن جوان به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به قتل این زن نموده است.
در همین تاریخ، یک زن جوان اهل روستای زردلان از توابع بخش هلیلان استان ایلام با هویت #طاهره_شفیعی ۲۲ ساله توسط «پدر شوهر» خود به قتل رسید. ههنگاو مطلع شده است که «خسرو مظفری» ۵۲ ساله پس از به قتل رساندن طاهره شفیعی با اسلحه پران، خود نیز اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده است.
گفتنیست که انگیزه قتل توسط خسرو ظفری اختلافات خانوادگی عنوان شده است.
▪ اخبار قتلهای ناموسی، زنکشی و گسترهی عظیم «خشونت علیه زنان» در خانه و اجتماع، به تیتری روزمره بدل شده است. پر واضح است که این اسامی، تنها معطوف به مواردی است که مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند و آمار حقیقی ابعاد خشونت، زن کشی و قتلهای ناموسی، صورتبندی جامعی ندارد. تکرار قتلهای ناموسی اعضای جامعهی کوئیر بهدست مردان خانواده، خشونتهای خانگی علیه زنان و تکرار فجایعی هولناک، نظیر قتل هراسآور «مونا حیدری» و «رومینا اشرفی»، یکی از دستاوردهای زنستیزی سیستماتیک حاکمیت و دستِ بازِ عاملان خشونت و قتل زنان، زیر سایهی قوانین جنسیتزده و ارتجاعی است. زنانی که توسط پدر، پدر شوهر، عمو، برادر و همسر و ... مورد خشونت روزمره قرار میگیرند و به اشکال مختلف، به قتل میرسند.
#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
بهگزارش ههنگاو، شامگاه جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، یک زن جوان اهل کرمانشاه با هویت #فاطمه_صامتی توسط همسرش به وسیله چاقو و تبر به قتل رسیده است. به گفته یک منبع مطلع، همسر این زن جوان به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به قتل این زن نموده است.
در همین تاریخ، یک زن جوان اهل روستای زردلان از توابع بخش هلیلان استان ایلام با هویت #طاهره_شفیعی ۲۲ ساله توسط «پدر شوهر» خود به قتل رسید. ههنگاو مطلع شده است که «خسرو مظفری» ۵۲ ساله پس از به قتل رساندن طاهره شفیعی با اسلحه پران، خود نیز اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده است.
گفتنیست که انگیزه قتل توسط خسرو ظفری اختلافات خانوادگی عنوان شده است.
▪ اخبار قتلهای ناموسی، زنکشی و گسترهی عظیم «خشونت علیه زنان» در خانه و اجتماع، به تیتری روزمره بدل شده است. پر واضح است که این اسامی، تنها معطوف به مواردی است که مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند و آمار حقیقی ابعاد خشونت، زن کشی و قتلهای ناموسی، صورتبندی جامعی ندارد. تکرار قتلهای ناموسی اعضای جامعهی کوئیر بهدست مردان خانواده، خشونتهای خانگی علیه زنان و تکرار فجایعی هولناک، نظیر قتل هراسآور «مونا حیدری» و «رومینا اشرفی»، یکی از دستاوردهای زنستیزی سیستماتیک حاکمیت و دستِ بازِ عاملان خشونت و قتل زنان، زیر سایهی قوانین جنسیتزده و ارتجاعی است. زنانی که توسط پدر، پدر شوهر، عمو، برادر و همسر و ... مورد خشونت روزمره قرار میگیرند و به اشکال مختلف، به قتل میرسند.
#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
🟣 دشواریِ مبارزه برابریخواهانه زنان اردنی
به رسمیت شناختن حقوق «زنان اردن» باعث نزاع در پارلمان و بحث بر سر وضعیت آنها شده است. دو دسته با تغییرات به نفع زنان مخالفند. اسلامگرایان و محافظهکاران. موضوع برابری حقوق زن و مرد در اردن با مناقشههای بینالمللی از جمله اشغال سرزمین فلسطین هم گره خورده است و مخالفان و موافقانی جدی و مصمم دارد.
یک نزاع سیاسی در پارلمان در جریان بحثی که برای اضافه کردن «زنان اردنی» به یک بند قانون اساسی، به درگیری فیزیکی با مشت و لگد منجر شد.
اصلاحیه جدید که ماه گذشته با ۹۴ رأی از ۱۲۰ نمایندگان پارلمان اردن به تصویب رسید، عنوان فصل دوم قانون اساسی را به «حقوق و وظایف مردان و زنان اردنی» تغییر داد و ضمیر مؤنث برای اردنیها − «الاردنیات» − اضافه شد.
برخی از فعالان حقوق زنان معتقدند که این اصلاحیه بیفایده است و تنها راه فراری برای اجتناب از تغییراتی واقعی است که قانون اساسی برای حمایت مناسب از زنان به آن نیاز دارد.
سلما نیمس، دبیرکل کمیسیون ملی زنان اردن (JNCW) با اشاره به مطالبات نادیده گرفته شده مستمر برای افزودن «جنسیت» به ماده ۶ قانون اساسی، گفت که اصلاحیه اخیر «هیچ اثر حقوقی ندارد» و از نظر قانونی الزامآور نیست.
موسی مایته، وزیر امور سیاسی و پارلمانی در رسانه دولتی اردن گفت که افزودن «زنان اردنی» برای «ادای احترام به زنان» است.
نیمس استدلال مایته را زیر سؤال برد و پاسخ داد: «من از شما نمیخواهم که با اضافه کردن یک کلمه و اصطلاح به من احترام بگذارید. بحث تکریم زنان نیست. این تنها اضافه کردن یک عبارت در قانون اساسی است و نه تغییری معنادار.»
برخی دیگر از این بیم دارند که این اصلاحیه عواقب حقوقی طولانیمدت داشته باشد، به ویژه بر قوانین امور خانواده اردن که بر اساس آموزههای حقوقی اسلامی است و این تغییر میتواند دایره افراد واجد شرایط برای اعطای شهروندی اردن را گسترش دهد. حیات الموسامی، قانونگذار سابق و عضو جبهه اقدام اسلامی (IAF) گفت: «افزودن «زنان اردن» در درازمدت برای جامعه و خانواده خطرناک است.»
اما حتی گروهی از فلسطینیها با قانون ملیت و تابعیت مخالفند. آنها میگویند اگر بخشی از جمعیت فلسطینیهای آواره با تغییرات قانونی به عنوان شهروند اردن پذیرفته شوند همان برنامه دستراستیهای اسرائیل پیاده خواهد شد که به دنبال این هستند تا آوارگان فلسطینی را به عنوان شهروندان کشورهایی که به آنها پناه دادهاند در نظر بگیرند و نه کسانی که از وطنشان رانده شدهاند و باید روزی به این وطن بازگردند. آنها میگویند این برنامه اسرائیلیها است تا اردن را «سرزمین جایگزین» قرار دهند و به این ترتیب معضل حقوقی در مورد آوارگان فلسطینی را پاک کنند.
نیمس گفت: «من این را برای خود فلسطینیها تحقیرآمیز میدانم. متهم كردن يك فلسطينی به اینکه حاضر است از حق بازگشت خود صرفاً با به دست آوردن مليت ديگر صرف نظر كند، تحقیر فلسطینیها است نه دفاع از حقوقشان.»
#زنان_اردن #فلسطین #آپارتاید_اسرائیل #اشغالگری
ادامهی متن را در وبسایت رادیوزمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704884/
@bidarzani
به رسمیت شناختن حقوق «زنان اردن» باعث نزاع در پارلمان و بحث بر سر وضعیت آنها شده است. دو دسته با تغییرات به نفع زنان مخالفند. اسلامگرایان و محافظهکاران. موضوع برابری حقوق زن و مرد در اردن با مناقشههای بینالمللی از جمله اشغال سرزمین فلسطین هم گره خورده است و مخالفان و موافقانی جدی و مصمم دارد.
یک نزاع سیاسی در پارلمان در جریان بحثی که برای اضافه کردن «زنان اردنی» به یک بند قانون اساسی، به درگیری فیزیکی با مشت و لگد منجر شد.
اصلاحیه جدید که ماه گذشته با ۹۴ رأی از ۱۲۰ نمایندگان پارلمان اردن به تصویب رسید، عنوان فصل دوم قانون اساسی را به «حقوق و وظایف مردان و زنان اردنی» تغییر داد و ضمیر مؤنث برای اردنیها − «الاردنیات» − اضافه شد.
برخی از فعالان حقوق زنان معتقدند که این اصلاحیه بیفایده است و تنها راه فراری برای اجتناب از تغییراتی واقعی است که قانون اساسی برای حمایت مناسب از زنان به آن نیاز دارد.
سلما نیمس، دبیرکل کمیسیون ملی زنان اردن (JNCW) با اشاره به مطالبات نادیده گرفته شده مستمر برای افزودن «جنسیت» به ماده ۶ قانون اساسی، گفت که اصلاحیه اخیر «هیچ اثر حقوقی ندارد» و از نظر قانونی الزامآور نیست.
موسی مایته، وزیر امور سیاسی و پارلمانی در رسانه دولتی اردن گفت که افزودن «زنان اردنی» برای «ادای احترام به زنان» است.
نیمس استدلال مایته را زیر سؤال برد و پاسخ داد: «من از شما نمیخواهم که با اضافه کردن یک کلمه و اصطلاح به من احترام بگذارید. بحث تکریم زنان نیست. این تنها اضافه کردن یک عبارت در قانون اساسی است و نه تغییری معنادار.»
برخی دیگر از این بیم دارند که این اصلاحیه عواقب حقوقی طولانیمدت داشته باشد، به ویژه بر قوانین امور خانواده اردن که بر اساس آموزههای حقوقی اسلامی است و این تغییر میتواند دایره افراد واجد شرایط برای اعطای شهروندی اردن را گسترش دهد. حیات الموسامی، قانونگذار سابق و عضو جبهه اقدام اسلامی (IAF) گفت: «افزودن «زنان اردن» در درازمدت برای جامعه و خانواده خطرناک است.»
اما حتی گروهی از فلسطینیها با قانون ملیت و تابعیت مخالفند. آنها میگویند اگر بخشی از جمعیت فلسطینیهای آواره با تغییرات قانونی به عنوان شهروند اردن پذیرفته شوند همان برنامه دستراستیهای اسرائیل پیاده خواهد شد که به دنبال این هستند تا آوارگان فلسطینی را به عنوان شهروندان کشورهایی که به آنها پناه دادهاند در نظر بگیرند و نه کسانی که از وطنشان رانده شدهاند و باید روزی به این وطن بازگردند. آنها میگویند این برنامه اسرائیلیها است تا اردن را «سرزمین جایگزین» قرار دهند و به این ترتیب معضل حقوقی در مورد آوارگان فلسطینی را پاک کنند.
نیمس گفت: «من این را برای خود فلسطینیها تحقیرآمیز میدانم. متهم كردن يك فلسطينی به اینکه حاضر است از حق بازگشت خود صرفاً با به دست آوردن مليت ديگر صرف نظر كند، تحقیر فلسطینیها است نه دفاع از حقوقشان.»
#زنان_اردن #فلسطین #آپارتاید_اسرائیل #اشغالگری
ادامهی متن را در وبسایت رادیوزمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/704884/
@bidarzani
Radiozamaneh
دشواریِ مبارزه برابریخواهانه زنان اردنی
به رسمیت شناختن حقوق «زنان اردن» باعث نزاع در پارلمان و بحث بر سر وضعیت آنها شده است. دو دسته با تغییرات به نفع زنان مخالفند. اسلامگرایان و محافظهکاران. موضوع برابری حقوق زن و مرد در اردن با مناقشههای بینالمللی از جمله اشغال سرزمین فلسطین هم گره خورده…
بيدارزنى
#کولبر #کولبران #زنان_کولبر #کولبری #کولبر_نکشید #نان #فقر #بیکاری #حقوق_زنان #کولبر #زنان #مراکش #کردستان @sujet_sub
🟣 مستند زنان کولبر ملیا
نظم نابرابر حاکم بر جهان، توزیع ناعادلانه تولید، فساد سیاستمداران و چپاول ثروتهای عمومی که به دست بخش خصوصی افتاده، سایه شوم فقر افسار گسیخته بر روی اکثریت جمعیت جهان، بهرهکشی و برده داری قانونی از نیروی کار و نابودی محیط زیست برای انباشت هرچه بیشتر و دلایلی دیگر، ما را مجاب می سازند تا با قاطعیت بگوییم که امروزه بر روی کره خاکی تمام چیزهایی که می توانند دلایلی برای تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی باشند جملگی حاضرند، اما نیروی حامل و عامل این تغییر همچنان غایب یا نهفته است.
همین مساله نشان می دهد که وجود دلایلی عینی برای تغییر، به خودی خود موجب تغییری انقلابی نمیشود.
با این ویدیو اینبار به ملیا سفر می کنیم که در مرز میان قاره سبز و قاره سیاه واقع است. اما ملیا تنها نقطه تلاقی اروپا و افریقا نیست، بلکه از جمله مکانهایی است که چرخه معیوب توزیع اقتصادی، ساختار بیمار سیاسی و تناقضهای اجتماعی و ستمهای ناشی از اختلاف طبقاتی هویدا میشود.
این فیلم روایتگر بخشی از رنجهای بی پایان #زنان_کولبر در ملیاست، رنجی که برای ما آشناست، زیرا با اندک تفاوتهایی، رخدادهای مشابهی هر روز در مناطق مرزی اتفاق می افتد.
از این رو چه در ملیا و چه در کردستان با این پدیده مواجهیم، که چگونه سیاستمداران و سرمایه داران و نیروهای حافظ نظم موجود همچون همیشه دست در دست یکدیگر غنائم و منابع را میان خود تقسیم می کنند و فاتحانه بر روی شانه های خم شده کولبران ایستاده و پایکوبی می کنند. کولبرانی که بدنهایشان بیواسطه بار ناکارآمدی سیستم سرمایه سالار را بر دوش میکشند.
▪️ملیا اسم رمز همه مکانهایی است که به ما یادآوری میکند، اگر شرایط اسفناک کنونی دگرگون نشود، به طور بی پایان شاهد تکرار پیکرهای یخ زده #فرهاد_خسروی ها در ارتفاعات کردستان و بدن له شده #نوریه ها در مرزهای مراکش خواهیم بود و همچنین رقص تکثیر زالوهای سرمایه بر روی استخوانهاشان.
آدرس ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/sujetsubject/
@sujet_sub
@bidarzani
نظم نابرابر حاکم بر جهان، توزیع ناعادلانه تولید، فساد سیاستمداران و چپاول ثروتهای عمومی که به دست بخش خصوصی افتاده، سایه شوم فقر افسار گسیخته بر روی اکثریت جمعیت جهان، بهرهکشی و برده داری قانونی از نیروی کار و نابودی محیط زیست برای انباشت هرچه بیشتر و دلایلی دیگر، ما را مجاب می سازند تا با قاطعیت بگوییم که امروزه بر روی کره خاکی تمام چیزهایی که می توانند دلایلی برای تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی باشند جملگی حاضرند، اما نیروی حامل و عامل این تغییر همچنان غایب یا نهفته است.
همین مساله نشان می دهد که وجود دلایلی عینی برای تغییر، به خودی خود موجب تغییری انقلابی نمیشود.
با این ویدیو اینبار به ملیا سفر می کنیم که در مرز میان قاره سبز و قاره سیاه واقع است. اما ملیا تنها نقطه تلاقی اروپا و افریقا نیست، بلکه از جمله مکانهایی است که چرخه معیوب توزیع اقتصادی، ساختار بیمار سیاسی و تناقضهای اجتماعی و ستمهای ناشی از اختلاف طبقاتی هویدا میشود.
این فیلم روایتگر بخشی از رنجهای بی پایان #زنان_کولبر در ملیاست، رنجی که برای ما آشناست، زیرا با اندک تفاوتهایی، رخدادهای مشابهی هر روز در مناطق مرزی اتفاق می افتد.
از این رو چه در ملیا و چه در کردستان با این پدیده مواجهیم، که چگونه سیاستمداران و سرمایه داران و نیروهای حافظ نظم موجود همچون همیشه دست در دست یکدیگر غنائم و منابع را میان خود تقسیم می کنند و فاتحانه بر روی شانه های خم شده کولبران ایستاده و پایکوبی می کنند. کولبرانی که بدنهایشان بیواسطه بار ناکارآمدی سیستم سرمایه سالار را بر دوش میکشند.
▪️ملیا اسم رمز همه مکانهایی است که به ما یادآوری میکند، اگر شرایط اسفناک کنونی دگرگون نشود، به طور بی پایان شاهد تکرار پیکرهای یخ زده #فرهاد_خسروی ها در ارتفاعات کردستان و بدن له شده #نوریه ها در مرزهای مراکش خواهیم بود و همچنین رقص تکثیر زالوهای سرمایه بر روی استخوانهاشان.
آدرس ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/sujetsubject/
@sujet_sub
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 درخواست مادر #زینب_جلالیان تنها زن زندانی سیاسیِ محکوم به حبس ابد از سازمانها و مدافعین حقوق بشر:
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
ناز تو و نیاز «من»: تاملی بر برخی همپوشانیهای فرهنگ تجاوز و عشق رمانتیک
✍المیرا بهمنی
از متن: «از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند. ارجاعهای بیپایان فرهنگ رومانس به گزارههایی همچون «از نگاهش خواندم که مایل است»، «نگاهش دروغ نمیگوید» و «میدانم که میخواهی»، رضایت جنسی را به وضعیت روانی درون رابطه گره زده، تصریح آن را بیاهمیت جلوه داده و لزوم همیشگی کسب رضایت طی رابطه را محدود به وضعیت غیرعاشقانه میداند. این امر که تجاوز در ازدواج تا اواخر قرن بیستم در کشورهای غربی و تا امروز در ایران به رسمیت شناخته نشده است نشان از نقش کارکردی مفهوم عشق در نهاد خانواده دارد. خانواده هستهای مدرن به عنوان مهمترین نهاد در جامعهپذیرساختن افراد، مکان تجلی ایدۀ عشق دگرجنسخواه است که نقشهای کارکردی زن و مرد در اجتماع، بازتولید کار خانگی و کار عاطفی زنان و رویهمرفته فرودستسازی زنان را تضمین میکند.
در همین معنا هرچند قانون تمکین مجوز تجاوز به زنان را صادر میکند اما تا زمانی که فرودستسازی جنسی زنان به شکلی ساختاری بازتولید میشود و میلجنسی مردانه عنصر پیشبرندۀ حد و حدود رابطۀ جنسی در روابط عاطفی است، آنچه که شاید بتوان «فرهنگ تمکین» نامید در روابط عاشقانۀ خارج از ازدواج نیز حضور دارد. در اینجا غیرت مردانه باز هم به کمک عشق مردسالارانه میآید: در حالی که مرد به دستاویز قانون و با توجیهی فرهنگی امکان تجاوز به زن در درون رابطه را نزد خود محفوظ نگاه میدارد، همزمان در مقابل آزار جنسی مردان دیگر به زنی که با او در رابطه است، سخت واکنش نشان میدهد. نکتۀ مهم اما در نظر داشتن این امر است که به طور کلی در جامعۀ مردسالار باورپذیری مردان نسبت به فراگیری خشونت جنسی علیه زنان و همراهی و همدلی با آزاردیدگان بسیار پایین است.
عشق مردسالار به زنان وعده میدهد که تا زمانی که متعلق به مرد و عنصر الحاقی ایگوی او باشند در مقابل آزار دیگر مردان از حمایت مرد خود برخوردارند؛ مردی که در ازای به بند کشیدن میل زنانه، بخشی از قدرتی را که در سازوکار مردسالارانه اجتماع به دست آورده، همچون اعطایی ملوکانه و از سر لطف به زن عرضه میکند. طرفه آنکه این عشق تملکخواه از آنجا که به تصاحب بدن زنان پیوند خورده است، بیش از هرچیز آنان را در مقابل مرد عاشق آسیبپذیر میکند: کسی به حکم قانون-فرهنگ صاحب بدن زن است. او تنها به «دستدرازی» دیگر مردان به «مایملک» خود حساس است، هرچند که مختار است به زن/ملک خود تعرض جنسی برد».
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1911
@harasswatch
@bidarzani
✍المیرا بهمنی
از متن: «از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند. ارجاعهای بیپایان فرهنگ رومانس به گزارههایی همچون «از نگاهش خواندم که مایل است»، «نگاهش دروغ نمیگوید» و «میدانم که میخواهی»، رضایت جنسی را به وضعیت روانی درون رابطه گره زده، تصریح آن را بیاهمیت جلوه داده و لزوم همیشگی کسب رضایت طی رابطه را محدود به وضعیت غیرعاشقانه میداند. این امر که تجاوز در ازدواج تا اواخر قرن بیستم در کشورهای غربی و تا امروز در ایران به رسمیت شناخته نشده است نشان از نقش کارکردی مفهوم عشق در نهاد خانواده دارد. خانواده هستهای مدرن به عنوان مهمترین نهاد در جامعهپذیرساختن افراد، مکان تجلی ایدۀ عشق دگرجنسخواه است که نقشهای کارکردی زن و مرد در اجتماع، بازتولید کار خانگی و کار عاطفی زنان و رویهمرفته فرودستسازی زنان را تضمین میکند.
در همین معنا هرچند قانون تمکین مجوز تجاوز به زنان را صادر میکند اما تا زمانی که فرودستسازی جنسی زنان به شکلی ساختاری بازتولید میشود و میلجنسی مردانه عنصر پیشبرندۀ حد و حدود رابطۀ جنسی در روابط عاطفی است، آنچه که شاید بتوان «فرهنگ تمکین» نامید در روابط عاشقانۀ خارج از ازدواج نیز حضور دارد. در اینجا غیرت مردانه باز هم به کمک عشق مردسالارانه میآید: در حالی که مرد به دستاویز قانون و با توجیهی فرهنگی امکان تجاوز به زن در درون رابطه را نزد خود محفوظ نگاه میدارد، همزمان در مقابل آزار جنسی مردان دیگر به زنی که با او در رابطه است، سخت واکنش نشان میدهد. نکتۀ مهم اما در نظر داشتن این امر است که به طور کلی در جامعۀ مردسالار باورپذیری مردان نسبت به فراگیری خشونت جنسی علیه زنان و همراهی و همدلی با آزاردیدگان بسیار پایین است.
عشق مردسالار به زنان وعده میدهد که تا زمانی که متعلق به مرد و عنصر الحاقی ایگوی او باشند در مقابل آزار دیگر مردان از حمایت مرد خود برخوردارند؛ مردی که در ازای به بند کشیدن میل زنانه، بخشی از قدرتی را که در سازوکار مردسالارانه اجتماع به دست آورده، همچون اعطایی ملوکانه و از سر لطف به زن عرضه میکند. طرفه آنکه این عشق تملکخواه از آنجا که به تصاحب بدن زنان پیوند خورده است، بیش از هرچیز آنان را در مقابل مرد عاشق آسیبپذیر میکند: کسی به حکم قانون-فرهنگ صاحب بدن زن است. او تنها به «دستدرازی» دیگر مردان به «مایملک» خود حساس است، هرچند که مختار است به زن/ملک خود تعرض جنسی برد».
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1911
@harasswatch
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
ناز تو و نیاز «من»: تاملی بر برخی همپوشانیهای فرهنگ تجاوز و عشق رمانتیک
از خلال این درهمتنیدگی عشق و اروتیسم میتوان به بسیاری از همپوشانیها میان فرهنگ تجاوز و فرهنگ رومانس و همچنین آن سازوکار فرهنگیای پرداخت که طی آن مفهوم عشق رومانتیک، فهم عمومی از آزار جنسی را مخدوش و مبهم میکند.
🟣 ابلاغ حکم قطعی ۸ سال و دو ماه حبس و شلاق نرگس محمدی
نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود.
تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط نرگس محمدی، از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شده است.
@bidarzani
نرگس محمدی پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیتهای اجتماعی محکوم شده بود.
تقی رحمانی در گفتگو با هرانا، اعلام کرد که این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط نرگس محمدی، از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شده است.
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 احضار مادر «زینب جلالیان» به اداره اطلاعات ماکو
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣تجمع کادر بهداشت و درمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی
#بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان، خراسان، یاسوج، مازندران، اصفهان، کرمانشاه، یزد، شهرستان گیلانغرب، کرمان، قم، مراکز بهداشتی درمانی شهرستان های بوئین زهرا و رباط کریم بودهاند. همچنین لیست امضای کادر بهداشت و درمان شبکههای بهداشت تاکستان و بیمارستان شفا و شاهین دژ در آذربایجان غربی نیز همراه نمایندگان معترضین بوده است.
آنها با پوشیدن فرمهای بیمارستان، روپوشهای سفید و لباس کاورال دوره کرونا در این تجمع حاضر شدند و با سردادن شعارهایی چون «زحمت چندبرابر، حقوق نابرابر» و «مدافع داد بزن، حقتو فریاد بزن» خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مشاغلی مانند پرستار، کمک پرستار، پزشک، بهیار، کمک بهیار، بیماربر، ماما، بهداشت محیط و بهداشت خانواده، کارشناسان خدمات بیمارستانی، مراقبین سلامت، کارشناسان آزمایشگاهها و متصدیان خدمات عمومی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی (مانند خدمه، نظافتچی، متصدیان رختشویی، آشپزخانه و غیره) که بخش وسیعی از آنها را زنان تشکیل میدهند، همگی مشاغلی هستند که در طول بیش از دو سال درگیری عمومی با همهگیری کرونا بطور مستقیم با وضعیت دشوار پاندمی و مرگ و میر ناشی از آن دست و پنجه نرم کردهاند. اوضاع بی ثبات اقتصادی، گرانی افسار گسیخته و تورم، همپای پاندمی کرونا وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم را با مشکلات طاقتفرسایی روبرو کرده است و این قشر با فشارهای مضاعف همهی توان خود را برای حفظ بهداشت و سلامت جامعه بکار بستهاند. در حالیکه حقوق و مزایای آنها به هیچ وجه با کاری که انجام میدهند متناسب نیست و کفاف زندگیشان را نمیدهد.
تعداد زیادی از آنها با فقدان امنیت شغلی و بی ثباتی نیز روبرو بودهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از کارکنان بهداشت و درمان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی بصورت قراردادهای یکساله، شش ماهه و یا هشتاد و نه روزه مشغول انجام وظیفه اند. بسیاری از آنها طرف قراردادشان نه دولت بلکه شرکتهای خصوصی بوده است. این شرکتها از یکسو طرف قرارداد وزارت بهداشت با مبالغی نامعلوم برای تامین نیرو هستند و از سوی دیگر با بستن قراردادهایی با میزان حداقل حقوق تنظیم شده توسط قانون کار با مشاغلی نظیر پرستار و سایرمشاغل بهداشتی و درمانی، متصدیان خدمات عمومی و مشاغل کارگری، نیروی مورد نیاز این وزارتخانه را تامین می کنند.
آنها حول دو موضوع عمده #فوقالعاده_خاص و #تبدیل_وضعیت نیروهای قراردادی تجمع کردند. فوقالعاده خاص ضریبی است که کادرهای بهداشت و درمان معتقدند عدم تعلق آن در حقوق مشاغل بهداشتی درمانی نشاندهنده بی توجهی و عدم درک مسئولان نسبت به اهمیت این مشاغل بخصوص در وضعیت فعلی کرونا است. فوقالعاده خاص پیش از این برای کارمندان سازمانهای پزشکی قانونی و انتقال خون ایران» (مصوب اردیبهشت ماه ۹۰) و همچنین کارمندان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور(مصوب اسفندماه ۹۱) تصویب شده است. با اعمال فوقالعاده خاص، افزایش قابل توجهی (تا بیش از سه برابر حقوق فعلی) در دریافتی کارکنان سازمان زندانها صورت پذیرفت.
این تجمع تا ساعاتی پس از ظهر ادامه داشته و در پایان بیانیهای از سوی یکی از نمایندگان قرائت شد. همچنین تعدادی از نمایندگان معترضان دیداری با مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، دکتر مرادی و مدیر مرکز حراست وزارت بهداشت، دکتر فرزانه داشتند که در این ملاقات آن دو به پیگیریهای مکرری که از طریق وزارت بهداشت انجام شده اشاره کردند و اخرین نامه ای را که وزیر بهداشت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ به دبیرخانه هیات دولت ارجاع و در آن به لزوم ایجاد انگیزه و جبران زحمات کارکنان وزارت بهداشت در این دو سال اشاره شده و خواستار برقراری فوق العاده خاص و تامین منابع آن از سوی سازمان برنامه و بودجه شده است را به عنوان سندی در جهت همراهی وزارتخانه با مطالبات مدافعان حوزه سلامت ارائه نمودند.
این تجمع در حالی به پایان رسید که به نظر میرسید بسیاری از معترضین که زنان بخش قابل ملاحظهای از آنها را تشکیل میدادند، برای تجمع بعدی خود بدنبال انتخاب مکان دیگری برای دریافت پاسخ به مطالباتشان هستند.
# نامه مورخه ۲۸/۱۱/۱۴۰۰ وزیر بهداشت به دبیر هیات دولت که در آن وزیر بهداشت درخواست نموده است متنی جهت اختیار برقراری فوق العاده خاص توسط وزارت و پس از تصویب هیات امنا و با تامین بار مالی توسط سازمان برنامه و بودجه در هیات وزیران مصوب گردد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان، خراسان، یاسوج، مازندران، اصفهان، کرمانشاه، یزد، شهرستان گیلانغرب، کرمان، قم، مراکز بهداشتی درمانی شهرستان های بوئین زهرا و رباط کریم بودهاند. همچنین لیست امضای کادر بهداشت و درمان شبکههای بهداشت تاکستان و بیمارستان شفا و شاهین دژ در آذربایجان غربی نیز همراه نمایندگان معترضین بوده است.
آنها با پوشیدن فرمهای بیمارستان، روپوشهای سفید و لباس کاورال دوره کرونا در این تجمع حاضر شدند و با سردادن شعارهایی چون «زحمت چندبرابر، حقوق نابرابر» و «مدافع داد بزن، حقتو فریاد بزن» خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مشاغلی مانند پرستار، کمک پرستار، پزشک، بهیار، کمک بهیار، بیماربر، ماما، بهداشت محیط و بهداشت خانواده، کارشناسان خدمات بیمارستانی، مراقبین سلامت، کارشناسان آزمایشگاهها و متصدیان خدمات عمومی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی (مانند خدمه، نظافتچی، متصدیان رختشویی، آشپزخانه و غیره) که بخش وسیعی از آنها را زنان تشکیل میدهند، همگی مشاغلی هستند که در طول بیش از دو سال درگیری عمومی با همهگیری کرونا بطور مستقیم با وضعیت دشوار پاندمی و مرگ و میر ناشی از آن دست و پنجه نرم کردهاند. اوضاع بی ثبات اقتصادی، گرانی افسار گسیخته و تورم، همپای پاندمی کرونا وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم را با مشکلات طاقتفرسایی روبرو کرده است و این قشر با فشارهای مضاعف همهی توان خود را برای حفظ بهداشت و سلامت جامعه بکار بستهاند. در حالیکه حقوق و مزایای آنها به هیچ وجه با کاری که انجام میدهند متناسب نیست و کفاف زندگیشان را نمیدهد.
تعداد زیادی از آنها با فقدان امنیت شغلی و بی ثباتی نیز روبرو بودهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از کارکنان بهداشت و درمان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی بصورت قراردادهای یکساله، شش ماهه و یا هشتاد و نه روزه مشغول انجام وظیفه اند. بسیاری از آنها طرف قراردادشان نه دولت بلکه شرکتهای خصوصی بوده است. این شرکتها از یکسو طرف قرارداد وزارت بهداشت با مبالغی نامعلوم برای تامین نیرو هستند و از سوی دیگر با بستن قراردادهایی با میزان حداقل حقوق تنظیم شده توسط قانون کار با مشاغلی نظیر پرستار و سایرمشاغل بهداشتی و درمانی، متصدیان خدمات عمومی و مشاغل کارگری، نیروی مورد نیاز این وزارتخانه را تامین می کنند.
آنها حول دو موضوع عمده #فوقالعاده_خاص و #تبدیل_وضعیت نیروهای قراردادی تجمع کردند. فوقالعاده خاص ضریبی است که کادرهای بهداشت و درمان معتقدند عدم تعلق آن در حقوق مشاغل بهداشتی درمانی نشاندهنده بی توجهی و عدم درک مسئولان نسبت به اهمیت این مشاغل بخصوص در وضعیت فعلی کرونا است. فوقالعاده خاص پیش از این برای کارمندان سازمانهای پزشکی قانونی و انتقال خون ایران» (مصوب اردیبهشت ماه ۹۰) و همچنین کارمندان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور(مصوب اسفندماه ۹۱) تصویب شده است. با اعمال فوقالعاده خاص، افزایش قابل توجهی (تا بیش از سه برابر حقوق فعلی) در دریافتی کارکنان سازمان زندانها صورت پذیرفت.
این تجمع تا ساعاتی پس از ظهر ادامه داشته و در پایان بیانیهای از سوی یکی از نمایندگان قرائت شد. همچنین تعدادی از نمایندگان معترضان دیداری با مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، دکتر مرادی و مدیر مرکز حراست وزارت بهداشت، دکتر فرزانه داشتند که در این ملاقات آن دو به پیگیریهای مکرری که از طریق وزارت بهداشت انجام شده اشاره کردند و اخرین نامه ای را که وزیر بهداشت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ به دبیرخانه هیات دولت ارجاع و در آن به لزوم ایجاد انگیزه و جبران زحمات کارکنان وزارت بهداشت در این دو سال اشاره شده و خواستار برقراری فوق العاده خاص و تامین منابع آن از سوی سازمان برنامه و بودجه شده است را به عنوان سندی در جهت همراهی وزارتخانه با مطالبات مدافعان حوزه سلامت ارائه نمودند.
این تجمع در حالی به پایان رسید که به نظر میرسید بسیاری از معترضین که زنان بخش قابل ملاحظهای از آنها را تشکیل میدادند، برای تجمع بعدی خود بدنبال انتخاب مکان دیگری برای دریافت پاسخ به مطالباتشان هستند.
# نامه مورخه ۲۸/۱۱/۱۴۰۰ وزیر بهداشت به دبیر هیات دولت که در آن وزیر بهداشت درخواست نموده است متنی جهت اختیار برقراری فوق العاده خاص توسط وزارت و پس از تصویب هیات امنا و با تامین بار مالی توسط سازمان برنامه و بودجه در هیات وزیران مصوب گردد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
Telegraph
تجمع کادر بهداشت و درمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی
بیدارزنی: صبح دیروز، ۲ اسفند ۱۴۰۰، جمعی از شاغلین بخشهای مختلف بهداشت و درمان سراسر کشور با برنامهریزی قبلی مقابل وزارتخانه بهداشت و درمان تجمع کردند. تجمعکنندگان از دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز بهداشتی و درمانی شهرهای مختلف مانند اهواز، کهگیلویه، بلوچستان،…