Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
۲۳ آذر ۹۹ گارد زندان قرچک به دستور سپاه به بند هشت این زندان که محل نگهداری زندانیان سیاسی و تعدادی از رای کاران زندان بود حمله کرد. #گلرخ_ایرایی با ضرب و شتم از بند ربوده شد و بعد از یک ماه نگهداری در سلول انفرادی، بازجویی و گشودن پرونده جدید به زندان آمل تبعید شد.
۲۳ آذر ۹۹ گارد #زندان_قرچک به دستور سپاه به بند هشت این زندان که محل نگهداری زندانیان سیاسی و تعدادی از رای کاران زندان بود حمله کرد. #گلرخ_ایرایی با ضرب و شتم از بند ربوده شد و بعد از یک ماه نگهداری در سلول انفرادی، بازجویی و گشودن پرونده جدید به زندان آمل تبعید شد.
بعدها علت درگیری با زندانیان را مقاومت بند عنوان کردند و به این علت بازخواست شدیم که چرا در برابر ربودن هم بندی مان از بند بی تفاوت نماندیم!
بعد از این حمله به مدت ۲ روز امکان برقراری تماس تلفنی نداشتیم و نگهبان ها برای تحویل غذا دسته جمعی میآمدند مبادا خبری از بند به بیرون برسد. و بعد هم تلفن بند به ۲ نوبت در هفته و هربار ۱۰ دقیقه محدود شد و اعمال فشارها و محدودیت ها به بند افزایش یافت.
نه تنها تهدید به محاکمه ی مجدد میشدیم که به این بهانه با آزادی مشروط و مرخصی تعدادی از اعضای بند مخالفت کردند و گفتند تا شما باشید پشت هم درنیایید.
شخصی به نام جواد فعلی گری همراه دست کم بیست پاسیار زن (که نام یکی از آنها سپیده خوش رفتار بود) سرپرست یگان بود و در جریان ضرب و شتم زندانیان پاسیاران زن راهمراهی میکرد.
وقتی یکی از زندانیان تشنج کرده و روی زمین افتاده بود همین شخص شوکر را به بدن بی دفاعش چسباند و بلند بلند خندید.
بعد از این واقعه اعضای همین گارد با بهانه های مختلف دیگر به بند هجوم اورند و هربار یکی از هم بندیهایمان را از کنارمان بردند.
در عرض کمتر از یک سال دست کم پنج بار به بند سیاسیِ تازه تاسیسِ زندان قرچک حمله شده و رسانه ها بی تفاوت از کنار آن عبور کردند.
در حالیکه کوچکترین درگیری فیزیکی در بند آقایان بازتاب گسترده ی خبری دارد.
#گلرخ_ایرایی
#پریزاد_حمیدی_شفق
#زهرا_صفایی
#پرستو_معینی
#فروغ_تقی_پور
#مرضیه_فارسی
#صبا_کردافشاری
#نوشین_جعفری
#سهیلا_حجاب
از حساب توئیتر سپیده فرهان
#زنان_زندانی_سیاسی
@Blackfishvoice
۲۳ آذر ۹۹ گارد #زندان_قرچک به دستور سپاه به بند هشت این زندان که محل نگهداری زندانیان سیاسی و تعدادی از رای کاران زندان بود حمله کرد. #گلرخ_ایرایی با ضرب و شتم از بند ربوده شد و بعد از یک ماه نگهداری در سلول انفرادی، بازجویی و گشودن پرونده جدید به زندان آمل تبعید شد.
بعدها علت درگیری با زندانیان را مقاومت بند عنوان کردند و به این علت بازخواست شدیم که چرا در برابر ربودن هم بندی مان از بند بی تفاوت نماندیم!
بعد از این حمله به مدت ۲ روز امکان برقراری تماس تلفنی نداشتیم و نگهبان ها برای تحویل غذا دسته جمعی میآمدند مبادا خبری از بند به بیرون برسد. و بعد هم تلفن بند به ۲ نوبت در هفته و هربار ۱۰ دقیقه محدود شد و اعمال فشارها و محدودیت ها به بند افزایش یافت.
نه تنها تهدید به محاکمه ی مجدد میشدیم که به این بهانه با آزادی مشروط و مرخصی تعدادی از اعضای بند مخالفت کردند و گفتند تا شما باشید پشت هم درنیایید.
شخصی به نام جواد فعلی گری همراه دست کم بیست پاسیار زن (که نام یکی از آنها سپیده خوش رفتار بود) سرپرست یگان بود و در جریان ضرب و شتم زندانیان پاسیاران زن راهمراهی میکرد.
وقتی یکی از زندانیان تشنج کرده و روی زمین افتاده بود همین شخص شوکر را به بدن بی دفاعش چسباند و بلند بلند خندید.
بعد از این واقعه اعضای همین گارد با بهانه های مختلف دیگر به بند هجوم اورند و هربار یکی از هم بندیهایمان را از کنارمان بردند.
در عرض کمتر از یک سال دست کم پنج بار به بند سیاسیِ تازه تاسیسِ زندان قرچک حمله شده و رسانه ها بی تفاوت از کنار آن عبور کردند.
در حالیکه کوچکترین درگیری فیزیکی در بند آقایان بازتاب گسترده ی خبری دارد.
#گلرخ_ایرایی
#پریزاد_حمیدی_شفق
#زهرا_صفایی
#پرستو_معینی
#فروغ_تقی_پور
#مرضیه_فارسی
#صبا_کردافشاری
#نوشین_جعفری
#سهیلا_حجاب
از حساب توئیتر سپیده فرهان
#زنان_زندانی_سیاسی
@Blackfishvoice
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : یکی از اعضای گروه تروریستی طالبان در توییتی نسبت به حق معیشت و اشتغال زنان افغانستان گفت: «کار زن در بیرون از خانه، تنفروشی است».
اعضای کمیتهی اتحاد و همبستگی زنان افغانستان در اعتراض به سرکوب، رویکرد ارتجاعی، به رسمیت شناخته شدن طالبان از سوی دیگر کشورها و سیاستهای ضد انسانی این گروه در قبالِ جان و تمامی حقوقِ زنان، پیامی ویدئویی را منتشر کردند.
▪️تاریخ، گواهی خواهد داد که فعالان حقوق زنان و زنان ساکن در افغانستان، با استمرار و مقاومتی هر روزه، تمامقد علیه نیروهای سراپا مسلح طالبان ایستادند. آنها دستان مصادرهگر دولتها در غارت معادن و ذخایر و اعتبار و مشروعیتبخشی به مرتجعان طالبان را از یاد نمیبرند، چرا که خواهان برپایی حکومتی بر پایهی #برابری هستند.
#ارتجاع_طالبان
#زنان_حذف_شدنی_نیستند
@bidarzani
اعضای کمیتهی اتحاد و همبستگی زنان افغانستان در اعتراض به سرکوب، رویکرد ارتجاعی، به رسمیت شناخته شدن طالبان از سوی دیگر کشورها و سیاستهای ضد انسانی این گروه در قبالِ جان و تمامی حقوقِ زنان، پیامی ویدئویی را منتشر کردند.
▪️تاریخ، گواهی خواهد داد که فعالان حقوق زنان و زنان ساکن در افغانستان، با استمرار و مقاومتی هر روزه، تمامقد علیه نیروهای سراپا مسلح طالبان ایستادند. آنها دستان مصادرهگر دولتها در غارت معادن و ذخایر و اعتبار و مشروعیتبخشی به مرتجعان طالبان را از یاد نمیبرند، چرا که خواهان برپایی حکومتی بر پایهی #برابری هستند.
#ارتجاع_طالبان
#زنان_حذف_شدنی_نیستند
@bidarzani
Forwarded from تاریخ طبقه کارگر
در چنین روزی ۱۵ دسامبر ۱۸۹۷، مری بروکسبانک* کارگر اسکاتلندی ترانه سرا و سوسیالیست در آبردین(َAberdeen)متولد شد. او در فقر بزرگ شد و برادر کوچکش قبل از سه سالگی بر اثر بیماری دیفتری درگذشت.
بروکسبانک در سن یازده سالگی کار خود را در کارخانه های کنف بافی شروع کرد و در چهارده سالگی با دعوت زنی جوان که در اطراف کارخانه های منطقه قدم زد و با دمیدن سوت کارگران را به اعتصاب فرامی خواند، در اولین اعتصاب خود برای افزایش حقوق شرکت کرد.
بروکسبانک بعداً در اعتراضاتی برای مخالفت با جنگ جهانی اول شرکت کرد و انجمن زنان کارگر را برای مبارزه در جهت کسب خدمات بهداشتی و اجتماعی بهتر تأسیس کرد و همینطور در سازماندهی کارگران زن راه آهن فعال بود. او سه بار در طول زندگی خود به زندان افتاد و تا زمان مرگش در سن ۸۲ سالگی به فعالیت ادامه داد.
ترانههای بروکسبانک بیشتر درباره زندگی طبقه کارگر بود و اثر او با عنوان «کارخانه کنف بافی» که شاید معروف ترین اثرش باشد، شامل این سطرها است:
«اوه عزیزم، دنیا بد تقسیم شده است/آنهایی که سختترین کارها را انجام میدهند کمتر از همه به دست می آورند./منظورم این است که هر چه سخت تر کار می کنم روزگارم سیاه تر است/ تا به بچه های نه ده ساله ام غذا بدهم.»
* Mary Brooksbank
@TarTaKar
بروکسبانک در سن یازده سالگی کار خود را در کارخانه های کنف بافی شروع کرد و در چهارده سالگی با دعوت زنی جوان که در اطراف کارخانه های منطقه قدم زد و با دمیدن سوت کارگران را به اعتصاب فرامی خواند، در اولین اعتصاب خود برای افزایش حقوق شرکت کرد.
بروکسبانک بعداً در اعتراضاتی برای مخالفت با جنگ جهانی اول شرکت کرد و انجمن زنان کارگر را برای مبارزه در جهت کسب خدمات بهداشتی و اجتماعی بهتر تأسیس کرد و همینطور در سازماندهی کارگران زن راه آهن فعال بود. او سه بار در طول زندگی خود به زندان افتاد و تا زمان مرگش در سن ۸۲ سالگی به فعالیت ادامه داد.
ترانههای بروکسبانک بیشتر درباره زندگی طبقه کارگر بود و اثر او با عنوان «کارخانه کنف بافی» که شاید معروف ترین اثرش باشد، شامل این سطرها است:
«اوه عزیزم، دنیا بد تقسیم شده است/آنهایی که سختترین کارها را انجام میدهند کمتر از همه به دست می آورند./منظورم این است که هر چه سخت تر کار می کنم روزگارم سیاه تر است/ تا به بچه های نه ده ساله ام غذا بدهم.»
* Mary Brooksbank
@TarTaKar
Forwarded from تاریخ طبقه کارگر
در چنین روزی ۲۴ آذر ۱۳۹۹، مکیه نیسی زندانی زن عرب که در رابطه با حادثه شهریور اهواز در زندان سپیدار بود، به دلیل بی اعتنایی سیستم زندان به وضعیت سلامتش جان خود را از دست داد.
سپیده قلیان در کتابی با عنوان «تیلاپیلا خون هورالعظیم را قورت می کشد» که در آن روایت هایی نوشتاری و تصویری از زندانیان زن عرب در زندان سپیدار اهواز را ثبت کرده است، درباره این زن نوشته است و به اطلاعاتی درباره بازداشت و نحوه برخوردهای علیه او اشاره کرده است.
@TarTaKar
سپیده قلیان در کتابی با عنوان «تیلاپیلا خون هورالعظیم را قورت می کشد» که در آن روایت هایی نوشتاری و تصویری از زندانیان زن عرب در زندان سپیدار اهواز را ثبت کرده است، درباره این زن نوشته است و به اطلاعاتی درباره بازداشت و نحوه برخوردهای علیه او اشاره کرده است.
@TarTaKar
بيدارزنى
Photo
🟣 بهمناسبت درگذشت «بل هوکس»
فمینیسم انقلابی
✍🏽 بل هوکس bell hooks
ترجمه: مهدیس صادقی پویا
بل هوکس، فمینیست سوسیالیست آمریکایی است که به سبب مطالعات پساساختاریاش درباره درهمتنیدگی نژاد، سرمایهداری و جنسیت شهرت یافته است. وی در مقاله «خواهرانگی؛ اتحاد سیاسی میان زنان» به مقوله خواهرانگی میان زنان در جنبش رهاییبخش زنان پرداخته و توضیح داده که چرا و چگونه باید از نهادینه شدن ساختار سلطه و سلسله مراتب میان زنان جلوگیری شود. وی در مقدمه این مقاله که در شماره ۲۳ ژورنال Feminist Review، در تابستان ۱۹۸۶ به انتشار رسیده است، به انتشار کتابش تحت عنوان «نظریه فمینیستی، از حاشیه تا مرکز» اشاره میکند و بازخوردها به این کتاب را نشانهای از وجود ساختار سلسله مراتبی میان فمینیستها میداند.
مقدمه: ۱۲ ژانویه ۱۹۸۶
صدای آرام گریهام با صدای موسیقی لول ای. مانوئل، پاکو دو لوسیا و کامرون که همگی به سبک فلامنکو میخوانند، مخلوط میشود. با ترسی که همیشه پیش از نوشتن دارم، باز هم روبرو شدهام؛ ترس از این که کلمات مناسب را برای آن چه میخواهم بگویم، پیدا نکنم. ترسی که همواره موجب شده تا نتوانم آن چه میخواهم بگویم را بنویسم. میدانم که نمیتوانم همزمان به موسیقی گوش دهم و بنویسم. صداها به من غلبه خواهند کرد و مرا به دنیایی خواهند برد مملو از سخنرانیهای پرشور، ورای کلمات. اینها آوازهایی هستند که از تنش، قدرت -در این سال جدید حس میکنم که کنشگران فمینیست به اهمیت مبارزه پی بردهاند- و مبارزهای چشمگیر در عرصههای سیاست، چه در سطوح فردی و چه در سطوح جمعی اشباعند. باور رادیکال ما به مبارزه، همراه با پذیرش مسئولیت تضادهای ساختاریمان است؛ راهی که شاید از طریق آن بتوانیم فهم خود از دیگری را افزایش داده و مؤلفههایی برای اتحاد سیاسیمان ابداع کنیم.
تضادهای رادیکال میان فمینیستهای سفید و فمینیستهای رنگینپوست در جنبش زنان، خود عرصهای برای مبارزه ایجاد کرد. اغلب این تضادها اینقدر زیاد بودند که ما از این که بتوانیم در یک محیط عمومی و مشترک که آلوده به سلسله مراتب سلطه نباشد، با یکدیگر زندگی یا کار کنیم، ناامید میشدیم. هنگامی که انرژیهایمان تقلیل میرود و امیدهایمان را از دست میدهیم، ما کنشگران فمینیست باید تعهدشان به مبارزه سیاسی و افزایش اتحادشان را تقویت کنیم. این بدان معناست که باید در مقابله با نژادگرایی و تضادهایی که موجب میشوند تا تعهداتمان نسبت به مبارزه تضعیف شود، بیشتر تلاش کنیم؛ از این طریق میتوانیم به سمت خلق یک برنامه رهایی بخش سیاسی فمینیستی گام برداریم.
کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز یکی از مصداقهای چنین تلاشی برای فرمولبندی یک نظریه رهاییبخش توسط کنشگران فمینیست است؛ نظریهای که شمولگراست و سلطه دائمی را به چالش میکشد. نژادگرایی تا حدودی به شکلگیری یک نظریه فمینیستی از حاشیه تا مرکز کمک کرده است.
بر خلاف اولین کتابم «من یه زن نیستم؟: زنان سیاه و فمینیسم»، که در زمانی که زنان سفید حکم کرده بودند که ‘نژاد’، موضوع خوبی برای مباحثه های فمینیستی است، برای انتشار پذیرفته شد، کتاب دوم را زمانی منتشر کردم که زنان سفید چنین میپنداشتند که هیچ نیازی به حضور زنان سیاه در نظریهپردازی سیاسی فمینیستی وجود ندارد. اگرچه در این میان به صداهایی ارجاع میدهند که دارای امتیازات بیشتر هم هستند، (مانند آدری لرد یا باربارا اسمیت)، اما قسمت بیشتر نظریات سیاسی فمینیستی را که توسط زنان رنگینپوست ناشناس یا کمتر شناخته شده نوشته شده است، نادیده میگیرند؛ به خصوص که این نوشتهها، ایدئولوژیهای غالب را نیز نادیده گرفته باشند. در سراسر کلاسهای رشته مطالعات زنان در آمریکا، کارهای زنان رنگینپوست نادیده گرفته میشود و بیشترین ارجاع به خودبیوگرافیهای داستانی و تخیلی داده میشود. کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز از آغاز انتشارش تا کنون تنها چند بازخورد گرفته است که من دوتایشان را دیدهام. بر خلاف به رسمیت نشناختن و نبود نقدها و مباحثات جدی روی این کتاب توسط فمینیستها، من از خوانندگانم بازخوردهای خوبی دریافت کردهام.
#اینترسکشنالیتی #مبارزه_طبقاتی #فمینیسم_سیاه #LGBTQ
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://revoltfem.com/post/sisterhood-political-solidarity-between-women-1/
@bidarzani
فمینیسم انقلابی
✍🏽 بل هوکس bell hooks
ترجمه: مهدیس صادقی پویا
بل هوکس، فمینیست سوسیالیست آمریکایی است که به سبب مطالعات پساساختاریاش درباره درهمتنیدگی نژاد، سرمایهداری و جنسیت شهرت یافته است. وی در مقاله «خواهرانگی؛ اتحاد سیاسی میان زنان» به مقوله خواهرانگی میان زنان در جنبش رهاییبخش زنان پرداخته و توضیح داده که چرا و چگونه باید از نهادینه شدن ساختار سلطه و سلسله مراتب میان زنان جلوگیری شود. وی در مقدمه این مقاله که در شماره ۲۳ ژورنال Feminist Review، در تابستان ۱۹۸۶ به انتشار رسیده است، به انتشار کتابش تحت عنوان «نظریه فمینیستی، از حاشیه تا مرکز» اشاره میکند و بازخوردها به این کتاب را نشانهای از وجود ساختار سلسله مراتبی میان فمینیستها میداند.
مقدمه: ۱۲ ژانویه ۱۹۸۶
صدای آرام گریهام با صدای موسیقی لول ای. مانوئل، پاکو دو لوسیا و کامرون که همگی به سبک فلامنکو میخوانند، مخلوط میشود. با ترسی که همیشه پیش از نوشتن دارم، باز هم روبرو شدهام؛ ترس از این که کلمات مناسب را برای آن چه میخواهم بگویم، پیدا نکنم. ترسی که همواره موجب شده تا نتوانم آن چه میخواهم بگویم را بنویسم. میدانم که نمیتوانم همزمان به موسیقی گوش دهم و بنویسم. صداها به من غلبه خواهند کرد و مرا به دنیایی خواهند برد مملو از سخنرانیهای پرشور، ورای کلمات. اینها آوازهایی هستند که از تنش، قدرت -در این سال جدید حس میکنم که کنشگران فمینیست به اهمیت مبارزه پی بردهاند- و مبارزهای چشمگیر در عرصههای سیاست، چه در سطوح فردی و چه در سطوح جمعی اشباعند. باور رادیکال ما به مبارزه، همراه با پذیرش مسئولیت تضادهای ساختاریمان است؛ راهی که شاید از طریق آن بتوانیم فهم خود از دیگری را افزایش داده و مؤلفههایی برای اتحاد سیاسیمان ابداع کنیم.
تضادهای رادیکال میان فمینیستهای سفید و فمینیستهای رنگینپوست در جنبش زنان، خود عرصهای برای مبارزه ایجاد کرد. اغلب این تضادها اینقدر زیاد بودند که ما از این که بتوانیم در یک محیط عمومی و مشترک که آلوده به سلسله مراتب سلطه نباشد، با یکدیگر زندگی یا کار کنیم، ناامید میشدیم. هنگامی که انرژیهایمان تقلیل میرود و امیدهایمان را از دست میدهیم، ما کنشگران فمینیست باید تعهدشان به مبارزه سیاسی و افزایش اتحادشان را تقویت کنیم. این بدان معناست که باید در مقابله با نژادگرایی و تضادهایی که موجب میشوند تا تعهداتمان نسبت به مبارزه تضعیف شود، بیشتر تلاش کنیم؛ از این طریق میتوانیم به سمت خلق یک برنامه رهایی بخش سیاسی فمینیستی گام برداریم.
کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز یکی از مصداقهای چنین تلاشی برای فرمولبندی یک نظریه رهاییبخش توسط کنشگران فمینیست است؛ نظریهای که شمولگراست و سلطه دائمی را به چالش میکشد. نژادگرایی تا حدودی به شکلگیری یک نظریه فمینیستی از حاشیه تا مرکز کمک کرده است.
بر خلاف اولین کتابم «من یه زن نیستم؟: زنان سیاه و فمینیسم»، که در زمانی که زنان سفید حکم کرده بودند که ‘نژاد’، موضوع خوبی برای مباحثه های فمینیستی است، برای انتشار پذیرفته شد، کتاب دوم را زمانی منتشر کردم که زنان سفید چنین میپنداشتند که هیچ نیازی به حضور زنان سیاه در نظریهپردازی سیاسی فمینیستی وجود ندارد. اگرچه در این میان به صداهایی ارجاع میدهند که دارای امتیازات بیشتر هم هستند، (مانند آدری لرد یا باربارا اسمیت)، اما قسمت بیشتر نظریات سیاسی فمینیستی را که توسط زنان رنگینپوست ناشناس یا کمتر شناخته شده نوشته شده است، نادیده میگیرند؛ به خصوص که این نوشتهها، ایدئولوژیهای غالب را نیز نادیده گرفته باشند. در سراسر کلاسهای رشته مطالعات زنان در آمریکا، کارهای زنان رنگینپوست نادیده گرفته میشود و بیشترین ارجاع به خودبیوگرافیهای داستانی و تخیلی داده میشود. کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز از آغاز انتشارش تا کنون تنها چند بازخورد گرفته است که من دوتایشان را دیدهام. بر خلاف به رسمیت نشناختن و نبود نقدها و مباحثات جدی روی این کتاب توسط فمینیستها، من از خوانندگانم بازخوردهای خوبی دریافت کردهام.
#اینترسکشنالیتی #مبارزه_طبقاتی #فمینیسم_سیاه #LGBTQ
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://revoltfem.com/post/sisterhood-political-solidarity-between-women-1/
@bidarzani
فمینیسم انقلابی
خواهرانگی: اتحاد سیاسی میان زنان/ قسمت اول - فمینیسم انقلابی
بل هوکس، فمینیست سوسیالیست آمریکایی است که به سبب مطالعات پساساختاریاش از در هم تنیدگی نژاد، سرمایهداری و جنسیت شهرت یافته است. وی در مقاله «خواهرانگی؛ اتحاد سیاسی بین زنان» به مقوله خواهرانگی میان زنان در جنبش رهاییبخش زنان پرداخته و توضیح داده که چرا…
🟣 برای «بل هوکس»
اگر امروز ما از اینترسکشنالیتی، درهم تنیدگی ستمها و تبعیضها حرف میزنیم، اگر از تاثیر و تاثر جنسیت، نژاد و طبقه میگوییم، روی شانههای بزرگانی همچون بل هوکس ایستادهایم. او نویسنده و فمینیست آمریکایی بود که از جمله مهمترین متون را دربارهی تجربهی زیستهی مردم به حاشیه رانده شده در جامعهی آمریکا نوشت و از ضرورت مبارزه با نژادپرستی، نابرابری طبقاتی و تبعیض جنسیتی توامان حرف زد.
او نویسنده پرکار و پر تلاشی بود که بیش از ۳۰ کتاب و تعداد زیادی مقالههای دانشگاهی و ژورنالیستی منتشر کرد و در سخنرانیهای بسیاری حضور داشت.
بل هوکس در بخشی از مقالهی خود به نام «خواهرانگی، اتحاد سیاسی میان زنان» نوشت:
«نژادگرایی، یکی از موانع مهم در مسیر اتحاد زنان است. ایدئولوژی خواهری اخیری که توسط کنشگران فمینیست معاصر تعریف شد، نشان داد که زنان سفید، تبعیضها، بهرهکشیها و ستمی را که به زنان از نژادهای مختلف روا داشته میشود، به رسمیت نمیشناسند و همین موجب شده تا این دوگروه نتوانند با یکدیگر، دغدغههای سیاسی مشترک داشته باشند».
#فاشیسم #نژاد #طبقه
▪️منبع: intersectionalwriting
@bidarzani
اگر امروز ما از اینترسکشنالیتی، درهم تنیدگی ستمها و تبعیضها حرف میزنیم، اگر از تاثیر و تاثر جنسیت، نژاد و طبقه میگوییم، روی شانههای بزرگانی همچون بل هوکس ایستادهایم. او نویسنده و فمینیست آمریکایی بود که از جمله مهمترین متون را دربارهی تجربهی زیستهی مردم به حاشیه رانده شده در جامعهی آمریکا نوشت و از ضرورت مبارزه با نژادپرستی، نابرابری طبقاتی و تبعیض جنسیتی توامان حرف زد.
او نویسنده پرکار و پر تلاشی بود که بیش از ۳۰ کتاب و تعداد زیادی مقالههای دانشگاهی و ژورنالیستی منتشر کرد و در سخنرانیهای بسیاری حضور داشت.
بل هوکس در بخشی از مقالهی خود به نام «خواهرانگی، اتحاد سیاسی میان زنان» نوشت:
«نژادگرایی، یکی از موانع مهم در مسیر اتحاد زنان است. ایدئولوژی خواهری اخیری که توسط کنشگران فمینیست معاصر تعریف شد، نشان داد که زنان سفید، تبعیضها، بهرهکشیها و ستمی را که به زنان از نژادهای مختلف روا داشته میشود، به رسمیت نمیشناسند و همین موجب شده تا این دوگروه نتوانند با یکدیگر، دغدغههای سیاسی مشترک داشته باشند».
#فاشیسم #نژاد #طبقه
▪️منبع: intersectionalwriting
@bidarzani
🟣 بیاطلاعی از سرنوشت نوید کهنهپشی، فعال محیط زیست پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی
با وجود گذشت ۵۰ روز از بازداشت نوید کهنهپشی از اعضای #انجمن_سبزچیا مریوان توسط نیروهای امنیتی تاکنون از سرنوشت و محل نگهداری وی اطلاعی به دست نیامده است.
بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، علیرغم پیگیریهای مکرر خانواده این فعال محیط زیست به نهادهای امنیتی و مراجع قضایی شهر مریوان اما مسئولان امنیتی و قضایی تاکنون هیچ توضیحی در خصوص محل نگهداری و دلیل بازداشت وی ارائه ندادهاند.
#سرکوب_فعالان_محیط_زیست
@bidarzani
با وجود گذشت ۵۰ روز از بازداشت نوید کهنهپشی از اعضای #انجمن_سبزچیا مریوان توسط نیروهای امنیتی تاکنون از سرنوشت و محل نگهداری وی اطلاعی به دست نیامده است.
بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، علیرغم پیگیریهای مکرر خانواده این فعال محیط زیست به نهادهای امنیتی و مراجع قضایی شهر مریوان اما مسئولان امنیتی و قضایی تاکنون هیچ توضیحی در خصوص محل نگهداری و دلیل بازداشت وی ارائه ندادهاند.
#سرکوب_فعالان_محیط_زیست
@bidarzani
🟣 ۱۴۵ خانواده که طی ۴ دههی گذشته، شاهد اعدام و کشتار فرزندان و عزیزان خود بودند، نسبت به حکم اعدام «عباس دریس»، از معترضان آبان خونین ۹۸ در نیزار، واکنش نشان داده و مخالفت صریح خود را با حکم ارتجاعی و ضد انسانی اعدام، اعلام کردند.
«ما ۱۴۵خانواده داغدار ۴ دهه گذشته، ما که سالهاست طناب دار را زندگی کردهایم، ما که درد گلوله بر هر لبخندمان سایهای از غم افکنده، ما که آتش موشکها در آسمان را دیدهایم، ما درد از دست دادن، ما طعم مرگ را خوب میشناسیم. نمیخواهیم این طعم زهرآلود، مزهی زندگی کودکان #عباس_دریس باشد».
#نه_به_اعدام
@bidarzani
«ما ۱۴۵خانواده داغدار ۴ دهه گذشته، ما که سالهاست طناب دار را زندگی کردهایم، ما که درد گلوله بر هر لبخندمان سایهای از غم افکنده، ما که آتش موشکها در آسمان را دیدهایم، ما درد از دست دادن، ما طعم مرگ را خوب میشناسیم. نمیخواهیم این طعم زهرآلود، مزهی زندگی کودکان #عباس_دریس باشد».
#نه_به_اعدام
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 در راستای مابقی پروژههای امنیتی برنامه خبری ۲۰:۳۰، اینبار جهت تکذیب ضرب و شتم و بیهوشی #گوهر_عشقی در نزدیکی مزار فرزند کشتهی خود، ستار بهشتی، دست به ساخت مستندی جدید زدند.
یوسف سلامی، یکی از بازجو خبرنگارانی که در ساخت سایر پروندهسازیهای امنیتی و اعترافات اجباری از فعالان و معترضانْ دخیل بودند، دادخواهی و ضرب و شتم گوهر عشقی را تکذیب کرد.
در این میان، «محبوبه رضایی» مادر دادخواه «پژمان قلیپور» یکی از معترضان جانباخته در آبان ۹۸ نسبت به پوشالی بودن این مستند و عدم حق دسترسی خانوادهها به دوربینهای مداربسته نوشت: «شما که توی هر کوچه و خیابان، دوربینهای حرفهای دارید، پس چرا وقتی دو ساله فریاد میزنم که دوربینی که موقع کشتن بچهام، بالای سرش بوده رو نشونم بدید، میگید دوربین سوخته بوده؟ وجود دارید فیلم دوربینهای ۲۶ آبان ۹۸ نشون بدید تا مردم ببینند که چند تا خانواده همون شب نابود شدند».
▪️طی دو سال گذشته، تقاضای خانوادههای معترضان جانباخته و مادران دادخواه آبان ۹۸، جهت بازرسی دوربینهای مداربسته شهری و روستایی و شناسایی عاملان تیراندازی به عزیزان خود، همواره با پاسخ منفی از سوی سازمانهای ذیربط همراه شده است.
روند مانیتوریزه کردن فضاهای شهری و حق انحصاری حاکمیت در دسترسی به تصاویر دوربینهای مداربسته، تضییع حق مردمی است که معیشت و حقوق اساسی زندگیشان با وجود بودجههای امنیتیسازی حداکثری شهرها و مناطق از آنان سلب شده است.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
یوسف سلامی، یکی از بازجو خبرنگارانی که در ساخت سایر پروندهسازیهای امنیتی و اعترافات اجباری از فعالان و معترضانْ دخیل بودند، دادخواهی و ضرب و شتم گوهر عشقی را تکذیب کرد.
در این میان، «محبوبه رضایی» مادر دادخواه «پژمان قلیپور» یکی از معترضان جانباخته در آبان ۹۸ نسبت به پوشالی بودن این مستند و عدم حق دسترسی خانوادهها به دوربینهای مداربسته نوشت: «شما که توی هر کوچه و خیابان، دوربینهای حرفهای دارید، پس چرا وقتی دو ساله فریاد میزنم که دوربینی که موقع کشتن بچهام، بالای سرش بوده رو نشونم بدید، میگید دوربین سوخته بوده؟ وجود دارید فیلم دوربینهای ۲۶ آبان ۹۸ نشون بدید تا مردم ببینند که چند تا خانواده همون شب نابود شدند».
▪️طی دو سال گذشته، تقاضای خانوادههای معترضان جانباخته و مادران دادخواه آبان ۹۸، جهت بازرسی دوربینهای مداربسته شهری و روستایی و شناسایی عاملان تیراندازی به عزیزان خود، همواره با پاسخ منفی از سوی سازمانهای ذیربط همراه شده است.
روند مانیتوریزه کردن فضاهای شهری و حق انحصاری حاکمیت در دسترسی به تصاویر دوربینهای مداربسته، تضییع حق مردمی است که معیشت و حقوق اساسی زندگیشان با وجود بودجههای امنیتیسازی حداکثری شهرها و مناطق از آنان سلب شده است.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
Forwarded from ديدبان آزار
🔹️تعدادی از داوطلبان در کردستان، پوسترهای دیدبان آزار را به کوردی ترجمه کردهاند تا در اماکن عمومی نصب کنند.
🔹️جملات روی پوسترها از روایات زنانی که در طی چند سال اخیر تجربههای خود را از آزار خیابانی در سایت دیدبان آزار ثبت یا به صفحه ارسال کردهاند، انتخاب شده است.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔹️جملات روی پوسترها از روایات زنانی که در طی چند سال اخیر تجربههای خود را از آزار خیابانی در سایت دیدبان آزار ثبت یا به صفحه ارسال کردهاند، انتخاب شده است.
#دیدبان_آزار
@harasswatch