بيدارزنى
📌 در دفاع از حق دادخواهی #بیدارزنی: پنج نفر از وکلای حقوق بشر و فعالان اجتماعی –مصطفی نیلی، آرش کیخسروی، محمدرضا فقیهی، مهدی محمودیان و مریم افرافراز- از روز ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ در بازداشت هستند. جرم آنها این است که میخواستند علیه مقامات مسئول جمهوری اسلامی…
🟣 دفاع از ضرورت دادخواهی و ایستادگی علیه عادیسازی از سرکوبها
✍🏽 شکیبا عسگرپور
طی روزهای گذشته، خبر بازداشت پنج نفر از وکلا و فعالان مدنی مستقل، همچون فشاری مضاعف بر پیکرهی تشکلهای صنفی، کانون وکلای دادگستری و مورد حیاتیِ (طیفهای مختلف زندانیان سیاسی) وارد آمده است. بازداشت این نفرات اما پیوندی بیرونی با آنچه در قانون اساسیْ «حقوق ملت» نیز نامگذاری شدهست، پیدا خواهد کرد.
در روزها و ساعاتی که بنا به آمار رسمی تعداد مرگ ناشی از پاندمی کرونا از ۶۵۰ نفر در روز عبور کرد و آمار غیررسمی سه برابر آن را تایید میکنند، وکلایی شریف و مستقل را با جرمانگاری و پروندهسازی امنیتی بهدلیل «دادخواهی از حقوق تضییع شدهی جمعی در قبال محرومیت از حق واکسیناسیون استاندارد» در دفتر حقوق شهروندی بازداشت کردند. بر خلاف اصول ۳۴ و ۱۵۶ قانون اساسی در حق دادخواهی تمامی ملت و حدود قوه قضاییه، این بازداشت پیشگیرانه نیز، خوانشی جز توقفِ حق پرسشگری و پیگیری جانهای خاموش شده را در بر نخواهد داشت. یعنی در واقعیت امر، آمران این بازداشت، همان عاملانِ آمار نفسگیر مرگ ناشی از کرونا هستند.
در میان این وکلای بازداشت شده، نام و حضور «مصطفی نیلی» بهگونهای است که در لحظه، نگرانی پیرامون بازداشت «یک وکیل» را به انبوه نگرانی از ضرورت احقاق حقوق «زندانیانی در کل کشور» مرتبط میسازد. مصطفی نیلی با محوریت ایستادگی بر «مفاد حقوق بشر» و «اهمیت کرامت انسانی زندانیان»، وکالت زندانیان مطرود، بیچهرگان و بعضا زندانیان سیاسی شناخته شدهی بسیاری را تقبل کرده است. دانشجویان، فعالان حقوق زنان، فعالان بلوچ، اقلیتهای مذهبی، کارگران و بیشمار بازداشتشدگان دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در زمرهی موکلان مصطفی نیلی هستند.
تعهد و نگاه اخلاقی وی به مسئلهی حقوق بشر، باعث میشد تا پاسخگویی به تماسهای زندانیان سیاسی و معترضانِ ناشناختهی این سالیان، دقیقهای متوقف نشود. در روزهای گذشته، کسی که بدون کوچکترین چشمداشت مالی و تلاش جهت کسب هویت، تمامی زندانهای کشور را جهت احقاق حقوق موکلانش طی میکرد، به دلیل صحبت از تضییع حقوق جمعیِ تمامی مردم، بازداشت شده است.
از ساعات نخستین بازداشت وی و چهار وکیل و فعال مدنی دیگر، تمامی ذهن من، معطوف به همان زندانیان است. چرا که نزدیک به یک هفته است که تماس زندانیانی از زندانهای فشافویه، اوین، قرچک، لاکان رشت، یزد، زاهدان، ارومیه و…بیپاسخ مانده است، کسانی که همیشه از حضور و مشاورهی حقوقی او بهرهمند میشدند.
حالا در ساعاتی به سر میبریم که جهت بازنمایی عمق کشتار روزانهی کرونا، دیگر کلام از معنا تهی شده است، چرا که نفْسِ صحبت از دادخواهی مردم با استناد به حقوق ملتِ درج شده در قانون اساسی نیز از سوی وکلا با بازداشتهای پیشگیرانه همراه شده است. درست در همین لحظه است که ضرورت بهمیان آوردن نام وکلای بازداشت شده به امر کلی دفاع از حق دادخواهی پیوند خواهد خورد. تضییع حقی که در کنار مجموع سیاستهای تبعیضآمیز و سرکوبگرایانهی حاکمیت و چرخش سرمایهی متکی بر رانت واردات واکسن، جان کالبدهای بسیاری را هر دقیقه میستاند.
#مصطفی_نیلی #مریم_افرافراز #مهدی_محمودیان #محمدرضا_فقیهی #آرش_کیخسروی #دادخواهان_سلامت
@bidarzani
✍🏽 شکیبا عسگرپور
طی روزهای گذشته، خبر بازداشت پنج نفر از وکلا و فعالان مدنی مستقل، همچون فشاری مضاعف بر پیکرهی تشکلهای صنفی، کانون وکلای دادگستری و مورد حیاتیِ (طیفهای مختلف زندانیان سیاسی) وارد آمده است. بازداشت این نفرات اما پیوندی بیرونی با آنچه در قانون اساسیْ «حقوق ملت» نیز نامگذاری شدهست، پیدا خواهد کرد.
در روزها و ساعاتی که بنا به آمار رسمی تعداد مرگ ناشی از پاندمی کرونا از ۶۵۰ نفر در روز عبور کرد و آمار غیررسمی سه برابر آن را تایید میکنند، وکلایی شریف و مستقل را با جرمانگاری و پروندهسازی امنیتی بهدلیل «دادخواهی از حقوق تضییع شدهی جمعی در قبال محرومیت از حق واکسیناسیون استاندارد» در دفتر حقوق شهروندی بازداشت کردند. بر خلاف اصول ۳۴ و ۱۵۶ قانون اساسی در حق دادخواهی تمامی ملت و حدود قوه قضاییه، این بازداشت پیشگیرانه نیز، خوانشی جز توقفِ حق پرسشگری و پیگیری جانهای خاموش شده را در بر نخواهد داشت. یعنی در واقعیت امر، آمران این بازداشت، همان عاملانِ آمار نفسگیر مرگ ناشی از کرونا هستند.
در میان این وکلای بازداشت شده، نام و حضور «مصطفی نیلی» بهگونهای است که در لحظه، نگرانی پیرامون بازداشت «یک وکیل» را به انبوه نگرانی از ضرورت احقاق حقوق «زندانیانی در کل کشور» مرتبط میسازد. مصطفی نیلی با محوریت ایستادگی بر «مفاد حقوق بشر» و «اهمیت کرامت انسانی زندانیان»، وکالت زندانیان مطرود، بیچهرگان و بعضا زندانیان سیاسی شناخته شدهی بسیاری را تقبل کرده است. دانشجویان، فعالان حقوق زنان، فعالان بلوچ، اقلیتهای مذهبی، کارگران و بیشمار بازداشتشدگان دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در زمرهی موکلان مصطفی نیلی هستند.
تعهد و نگاه اخلاقی وی به مسئلهی حقوق بشر، باعث میشد تا پاسخگویی به تماسهای زندانیان سیاسی و معترضانِ ناشناختهی این سالیان، دقیقهای متوقف نشود. در روزهای گذشته، کسی که بدون کوچکترین چشمداشت مالی و تلاش جهت کسب هویت، تمامی زندانهای کشور را جهت احقاق حقوق موکلانش طی میکرد، به دلیل صحبت از تضییع حقوق جمعیِ تمامی مردم، بازداشت شده است.
از ساعات نخستین بازداشت وی و چهار وکیل و فعال مدنی دیگر، تمامی ذهن من، معطوف به همان زندانیان است. چرا که نزدیک به یک هفته است که تماس زندانیانی از زندانهای فشافویه، اوین، قرچک، لاکان رشت، یزد، زاهدان، ارومیه و…بیپاسخ مانده است، کسانی که همیشه از حضور و مشاورهی حقوقی او بهرهمند میشدند.
حالا در ساعاتی به سر میبریم که جهت بازنمایی عمق کشتار روزانهی کرونا، دیگر کلام از معنا تهی شده است، چرا که نفْسِ صحبت از دادخواهی مردم با استناد به حقوق ملتِ درج شده در قانون اساسی نیز از سوی وکلا با بازداشتهای پیشگیرانه همراه شده است. درست در همین لحظه است که ضرورت بهمیان آوردن نام وکلای بازداشت شده به امر کلی دفاع از حق دادخواهی پیوند خواهد خورد. تضییع حقی که در کنار مجموع سیاستهای تبعیضآمیز و سرکوبگرایانهی حاکمیت و چرخش سرمایهی متکی بر رانت واردات واکسن، جان کالبدهای بسیاری را هر دقیقه میستاند.
#مصطفی_نیلی #مریم_افرافراز #مهدی_محمودیان #محمدرضا_فقیهی #آرش_کیخسروی #دادخواهان_سلامت
@bidarzani
بيدارزنى
📌 در دفاع از حق دادخواهی #بیدارزنی: پنج نفر از وکلای حقوق بشر و فعالان اجتماعی –مصطفی نیلی، آرش کیخسروی، محمدرضا فقیهی، مهدی محمودیان و مریم افرافراز- از روز ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ در بازداشت هستند. جرم آنها این است که میخواستند علیه مقامات مسئول جمهوری اسلامی…
🟣 مصطفی نیلی و همراهانش به جرم دادخواهی مردم در زندانند
✍🏽 جلوه جواهری
مصطفی نیلی فقط وکیل من نیست، رفیق چندین ساله هستیم. با تمام شباهتها و تفاوتهای فکری که در این چندین سال داشتیم، از مصطفی همیشه انسانیت دیدم.
در آن سالهای سیاه ۸۸ و ۸۹ که مثل همین حالا بسیاریمان برای تغییرات به خیابانها آمدند، بسیاری زخمی و کشته شدند و بسیاری به زندان افتادند، او به زندان افتاد و سه سال و شش ماه حکم گرفت. بر سر مواضع و اعتقاداتش ایستاد برای همین از اوین به زندان گوهردشت منتقل شد و حکمش را حتی بدون یک روز مرخصی گذراند.
وقتی از زندان بیرون آمد و توانست پروندههای حقوقی را بگیرد، لحظهای درنگ نکرد. یادم نمیآید از قبول هیچ پروندهای از فعالان سیاسی چه فعالان کرد، بلوچ، کارگری، زنان، کودکان، محیط زیست، اقلیتهای دینی، معترضان آبان ۹۸ و… دریغ کرده باشد. به دورترین نقاط میرفت و برای تکتک پروندهها وقت میگذاشت.
بسیاری از پروندهها وقتی به سرانجام میرسید به او انرژی بیشتری میداد. ولی اغلب در این سرزمین بیقانون، سرانجام خوشی نداشت و هر کدام تکهای از وجود او را میکند. مانند زمانی که از مهدی محمودیان– همراه همیشگی دادخواهیاش– شنید که «نوید افکاری» را به قتلگاه بردهاند. ناباورانه بر پله نشسته بود و نمیتوانست از جا بلند شود.
برای من سخت است در مورد کسی بنویسم که عادت ندارد از خودش بنویسد. فقط میتوانم بگویم مصطفی رفیق من نبود، رفیق همهی کسانی بود که به وکیل احتیاج داشتند اما توانایی پرداخت پول را نداشتند. از یک طرف به او میگفتم کمی استراحت کن، اینطور که تو میدوی از پا میافتی. میگفت استراحت کنم چطوری؟ مگر چند نفر هستیم؟ اما وقتی میخواستم به یک زندانی زن غیرسیاسی، کمک حقوقی برسانم باز از او کمک میگرفتم. مگر چند نفر انقدر راحت قبول میکردند شماره خود را به یک زندانی غیرسیاسی بدهند و او را کمک کنند؟ حالا مصطفی بار دیگر همراه دیگر وکلای متعهد ۶ روز است که در بازداشت است و تلفناش به روی همه موکلان و رفقایش خاموش.
آنهارا به زندان انداختهاند چون بار دیگر دادخواه شدند. در شرایطی که هر روز شاهد مرگ و میر بالا در اثر کرونا هستیم و مسئولان بیکفایت به جای آنکه سهلانگاری خود را نشانه بگیرند، انگشت اتهام را به سوی مردم میگیرند. مسئولانی که در جایگاه امن خود نشستهاند و نه تنها جان مردم بلکه جان هزاران نفر از کادر درمان خسته و درمانده را در دست گرفتهاند تا قدرت نامشروع خود را بین این جناح و آن جناح جابهجا کنند. در شرایطی که صدای اعتراض از همه سو بلند است، دادخواهانی پیدا شدهاند که خواستهاند از جان مردم حراست کنند و از این بیتدبیری شکایت. اما حتی قبل از اینکه به حرف آیند، به حبس کشیده شدند. حالا وظیفه ماست که دادخواهیم این بیداد را.
#مصطفی_نیلی #مریم_افرافراز #مهدی_محمودیان #محمدرضا_فقیهی #آرش_کیخسروی
#دادخواهان_سلامت
@bidarzani
✍🏽 جلوه جواهری
مصطفی نیلی فقط وکیل من نیست، رفیق چندین ساله هستیم. با تمام شباهتها و تفاوتهای فکری که در این چندین سال داشتیم، از مصطفی همیشه انسانیت دیدم.
در آن سالهای سیاه ۸۸ و ۸۹ که مثل همین حالا بسیاریمان برای تغییرات به خیابانها آمدند، بسیاری زخمی و کشته شدند و بسیاری به زندان افتادند، او به زندان افتاد و سه سال و شش ماه حکم گرفت. بر سر مواضع و اعتقاداتش ایستاد برای همین از اوین به زندان گوهردشت منتقل شد و حکمش را حتی بدون یک روز مرخصی گذراند.
وقتی از زندان بیرون آمد و توانست پروندههای حقوقی را بگیرد، لحظهای درنگ نکرد. یادم نمیآید از قبول هیچ پروندهای از فعالان سیاسی چه فعالان کرد، بلوچ، کارگری، زنان، کودکان، محیط زیست، اقلیتهای دینی، معترضان آبان ۹۸ و… دریغ کرده باشد. به دورترین نقاط میرفت و برای تکتک پروندهها وقت میگذاشت.
بسیاری از پروندهها وقتی به سرانجام میرسید به او انرژی بیشتری میداد. ولی اغلب در این سرزمین بیقانون، سرانجام خوشی نداشت و هر کدام تکهای از وجود او را میکند. مانند زمانی که از مهدی محمودیان– همراه همیشگی دادخواهیاش– شنید که «نوید افکاری» را به قتلگاه بردهاند. ناباورانه بر پله نشسته بود و نمیتوانست از جا بلند شود.
برای من سخت است در مورد کسی بنویسم که عادت ندارد از خودش بنویسد. فقط میتوانم بگویم مصطفی رفیق من نبود، رفیق همهی کسانی بود که به وکیل احتیاج داشتند اما توانایی پرداخت پول را نداشتند. از یک طرف به او میگفتم کمی استراحت کن، اینطور که تو میدوی از پا میافتی. میگفت استراحت کنم چطوری؟ مگر چند نفر هستیم؟ اما وقتی میخواستم به یک زندانی زن غیرسیاسی، کمک حقوقی برسانم باز از او کمک میگرفتم. مگر چند نفر انقدر راحت قبول میکردند شماره خود را به یک زندانی غیرسیاسی بدهند و او را کمک کنند؟ حالا مصطفی بار دیگر همراه دیگر وکلای متعهد ۶ روز است که در بازداشت است و تلفناش به روی همه موکلان و رفقایش خاموش.
آنهارا به زندان انداختهاند چون بار دیگر دادخواه شدند. در شرایطی که هر روز شاهد مرگ و میر بالا در اثر کرونا هستیم و مسئولان بیکفایت به جای آنکه سهلانگاری خود را نشانه بگیرند، انگشت اتهام را به سوی مردم میگیرند. مسئولانی که در جایگاه امن خود نشستهاند و نه تنها جان مردم بلکه جان هزاران نفر از کادر درمان خسته و درمانده را در دست گرفتهاند تا قدرت نامشروع خود را بین این جناح و آن جناح جابهجا کنند. در شرایطی که صدای اعتراض از همه سو بلند است، دادخواهانی پیدا شدهاند که خواستهاند از جان مردم حراست کنند و از این بیتدبیری شکایت. اما حتی قبل از اینکه به حرف آیند، به حبس کشیده شدند. حالا وظیفه ماست که دادخواهیم این بیداد را.
#مصطفی_نیلی #مریم_افرافراز #مهدی_محمودیان #محمدرضا_فقیهی #آرش_کیخسروی
#دادخواهان_سلامت
@bidarzani
بيدارزنى
📌 در دفاع از حق دادخواهی #بیدارزنی: پنج نفر از وکلای حقوق بشر و فعالان اجتماعی –مصطفی نیلی، آرش کیخسروی، محمدرضا فقیهی، مهدی محمودیان و مریم افرافراز- از روز ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ در بازداشت هستند. جرم آنها این است که میخواستند علیه مقامات مسئول جمهوری اسلامی…
🟣 وکالت برای او دفاع مظلوم است
✍🏽 متین یزدانی
من هم مثل خیلیها مصطفی نیلی را در زمان بحران شناختم. حدود یک سال پیش، بابت مشورت دربارهی پروندهای با او تماس گرفتم. با صبر و آرامش مثال زدنیاش مرا راهنمایی کرد بدون هیچ چشمداشتی. بعدتر به واسطه اینکه وکالت چند نفر از دوستان نزدیکم را بر عهده گرفت، او را بیشتر میدیدم و بارها از نزدیک شاهد صدای زنگهای پیدرپی تلفن همراهش بودم. معمولا پشت خط، زندانیها یا خانوادههای زندانیان بودند و او همیشهی همیشه آماده و صبور پاسخگو و شنوای آنها بود.
بعدتر فهمیدم که او سه سال و نیم زندانی بوده و بعد از ازادی توانسته بود وکیل شود. وکالت برای مصطفی نیلی، شغل و منبع درآمد نبود و نیست؛ وسیلهای است برای محقق کردن چیزی که به آن اعتقاد داشته و دارد. دفاع از مظلوم در برابر ظالم، طرف حق را گرفتن، و دستی بر شانه دیگری بودن.
او اکنون دوباره در زندان است بخاطر ایستان در صف مردم و حمایت از آنها. زندانی بودن کسانی چون او بیش از هر چیز ظلمِ ظالم را در نگاه ما مرئی میکند. ظلمی که او و هم قطارانش نسبتی با ان ندارند؛ اما با مردم نسبتها دارند.
#مصطفی_نیلی #مریم_افرافراز #مهدی_محمودیان #محمدرضا_فقیهی #آرش_کیخسروی #دادخواهی #دادخواهان_سلامت
@bidarzani
✍🏽 متین یزدانی
من هم مثل خیلیها مصطفی نیلی را در زمان بحران شناختم. حدود یک سال پیش، بابت مشورت دربارهی پروندهای با او تماس گرفتم. با صبر و آرامش مثال زدنیاش مرا راهنمایی کرد بدون هیچ چشمداشتی. بعدتر به واسطه اینکه وکالت چند نفر از دوستان نزدیکم را بر عهده گرفت، او را بیشتر میدیدم و بارها از نزدیک شاهد صدای زنگهای پیدرپی تلفن همراهش بودم. معمولا پشت خط، زندانیها یا خانوادههای زندانیان بودند و او همیشهی همیشه آماده و صبور پاسخگو و شنوای آنها بود.
بعدتر فهمیدم که او سه سال و نیم زندانی بوده و بعد از ازادی توانسته بود وکیل شود. وکالت برای مصطفی نیلی، شغل و منبع درآمد نبود و نیست؛ وسیلهای است برای محقق کردن چیزی که به آن اعتقاد داشته و دارد. دفاع از مظلوم در برابر ظالم، طرف حق را گرفتن، و دستی بر شانه دیگری بودن.
او اکنون دوباره در زندان است بخاطر ایستان در صف مردم و حمایت از آنها. زندانی بودن کسانی چون او بیش از هر چیز ظلمِ ظالم را در نگاه ما مرئی میکند. ظلمی که او و هم قطارانش نسبتی با ان ندارند؛ اما با مردم نسبتها دارند.
#مصطفی_نیلی #مریم_افرافراز #مهدی_محمودیان #محمدرضا_فقیهی #آرش_کیخسروی #دادخواهی #دادخواهان_سلامت
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 پیروزی دیگر برای کارگران هفت تپه! ابلاغ رای خلع ید! فردا مقابل فرمانداری جشن و همزمان اعتراض
در پی اعتصاب و اعتراض کارگران هفت تپه که یکی از خواسته های خود را ابلاغ و اجرای رای خلع ید اعلام کرده بودیم، بالاخره مسئولین ناچار شدند به یک مرحله از این خواسته تن بدهند و رای خلع ید توسط شعبه مربوطه ابلاغ شد، اما هنوز اجرا نشده و ما میگوییم که #اسدبیگی ها و #بخش_خصوصی باید از هفت تپه برود.
این یک پیروزی دیگر برای کارگران هفت تپه است اما البته مبارزه برای خروج واقعی اختلاسگران و نیز کسب مطالبات دیگرمان ادامه دارد.
هنوز فقط رای را ابلاغ کرده اند، اما اجرایی نشده است. ما خواهان این هستیم که از این وقت کشیهای امنیتی که فقط قصدش پایان دادن به اعتراضات ماست دست بردارند و سریعا رای را اجرا کنند. دار و دسته فاسدان اختلاسگر باید به سرعت از هفت تپه بیرون انداخته شوند و شرکت به بخش عمومی واگذار شود. کارگران هفت تپه باید به صورت شورایی بر تمامی شئون شرکت نظارت کنند.
ما ضمن اینکه این ابلاغ رای خلع ید را یک پیروزی ناشی از اعتراضات خود میدانیم اما اعلام میکنیم مبارزه هنوز ادامه دارد و در این مرحله تا اجرای قطعی حکم دست از اعتراض حق خواهانه خود برنخواهیم داشت. ما خواهان تمدید قرارداد همکاران خود، پرداخت فوری حقوق معوقه تمام همکاران، بسته شدن پرونده قضایی خانم #فرزانه_زیلابی و واکسینه کردن تمام کارگران هستیم. اینها مطالبات ما در این مرحله است اما کار و اعتراض ما ادامه دارد.
از همکاران درخواست داریم فردا با جمعیت هزاران نفری در مقابل فرمانداری حاضر شوند تا ضمن شادی برای این مرحله از پیروزی، خواهان محقق شدن سایر مطالبات هم باشیم.
جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مختلف- شنبه - ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
تصویر: چهلمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه و تجمع، مقابل فرمانداری امروز شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
@kargarane7tape
@bidarzani
در پی اعتصاب و اعتراض کارگران هفت تپه که یکی از خواسته های خود را ابلاغ و اجرای رای خلع ید اعلام کرده بودیم، بالاخره مسئولین ناچار شدند به یک مرحله از این خواسته تن بدهند و رای خلع ید توسط شعبه مربوطه ابلاغ شد، اما هنوز اجرا نشده و ما میگوییم که #اسدبیگی ها و #بخش_خصوصی باید از هفت تپه برود.
این یک پیروزی دیگر برای کارگران هفت تپه است اما البته مبارزه برای خروج واقعی اختلاسگران و نیز کسب مطالبات دیگرمان ادامه دارد.
هنوز فقط رای را ابلاغ کرده اند، اما اجرایی نشده است. ما خواهان این هستیم که از این وقت کشیهای امنیتی که فقط قصدش پایان دادن به اعتراضات ماست دست بردارند و سریعا رای را اجرا کنند. دار و دسته فاسدان اختلاسگر باید به سرعت از هفت تپه بیرون انداخته شوند و شرکت به بخش عمومی واگذار شود. کارگران هفت تپه باید به صورت شورایی بر تمامی شئون شرکت نظارت کنند.
ما ضمن اینکه این ابلاغ رای خلع ید را یک پیروزی ناشی از اعتراضات خود میدانیم اما اعلام میکنیم مبارزه هنوز ادامه دارد و در این مرحله تا اجرای قطعی حکم دست از اعتراض حق خواهانه خود برنخواهیم داشت. ما خواهان تمدید قرارداد همکاران خود، پرداخت فوری حقوق معوقه تمام همکاران، بسته شدن پرونده قضایی خانم #فرزانه_زیلابی و واکسینه کردن تمام کارگران هستیم. اینها مطالبات ما در این مرحله است اما کار و اعتراض ما ادامه دارد.
از همکاران درخواست داریم فردا با جمعیت هزاران نفری در مقابل فرمانداری حاضر شوند تا ضمن شادی برای این مرحله از پیروزی، خواهان محقق شدن سایر مطالبات هم باشیم.
جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مختلف- شنبه - ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
تصویر: چهلمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه و تجمع، مقابل فرمانداری امروز شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
@kargarane7tape
@bidarzani
بيدارزنى
طالبان_زنان_تجارت_مافیا_و_پروژه_عظیم_نفت_در_آسیای_مرکزی_احمد_رشید.pdf
🟣 طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی
نویسنده: احمد رشید
مترجم: نجله خندق
#کتاب #طالبان #افغانستان
@Blackfishvoice
@bidarzani
نویسنده: احمد رشید
مترجم: نجله خندق
#کتاب #طالبان #افغانستان
@Blackfishvoice
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 دست روی دست گذاشتهایم
مردم افغانستان پس از سالها عذاب جنگ و تضعیف توسط حکومتهای غرب و شرق، به حال خود رها شدهاند تا طالبان در همدستی با دولتهای شرقی و غربی هرچه میتوانند با این سرزمین و مردمانش بکند. دولتهایی که چون صیادان غاصبی از هرطرف برای بردن و خوردن نقشه کشیدند تا در بیچارگی و آوارگی این ملت شیره جان سرزمینشان را بمکند و چه بهتر برایشان که این سرزمین طالبان پرورش دهد تا غرق در تعصب و تحجر شود و هر شکلی از مقاومت در نطفه خفه گردد.
حال با تصرف تقریبا تمام نقاط این سرزمین توسط طالبان بار دیگر زنان و کودکان افغان، فریادشان نشنیده گرفته میشود. آنها دنبال پناهگاه میگردند تا طعمه طالبان وحشی نشوند. درها و مرزها بسته شدهاند. فریاد دختران در پستوهای تجاوز و نکاح به گوش میرسد. همچنان کودکان وحشت و جنگ را مانند پدران و مادران خویش تجربه میکنند و جهان گویی در خواب است و حقوق بشر فقط به ریش مردم میخندد. جنگ یک شوخی است برای آنان که خود را ابر قدرت میدانند ولی یک تباهی است برای آنان که میخواهند زندگی کنند. جنگ یک فرصت است برای آنان که میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند ولی پایانی است بر رویای مردمان درگیر جنگ.
ما کجای این معادله هستیم که مرزها را بستهایم و آنهارا در جنگ و خون و تجاوز از خود میرانیم؟
چه پاسخی برای این فاجعه بشری خواهید داشت که دست روی دست گذاشتهاید. مگر ایجاد امکانات برای پناهندگی چقدر هزینه دارد که چشمتان را به روی مردم همسایهای که فریاد میزنند و کمک میخواهند بستهاید. این چه سیاستی است که مرام و عرف پناهندگی را هم زیر پا گذاشته و راه را برای آنان میبندد؟
اکنون همه ما از این تجاوز و قساوت به همسایه رنج میکشیم.
سیاستگذاران کشور باید مرز را به روی پناهندگان باز کنند و به حق مهاجرین افغانستانی برای اعتراض به جنایتی که به کشور و مردمشان شده احترام بگذارند و آنان را حمایت کنند تا صدای خود را به دنیا برسانند. یاران انجمن یاری کودکان در معرض خطر، همچنان که سالهاست در کنار کودکان پناهنده بودند باز هم خواهند بود و در این راه از هیچ کمکی فروگذاری نخواهند کرد.
«انجمن یاری کودکان در معرض خطر»
@ISPVC_NGO
@bidarzani
مردم افغانستان پس از سالها عذاب جنگ و تضعیف توسط حکومتهای غرب و شرق، به حال خود رها شدهاند تا طالبان در همدستی با دولتهای شرقی و غربی هرچه میتوانند با این سرزمین و مردمانش بکند. دولتهایی که چون صیادان غاصبی از هرطرف برای بردن و خوردن نقشه کشیدند تا در بیچارگی و آوارگی این ملت شیره جان سرزمینشان را بمکند و چه بهتر برایشان که این سرزمین طالبان پرورش دهد تا غرق در تعصب و تحجر شود و هر شکلی از مقاومت در نطفه خفه گردد.
حال با تصرف تقریبا تمام نقاط این سرزمین توسط طالبان بار دیگر زنان و کودکان افغان، فریادشان نشنیده گرفته میشود. آنها دنبال پناهگاه میگردند تا طعمه طالبان وحشی نشوند. درها و مرزها بسته شدهاند. فریاد دختران در پستوهای تجاوز و نکاح به گوش میرسد. همچنان کودکان وحشت و جنگ را مانند پدران و مادران خویش تجربه میکنند و جهان گویی در خواب است و حقوق بشر فقط به ریش مردم میخندد. جنگ یک شوخی است برای آنان که خود را ابر قدرت میدانند ولی یک تباهی است برای آنان که میخواهند زندگی کنند. جنگ یک فرصت است برای آنان که میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند ولی پایانی است بر رویای مردمان درگیر جنگ.
ما کجای این معادله هستیم که مرزها را بستهایم و آنهارا در جنگ و خون و تجاوز از خود میرانیم؟
چه پاسخی برای این فاجعه بشری خواهید داشت که دست روی دست گذاشتهاید. مگر ایجاد امکانات برای پناهندگی چقدر هزینه دارد که چشمتان را به روی مردم همسایهای که فریاد میزنند و کمک میخواهند بستهاید. این چه سیاستی است که مرام و عرف پناهندگی را هم زیر پا گذاشته و راه را برای آنان میبندد؟
اکنون همه ما از این تجاوز و قساوت به همسایه رنج میکشیم.
سیاستگذاران کشور باید مرز را به روی پناهندگان باز کنند و به حق مهاجرین افغانستانی برای اعتراض به جنایتی که به کشور و مردمشان شده احترام بگذارند و آنان را حمایت کنند تا صدای خود را به دنیا برسانند. یاران انجمن یاری کودکان در معرض خطر، همچنان که سالهاست در کنار کودکان پناهنده بودند باز هم خواهند بود و در این راه از هیچ کمکی فروگذاری نخواهند کرد.
«انجمن یاری کودکان در معرض خطر»
@ISPVC_NGO
@bidarzani
🟣 از هر ۳ نفر، یک نفر زیرخط فقر قرار دارد
وزارت تعاون، کار و رفاه برای اولین بار گزارش رسمی از خط فقر در ایران منتشر کرده است.
براساس این گزارش در سال ۹۹، خط فقر سرانه هر فرد معادل یکمیلیون و ۲۵۴ هزار تومان بوده است.
براساس این بررسی خط فقر سرانه یک خانوار سه نفره، ۲ میلیون و ۷۵۸ هزار تومان و برای خانوادههای چهارنفره این رقم ۳ میلیون و ۳۸۵ هزار تومان برآورد شده است.
▪️در سال ۹۹ میانگین نرخ تورم در آن ۳۶.۴ درصد گزارش شده اما احتمالا این آمار در سال ۱۴۰۰ رشد قابل توجهی داشته باشد.
▪️بر اساس این گزارش، نرخ فقر در سال ۹۸ حدود ۳۲ درصد بوده. این یعنی در سال ۹۸ از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر زندگی میکند. بر این اساس از جمعیت ۸۴ میلیونی ایران بیش از ۲۶ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
▪️در بخشی از گزارش آمده که خط فقر سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸، رشد ۳۸ درصدی داشته است. با این حساب تعداد افراد زیر خط فقر در ایران به ۳۶ میلیون نفر رسیده است! همچنین بنا بر گزارش، مهمترین عامل افزایش خط فقر در سال ۹۹ تورم بالا در دو بخش خوراکیها و مسکن اعلام شده است.
تجارتنیوز
#فقر #نابرابری #تبعیض
@bidarzani
وزارت تعاون، کار و رفاه برای اولین بار گزارش رسمی از خط فقر در ایران منتشر کرده است.
براساس این گزارش در سال ۹۹، خط فقر سرانه هر فرد معادل یکمیلیون و ۲۵۴ هزار تومان بوده است.
براساس این بررسی خط فقر سرانه یک خانوار سه نفره، ۲ میلیون و ۷۵۸ هزار تومان و برای خانوادههای چهارنفره این رقم ۳ میلیون و ۳۸۵ هزار تومان برآورد شده است.
▪️در سال ۹۹ میانگین نرخ تورم در آن ۳۶.۴ درصد گزارش شده اما احتمالا این آمار در سال ۱۴۰۰ رشد قابل توجهی داشته باشد.
▪️بر اساس این گزارش، نرخ فقر در سال ۹۸ حدود ۳۲ درصد بوده. این یعنی در سال ۹۸ از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر زندگی میکند. بر این اساس از جمعیت ۸۴ میلیونی ایران بیش از ۲۶ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
▪️در بخشی از گزارش آمده که خط فقر سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸، رشد ۳۸ درصدی داشته است. با این حساب تعداد افراد زیر خط فقر در ایران به ۳۶ میلیون نفر رسیده است! همچنین بنا بر گزارش، مهمترین عامل افزایش خط فقر در سال ۹۹ تورم بالا در دو بخش خوراکیها و مسکن اعلام شده است.
تجارتنیوز
#فقر #نابرابری #تبعیض
@bidarzani
🟣 «امروز هم #آتنا_دائمی زنگ نزد و وكيل او هم آقاى #مصطفی_نيلی هنوز در بازداشت هستن. بابا مجبور شد بعد از ١٨ روز قرنطينه رو ترك كنه و حضورى بره زندان، با كلى مراقبت و حفظ فاصله رفته و آتنا رو از پشت كابين ديده. آتنا گفته فقط اجازه داره در حضور مامور تماس بگيره و تصميم گرفته اين استراق سمع را قبول نكنه و تا زمانى كه اين حكم لغو نشده تماسى برقرار نمیكنه».
#توییت_خوان
از صفحهی توییتر انسیه دائمی
@bidarzani
#توییت_خوان
از صفحهی توییتر انسیه دائمی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
همیشه معتقدم یک «نابغه» و «مورد استثنایی» را نباید برای بچهها الگو کرد. آنکه در یک حوزهی مشخص، «نابغه» و یکی در میان هزاران است، همین است: یکی در میان هزاران… بیش از هرچیز این نمونهها، به بچه و نوجوان احساس ناکافی بودن، کمهوشی، بیعرضگی و شکست میدهند. بچهها و نوجوانان به الگوهایی نیاز دارند که آدمی است مثل خودشان و مثل اکثر ما: آدمی با هوشی معمولی، توانایی محدود، زندگی عادی که چیزهایی داشت و چیزهایی نداشت...اما آن آدم، همین توانایی و هوش و امکانات معمولیاش را جمع کرد، همت کرد، عرق ریخت و کاری کرد کارستان...نیم وجب دور خودش را بهتر کرد...به باهمستان خود سود رساند...منشا خیر و نیکی شد… یکی مثل عالیه محمدباقر.
عالیه محمد باقر، در کتابخانهی مرکزی شهر بصره در عراق، کتابدار بود. وقتی بچه بود، پدرش برای او قصهی هولناک آتشسوزی کتابخانهی «نظامیه» بغداد را گفته بود. قصهی دردناکی که او را وحشتزده کرد و همزمان از همانجا مصمم کرد که کتابدار شود. وقتی در سال ۲۰۰۳، نیروهای آمریکا و متحدانشان به عراق حملهور شدند، در آن بلبشو و هرجومرج، عالیه محمد باقر که در آن زمان ۱۴ سال بود کتابداری میکرد، فوری تصمیماش را گرفت. وظیفهی او این بود که هر تعداد کتاب از کتابخانهی مرکزی بصره را که میتواند، نجات دهد.
بصره، شهری است شیعهنشین که اکثریت جمعیت مخالف صدام حسین بودند. جنگ که شروع شد، دولت وقت بعثی، کتابخانه بصره را تبدیل به یکی از دفاتر دولت کرد. عالیه بلافاصله شروع به خروج قاچاقی کتابها از کتابخانه کرد. نیروهای بریتانیا دورتادور بصره را محاصره کردند و روزهای متمادی شهر در محاصرهی کامل بود. عالیه به سراغ صاحب رستوران «حمدان» رفت که در مجاورت کتابخانه بود. او را راضی کرد تا به او کمک کند. عالیه شبانه با کمک دو سه کتابدار دیگر، کتابها را پاورچین پاورچین به پشتبام میرساندند، از آنجا کتابها را به صاحبت رستوران و پیشخدمتهایش در پشتبام بغلی میدادند و آنها به سرعت در حالی که خود را خم کرده بودند تا سرشان به باد نرود، کتابها را به رستوران میبردند. عالیه محمدباقر از شوهرش خواست یک کامیون پیدا و کرایه کند، کتابها را مخفیانه از رستوران بار کامیون کردند و در خانههای دهها نفر از کارمندان کتابخانه، اقوام، آشنایان، اقوام صاحب رستوران، همسایهها و ...پخش و پنهان کردند.
پیشبینی عالیه محمدباقر درست درآمد: کتابخانه کاملا در جنگ نیروهای عراق و بریتانیا نابود شد. اما قبل نابودی، عالیه با همین همت، ۷۰٪ کل کتابهای کتابخانه را که بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب میشد، نجات داد. وقتی کتابخانهی بصره دوباره بازسازی و به راه افتاد، عالیه بود که تمام کتابها را دوباره جمع و به کتابخانه آورد و به پاس همتاش به سمت ریاست کتابخانهی مرکزی بصره انتخاب شد.
ویروس کوید-۱۹ عالیه محمدباقر را هم از ما گرفت. او دیروز(۱۳ اوت ۲۰۲۱) بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در شهرش درگذشت. قصهی زندگی و کار مهم و خارقالعادهی او را ژانت وینتر در
قالب یک کتاب کودکان نوشت: کتابی به نام «کتابدار بصره». کتابی خوب و پرنکته برای بچهها، از آن دست الگوهای واقعی و ملموس که بچهها به آن نیاز دارند. قصهی کارستان آدمهایی که «نابغه و فوقالعاده تیزهوش و استثنا» نیستند، آدمهاییاند عادی که با دست خالی و همت بلند و باور به اهمیت و لزوم کاری، کارستان میکنند. جای شما خالی خواهد بود خانم عالیه محمدباقر و کتابخانهی بصره تا ابد، مدیون شماست.
@FarnazSeifi
@bidarzani
عالیه محمد باقر، در کتابخانهی مرکزی شهر بصره در عراق، کتابدار بود. وقتی بچه بود، پدرش برای او قصهی هولناک آتشسوزی کتابخانهی «نظامیه» بغداد را گفته بود. قصهی دردناکی که او را وحشتزده کرد و همزمان از همانجا مصمم کرد که کتابدار شود. وقتی در سال ۲۰۰۳، نیروهای آمریکا و متحدانشان به عراق حملهور شدند، در آن بلبشو و هرجومرج، عالیه محمد باقر که در آن زمان ۱۴ سال بود کتابداری میکرد، فوری تصمیماش را گرفت. وظیفهی او این بود که هر تعداد کتاب از کتابخانهی مرکزی بصره را که میتواند، نجات دهد.
بصره، شهری است شیعهنشین که اکثریت جمعیت مخالف صدام حسین بودند. جنگ که شروع شد، دولت وقت بعثی، کتابخانه بصره را تبدیل به یکی از دفاتر دولت کرد. عالیه بلافاصله شروع به خروج قاچاقی کتابها از کتابخانه کرد. نیروهای بریتانیا دورتادور بصره را محاصره کردند و روزهای متمادی شهر در محاصرهی کامل بود. عالیه به سراغ صاحب رستوران «حمدان» رفت که در مجاورت کتابخانه بود. او را راضی کرد تا به او کمک کند. عالیه شبانه با کمک دو سه کتابدار دیگر، کتابها را پاورچین پاورچین به پشتبام میرساندند، از آنجا کتابها را به صاحبت رستوران و پیشخدمتهایش در پشتبام بغلی میدادند و آنها به سرعت در حالی که خود را خم کرده بودند تا سرشان به باد نرود، کتابها را به رستوران میبردند. عالیه محمدباقر از شوهرش خواست یک کامیون پیدا و کرایه کند، کتابها را مخفیانه از رستوران بار کامیون کردند و در خانههای دهها نفر از کارمندان کتابخانه، اقوام، آشنایان، اقوام صاحب رستوران، همسایهها و ...پخش و پنهان کردند.
پیشبینی عالیه محمدباقر درست درآمد: کتابخانه کاملا در جنگ نیروهای عراق و بریتانیا نابود شد. اما قبل نابودی، عالیه با همین همت، ۷۰٪ کل کتابهای کتابخانه را که بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب میشد، نجات داد. وقتی کتابخانهی بصره دوباره بازسازی و به راه افتاد، عالیه بود که تمام کتابها را دوباره جمع و به کتابخانه آورد و به پاس همتاش به سمت ریاست کتابخانهی مرکزی بصره انتخاب شد.
ویروس کوید-۱۹ عالیه محمدباقر را هم از ما گرفت. او دیروز(۱۳ اوت ۲۰۲۱) بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در شهرش درگذشت. قصهی زندگی و کار مهم و خارقالعادهی او را ژانت وینتر در
قالب یک کتاب کودکان نوشت: کتابی به نام «کتابدار بصره». کتابی خوب و پرنکته برای بچهها، از آن دست الگوهای واقعی و ملموس که بچهها به آن نیاز دارند. قصهی کارستان آدمهایی که «نابغه و فوقالعاده تیزهوش و استثنا» نیستند، آدمهاییاند عادی که با دست خالی و همت بلند و باور به اهمیت و لزوم کاری، کارستان میکنند. جای شما خالی خواهد بود خانم عالیه محمدباقر و کتابخانهی بصره تا ابد، مدیون شماست.
@FarnazSeifi
@bidarzani
🟣 در باب معرفی باغگلی (بخش اول و دوم)
✍🏽 جعفر ابراهیمی
از متن: «دادن یارانه آموزشی به خانوادهها مانند بحث مشارکتهای عمومی اسم رمز چپاول بیشتر است که نه تنها منجر به عدالت آموزشی نمیشود بلکه با وجود آموزش و پرورش متمرکز و ایدئولوژیک حق انتخاب برای خانوادهها وجود ندارد و منجر به کیفی شدن آموزش نخواهد شد.
باغگلی گفته است که معلمان کارایی لازم را ندارند این یک واقعیت است اما در دستگاه بوروکراتیک فشل و آلوده به فساد در ساختار موجود، کدام ارگان کارآمد است؟
در همین فضا اگر چه ممکن است برخی معلمان وظایف خود را به درستی انجام ندهند اما در کلیت وضع معلمان و اثربخشی آنان در مقایسه با سایر کارکنان دولت اگر بهتر نباشد بدتر نیست.
اما باغگلی چرا این حرف را میزند چون میخواهد از زیر بار افزایش #حقوق_معلمان شانه خالی کند و معلمان با این سطح از کارآمدی را، لایق دستمزد و حقوق بیشتر نمیداند.
این گفته باغگلی به اشکال دیگر در دولتهای گذشته گفته شدهاست و در حالی که خط فقر ده میلیون است، میانگین حقوق معلمان احتمالا بیش از چهار و نیم میلیون نخواهد بود و معلمان جوان بیش از سه و نیم میلیون دریافتی ندارند.
دستمزد نیروهای خرید خدماتی و حقالتدریسی مصداق بارز استثمار افسارگسیخته و به بردگی مزدی کشیدن آنان است».
#خصوصی_سازی_آموزش
#حق_آموزش_رایگان_استاندارد_و_برابر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3z8bqqT
@kahimeh
@bidarzani
✍🏽 جعفر ابراهیمی
از متن: «دادن یارانه آموزشی به خانوادهها مانند بحث مشارکتهای عمومی اسم رمز چپاول بیشتر است که نه تنها منجر به عدالت آموزشی نمیشود بلکه با وجود آموزش و پرورش متمرکز و ایدئولوژیک حق انتخاب برای خانوادهها وجود ندارد و منجر به کیفی شدن آموزش نخواهد شد.
باغگلی گفته است که معلمان کارایی لازم را ندارند این یک واقعیت است اما در دستگاه بوروکراتیک فشل و آلوده به فساد در ساختار موجود، کدام ارگان کارآمد است؟
در همین فضا اگر چه ممکن است برخی معلمان وظایف خود را به درستی انجام ندهند اما در کلیت وضع معلمان و اثربخشی آنان در مقایسه با سایر کارکنان دولت اگر بهتر نباشد بدتر نیست.
اما باغگلی چرا این حرف را میزند چون میخواهد از زیر بار افزایش #حقوق_معلمان شانه خالی کند و معلمان با این سطح از کارآمدی را، لایق دستمزد و حقوق بیشتر نمیداند.
این گفته باغگلی به اشکال دیگر در دولتهای گذشته گفته شدهاست و در حالی که خط فقر ده میلیون است، میانگین حقوق معلمان احتمالا بیش از چهار و نیم میلیون نخواهد بود و معلمان جوان بیش از سه و نیم میلیون دریافتی ندارند.
دستمزد نیروهای خرید خدماتی و حقالتدریسی مصداق بارز استثمار افسارگسیخته و به بردگی مزدی کشیدن آنان است».
#خصوصی_سازی_آموزش
#حق_آموزش_رایگان_استاندارد_و_برابر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3z8bqqT
@kahimeh
@bidarzani
Telegraph
در باب معرفی باغگلی (بخش اول و دوم)
جعفر ابراهیمی قسمت اول : در سودای آموزش و پرورش اسلامیتر 🔸معرفی باغگلی از سوی رئیسی موجی از مخالفتها را بر انگیخته است که البته این مخالفتها از یک منظر و موضع نیستند. 🔸اکثر معلمان مخالف او هستند چون او را فاقد صلاحیت اجرایی و مدیریتی و دارای افکاری منفی…
🟣 امروز شنبه اول شهریورماه ۱۴۰۰، هفته سوم دادگاه «حمید نوری» از عاملان کشتار زندانیان سیاسی ۶۷ در دادگاه مرکزی استکهلم در حال برگزاری است.
در هفتههای گذشته، محاکمه «حمید نوری» با نام مستعار حمید عباسی، دادیار سابق قوه قضائیه و شکنجهگر زندان گوهردشت در دهه شصت، به دلیل دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و مشخصاً تابستان سال ۱۳۶۷ آغاز شد. این اولین بار است که طی بیش از سه دهه پس از کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، یکی از متهمان به دست داشتن در این جنایت در دادگاه محاکمه میشود. در این دادگاه در مرحله اول ۳۵ شاکی و ۲۵ شاهد که همه از خانوادههای قربانیان کشتار ۶۷ یا جان به دربردگان بودند، روایتهای خود را بازگو کردند.
ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگاه، توضیحاتی دربارهی روند دادگاه به زمانه میدهد.
#جنبش_دادخواهی_ایران
#خاوران #دادخواهی
@RadioZamaneh
@bidarzani
https://t.me/radiozamaneh/83747
در هفتههای گذشته، محاکمه «حمید نوری» با نام مستعار حمید عباسی، دادیار سابق قوه قضائیه و شکنجهگر زندان گوهردشت در دهه شصت، به دلیل دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و مشخصاً تابستان سال ۱۳۶۷ آغاز شد. این اولین بار است که طی بیش از سه دهه پس از کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، یکی از متهمان به دست داشتن در این جنایت در دادگاه محاکمه میشود. در این دادگاه در مرحله اول ۳۵ شاکی و ۲۵ شاهد که همه از خانوادههای قربانیان کشتار ۶۷ یا جان به دربردگان بودند، روایتهای خود را بازگو کردند.
ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگاه، توضیحاتی دربارهی روند دادگاه به زمانه میدهد.
#جنبش_دادخواهی_ایران
#خاوران #دادخواهی
@RadioZamaneh
@bidarzani
https://t.me/radiozamaneh/83747
Telegram
Radio Zamaneh
⚖️دادگاه #حمید_نوری
🔹ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگا، توضیحاتی درباره روند دادگاه به زمانه میدهد.
🔹در هفتههای گذشته حواشی بسیاری نگرانیها را درباره تاثیر آنها بر روند دادگاه افزایش داد،…
🔹ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگا، توضیحاتی درباره روند دادگاه به زمانه میدهد.
🔹در هفتههای گذشته حواشی بسیاری نگرانیها را درباره تاثیر آنها بر روند دادگاه افزایش داد،…
🟣 #بیدارزنی : فرشِ جنگ
قالی افغانستان، متکی بر دو بخش توامانِ تاریخی از جنگ و شور زندگی است. در حدفاصل سه بازه زمانی جنگ ۱۹۷۹، قدرتگیری نخست نیروهای تروریستی طالبان و ماههای پس از ۱۱ سپتامبر، نقش همیشگی هشت ضلعی بخارا و گلها و خشتیهای قالیهای افغانستان، جای خود را به نقوش تانک، کلاشینکف، هواپیماهای جنگنده F16، نارنجکهای دستی و دیگر ادوات جنگی داد.
قالیبافان که اکثرا زنان پناهندهی افغان در پاکستان بودند، رنج پناهندگی را نیز با اسارت کار کممزد و بیگاری روزمره، بهجان خریدند. علیرغم دستمزد ناچیز، آرشیو نقوش اعتراضی و گرههای سراسر محنتِ این زنان در تولید فرشهای جنگ، تماما به سود دلالان فرش و مجموعهدارانی از آمریکا و آلمان درآمد. وقتی بازرگانان دیدند که بازاری برای این قالیها وجود دارد، سفارشها به بافندگان زنان شمال افغانستان هم داده شد و فرشهای زیادی با نقش تانک و تفنگْ شکل گرفت که باز هم با دستمزد پایین بافندگان و سود هزاران دلاری واسطهگران همراه بود.
مجموعهای که تصاویر آن حاکی از یک تاریخ خونبار از مقاومت و جنگ است.
@bidarzani
قالی افغانستان، متکی بر دو بخش توامانِ تاریخی از جنگ و شور زندگی است. در حدفاصل سه بازه زمانی جنگ ۱۹۷۹، قدرتگیری نخست نیروهای تروریستی طالبان و ماههای پس از ۱۱ سپتامبر، نقش همیشگی هشت ضلعی بخارا و گلها و خشتیهای قالیهای افغانستان، جای خود را به نقوش تانک، کلاشینکف، هواپیماهای جنگنده F16، نارنجکهای دستی و دیگر ادوات جنگی داد.
قالیبافان که اکثرا زنان پناهندهی افغان در پاکستان بودند، رنج پناهندگی را نیز با اسارت کار کممزد و بیگاری روزمره، بهجان خریدند. علیرغم دستمزد ناچیز، آرشیو نقوش اعتراضی و گرههای سراسر محنتِ این زنان در تولید فرشهای جنگ، تماما به سود دلالان فرش و مجموعهدارانی از آمریکا و آلمان درآمد. وقتی بازرگانان دیدند که بازاری برای این قالیها وجود دارد، سفارشها به بافندگان زنان شمال افغانستان هم داده شد و فرشهای زیادی با نقش تانک و تفنگْ شکل گرفت که باز هم با دستمزد پایین بافندگان و سود هزاران دلاری واسطهگران همراه بود.
مجموعهای که تصاویر آن حاکی از یک تاریخ خونبار از مقاومت و جنگ است.
@bidarzani