🟣 بیانیهی انجمن حمایت از حقوق کودکان: خشونت و آزارجنسی عليه كودكان پديدهای ساختاری است
«ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایۀ گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلأهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ مسلط مردسالار در جامعه و روابط نامتوازن قدرت میان کودک و بزرگسال دارد. مرگ دردناک ساناز ۱۷ ماهه به دلیل تجاوز جنسی پدرش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت توجه فعالان حقوق کودک را به سویههای اجتماعی و سیاسی مسالۀ تجاوز و تعرض به کودکان- در محیط خانه و غیر از آن- نشان میدهد و زوایای کمتر دیده شدۀ «فرهنگ تجاوز» را که متوجه کودکان است، فاش میکند.
این روزها جنبش «من هم» (Me Too) در ایران، با تمرکز بر افشاگریها و روایتگریهای آزاردیدگان تجاوز و تعرضهای جنسی، از مجرای شبکههای اجتماعی، در مسیر ایجاد تغییری بزرگ و بنیادین در فرهنگ سلطهگر مردسالار قدم بر میدارد. از آغاز این جنبش روایتهای بسیاری از تجربۀ تلخ تجاوز و آزار کاربران در دوران کودکی منتشر شده است؛ تجاربی که با سرکوب سیستماتیک افشاگری و گزارشدهی در سطح جامعه، فرصت و امکان در میان گذاشتن واقعه حتی با نزدیکترین فرد به کودک را هم نیافت و حالا در بزرگسالی به آسیبی ریشهدار با پیامدهایی جبرانناپذیر بدل شده است. روایتگری یکی از راهبردهای موثری است که با رویتپذیر کردن مساله آزار جنسی و تجاوز و ابعاد گستردۀ آن، میتواند حساسیتی عمومی در جامعه ایجاد کند، مانع تداوم شماتت آزاردیدگان اعم از کودکان و بزرگسالان شود و با آن ساختارهای اجتماعی و باورها و کردارهای فرهنگی مقابله کند که آزار جنسی را توجیه میکنند یا به سادگی و با روانشناختی کردن صورت مساله آزار جنسی از کنار آن میگذرند و روابط نابرابر قدرت و نمودهای اجتماعی آن را نادیده میگیرند».
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3eVdXvM
@irsprcorg
@bidarzani
«ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایۀ گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلأهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ مسلط مردسالار در جامعه و روابط نامتوازن قدرت میان کودک و بزرگسال دارد. مرگ دردناک ساناز ۱۷ ماهه به دلیل تجاوز جنسی پدرش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت توجه فعالان حقوق کودک را به سویههای اجتماعی و سیاسی مسالۀ تجاوز و تعرض به کودکان- در محیط خانه و غیر از آن- نشان میدهد و زوایای کمتر دیده شدۀ «فرهنگ تجاوز» را که متوجه کودکان است، فاش میکند.
این روزها جنبش «من هم» (Me Too) در ایران، با تمرکز بر افشاگریها و روایتگریهای آزاردیدگان تجاوز و تعرضهای جنسی، از مجرای شبکههای اجتماعی، در مسیر ایجاد تغییری بزرگ و بنیادین در فرهنگ سلطهگر مردسالار قدم بر میدارد. از آغاز این جنبش روایتهای بسیاری از تجربۀ تلخ تجاوز و آزار کاربران در دوران کودکی منتشر شده است؛ تجاربی که با سرکوب سیستماتیک افشاگری و گزارشدهی در سطح جامعه، فرصت و امکان در میان گذاشتن واقعه حتی با نزدیکترین فرد به کودک را هم نیافت و حالا در بزرگسالی به آسیبی ریشهدار با پیامدهایی جبرانناپذیر بدل شده است. روایتگری یکی از راهبردهای موثری است که با رویتپذیر کردن مساله آزار جنسی و تجاوز و ابعاد گستردۀ آن، میتواند حساسیتی عمومی در جامعه ایجاد کند، مانع تداوم شماتت آزاردیدگان اعم از کودکان و بزرگسالان شود و با آن ساختارهای اجتماعی و باورها و کردارهای فرهنگی مقابله کند که آزار جنسی را توجیه میکنند یا به سادگی و با روانشناختی کردن صورت مساله آزار جنسی از کنار آن میگذرند و روابط نابرابر قدرت و نمودهای اجتماعی آن را نادیده میگیرند».
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3eVdXvM
@irsprcorg
@bidarzani
Telegraph
بیانیهی انجمن حمایت از حقوق کودکان: خشونت و آزارجنسی عليه كودكان پديدهای ساختاری است
ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایۀ گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلأهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ…
📌مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
بیدارزنی
مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان/ واحده خوشسیرت - بیدارزنی
با کارگران زن معمولا تبعیضآمیز رفتار میشد. زنها از یک چیزهایی همیشه محروم بودند.بخشی از این تبعیضها را که به آن اشاره کردم.
📌رضا خندان همسر #نسرین_ستوده در صفحه فیس بوک خود از وضعیت وحشتناک بهداشتی زندان قرچک میگوید:
📍با گرم شدن هوا بوی فاضلاب زندان قرچک تشدید شده است. بوی فاضلاب به قدری شدید است که فرد احساس میکند داخل فاضلاب زندگی میکند.
📍سرویسهای بهداشتی زندان داستان غم انگیز دیگری است که قابل وصف نیست. من عکسی از دستشویی مستقر در پارکینگ زندان گرفته ام که سربازان، راننده سرویس ها و مراجعان از جمله وکلا از آن استفاده میکنند. این دستشویی به قدری کثیف و مخروبه است که قابل تصور نیست. دوستی که تجربه انفرادی #زندان_قرچک را داشت میگفت دستشویی انفرادیهای قرچک خیلی بدتر از آن است.
📍ماه رمضان به بهانه این که چندنفر از زندانیان روزه می گیرند به بقیه زندانیان ناهار نمی دهند. در واقع به کسانی که ساعت ۲-۳شب برای گرفتن سهمیه سحری بیدار می شوند ناهار فردا داده می شود. زندانیان هیچ وسیلهای برای گرم کردن غذا ندارند.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
📍با گرم شدن هوا بوی فاضلاب زندان قرچک تشدید شده است. بوی فاضلاب به قدری شدید است که فرد احساس میکند داخل فاضلاب زندگی میکند.
📍سرویسهای بهداشتی زندان داستان غم انگیز دیگری است که قابل وصف نیست. من عکسی از دستشویی مستقر در پارکینگ زندان گرفته ام که سربازان، راننده سرویس ها و مراجعان از جمله وکلا از آن استفاده میکنند. این دستشویی به قدری کثیف و مخروبه است که قابل تصور نیست. دوستی که تجربه انفرادی #زندان_قرچک را داشت میگفت دستشویی انفرادیهای قرچک خیلی بدتر از آن است.
📍ماه رمضان به بهانه این که چندنفر از زندانیان روزه می گیرند به بقیه زندانیان ناهار نمی دهند. در واقع به کسانی که ساعت ۲-۳شب برای گرفتن سهمیه سحری بیدار می شوند ناهار فردا داده می شود. زندانیان هیچ وسیلهای برای گرم کردن غذا ندارند.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
📌فعالان کوئیر: همجنسگرای اهوازی به دست برادر و پسرعموهایش به شکل فجیعی به قتل رسید
آن طور که فعالان کوئیر ایرانی به «زمانه» خبر داده اند، علیرضا، همجنسگرای عرب اهوازی قرار بود دو روز بعدتر به دوستپسرش در ترکیه بپیوندد اما قربانی قتلی مبتنی بر نفرت شد.
علیرضا فاضلی منفرد، همجنسگرای عرب اهوازی پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت قربانی این قتل مبتنی بر نفرت شده است.
منابع آگاه در میان فعالان کوئیر به «زمانه» خبر دادند که برادر و پسرعموهای علیرضا سر او را میبرند، پیکر بیجانش را زیر درخت نخلی رها میکنند، و به مادر او زنگ میزنند و محل جسد را خبر میدهند.
به گفته این منابع، علیرضا قرار بوده دو روز دیگر به ترکیه برود، به دوستپسرش بپیوندد، و تقاضای پناهندگی کند.
علیرضا به مغازه خدمات موبایل رفته بوده که برادر و پسرعموهایش نیز به آن مغازه میروند، از او میخواهند به بهانه دیدن پدرش به سمت خودرو آنها برود، و سپس او را با خود میبرند و به قتل میرسانند.
https://www.radiozamaneh.com/667823/
آن طور که فعالان کوئیر ایرانی به «زمانه» خبر داده اند، علیرضا، همجنسگرای عرب اهوازی قرار بود دو روز بعدتر به دوستپسرش در ترکیه بپیوندد اما قربانی قتلی مبتنی بر نفرت شد.
علیرضا فاضلی منفرد، همجنسگرای عرب اهوازی پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت قربانی این قتل مبتنی بر نفرت شده است.
منابع آگاه در میان فعالان کوئیر به «زمانه» خبر دادند که برادر و پسرعموهای علیرضا سر او را میبرند، پیکر بیجانش را زیر درخت نخلی رها میکنند، و به مادر او زنگ میزنند و محل جسد را خبر میدهند.
به گفته این منابع، علیرضا قرار بوده دو روز دیگر به ترکیه برود، به دوستپسرش بپیوندد، و تقاضای پناهندگی کند.
علیرضا به مغازه خدمات موبایل رفته بوده که برادر و پسرعموهایش نیز به آن مغازه میروند، از او میخواهند به بهانه دیدن پدرش به سمت خودرو آنها برود، و سپس او را با خود میبرند و به قتل میرسانند.
https://www.radiozamaneh.com/667823/
Radiozamaneh
فعالان کوئیر: همجنسگرای اهوازی به دست برادر و اقوامش به قتل رسید
آن طور که فعالان کوئیر ایرانی به «زمانه» خبر داده اند، علیرضا، همجنسگرای عرب اهوازی قرار بود دو روز بعدتر به دوستپسرش در ترکیه بپیوندد اما قربانی قتلی مبتنی بر نفرت شد.
شکیلا منفرد از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد
خبرگزاری هرانا – شکیلا منفرد، زندانی سیاسی که دوران محکومیت ۴ سال و دو ماهه خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکرد، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، شکیلا منفرد، زندانی سیاسی از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
این زندانی سیاسی هم اکنون در بند قرنطینه زندان قرچک ورامین به سر می برد.
@bidarzani
خبرگزاری هرانا – شکیلا منفرد، زندانی سیاسی که دوران محکومیت ۴ سال و دو ماهه خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکرد، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، شکیلا منفرد، زندانی سیاسی از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
این زندانی سیاسی هم اکنون در بند قرنطینه زندان قرچک ورامین به سر می برد.
@bidarzani
مصاحبه با عطیه مهربان فعال زنان افغانستانی:
📌زنان افغانستان در مقابل طالبان عقب نشینی نمیکنند
✍منیژه موذن
با آغاز خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و نامعلوم بودن نتیجه مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و نیروهای طالبان، وضعیت زنان افغانستان بیش از همیشه در خطر قرار گرفته است.
افزایش خشونتها و ناتوانی دولت در مهار طالبان، احتمال تشکیل امارت اسلامی را شدت بخشیده و در چنین وضعیتی زنان بیش از همه گروهها در خطر هستند.
بر اساس آخرین گزارش امنیتی ایالاتمتحده، پیشرفت در زمینه حقوق زنان در افغانستان ممکن است با عقبنشینی نیروهای آمریکایی و بینالمللی در معرض خطر باشد، حتی اگر طالبان کاملاً قدرت را در دست نگیرند.
عطیه مهربان فعال زنان ساکن افغانستان در گفتگویی در این ارتباط میگوید: «با وجود اینکه بسیاری از دختران کشته شدند، بسیاری از دختران حاضر در رسانهها به عنوان هدف مورد حمله قرار گرفتند اما باز هم جرات میکنند، جسارت میکنند و کار میکنند. بسیاری از آنها میگویند در هر شرایطی باشد، ما مجبور هستیم کار کنیم و عقبنشینی راهحل نیست. هدف آنها این است که ما عقبنشینی کنیم و اگر ما این کار را انجام دهیم آنها به هدفشان رسیدهاند.»
متن کامل مصاحبه با عطیه مهربان را در ادامه میخوانید.
#زنان_افغانستانی
https://bidarzani.com/36581
📌زنان افغانستان در مقابل طالبان عقب نشینی نمیکنند
✍منیژه موذن
با آغاز خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و نامعلوم بودن نتیجه مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و نیروهای طالبان، وضعیت زنان افغانستان بیش از همیشه در خطر قرار گرفته است.
افزایش خشونتها و ناتوانی دولت در مهار طالبان، احتمال تشکیل امارت اسلامی را شدت بخشیده و در چنین وضعیتی زنان بیش از همه گروهها در خطر هستند.
بر اساس آخرین گزارش امنیتی ایالاتمتحده، پیشرفت در زمینه حقوق زنان در افغانستان ممکن است با عقبنشینی نیروهای آمریکایی و بینالمللی در معرض خطر باشد، حتی اگر طالبان کاملاً قدرت را در دست نگیرند.
عطیه مهربان فعال زنان ساکن افغانستان در گفتگویی در این ارتباط میگوید: «با وجود اینکه بسیاری از دختران کشته شدند، بسیاری از دختران حاضر در رسانهها به عنوان هدف مورد حمله قرار گرفتند اما باز هم جرات میکنند، جسارت میکنند و کار میکنند. بسیاری از آنها میگویند در هر شرایطی باشد، ما مجبور هستیم کار کنیم و عقبنشینی راهحل نیست. هدف آنها این است که ما عقبنشینی کنیم و اگر ما این کار را انجام دهیم آنها به هدفشان رسیدهاند.»
متن کامل مصاحبه با عطیه مهربان را در ادامه میخوانید.
#زنان_افغانستانی
https://bidarzani.com/36581
بیدارزنی
زنان افغانستان در مقابل طالبان عقب نشینی نمیکنند / گفتگوی منیژه موذن با عطیه مهربان - بیدارزنی
در این مصاحبه عطیه مهربان به وضعیت زنان افغانستان بعد حمله آمریکا به افغانستان و قدرتگیری دوباره طالبان میپردازد.
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : یکی از شش زن شالیکاری که دیروز بر اثر اصابت صاعقه هنگام کار در شالیزار مصدوم شده بودند، جان باخت
بنا بر گزارش معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی گیلان: «یک زن کشاورز ۵۷ ساله که دیروز در روستای گالش محله، حوالی جیرده رشت، هنگام کار بر روی زمین بر اثر برخورد صاعقه، به شدت مجروح شده بود، در راه انتقال به بیمارستان جان باخت».
دکتر دهنادی مقدم با بیان اینکه ۵ زن شالیکار دیگر هم مصدوم شده و به کمک ماموران اورژانس به بیمارستان منتقل شدند، افزود: «این افراد پس از درمان سرپایی، از بیمارستان مرخص شدند».
▪️پیشتر در صبح روز ۲۸ اردیبهشتماه ۹۸ نیز ۱ کشاورز ۶۰ سالهی قهدریجانی، حین سمپاشی در زمین کشاورزی بر اثر اصابت رعد و برق جان خود را از دست داد. در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۹۸ هم ۲ زن و مرد بیجارکار حین کار در لشتنشا بر اثر صاعقه کشته و ۳ کشاورز دیگر به بیمارستان منتقل شدند.
▪️فقدان امنیت جانی کشاورزان و بیجارکاران، کار پیوستهی کشاورزی و مرگهای در پی کار، در کنار «قراردادهای لسانی» و نه قراردادهای کاری مکتوب، جمعیت کشاورزان، خاصه کشاورزانِ بیزمین را در معرض استثماری هر روزه قرار میدهد. طوری که مرگ و مصدومیتهایی از این دست، با عدم وجود بیمه و قراردادهای کاری، بهعنوان مرگ در پی عوامل طبیعی قلمداد میشود و سلب مسئولیت ساختاری دولت، وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی را در قبال جان کشاورزان رقم میزند.
در ایران، ۷۰ درصد فعالیت کشاورزی بهدست زنان انجام میشود، اما سهم زنان در اشتغال بخش کشاورزی تنها ۱۱ درصد است. این بهمعنای آن است که چنین فعالیتهایی در نهادهای دولتی محاسبه نمیشود و نقش اشتغال آنان «نامرئی» است.
@bidarzani
بنا بر گزارش معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی گیلان: «یک زن کشاورز ۵۷ ساله که دیروز در روستای گالش محله، حوالی جیرده رشت، هنگام کار بر روی زمین بر اثر برخورد صاعقه، به شدت مجروح شده بود، در راه انتقال به بیمارستان جان باخت».
دکتر دهنادی مقدم با بیان اینکه ۵ زن شالیکار دیگر هم مصدوم شده و به کمک ماموران اورژانس به بیمارستان منتقل شدند، افزود: «این افراد پس از درمان سرپایی، از بیمارستان مرخص شدند».
▪️پیشتر در صبح روز ۲۸ اردیبهشتماه ۹۸ نیز ۱ کشاورز ۶۰ سالهی قهدریجانی، حین سمپاشی در زمین کشاورزی بر اثر اصابت رعد و برق جان خود را از دست داد. در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۹۸ هم ۲ زن و مرد بیجارکار حین کار در لشتنشا بر اثر صاعقه کشته و ۳ کشاورز دیگر به بیمارستان منتقل شدند.
▪️فقدان امنیت جانی کشاورزان و بیجارکاران، کار پیوستهی کشاورزی و مرگهای در پی کار، در کنار «قراردادهای لسانی» و نه قراردادهای کاری مکتوب، جمعیت کشاورزان، خاصه کشاورزانِ بیزمین را در معرض استثماری هر روزه قرار میدهد. طوری که مرگ و مصدومیتهایی از این دست، با عدم وجود بیمه و قراردادهای کاری، بهعنوان مرگ در پی عوامل طبیعی قلمداد میشود و سلب مسئولیت ساختاری دولت، وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی را در قبال جان کشاورزان رقم میزند.
در ایران، ۷۰ درصد فعالیت کشاورزی بهدست زنان انجام میشود، اما سهم زنان در اشتغال بخش کشاورزی تنها ۱۱ درصد است. این بهمعنای آن است که چنین فعالیتهایی در نهادهای دولتی محاسبه نمیشود و نقش اشتغال آنان «نامرئی» است.
@bidarzani
«ائتلاف مطبوعات آزاد»
One Free Press Coalition
در ماه مه، اسامی ده روزنامهنگار در معرض خطر بهدلیل فعالیتهای حقوق بشری را اعلام کرد
✍🏽زهره رجبی
🔻این گزارش روزنامهنگارانی را انتخاب کرده که در مورد حقوق بشر مینویسند. طبق آمار اعلام شده ائتلاف مطبوعات آزاد، از میان روزنامه نگاران زندانی در سال ۲۰۲۰ ، ۵۵٪ آنها، موضوعات حقوق بشری را پوشش میدادند و از سال ۱۹۹۲ تا کنون، ۳۰۶ روزنامهنگار فعال حقوق بشر، کشته شدهاند.
🔻در لیست ماه می ۲۰۲۱ ائتلاف مطلوعات آزاد، اسامی زنان و مردان در کنار هم و از کشورهای مختلف معرفی و برجسته شده است.
🔻#کسری_نوری، ایران:
درویش زندانی که در گزارش ائتلاف معرفی شده، یکی از روزنامهنگاران تحت خطر است که به دلیل پوشش مسائل حقوق بشری و اخبار مربوط به دراویش(از اقلیتهای مذهبی)، سالهای زیادی را در زندان سپری کرده است. نوری دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر و از مدیران پایگاه خبری مجذوبان نور است که به ۱۲ سال حبس محکوم
شده است.
🔻#اگنیسکا_پیکولیکا Agnieszka Pikulicka، ازبکستان:
خبرنگار آزاد است و از طرف وزارت کشور ازبکستان علناً تهدید به طرح پرونده قضایی احتمالی علیه خود شده، دلیل این فشارها، گزارش اگنیسکا درباره حمله به یک فعال LGBTQ (اقلیت جنسی) است.
🔻#ساندیا_راویشانکار Sandhya Ravishankar از هند:
روزنامهنگار مستقل که در حوزه تهیه گزارش از انتخابات، سیاست و فساد در هند فعالیت میکند، از جمله در مورد انتسار اخبار در حوزه مافیای شن و ماسه ساحلی تامیل نادو، سالها با تهدید و آزار و اذیت، از جمله تهدید به مرگ و تجاوز جنسی، انتشار اطلاعات حوزه خصوصیاش و در سال ۲۰۱۸ حتی با خرابکاری موتورش بهمنظور راهی برای متوقف کردن فعالیتهایش روبرو شده است.
🔻این لیست دهنفره اسامی
روزنامهنگاران شجاع دیگری را در برمیگیرد که برای اطلاعرسانی دقیق و شفاف و بیان حقایق سالها تحت فشار سیستماتیک دولتها قرار گرفتهاند.
@bidarzani
@Shahr_Zanan
منبع:
https://www.euractiv.com/section/digital/news/one-free-press-coalition-the-10-most-urgent-list-of-may-2021/
One Free Press Coalition
در ماه مه، اسامی ده روزنامهنگار در معرض خطر بهدلیل فعالیتهای حقوق بشری را اعلام کرد
✍🏽زهره رجبی
🔻این گزارش روزنامهنگارانی را انتخاب کرده که در مورد حقوق بشر مینویسند. طبق آمار اعلام شده ائتلاف مطبوعات آزاد، از میان روزنامه نگاران زندانی در سال ۲۰۲۰ ، ۵۵٪ آنها، موضوعات حقوق بشری را پوشش میدادند و از سال ۱۹۹۲ تا کنون، ۳۰۶ روزنامهنگار فعال حقوق بشر، کشته شدهاند.
🔻در لیست ماه می ۲۰۲۱ ائتلاف مطلوعات آزاد، اسامی زنان و مردان در کنار هم و از کشورهای مختلف معرفی و برجسته شده است.
🔻#کسری_نوری، ایران:
درویش زندانی که در گزارش ائتلاف معرفی شده، یکی از روزنامهنگاران تحت خطر است که به دلیل پوشش مسائل حقوق بشری و اخبار مربوط به دراویش(از اقلیتهای مذهبی)، سالهای زیادی را در زندان سپری کرده است. نوری دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر و از مدیران پایگاه خبری مجذوبان نور است که به ۱۲ سال حبس محکوم
شده است.
🔻#اگنیسکا_پیکولیکا Agnieszka Pikulicka، ازبکستان:
خبرنگار آزاد است و از طرف وزارت کشور ازبکستان علناً تهدید به طرح پرونده قضایی احتمالی علیه خود شده، دلیل این فشارها، گزارش اگنیسکا درباره حمله به یک فعال LGBTQ (اقلیت جنسی) است.
🔻#ساندیا_راویشانکار Sandhya Ravishankar از هند:
روزنامهنگار مستقل که در حوزه تهیه گزارش از انتخابات، سیاست و فساد در هند فعالیت میکند، از جمله در مورد انتسار اخبار در حوزه مافیای شن و ماسه ساحلی تامیل نادو، سالها با تهدید و آزار و اذیت، از جمله تهدید به مرگ و تجاوز جنسی، انتشار اطلاعات حوزه خصوصیاش و در سال ۲۰۱۸ حتی با خرابکاری موتورش بهمنظور راهی برای متوقف کردن فعالیتهایش روبرو شده است.
🔻این لیست دهنفره اسامی
روزنامهنگاران شجاع دیگری را در برمیگیرد که برای اطلاعرسانی دقیق و شفاف و بیان حقایق سالها تحت فشار سیستماتیک دولتها قرار گرفتهاند.
@bidarzani
@Shahr_Zanan
منبع:
https://www.euractiv.com/section/digital/news/one-free-press-coalition-the-10-most-urgent-list-of-may-2021/
www.euractiv.com
One Free Press Coalition: '10 most urgent' list of May 2021
احتمال افزایش کودکهمسری در دوران پساکرونا | خروج ۱.۶ برابری زنان از بازار کار نسبت به مردان
کرونا نرخ رسمی بیکاری زنان را در یک سال، ۱.۶ درصد افزایش داده است. زنان در پاییز کرونایی ۳.۴ بیشتر نسبت به پاییز پیش از کرونا از صحنه فعالیت کنار رفته یا کنار گذاشته شدهاند. در حالی که در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ نرخ مشارکت زنان از ۱۲.۴درصد به ۱۵.۵درصد افزایش یافته که این یعنی برای افزایش ۳.۱ درصد نرخ مشارکت زنان، ۶ سال زمان نیاز بوده و همه این تلاشهای طولانیمدت و کند، انگار با یک کاهش ۳.۴ درصدی از بین رفته است.
اگرچه براساس آمارهای مرکز آمار، نرخ بیکاری در میان زنان ایرانی حدود ۱۷درصد است اما واقعیت اشتغال زنان را نشان نمیدهد. مشارکت اقتصادی زنان در ایران ۱۵.۳درصد است؛ یعنی این که ۸۵ درصد از جمعیت حدود ۴۰ میلیونی زنان در ایران یا کار نمیکنند (جزو جمعیت فعال نیستند)، یا کارکردنشان در آمارهای رسمی ثبت نمیشود و یا بیکار هستند.
بیشترین تأثیر کرونا بر بخشهای خدماتی بوده که در کوتاهترین زمان تحتتأثیر شوک کرونا و تداوم آن قرار گرفتند. رستورانها، هتلها، تالارهای پذیرایی، اغذیهفروشیها، آرایشگاهها، مهدکودکها، باشگاههای ورزشی و مراکز اقامتی و گردشگری که در بخش خدمات فعال بودند بهتدریج تحتتأثیر کرونا راکد یا تعطیل شدند. بررسیها نشان میدهد که زنان بیش از مردان در بخشهای خدمات مشغول فعالیت هستند و همین مسئله نیز باعث شده تا در دوران کرونا بیشتر لطمه ببینند.
در پاییز سالی که گذشت سهم نرخ بیکاری مردان تحصیلکرده تنها ۲۸.۱درصد بوده و این در حالی است که نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل آموزش عالی ۷۰.۳درصد برآورد شده است؛ به این معنا که زنان تحصیلکرده ۴۲درصد بیشتر از مردان در سال گذشته طعم بیکاری را چشیدهاند و فرصتهای شغلی بهطور نابرابری میان جنس زن و مرد تقسیم میشود و کرونا این نابرابری را تشدید کرده است.
در روزگار کرونا، بهنظر میرسد زنان در گزینههای اول تعدیل کارفرماها قرار دارند. به گفته معاون وزیر کار، عیسی منصوری حدود ۷۰درصد از شاغلینی که بهدلیل کرونا شغل خود را از دست دادهاند، زنان هستند.
تا پیش از شیوع کووید-۱۹، مادران شاغل، فرزندان خود را به مهدکودکها میسپردند و بعد از آن زمانی را برای خود داشتند که یا در آن مطالعه کنند یا به کاری بپردازند و یا سر کار بروند. حالا تقریبا کمتر مادری میتواند فرزندش را به مهد بسپارد. کرونا مهدها را تعطیل کرده و مراکز نگهداری از کودکان را به خاموشی کشانده است. در سبک تازه زندگی، زنان دورکار حالا دیگر باید در زمانی که در خانه و اصطلاحا دورکارند، هم به کارفرماهای خود پاسخگو باشند و هم از فرزند خود مراقبت کنند. از سوی دیگر خانهنشینی اجباری آنها نقشهای سنتی مثل غذاپختن، مرتبکردن خانه و... را دوباره به شکل انحصاری به آنها نسبت داده است.
یکی دیگر از پدیدههای ویروس کرونا، افزایش پدیده کودکهمسری است؛ چرا که بسیاری از خانوادهها به دلیل بیکارشدن و از دست دادن معیشت خود، فقر را تجربه خواهند کرد در این میان، خانوادهها با هدف کاهش تعداد اعضا، تصمیم به ازدواج کودکان خود میگیرند.
یکی دیگر از آسیبهای آینده میتواند از بین رفتن بخشی از تلاش جمعی زنان برای دریافت فرصت برابر حضور در جامعه در قالب امکانات، شغل و... باشد چرا که در سبک زندگی جدید بهنظر میرسد دوباره زنان قرار است با اجبار شرایط، در نقش سنتی خود فروبروند.
منبع: همشهری
#کرونا #اشتغال #بیکاری #ازدواج_کودکان
@bidarzani
کرونا نرخ رسمی بیکاری زنان را در یک سال، ۱.۶ درصد افزایش داده است. زنان در پاییز کرونایی ۳.۴ بیشتر نسبت به پاییز پیش از کرونا از صحنه فعالیت کنار رفته یا کنار گذاشته شدهاند. در حالی که در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ نرخ مشارکت زنان از ۱۲.۴درصد به ۱۵.۵درصد افزایش یافته که این یعنی برای افزایش ۳.۱ درصد نرخ مشارکت زنان، ۶ سال زمان نیاز بوده و همه این تلاشهای طولانیمدت و کند، انگار با یک کاهش ۳.۴ درصدی از بین رفته است.
اگرچه براساس آمارهای مرکز آمار، نرخ بیکاری در میان زنان ایرانی حدود ۱۷درصد است اما واقعیت اشتغال زنان را نشان نمیدهد. مشارکت اقتصادی زنان در ایران ۱۵.۳درصد است؛ یعنی این که ۸۵ درصد از جمعیت حدود ۴۰ میلیونی زنان در ایران یا کار نمیکنند (جزو جمعیت فعال نیستند)، یا کارکردنشان در آمارهای رسمی ثبت نمیشود و یا بیکار هستند.
بیشترین تأثیر کرونا بر بخشهای خدماتی بوده که در کوتاهترین زمان تحتتأثیر شوک کرونا و تداوم آن قرار گرفتند. رستورانها، هتلها، تالارهای پذیرایی، اغذیهفروشیها، آرایشگاهها، مهدکودکها، باشگاههای ورزشی و مراکز اقامتی و گردشگری که در بخش خدمات فعال بودند بهتدریج تحتتأثیر کرونا راکد یا تعطیل شدند. بررسیها نشان میدهد که زنان بیش از مردان در بخشهای خدمات مشغول فعالیت هستند و همین مسئله نیز باعث شده تا در دوران کرونا بیشتر لطمه ببینند.
در پاییز سالی که گذشت سهم نرخ بیکاری مردان تحصیلکرده تنها ۲۸.۱درصد بوده و این در حالی است که نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل آموزش عالی ۷۰.۳درصد برآورد شده است؛ به این معنا که زنان تحصیلکرده ۴۲درصد بیشتر از مردان در سال گذشته طعم بیکاری را چشیدهاند و فرصتهای شغلی بهطور نابرابری میان جنس زن و مرد تقسیم میشود و کرونا این نابرابری را تشدید کرده است.
در روزگار کرونا، بهنظر میرسد زنان در گزینههای اول تعدیل کارفرماها قرار دارند. به گفته معاون وزیر کار، عیسی منصوری حدود ۷۰درصد از شاغلینی که بهدلیل کرونا شغل خود را از دست دادهاند، زنان هستند.
تا پیش از شیوع کووید-۱۹، مادران شاغل، فرزندان خود را به مهدکودکها میسپردند و بعد از آن زمانی را برای خود داشتند که یا در آن مطالعه کنند یا به کاری بپردازند و یا سر کار بروند. حالا تقریبا کمتر مادری میتواند فرزندش را به مهد بسپارد. کرونا مهدها را تعطیل کرده و مراکز نگهداری از کودکان را به خاموشی کشانده است. در سبک تازه زندگی، زنان دورکار حالا دیگر باید در زمانی که در خانه و اصطلاحا دورکارند، هم به کارفرماهای خود پاسخگو باشند و هم از فرزند خود مراقبت کنند. از سوی دیگر خانهنشینی اجباری آنها نقشهای سنتی مثل غذاپختن، مرتبکردن خانه و... را دوباره به شکل انحصاری به آنها نسبت داده است.
یکی دیگر از پدیدههای ویروس کرونا، افزایش پدیده کودکهمسری است؛ چرا که بسیاری از خانوادهها به دلیل بیکارشدن و از دست دادن معیشت خود، فقر را تجربه خواهند کرد در این میان، خانوادهها با هدف کاهش تعداد اعضا، تصمیم به ازدواج کودکان خود میگیرند.
یکی دیگر از آسیبهای آینده میتواند از بین رفتن بخشی از تلاش جمعی زنان برای دریافت فرصت برابر حضور در جامعه در قالب امکانات، شغل و... باشد چرا که در سبک زندگی جدید بهنظر میرسد دوباره زنان قرار است با اجبار شرایط، در نقش سنتی خود فروبروند.
منبع: همشهری
#کرونا #اشتغال #بیکاری #ازدواج_کودکان
@bidarzani
همشهری آنلاین
احتمال افزایش کودکهمسری در دوران پساکرونا | خروج ۱.۶ برابری زنان از بازار کار نسبت به مردان | خانوادهها به دلیل بیکار شدن فقیرتر…
با شیوع کرونا و از بین رفتن مشاغل، زنان در سال گذشته، ۱.۶ برابر مردان از بازار کار خارج شدهاند. حدود ۷۰درصد از شاغلانی که بهدلیل کرونا شغل خود را از دست دادهاند، بانوان هستند.
🟣 حکم #خلع_ید بخش خصوصی از شرکت کشت و صنعت نیشکر #هفت_تپه اعلام شد.
این پیروزی شیرین را به کارگران شریف و مقاوم هفتتپه تبریک میگم. هفتتپه با خواست، اراده، اتحاد، مبارزه و مقاومت کارگران هفتتپه آزاد شد. توجه دارید؟!
«هفتتپه را کارگران آزاد کردند».
از صفحهی اینستاگرام اسماعیل بخشی
@bidarzani
این پیروزی شیرین را به کارگران شریف و مقاوم هفتتپه تبریک میگم. هفتتپه با خواست، اراده، اتحاد، مبارزه و مقاومت کارگران هفتتپه آزاد شد. توجه دارید؟!
«هفتتپه را کارگران آزاد کردند».
از صفحهی اینستاگرام اسماعیل بخشی
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 از تجارت آزاد و نئولیبرالیسم به خط مشی عمومیِ تجارت عادلانه
«امروز روز جهانی تجارت عادلانه است. شعار امسال این است: جهان را عادلانهتر بازسازی کنید.
کرونا بیشتر از همیشه نشانمان داد که ما به تجارت عادلانه نیازمندیم تا:
🔸 از محیط زیست و منابع آن درست استفاده کنیم. نابودی زیستگاهها، تغییرات اقلیمی و... از دلایل اصلی انتقال ویروسها به انسانها هستند.
🔸از نابرابری بین مردم بکاهیم. در جهانی که آمار مرگ بر اثر گرسنگی در یک سال گذشته چندین برابر مرگ بر اثر کرونا بوده، جهانی که نیمی از مردم آن توانایی استفاده از خدمات درمانی مناسب را ندارند، هر ویروسی میتواند بحرانهای سهمگینی خلق کند.
شما میخواهید جهان چطور بازسازی شود؟»
@dastadast
@bidarzani
«امروز روز جهانی تجارت عادلانه است. شعار امسال این است: جهان را عادلانهتر بازسازی کنید.
کرونا بیشتر از همیشه نشانمان داد که ما به تجارت عادلانه نیازمندیم تا:
🔸 از محیط زیست و منابع آن درست استفاده کنیم. نابودی زیستگاهها، تغییرات اقلیمی و... از دلایل اصلی انتقال ویروسها به انسانها هستند.
🔸از نابرابری بین مردم بکاهیم. در جهانی که آمار مرگ بر اثر گرسنگی در یک سال گذشته چندین برابر مرگ بر اثر کرونا بوده، جهانی که نیمی از مردم آن توانایی استفاده از خدمات درمانی مناسب را ندارند، هر ویروسی میتواند بحرانهای سهمگینی خلق کند.
شما میخواهید جهان چطور بازسازی شود؟»
@dastadast
@bidarzani
انفجار در نزدیکی یک مدرسه دخترانه در کابل؛ ۴٠ نفر کشته و ۵۰ تن زخمی شدند
به گفته وزارت داخله افغانستان در پی انفجار بمب در نزدیکی مدرسهای دخترانه در غرب کابل دستکم ۳۰ نفر کشته شدند. رسانه های افغانستان گزارش داده اند که این انفجار در نزدیکی یک مدرسه دخترانه به نام «مکتب سیدالشهداء» در محله شیعه نشین دشت برچی روی داده است. شبکه طلوع به نقل از شاهدان عینی…
https://www.akhbar-rooz.com/انفجار-در-نزدیکی-یک-مدرسه-دخترانه-در-کا/
به گفته وزارت داخله افغانستان در پی انفجار بمب در نزدیکی مدرسهای دخترانه در غرب کابل دستکم ۳۰ نفر کشته شدند. رسانه های افغانستان گزارش داده اند که این انفجار در نزدیکی یک مدرسه دخترانه به نام «مکتب سیدالشهداء» در محله شیعه نشین دشت برچی روی داده است. شبکه طلوع به نقل از شاهدان عینی…
https://www.akhbar-rooz.com/انفجار-در-نزدیکی-یک-مدرسه-دخترانه-در-کا/
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
انفجار در نزدیکی یک مدرسه دخترانه در کابل؛ ۳۰ نفر کشته و ۵۰ تن زخمی شدند - اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ انفجار در نزدیکی یک مدرسه دخترانه در کابل؛ ۳۰ نفر کشته و ۵۰ تن زخمی شدند خبرهای مهم -
🟣 نامههای شیرین علمهولی، بازخوانی تاریخی از مقاومت
در ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۹، شیرین علمهولی همراه با علی حیدریان، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و مهدی اسلامیان به اتهام عضویت و همکاری با پژاک اعدام شدند. دیوان عالی کشور، هیچ رأیی مبنی بر تأیید حکم اعدام آنان به خانواده یا وکلایشان ابلاغ نکرد و حتی بر خلاف آییننامه اجرایی زندانها، آنان را بدون اطلاع خانواده و وکلایشان اعدام کردند.
▪️شیرین علمهولی، در مدتزمان حبس خود با نگارش نامههایی، پرده از انواع شکنجههای جسمی و روانی در بازداشتگاههای امنیتی، سلول زندانها، بیمارستان و بهداریها برداشت: «در يکی از دفعاتی که دکتر برای درمان زخمهايم و رسيدگی به وضعيتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتکها در عالم خواب و بيداری بودم. دکتر از بازجو خواست که مرا به بيمارستان منتقل کنند. بازجو پرسيد: «چرا بايد به بيمارستان معالجه شود، مگر در اينجا معالجه نمیشود؟» دکتر گفت: «براي معالجه نمیگويم، من در بيمارستان برایتان کاری میکنم که دختره مثل بلبل شروع به حرف زدن بکند».
▪️شیرین علمهولی تنها شش روز قبل از اعدام خود در آخرین نامه از زندان اوین مینویسد:
«جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی میکرديد حتی نمیتوانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان، زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کردید و محاکمهام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بود که من درست نمیفهميدم در اطرافم چه میگذرد و من نمیتوانستم از خود دفاع کنم.
میدانم که شما نه فقط اين کار را با من و خانوادهام نکرديد، بلکه اين شکنجهها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند #زينب_جلاليان و «روناک صفارزاده» و...بهکار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشکباران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند».
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3xV3M2X
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
در ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۹، شیرین علمهولی همراه با علی حیدریان، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و مهدی اسلامیان به اتهام عضویت و همکاری با پژاک اعدام شدند. دیوان عالی کشور، هیچ رأیی مبنی بر تأیید حکم اعدام آنان به خانواده یا وکلایشان ابلاغ نکرد و حتی بر خلاف آییننامه اجرایی زندانها، آنان را بدون اطلاع خانواده و وکلایشان اعدام کردند.
▪️شیرین علمهولی، در مدتزمان حبس خود با نگارش نامههایی، پرده از انواع شکنجههای جسمی و روانی در بازداشتگاههای امنیتی، سلول زندانها، بیمارستان و بهداریها برداشت: «در يکی از دفعاتی که دکتر برای درمان زخمهايم و رسيدگی به وضعيتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتکها در عالم خواب و بيداری بودم. دکتر از بازجو خواست که مرا به بيمارستان منتقل کنند. بازجو پرسيد: «چرا بايد به بيمارستان معالجه شود، مگر در اينجا معالجه نمیشود؟» دکتر گفت: «براي معالجه نمیگويم، من در بيمارستان برایتان کاری میکنم که دختره مثل بلبل شروع به حرف زدن بکند».
▪️شیرین علمهولی تنها شش روز قبل از اعدام خود در آخرین نامه از زندان اوین مینویسد:
«جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی میکرديد حتی نمیتوانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان، زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کردید و محاکمهام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بود که من درست نمیفهميدم در اطرافم چه میگذرد و من نمیتوانستم از خود دفاع کنم.
میدانم که شما نه فقط اين کار را با من و خانوادهام نکرديد، بلکه اين شکنجهها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند #زينب_جلاليان و «روناک صفارزاده» و...بهکار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشکباران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند».
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3xV3M2X
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
Telegraph
بیدارزنی : نامههای شیرین علمهولی، بازخوانی تاریخی از مقاومت
۲۲ روز مرا شکنجه کردند من در اردیبهشت ۱۳۸۷ در تهران توسط تعدادی از ماموران نظامی و لباس شخصی دستگير شدم و مستقيما به مقر سپاه منتقل شدم. به محض ورود و پيش از هر گونه سوال و جوابی، شروع به کتک زدن من کردند. من در مجموع ٢٥ روز در سپاه ماندم. ٢٢ روز آن را در…
بيدارزنى
Photo
🟣 ۱۹ اردیبهشتماه، روز آموزگارِ رهایی، روز فرزاد کمانگر
یکی از معدود تصاویر باقی مانده از فرزاد کمانگر و علی حیدریان، در زندان اوین و حین تهیهی «هفتهنامهی آوای اوین» است. فرزاد کمانگر که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۸۹ در کنار شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان اعدام شد، تا به امروز در گوری گمنام دفن است و خانوادهی وی حتی از حضور بر سر مزار او نیز محرومند.
از فرزاد کمانگر، صدا و نامههای بسیاری برجای مانده است. نامهای برای دانشآموزان دختر و پس خود، برای مقاومت و جهت ایستادگی علیه ظلم زمانه:
▪️«کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظمِ اخموی مدرسه، الفبای کُردیمان را دوره میکردیم و برای هم با «زبان مادری» شعر میسرودیم و آواز میخواندیم و بعد دست در دست هم میرقصیدیم و میرقصیدیم و میرقصیدیم.
اما افسوس نمیدانید که در سرزمین ما، رویاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی به خود میگیرد، کاش میشد باز پایِ ثابت حلقهی عمو زنجیرباف دختران کلاس اول میشدم، همان دخترانی که میدانم سالها بعد در گوشهی دفتر خاطراتتان دزدکی مینویسید کاش دختر به دنیا نمیآمدید.
راستی چه کسی میداند اگر شما فرشتگان زادهی رنج و فقر نبودید، کاغذ به دستْ برای کمپینِ زنان امضاء جمع نمیکردید و یا اگر در این گوشه از خاک فراموش شده خدا، بهدنیا نمیآمدید، مجبور نبودید در سن سیزده سالگی با چشمانی پر از اشک و حسرت، زیر تور سفید زن شدن، برای آخرینبار با مدرسه وداع کنید و قصه تلخ جنس دوم بودن را با تمام وجود تجربه کنید».
رفیق، همبازی و معلم دوران کودکیتان
فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج
«۱۳۸۶/۱۲/۱۹
@bidarzani
یکی از معدود تصاویر باقی مانده از فرزاد کمانگر و علی حیدریان، در زندان اوین و حین تهیهی «هفتهنامهی آوای اوین» است. فرزاد کمانگر که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۸۹ در کنار شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان اعدام شد، تا به امروز در گوری گمنام دفن است و خانوادهی وی حتی از حضور بر سر مزار او نیز محرومند.
از فرزاد کمانگر، صدا و نامههای بسیاری برجای مانده است. نامهای برای دانشآموزان دختر و پس خود، برای مقاومت و جهت ایستادگی علیه ظلم زمانه:
▪️«کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظمِ اخموی مدرسه، الفبای کُردیمان را دوره میکردیم و برای هم با «زبان مادری» شعر میسرودیم و آواز میخواندیم و بعد دست در دست هم میرقصیدیم و میرقصیدیم و میرقصیدیم.
اما افسوس نمیدانید که در سرزمین ما، رویاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی به خود میگیرد، کاش میشد باز پایِ ثابت حلقهی عمو زنجیرباف دختران کلاس اول میشدم، همان دخترانی که میدانم سالها بعد در گوشهی دفتر خاطراتتان دزدکی مینویسید کاش دختر به دنیا نمیآمدید.
راستی چه کسی میداند اگر شما فرشتگان زادهی رنج و فقر نبودید، کاغذ به دستْ برای کمپینِ زنان امضاء جمع نمیکردید و یا اگر در این گوشه از خاک فراموش شده خدا، بهدنیا نمیآمدید، مجبور نبودید در سن سیزده سالگی با چشمانی پر از اشک و حسرت، زیر تور سفید زن شدن، برای آخرینبار با مدرسه وداع کنید و قصه تلخ جنس دوم بودن را با تمام وجود تجربه کنید».
رفیق، همبازی و معلم دوران کودکیتان
فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج
«۱۳۸۶/۱۲/۱۹
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : در ۱۸ اردیبهشتماه سال جاری، بار دیگر گروه تروریستی و بنیادگرای طالبان در افغانستان در یک اقدام تروریستی با حمله به یک مرکز آموزشی دخترانه، قتلعام دیگری را در صفحهی تاریخ افغانستان ثبت و پرده از چهره خبیث خود برداشت، گروهی که این روزها به اسم روند تحقق صلح در افغانستان به صورت آشکارا و پنهان مورد حمایت برخی از کشورهای منطقه و فرامنطقه قرار گرفته و در حال گسترش قلمرو جغرافیایی در نقاط مختلف افغانستان است.
این اولینبار نیست که یک مرکز آموزشی در افغانستان به منظور ایجاد رعب و وحشت و دور کردن زنان و دختران از فضاهای عمومی از سوی گروههای تروریستی و بنیادگرا به خاک و خون کشیده میشود. زنان افغانستان به رغم دانستن خطرات تحصیل قدم در این راه میگذراند و تاریخ به ما نشان میدهد که توسل به خشونت هرگز نتوانسته زنان را از حضور در اجتماع دور کند.
#گروه_بیدارزنی ضمن محکوم کردن حملهی تروریستی به مدرسه دخترانه «مکتب سید الشهدا» در محلهی شیعهنشین دشت برچی که به کشته شدن بیش از ۵۰ دانشآموز نوجوان و مجروح شدن تعدادی دیگر از این دانشآموزان منجر شده، با خانوادههای این عزیزان، مردم افغانستان و فعالان جنبش زنان در این کشور همسایه ابراز همدردی میکند.
@bidarzani
این اولینبار نیست که یک مرکز آموزشی در افغانستان به منظور ایجاد رعب و وحشت و دور کردن زنان و دختران از فضاهای عمومی از سوی گروههای تروریستی و بنیادگرا به خاک و خون کشیده میشود. زنان افغانستان به رغم دانستن خطرات تحصیل قدم در این راه میگذراند و تاریخ به ما نشان میدهد که توسل به خشونت هرگز نتوانسته زنان را از حضور در اجتماع دور کند.
#گروه_بیدارزنی ضمن محکوم کردن حملهی تروریستی به مدرسه دخترانه «مکتب سید الشهدا» در محلهی شیعهنشین دشت برچی که به کشته شدن بیش از ۵۰ دانشآموز نوجوان و مجروح شدن تعدادی دیگر از این دانشآموزان منجر شده، با خانوادههای این عزیزان، مردم افغانستان و فعالان جنبش زنان در این کشور همسایه ابراز همدردی میکند.
@bidarzani
💬 کارگرانی که نمیدانند کارگرند
✍️ فرشته طوسی
چکیده:
▪️فارغ از ابعاد جهانی کار خانگی که زنان در تمامی کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مفهوم زن خانهدار در ایران با سازوکارهای متفاوتتری معنا پیدا میکند. نمیتوان از «زن خانهدار» صحبت کرد و از گفتمان رایجی که سعی دارد زن را در این قلمرو، تقدس ببخشد، صحبتی نکرد. به نظر میرسد گفتمان رایج قدرت و حاکمیت در این سالها به گونهای عمل کرده است که قلمرو خانگی را مهمترین ساحت برای زن معرفی کند و نقش او را در این قلمرو تعیین کننده بنامد.
▪️با اینکه نظریهپردازان فمینیست از چند دهه قبل کار خانگی را تبدیل به مساله کردند، اما به نظر میرسد که در جوامعی شبیه ما، این امر هنوز پرابلماتیزه نشده است. با اینکه بیش از ۲۰ میلیون نفر از زنان در ایران را طبق آمار رسمی زنان خانهدار تشکیل میدهند، اما چگونگی ساز و کار زندگی این زنان و ذهنیتشان چندان مورد بررسی کیفی قرار نگرفته است. پژوهشهایی که تاکنون انجام شده، بیشتر به میزان و شکل تقسیم کار از نظر کمی توجه داشته است و اشکال مختلف تبعیض و تاثیرات آن به صورت کیفی، مورد توجه چندانی قرار نگرفته است.
▪️مساله با بیمه کردن زنان خانهدار حل نمیشود. مساله به عدم استقلال مالی زنان هم محدود نمیشود. این تنها بخشی از ماجراست. به همین خاطر هم میتوان توامان زنانی را دید که خانهدار و جز طبقات مرفه اقتصادی هستند، اما همچنان تحت تاثیر فرهنگ مسلط خانهداری، دچار دلزدگی و ملال میشوند. مساله جداسازی امر خصوصی و عمومی است به گونهای که زنان را میخواهد ناپدید یا تبدیل به مصرفکنندگانی کند که همگان تصور کنند بار مضاعفی بر زندگی مردان هستند و یا از شدت همزمانی کار خانگی و اشتغال بیرونی، تبدیل به موجوداتی مکانیکی شوند که برای بقا میجنگند. وضعیتی که در هر سه حالت آن، عاملیت و سوژگی زن از بین میرود.
▪️تمامی این آمارها و نشانهها به ما نشان میدهند که ما دچار یک چندگانگی هستیم، از طرفی جهان سرمایهداری، کارگرانی بدون مزد ایجاد کرده است که بدون هیچ مخاطرهای در حال کار کردن برای این سیستم هستند. از طرفی دیگر بعضی از زنانی که شاغل هستند به خاطر فشار مضاعف کار بیرون و کارخانگی و فرسایش مدام جسمی و ذهنی، به کار خانگی تمایل پیدا میکنند. در واقع برای برخی از زنان طبقهی کارگر و متوسط، کار بیرون تنها به دلیل شرایط بد معیشتی و خانوادگی انتخاب میشود و اگر شرایط مالی به آنها اجازه میداد، هیچ گاه در بیرون از خانه کار نمیکردند. در حالی این شرایط به ظاهر متناقض پدید آمده است که تلاقی کار خانگی و کار غیررسمی، یک فرآیند پیچیدهی تبعیض و استثمار و ستم را بر روی زنان اعمال میکند.
📌 ادامه مطلب را اینجا بخوانید
#ویژهنامه_روز_کارگر
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
@enkarmag
✍️ فرشته طوسی
چکیده:
▪️فارغ از ابعاد جهانی کار خانگی که زنان در تمامی کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مفهوم زن خانهدار در ایران با سازوکارهای متفاوتتری معنا پیدا میکند. نمیتوان از «زن خانهدار» صحبت کرد و از گفتمان رایجی که سعی دارد زن را در این قلمرو، تقدس ببخشد، صحبتی نکرد. به نظر میرسد گفتمان رایج قدرت و حاکمیت در این سالها به گونهای عمل کرده است که قلمرو خانگی را مهمترین ساحت برای زن معرفی کند و نقش او را در این قلمرو تعیین کننده بنامد.
▪️با اینکه نظریهپردازان فمینیست از چند دهه قبل کار خانگی را تبدیل به مساله کردند، اما به نظر میرسد که در جوامعی شبیه ما، این امر هنوز پرابلماتیزه نشده است. با اینکه بیش از ۲۰ میلیون نفر از زنان در ایران را طبق آمار رسمی زنان خانهدار تشکیل میدهند، اما چگونگی ساز و کار زندگی این زنان و ذهنیتشان چندان مورد بررسی کیفی قرار نگرفته است. پژوهشهایی که تاکنون انجام شده، بیشتر به میزان و شکل تقسیم کار از نظر کمی توجه داشته است و اشکال مختلف تبعیض و تاثیرات آن به صورت کیفی، مورد توجه چندانی قرار نگرفته است.
▪️مساله با بیمه کردن زنان خانهدار حل نمیشود. مساله به عدم استقلال مالی زنان هم محدود نمیشود. این تنها بخشی از ماجراست. به همین خاطر هم میتوان توامان زنانی را دید که خانهدار و جز طبقات مرفه اقتصادی هستند، اما همچنان تحت تاثیر فرهنگ مسلط خانهداری، دچار دلزدگی و ملال میشوند. مساله جداسازی امر خصوصی و عمومی است به گونهای که زنان را میخواهد ناپدید یا تبدیل به مصرفکنندگانی کند که همگان تصور کنند بار مضاعفی بر زندگی مردان هستند و یا از شدت همزمانی کار خانگی و اشتغال بیرونی، تبدیل به موجوداتی مکانیکی شوند که برای بقا میجنگند. وضعیتی که در هر سه حالت آن، عاملیت و سوژگی زن از بین میرود.
▪️تمامی این آمارها و نشانهها به ما نشان میدهند که ما دچار یک چندگانگی هستیم، از طرفی جهان سرمایهداری، کارگرانی بدون مزد ایجاد کرده است که بدون هیچ مخاطرهای در حال کار کردن برای این سیستم هستند. از طرفی دیگر بعضی از زنانی که شاغل هستند به خاطر فشار مضاعف کار بیرون و کارخانگی و فرسایش مدام جسمی و ذهنی، به کار خانگی تمایل پیدا میکنند. در واقع برای برخی از زنان طبقهی کارگر و متوسط، کار بیرون تنها به دلیل شرایط بد معیشتی و خانوادگی انتخاب میشود و اگر شرایط مالی به آنها اجازه میداد، هیچ گاه در بیرون از خانه کار نمیکردند. در حالی این شرایط به ظاهر متناقض پدید آمده است که تلاقی کار خانگی و کار غیررسمی، یک فرآیند پیچیدهی تبعیض و استثمار و ستم را بر روی زنان اعمال میکند.
📌 ادامه مطلب را اینجا بخوانید
#ویژهنامه_روز_کارگر
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
@enkarmag
Telegraph
کارگرانی که نمیدانند کارگرند
چکیده: فارغ از ابعاد جهانی کار خانگی که زنان در تمامی کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مفهوم زن خانهدار در ایران با سازوکارهای متفاوتتری معنا پیدا میکند. نمیتوان از «زن خانهدار» صحبت کرد و از گفتمان رایجی که سعی دارد زن را در این قلمرو،…