بيدارزنى
🟣 امروز شنبه ۲۲ خرداد خانواده افکاری به همراه تعدادی از بستگان و فعالین اجتماعی در اعتراض به ۲۸۰ روز انفرادی برادران افکاری مقابل زندان عادل آباد شیراز حضور یافتند. بنا بر گزارش اتحادیه آزاد کارگران، «جعفر عظیمزاده»، «نرگس محمدی»، «ناهید شیربیشه» مادر پویا…
🟣 به گزارش اتحادیه آزاد کارگران، بنابر تماس تلفنی کوتاهی که جعفر عظیم زاده با خانواده داشته است، او از آزادی خود و دیگر دستگیرشدگان خبر داده است.
@bidarzani
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 «روزانه، هزار انقلاب کوچک»
گفتگویی با برخی فعالین «کارزار فمینیستی» در روژاوا
تهیهکنندگان: مایا چومی و یوهانا بروزه
برگرفته از نشریهی ریوُلت
برگردان: قباد بخشی
برشی از متن:
یک هیئت نمایندگی فمینیستی متشکل از شماری از زنان ساکن مناطق مختلف آلمان بهمدت سه ماه در سرزمین خودمختار روژاوا در سفر بود، با این هدف که #انقلاب_زنان در شمالشرقی سوریه را به چشم جهانیان آشکارتر کند. ما در یک بازهی زمانی طولانی، حول تجربیات، چالشها و چشماندازهای جنبش زنان با برخی اعضای این هیئت تبادل نظر کرده و پرسشها و دغدغههایی را در رابطه با وضعیت [جنبش] زنان در اروپا و روژاوا رد و بدل کردیم. حاصل کار، بحث وسیع و جامعی با زنان شرکتکننده در این کارزار شد که بخشی از گزارش مستند آن در اینجا ارائه میشود.
▪️در این رسانهها بهسختی میتوان یک گزارش پیدا کرد که در آن از تکوین و تکامل یک آلترناتیو در روژاوا حرفی به میان بیاید و همچنین از نقشی که زنان در آن به عهده گرفتهاند. نزد افکار عمومی چپ نیز طیف وسیع و متفاوتی از دیدگاهها در این زمینه وجود دارد: از آرمانیسازیِ کلیشهایِ روژاوا، که بهترین مثال برای آن، زنی جوان با گیسوان سیاه و کلاشینکوفی در دست است، تا مرزبندی کامل با روژاوا و نفی آن. در گفتگو با خبرنگاران و روزنامهنگاران متوجه شدیم که علاقه و کنجکاوی زیادی نسبت به حوزهی عملیات نظامی و مقاومت وجود دارد، ولی نه در موضوع خود پروژهی روژاوا.
▪️این پرسش، که «انقلاب چگونه میتواند یک چشمانداز دائمی و پایدار ارائه کند، امنیت ایجاد کند»؟ روز به روز بهطور برجستهتری مطرح میشود. ضمانت حفظ و یا ایجاد زیرساختهایی که پاسخگوی نیازهای عمومی باشند، در سایهی تهدید دائمی جنگ و تحریم اقتصادی، بهرسمیت شناختهنشدن روژاوا از جانب بسیاری از دولتها و مشخصا کمبود نیروهای متخصص، تعهد بسیار دشوار است.
در این رابطه و اینجا ما هنوز به مسئلهی ضدتبلیغات اصلا نپرداختهایم. من شخصا بارها در مقالههای مختلف خواندهام که جنبش در اینجا درحقیقت کاملا اقتدارگرا و وهنِ انسان است و #آزادی_زنان فقط یک پوشش تبلیغاتی برای پنهانکردن واقعیت آن محسوب میشود. این نگاه، یک رسوایی وحشتناک و یک رویکرد آشکارا سکسیستی است. چون این نگاه دوباره زنی را به تصویر میکشد که اساساً نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد.
▪️متن کامل این ترجمه که در اسفند ۱۳۹۷ تهیه شده، در وبسایت کارگاه دیالکتیک در دسترس است:
https://kaargaah.net/?p=795
@kdialectic
@bidarzani
گفتگویی با برخی فعالین «کارزار فمینیستی» در روژاوا
تهیهکنندگان: مایا چومی و یوهانا بروزه
برگرفته از نشریهی ریوُلت
برگردان: قباد بخشی
برشی از متن:
یک هیئت نمایندگی فمینیستی متشکل از شماری از زنان ساکن مناطق مختلف آلمان بهمدت سه ماه در سرزمین خودمختار روژاوا در سفر بود، با این هدف که #انقلاب_زنان در شمالشرقی سوریه را به چشم جهانیان آشکارتر کند. ما در یک بازهی زمانی طولانی، حول تجربیات، چالشها و چشماندازهای جنبش زنان با برخی اعضای این هیئت تبادل نظر کرده و پرسشها و دغدغههایی را در رابطه با وضعیت [جنبش] زنان در اروپا و روژاوا رد و بدل کردیم. حاصل کار، بحث وسیع و جامعی با زنان شرکتکننده در این کارزار شد که بخشی از گزارش مستند آن در اینجا ارائه میشود.
▪️در این رسانهها بهسختی میتوان یک گزارش پیدا کرد که در آن از تکوین و تکامل یک آلترناتیو در روژاوا حرفی به میان بیاید و همچنین از نقشی که زنان در آن به عهده گرفتهاند. نزد افکار عمومی چپ نیز طیف وسیع و متفاوتی از دیدگاهها در این زمینه وجود دارد: از آرمانیسازیِ کلیشهایِ روژاوا، که بهترین مثال برای آن، زنی جوان با گیسوان سیاه و کلاشینکوفی در دست است، تا مرزبندی کامل با روژاوا و نفی آن. در گفتگو با خبرنگاران و روزنامهنگاران متوجه شدیم که علاقه و کنجکاوی زیادی نسبت به حوزهی عملیات نظامی و مقاومت وجود دارد، ولی نه در موضوع خود پروژهی روژاوا.
▪️این پرسش، که «انقلاب چگونه میتواند یک چشمانداز دائمی و پایدار ارائه کند، امنیت ایجاد کند»؟ روز به روز بهطور برجستهتری مطرح میشود. ضمانت حفظ و یا ایجاد زیرساختهایی که پاسخگوی نیازهای عمومی باشند، در سایهی تهدید دائمی جنگ و تحریم اقتصادی، بهرسمیت شناختهنشدن روژاوا از جانب بسیاری از دولتها و مشخصا کمبود نیروهای متخصص، تعهد بسیار دشوار است.
در این رابطه و اینجا ما هنوز به مسئلهی ضدتبلیغات اصلا نپرداختهایم. من شخصا بارها در مقالههای مختلف خواندهام که جنبش در اینجا درحقیقت کاملا اقتدارگرا و وهنِ انسان است و #آزادی_زنان فقط یک پوشش تبلیغاتی برای پنهانکردن واقعیت آن محسوب میشود. این نگاه، یک رسوایی وحشتناک و یک رویکرد آشکارا سکسیستی است. چون این نگاه دوباره زنی را به تصویر میکشد که اساساً نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد.
▪️متن کامل این ترجمه که در اسفند ۱۳۹۷ تهیه شده، در وبسایت کارگاه دیالکتیک در دسترس است:
https://kaargaah.net/?p=795
@kdialectic
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : در طول نشست #G7 فعالان محیطزیست و هنرمندان بسیاری با حضور در سواحل کورنوال انگلستان، نسبت به سیاستهای ضد محیطزیستی کشورهای قدرتمند جهانی دست به اعتراض زدند.
در این بین گروهی از اکولوژیستها با طراحی یک پرفورمنس اعتراضی، تاثیرات نفت خام بر محیط زیست را با اجرایی از ریختن (نفت مصنوعی) بر دهان انسانها نمایان کردند. بیش از ۹۰ درصد نفت خام، مخلوطی از هیدروکربنها شامل (پارافینها، الفینها و...) است. این مواد نفتی به محض ورود به هوا، آب و خاک، اثرات مخرب زیستمحیطی متفاوتی را ایجاد میکنند. ورود مواد به آبهای سطحی و زیرزمینی، اثرات بیولوژیکی آلودگی نفتی بر محیطزیست آبزیان و همچنین اختلال در تغذیهی طبیعی و تولیدمثل جانداران، بخشی از اصلیترین تبعات محیطزیستی است.
فعالان محیطزیست در این اجرا سعی کردند تا سیاستهای ضدمحیطزیستی سرمایهداری را با جابهجایی کالبد انسان به جای حیوانات و آبزیانْ برجستهتر کرده و دقیقهای از زوال محیطزیستی هر روزه را به تصویر بکشند.
@bidarzani
در این بین گروهی از اکولوژیستها با طراحی یک پرفورمنس اعتراضی، تاثیرات نفت خام بر محیط زیست را با اجرایی از ریختن (نفت مصنوعی) بر دهان انسانها نمایان کردند. بیش از ۹۰ درصد نفت خام، مخلوطی از هیدروکربنها شامل (پارافینها، الفینها و...) است. این مواد نفتی به محض ورود به هوا، آب و خاک، اثرات مخرب زیستمحیطی متفاوتی را ایجاد میکنند. ورود مواد به آبهای سطحی و زیرزمینی، اثرات بیولوژیکی آلودگی نفتی بر محیطزیست آبزیان و همچنین اختلال در تغذیهی طبیعی و تولیدمثل جانداران، بخشی از اصلیترین تبعات محیطزیستی است.
فعالان محیطزیست در این اجرا سعی کردند تا سیاستهای ضدمحیطزیستی سرمایهداری را با جابهجایی کالبد انسان به جای حیوانات و آبزیانْ برجستهتر کرده و دقیقهای از زوال محیطزیستی هر روزه را به تصویر بکشند.
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 نامه آتنا دائمی از زندان رشت؛ انتخابات پیش روست، ما را تبعید کردند تا آنچه را که باید نگوییم
آتنا دائمی، کنشگر مدنی، در زندان لاکان رشت، در اعتراض به تبعید زندانیان زن از زندانهای تهران به سایر شهرستانها پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، با نوشتن نامهای واکنش نشان داده است. آتنا دائمی در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۹۹ از زندان اوین به زندان لاکان رشت تبعید شد. وی از آذرماه ۹۵ تا پیش از تبعید، دوره محکومیت خود را در بند زنان زندان اوین و بدون یک روز مرخصی سپری کرده است.
▪️متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته در ادامه می آید:
«سال ٩٩، پس از آنکه تعداد زیادى از دوستان و هم بندیانم را به زندانهاى دیگر ایران تبعید کردند، مرا نیز به تبعیدگاه لاکان رشت منتقل کردند تا از بودن زنان فعال و پیشرو در کنار یکدیگر آن هم پیش از انتخابات ١۴٠٠ جلوگیرى کنند، غافل از اینکه با این قبیل اعمال عجولانه و کورکورانه پیش از هر چیز براى هر یک از ما تجربهاى مفید خلق و ما را به اهدافمان نزدیکتر و در هر یک از شهرهاى ایران تکثیرمان کردند!
طى سالیان گذشته من و خانوادهام شاهد بیشترین اعمال فشارها از سوى نهادهاى امنیتى (وزارت اطلاعات و سپاه) بودهایم، همانگونه که در دیماه ٩٨ وقتى حین تحصن اعتراضی به کشتار بی امان آبان آن سال به مقر سپاه در اوین منتقل شدم، عمالشان اعتراف کردند که از سال ٩٣ تاکنون از هر راهى برای به قول خودشان “رام کردنم” استفاده کردند اما جز “افسار گسیختگى” بیشتر نتیجهای عایدشان نشده!
از گزینههاى عبث و باقى ماندهشان گفتند که هزاران بار علیه افراد و گروههاى مخالف خود به کار بردهاند که از آن جمله ترور شخصیتى و حیثیتى و صدور و اجراى حکم شلاق و تبعید به شهرستان و در نهایت حذف فیزیکى بود که پاسخهاى لازم را به آنها دادم و در اینجا نیز تاکید مى کنم که با هیچ یک از این شیوههاى منسوخ نمیتوانند مرا از راه مبارزه با ظلم و تلاش براى احقاق حقوق انسانها بازدارند! در هر زندانى، آزادم چرا که هرگز نمىتوانند افکارم را به زنجیر کشند! و تکرار مى کنم که تماشاى این ترس و سردرگمى در برابر زنان و مردان فعال در عرصههاى گوناگون سیاسى، مدنى و عقیدتى برایم خوشایند است چرا که نشان دهندهى ضعف روزافزون مدعیان قدرت است!
حال در آستانهى کمدى انتخاباتى دیگر شاهدیم که طبق معمول بازیگران و طنزپردازان ثابت این کمدى، با رنگها و اسمها و شعارهاى گوناگون، اما با یک هدف که همان نجات و بقاى حکومت جمهورى اسلامى است وارد میدان شدهاند و سعى در فریب افکار عمومى دارند. اما بسیارى از مردم آگاهند که هر یک راى در صندوقها، چه پر و چه خالى، تنها به معنای آری به تکرار تاریخ و سیاستهای غیر انسانی ۴۲ ساله حکومت است و دورههای ۴ سالهی ریاست جمهوری و انتخابات، تنها نمایشی دروغین از حضور و نقش مردم در سیاست است! من و دوستانم را به نقاط مختلف ایران تبعید کردند که آنچه را که باید نگوییم. اما من در کنار مردم به این انتخابات نمایشی نه خواهم گفت!
آتنا دائمی / خردادماه ۱۴۰۰/ زندان لاکان رشت.»
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
آتنا دائمی، کنشگر مدنی، در زندان لاکان رشت، در اعتراض به تبعید زندانیان زن از زندانهای تهران به سایر شهرستانها پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، با نوشتن نامهای واکنش نشان داده است. آتنا دائمی در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۹۹ از زندان اوین به زندان لاکان رشت تبعید شد. وی از آذرماه ۹۵ تا پیش از تبعید، دوره محکومیت خود را در بند زنان زندان اوین و بدون یک روز مرخصی سپری کرده است.
▪️متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته در ادامه می آید:
«سال ٩٩، پس از آنکه تعداد زیادى از دوستان و هم بندیانم را به زندانهاى دیگر ایران تبعید کردند، مرا نیز به تبعیدگاه لاکان رشت منتقل کردند تا از بودن زنان فعال و پیشرو در کنار یکدیگر آن هم پیش از انتخابات ١۴٠٠ جلوگیرى کنند، غافل از اینکه با این قبیل اعمال عجولانه و کورکورانه پیش از هر چیز براى هر یک از ما تجربهاى مفید خلق و ما را به اهدافمان نزدیکتر و در هر یک از شهرهاى ایران تکثیرمان کردند!
طى سالیان گذشته من و خانوادهام شاهد بیشترین اعمال فشارها از سوى نهادهاى امنیتى (وزارت اطلاعات و سپاه) بودهایم، همانگونه که در دیماه ٩٨ وقتى حین تحصن اعتراضی به کشتار بی امان آبان آن سال به مقر سپاه در اوین منتقل شدم، عمالشان اعتراف کردند که از سال ٩٣ تاکنون از هر راهى برای به قول خودشان “رام کردنم” استفاده کردند اما جز “افسار گسیختگى” بیشتر نتیجهای عایدشان نشده!
از گزینههاى عبث و باقى ماندهشان گفتند که هزاران بار علیه افراد و گروههاى مخالف خود به کار بردهاند که از آن جمله ترور شخصیتى و حیثیتى و صدور و اجراى حکم شلاق و تبعید به شهرستان و در نهایت حذف فیزیکى بود که پاسخهاى لازم را به آنها دادم و در اینجا نیز تاکید مى کنم که با هیچ یک از این شیوههاى منسوخ نمیتوانند مرا از راه مبارزه با ظلم و تلاش براى احقاق حقوق انسانها بازدارند! در هر زندانى، آزادم چرا که هرگز نمىتوانند افکارم را به زنجیر کشند! و تکرار مى کنم که تماشاى این ترس و سردرگمى در برابر زنان و مردان فعال در عرصههاى گوناگون سیاسى، مدنى و عقیدتى برایم خوشایند است چرا که نشان دهندهى ضعف روزافزون مدعیان قدرت است!
حال در آستانهى کمدى انتخاباتى دیگر شاهدیم که طبق معمول بازیگران و طنزپردازان ثابت این کمدى، با رنگها و اسمها و شعارهاى گوناگون، اما با یک هدف که همان نجات و بقاى حکومت جمهورى اسلامى است وارد میدان شدهاند و سعى در فریب افکار عمومى دارند. اما بسیارى از مردم آگاهند که هر یک راى در صندوقها، چه پر و چه خالى، تنها به معنای آری به تکرار تاریخ و سیاستهای غیر انسانی ۴۲ ساله حکومت است و دورههای ۴ سالهی ریاست جمهوری و انتخابات، تنها نمایشی دروغین از حضور و نقش مردم در سیاست است! من و دوستانم را به نقاط مختلف ایران تبعید کردند که آنچه را که باید نگوییم. اما من در کنار مردم به این انتخابات نمایشی نه خواهم گفت!
آتنا دائمی / خردادماه ۱۴۰۰/ زندان لاکان رشت.»
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🟣 تجربهی تلخ زنان پناهجوی ایرانی در ترکیه: آوار تنهایی و رنج بیپناهی
در گزارش پیشرو، زنان پناهجو و سیاسی، اعضای جامعه LGBT، هنرمندان، زنان خانهدار و...همگی از سیاستهای ضد مهاجر، تبعات منفی کار سیاه، رویهی همیشگی آزار جنسی در محیطکار و خشونت خانگی و طرد همسران خود گفتند. در کنار این روایات، به فعالیتهای شکل گرفته در قالب «حمایت زنان از زنان» هم اشاره شده است.
متن این گزارش که از سوی وبسایت رادیو زمانه تهیه شده است در دسترس است:
▪️«حمایت زنان از زنان
مریم که یک زن پناهجوی ۴۷ ساله پژوهشگر و نویسنده است، میگوید:
«وقتی از ترکیه آمدم و اعلام پناهندگی کردم بارها با زنانی مواجه شدم که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، یا قربانی خشونت خانگی میشوند، برخی دنبال کار مناسب میگردند و برخی هم ناگزیر شدند برای تامین مخارج زندگی تنفروشی کنند. اما وقتی زندگی این افراد و شرایط آنها را خوب بررسی کردم دیدم، آنچه باعث میشود این زنها آسیبپذیرتر شوند، عدم آگاهی و دانش کافی از حقوق خودشان است.
برای همین بود که تصمیم گرفتم یک گروه تلگرامی در شهری که خودم هستم تشکیل بدهم که همه اعضای آن زنان ساکن این شهر باشند. در این گروه درباره همه چیز با هم صحبت میکنیم از اطلاعات حقوقی گرفته تا آشپزی و خرید. بعضی از دوستان از طرق همین گروه موفق شدند کار مناسبی پیدا کنند.»
مریم میگوید همین گروه تلگرامی ساده یک حلقه حمایتی زنان از زنان ایجاد کرد و باعث شد زنان پناهجوی ساکن شهر بدانند تنها نیستند و در صورتی که با مشکلی مواجه شدند میتوانند روی کمک هم حساب کنند:
▪️«در این گروه همه طیفها هستند، از پزشک و روانشناس گرفته تا خانمهای خانهدار، هرکسی هر سوالی داشته باشد مطرح میکند و دیگران بیدریغ پاسخ میدهند. خیلیها که دوست و همدمی نداشتند از طریق همین گروه از تنهایی درآمدند و چندنفری هم که مورد خشونت خانگی قرار گرفته بودند به دلیل آشنایی با حقوق خود و قوانین ترکیه در شرایط بهتری قرار گرفتهاند.»
پیشنهاد مریم به زنان پناهجو و پناهنده ایرانی در دیگر شهرها و کشورها نیز این است که از طریق همین حلقههای دوستی به ظاهر ساده از همدیگر مراقبت و حمایت کنند.
▪️اپلیکیشن پشتیبانی اضطراری از زنان
زنان پناهجوی ساکن ترکیه در صورتی که مورد آزار و خشونت قرار بگیرند میتوانند از طریق اپلیکیشن KADES از پلیس این کشور کمک بگیرند. اپلیکیشن پشتیبانی اضطراری از زنان و کودکان در ترکیه به شش زبان ترکی، انگلیسی، فارسی، عربی، فرانسوی و روسی خدمات ارائه میکند پناهجویان فارسیزبان نیز با فعال کردن این نرمافزار بر روی گوشی همراه خود در صورتی که در معرض هرنوعی از خشونت میتوانند درخواست کمک کنند.
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3gsLaPX
@bidarzani
در گزارش پیشرو، زنان پناهجو و سیاسی، اعضای جامعه LGBT، هنرمندان، زنان خانهدار و...همگی از سیاستهای ضد مهاجر، تبعات منفی کار سیاه، رویهی همیشگی آزار جنسی در محیطکار و خشونت خانگی و طرد همسران خود گفتند. در کنار این روایات، به فعالیتهای شکل گرفته در قالب «حمایت زنان از زنان» هم اشاره شده است.
متن این گزارش که از سوی وبسایت رادیو زمانه تهیه شده است در دسترس است:
▪️«حمایت زنان از زنان
مریم که یک زن پناهجوی ۴۷ ساله پژوهشگر و نویسنده است، میگوید:
«وقتی از ترکیه آمدم و اعلام پناهندگی کردم بارها با زنانی مواجه شدم که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، یا قربانی خشونت خانگی میشوند، برخی دنبال کار مناسب میگردند و برخی هم ناگزیر شدند برای تامین مخارج زندگی تنفروشی کنند. اما وقتی زندگی این افراد و شرایط آنها را خوب بررسی کردم دیدم، آنچه باعث میشود این زنها آسیبپذیرتر شوند، عدم آگاهی و دانش کافی از حقوق خودشان است.
برای همین بود که تصمیم گرفتم یک گروه تلگرامی در شهری که خودم هستم تشکیل بدهم که همه اعضای آن زنان ساکن این شهر باشند. در این گروه درباره همه چیز با هم صحبت میکنیم از اطلاعات حقوقی گرفته تا آشپزی و خرید. بعضی از دوستان از طرق همین گروه موفق شدند کار مناسبی پیدا کنند.»
مریم میگوید همین گروه تلگرامی ساده یک حلقه حمایتی زنان از زنان ایجاد کرد و باعث شد زنان پناهجوی ساکن شهر بدانند تنها نیستند و در صورتی که با مشکلی مواجه شدند میتوانند روی کمک هم حساب کنند:
▪️«در این گروه همه طیفها هستند، از پزشک و روانشناس گرفته تا خانمهای خانهدار، هرکسی هر سوالی داشته باشد مطرح میکند و دیگران بیدریغ پاسخ میدهند. خیلیها که دوست و همدمی نداشتند از طریق همین گروه از تنهایی درآمدند و چندنفری هم که مورد خشونت خانگی قرار گرفته بودند به دلیل آشنایی با حقوق خود و قوانین ترکیه در شرایط بهتری قرار گرفتهاند.»
پیشنهاد مریم به زنان پناهجو و پناهنده ایرانی در دیگر شهرها و کشورها نیز این است که از طریق همین حلقههای دوستی به ظاهر ساده از همدیگر مراقبت و حمایت کنند.
▪️اپلیکیشن پشتیبانی اضطراری از زنان
زنان پناهجوی ساکن ترکیه در صورتی که مورد آزار و خشونت قرار بگیرند میتوانند از طریق اپلیکیشن KADES از پلیس این کشور کمک بگیرند. اپلیکیشن پشتیبانی اضطراری از زنان و کودکان در ترکیه به شش زبان ترکی، انگلیسی، فارسی، عربی، فرانسوی و روسی خدمات ارائه میکند پناهجویان فارسیزبان نیز با فعال کردن این نرمافزار بر روی گوشی همراه خود در صورتی که در معرض هرنوعی از خشونت میتوانند درخواست کمک کنند.
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3gsLaPX
@bidarzani
Telegraph
تجربه تلخ زنان پناهجوی ایرانی در ترکیه: آوار تنهایی و رنج بیپناهی
شبنم، غزاله، مونا و رها چهار زن پناهجوی ایرانی در ترکیه هستند و نمونهای از هزاران زن پناهجوی ایرانی که در کشورهایی مثل ترکیه و یونان، از شرایط نابهسامان، نا امنی، خشونت خانگی و آزارهای اجتماعی رنج میبرند. شبنم زنی ۳۱ ساله است به عنوان پناهجو در شهر اسکی…
🟣 ملاحظاتی دربارهی سیاستگذاریهای مربوط به مساله کار کودک
حمید فراهانی
از متن: «هرچند حساسیت عمومی به مساله کودکان کار در دو دهه گذشته افزایش یافته است و نهادهای دولتی و غیردولتی در رابطه با آن اقدامات بیشتری در مقایسه با گذشته انجام میدهند، نمیتوان الزاماً این اقدامات را مفید و موثر دانست. چه بسا اغلب این اقدامات حاصل فهم انتزاعی و غیرواقعی از مساله هستند و در نتیجه یا بدل به اعمال نمایشی میشوند یا اقداماتی که اثربخشی ندارند و حتی اثرات سوئی بر زندگی فقرا خواهند داشت. در مقاله پیشرو، پنج ملاحظه اساسی که گمان میکنم باید هنگام بررسی، تحلیل و طراحی سیاست و برنامه عمل مد نظر داشت را مطرح میکنم.
1- نگاهی به سیاستها، برنامهها و عملکرد نهادهای رسمی نشان میدهد که این نهادها کودکان کار را مساله میدانند، نه کار کودک را. به عبارت دیگر کار کردن کودکان مساله این نهادها نیست و بیشتر کودکان کار را مشکلساز و مسالهدار میدانند. نمونه بارز این فهم وارونه را میتوان در طرحهای ساماندهی دید که در واقع جمعآوری و بازداشت کودکان کاری است که در خیابانها کار میکنند. میدانیم که کودکان کار تنها در خیابان نیستند، بلکه درصد قابل توجهی از کودکان کار در کارگاهها، و بخشهای صنعت، کشاورزی و دامداری، صنایع دستی، خدمات و … کار میکنند و دور از انظار عمومی هستند. وقتی تنها به کودکان کاری که در خیابان کار میکنند پرداخته میشود، یعنی نهادهای ذیربط بیشتر نگران این هستند که کودکان در انظار عمومی کار کنند. دلیل این امر البته کمابیش روشن است، حضور کودکان کار در خیابان نشانهای آشکار از وجود فقر است و احتمالاً درک طراحان چنان برنامههایی این است که میتوان با پاک کردن نتیجه و حاصل فقر، فقر را از میان برداشت. البته در حالت بدتر هم میتوان گفت که طراحان چنان برنامههایی قصد دارند که نتایج عملکرد خود و همگنانشان در مدیریت کشور را پنهان کنند. بر خلاف چنین درکی، مشکل نه کودکان کار، بلکه کار کودک است. اما خود کار کودک را نیز باید در بستر مسائل اقتصادی و اجتماعی و عوامل تشدیدکننده و موثر بر آن فهم کرد».
منبع: انجمن یاری کودکان در معرض خطر
http://yarikoodak.com/?p=7433
ادامهی متن در لینک زیر نیز در دسترس است:
https://bit.ly/3xfOTaj
@bidarzani
حمید فراهانی
از متن: «هرچند حساسیت عمومی به مساله کودکان کار در دو دهه گذشته افزایش یافته است و نهادهای دولتی و غیردولتی در رابطه با آن اقدامات بیشتری در مقایسه با گذشته انجام میدهند، نمیتوان الزاماً این اقدامات را مفید و موثر دانست. چه بسا اغلب این اقدامات حاصل فهم انتزاعی و غیرواقعی از مساله هستند و در نتیجه یا بدل به اعمال نمایشی میشوند یا اقداماتی که اثربخشی ندارند و حتی اثرات سوئی بر زندگی فقرا خواهند داشت. در مقاله پیشرو، پنج ملاحظه اساسی که گمان میکنم باید هنگام بررسی، تحلیل و طراحی سیاست و برنامه عمل مد نظر داشت را مطرح میکنم.
1- نگاهی به سیاستها، برنامهها و عملکرد نهادهای رسمی نشان میدهد که این نهادها کودکان کار را مساله میدانند، نه کار کودک را. به عبارت دیگر کار کردن کودکان مساله این نهادها نیست و بیشتر کودکان کار را مشکلساز و مسالهدار میدانند. نمونه بارز این فهم وارونه را میتوان در طرحهای ساماندهی دید که در واقع جمعآوری و بازداشت کودکان کاری است که در خیابانها کار میکنند. میدانیم که کودکان کار تنها در خیابان نیستند، بلکه درصد قابل توجهی از کودکان کار در کارگاهها، و بخشهای صنعت، کشاورزی و دامداری، صنایع دستی، خدمات و … کار میکنند و دور از انظار عمومی هستند. وقتی تنها به کودکان کاری که در خیابان کار میکنند پرداخته میشود، یعنی نهادهای ذیربط بیشتر نگران این هستند که کودکان در انظار عمومی کار کنند. دلیل این امر البته کمابیش روشن است، حضور کودکان کار در خیابان نشانهای آشکار از وجود فقر است و احتمالاً درک طراحان چنان برنامههایی این است که میتوان با پاک کردن نتیجه و حاصل فقر، فقر را از میان برداشت. البته در حالت بدتر هم میتوان گفت که طراحان چنان برنامههایی قصد دارند که نتایج عملکرد خود و همگنانشان در مدیریت کشور را پنهان کنند. بر خلاف چنین درکی، مشکل نه کودکان کار، بلکه کار کودک است. اما خود کار کودک را نیز باید در بستر مسائل اقتصادی و اجتماعی و عوامل تشدیدکننده و موثر بر آن فهم کرد».
منبع: انجمن یاری کودکان در معرض خطر
http://yarikoodak.com/?p=7433
ادامهی متن در لینک زیر نیز در دسترس است:
https://bit.ly/3xfOTaj
@bidarzani
Telegraph
ملاحظاتی درباره سیاستگذاریهای مربوط به مساله کار کودک
حمید فراهانی هرچند حساسیت عمومی به مساله کودکان کار در دو دهه گذشته افزایش یافته است و نهادهای دولتی و غیردولتی در رابطه با آن اقدامات بیشتری در مقایسه با گذشته انجام میدهند، نمیتوان الزاماً این اقدامات را مفید و موثر دانست. چه بسا اغلب این اقدامات حاصل…
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: یکسال پس از خودکشی «ساره حجازی»، سوسیالیست و کنشگر دگرباش جنسی، وضعیت جامعهی کوئیر مصر به چه شکل است؟
در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساره حجاری در پی افسردگی ناشی از دوران بازداشت و شکنجههای روانی، جسمی و جنسی در زندان قاهره به زندگی خود پایان داد. ساره، یکی از فعالان مطرح در بررسی و بسط فمینیسم روشنگری، جنسیت و ساختار جامعهی طبقاتی بود.
سابقهی بازداشت وی به شرکت در کنسرت ۲۰۱۷ گروه «مشروع لیلی» باز میگردد. او که پرچم رنگینکمانی را در طول اجرا بالا نگه داشته بود، به جرم حمایت از جامعهی کوئیر مصر، بازداشت شد.
طی یک سال گذشته، وضعیت دگرباشان مصر، ایران و عراق با خشونت حداکثری همراه شده است. روزنامهها و برنامههای تلویزیونی در مصر با تولید محتواهایی در جهت اشاعهی هوموفوبیا و عدم امنیت جانی دگرباشان، حضور آنان در خیابان، کافهها و رستورانها را با وحشت همراه کرده است. طبق نظرسنجی سال ۲۰۱۳ توسط مرکز تحقیقات پیو، ۹۵ درصد از مردم مصر معتقدند که همجنسگرایی نباید توسط جامعه پذیرفته شود. طی سالهای گذشته، تقویت سویههای اسلامیستی در جامعه و «گناه کبیره» خواندن حق آزادی جنسی توسط دولتهای مصر به پروپگاندای وسیع و دگرباشستیزی در جامعه دامن زده است.
احمد اعلا و ساره حجازی، هر دو پس از ماهها شکنجه و سرکوب نهادهای امنیتی، پس از آزادی به کانادا مهاجرت کرده و پناهنده شدند. اما تبعات ناشی از تحقیر، تجسس در حریم خصوصی و تخریب شخصیتی، ساره حجازی را نیز مانند بسیاری از اعضای جامعهی LGBT به خودکشی کشاند.
در نخستین سال پس از خودکشی ساره حجازی، کنشگران و فارغالتحصیلان حوزهی جنسیت، ضرورت ادامه دادن اهداف و پیگیری مطالبات او را یکی از اصلیترین برنامههای خود در جهت ارتفای حق آزادی جنسیِ تمامیِ جمعیت مصر عنوان کردند. او که در اخرین یادداشت خود، خطاب به جهان پیرامون خود نوشت:
«دنیا، بهطرز وحشتناکی بیرحم بودی...اما میبخشمت».
@bidarzani
در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساره حجاری در پی افسردگی ناشی از دوران بازداشت و شکنجههای روانی، جسمی و جنسی در زندان قاهره به زندگی خود پایان داد. ساره، یکی از فعالان مطرح در بررسی و بسط فمینیسم روشنگری، جنسیت و ساختار جامعهی طبقاتی بود.
سابقهی بازداشت وی به شرکت در کنسرت ۲۰۱۷ گروه «مشروع لیلی» باز میگردد. او که پرچم رنگینکمانی را در طول اجرا بالا نگه داشته بود، به جرم حمایت از جامعهی کوئیر مصر، بازداشت شد.
طی یک سال گذشته، وضعیت دگرباشان مصر، ایران و عراق با خشونت حداکثری همراه شده است. روزنامهها و برنامههای تلویزیونی در مصر با تولید محتواهایی در جهت اشاعهی هوموفوبیا و عدم امنیت جانی دگرباشان، حضور آنان در خیابان، کافهها و رستورانها را با وحشت همراه کرده است. طبق نظرسنجی سال ۲۰۱۳ توسط مرکز تحقیقات پیو، ۹۵ درصد از مردم مصر معتقدند که همجنسگرایی نباید توسط جامعه پذیرفته شود. طی سالهای گذشته، تقویت سویههای اسلامیستی در جامعه و «گناه کبیره» خواندن حق آزادی جنسی توسط دولتهای مصر به پروپگاندای وسیع و دگرباشستیزی در جامعه دامن زده است.
احمد اعلا و ساره حجازی، هر دو پس از ماهها شکنجه و سرکوب نهادهای امنیتی، پس از آزادی به کانادا مهاجرت کرده و پناهنده شدند. اما تبعات ناشی از تحقیر، تجسس در حریم خصوصی و تخریب شخصیتی، ساره حجازی را نیز مانند بسیاری از اعضای جامعهی LGBT به خودکشی کشاند.
در نخستین سال پس از خودکشی ساره حجازی، کنشگران و فارغالتحصیلان حوزهی جنسیت، ضرورت ادامه دادن اهداف و پیگیری مطالبات او را یکی از اصلیترین برنامههای خود در جهت ارتفای حق آزادی جنسیِ تمامیِ جمعیت مصر عنوان کردند. او که در اخرین یادداشت خود، خطاب به جهان پیرامون خود نوشت:
«دنیا، بهطرز وحشتناکی بیرحم بودی...اما میبخشمت».
@bidarzani
📌هدیه شیرپور دختری که رویاهایش ناتمام ماند
✍🏽فروغ سمیع نیا
اولین بار در زندان لاکان رشت دیدمش؛ روز اولی که در زندان بودم، ۷ دی ۹۸. اول صبح بود. یکی از زندانیها که با من صحبت میکرد وقتی اتهامم را فهمید با چشم به دختری جوان اشاره کرد و گفت او هم اتهامش سیاسی است، از اواخر آبان اینجاست، امروز هم تولدش است. بلند شدم و به طرف دختر جوان رفتم که لباسهایش را جمع میکرد.
گفتم «تولدت مبارک، چند ساله شدی؟»
تشکر کرد و گفت:
- ۱۹ سال. تو چند سالته؟
- من متولد شصت و یکم
- مادر منم متولد شصت و یکه. کارگر کشاورزیه و کار می کنه.
- چه جالب پس من هم میتونستم یه دختر داشته باشم که زندانی سیاسی باشه.
خندید. من هم خندیدم. واقعا چه آیندهای میتوانستم برای دختر نداشتهام متصور شوم وقتی هدیه روز تولد ۱۹ سالگیاش را در زندان مشغول تحمل حبس یک سالهاش باشد. این دیالوگ کوتاه مقدمه دوستی من با دختری جوان شد که پر از شور زندگی و شور و عشق برای مبارزه بود.
هدیه شیرپور ابتدا در ۱۰ مهرماه ۹۸ به دنبال فراخوانی به خیابان آمد و در چهارراه گلسار رشت دستگیر و به اطلاعات سپاه تحویل داده شد. پس از گذراندن دوره بازجویی بعد از ۱۰ روز با ضمانت آزاد شد. هدیه دوباره ۲۶ آبان به خیابان آمد و ۲۷ آبان، صبح با صدای مامورین اطلاعات سپاه که او را شناسایی کرده بودند از خواب بیدار شد. هدیه برای بار دوم بازداشت شد و سریعا در دادگاه محاکمه شد.
بازپرس پروندهاش اتهامات زیادی را به واسطه حضورش در دنیای مجازی و خیابان علیه او وارد کرده بود. اما نهایتا قاضی پرونده هدیه را به خاطر توهین به قوه قضاییه به یکسال حبس تعزیری و به خاطر پرونده دیگرش نیز به سه سال حبس تعلیقی محکوم کرد.
هدیه از یکی از محلات حاشیه شهر رشت میآمد؛ جایی که فقر و انواع آسیبهای اجتماعی همراه همیشگی مردم است. تعداد زیادی از هم محلهایها و دوستانش زندانیان عادی زندان لاکان رشت بودند. کلا هدیه با همه زندانیان روابط بسیار خوبی داشت چون از جنس خود آنها بود. او میگفت وقتی غم و درد مردم را میبیند به مرز جنون میرسد و میخواهد کاری انجام دهد.
همه دغدغهاش رسیدن به آزادی بود. در جواب زندانیان عادی که به ما میگفتند بعد از خروج از زندان حتما از کشور خارج میشوید میگفت من هرگز ایران را ترک نمیکنم، باید ایستاد و مبارزه کرد و من در دل چقدر او را تحسین میکردم.
#آبان۹۸ #زنان_زندانی_سیاسی
ادامه مطلب
#bidarzani
✍🏽فروغ سمیع نیا
اولین بار در زندان لاکان رشت دیدمش؛ روز اولی که در زندان بودم، ۷ دی ۹۸. اول صبح بود. یکی از زندانیها که با من صحبت میکرد وقتی اتهامم را فهمید با چشم به دختری جوان اشاره کرد و گفت او هم اتهامش سیاسی است، از اواخر آبان اینجاست، امروز هم تولدش است. بلند شدم و به طرف دختر جوان رفتم که لباسهایش را جمع میکرد.
گفتم «تولدت مبارک، چند ساله شدی؟»
تشکر کرد و گفت:
- ۱۹ سال. تو چند سالته؟
- من متولد شصت و یکم
- مادر منم متولد شصت و یکه. کارگر کشاورزیه و کار می کنه.
- چه جالب پس من هم میتونستم یه دختر داشته باشم که زندانی سیاسی باشه.
خندید. من هم خندیدم. واقعا چه آیندهای میتوانستم برای دختر نداشتهام متصور شوم وقتی هدیه روز تولد ۱۹ سالگیاش را در زندان مشغول تحمل حبس یک سالهاش باشد. این دیالوگ کوتاه مقدمه دوستی من با دختری جوان شد که پر از شور زندگی و شور و عشق برای مبارزه بود.
هدیه شیرپور ابتدا در ۱۰ مهرماه ۹۸ به دنبال فراخوانی به خیابان آمد و در چهارراه گلسار رشت دستگیر و به اطلاعات سپاه تحویل داده شد. پس از گذراندن دوره بازجویی بعد از ۱۰ روز با ضمانت آزاد شد. هدیه دوباره ۲۶ آبان به خیابان آمد و ۲۷ آبان، صبح با صدای مامورین اطلاعات سپاه که او را شناسایی کرده بودند از خواب بیدار شد. هدیه برای بار دوم بازداشت شد و سریعا در دادگاه محاکمه شد.
بازپرس پروندهاش اتهامات زیادی را به واسطه حضورش در دنیای مجازی و خیابان علیه او وارد کرده بود. اما نهایتا قاضی پرونده هدیه را به خاطر توهین به قوه قضاییه به یکسال حبس تعزیری و به خاطر پرونده دیگرش نیز به سه سال حبس تعلیقی محکوم کرد.
هدیه از یکی از محلات حاشیه شهر رشت میآمد؛ جایی که فقر و انواع آسیبهای اجتماعی همراه همیشگی مردم است. تعداد زیادی از هم محلهایها و دوستانش زندانیان عادی زندان لاکان رشت بودند. کلا هدیه با همه زندانیان روابط بسیار خوبی داشت چون از جنس خود آنها بود. او میگفت وقتی غم و درد مردم را میبیند به مرز جنون میرسد و میخواهد کاری انجام دهد.
همه دغدغهاش رسیدن به آزادی بود. در جواب زندانیان عادی که به ما میگفتند بعد از خروج از زندان حتما از کشور خارج میشوید میگفت من هرگز ایران را ترک نمیکنم، باید ایستاد و مبارزه کرد و من در دل چقدر او را تحسین میکردم.
#آبان۹۸ #زنان_زندانی_سیاسی
ادامه مطلب
#bidarzani
Telegraph
هدیه شیرپور دختری که رویاهایش ناتمام ماند
اولین بار در زندان لاکان رشت دیدمش؛ روز اولی که در زندان بودم، ۷ دی ۹۸. اول صبح بود. یکی از زندانیها که با من صحبت میکرد وقتی اتهامم را فهمید با چشم به دختری جوان اشاره کرد و گفت او هم اتهامش سیاسی است، از اواخر آبان اینجاست، امروز هم تولدش است. بلند شدم…
🔴 انجمن زنان ژیوانو همراه با فعالین مدنی و صنفی سقز روز دوشنبه ۲۴ خرداد ماه در اعتراض به فرهنگ مردسالار و تکرار مداوم اعمال خشونت بر زنان، بر مزار #گلاله_شیخی گرد آمدند.
#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان
گزارش کامل
@bidarzani
#زن_کشی #خشونت_علیه_زنان
گزارش کامل
@bidarzani
📌فرصتهای شغلی زنان شاغل در خاورمیانه- بخش اول
✍🏽برگردان: بنفشه جمالی
«زنان در محل کار: فرصتهای شغلی در خاورمیانه با انقلاب صنعتی چهارم دو برابر میشود» یک کار تحقیقاتی یکساله است که متمرکز بر بزرگترین موانع مشارکت زنان در مشاغل فنی و حرفهای در خاورمیانه بوده است. این تحقیق شامل کشورهای حوزه خلیجفارس که محل زندگیِ حدود ۷۸ میلیون زن است.
هدف اصلی این گزارش نگاه عمیقتر به المانهای خاصی است که به عدم دسترسی زنان به مشاغل حرفهای و فنی منتج میشوند. ما متوجه شدیم نرخ اشتغال زنان در خاورمیانه با ۲۴٫۶ درصد علیرغم تحصیلات و سطح سواد بالای آنها، کمترین مشارکت در جهان است. جالبتر آنکه، طی دهه گذشته، کشورهایی که بالاترین نرخ نابرابری در مشاغل فنی و حرفهای را دارند اکثراً شکافهای جنسیتی معکوس در آموزش را تجربه کردهاند. تعداد زنان دانشگاهی و فارغالتحصیل دانشگاهی در این کشورها معمولا بیشتر از مردان است.
#اشتغال #اشتغال_زنان #تبعیض #بنفشه_جمالی
مطلب کامل
@bidarzani
✍🏽برگردان: بنفشه جمالی
«زنان در محل کار: فرصتهای شغلی در خاورمیانه با انقلاب صنعتی چهارم دو برابر میشود» یک کار تحقیقاتی یکساله است که متمرکز بر بزرگترین موانع مشارکت زنان در مشاغل فنی و حرفهای در خاورمیانه بوده است. این تحقیق شامل کشورهای حوزه خلیجفارس که محل زندگیِ حدود ۷۸ میلیون زن است.
هدف اصلی این گزارش نگاه عمیقتر به المانهای خاصی است که به عدم دسترسی زنان به مشاغل حرفهای و فنی منتج میشوند. ما متوجه شدیم نرخ اشتغال زنان در خاورمیانه با ۲۴٫۶ درصد علیرغم تحصیلات و سطح سواد بالای آنها، کمترین مشارکت در جهان است. جالبتر آنکه، طی دهه گذشته، کشورهایی که بالاترین نرخ نابرابری در مشاغل فنی و حرفهای را دارند اکثراً شکافهای جنسیتی معکوس در آموزش را تجربه کردهاند. تعداد زنان دانشگاهی و فارغالتحصیل دانشگاهی در این کشورها معمولا بیشتر از مردان است.
#اشتغال #اشتغال_زنان #تبعیض #بنفشه_جمالی
مطلب کامل
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : قانون جدید مجارستان، اشاعهی هوموفوبیا و همجنسگراستیزی
نمایندگان پارلمان مجارستان که اکثریت حزب محافظهکار و نزدیک به ویکتور اوربان، نخستوزیر راستِ مجارستان را تشکیل میدهند، روز گذشته ۱۵ ژوئن، لایحهای علیه جامعهی همجنسگرایان را تصویب کردند. به موجب این قانون، هرگونه تصویرسازی یا بحث در مورد هویت جنسیتی و گرایشهای جنسی مختلف در ملاء عام از جمله در مدارس و رسانهها غیرقانونی خواهد شد.
ائتلاف دموکراتیک چپ میانه از پیش گفته بود که در اعتراض به «نفرتپراکنی» و «سیاست تبعیضآمیز» این لایحه، کل نشست روز سه شنبه را تحریم میکند. حزب راستگرای یوبیک نیز روز دوشنبه اعلام کرده بود که به رغم وجود برخی نقائص در این لایحه به آن رأی مثبت میدهد.
پیش از تصویب این لایحه هزاران نفر از دگرباشان جنسی، طرفداران حقوق آنها و دیگر کنشگران، عصر دوشنبه با راهپیمایی برابر ساختمان مجلس مجارستان در بوداپست به این لایحه اعتراض کردند. آنها با حمل پلاکارد و سر دادن شعار «ما اینجاییم» از قانونگذاران خواستند تا با رد این لایحه مانع از تصویب آن به عنوان قانون شوند.
@bidarzani
نمایندگان پارلمان مجارستان که اکثریت حزب محافظهکار و نزدیک به ویکتور اوربان، نخستوزیر راستِ مجارستان را تشکیل میدهند، روز گذشته ۱۵ ژوئن، لایحهای علیه جامعهی همجنسگرایان را تصویب کردند. به موجب این قانون، هرگونه تصویرسازی یا بحث در مورد هویت جنسیتی و گرایشهای جنسی مختلف در ملاء عام از جمله در مدارس و رسانهها غیرقانونی خواهد شد.
ائتلاف دموکراتیک چپ میانه از پیش گفته بود که در اعتراض به «نفرتپراکنی» و «سیاست تبعیضآمیز» این لایحه، کل نشست روز سه شنبه را تحریم میکند. حزب راستگرای یوبیک نیز روز دوشنبه اعلام کرده بود که به رغم وجود برخی نقائص در این لایحه به آن رأی مثبت میدهد.
پیش از تصویب این لایحه هزاران نفر از دگرباشان جنسی، طرفداران حقوق آنها و دیگر کنشگران، عصر دوشنبه با راهپیمایی برابر ساختمان مجلس مجارستان در بوداپست به این لایحه اعتراض کردند. آنها با حمل پلاکارد و سر دادن شعار «ما اینجاییم» از قانونگذاران خواستند تا با رد این لایحه مانع از تصویب آن به عنوان قانون شوند.
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 ۱۶ ساعت کار در هفت روزِ هفته! / استثمارِ وحشیانهی نیروی کار جوان در بازار کار آنلاین به بهانهی دورکاری
«به گزارش خبرنگار ایلنا، کارکردن از ۸ صبح تا ۱۲ شب در هفت روز هفته با حقوقی کمی بیشتر از پایهی وزارت کار شاید به شوخی شبیه باشد اما کاملا جدیست! «دورکاری» واژهایست که برای خیلیها بعد از شیوع کرونا مفهوم پیدا کرد و شاید به همین دلیل است که برای خیلیها با «سهلکاری» هم معنی است؛ نشستن زیرکولر یا کنار بخاری و کار کردن با لپ تاپ و موبایل، این تصویری است که خیلیها از دورکاری دارند. اما به جرات میتوان گفت که مفهوم دورکاری برای آنها که ماهیت کارشان با دورکاری عجین شده است با آنچه در این دوسالِ شیوع کرونا باب شده زمین تا آسمان فرق دارد.
کسب و کارهای آنلاین طی ده سال گذشته در ایران رشد قابل توجهی داشتهاند و امروز بخش قابل توجهی از نیروی کار در بازار کار آنلاین مشغول به کار هستند. اگرچه در این بازار طیف وسیعی از نیروها از کارگر ساده تا ماهر در شرایط مختلف کار میکنند اما به نظر میرسد شرایط برای استثمارِ عریان - حتی به راحتی میتوان گفت وحشیانه - در این بازار بسیار مهیاتر از بازار کار معمول است. تنها کافیست به چند نمونه از روایتهای کار در یکی از بخشهای این بازار اشاره کنیم تا وضعیت به خوبی دستمان بیاید.
▪️شانزده ساعت کار در کل روزهای هفته بدون وقفه؛ این روایتِ سمیرا از شرایط کار در یکی از سایتهای نسبتا معتبر به عنوان ادمین و یا همان گردانندهی صفحهی اینستاگرام و تلگرام است. «هم بیمه هستم و هم حقوق پایه میگیرم اما ساعت کاریِ معمولی ندارم. در واقع همیشه کار میکنم و باید حواسم باشد تا خبری از زیر دستم در نرود. حتی برای تعطیلی در جمعهها هم باید مرخصی بگیرم! از ابتدا که قرار شد این کار را بپذیرم شرط همین بود که مدیریت این صفحات کلا با من باشد که الآن دیگر کم آوردهام. ارزشی ندارد تمام وقتم را صرف چنین کاری کنم.»
او در مورد وضعیت حقوقش میگوید: «یک میلیون بیشتر از حقوق پایه به من میدهند. یعنی برای ۸ ساعت اضافه کارِ اجباری فقط یک میلیون تومان اضافه حقوق میگیرم و این خیلی کم است. ترجیح میدهم این یک میلیون را ندهند اما من هم مثل باقی مردم ۹ ساعت (و نه ۸ ساعت قانونی) کار کنم.»
▪️وضعیت نسرین به مراتب بدتر از مورد قبل است. او فردی دارای معلولیت است و کار در خانه را به هر نوع کار دیگری ترجیح میدهد. روایت او از شرایط کاریاش درواقع روایت استثمار مطلق است: «من معلولیت دارم و دورکاری برای من فرصت خوبیست. نه تمایلی به کار در خارج از خانه دارم و نه خیلی برایم راحت است. سال گذشته به واسطهی یکی از دوستانم برای کار در یکی از سایتها معرفی شدم. از صبح کار میکنم تا شب با حقوق یک و نیم میلیون تومان و بدون بیمه. امسال هم هنوز حقوقم را زیاد نکردهاند. کارفرما میگوید شرایط همین است و پول نداریم اگر نمیخواهید بروید ولی من نمیتوانم بروم؛ کار به سختی گیر میآید آن هم برای من که معلولیت جسمی دارم.»
سال گذشته با شیوع کرونا دولت برای چند هفتهای اعلام دورکاری کرد. شرایط دورکاری ظاهرا به مذاق بسیاری از کارفرمایانی که کسب و کار آنلاین داشتند خوش آمد و برای ماهها آن را ادامه دادند. در این بین برخی برای همیشه دفتر را بستند و دورکاریِ کارکنان را همیشگی کردند. دورکاری برای عدهای تبدیل شد به دور کارکردن اما همیشه کار کردن!»
@bidarzani
«به گزارش خبرنگار ایلنا، کارکردن از ۸ صبح تا ۱۲ شب در هفت روز هفته با حقوقی کمی بیشتر از پایهی وزارت کار شاید به شوخی شبیه باشد اما کاملا جدیست! «دورکاری» واژهایست که برای خیلیها بعد از شیوع کرونا مفهوم پیدا کرد و شاید به همین دلیل است که برای خیلیها با «سهلکاری» هم معنی است؛ نشستن زیرکولر یا کنار بخاری و کار کردن با لپ تاپ و موبایل، این تصویری است که خیلیها از دورکاری دارند. اما به جرات میتوان گفت که مفهوم دورکاری برای آنها که ماهیت کارشان با دورکاری عجین شده است با آنچه در این دوسالِ شیوع کرونا باب شده زمین تا آسمان فرق دارد.
کسب و کارهای آنلاین طی ده سال گذشته در ایران رشد قابل توجهی داشتهاند و امروز بخش قابل توجهی از نیروی کار در بازار کار آنلاین مشغول به کار هستند. اگرچه در این بازار طیف وسیعی از نیروها از کارگر ساده تا ماهر در شرایط مختلف کار میکنند اما به نظر میرسد شرایط برای استثمارِ عریان - حتی به راحتی میتوان گفت وحشیانه - در این بازار بسیار مهیاتر از بازار کار معمول است. تنها کافیست به چند نمونه از روایتهای کار در یکی از بخشهای این بازار اشاره کنیم تا وضعیت به خوبی دستمان بیاید.
▪️شانزده ساعت کار در کل روزهای هفته بدون وقفه؛ این روایتِ سمیرا از شرایط کار در یکی از سایتهای نسبتا معتبر به عنوان ادمین و یا همان گردانندهی صفحهی اینستاگرام و تلگرام است. «هم بیمه هستم و هم حقوق پایه میگیرم اما ساعت کاریِ معمولی ندارم. در واقع همیشه کار میکنم و باید حواسم باشد تا خبری از زیر دستم در نرود. حتی برای تعطیلی در جمعهها هم باید مرخصی بگیرم! از ابتدا که قرار شد این کار را بپذیرم شرط همین بود که مدیریت این صفحات کلا با من باشد که الآن دیگر کم آوردهام. ارزشی ندارد تمام وقتم را صرف چنین کاری کنم.»
او در مورد وضعیت حقوقش میگوید: «یک میلیون بیشتر از حقوق پایه به من میدهند. یعنی برای ۸ ساعت اضافه کارِ اجباری فقط یک میلیون تومان اضافه حقوق میگیرم و این خیلی کم است. ترجیح میدهم این یک میلیون را ندهند اما من هم مثل باقی مردم ۹ ساعت (و نه ۸ ساعت قانونی) کار کنم.»
▪️وضعیت نسرین به مراتب بدتر از مورد قبل است. او فردی دارای معلولیت است و کار در خانه را به هر نوع کار دیگری ترجیح میدهد. روایت او از شرایط کاریاش درواقع روایت استثمار مطلق است: «من معلولیت دارم و دورکاری برای من فرصت خوبیست. نه تمایلی به کار در خارج از خانه دارم و نه خیلی برایم راحت است. سال گذشته به واسطهی یکی از دوستانم برای کار در یکی از سایتها معرفی شدم. از صبح کار میکنم تا شب با حقوق یک و نیم میلیون تومان و بدون بیمه. امسال هم هنوز حقوقم را زیاد نکردهاند. کارفرما میگوید شرایط همین است و پول نداریم اگر نمیخواهید بروید ولی من نمیتوانم بروم؛ کار به سختی گیر میآید آن هم برای من که معلولیت جسمی دارم.»
سال گذشته با شیوع کرونا دولت برای چند هفتهای اعلام دورکاری کرد. شرایط دورکاری ظاهرا به مذاق بسیاری از کارفرمایانی که کسب و کار آنلاین داشتند خوش آمد و برای ماهها آن را ادامه دادند. در این بین برخی برای همیشه دفتر را بستند و دورکاریِ کارکنان را همیشگی کردند. دورکاری برای عدهای تبدیل شد به دور کارکردن اما همیشه کار کردن!»
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 ۱۷ ژوئن روز جهانی مبارزه با بیابانزایی است. ایران در لیست سه کشور نخست جهان در بیانزایی با عاملیت انسانی است. همچنین بنا بر گزارش معاون سازمان جنگلها و مراتع، طی ۱۰ سال گذشته، یک میلیون هکتار بر وسعت بیابانهای ایران افزوده شده است.
«از بیابانزایی بدون توجه به #مالچپاشی نمیشود گذشت. زندگی و حیات بسیاری از گیاهان و موجودات زنده درمناطق بیابانی استان خوزستان و سیستان و بلوچستان به طبیعت بیابانی بستگی دارد.
پاشیدن مالچ نفتی، میتواند باعث از بین رفتن حیات در این مناطق شود و زندگی دامداران را به مخاطره بیندازد و رشد و گسترش بیابان را با از بین رفتن حیات در میان مدت تسریع کند. بودجههای درنظر گرفته شده برای مهار بیابانزایی، اغلب در مسیرهای غیرموثر و ناکارآمد در دراز مدت و حتی میانمدت مصرف میشود. مانند مالچ پاشی یا پروژه کمربندهای سبز در شهرهایی که حتی آبی برای اشامیدن وجود ندارد».
▪️ویدئو از منطقهی بیتکوصر، دشت آزادگان خوزستان
از صفحهی توییتر اعظم بهرامی»
@bidarzani
«از بیابانزایی بدون توجه به #مالچپاشی نمیشود گذشت. زندگی و حیات بسیاری از گیاهان و موجودات زنده درمناطق بیابانی استان خوزستان و سیستان و بلوچستان به طبیعت بیابانی بستگی دارد.
پاشیدن مالچ نفتی، میتواند باعث از بین رفتن حیات در این مناطق شود و زندگی دامداران را به مخاطره بیندازد و رشد و گسترش بیابان را با از بین رفتن حیات در میان مدت تسریع کند. بودجههای درنظر گرفته شده برای مهار بیابانزایی، اغلب در مسیرهای غیرموثر و ناکارآمد در دراز مدت و حتی میانمدت مصرف میشود. مانند مالچ پاشی یا پروژه کمربندهای سبز در شهرهایی که حتی آبی برای اشامیدن وجود ندارد».
▪️ویدئو از منطقهی بیتکوصر، دشت آزادگان خوزستان
از صفحهی توییتر اعظم بهرامی»
@bidarzani
🟣 مبارزه طبقاتی و آزادی زن
نویسنده: تونی کلیف
مترجم: م.قنبری
از متن کتاب: «هنگامی که جنبش زنان به ستمدیدگی زنان در دوران معاصر میپردازد، بسیاری از طرفداران آن، از این ستم بهعنوان پیامد مردسالاری صحبت میکنند. بدین ترتیب تسلط جنس مذکر همچون عاملی فراتاریخی که مستقل از جامعهی طبقاتی یا نظام سرمایهداری وجود دارد، تفسیر میگردد. در تقابل با این دیدگاه، ما کتاب «منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» (۱۸۸۴) اثر فردریک انگلس را بهعنوان اساس نظری اتخاد میکنیم. در نظام سرمایهداری، تولید مایحتاج زندگی فرآیندی اجتماعی است. در حالی که تولید مثل و پرورش کودکان، فرآیندی خصوصی است که عمدتا درون خانوادهی بسته صورت میپذیرد. ستمدیدگی زنان ریشه در این دوگانگی دارد. بنابراین مبارزه برای آزادی زنان، نمیتواند از مبارزه علیه نظام سرمایهداری جدا باشد. ستمدیدگی لزوما به خودی خود به مبارزه برای آزادی منجر نمیگردد. از سوی دیگر کارگران زن همانند دیگر گروههای تحت ستم، غالبا در دوران بحران اجتماعی به خودی خود انقلابیتر از مردان هستند».
#کتاب #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice
@bidarzani
نویسنده: تونی کلیف
مترجم: م.قنبری
از متن کتاب: «هنگامی که جنبش زنان به ستمدیدگی زنان در دوران معاصر میپردازد، بسیاری از طرفداران آن، از این ستم بهعنوان پیامد مردسالاری صحبت میکنند. بدین ترتیب تسلط جنس مذکر همچون عاملی فراتاریخی که مستقل از جامعهی طبقاتی یا نظام سرمایهداری وجود دارد، تفسیر میگردد. در تقابل با این دیدگاه، ما کتاب «منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» (۱۸۸۴) اثر فردریک انگلس را بهعنوان اساس نظری اتخاد میکنیم. در نظام سرمایهداری، تولید مایحتاج زندگی فرآیندی اجتماعی است. در حالی که تولید مثل و پرورش کودکان، فرآیندی خصوصی است که عمدتا درون خانوادهی بسته صورت میپذیرد. ستمدیدگی زنان ریشه در این دوگانگی دارد. بنابراین مبارزه برای آزادی زنان، نمیتواند از مبارزه علیه نظام سرمایهداری جدا باشد. ستمدیدگی لزوما به خودی خود به مبارزه برای آزادی منجر نمیگردد. از سوی دیگر کارگران زن همانند دیگر گروههای تحت ستم، غالبا در دوران بحران اجتماعی به خودی خود انقلابیتر از مردان هستند».
#کتاب #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice
@bidarzani