بيدارزنى

📍زنانی که دیگر نمی توانند صدای درونی خود را برای دست یابی به حقیقت خفه کنند
@bidarzani
✍🏼 طاهره جورکش، کارشناس علوم اجتماعی

🎞 سریال دروغ های کوچک بزرگ محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی ژان مارک ولی و اقتباسی از رمانی به همین نام است.
🔺محوریت داستان روی زندگی سه مادر است که در محیط مدرسه ی فرزندانشان با یکدیگر آشنا می‌شوند و جامعه‌ی کوچک زنانه‌ای را تشکیل می‌دهند. سريالي با نگاه فمينيستي هر بار به مسائل و مشکلات یکی از این زنان مي‌پردازد که از نظر موقعیت اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند و هر کدام به نوعی در زندگی احساس خوشبختی نمی‌کنند.
🔺سلست (با بازی نیکل کیدمن) همسر زنی است که از موقعیت شغلی و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار است و علی رغم زندگی مرفه‌ای که دارد همواره مورد خشونت فیزیکی،روانی و جنسی همسرش قرار می‌گیرد. هنگامی سلست از همسرش کتک می خورد، دچار شوک می شود و سعی می کند این حمله‌ها را فراموش کند یا به نوعی دیگر تفسیر کند زیرا رفتار همسرش آن چنان عجیب و باورنکردنی است که زن در صدد بر می‌آید که آن را به عوامل خارجی مانند فشار کاری ربط دهد و یا اتفاقی بداند که دیگر رخ نمی‌دهد و شوهرش معمولا به او اطمینان می‌دهد که به سبب شرایط خاصی کنترل خود را از دست داده است و از انجام این کار پشیمان است و دیگر این کار را تکرار نمی کند. اما واقعیت این است که این رفتار خشونت آمیز باز هم تکرار می شود و هر بار شدت آن بیشتر می شود.

🔺این نشان می دهد که خشونت
خانگی خشونتی است که می تواند در هر طبقه ی اجتماعی و اقتصادی اتفاق بی افتد. مقاومت سلست در برابر قبول واقعیت و جدی نگرفتن خشونت وارد شده از سوی همسرش باعث به وجود آمدن اتفاق هایی می شود.

🔺قربانیان اصلی خشونت خانگی کودکان هستند .کودکانی که در خانه شاهد خشونت پدر به مادر هستند در مدارس و یا مکان دیگری که با دیگران در ارتباط اجتماعی قرار می گیرند با مشکلاتی مواجه می شوند و از نظر اجتماعی رفتار مناسبی ارائه نمی دهند و احتمال دارد در مدرسه زورگویی کنند و هم سالان خود را مورد آزار و اذیت قرار دهند. در واقع کودکان آن نقشی را ایفا می کنند که در خانه از والدینشان دیده اند.

🔺سلست زنی است که به خاطر همسرش خانواده و شغلش را رها کرده و تمام وقت در خانه است. زنی که در کنار دوستانش نقش زن خوشبخت و راضی را بازی می کند و هرگز درباره ی رفتار خشونت آمیز همسرش با دوستان خودصحبت نمی کند.

🔺سلست که در گذشته وکیل بوده است برحسب اتفاقی تصمیم می گیرد وکالت دوستش را بپذیرد. او بعد از شش سال به شغلش باز می گردد و به دوستش می گوید در این چند سال که شغلش را ترک کرده، همه ی انرژی اش را صرف فرزندانش می کرده است و می گوید چقدر دلتنگ کارش است. اما بعد از مدتی با مخالفت و اعتراض خشونت آمیز همسرش مواجه می شود. مردی که کنترل و مالکیت کاملی روی زنش دارد و در وجودش خصومت و حسادت زیادی نهفته شده است. او مردی است که ترس از پیشرفت و از دست دادن همسرش را دارد و سعی می کند فعالیت های اقتصادی همسرش را نادیده بگیرد و نقش او را در حد مراقبت و نگه داری از فرزندان پایین بیاورد که این امر باعث می شود زن در زندگی احساس بی قدرتی کند و اعتماد به نفسش را از دست بدهد.

🔺این سریال زندگی زن خانه داری را نشان می دهد که در قفس اسیر شده است. اگرچه این قفس تبدیل به یک خانه ی ویلایی و یا یک آپارتمان راحت و مدرن شده است و این زن از لباس‌های مارک و جواهرات و تفریحات لوکس لذت می‌برد اما واقعیت این است که او تحت کنترل دائم همسرش است. و می‌توان گفت موقعیت زن بهتر از زمانی نیست که مادر بزرگ‌ها در اتاق نشیمن مشغول گلدوزی بوده‌اند و زیر لب در مورد حقوق زنان غر و لند می‌کرده‌اند.به گفته ی بتی فریدان این همان رازوری زنانه است که خود زنان اطلاعی از آن ندارند و یا نمی‌دانند درباره ی این مشکل بی نام چگونه صحبت کنند.مشکل بی نام که بسیاری از زنان امروزه از آن رنج می‌برند، معلول سازگاری با تصویری است که به آن ها اجازه نمی‌دهد آن چیزی باشند که اکنون می‌خواهند. این شکل عامل ناامیدی فزاینده ی زنانی است که وجود خویش را فدا کرده اند، هر چند ممکن است با این کار از حس تنهایی و هراس فرار کرده باشند.

🔺در آخر باید گفت که این خود زنان هستند که می توانند با اتحاد و همبستگی از حقوق خود دفاع کنند و در برابر بی‌عدالتی ، ظلم و خشونت ایستادگی کنند.

1.2K viewsedited 06:56