بيدارزنى
4.35K subscribers
5.43K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
🟣 از ترس تا فرصت‌طلبی

📌 نگاهی به مواجهه‌ی برخی معلمان با مطالبات خود

✍🏽 جعفر ابراهیمی

اولین و ابتدایی‌ترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی، شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کم‌حرف نباشد، اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت می‌کنند و از ظلم و ستم بر خود سخن می‌رانند.
در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد نیمی از شاکیان سر در گریبان می‌کنند و گلایه‌ها یادشان می‌رود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند نامه‌ای که هیچ خطری برایشان ندارد این نهایت ترس و محافظه‌کاری این دست از معلمان است و نشان می‌دهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعت‌پذیری را وارد نظام آموزشی نموده است این دسته از معلمان فقط #نق می‌زنند و اصلا نباید روی شکایت‌های آنان حساب باز کرد.
جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهره‌مند گردند.
تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانش‌آموزان هم بد عمل می‌کنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش می‌کنند در مقابل دانش‌آموزان #قلدری می‌کنند و سعی می‌کنند در کلاس اگر زورشان برسد دانش‌آموزان را #رام و مطیع خود کنند اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند و جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نق زدن همیشه دست پر را دارند نمونه‌هایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد می‌آورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده‌باشند که حقوق یک #کارگر نگون‌بخت هم‌سطح آقای یا خانم معلم است آه و ناله سر می‌دهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفته‌اند.
این دسته از معلمان آنقدر ترس‌زده هستند که حتی جرات نمی‌کنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و می‌گویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است. سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد از روی غرور و خودخواهی می‌گویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبه‌گری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی می‌ماند.

به نظر می‌رسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمه‌کارآمد و ... آگاه نباشد معلمان نق زنی که دیگران را همراهی نمی‌کنند ناآگاه نیستند یا فرصت‌طلبند یا ترسو و محافظه‌کار هستند.

معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهی‌بخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نق‌زدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند آنها باید بدانند که می‌توانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.

اما معلمان فرصت‌طلب خطرناکند. آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح می‌دهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند و سخت می‌شود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر می‌دهند و با بی‌عملی خود ناامیدی را به جمع منتقل می‌کنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود.
اما با ترویج مطالبه‌گری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصت‌طلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمی‌گردد مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکل‌یابی مستقل.

هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد باید با خود صادق باشیم اگر در تقسیم‌بندی فوق رویکردمان فرصت‌طلبی و خوشه‌چینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبه‌گری می‌ترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان داده‌است آنجا که می‌گوید : همه‌اش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان می‌ریزد.



@kahimeh
@bidarzani
🟣 ۱۷ شهریور، سومین سالروز اعدام سه زندانی سیاسی کرد به‌نام‌های «رامین حسین پناهی» و «زانیار» و «لقمان مرادی» است. کسانی که در لیست ناپدیدشدگان قهری قرار می‌گیرند.

طی دو روز گذشته، نهالی در آستانه‌ی سومین سالگرد آنان از سوی «دایه شریفه» مادر رامین حسین‌پناهی با ذکر نام دیگر جان‌باختگانی نظیر صباح حسین‌پناهی و حامد سیف پناهی کاشته شد. در سه سال گذشته خانواده‌ی پناهی و مرادی از مزار و محل دفن فرزندان خود نیز محروم بودند.

▪️(عکس آرشیوی) از برگزاری مراسم رامین حسین‌پناهی، زانیار و لقمان مرادی

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 دادگاه عالی مکزیک از حق سقط جنین، «جرم‌زدایی» کرد

بنا بر خبرگزاری رویترز، روز سه‌شنبه ۷ سپتامبر، دادگاه عالی مکزیک اعلام کرد که تعیین مجازات برای سقط جنین، خلاف قانون اساسی است. این تصمیم در دومین کشور بزرگ کاتولیک جهان بدان معناست که دیگر دادگاه‌ها نمی‌توانند پرونده‌های سقط جنین را تحت تعقیب قرار دهند.

آرتورو زالدیوار، رئیس دادگاه عالی مکزیک، این تصمیم را «لحظه‌ای مهم» برای همه زنان، به‌ویژه آسیب پذیرترین زنان توصیف کرد.

▪️صدها زن عمدتا فقیر مکزیکی، به‌دلیل سقط‌جنین تحت تعقیب قرار گرفته‌اند، در حالی که حداقل ده‌ها نفر از آنان همچنان در زندان هستند.

این موفقیت، مرهون آگاهی‌رسانی و فشارهای گروه‌های فعالان زنان در ماه‌های گذشته است. در این مدت، جنبش فمینیستی متحدی در مکزیک به خیابان‌ها آمد تا تغییرات را اعمال کنند. از جمله درخواست برای پایان دادن به قوانین ضد سقط‌جنین در کتابهای درسی که سیاست‌های کنترل بدن زنان را در نهادینه کرده است.

پس از اعلام رای، در تظاهراتی در سالتیلو پایتخت ایالت کوآهویلا، زنانی که ماسک و لباس‌های سبز پوشیده بودند، یکدیگر را در آغوش گرفته و فریاد زدند: «سقط جنین دیگر جنایت نیست».

مکزیک با جمعیتی در حدود ۱۰۰ میلیون کاتولیک، پس از برزیل بزرگترین کشور اکثریت کاتولیک است. کلیسای کاتولیک با هر گونه روش سقط جنین مخالف است.

#حق_سقط_جنین
#حق_باروری_آگاهانه

@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 یک روز پس از تظاهرات گسترده‌ی زنان در هرات، کابل، مزارشریف و بلخ، امروز تجمع اعتراضی در بدخشان شکل گرفت.
زنان بدخشان علی‌رغم سرکوب و ضرب و شتم توسط نیروهای تروریستی طالبان، شعار آزادی سر دادند و خواهان پایان یافتن ارتجاع هستند.

#زنان_حذف_شدنی_نیستند
#افغانستان #علیه_طالبان

@bidarzani
🟣 احضار #جعفر_ابراهیمی ، بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به دادسرای ناحیه ۲ کرج

امروز ۱۷ شهریور جعفر ابراهیمی جهت آخرین دفاع به دادسرای ناحیه ۲ کرج احضار شد. #حسین_تاج وکیل این فعال صنفی در توییتر خود ضمن اعلام این خبر گفته است اتهامات جدیدی به موکلش ابلاغ شده و میزان قرار وثیقه از صد میلیون به چهارصد میلیون افزایش یافته‌است.

لازم به ذکر است جعفر ابراهیمی هم‌زمان با چهلم جانباختگان آبان ۹۸ در بهشت سکینه کرج دستگیر شد و پس از یک ماه انفرادی در بند اطلاعات در زندان گوهردشت با قید وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شده‌بود. اتهامات طرح شده در ارتباط با این دستگیری و یادداشت‌ها و فعالیت‌های صنفی وی بوده است.

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

@kashowra
@bidarzani
🟣 مصاحبه‌ی «محمدرضا فقیهی» از وکلای بازداشتی پس از آزادی با امتداد

از متن: «پس از این بررسی‌ها بود که به این نتیجه رسیدیم که مقام رهبری و اعضای ستاد مقابله با بیماری کرونا، بخصوص رئیس جمهور و وزیر بهداشت و درمان وقت در مظان این اتهام بوده و باید طرف شکایت قرار بگیرند. این مسئولین باید در جایگاه مسئولیت خود، تدابیر کافی برای حفاظت از جان مردم را اتخاذ می‌کردند، اما متاسفانه این مسئله رخ نداد و هر روز شاهد جان باختن شماری از هموطنان عزیزمان هستیم.

ظرف روزهای آینده از مشرق‌نیوز و عبدالرضا داوری شکایت می‌کنیم.

فقیهی در ادامه، همچنین ضمن اشاره به گزارشی در یکی از سایت‌های خبری تندروی اصولگرا، خاطرنشان کرد: متاسفانه در ماجرای بازداشت وکلا و فعالین مدنی در هفته‌های اخیر، سایت خبری مشرق نیوز، گزارشی کذب منتشر کرده و عبدالرضا داوری نیز اقدام به انتشار توئیتی کذب در این باره داشت. البته که به طور حتم، هم از این سایت خبری و هم از نامبرده به دلیل نشر اکاذیب و نسبت‌های ناروا و کذب در روزهای آینده طرح شکایت خواهیم کرد».


منبع: امتداد

ادامه‌ی متن در لینک زیر در دسترس است:

https://bit.ly/3l54F3b

@bidarzani
🟣 تجمع اعتراضی زنان افغانستانی ساکن مشهد و دیگر فعالان زنان، امروز پنج‌شنبه ۱۸ شهریورماه

#زنان_حذف_شدنی_نیستند
#علیه_طالبان

@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از اعتراضات روز چهارشنبه در کابل و نقش پیش‌رو و سدشکنِ #زنان_افغانستان در مبارزه با #طالبان



@Blackfishvoice
🟣 زنان،‌ طبقه و نژاد (بخش اول)

✍🏽 آنجلا دیویس

ترجمه: مهسا روژان

از متن: «آگاهی نوین در ارتباط با جنبش زنان در عصر حاضر، زنان زیادی را تشویق می‌کند تا از مردان خود بخواهند که در این کار خانگی آن‌ها را همراهی کنند. در حال حاضر، مردان بیشتری با همسران‌شان در کارهای خانه هم‌کاری می‌کنند و برخی‌شان هم حتا سهمی برابر در انجام این کارها به عهده می‌گیرند. ولی چند نفر از این مردان این‌طور فرض نمی‌کنند که کارِخانگی “کار زنان” است و افکارشان را از این فکر رها کرده‌اند؟ و چند نفر از مردان کارهای مربوط به تمیز کردن خانه را “کمک” به همسران‌شان نمی‌دانند؟

محوریت کارهای خانگی زنان در فرهنگ‌های پیش از سرمایه‌داری با تجربه‌ی شخصی من در سفری که در سال ۱۹۷٣ در دشت ماسایی داشتم برایم به تصویر کشیده شد. در یک جاده‌ی خاکیِ دورافتاده در تانزانیا من متوجه شدم که شش زن اهل ماسایی تخته‌های بسیار بزرگی را روی سرشان گذاشته و به شکلی مبهم تعادل خود را حفظ کرده بودند. دوست تانزانیایی من توضیح داد این زنان در حال حمل و نقل سقف یک خانه به دهکده‌ای جدید که در حال ساختنش هستند، می‌باشند.
در بین اهالی ماسایی، آن‌طور که من فهمیدم، زنان مسئول تمام امورات خانه بودند که این شامل ساخت و ساز خانه برای مردم کوچ نشین خود که اغلب اوقات در حال جابه‌جایی بودند نیز می‌شد. تا جایی که به زنان ماسایی مربوط می‌شود کار خانه نه تنها شامل شستن، پختن، بچه‌داری، خیاطی و … است، بلکه خانه‌سازی را هم شامل می‌شود. همان قدر که کار پرورش دام که مردان انجام می‌دهند مهم است، “خانه‌داری” زنان نسبت به خدمات اقتصادی مردان نه کمتر مولد است و نه کمتر مهم.
در این دوران پیش از سرمایه‌داری، در اقتصاد کوچ‌نشینی ماسایی کارِخانگی زنان برای اقتصاد به اندازه‌ی کار پرورش دام مردان اهمیت دارد. زنان به عنوان تولید کننده از یک موقعیت به همان نسبت مهم اجتماعی برخوردار هستند. از سوی دیگر در جوامع سرمایه‌داری پیش رفته، کارخانگی زنان خانه‌دار که جنبه‌ی خدماتی دارد و آن‌ها به ندرت قادر به ارائه‌ی شاهدی ملموس برای آن کارشان هستند، موقعیت اجتماعی زنان را به طور عموم تنزل می‌دهد. با توجه به تمام این‌ها طبق ایدئولوژی بورژوایی، زن خانه‌دار به همین سادگی خدمت کار دائمی شوهرش است».

منبع: نشریه هشت مارس


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3nhO2nU

@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 ویدئویی از تجمع اعتراضی مقابل سفارت پاکستان در اعتراض به حمایت پاکستان از طالبان و جنایت جنگی آن در روز گذشته

اين تجمع به خشونت كشيده شد و تعدادى از معترضان توسط نيروهاي امنيتى بازداشت شدند. ساعاتی بعد بنا بر خبر کانون مدافعان حقوق بشر، تمامی بازداشت شدگان، آزاد شدند.

#علیه_طالبان #علیه_ارتجاع

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 اینجا جایی است نزدیک آخر دنیا

روایت سپیده قلیان از بند نسوان زندان مرکزی بوشهر

بند نسوان زندان مرکزی بوشهر. سال گذشته و هنگامی که به این زندان تبعید شدم، می‌دانستم که با جهنمی فراموش‌شده مواجه خواهم شد، اما سبعیت جاری در این زندان حتی در خیالاتم هم نمی‌گنجید.

زنان زندانی این بند به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها و ضدانسانی‌ترین شرایط ممکن نگهداری می‌شوند. هر طور که می‌توانستم و به هر جا که می‌شناختم از وحشت و توحش این زندان نوشتم و گفتم؛ شبیه ایستادن در میان چهاردیوار از جنس سنگ و فریاد زدن، اما این‌بار می‌خواهم رو به کسانی از رنج‌های زنان زندانی در بوشهر حرف بزنم که گوشی برای شنیدن دارند، جانشان از ظلم به لب آمده و در مقابل خشونت بی‌تفاوت نیستند. این گزارش (با اسامی مستعار)، صحنه‌هایی کوتاه از شرایطی است که زنان زندانی بوشهر در آن زیست می‌کنند.
١) زهرا زن افغانستانی با فرزندش از دست طالبان و مرگ گریخته و حالا در مراسم تدفین نمادینی که زندان‌بانان ترتیب داده‌اند، در هواخوری زندان مرکزی بوشهر ایستاده است. از دید زندان‌بانان احمد که در آغوش مادر راهی زندان شده، حرام‌زاده است. کودکِ زهرا در هواخوری بند نسوان، به دستور مسئول اندزرگاه کفن‌پیچ شده؛ تنها برای اینکه احمد بترسد و شب زودتر بخوابد. زهرا بهت زده است و به محض درآوردن فرزندش از کفن به سویش حمله می‌کند، پسر را کتک می‌زند و می‌گوید خودم ادبش می‌کنم. لطفا شما کاری با او نداشته باشید.

٢) مسئول بند تشخیص داده که پوشیدن لباس زیر باید اجباری باشد. مائده امتناع می‌کند و نمی‌خواهد روز و شب سوتین تنش باشد. مددکار فعلی بند برای تنبیه او همه زنان زندانی را مجبور به تحویل لباس زیرشان می‌کند. او زنان زندانی را فاحشه‌های شهر خطاب می‌کند و تهدید می‌کند که اگر لباس‌های زیرشان را تحویل ندهند، آنها را به زور از تنشان درمی‌آورد. در صف آمار و در مقابل چشمان وحشت‌زده‌ی سایر زنان زندانی لباس‌های مائده را (تنها به جرم درنیاوردن لباس زیر) پاره کردند. تاوان امتناع مائده همچنان ادامه داشت. در صف آمار همه را مجبور کردند، لباس‌های زیر را در آورند و سوتین و شورت را در کیسه زباله‌ای که در دست مددکار بود بگذارند. بعد از آن روز هفته‌ها پوشیدن لباس زیر ممنوع شد، حتی در زمان عادت ماهیانه.
۳) حمام رفتن زندانیان در زندان بوشهر ساعت‌های مشخصی دارد. سحر خارج از ساعت مقرر حمام کرده و حالا به همین جرم باید در وسط هواخوری به دست مسئول بند «پاک شود». مسئول بند سحر را در هواخوری لخت می‌کند، با همکاری مدد کار بند با شلنگ و آب معدنی غسل می‌دهد و بقیه‌ی زندانیان را وادار می‌کنند که صحنه را تماشا کنند و او را هو کنند. اگر کسی نگاهش را بدزدد از حق تلفن محروم خواهد شد. ده‌ها چشم، خشمگین و حیرت‌زده به تن عریان و لرزان زن خیره شده‌ایم. هر کدام فکر می‌کنیم چقدر تنها و بی‌پناهیم.

۴) قانون حجاب اجباری برای زنان زندانی بوشهر، در سطحی فراتر از آنچه‌که در برخی زندان‌ها مرسوم است، اجرا می‌شود. چادر و پوشش کامل در صف آمار و راهرو و هواخوری اجباری‌ است. زن زندانی در هر جایی جز تخت خواب باید حجاب داشته باشد.

۵) آمنه از بازداشتگاه برمی‌گردد. چند باری است باوجود تمام‌شدن مراحل تحقیق و بازجویی به مراکز تحقیق منتقل می‌شود اما نه برای سوال و جواب. او را با هماهنگی مسئول بند برای ارائه خدمات جنسی به ماموران تحویل می‌دهند. اینجا با هماهنگی مسئول بند خیلی کارها انجام می‌شود، مثل فرستادن زنانی که از طرف خانواده حمایت مالی نمی‌شوند، نزد زندانی‌های مرد بند مالی و صیغه موقت آنها.
این فقط پنج مورد از ٢٠ موردی است که تاکنون در رابطه با بند نسوان زندان بوشهر، کتبی و شفاهی به مسئولان اعلام کرده‌ام و پاسخی جز سکوت گورستانی نگرفته‌ام. هرکسی هم که اعتراض کند، تشدید شکنجه‌ها کَمینش را می‌کشد؛ تهدید به معاینه‌ی آلت تناسلی در برابر تمام پرنسل و زندانی‌ها، ضرب و شتم زندانی، قرنطینه‌ی زندانی، آوردن گارد و شکنجه و تعرض، قطعی تلفن، ملاقات و لغو مرخصی.
در سیاه‌چال بوشهر هرگونه سرپیچی و سرکشی از اوامر خشن و غیرانسانی اداره‌کنندگان زندان برابر است با مچاله‌شدن بیشتر و بیشتر در این برزخ که نه صدایی به بیرون دارد و نه چهره‌ای.


@RadioZamaneh
@bidarzani
در چنین روزی، ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، #سحر_خدایاری، یکی از هواداران تیم فوتبال استقلال تهران در بیست و نه سالگی و در نتیجه صدمات ناشی از خودسوزی درگذشت. او پس از فشارهای ناشی از بازداشت در زندان #قرچک ورامین و آگاهی از حکم شش ماه زندان به دلیل تلاش برای حضور در استادیوم، در مقابل دادگاه تهران دست به خودسوزی زد. این واقعه واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت و او لقب #دختر_آبی گرفت.
یک ماه بعد از آن و در ادامه تلاش‌هایی که برای ورود زنان به استادیوم صورت گرفت و همینطور تهدید فدراسیون جهانی فوتبال، عده‌ای از زنان برای اولین بار به شکل رسمی به عنوان تماشاگر بازی ایران و کامبوج به استادیوم آزادی تهران راه یافتند. گروهی از این زنان شعارهایی به یاد سحر خدایاری سردادند که با برخورد ماموران انتظامی مواجه شد.

@TarTaKar
@bidarzani
بيدارزنى
🟣 زنان،‌ طبقه و نژاد (بخش اول) ✍🏽 آنجلا دیویس ترجمه: مهسا روژان از متن: «آگاهی نوین در ارتباط با جنبش زنان در عصر حاضر، زنان زیادی را تشویق می‌کند تا از مردان خود بخواهند که در این کار خانگی آن‌ها را همراهی کنند. در حال حاضر، مردان بیشتری با همسران‌شان…
🟣 زنان،‌ طبقه و نژاد (بخش دوم)

✍🏽 آنجلا دیویس

ترجمه: مهسا روژان

از متن: «کارگران خانگی در طول بیش از پنجاه سال تلاش برای سازمان‌دهی، سعی کرده‌اند که با رد کردن نقش جایگزین زن خانه‌دار بودن، تعریف دوباره‌ای از کار خود ارائه دهند. وظایف زن خانه‌دار پایان‌ناپذیر و تعریف نشده هستند. 

کارگران خانگی از همان ابتدا خواهان شرحی روشن از کاری که قرار است انجام دهند هستند. خود اسم یکی از اتحادیه‌های اصلی امروزی کارگران خانگی ـ متخصصین خانه‌داری امریکا ـ تأکید دارد که چنین عملکردی به عنوان جایگزین زن خانه‌دار، که کارش “فقط خانه‌داری” است را قبول ندارد. تا زمانی که کارگران خانگی زیر سایه‌ی نقش زن خانه‌دار بایستند، دست‌مزد گرفتن آن‌ها که بیشتر شکل “مستمری” زن خانه‌دار را دارد تا چک حقوقی کارگر، ادامه خواهد داشت. به نظر کمیته‌ی ملی استخدام در کارِخانگی، درآمد میانگین متخصص خانه‌داری که تمام وقت کار می‌کرد به طور متوسط تنها ۲۷٣۲ دلار در سال ۱۹۷۶ بود که از این بین، دو سوم آن‌ها زیر ۲۰۰۰ دلار درآمد داشتند. هرچند کارگران خانگی برای چندین سال بود که تحت پوشش قانون پرداخت استاندارد حداقل دست‌مزد بودند، ولی در سال ۱۹۷۶ هنوز ۴۰ درصد از آن‌ها زیر این حد استاندارد قانونی حقوق می‌گرفتند. جنبش دست‌مزد به کارِخانگی تصور می‌کرد که اگر زنان به خاطر خانه‌دار بودن‌شان دست‌مزد می‌گرفتند، بنابراین از موقعیت اجتماعی بهتری برخوردار می‌شدند. مبارزات گذشته کارگران حقوق بگیر خانگی که شرایط‌شان از هر گروه دیگری از کارگران در نظام سرمایه‌داری بدتر است، حکایت متفاوتی را بیان می‌کند.

ولی اگر زنان بخواهند خانه را ترک کنند، کجا باید بروند؟ چگونه با زنان دیگر متحد خواهند شد؟ آیا واقعا زنان خانه‌های خود را ترک خواهند کرد تا این که علیه کارِخانگی! اعتراض کنند و نه به منظور دیگری؟ آیا واقع گرایانه‌تر نیست اگر از زنان خواسته شود تا در جستجوی کار بیرون از خانه ـ یا حد اقل برای شرکت در یک کمپین گسترده برای دستیابی زنان به شغل مناسب ـ “خانه را ترک” کنند؟ شکی نیست که کار کردن تحت شرایط سرمایه‌داری کاری ستم‌گرانه است، شکی نیست که غیرخلاق و بیگانه کننده است، اما هنوز هم این حقیقت پابرجا است که در همین کار است که زنان می‌توانند با خواهران و برادران خود متحد شوند تا بتوانند که تولید سرمایه‌داری را به چالش بکشند».

منبع: نشریه هشت مارس

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3tsqyxj


@bidarzani