بيدارزنى
4.37K subscribers
5.44K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
🟣 روایت سپیده فرهان از رنج انکارشده زندانیان عادی و ستاندن هویت انسانی در زندان قرچک


سپیده فرهان در گفت‌وگو با زمانه از شرایط بسیار ناگوار زندان قرچک ورامین می‌گوید. از فقدان امکانات تا شغل‌های غیرانسانی که زندانیان برای داشتن درآمدی ناچیز به آنها تن می‌دهند. به گفته او رنج زندانیان بندهای عمومی زندان قرچک انکار می‌شود و هویت انسانی از آنان گرفته شده است.

سپیده فرهان در ادامه به یکی از اتفاق‌های ناگوار در زندان قرچک اشاره می‌کند که مربوط به تبعید گلرخ ایرایی است. گلرخ ایرایی را در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۹ با فریب و ضرب و جرح از زندان قرچک به بند دو الف زندان اوین و نهایتا زندان آمل تبعید کردند.

«مأموران امنیتی از گلرخ ایرایی خواسته بودند برای بازجویی به بند دو الف زندان اوین برود اما او مخالفت کرده بود که این مخالفت منجر به این شد که گارد زندان به بند هشت زندان قرچک یورش ببرد و زندانیان سیاسی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دهد:

▪️از متن : «۲۰ نفر از مأمورها با شوکر و باتون به داخل بند ریختند و همه بچه‌ها را کتک زدند تا بتوانند گلرخ را با خودشان ببرند. این اتفاق ساده‌ای نبود. ما ۲۰ زن زندانی سیاسی بودیم و آنها به بند حمله کردند و می‌خواستند همبندی‌ ما را بدزدند. ما همه مقاومت کردیم اما به وحشیانه‌ترین شکل ممکن با ما برخورد کردند. این درگیری حدود یک ساعت‌ونیم طول کشید تا توانستند گلرخ را از بند بیرون ببرند؛ آن هم آخر سر خود گلرخ دید بقیه را خیلی دارند کتک می‌زنند و همه لت و پار شده‌اند .... در نهایت گلرخ را قپانی زدند و بردند. شخصی به نام “جواد فعلی‌گری” که رئیس گارد زندان بود، جلوی در ایستاده بود و هر کسی را که رد می‌شد، کتک می‌زد. هر بار که من را می‌انداختند بیرون این آقای فعلی‌گری یک شوکر به بدنم می‌چسباند. من پایم مشکل داشت و وسط درگیری می‌لنگیدم. او پوتینش را می‌گذاشت روی همان پایم که درد داشت و محکم فشار می‌داد. یکی از بچه‌ها تشنج کرد و به زمین افتاده بود. به یکی از مأمورهای زن گفتم کتکش نزن! گفت این را نزنم؟ بعد شوکر را به او چسباند و خندید. موهای یکی دیگر از زندانیان را در دستش گرفته بود و به قدری چرخاند که وقتی جدا شد مشت‌اش پر از موهای کنده شده سرش بود. تمام ما ۲۰ نفر تا مدت‌ها آثار کبودی روی بدنمان بود.»

▪️سپیده فرهان می‌گوید در نهایت بعد از اینکه با خشونت بسیار گلرخ ایرایی را تبعید کردند، زندانیانی که از او حمایت کرده بودند توسط زندانبان‌ها تهدید شدند و درخواست آزادی مشروط برخی از آنها که منتظر دریافت آن بودند، لغو شد و مسئولان زندان در پاسخ به آنها گفتند: «می‌خواستید از همدیگر حمایت نکنید! ...»

▪️سپیده فرهان می‌گوید در زندان قرچک «مقاومت و انسجام زنانه» را دیده و این شیوه برخورد و تبعید زندانیان سیاسی با توسل به زور از آن به بعد به روش نیروهای امنیتی و زندانبان‌ها تبدیل شده است:

«دفعات بعدی وقتی می‌خواستند یک زندانی را ببرند، می‌آمدند و باتون را به چارچوب در می‌چسباندند که یعنی ما بدانیم چه چیزی در انتظارمان است ....»

بنا بر تجربیات سپیده فرهان، زندانبان‌ها در زندان قرچک برخورد به مراتب سختگیرانه‌تری با زندانیان سیاسی دارند زیرا نمی‌خواهند مشابه تشکل منسجم و مقاومی که در بین زنان زندانی سیاسی در اوین شکل گرفته، در زندان قرچک نیز به وجود بیاید:

«به همین دلیل در قرچک زندانبان‌ها و بازجوها ارتباط نزدیک‌تری دارند. همیشه بازجوها می‌آیند در حفاظت زندان قرچک زندانیان را برای بازجویی احضار می‌کنند و از لحاظ روانی به آنها فشار می‌آور‌ند. همین اتفاق بارها برای من در قرچک افتاد و یک بار طی دو هفته من را سه بار احضار کردند. زندانیان را تهدید می‌کردند اگر نروند برایشان پرونده جدید باز می‌کنند.»


#زندان_قرچک_ورامین #نابرابری_و_تبعیض


ادامه‌ی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:


https://www.radiozamaneh.com/709525/



@bidarzani
🟣 یورش وحشیانه‌ی ماموران نیروی انتظامی به تحصن و مقاومت مردم سراوان

پس از ۲۰ روز تحصن مردم سراوان و روستاهای اطراف در برابر ورود ماشین‌های حمل زباله که ماحصل آن، انواع سرطان، بیماری‌های پوستی، آلودگی محیطی غیرقابل زیست و استشمام مرگ‌آور دپوی زباله‌ها برای ساکنین بوده است، ماموران ناجا با ضرب و شتم، شلیک تیر هوایی و مصادره‌ی گوشی‌های تلفن همراه ساکنان، سد مقاومت نیروهای مردمی، جهت ورود ماشین‌های زباله را شکستند.

به سیاق مطالبات هر سه سال گذشته، اهم خواسته‌های مردم سراوان در بنرهای بزرگی بر روی درب ورودی سایت، نصب شده است.


#نه_به_ورود_زباله_به_جنگل_سراوان
#نابرابری_و_تبعیض #سرکوب_سیستماتیک

@bidarzani
🟣 مرگ یک کارگر زنِ قناد به علت گیر کردن لباس در دستگاه

امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان‌ خود را از دست داد.

روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».

بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.

▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه‌ ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان‌ خود را از دست داد.

#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیط‌کار
#نابرابری_و_تبعیض

@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم و بازنگری سه‌گانه‌ی طبقه، جنسیت و نژاد

نوشته‌ی: مارتا ای. خیمه‌نس
ترجمه‌ی: فرزانه راجی

10 مه 2022

🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، به‌ویژه آن‌هایی که درباره‌ی نابرابری می‌نویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیل‌های نظری که برای اصلاح «شکست‌های» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی می‌دانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیست‌ها به‌ خاطر عدم ارائه‌ی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیل‌گرایی طبقاتی» و مقوله‌های تحلیلی «کورجنسی»‌شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بی‌توجهی به نژاد، جمعیت‌شناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآن‎چه برای «جنبش‌های اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانی‌که جنبش‌ها فروکش کردند، دانش‌پژوهیِ متأثر از همان دغدغه‌‌های سیاسی رونق گرفت؛ انرژی‌ای که می‌توانست در عرصه‌ی عمومی صرف شود در برنامه‌های آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاش‌هایی‌ برای افزایش «تنوع» در برنامه‌ی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.

🔸 انتشار مجله‌ی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشان‌دهنده‌ی هم‌گرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنان‌که از ازدیادِ مقاله‌های ژورنالیستی و کتاب‌هایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش‌ از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگین‌پوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریه‌های فمینیستی‌ای که تفاوت‌های نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده می‌گرفتند، نظریه‌هایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیض‌جنسی در میان مردان و زنان رنگین‌پوست را نادیده می‌گرفتند، و همان‌طور که انتظار می‌رود تصحیحی بر کاستی‌های ادعاییِ مارکسیسم به شمار می‌آمد.

🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریه‌پردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. می‌خواهم از دیدِ نظریه‌ی مارکسیستی استدلال‌هایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آن‌ها ارائه شده است، به‌طور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیت‌شان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعه‌ی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمع‌آوری مستندات بی‌پایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آن‌ها در بافتارها و تجربه‌های بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.

🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل‌ دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، به‌طوری که تقاطع و درهم‌تنیدگی، به‌نوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعاره‌های تقسیم و پیوند مبهم باقی می‌ماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضد‌ونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریه‌ی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهایی‌بخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسب‌ترینشان است...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2Yf

#مارتا_ای_خیمه‌نس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه

👇🏽

🖋@naghd_com
بيدارزنى
Photo
🟣 ششمین کودک طی یک هفته‌ی اخیر در هوتک، غرق شد و جان باخت، آیا از «فاجعه» هم عادی‌سازی شده است؟


بنا بر گزارش کوله‌بر نیوز، روز گذشته ۳۰ اردیبهشت ماه ۱٤٠١، یک کودک بلوچ دیگر در گودال آب (هوتگ) سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
هویت این کودک بلوچ “ساجده بخشان” ۹ ساله فرزند یارمحمد اهل روستای “زهرآپ” از توابع بخش پیرسهراب شهرستان چابهار عنوان شده است.

⚫️ با مرگ هر کودک و ویران شدن زندگی یک خانواده، ابعاد چندگانه‌ی روند فقیرسازی عامدانه و سیستماتیک، تبعیض چند سویه و ستم روزمره علیه ساکنان سیستان و بلوچستان، خاصه محروم‌ترین لایه‌های زیستی این استان، به تیتری خبری مبدل می‌شود. مردمان محروم و حاشیه‌نشینِ بخش‌های مختلف این استان، از حق آب شرب سالم، لوله‌کشی استاندارد، برق، لوله‌کشی گاز، حق سرپناه امن، مدرسه ایمن و غیرکانکسی، غیرکپری، دستیابی به شغل و هرآنچه که از الزامات یک زندگی ابتدایی‌ست، محرومند.

به گزارش کولبرنیوز، این کودک دانش‌آموز در حال بازی در کنار هوتگ بوده که به داخل آب سقوط کرده و جان خود را از دست داده است.
براساس این گزارش، در طول یک هفته گذشته دستکم ۶ کودک و ۱ معلم زن در دو شهرستان چابهار و دشتیاری بر اثر سقوط در گودال آب (هوتگ) جان باختند.

“هوتک یا هوتگ” گودال حفرشده برای ذخیره آب است که بیشتر برای مصرف احشام به کار می‌رود، اما در سال‌های اخیر با بحران کمبود آب در جنوب استان، اهالی این مناطق از آب هوتک‌ها برای شرب و مصارف خانگی استفاده می‌کنند.
براساس گزارش سالانه ۲۰۲۱ کمپین فعالین بلوچ، دستکم ۳٧ شهروند بلوچ که ۲۱ تن از آنها کودک بوده‌اند بر اثر غرق شدگی در آب هوتگ، رودخانه، دریا، کانال آب یا ریزش دیواره هوتگ‌ها کشته و زخمی شده‌اند.

#فقر_سیستماتیک
#نابرابری_و_تبعیض

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌کردستان؛ میدان مبارزه علیه قتل زنان و قتل‌های ناموسی در سال‌های اخیر

✍🏽 گفتگوی نوشین شادکام با اوین مصطفی‌زاده


▪️در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونت‌های ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه می‌دانید؟

در ابتدا این را بگویم که نمی‌توان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسی‌های علمی در این رابطه، بسته به زمان‌ و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتل‌های ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، می‌توان گفت این نوع قتل دارای مشخصه‌هایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیت‌ها نیز اتفاق می‌افتد، اغلب با برنامه‌ریزی شده و همدستی ازقبل، دسته‌جمعی و از طرف خانواده خود زن انجام می‌گیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمی‎کند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.

در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتل‌های ناموسی روی داده می‌توان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق می‌افتد اما با این حجم، رسانه‌ای نمی‌شوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمی‌کنیم که من به شخصه این را رویه‌ای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان می‌بینم....

این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیک‌ها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگی‌ها و شرایط مختص این گروه‌ها از لحاظ تقاطع‌‌یافتگی ستم را به رسمیت نمی‌شناسد. طوری‌که خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار می‌دهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیک‌ها این موضوع به عنوان مسله‌ای «فرهنگی» چنان برجستە می‌شود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهم‌تنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان می‌کند.

#جنبش_زنان_کردستان #بیست_و_پنج_نوامبر #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض

▪️ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/43245


@bidarzani
🟣 فرامین «خدای دهه‌ی شصت» ادامه دارد: «زنان بدحجاب» حق ورود به مترو مشهد را ندارند

معاون دادستان مشهد با انتشار و ارجاع نامه‌ای به فرماندار این شهر خواستار «منع ورود زنان بد حجاب به مترو» شد.

در متن نامه اعلام شده است: «مراتب جلوگیری از ورود بانوان فاقد حجاب شرعی به شهردار ابلاغ شده و فرمانده نیروی انتظامی جهت برخورد با مجرمین اعلام آمادگی کرده است و کوتاهی مامورین که منجر به پذیرش وضعیت مجرمانه و ترویج ابتذال باشد، ترک فعلی است که بر طبق ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی قابل پیگرد قضایی است.»

#سرکوب_سیستماتیک_زنان
#نابرابری_و_تبعیض

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌 بررسی دو دهه اعتراضات معلمان- بخش اول

🟣 جنبش معلمان رو به جامعه حرکت می‌کند

گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان


#بیدارزنی: در سال‌های گذشته یکی از جنبش‌های اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که به‌ویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروه‌های مختلفی به اعتراض برخاسته‌اند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حق‌التدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیش‌دبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواسته‌های خود را دارند اما در کلیت جنبش می‌توان دید که خواسته‌های صنفی معلمان به‌تدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصی‌سازی آموزش را نیز هدف قرار داده است.

این جنبش چه ویژگی‌هایی دارد؟ اکنون چه خواسته‌هایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالش‌ها و موانعی روبرو بوده و ‌چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانسته‌اند دربرگیرنده ذی‌نفعان گوناگون آن باشند؟ و به‌طور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل می‌دهند چه جایگاهی در سازمان‌دهی و تصمیم‌گیری دارند؟ این سؤال‌ها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.

▪️این گفتگو که در ۲۵ دی‌ماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر می‌شود. این بخش از گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبش‌های دیگر اختصاص دارد. در بخش دوم نیز به مکانیزم‌های تصمیم‌گیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواسته‌ها، تهدیدها و مقاومت‌ها می‌پردازیم.

#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی‌ #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/43303


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌 بررسی دو دهه اعتراضات معلمان - (بخش دوم)

جنبش معلمان رو به جامعه حرکت می‌کند

🟣 گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان


#بیدارزنی : این گفتگو که در ۲۵ دی‌ماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر می‌شود. بخش اول گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبش‌های دیگر اختصاص داشت. در این بخش نیز به مکانیسم‌های تصمیم‌گیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواسته‌ها، تهدیدها و مقاومت‌ها می‌پردازیم.

⚫️ مکانیسم‌های تصمیم‌گیری در کانون‌های صنفی معلمان

▪️برگردم به سؤال ابتدایی‌تر برای فهم ما از اعتراضات معلمان. تعریف خود را از جنبش معلمان بگو، آن را به چه شکل می‌بینی و اساساً چرا آن را با لفظ جنبش خطاب می‌کنی؟

▪️اگر نخواهم خیلی وارد تحلیل دانشگاهی شوم، هر جنبشی چند وجه دارد؛ نیروی بسیج‌کننده، نیروی رهبری و مطالبات مشخص و معین که هرکدام از جنبشی به جنبش دیگر متفاوت است. اگر یک نگاه کلی به جنبش معلمان بیندازیم، یک شبکه اجتماعی گسترده در سراسر ایران داریم که قائم به هیچ فردی هم نیست. هر فردی که نقطه اتصال این شبکه است اگر حذف شود فرد دیگری جایگزین او می‌شود. جالب است که ما تنها قشری هستیم که در تمام نقاط کشور حضور داریم. در مناطق سردسیر و گرمسیر، با مردم کوچ می‌کنیم و همیشه یک پایگاهی در بین مردم داریم. این شبکه اجتماعی معلمان بسیار گسترده است و هیچ صنفی چنین جایگاهی در میان مردم ندارد.

در این شبکه‌ی گسترده، شبکه‌ای وجود دارد که یک سری مطالبات معین را نمایندگی می‌کند. پیش‌ازاین به مطالبات اشاره کردم، الآن مطالبات فوری رتبه‌بندی، همسان‌سازی، حق تشکل‌یابی، آموزش رایگان و آزادی معلمان زندانی است. این مطالبات مورد وفاق و نقطه مشترک راست‌ترین تا چپ‌ترین دیدگاه‌ها در میان تشکل‌ها و فعالان صنفی معلمان و شورای هماهنگی است.

نیروی بسیج‌کننده و رهبری‌کننده هم مشخص است. نیروی بسیج‌کننده گاهی از پایین شکل می‌گیرد و گاهی از بالا. مثلاً در برخی مواقع ما شاهد این هستیم که یک موضوعی از پایین،‌ طرح و سازمان‌دهی می‌شود و شورای هماهنگی به‌عنوان نیروی رهبری‌کننده آن را پوشش می‌دهد. برخی اوقات هم شورای هماهنگی آغازگر یک حرکت می‌شود و با توجه به این شبکه اجتماعی و تشکل‌هایی که در شهرها و استان‌های مختلف دارد یک خواسته را مطرح و عمومی می‌کند و پیش می‌برد. بنابراین یک ارتباط ارگانیک بین این‌ها وجود دارد به این معنا که باهم تعامل دارند و بر هم تأثیر می‌گذارند. یک‌چیزی که جنبش معلمان را از سایر جنبش‌های اجتماعی و احزاب و گروه‌های سیاسی متمایز می‌کند این است که درعین‌حالی که رهبری دارد اما رهبری آن جمعی است، در عین داشتن شبکه افقی جاهایی هم سلسله مراتبی است. ساختار تشکل‌های صنفی دارای مجمع عمومی، هیئت‌مدیره، دبیرکل است. وقتی همین ساختار داخل شورا می‌آید تبدیل به یک شبکه با رهبری جمعی می‌شود.

#اعتصاب_سراسری_معلمان #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43330


@bidarzani
🟣 کارگران زن قطعه‌سازی کروز، بار دیگر وارد اعتصاب شدند

کارکنان و کارگران شرکت صنعتی کروز که قطعه‌های خودرو را تأمین می‌کند، پنج‌شنبه ۳ آذر وارد اعتصاب شدند. کروز بزرگترین قطعه‌ساز خودرو در ایران است و تأسیس آن به ۱۳۶۱ باز می‌گردد.
سطح پایین دستمزدها و شیفت‌های اضافه‌کاری در روزهای جمعه دلیل اصلی اعتراض کارکنان این شرکت در سال‌های اخیر بوده است. کارکنان کروز ۲۸ آبان نیز اعتصابی سه‌روزه برگزار کردند.

در اعتصاب سوم آذرماه، زنان بخش اصلی اعتصاب‌کنندگان هستند.

#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#نابرابری_و_تبعیض

@bidarzani