بيدارزنى
4.36K subscribers
5.4K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Video
📆امروز پنج شهریور چهاردمین سالگرد کمپین یک میلیون امضا علیه تغییر قوانین تبعض‌آمیز است

🔹گروه‎هایی از فعالان جنبش زنان پس از تجمع ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ (در ميدان هفت تير)، که در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان برگزار شده بود، بر آن شدند كه در ادامه‎ی پيگيری اهدافی که در قطعنامه آن تجمع اعلام شده بود و پس از بحث و بررسی‌های فراوان با حضور نمایندگانی از طیف‌های مختلف و در جهت تلاش براي تغيير قوانين ناعادلانه و زن‎ستيز در ايران، حركتي ‎جمعي و هدف‎مند (كمپين) را در دستور كار خود قرار دهند.

🔹کمپین یک میلیون امضا در حدود بیست شهر ایران (اصفهان، سنندج، تبریز، رشت، همدان، زاهدان، شیراز، همدان‌و ... ) فعال بود.

🔸کمپین یک میلیون امضا ابتدا با طرحی با امضاء ۵۴ نفر و پس از آن و در مدت کوتاهی با حمایت ۱۱۸ نفرکار خود را آغاز کرد.


🔺کمپین در صدد تغییر کدام قوانین بود؟

کمپین خواستار تغییر هر گونه قانون تبعیض‌آمیز علیه زنان است.

🔹از جمله مطالبات قانونی كه در يك جزوه آموزشی حقوقی، به زبان ساده تشريح شده بود:


🔸حقوق برابر برای زنان در ازدواج

🔸حق برابر در طلاق

🔸لغو قانون چند همسری و صیغه

🔸تغییر سن مسئولیت کیفری به ۱۸ سال برای دختران و پسران

🔸حق انتقال تابعیت زنان به فرزندان خود

🔸دیه برابر برای زنان

🔸حق ارث برای زنان

🔸اصلاح قوانین که تسهیل گر قتل‌های ناموسی است

🔸حق شهادت برابر

🔸کلیه موارد تعبیض آمیز قانون بر علیه زنان

#تاریخ_جنبش_زنان
#کمپین_یک_میلیون_امضا

@bidarzani
📢📢📢
#پیشخوان_خبر

🔹#کیوان_صمیمی در صفحه شخصی خود نوشته است که این تعویق با دستور قاضی پرونده و پس از ارائه درخواست عدم توانایی تحمل کیفر بر اساس مستندات پزشکی توسط وکیل، به صورت موقت صورت گرفته است. به گفته او، رییس اجرای احکام طی نامه‌ای وی را به سازمان پزشکی قانونی کشور که زیر نظر رئیس‌ قوه قضائیه است معرفی کرده و بر این اساس تا اعلام نظر نهایی پزشکی قانونی، حکم اجرا نخواهدشد.



🔹#کارگران_نیشکرهفت_تپه در هفتاد و سومین روز از اعتصابشان با تجمع در مقابل ساختمان فرمانداری شهر شوش خواستار رسیدگی به مطالباتشان شدند.



🔹گروهی از بازنشستگان اهواز در اعتراض به لحاظ نکردن سختی کار و عدم اجرای طرح همسان سازی در اداره تامین اجتماعی این شهرستان تجمع کردند.


🔹جمعی از رانندگان تاکسی مشهد در اعتراض به پایین بودن نرخ کرایه در خیابان احمد آباد این شهرستان تجمع کردند.


🔹#اردشیر_فناییان، شهروند بهایی روز سه‌شنبه ۲۸ مرداد با پایان ایام مرخصی به زندان سمنان بازگشت. آقای فناییان پیشتر توسط دادگاه انقلاب سمنان به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۱ سال تبعید به خاش و ۱ سال منع حضور در سمنان محکوم شد. این حکم در مرحله تجدیدنظر به ۶ سال زندان تقلیل یافت.


🔹#ژوزف_شهبازیان شهروند مسیحی پس از حدود دو ماه بازداشت با تودیع قرار وثیقه دو میلیارد تومانی آزاد شد. آقای شهبازیان در تاریخ ۱۰ تیرماه در یک مراسم کلیسای خانگی در منطقه یافت آباد تهران بازداشت شده بود.


🔹جمعی از مرغداران استان کردستان در اعتراض به عدم دسترسی به خوراک طیور با قیمت های مصوب و تخلفات سازمان صنعت، معدن و تجارت و سازمان جهاد کشاورزی تجمع کردند.

🔹گروهی از حواله‌داران شرکت خودروسازی آذویکوی تبریز در اعتراض بە عدم تحویل خودروهای ثبت نامی علیرغم گذشت دوسال در مقابل ساختمان استانداری آذربایجان شرقی تجمع کردند.


🔹 در ۲۴ ساعت گذشته ۱۱۹ نفر نیز بر اثر ابتلا به کرونا جان باخته‌اند. طبق آمار ارائه‌شده، مجموع جان‌باختگان بیماری کووید۱۹ در ایران اکنون به ۲۱ هزار و ۲۰ نفر رسیده است.


@bidarzani
بيدارزنى
دستور تخریب خانه‌های مستضعفان به دست بنیاد مستضعفان! با حکم صادر شده، بنیاد مستضعفان خود را مالک یک روستا در اهواز معرفی کرده و حالا درحال تخریب خانه‌های ۳۰۰ خانوار روستاست. اهالی می‌گویند برخی ساکنین به دلیل ایستادگی در مقابل تخریب خانه‌هایشان دستگیر شده‌اند…
🔺گزارش ميداني «شرق» از روستاي ابوالفضل كه با حكم تخليه روبه‌رو شد
دو راهی بنياد با مستضعفان

🔹لیلا مرگن: كار بنیاد مستضعفان از بازپس‌گیری كاخ مرمر و املاك خیابان فرشته، نیاوران، كوهك و... به شوره‌زارهای خوزستان رسیده است.

🔹روزی كه پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان، روی كار آمد، وعده داد كه اموال این مجموعه را پس می‌گیرد. او گفت اموال بنیاد متعلق به مستضعفان بوده و گلوگیر است و به دنبال اين اظهارنظر در اقدامي پسنديده شناسايی و بازپس‌گيری املاك بنياد مستضعفان را در دستور كار قرار داد. اما جاي تعجب است كه در ادامه از اقدامات به سراغ روستايی رفته كه ساكنان آن كشاورزان و كم‌بضاعتان هستند.

🔹ساكنان روستای ابوالفضل واقع در شهرك زردشت خبر از اقدامات بنیاد مستضعفان برای تخریب روستایشان داده‌‎اند؛ خبری كه با توجه به مواضع اولیه رئیس بنیاد مستضعفان، درباره حفظ حقوق مظلومان، باورش هم كمی سخت است. ساكنان روستای ابوالفضل كه در مجموع ۲۵ هكتار وسعت دارد، اسنادی در دست دارند كه نشان می‌دهد از سال ۶۴ تا ۷۰، بخشی از اهالی روستا از طریق طرح سلمان، آب كشاورزی برای كشت گندم و جو و سبزی و صیفی در اختیار داشته‌اند، اما بعد از تخریب كانال فرعی برای ساخت‌وساز شهرك زردشت، آبرسانی به آنها متوقف می‌شود.

🔹این سند نشان می‌دهد اهالی روستا سابقه‌ای نزدیك به سكونت ۴۰ ساله در محل دارند اما بنیاد مستضعفان خود را مالك زمین آنها معرفی كرده و مانع ارائه خدمات و كد روستایی به محل سكونتشان می‌شود.

🔹مهم‌ترین سؤال این روزهای مردم روستای ابوالفضل كه نزدیك به ۳۰۰ خانوار هستند، این است كه اگر وظیفه بنیاد مستضعفان رسیدگی به قشر محروم است، چه كسی محروم‌تر از ما؟ سیدیوسف موسوی، امام جماعت مسجد امیرالمؤمنین و نماینده اهالی این روستا، در گفت‌وگو با «شرق» می‌گوید: «بنیاد مستضعفان در كل ایران زمین دارد. ویلاهایی در تهران و جاهای دیگر دارد كه كلیپ‌های آن منتشر شده. وقتی نگاه می‌كنید، تعجب می‌كنید. نمی‌دانم چطور گیر داده‌اند به این تكه زمین».

🔹او به نمایندگی از طرف مردم روستا با محمد سعیدی‌كیا، رئیس سابق بنیاد مستضعفان هم دیدار داشته و قرار بوده كه در واگذاری اراضی روستا به مردم مساعدت لازم انجام شود، اما با تغییر مدیریت در این مجموعه، تلاش‌هایش به نتیجه‌ای نمی‌رسد.

🔹چندی پیش برخی از اهالی روستا به صورت موقت بازداشت شده‌ و ناچار شده‌اند با فروش طلای همسرانشان، فیش حقوقی خریداری كنند كه از زندان بیرون بیایند. ساكنان این روستا خواسته غیرمعقولی ندارند؛ آنها می‌خواهند سابقه سكونتشان از سوی تصمیم‌سازان به رسمیت شناخته شود.

🔹وارد روستا كه می‌شوم حدود ساعت هشت‌ونیم صبح است. اهالی روستا خرابه‌ای را نشانم می‌دهند و می‌گویند فرماندار تخریب خانه‌های روستا را تكذیب كرده است؛ اگر تكذیب می‌كنند، پس این خانه كه خراب شده، چیست؟ خانه نماینده اهالی روستا درست روبه‌روی ملك تخریب‌شده قرار دارد.

🔹نماینده اهالی، در گفت‌وگو با «شرق» از صدور سند ۳۰۰ هكتار از اراضی منطقه به نام بنیاد خبر می‌دهد. او می‌گوید: آن‌طور كه شنیده‌ایم بنیاد از جاده راه‌آهن تا پادگان و از پمپ ‌بنزین تا شركت یونیتای نفت را سند گرفته است. كل روستا ۲۵ هكتار است و ارتش هم ادعا می‌كند اراضی روستا متعلق به این مجموعه است و جزء حریم روستا واقع شده است. به گفته موسوی، روستا ۳۰۰ خانوار دارد و قدمت سكونت در آن، دست‌كم ۳۰ سال است.


@bidarzani
برای خواندن گزارش بر روی لینک کلیک کنید:

https://plink.ir/qzNyr
🔷روایت پنجم:

🔹روایت من روایت تجاوز نیست. اما من هم ک. ا رو از نزدیک دیدم شاهد این رفتاراش بودم. شاید مطرح کردن تجربه‌ی من به شناخت بیشتر این متجاوز کمک کنه. حالا که این دخترای معصوم دارن داستان زندگیشونو میگن شجاعانه، وجدانم منو وادار کرد همین یه خاطره‌ای که از او دارم رو بنویسم. به من تجاوز نکرد. اما خیلی به آسونی منم میتونستم یکی از این دخترها باشم.

🔹من رشته‌م به جامعه شناسی ربطی نداشت، اما بهترین دوستم داشت برای ک.الف کار می کرد و به من میگفت که چقدر کارش رو دوست داره، چقدر سفر می رن، هربار کل اعضای تیم میرن رستوران و هتل و غیره. دوستم پاک و ساده دل بود ، بیست و سه چهار سالش بود و هر موقع میدیدمش بی وقفه داشت در مورد الف حرف میزد. من چند سالی از این دوست بزرگتر بودم و اصلا حس خوشی به حرفهایی که ازش می شنیدم نداشتم.

🔹من خودم اون موقع میخواستم اقدام کنم و از طریق تحصیلی از ایران خارج شم. هدفم انگلستان بود و این آقای الف هم که میگفت انگلستان بزرگ شده قرار شد من رو راهنمایی کنه. با دوستم رفتیم ببینیمش، هدفم از دیدار فقط پرسیدن یه سری سوال بود. ما رو به صبحونه دعوت کرد یه رستوران خارج از شهر. داشتیم آدرس می گرفتیم که بریم گفت خودم میام دنبالتون. با ماشین آخرین مدلی که حتی اسمش رو نمیدونستم و حتی بلد نبودم درش رو باز کنم اومد دنبال ما. به من گفت جلو بشین خانوم محقق آینده. و من دونه به دونه ی این رفتاراش رو داشتم تو ذهنم یادداشت می کردم که بعدا به دوستم بگم چه معنیایی داره. از همین لحظه به بعد شاخکهام حساس شده بود به رفتارای نامناسب و معنی دارش.

🔹وسط صرف صبحونه یه کاغذ درآورد و چهار مدل از واژن کشید. پرسید واژن من کدوم شکلیه؟ یکه خوردم! نمیدونستم الان باید چه واکنشی داشته باشم. از کسی که دفعه اول میبینمش و هنوز نیم ساعت نشده نشستیم با هم، انتظار این حرکت رو نداشتم. داشت از دستپاچه شدنم لذت می برد. خندید گفت زنها نباید از بدن خودشون خجالت بکشند. بگو کدوم مدل واژن؟

🔹بحث رو برگردوندم به موضوع اصلی که همون مهاجرت تحصیلی من به انگلستان بود. گفت میتونه کمکم کنه، اگه براش کار کنم میتونه من رو با خودش به سفرهای خارجی ببره. گفت میتونم کاری کنم یک سال دیگه همین موقع انگلستان باشی.
گفتم آخه من رشته‌م محققی و جامعه‌شناسی نیست چطور براتون کار کنم، خودم الان یه شغلی دارم و راضی‌ام.

🔹پیشنهاد کاریش رو رد کردم. قلیون سفارش داد و حین کشیدنش به چشمای من زل میزد دود رو فوت می کرد به طرفم و به ادامه ی وعده و وعیدهاش پرداخت! اینکه تو دانشگاه کنت کلی استاد می شناسه که میتونه من رو معرفی کنه بهشون و در ازاش میتونم یکی دو سفر میدانی باهاش برم.

🔹دیگه از هر ثانیه ی این مکالمه داشت چندشم میشد و میخواستم به هر بهونه ای دست دوستم رو بگیرم و بکشمش بیرون و ببرمش خونه.
بعد اون دیدار یکی دو بار به دوستم گفته بود منو بیاره توی جمعشون برای سفر. من به دوستم گفتم چیزایی که از رفتار این آدم تشخیص دادم رو. بهم میگفت الف بهش گفته: تو کارمند مورد علاقه م هستی بقیه رو با اتوبوس می فرستم اینور اونور اما تو رو سوار هواپیما می کنم.

🔹شاید اگه منم میرفتم براش کار می کردم این اتفاقا برام میفتاد. این آدم خودش در مورد ازدواج کودکان با مردهای سن بالا تحقیق و سخنرانی می کرد، اما خودش با دخترای نصف عمر خودش لاس میزد و این از نظر من نابرابری قدرت و یه جور اعمال قدرت بود.


⭕️روایت ارسالی از طرف یکی از مخاطبین بیدارزنی در خصوص #تجاوز و #آزار_جنسی


@bidarzani
📌وارد هفدهمین روز اعتصاب غذای نسرین شدیم. حدود ۶ کیلو از وزن ۵۳ کیلویی‌اش کم شده است. نوسان فشار و به ویژه میزان قند خون‌ بسیار بالاست. حالت تهوع اجازه نمی‌دهد به اندازه‌ی کافی آب و قند استفاده کند که این خود بسیار خطرناک است. قند خون یکبار ۴۴ و چند روز بعد تا ۵۵ پایین آمده بود. حال عمومی‌اش هم در نوسان است. سومین و دهمین روز اعتصاب غذا بدترین وضعیت را داشته است.

منبع: فیس‌بوک رضا خندان

#نسرین_ستوده
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
📌دلم میخواهد هرگز آرزویش نکنم

نوشته: فرزانه راجی

بیدارزنی:

مقدمه نویسنده:

با توجه به موجی که درباره خشونت علیه زنان و به ویژه تعدی، تعرض و تجاوز به زنان راه افتاده فکر کردم این کتاب من که در سال ١٣٨۵ منتشر شد برای مخاطبانتان جالب و خواندنی باشد. کتاب در واقع خشونت و تبعیض علیه دختران و زنان را از زوایای مختلف و نه لزوما تمامی زوایا به گونه‌ای به تصویر می‌کشد.  کتاب در ایران مجوز نگرفت و در امریکا توسط یک ناشر گمنام منتشر شد. کتاب در محافل مردانه عموما بازخورد خوبی نداشت و قطعا یکی از دلایلش پرداختن به زوایایی از مردسالاری و تبعیض و خشونت مردان علیه زنان بود. در محافل زنانه نیز با گذشت چندین سال از انتشار کتاب مورد توجه عده‌ای از زنان قرار گرفت. شاید انتشار کتاب در سال ٨۵ به نوعی تابوشکنی محسوب می‌شد و طرح تعرض ، تعدی و خشونت علیه زنان با این جزئیات خوشایند مردسالاران نبود: چه زنان و چه مردان.

کتاب را از لینک زیر دانلود کنید:

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30326&rhash=3ec4f87be6d7d1
‍ نمی‌خواهم شوهرم به روستا بازگردد/ نگران تنها فرزندم هستم/ به رای صادره اعتراض می‌کنم/ خانواده همسرم قصد گرفتن پسرم را دارند

مادر رومینا اشرفی نوجوان ۱۳ساله تالشی که خرداد ماه امسال توسط پدرش به قتل رسید ، گفت: رای دادگاه برای همسرم تنها ۹ سال و برای بهمن خاوری ( پسری که رومینا با او فرار کرده بود) دوسال حبس اعلام شده است/ایلنا

@bidarzani
هیات منصفه مجازی کافی نیست

جای خالی رویکردهای ترمیمی در مساله‌ی #تجاوز تجاوز
کاوه مظفری

همزمان با انقلاب مشروطه تعدادی از دختران در شهر قوچان در عوض مالیات ربوده و فروخته شدند. دستگاه و نظام سیاسی حاکم در آن روز جامعه ما، نه تنها توانایی نشان دادن هیچ واکنشی را نداشت بلکه در این فاجعه سهیم بود. این ماجرا به انگیزه مضاعفی بدل شد تا بسیاری از مبارزان مشروطه ضرورت شکل‌گیری عدالت‌خانه در کشور را مورد تاکید قرار دهند. نیاز به دادخواهی عادلانه سال‌هاست که در جامعه ما احساس می‌شود، اما هنوز به وضع مطلوب خود نرسیده ‌است.

چند روزی است اخبار تجاوز‌های سریالی در فضای مجازی دست به دست می‌شود، شبکه‌های اجتماعی فضایی فراهم کرده تا روایت‌گری از تجاوز سرایت پیدا کند و هر روز فهرست جدیدی از افراد بزه‌دیده و بزه‌کار در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. گویی هیئت منصفه‌ای مجازی برای رسیدگی به این روایت‌ها ایجاد شده است.

از یک سو، انتشار این گزارش‌ها نشانه‌ای است از توجه جامعه به معضل تجاوز جنسی، این که افکار عمومی نسبت به تجاوز و آزار جنسی حساس شده و همچنین افراد خشونت‌دیده جسارت پیدا کرده‌اند تا تجربه ناخوشایند خود را عنوان کنند و در پی دادخواهی باشند. از سوی دیگر، پرسش های بسیاری ایجاد شده است: چه شرایط و عواملی باعث رواج تجاوز و آزار جنسی می‌شود؟ چطور می‌توان از افراد خشونت‌دیده و مورد تجاوز حمایت کرد؟ راه درمان چیست؟ آیا مجازات‌های تنبیهی کافی است؟ یا می‌توان در جستجوی راهکارهایی ترمیمی و پیشگیرانه باشیم؟ در این شرایط چطور باید مراقب انتقام گیری‌های شخصی باشیم؟ و در نهایت این که استانداردهای رسانه‌ای برای انتشار اخبار و روایت‌ها شامل چه مواردی است؟


https://moroor.org/هیات-منصفه-مجازی-کافی-نیست/
📌روایت ارسالی به بیدارزنی:

📍یه معاون داشت دانشگاهمون که اهل شعر و ادب و کتاب و اینها بود. پزشک بود و من دانشجوی پزشکی. دکتر ع.ا

📍هفت سال دانشگاه عاشقش بودم ولی چون متاهل بود به چشم برادر بزرگتر نگاهش میکردم.

📍سال آخر بهم پیشنهاد رابطه داد ولی قبول نکردم.دو سال بعد تو کنگره ای منو دید و پیشنهادش رو تکرار کرد.چون تو وضع روحی داغونی بودم قبول کردم.خانوادم رفتند مسافرت. اومد خونمون.
📍چون می دونست ویرجین هستم از پشت با من رابطه گرفت اما مثل سادیسمیها.... تا تونست آزارم داد... حتی یک کدو پیدا کرد و انقدر در بدنم فرو کرد که کم مونده بود بیهوش بشم

📍سالها گذشت. حدود ۱۳ سال. به جهت کاری مجبور به تماس تلفنی‌ای شدم با مرکز و درمانگاهی که هستند.

📍فکر نمیکردم بعد ۱۳ سال بخواد تحقیرم کنه. مودب حرف زدم. شروع کرد پشت تلفن تمام اون لحظات رو یادآوری کردن و گفت تو می طلبیدی.

📍بهش گفتم من الان متاهلم. فعال حقوق زنانم. گفت هر زمان اراده کنم می تونم زمین بزنمت.

📍و گفت تو اون زمان میطلبیدی که آزارت دادم. اما من واقعا عاشقانه بهش علاقه داشتم و فکر نمیکردم سادیسمی باشه و انتظارم یک عشق بازی بود

📍و سخت تر از اون بعد ۱۳ سال تحقیر کردنش بود

📍چرا ما باید سکوت کنیم و اسم این کثافت‌ها رو نگیم.

چون میگن میخواستی دعوتش نکنی... میخواستی عاشقش نشی

📍از خودم متنفرم که عاشق اون کثافت بودم.

#تجاوز
#آزارجنسی
توفان توییتری در حمایت از #نسرین_ستوده

شنبه ۸شهریور ساعت ۲۱به وقت ایران

@bidarzani
اعتصاب غذای نسرین ستوده: ماشین سرکوب تنها بخش پیشرفته نظام

محمد غلام‌ابوالفضل


نسرین ستوده، زندانی سیاسی، هفدهمین روز از اعتصاب غذای خود را با بد حالی پشت سر می‌گذارد.

رضا خندان، همسر این وکیل دادگستری در بند و مدافع حقوق بشر از وخامت وضعیت جسمانی او خبر داده و در توییتی نوشته است که او حدود شش کیلو از ۵۳ کیلو وزن خود را از دست داده‌ و نوسان فشار خون و میزان قند خونش به میزان خطرناکی افزایش یافته است:

https://www.radiozamaneh.com/531037
📝 روایت هفتم

🔹سلام
من مطلب شما رو دیروز خواندم و جرات پیدا کردم که در این مورد بنویسم. تمام این سالها نگران بودم که خطراتی برام داشته باشه ولی الان فکر میکنم باید صدام شنیده بشه.

🔹تحقیق کردن آن هم با شخصی در جایگاه ک.ا. برام یک آرزو بود. از طریق یکی از دوستانم باهاش آشنا شدم و من که در فکر این بودم رزومه قوی پیدا کنم گفتم فرصت مناسبی هست. خیلی هم به خودم افتخار کردم که این شخص من رو راه داده که همکاری کنم باهاش. تو روزهای اول در مورد کسایی که قبلاً باهاش کار کردند و الان تو دانشگاههای خوب خارج دارن درس میخونن حرف میزد و من واقعا فکر می‌کردم راست میگه و انقد آدم مهمیه که می‌تونه باعث پیشرفت بشه در حالی که بعداً متوجه شدم اینطور نیست.

🔹من تمام تلاشم رو میکردم که کار بی عیب و نقصی تحویل بدم و به شدت منظم بودم بعد از چند مدت متوجه شدم خیلی به من سخت نمیگیره و با خودم گفتم چه خوش شانس و اقبالم. اما به همینجا ختم نشد با من قرارهای کاری الکی میگذاشت و در اصل میخواست بدونه چقدر میتونه بی پروا تر رفتار کنه. یک روز صراحتا گفت که با من رابطه داشته باش. من شوکه بودم و واقعا فکر می‌کردم به خاطر طرز پوشش من یا راحتی هست که در رفتارهام هست. خیلی خودم رو سرزنش کردم. می‌گفت اگر نگران بکارتت هستی من چندین پزشک آشنا دارم که بکارتت رو درست میکنند. در مورد بقیه کسانی که باهاشون کار کرده و همزمان رابطه داشته می‌گفت و میخواست قضیه رو عادی کنه. حتی می‌گفت همسرش از این وضعیت خبر داره و لازم نیست من نگران این قضیه باشم. من با فکر اشتباه اون روزهام روشنفکرانه با قضیه برخورد کردم و گفتم نه تمایلی به رابطه جنسی با شما ندارم و انتظار نداشتم این حرف ها رو بزنید. چون رفتار قاطعی و خشونت باری از من ندید فکر میکرد با اصرار کردن و مطرح کردن دوباره این وضعیت من راضی میشم. تا آخرین روزهایی که باهاش کار کردم از هر فرصتی استفاده میکرد متلکی بپرونه, مثلا می‌گفت آخرش یه سفر با من نکردی، آخرش یه مشروب با من نخوردی.

🔹من واقعا اون روزها فقط خودم رو سرزنش میکردم. به این فکر نمی‌کردم که اون شخص حق نداره این موضوع رو مطرح کنه اگر ر‌ییس من هست یا استاد من. دیگه توی جلسات جمعی منزوی شده بودم و از خودم متنفر بودم. تصمیم گرفتم کمک بگیرم از دوست پسرم که بهش اعتماد داشتم اما دوست پسرم من رو متهم کرد که بهش نخ دادم و با من قطع رابطه کرد.الان بعد از سالها به این فکر میکنم چرا تا چند ماه بعد هم با این شخص کار کردم. و جواب این سوال بیشتر آزارم میده. تنها به این دلیل که نمی‌دونستم این آدم حق نداره چون رییس منه به من پیشنهاد رابطه ی جنسی بده و من نباید بخاطر آینده ی درسی و تحصیلیم (که بعداً هم اون کارها هیچ نتیجه ای از نظر درسی نداشت) سکوت کنم. اینکه اون شخص به رابطه جنسی آزاد معتقده دلیل نمیشه هرجا رسید بساطش رو پهن کنه.این شخص با برجسته کردن وضعیت تحصیلی بقیه کسایی که باهاش کار کردن من رو تطمیع میکرد.

🗣روایت ارسالی از طرف یکی از مخاطبان بیدارزنی در خصوص #تجاوز و #آزار_جنسی

#آزار_جنسی#آزارجنسی
#تجاوز
#بیدارزنی
📌عدالت ترمیمی چیست؟ یک وکیل در این خصوص توضیح می‌دهد

مسیری متفاوت برای مقابله با آزار و اذیت جنسی

برگردان: بنفشه جمالی


📍بیدارزنی: «وقتی گریه می‌کردم. وقتی دستت رو پس می‌زدم، به معنی نه بود؛ یعنی نمی‌خواستم. میخوام بدونم اون لحظه تو فکرت چی میگذشت.»

📍من کنار سوفیا دختر پانزده‌ساله، زمانی که مستقیماً با مایکل همکلاسی هجده‌ساله‌اش که او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده بود صحبت می‌کرد، نشسته بودم. این «گفتگوی رو در رو» نتیجه‌ی تلاشی یک ماهه بود تا کمک کنم این دو جوان «عدالت ترمیمی» را تمرین کنند.

📍چشمان مایکل بین من و سوفیا در حرکت بود «من نمی‌خوام چیزی بگم که تو رو مقصر جلوه بده» «من نمیخوام بگم اون زمان به چی فکر می‌کردم. برای اینکه احمقانه بود.»

📍مایکل دوباره به من نگاه کرد. تشویقش کردم همه آنچه قبلاً به من گفته بود را دوباره بگوید. نفس عمیقی کشید. کاغذی سفید بیرون کشید و شروع به نوشتن کرد.

📍راه‌حلی برای اجرای عدالت خارج از سیستم حقوقی

به‌عنوان یک کودک بازمانده از آزار و اذیت جنسی و تجاوز همیشه به این فکر می‌کنم که چه عدالتی برای درد و رنجی که متحمل شده‌ام باید در نظر گرفته شود. من مانند پروفسور کریستین بلسی، هیچ‌گاه مردانی که به ما خشونت کردند را، چه در کودکی و بعدتر از آن و چه زمانی که زنانی بالغ شدیم، گزارش نکردیم. من می‌دانستم آنچه می‌خواستم با اخراج از مدرسه یا تحویل فرد خاطی به دادگاه به دست نمی‌آید. از نظر من عدالت زمانی اجرا می‌شود که «آزار را بشناسیم، مسئولیت آن را بپذیریم و درجهت اصلاح آن قدم برداریم».

📍عدالت ترمیمی چیست و چگونه عمل می‌کند؟

به‌عنوان تسهیلگر عدالت ترمیمی کار خود را با این پرسش از افراد آزاردیده شروع می‌کنم که چه انتظاری از جلسه با فرد آزارگر دارند؟ پاسخ به این سؤال بسیار گسترده است. در مورد پرونده‌های خشونت جنسی یک موضوع مشترک و کلیدی وجود دارد. آن‌ها می‌خواهند این جمله را از آزارگر خود بشنوند «تو حقیقت را می­گویی. من این کار را با تو کرده‌ام. این تقصیر من است نه تو.» آن‌ها اغلب می‌خواهند این «پذیرش» در حضور خانواده و دوستانشان اتفاق بیفتد. برخی از بازماندگان نیز دنبال نشانه‌هایی می‌گردند که فرد آزارگر به‌درستی متوجه شده که چه‌کاری انجام داده است و آن را دوباره تکرار نمی‌کند. برخی هم درخواست می‌کنند که فرد آزارگر را دیگر ملاقات نکنند.

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30336&rhash=3ec4f87be6d7d1
بيدارزنى pinned «📌عدالت ترمیمی چیست؟ یک وکیل در این خصوص توضیح می‌دهد مسیری متفاوت برای مقابله با آزار و اذیت جنسی برگردان: بنفشه جمالی 📍بیدارزنی: «وقتی گریه می‌کردم. وقتی دستت رو پس می‌زدم، به معنی نه بود؛ یعنی نمی‌خواستم. میخوام بدونم اون لحظه تو فکرت چی میگذشت.» 📍من…»
🔴 اعترافات "ک . الف" بعد از افشای آزار جنسی دانشجویان دختر: به خاطر هیجان این کارها را انجام داده ام

ایران نوشت:

📌چندی قبل هشتگی در فضای مجازی به راه افتاد که در آن دختران و زنانی را که مورد تعرض و آزار جنسی قرار گرفته بودند تشویق کرد تا پرده از این ماجرا بردارند.

📌به دنبال این هشتگ بود که سریال آزار و اذیت های مردی به نام « ک‌ الف» از سوی قربانیان یکی یکی برملا شد و هر دختر با انتشار ماجرایی راز آزارهای خود از سوی این جوان را فاش کرد.

📌آنها مدعی شدند پس از آشنایی با این پسر و رفتن به خانه وی با خوردن مشروبات الکلی بیهوش شده و قربانی جنایت سیاه او شده‌اند.

📌متهم دستگیر و در بازجویی‌ها مدعی شده که با قربانیانش در فضای مجازی آشنا شده و آنها با پای خود به خانه‌اش آمده‌اند و فقط به خاطر هیجان این کارها را انجام داده است و هیچ تنفری از زنان نداشته است.

📌بازپرس پرونده متهم را برای بررسی روانی به پزشکی قانونی معرفی کرده است و تحقیقات برای شناسایی سایر شاکی‌ها و اتهامات وی ادامه دارد.

📌پلیس به شاکی‌ها این اطمینان را داده‌ که بدون ترس از اینکه به خاطر شرب خمر یا رابطه نامشروع مورد اتهام قرار بگیرند برای شکایت از این فرد به پلیس مراجعه کنند.

@Irantopnews
@bidarzani
📌نامه‌ای به یک تجاوزگر

من همانی هستم که خطابش می‌کردی kiddo. یادت هست؟ امیدوارم نامه‌ام به دستت برسد دکتر جان.

اولین‌باری که پیامت را در فیس‌بوک دیدم، مثل تمام پیام‌هایی که با هدف مخ زدن یا بهتر بگویم لاس زدن فرستاده می‌شد، بازش کردم و بی هیچ شک و درنگی در دم بستمش. آنوقت‌ها برای کنکور ارشدم می‌خواندم که بیایم تهران و بشوم یک دختر مستقل. فیس‌بوک هم تنها محلی برای خواندن و نوشتنم بود مابین درس و مشق‌هایم. ۲۵ سالی هم بیشتر نداشتم.

یادت هست؟

دوباره که پیامت آمد، جوابت را دادم و بعد هجوم پیام‌هایت به زبان انگلیسی. پیام رد و بدل شدنا فهمیدم که تمام رفتار و حرف‌هایت وانمود کردن آن چیزهایی است که هیچ‌کدامشان نیستی. وقتی حرف از روانکاوی میزدی و رفتار و جملاتم را تحلیل می‌کردی، فهمیدم لابد مسئله خودت هستی و تمام آن حرف‌ها نشات گرفته از مشکلات روحی و روانی خودت است.

وقتی گفتی "عکس لختت" را بفرست، درست زمانی‌که فهمیدی من یک بچه شهرستانی مثل خودت هستم اما ساکن تهران نیستم - چون ننه بابای پزشک نداشتم که برایم خانه بخرند و ماشین زیر پایم بیندازند یا از موقعیتشان سوء استفاده کنند و هرطور شده یک صندلی در دانشگاه ایران برایم بخرند- دلم می‌خواست از پشت تلفن توی صورتت تف می‌کردم و گوشی را خاموش می‌کردم و پیام‌ها و عکس کریه‌ت را از هرجایی پاک می‌کردم.

اما اینکار را نکردم چون می‌خواستم تلافی حرفت و خواسته‌های مضحک و احمقانه‌ت را سرت در بیاورم. چون تو تا قبل از تهران آمدنم کم دیده بودم، برایم تازگی داشتی.

چون، تویی که دم از روشنفکری میزدی و در بوق و کرنا کرده بودی که در خانه‌ت کتابخانه داری (انگار که ما نداشتیم یا تابحال ندیده بودیم) و نزدیکانت بلوف روشنفکری میزدند و دم از "پس حقوق زنان چه می‌شود؟"، باید می‌فهمیدی که خواستن عکس لخت من یا سایز سینه‌ام در حالی‌که روی صحبتم و نوع رابطه‌ام با تو متفاوت از لاس‌بازی‌های کوچه خیابانی‌ست، آزار رساندن به من است و تو دقیقن با همین هدف این رفتارها را نشان میدادی.

یادت هست؟

می‌گفتم تو یک سایکو هستی اما نبودی. تو یک تجاوزگر بودی، بله و این تنها برچسبی است که تو لایق آنی.

تو تنها با کلامت، با حرف‌های حال بهم زدنِ دم دستی‌ات به من تجاوز نکردی. تجاوز واقعیِ تو وقتی بود که چندین ماه بعد من را به خانه‌ات دعوت کردی. گفتی "بیا بشینیم یه کم حرف بزنیم. از مغزت خوشم میاد".

یادت هست؟

من هم آمدم. با درد شدید معده آمدم. برایم چای درست کردی. هم‌سن بودیم. بچه‌ی بدی به نظر نمی‌آمدی. ازت بدم نمی‌آمد.

نزدیک شدنا دستم را گرفتی، احساس خوبی نداشتم. بی‌توجه من را کشاندی به اتاق خوابت. وقتی نشستم روی تخت گفتم سکس نمی‌خواهم و اصلن برای این، اینجا نیامده‌ام.

تن سنگینت را انداختی روی من. داد زدم، هوار کشیدم، خودم را تا لبه‌ی تخت کشاندم، دست و پا زدم، با تمام زورت دست و پایم را گرفته بودی. کلاستروفوبیا داشتم، گفتم نمی‌توانم نفس بکشم، التماست کردم، ولم کردی و بعد گفتی میرسانمت هرجا که بودی.

بدنم پر از کبودی انگشتانت شد. گریه کردم. هق هق زدنا یک قیچی بزرگ روی میزت بود، برداشتم تا فرو کنمش در قلب کثیفت اما نتوانستم. خواستی من را از خانه‌ت بیرون کنی، آنوقت شب جایی نداشتم بروم.

بعد از چند وقت فهمیدم کارت همین است. در سوشال مدیا دختران مثلا کمی متفاوت را به قول آدم‌های جنس خودت تور کنی و با آنها به‌قول خودت just sex داشته باشی.

همانوقت با ن. آشنا شدم. در همان فیس‌‌بوک. مثل من، بازیچه‌ی دست‌های کثیف تو. هردوی‌مان فهمیدیم تو هرزه‌ای بیش نیستی که از موقعیتت در جهت رسیدن به کثافت‌کاری‌هایت استفاده می‌کنی و با وقاحت تمام آن را پای روانکاوی مزخرف فرویدی و لاکانی‌ات می‌گذاری و در نهایت تنها خواسته‌ات بازی کردن با روان دخترهای هم سن و سال خودت و نابودی زندگی‌شان است.

می‌گفتی "من اینطوری با روان تو بازی می‌کنم. پاسخش به خودت بستگی داره".

یادت هست؟

کنار اسمت یک md. هم می‌گذاشتی که همه بفهمند دکتری و اینطوری مثلا جذاب‌تر بودی.

پیام‌هایت به دخترها هم یکی بود. درست همان کلمات، همان جملات. گویا حفظشان می‌کردییا کپی-پِیست.

تمام تلاشم را کردم تا حقت را کف دستت بگذارم. تمام کارهایی که بعد از آن وقت کردم همه در جهت روسیاه کردنت بود ولی حالا فکر می‌کنم همه‌اش اشتباه بود.

باید همانوقت مثل همین ک. الف. علنی‌ات می‌کردم. آنوقت همان خانواده‌ی خشکِ مذهبی‌ات بجای آلمان فرستادنت حساب کارت را کف دستت می‌گذاشتند.

روایت ارسالی یکی از مخاطبین بیدارزنی

#آزارجنسی
#تجاوز
📍پدر رومینا: اگر بهمن را می کشتم قصاص می شدم، دخترم را کشتم که مشمول قصاص نشوم!

وکیل مدافع مادر رومینا:

سؤال جالبی از سوی رئیس دادگاه از پدر رومینا مطرح شد و رئیس دادگاه گفت اگر تو معتقد بودی ناموست لکه دار شده، چرا بهمن خاوری را نکشتی؟ چرا دختربچه خودت را در خواب کشتی؟ آیا این رفتار یک پدر با فرزندش است؟

که در این هنگام متهم گفت اگر بهمن را می‌کشتم قصاص می‌شدم./شرق
📌جامعه‌ی جرم‌زا

احمد زاهدی لنگرودی

بیدارزنی: در این مدت که خبرهای تجاوز جنسی در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی منتشر می‌شود و مورد قضاوت‌های گوناگون و اظهار نظرات مختلف قرار می‌گیرد، کمتر به گسترش موازی دیگر موارد بزه در دهه‌ی اخیر در جامعه اشاره شده است. این مناسبات تحمیلی حاکمیت بر جامعه است که با دامن زدن به تضاد طبقاتی، توده‌های عظیمی از فرودستان را روز به روز محروم‌تر ساخته و به حاشیه افکنده.

آنچه در روایات می‌خوانیم، اغلب مربوط به طبقه‌ای تحصیلکرده و رشد یافته است که امکان و توان بیان اعتراض و شرح آسیبی که دیده، یافته‌اند؛ اما این نوک کوه یخ آسیب‌های اجتماعی‌ست که بیش و پیش از این روایات سریالی تجاوز جنسی، متوجه زنان کارگر بوده و هست. زنانی که در انواع صنوف مجبور به عرضه‌ی نیروی کار خود تحت هر شرایطی که کارفرمای غالباً مذکرشان به آن‌ها تحمیل می‌کند هستند و کمتر امکان بیان و توان شرح آسیبی که می‌بینند، دارند.

فقر که زیاد شود، تضاد طبقاتی که گسترش یابد، جامعه توان حفاظت از خویش را از دست می‌دهد. امنیت که از دید حاکمیت نئولیبرال، مانند هر امکان اجتماعی دیگر، خرید و فروش می‌شود، توده‌هایی فقیر را که توان خرید مایحتاج روزمره‌ی خود ندارند، فاقد کمترین امنیت اجتماعی می‌سازد. چنین جامعه‌ای «جامعه‌ی جرم‌زا» است که تجاوز جنسی نیز در آن مانند سایر بزه‌ها رو به ازدیاد دارد.

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30345&rhash=3ec4f87be6d7d1
بيدارزنى pinned «📌جامعه‌ی جرم‌زا احمد زاهدی لنگرودی بیدارزنی: در این مدت که خبرهای تجاوز جنسی در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی منتشر می‌شود و مورد قضاوت‌های گوناگون و اظهار نظرات مختلف قرار می‌گیرد، کمتر به گسترش موازی دیگر موارد بزه در دهه‌ی اخیر در جامعه اشاره شده است. این…»