بيدارزنى
4.36K subscribers
5.45K photos
1.25K videos
176 files
4.23K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
📌 «آنها که مانده‌اند استقامت‌ می‌کنند و استقامت، نَفَس طولانی‌ می‌خواهد»

🟣 گفتگو با «پرستو فروهر» درباره فصل دادخواهی قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷

🟡 (پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران)


#بیدارزنی: قتل‌های سیاسی سیستماتیک نویسندگان و روشنفکران در ایران طی دهه‌های پنجاه، شصت و هفتاد شمسی در داخل یا خارج ایران که گاهی با خونبارترین شکل ممکن و اغلب با عاملیت وزارت اطلاعات انجام می‌شد، ابعاد بسیط و مبهمی دارد؛ از تعداد این قتل‌ها گرفته تا شیوه اعمال و دلایل احتمالی آن. اما قتل‌های سیاسی با کاردآجین کردن #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر در یکم آذرماه ۱۳۷۷ و ربودن و خفه کردن #محمد_مختاری در ۱۲ آذرماه و #محمدجعفر_پوینده در ۱۸ آذرماه شکل دیگری به خود گرفت. نه به دلیل شیوه جنایت، یا مکان یا عاملیت آن بلکه به دلیل آن چه حکومت در نهایت آن‌ها را به عنوان قتل سیاسی توسط نهاد ذیل خود پذیرفت. هر چند این پذیرش با عنوان «نیروهای خودسر» بود و تنها به چند نفری که عامل بودند ختم شد و در نهایت هیچ‌گاه آمرین قتل‌ها محاکمه نشدند، محاکمه‌ها در کل ناتمام ماند و در نهایت این خانواده‌های کشته‌شدگان و حامیان آنها بودند که بارها تهدید و زندانی شدند.

در این میان آذر ۷۷  آبستن فصل جدیدی از دادخواهی قتل‌های سیاسی در ایران شد. این فصل جدید دادخواهی چگونه شکل گرفت؟ چه شد که در میان همه این قتل‌های سیاسی، خانواده‌های کشته‌شدگان آذر ۷۷ پیام‌آوران حق دادخواهی در دهه هفتاد شدند؟ آنها چه مسیری را طی کردند و با دادخواهی در دوره‌های قبل و بعد از خود چه نسبتی دارند؟ برای  پاسخ به این سوالات با پرستو فروهر، دختر زنده‌یادان پروانه اسکندری و داریوش فروهر گفتگویی داشتیم تا نظرات ایشان را نسبت به روند دادخواهی در این مقطع زمانی جویا شویم.


از متن:

▪️__چه شد که در مقطع آذر ۷۷ توانستید حاکمیت را مجاب به موضع‌گیری کنید و این تبدیل به یک صدا شد؛ صدای هماهنگی که در جامعه مثل بمب ترکید و به هر حال واکنش‌های خیلی زیادی به دنبال داشت؟

▪️__ پرستو فروهر: خب، بیش از هر عاملی به شرایط سیاسی-اجتماعی وقوع این جنایت‌ها برمی‌گردد. واقع‌گرایانه که نگاه کنیم، تفاوت را می‌شود در واکنش اجتماعی و حتی واکنش اطرافیان قربانیان دید. مثلاً اگر به مراسم خاکسپاری پدر و مادر من نگاه کنید، که البته در مراسم دیگر قربانیان قتل‌های سیاسی پس از آن دو هم تکرار ‌شد، شاهد یک حضور اجتماعی گسترده در اعتراض به این جنایت‌ها هستیم، که اصلاً در قتل‌های پیش آن امکان بروز نیافت. قتل‌های سیاسی تا پیش از آن، هیچ واکنش اجتماعی‌ای در درون ایران در پی نداشتند؛ حتی گردهم‌آیی برای سوگواری در جمع‌های کوچک خانواده و اطرافیان مقتولان به شدت ممنوع شد و اغلب هم برگزار نشد. اعتراض‌ نتوانست ابعاد بیرونی به خود بگیرد...

اگرچه در آن زمان شبکه‌های مجازی به عنوان بدیلی برای رسانه‌های تحت سانسور وجود نداشتند ولی رادیوهای بیرون از کشور وجود داشتند و بلندگوی بخشی از اپوزوسیون بودند که در درون ایران، صدایش امکان بروز نمی‌یافت. به گزارش‌های این رادیوها در آن دوره که رجوع کنید، از همان ابتدا یک واکنش اعتراضی شدید را بازتاب داده‌اند. گزارش‌ها و گفتگوها پر از خشم و درد هستند و با یک وضوح بی‌سابقه، انگشت اتهام به سمت ساختار قدرت نشانه گرفته است. و این، شرایط اجتماعی دگرگون‌شده‌ای است که در بسترش قتل‌های سیاسی آذر ۷۷ اتفاق ‌افتاد و به چنان واکنش اعتراضی ‌انجامیدند. بدون این بستر اجتماعی، ما بازماندگان قربانیان، به هیچ وجه چنین امکان تاثیرگذاری و کانالیزه کردن اعتراض‌ها را نمی‌توانستیم داشته باشیم.
در آن روز، طبق گزارش بی‌بی‌سی بین‌المللی، پنجاه هزار نفر در مراسم حضور داشتند. مسافت بین مسجد فخرالدوله، سر فخرآباد تا میدان بهارستان، مملو از جمعیت بود و فضایی کاملاً اعتراضی حاکم بود، با آنکه به وضوح حس می‌شد که بسیاری از آدم‌ها می‌ترسند. این به نظر من نمایانگر یک سرمایه اجتماعی-اعتراضی بزرگ بود که از یک سو به حکومت نشان داد که در به پاشنه‌ی دیگری می‌چرخد. از سوی دیگر نیز دستمایه‌ای شد در درون جامعه برای اعتراض به قتل‌ها و پافشاری بر خواست دادخواهی. پس از آن روز هم، علیرغم موج ترس در میان مخالفان سیاسی و جامعه فرهنگی که با قتل‌های سیاسی بعد مجید شریف، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده- بسیار سنگین شده بود؛ با این همه وقتی به سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، یا گزارش‌هایی که داده شده، نگاه‌ می‌کنید، نشان‌دهنده ترس‌خوردگی صرف نیستند، بلکه با وجود التهاب و واهمه، نمایانگر اعتراض و خشمی فروخورده‌ است، که دارد سعی‌ می‌کند مجرای بروز پیدا کند. این مجرا را در پافشاری بر دادخواهی یافت. 


#جنبش_زنان_دادخواه #قتل_های_زنجیره‌ای


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43947


@bidarzani
📌 امکان همکاری فراملی زنان در خاورمیانه در مبارزه با زن‌کشی

🟣 گفتگوی «مهتاب محبوب» با «گُزده چاگری» اوزکوزه روزنامه‌نگار فمینیست در ترکیه

#بیدارزنی: بنا به داده‌های وب‌سایت «یادمان دیجیتال زنانی که در اثر خشونت جانشان را از دست داده‌اند» تنها در سال ۲۰۲۱، ۴۱۹ زن در #ترکیه به قتل رسیده‌اند. هر چند در #ایران هیچ آمار رسمی از قتل زنان وجود ندارد، اما تخمین زده می‌شود سالانه بیش از ۴۰۰ زن در آنچه اختلافات خانوادگی نامیده می‌شود کشته می‌شوند. قتل «مونا حیدری» نوجوان ۱۷ ساله اهوازی در بهمن ماه سال گذشته با توجه به برگردانده شدن او از ترکیه توسط پدر و عمویش و نمایش وحشت‌زای قاتل برای اثبات «غیرت» خود در شهر توجه بسیاری از رسانه‌ها و فعالان در ترکیه را جلب کرد و اهمیت پرداختن به قتل‌های «ناموسی» و خشونت علیه زنان در این دو کشور همسایه را بار دیگر برجسته کرد. به این بهانه با گُزده چاگری اوزکوزه (Gözde Çağrı Köse)، خبرنگار حوزه زنان در ترکیه گفتگو کرده‌ام.

▪️مهتاب محبوب: درباره فعالیت‌های کنشگران زنان در ترکیه در زمینه قتل‌های ناموسی به ما بگو.

__ گُزده چاگری: پیش از هر چیز در نتیجه مبارزات خستگی‌ناپذیر زنان در ترکیه، ما دیگر به این نوع جنایت «قتل ناموسی» نمی‌گوییم. حنای این پوشش به اسم شرف سال‌هاست که دیگر رنگ ندارد. چرا که سر آخر همه چیز ناموس آنها (مردان)ست. اگر دختری بخواهد به مدرسه برود، به ناموس آنها مربوط است. اگر زن جوانی بخواهد کار کند، شغل و حرفه‌ای داشته باشد، باز مسئله ناموس آنهاست. هر چیزی در حال توهین و جریح کردن ناموس آنهاست. حالا ما مستقیما می‌گوییم که این‌ها زن‌کشی است. و قتل زنان در هم ابعادش مسئله‌ای سیاسی است. این ربطی به «حساسیت» ناموسی و بی اعتمادی مردان به زنان (در روابط و خانواده) ندارد.

متاسفانه شمار قتل زنان به پشتوانه زبان بسیار تحریک‌کننده رژیم اردوغان و حاشیه امنی که برای مردان فراهم کرده، به شدت افزایش یافته است. ما به عنوان زنان در ترکیه و کردستان همچنان علیه این وضعیت مبارزه می‌کنیم. ما پنل های گفتگو، سمینار، دوره‌های دفاع شخصی برگزار می‌کنیم، در هر فرصتی که پیش بیاید (برای اعتراض) به خیابان می‌آییم، هر بار که آنها قانون مضحکی تصویب می‌کنند که نهایتا به زنان آسیب می‌زند، هر بار که زنی کشته می‌شود، ما به تعداد زیاد در مراسم خواهران کشته شده‌مان شرکت می‌کنیم. اولین چیزی که زنان به آن نیازمندند سازمان دادن خود است. من شنیده‌ام که کمپین جدیدی در ایران به راه افتاده به نام «دوربین من، اسلحه من». این هم مسئله مهمی است. هیچ چیز نمی‌تواند واقعیتی را که با دوربین گفته می‌شود کتمان کند، اسکرین شات‌های تهدیدها و آزار و اذیت‌های آنلاین.

حزب دموکراتیک خلق‌ها (ه.د.پ.) پیشگام سیستم ریاست مشترک است که حضور زنان در هر سطحی از تصمیم‌گیری را تضمین می‌کند. آنجا که مردی مسئولیت دارد، زنی هم در کنار او شریک این پست است. ترکیه می‌گوید این حرکتی تروریستی است. این نشان‌دهنده ماهیت زن‌ستیز رژیم اردوغان است.

▪️مهتاب: آیا زنان در ترکیه به خشونت‌ها علیه زنان و زن‌کشی در ایران واکنشی نشان داده‌اند؟

__گزده: من کسی بودم که اولین خبر را درباره مونا حیدری در اوایل ماه فوریه منتشر کردم. بعد این خبر به صورت گسترده منتشر شد. تقریبا تمام رسانه‌های آلترناتیو درباره‌اش نوشتند، حتی برخی از رسانه‌های جریان اصلی.

زنان، زنان فعال سیاسی و فمینیست‌ها در ترکیه خیلی به مسائل ایران، افغانستان، سوریه و روژاوا علاقمندند. ما مثل یک عقاب رخدادهایی که در همسایگی‌مان اتفاق می‌افتد را دنبال می‌کنیم، به ویژه مسائل مربوط به جنبش زنان را.


#زن_کشی #جنبش_زنان_ترکیه #خشونت_علیه_زنان #اتحاد_فمینیستی_منطقه‌ای


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44107


@bidarzani
🟣 شماری از فعالان حقوق زنان، نمایشگاه خیابانی کتاب را در کابل برگزار کردند


به گزارش «رسانه‌ی رخشانه»، شماری از فعالان حقوق زن در شهر کابل به مناسبت «هفته جهانی کتاب» نمایشگاه خیابانی کتاب را برگزار کردند.

در این نمایشگاه دو روزه کتاب‌های از بخش‌های چون هنر، ادبیات، سیاست، اقتصاد و … به نمایش گذاشته شده است.

خانم‌ عمرزاده، یکی از برگزار کننده‌های این نمایشگاه به رسانه‌ی رخشانه گفت که نیروهای طالبان با این زنان در قسمت برگزاری نمایشگاه خیابانی، مخالفت نیز کرده و با آنان با خشونت رفتار کرده‌اند.

خاطره احصار، یکی دیگر از برگزار کننده‌های این نمایشگاه می‌گوید زنان در افغانستان در حال حذف شدن هستند و برگزاری نمایشگاه‌ها با حضور زنان می‌تواند روزنه‌ی امید برای آینده زنان این کشور باشد.

سجیه محمدی یکی دیگر از بازدیدکنندگان این نمایشگاه گفت که برگزار کنندگان این نمایشگاه باید برای کسانی که توان خرید کتاب را ندارند، تخفیف بدهند.

او که دانش‌آموز صنف نهم مکتب است می‌گوید که اگر مکاتب به‌روی دختران باز شود، آنان می‌توانند با انگیزه بیشتر کتاب بخوانند.

سجیه گفت: «خیلی دلتنگ کتاب خواندن و درس‌هایم در مکتب شدم. وقتی کتاب‌ها را می‌بینم گریه‌ام می‌گیرد امیدوارم روزی بتوانم دوباره به مکتب بروم».

#طالبان #ارتجاع #جنبش_زنان_افغانستان

ادامه‌ی متن را در وبسایت رخشانه بخوانید:

https://rukhshana.com/number-of-women-held-a-street-book-fair-in-kabul


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌کردستان؛ میدان مبارزه علیه قتل زنان و قتل‌های ناموسی در سال‌های اخیر

✍🏽 گفتگوی نوشین شادکام با اوین مصطفی‌زاده


▪️در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونت‌های ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه می‌دانید؟

در ابتدا این را بگویم که نمی‌توان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسی‌های علمی در این رابطه، بسته به زمان‌ و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتل‌های ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، می‌توان گفت این نوع قتل دارای مشخصه‌هایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیت‌ها نیز اتفاق می‌افتد، اغلب با برنامه‌ریزی شده و همدستی ازقبل، دسته‌جمعی و از طرف خانواده خود زن انجام می‌گیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمی‎کند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.

در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتل‌های ناموسی روی داده می‌توان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق می‌افتد اما با این حجم، رسانه‌ای نمی‌شوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمی‌کنیم که من به شخصه این را رویه‌ای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان می‌بینم....

این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیک‌ها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگی‌ها و شرایط مختص این گروه‌ها از لحاظ تقاطع‌‌یافتگی ستم را به رسمیت نمی‌شناسد. طوری‌که خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار می‌دهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیک‌ها این موضوع به عنوان مسله‌ای «فرهنگی» چنان برجستە می‌شود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهم‌تنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان می‌کند.

#جنبش_زنان_کردستان #بیست_و_پنج_نوامبر #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض

▪️ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/43245


@bidarzani
Forwarded from نقد
به مناسبت 6 دی: سال‌روز «دختران انقلاب»

«دختران انقلاب، خط زمان را به ‌حجمی سیاسی آبستن می‌کنند. حجمی از تصویری آگاه. جنبشِ مبارزه علیه حجاب اجباری، آن‌گونه که در حرکت بدیع، دلیرانه و فروتنانهْ شکوهمند زنان خیابان انقلاب جلوه می‌کند، یکی از گدازه‌های آتشینی است که خیزش دی‌ماه از ژرفای آتشفشانی همیشهْ در تب و تاب به‌آسمان سیاسی پرتاب کرده‌است.»

(از یادداشت «#دختران_انقلاب»، «نقد»، اسفند 1396)

https://wp.me/p9vUft-K
#دختران_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#خیزش_ژینا
#جنبش_زنان
#خیزش_دی_96

🖋@naghd_com
Forwarded from نقد
▫️ زنان و انقلاب: مارکس و دیالکتیک
به مناسبت روز جهانی زن

نوشته‌ی: لیلیا دی. مونزو
ترجمه‌ی: فرزانه راجی

8 مارس 2023

🔸 در این مقاله استدلال می‌کنم که جنبش‌های زنان برای درک ستم بر زنان باید به مارکس و روش دیالکتیکی او توجه کنند تا مسیری را نه‌تنها به سوی رهایی زنان، بلکه به سوی رهایی بشریت و همه‌ی موجودات زنده هموار کنند. من به عمده‌ترین انتقاداتی که جنبش فمینیستی، به نظر من به‌اشتباه، به مارکس وارد کرده است، پاسخ می‌دهم، اما در عین حال تصدیق می‌کنم که پژوهش‌های فمینیستی درک مهمی از تاریخ ستم بر زنان ارائه کرده است که به اعتقاد من می‌تواند برای تکمیل بهتر نظریه‌های مارکس و توجه به ستم بر زنان، به ما کمک کند و ما را به سمت بدیلی سوسیالیستی سوق دهد. به‌طور خلاصه استدلال می‌کنم که جنبش‌های رهایی‌بخش زنان به مبارزه‌ی طبقاتی و مبارزه‌ی طبقاتی به رهایی زنان نیاز دارد.

🔸 یکی از انتقادات عمده‌ی فمینیست‌ها، و هم‌چنین کسانی که بر ستم نژادی تمرکز دارند، این است که دیدگاه ماتریالیستی تاریخی همه‌چیز را به طبقه تقلیل می‌دهد. آن‌ها استدلال می‌کنند که اگر چنین بود ما برابری جنسیتی و نژادی را در دولت‌های سوسیالیستیِ تجربه‌شده شاهد می‌بودیم، که این‌طور نبوده است؛ همان‌طور که بسیاری دیگر از مارکسیست‌ها و فمینیست‌های مارکسیست اشاره کرده‌اند، این برداشتی اشتباه از ماتریالیسم تاریخی است، چرا که در رابطه با ستم جنسی یا نژادی قائل به رابطه‌ا‌ی علّی نیست. بلکه، ماتریالیسم تاریخی بر این باور است که شیوه‌ی تولیدْ ویژگی کلیدی و پایدار هر جامعه است، زیرا شرایط را برای بازتولید خود از طریق نیاز مادیِ غذا، آب و سایر منابع ضروری تعیین می‌کند. با این حال، آگاهی از لحاظ دیالکتیکی با مادیت مرتبط است. ستم جنسیتی (و هم‌چنین ستم نژادی) در یک شیوه‌ی تولید معین به روش‌‌های خاصی شکل می‌گیرد. بی‌تردید ستم جنسیتی در شیوه‌های قبلی تولید، از جمله فئودالیسم، نیز وجود داشته است، اما از زمانی که سرمایه‌داری به‌عنوان شیوه‌ی تولید مسلط مطرح شد (اگرچه شیوه‌های دیگر تولید نیز همزمان وجود داشته‌ باشند)، روابط جنسیتی و ستم بر زنان به منبع مهمی برای انباشت سرمایه تبدیل شده و به کنترلِ بدن زنان و الگوهای اجتماعی شدن برای توسعه‌ی نسل بعدی کارگران گره خورده است.

🔸با این‌که استدلال‌های مارکسیستی وضعیت کنونی ستم بر زنان را توضیح می‌دهند، تعداد کمی از آن‌ها فرایندهای تاریخی‌‌ای که ستم بر زنان را ممکن کرده‌اند، از نزدیک مورد واکاوی قرار داده‌اند. این غیبت در ادبیات مارکسیستی به فمینیست‌ها این اجازه را داده است که رویکرد غیرتاریخی‌‌ای را اتخاذ کنند که مارکس نسبت به آن هشدار داد: انتساب ویژگی‌ها خاص به طبیعت انسان بدون شواهدی از تغییر اجتماعی و مادی. در واقع این رویکردی رایج در میان کسانی بوده است که استدلال می‌کنند ساختاری مردسالارانه موازی با طبقه وجود دارد و مبنای آن در موقعیت ممتاز و قدرت مردان و تمایل آنان به حفظ این ساختار نهفته است. در اینجا نقد فمینیستی علیه گرایش طبیعی و زیست‌شناختی زنان به کار بازتولیدی به‌عنوان توضیحی برای سلطه‌ی مردان مطرح می‌شود. درعین حال، سلطه‌ای که کانون نقد است، پیشینی تلقی می‌شود و منجر به استدلالی دایره‌ای می‌شود که روش دیالکتیکی مارکس ما را از آن نجات می‌دهد و آشکار می‌کند که آن‌چه ما «طبیعی» می‌پنداریم، همیشه تحت‌تأثیر نیروهای مادی و ایدئولوژیک قرار دارد.

🔸 آن‌چه ما نیاز داریم آموختن هم‌بستگی است، به‌گونه‌ای که انقلابی که می‌سازیم متضمن تلاش‌های مشترک درجهت مبارزه‌ی طبقاتی و رهایی زنان باشد. به نظر من این‌ دو باید یک مبارزه باشند، زیرا هریک دیگری را ایجاب می‌کند. من رؤیای جهانی را می‌بینم که در آن همه‌ی زنان و مردان می‌توانند به رفیع‌ترین قله‌های عظمت‌ انسانی خود برسند. برای من این بدان معناست که همه‌ی انسان‌ها می‌توانند به یک‌دیگر و همه‌ی شکل‌های هستی عشق بورزند و احساس شفقت کنند. هر فردی می‌تواند با عزت زندگی ‌کند و ظرفیت‌های خلاقانه و فکری خود را شکوفا کند. و این‌که در کنار یک‌دیگر می‌توانیم جهانی دموکراتیک، بی‌طبقه و بر پایه‌ی مسئولیت اجتماعی، برابری و آزادی واقعی برای همه بنا کنیم که در آن هر فردی مهم است و دوگانه‌های برساخته‌ی اجتماعی که روابط سلطه و قدرت را برقرار می‌کنند به نفع فرایند پیچیده‌ی «شدن» ریشه‌کن می‌‌شوند...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3qr

#روز_جهانی_زن
#جنبش_زنان
#فمینیسم
#مارکسیسم
#انقلاب
👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
🟣 #بیدارزنی: برساختن زن خانه‌دار تحصیل‌کرده در ایران

✍🏽 نویسنده: افسانه نجم‌آبادی

✍🏽 برگردان: زهره
اسدپور


از متن: «ترجمه‌ی این مقاله، به سال‌ها پیش و جستجویی جمعی برای دریافتن رابطه‌ی میان جنسیت و ملیت، باز می‌گردد. این که چگونه در هنگامه‌ی مشروطه و خیزش مردمی برای برساختن  ایران مدرن، مساله‌ی زن، صورت‌بندی و به شكل زن خانه‌دار تحصیل‌کرده، در خدمت ایده‌ی پیشرفت قرار می‌گیرد، به خوبی در این مقاله بحث و بررسی شده است. انتشار این ترجمه، در این هنگامه، که طرح مساله‌ی زن، طلایه‌دار درافکندن طرحی جدید از ایران شده است، در حد خود، تاکیدی است برپیشینه‌ی  پیوند مساله‌ی زن با ایده‌ی پیشرفت. (توضیح مترجم)


⚪️ برساختن زن خانه‌دار تحصیل‌کرده در ایران



از میان مطالبی که این سال‌ها درباره‌ی زنان خاورمیانه در آغاز قرن بیستم نوشته شده‌ شماری توجه داشته‌اند که در این دوره موضوع مادری و همسری، به‌ویژه سامان‌دهی آن‌ به مدد راهنماهای علوم خانه‌داری، در مباحث مربوط به مفهوم «زن» اهمیت محوری داشته است. خواه گفته شود زنان خود این فرایند مدرن‌سازی و علمی‌کردن را برای بالا بردن منزلت‌شان در جامعه به کار بستند، یا بگویند این فرایند کارمایه‌های فمینیستیِ ممکن برای بیداری زنان را مهار و بی‌اثر کرد، یا حتی علمی‌شدن را فرایندی انضباطی و سامان‌بخش بدانند که استادانه زنانگی مدرنی در تقابل کامل با زنانگی سنتی پدید آورد، در هر صورت هیچ یک از این استدلال‌ها توجه کافی به تغییرات مهمی ندارند که مفاهیم مادری و همسری از سر گذراندند تا این گفتمان را به وجود آورند....»

#ژن_ژیان_ئازادی #جنبش_زنان
#کار_خانگی #تبعیض_سیستماتیک


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/46145/

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: چرایی شکل‌گیری جنش سراسری زن، زندگی، آزادی

تحلیل جنبش سراسری ژینا (بخش اول)


از متن: «طی ماه‌های گذشته شاهد قیام کم‌نظیر ژینا با شعار محوری زن زندگی آزادی در تاریخ مبارزات اجتماعی-سیاسی ایران بودیم. قیامی که مشابه آن در تاریخ مبارزات مردمی در سراسر جهان نیز به لحاظ عاملیت و موضوعیت، کم‌تر مشاهده شده است. به طوری‌که از همان روزهای آغازین، بسیاری از کنشگران اجتماعی-سیاسی و اندیشمندان علوم اجتماعی به تحلیل این جنبش اجتماعی پرداختند و کوشیدند چرایی و چگونگی آن را در این برهه‌ی زمانی دریابند و توضیح دهند. اکنون که نه ماه از این قیام گذشته است و به نظر می‌رسد برخی خصلت‌های آن وضوح بیشتری یافته است، ما نیز در تحریریه‌ی بیدارزنی به عنوان یک تریبون فمینیستی بر آن شدیم که طی یک گفتگوی جمعی و با پاسخ به چند پرسش محوری به تحلیل جنبش سراسری ژینا از نظرگاه خود برآییم.

در مسیر پاسخ به این پرسش‌ها تردیدهایی نیز از سوی ما مطرح بود؛ به نظرمان آمد که نیاز به مجال و ابزار بررسی بیشتر و دقیق‌تری داریم و از خود پرسیدیم که هر کدام از ما چقدر این بستر را می‌شناسیم یا چقدر حضور میدانی داشتیم. با این وجود با همین شناختی که نسبت به شرایط پیش رویمان داریم لازم دیدیم که پاسخ‌‌هایمان را در لحظه‌ی کنونی ثبت کنیم. چرا که در حال بررسی یک جنبش اجتماعی سراسری در جامعه‌ای هستیم که سال‌ها ستم جنسیتی در آن برقرار و نهادینه شده است. اما پاسخ‌های ما صرفاً رویکرد ما در این مقطع زمانی است که می‌تواند توسط دیگران و یا خود ما حتی در آینده‌ای نزدیک به چالش کشیده یا تکمیل شود.

این متن پاسخ گروه بیدارزنی به پرسش آغازینی است که به گفتگو گذاشتیم؛ چه شد که ستم جنسیتی علیه یک زن کُرد قیام سراسری ژینا را رقم زد؟»

#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #انقلاب


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46188/

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: جنبش با سرکوب، به محاق نمی‌رود

گفتگوی بیدارزنی با «نشریه‌ی فراسوی کندوکاو»



▪️بیدارزنی: متن پیش‌رو حاصل گفتگوی بیدارزنی با «نشریه‌ی فراسوی کندوکاو» است. این گفتگو با محوریت بررسی نقش معلمان و تشکل‌های صنفی معلمان در پیش‌روی قیام ژیناست. قرارگیری در شرایط اوج و حضیض این قیام، ما را بر آن داشت تا با طرح سوالاتی پیرامون جنبش مبارزاتی دانش‌آموزان در مدرسه و از سوی دیگر سرکوب‌های حداکثری حاکمیت، به تحلیل چشم‌انداز قیام ژینا در مدرسه بپردازیم. گفتگویی با محوریت پیوند جنبش صنفی معلمان با قیام «زن، زندگی، آزادی»، سوژگی سیاسی دانش‌آموزان و روند بالفعل‌شدگی آنان در مدرسه، تبعات ستم ملی و روند آسیمیلاسیون و مبارزات معلمان در پیش و پس از قیام ژینا، از محورهای اصلی این گفتگوی جمعی است.

«از متن:

_ #بیدارزنی: ما در شماره چهارم نشریه‌ی کندوکاو، در بخش بیانیه‌ی تحلیلی «در مورد نحوه‌ی ادامه مطالبه‌گری و اعتراضات» که در سیزده بند ارائه شده، می‌خوانیم: «شرایط کرونا، نزول سطح آموزش و نبود زیرساختهای ضروری برای آموزش مجازی، تبعات وحشتناکی داشته که رانده شدن بیش از سه میلیون دانش‌آموز از مدرسه، آن هم بنا بر آمار ادعایی مسئولان که بدون شک آمیخته با پنهانکاری بوده، یکی از آنهاست. امروز در شرایطی قرار داریم که مدتها از پایان اپیدمی کرونا و مجازی شدن آموزش می‌گذرد، اما ترک تحصیل اجباری و نزول سطح آموزش بنا بر نابرابری‌های ساختاری، کماکان یک معضل جدی در آموزش عمومی محسوب می‌شود…. حملات شیمیایی اخیر، عملا بیشتر فرزندان خانواده‌های تهیدست را از تحصیل محروم کرده و یا کیفیت آموزش آنان را تنزل داده است.» به نظر شما چه رانه‌های اعتراضی و یا اتحادی بین تشکل‌های صنفی باید صورت پذیرد تا آمار میلیونی ترک تحصیل اجباری کودکانِ متعلق به طبقه‌ی کارگر و تهیدست، تنها یک آمار اسف‌بار باقی نماند؟ و آیا به نظر شما این فاجعه، خود یکی از قوی‌ترین دلایل برای اتحادی در جهت پایان روند فقیرسازی سیستماتیک در تمامی ارکان آن نیست؟

_ #فراسوی_کندوکاو: این سوال برای ما سؤال مهمی است. چون اتفاقا در همین سؤال ما آلترناتیو خود را مطرح می‌کنیم، یعنی آلترناتیو فراسو را. در واقع به هویت خود اینجا اشاره می‌کنیم. ببینید درباره‌ی آموزش رایگان و بازماندگی از تحصیل، اینها همواره مطالبه‌ی اصلی شورا و کانون‌ها بوده و واقعا ماهیت جنبش معلمان با این مطالبات گره خورده است. در جنبش معلمان، «نه به خصوصی‌سازی» هم مطرح بوده و متقابلا در کارگرها هم مثلا در کانون‌های فعالی مانند هفت‌تپه، فولاد در گذشته یا هپکو و آذرآب ما “نه به خصوصی‌سازی” را شاهد بودیم و پیرامون این مطالبه کنشگری کرده‌اند. این نشان می‌دهد که مدارهایی برای همبستگی بین فرودستان و به‌طور کلی طبقه کارگر وجود دارد و بر سر همین دارد اعتراض و کنشگری صورت می‌گیرد و در درون آن، دغدغه‌های ایجابی‌ای برای آینده هم نهفته است. وقتی ما خواهان این نیستیم که خصوصی‌سازی صورت بگیرد، از یک سو خواهان این هم نیستیم که همه چیز در دست دولت قرار بگیرد چون می‌بینیم که دولت هم در این زمینه نهاد ناکارآمدی است و این می‌تواند آلترناتیوهایی هم در دل خود داشته باشد، مانند اداره‌ی شورایی مدرسه و این شکلی از امر ایجابی علیه منطق سرمایه است که می‌تواند گروه‌های مختلف ستمدیده را گرد هم بیاورد و متحد کند...»


#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #حملات_شیمیایی_به‌_مدارس



ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46216/


@bidarzani
بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی: چرایی شکل‌گیری جنش سراسری زن، زندگی، آزادی تحلیل جنبش سراسری ژینا (بخش اول) از متن: «طی ماه‌های گذشته شاهد قیام کم‌نظیر ژینا با شعار محوری زن زندگی آزادی در تاریخ مبارزات اجتماعی-سیاسی ایران بودیم. قیامی که مشابه آن در تاریخ مبارزات مردمی در…
🟣 #بیدارزنی: خاستگاه و مطالبات معترضان در جنبش سراسری ژینا (بخش دوم)



#بیدارزنی: در تحریریه بیدارزنی بر آن شدیم که طی یک گفتگوی جمعی و با پاسخ به چند پرسش محوری، به تحلیل جنبش سراسری ژینا از نظرگاه خود برآییم. بخش اول به این پرسش پرداختیم که چه شد ستم جنسیتی علیه یک زن کُرد قیام سراسری ژینا را رقم زد. در پاسخ به این پرسش چند مقوله مورد توجه ما قرار گرفت؛ شکاف جنسیتی و کنشگری زنان؛ سرکوب‌ گروه‌های تحت ستم و سابقه سیاسی مبرزین کردستان،‌ پیوند جنبش ژینا با خیزش‌ها و اعتراضات پیشین و نقش شبکه‌های اجتماعی. یکی از موضوعات محوری که بسیاری از تحلیل‌ها تا کنون به آن پرداخته‌اند، شناخت و بررسی عاملیت در قیام ژینا است، متن پیش‌رو پیرامون همین موضوع است. سوال محوری ما این است که زنان چه نقشی را در طول قیام ژینا ایفا کردند؟ کدام گروه از زنان و با چه مطالباتی و چگونه در این جنبش فعال بودند؟

از متن:


▪️مطالبات زنان معترض در قیام و جنبش سراسری ژینا

«در طول قیام مطالبات متنوعی مطرح شد اما همگی ذیل شعار «زن، زندگی» آزادی» معنا یافتند. بخشی از مطالبات کلی و مربوط به ساختار نظام بود و برخی مشخص‌تر بود. به کمک متون، بیانیه‌ها و فراخوان‌ها از یک سو و شعارهایی که در خیابان‌ها و پشت بام‌ها سرداده شد یا دیوارنویسی‌ها و از همه مهم‌تر اکت‌های اعتراضی تا حدود زیادی می‌توان گفت که خواسته‌ها چه بودند.

⚪️ تفاوتی که این اعتراضات به طور خاص داشتند بیان واضح «نخواستن جمهوری اسلامی» با صدای بلند بود. از همان لحظه کشته شدن ژینا، «رفتن کلیت نظام» یک مطالبه‌ی جمعی بود. کسانی که روسری خود را آتش زدند یا حجاب از سر برداشتند، تنها خواسته‌شان رفتن گشت ارشاد نبود، بلکه درهم‌تنیدگی تمامی ستم‌ها از جمله ستم‌های جنسیتی، اتنیکی|ملی، طبقاتی و انباشت چهار دهه سرکوب و تبعیض و کشتار و فقر سیستماتیک کاری کرد که رادیکال‌ترین وجه شعار و ادیکال‌ترین وجه مطالبات در سطح دانشگاه، مدارس و خیابان، سرداده شود. این موضوع را می‌توان حتی در بازنمایی رسانه‌هایی که تا قبل از این سویه‌های دیگری داشتند، مشاهده کرد.

⚪️ اما جدا از شعار «زن، زندگی، آزادی» که در سراسر اعتراضات ستم جنسیتی را نشانه گرفته بود و به جز لغو حجاب اجباری، آیا مسائل دیگر زنان هم بیان شد؟ چه دریافتی از شعار زن زندگی آزادی وجود داشت و چرا به یکباره شعار «مرد میهن آبادی» در کنار آن حتی در چندین دانشگاه‌ سرداده شد؟ به نظر می‌رسد محتوای شعارهایی که در خیابان سرداده می‌شد با متون و ادبیات منتشر شده توسط فمینیست‌ها در رسانه‌ها یا اقدامات خیابانی‌شان متفاوت بود.
محتوای برخی از شعارهای سرداده شده در خیابان‌ها سکسیستی و ضد زن بودند -به جز بلوچستان و کردستان. بسیاری هم نقد کردند که شعارها بیانگر خواسته‌های جنبش نیست؛ اما خشم بسیاری که از سرکوب وجود داشت به گسترش این شعارها کمک کردند. خصوصا در ابتدای قیام،‌ مطالبات دیگر زنان -به غیر از مقابله با حجاب اجباری- فرصت طرح نیافت. شاید این موضوع طبیعی بود، چرا که در کشاکش اعتراضاتی که مقابل آن اسلحه بود، فرصت کمتری برای همراهی با شعارهای سازمان‌یافته بود. شاید به همین دلیل در بلوچستان و کردستان شعارهای سکسیستی سرداده نشد،‌ چون مبارزه در آن‌جا شکل سازمان‌یافته‌تری داشت.

⚪️ مدتی کوتاه بعد از اینکه اعتراضات خیابانی تب و تاب قبلی را به دلیل سرکوب گسترده از دست داد، مطالبات زنان راه خود را در تحلیل‌های کمیته‌ها و گروه‌های کوچک و بزرگ و رسانه‌ها باز کرد؛ راه درازی که همچنان پیش روی ماست. بسیاری از همان ابتدا طرح موضوع کردند که آیا «ژن، ژیان، ئازادی» به تنهایی کفایت می‌کند یا لازم است مفهوم آن را بشکافیم و مسائل زنان را به طور خاص‌تر مشخص کنیم. این موضوع مسئله‌ای بود که ما را در گروه کوچک بیدارزنی بارها به چالش کشاند.

به نظر می‌رسد این چالشی بود که در میان گروه‌های زنان دیگر نیز مطرح بود به طوری که در بسیاری از متن‌ها این شعار کلیدی بازتعریف شد. چندین منشور زنان نوشته شد، بروشورهایی تهیه و بیانیه‌های مشترکی منتشر شد که در همگی بر آنچه که برای آینده زنان می‌خواستند، اشاره داشت. شعارهایی در توضیح زن زندگی آزادی مطرح و دیوارنویسی شدند از ربط پدرسالاری به دولت و تضییع حق بر بدن، تا منع خشونت علیه زنان و جداماندگی زنان از بازار کار. این را فعالان زنان به صورت ساختارمند انجام دادند...»


#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #انقلاب

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46223/


@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: زنان در قیام ژینا

✍🏽 فروغ سمیع‌نیا

از متن: «دستاوردهای این قیام فراتر از این یادداشت است، چون این قیام در ادامهٔ آبان و دی و قیام‌های پیشین بود و به نوعی از تجارب پیشین استفاده کرد. اما موضوعی که قیام ژینا را از قیام‌های دیگر متمایز می‌کرد این بود که علاوه بر مطالبات معیشتی که در همه حرکت‌های ایران مشهود است این قیام تاکید زیادی بر آزادی‌خواهی داشت و مسئلهٔ زنان از مطالبات اصلی این حرکت بود. قیام با قتل یک زن آغاز شد، با فراخوان فعالین جنبش زنان از کردستان به پایتخت رسید، نیروی محرکهٔ اصلی آن زنان بودند و شعار اصلی آن زن زندگی آزادی بود.

شعاری که به رغم گذشت ۹ ماه از شروع جنبش همچنان در همه شهرها و حتی روستاها نیز باقی مانده و موضوع شعارنویسی، هرگونه اعتراض و حتی شادی‌های مردمی است.

زنانه خطاب کردن انقلاب ما را بر آن داشت تا فکر کنیم که آیا صرف یک شعار زن زندگی آزادی کافی است یا باید آن را در تمام مطالبات بر حق زنان جستجو و فهم کرد؟ در این جنبش افراد زیادی شرکت کردند که به گفتهٔ خودشان زندگیشان دیگر به حالت سابق باز نگشت اما موضوع این یادداشت زنانی‌اند که پیش از قیام ژینا فعالیت جنبشی نداشتند و با این قیام وارد عرصه شدند و به عنوان یک زن حق‌خواهی کردند. شمار زیادی از آنان هنوز بدون حجاب اجباری در خیابان تردد می‌کنند و با این کار هنوز به حکومت اعلان مبارزه می‌کنند. با ۵ نفر از ایشان دربارهٔ چرایی ورودشان به مبارزات و مطالباتشان گفتگو کردیم تا بتوانیم نمایی دیگر از این قیام بزرگ را باز شناسیم و مطالبات و دلیل حضور در قیام را از دید کسانی ببینیم که خیابان را از آن خود کردند.

افرادی که با آنها گفتگو کردیم از دو شهر تهران و رشت بودند. دو شهری که مانند بسیاری دیگر از شهرها تمام روزها محل اعتراضات بودند و هنوز زنان بدون حجاب اجباری خیابان‌ها را در دست دارند. همهٔ مصاحبه‌شوندگان از روزهای اول در خیابان بودند و از نزدیک در جریان اعتراضات قرار داشتند.


▪️حضور در خیابان

⚪️ در شروع مصاحبه از آنها دربارهٔ دلیل حضورشان در خیابان پرسیدیم که در پاسخ‌ها بیشتر بر از بین رفتن جمهوری اسلامی و به دست آوردن آزادی تأکید داشتند. یکی از پاسخ‌دهندگان با ژینا همذات‌پنداری می‌کرد و گفت: «شاید چون ظلم به ژینا رو ظلم به خودم و همهٔ گروه‌های اجتماعی به حاشیه کشیده شده و تحت ستم می‌دونستم به همین دلیل اون روزها به خیابان رفتم.»

⚪️ یکی دیگر از پاسخ‌دهندگان می‌گوید: «برای اینکه جمهوری اسلامی بره، برای اینکه بتونم زندگی کنم، دیگه تحت فشار نباشم. من قبلاً هم توی اعتراض‌ها شرکت می‌کردم. آخریش تجمع سر هواپیمای اوکراینی بود.»


#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #انقلاب

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46235/


@bidarzani
بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی: خاستگاه و مطالبات معترضان در جنبش سراسری ژینا (بخش دوم) #بیدارزنی: در تحریریه بیدارزنی بر آن شدیم که طی یک گفتگوی جمعی و با پاسخ به چند پرسش محوری، به تحلیل جنبش سراسری ژینا از نظرگاه خود برآییم. بخش اول به این پرسش پرداختیم که چه شد ستم جنسیتی…
🟣 #بیدارزنی: تجسمی از ضرورت تداوم جنبش ژینا؛ از سرکوب تا امید و مقاومت مردمی

تحلیل جنبش سراسری ژینا (۳)



⚪️ تداوم این قیام تنها به پویایی زنان و پیشروی‌شان برای یک مطالبه‌ی جمعی خلاصه نمی‌شود. همه جان‌های باخته، چشمان ساچمه‌خورده و زندانیان در بند، تجسمی از ضرورت تداوم جنبش ژینا هستند.

در تحریریه‌ی #بیدارزنی طی یک گفتگوی جمعی سعی کرده‌ایم از زاویه‌ی دید خود جنبش سراسری ژینا را تحلیل کنیم. در بخش اول، به این پرسش پرداختیم که چه شد ستم جنسیتی علیه یک زن کُرد قیام سراسری ژینا را رقم زد. در بخش دوم به خاستگاه و مطالبات معترضان در جنبش ژینا پرداختیم.

در بخش سوم و پایانی این گفتگوی جمعی به دستاوردها و وضعیت فعلی این جنبش نگاهی انداخته‌ایم؛ آیا این جنبش همچنان ادامه دارد یا از آن عبور کرده‌ایم؟

پاسخ‌های ما صرفاً رویکرد ما در این مقطع زمانی است که می‌تواند توسط دیگران و یا خود ما حتی در آینده‌ای نزدیک به چالش کشیده یا تکمیل شود.

▪️از متن:

«ایجاد گروه‌های کوچک در فرصت فروکش کردن اعتراضات بزرگ

اگرچه در حال حاضر اعتراضات خیابانی -جز در بلوچستان- افول کرده است، اما بسیاری از تحلیل‌ها، خیزش‌های دوباره به دلیل وخامت اوضاع اقتصادی را پیش‌بینی کرده‌اند. از همین رو اکنون با افول اعتراضات خیابانی فرصت بیشتری برای کنشگران این جنبش به وجود آمده که تأمل کنند، نیرویشان را بازیابند و گروه‌های کوچکی را سازمان‌دهی کنند. نشانگان این گروه‌های کوچک را کمابیش می‌توان در حرکت‌های کوچک میدانی در میان مادران و خانواده‌های دادخواه دید که به دیدار یکدیگر می‌روند و به یاد و خاطره کشته‌شدگان بر مزار عزیزانشان جمع می‌شوند و شعار می‌دهند.

همچنین این نشانگان را می‌توانیم در میان گروه‌های کوچک مردمی معترض هم ببینیم؛ که در دفاع از زندانیان قیام، اعتراض‌ علیه اعدام‌ها و یا حتی زن‌کشی به خیابان می‌آیند یا حتی در انواع صفحات شبکه‌های اجتماعی از شهرهای مختلف و تحلیل‌هایی که ارائه می‌دهند می‌توان نشانه‌هایی از سازمان‌یابی را دریافت.

در نهایت هر چه فرصت سازمان‌یابی بیشتر باشد، نیروی معترض بهتر می‌تواند در بزنگاه بعدی مؤثر عمل کند چرا که جامعه‌ی مدنی در ایران، سالها تحت سرکوب بوده و تشکل‌های محدودی از گذشته برجای مانده است. به این ترتیب،‌ این توقف اعتراضات خیابانی می‌تواند به نفع معترضان به وضع موجود نیز باشد تا شروع دوباره اعتراضات در بزنگاه بعدی متفاوت‌تر و حساب‌شده‌تر از شهریور ۱۴۰۱ یا آبان ۱۳۹۸ باشد.»

#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان
#اعتراضات_سراسری

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46268/


@bidarzani
🟣 جنبش زنان و انتخاب روشهای مبارزه

نویسنده: فروغ سمیع‌نیا


از متن: «جنبش زنان در ایران از نیمه‌ی دوم دهه هفتاد همراه با دیگر جریانات روشنفکری به مرحله بیرون آمدن از محافل رسید. زیرا فمنیست‌ها در ایران مانند دیگر فعالین پس از سرکوب‌های بعد از انقلاب 57 و خصوصا دهه شصت به نشست‌های محفلی محدود می‌شدند. تشکیل ان‌جی‌اوها و یا جمعیت‌های زنان با مطالبه‌ی مشخص حقوقی زنان خصوصا پس از روی کار آمدن دولت خاتمی و حمایت دولت از سازمان‌های مردم نهاد بیشتر شد و همزمان نشریاتی با موضوع زنان در کشور منتشر شد.
نشریات اصلاح طلب نیز ستونی را عموما به مطالبات فمینیست‌ها اختصاص دادند و برای گرداندن ستون از فعالین زنان استفاده کردند. هر چند در آن دوران با وجود کار علنی استفاده از واژه «فمنیست» هنوز جاافتاده و عادی نبود. عموما فعالین تلاش می‌کردند بگویند ما معترض به وضعیت زنان هستیم اما فمنیست نیستیم. با اینکار ضمانتی برای ادامه فعالیت پیدا می‌کردند.
در چنین فضایی که مختص دوره اصلاحات بود، زنان با فعالیت علنی وارد عرصه شدند و از جمله گفتمان‌های غالب بین آنان این بود که ما فعال مدنی هستیم نه سیاسی. این نیز از جملاتی بود که ضریب خطر را برای فعالیت در این حوزه پایین می‌آورد. فعالین زنان هوشمندانه چندین سال فعالیت کردند و تجمعی را جلوی درب دانشگاه تهران تشکیل دادند که نشان از قدرت این فعالین در کشور و مشخصا شهر تهران بود. اسفند سال 1384 دومین تجمع باشکوه زنان در پارک دانشجوی تهران انجام شد که با خشونت پلیس پایان یافت. در حقیقت درسال 1384 حکومت تلاش کرد تا حضور زنان در خیابان را متوقف سازد…»

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#جنبش_زنان

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/iExw4


@bidarzani