📢📢📢
#پیشخوان_خبر
📍شهناز (بریوان) صادقی فر، شهروند ساکن ارومیه، توسط دادگاه انقلاب این شهر از بابت اتهام “عضویت در یکی از احزاب مخالف نظام” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. #شهناز_صادقیفر ٣٢ ساله به همراه دخترش #آیناز_زارع پس از ۳ سال در شهریورماه ٩٨ پس از دریافت امان نامه از مرز بانه به ایران بازگشته و سپس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
📍منزل #یاسمین-ظفری، شهروند بازداشتی در زندان تبریز روز پنجشنبه ۲ مرداد مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت. مامورین پس از تفتیش منزل تعدادی از لوازم شخصی خانم ظفری را نیز با خود بردند. یاسمین ظفری روز پنجشنبه ۲۶ تیرماه در جریان تجمعی اعتراضی مقابل کنسولگری جمهوری آذربایجانی در تبریز به همراه شماری دیگری از شهروندان بازداشت شد.
📍#فرزانه_انصاریفر و #نرگس_درمگزین از بازداشتشدگان اعتراضات بهبهان جمعه ۳ مرداد با تودیع قرار از زندان سپیدار اهواز آزاد شدند.
📍#کارگران_نیشکرهفت_تپه در چهل و یکمین روز از اعتصابشان با تجمع در مقابل دفتر نماینده شهر شوش خواستار رسیدگی به مطالباتشان شدند. معترضان اهم مطالبات خود را پرداخت معوقات مزدی، رسیدگی به وضعیت شغلی، تعیین تکلیف شرکت، بازگشت به کار همکاران اخراج شده، ابطال واگذاری شرکت به بخش خصوصی و همچنین تمدید مهلت دفترچههای درمانی، عنوان کردهاند.
📍#شهناز_اکملی، زندانی سیاسی و مادر مصطفی کریم بیگی از جان باختگان اعتراضات سال ۸۸ که اسفندماه ۹۸ از زندان اوین به مرخصی اعزام شد، شنبه ۴ مرداد از آزادی زود هنگام خود مطلع شد و دیگر به زندان باز نخواهد گشت.
📍#فریبا_فریدونی و #مجید_رضایی دو فعال مدنی دیروز پنجشنبه ۲ مرداد توسط ماموران اطلاعات سپاه در شهرستان خمین بازداشت شدند. مجید رضایی پس از بازداشت به زندان خمین و فریبا فریدونی به زندان اراک منتقل شده است. گفته میشود این شهروندان فردا شنبه به زندان اوین منتقل خواهند شد.
📍شماری از کارگران شرکت #هپکو در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدی و نامعلوم بودن وضعیت شغلی خود دست به تجمع اعتراضی زدند.
📍 شماری از #کارمندان_بیمارستانهای تامین اجتماعی اصفهان و شیراز در اعتراض به عدم دریافت مطالبات صنفی خود دست به تجمع اعتراضی زدند.
📍 شماری از پرسنل و #کادر_درمانی بیمارستان شهید جلیل یاسوج در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مطالبات مزدی خود در مقابل ساختمان استانداری کهگیلویه و بویراحمد، دست به تجمع اعتراضی زدند.
📍جمعی از کارگران اخراج شده شرکت دیارخودرو گلپایگان در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدیشان در مقابل ساختمان اداره کار این شهرستان اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. معترضان همچنین خواستار بازگشت به کار خود شدند.
📍گروهی از آزادگان و جانبازان بازنشسته مجتمع دخانیات گیلان با #تجمع در مقابل ساختمان این شرکت خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. تجمع کنندگان ضمن اعتراض به سوء مدیریت مسئولان این شرکت و استخدام مجدد بازنشستگان، خواستار اجرای قانون "تبدیل وضعیت استخدامی فرزندان ایثارگران" شدند.
📍در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۹۵ بیمار کووید۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۵ هزار و ۴۸۴ نفر رسید.
📍استانهای مازندران، فارس، آذربایجان های شرقی و غربی، خراسان رضوی، البرز، خوزستان، لرستان، گلستان، کرمان، زنجان و ایلام در وضعیت قرمز قرار دارند. همچنین استانهای تهران، اصفهان، بوشهر، هرمزگان، قزوین، مرکزی، خراسان شمالی، همدان، خراسان جنوبی، سمنان، سیستان و بلوچستان، اردبیل و کهگیلویه و بویر احمد هم در وضعیت هشدار قرار دارند.
@bidarzani
#پیشخوان_خبر
📍شهناز (بریوان) صادقی فر، شهروند ساکن ارومیه، توسط دادگاه انقلاب این شهر از بابت اتهام “عضویت در یکی از احزاب مخالف نظام” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. #شهناز_صادقیفر ٣٢ ساله به همراه دخترش #آیناز_زارع پس از ۳ سال در شهریورماه ٩٨ پس از دریافت امان نامه از مرز بانه به ایران بازگشته و سپس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
📍منزل #یاسمین-ظفری، شهروند بازداشتی در زندان تبریز روز پنجشنبه ۲ مرداد مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت. مامورین پس از تفتیش منزل تعدادی از لوازم شخصی خانم ظفری را نیز با خود بردند. یاسمین ظفری روز پنجشنبه ۲۶ تیرماه در جریان تجمعی اعتراضی مقابل کنسولگری جمهوری آذربایجانی در تبریز به همراه شماری دیگری از شهروندان بازداشت شد.
📍#فرزانه_انصاریفر و #نرگس_درمگزین از بازداشتشدگان اعتراضات بهبهان جمعه ۳ مرداد با تودیع قرار از زندان سپیدار اهواز آزاد شدند.
📍#کارگران_نیشکرهفت_تپه در چهل و یکمین روز از اعتصابشان با تجمع در مقابل دفتر نماینده شهر شوش خواستار رسیدگی به مطالباتشان شدند. معترضان اهم مطالبات خود را پرداخت معوقات مزدی، رسیدگی به وضعیت شغلی، تعیین تکلیف شرکت، بازگشت به کار همکاران اخراج شده، ابطال واگذاری شرکت به بخش خصوصی و همچنین تمدید مهلت دفترچههای درمانی، عنوان کردهاند.
📍#شهناز_اکملی، زندانی سیاسی و مادر مصطفی کریم بیگی از جان باختگان اعتراضات سال ۸۸ که اسفندماه ۹۸ از زندان اوین به مرخصی اعزام شد، شنبه ۴ مرداد از آزادی زود هنگام خود مطلع شد و دیگر به زندان باز نخواهد گشت.
📍#فریبا_فریدونی و #مجید_رضایی دو فعال مدنی دیروز پنجشنبه ۲ مرداد توسط ماموران اطلاعات سپاه در شهرستان خمین بازداشت شدند. مجید رضایی پس از بازداشت به زندان خمین و فریبا فریدونی به زندان اراک منتقل شده است. گفته میشود این شهروندان فردا شنبه به زندان اوین منتقل خواهند شد.
📍شماری از کارگران شرکت #هپکو در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدی و نامعلوم بودن وضعیت شغلی خود دست به تجمع اعتراضی زدند.
📍 شماری از #کارمندان_بیمارستانهای تامین اجتماعی اصفهان و شیراز در اعتراض به عدم دریافت مطالبات صنفی خود دست به تجمع اعتراضی زدند.
📍 شماری از پرسنل و #کادر_درمانی بیمارستان شهید جلیل یاسوج در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مطالبات مزدی خود در مقابل ساختمان استانداری کهگیلویه و بویراحمد، دست به تجمع اعتراضی زدند.
📍جمعی از کارگران اخراج شده شرکت دیارخودرو گلپایگان در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدیشان در مقابل ساختمان اداره کار این شهرستان اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. معترضان همچنین خواستار بازگشت به کار خود شدند.
📍گروهی از آزادگان و جانبازان بازنشسته مجتمع دخانیات گیلان با #تجمع در مقابل ساختمان این شرکت خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. تجمع کنندگان ضمن اعتراض به سوء مدیریت مسئولان این شرکت و استخدام مجدد بازنشستگان، خواستار اجرای قانون "تبدیل وضعیت استخدامی فرزندان ایثارگران" شدند.
📍در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۹۵ بیمار کووید۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۵ هزار و ۴۸۴ نفر رسید.
📍استانهای مازندران، فارس، آذربایجان های شرقی و غربی، خراسان رضوی، البرز، خوزستان، لرستان، گلستان، کرمان، زنجان و ایلام در وضعیت قرمز قرار دارند. همچنین استانهای تهران، اصفهان، بوشهر، هرمزگان، قزوین، مرکزی، خراسان شمالی، همدان، خراسان جنوبی، سمنان، سیستان و بلوچستان، اردبیل و کهگیلویه و بویر احمد هم در وضعیت هشدار قرار دارند.
@bidarzani
📌فرزانه جلالی، پناهجو و فعال زن کُرد در دادگاه ترکیه محاکمه شد
#فرزانه_جلالی، فعال زن کُرد که پس از خروج از ایران طی دو سال و نیم گذشته در ترکیه اقامت دارد و از یک ماه پیش به عنوان پناهجو در این کشور زندگی میکند، امروز ۱۰ بهمن به دلیل فعالیتهای مجازی خود در شبکههای اجتماعی در دادگاه آناتولی استانبول (İstanbul Anadolu Adliyesi) حاضر و مورد محاکمه قرار گرفت.
دلیل محاکمه این پناهجوی ایرانی “بازنشر مطالبی در صفحات مجازی به نفع احزاب کُرد و در مخالفت با دولت ترکیه” عنوان شده است.
قاضی در پایان جلسه رسیدگی به اتهامات او حکم ممنوعالخروجی خانم جلالی از ترکیه و مراجعه هفتگی به اداره پلیس محلی را تا زمان صدور رای نهایی صادر کرده است.
فرزانه جلالی با اعلام این خبر به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «خرداد ماه امسال پلیس شهر دنیزلی از فردی که مدعی است من را میشناسد، ایمیل دریافت کرده است. در این ایمیل من روزنامهنگار کُردی معرفی شدهام که در فضای مجازی از احزاب کُرد حمایت کرده و مطالبی بر ضد دولت ترکیه منتشر کردهام. بر همین اساس پلیس ترکیه تیمی تحقیقی تشکیل داد و از طریق صفحات شخصی من در توییتر و فیسبوک مدارکی را جمعآوری کرده است که به گفته پلیس تایید کننده ادعای مذکور است. این در حالیست که هیچ کدام از این مطالب توسط شخص من نوشته نشده و صرفا لایک یا بازنشر بوده است.»
به گفته این فعال زن کُرد، پلیس دنیزلی پرونده را به استانبول که محل زندگی اوست، فرستاده است و پلیس استانبول شهریور ماه امسال برای بازداشت وی به منزلی که پیشتر در آن ساکن بود، مراجعه کرده است: «پس از پیگیریهای وکیلم و دسترسی به محتویات پرونده امروز با حضور وکیلم به دادگاه آناتولی رفتم و به سوالاتی که از سوی دادستان مطرح شد پاسخ دادم. دادستان دفاعیات من را به قاضی دادگاه ارجاع داد و قاضی تا اتمام تحقیقات و تصمیمگیری نهایی از سوی دادگاه قضایی، حکم ممنوعالخروجی و اعلام حضور هفتگی در اداره پلیس محلی را صادر کرد.»
فرزانه جلالی، در پی یک دوره بازداشت در اسفند ۱۳۹۵ و پس از آن فشارهای اداره اطلاعات برای همکاری وی با این نهاد امنیتی، دو سال پیش مجبور به خروج از ایران شد. او از آن زمان تاکنون در شهر استانبول ترکیه اقامت دارد.
@bidarzani
https://kurdistanhumanrights.org/fa/?p=15232
#فرزانه_جلالی، فعال زن کُرد که پس از خروج از ایران طی دو سال و نیم گذشته در ترکیه اقامت دارد و از یک ماه پیش به عنوان پناهجو در این کشور زندگی میکند، امروز ۱۰ بهمن به دلیل فعالیتهای مجازی خود در شبکههای اجتماعی در دادگاه آناتولی استانبول (İstanbul Anadolu Adliyesi) حاضر و مورد محاکمه قرار گرفت.
دلیل محاکمه این پناهجوی ایرانی “بازنشر مطالبی در صفحات مجازی به نفع احزاب کُرد و در مخالفت با دولت ترکیه” عنوان شده است.
قاضی در پایان جلسه رسیدگی به اتهامات او حکم ممنوعالخروجی خانم جلالی از ترکیه و مراجعه هفتگی به اداره پلیس محلی را تا زمان صدور رای نهایی صادر کرده است.
فرزانه جلالی با اعلام این خبر به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «خرداد ماه امسال پلیس شهر دنیزلی از فردی که مدعی است من را میشناسد، ایمیل دریافت کرده است. در این ایمیل من روزنامهنگار کُردی معرفی شدهام که در فضای مجازی از احزاب کُرد حمایت کرده و مطالبی بر ضد دولت ترکیه منتشر کردهام. بر همین اساس پلیس ترکیه تیمی تحقیقی تشکیل داد و از طریق صفحات شخصی من در توییتر و فیسبوک مدارکی را جمعآوری کرده است که به گفته پلیس تایید کننده ادعای مذکور است. این در حالیست که هیچ کدام از این مطالب توسط شخص من نوشته نشده و صرفا لایک یا بازنشر بوده است.»
به گفته این فعال زن کُرد، پلیس دنیزلی پرونده را به استانبول که محل زندگی اوست، فرستاده است و پلیس استانبول شهریور ماه امسال برای بازداشت وی به منزلی که پیشتر در آن ساکن بود، مراجعه کرده است: «پس از پیگیریهای وکیلم و دسترسی به محتویات پرونده امروز با حضور وکیلم به دادگاه آناتولی رفتم و به سوالاتی که از سوی دادستان مطرح شد پاسخ دادم. دادستان دفاعیات من را به قاضی دادگاه ارجاع داد و قاضی تا اتمام تحقیقات و تصمیمگیری نهایی از سوی دادگاه قضایی، حکم ممنوعالخروجی و اعلام حضور هفتگی در اداره پلیس محلی را صادر کرد.»
فرزانه جلالی، در پی یک دوره بازداشت در اسفند ۱۳۹۵ و پس از آن فشارهای اداره اطلاعات برای همکاری وی با این نهاد امنیتی، دو سال پیش مجبور به خروج از ایران شد. او از آن زمان تاکنون در شهر استانبول ترکیه اقامت دارد.
@bidarzani
https://kurdistanhumanrights.org/fa/?p=15232
KHRN
استانبول؛ فرزانه جلالی، پناهجو و فعال زن کُرد در دادگاه ترکیه محاکمه شد | KHRN
فرزانه جلالی، فعال زن کُرد که پس از خروج از ایران طی دو سال و نیم گذشته در ترکیه اقامت دارد و از یک ماه پیش به عنوان پناهجو در این کشور…
🟣 توییت «مصطفی نیلی» در اعتراض به پروندهسازی علیه جامعهی وکلا
« ▪️۱-اولین جلسه دادگاهی که در سال جاری شرکت کردم برای دفاع از همکار عزیزم آقای #محمدهادی_عرفانیان بود. رای ایشان هفته گذشته ابلاغ و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۹۵ روز حبس تعزیری توسط دادگاه بدوی محکوم شدند.
▪️۲-مصداق اصلی فعالیت تبلیغی مصاحبههای ایشان در مورد قتل موکلش آقای #علیرضا_شیرمحمدعلی در زندان تهران بزرگ بوده است.
▪️۳-هفته گذشته نیز خبری مبنی بر احضار همکار گرانقدر خانم #فرزانه_زیلابی منتشر شد. ایشان هم بابت دفاع از موکلینشان با اتهامهای اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی مواجه شدهاند.
▪️۴- در سوگند وکالت، وکلا شرافتشان را وثیقه قسمشان قرار دادهاند و پیش از این نیز بسیاری از همکاران محترم بابت ایستادگی و دفاع از حقوق موکلینشان به زندان رفتهاند.
▪️۵-ولی پروندهسازان به هدفشان که کنارهگیری وکلا و عدم دفاع در پروندههای سیاسی و عقیدتی است نرسیدهاند و تا زمانی که چنین همکاران شجاعی در عرصه هستند نیز نخواهند رسید.
#شرافت_من_وثیقه_این_قسم_است »
#توییت_خوان
▪️از صفحهی توییتر مصطفی نیلی
@bidarzani
« ▪️۱-اولین جلسه دادگاهی که در سال جاری شرکت کردم برای دفاع از همکار عزیزم آقای #محمدهادی_عرفانیان بود. رای ایشان هفته گذشته ابلاغ و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۹۵ روز حبس تعزیری توسط دادگاه بدوی محکوم شدند.
▪️۲-مصداق اصلی فعالیت تبلیغی مصاحبههای ایشان در مورد قتل موکلش آقای #علیرضا_شیرمحمدعلی در زندان تهران بزرگ بوده است.
▪️۳-هفته گذشته نیز خبری مبنی بر احضار همکار گرانقدر خانم #فرزانه_زیلابی منتشر شد. ایشان هم بابت دفاع از موکلینشان با اتهامهای اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی مواجه شدهاند.
▪️۴- در سوگند وکالت، وکلا شرافتشان را وثیقه قسمشان قرار دادهاند و پیش از این نیز بسیاری از همکاران محترم بابت ایستادگی و دفاع از حقوق موکلینشان به زندان رفتهاند.
▪️۵-ولی پروندهسازان به هدفشان که کنارهگیری وکلا و عدم دفاع در پروندههای سیاسی و عقیدتی است نرسیدهاند و تا زمانی که چنین همکاران شجاعی در عرصه هستند نیز نخواهند رسید.
#شرافت_من_وثیقه_این_قسم_است »
#توییت_خوان
▪️از صفحهی توییتر مصطفی نیلی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 پیروزی دیگر برای کارگران هفت تپه! ابلاغ رای خلع ید! فردا مقابل فرمانداری جشن و همزمان اعتراض
در پی اعتصاب و اعتراض کارگران هفت تپه که یکی از خواسته های خود را ابلاغ و اجرای رای خلع ید اعلام کرده بودیم، بالاخره مسئولین ناچار شدند به یک مرحله از این خواسته تن بدهند و رای خلع ید توسط شعبه مربوطه ابلاغ شد، اما هنوز اجرا نشده و ما میگوییم که #اسدبیگی ها و #بخش_خصوصی باید از هفت تپه برود.
این یک پیروزی دیگر برای کارگران هفت تپه است اما البته مبارزه برای خروج واقعی اختلاسگران و نیز کسب مطالبات دیگرمان ادامه دارد.
هنوز فقط رای را ابلاغ کرده اند، اما اجرایی نشده است. ما خواهان این هستیم که از این وقت کشیهای امنیتی که فقط قصدش پایان دادن به اعتراضات ماست دست بردارند و سریعا رای را اجرا کنند. دار و دسته فاسدان اختلاسگر باید به سرعت از هفت تپه بیرون انداخته شوند و شرکت به بخش عمومی واگذار شود. کارگران هفت تپه باید به صورت شورایی بر تمامی شئون شرکت نظارت کنند.
ما ضمن اینکه این ابلاغ رای خلع ید را یک پیروزی ناشی از اعتراضات خود میدانیم اما اعلام میکنیم مبارزه هنوز ادامه دارد و در این مرحله تا اجرای قطعی حکم دست از اعتراض حق خواهانه خود برنخواهیم داشت. ما خواهان تمدید قرارداد همکاران خود، پرداخت فوری حقوق معوقه تمام همکاران، بسته شدن پرونده قضایی خانم #فرزانه_زیلابی و واکسینه کردن تمام کارگران هستیم. اینها مطالبات ما در این مرحله است اما کار و اعتراض ما ادامه دارد.
از همکاران درخواست داریم فردا با جمعیت هزاران نفری در مقابل فرمانداری حاضر شوند تا ضمن شادی برای این مرحله از پیروزی، خواهان محقق شدن سایر مطالبات هم باشیم.
جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مختلف- شنبه - ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
تصویر: چهلمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه و تجمع، مقابل فرمانداری امروز شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
@kargarane7tape
@bidarzani
در پی اعتصاب و اعتراض کارگران هفت تپه که یکی از خواسته های خود را ابلاغ و اجرای رای خلع ید اعلام کرده بودیم، بالاخره مسئولین ناچار شدند به یک مرحله از این خواسته تن بدهند و رای خلع ید توسط شعبه مربوطه ابلاغ شد، اما هنوز اجرا نشده و ما میگوییم که #اسدبیگی ها و #بخش_خصوصی باید از هفت تپه برود.
این یک پیروزی دیگر برای کارگران هفت تپه است اما البته مبارزه برای خروج واقعی اختلاسگران و نیز کسب مطالبات دیگرمان ادامه دارد.
هنوز فقط رای را ابلاغ کرده اند، اما اجرایی نشده است. ما خواهان این هستیم که از این وقت کشیهای امنیتی که فقط قصدش پایان دادن به اعتراضات ماست دست بردارند و سریعا رای را اجرا کنند. دار و دسته فاسدان اختلاسگر باید به سرعت از هفت تپه بیرون انداخته شوند و شرکت به بخش عمومی واگذار شود. کارگران هفت تپه باید به صورت شورایی بر تمامی شئون شرکت نظارت کنند.
ما ضمن اینکه این ابلاغ رای خلع ید را یک پیروزی ناشی از اعتراضات خود میدانیم اما اعلام میکنیم مبارزه هنوز ادامه دارد و در این مرحله تا اجرای قطعی حکم دست از اعتراض حق خواهانه خود برنخواهیم داشت. ما خواهان تمدید قرارداد همکاران خود، پرداخت فوری حقوق معوقه تمام همکاران، بسته شدن پرونده قضایی خانم #فرزانه_زیلابی و واکسینه کردن تمام کارگران هستیم. اینها مطالبات ما در این مرحله است اما کار و اعتراض ما ادامه دارد.
از همکاران درخواست داریم فردا با جمعیت هزاران نفری در مقابل فرمانداری حاضر شوند تا ضمن شادی برای این مرحله از پیروزی، خواهان محقق شدن سایر مطالبات هم باشیم.
جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مختلف- شنبه - ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
تصویر: چهلمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه و تجمع، مقابل فرمانداری امروز شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
@kargarane7tape
@bidarzani
▫️ مارکسیسم و فمینیسم
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
4 نوامبر2021
🔸 فمینیسم همانا مبارزه با تبعیض جنسیتی، یا اقدامات و ایدئولوژیهای تبعیضآمیز اجتماعی است که منجر به برتری مردان و ستم بر زنان میشود. تبعیض جنسیتی بهعنوان شکلی از ستم اجتماعی پدیدهای مدرن نیست. به نقل از مارکس و انگلس میتوان تصریح کرد که تاریخِ تمامی جوامعِ تاکنون موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی و مبارزات جنسیتی است زیرا وجود طبقات پیشفرضِ مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، تکهمسری و بنابراین تبعیض جنسیتی است. وجود تبعیض جنسیتی در سراسر تاریخ، به سادگی ویژگی جهانشمولِ همهی جوامع یا ماحصل تفاوتهای ذاتی بین دوجنس مسلم انگاشته شده است. این امر همچنین توضیح میدهد که چرا امروز زنان برای فهمیدن مظاهر فعلی این تبعیض در صدد درک ریشههای تاریخی آن هستند. در علوم اجتماعی تفهیم تبعیض جنسیتی بستگی دارد به مفروضات اساسی دربارهی طبیعت انسان، جامعه و روابطشان که مبنای نظریههای رایج دربارهی جامعه و رفتار اجتماعی هستند؛ نظریههایی که براساس تاکیدشان بر طبیعتِ انسان یا جامعه، متفاوت میشوند. اگر اولویت با ذات انسان باشد، افراد دارای صفاتی ذاتی همچون خودخواهی، رقابتجویی و منفعتطلبی تلقی میشوند. در نتیجه روابط و نهادهای اجتماعی بهعنوان ماحصل این صفات فردی مورد توجه قرار میگیرند. مردان و زنان در این بافتار واجد صفات ذاتیای در نظر گرفته میشوند که آنها را از یکدیگر متفاوت میکند. به عنوان مثال، درحالی که مردان پرخاشگر، قوی، ابزارگرا و غیرهاند، زنان ضعیف، مطیع، احساساتی، تغذیهکننده و غیره هستند. تفاوتهای جنسیتی در قدرت و مشارکت اجتماعی همچون پیامدهای این تفاوتهای ذاتی بین دو جنس تصور میشوند. وقتی تاکید بر جامعه باشد، افراد به عنوان لوحهایی سفید و خالی تلقی میشوند، ماحصل فرآیند اجتماعپذیری که آنان را در واقعیتِ اجتماعی اجباری و قدرتمند ادغام میکند. تبعیض جنسیتی در این بافتار به عنوان ماحصل سازمان اجتماعی پدید میآید؛ مردان و زنان متفاوتند و قدرت و مشارکت اجتماعی متفاوت دارند زیرا جامعهپذیری آنان متفاوت است. بنابراین الگوهای جامعهپذیری بر حسب نیازهای اجتماعی و/ یا تمایزِ فرایندهایِ کارکردی و تقسیم کار توضیح داده میشوند.
🔸علوم اجتماعی از دیدگاه مارکسیستی، تبیینهای ایدهآلیستی و ماتریالیستیِ متضادی دربارهی تبعیض جنسیتی ارائه میکنند که مانع ترکیب آنها در تبیینهایی نمیشود که هردو عامل اجتماعی و فردی را در نظر بگیرد. مارکسیسم از دوگانگی بین صفات ذاتی و اکتسابی فراتر میرود و بهجای آن این مفهوم را مطرح میکند که «انسان مجموعهی مناسبات اجتماعی است.»
🔸 این مفهوم، اساس نظریهی مارکسیستی دربارهی طبیعت انسان است؛ مفهومی که طبیعت تکافتادهی انسان را نفی کرده و وحدت لاینفک بین افراد و محیطهای طبیعی و اجتماعی آنان را تایید میکند. مارکسیسم مطرح میکند که نه افراد را میتوان جداگانه بررسی کرد نه محیط طبیعی و اجتماعیشان، همچون چیزهایی فینفسه که با یکدیگر «تعامل» دارند یا «علت» و «معلول» دیگری هستند. کانون نظری از انتزاعات «اشخاص» و «محیط» (طبیعی و اجتماعی) به فرآیندهایی تغییر جهت میدهد که بهواسطهی آنها افراد، طبیعت و جامعه به اشکال عینی مشخص خود دست مییابند. این فرآیندها تاریخاً مشخصاند و میتوان آنها را برای اهداف تحلیلِ علمی تشخیص داد. کلیدِ فهم تبعیض جنسیتی در این بافتار مبتنی است بر کاوشِ شکلهای تاریخاً خاص آن درون شیوههای مشخص تولید. بنابراین، امروزه پیشفرضِ درک و مفهومسازیِ تبعیض جنسیتی همانا درکِ جایگاه آن درون شیوهی تولید سرمایهداری است.
🔸 این فصل ادای سهمی است در تکوینِ تحلیلی مارکسیستی از ریشههای سرمایهدارانهی تبعیض جنسیتی و معنا و مفهوم تغییرات در وضعیت کنونی و آینده زنان براساس آنچه این تجزیه و تحلیل نشان میدهد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2AT
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #سرمایهداری
🖋@naghd_com
@bidarzani
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
4 نوامبر2021
🔸 فمینیسم همانا مبارزه با تبعیض جنسیتی، یا اقدامات و ایدئولوژیهای تبعیضآمیز اجتماعی است که منجر به برتری مردان و ستم بر زنان میشود. تبعیض جنسیتی بهعنوان شکلی از ستم اجتماعی پدیدهای مدرن نیست. به نقل از مارکس و انگلس میتوان تصریح کرد که تاریخِ تمامی جوامعِ تاکنون موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی و مبارزات جنسیتی است زیرا وجود طبقات پیشفرضِ مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، تکهمسری و بنابراین تبعیض جنسیتی است. وجود تبعیض جنسیتی در سراسر تاریخ، به سادگی ویژگی جهانشمولِ همهی جوامع یا ماحصل تفاوتهای ذاتی بین دوجنس مسلم انگاشته شده است. این امر همچنین توضیح میدهد که چرا امروز زنان برای فهمیدن مظاهر فعلی این تبعیض در صدد درک ریشههای تاریخی آن هستند. در علوم اجتماعی تفهیم تبعیض جنسیتی بستگی دارد به مفروضات اساسی دربارهی طبیعت انسان، جامعه و روابطشان که مبنای نظریههای رایج دربارهی جامعه و رفتار اجتماعی هستند؛ نظریههایی که براساس تاکیدشان بر طبیعتِ انسان یا جامعه، متفاوت میشوند. اگر اولویت با ذات انسان باشد، افراد دارای صفاتی ذاتی همچون خودخواهی، رقابتجویی و منفعتطلبی تلقی میشوند. در نتیجه روابط و نهادهای اجتماعی بهعنوان ماحصل این صفات فردی مورد توجه قرار میگیرند. مردان و زنان در این بافتار واجد صفات ذاتیای در نظر گرفته میشوند که آنها را از یکدیگر متفاوت میکند. به عنوان مثال، درحالی که مردان پرخاشگر، قوی، ابزارگرا و غیرهاند، زنان ضعیف، مطیع، احساساتی، تغذیهکننده و غیره هستند. تفاوتهای جنسیتی در قدرت و مشارکت اجتماعی همچون پیامدهای این تفاوتهای ذاتی بین دو جنس تصور میشوند. وقتی تاکید بر جامعه باشد، افراد به عنوان لوحهایی سفید و خالی تلقی میشوند، ماحصل فرآیند اجتماعپذیری که آنان را در واقعیتِ اجتماعی اجباری و قدرتمند ادغام میکند. تبعیض جنسیتی در این بافتار به عنوان ماحصل سازمان اجتماعی پدید میآید؛ مردان و زنان متفاوتند و قدرت و مشارکت اجتماعی متفاوت دارند زیرا جامعهپذیری آنان متفاوت است. بنابراین الگوهای جامعهپذیری بر حسب نیازهای اجتماعی و/ یا تمایزِ فرایندهایِ کارکردی و تقسیم کار توضیح داده میشوند.
🔸علوم اجتماعی از دیدگاه مارکسیستی، تبیینهای ایدهآلیستی و ماتریالیستیِ متضادی دربارهی تبعیض جنسیتی ارائه میکنند که مانع ترکیب آنها در تبیینهایی نمیشود که هردو عامل اجتماعی و فردی را در نظر بگیرد. مارکسیسم از دوگانگی بین صفات ذاتی و اکتسابی فراتر میرود و بهجای آن این مفهوم را مطرح میکند که «انسان مجموعهی مناسبات اجتماعی است.»
🔸 این مفهوم، اساس نظریهی مارکسیستی دربارهی طبیعت انسان است؛ مفهومی که طبیعت تکافتادهی انسان را نفی کرده و وحدت لاینفک بین افراد و محیطهای طبیعی و اجتماعی آنان را تایید میکند. مارکسیسم مطرح میکند که نه افراد را میتوان جداگانه بررسی کرد نه محیط طبیعی و اجتماعیشان، همچون چیزهایی فینفسه که با یکدیگر «تعامل» دارند یا «علت» و «معلول» دیگری هستند. کانون نظری از انتزاعات «اشخاص» و «محیط» (طبیعی و اجتماعی) به فرآیندهایی تغییر جهت میدهد که بهواسطهی آنها افراد، طبیعت و جامعه به اشکال عینی مشخص خود دست مییابند. این فرآیندها تاریخاً مشخصاند و میتوان آنها را برای اهداف تحلیلِ علمی تشخیص داد. کلیدِ فهم تبعیض جنسیتی در این بافتار مبتنی است بر کاوشِ شکلهای تاریخاً خاص آن درون شیوههای مشخص تولید. بنابراین، امروزه پیشفرضِ درک و مفهومسازیِ تبعیض جنسیتی همانا درکِ جایگاه آن درون شیوهی تولید سرمایهداری است.
🔸 این فصل ادای سهمی است در تکوینِ تحلیلی مارکسیستی از ریشههای سرمایهدارانهی تبعیض جنسیتی و معنا و مفهوم تغییرات در وضعیت کنونی و آینده زنان براساس آنچه این تجزیه و تحلیل نشان میدهد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2AT
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #سرمایهداری
🖋@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و فمینیسم
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی دو گزینهی مورد بحث، گزینههایی تاریخیاند که اهمیت آنها در بستر رشد آگاهی و مبارزهی فمینیستی در کشوری معین و در زمانی مشخص بهتر درک خواهد شد. رشد …
Forwarded from نقد
▫️ دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا دربارهی ستم بر زنان
▫️بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
7 مارس 2022
🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعهای از آثار رشدیابنده شده است که با بهرهگیری از علوم اجتماعی و نظریههای مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعهی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن میشود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و همچنین تفاوت در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکافهای سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روششناختی این نوشتهها بازتاب یافتهاند. مهمتر از آن، این نوشتهها بهعنوان تولیدات فکریِ سرچشمهگرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایدهآلیستی و تجربیای قرار داشتهاند که شالودهی دیدگاههای عرفِ جاری جهان، پارادایمهای علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایتهای ایدهآلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، ارادهگرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبولتر و قابل احترامتر بودهاند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید میکنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شدهاند.
🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ میکند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریهی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایدههای جدید بودند و نه به نظر میرسد که فمینیستهای موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانعکننده یافتهاند تا کمی آن را موردملاحظه قرار دهند.
🔸 بررسی عوامل تعیینکنندهی تاریخی پیچیدهی این بزنگاه نظری از حوصلهی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است دربارهی موضوعیت بالقوهی مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعهی نظریهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یکبار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیستهای دیگری که درصدد توسعهی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسشهای فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخهای مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخهای مارکسیستی، طرح پرسشهای مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسشهای مارکسیستی و شرح و بسط واکاویهای مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه میدهد: واکاویهایی که از کاربرد مقولههای مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه و روششناسی مارکسیستی فراتر میروند.
🔸 در بخش اول این فصل، خلاصهای از رهآوردهای نظری و روششناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه میدهم. در بخش دوم، برخی از گزارههای نظری جامعهشناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینشهای نظری و روششناختی بهدست آمده از طرح مسئلهی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه میدهم. با اینکه مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیدهی بینشهای اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانههای ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آنها ارتقاء میبخشد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Rs
#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
7 مارس 2022
🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعهای از آثار رشدیابنده شده است که با بهرهگیری از علوم اجتماعی و نظریههای مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعهی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن میشود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و همچنین تفاوت در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکافهای سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روششناختی این نوشتهها بازتاب یافتهاند. مهمتر از آن، این نوشتهها بهعنوان تولیدات فکریِ سرچشمهگرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایدهآلیستی و تجربیای قرار داشتهاند که شالودهی دیدگاههای عرفِ جاری جهان، پارادایمهای علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایتهای ایدهآلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، ارادهگرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبولتر و قابل احترامتر بودهاند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید میکنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شدهاند.
🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ میکند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریهی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایدههای جدید بودند و نه به نظر میرسد که فمینیستهای موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانعکننده یافتهاند تا کمی آن را موردملاحظه قرار دهند.
🔸 بررسی عوامل تعیینکنندهی تاریخی پیچیدهی این بزنگاه نظری از حوصلهی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است دربارهی موضوعیت بالقوهی مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعهی نظریهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یکبار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیستهای دیگری که درصدد توسعهی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسشهای فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخهای مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخهای مارکسیستی، طرح پرسشهای مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسشهای مارکسیستی و شرح و بسط واکاویهای مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه میدهد: واکاویهایی که از کاربرد مقولههای مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه و روششناسی مارکسیستی فراتر میروند.
🔸 در بخش اول این فصل، خلاصهای از رهآوردهای نظری و روششناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه میدهم. در بخش دوم، برخی از گزارههای نظری جامعهشناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینشهای نظری و روششناختی بهدست آمده از طرح مسئلهی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه میدهم. با اینکه مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیدهی بینشهای اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانههای ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آنها ارتقاء میبخشد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Rs
#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا دربارهی ستم بر زنان
بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی روابط سرمایهداری و طبقهی کارگر در بازتولید فیزیکی و اجتماعی در تمام صورتبندیهای اجتماعی سرمایهداری تحت محدودیتهای…
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی اینکه استدلال کنیم طبقهی کارگر عامل اساسی تغییر است بدین معنا نیست که یگانه عامل تغییر است. طبقهی کارگر البته متشکل از زنان و مردانی است که به نژا…
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم و کار غیررسمی
نوشتهی: توماس بارنز
ترجمهی: فرزانه راجی
11 ژوئن 2022
🔸 پژوهشگرانِ متأثر از مارکسیسم کوشیدهاند تا با مسئلهی افزایش نیروی کار در بخش غیررسمیِ اقتصاد دستوپنجه نرم کنند. مفهوم «نیروی کار غیررسمی» برای تعدیل و بهچالش کشیدنِ این ایدهی تاکنون بحثانگیز بهکار رفته است که سرمایهداری «گورکنان» خود را میآفریند. نظریهپردازان معاصر در واکنش به افزایش نیروی کارِ غیررسمی دست به بازبینی ارتباطِ بین رشد سرمایهداری، پرولتاریاییشدن و استراتژی سیاسی زدهاند.
🔸 این مقاله بهطور انتقادی نمونههایی اصلی از چگونهگی تلاش این متفکران رادیکال برای بهروزرسانی و تقویت تحلیل مارکسیستی را بررسی کرده و تلاش میکند آنها را در چارچوبی، برای تحلیلِ تغییرات در ترکیب نیروی کار ادغام کند. گرچه برخی از این بحثها گذشته از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند نیز مربوط میشود، این مقاله عمدتاً بر جنوب جهان متمرکز است، جایی که اکثریت کارگران جهان زندگی میکنند. بخش اول مقاله طرحی کلی از دیدگاههای مارکس دربارهی شکلگیری طبقات را براساس جلد اول سرمایه ترسیم میکند. تفاوت این دیدگاهها با نظرات نظریهپردازان رادیکالی که به گسترش نیروی کار غیررسمی از دههی 1960 اشاره کردهاند، همچنین با واکنشهای مارکسیستی معاصر به نیروی کار غیررسمی، مقایسه میشود. پس از بررسی این تحولات، بخش دوم مقاله رویکردی گونهشناختی به نیرویکار در اقتصادی غیررسمی را، با تکیه بر بینشهای چن، چانگ، و باناجی تشریح میکند. بخش سوم به تشریح «شکلهای مختلف استثمار»ی میپردازد که در این گونهشناسی همانا کار بهشمار میآیند، و نمونههایی را در هر نوع و حوزههای پیچیدگی، همپوشانی و اصلاح بالقوه بررسی میکند. بخش پایانی، مقاله را خلاصه کرده و مجدداً بر ظرفیت بالقوهای تأکید میکند که کاربرد انتقادیِ ایدههای مارکس دربارهی تکوین طبقاتی میتواند در مورد مسئلهی گسترش نیروی کارغیررسمی در جنوب جهانی داشته باشد. هدف نوشتهی حاضر ارائهی یک راهنمای تحلیلی پایه برای انواع مختلف کار و اشتغال موجود در اقتصاد غیررسمی شهری معاصر است.
🔸 استدلال میشود که این رویکرد با سرمایه سازگار است که در آن مارکس روشی برای مقایسهی گرایشهای گستردهی تاریخی ایجاد کرد، در عین اینکه گرایشهای متناقض و شواهد متضاد را نیز بررسی کرده است. هدف این تلاش ایجاد چارچوبی تحلیلی است که هم بهلحاظ تجربی به تغییراتِ ساختار طبقه حساس باشد و هم بتواند بهطور بالقوه برای اصلاح گزارههای نظری زیربنایی مارکسیسم مورد استفاده قرار گیرد. این مقاله، چارچوب مذکور را با تفسیر هر نوع کارغیررسمی بهعنوان «شکلی از استثمار»، بنا میکند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-30u
#توماس_بارنز #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #مبارزه_طبقاتی #نیروی_کار #کار_غیررسمی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: توماس بارنز
ترجمهی: فرزانه راجی
11 ژوئن 2022
🔸 پژوهشگرانِ متأثر از مارکسیسم کوشیدهاند تا با مسئلهی افزایش نیروی کار در بخش غیررسمیِ اقتصاد دستوپنجه نرم کنند. مفهوم «نیروی کار غیررسمی» برای تعدیل و بهچالش کشیدنِ این ایدهی تاکنون بحثانگیز بهکار رفته است که سرمایهداری «گورکنان» خود را میآفریند. نظریهپردازان معاصر در واکنش به افزایش نیروی کارِ غیررسمی دست به بازبینی ارتباطِ بین رشد سرمایهداری، پرولتاریاییشدن و استراتژی سیاسی زدهاند.
🔸 این مقاله بهطور انتقادی نمونههایی اصلی از چگونهگی تلاش این متفکران رادیکال برای بهروزرسانی و تقویت تحلیل مارکسیستی را بررسی کرده و تلاش میکند آنها را در چارچوبی، برای تحلیلِ تغییرات در ترکیب نیروی کار ادغام کند. گرچه برخی از این بحثها گذشته از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند نیز مربوط میشود، این مقاله عمدتاً بر جنوب جهان متمرکز است، جایی که اکثریت کارگران جهان زندگی میکنند. بخش اول مقاله طرحی کلی از دیدگاههای مارکس دربارهی شکلگیری طبقات را براساس جلد اول سرمایه ترسیم میکند. تفاوت این دیدگاهها با نظرات نظریهپردازان رادیکالی که به گسترش نیروی کار غیررسمی از دههی 1960 اشاره کردهاند، همچنین با واکنشهای مارکسیستی معاصر به نیروی کار غیررسمی، مقایسه میشود. پس از بررسی این تحولات، بخش دوم مقاله رویکردی گونهشناختی به نیرویکار در اقتصادی غیررسمی را، با تکیه بر بینشهای چن، چانگ، و باناجی تشریح میکند. بخش سوم به تشریح «شکلهای مختلف استثمار»ی میپردازد که در این گونهشناسی همانا کار بهشمار میآیند، و نمونههایی را در هر نوع و حوزههای پیچیدگی، همپوشانی و اصلاح بالقوه بررسی میکند. بخش پایانی، مقاله را خلاصه کرده و مجدداً بر ظرفیت بالقوهای تأکید میکند که کاربرد انتقادیِ ایدههای مارکس دربارهی تکوین طبقاتی میتواند در مورد مسئلهی گسترش نیروی کارغیررسمی در جنوب جهانی داشته باشد. هدف نوشتهی حاضر ارائهی یک راهنمای تحلیلی پایه برای انواع مختلف کار و اشتغال موجود در اقتصاد غیررسمی شهری معاصر است.
🔸 استدلال میشود که این رویکرد با سرمایه سازگار است که در آن مارکس روشی برای مقایسهی گرایشهای گستردهی تاریخی ایجاد کرد، در عین اینکه گرایشهای متناقض و شواهد متضاد را نیز بررسی کرده است. هدف این تلاش ایجاد چارچوبی تحلیلی است که هم بهلحاظ تجربی به تغییراتِ ساختار طبقه حساس باشد و هم بتواند بهطور بالقوه برای اصلاح گزارههای نظری زیربنایی مارکسیسم مورد استفاده قرار گیرد. این مقاله، چارچوب مذکور را با تفسیر هر نوع کارغیررسمی بهعنوان «شکلی از استثمار»، بنا میکند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-30u
#توماس_بارنز #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #مبارزه_طبقاتی #نیروی_کار #کار_غیررسمی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و کار غیررسمی
نوشتهی: توماس بارنز ترجمهی: فرزانه راجی این مقاله چارچوبی را برای درک تنوع نیروی کارِ شاغل در بخش غیررسمی ایجاد کرده است. این رویکردِ گونهشناختی ابزاری برای اصلاح گزارههای اصلی نظریهی مارکسی…
Forwarded from نقد
▫️ تاملاتی دربارهی تقاطعگرایی
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
26 ژوئیه 2022
🔸 اصطلاح «تقاطعگرایی» به تلاقی ستمهای ناشی از هویتهای پیچیده و تجارب منحصربهفرد اشاره دارد. گزارشهای فمینیستی ریشههای آن را تا تجربهی زنان سیاهپوست ایالات متحده و سایر زنان رنگینپوست، و اندیشهی فمینیست سیاه، بهویژه بیانیهی Combahee River Collective ردیابی میکنند: «ما معتقدیم سیاستهای جنسی در دوران پدرسالاری در زندگی زنان سیاهپوست به همان اندازهی سیاستهای طبقاتی و نژادی فراگیر است. همچنین برای ما جدا کردن ستم نژادی از ستم طبقاتی و ستم جنسی دشوار است زیرا در زندگیمان اغلب بهطور همزمان تجربه میشوند.» این همچنین نوعی تعمیمدهی استعارهای است که پژوهشگرِ حقوقی، کیمبرله کرنشاو (که حسن شهرتش بهواسطهی ابداع این اصطلاح است)، برای به تصویر کشیدن وضعیت کارگران زن سیاهپوست استفاده کرد؛ زنانی که نمیتوانستند از کارفرمای خود برای تبعیض، بهعنوان کارگران زن سیاهپوست شکایت کنند زیرا دادگاهها تبعیض را یا بر اساس جنسیت به رسمیت میشناختند یا نژاد و نه براساس هردو. کرنشاو استدلال کرد که نه جنسیت و نه نژاد به تنهایی نمیتوانست مسئول تجربهی آنها از ستم باشد زیرا آنها در «تقاطع» جنسیت و نژاد قرار داشتند.
🔸 بهرغم مرتبهی ممتاز آن همچون «مهمترین رهاورد نظریِ تاریخِ فمینیسم»، تا آن جا که من میدانم، هیچ نظریهی دقیق و پذیرفتهشدهای دربارهی تقاطع وجود ندارد. دربارهی ایدههای کلیدی تقاطعگرایی توافق وجود دارد، اما فمینیستها در چگونگی مفهومسازی روابط بین محورهای نابرابری در سطح کلانِ تحلیل، و روشهایی که این محورها هویتها و تجارب افراد را شکل میدهند، با هم تفاوت دارند. معنی اصطلاحاتی همچون «درهمتنیده»، «تقابل»، «همساخت»، «همسازمان»، «تشکیل متقابل»، و غیره خودپیدا نیست. این روابط فرضی در چه سطحی از تحلیل مرتبط هستند؟ آیا طبقه، جنسیت، نژاد، توانایی و غیره در سطوح خرد، کلان یا فردیِ تحلیل «بهطور متقابل همساخت»، «همساز» و غیره هستند؟ اگر چنین است، این امر بهطور انضمامی چگونه کار میکند؟ آیا هویتهای پیچیده در درجهی اول تأثیرات مشارکت آگاهانهی افراد در «محورهای سرکوب»ِ ظاهراً متقاطع است، یا تأثیرات گفتمان، یا تعامل بین این دو؟ و منظور از اینکه میگوییم محورهای نابرابری متقاطع هستند چیست؟ آیا محورها تلاقی میکنند و افراد در تقاطعها شکل میگیرند، یا تقاطع فقط استعارهای برای این واقعیت است که در هر جامعهای همه دارای ویژگیهای خاصی، همچون جنسیت و سن هستند، و اینکه همهی ما در نهادهای اجتماعی مختلفی شرکت داریم ــ بنابراین نقشهای اجتماعی و شغلی متعدد و متفاوتی را ایفا میکنیم ــ و در جایی از ترتیبِ رتبهبندی که محورهای اصلی نابرابری را تقسیم میکند قرار گرفتهایم؟ اگر چنین است، تقاطعگرایی در نهایت در چه جنبههایی مبتنی بر نوعی بدیهیگوییِ جامعهشناختی نیست؟ هویتها چه تفاوتی با نقشهای اجتماعی دارند؟
🔸 مانند همهی نظریهها، تقاطعگرایی نیز محصول زمان خود است. اثرات جهانی شدن ــ آواره کردن میلیونها کارگر، آغاز مهاجرت مردان، زنان و کودکان از کشورهای جنگزده و مستعمرات سابق به کشورهای سابقاً استعمارگر ــ در حال تغییر شرایط مادی و اجتماعی زندگی، همچنین آگاهی پژوهشگران و کنشگران است. چنین تغییراتی در نهایت باعث رشد نظریههایی خواهد شد که هدفشان فراتر رفتن از محدودیتهای تقاطعگرایی است. نظریههایی که پیوندهای سازگانی بین «محورهای شاخص سرکوب» را به روشهایی که ممکن است ماتریالیسم تاریخی را دربربگیرد یا نگیرد، نظریهپردازی خواهند کرد. نظریهی بازتولید اجتماعی احتمالاً چنین نظریهای است. گزینهی دیگر این است که تشدید بهرهکشی ــ بازنمودیافته در تمرکز ثروت و درآمد در رأس و رشد ارتش ذخیره کارِ ملی و فراملی ــ که در حال حاضر در ایالات متحده طبقهی کارگر را وارد گفتمان سیاسی و رسانههای جمعی کرده است ــ ممکن است در نهایت علاقهی گسترده به مارکسیسم در دهههای ١٩٦٠ و ١٩٧٠ در میان کنشگران، دانشجویان و دانشگاهیان را بازگرداند. در حال حاضر تجدید علاقهای به مارکسیسم و فمینیسم وجود دارد؛ اینکه این تجدید علاقه مستلزم از بین رفتن تقاطعگرایی، ادغام آن با نسخهای ایدهآلی از مارکسیسم، با تأکید بر ستمهای نژادی، جنسیتی وسایر ستمها، و در عین حال بهحداقل رساندن اثرات تعیینکنندهی قدرت طبقاتی و مناسبات طبقاتی، یا بازگشتی به ماتریالیسم تاریخی است، برعهدهی نسلهای جوان است که تصمیم بگیرند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-346
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#تقاطعگرایی #فمینیسم #مارکسیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
26 ژوئیه 2022
🔸 اصطلاح «تقاطعگرایی» به تلاقی ستمهای ناشی از هویتهای پیچیده و تجارب منحصربهفرد اشاره دارد. گزارشهای فمینیستی ریشههای آن را تا تجربهی زنان سیاهپوست ایالات متحده و سایر زنان رنگینپوست، و اندیشهی فمینیست سیاه، بهویژه بیانیهی Combahee River Collective ردیابی میکنند: «ما معتقدیم سیاستهای جنسی در دوران پدرسالاری در زندگی زنان سیاهپوست به همان اندازهی سیاستهای طبقاتی و نژادی فراگیر است. همچنین برای ما جدا کردن ستم نژادی از ستم طبقاتی و ستم جنسی دشوار است زیرا در زندگیمان اغلب بهطور همزمان تجربه میشوند.» این همچنین نوعی تعمیمدهی استعارهای است که پژوهشگرِ حقوقی، کیمبرله کرنشاو (که حسن شهرتش بهواسطهی ابداع این اصطلاح است)، برای به تصویر کشیدن وضعیت کارگران زن سیاهپوست استفاده کرد؛ زنانی که نمیتوانستند از کارفرمای خود برای تبعیض، بهعنوان کارگران زن سیاهپوست شکایت کنند زیرا دادگاهها تبعیض را یا بر اساس جنسیت به رسمیت میشناختند یا نژاد و نه براساس هردو. کرنشاو استدلال کرد که نه جنسیت و نه نژاد به تنهایی نمیتوانست مسئول تجربهی آنها از ستم باشد زیرا آنها در «تقاطع» جنسیت و نژاد قرار داشتند.
🔸 بهرغم مرتبهی ممتاز آن همچون «مهمترین رهاورد نظریِ تاریخِ فمینیسم»، تا آن جا که من میدانم، هیچ نظریهی دقیق و پذیرفتهشدهای دربارهی تقاطع وجود ندارد. دربارهی ایدههای کلیدی تقاطعگرایی توافق وجود دارد، اما فمینیستها در چگونگی مفهومسازی روابط بین محورهای نابرابری در سطح کلانِ تحلیل، و روشهایی که این محورها هویتها و تجارب افراد را شکل میدهند، با هم تفاوت دارند. معنی اصطلاحاتی همچون «درهمتنیده»، «تقابل»، «همساخت»، «همسازمان»، «تشکیل متقابل»، و غیره خودپیدا نیست. این روابط فرضی در چه سطحی از تحلیل مرتبط هستند؟ آیا طبقه، جنسیت، نژاد، توانایی و غیره در سطوح خرد، کلان یا فردیِ تحلیل «بهطور متقابل همساخت»، «همساز» و غیره هستند؟ اگر چنین است، این امر بهطور انضمامی چگونه کار میکند؟ آیا هویتهای پیچیده در درجهی اول تأثیرات مشارکت آگاهانهی افراد در «محورهای سرکوب»ِ ظاهراً متقاطع است، یا تأثیرات گفتمان، یا تعامل بین این دو؟ و منظور از اینکه میگوییم محورهای نابرابری متقاطع هستند چیست؟ آیا محورها تلاقی میکنند و افراد در تقاطعها شکل میگیرند، یا تقاطع فقط استعارهای برای این واقعیت است که در هر جامعهای همه دارای ویژگیهای خاصی، همچون جنسیت و سن هستند، و اینکه همهی ما در نهادهای اجتماعی مختلفی شرکت داریم ــ بنابراین نقشهای اجتماعی و شغلی متعدد و متفاوتی را ایفا میکنیم ــ و در جایی از ترتیبِ رتبهبندی که محورهای اصلی نابرابری را تقسیم میکند قرار گرفتهایم؟ اگر چنین است، تقاطعگرایی در نهایت در چه جنبههایی مبتنی بر نوعی بدیهیگوییِ جامعهشناختی نیست؟ هویتها چه تفاوتی با نقشهای اجتماعی دارند؟
🔸 مانند همهی نظریهها، تقاطعگرایی نیز محصول زمان خود است. اثرات جهانی شدن ــ آواره کردن میلیونها کارگر، آغاز مهاجرت مردان، زنان و کودکان از کشورهای جنگزده و مستعمرات سابق به کشورهای سابقاً استعمارگر ــ در حال تغییر شرایط مادی و اجتماعی زندگی، همچنین آگاهی پژوهشگران و کنشگران است. چنین تغییراتی در نهایت باعث رشد نظریههایی خواهد شد که هدفشان فراتر رفتن از محدودیتهای تقاطعگرایی است. نظریههایی که پیوندهای سازگانی بین «محورهای شاخص سرکوب» را به روشهایی که ممکن است ماتریالیسم تاریخی را دربربگیرد یا نگیرد، نظریهپردازی خواهند کرد. نظریهی بازتولید اجتماعی احتمالاً چنین نظریهای است. گزینهی دیگر این است که تشدید بهرهکشی ــ بازنمودیافته در تمرکز ثروت و درآمد در رأس و رشد ارتش ذخیره کارِ ملی و فراملی ــ که در حال حاضر در ایالات متحده طبقهی کارگر را وارد گفتمان سیاسی و رسانههای جمعی کرده است ــ ممکن است در نهایت علاقهی گسترده به مارکسیسم در دهههای ١٩٦٠ و ١٩٧٠ در میان کنشگران، دانشجویان و دانشگاهیان را بازگرداند. در حال حاضر تجدید علاقهای به مارکسیسم و فمینیسم وجود دارد؛ اینکه این تجدید علاقه مستلزم از بین رفتن تقاطعگرایی، ادغام آن با نسخهای ایدهآلی از مارکسیسم، با تأکید بر ستمهای نژادی، جنسیتی وسایر ستمها، و در عین حال بهحداقل رساندن اثرات تعیینکنندهی قدرت طبقاتی و مناسبات طبقاتی، یا بازگشتی به ماتریالیسم تاریخی است، برعهدهی نسلهای جوان است که تصمیم بگیرند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-346
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#تقاطعگرایی #فمینیسم #مارکسیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تاملاتی دربارهی تقاطعگرایی
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی از نظر سیاسی، تقاطعگرایی را میتوان در هر بافتار سیاسی بهکار گرفت؛ بهعنوان مثال مبارزات ضد نژادپرستی، ضد جنسیتگرایی و مبارزات برای حقوق مهاجران؛ …
🟣#بیدارزنی: #فرزانه_میرفردی دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه آزاد یاسوج،فعال حقوق زنان و کودکان ۱۹مهر در محل کار خود بازداشت و به بازداشتگاه یکی از نهادهای امنیتی یاسوج منتقل شد.او سالها در کهگیلویهوبویراحمد پیگیر موضوعات زنان مثل خودکشی زنان دیشموک و فقر زنان زیلایی بود.
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani