زنها و حرفهها
ساخته ناصر تقوایی
تقوایی این فیلم را در سال ۱۳۴۹ برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرده بود.👇👇
@bidarzani
@artchanel
ساخته ناصر تقوایی
تقوایی این فیلم را در سال ۱۳۴۹ برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرده بود.👇👇
@bidarzani
@artchanel
📌صحنهها میتوانند بخشی از حقیقت زندگی باشند. بازیگران صحنه ما بخشی از نمایشی تلخ هستند که بر اساس داستانی واقعی، زندگیشان را دستخوش تغییر کرد.
✅بازیگران این صحنه بچههایی هستند که بر اثر یک اشتباه در لحظهای بزرگ شدند و حیاط بازیشان از خانه به زندان منتقل شد. حالا آنها برای اینکه یک بار دیگر طلوع آفتاب را از پنجره خانهشان تماشا کنند،بازیگران صحنهای میشوند تا با کمک شما همیاران کانون اصلاح و تربیت در آستانه جوانی کمی زندگی کنند. از شما دعوت میکنیم بیننده نمایش بچههای کانون اصلاح و تربیت باشید، تا شاید با تامین دیه آنها، این بار زندگی روی دیگرش را به آنها نشان بدهد. برای دیدن نمایش آنها از شما دعوت میکنیم تا با یاری هم فرصتی دوباره برای زندگی بهتر به آنها هدیه کنیم . برای تهیه بلیط به سایت ایران کنسرت مراجعه نمایید . شماره حساب جهت کمک به آزادی این نوجوانان : حساب ساير منابع زندانهاي استان تهران ٢١٧١٣١١٢٠٤٠٠٨ بانك ملي
✅بازیگران این صحنه بچههایی هستند که بر اثر یک اشتباه در لحظهای بزرگ شدند و حیاط بازیشان از خانه به زندان منتقل شد. حالا آنها برای اینکه یک بار دیگر طلوع آفتاب را از پنجره خانهشان تماشا کنند،بازیگران صحنهای میشوند تا با کمک شما همیاران کانون اصلاح و تربیت در آستانه جوانی کمی زندگی کنند. از شما دعوت میکنیم بیننده نمایش بچههای کانون اصلاح و تربیت باشید، تا شاید با تامین دیه آنها، این بار زندگی روی دیگرش را به آنها نشان بدهد. برای دیدن نمایش آنها از شما دعوت میکنیم تا با یاری هم فرصتی دوباره برای زندگی بهتر به آنها هدیه کنیم . برای تهیه بلیط به سایت ایران کنسرت مراجعه نمایید . شماره حساب جهت کمک به آزادی این نوجوانان : حساب ساير منابع زندانهاي استان تهران ٢١٧١٣١١٢٠٤٠٠٨ بانك ملي
*از این دیکتاتور به آن دیکتاتور فرج است*!
_سعید معدنی_
با سقوط حکومت ۳۰ ساله ( ۱۹۸۹ - ۲۰۱۹) عمر البشیر مستبد سودان ، و دستگیری وی، اعضای دولت و اعوان و انصارش، چهره های ستمدیده سیاه سودانی با دندان های سپید لبخند می زنند و بانویی جوان بر بلندی می ایستد و سرود آزادی و رهایی می خواند و مردمان تهییج می شوند و دست می زنند می رقصند. اما غافل از اینکه دیری نمی پاید و دیکتاتوری دیگر سر بر میآورد. این داستان تلخ بسیاری از کشور های آفریقایی و شرق است که دیکتاتوری جایگزین دیکتاتوری شود.
البته میان این ظهورها و سقوط ها فضایی برای تنفس و تخلیه عقده های فرو خورده و برآوردن بانگ و فریاد برعلیه استبداد و حتی فرصتی برای شکوفایی برخی ابتکارات، خلاقیت ها و ظهور اندیشه ها و نحله های فکری پیش می آید. مثلا در کشاکش سقوط حکوت استبدادی امویان و به روی کار آمدن عباسیان فرصتی دست می دهد تا مخالفان این دو حکومت در فضای آزاد تنفسی کرده و به فعالیت های فکری و اجتماعی بپردازند .نمونه بارز آن امام صادق(ع) است که تفکر شیعی را انسجام بخشید و شاگردان بسیاری تربیت کرد. یا با کناره گیری رضاشاه (۱۳۲۰) تا کودتای ۲۸ مرداد(۱۳۳۲) فضای مناسبی در تاریخ معاصر ایران بود تا احزاب، تشکل ها و اندیشه ها و ادبیات غنی تولید شود.
وقتی تاریخ را نگاهی می کنیم گویا سرنوشت تلخ محتوم اکثریت جهان سومی ها از دیر باز چنین رقم خورده است:
دیکتاتوری - آزادی - دیکتاتوری -آزادی - دیکتاتوری - آزادی - دیکتاتوری.....
در داستان سمبلیک (قلعه حیوانات )نوشته جرج اورول وقتی حیوانات به رهبری خوک ها علیه استبداد انسان ها قیام میکنند و پیروز می شوند همه شادمانند الا الاغ قصه، با نام بنیامین، که فردی آگاه و ظاهرا دنیا دیده است. او شادمانی حیوانات(مردمان ) را موقتی وبیهوده می داند زیرا میداند همین خوک ها که شعار های برابری و برادری می دهند خودشان در آینده حکومت استبدادی تشکیل خواهند داد. چنین نیز می شود. در آخر داستان خوک ها به حاکمان دیکتاتوری تبدیل می شوند و در رفاه بسرمی برند و سعی می کنند مثل انسانها(اربابان سابق شان) ایستاده راه بروند و ادای ارباب ها را در بیاورند و مردمان، (در اینجا سایر حیوانات مزرعه) همچنان تحت ظلم هستند و وضعیت شان مثل قبل است و فرقی نمی کند. فقط حاکمان عوض شده اند.
وقتی شادی مردم استبداد زده سودان را از سقوط عمر البشیر می بینیم و بعد آن یک ژنرال چند ستاره در صفحه تلویزیون ظاهر می شود و وعده انتخابات دو سال دیگر را می دهد! لبخند آزادی در گوشه لب مردمانش می ماسد و در می یابند دیکتاتوری را پایانی نیست، و سرنوشت شوم شان این است که این آزادی موقتی و این شادی بی سبب بوده و باید خود را برای تحت سیطره بودن دیکتاتور بعدی آماده کنند.
خاک سرزمین ها و سرنوشت شوم سودان، آفریقا و اکثریت جهان سوم را با دیکتاتوری آمیخته اند و فعلا استبداد پای ثابت حاکمیت این سرزمین هاست. زیرا بیش از این پافشاری بر آزادی ممکن است امنیت شان را به خطر بیاندازد! وجهان سومی ها بین آزادی خواهی و حفظ حداقل امنیت در زندگی روز مره درمانده اند.
مردم لیبی دیکتاتوری افسار گسیخته ۴۰ ساله قذافی را سرنگون کردند و در خیابان او را گرفتند و به شکل رقت باری کشتند و انتقام دهه ها عقده و غصه فرو خورده را از دیکتاتور گرفتند. اما حاصلش شد یک کشور جنگ زده که هشت سال است که دیگر روی خوش امنیت را به خود ندیده است. سرنوشت مصر و عراق و یمن و سوریه را هم که می بینیم که هر کدام یا به دیکتاتور جدید بر خورده اند و یا دچار ناامنی بی پایان شده اند.
ظاهرا سرنوشت محتوم و غمبار مردمان محروم و فقیراست که تن به دیکتاتوری بدهند که حداقل امنیت را داشته باشند. در بسیاری از کشور های جهان سوم نسل های بیشماری می بایست در حسرت آزادی و دمکراسی پیر شوند و سرود آزادی را برای نسل های بعدی بخوانند و برای حفظ امنیت ظاهری جامعه تن به دیکتاتوری بدهند.
وقتی آن زن جوان سودانی بر بلندی رفت و آواز آزادی و شادی خواند همگان می دانستیم این خوشحالی موقت است. الساعه دیکتاتوری دیگر سر بر می آورد تا چند صباحی در آشکارا و پنهان خون جوانان آن سرزمین را همچون ضحاک مار بردوش می ریزد و ملت هم در سکوت و روزمرگی به زندگی خود ادامه دهند تا سقوط دیکتاتور بعدی و شادی کوتاه، و دوباره دیکتاتوری دیگر.
واین سرنوشت شوم همچنان تکرار و تکرار و تکرار می شود....
اما در این میان باز هم، از دیکتاتوری به دیکتاتور دیگر فرجی است!
@bidarzani
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
_سعید معدنی_
با سقوط حکومت ۳۰ ساله ( ۱۹۸۹ - ۲۰۱۹) عمر البشیر مستبد سودان ، و دستگیری وی، اعضای دولت و اعوان و انصارش، چهره های ستمدیده سیاه سودانی با دندان های سپید لبخند می زنند و بانویی جوان بر بلندی می ایستد و سرود آزادی و رهایی می خواند و مردمان تهییج می شوند و دست می زنند می رقصند. اما غافل از اینکه دیری نمی پاید و دیکتاتوری دیگر سر بر میآورد. این داستان تلخ بسیاری از کشور های آفریقایی و شرق است که دیکتاتوری جایگزین دیکتاتوری شود.
البته میان این ظهورها و سقوط ها فضایی برای تنفس و تخلیه عقده های فرو خورده و برآوردن بانگ و فریاد برعلیه استبداد و حتی فرصتی برای شکوفایی برخی ابتکارات، خلاقیت ها و ظهور اندیشه ها و نحله های فکری پیش می آید. مثلا در کشاکش سقوط حکوت استبدادی امویان و به روی کار آمدن عباسیان فرصتی دست می دهد تا مخالفان این دو حکومت در فضای آزاد تنفسی کرده و به فعالیت های فکری و اجتماعی بپردازند .نمونه بارز آن امام صادق(ع) است که تفکر شیعی را انسجام بخشید و شاگردان بسیاری تربیت کرد. یا با کناره گیری رضاشاه (۱۳۲۰) تا کودتای ۲۸ مرداد(۱۳۳۲) فضای مناسبی در تاریخ معاصر ایران بود تا احزاب، تشکل ها و اندیشه ها و ادبیات غنی تولید شود.
وقتی تاریخ را نگاهی می کنیم گویا سرنوشت تلخ محتوم اکثریت جهان سومی ها از دیر باز چنین رقم خورده است:
دیکتاتوری - آزادی - دیکتاتوری -آزادی - دیکتاتوری - آزادی - دیکتاتوری.....
در داستان سمبلیک (قلعه حیوانات )نوشته جرج اورول وقتی حیوانات به رهبری خوک ها علیه استبداد انسان ها قیام میکنند و پیروز می شوند همه شادمانند الا الاغ قصه، با نام بنیامین، که فردی آگاه و ظاهرا دنیا دیده است. او شادمانی حیوانات(مردمان ) را موقتی وبیهوده می داند زیرا میداند همین خوک ها که شعار های برابری و برادری می دهند خودشان در آینده حکومت استبدادی تشکیل خواهند داد. چنین نیز می شود. در آخر داستان خوک ها به حاکمان دیکتاتوری تبدیل می شوند و در رفاه بسرمی برند و سعی می کنند مثل انسانها(اربابان سابق شان) ایستاده راه بروند و ادای ارباب ها را در بیاورند و مردمان، (در اینجا سایر حیوانات مزرعه) همچنان تحت ظلم هستند و وضعیت شان مثل قبل است و فرقی نمی کند. فقط حاکمان عوض شده اند.
وقتی شادی مردم استبداد زده سودان را از سقوط عمر البشیر می بینیم و بعد آن یک ژنرال چند ستاره در صفحه تلویزیون ظاهر می شود و وعده انتخابات دو سال دیگر را می دهد! لبخند آزادی در گوشه لب مردمانش می ماسد و در می یابند دیکتاتوری را پایانی نیست، و سرنوشت شوم شان این است که این آزادی موقتی و این شادی بی سبب بوده و باید خود را برای تحت سیطره بودن دیکتاتور بعدی آماده کنند.
خاک سرزمین ها و سرنوشت شوم سودان، آفریقا و اکثریت جهان سوم را با دیکتاتوری آمیخته اند و فعلا استبداد پای ثابت حاکمیت این سرزمین هاست. زیرا بیش از این پافشاری بر آزادی ممکن است امنیت شان را به خطر بیاندازد! وجهان سومی ها بین آزادی خواهی و حفظ حداقل امنیت در زندگی روز مره درمانده اند.
مردم لیبی دیکتاتوری افسار گسیخته ۴۰ ساله قذافی را سرنگون کردند و در خیابان او را گرفتند و به شکل رقت باری کشتند و انتقام دهه ها عقده و غصه فرو خورده را از دیکتاتور گرفتند. اما حاصلش شد یک کشور جنگ زده که هشت سال است که دیگر روی خوش امنیت را به خود ندیده است. سرنوشت مصر و عراق و یمن و سوریه را هم که می بینیم که هر کدام یا به دیکتاتور جدید بر خورده اند و یا دچار ناامنی بی پایان شده اند.
ظاهرا سرنوشت محتوم و غمبار مردمان محروم و فقیراست که تن به دیکتاتوری بدهند که حداقل امنیت را داشته باشند. در بسیاری از کشور های جهان سوم نسل های بیشماری می بایست در حسرت آزادی و دمکراسی پیر شوند و سرود آزادی را برای نسل های بعدی بخوانند و برای حفظ امنیت ظاهری جامعه تن به دیکتاتوری بدهند.
وقتی آن زن جوان سودانی بر بلندی رفت و آواز آزادی و شادی خواند همگان می دانستیم این خوشحالی موقت است. الساعه دیکتاتوری دیگر سر بر می آورد تا چند صباحی در آشکارا و پنهان خون جوانان آن سرزمین را همچون ضحاک مار بردوش می ریزد و ملت هم در سکوت و روزمرگی به زندگی خود ادامه دهند تا سقوط دیکتاتور بعدی و شادی کوتاه، و دوباره دیکتاتوری دیگر.
واین سرنوشت شوم همچنان تکرار و تکرار و تکرار می شود....
اما در این میان باز هم، از دیکتاتوری به دیکتاتور دیگر فرجی است!
@bidarzani
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
تولد نرگس
اول اردبیهشت روز تولد نرگس است.
می گفتندکه عید به او مرخصی می دهند که ندادند.
۴سال است که بچه ها را ندیده .
تلاش کرده که بر رنج های بخشی از مردم التیامی باشد در حد توان.
فعلا ایام سختری با سیل داریم ،
اما هر تولد نویدی تغییر هم می دهد
تولدت مبارک بانوی اردیبهشت
از توییتر تقی رحمانی
https://t.co/r6TjksglP1
اول اردبیهشت روز تولد نرگس است.
می گفتندکه عید به او مرخصی می دهند که ندادند.
۴سال است که بچه ها را ندیده .
تلاش کرده که بر رنج های بخشی از مردم التیامی باشد در حد توان.
فعلا ایام سختری با سیل داریم ،
اما هر تولد نویدی تغییر هم می دهد
تولدت مبارک بانوی اردیبهشت
از توییتر تقی رحمانی
https://t.co/r6TjksglP1
📌 #منیر_شاهرودی_فرمانفرمائیان هنرمند یگانه معاصر ایران چشم از جهان فرو بست
◼️زندگینامه:
▪️ منیر فرمانفرمائیان در سال ۱۳۰۱ در قزوین به دنیا آمد. هشت ساله بود که به همراه پدرش که حالا نماینده مجلس شده بود، به تهران آمد. سرگرمی پدر طراحی فرش و اداره یک کارگاه قالیبافی بود. منیر از بچگی به نقاشی گلها علاقمند بود. سپس در دانشکده هنرهای زیبای تهران تحصیل کرد. در همین سالها یک تاریخ هنرنویس و باستانشناس امریکایی توجه او را به خطوط و فرمهای پرلطف و خوشترکیب و ساده اشیای باستانی جلب کرد. بهزودی تصمیم گرفت به پاریس برود که مرکز هنرهای آوانگارد در اوایل قرن بیستم بود، اما آشنایی با دوستانی ازجمله منوچهر یکتایی نقاش و شاعر که بعدها با او ازدواج کرد، مسیر او را عوض کرد. در سال ۱۳۲۴ به نیویورک رفت و در دانشگاه کورنل (Cornell) به تحصیل پرداخت. سپس به مدرسه طراحی پارسونز (Parsons)، که قسمتی از دانشگاه نیویورک بود، رفت و به مدت سه سال تصویرسازی مُد خواند و بعد به مجمع هنرجویان رفت. در اواسط دهه ۱۳۳۰ بهعنوان تصویرگر مُد برای نشریاتی چون تاون، کانتری، و گلامور طرح لباس میکشید و بهعنوان گرافیست تجاری و طراح مُد برای فروشگاههای بزرگ کار میکرد.
در همین زمان بود که اندی وارهول را ملاقات کرد. این دوستی ادامه یافت و بعدها، وارهول یکی از تابلوهای سیلک اسکرین مجموعه مرلین مونرو را به منیر هدیه کرد. بعد از غیبتی ۱۲ساله، در ۱۳۳۶ به ایران برگشت و در دومین ازدواج خود با ابوالبشر فرمانفرمائیان، دانشجوی حقوق دانشگاه کلمبیا، نام او را بهعنوان نام هنری خود برگزید.
یک نقاشی انتزاعی از او که در نخستین بیینال تهران در سال ۱۳۳۷ به تماشا درآمد، مدال طلا را برای او به ارمغان آورد. در سال ۱۳۴۱، نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در دانشکده هنرهای زیبای تهران برپاکرد. در همان سال، نمایشگاه انفرادی دیگری در شرکت ملی نفت ایران در آبادان برگزار کرد. در دو دهه بعد از ازدواج، سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران کرد و در همین سفرها با فرهنگ و هنر بومی و سنتی ایران آشنا شد. این سفرها همچنین سبب شد او مجموعهای شامل بیش از ۶۰ نقاشی قهوهخانه، بیش از هزاران قطعه نقاشی پشت شیشه، انبوهی از جواهرات نقرهای ترکمنها، تعدادی در، قابهای پنجره و پانلهای دیواری نقاشیشده گردآوری کند. در چهارمین بیینال تهران در سال ۱۳۴۳، بار دیگر یک نقاشی انتزاعی از او به تماشا درآمد و با همان اثر در بیینال ونیز آن سال نیز شرکت کرد. سال بعد، در نمایشگاه پاله دو کنگره در مونت کارلو، موناکو شرکت کرد و نمایشگاهی به همراه پرویز تناولی در انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا برپاکرد.
در سال ۱۳۴۵ در پنجمین بیینال تهران، یکی از نقاشیهای پشت شیشهاش به نمایش درآمد. در اواخر دهه ۴۰ بود که منیر به سبک ویژه خودش رسید که ترکیب تکنیک قدیمی نقاشی پشت شیشه، آینهکاری، خاتمکاری و هندسه اسلامی و طراحی معمارانه بود.
نقاشی پشت شیشه نهتنها نور را منعکس میکند که رنگهایش نیز متأثر از فضای اطراف تغییر میکند. تا پیش از منیر کسی این نمونه کار را بهعنوان اثر هنری مستقل ارائه نکرده بود. در این سالها منیر چند اثر آینهکاری برای اماکن عمومی ساخت که از آن جملهاند: پانلهایی بزرگ برای هتل لاله (اینترکنتینانتال سابق)، دو آینه بزرگ برای فرهنگسرای نیاوران، یک پانل اتاق خواب در کاخ نیاوران، یک مجسمه برای باغ موزه فرش و آثاری برای خانههای خصوصی.
برای نخستین بار پس از انقلاب، در سال ۱۳۸۳، اثر تازهای از این هنرمند در نمایشگاه باغ ایرانی به تماشا درآمد.
اثر حجمی "آب روشنایی است" حوض آبی بود از جنس استیل. آب آرامآرام و بهصورت یکدست از اولین شکل بستة هندسی (مثلث) پلهپله به روی سطوح چندضلعی (مربع، پنجضلعی، ششضلعی،...) و در نهایت به پله هشتم میریخت. آب دوباره به بالا بازمیگشت و این روند تکرار میشد.
▪️منیر فرمانفرمائیان تنها هنرمندی است که در ۴۰سال اخیر از ترکیب آینهکاری، اشکال هندسی اسلامی، نقشمایهها و نقاشی پشت شیشه استفاده کرده تا آثار مدرن خود را خلق کند.
سبک متمایز او، که در اواخر دهه ۴۰ و دهه ۵۰ شکل گرفت، از پیوندهای قوی و عمیق با کشورش و کارآموزی در نیویورک پدید آمده است.
www.aparat.com/v/GOsxb/زندگینامه_و_مصاحبه_با_منیر_شاهرودی_فرمانفرمایان
@BashgaheZanan
@bidarzani
◼️زندگینامه:
▪️ منیر فرمانفرمائیان در سال ۱۳۰۱ در قزوین به دنیا آمد. هشت ساله بود که به همراه پدرش که حالا نماینده مجلس شده بود، به تهران آمد. سرگرمی پدر طراحی فرش و اداره یک کارگاه قالیبافی بود. منیر از بچگی به نقاشی گلها علاقمند بود. سپس در دانشکده هنرهای زیبای تهران تحصیل کرد. در همین سالها یک تاریخ هنرنویس و باستانشناس امریکایی توجه او را به خطوط و فرمهای پرلطف و خوشترکیب و ساده اشیای باستانی جلب کرد. بهزودی تصمیم گرفت به پاریس برود که مرکز هنرهای آوانگارد در اوایل قرن بیستم بود، اما آشنایی با دوستانی ازجمله منوچهر یکتایی نقاش و شاعر که بعدها با او ازدواج کرد، مسیر او را عوض کرد. در سال ۱۳۲۴ به نیویورک رفت و در دانشگاه کورنل (Cornell) به تحصیل پرداخت. سپس به مدرسه طراحی پارسونز (Parsons)، که قسمتی از دانشگاه نیویورک بود، رفت و به مدت سه سال تصویرسازی مُد خواند و بعد به مجمع هنرجویان رفت. در اواسط دهه ۱۳۳۰ بهعنوان تصویرگر مُد برای نشریاتی چون تاون، کانتری، و گلامور طرح لباس میکشید و بهعنوان گرافیست تجاری و طراح مُد برای فروشگاههای بزرگ کار میکرد.
در همین زمان بود که اندی وارهول را ملاقات کرد. این دوستی ادامه یافت و بعدها، وارهول یکی از تابلوهای سیلک اسکرین مجموعه مرلین مونرو را به منیر هدیه کرد. بعد از غیبتی ۱۲ساله، در ۱۳۳۶ به ایران برگشت و در دومین ازدواج خود با ابوالبشر فرمانفرمائیان، دانشجوی حقوق دانشگاه کلمبیا، نام او را بهعنوان نام هنری خود برگزید.
یک نقاشی انتزاعی از او که در نخستین بیینال تهران در سال ۱۳۳۷ به تماشا درآمد، مدال طلا را برای او به ارمغان آورد. در سال ۱۳۴۱، نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در دانشکده هنرهای زیبای تهران برپاکرد. در همان سال، نمایشگاه انفرادی دیگری در شرکت ملی نفت ایران در آبادان برگزار کرد. در دو دهه بعد از ازدواج، سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران کرد و در همین سفرها با فرهنگ و هنر بومی و سنتی ایران آشنا شد. این سفرها همچنین سبب شد او مجموعهای شامل بیش از ۶۰ نقاشی قهوهخانه، بیش از هزاران قطعه نقاشی پشت شیشه، انبوهی از جواهرات نقرهای ترکمنها، تعدادی در، قابهای پنجره و پانلهای دیواری نقاشیشده گردآوری کند. در چهارمین بیینال تهران در سال ۱۳۴۳، بار دیگر یک نقاشی انتزاعی از او به تماشا درآمد و با همان اثر در بیینال ونیز آن سال نیز شرکت کرد. سال بعد، در نمایشگاه پاله دو کنگره در مونت کارلو، موناکو شرکت کرد و نمایشگاهی به همراه پرویز تناولی در انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا برپاکرد.
در سال ۱۳۴۵ در پنجمین بیینال تهران، یکی از نقاشیهای پشت شیشهاش به نمایش درآمد. در اواخر دهه ۴۰ بود که منیر به سبک ویژه خودش رسید که ترکیب تکنیک قدیمی نقاشی پشت شیشه، آینهکاری، خاتمکاری و هندسه اسلامی و طراحی معمارانه بود.
نقاشی پشت شیشه نهتنها نور را منعکس میکند که رنگهایش نیز متأثر از فضای اطراف تغییر میکند. تا پیش از منیر کسی این نمونه کار را بهعنوان اثر هنری مستقل ارائه نکرده بود. در این سالها منیر چند اثر آینهکاری برای اماکن عمومی ساخت که از آن جملهاند: پانلهایی بزرگ برای هتل لاله (اینترکنتینانتال سابق)، دو آینه بزرگ برای فرهنگسرای نیاوران، یک پانل اتاق خواب در کاخ نیاوران، یک مجسمه برای باغ موزه فرش و آثاری برای خانههای خصوصی.
برای نخستین بار پس از انقلاب، در سال ۱۳۸۳، اثر تازهای از این هنرمند در نمایشگاه باغ ایرانی به تماشا درآمد.
اثر حجمی "آب روشنایی است" حوض آبی بود از جنس استیل. آب آرامآرام و بهصورت یکدست از اولین شکل بستة هندسی (مثلث) پلهپله به روی سطوح چندضلعی (مربع، پنجضلعی، ششضلعی،...) و در نهایت به پله هشتم میریخت. آب دوباره به بالا بازمیگشت و این روند تکرار میشد.
▪️منیر فرمانفرمائیان تنها هنرمندی است که در ۴۰سال اخیر از ترکیب آینهکاری، اشکال هندسی اسلامی، نقشمایهها و نقاشی پشت شیشه استفاده کرده تا آثار مدرن خود را خلق کند.
سبک متمایز او، که در اواخر دهه ۴۰ و دهه ۵۰ شکل گرفت، از پیوندهای قوی و عمیق با کشورش و کارآموزی در نیویورک پدید آمده است.
www.aparat.com/v/GOsxb/زندگینامه_و_مصاحبه_با_منیر_شاهرودی_فرمانفرمایان
@BashgaheZanan
@bidarzani
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
زندگینامه و مصاحبه با منیر شاهرودی فرمانفرمایان
نمایش "نه نه نه" با موضوع #کودک_همسری
"من کودکی هستم که کودکی در راه دارد"
فروردین و اردیبهشت ۹۸ ساعت ۱۸
تهران، خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، تماشاخانه مهرگان
تهیه بلیت:
https://www.tiwall.com/p/nanana
@bidarzani
"من کودکی هستم که کودکی در راه دارد"
فروردین و اردیبهشت ۹۸ ساعت ۱۸
تهران، خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، تماشاخانه مهرگان
تهیه بلیت:
https://www.tiwall.com/p/nanana
@bidarzani
سهم جنسیت در نابرابری اقتصادی
نویسنده: امیر ناطق پور
گزارش سالانه موسسه خیریه و تحقیقاتی آکسفم در سال ۲۰۱۸ نشان داد که ثروت ۲۶ نفر در دنیا معادل ثروت نصف کل جمعیت دنیاست. براساس این گزارش، اکثریت قریب به اتفاق این ثروتمندترین، مردان هستند و احتمال فقر در زنان بیشتر از مردان است. صندوق بینالمللی پول هم در گزارشهای خود تاکید کرده کشورهایی که نابرابری اقتصادی بالایی دارند، درصد بالاتری از نابرابریهای جنسیتی در آن ها دیده می شود.
@bidarzani
https://t.me/iv?url=http://ir-women.com/16689&rhash=50424a7788ba63
نویسنده: امیر ناطق پور
گزارش سالانه موسسه خیریه و تحقیقاتی آکسفم در سال ۲۰۱۸ نشان داد که ثروت ۲۶ نفر در دنیا معادل ثروت نصف کل جمعیت دنیاست. براساس این گزارش، اکثریت قریب به اتفاق این ثروتمندترین، مردان هستند و احتمال فقر در زنان بیشتر از مردان است. صندوق بینالمللی پول هم در گزارشهای خود تاکید کرده کشورهایی که نابرابری اقتصادی بالایی دارند، درصد بالاتری از نابرابریهای جنسیتی در آن ها دیده می شود.
@bidarzani
https://t.me/iv?url=http://ir-women.com/16689&rhash=50424a7788ba63
t.me
سهم جنسیت در نابرابری اقتصادی
نظام اقتصادی کنونی در چند دهه گذشته موفقیت چندانی در ایجاد مشاغل و فرصت های مناسب برای زنان در جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه که نابرابری جنسیتی زیاد است، نداشته است. بنابراین، از آنجا که سهم رشد اقتصادی به کارگران در دهههای اخیر به طور چشمگیری شکست…
معاون اول رییس جمهوری: لایحه اعطای تابعیت از مادر ایرانی به مجلس فرستاده شد
جهانگیری: پیش از این تنها اعطای تابعیت ایرانی از پدر امکان پذیر بود، اما به تازگی لایحهای را به مجلس فرستادیم که فرزندان بتوانند از مادر ایرانی نیز تابعیت دریافت کنند/ ایرنا
https://t.co/1J0ggOflGM
@bidarzani
جهانگیری: پیش از این تنها اعطای تابعیت ایرانی از پدر امکان پذیر بود، اما به تازگی لایحهای را به مجلس فرستادیم که فرزندان بتوانند از مادر ایرانی نیز تابعیت دریافت کنند/ ایرنا
https://t.co/1J0ggOflGM
@bidarzani
Twitter
خبرگزاری ایرنا
معاون اول رییس جمهوری: لایحه اعطای تابعیت از مادر ایرانی به مجلس فرستاده شد جهانگیری: پیش از این تنها اعطای تابعیت ایرانی از پدر امکان پذیر بود، اما به تازگی لایحهای را به مجلس فرستادیم که فرزندان بتوانند از مادر ایرانی نیز تابعیت دریافت کنند https://t.co/JXWn8N7DXV
صدایی دیگر
رادیو فردا
📻بشنوید: دولت وعده میدهد که جلوی ازدواج دختربچهها را میگیرد، مجلس اما در برابر تغییر قانون مقاومت میکند، در این کشاکش ۳۶هزار دختربچه دیگر تن به ازدواج دادند.
🔸رویا کریمیمجد این هفته نگاهی کرده به موضوع ازدواج کودکان در ایران.
#کودک_همسری
RadioFarda
@bidarzani
🔸رویا کریمیمجد این هفته نگاهی کرده به موضوع ازدواج کودکان در ایران.
#کودک_همسری
RadioFarda
@bidarzani
وکیل اسماعیل بخشی: قرار جدیدی به موکلم ابلاغ نشده و بازداشت غیرقانونی است
وکلای اسماعیل بخشی و سپیده قلیان اعلام کردهاند علیرغم پایان قرار بازداشت دو ماهه، این دو فعال سیاسی بدون ابلاغ تمدید قرار بازداشت در زندان به سر میبرند. فرزانه زیلابی، وکیل اسماعیل بخشی در یادداشتی نوشت مقامات قضایی و امنیتی از یک سو به خانواده و وکلای پرونده «توصیه» کردهاند از رسانهای کردن پرونده خودداری کنند و از طرفی در سکوت خبری بدون تمدید و ابلاغ قرار، موکلش را در حبس غیرقانونی نگه داشتهاند.
https://ichri.org/2XEuyd3
@ICHRI
@bidarzani
وکلای اسماعیل بخشی و سپیده قلیان اعلام کردهاند علیرغم پایان قرار بازداشت دو ماهه، این دو فعال سیاسی بدون ابلاغ تمدید قرار بازداشت در زندان به سر میبرند. فرزانه زیلابی، وکیل اسماعیل بخشی در یادداشتی نوشت مقامات قضایی و امنیتی از یک سو به خانواده و وکلای پرونده «توصیه» کردهاند از رسانهای کردن پرونده خودداری کنند و از طرفی در سکوت خبری بدون تمدید و ابلاغ قرار، موکلش را در حبس غیرقانونی نگه داشتهاند.
https://ichri.org/2XEuyd3
@ICHRI
@bidarzani
فعالان مدنی سالروز تولد نرگس محمدی را جشن گرفتند
جمعی از فعالان مدنی روز اول اردیبهشت به منزل نرگس محمدی رفتند و سالروز تولد او را جشن گرفتند.
نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر اینک دوران محکومیت خود را در زندان می گذراند.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، در این مراسم وکلای نرگس محمدی از وضعیت پرونده او و وضعیت نگران کننده جسمی و بیماری گوارشی و ریه و اعصاب اش سخن گفتند. همچنین دوستان و هم بندیان نرگس از خاطرات زندان و اطمینان و ایمان وی به فعالیت های مدنی مدتی گفتگو و اظهار امیدواری کردند تا مسئولین زندان و قوه قضائیه به تناسب جرم و حکم صادره توجه اساسی کنند؛ زیرا وضعیت درمان و ملاقات و تماس با خانواده و مرخصی استعلاجی از حقوق اولیه زندانی است که انتطار می رود در اسرع وقت بدان توجه شود.
ده روز دیگر پنجمین سال زندان ده ساله نرگس شروع می شود. تاکنون با درخواست مرخصی استعلاجی نرگس محمدی با توجه به احتیاج او به درمان موافقت نشده است.
@bidarzani
جمعی از فعالان مدنی روز اول اردیبهشت به منزل نرگس محمدی رفتند و سالروز تولد او را جشن گرفتند.
نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر اینک دوران محکومیت خود را در زندان می گذراند.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، در این مراسم وکلای نرگس محمدی از وضعیت پرونده او و وضعیت نگران کننده جسمی و بیماری گوارشی و ریه و اعصاب اش سخن گفتند. همچنین دوستان و هم بندیان نرگس از خاطرات زندان و اطمینان و ایمان وی به فعالیت های مدنی مدتی گفتگو و اظهار امیدواری کردند تا مسئولین زندان و قوه قضائیه به تناسب جرم و حکم صادره توجه اساسی کنند؛ زیرا وضعیت درمان و ملاقات و تماس با خانواده و مرخصی استعلاجی از حقوق اولیه زندانی است که انتطار می رود در اسرع وقت بدان توجه شود.
ده روز دیگر پنجمین سال زندان ده ساله نرگس شروع می شود. تاکنون با درخواست مرخصی استعلاجی نرگس محمدی با توجه به احتیاج او به درمان موافقت نشده است.
@bidarzani
📌دربارهی بدن زنان در سینمای قبل از انقلاب
@bidarzani
https://www.vitascope.biz/essay/89/درباره-ی-بدن-زنان-در-سینمای-قبل-از-انقلاب/
@bidarzani
https://www.vitascope.biz/essay/89/درباره-ی-بدن-زنان-در-سینمای-قبل-از-انقلاب/
ویتاسکوپ
دربارهی بدن زنان در سینمای قبل از انقلاب | ویتاسکوپ
اگر تصویر بدن و برهنگی زن پیش از این فیلم ها چیزی به ظاهر از سر اجبار بود اما در این سکانس ها کاری ست تمامن اختیاری. این زنها بدن را به عنوان پیش نیازی برای قدرت در نظر می گیرند. اینها هویت خود را بیش از همه پدیده ای جسمانی می دانند
🔴 دوچرخه مخصوص زنان!
✍🏻 فرناز سیفی
📌هفته گذشته، خبری منتشر شد که گروهی از دختران دانشآموز منطقهی ۱۵ تهران، دوچرخه «ویژه بانوان» ساختند و از این دوچرخه در جشنواره علمی «ابن سینا» رونمایی شده است. انتشار تصاویر این دوچرخه که صندلی پهنی دارد و جعبهای مکعبی شکل پشت آن نصب شده که مثل اتاقکی زن را در احاطه خود میگیرد، فوری اسباب خنده و تمسخر و تاسف عدهای از کاربران شبکههای اجتماعی شد. بعضیها کاریکاتوری قدیمی از جمال رحمتی، کاریکاتوریست نشریات را دوباره منتشر کردند که در انتقاد از سیاستهای گروه طالبان در افغانستان، دوچرخه زنان را اتاقک متحرکی شبیه این دوچرخه تازهساز دانشآموزان تصویر کرده بود.
📌من اما میخواهم در این مطلب، از جنبه دیگری به این دوچرخه ساخته تخیل دختران دانشآموز تهران نگاه کنم. ما از مبارزات زنان جهان برای حق رای زیاد میخوانیم، اما به ندرت در متنی به اهمیت و لزوم و تاثیر #دوچرخه در گسترش آزادی تحرک زنان، و به تبعش جنبش حق رای زنان و فمینیسم موج اول اشاره شده است.
📌پای دوچرخه برای اولینبار در قرن نوزدهم به خانههای مردمان طبقه مرفه، متوسط و فقیر در اروپا باز شد. تا قبل از آن زنان باید یا با کالسکه و گاری، یا سوار بر اسب و قاطر و یا با پای پیاده از خانه بیرون میزدند و از جایی به جای دیگر میرفتند. زنان مرفه کالسکهسوار بودند و آن که فقیر بود، عملا راهی جز پای پیاده نداشت. جابجایی و تحرک زنان بسیار اندک و محدود بود. اکثر زنان هرگز از چهاردیواری خانه و محله و حداکثر روستا و شهر خود بیرون نمیرفتند. دوچرخه، ناگهان این وضعیت را برای زنان بسیاری تغییر داد. دوچرخه، ارزان بود و به زنان بسیاری از طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی این امکان را داد که از دو وجب فضای تنگ اطراف خود بیرون بزنند.
📌اولین دوچرخههای قرن نوزدهم، «مردانه» بود. چرا؟ چون باورهای سنتی آن زمان این بود که دوچرخه را نمیشود «زنانه» راند. منظورشان از «زنانه» راندن این بود که دو پا مثل وضعیت پاها در اسبسواری، بتواند با حداقل تحرک در دو طرف قرار بگیرد و هی بالا و پایین نرود. «بالا و پایین رفتن پا»، امری «مردانه» تلقی میشد. اما به یمن زنان جسوری که از این کلیشه بیرون زدند، هر روز زنان بیشتری که در آرزو و شوق و حسرت بیرون رفتن از دو وجب پیرامون خود بودند، جرات کردند و با همان دامنهای بلند و دستوپاگیر و کفشهای پاشنهبلند سوار دوچرخه شدند.
📌اصلا یکی از مهمترین اثرات دوچرخه در حیات اجتماعی زنان، همین بود که از آن حجم دستوپاگیری وحشتناک لباس زنان، دامنهای بلند و چندلایه، بالاتنههای تنگ و خفهکننده و کفشهای ناراحت کاست و تنپوش زنان را راحتتر کرد. در اواخر قرن نوزدهم، رواج دوچرخه بین طبقه متوسط زنان، موج تازهای از مد لباس و کفش تازه را با خود بههمراه آورد و سوال اصلی این بود که این دامنهای بلند و مزاحم و کتهای تنگ را چطور کمی دستکاری کرد تا برای دوچرخهسواری مناسب شود؟
👈🏻ادامه مطلب را اینجا بخوانید:
bit.ly/2PpWGNQ
@FarnazSeifi
@bidarzani
✍🏻 فرناز سیفی
📌هفته گذشته، خبری منتشر شد که گروهی از دختران دانشآموز منطقهی ۱۵ تهران، دوچرخه «ویژه بانوان» ساختند و از این دوچرخه در جشنواره علمی «ابن سینا» رونمایی شده است. انتشار تصاویر این دوچرخه که صندلی پهنی دارد و جعبهای مکعبی شکل پشت آن نصب شده که مثل اتاقکی زن را در احاطه خود میگیرد، فوری اسباب خنده و تمسخر و تاسف عدهای از کاربران شبکههای اجتماعی شد. بعضیها کاریکاتوری قدیمی از جمال رحمتی، کاریکاتوریست نشریات را دوباره منتشر کردند که در انتقاد از سیاستهای گروه طالبان در افغانستان، دوچرخه زنان را اتاقک متحرکی شبیه این دوچرخه تازهساز دانشآموزان تصویر کرده بود.
📌من اما میخواهم در این مطلب، از جنبه دیگری به این دوچرخه ساخته تخیل دختران دانشآموز تهران نگاه کنم. ما از مبارزات زنان جهان برای حق رای زیاد میخوانیم، اما به ندرت در متنی به اهمیت و لزوم و تاثیر #دوچرخه در گسترش آزادی تحرک زنان، و به تبعش جنبش حق رای زنان و فمینیسم موج اول اشاره شده است.
📌پای دوچرخه برای اولینبار در قرن نوزدهم به خانههای مردمان طبقه مرفه، متوسط و فقیر در اروپا باز شد. تا قبل از آن زنان باید یا با کالسکه و گاری، یا سوار بر اسب و قاطر و یا با پای پیاده از خانه بیرون میزدند و از جایی به جای دیگر میرفتند. زنان مرفه کالسکهسوار بودند و آن که فقیر بود، عملا راهی جز پای پیاده نداشت. جابجایی و تحرک زنان بسیار اندک و محدود بود. اکثر زنان هرگز از چهاردیواری خانه و محله و حداکثر روستا و شهر خود بیرون نمیرفتند. دوچرخه، ناگهان این وضعیت را برای زنان بسیاری تغییر داد. دوچرخه، ارزان بود و به زنان بسیاری از طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی این امکان را داد که از دو وجب فضای تنگ اطراف خود بیرون بزنند.
📌اولین دوچرخههای قرن نوزدهم، «مردانه» بود. چرا؟ چون باورهای سنتی آن زمان این بود که دوچرخه را نمیشود «زنانه» راند. منظورشان از «زنانه» راندن این بود که دو پا مثل وضعیت پاها در اسبسواری، بتواند با حداقل تحرک در دو طرف قرار بگیرد و هی بالا و پایین نرود. «بالا و پایین رفتن پا»، امری «مردانه» تلقی میشد. اما به یمن زنان جسوری که از این کلیشه بیرون زدند، هر روز زنان بیشتری که در آرزو و شوق و حسرت بیرون رفتن از دو وجب پیرامون خود بودند، جرات کردند و با همان دامنهای بلند و دستوپاگیر و کفشهای پاشنهبلند سوار دوچرخه شدند.
📌اصلا یکی از مهمترین اثرات دوچرخه در حیات اجتماعی زنان، همین بود که از آن حجم دستوپاگیری وحشتناک لباس زنان، دامنهای بلند و چندلایه، بالاتنههای تنگ و خفهکننده و کفشهای ناراحت کاست و تنپوش زنان را راحتتر کرد. در اواخر قرن نوزدهم، رواج دوچرخه بین طبقه متوسط زنان، موج تازهای از مد لباس و کفش تازه را با خود بههمراه آورد و سوال اصلی این بود که این دامنهای بلند و مزاحم و کتهای تنگ را چطور کمی دستکاری کرد تا برای دوچرخهسواری مناسب شود؟
👈🏻ادامه مطلب را اینجا بخوانید:
bit.ly/2PpWGNQ
@FarnazSeifi
@bidarzani
Telegraph
دوچرخه مخصوص زنان
هفتهی گذشته، خبری منتشر شد که گروهی از دختران دانشآموز منطقهی ۱۵ تهران، دوچرخهی «ویژهی بانوان» ساختند و از این دوچرخه در جشنوارهی علمی «ابن سینا» رونمایی شده است. انتشار تصاویر این دوچرخه که صندلی پهنی دارد و جعبهای مکعبی شکل پشت آن نصب شده که مثل…
- محکومیت #نسرین_ستوده وکیل دادگستری به ۳۳ سال حبس که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۱۲ سال آن قابلیت اجرا دارد، قطعی شد
- نسرین ستوده همچنین به خاطر پیدا شدن قیچی در لوازم شخصیاش، با دستور رئیس زندان اوین، سه هفته ممنوعالملاقات شد./ایرنا
http://www.irna.ir/fa/News/83288491
@bidarzani
- نسرین ستوده همچنین به خاطر پیدا شدن قیچی در لوازم شخصیاش، با دستور رئیس زندان اوین، سه هفته ممنوعالملاقات شد./ایرنا
http://www.irna.ir/fa/News/83288491
@bidarzani
خبرگزاری جمهوری اسلامی
محکومیت حبس نسرین ستوده قطعی شد
تهران- ایرنا- محکومیت نسرین ستوده وکیل دادگستری به 33 سال حبس که طبق ماده 134 قانون مجازات اسلامی 12 سال آن قابلیت اجرا دارد، قطعی شد.
اولین سهمیه #المپیک۲۰۲۰را گرفت. #نجمه_خدمتی در رقابتهای تفنگ بادی جام جهانی پنجم شد و اولین سهمیه رو برای کاروان ورزشی ایران، یکسال قبل از المپیک توکیو گرفت.
@bidarzani
#ورزش_زنان
@bidarzani
#ورزش_زنان
📝📝📝 «فقدان بعد اجتماعی در گفتمان دینی»
🔻🔻🔻نگاهی به کتاب «دایرههای ترس؛ زنان در گفتمان دینی» به قلم #مریم_نورائینژاد منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
چکیده:
🖊 اگر بهدنبال منظری تازه و نگرشی جدید نسبت به مسائل زنان هستید؛ کتاب دایرههای ترس نصر حامد ابوزید، اسلامشناس برجسته مصری را ورق بزنید. نصر حامد ابوزیدی که پروژه اصلیاش تفسیر اومانیستی از قرآن بود و نگاه نوگرایانهاش به آموزههای دینی با مخالفتهای شدید و غیرانسانی روبرو شد. مخالفت رسمی با نقد گفتمان دینی او در سال ۱۹۹۵ با اعلام حکم ارتداد و دستور جدایی همسرش از وی توسط مفتیان مصر به اوج رسید.
🖊 ابوزید بر این باور است تا زمانیکه گفتمان دینی همواره هر مسالهای را از مبنای فکری مناقشهناپذیر به بحث میگذارد و تعمدا جنبههای اجتماعی و اقتصادی را پنهان نگه میدارد و رابطه زنان و مردان را در بستر واقعی و چارچوب حقیقی آن نادیده میگیرد، واپسروی وضعیت اجتماعی زنان گریزناپذیر خواهد بود. گفتمان دینی که هرگونه نقادی از فهم رایج از دین را در بستر توطئه کشورهای غربی علیه کشورهای شرقی و خصوصا اسلام صورتبندی میکند، در درون ساختار خود با یک شیطان غربی مواجه است که درصدد محکوم کردن آن است.
🖊 ابوزید در این کتاب بر این باور است که تکیه عالمانه بر عقل و بهرهمندی از علم میتواند راه استبداد دینی را سد کند و از اسلام و مسلمانان تصویری انسانیتر به نمایش بگذارد. در حقیقت او به مانند یک مسلمان واقعی، خود را در مقابل دین اسلام مسئول میداند و به سمت زدودن توهمات ایدئولوژیک درباره مسائل زنان حرکت میکند. او با اجتهاد خود نشان داده و اثبات کرده که بستن راه گفتمان دینی بر واقعیات عقلی، اجتماعی و فرهنگی نتیجهای جز بنیادگرایی منتهی به افراط ندارد.
📚اطلاعات کتاب. عنوان: دایرههای ترس؛ زنان در گفتمان دینی. نویسنده: نصر حامد ابوزید. مترجم: ادریس امینی. ناشر. نگاه معاصر
tinyurl.com/y6eqpl4h
#کتابخانه
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻نگاهی به کتاب «دایرههای ترس؛ زنان در گفتمان دینی» به قلم #مریم_نورائینژاد منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
چکیده:
🖊 اگر بهدنبال منظری تازه و نگرشی جدید نسبت به مسائل زنان هستید؛ کتاب دایرههای ترس نصر حامد ابوزید، اسلامشناس برجسته مصری را ورق بزنید. نصر حامد ابوزیدی که پروژه اصلیاش تفسیر اومانیستی از قرآن بود و نگاه نوگرایانهاش به آموزههای دینی با مخالفتهای شدید و غیرانسانی روبرو شد. مخالفت رسمی با نقد گفتمان دینی او در سال ۱۹۹۵ با اعلام حکم ارتداد و دستور جدایی همسرش از وی توسط مفتیان مصر به اوج رسید.
🖊 ابوزید بر این باور است تا زمانیکه گفتمان دینی همواره هر مسالهای را از مبنای فکری مناقشهناپذیر به بحث میگذارد و تعمدا جنبههای اجتماعی و اقتصادی را پنهان نگه میدارد و رابطه زنان و مردان را در بستر واقعی و چارچوب حقیقی آن نادیده میگیرد، واپسروی وضعیت اجتماعی زنان گریزناپذیر خواهد بود. گفتمان دینی که هرگونه نقادی از فهم رایج از دین را در بستر توطئه کشورهای غربی علیه کشورهای شرقی و خصوصا اسلام صورتبندی میکند، در درون ساختار خود با یک شیطان غربی مواجه است که درصدد محکوم کردن آن است.
🖊 ابوزید در این کتاب بر این باور است که تکیه عالمانه بر عقل و بهرهمندی از علم میتواند راه استبداد دینی را سد کند و از اسلام و مسلمانان تصویری انسانیتر به نمایش بگذارد. در حقیقت او به مانند یک مسلمان واقعی، خود را در مقابل دین اسلام مسئول میداند و به سمت زدودن توهمات ایدئولوژیک درباره مسائل زنان حرکت میکند. او با اجتهاد خود نشان داده و اثبات کرده که بستن راه گفتمان دینی بر واقعیات عقلی، اجتماعی و فرهنگی نتیجهای جز بنیادگرایی منتهی به افراط ندارد.
📚اطلاعات کتاب. عنوان: دایرههای ترس؛ زنان در گفتمان دینی. نویسنده: نصر حامد ابوزید. مترجم: ادریس امینی. ناشر. نگاه معاصر
tinyurl.com/y6eqpl4h
#کتابخانه
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Telegraph
فقدان بعد اجتماعی در گفتمان دینی
اگر بهدنبال منظری تازه و نگرشی جدید نسبت به مسائل زنان هستید؛ کتاب دایرههای ترس نصر حامد ابوزید، اسلامشناس برجسته مصری را ورق بزنید. نصر حامد ابوزیدی که پروژه اصلیاش تفسیر اومانیستی از قرآن بود و نگاه نوگرایانهاش به آموزههای دینی با مخالفتهای شدید…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰نگاهی به زندگی و آثار ویرجینیا وولف
〽️نویسنده مدرنیست و مدافع حقوق زنان
🔷ترجمه و صدا: ایمان فانی
@bidarzani
نگاهی به زندگی و آثار ویرجینیا وولف
نویسنده مدرنیست و مدافع حقوق زنان
ترجمه و صدا: ایمان فانی
#ادبیات
#نمایشگاه_کتاب
@bidarzani
@persianschooloflife
〽️نویسنده مدرنیست و مدافع حقوق زنان
🔷ترجمه و صدا: ایمان فانی
@bidarzani
نگاهی به زندگی و آثار ویرجینیا وولف
نویسنده مدرنیست و مدافع حقوق زنان
ترجمه و صدا: ایمان فانی
#ادبیات
#نمایشگاه_کتاب
@bidarzani
@persianschooloflife
🔶 عذرخواهی و پرداخت غرامت از سوی ژاپن به قربانیان طرح عقیمسازی
دولت ژاپن بالاخره درمورد طرح عقیمسازی اجباری پوزش خواست و به هر قربانی وعده پرداخت غرامت ۲۵ هزار یورویی داد. ژاپن از سال ۱۹۴۸ بر اساس طرح "اصلاح ذخیره ژنتیکی"، افراد دچارمعلولیت، افراد بیناجنسی و تراجنسی را عقیم میکرد.
@bidarzani
📌 متن کامل این خبر را بخوانید:
t.me/iv?url=https://p.dw.com/p/3HLEw?maca=per-Red-Telegram&rhash=eda96f36fc80e0
@dw_farsi
دولت ژاپن بالاخره درمورد طرح عقیمسازی اجباری پوزش خواست و به هر قربانی وعده پرداخت غرامت ۲۵ هزار یورویی داد. ژاپن از سال ۱۹۴۸ بر اساس طرح "اصلاح ذخیره ژنتیکی"، افراد دچارمعلولیت، افراد بیناجنسی و تراجنسی را عقیم میکرد.
@bidarzani
📌 متن کامل این خبر را بخوانید:
t.me/iv?url=https://p.dw.com/p/3HLEw?maca=per-Red-Telegram&rhash=eda96f36fc80e0
@dw_farsi
DW.COM
عذرخواهی و پرداخت غرامت از سوی ژاپن به قربانیان طرح عقیمسازی
دولت ژاپن بالاخره درمورد طرح عقیمسازی اجباری پوزش خواست و به هر قربانی وعده پرداخت غرامت ۲۵ هزار یورویی داد. ژاپن از سال ۱۹۴۸ بر اساس طرح "اصلاح ذخیره ژنتیکی"، افراد دچارمعلولیت، افراد بیناجنسی و تراجنسی را عقیم میکرد.
وقتی ناخن عرصهی مقاومت و دعوای نژادی است
وقتی از اروپا به آمریکا مهاجرت کردم، در پایتخت این کشور که بیش از نیمی از جمعیت شهر سیاهپوستاند، خیلی زود نکتهای توجهم را جلب کرد: خیلی از زنان سیاه، ناخنهای مصنوعی بهغایت دراز دارند و لاکهای ناخنها، براق و پررنگ و یا از جنس اکریل است. فراوانی این ناخنهای مصنوعی براق، بیشتر از آن بود که «اتفاقی» بهنظر برسد. این روزها اگر عکسهای مراسمهای سخنرانی میشل اوباما، بانوی اول پیشین آمریکا برای کتاب زندگینامهی خود را هم ببینید، یک چیز در ظاهر او جلبتوجه میکند: حالا که دیگر بانوی اول آمریکا نیست، ناخنهای مصنوعی بلندی روی دست کاشته و همیشه لاکهای رنگ شاد و براق، این ناخنها را مزین کرده است. اما چرا زنان سیاهپوست تا این اندازه به ناخنهای مصنوعی بهغایت بلند و لاکهای براق علاقه دارند؟
سوزانه شاپیرو، پژوهشگر تاریخ مد و نویسندهی کتاب «ناخن: داستان مانیکور مدرن» توضیح میدهد که اگرچه مانیکور ریشهی تاریخی طولانی دارد و برای مثال شواهدی در دسترس است که کلئوپاترا، ناخنهای خود را مانیکور و رنگآمیزی میکرد، اما محبوبیت و فراگیر شدن این پدیده از سالنهای زیبایی زنان در محلههای فقیر سیاهپوستان در آمریکا شروع شد. زنانی که برخلاف زنان سفید، اکثرا سخت کار میکردند و دستان «لطیف و ظریف و کارنکرده» نداشتند. دستانی داشتند که از کار سخت و مداوم، زمخت شده بود. مانیکور و دمی رسیدن به ناخن، برای آنها یک دم آسایش از سختی زندگی بود.
در آن زمان هم مثل همین حالا، ناخن محبوب اکثریت غالب زنان سفیدپوست، ناخنهای کوتاه، سوهانکشیده، فرنچ مانیکور یا حداکثر لاکی مات و کمرنگ بود. زنان سیاهپوست در سالنهای زیبایی تنگ و محقر خود، خسته از این روند همیشهی فرادست/فرودست که سفیدها تعیین میکنند چه چیزی «زیبا» است و چه چیز «زشت»، زیر میز زدند و قواعد بازی را برهم ریختند. ناگهان پدیدهی تازهای به اسم «ناخن مصنوعی» در این سالنهای زیبایی پیدا شد. درست در نقطهی مقابل اوامر ابلاغی استانداردهای زیبایی سفیدپوستان، حالا آنها ناخنهای مصنوعی دراز روی ناخنهای خود کار گذاشتند و جای تمام آن لاکهای کمرنگ و مات را رنگهای غلیظ و شدید و براق گرفت.
میلیان کنگ، استاد مطالعات زنان و جنسیت در کتابش توضیح میدهد که این تقابل، طغیان علنی زنان سیاه علیه استانداردهای سفیدها بود.
رواج ناخنهای مصنوعی دراز و براق اما یک نقطه عطف مهم داشت. در دههی ۱۹۸۰ میلادی، هنوز هم خیلی از ورزشها «مردانه» محسوب میشد. زنان سفیدپوست دنبال این ورزشها نمیرفتند که اندام را «زمخت و مردانه» میکند؛ ورزشهایی مثل دو میدانی، دو سرعت یا بوکس. عرصهی رقابت ورزشی محبوب زنان سفیدپوست ورزشهای مثل ژیمناستیک و پاتیناژ بود که «ظرافت اندام» را خدشهدار نمیکند. زنان سیاهپوست بیشتر سراغ این ورزشهای «مردانه» میرفتند. از صدقه سر اینکه سفیدپوستان خیلی تمایلی به دنبال کردن حرفهای این ورزشها نداشتند، فضا و فرصت بیشتری برای زنان سیاه ایجاد شد تا این ورزشها را جدی دنبال کنند.
در دههی ۱۹۸۰ میلادی مسابقه دو سرعت زنان در آمریکا با یک ستارهی خیرهکنندهی تازه مواجه شد: فلورانس گریفیت، زنی سیاهپوست که رکوردهای دو سرعت را جابجا کرد و به چنان سرعتی میدوید که همه را مبهوت میکرد. اما فقط قدرت پاهای عضلانی گریفیت نبود که چشمها را خیره میکرد: او همیشه ناخنهای مصنوعی بهغایت درازی داشت، هر ناخن را به رنگ متفاوتی رنگآمیزی میکرد و گاه تصویر یکی از مدالهای خود را روی ناخنی کشیده بود. تقریبا هیچ مقاله ورزشی دربارهی گریفیت پیدا نمیشود که نویسنده به طعنه/تحقیر/تعجب/تمسخر یا قضاوت اشارهای به «ناخنهای اژدهایی» گریفیت نکرده باشد. گریفیت اما پیام روشنی داشت:«من زنم، عضلانیام و دونده، عاشق ناخنهای دراز و زیبایی را خودم تعریف میکنم.»
@bidarzani
ادامه مطلب https://telegra.ph/ناخن-04-24
@FarnazSeifi
وقتی از اروپا به آمریکا مهاجرت کردم، در پایتخت این کشور که بیش از نیمی از جمعیت شهر سیاهپوستاند، خیلی زود نکتهای توجهم را جلب کرد: خیلی از زنان سیاه، ناخنهای مصنوعی بهغایت دراز دارند و لاکهای ناخنها، براق و پررنگ و یا از جنس اکریل است. فراوانی این ناخنهای مصنوعی براق، بیشتر از آن بود که «اتفاقی» بهنظر برسد. این روزها اگر عکسهای مراسمهای سخنرانی میشل اوباما، بانوی اول پیشین آمریکا برای کتاب زندگینامهی خود را هم ببینید، یک چیز در ظاهر او جلبتوجه میکند: حالا که دیگر بانوی اول آمریکا نیست، ناخنهای مصنوعی بلندی روی دست کاشته و همیشه لاکهای رنگ شاد و براق، این ناخنها را مزین کرده است. اما چرا زنان سیاهپوست تا این اندازه به ناخنهای مصنوعی بهغایت بلند و لاکهای براق علاقه دارند؟
سوزانه شاپیرو، پژوهشگر تاریخ مد و نویسندهی کتاب «ناخن: داستان مانیکور مدرن» توضیح میدهد که اگرچه مانیکور ریشهی تاریخی طولانی دارد و برای مثال شواهدی در دسترس است که کلئوپاترا، ناخنهای خود را مانیکور و رنگآمیزی میکرد، اما محبوبیت و فراگیر شدن این پدیده از سالنهای زیبایی زنان در محلههای فقیر سیاهپوستان در آمریکا شروع شد. زنانی که برخلاف زنان سفید، اکثرا سخت کار میکردند و دستان «لطیف و ظریف و کارنکرده» نداشتند. دستانی داشتند که از کار سخت و مداوم، زمخت شده بود. مانیکور و دمی رسیدن به ناخن، برای آنها یک دم آسایش از سختی زندگی بود.
در آن زمان هم مثل همین حالا، ناخن محبوب اکثریت غالب زنان سفیدپوست، ناخنهای کوتاه، سوهانکشیده، فرنچ مانیکور یا حداکثر لاکی مات و کمرنگ بود. زنان سیاهپوست در سالنهای زیبایی تنگ و محقر خود، خسته از این روند همیشهی فرادست/فرودست که سفیدها تعیین میکنند چه چیزی «زیبا» است و چه چیز «زشت»، زیر میز زدند و قواعد بازی را برهم ریختند. ناگهان پدیدهی تازهای به اسم «ناخن مصنوعی» در این سالنهای زیبایی پیدا شد. درست در نقطهی مقابل اوامر ابلاغی استانداردهای زیبایی سفیدپوستان، حالا آنها ناخنهای مصنوعی دراز روی ناخنهای خود کار گذاشتند و جای تمام آن لاکهای کمرنگ و مات را رنگهای غلیظ و شدید و براق گرفت.
میلیان کنگ، استاد مطالعات زنان و جنسیت در کتابش توضیح میدهد که این تقابل، طغیان علنی زنان سیاه علیه استانداردهای سفیدها بود.
رواج ناخنهای مصنوعی دراز و براق اما یک نقطه عطف مهم داشت. در دههی ۱۹۸۰ میلادی، هنوز هم خیلی از ورزشها «مردانه» محسوب میشد. زنان سفیدپوست دنبال این ورزشها نمیرفتند که اندام را «زمخت و مردانه» میکند؛ ورزشهایی مثل دو میدانی، دو سرعت یا بوکس. عرصهی رقابت ورزشی محبوب زنان سفیدپوست ورزشهای مثل ژیمناستیک و پاتیناژ بود که «ظرافت اندام» را خدشهدار نمیکند. زنان سیاهپوست بیشتر سراغ این ورزشهای «مردانه» میرفتند. از صدقه سر اینکه سفیدپوستان خیلی تمایلی به دنبال کردن حرفهای این ورزشها نداشتند، فضا و فرصت بیشتری برای زنان سیاه ایجاد شد تا این ورزشها را جدی دنبال کنند.
در دههی ۱۹۸۰ میلادی مسابقه دو سرعت زنان در آمریکا با یک ستارهی خیرهکنندهی تازه مواجه شد: فلورانس گریفیت، زنی سیاهپوست که رکوردهای دو سرعت را جابجا کرد و به چنان سرعتی میدوید که همه را مبهوت میکرد. اما فقط قدرت پاهای عضلانی گریفیت نبود که چشمها را خیره میکرد: او همیشه ناخنهای مصنوعی بهغایت درازی داشت، هر ناخن را به رنگ متفاوتی رنگآمیزی میکرد و گاه تصویر یکی از مدالهای خود را روی ناخنی کشیده بود. تقریبا هیچ مقاله ورزشی دربارهی گریفیت پیدا نمیشود که نویسنده به طعنه/تحقیر/تعجب/تمسخر یا قضاوت اشارهای به «ناخنهای اژدهایی» گریفیت نکرده باشد. گریفیت اما پیام روشنی داشت:«من زنم، عضلانیام و دونده، عاشق ناخنهای دراز و زیبایی را خودم تعریف میکنم.»
@bidarzani
ادامه مطلب https://telegra.ph/ناخن-04-24
@FarnazSeifi
Telegraph
وقتی ناخن عرصهی مقاومت و دعوای نژادی است
وقتی از اروپا به آمریکا مهاجرت کردم، در پایتخت این کشور که بیش از نیمی از جمعیت شهر سیاهپوستاند، خیلی زود نکتهای توجهم را جلب کرد: خیلی از زنان سیاه، ناخنهای مصنوعی بهغایت دراز دارند و لاکهای ناخنها، براق و پررنگ و یا از جنس اکریل است. فراوانی این…