Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩 درباره #شیرین_علمهولی که ۱۴ سال از اعدامش میگذرد!
بازنشر دو متن از #جلوه_جواهری فعال زنان و
#شبنم_مددزاده زندانی سابق سیاسی و همبند شیرین در چهاردههمین سالگرد اعدام این مبارز کورد که همراه فرزاد کمانگر و چند تن دیگر در سال ۱۳۸۹، پس از تحمل شکنجه های بسیار، به دار آویخته شد.
@collective98
بازنشر دو متن از #جلوه_جواهری فعال زنان و
#شبنم_مددزاده زندانی سابق سیاسی و همبند شیرین در چهاردههمین سالگرد اعدام این مبارز کورد که همراه فرزاد کمانگر و چند تن دیگر در سال ۱۳۸۹، پس از تحمل شکنجه های بسیار، به دار آویخته شد.
@collective98
بيدارزنى
Photo
🟣 ضرورت تشکیل کمیتههای مقابله با قتلهای ناموسی و زنکشی، مرئیسازی جنایات در هر استان
۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی تنها در دو ماه نخست سال جاری
نویسنده: شکیبا عسگرپور
اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، دارای لایههای گوناگون و متکثری است. این خشونتها «از خانه تا خیابان» برقرار است و با محوریت قوانین نابرابر، جنسیتزده و ارتجاعی در اشکال مختلف، بهوقوع میپیوندد. خشونتهای، روانی، جسمی، سیاسی، اقتصادی، جنسی و جنسیتی در غاییترین شکل خود یعنی «زنکشی» و «قتلهای ناموسی» خود را نمایان میکند.
اخبار فجیع قتل زنان و بعضا اعضای جامعهی کوئیر، به تیتری همیشگی و عادیسازی شده در بین رسانههای حقوقبشری و خبری، تبدیل شده است. تنها در فروردین و اردیبهشت سال جاری، ۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی (منهای دو مورد که با وقفهای دوماهه از قتل، مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند)، در شهرهای مختلف به وقوع پیوسته است. دلایل این قتلها از دفاع از سنت، حیثیت و آبرو تا دستپخت زنان و «استفاده از رب گوجه فرنگی» در غذا را شامل میشود.
هویت کامل این زنان، بعضا در دست نیست، زنانی که تنها سن و شهر سکونت آنها و صد البته انگیزهی قتل آنان توسط همسر، برادر، پارتنر (دوست پسر) آن هم بهمدد رسانههای حقوقبشری، منتشر شده است. بسیاری از زنکشیها و قتلهای ناموسی، به دلیل آنچه پایبندی به سنت و آبرو میدانند، هرگز رسانهای نمیشوند. در این میان، نبود آمار حقیقی از سوی پزشکی قانونی و مرکز آمار ایران، این جامعهی آماری را بیش از پیش محدود میکند.
براساس جدولبندی صورت گرفته، سه استان تهران، آذربایجان شرقی (تبریز) و خورستان (اهواز و آبادان)، بالاترین آمار زنکشی و قتلهای ناموسی را به خود اختصاص دادند…
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/jpsCZ
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی تنها در دو ماه نخست سال جاری
نویسنده: شکیبا عسگرپور
اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، دارای لایههای گوناگون و متکثری است. این خشونتها «از خانه تا خیابان» برقرار است و با محوریت قوانین نابرابر، جنسیتزده و ارتجاعی در اشکال مختلف، بهوقوع میپیوندد. خشونتهای، روانی، جسمی، سیاسی، اقتصادی، جنسی و جنسیتی در غاییترین شکل خود یعنی «زنکشی» و «قتلهای ناموسی» خود را نمایان میکند.
اخبار فجیع قتل زنان و بعضا اعضای جامعهی کوئیر، به تیتری همیشگی و عادیسازی شده در بین رسانههای حقوقبشری و خبری، تبدیل شده است. تنها در فروردین و اردیبهشت سال جاری، ۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی (منهای دو مورد که با وقفهای دوماهه از قتل، مورد پوشش رسانهای قرار گرفتهاند)، در شهرهای مختلف به وقوع پیوسته است. دلایل این قتلها از دفاع از سنت، حیثیت و آبرو تا دستپخت زنان و «استفاده از رب گوجه فرنگی» در غذا را شامل میشود.
هویت کامل این زنان، بعضا در دست نیست، زنانی که تنها سن و شهر سکونت آنها و صد البته انگیزهی قتل آنان توسط همسر، برادر، پارتنر (دوست پسر) آن هم بهمدد رسانههای حقوقبشری، منتشر شده است. بسیاری از زنکشیها و قتلهای ناموسی، به دلیل آنچه پایبندی به سنت و آبرو میدانند، هرگز رسانهای نمیشوند. در این میان، نبود آمار حقیقی از سوی پزشکی قانونی و مرکز آمار ایران، این جامعهی آماری را بیش از پیش محدود میکند.
براساس جدولبندی صورت گرفته، سه استان تهران، آذربایجان شرقی (تبریز) و خورستان (اهواز و آبادان)، بالاترین آمار زنکشی و قتلهای ناموسی را به خود اختصاص دادند…
⚪️ ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/jpsCZ
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
ضرورت تشکیل کمیتههای مقابله با قتلهای ناموسی و زنکشی، مرئیسازی جنایات در هر استان
Bidarzani ۱۷ مورد زنکشی و قتلناموسی تنها در دو ماه نخست سال جاری نویسنده: شکیبا عسگرپور اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان، دارای لایههای گوناگون و متکثری است. این خشونتها «از خانه تا خیابان» برقرار است و با محوریت قوانین نابرابر، جنسیتزده و ارتجاعی…
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴نقض حقوق فعالان زنان گیلان؛ از بازداشت خشونت آمیز تا صدور احکام سنگین در دادگاه بدوی
۲۵ مردادماه ۱۴۰۲ دوازده نفر از فعالان زنان در گیلان بازداشت شدند. این افراد بین ۹ تا ۵۰ روز به صورت موقت و با قید وثیقه آزاد شدند. در فرآیند بازداشت، از زمان دستگیری تا آزادی موقت، موارد متعددی از نقض قانون و اعمال خشونت توسط ضابطان قضایی و بازپرس اول پرونده صورت گرفت که مواردی از آنها خبری شد و برخی از این افراد نسبت به آن به هیئت نظارت بر اجرای قانون و احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی شکایت کردند.
📍ادامه مطلب را اینجا بخوانید
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
۲۵ مردادماه ۱۴۰۲ دوازده نفر از فعالان زنان در گیلان بازداشت شدند. این افراد بین ۹ تا ۵۰ روز به صورت موقت و با قید وثیقه آزاد شدند. در فرآیند بازداشت، از زمان دستگیری تا آزادی موقت، موارد متعددی از نقض قانون و اعمال خشونت توسط ضابطان قضایی و بازپرس اول پرونده صورت گرفت که مواردی از آنها خبری شد و برخی از این افراد نسبت به آن به هیئت نظارت بر اجرای قانون و احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی شکایت کردند.
📍ادامه مطلب را اینجا بخوانید
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
#فروغ_سمیع_نیا مدافعِ حقوق زنان به اتهام «اجتماع و تبانی» به سه سال و شش ماه و یک روز حبس و همچنین به اتهام «عضویت در گروه» به دوسال و هفت ماه و ۱۶ روز حبس محکوم شد.
سمیعنیا متولد ۱۳۶۱ در #لاهیجان، فعال حقوق زنان و ساکن #رشت است. او طی دو دههی اخیر علیه قوانين زنستیزانه فعالیت کرده است؛ از جمله از طریق فعالیت در کمپین یک میلیون امضا و "کارزار منع خشونت علیه زنان".
از وی مقالاتی متعددی در حوزهی زنان در سایتهای بیدارزنی، مدرسه فمنیستی و نشریهی #گیلان_اوجا موجود است که عمدتا بر مسأله اشتغال و معیشت زنان تمرکز دارند.
فروغ سمیعنیا در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ به همراه ۱۱ نفر از فعالین زنان با یورش خشونت آمیز ماموران به منزل شخصیاش، با ضرب و شتم بازداشت شد. وی پس از گذراندن دوران بازجویی در انفرادی اداره اطلاعات رشت، پس از ۴۷ روز حبس در تاریخ ۹ مهر ماه ۱۴۰۲ از #زندان_لاکان_رشت آزاد شد.
@Blackfishvoice1
سمیعنیا متولد ۱۳۶۱ در #لاهیجان، فعال حقوق زنان و ساکن #رشت است. او طی دو دههی اخیر علیه قوانين زنستیزانه فعالیت کرده است؛ از جمله از طریق فعالیت در کمپین یک میلیون امضا و "کارزار منع خشونت علیه زنان".
از وی مقالاتی متعددی در حوزهی زنان در سایتهای بیدارزنی، مدرسه فمنیستی و نشریهی #گیلان_اوجا موجود است که عمدتا بر مسأله اشتغال و معیشت زنان تمرکز دارند.
فروغ سمیعنیا در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ به همراه ۱۱ نفر از فعالین زنان با یورش خشونت آمیز ماموران به منزل شخصیاش، با ضرب و شتم بازداشت شد. وی پس از گذراندن دوران بازجویی در انفرادی اداره اطلاعات رشت، پس از ۴۷ روز حبس در تاریخ ۹ مهر ماه ۱۴۰۲ از #زندان_لاکان_رشت آزاد شد.
@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Photo
🟣 ۲۸۵ روز بازداشت و بلاتکلیفی پخشان عزیزی و وریشه مرادی در زندان اوین
پخشان عزیزی، روز ١٣ مردادماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در شهرک خرازی شهر تهران توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات بازداشت شد.
وی پیشتر در روز ٢۵ آبان ماه ۱۳۸۸، در تجمع اعتراضی دانشجویان کورد دانشگاه تهران علیه اعدام زندانیان سیاسی در کُردستان، بازداشت و در نهایت، روز ٢٨ اسفند ماه همان سال، پس از ۴ ماه بازداشت با تودیع وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی آزاد شده بود.
⚪️ همچنین وریشه مرادی، فعال سیاسی و مدافع حقوق زنان که در روز ۱۰ مرداد۱۴۰۲ در مسیر مریوان به سنندج با خشونت دستگیر شده بود، همچنان در شرایط نامعلومی به سر میبرد.
بر اساس گزارشها او پس از بازداشت به مدت ۷۰ روز در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج نگهداری شده و در این مدت تحت شکنجههای جسمی قرار گرفت.
وریشه مرادی سپس به یکی از خانههای امن وزارت اطلاعات در تهران منتقل شد. منابع نزدیک به این فعال سیاسی گفتهاند که او از زمان ربوده شدن تاکنون هیچگونه تماسی با خانوادهاش نداشته است و وضعیت او مصداق «ناپدیدسازی قهری» است.
▪️وبسایت «بیتاوان»، متعلق به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۱۷ آبان، در گزارشی از بازداشت سه عضو پژاک به نامهای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و سیروان محمدرضایی در جریان درگیری با نیروهای سپاه پاسداران در صبح همان روز خبر داد. این درحالی است که براساس گزارشها، این سه نفر ماههاست که در بازداشت نیروهای امنیتی هستند و هیچ ارتباطی با درگیریهای یاد شده نداشتهاند.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
پخشان عزیزی، روز ١٣ مردادماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در شهرک خرازی شهر تهران توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات بازداشت شد.
وی پیشتر در روز ٢۵ آبان ماه ۱۳۸۸، در تجمع اعتراضی دانشجویان کورد دانشگاه تهران علیه اعدام زندانیان سیاسی در کُردستان، بازداشت و در نهایت، روز ٢٨ اسفند ماه همان سال، پس از ۴ ماه بازداشت با تودیع وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی آزاد شده بود.
⚪️ همچنین وریشه مرادی، فعال سیاسی و مدافع حقوق زنان که در روز ۱۰ مرداد۱۴۰۲ در مسیر مریوان به سنندج با خشونت دستگیر شده بود، همچنان در شرایط نامعلومی به سر میبرد.
بر اساس گزارشها او پس از بازداشت به مدت ۷۰ روز در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج نگهداری شده و در این مدت تحت شکنجههای جسمی قرار گرفت.
وریشه مرادی سپس به یکی از خانههای امن وزارت اطلاعات در تهران منتقل شد. منابع نزدیک به این فعال سیاسی گفتهاند که او از زمان ربوده شدن تاکنون هیچگونه تماسی با خانوادهاش نداشته است و وضعیت او مصداق «ناپدیدسازی قهری» است.
▪️وبسایت «بیتاوان»، متعلق به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۱۷ آبان، در گزارشی از بازداشت سه عضو پژاک به نامهای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و سیروان محمدرضایی در جریان درگیری با نیروهای سپاه پاسداران در صبح همان روز خبر داد. این درحالی است که براساس گزارشها، این سه نفر ماههاست که در بازداشت نیروهای امنیتی هستند و هیچ ارتباطی با درگیریهای یاد شده نداشتهاند.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔺نرخ بالای ترکتحصیل دختران در ایران؛ حدود یکسوم دانشآموزان دختر به دبیرستان نمیروند
🔸شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس در یک نشست خبری در وزارت بهداشت آمارهایی از تحصیل و ازدواج و اشتغال دختران و زنان در ایران ارائه داد.
🔸بر اساس آمار ارائه شده از سوی این جمعیتشناس ۳۰ درصد دختران دبیرستانی در کشور به مدرسه نمیروند و از سوی دیگر نیز سالانه ۲۰۰ هزار نفر از جمعیت دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج میکنند.
🔸او کاهش پوشش تحصیلی در دختران را به دلیل ازدواج، مسائل فرهنگی یا در دسترس نبودن مدارس دانست و گفت: «دختران زیر دیپلم معمولاً خود را خانهدار و دختران دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس خود را بیکار یا در جستجوی کار عنوان میکنند.»
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔸شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس در یک نشست خبری در وزارت بهداشت آمارهایی از تحصیل و ازدواج و اشتغال دختران و زنان در ایران ارائه داد.
🔸بر اساس آمار ارائه شده از سوی این جمعیتشناس ۳۰ درصد دختران دبیرستانی در کشور به مدرسه نمیروند و از سوی دیگر نیز سالانه ۲۰۰ هزار نفر از جمعیت دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله ازدواج میکنند.
🔸او کاهش پوشش تحصیلی در دختران را به دلیل ازدواج، مسائل فرهنگی یا در دسترس نبودن مدارس دانست و گفت: «دختران زیر دیپلم معمولاً خود را خانهدار و دختران دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس خود را بیکار یا در جستجوی کار عنوان میکنند.»
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🟣 اعتصاب غذای پخشان عزیزی و وریشه مرادی در بندهای ۲۰۹ و زنان اوین
⚪️ به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «روز سهشنبه ۲۵ اردیبهشت، وریشه مرادی ( جوانا سنه)، عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در بازداشت به سر میبرد، با دستور قاضی صلواتی از بند زنان زندان اوین به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در این زندان منتقل شد. وی از ظهر امروز در اعتراض به انتقال خود به بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زد.
⚪️ همچنین پخشان عزیزی، فعال زن کورد و زندانی سیاسی، از روز گذشته در اعتراض به انتقال وریشه مرادی به بند ۲۰۹ در اعتصاب غذا به سر میبرد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «روز سهشنبه ۲۵ اردیبهشت، وریشه مرادی ( جوانا سنه)، عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در بازداشت به سر میبرد، با دستور قاضی صلواتی از بند زنان زندان اوین به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در این زندان منتقل شد. وی از ظهر امروز در اعتراض به انتقال خود به بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زد.
⚪️ همچنین پخشان عزیزی، فعال زن کورد و زندانی سیاسی، از روز گذشته در اعتراض به انتقال وریشه مرادی به بند ۲۰۹ در اعتصاب غذا به سر میبرد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from نقد
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ کار خانگی، اجتماعی شدن کار خانگی و تولید ارزش اضافه
15 می 2024
فریبرز مسعودی
🔸 در سپیدهدم گذار از دوران گردآوری آذوقه و شکار به دامداری و کشاورزیِ محدود و پدیدار شدنِ تقسیم کارِ اجتماعی میان کشاورزان و شکارچیانْ تقسیم کار جنسیتی و به همراه آن تسلط جنسیتی مرد بر زن نیز پدید آمد. این تقسیم کار میان زن و مرد بنا به جنسیت و فیزویولوژیْ زن را مسخر مرد کرد و او را به تبعیتِ مرد در کار و خانواده واداشت. تغییر و تحول خانواده از آن دوران و سپس در دوره فئودالیسم تا کنونْ موضوع بحث ما نیست، زیرا تقسیم کار در نظام سرمایهداری توسعه یافت و کارِ مزدی بیرون از خانه و کارِ بیمزد خانهداری در سیستم تولید سرمایهدارانه گسترش یافت و تثیبت شد. در این تقسیم کارْ مردها همانگونه که در اجتماعْ موقعیت برتر و دست بالا را داشتند شغلهای ارزشمند و موقعیتهای شغلی مناسب را به انحصار خود درآوردند. زنان نیز به شکل نامناسبی به کارهای نیمهوقت و کمارزش و کارهای خانگی به پستوی خانهها رانده شدند تا خللی در وابستگی تام و تمام زنان به مردان به وجود نیاید. اما در جامعهای که بر پایه کارِ مزدی و ایجاد ارزش اضافه قرار گرفته است، و عمده یا همهی درآمد خانوار از کارِ مزدی در بیرون خانه تامین میشود، زن بیش از پیش برای پیشبرد جزییات خانواده به مرد و درآمد مرد وابسته است، در صورتی که در دوران فئودالیسم نقش زن در بسیاری از موارد تولید ارزش همپای مرد بود.
🔸 گسترش مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و بهرهبرداری از نیروی کار دیگران، روابط ناشی از امتیاز سلطه بر ابزار تولید را در مناسبات اجتماعی بازتولید میکند. با برآمدن نظام سرمایهسالاری، واحد صنعتی که سابق بر این در محدودهی خانواده قرار داشت به شکلی افراطی از کار خانگی جدا شد و کارِ خانهداری را که بهشدت ناشی از نظام جنسیتی است، به پستوی خانهها راند. اما نظام سرمایهداری برای چرخاندن چرخهای عظیم تولید انبوه به نیروی انسانی نیاز دارد، پس به نیروی نهفته کار زنان به عنوان ارتش ذخیره و نیرویی با مزد کمتر مینگرد، و زن به نیرویی دست دوم تبدیل میشود تا نیروی کار ارزان و کمدردسری را در اختیار کارفرما قرار دهد.
🔸 کارِ خانهداری کاری پیچیده و چندوجهی است که موضوع اصلی آن پرداخت دستمزد نیست و بخشی از این کار غیرمولد ادامهی کاری است که کارگر در واحد صنعتی انجام میدهد. بخشی نیز مانند دوران بارداری زن را نمیتوان ادامهی همان کار تولید کالایی در خارج از خانه و در واحد صنعتی دانست، اما در پرتو تولید کالایی و گسترش روابط سرمایهدارانه در همهی عرصهها مثلاً هنگامی که زن باردار میشود و از محل کار فرضی خود در واحد صنعتی یا خدمات برای مدت زمان مشخصی به ناچار منفک میشود، بایستی به آن دوران مزد تعلق بگیرد. مزدی که بورژوا از طریق تامین اجتماعی یا صندوق کارخانه به زن باردار برای دوران بارداری یا زایمان میپردازد بخشی از مزدی است که به زن کارگر پرداخت نشده و اینک به وی برای دوران بارداری پرداخت میشود. همچنین دیده میشود در بسیاری از کشورها که دچار پیری جمعیت شدهاند، دولت برای تامین نیروی موردنیازْ جوانان را به تشکیل خانواده و تولید مثل و زنها را مشخصاً به بارداری و زایمان تشویق میکند. (در ایران نیز فشار بر زنان برای بارداری و فرزندآوری ناشی از ایجاد محدودیت و زور است ولی در کشورهای صنعتی این امر با اختصاص مشوقهای مالی انجام میشود). در این صورت دولت از محل دریافت مالیات کارفرماها یا از محل مالیاتی که مستقیماً از دستمزد کارگر کسر شده به زن برای دوران مرخصی بارداری و زایمان به زن پرداخت میشود. چه ما برای استدلالهای مارکس دربارهی تولید ارزش اضافه و مزد مستتر در کار عضلانی کارگر ارزشی قایل باشیم یا نه، نمیتوانیم نادیده بگیریم که مزد پرداختی سرمایهدار به کارگر بایستی بخشی صرف بازتولید نیروی کار او و بخش دیگری صرف ادامه زندگی او شود. در این صورت بدیهی است که بخشی از مزد کارگر باید صرف کارِ خانگی شود. یعنی سرمایهدار پذیرفته است که در جامعه دو نوع کارِ مزدی و کارِ بدون مزد وجود دارد. کار مزدی ارزش افزوده ایجاد میکند و کارِ خانگی بدون مزد ارزش مصرفی. سرمایهدار از رهگذر کار خانگی امیدوار است که نیروی کار را با کمترین هزینه بازتولید کند. ضمن این که با نگاه داشتن نیروی کار زنان خانهدار در خانه هم به عنوان ارتش ذخیره بی مزد و منت برای روز مبادا و هم نگاه دارنده کیان نهاد مقدس خانواده به ارزشهای بورژوازی خدمت کند…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-45p
#فریبرز_مسعودی #موانع_رهایی_زنان
#ایدئولوژی_سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ کار خانگی، اجتماعی شدن کار خانگی و تولید ارزش اضافه
15 می 2024
فریبرز مسعودی
🔸 در سپیدهدم گذار از دوران گردآوری آذوقه و شکار به دامداری و کشاورزیِ محدود و پدیدار شدنِ تقسیم کارِ اجتماعی میان کشاورزان و شکارچیانْ تقسیم کار جنسیتی و به همراه آن تسلط جنسیتی مرد بر زن نیز پدید آمد. این تقسیم کار میان زن و مرد بنا به جنسیت و فیزویولوژیْ زن را مسخر مرد کرد و او را به تبعیتِ مرد در کار و خانواده واداشت. تغییر و تحول خانواده از آن دوران و سپس در دوره فئودالیسم تا کنونْ موضوع بحث ما نیست، زیرا تقسیم کار در نظام سرمایهداری توسعه یافت و کارِ مزدی بیرون از خانه و کارِ بیمزد خانهداری در سیستم تولید سرمایهدارانه گسترش یافت و تثیبت شد. در این تقسیم کارْ مردها همانگونه که در اجتماعْ موقعیت برتر و دست بالا را داشتند شغلهای ارزشمند و موقعیتهای شغلی مناسب را به انحصار خود درآوردند. زنان نیز به شکل نامناسبی به کارهای نیمهوقت و کمارزش و کارهای خانگی به پستوی خانهها رانده شدند تا خللی در وابستگی تام و تمام زنان به مردان به وجود نیاید. اما در جامعهای که بر پایه کارِ مزدی و ایجاد ارزش اضافه قرار گرفته است، و عمده یا همهی درآمد خانوار از کارِ مزدی در بیرون خانه تامین میشود، زن بیش از پیش برای پیشبرد جزییات خانواده به مرد و درآمد مرد وابسته است، در صورتی که در دوران فئودالیسم نقش زن در بسیاری از موارد تولید ارزش همپای مرد بود.
🔸 گسترش مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و بهرهبرداری از نیروی کار دیگران، روابط ناشی از امتیاز سلطه بر ابزار تولید را در مناسبات اجتماعی بازتولید میکند. با برآمدن نظام سرمایهسالاری، واحد صنعتی که سابق بر این در محدودهی خانواده قرار داشت به شکلی افراطی از کار خانگی جدا شد و کارِ خانهداری را که بهشدت ناشی از نظام جنسیتی است، به پستوی خانهها راند. اما نظام سرمایهداری برای چرخاندن چرخهای عظیم تولید انبوه به نیروی انسانی نیاز دارد، پس به نیروی نهفته کار زنان به عنوان ارتش ذخیره و نیرویی با مزد کمتر مینگرد، و زن به نیرویی دست دوم تبدیل میشود تا نیروی کار ارزان و کمدردسری را در اختیار کارفرما قرار دهد.
🔸 کارِ خانهداری کاری پیچیده و چندوجهی است که موضوع اصلی آن پرداخت دستمزد نیست و بخشی از این کار غیرمولد ادامهی کاری است که کارگر در واحد صنعتی انجام میدهد. بخشی نیز مانند دوران بارداری زن را نمیتوان ادامهی همان کار تولید کالایی در خارج از خانه و در واحد صنعتی دانست، اما در پرتو تولید کالایی و گسترش روابط سرمایهدارانه در همهی عرصهها مثلاً هنگامی که زن باردار میشود و از محل کار فرضی خود در واحد صنعتی یا خدمات برای مدت زمان مشخصی به ناچار منفک میشود، بایستی به آن دوران مزد تعلق بگیرد. مزدی که بورژوا از طریق تامین اجتماعی یا صندوق کارخانه به زن باردار برای دوران بارداری یا زایمان میپردازد بخشی از مزدی است که به زن کارگر پرداخت نشده و اینک به وی برای دوران بارداری پرداخت میشود. همچنین دیده میشود در بسیاری از کشورها که دچار پیری جمعیت شدهاند، دولت برای تامین نیروی موردنیازْ جوانان را به تشکیل خانواده و تولید مثل و زنها را مشخصاً به بارداری و زایمان تشویق میکند. (در ایران نیز فشار بر زنان برای بارداری و فرزندآوری ناشی از ایجاد محدودیت و زور است ولی در کشورهای صنعتی این امر با اختصاص مشوقهای مالی انجام میشود). در این صورت دولت از محل دریافت مالیات کارفرماها یا از محل مالیاتی که مستقیماً از دستمزد کارگر کسر شده به زن برای دوران مرخصی بارداری و زایمان به زن پرداخت میشود. چه ما برای استدلالهای مارکس دربارهی تولید ارزش اضافه و مزد مستتر در کار عضلانی کارگر ارزشی قایل باشیم یا نه، نمیتوانیم نادیده بگیریم که مزد پرداختی سرمایهدار به کارگر بایستی بخشی صرف بازتولید نیروی کار او و بخش دیگری صرف ادامه زندگی او شود. در این صورت بدیهی است که بخشی از مزد کارگر باید صرف کارِ خانگی شود. یعنی سرمایهدار پذیرفته است که در جامعه دو نوع کارِ مزدی و کارِ بدون مزد وجود دارد. کار مزدی ارزش افزوده ایجاد میکند و کارِ خانگی بدون مزد ارزش مصرفی. سرمایهدار از رهگذر کار خانگی امیدوار است که نیروی کار را با کمترین هزینه بازتولید کند. ضمن این که با نگاه داشتن نیروی کار زنان خانهدار در خانه هم به عنوان ارتش ذخیره بی مزد و منت برای روز مبادا و هم نگاه دارنده کیان نهاد مقدس خانواده به ارزشهای بورژوازی خدمت کند…
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-45p
#فریبرز_مسعودی #موانع_رهایی_زنان
#ایدئولوژی_سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کار خانگی، اجتماعیشدن کار خانگی
و تولید ارزش اضافی نوشتهی: فریبرز مسعودی مقولهی کارِ خانگی دوسویه دارد. یکی ستم بر زنان و دیگری بهرهبردن سرمایهداری از کارهای بدون مزد! ستم بر زنان درون و بیرون از خانواده و تبعیضهای جنسیتیِ ب…
بيدارزنى
Photo
🟣 روایتی از زندگی و مرگ دالیا اندام، نوجوان مبارز در قیام ژینا
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani