بيدارزنى
4.02K subscribers
5.25K photos
1.23K videos
174 files
4.2K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
🟣 در باب نواقص لایحه بارگذاری شده
✍🏽 جعفر ابراهیمی / معلم

🔹باب سوم: تراژدی بازنشستگان (سناریو اول)

وضعیت بازنشستگان در ایران یک تراژدی تمام و کمال است. در سنی که باید این سرمایه‌های فرهنگی جامعه، تجربیات خود را به نسل جوان منتقل کنند و پس از سی سال خدمت صادقانه استراحت نموده و به سلامت خود توجه نمایند با سرکوب معیشت و سلامت و منزلت روبرو هستند. به خاطر حقوق دو برابر زیرخط فقر آنان که هنوز توانایی دارند مجبورند به شغل‌های جدید رو بیاورند و فشار مضاعفی را تحمل نمایند. این ظلم و ستم آشکار به بازنشستگان باعث شده است که آنان در یک دهه گذشته به‌خصوص در پنج سال اخیر با کوشش فراوان متشکل شوند تا صدای خود را به گوش قدرتمندان آرمیده در ناز و نعمت برسانند. به‌طوری‌که می‌توان امروز حرکت و مطالبه گری آنان را در قالب یک جنبش عدالتخواهانه بررسی نمود چرا که دارای بدنه فعال، اهداف، روش و سازماندهی برای تحقق مطالبات مشخص دارند که می‌توان در یادداشتی مستقل به آن پرداخت اما در این یادداشت می‌کوشم نشان دهم چگونه لایحه فعلی بارگذاری شده در مجلس مسئله بازنشستگی و بازنشستگان سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ را نادیده گرفته است.

در ماده هشتم لایحه قبلی به تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۴۰۰ آمده بود: «در اجرای ماده ۳۰ قانون برنامه پنج ساله ششم ... حقوق و مزایای معلمان بازنشسته وزارت آموزش و پرورش، متناسب با حقوق و مزایای معلمان شاغل با رتبه متناظر آنان می باشد.» این ماده در لایحه بارگذاری شده جدید کلا حذف شده است با این استدلال که مساله بازنشستگان جداگانه بررسی خواهد شد. در اینباره باید این توضیح را داد که بازنشستگان کلماتی مانند متناسب‌سازی را جعلی و نوعی همسان‌سوزی می‌دانند که نوبخت و تیم مذاکره‌کننده با وی به بازنشستگان تحمیل نمودند. طبیعی است وقتی تیم مذاکره‌کننده از بدنه فعال بازنشستگان نباشد پای امضای موافقت‌هایی می‌رود که برخلاف منافع بازنشستگان است.
بازنشستگان به‌طور واضح و شفاف گفته‌اند که خواهان همسان‌سازی کامل با شاغلان بر مبنای قانون مدیریت خدمات کشوری هستند. انتظار می‌رود پس از اجرای رتبه‌بندی به صورتی که تشکل‌های صنفی و شورای هماهنگی پیشنهاد داده است، بایستی همسان‌سازی کامل صورت پذیرد.
اما با توجه به گمانه‌زنی‌ها و اخبار مختلف در مورد لایحه بارگذاری شده، ملاحظاتی در مورد فرهنگیانی که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ بازنشسته می‌شوند وجود دارد و سناریوهای متفاوتی را می‌توان بررسی و پیش‌بینی نمود. در اینجا سناریوی اول را ذکر می‌کنم و در قسمت دوم به بررسی سناریوهای دوم و سوم می‌پردازم.

🔹 سناریو اول: در تبصره ۳ ماده هفتم آمده است اجرای رتبه‌بندی «از تاریخ ۱۴۰۰,۶,۳۱ در سقف منابع پیش‌بینی‌شده در بند (و) تبصره دو قانون بودجه ۱۴۰۰ کل کشور پرداخت می‌شود و از ابتدای سال ۱۴۰۱ منوط به‌پیش بینی بار مالی در قوانین بودجه سنواتی، به‌صورت کامل اعمال خواهد شد.» اگر این تبصره در لایحه بارگذاری شده به‌صورت فعلی با توجه به نظر معلمان و شورای هماهنگی اصلاح گردد و تاریخ اجرا از ۱۴۰۰,۱,۱ در نظر گرفته شود و اجرای آن «منوط به‌پیش بینی بار مالی» نگردد در آن صورت حدود ۶۵ هزار فرهنگی که در سال ۱۴۰۰ بازنشسته می‌شوند از مزایای رتبه‌بندی برخوردار خواهند شد. این سناریو مطلوب معلمان و تشکل‌های صنفی مستقل است. اما اگر این تبصره و ماده ۷ به شکل کنونی تصویب شود عملا رتبه‌بندی رخ نداده و امکان تحقق سناریوی دوم بالا می‌رود.

۱۳ مهر ۱۴۰۰

مصادف با روز جهانی معلم ، این روز را به معلمان عزیز خود و بازنشستگان گرامی تبریک می‌گویم.


@kahimeh
@bidarzani
🟣 حکم نهایی اخراج و بازخرید اجباری محمد حبیبی


سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، در آستانه‌ی روز جهانی معلم، مجددا از آموزش و پرورش اخراج شد.
هیات تجدید نظر بررسی تخلفات وزارت آموزش و پرورش، با ارسال نامه‌ای به اداره‌ی آموزش و پرورش شهریار، با اعلام حکم قطعی رای به بازخرید اجباری و اخراج این معلم از آموزش و پرورش داد‌‌‌.

لازم به ذکر است که در اردیبهشت‌ماه سال ۹۹، هیات تخلفات وزارت آموزش و پرورش در شرایطی که این فعال صنفی، دوران حبس خود را می‌گذراند، حکم بازخرید و اخراج را صادر کرده بود که با شکایت به دیوان عدالت اداری و بنا برحکم دیوان، حکم اخراج و بازخرید به صورت موقت متوقف شده بود.

باحکم جدید هیات تجدید نظر، این معلم و فعال صنفی برای بار دوم از آموزش و پرورش اخراج شد و امکان حضور در فضای آموزشی از ایشان سلب شد.

@kashowra
@bidarzani
در چنین روزی ۵ اکتبر ۱۷۸۹ هزاران زن در پاریس که بر سر افزایش قیمت و کمیابی نان خشمگین بودند، زراد‌خانه شهر را برای تصاحب اسلحه‌ها غارت کردند و دروازه کاخ ورسای* را محاصره کردند که این حرکت اولین شلیک‌ انقلاب فرانسه شد.

*Versailles

@TarTaKar
بيدارزنى
Photo
🟣 گزارش زنان ژیوانو از «زن‌کشی» اخیر سنندج، «فائزه ملکی‌نیا»


پیرو خبر رسیده در فضای مجازی توسط پزشک معالج فائزه ملکی‌نیا، زنان ژیوانو فقط به انتشار خبر قتل بسنده نکردند و وظیفه‌ی انسانی خود دانستند که وارد عمل شوند و به‌صورت میدانی مورد را پیگیری کنند.
در روزهای اخیر خانواده‌ی ملکی نیا در روستای دولت‌آباد( کورکوره) اعلام کردند که فائزه دچار افسردگی بوده و خودکشی کرده است! این سناریوی جدیدی نیست. فعالین حقوق زنان و حقوق بشر، بارها شاهد این تغییر روایت بوده‌اند که بسیاری از زن‌کشی‌ها به خودکشی توجیه می‌شوند.
زنان ژیوانو با خانواده‌ی فائزه، اهالی محله و پسری که فائزه قصد ازدواج با او را داشت داشت، (به نام آ.ص) صحبت کردند. متاسفانه خواهرهای فائزه خبر رسیده مبنی بر قتل فائزه را خودسوزی دانستند و از پدر دفاع کردند، ولی با پیگیری زنان ژیوانو و مصاحبه با آ.ص ما متوجه تناقضات مهمی در صحبت‌های خانواده‌ی فائزه شدیم.

او اعلام کرد: «فائزه اصلا افسردگی نداشته و او امید به زندگی داشت و قرار بود با هم ازدواج کنیم. من به خواستگاری فائزه رفتم ولی پدرش مخالفت کرد». به گفته‌ی وی: «پدرش دو روز قبل از سوزاندن دخترش، فائزه را در دستشویی باغ‌شان حبس کرد و سپس او را به آتش کشیده است». آ.ص می‌گوید: «شب پس از فاجعه به محل می‌رود و فیلم می‌گیرد». او می‌گوید: «فائزه با دکتر صحبت کرده و دکتر همه‌ی حرف‌های فائزه را شنیده که پدرش او را سوزانده و خودسوزی نکرده است. در روزهای اخیر پزشک فائزه تهدید به برخورد جدی از طرف سیستم قضایی شده و همین امر باعث شده پزشک، فیلم موجود که صحبت‌های فائزه است را پخش نکند. وی می‌گوید که حاضر است شهادت بدهد که فائزه از نظر روحی سالم و امیدوار به زندگی بود و هیچ برنامه‌ای برای خودکشی نداشت». به گفته‌ی آ.ص : «مسئول این جنایت پدرش می‌باشد».

زنان ژیوانو 
 @jivanowomen
@bidarzani
🟣 تجمع فعالین حقوق زنان و فعالین مدنی شهر سنندج، مقابل دادگاه این شهر در اعتراض به خشونت علیه زنان و قتل «فائزه ملکی‌نیا»

#زن_ناموس_هیچ‌کس_نیست
#خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت


@kolbarnews
@bidarzani
🟣 گلزار قباخلو، یکی دیگر از مادران خاوران درگذشت

گلزار قباخلو مادر «حمید قباخلو» از جانباختگان تابستان ۶۷، پس سال‌ها حضور در خاوران، تبعید و پیگیری دادخواهی، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۰ در منزل‌شان در شهری نزدیک کلن آلمان درگذشت.

#جنبش_دادخواهی_خاوران
#مادران_دادخواه
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
🟣 نامه‌ وکیل آرش کیخسروی و وکیل مصطفی نیلی و مهدی محمودیان به قوه‌قضاییه


ابوذر نصرالهی وکیل آرش کیخسروی از نامه‌ی وکلای بازداشتی مصطفی نیلی و آرش کیخسروی و مهدی محمویان فعال حقوق‌بشر به قوه‌قضاییه خبر داد.

این وکیل دادگستری درباره‌ی محتوای این نامه به انصاف نیوز گفت: در پی تماسی که موکل بنده از زندان داشتند؛ اعلام کردند نامه‌ای را تحت عنوان گزارش نقض قانون به هیأت نظارت مرکزی حسن اجرای قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حقوق شهروندی آماده کردند.

از طریق مسوولین زندان قصد ارسال آن را داشته‌اند که به ایشان اعلام کردند؛ می‌بایست درباره‌ی تحویل این نامه از مقامات ذی‌ربط کسب تکلیف نمایند.

این وکیل دادگستری با اشاره به اینکه این نامه در نُه محور تنظیم شده است، گفت: اولین محور سلب آزادی شخصی و ممانعت از احقاق حق دادخواهی و دسترسی به مراجع قضایی، عدم پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی شهروندان توسط مقامات ذی‌ربط و سو استفاده از قدرت است. دومین محور برخورد دور از شان و خلاف اخلاقی و موازین قانونی، توسط ماموران حفاظت اطلاعات قوه‌قضاییه است که ضابط قضایی محسوب نمی‌شوند. سومین محور نیز صدور دستور جلب غیر قانونی است.

چهارمین محور این گزارش خروج بازپرس از اصل بی‌طرفی بوده است.
پنجمین محور هم عدم تفهیم اتهام فوری و به سرعت بوده است. ششمین محور هم نقض قانون و عدم توجه به درخواست‌های مکرر آنها برای دسترسی به وکیل بوده است.

او ادامه داد: هفتمین محور عدم ارائه‌ی عدله و صدور قرار بازداشت موقت برخلاف قانون است و در محور هشتم به نگهداری به مدت ۲۳ روز در انفرادی اشاره کرده‌اند. نهمین و آخرین محور هم بی‌توجهی به حریم خصوصی و تفتیش منازل افراد بازداشتی است.

این وکیل دادگستری در انتها تاکید کرد: این‌ نامه را وکلای بازداشتی به همراه آقای مهدی محمودیان تهیه کرده‌اند. هیچ مسئولی نمی‌تواند از پذیرش نامه‌ها به هر بهانه‌ای خودداری کند، مخاطب این نامه ارگان‌های رسمی قوه‌قضاییه است و هر دلیلی برای عدم پذیرش این نامه غیرموجه است.

وی گفت که زمان دادگاه مشخص شده و قرار است که ۲۱ مهرماه برگزار شود.

#دادخواهان_سلامت


@Tarikhkanounvokala
@bidarzani
«زیلابی، زیلابی؛ حمایتت می‌کنیم»

این شعار کارگران هفت‌تپه، چیزی فراتر از اعلام پشتیبانی‌های رسانه‌ای دیگری است، که البته همه‌ی آن‌ها نیز مهم، ضروری و ارجمندند. این شعار از محتوا و شکل ویژه و نیز سطح مبارزه‌ی کارگران هفت‌تپه ریشه می‌گیرد. در تنیدگی زندگی واقعی و جاری با مبارزه، عبارت «زندگی مبارزه است» دیگر فقط یک شعار نیست، بلکه برعکس به شعار «مبارزه، زندگی است» جان و پیکری تازه و واقعی بخشیده است. شعار «زیلابی، زیلابی؛ حمایتت می‌کنیم» را باید به مثابه عضوی زنده از این پیکر پویا فهمید. از منظر این مبارزه، زیلابی همراه و یاور کارگران نیست، یکی از خود آن‌هاست.

چنین است، و چنین باد همبستگی مبارزاتی کارگران.

✊🏽✊🏽✊🏽

#هفت_تپه
#جنبش_کارگران
#مبارزه_زندگی_است

@naghd_com
@bidarzani
🟣 اعتراض زنان مریوان و کمیته‌های مردمی محلات این شهر، امروز پنج‌شنبه ۱۵مهرماه، علیه ارتجاع، زن‌کشی و قتل «فائزه ملکی‌نیا» شکل گرفت.

#زن_ناموس_هیچکس_نیست
#خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : ۶۰ درصد برندهای جهان، شفافیتی درباره وضعیت حقوق کارگران خود ارائه نمی‌دهند

داده‌های جدید «بازرسان صنعت مُد» نشان می‌دهد که داشتن شفافیت آماری، همچون یک کلید برای مسئول دانستن برندها نسبت به وضعیت کارگران عمل می‌کند. اتحادیه‌ها و فعالان حقوق کارگران از برندها می‌خواهند که در شرایط پاندمی، کارگران خود را در فقر رها نکنند.

همه برندهای مورد بررسی توسط بازرسان صنعت مد، علی‌رغم وعده‌هایی که برای رعایت حقوق کارگران در زنجیره تامین خود داده‌اند، هنوز نمی‌توانند تضمین کنند که این کارگران دستمزد ماقبل پاندمی را گرفته باشند، چه رسد به آنکه دستمزد معیشتی در طول پاندمی را دریافت کنند. این داده‌ها بر ضرورت توافقات الزام‌آوری همچون ائتلاف جهانی «حقوق کارگران خود را بدهید» (#PayYourWorkers) تاکید می‌کند، ائتلافی که برندها را به امضای «تضمین دستمزد» فرا می‌خواند. 

بسیاری از برندها بدون هیچ شفافیتی صرفا وعده‌ها و ادعاهایی درباره احترام به حقوق کارگران و پرداخت دستمزد معیشتی آنها دارند، اما بدون شفافیت وعده‌هایشان توخالی باقی می‌ماند و کارگران، اتحادیه‌ها و سازمان‌های جامعه مدنی نمی‌توانند برندها را در برابر این وعده‌ها متهم کنند. داده‌های به روز شده‌ی بازرسان مد که با همکاری «انقلاب مد» (Fashion Revolution) جمع‌آوری شده است، به طور خاص بر شفافیت تمرکز دارد و حقیقتی نگران‌کننده را آشکار می‌کند؛ تعداد بسیار زیاد و ناامید کننده‌ای از برندها هنوز هیچ کاری در زمینه شفافیت نکرده‌اند یا کار بسیار کمی انجام داده‌اند.

۱۵۹ برند  (۶۰ درصد) رتبه ۱ یا ۲ ستاره گرفتند، به این معنی که از تعهد شفافیت پیروی نمی‌کنند. فقط ۴۶ مورد از ۲۶۴ برند (۱۷ درصد) پنج ستاره دریافت کردند، به این معنی که اطلاعات بیشتری در مورد زنجیره تامین خود فاش می‌کنند، به عنوان مثال در مورد اینکه اتحادیه‌ای در محل کار آنها وجود دارد یا خیر.

پل رولند، هماهنگ‌کننده شفافیت از «کمپین لباس تمیز (سی‌سی‌سی)» (Clean Clothes Campaign ) می‌گوید: «برندها باید به پنهان‌‌سازی زنجیره تامین خود پایان دهند. لباس‌های آنها توسط افراد واقعی ساخته می‌شود که وضعیت دشوار آنها در اثر پاندمی پنهان شده است. هنگامی که نقض حقوق کارگران رخ می‌دهد، آنها باید بدانند که به کجا برای جبران مراجعه کنند و این حقِ خریداران است که بدانند لباس تولیدی در کجا و چگونه تولید می‌شود». 

▪️برندها به طور خاص در مورد تعهدات دستمزد و پرداخت دستمزد معیشتی (دستمزد کافی برای تامین سبد معیشت و امرار معاش) در طول پاندمی کووید -۱۹ وارسی نشدند، در حالی که به آنها فرصت داده شد تا سی‌سی‌سی را از هرگونه تغییر موثر بر امتیازات دستمزد معیشتی خود مطلع کنند. اما چنانچه گزارش‌ها نشان می‌دهد آنها حتی در پرداخت حداقل دستمزد قانونی [در زمان کرونا] یا دستمزد ماقبل پاندمی نیز حقوق کارگران خود را پرداخت نکردند. در حال حاضر، تنها ۵ برند ادعا می‌کنند که دستمزد معیشتی را حداقل به برخی از کارگران زنجیره تامین خود پرداخت می‌کنند. عدم پیشرفت در پرداخت دستمزد معیشتی به کارگران پوشاک در طول پاندمی این ضرب‌المثل را ثابت می‌کند؛ از دل [خاطر] برود هر آنچه از دیده برفت.

یکی از کارگران کامبوج که برای برند پریمارک کار می‌کند، گفت: «من مجبورم ماهیانه صورتحساب وام، آب و برق را بپردازم، اما دستمزد من کافی نیست و به‌هیچ جا نمی‌رسد. نمی‌خواهم ببینم که برای رسیدن به اهداف تولید بالایشان، تعداد کارگران را کاهش دهند. ما درآمد کافی برای تأمین هزینه‌های اولیه زندگی خود را هم نداریم.» 

▪️عدم شفافیت در زنجیره تامین جهانی مد، به برندها اجازه داده است تا کارگران را از دستمزد و قطع کار قانونی [به دلیل قرنطینه در زمان پاندمی] محروم کنند. به عنوان مثال، در طول قرنطینه آوریل و مه ۲۰۲۱، کارگران در کامبوج از دستمزد قانونی خود محروم شدند (که مجموعا معادل ۱۰۹ میلیون دلار آمریکا برآورد شده است). سی‌سی‌سی تخمین می‌زند در طول پاندمی از مارس ۲۰۲۰ تا مارس ۲۰۲۱، بدهی کارگران در سراسر جهان حداقل ۱۱.۸۵ میلیارد دلار آمریکا بوده است.

منبع مقاله: https://cleanclothes.org براساس داده‌های https://fashionchecker.org (۲۰ سپتامبر ۲۰۲۱)


@bidarzani
📌 گزارشی از قتل فائزه: ساحره‌ای که علیه پدرش می‌شورد

✍🏽 فاطمه کریمی

#بیدارزنی: در تاریخ یکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ انتشار خبری در صفحه شخصی اینستاگرام یکی از پزشکان بیمارستان کوثر سنندج به‌نام «ایمان نوابی» توجه بسیاری را به یکی دیگر از موارد زن کشی جلب کرد. در این پست که مدتی بعد به‌دنبال فشار بر این پزشک از صفحه شخصی وی حذف شد، آمده است: «یه دختر ۲۲ ساله رو آوردن که پدرش با بنزین، ۸۵ درصد بدنش رو سوزونده. اونم فقط به‌خاطر داشتن دوست پسر…» با این حال، خانواده فائزه خصوصا پدرش، دلیل مرگ وی را «خودسوزی» ناشی از افسردگی اعلام کردند...

کمی بعد جزئیات بیشتری از این زن جوان به آتش کشیده شده توسط پدرش منتشر شد. هویت وی، فائزه ملکی‌نیا، ۲۲ ساله، مجرد و اهل روستای کورکوره (دولت آباد) واقع در شهرستان سنندج ذکر شد. طبق گفته‌های برخی از افرادی که از نزدیک این زن جوان را می‌شناختند، پدر و مادر فائزه سال‌ها قبل از هم جدا شده بودند و فائزه به اجبار پدرش در سن ۱۵ سالگی با مردی بسیار مسن‌تر از خود ازدواج می‌کند.

اما این زندگی خیلی دوام نمی‌آورد و فائزه بعد از دو سال از همسرش جدا می‌شود. بعدها وی قصد ازدواج با فرد دیگری داشت، اما با مخالفت پدرش مواجه می‌شود. خانواده‌ی پسر مورد علاقه‌ی فائزه، چندین‌بار به خواستگاری وی می‌روند، اما پدر موافقت نمی‌کند. به گفته‌ی برخی از نزدیکان، فائزه برای چند روز با مرد مورد علاقه‌ی خود به یکی از شهرستان‌های مرزی استان کردستان میروند، که گویا قصد خروج غیرقانونی از کشور را داشته‌اند، اما کمی بعد به اجبار یا با خواست خود برمی‌گردند...

▪️در ماه‌های اخیر زنان زیادی به بهانه‌های مختلف توسط افراد مذکر خانواده‌هایشان کشته و قربانی تفکر پدرسالارانه‌ای شدند که زنان را حتی از اولیه‌ترین حقوق انسانی خود محروم می‌کند. با این حال، این زنان برخلاف تفکر کلیشه‌ای که آنها را تنها در حد یک قربانی «منفعل» بازنمایی می‌کند، زنانی هستند که در زندگی فردی خود دیگر حاضر نیستند تا سرنوشت محتوم خود را بپذیرند و در برابر فشارها و خشونت‌های روزانه‌ای که بر آنها وارد می‌شود، مقاومت می‌کنند.

#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان #تبعیض_سیستماتیک


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43120


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 «۳۳ روز شکنجه شدیم تا از رهبر جمهوری اسلامی شکایت نکنیم»

نامه‌ی مصطفی نیلی، آرش کیخسروی و مهدی محمودیان پیرامون روند بازداشت خود


▪️«تصمیم داشتیم با ثبت شکوائیه علیه مقام رهبری، رئیس جمهور و وزیر بهداشت سابق و همین‌طور کلیه اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا از جمله دادستان کل کشور که با بی‌تدبیری، مجیزگویی، بی عملی و مقدم دانستن منافع جناحی و سیاسی و اقتصادی به سلامت مردم، میلیون ها نفر از هموطنانمان را عزادار کرده و یا با مشکلات عدیده مالی و جانی روبه‌رو کرده‌اند، به اتهام تسبیب در قتل غیر عمد و عناوین مجرمانه دیگری اعلام شکایت کنیم اما بجای عدالتخانه‌ای که بیش از یکصد سال است که انتظار آن را می‌کشیم با استبداد قضایی روبرو شدیم.

قبل از آنکه فرصت کنیم شکایتمان را تکمیل و آنرا به ثبت برسانیم ۱۵ نفر از مامورین حفاظت اطلاعات قوه قضائیه با خشونت و بدون مجوز قانونی به طرز ناشایستی وارد دفتر کارمان شده و بعد از حدود سه ساعت جدال بی حاصل برای جلوگیری از طرح شکایت و اخذ تعهد و همینطور رسیدن دستور قضایی ورود، بازداشتمان کردند. سپس با صدور قرار بازداشت رئیس حفاظت و اطلاعات دادسرای امنیت (اوین) و بازپرس شعبه ۲ به بازداشتگاه حفاظت اطلاعات قوه قضائیه منتقل شدیم. بیش از ۳۳ روز در سلول های امنیتی حفاظت اطلاعات قوه تحت فشار روحی و روانی ( سلول انفرادی) قرار گرفتیم و همه اینها فقط به این خاطر بود که روز ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ حاضر به پذیرش امضای تعهد نامه‌ای مبنی بر عدم شکایت از مقام رهبری و مسئولان قضایی و اجرایی نشدیم.

▪️نگهداری به مدت ۳۳ روز در بند ۲۴۱ متعلق به حفاظت اطلاعات قوه قضائیه با شرایط خاص امنیتی همراه با نقض حقوق تماس و ملاقات با خانواده و وکیل که ۲۳ روز از آن نیز در سلول انفرادی که مصداق بارز شکنجه و نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل ۳۸ قانون اساسی است گذشت. این در حالی است که تحقیقات مقدماتی در روز شانزدهم بازداشت به پایان رسیده و ادامه نگهداری در شرایط خاص و غیر قانونی برای اعمال فشار بیشتر بر ما و ایجاد رعب و وحشت در جامعه بوده است. آن‌ها با سوء استفاده از موقعیت و قدرت و بدون همراه داشتن دستور کتبی قضایی و با توسل به دروغ و به زور به دفتر یک انجمن قانونی هجوم آورده و به صورت کاملاً غیرقانونی و با اعمال سلایق شخصی و به صرف آن که حاضر به پذیرش تعهد دادن مبنی بر عدم شکایت از رهبری و مسئولان نظام نشدیم نسبت به بازداشت غیرقانونی ما اقدام نمودند.

▪️ دادسرای ناحیه ۳۳ برخلاف اوضاع و احوال و قرائن مسلم قضیه و بدون آنکه ادله و یا اماراتی دال بر ارتکاب جرم از ناحیه اینجانبان موجود باشد صرفا بر اساس گزارش خلاف واقع و دروغ ماموران حفاظت اطلاعات قوه قضائیه» دستور بازداشت را صادر کرده است.
بعد از ساعت اداری جهت تفهیم اتهام به دادسرا منتقل شدیم و حتی اگر بازپرس قراری غیر از بازداشت موقت نیز صادر می کرد طبیعی بود که امکان توزیع آن تا هفته بعد وجود نداشت و این امر می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که در پرونده از قبل تصمیم گرفته شده بود.

به گزارش امتداد، آن‌ها ممانعت مسئولان قوه قضاییه از دسترسی وکلای معرفی شده خودشان به پرونده قضایی را مصداق «نقض قانون» و «خلاف اصل ۳۵ قانون اساسی و ماده ۱۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری و بند الف ماده ۱۲ سند امنیت قضایی» دانسته و سپس نوشته‌اند که حاجی مرادی رئیس حفاظت اطلاعات داسرا «با هدف ایجاد فرصت برای فراهم کردن ادله وقوع جرم و انتساب بزه دروغین به اینجانبان قرار بازداشت موقت را صادر کرده و تصویر قرار تحویل اینجانبان نگردید. ضمناً نتیجه اعتراض به قرار نیز تا امروز و گذشت بیش از ۵۰ روز به ما ابلاغ نشده است.»

#دادخواهان_سلامت

@RadioZamaneh
@bidarzani
🟣 عزیز قاسم‌زاده، سخنگوی کانون صنفی فرهنگیان ایران با قید وثیقه آزاد شد.


@edalatxah
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : «طرف کی هستید؟»

سرود کارگران اعتصابی معدن هارلن
بازخوانی: آنی دی‌فرانکو

✍🏽ترجمه: سروناز احمدی
▪️زیرنویس: بیدارزنی

@bidarzani
بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی : «طرف کی هستید؟» سرود کارگران اعتصابی معدن هارلن بازخوانی: آنی دی‌فرانکو ✍🏽ترجمه: سروناز احمدی ▪️زیرنویس: بیدارزنی @bidarzani
📌نگاهی اجمالی به باشگاه زنان بروکساید و اعتصابات معدن هارلن در ۱۹۷۳

✍🏽 برگردان: سروناز احمدی


#بیدارزنی: «طرف کی هستید؟» سرودی است که کارگران اعتصابی معدن هارلن در دهه ۱۹۳۰ در اعتصابات خود آن را می‌خواندند. این سرود را فلورنس ریس، همسر یکی از سازمان‌دهندگان اتحادیه کارگران معدن آمریکا در هارلن نوشته است. هنرمندان بسیاری از جمله پیت سیگر این سرود را بازخوانی کرده‌اند.

در ویدئویی که می‌بینید آنی دی‌فرانکو این سرود را بازنویسی و بازخوانی کرده و بخشی فمینیستی نیز به متن آن افزوده است. زنان هارلن نقش مهمی در اعتصابات کارگران معدن در سال ۱۹۷۳ ایفا کردند.

از متن: «در ژوئن ۱۹۷۳ کارگران معدن زغال سنگ بروکساید در شهر هارلن ایالت کنتاکی با ۱۱۳ رأی موافق و ۵۵ رأی مخالف تصمیم گرفتند که از عضویت «اتحادیه کارگری جنوبی» خارج شوند و به عضویت «اتحادیه کارگران معدن آمریکا» درآیند، به این دلیل که اتحادیه کارگری جنوبی فقط به نفع کارفرمایان کار می‌کرد و انگار فقط اسم کارگران بر روی آن بود...
کارگران یک ماه مذاکره کردند اما به نتیجه‌ای نرسیدند. به همین خاطر در ۲۶ ژوئیه ۱۹۷۳، ۱۸۰ معدنچی دست از کار کشیدند و اعتصابی را آغاز کردند که ۱۳ ماه به طول انجامید.

مطالبۀ اصلی کارگران در این اعتصاب حول تشکل‌یابی و به‌طور خاص عضویت در اتحادیه کارگران معدن آمریکا بود. تشکیل کمیتۀ ایمنی کارگران و افزایش مزایای درمانی نیز از دیگر مطالبات این کارگران بودند. کارگران معدن هارلن دستمزدی مشابه دیگر کارگران معدن آمریکا داشتند و در این اعتصابات افزایش دستمزد نمی‌خواستند. مالکان معدن هم با عضویت در اتحادیه کارگران معدن آمریکا مخالف بودند و هم می‌خواستند که در قراردادهای جدید حق اعتصاب را از کارگران بگیرند.

مبارزان این معدن در مقابل صفوف اعتصابی را تشکیل می‌دادند تا اجازه ندهند که اعتصاب‌شکنان در معدن کار کنند. این کار تا حدی هم موفقیت‌آمیز بود اما قاضیِ هارلن، اف. بیرد هاگ که از قضا یکی از مالکان معدن نیز بود حکمی را علیه معدنچیان صادر کرد که به موجب آن تنها سه کارگر حق داشتند جلوی هر یک از ورودی‌های معدن صف بکشند. کارگران زیادی به جرم تخطی از این حکم بازداشت شدند و به سه ماه حبس محکوم شدند.

▪️زنان هارلن به این دستور قاضی هاگ واکنش نشان دادند. همسران، مادران، خواهران و دختران معدنچیان اعتصابی در ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۳ باشگاه زنان بروکساید را تأسیس کردند. آن‌ها بازداشت شدن «مردان خود» را نظاره نکردند، بلکه به صفوف اعتصاب پیوستند. آن‌ها معتقد بودند که اعتصاب‌شکنان در برابر زنان خشونت کمتری به خرج می‌دهند.

▪️باشگاه زنان بروکساید حدود ۱۰۰ عضو داشت. آن‌ها صفوف اعتصاب را حفظ می‌کردند، اتوموبیل‌های خود را در جاده بروکساید خاموش می‌کردند و یا خود در جاده می‌خوابیدند و جاده را می‌بستند، کسانی را که در اعتصاب شرکت نمی‌کردند به شیوۀ خود مجازات می‌کردند. این زنان بارها به‌خاطر اقدامات خود دستگیر شدند.

▪️این زنان بارها مورد تعرض قرار گرفتند و مکرراً به سمت آن‌ها تیراندازی شد. اگرچه اقدامات آن‌ها تا حد زیادی بدون خشونت بود اما باشگاه زنان بروکساید هیچ تعهدی نداشتند که اقدامات خشونت‌آمیزی انجام ندهند. برای مثال، تعدادی از این زنان هنگامی که یک کلانتر محلی سعی داشت زنی را با خشونت از جاده خارج کند، با چاقو به او حمله‌ور شدند...

#اعتصاب_کارگری #اتحاد_زنان_کارگر

▪️ویدئو در وبسایت و کانال یوتیوب بیدارزنی نیز در دسترس است

ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43127


@bidarzani
🟣 زخمی‌شدن دختران اصفهانی با کلت پنج‌ونیم‌


از متن: «پدر نرگس می‌گوید: «دو روز قبل از عید قربان دختر من که حدود ۵۰ روز بود از خانه بیرون نرفته بود، برای خرید کتاب از خانه بیرون رفت. آن روز، روز آخری بود که آب زاینده‌رود جاری بود و خانواده برای گردش آنجا رفته بودند. دخترم هم قرار شد بعد از خرید کتاب پیش خانواده برود. نیم ساعت نگذشته بود که خواهر همسرم تماس گرفت و گفت نرگس تیر خورده. من در مسیر بلافاصله با ۱۱۰ تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان امیر بردیم و از آنجا به زهرای مرضیه و در این بیمارستان به ما گفتند باید نرگس را به بیمارستان کاشانی منتقل کنیم. تیر نزدیک نخاع دخترم خورده بود و اوایل به ما گفتند که احتمال فلج‌شدنش هم وجود دارد؛ یعنی اگر چند سانتی‌متر جلوتر خورده بود، الان نرگس قطعا قطع نخاع شده بود. بعد از اینکه به بیمارستان کاشانی رفتیم، درست یک نفر کنار دختر من بستری شده بود که تیر کنار قلبش خورده بود و به دلیل اینکه تیر جای حساسی است، پزشکان برای در‌آوردنش صبر کرده‌اند. در همان حین هم یک نفر دیگر را دیدیم که تیر به پشتش اصابت کرده بود؛ اما تا گفتند به نیروی انتظامی مراجعه کنید، ترسیدند و ترجیح دادند که بیمارستان را ترک کنند. ما حداقل پنج نفر را که در بیمارستان بودند، دیدیم. دختر من نیاز به جراحی داشت، از زمانی که تیر خورد تا صبح روز بعد که جراحی کرد، تیر حداقل 12 سانتی‌متر حرکت کرده بود و گفتند اگر تیر در‌نیاید، ممکن است اتفاق بدی بیفتد. از آن‌همه افرادی که به بیمارستان مراجعه کرده بودند، تنها دو نفر ما در بیمارستان ماندند و حاضر به شکایت شدند. و بقیه ترجیح دادند مسئله را مسکوت باقی بگذارند.

مادر نرگس در ادامه می‌گوید: «متهم عید قربان دستگیر و یک ماه بعد آزاد شد. از دادگاه با ما تماس گرفتند و گفتند آزاد شد. چند روز که گذشت، عموی متهم با ما تماس گرفت و گفت به خاطر مادرش بچه ما را ببخشید، ما هم گفتیم اصلا راضی به زندان و اعدام کسی نیستیم؛ اما به خاطر همان مادرش اجازه بدهید چند روز بماند و تنبیه بشود. در نهایت عمویش گفت شما چه رضایت بدهید، چه رضایت ندهید، ما‌‌ آزادش می‌کنیم و نهایتا ۳۰ میلیون دیه می‌دهیم. من گفتم مگر حرف دیه است‌؟ دختر من تیر خورده، بدنش درد می‌کند، تا سر خیابان می‌ترسد برود. چه کسی حرف دیه زد؟ در‌این‌میان عموی متهم حرفی به من زد که جگرم آتش گرفت. به من گفتند مگر خمپاره خورده؟ یک تیر خورده که مال تفنگ ساچمه‌ای بوده و شما کاری از دست‌تان بر‌نمی‌آید».

چرا جرائم تکرار می‌شوند؟

امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، در گفت‌وگو با «شرق» درباره تکرار بزه‌ علیه اجتماع در کشور می‌گوید: «از مبانی و علل اصلی وضع مجازات‌ها در جوامع در کنار تنبیه یا وضع عدالت و... بازدارندگی است. به این معنا که اگر رفتار مجرمانه مورد مجازات قرار بگیرد، در جامعه اثر بازدارنده دارد. در نگاه سنتی در شکل و شمایل عقوبت می‌بینیم؛ یعنی لزوما رفتار مجرمانه با مجازات همراه شود تا چیزی که به‌عنوان جرم‌انگاری در جهت بازدارندگی و وضع عدالت و برقراری نظم است، اتفاق بیفتد»‌.

منبع: شرق

https://www.sharghonline.com/fa/tiny/news-335203

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : فمینیست‌های مکزیک، تندیس زن مبارز با مشت‌های گره‌کرده به سوی نماد سرمایه‌داری را جایگزین مجسمه کریستف کلمب کردند.

سال گذشته در خلال اعتراضات Black Lives Matters مجسمه‌های خونیپرو سرا، کلستون، کلمب، تندیس پادشاه لئوپولد و گاندی توسط معترضان پایین کشیده شد.

به‌گزارش رویترز، روز گذشته گروهی از فمینیست‌های مکزیک، تندیس یک زن با مشت‌های گره کرده را جایگزین مجسمه‌ی پایین کشیده شده‌ی کریستف کلمب کردند. این زن مبارز، مشت گره کرده‌ی خود را به‌سوی آسمان خراش «پاسئو دلا رفورما» نماد سرمایه‌داری مکزیک، بالا گرفته است‌.

@bidarzani