🟣 زخمیشدن دختران اصفهانی با کلت پنجونیم
از متن: «پدر نرگس میگوید: «دو روز قبل از عید قربان دختر من که حدود ۵۰ روز بود از خانه بیرون نرفته بود، برای خرید کتاب از خانه بیرون رفت. آن روز، روز آخری بود که آب زایندهرود جاری بود و خانواده برای گردش آنجا رفته بودند. دخترم هم قرار شد بعد از خرید کتاب پیش خانواده برود. نیم ساعت نگذشته بود که خواهر همسرم تماس گرفت و گفت نرگس تیر خورده. من در مسیر بلافاصله با ۱۱۰ تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان امیر بردیم و از آنجا به زهرای مرضیه و در این بیمارستان به ما گفتند باید نرگس را به بیمارستان کاشانی منتقل کنیم. تیر نزدیک نخاع دخترم خورده بود و اوایل به ما گفتند که احتمال فلجشدنش هم وجود دارد؛ یعنی اگر چند سانتیمتر جلوتر خورده بود، الان نرگس قطعا قطع نخاع شده بود. بعد از اینکه به بیمارستان کاشانی رفتیم، درست یک نفر کنار دختر من بستری شده بود که تیر کنار قلبش خورده بود و به دلیل اینکه تیر جای حساسی است، پزشکان برای درآوردنش صبر کردهاند. در همان حین هم یک نفر دیگر را دیدیم که تیر به پشتش اصابت کرده بود؛ اما تا گفتند به نیروی انتظامی مراجعه کنید، ترسیدند و ترجیح دادند که بیمارستان را ترک کنند. ما حداقل پنج نفر را که در بیمارستان بودند، دیدیم. دختر من نیاز به جراحی داشت، از زمانی که تیر خورد تا صبح روز بعد که جراحی کرد، تیر حداقل 12 سانتیمتر حرکت کرده بود و گفتند اگر تیر درنیاید، ممکن است اتفاق بدی بیفتد. از آنهمه افرادی که به بیمارستان مراجعه کرده بودند، تنها دو نفر ما در بیمارستان ماندند و حاضر به شکایت شدند. و بقیه ترجیح دادند مسئله را مسکوت باقی بگذارند.
مادر نرگس در ادامه میگوید: «متهم عید قربان دستگیر و یک ماه بعد آزاد شد. از دادگاه با ما تماس گرفتند و گفتند آزاد شد. چند روز که گذشت، عموی متهم با ما تماس گرفت و گفت به خاطر مادرش بچه ما را ببخشید، ما هم گفتیم اصلا راضی به زندان و اعدام کسی نیستیم؛ اما به خاطر همان مادرش اجازه بدهید چند روز بماند و تنبیه بشود. در نهایت عمویش گفت شما چه رضایت بدهید، چه رضایت ندهید، ما آزادش میکنیم و نهایتا ۳۰ میلیون دیه میدهیم. من گفتم مگر حرف دیه است؟ دختر من تیر خورده، بدنش درد میکند، تا سر خیابان میترسد برود. چه کسی حرف دیه زد؟ دراینمیان عموی متهم حرفی به من زد که جگرم آتش گرفت. به من گفتند مگر خمپاره خورده؟ یک تیر خورده که مال تفنگ ساچمهای بوده و شما کاری از دستتان برنمیآید».
چرا جرائم تکرار میشوند؟
امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، در گفتوگو با «شرق» درباره تکرار بزه علیه اجتماع در کشور میگوید: «از مبانی و علل اصلی وضع مجازاتها در جوامع در کنار تنبیه یا وضع عدالت و... بازدارندگی است. به این معنا که اگر رفتار مجرمانه مورد مجازات قرار بگیرد، در جامعه اثر بازدارنده دارد. در نگاه سنتی در شکل و شمایل عقوبت میبینیم؛ یعنی لزوما رفتار مجرمانه با مجازات همراه شود تا چیزی که بهعنوان جرمانگاری در جهت بازدارندگی و وضع عدالت و برقراری نظم است، اتفاق بیفتد».
منبع: شرق
https://www.sharghonline.com/fa/tiny/news-335203
@bidarzani
از متن: «پدر نرگس میگوید: «دو روز قبل از عید قربان دختر من که حدود ۵۰ روز بود از خانه بیرون نرفته بود، برای خرید کتاب از خانه بیرون رفت. آن روز، روز آخری بود که آب زایندهرود جاری بود و خانواده برای گردش آنجا رفته بودند. دخترم هم قرار شد بعد از خرید کتاب پیش خانواده برود. نیم ساعت نگذشته بود که خواهر همسرم تماس گرفت و گفت نرگس تیر خورده. من در مسیر بلافاصله با ۱۱۰ تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان امیر بردیم و از آنجا به زهرای مرضیه و در این بیمارستان به ما گفتند باید نرگس را به بیمارستان کاشانی منتقل کنیم. تیر نزدیک نخاع دخترم خورده بود و اوایل به ما گفتند که احتمال فلجشدنش هم وجود دارد؛ یعنی اگر چند سانتیمتر جلوتر خورده بود، الان نرگس قطعا قطع نخاع شده بود. بعد از اینکه به بیمارستان کاشانی رفتیم، درست یک نفر کنار دختر من بستری شده بود که تیر کنار قلبش خورده بود و به دلیل اینکه تیر جای حساسی است، پزشکان برای درآوردنش صبر کردهاند. در همان حین هم یک نفر دیگر را دیدیم که تیر به پشتش اصابت کرده بود؛ اما تا گفتند به نیروی انتظامی مراجعه کنید، ترسیدند و ترجیح دادند که بیمارستان را ترک کنند. ما حداقل پنج نفر را که در بیمارستان بودند، دیدیم. دختر من نیاز به جراحی داشت، از زمانی که تیر خورد تا صبح روز بعد که جراحی کرد، تیر حداقل 12 سانتیمتر حرکت کرده بود و گفتند اگر تیر درنیاید، ممکن است اتفاق بدی بیفتد. از آنهمه افرادی که به بیمارستان مراجعه کرده بودند، تنها دو نفر ما در بیمارستان ماندند و حاضر به شکایت شدند. و بقیه ترجیح دادند مسئله را مسکوت باقی بگذارند.
مادر نرگس در ادامه میگوید: «متهم عید قربان دستگیر و یک ماه بعد آزاد شد. از دادگاه با ما تماس گرفتند و گفتند آزاد شد. چند روز که گذشت، عموی متهم با ما تماس گرفت و گفت به خاطر مادرش بچه ما را ببخشید، ما هم گفتیم اصلا راضی به زندان و اعدام کسی نیستیم؛ اما به خاطر همان مادرش اجازه بدهید چند روز بماند و تنبیه بشود. در نهایت عمویش گفت شما چه رضایت بدهید، چه رضایت ندهید، ما آزادش میکنیم و نهایتا ۳۰ میلیون دیه میدهیم. من گفتم مگر حرف دیه است؟ دختر من تیر خورده، بدنش درد میکند، تا سر خیابان میترسد برود. چه کسی حرف دیه زد؟ دراینمیان عموی متهم حرفی به من زد که جگرم آتش گرفت. به من گفتند مگر خمپاره خورده؟ یک تیر خورده که مال تفنگ ساچمهای بوده و شما کاری از دستتان برنمیآید».
چرا جرائم تکرار میشوند؟
امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، در گفتوگو با «شرق» درباره تکرار بزه علیه اجتماع در کشور میگوید: «از مبانی و علل اصلی وضع مجازاتها در جوامع در کنار تنبیه یا وضع عدالت و... بازدارندگی است. به این معنا که اگر رفتار مجرمانه مورد مجازات قرار بگیرد، در جامعه اثر بازدارنده دارد. در نگاه سنتی در شکل و شمایل عقوبت میبینیم؛ یعنی لزوما رفتار مجرمانه با مجازات همراه شود تا چیزی که بهعنوان جرمانگاری در جهت بازدارندگی و وضع عدالت و برقراری نظم است، اتفاق بیفتد».
منبع: شرق
https://www.sharghonline.com/fa/tiny/news-335203
@bidarzani
شرق
زخمیشدن دختران اصفهانی با کلت پنجونیم
پنجشنبه هشتم مهرماه، یکی از فعالان مدنی اصفهان، در تماس با خبرنگار روزنامه «شرق» خبر از تیراندازی مردی جوان در تاریخ 28 مردادماه به حداقل پنج نفر در این شهر داد.
🟣 #بیدارزنی : فمینیستهای مکزیک، تندیس زن مبارز با مشتهای گرهکرده به سوی نماد سرمایهداری را جایگزین مجسمه کریستف کلمب کردند.
سال گذشته در خلال اعتراضات Black Lives Matters مجسمههای خونیپرو سرا، کلستون، کلمب، تندیس پادشاه لئوپولد و گاندی توسط معترضان پایین کشیده شد.
بهگزارش رویترز، روز گذشته گروهی از فمینیستهای مکزیک، تندیس یک زن با مشتهای گره کرده را جایگزین مجسمهی پایین کشیده شدهی کریستف کلمب کردند. این زن مبارز، مشت گره کردهی خود را بهسوی آسمان خراش «پاسئو دلا رفورما» نماد سرمایهداری مکزیک، بالا گرفته است.
@bidarzani
سال گذشته در خلال اعتراضات Black Lives Matters مجسمههای خونیپرو سرا، کلستون، کلمب، تندیس پادشاه لئوپولد و گاندی توسط معترضان پایین کشیده شد.
بهگزارش رویترز، روز گذشته گروهی از فمینیستهای مکزیک، تندیس یک زن با مشتهای گره کرده را جایگزین مجسمهی پایین کشیده شدهی کریستف کلمب کردند. این زن مبارز، مشت گره کردهی خود را بهسوی آسمان خراش «پاسئو دلا رفورما» نماد سرمایهداری مکزیک، بالا گرفته است.
@bidarzani
🟣 امروز پنجشنبه ۲۲ مهرماه، تجمعسراسری فرهنگیان ایران با فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در شهرهای سنندج، تهران، بروجرد، پلدختر، ساری، اصفهان، مریوان، کرمانشاه، سقز، بهبهان، قم، زنجان، جوانرود، نورآباد ممسنی، اراک، قزوین، همدان، اندیمشک، خرمآباد، اردبیل و...در حال برگزاری است.
#رتبهبندیشاغلان_هشتاددرصد_حقوقهیاتعلمی
#همسانسازیبازنشستگان_مبتنی_بر_قانون_مدیریت_خدمات_کشوری
@edalatxah
@bidarzani
#رتبهبندیشاغلان_هشتاددرصد_حقوقهیاتعلمی
#همسانسازیبازنشستگان_مبتنی_بر_قانون_مدیریت_خدمات_کشوری
@edalatxah
@bidarzani
📌غیرت و آبروهایی که با خون زنان آبیاری میشود
✍🏽 نوشین شادکام
بیدارزنی: جنایتهای ناموسی یا قتلهای ناموسی، اغلب به قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود. قتل ناموسی به «قتل به خاطر شرف» هم معروف است. اصطلاح ناموس یا شرف که برساخته جامعه است در هر جامعهای بار معنایی ویژهای دارد. اما نتیجه آن اغلب اعمال کنترل مردان بر رفتارهای اجتماعی و جنسی غالبا زنان در جامعه است. از این رو میتوان گفت مفهوم ناموس در ساختارهای مردسالارانه جوامع سنتی ریشه دارد. جرایم مرتبط با شرف و ناموس، شامل اقدامات خشونتبار علبه آن دسته از زنان خانواده است که تصور میشود به علت انجام اعمال بیشرمانه و رسواکننده، برای خانواده شرم و بی آبرویی به بار آورده اند.
این زنان اکثرا به بهانه ننگین کردن شرافت خانواده خود مجازات میشوند؛ از جمله به دلیل خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن حتی از یک شوهر ناشایست، رابطه با جنس مخالف، فرض ارتباط با جنس مخالف یا ارتکاب زنا. برای این که زنی قربانی جنایتهای ناموسی شود کافی است فقط گمان برده شود که آبروی خانواده را بر باد داده است. این سوءظنها معمولا بر پایه ادراک و احساسات مردان استوار هستند تا بر پایه حقیقت عینی.
جنایتهای ناموسی شدیدترین شکل خشونت علیه زنان است. ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی در ایران به مسائل جنسی و ناموسی مربوط میشود. در بسیاری از موارد قتل توسط همسر به دلایل دیگری صورت میگیرد اما آن را ناموسی جلوه میدهد. باید گفت که موضوع قتل ناموسی به «مسئله اجتماعی» مهمی تبدیل شده است و از میان دهها مسئله اجتماعی بزرگ از جمله کرونا، تورم، فقر و بیکاری و… بهعنوان مسئله اجتماعی جدی مورد توجه جامعه ایرانی قرار گرفته است. میتوان گفت مسئله قتلهای ناموسی یک معضل اجتماعی است که پیامد آن دامنگیر همه جامعه خواهد بود.
مسائل مربوط به زنان تحت لوای ناموس و حفظ آبرو همواره از دیدهها پنهان میشود. پژوهشهای بسیار اندکی پیرامون چرایی و راهکار برای مقابله با این قتلها صورت میگیرد و اقدامات انجام شده برای توانمندساختن زنان و رونق چرخه آگاهی، بسیار کم است.
از آغاز سال ۱۳۹۹ به این سو شاهد شکلگیری موج جدیدی از قتلهای ناموسی خانوادگی و هم چنین خودکشی زنان جوان در مناطق مختلف به ویژه غرب کشور هستیم. تنها در ۴ ماه اخیر چندین زن به دست اعضای خانواده خود اعم از پدر، برادر یا همسرشان به قتل رسیدهاند؛ زنان و دختران بیپناهی که خونشان به دست نزدیکانشان ریخته شده است.
شاید بگویید به کدامین گناه تیغهی چاقو در قلبشان نشست یا گلوله سینهشان را شکافت. قتلهای ناموسی در بسیاری از نقاط ایران و دنیا در حال اتفاق افتادن است. در این گزارش تمرکز بر منطقه کردستان و شهرهای کردنشین و بررسی بسترهای اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی، فرهنگی، آموزشی و قانونی که زمینهساز قتلهای ناموسی و زنکشی در این مناطق است. در ادامه به چند نمونه از قتلهایی که در چند ماه اخیر در شهرهای کردنشین روی داده است میپردازیم.
#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43141
@bidarzani
✍🏽 نوشین شادکام
بیدارزنی: جنایتهای ناموسی یا قتلهای ناموسی، اغلب به قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود. قتل ناموسی به «قتل به خاطر شرف» هم معروف است. اصطلاح ناموس یا شرف که برساخته جامعه است در هر جامعهای بار معنایی ویژهای دارد. اما نتیجه آن اغلب اعمال کنترل مردان بر رفتارهای اجتماعی و جنسی غالبا زنان در جامعه است. از این رو میتوان گفت مفهوم ناموس در ساختارهای مردسالارانه جوامع سنتی ریشه دارد. جرایم مرتبط با شرف و ناموس، شامل اقدامات خشونتبار علبه آن دسته از زنان خانواده است که تصور میشود به علت انجام اعمال بیشرمانه و رسواکننده، برای خانواده شرم و بی آبرویی به بار آورده اند.
این زنان اکثرا به بهانه ننگین کردن شرافت خانواده خود مجازات میشوند؛ از جمله به دلیل خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن حتی از یک شوهر ناشایست، رابطه با جنس مخالف، فرض ارتباط با جنس مخالف یا ارتکاب زنا. برای این که زنی قربانی جنایتهای ناموسی شود کافی است فقط گمان برده شود که آبروی خانواده را بر باد داده است. این سوءظنها معمولا بر پایه ادراک و احساسات مردان استوار هستند تا بر پایه حقیقت عینی.
جنایتهای ناموسی شدیدترین شکل خشونت علیه زنان است. ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی در ایران به مسائل جنسی و ناموسی مربوط میشود. در بسیاری از موارد قتل توسط همسر به دلایل دیگری صورت میگیرد اما آن را ناموسی جلوه میدهد. باید گفت که موضوع قتل ناموسی به «مسئله اجتماعی» مهمی تبدیل شده است و از میان دهها مسئله اجتماعی بزرگ از جمله کرونا، تورم، فقر و بیکاری و… بهعنوان مسئله اجتماعی جدی مورد توجه جامعه ایرانی قرار گرفته است. میتوان گفت مسئله قتلهای ناموسی یک معضل اجتماعی است که پیامد آن دامنگیر همه جامعه خواهد بود.
مسائل مربوط به زنان تحت لوای ناموس و حفظ آبرو همواره از دیدهها پنهان میشود. پژوهشهای بسیار اندکی پیرامون چرایی و راهکار برای مقابله با این قتلها صورت میگیرد و اقدامات انجام شده برای توانمندساختن زنان و رونق چرخه آگاهی، بسیار کم است.
از آغاز سال ۱۳۹۹ به این سو شاهد شکلگیری موج جدیدی از قتلهای ناموسی خانوادگی و هم چنین خودکشی زنان جوان در مناطق مختلف به ویژه غرب کشور هستیم. تنها در ۴ ماه اخیر چندین زن به دست اعضای خانواده خود اعم از پدر، برادر یا همسرشان به قتل رسیدهاند؛ زنان و دختران بیپناهی که خونشان به دست نزدیکانشان ریخته شده است.
شاید بگویید به کدامین گناه تیغهی چاقو در قلبشان نشست یا گلوله سینهشان را شکافت. قتلهای ناموسی در بسیاری از نقاط ایران و دنیا در حال اتفاق افتادن است. در این گزارش تمرکز بر منطقه کردستان و شهرهای کردنشین و بررسی بسترهای اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی، فرهنگی، آموزشی و قانونی که زمینهساز قتلهای ناموسی و زنکشی در این مناطق است. در ادامه به چند نمونه از قتلهایی که در چند ماه اخیر در شهرهای کردنشین روی داده است میپردازیم.
#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43141
@bidarzani
بیدارزنی
قتلهای ناموسی-غیرت و آبروهایی که با خون زنان آبیاری میشود - نوشین شادکام - بیدارزنی
در این مطلب با اشاره به چندین قتل ناموسی و عوامل گسترش این قتلها، به لزوم و تاثیر فعالیتهای مدنی در کاهش آن توجه شده است.
🟣 الیاس نادران میگوید دولت لایحه رتبه بندی را پس بگیرد چون این لایحه ابعاد اجتماعی و بار مالی و اثار تورمی دارد.
اما نمیگوید که معلمان با حداکثر حقوق شش میلیونی و خط فقر دوازده میلیونی چگونه زیر این فشار اقتصادی زندگی کنند. نمیگوید، آیا حقوقهای پنجاه میلیونی نمایندگان آثار تورمی ندارد؟
#مطالبات_معلمان
✍ محمد حبیبی /سخنگوی کانون صنفی معلمان
@edalatxah
@bidarzani
اما نمیگوید که معلمان با حداکثر حقوق شش میلیونی و خط فقر دوازده میلیونی چگونه زیر این فشار اقتصادی زندگی کنند. نمیگوید، آیا حقوقهای پنجاه میلیونی نمایندگان آثار تورمی ندارد؟
#مطالبات_معلمان
✍ محمد حبیبی /سخنگوی کانون صنفی معلمان
@edalatxah
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران: «قانون این اجازه را به ما نداده است که بتوانیم برای بانوان گواهینامه رانندگی موتور صادر کنیم».
تقاضای زنان برای گواهینامه موتورسیکلت در سالهای اخیر افزایش یافته است. اسلام گرایان تندرو و نهادهای حکومتی ایران اما مانع صدور گواهینامه برای زنان شدهاند.
محمدحسین حمیدی، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران یکشنبه ۲۵ مهر در پیوند با این موضوع به خبرگزاری مهر گفت: «در حال حاضر قانون این اجازه را به ما نداده است که بتوانیم برای بانوان گواهینامه صادر کنیم». او صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان را به «تصویب قانون در مجلس» مشروط کرد و افزود: هر وقت ضرورت ایجاب کرد که برای بانوان گواهینامه صادر شود و این موضوع از سوی «جامعه نخبگانی» ما به مجلس رفت و در قالب قانون مورد تصویب قرار گرفت و این قانون از سوی دستگاههای ذی ربط مورد تأیید قرار گرفت، ما اقدام به صدور گواهینامه خواهیم کرد. این مقام مسئول در حالی صدور گواهینامه موتور سیکلت برای زنان را به «تصویب قانون» مشروط کرده است که مرداد امسال دیوان عدالت اداری در رسیدگی به یک شکایت در همین باره اعلام کرده بود صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان هیچ منع قانونی ندارد. در حکم صادره آمده: «با توجه به اینکه رانندگی موتورسیکلت قائم به جنسیت نبوده و طرف شکایت تنها ارگان نظارتی موجود در کشور جهت احراز صلاحیت متقاضیان صدور گواهینامههای رانندگی است و اصل بر صلاحیت آن مرجع جهت صدور گواهینامه بوده و قید مقرر در تبصره ماده ۲۰ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی نیز به معنای محرومیت زنان از رانندگی موتورسیکلت نیست.»
@RadioZamaneh
@bidarzani
تقاضای زنان برای گواهینامه موتورسیکلت در سالهای اخیر افزایش یافته است. اسلام گرایان تندرو و نهادهای حکومتی ایران اما مانع صدور گواهینامه برای زنان شدهاند.
محمدحسین حمیدی، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران یکشنبه ۲۵ مهر در پیوند با این موضوع به خبرگزاری مهر گفت: «در حال حاضر قانون این اجازه را به ما نداده است که بتوانیم برای بانوان گواهینامه صادر کنیم». او صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان را به «تصویب قانون در مجلس» مشروط کرد و افزود: هر وقت ضرورت ایجاب کرد که برای بانوان گواهینامه صادر شود و این موضوع از سوی «جامعه نخبگانی» ما به مجلس رفت و در قالب قانون مورد تصویب قرار گرفت و این قانون از سوی دستگاههای ذی ربط مورد تأیید قرار گرفت، ما اقدام به صدور گواهینامه خواهیم کرد. این مقام مسئول در حالی صدور گواهینامه موتور سیکلت برای زنان را به «تصویب قانون» مشروط کرده است که مرداد امسال دیوان عدالت اداری در رسیدگی به یک شکایت در همین باره اعلام کرده بود صدور گواهینامه موتورسیکلت برای زنان هیچ منع قانونی ندارد. در حکم صادره آمده: «با توجه به اینکه رانندگی موتورسیکلت قائم به جنسیت نبوده و طرف شکایت تنها ارگان نظارتی موجود در کشور جهت احراز صلاحیت متقاضیان صدور گواهینامههای رانندگی است و اصل بر صلاحیت آن مرجع جهت صدور گواهینامه بوده و قید مقرر در تبصره ماده ۲۰ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی نیز به معنای محرومیت زنان از رانندگی موتورسیکلت نیست.»
@RadioZamaneh
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 توضحیات «مریم رحمانی» فعال حقوق زنان، پیرامون پروندهسازی امنیتی علیه خود
«روز ۲۴ شهریور ماه، ماموران قرارگاه ثارالله به منزل ما مراجعه کردند و ابلاغیهای نشان دادند که برای ادای توضیحات به دادسرای شهید مقدس رجوع کنم. ۳۰ شهریورماه در پی احضار تلفنی به این دادسرا مراجعه کردم و به سوالات مطرح شده پاسخ دادم. متاسفانه روز گذشته نیز از پلیس امنیت با من تماس گرفتند و اعلام کردند که روز ۲۵ مهرماه، دوباره مراجعه کنم که به دلیل نشان دادن حسننیت به دادسرای شهید مقدس رفتم و از ساعت ۹ تا ۱۳:۳۰ بازجویی شدم و اعلام کردند که دوباره نیز باید مراجعه کنم. این درحالی است که روال قانونی، «ارسال احضاریه کتبی» برای من است و احضار تلفنی فاقد وجاهت قانونی است.
همچنین طی این دو جلسه من تفهیم اتهام نشدهام. ضمنا هنوز گوشیها و لپتاپ و وسایلی را که از منزل من بردند، پس ندادند. من دوبار به دادسرای اوین مراجعه کردم تا بعد از یک ماه توانستم کارت ملی و شناسنامهام را پس بگیرم.
ضبط کارت ملی، مانع واکسن زدن من شد، درحالی که به ماموری که کارت شناسایی من را ضبط کرد، اعلام کردم که بدون کارت ملی نمیتوانم واکسن بزنم. یک ماه کارهای اداری و بانکی خودم و پدرم که بازنشسته و بیمار است را نتوانستم انجام دهم. ضمنا عمل پدرم به دلیل ابلاغیه و احضار پی درپی من به تعویق افتاده است».
▪️از صفحهی اینستاگرام مریم رحمانی
@bidarzani
«روز ۲۴ شهریور ماه، ماموران قرارگاه ثارالله به منزل ما مراجعه کردند و ابلاغیهای نشان دادند که برای ادای توضیحات به دادسرای شهید مقدس رجوع کنم. ۳۰ شهریورماه در پی احضار تلفنی به این دادسرا مراجعه کردم و به سوالات مطرح شده پاسخ دادم. متاسفانه روز گذشته نیز از پلیس امنیت با من تماس گرفتند و اعلام کردند که روز ۲۵ مهرماه، دوباره مراجعه کنم که به دلیل نشان دادن حسننیت به دادسرای شهید مقدس رفتم و از ساعت ۹ تا ۱۳:۳۰ بازجویی شدم و اعلام کردند که دوباره نیز باید مراجعه کنم. این درحالی است که روال قانونی، «ارسال احضاریه کتبی» برای من است و احضار تلفنی فاقد وجاهت قانونی است.
همچنین طی این دو جلسه من تفهیم اتهام نشدهام. ضمنا هنوز گوشیها و لپتاپ و وسایلی را که از منزل من بردند، پس ندادند. من دوبار به دادسرای اوین مراجعه کردم تا بعد از یک ماه توانستم کارت ملی و شناسنامهام را پس بگیرم.
ضبط کارت ملی، مانع واکسن زدن من شد، درحالی که به ماموری که کارت شناسایی من را ضبط کرد، اعلام کردم که بدون کارت ملی نمیتوانم واکسن بزنم. یک ماه کارهای اداری و بانکی خودم و پدرم که بازنشسته و بیمار است را نتوانستم انجام دهم. ضمنا عمل پدرم به دلیل ابلاغیه و احضار پی درپی من به تعویق افتاده است».
▪️از صفحهی اینستاگرام مریم رحمانی
@bidarzani
🟣 بحران زباله در حاشیه آرادکوه تهران - وضعیت کودکان کار افغانستانی وخیم است
کودکان کار افغانستانی پسماندها را از تهران به حاشیه آرادکوه میبرند و در کلونیهای غیر بهداشتی با وضعیتی اسفناک در همان جا زندگی و کار میکنند.
به گفته یکی از اعضای هیئت رئیسه شورای شهر تهران، کودکان کار زبالهگرد افغانستانی پسماندها را از تهران به حاشیه آرادکود میآورند و در سولههایی غیربهداشتی، تفکیک زباله میکنند.
جعفر بندی شربیانی، عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران دوشنبه ۲۶ مهر در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به وجود سولههای غیربهداشتی تفکیک زباله با وضعیتی اسفناک در اطراف تهران، بر لزوم به روز رسانی فرایندهای مربوط به پسماند در شهرداری تهران تأکید کرد.
بر اساس پژوهش یکی از سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه کودکان کار، حدود ۴ هزار کودک زبالهگرد در تهران وجود دارد و عمده کودکان زباله گرد از اتباع خارجی هستند.
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3vm5fhI
@bidarzani
کودکان کار افغانستانی پسماندها را از تهران به حاشیه آرادکوه میبرند و در کلونیهای غیر بهداشتی با وضعیتی اسفناک در همان جا زندگی و کار میکنند.
به گفته یکی از اعضای هیئت رئیسه شورای شهر تهران، کودکان کار زبالهگرد افغانستانی پسماندها را از تهران به حاشیه آرادکود میآورند و در سولههایی غیربهداشتی، تفکیک زباله میکنند.
جعفر بندی شربیانی، عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران دوشنبه ۲۶ مهر در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به وجود سولههای غیربهداشتی تفکیک زباله با وضعیتی اسفناک در اطراف تهران، بر لزوم به روز رسانی فرایندهای مربوط به پسماند در شهرداری تهران تأکید کرد.
بر اساس پژوهش یکی از سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه کودکان کار، حدود ۴ هزار کودک زبالهگرد در تهران وجود دارد و عمده کودکان زباله گرد از اتباع خارجی هستند.
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3vm5fhI
@bidarzani
Telegraph
بحران زباله در حاشیه آرادکوه تهران - وضعیت کودکان کار افغانستانی وخیم است
کودکان کار افغانستانی پسماندها را از تهران به حاشیه آرادکوه میبرند و در کلونیهای غیر بهداشتی با وضعیتی اسفناک در همان جا زندگی و کار میکنند. به گفته یکی از اعضای هیئت رئیسه شورای شهر تهران، کودکان کار زبالهگرد افغانستانی پسماندها را از تهران به حاشیه…
Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
اسم من نجود است، ده سالهام، طلاق گرفتهام
مترجم: پروین حسینی
«سرم گیج میرود. تا کنون این همه جمعیت در عمرم ندیدهام. در محوطه خارج از دادگستری جمعیت زیادی همهمه راه انداختهاند. گروهی از مردان کتوشلوار پوشیده و کروات زده به همراه پروندههای زردرنگی که زیر بغل زده بودند اینطرف و آنطرف میروند. گروه دیگر زنعا پوشیده بودند. زنعا همان تونیکهای سنتی و بلند است که قوزک پا میرسد و مخصوص مردان روستایی شمال یمن است. زنان هم فریاد میزنند و با صدای بلند گریه میکنند. من چیزی از حرفهای آنها نمیفهمم.»
اینها جملاتی است که کتاب من نجود هستم، دهساله، مطلقه با آن آغازشده است. کتابی خواندنی و درعینحال دردناک که روایتی از نقض کمترین حقوق انسانی یک کودک در آن روایتشده است. این کتاب اولین بار سال ۲۰۰۲ منتشر شد و روایتی از زندگی دختری یمنی است که در کمتر از دهسالگی با مردی که بیش از سه برابر خودش سن داشت ازدواج کرد. این کتاب از زبان نجود نوشته شده و او تمام احساساتی که تجربه کرده و رنجهای پس از عروسیاش را تشریح کرده است. تجربیات نجود در این کتاب بسیار دردناک و وحشتآفرین است؛ اما نجود با بسیاری از دختران دیگری که در یمن چنین سرنوشتی در انتظارشان است فرق میکند. او مسیر دادگاه را پیدا میکند و درنهایت موفق میشود طلاقش را بگیرد.
#کتاب #کودک_همسری #یمن
@Blackfishvoice
مترجم: پروین حسینی
«سرم گیج میرود. تا کنون این همه جمعیت در عمرم ندیدهام. در محوطه خارج از دادگستری جمعیت زیادی همهمه راه انداختهاند. گروهی از مردان کتوشلوار پوشیده و کروات زده به همراه پروندههای زردرنگی که زیر بغل زده بودند اینطرف و آنطرف میروند. گروه دیگر زنعا پوشیده بودند. زنعا همان تونیکهای سنتی و بلند است که قوزک پا میرسد و مخصوص مردان روستایی شمال یمن است. زنان هم فریاد میزنند و با صدای بلند گریه میکنند. من چیزی از حرفهای آنها نمیفهمم.»
اینها جملاتی است که کتاب من نجود هستم، دهساله، مطلقه با آن آغازشده است. کتابی خواندنی و درعینحال دردناک که روایتی از نقض کمترین حقوق انسانی یک کودک در آن روایتشده است. این کتاب اولین بار سال ۲۰۰۲ منتشر شد و روایتی از زندگی دختری یمنی است که در کمتر از دهسالگی با مردی که بیش از سه برابر خودش سن داشت ازدواج کرد. این کتاب از زبان نجود نوشته شده و او تمام احساساتی که تجربه کرده و رنجهای پس از عروسیاش را تشریح کرده است. تجربیات نجود در این کتاب بسیار دردناک و وحشتآفرین است؛ اما نجود با بسیاری از دختران دیگری که در یمن چنین سرنوشتی در انتظارشان است فرق میکند. او مسیر دادگاه را پیدا میکند و درنهایت موفق میشود طلاقش را بگیرد.
#کتاب #کودک_همسری #یمن
@Blackfishvoice
بيدارزنى
Photo
🟣 چگونه تجمع زنان هندی وارد کتب تاریخ شد/ اعتراض برهنه علیه تجاوز
این تصویر از یک اعتراض برهنه توسط گروهی از زنان اکثرا مسن هندی است که ۱۳ سال پیش جهان را متحیر کرد. این ۱۲ زن با سرپیچی از تمامی کلیشهها، نیروهای امنیتی را به چالش کشیدند و زمینه را برای تغییرات واقعی در شمال ایالت مانیپور در شمال شرقی کشور فراهم کردند.
مانیپور، دهههاست با شورشی درگیر شده که چند گروه شبه نظامی در آن حضور دارند. در همین راستا هم ارتش هند به مدت بیش از نیم قرن است که بر اساس قانون اختیارات ویژه نیروهای مسلح، اختیار شلیک به شورشیان را دارد. به همین دلیل هم نیروهای امنیتی در این کشور غالبا به نقض حقوق بشر متهم میشدند، اما تجاوز جنسی به یک زن ۳۲ ساله و قتل او در ژانویه سال ۲۰۰۴ که توسط نیروهای شبهنظامی انجام شد، این کشور را در حاشیهای جدید و حساس قرار داد.
«مانوراما»، یکی از همین معترضانی بود که نیمه شب ۱۱ ژانویه توسط سربازان یک نیروی شبهنظامی مستقر در مانیپور، که برای مبارزه با شورشیان استخدام شده بودند، از خانه خود ربود شد. چند ساعت بعد، جسد مثلهشده و پر از گلوله این زن ساله در حالی در حاشیه جاده پیدا شد که علائم شکنجه و تجاوز روی آن وجود داشت. گروه شبهنظامی وابسته به ارتش هند حاضر در شهر، هرگونه نقشی در مرگ مانوراما را انکار کردند، اما این تکذیبیه مردم را قانع نکرد و دولت شاهد خشمی بیسابقه از سوی معترضان و به ویژه مادران معترض بود.
این زنان همه خانهدار و عمدتا از خانوادههای فرودست بودند و بسیاری از آنها برای تأمین درآمد خانوادههای خود کارهای خرد انجام میدادند. بزرگترین آنها ۷۳ ساله و جوانترین، ۴۵ ساله بود. همه آنها در مجموع ۴۶ فرزند و ۷۶ نوه داشتند. اما هیچکدام از این موارد، مانعی بر سر راهشان نبود. برخی از آنها از خانواده مانوراما و سردخانه محل نگهداری جسد او بازدید کردند. «سویبام لیما» با اعلام انزجار از این واقعه گفت: «این ماجرا مرا عصبانی کرد. فقط مانوراما نبود که مورد تجاوز قرار گرفت. همه ما مورد تجاوز قرار گرفتیم.»
ادامهی متن را در وبسایت دیدهبان آزار بخوانید:
https://bit.ly/3aOVRtz
@bidarzani
این تصویر از یک اعتراض برهنه توسط گروهی از زنان اکثرا مسن هندی است که ۱۳ سال پیش جهان را متحیر کرد. این ۱۲ زن با سرپیچی از تمامی کلیشهها، نیروهای امنیتی را به چالش کشیدند و زمینه را برای تغییرات واقعی در شمال ایالت مانیپور در شمال شرقی کشور فراهم کردند.
مانیپور، دهههاست با شورشی درگیر شده که چند گروه شبه نظامی در آن حضور دارند. در همین راستا هم ارتش هند به مدت بیش از نیم قرن است که بر اساس قانون اختیارات ویژه نیروهای مسلح، اختیار شلیک به شورشیان را دارد. به همین دلیل هم نیروهای امنیتی در این کشور غالبا به نقض حقوق بشر متهم میشدند، اما تجاوز جنسی به یک زن ۳۲ ساله و قتل او در ژانویه سال ۲۰۰۴ که توسط نیروهای شبهنظامی انجام شد، این کشور را در حاشیهای جدید و حساس قرار داد.
«مانوراما»، یکی از همین معترضانی بود که نیمه شب ۱۱ ژانویه توسط سربازان یک نیروی شبهنظامی مستقر در مانیپور، که برای مبارزه با شورشیان استخدام شده بودند، از خانه خود ربود شد. چند ساعت بعد، جسد مثلهشده و پر از گلوله این زن ساله در حالی در حاشیه جاده پیدا شد که علائم شکنجه و تجاوز روی آن وجود داشت. گروه شبهنظامی وابسته به ارتش هند حاضر در شهر، هرگونه نقشی در مرگ مانوراما را انکار کردند، اما این تکذیبیه مردم را قانع نکرد و دولت شاهد خشمی بیسابقه از سوی معترضان و به ویژه مادران معترض بود.
این زنان همه خانهدار و عمدتا از خانوادههای فرودست بودند و بسیاری از آنها برای تأمین درآمد خانوادههای خود کارهای خرد انجام میدادند. بزرگترین آنها ۷۳ ساله و جوانترین، ۴۵ ساله بود. همه آنها در مجموع ۴۶ فرزند و ۷۶ نوه داشتند. اما هیچکدام از این موارد، مانعی بر سر راهشان نبود. برخی از آنها از خانواده مانوراما و سردخانه محل نگهداری جسد او بازدید کردند. «سویبام لیما» با اعلام انزجار از این واقعه گفت: «این ماجرا مرا عصبانی کرد. فقط مانوراما نبود که مورد تجاوز قرار گرفت. همه ما مورد تجاوز قرار گرفتیم.»
ادامهی متن را در وبسایت دیدهبان آزار بخوانید:
https://bit.ly/3aOVRtz
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
اعتراض برهنه علیه تجاوز
12 زن با سرپیچی از همه کلیشهها ، نیروهای امنیتی در هند را به چالش کشیدند و زمینه را برای تغییرات واقعی در شمال ایالت مانیپور در شمال شرقی کشور فراهم کردند. آنها با بدنهای برهنه خود علیه یک تجاوز تظاهرات کردند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 روز سەشنبە ٢٧ مهرماە، جمعی از فعالین حقوق زن در روستای کورکوره (محلی که #فائزه_ملکینیا به خاک سپرده شده بود) تجمع کردند و با قرائت قطعنامه، خواهان تغییر قوانین تبعیض آمیز علیە حقوق زنان شدند.
در این قطعنامە زنان فعال خواهان تغییر قوانین زنستیز شدند: «ما جمعی از فعالین حقوق زن، ضمن محکوم کردن قتلهای ناموسی خواهان تغییر قوانین هستیم، زن ناموس کسی نیست قانون باید حقوق برابری زن و مرد را بە رسمیت بشناسد. برای ریشە کن کردن ترور زنان در کوردستان باید با تودەهای مردم و از جملە زنان بتوانیم در کنار تغییر قوانین، فرهنگ زشت و شنیع زنستیز و زنکشی را بە زبالەدان تاریخ بریزیم».
در پایان از همە فعالین مدنی، تشکلهای کارگری، فعالین حقوق زن، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و از همە انسانهای آزادیخواە و شرافتمند خواستند تا برای تغییر قانون تبعیض آمیز علیە حقوق زنان و همچنین در نقد و افشای پدیدە عقبماندەی فرهنگ ضد زن و مردسالار همصدا و با هم برای مجازات قاتلین زنان و نقض کنندگان حقوق زنان بە میدان بیایند.
@bidarzani
در این قطعنامە زنان فعال خواهان تغییر قوانین زنستیز شدند: «ما جمعی از فعالین حقوق زن، ضمن محکوم کردن قتلهای ناموسی خواهان تغییر قوانین هستیم، زن ناموس کسی نیست قانون باید حقوق برابری زن و مرد را بە رسمیت بشناسد. برای ریشە کن کردن ترور زنان در کوردستان باید با تودەهای مردم و از جملە زنان بتوانیم در کنار تغییر قوانین، فرهنگ زشت و شنیع زنستیز و زنکشی را بە زبالەدان تاریخ بریزیم».
در پایان از همە فعالین مدنی، تشکلهای کارگری، فعالین حقوق زن، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و از همە انسانهای آزادیخواە و شرافتمند خواستند تا برای تغییر قانون تبعیض آمیز علیە حقوق زنان و همچنین در نقد و افشای پدیدە عقبماندەی فرهنگ ضد زن و مردسالار همصدا و با هم برای مجازات قاتلین زنان و نقض کنندگان حقوق زنان بە میدان بیایند.
@bidarzani
🟣 ادبیات کوئیر و روایتگری خشونت: «پایان ادی» نوشته ادوارد لوئی
ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی است که به تجربه افراد کوئیر میپردازد؟ هر دوی اینها میتواند صادق باشد، اما چه میشود اگر ادبیات نه صرفا بیان تجربه کوئیر بودن، که خود نیرویی در خدمت سست کردن ساختارهای دگرجنسگراهنجاری و باورهای سرکوبگر اجتماعی درباره نقشهای کنترلگر جنسی و جنسیتی باشد؟ در این صورت ادبیات در خدمت نوعی مبارزه رهاییبخش است، مبارزهای که همچون تظاهرات رفتن و شورش سیاسی و جنبش اجتماعی، در پی تغییر جامعه است. البته بر خلاف مبارزههای سیاسی، ادبیات در وهله اول در پی تغییر نهادها یا قوانین جامعه نیست، بلکه در پی تغییر فرهنگ، و تغییر ذهن و آگاهی ما است، تغییری که لزوما کمتر سیاسی نخواهد بود. یکی از صداهای شناخته شدهی این نوع ادبیات، یعنی ادبیات رهاییبخش کوئیر، نویسنده جوان فرانسوی ادوارد لوئی است.
سبک کتاب لوئی رمان خودزندگینامهنگارانه (autio-fiction) است و در سنت روایتهای زندگینامهای نویسندگان فرانسوی کوئیری همچون آندره ژید، ژان ژنه، دیدیه اریبون و... قرار دارد. قوّت روایت لوئی درباره زندگی خودش در این است که این روایت همانقدر در مورد خود لوئی است که درباره محیط اجتماعی اطراف او. اگرچه نوشتن روایتی خود زندگینامهنگارانه ممکن است دارای رگهای از خودشیفتگی به نظر برسد، اما کتاب لوئی در اصل از خاطرات و زندگی خودش همچون ابزاری سیاسی برای تحلیل جامعه استفاده میکند. پیرو اصل «امر شخصی سیاسی است» که همیشه الهامبخش آثار کوئیر و فمینیستی بوده، لوئی با روایت و توصیف خانواده همجنسگراستیزش که از رفتارهای او شرمنده هستند، پدری که تمام تلاشش در خدمت «مرد بودن» هر چه بیشتر است و مدرسه ای که مدام او را مسخره میکند، توصیفگر جامعهای است که افراد کوئیر را سرکوب کرده و به حاشیه میراند.
#حقوق_جامعه_کوئیر #اینترسکشنالیتی #LGBTQ
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3nbobfy
@bidarzani
ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی است که به تجربه افراد کوئیر میپردازد؟ هر دوی اینها میتواند صادق باشد، اما چه میشود اگر ادبیات نه صرفا بیان تجربه کوئیر بودن، که خود نیرویی در خدمت سست کردن ساختارهای دگرجنسگراهنجاری و باورهای سرکوبگر اجتماعی درباره نقشهای کنترلگر جنسی و جنسیتی باشد؟ در این صورت ادبیات در خدمت نوعی مبارزه رهاییبخش است، مبارزهای که همچون تظاهرات رفتن و شورش سیاسی و جنبش اجتماعی، در پی تغییر جامعه است. البته بر خلاف مبارزههای سیاسی، ادبیات در وهله اول در پی تغییر نهادها یا قوانین جامعه نیست، بلکه در پی تغییر فرهنگ، و تغییر ذهن و آگاهی ما است، تغییری که لزوما کمتر سیاسی نخواهد بود. یکی از صداهای شناخته شدهی این نوع ادبیات، یعنی ادبیات رهاییبخش کوئیر، نویسنده جوان فرانسوی ادوارد لوئی است.
سبک کتاب لوئی رمان خودزندگینامهنگارانه (autio-fiction) است و در سنت روایتهای زندگینامهای نویسندگان فرانسوی کوئیری همچون آندره ژید، ژان ژنه، دیدیه اریبون و... قرار دارد. قوّت روایت لوئی درباره زندگی خودش در این است که این روایت همانقدر در مورد خود لوئی است که درباره محیط اجتماعی اطراف او. اگرچه نوشتن روایتی خود زندگینامهنگارانه ممکن است دارای رگهای از خودشیفتگی به نظر برسد، اما کتاب لوئی در اصل از خاطرات و زندگی خودش همچون ابزاری سیاسی برای تحلیل جامعه استفاده میکند. پیرو اصل «امر شخصی سیاسی است» که همیشه الهامبخش آثار کوئیر و فمینیستی بوده، لوئی با روایت و توصیف خانواده همجنسگراستیزش که از رفتارهای او شرمنده هستند، پدری که تمام تلاشش در خدمت «مرد بودن» هر چه بیشتر است و مدرسه ای که مدام او را مسخره میکند، توصیفگر جامعهای است که افراد کوئیر را سرکوب کرده و به حاشیه میراند.
#حقوق_جامعه_کوئیر #اینترسکشنالیتی #LGBTQ
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3nbobfy
@bidarzani
Telegraph
ادبیات کوئیر و روایتگری خشونت: «پایان ادی» نوشته ادوارد لوئی
بزرگ شدن به عنوان یک فرد کوئیر در یک محیط مردسالار چگونه است و با چه اشکالی از خشونت روزمره همراه است؟ پایان ادی برای رنج دگرباشان جنسی بیان ادبی یافته است. ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی…
🟣 اطلاعیه پایان فعالیت گروه “زنان آرزم”
اما … مبارزه علیه سرمایه/مرد سالاری ادامه دارد
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) با تاکید بر اصول اعتقادی و پایهای خود، با توجه به پیچیدگیهای شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر ایران و منطقه، و پارهای شرایط و مشکلات درونی، بر آن است که به شیوه مبارزاتی پیشین خود پایان دهد. این تصمیم به خواست، اراده و رای تمامی اعضای گروه اتخاذ شده است.
قطعا هریک از افراد گروه با تحلیل مسیر رفته و بررسی کم و کاستیهای فعالیتهای چند سالهی خود درجمع، با اشکالی نوین و تحت عناوین دیگر، همراه با سایر زنان فعال چپ، همصدا و همبسته با جنبش کارگران، تهیدستان و دیگر اقشار مبارز، پرتوانتر از گذشته به مبارزات خود علیه انواع ستم در نظام سرمایه/مردسالار ادامه خواهند داد.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
۳۰مهر۱۴۰۰
▪️منبع: اخبار روز
@bidarzani
اما … مبارزه علیه سرمایه/مرد سالاری ادامه دارد
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) با تاکید بر اصول اعتقادی و پایهای خود، با توجه به پیچیدگیهای شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر ایران و منطقه، و پارهای شرایط و مشکلات درونی، بر آن است که به شیوه مبارزاتی پیشین خود پایان دهد. این تصمیم به خواست، اراده و رای تمامی اعضای گروه اتخاذ شده است.
قطعا هریک از افراد گروه با تحلیل مسیر رفته و بررسی کم و کاستیهای فعالیتهای چند سالهی خود درجمع، با اشکالی نوین و تحت عناوین دیگر، همراه با سایر زنان فعال چپ، همصدا و همبسته با جنبش کارگران، تهیدستان و دیگر اقشار مبارز، پرتوانتر از گذشته به مبارزات خود علیه انواع ستم در نظام سرمایه/مردسالار ادامه خواهند داد.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
۳۰مهر۱۴۰۰
▪️منبع: اخبار روز
@bidarzani