بيدارزنى
Photo
🟣 روایتی از زندگی و مرگ دالیا اندام، نوجوان مبارز در قیام ژینا
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 پیام دادخواهی و شادی مادر عصمت، مادر دادخواه ۱۱ نفر از اعضای خانوادهی خود در دههی شصت
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 امروز جمعه ۴ خردادماه، درهای خاوران را بهروی خانوادههای دادخواه بستند
از صبح امروز، خانوادههای دادخواه خاوران، پشت دربهای بستهی این گورستان ماندند. استقرار ماشینهای ناجا و حضور ماموران امنیتی و لباسشخصی در این محل در حالی صورت گرفته است که تنها دو روز از مراسم عزاداری و رجزخوانی در تشییع ابراهیم رئیسی میگذرد. این مراسم در تهران با دفاع از کارنامهی خونین ابراهیم رئیسی در کشتار تابستان ۶۷ و تداوم این خط سرکوب، انجام شد. بهطوری که در مراسم روز چهارشنبه ۲ خردادماه، مداح این مراسم در میدان ولیعصر گفت:
«ادامه دارد آن راهی که رفتش/ راه رئیسی، راه شصت و هفتش».
خانوادههای دادخواه خاوران و بیشمار مادران دادخواه در بیش از چهار دههی گذشته اما، علیرغم تمامی تهدیدها، بازداشت، پروندهسازیهای امنیتی، حبس و تبعیدها، دقیقهای از باور و ایمان به دادخواهی و تحقق آزادی، عقب ننشستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از صبح امروز، خانوادههای دادخواه خاوران، پشت دربهای بستهی این گورستان ماندند. استقرار ماشینهای ناجا و حضور ماموران امنیتی و لباسشخصی در این محل در حالی صورت گرفته است که تنها دو روز از مراسم عزاداری و رجزخوانی در تشییع ابراهیم رئیسی میگذرد. این مراسم در تهران با دفاع از کارنامهی خونین ابراهیم رئیسی در کشتار تابستان ۶۷ و تداوم این خط سرکوب، انجام شد. بهطوری که در مراسم روز چهارشنبه ۲ خردادماه، مداح این مراسم در میدان ولیعصر گفت:
«ادامه دارد آن راهی که رفتش/ راه رئیسی، راه شصت و هفتش».
خانوادههای دادخواه خاوران و بیشمار مادران دادخواه در بیش از چهار دههی گذشته اما، علیرغم تمامی تهدیدها، بازداشت، پروندهسازیهای امنیتی، حبس و تبعیدها، دقیقهای از باور و ایمان به دادخواهی و تحقق آزادی، عقب ننشستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 شهناز (قمرالملوک پارسا) از زنان دادخواه خاوران درگذشت
صبح امروز شهناز (قمرالملوک پارسا) همسر محمدرضا گلپایگانی از جانباختگان تابستان ۶۷ درگذشت.
خاوران، خاوران، دشت عاشقان
خفته در دامنت، طوفان زمان
گلگون نام تو در یاد دورانها
رسته جان تو از قید طوفانها
آب صد چشمه در چشم پاک تو
آب صد برکه در زیر خاک تو
⚪️ بخشی از سرود خاوران، سرودهی پروانه میلانی، از دادخواهان خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز شهناز (قمرالملوک پارسا) همسر محمدرضا گلپایگانی از جانباختگان تابستان ۶۷ درگذشت.
خاوران، خاوران، دشت عاشقان
خفته در دامنت، طوفان زمان
گلگون نام تو در یاد دورانها
رسته جان تو از قید طوفانها
آب صد چشمه در چشم پاک تو
آب صد برکه در زیر خاک تو
⚪️ بخشی از سرود خاوران، سرودهی پروانه میلانی، از دادخواهان خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان
«گوهر عشقی»، مادر دادخواه ستار بهشتی و «دایه مینا»، مادر دادخواه شهریار محمدی، با تاکید بر دادخواهی، از ضرورت همبستگی تمامی خانوادههای دادخواه برای تحقق آزادی گفتند.
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«گوهر عشقی»، مادر دادخواه ستار بهشتی و «دایه مینا»، مادر دادخواه شهریار محمدی، با تاکید بر دادخواهی، از ضرورت همبستگی تمامی خانوادههای دادخواه برای تحقق آزادی گفتند.
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 کاظم مجاوریان از خانوادههای دادخواه و زندانی سیاسی، از میان ما رفت
⚪️ از حساب توییتر منصوره بهکیش
«کاظم مجاوریان متولد ۱۳۱۰ در مشهد بود. زندهیاد بهجت سالیانی، همسرشان نیز متولد ۱۳۱۰ بودند. این دو یار جدا ناشدنی دارای پنج فرزند، سه دختر و دو پسر بودند که متأسفانه یکی از دختران نازنینشان #میترا_مجاوریان را در دیماه سال ۱۳۶۰ در مشهد در سن بیست سالگی اعدام کردند.
همزمان #ماندانا_مجاوریان دختر برادرشان که نوزده سال بیشتر نداشت را نیز در دیماه ۱۳۶۰ در مشهد اعدام کردند. هر دوی این عزیزان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.
▪️روز بعد از اعدام میترا، ِآقای مجاوریان را صدا زدند تا اعدام دخترش را به او اطلاع دهند و به او گفتند:«دخترت به درک واصل شد». آقای مجاوریان که در دلش خون بود، ولی با روحیهای مقاوم به پاسداران گفت:«به وجود دخترم که برای عقایدش ایستاده و شهید شده است، افتخار میکنم».
بار اول آقای مجاوریان را حدود اردیبهشت ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت کردند. ماندانا مجاوریان (دختر برادرش) را بازداشت کرده بودند و برای پیگیری وضعیت او رفته بود. آن زمان پدر ماندانا بیمار بود و به همین علت آقای مجاوریان برای پیگیری وضعیت ماندانا رفت و نزدیک به ده روز در دادسرای انقلاب مشهد در بازداشت بود.
بهجت خانم و مهشید و میترا نیز برای پیگیری وضعیت آقای مجاوریان به دادسرای انقلاب رفتند و آنها را نیز در کامیونی انداختند و ماموران با زدن حرفهای رکیک به مادر، میترا را تهدید به تجاوز کردند و بهجت خانم از هوش رفت. سپس پدر ماندانا برای پیگیری وضعیت این عزیزان به دادسرای انقلاب رفت و آنها را آزاد کردند. چند ماه بعد در آبان ۱۳۶۰، میترا مجاوریان را نیز دستگیر کردند. آقای مجاوریان نیز یک هفته بعد از دستگیری میترا دوباره بازداشت شد و نزدیک به یکسال در زندان وکیلآباد مشهد زندانی بود. جرم اول او این بود که برای نماز نمیرفت، زیرا اعتقادی به مذهب نداشت. یک هفته دست و پای او را بستند و آزارش دادند تا او را بشکنند. در اواخر مهر یا اوایل آبان سال ۱۳۶۰، من نیز در حالیکه دختر اولم را شش ماهه باردار بودم، در مشهد دستگیر شدم و مدت صد روز زندانی بودم و یک هفته قبل از زایمان دخترم با گذاشتن وثیقه مرخصی سه ماهه دادند، ولی به زندان بازنگشتم و به تهران فرار کردم. فرزندان دیگر آقای مجاوریان و بهجت خانم برای در امان ماندن از شر این حکومت ظالم و پاسدارانش به خارج از کشور رفته بودند. این مادر و پدر در حالی که داغدار دخترشان و دختر برادرشان بودند به ناچار از بودن کنار سایر فرزندان خود نیز محروم شدند و چند بار با مشکلات فراوان و با گذاشتن سند خانه به عنوان وثیقه، توانستند برای معالجه و دیدار فرزندانشان به خارج از کشور بروند. البته آقای مجاوریان نزدیک به ده سال ممنوعالخروج بود و پاسپورت نداشت و عاقبت در سال ۲۰۰۴ غیر قانونی از طریق پاکستان به سوئد رفتند و دیگر نتوانستند به ایران باز گردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ از حساب توییتر منصوره بهکیش
«کاظم مجاوریان متولد ۱۳۱۰ در مشهد بود. زندهیاد بهجت سالیانی، همسرشان نیز متولد ۱۳۱۰ بودند. این دو یار جدا ناشدنی دارای پنج فرزند، سه دختر و دو پسر بودند که متأسفانه یکی از دختران نازنینشان #میترا_مجاوریان را در دیماه سال ۱۳۶۰ در مشهد در سن بیست سالگی اعدام کردند.
همزمان #ماندانا_مجاوریان دختر برادرشان که نوزده سال بیشتر نداشت را نیز در دیماه ۱۳۶۰ در مشهد اعدام کردند. هر دوی این عزیزان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.
▪️روز بعد از اعدام میترا، ِآقای مجاوریان را صدا زدند تا اعدام دخترش را به او اطلاع دهند و به او گفتند:«دخترت به درک واصل شد». آقای مجاوریان که در دلش خون بود، ولی با روحیهای مقاوم به پاسداران گفت:«به وجود دخترم که برای عقایدش ایستاده و شهید شده است، افتخار میکنم».
بار اول آقای مجاوریان را حدود اردیبهشت ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت کردند. ماندانا مجاوریان (دختر برادرش) را بازداشت کرده بودند و برای پیگیری وضعیت او رفته بود. آن زمان پدر ماندانا بیمار بود و به همین علت آقای مجاوریان برای پیگیری وضعیت ماندانا رفت و نزدیک به ده روز در دادسرای انقلاب مشهد در بازداشت بود.
بهجت خانم و مهشید و میترا نیز برای پیگیری وضعیت آقای مجاوریان به دادسرای انقلاب رفتند و آنها را نیز در کامیونی انداختند و ماموران با زدن حرفهای رکیک به مادر، میترا را تهدید به تجاوز کردند و بهجت خانم از هوش رفت. سپس پدر ماندانا برای پیگیری وضعیت این عزیزان به دادسرای انقلاب رفت و آنها را آزاد کردند. چند ماه بعد در آبان ۱۳۶۰، میترا مجاوریان را نیز دستگیر کردند. آقای مجاوریان نیز یک هفته بعد از دستگیری میترا دوباره بازداشت شد و نزدیک به یکسال در زندان وکیلآباد مشهد زندانی بود. جرم اول او این بود که برای نماز نمیرفت، زیرا اعتقادی به مذهب نداشت. یک هفته دست و پای او را بستند و آزارش دادند تا او را بشکنند. در اواخر مهر یا اوایل آبان سال ۱۳۶۰، من نیز در حالیکه دختر اولم را شش ماهه باردار بودم، در مشهد دستگیر شدم و مدت صد روز زندانی بودم و یک هفته قبل از زایمان دخترم با گذاشتن وثیقه مرخصی سه ماهه دادند، ولی به زندان بازنگشتم و به تهران فرار کردم. فرزندان دیگر آقای مجاوریان و بهجت خانم برای در امان ماندن از شر این حکومت ظالم و پاسدارانش به خارج از کشور رفته بودند. این مادر و پدر در حالی که داغدار دخترشان و دختر برادرشان بودند به ناچار از بودن کنار سایر فرزندان خود نیز محروم شدند و چند بار با مشکلات فراوان و با گذاشتن سند خانه به عنوان وثیقه، توانستند برای معالجه و دیدار فرزندانشان به خارج از کشور بروند. البته آقای مجاوریان نزدیک به ده سال ممنوعالخروج بود و پاسپورت نداشت و عاقبت در سال ۲۰۰۴ غیر قانونی از طریق پاکستان به سوئد رفتند و دیگر نتوانستند به ایران باز گردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 ویدئویی کمتر دیده شده از اعتراضات ظهر عاشورای ۱۳۸۸، پل کالج تهران
در تبریز، اصفهان و تهران، تظاهرات ۶ دی ماه ۸۸ (روز عاشورا) با شدتی حداکثری جریان داشت. تنها با استناد بر بولتن محرمانهی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) که سالها بعد در فضای مجازی قرار گرفت، ۳۷ معترض در این روز با شلیک مستقیم ماموران امنیتی و لباس شخصی، زیر گرفتن ماشین و پرتاب از پل هوایی، به قتل رسیدند.
همچنین صدها تن در این سه شهر، بازداشت و روانهی زندان شدند.
#مصطفی_کریمبیگی و #شبنم_سهرابی (زنی ۳۷ ساله که توسط ماشین نیروی انتظامی عامدانه زیر گرفته شد)، دو تن از مجموع جانباختگان این روز هستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
در تبریز، اصفهان و تهران، تظاهرات ۶ دی ماه ۸۸ (روز عاشورا) با شدتی حداکثری جریان داشت. تنها با استناد بر بولتن محرمانهی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) که سالها بعد در فضای مجازی قرار گرفت، ۳۷ معترض در این روز با شلیک مستقیم ماموران امنیتی و لباس شخصی، زیر گرفتن ماشین و پرتاب از پل هوایی، به قتل رسیدند.
همچنین صدها تن در این سه شهر، بازداشت و روانهی زندان شدند.
#مصطفی_کریمبیگی و #شبنم_سهرابی (زنی ۳۷ ساله که توسط ماشین نیروی انتظامی عامدانه زیر گرفته شد)، دو تن از مجموع جانباختگان این روز هستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 ۲۵ تیر، برای ۲۵ سال چشم بهراهی
منظر ضرابی، از مادران دادخواه هواپیمای اوکراینی با اکرم نقابی، مادر دادخواه سعید زینالی دیدار کرد.
منظر ضرابی، دو فرزند، عروس و نوهی خود را در پی شلیک عامدانهی موشک سپاه پاسداران از دست داده است. همچنین اکرم نقابی، مادری دادخواه است که از ۱۸ تیر ۱۳۷۸، در پی وضعیت فرزند خود سعید است. سعید زینالی، در ردهی «ناپدیدشدگان قهری» است. طی بیش از دو دههی گذشته، ماموران وزارت اطلاعات، سازمان امور زندانها، قوه قضاییه و به تعبیری حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ گزارشی از چگونگی قتل و حتی مزار او را در اختیار خانوادهاش قرار ندادند.
منظر ضرابی دربارهی این دیدار نوشت:
▪️«۲۵ تیر، برای ۲۵ سال چشم بهراهی…»
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
منظر ضرابی، از مادران دادخواه هواپیمای اوکراینی با اکرم نقابی، مادر دادخواه سعید زینالی دیدار کرد.
منظر ضرابی، دو فرزند، عروس و نوهی خود را در پی شلیک عامدانهی موشک سپاه پاسداران از دست داده است. همچنین اکرم نقابی، مادری دادخواه است که از ۱۸ تیر ۱۳۷۸، در پی وضعیت فرزند خود سعید است. سعید زینالی، در ردهی «ناپدیدشدگان قهری» است. طی بیش از دو دههی گذشته، ماموران وزارت اطلاعات، سازمان امور زندانها، قوه قضاییه و به تعبیری حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ گزارشی از چگونگی قتل و حتی مزار او را در اختیار خانوادهاش قرار ندادند.
منظر ضرابی دربارهی این دیدار نوشت:
▪️«۲۵ تیر، برای ۲۵ سال چشم بهراهی…»
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 انتقال سولماز حسنزاده، خواهر دادخواه «محمد حسنزاده» به زندان مرکزی ارومیه
سولماز حسنزاده که در زادروز محمدحسنزاده، (از جانباختگان قیام ژینا) همراه با پدر خود «احمد حسنزاده»، در بوکان بازداشت شده بود، به بند زنان زندان ارومیه منتقل شده است.
احمد حسنزاده، پدر سولماز نیز در زندان مرکزی بوکان در بازداشت به سر میبرد و نهادهای امنیتی جهت آزادی وی وثیقه ۴ میلیارد تومانی تعیین کردند.
این دو عضو خانوادههای دادخواه، نهم مردادماه، همزمان با سالروز تولد محمد حسنزاده، با اعمال خشونت ماموران اطلاعات، بازداشت شدند».
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
سولماز حسنزاده که در زادروز محمدحسنزاده، (از جانباختگان قیام ژینا) همراه با پدر خود «احمد حسنزاده»، در بوکان بازداشت شده بود، به بند زنان زندان ارومیه منتقل شده است.
احمد حسنزاده، پدر سولماز نیز در زندان مرکزی بوکان در بازداشت به سر میبرد و نهادهای امنیتی جهت آزادی وی وثیقه ۴ میلیارد تومانی تعیین کردند.
این دو عضو خانوادههای دادخواه، نهم مردادماه، همزمان با سالروز تولد محمد حسنزاده، با اعمال خشونت ماموران اطلاعات، بازداشت شدند».
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Photo
از طرف زندانیان سیاسی #سعید_ماسوری #لقمان_امین_پور، #سپهر_امام_جمعه، #میثم_دهبان_زاده
"خطاب به مادر و خانواده #رضا_رسایی
مادرِ عزیز و داغدار
ما فرزندانِ نادیدهی شما هم بارها توسط جلادان تهدید به اعدام شدهایم و شاید سعادت و شایستگی جاودانه شدن را همچون فرزند دلبند شما نداشتیم.
آتشی که بر جان و جگر شما انداختند، قطعا برای هیچکس قابل درک نیست، هر چند داغی است که بر دل تک تک ایرانیان نهادند تا در آستانه سالگرد قیام شهریور از همه جوانان زهر چشم بگیرند. ولی هیهات اگر اعدام و کشتار عزیزانمان، ما و شما را مرعوب جنایت کند؛
عزادار میکند ولی مرعوب و تسلیم هرگز.
مادر، ما به هیچوجه توان تسلی دادن شما را نداریم و تنها به خودمان و شما یادآوری میکنیم که:
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
و داستان مولانا را درباره مادری چون شما که حرامیان حکومتی فرزندش را در آتش به قتل میرسانند، بازگو میکنیم.
مولانا از زبان آن شهید خطاب به مادرش میگوید: انی لَم اَمُت (من نمردهام)؛ و اساسا زندگی و حیات در این مرگ است. نترسید و خود را در آتش افکنید که این نترسیدنِ ما از آتش مرگ، تنها راه نجات مردم و جوانان دیگر است.
زمانیکه به شیوه فرزند شما (رضا) ما هم نترسیم و به استقبال آتش رویم این حربهی اعدام هم بیاثر میماند.
اعدامها دیگر ترس تولید نمیکند بلکه "رضا" و خشنودی میآورد با "رساترین" پیام.
یادش گرامی و راهش پر رهرو که خون این سربداران ضامن آزادی ایران است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_بی_تفاوتی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
"خطاب به مادر و خانواده #رضا_رسایی
مادرِ عزیز و داغدار
ما فرزندانِ نادیدهی شما هم بارها توسط جلادان تهدید به اعدام شدهایم و شاید سعادت و شایستگی جاودانه شدن را همچون فرزند دلبند شما نداشتیم.
آتشی که بر جان و جگر شما انداختند، قطعا برای هیچکس قابل درک نیست، هر چند داغی است که بر دل تک تک ایرانیان نهادند تا در آستانه سالگرد قیام شهریور از همه جوانان زهر چشم بگیرند. ولی هیهات اگر اعدام و کشتار عزیزانمان، ما و شما را مرعوب جنایت کند؛
عزادار میکند ولی مرعوب و تسلیم هرگز.
مادر، ما به هیچوجه توان تسلی دادن شما را نداریم و تنها به خودمان و شما یادآوری میکنیم که:
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
و داستان مولانا را درباره مادری چون شما که حرامیان حکومتی فرزندش را در آتش به قتل میرسانند، بازگو میکنیم.
مولانا از زبان آن شهید خطاب به مادرش میگوید: انی لَم اَمُت (من نمردهام)؛ و اساسا زندگی و حیات در این مرگ است. نترسید و خود را در آتش افکنید که این نترسیدنِ ما از آتش مرگ، تنها راه نجات مردم و جوانان دیگر است.
زمانیکه به شیوه فرزند شما (رضا) ما هم نترسیم و به استقبال آتش رویم این حربهی اعدام هم بیاثر میماند.
اعدامها دیگر ترس تولید نمیکند بلکه "رضا" و خشنودی میآورد با "رساترین" پیام.
یادش گرامی و راهش پر رهرو که خون این سربداران ضامن آزادی ایران است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_بی_تفاوتی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1