Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔺نرخ بالای ترکتحصیل دختران در ایران؛ حدود یکسوم دانشآموزان دختر به دبیرستان نمیروند
🔸شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس در یک نشست خبری در وزارت بهداشت آمارهایی از تحصیل و ازدواج و اشتغال دختران و زنان در ایران ارائه داد.
🔸بر اساس آمار ارائه شده از سوی این جمعیتشناس ۳۰ درصد دختران دبیرستانی در کشور به مدرسه نمیروند و از سوی دیگر نیز سالانه ۲۰۰ هزار نفر از جمعیت دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج میکنند.
🔸او کاهش پوشش تحصیلی در دختران را به دلیل ازدواج، مسائل فرهنگی یا در دسترس نبودن مدارس دانست و گفت: «دختران زیر دیپلم معمولاً خود را خانهدار و دختران دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس خود را بیکار یا در جستجوی کار عنوان میکنند.»
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔸شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس در یک نشست خبری در وزارت بهداشت آمارهایی از تحصیل و ازدواج و اشتغال دختران و زنان در ایران ارائه داد.
🔸بر اساس آمار ارائه شده از سوی این جمعیتشناس ۳۰ درصد دختران دبیرستانی در کشور به مدرسه نمیروند و از سوی دیگر نیز سالانه ۲۰۰ هزار نفر از جمعیت دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج میکنند.
🔸او کاهش پوشش تحصیلی در دختران را به دلیل ازدواج، مسائل فرهنگی یا در دسترس نبودن مدارس دانست و گفت: «دختران زیر دیپلم معمولاً خود را خانهدار و دختران دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس خود را بیکار یا در جستجوی کار عنوان میکنند.»
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🟣 اعتصاب غذای پخشان عزیزی و وریشه مرادی در بندهای ۲۰۹ و زنان اوین
⚪️ به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «روز سهشنبه ۲۵ اردیبهشت، وریشه مرادی ( جوانا سنه)، عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در بازداشت به سر میبرد، با دستور قاضی صلواتی از بند زنان زندان اوین به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در این زندان منتقل شد. وی از ظهر امروز در اعتراض به انتقال خود به بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زد.
⚪️ همچنین پخشان عزیزی، فعال زن کورد و زندانی سیاسی، از روز گذشته در اعتراض به انتقال وریشه مرادی به بند ۲۰۹ در اعتصاب غذا به سر میبرد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «روز سهشنبه ۲۵ اردیبهشت، وریشه مرادی ( جوانا سنه)، عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در بازداشت به سر میبرد، با دستور قاضی صلواتی از بند زنان زندان اوین به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در این زندان منتقل شد. وی از ظهر امروز در اعتراض به انتقال خود به بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زد.
⚪️ همچنین پخشان عزیزی، فعال زن کورد و زندانی سیاسی، از روز گذشته در اعتراض به انتقال وریشه مرادی به بند ۲۰۹ در اعتصاب غذا به سر میبرد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from نقد
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ کار خانگی، اجتماعی شدن کار خانگی و تولید ارزش اضافه
15 می 2024
فریبرز مسعودی
🔸 در سپیدهدم گذار از دوران گردآوری آذوقه و شکار به دامداری و کشاورزیِ محدود و پدیدار شدنِ تقسیم کارِ اجتماعی میان کشاورزان و شکارچیانْ تقسیم کار جنسیتی و به همراه آن تسلط جنسیتی مرد بر زن نیز پدید آمد. این تقسیم کار میان زن و مرد بنا به جنسیت و فیزویولوژیْ زن را مسخر مرد کرد و او را به تبعیتِ مرد در کار و خانواده واداشت. تغییر و تحول خانواده از آن دوران و سپس در دوره فئودالیسم تا کنونْ موضوع بحث ما نیست، زیرا تقسیم کار در نظام سرمایهداری توسعه یافت و کارِ مزدی بیرون از خانه و کارِ بیمزد خانهداری در سیستم تولید سرمایهدارانه گسترش یافت و تثیبت شد. در این تقسیم کارْ مردها همانگونه که در اجتماعْ موقعیت برتر و دست بالا را داشتند شغلهای ارزشمند و موقعیتهای شغلی مناسب را به انحصار خود درآوردند. زنان نیز به شکل نامناسبی به کارهای نیمهوقت و کمارزش و کارهای خانگی به پستوی خانهها رانده شدند تا خللی در وابستگی تام و تمام زنان به مردان به وجود نیاید. اما در جامعهای که بر پایه کارِ مزدی و ایجاد ارزش اضافه قرار گرفته است، و عمده یا همهی درآمد خانوار از کارِ مزدی در بیرون خانه تامین میشود، زن بیش از پیش برای پیشبرد جزییات خانواده به مرد و درآمد مرد وابسته است، در صورتی که در دوران فئودالیسم نقش زن در بسیاری از موارد تولید ارزش همپای مرد بود.
🔸 گسترش مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و بهرهبرداری از نیروی کار دیگران، روابط ناشی از امتیاز سلطه بر ابزار تولید را در مناسبات اجتماعی بازتولید میکند. با برآمدن نظام سرمایهسالاری، واحد صنعتی که سابق بر این در محدودهی خانواده قرار داشت به شکلی افراطی از کار خانگی جدا شد و کارِ خانهداری را که بهشدت ناشی از نظام جنسیتی است، به پستوی خانهها راند. اما نظام سرمایهداری برای چرخاندن چرخهای عظیم تولید انبوه به نیروی انسانی نیاز دارد، پس به نیروی نهفته کار زنان به عنوان ارتش ذخیره و نیرویی با مزد کمتر مینگرد، و زن به نیرویی دست دوم تبدیل میشود تا نیروی کار ارزان و کمدردسری را در اختیار کارفرما قرار دهد.
🔸 کارِ خانهداری کاری پیچیده و چندوجهی است که موضوع اصلی آن پرداخت دستمزد نیست و بخشی از این کار غیرمولد ادامهی کاری است که کارگر در واحد صنعتی انجام میدهد. بخشی نیز مانند دوران بارداری زن را نمیتوان ادامهی همان کار تولید کالایی در خارج از خانه و در واحد صنعتی دانست، اما در پرتو تولید کالایی و گسترش روابط سرمایهدارانه در همهی عرصهها مثلاً هنگامی که زن باردار میشود و از محل کار فرضی خود در واحد صنعتی یا خدمات برای مدت زمان مشخصی به ناچار منفک میشود، بایستی به آن دوران مزد تعلق بگیرد. مزدی که بورژوا از طریق تامین اجتماعی یا صندوق کارخانه به زن باردار برای دوران بارداری یا زایمان میپردازد بخشی از مزدی است که به زن کارگر پرداخت نشده و اینک به وی برای دوران بارداری پرداخت میشود. همچنین دیده میشود در بسیاری از کشورها که دچار پیری جمعیت شدهاند، دولت برای تامین نیروی موردنیازْ جوانان را به تشکیل خانواده و تولید مثل و زنها را مشخصاً به بارداری و زایمان تشویق میکند. (در ایران نیز فشار بر زنان برای بارداری و فرزندآوری ناشی از ایجاد محدودیت و زور است ولی در کشورهای صنعتی این امر با اختصاص مشوقهای مالی انجام میشود). در این صورت دولت از محل دریافت مالیات کارفرماها یا از محل مالیاتی که مستقیماً از دستمزد کارگر کسر شده به زن برای دوران مرخصی بارداری و زایمان به زن پرداخت میشود. چه ما برای استدلالهای مارکس دربارهی تولید ارزش اضافه و مزد مستتر در کار عضلانی کارگر ارزشی قایل باشیم یا نه، نمیتوانیم نادیده بگیریم که مزد پرداختی سرمایهدار به کارگر بایستی بخشی صرف بازتولید نیروی کار او و بخش دیگری صرف ادامه زندگی او شود. در این صورت بدیهی است که بخشی از مزد کارگر باید صرف کارِ خانگی شود. یعنی سرمایهدار پذیرفته است که در جامعه دو نوع کارِ مزدی و کارِ بدون مزد وجود دارد. کار مزدی ارزش افزوده ایجاد میکند و کارِ خانگی بدون مزد ارزش مصرفی. سرمایهدار از رهگذر کار خانگی امیدوار است که نیروی کار را با کمترین هزینه بازتولید کند. ضمن این که با نگاه داشتن نیروی کار زنان خانهدار در خانه هم به عنوان ارتش ذخیره بی مزد و منت برای روز مبادا و هم نگاه دارنده کیان نهاد مقدس خانواده به ارزشهای بورژوازی خدمت کند…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-45p
#فریبرز_مسعودی #موانع_رهایی_زنان
#ایدئولوژی_سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ کار خانگی، اجتماعی شدن کار خانگی و تولید ارزش اضافه
15 می 2024
فریبرز مسعودی
🔸 در سپیدهدم گذار از دوران گردآوری آذوقه و شکار به دامداری و کشاورزیِ محدود و پدیدار شدنِ تقسیم کارِ اجتماعی میان کشاورزان و شکارچیانْ تقسیم کار جنسیتی و به همراه آن تسلط جنسیتی مرد بر زن نیز پدید آمد. این تقسیم کار میان زن و مرد بنا به جنسیت و فیزویولوژیْ زن را مسخر مرد کرد و او را به تبعیتِ مرد در کار و خانواده واداشت. تغییر و تحول خانواده از آن دوران و سپس در دوره فئودالیسم تا کنونْ موضوع بحث ما نیست، زیرا تقسیم کار در نظام سرمایهداری توسعه یافت و کارِ مزدی بیرون از خانه و کارِ بیمزد خانهداری در سیستم تولید سرمایهدارانه گسترش یافت و تثیبت شد. در این تقسیم کارْ مردها همانگونه که در اجتماعْ موقعیت برتر و دست بالا را داشتند شغلهای ارزشمند و موقعیتهای شغلی مناسب را به انحصار خود درآوردند. زنان نیز به شکل نامناسبی به کارهای نیمهوقت و کمارزش و کارهای خانگی به پستوی خانهها رانده شدند تا خللی در وابستگی تام و تمام زنان به مردان به وجود نیاید. اما در جامعهای که بر پایه کارِ مزدی و ایجاد ارزش اضافه قرار گرفته است، و عمده یا همهی درآمد خانوار از کارِ مزدی در بیرون خانه تامین میشود، زن بیش از پیش برای پیشبرد جزییات خانواده به مرد و درآمد مرد وابسته است، در صورتی که در دوران فئودالیسم نقش زن در بسیاری از موارد تولید ارزش همپای مرد بود.
🔸 گسترش مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و بهرهبرداری از نیروی کار دیگران، روابط ناشی از امتیاز سلطه بر ابزار تولید را در مناسبات اجتماعی بازتولید میکند. با برآمدن نظام سرمایهسالاری، واحد صنعتی که سابق بر این در محدودهی خانواده قرار داشت به شکلی افراطی از کار خانگی جدا شد و کارِ خانهداری را که بهشدت ناشی از نظام جنسیتی است، به پستوی خانهها راند. اما نظام سرمایهداری برای چرخاندن چرخهای عظیم تولید انبوه به نیروی انسانی نیاز دارد، پس به نیروی نهفته کار زنان به عنوان ارتش ذخیره و نیرویی با مزد کمتر مینگرد، و زن به نیرویی دست دوم تبدیل میشود تا نیروی کار ارزان و کمدردسری را در اختیار کارفرما قرار دهد.
🔸 کارِ خانهداری کاری پیچیده و چندوجهی است که موضوع اصلی آن پرداخت دستمزد نیست و بخشی از این کار غیرمولد ادامهی کاری است که کارگر در واحد صنعتی انجام میدهد. بخشی نیز مانند دوران بارداری زن را نمیتوان ادامهی همان کار تولید کالایی در خارج از خانه و در واحد صنعتی دانست، اما در پرتو تولید کالایی و گسترش روابط سرمایهدارانه در همهی عرصهها مثلاً هنگامی که زن باردار میشود و از محل کار فرضی خود در واحد صنعتی یا خدمات برای مدت زمان مشخصی به ناچار منفک میشود، بایستی به آن دوران مزد تعلق بگیرد. مزدی که بورژوا از طریق تامین اجتماعی یا صندوق کارخانه به زن باردار برای دوران بارداری یا زایمان میپردازد بخشی از مزدی است که به زن کارگر پرداخت نشده و اینک به وی برای دوران بارداری پرداخت میشود. همچنین دیده میشود در بسیاری از کشورها که دچار پیری جمعیت شدهاند، دولت برای تامین نیروی موردنیازْ جوانان را به تشکیل خانواده و تولید مثل و زنها را مشخصاً به بارداری و زایمان تشویق میکند. (در ایران نیز فشار بر زنان برای بارداری و فرزندآوری ناشی از ایجاد محدودیت و زور است ولی در کشورهای صنعتی این امر با اختصاص مشوقهای مالی انجام میشود). در این صورت دولت از محل دریافت مالیات کارفرماها یا از محل مالیاتی که مستقیماً از دستمزد کارگر کسر شده به زن برای دوران مرخصی بارداری و زایمان به زن پرداخت میشود. چه ما برای استدلالهای مارکس دربارهی تولید ارزش اضافه و مزد مستتر در کار عضلانی کارگر ارزشی قایل باشیم یا نه، نمیتوانیم نادیده بگیریم که مزد پرداختی سرمایهدار به کارگر بایستی بخشی صرف بازتولید نیروی کار او و بخش دیگری صرف ادامه زندگی او شود. در این صورت بدیهی است که بخشی از مزد کارگر باید صرف کارِ خانگی شود. یعنی سرمایهدار پذیرفته است که در جامعه دو نوع کارِ مزدی و کارِ بدون مزد وجود دارد. کار مزدی ارزش افزوده ایجاد میکند و کارِ خانگی بدون مزد ارزش مصرفی. سرمایهدار از رهگذر کار خانگی امیدوار است که نیروی کار را با کمترین هزینه بازتولید کند. ضمن این که با نگاه داشتن نیروی کار زنان خانهدار در خانه هم به عنوان ارتش ذخیره بی مزد و منت برای روز مبادا و هم نگاه دارنده کیان نهاد مقدس خانواده به ارزشهای بورژوازی خدمت کند…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-45p
#فریبرز_مسعودی #موانع_رهایی_زنان
#ایدئولوژی_سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کار خانگی، اجتماعیشدن کار خانگی
و تولید ارزش اضافی نوشتهی: فریبرز مسعودی مقولهی کارِ خانگی دوسویه دارد. یکی ستم بر زنان و دیگری بهرهبردن سرمایهداری از کارهای بدون مزد! ستم بر زنان درون و بیرون از خانواده و تبعیضهای جنسیتیِ ب…
بيدارزنى
Photo
🟣 روایتی از زندگی و مرگ دالیا اندام، نوجوان مبارز در قیام ژینا
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Photo
تصویر حیرتانگیزی که میبینید، مربوط است به مراسم استقبال دانشآموزانِ یک مدرسه از #علیرضا_فیروزفر شهردارِ #زنجان.
بدون هیچگونه تعارفی دانشآموزان/کودکانِ را پیشِ پایِ یک مرد زنستیز وادار به تعظیم و تقدیم گل کردهاند؛ بازسازیِ کاملِ بدویترین مناسکِ بیعت با نرِ مسلطِ قبیله.
🔺این مناسکِ تحقیرآمیز دقیقا آنروی سکهی توحشِ گشتاپوی شریعت در خیابانها برای لت و پار کردنِ زنانیست که گردن به فرامینِ نرِ کبیر/رهبرِ حقیر نمینهند. انتقامِ رذیلانهایست از دخترانِ دانشآموز که در جریان قیام #زن_زندگی_آزادی کلِ ایدئولوژی مذهبی حاکم را لگدمال کرده و مدارس را به سنگر رسواسازیِ پادشاهِ عریان تبدیل کردند.
🔺این دقیقا همان "چیز"یست که حاکمیت جمهوری اسلامی از زن میخواهد. حاکمیتی که با مخدوش رتوریکهای ضدِ سرمایهداری از جمله مبارزه با #کالاسازی_زنان، خود زن را چیزی بیش از یک باربیِ اسلامیزهشده نمیخواهد؛ باربیای کفنپیچشده در حجاب اسلامی، غایب از صحنهی کنشگری اجتماعی، مطیع و تحتِ انقیاد و در یک کلام، ماشینِ معاشقه و تولید مثل برای امتِ شیعه-آریایی.
🔺در قاموسِ زنستیزان، تهی کردن زنان از سوژگی یعنی خودِ تکریم: زن بهمثابهی مادرِ زایندهی نیروی کار ارزانقیمت و البته که سرباز رایگان برای جنگآوری و دفاع از منافع غارتگران. هرجا که حاکمِ مذهبی گفت: "خواستار تکریم زنانیم" یعنی خواهانِ انسانزدایی کامل از زن هستیم. #اولین_رید فمینیست مارکسیست بهدرستی گفته بود که:
"تقدس و تحقیرِ اجتماعی، دو روی همان سکهی محرومیتِ اجتماعی زنان در جامعهی طبقاتی هستند."
#زن_ستیزی #خشونت_علیه_زنان #انقیاد_زنان #تبعیض_سیستماتیک #کار_خانگی #استثمار_مضاعف #باربی_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
بدون هیچگونه تعارفی دانشآموزان/کودکانِ را پیشِ پایِ یک مرد زنستیز وادار به تعظیم و تقدیم گل کردهاند؛ بازسازیِ کاملِ بدویترین مناسکِ بیعت با نرِ مسلطِ قبیله.
🔺این مناسکِ تحقیرآمیز دقیقا آنروی سکهی توحشِ گشتاپوی شریعت در خیابانها برای لت و پار کردنِ زنانیست که گردن به فرامینِ نرِ کبیر/رهبرِ حقیر نمینهند. انتقامِ رذیلانهایست از دخترانِ دانشآموز که در جریان قیام #زن_زندگی_آزادی کلِ ایدئولوژی مذهبی حاکم را لگدمال کرده و مدارس را به سنگر رسواسازیِ پادشاهِ عریان تبدیل کردند.
🔺این دقیقا همان "چیز"یست که حاکمیت جمهوری اسلامی از زن میخواهد. حاکمیتی که با مخدوش رتوریکهای ضدِ سرمایهداری از جمله مبارزه با #کالاسازی_زنان، خود زن را چیزی بیش از یک باربیِ اسلامیزهشده نمیخواهد؛ باربیای کفنپیچشده در حجاب اسلامی، غایب از صحنهی کنشگری اجتماعی، مطیع و تحتِ انقیاد و در یک کلام، ماشینِ معاشقه و تولید مثل برای امتِ شیعه-آریایی.
🔺در قاموسِ زنستیزان، تهی کردن زنان از سوژگی یعنی خودِ تکریم: زن بهمثابهی مادرِ زایندهی نیروی کار ارزانقیمت و البته که سرباز رایگان برای جنگآوری و دفاع از منافع غارتگران. هرجا که حاکمِ مذهبی گفت: "خواستار تکریم زنانیم" یعنی خواهانِ انسانزدایی کامل از زن هستیم. #اولین_رید فمینیست مارکسیست بهدرستی گفته بود که:
"تقدس و تحقیرِ اجتماعی، دو روی همان سکهی محرومیتِ اجتماعی زنان در جامعهی طبقاتی هستند."
#زن_ستیزی #خشونت_علیه_زنان #انقیاد_زنان #تبعیض_سیستماتیک #کار_خانگی #استثمار_مضاعف #باربی_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 ایدئولوژی و گفتمان عقیدتی شما در مدرسه شکست خورده است.
انتشار تصویر بازدید شهردار زنجان، علیرضا فیروزفر، از یک مدرسه قرانی به نام امام حسن مجتبی واکنش افکار عمومی را در پی داشته است. در این تصویر مسئولان مدرسه دختران را با پوشش حجاب اجباری مجبور نمودهاند در مقابل شهردار تعظیم نمایند و تا کمر در مقابل او خم شوند. گویی دختران ندیمههای هستند که در برابر آقا و ارباب خود تعظیم میکنند و مقدم او را گلباران میکنند.
در نگاه اول ممکن است این تصویر نمایشی از چاپلوسی مدیر زن در مقابل مافوق مرد تلقی گردد، اگر چه در ساختار سلسله مراتبی حاکمیت تملق و رانت، راهی برای ترقی در این سیستم فاسد است و مدیران مردی هم هستند که موقعیت شغلی خود را مدیون رانت و تملق هستند. اما این تصویر گویای چیزهای دیگری هم هست.
این عکس نماد مردسالاری و سرکوبگری نظام آموزشی و گفتمان انضباطی و پرورشی در مدرسه است. این تصویر غایت آموزش و پرورش ایدئولوژیک را نشان میدهد، آموزشی که یکدستسازی و مطیع ساختن کودکان و کنترل بر بدن دختران، هدف اصلی آن است. این تصویر نمادی از پادگانی شدن مدارس است، همان چیزی که فعالان صنفی و شورای هماهنگی سالهاست با آن مبارزه میکند و امروز مدارس مذهبی و قرآنی و مدارسی که تحت ایدئولوژی حاکمیت با شدیدترین کنترل اداره میشوند، بهترین جایی است که حاکمیت میتواند این ایدئولوژی را در آن تثبیت و برای سایر مدارس الگوسازی نماید.
فرادستان آموزشی اگر میتوانستند این عکس را به عنوان الگو در قالب بخشنامه به مدارس ارسال میکردند تا نشان دهند وقتی از «در آستانه رسیدن به قله» سخن میگویند و یا وقتی وزیر آموزش و پرورش از «الگو بودن» حرف میزند چه چیزی در ذهن دارد. ولی آنها قادر به اعمال چنین برنامههایی نخواهند بود چرا که نیک میدانند دختران ایران با مقاومت روزمره از مدرسه تا خیابان ایدئولوژی مسلط را شکست دادهاند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن سواستفاده از دانشآموزان، از معلمان و والدین آگاه میخواهد در مقابل این حرکات بایستند و عوامل آن را افشا نمایند. ما به مدیران و کسانی که به عوامل سرکوب در مدرسه تبدیل شدهاند هشدار میدهیم که در صورت ادامه این رویه به معرفی آنان به عنوان چهرههای سرکوبگر اقدام خواهیم نمود. و رو به فرادستان نظام آموزشی میگوییم ایدئولوژی و گفتمان پرورشی و عقیدتی شما در مدرسه شکست خورده است این تصویر نماد دختران ایران نیست نماد دختران و دانشآموزان این سرزمین امثال نیکا، سارینا و آرمیتا و ... هستند که به خاطر کرنش نکردن در برابر نظم ناعادلانه و سرکوبگر شما جان خود را فدای آرمان آزادی و برابری نمودند و شما خوب میدانید که آنها کابوس شما هستند؛ پس منتظر عصیان دانشآموزان و دختران در مدارسی باشید که هنوز در آنجا قدرت دارید و میتوانید این نمایشهای مضحک را راه بیاندازید این آغاز پایان شما در مدارس مذهبی و خاص است، تاریخ این را گواهی خواهد داد.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
انتشار تصویر بازدید شهردار زنجان، علیرضا فیروزفر، از یک مدرسه قرانی به نام امام حسن مجتبی واکنش افکار عمومی را در پی داشته است. در این تصویر مسئولان مدرسه دختران را با پوشش حجاب اجباری مجبور نمودهاند در مقابل شهردار تعظیم نمایند و تا کمر در مقابل او خم شوند. گویی دختران ندیمههای هستند که در برابر آقا و ارباب خود تعظیم میکنند و مقدم او را گلباران میکنند.
در نگاه اول ممکن است این تصویر نمایشی از چاپلوسی مدیر زن در مقابل مافوق مرد تلقی گردد، اگر چه در ساختار سلسله مراتبی حاکمیت تملق و رانت، راهی برای ترقی در این سیستم فاسد است و مدیران مردی هم هستند که موقعیت شغلی خود را مدیون رانت و تملق هستند. اما این تصویر گویای چیزهای دیگری هم هست.
این عکس نماد مردسالاری و سرکوبگری نظام آموزشی و گفتمان انضباطی و پرورشی در مدرسه است. این تصویر غایت آموزش و پرورش ایدئولوژیک را نشان میدهد، آموزشی که یکدستسازی و مطیع ساختن کودکان و کنترل بر بدن دختران، هدف اصلی آن است. این تصویر نمادی از پادگانی شدن مدارس است، همان چیزی که فعالان صنفی و شورای هماهنگی سالهاست با آن مبارزه میکند و امروز مدارس مذهبی و قرآنی و مدارسی که تحت ایدئولوژی حاکمیت با شدیدترین کنترل اداره میشوند، بهترین جایی است که حاکمیت میتواند این ایدئولوژی را در آن تثبیت و برای سایر مدارس الگوسازی نماید.
فرادستان آموزشی اگر میتوانستند این عکس را به عنوان الگو در قالب بخشنامه به مدارس ارسال میکردند تا نشان دهند وقتی از «در آستانه رسیدن به قله» سخن میگویند و یا وقتی وزیر آموزش و پرورش از «الگو بودن» حرف میزند چه چیزی در ذهن دارد. ولی آنها قادر به اعمال چنین برنامههایی نخواهند بود چرا که نیک میدانند دختران ایران با مقاومت روزمره از مدرسه تا خیابان ایدئولوژی مسلط را شکست دادهاند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن سواستفاده از دانشآموزان، از معلمان و والدین آگاه میخواهد در مقابل این حرکات بایستند و عوامل آن را افشا نمایند. ما به مدیران و کسانی که به عوامل سرکوب در مدرسه تبدیل شدهاند هشدار میدهیم که در صورت ادامه این رویه به معرفی آنان به عنوان چهرههای سرکوبگر اقدام خواهیم نمود. و رو به فرادستان نظام آموزشی میگوییم ایدئولوژی و گفتمان پرورشی و عقیدتی شما در مدرسه شکست خورده است این تصویر نماد دختران ایران نیست نماد دختران و دانشآموزان این سرزمین امثال نیکا، سارینا و آرمیتا و ... هستند که به خاطر کرنش نکردن در برابر نظم ناعادلانه و سرکوبگر شما جان خود را فدای آرمان آزادی و برابری نمودند و شما خوب میدانید که آنها کابوس شما هستند؛ پس منتظر عصیان دانشآموزان و دختران در مدارسی باشید که هنوز در آنجا قدرت دارید و میتوانید این نمایشهای مضحک را راه بیاندازید این آغاز پایان شما در مدارس مذهبی و خاص است، تاریخ این را گواهی خواهد داد.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
بيدارزنى
Video
🟣«چه کار میکنی؟ مبارزه میکنم!»
نویسنده: صادق داوری
متن و ویدئوی ارسالی به بیدارزنی
تکنسینهای سینما و کارگران کارخانه
از متن: «به جرات میتوان گفت فیلم طبقۀ مبارزه نخستین فیلم ساخته شده توسط خود طبقۀ کارگر است. فراتر از دوربین و ابزار صدا، کنترل کامل فرآیند تولید به پیشنهاد خود آنها انجام گرفت. این کارگرانِ بزانسون بودند که ابتدا اعتصاب و مهمتر از همه رهایی سیاسی خود را ثبت کردند. روایت کردن داستان خود، فضا را برای پرورش نظر سیاسی فراهم میکند و بار دیگر بر اهمیت هنر تأکید مینماید.
سوزان زدت، زن کارگر و مبارزی که سوژۀ محوری این مستند است با اولین شغل مبارزهجویانۀ خود مواجه است. او در برخورد با بیاعتمادی رهبران اتحادیه و تهدیدات روسا، تلاش میکند بقیه زنان کارخانه را بسیج کند. طبقۀ مبارزه یک سال پس از مستند «امیدوارم به زودی شما را ببینیم» فیلمبرداری شده است و بر اعتصاب کارگران کارخانۀ ساعت یما و بهویژه بر تلاشهای مبارزاتی سوزان زدت تمرکز دارد.
سوزان فعالیت مبارزاتی خود و مجازاتهایی که توسط مدیریت کارخانه برای او صادر شده است را شرح میدهد. او همچنین دامنۀ خواستههای رادیکال خود و همکارانش را بیان میکند که چیزی فراتر از دستمزد بیشتر و مزایای بهتر است و نشان از تمایل او به سازماندهی مجدد اقتصادی و نظم اجتماعی کشور دارد. یکی از آن مطالبات دسترسی به فضای فرهنگی و ابزار تولید فرهنگی است. این فیلم خود تلاشی برای پاسخگویی به این خواسته است و کارگران را میبینیم که در حال تدوین و پخش فیلم، زیر بنری هستند که روی آن نوشته شده است: «سینما جادو نیست، سینما آمیزهای از علم و تکنیک است، تکنیکی که از علم زاده شده و برای یک هدف در دسترس قرار گرفته است: ارادۀ کارگران برای رهایی خود.»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/F1aNw
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
نویسنده: صادق داوری
متن و ویدئوی ارسالی به بیدارزنی
تکنسینهای سینما و کارگران کارخانه
از متن: «به جرات میتوان گفت فیلم طبقۀ مبارزه نخستین فیلم ساخته شده توسط خود طبقۀ کارگر است. فراتر از دوربین و ابزار صدا، کنترل کامل فرآیند تولید به پیشنهاد خود آنها انجام گرفت. این کارگرانِ بزانسون بودند که ابتدا اعتصاب و مهمتر از همه رهایی سیاسی خود را ثبت کردند. روایت کردن داستان خود، فضا را برای پرورش نظر سیاسی فراهم میکند و بار دیگر بر اهمیت هنر تأکید مینماید.
سوزان زدت، زن کارگر و مبارزی که سوژۀ محوری این مستند است با اولین شغل مبارزهجویانۀ خود مواجه است. او در برخورد با بیاعتمادی رهبران اتحادیه و تهدیدات روسا، تلاش میکند بقیه زنان کارخانه را بسیج کند. طبقۀ مبارزه یک سال پس از مستند «امیدوارم به زودی شما را ببینیم» فیلمبرداری شده است و بر اعتصاب کارگران کارخانۀ ساعت یما و بهویژه بر تلاشهای مبارزاتی سوزان زدت تمرکز دارد.
سوزان فعالیت مبارزاتی خود و مجازاتهایی که توسط مدیریت کارخانه برای او صادر شده است را شرح میدهد. او همچنین دامنۀ خواستههای رادیکال خود و همکارانش را بیان میکند که چیزی فراتر از دستمزد بیشتر و مزایای بهتر است و نشان از تمایل او به سازماندهی مجدد اقتصادی و نظم اجتماعی کشور دارد. یکی از آن مطالبات دسترسی به فضای فرهنگی و ابزار تولید فرهنگی است. این فیلم خود تلاشی برای پاسخگویی به این خواسته است و کارگران را میبینیم که در حال تدوین و پخش فیلم، زیر بنری هستند که روی آن نوشته شده است: «سینما جادو نیست، سینما آمیزهای از علم و تکنیک است، تکنیکی که از علم زاده شده و برای یک هدف در دسترس قرار گرفته است: ارادۀ کارگران برای رهایی خود.»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/F1aNw
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
چه کار میکنی؟ مبارزه میکنم!
نویسنده: صادق داوری متن ارسالی به بیدارزنی تکنسینهای سینما و کارگران کارخانه به جرات میتوان گفت فیلم طبقۀ مبارزه نخستین فیلم ساخته شده توسط خود طبقۀ کارگر است. فراتر از دوربین و ابزار صدا، کنترل کامل فرآیند تولید به پیشنهاد خود آنها انجام گرفت. این کارگرانِ…
بيدارزنى
Photo
🟣 نوشتهای از شریفه محمدی از بند قرنطینه زندان لاکان رشت
«لحظاتی هستند که هرگز از یاد نخواهم برد، در این شش ماه ساعاتی بودند که بر من سخت و سنگین گذشتند اما هیچ !!! گاه نگریستم.
هنگامی که با صورت کبود برگه های بازجویی بر سرم کوبیده میشد!
هنگامی که بعد از سه ماه از انفرادی به بند عمومی منتقل شدم و یا زمانی که بعد از سه ماه آیدین عزیزم را در آغوش گرفتم و هنگام دیدن سیروس در اولین ملاقات بعد از انفرادی که با دیدن چهره خندان من اشکهایش جاری شده بود و... بله هرگز این وقایع از یادم نخواهند رفت.
و حالا دیروز ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ نگاههای منتظر و نگران مادر و خواهرم که انتظار داشتند مرا حضوری ملاقات نمایند از یادم نخواهد رفت. آنها از راه دور با پاهای ورم کرده و درد آلود به تنهایی
آمده بودند تا مرا در آغوش خود بگیرند. اما به آنها اجازه داده نشد، مادرم توصیه میکرد که شریفه ناراحت نباش و چیزی نگو تا اذیتت نکنند!!!
اما من فریاد زدم تا هم مادرم و هم دیگران بشنوند و متوجه گردند که من فرزند پدر و مادری هستم که به من آموخته اند در مقابل ظلم وبی عدالتی سکوت نکنم!!!
هنگامی که بعد از سه ماه وارد بند عمومی شدم ، دلم عجیب گرفته بود. با شنیدن این جمله که دلت را پیش عزیزانی بگذار که در شرایط سخت و دشوار تری بوده اند آرامشی مرا فرا گرفت که با امیدی بیشتر از پیشن این روزها را سپری کنم این چند خط را نوشتم برای اینکه به خانواده و دوستان عزیزم بگویم دوستتان دارم به قول آیدین به اندازه کهکشانها دوستتان دارم.
شریفه محمدی
بند قرنطینه تبعیدگاه لاکان رشت»
⚪️ از صفحهی اینستاگرام سیروس فتحی
@bidarzani
«لحظاتی هستند که هرگز از یاد نخواهم برد، در این شش ماه ساعاتی بودند که بر من سخت و سنگین گذشتند اما هیچ !!! گاه نگریستم.
هنگامی که با صورت کبود برگه های بازجویی بر سرم کوبیده میشد!
هنگامی که بعد از سه ماه از انفرادی به بند عمومی منتقل شدم و یا زمانی که بعد از سه ماه آیدین عزیزم را در آغوش گرفتم و هنگام دیدن سیروس در اولین ملاقات بعد از انفرادی که با دیدن چهره خندان من اشکهایش جاری شده بود و... بله هرگز این وقایع از یادم نخواهند رفت.
و حالا دیروز ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ نگاههای منتظر و نگران مادر و خواهرم که انتظار داشتند مرا حضوری ملاقات نمایند از یادم نخواهد رفت. آنها از راه دور با پاهای ورم کرده و درد آلود به تنهایی
آمده بودند تا مرا در آغوش خود بگیرند. اما به آنها اجازه داده نشد، مادرم توصیه میکرد که شریفه ناراحت نباش و چیزی نگو تا اذیتت نکنند!!!
اما من فریاد زدم تا هم مادرم و هم دیگران بشنوند و متوجه گردند که من فرزند پدر و مادری هستم که به من آموخته اند در مقابل ظلم وبی عدالتی سکوت نکنم!!!
هنگامی که بعد از سه ماه وارد بند عمومی شدم ، دلم عجیب گرفته بود. با شنیدن این جمله که دلت را پیش عزیزانی بگذار که در شرایط سخت و دشوار تری بوده اند آرامشی مرا فرا گرفت که با امیدی بیشتر از پیشن این روزها را سپری کنم این چند خط را نوشتم برای اینکه به خانواده و دوستان عزیزم بگویم دوستتان دارم به قول آیدین به اندازه کهکشانها دوستتان دارم.
شریفه محمدی
بند قرنطینه تبعیدگاه لاکان رشت»
⚪️ از صفحهی اینستاگرام سیروس فتحی
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Photo
۳۰اردیبهشت ازساعت ۳بعد ازظهر تاساعت ۸صبحِ روز بعد که لاشهی هلیکوپتر را پیداکردند، ۱۸ساعت در تلویزیون برای عامل قتلعام سال ۶۷ به عزاداری پرداختند.
در عین حال محکومان به اعدام و خانوادههای آنها را روزها و هفتهها با طناب اعدام بر گردنشان _و عملا هم برگردن خانوادههایشان_ نگه میدارند تا جنایتشان را تکمیل کرده باشند.
طی همین ماه حداقل با ۱۲۲ محکوم جرایم عادی و خانوادههای آنها چنین کردند. علاوه بر اینها، زندانی سیاسی #خسرو_بشارت را هم در سحرگاه چهارشنبه ۲۶اردیبهشت اعدام کردند که ۱۴ روز خود و خانوادهاش را در انتظار مرگ او نگه داشتند و بدین هم بسنده نکردند و زندانیان #قزلحصار را که در #سهشنبه_های_نه_به_اعدام به این اعدامهای جنایتکارانه معترضند تحت فشار قرار داده و آنطور که ما در #زندان_اوین مطلع شدیم #احمدرضا_حائری را به همین دلیل به سلول انفرادی انتقال دادهاند. و هر روز هم شاهد صف اعدامیهای دیگر از جمله #کامران_شیخه، #محمود_مهرابی، #مجاهد_کورکور #عباس_دریس و #حبیب_دریس هستیم.
در تازه ترین احکام صادره شاهد صدور اتهام بغی به #وحید_بنی_عامریان هستیم که این زندانی سیاسی اکنون به مدت ۵ ماه است که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زیر فشار و شکنجه قرار دارد.
مازندانیان اعتصابی سهشنبههای نه بهاعدام در زندانهای اوین(بندزنان،۴و۶و۸)، قزلحصار، خرم آباد، مرکزی کرج، خوی و نقده، خواهان لغو خشونت و اعدام هستیم و تنها راه را، پایان دادن به حکومت استبداد مذهبی حاکم میدانیم.
سهشنبه ۱خرداد۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #قیام_علیه_اعدام #علیه_اعدام #لغو_مجازات_اعدام
@Blackfishvoice1
در عین حال محکومان به اعدام و خانوادههای آنها را روزها و هفتهها با طناب اعدام بر گردنشان _و عملا هم برگردن خانوادههایشان_ نگه میدارند تا جنایتشان را تکمیل کرده باشند.
طی همین ماه حداقل با ۱۲۲ محکوم جرایم عادی و خانوادههای آنها چنین کردند. علاوه بر اینها، زندانی سیاسی #خسرو_بشارت را هم در سحرگاه چهارشنبه ۲۶اردیبهشت اعدام کردند که ۱۴ روز خود و خانوادهاش را در انتظار مرگ او نگه داشتند و بدین هم بسنده نکردند و زندانیان #قزلحصار را که در #سهشنبه_های_نه_به_اعدام به این اعدامهای جنایتکارانه معترضند تحت فشار قرار داده و آنطور که ما در #زندان_اوین مطلع شدیم #احمدرضا_حائری را به همین دلیل به سلول انفرادی انتقال دادهاند. و هر روز هم شاهد صف اعدامیهای دیگر از جمله #کامران_شیخه، #محمود_مهرابی، #مجاهد_کورکور #عباس_دریس و #حبیب_دریس هستیم.
در تازه ترین احکام صادره شاهد صدور اتهام بغی به #وحید_بنی_عامریان هستیم که این زندانی سیاسی اکنون به مدت ۵ ماه است که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زیر فشار و شکنجه قرار دارد.
مازندانیان اعتصابی سهشنبههای نه بهاعدام در زندانهای اوین(بندزنان،۴و۶و۸)، قزلحصار، خرم آباد، مرکزی کرج، خوی و نقده، خواهان لغو خشونت و اعدام هستیم و تنها راه را، پایان دادن به حکومت استبداد مذهبی حاکم میدانیم.
سهشنبه ۱خرداد۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #قیام_علیه_اعدام #علیه_اعدام #لغو_مجازات_اعدام
@Blackfishvoice1
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
بلوچستان؛ جاماندن دانشآموزان دختر کافه بلوچی از امتحانات نهایی
عدم تخصیص حوزه امتحانی در دهستان کافه بلوچی، مانع حضور دانشآموزان در امتحانات نهایی شد.
بر اساس گزارشات منتشر شده از منابع بلوچستان، روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، دانشآموزان دختر دهستان کافه بلوچی به دلیل عدم اختصاصدهی حوزه امتحانی از امتحانات نهایی خود جاماندند. این در حالیست که مسئولین منطقه بارها از اداره آموزش و پرورش درخواست تخصیص حوزه امتحانی به این دهستان که مجموعا دارای ۲۵۰ دانشآموز میباشد را داشتهاند که منجر به نتیجه نشده است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
عدم تخصیص حوزه امتحانی در دهستان کافه بلوچی، مانع حضور دانشآموزان در امتحانات نهایی شد.
بر اساس گزارشات منتشر شده از منابع بلوچستان، روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، دانشآموزان دختر دهستان کافه بلوچی به دلیل عدم اختصاصدهی حوزه امتحانی از امتحانات نهایی خود جاماندند. این در حالیست که مسئولین منطقه بارها از اداره آموزش و پرورش درخواست تخصیص حوزه امتحانی به این دهستان که مجموعا دارای ۲۵۰ دانشآموز میباشد را داشتهاند که منجر به نتیجه نشده است.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 پیام دادخواهی و شادی مادر عصمت، مادر دادخواه ۱۱ نفر از اعضای خانوادهی خود در دههی شصت
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 در پی واکنش به مرگ رئیسی، منیژه موذن با پروندهسازی قضایی مواجه شد
بهگزارش هرانا: «منیژه موذن، روزنامهنگار، با گشایش پرونده قضایی در دادسرای فرهنگ و رسانه مواجه شد. این پرونده در پی انتشار مطلبی در رابطه با واقعه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی، علیه این روزنامهنگار گشوده شده است».
وی در صفحهی شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «به دلیل نحوه اطلاعرسانی و واکنش به کشته شدن ابراهیم رئیسی، پرونده جدیدی برای من گشوده و به دادسرای فرهنگ و رسانه ارسال شده است».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بهگزارش هرانا: «منیژه موذن، روزنامهنگار، با گشایش پرونده قضایی در دادسرای فرهنگ و رسانه مواجه شد. این پرونده در پی انتشار مطلبی در رابطه با واقعه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی، علیه این روزنامهنگار گشوده شده است».
وی در صفحهی شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «به دلیل نحوه اطلاعرسانی و واکنش به کشته شدن ابراهیم رئیسی، پرونده جدیدی برای من گشوده و به دادسرای فرهنگ و رسانه ارسال شده است».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 محکومیت میلان (فاطمه) خواجهای، دانشجوی تعلیقی دانشگاه زاهدان، در دادگاه تجدیدنظر
به گزارش دادبان: «شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان سیستان و بلوچستان با تایید حکم مجرمیت میلان (فاطمه) خواجهای، دانشجوی تعلیقی دانشگاه زاهدان، او را به ۵ ماه حبس محکوم کرده است.
بنا بر حکم صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر، میلان (فاطمه) خواجهای به دلیل آنچه که «توزیع انواع تراکت تبلیغاتی علیه نظام و شعارنویسی روی دیوار و محیط دانشگاه و مدیریت یک کانال تلگرامی» خوانده شده به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۵ ماه زندان محکوم شده است.
پیش از این شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان، این دانشجوی تعلیقی را به همین اتهام به یک سال زندان محکوم کرده بود».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش دادبان: «شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان سیستان و بلوچستان با تایید حکم مجرمیت میلان (فاطمه) خواجهای، دانشجوی تعلیقی دانشگاه زاهدان، او را به ۵ ماه حبس محکوم کرده است.
بنا بر حکم صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر، میلان (فاطمه) خواجهای به دلیل آنچه که «توزیع انواع تراکت تبلیغاتی علیه نظام و شعارنویسی روی دیوار و محیط دانشگاه و مدیریت یک کانال تلگرامی» خوانده شده به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۵ ماه زندان محکوم شده است.
پیش از این شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان، این دانشجوی تعلیقی را به همین اتهام به یک سال زندان محکوم کرده بود».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 بیخبری از وضعیت سوسن حسنزاده، مدرس زبان کوردی پس از بازداشت
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «با گذشت ۸ روز از بازداشت سوسن حسنزاده، فعال مدنی و مدرس زبان کوردی اهل بوکان، هیچ اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست.
روز چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی، سوسن حسنزاده را در منزل خانوادگیاش با خشونت بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «با گذشت ۸ روز از بازداشت سوسن حسنزاده، فعال مدنی و مدرس زبان کوردی اهل بوکان، هیچ اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست.
روز چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت، نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی، سوسن حسنزاده را در منزل خانوادگیاش با خشونت بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani