بيدارزنى
4.36K subscribers
5.45K photos
1.25K videos
176 files
4.23K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
ولی خداکرمی، دادستان عمومی و انقلاب سردشت خبر از بازجویی قاتل زن جوان سردشتی داد.
این زن ۲۲ ساله به نام سونیا که مادر پسری شش ساله بود، ۲۳ دی‌ سال جاری به دست برادر و پسرعمویش به قتل رسید. دادستان عمومی و انقلاب سردشت گفت برادر او در بازجویی‌های اولیه اعلام کرد که در روز حادثه با خواهرش درگیری لفظی داشته و دیگر او را ندیده اما بعد از بازجویی‌های زیاد و فنی بالاخره به قتل خواهرش اعتراف کرد.
خداکرمی گفته است که متهم با «انگیزه ناموسی» با خواهر خود درگیری لفظی پیدا کرده و در نهایت با زدن یک میله آهنی به سر خواهرش، او را به قتل رسانده و جنازه را در چاهی کنار رودخانه زاب نزدیک شهر نلاس انداخته است.

دادستان عمومی و انقلاب سردشت از جدیت و قاطعیت دستگاه قضایی در برخورد با اشخاصی که اقدام به اخلال در نظم عمومی جامعه از طریق ارتکاب بزه می شوند خبر داده است.

#زن_کشی
#قتل_ناموسی


@bidarzani
@RadioZamaneh
🟣 تجارت مرگ – زنان آرزم


از متن: «ایمنی‌گله»ای یعنی در گرداب و غبار سیاه درد، رنج و مرگ غوطه خوردن: مستاصل، ناتوان، بی پول و بی‌امید، پشت در بیمارستان‌ها، در صف پزشک، دارو و درمان و یا از همه بدتر در صف انجام کفن و دفن عزیزی در گورستان. «ایمنی‌گله»ای یعنی عبور از «مرگ گله»ای. «ایمنی‌گله»ای یعنی هنوز دو هفته سیاه فاجعه در پیش رو داریم تا به پیک پنجم بیماری برسیم و خبر موجی هولناک‌تر را در پاییز نویدمان می‌دهند.  و چه راحت؛ کسانی این سناریو برای گذر از کرونا را برایمان رقم زدند که به راستی ما را «گله»‌ای و «رمه»ای بیش نمی‌بینند.

من سکوت نخواهم کرد. من ِ همراه بیمار، قمه بر روی پرستار نمی‌کشم، منِ بیمار، خستگی کادر درمان را تاب می‌آورم، حتا خطاهای انسانی و طبیعی او را به دلیل کار در چنین جهنمی  می‌بخشم، همان‌گونه که او بیتابی و درد مرا تاب می‌آورد و با مهربانی و همدلی‌اش مرهمی بر دردم بوده و است. ما دست هم را می‌گیریم و علیه این جنایتی که برای ما رقم زده و می‌زنند فریاد برخواهیم آورد؛ نمی‌گذاریم مرگ برای ما عادی شود، این جان‌های عزیز عددهای سه رقمی «پانصد» و «ششصد» ضرب در سه نیستند، بیش از هزار و پانصد نفر انسان‌اند که  نباید بمیرند، اما هر روزه برای سود جانیان، در تجارت آنان جان  خود را از دست می‌دهند.  آنان که مرگ را برایمان رقم زده‌اند، باید مجازات شوند.

#قتل_عام_سیستماتیک

#کرونا

#واکسیناسیون_فوری_استاندارد_سراسری

#دوز_تکمیلی_سوم_با_واکسن_استاندارد_و_مرغوب

 زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان، دوم شهریور ١۴٠٠)

منبع: اخبار روز

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:


https://bit.ly/3muqHPl

@AkhbarRouz
@bidarzani
🟣 قربانی کودک همسری؛ همسرش سر بریده او را در شهر چرخاند


امروز شنبه ۱۶ بهمن‌ماه، یک دختر نوجوان ۱۷ ساله در اهواز، با انگیزه ناموسی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید. در این رابطه ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شده که در آن فرد قاتل، سر بریده همسرش را مقابل چشمان مردم در شهر می‌چرخاند. بنابر این گزارش، ساعت ۱۵ امروز مرد جوانی در میدان کسایی خشیار اهواز سر بریده همسرش را برای چند لحظه در مقابل مردم به نمایش گذاشت و سپس از آن مکان متواری شد.

به‌گزارش هرانا، پس از گزارش این جنایت، ماموران پلیس در صحنه با پیکر دختر ۱۷ ساله ای مواجه شدند که داخل یک خانه سرش از بدن جدا شده و جسد وی در مکان دیگری رها شده بود. تحقیقات بیشتر نشان داد، دختر جوان پس از فرار به ترکیه توسط همسرش به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادرهمسرش که هر ۲ پسر عموی او بودند به قتل رسیده است.

⚪️ فاجعه‌ی زن‌کشی و روند عادی‌سازی از آن تا جایی پیش رفته است که شنیع‌ترین جنایات وارد آمده علیه زنان، نظیر خشونت و قتل هر روزانه‌ی زنان، بریدن سر با داس و چرخاندن در شهر نیز کم‌کم به تیتری ثابت بدل می‌شود. در چنین گستره‌ای از وضع قوانین نابرابر و جنسیت‌زده، ماهیت ضد زن حاکمیت و تخصیص بودجه‌های کلان جهت پروپگاندای «ناموس انگاری زنان» و‌ «غیرت مردانه»، تنها خشونت علیه زنان ارتقا پیدا کرده و صورت دهشتناک‌تری به خود خواهد گرفت. چرا که‌ «رومینا»های سر بریده شده، تنها در هویت و نام شهرشان متفاوت هستند.


▪️ما از بازنشر تصویرِ مثله‌سازی بدن این کودک به‌دست همسرش، خودداری می‌کنیم.

#قتل_های_ناموسی #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت


@bidarzani
🔶 توقیف خبرگزاری رکنا در پی انتشار فیلم قاتلی با سر بریده همسرش


هیات نظارت بر مطبوعات ایران با اکثریت آرا رای به توقیف پایگاه خبری «رکنا» داد و گفت، پرونده را به دادگاه مطبوعات ارسال خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، هیات نظارت بر مطبوعات ‌به دلیل انتشار فیلم قتل زن ۱۷ ساله در اهواز رای به توقیف رکنا داده است.
یک مرد جوان اهوازی روز گذشته ۱۶ بهمن (۵ فوریه) همسرش را به قتل رساند و سر بریده شده او را با خوشحالی در خیابانی در این شهر چرخاند. خبرگزاری رکنا از این حادثه دهشتناک گزارش و تصویر منتشر کرده بود.
هیات نظارت بر مطبوعات می‌گوید در پاسخ به مطالبات به‌حق مردمی برای جلوگیری از انتشار تصاویر خشونت‌آمیز و مغایر با سلامت روانی جامعه، پایگاه خبری "رکنا" توقیف شد.
مدیر مسئول رکنا می‌گوید این ویدئو پیش از انتشار در تلگرام پخش شده بود.

#قتل_ناموسی #زن_کشی

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 طی سه روز گذشته، در کنار بهت و وحشت جمعی از یک فاجعه‌ی دیگر قتل ناموسی زنان، شاهد تایید و تقویت ریشه‌های خشونت علیه زنان از طیف‌های مختلف نیز بودیم.

مورد اول، مهر تایید همیشگی بر «غیرت مردانه»‌ی سه‌گانه‌ی «همسر، پدر، عمو»ی #مونا_حیدری و پاک کردن صورت مسئله‌ی جنایت، از سوی حاکمیت و رسانه‌های وابسته به آن بود. در گزارش منتشر شده از خبرگزاری فارس، مثله‌سازی تن این کودک، ذیل «خدشه‌دار شدن غیرت همسر» جا زده شد و پدر این کودک نیز از «صدور گواهی رشد از دادگاه» برای روادید عقد و ‌ازدواج او در ۱۲ سالگی گفت. نشریه‌ی سازندگی متعلق به‌طیف اصلاح‌طلب با مدیر مسئولی «محمد قوچانی»، بریدن سر یک کودک‌همسر و کودک مادرِ تحت خشونت را «عشق کور» نامید تا علاوه بر سیاسی‌زدایی از روند قانونی گستره‌ی اعمال خشونت علیه زنان، تمامی این فاجعه‌ی هولناک را به «هیجانات یک شوهر عاشق» تقلیل دهد. در این بین، رسته‌ی سومی با اتکا بر قومیتی خواندن سطح زن‌کشی، باز هم چشم خود را بر گستردگی خشونت علیه زنان بستند و با رویکردی فاشیستی، تقاطعِ جنسیت، اتنیک، طبقه و نژاد را نادیده گرفتند. این همان دیدگاهی است که سایر زن‌کشی‌ها در کلان‌شهرها را این‌بار با تکیه بر «غیرت مردانه‌ی یک مرد فارس» فهم و معنا می‌کند.

▪️طی ساعات گذشته، یکی از آخرین تصاویر مونا حیدری در ترکیه منتشر شده است. او در کنار پدر خود به آرامش رسیده است و چهره‌اش خندان است، چرا که از زبان پدر خود، صحبت‌هایی مبنی بر حمایت و پایان خشونت خانگی را شنیده است. او از عمق جنایت آتی عمو، همسر و پدر خود بی‌اطلاع است. رنج منجمد شده در این تصویر، ستم‌های تقاطعی تحمیل شده بر زیست این کودک و وجود بی‌پناهی حتی در جغرافیایی دیگر، بسیار ویران‌گر است. آیا مکتوب کردن نگاه فروغ فرخزاد، خشم ما از انتخاب و ادای واژگان را تسهیل خواهد کرد؟

«من از جهان بی‌تفاوتی فکرها و حرف‌ها و صداها می‌آیم

و این جهان به لانه‌ی مارانْ مانند است

و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ست

که همچنان که تو را می‌بوسند

در ذهن خود طناب دار تو را می بافند...



#زن_کشی #قتل_ناموسی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت

@bidarzani
📌 «آنها که مانده‌اند استقامت‌ می‌کنند و استقامت، نَفَس طولانی‌ می‌خواهد»

🟣 گفتگو با «پرستو فروهر» درباره فصل دادخواهی قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷

🟡 (پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران)


#بیدارزنی: قتل‌های سیاسی سیستماتیک نویسندگان و روشنفکران در ایران طی دهه‌های پنجاه، شصت و هفتاد شمسی در داخل یا خارج ایران که گاهی با خونبارترین شکل ممکن و اغلب با عاملیت وزارت اطلاعات انجام می‌شد، ابعاد بسیط و مبهمی دارد؛ از تعداد این قتل‌ها گرفته تا شیوه اعمال و دلایل احتمالی آن. اما قتل‌های سیاسی با کاردآجین کردن #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر در یکم آذرماه ۱۳۷۷ و ربودن و خفه کردن #محمد_مختاری در ۱۲ آذرماه و #محمدجعفر_پوینده در ۱۸ آذرماه شکل دیگری به خود گرفت. نه به دلیل شیوه جنایت، یا مکان یا عاملیت آن بلکه به دلیل آن چه حکومت در نهایت آن‌ها را به عنوان قتل سیاسی توسط نهاد ذیل خود پذیرفت. هر چند این پذیرش با عنوان «نیروهای خودسر» بود و تنها به چند نفری که عامل بودند ختم شد و در نهایت هیچ‌گاه آمرین قتل‌ها محاکمه نشدند، محاکمه‌ها در کل ناتمام ماند و در نهایت این خانواده‌های کشته‌شدگان و حامیان آنها بودند که بارها تهدید و زندانی شدند.

در این میان آذر ۷۷  آبستن فصل جدیدی از دادخواهی قتل‌های سیاسی در ایران شد. این فصل جدید دادخواهی چگونه شکل گرفت؟ چه شد که در میان همه این قتل‌های سیاسی، خانواده‌های کشته‌شدگان آذر ۷۷ پیام‌آوران حق دادخواهی در دهه هفتاد شدند؟ آنها چه مسیری را طی کردند و با دادخواهی در دوره‌های قبل و بعد از خود چه نسبتی دارند؟ برای  پاسخ به این سوالات با پرستو فروهر، دختر زنده‌یادان پروانه اسکندری و داریوش فروهر گفتگویی داشتیم تا نظرات ایشان را نسبت به روند دادخواهی در این مقطع زمانی جویا شویم.


از متن:

▪️__چه شد که در مقطع آذر ۷۷ توانستید حاکمیت را مجاب به موضع‌گیری کنید و این تبدیل به یک صدا شد؛ صدای هماهنگی که در جامعه مثل بمب ترکید و به هر حال واکنش‌های خیلی زیادی به دنبال داشت؟

▪️__ پرستو فروهر: خب، بیش از هر عاملی به شرایط سیاسی-اجتماعی وقوع این جنایت‌ها برمی‌گردد. واقع‌گرایانه که نگاه کنیم، تفاوت را می‌شود در واکنش اجتماعی و حتی واکنش اطرافیان قربانیان دید. مثلاً اگر به مراسم خاکسپاری پدر و مادر من نگاه کنید، که البته در مراسم دیگر قربانیان قتل‌های سیاسی پس از آن دو هم تکرار ‌شد، شاهد یک حضور اجتماعی گسترده در اعتراض به این جنایت‌ها هستیم، که اصلاً در قتل‌های پیش آن امکان بروز نیافت. قتل‌های سیاسی تا پیش از آن، هیچ واکنش اجتماعی‌ای در درون ایران در پی نداشتند؛ حتی گردهم‌آیی برای سوگواری در جمع‌های کوچک خانواده و اطرافیان مقتولان به شدت ممنوع شد و اغلب هم برگزار نشد. اعتراض‌ نتوانست ابعاد بیرونی به خود بگیرد...

اگرچه در آن زمان شبکه‌های مجازی به عنوان بدیلی برای رسانه‌های تحت سانسور وجود نداشتند ولی رادیوهای بیرون از کشور وجود داشتند و بلندگوی بخشی از اپوزوسیون بودند که در درون ایران، صدایش امکان بروز نمی‌یافت. به گزارش‌های این رادیوها در آن دوره که رجوع کنید، از همان ابتدا یک واکنش اعتراضی شدید را بازتاب داده‌اند. گزارش‌ها و گفتگوها پر از خشم و درد هستند و با یک وضوح بی‌سابقه، انگشت اتهام به سمت ساختار قدرت نشانه گرفته است. و این، شرایط اجتماعی دگرگون‌شده‌ای است که در بسترش قتل‌های سیاسی آذر ۷۷ اتفاق ‌افتاد و به چنان واکنش اعتراضی ‌انجامیدند. بدون این بستر اجتماعی، ما بازماندگان قربانیان، به هیچ وجه چنین امکان تاثیرگذاری و کانالیزه کردن اعتراض‌ها را نمی‌توانستیم داشته باشیم.
در آن روز، طبق گزارش بی‌بی‌سی بین‌المللی، پنجاه هزار نفر در مراسم حضور داشتند. مسافت بین مسجد فخرالدوله، سر فخرآباد تا میدان بهارستان، مملو از جمعیت بود و فضایی کاملاً اعتراضی حاکم بود، با آنکه به وضوح حس می‌شد که بسیاری از آدم‌ها می‌ترسند. این به نظر من نمایانگر یک سرمایه اجتماعی-اعتراضی بزرگ بود که از یک سو به حکومت نشان داد که در به پاشنه‌ی دیگری می‌چرخد. از سوی دیگر نیز دستمایه‌ای شد در درون جامعه برای اعتراض به قتل‌ها و پافشاری بر خواست دادخواهی. پس از آن روز هم، علیرغم موج ترس در میان مخالفان سیاسی و جامعه فرهنگی که با قتل‌های سیاسی بعد مجید شریف، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده- بسیار سنگین شده بود؛ با این همه وقتی به سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، یا گزارش‌هایی که داده شده، نگاه‌ می‌کنید، نشان‌دهنده ترس‌خوردگی صرف نیستند، بلکه با وجود التهاب و واهمه، نمایانگر اعتراض و خشمی فروخورده‌ است، که دارد سعی‌ می‌کند مجرای بروز پیدا کند. این مجرا را در پافشاری بر دادخواهی یافت. 


#جنبش_زنان_دادخواه #قتل_های_زنجیره‌ای


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43947


@bidarzani
سارا شادی‌‌فر با نامِ شناسنامه‌ای ( راضیه ) زن ۳۳ ساله و مادر دو فرزند نوجوان اواخر اسفند ۱۴۰۰ به دستِ برادر ۳۰ ساله‌‌اش در آمل به قتل رسید.
قتل در اواخر اسفند رخ داده و جسد تقریبا دو هفته بعد در عید نوروز پیدا شد. به دلیل وزن زیاد سارا و دشوار بودن دفن او به تنهایی، احتمال می‌رود کس دیگری هم در قتل همدست بوده. قبل از جنایت، برادر سارا به روابط او شک داشته. گفته شده دوستان برادر هم او را به ‏انجام جنایت تشویق کردند. خود قاتل بعد از قتل، انجام آن را با دوستش در میان گذاشته و همین به لو رفتن جنایت می‌انجامد‌.
آخرین مکالمه سارا و برادرش که به قتل منجر شده بر سر قصد خواهر برای مهاجرت به ترکیه بوده که با مخالفت برادر رو به رو شده. پدر و مادر سارا از هم جدا شده بودند. ‏خود سارا هم سابقه دو بار ازدواج ناموفق و جدایی داشته. خانواده سارا کاملا از شرایط زندگی او ناراضی بودند و به همین دلیل ممکن است قاتل با رضایت ولی دم(پدر) از مجازات معاف شود.


از حساب توئیتر میلاد پورعیسی


#زن_کشی #قتل_ناموسی #ارتجاع #خشونت_علیه_زنان #زن_ناموس_هیچکس_نیست


@Blackfishvoice