بيدارزنى
Photo
🟣 کُتی به نام اقدام علیه امنیت ملی
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
«صبح روز بیست و پنج مرداد، یازده زن و یک مرد را در استان گیلان از خانههایشان ربودند، دور از انتظار نیست که آنها را به "اقدام علیه امنیت ملی" متهم کنند.
یکی از اتهامات رایج حکومت جمهوری اسلامی، اقدام علیه امنیت ملی است.
به زبان ساده میتوان گفت به محض شکل گیری هر "چرایی" در ذهن انسانِ ایرانی، چه کودک، چه نوجوان، چه جوان و چه پیر، علامت خطری روی پیشانیش ثبت می شود و تا زمانی که در بی خبری وبی عملی و یا در وانمود کردن به اینها سرگرم امورات مشخصی مثل خواندن درسهایی که آنها می گویند، پوشیدن لباسی که آنها مشخص میکنند، داشتن مناسباتی که آنها تعیین میکنند و کسب و کار در بازاری که آنها رقم میزنند باشد، همه چیز در جهت امنیت ملی است اما به محض شکوفه زدن کوچکترین عملی به نشانهی اعتراض، چراغ خطرِ روی پیشانیاش روشن میشود.
به صراحت می توان گفت که اکثر ما ایرانیها چراغِ خطرِ روی پیشانیمان روشن است چون احساس امنیت در هیچ نقطه ای از زندگی ما نیست و اگر حتی زندگی هیچ هموطن دیگری برایمان اهمیت نداشته باشد بالاخره یک جایی از زندگی شخصی خودمان هست که به خاطر ظلم و فساد حکومت مورد تعرض قرار گرفته و به خاطر منافع شخصیمان هم که شده صدایمان را در آورده و چراغ خطرمان روشن شده است.
بنابراین اقدام علیه امنیت ملی شبیه کُتی است که در سایزهای مختلف برای اغلب ایرانیها دوخته شده و همهی ما میدانیم که همزمان هم به عنوان یک ایرانی و هم در قوارهی یک مجرم، زندگی میکنیم و دامنهی این اعمال مجرمانه عجیب بلند است، از آواز خواندن، رقصیدن، عشق ورزیدن، بوسیدن و همدردی با مردمات گرفته تا به خیابان آمدن و علیه نقض ابتداییترین حقوقات، معترض بودن و داد خواستن برای کشتن خواهرت، برادرت، فرزندت، هموطنت و یک انسان که فقط خواسته شبیه یک انسان زندگی کند.
همهی اینها، "اقدام" است، هر "چرایی" اقدام است، اگر "زن" باشی که نیاز به چرایی هم نیست، همین زن بودنت اگر ذرهای زنانگیات را نشان بدهد "اقدام" است، علیه امنیت ملی. سوال اینجاست که کدام امنیت؟ اگر هیچ کس حتی خانهی امنی ندارد و کدام ملت؟ اگر همهی ما مجرمیم. مجرمهایی که انتخابهای محدودی داریم، یا به هر بهایی شده از ایران میرویم حتا به بهای تایید جرمی که نامش جرم نیست، یا آنقدر خودمان را با خواستههای حکومتی همشکل میکنیم که به خیال خودمان هیچجوره نتواند کُت را قوارهی تنمان بپوشاند، یا بیخیالِ کت میشویم و با قرص و دوا و هر چیزی که حواس را پرت میکند، گُنگ میشویم...
و یا میمانیم و میدانیم که میشود کت را انکار کرد ولی خیاطِ کتها را نمیشود انکار کرد و نمیتوان مزدورانی را انکار کرد که برای کوک زدن کُت، به گوشت و استخوان بچهها هر نوعی از تحقیر را آموخته و ملکه ذهن کردهاند.
و نمی توان انکار کرد تنهای ضعیف و جانهای سرشار از ارادهی فروغ و جلوه و هزاران ساکنین انفرادی اطلاعات را که انقدر روح و روانشان را آزرده و لخت میکنند تا چیزی را بپوشند که نیستند، ولی آنها «ایستادگی» میکنند، چون آنها مجرم نیستند، چون من و تو و آنها هنوز زندهایم، هوشیاریم و میبینیم ظلمی که به خودمان، خانوادههایمان، هممدرسهای، هم دانشگاهیهایمان، زنان، اقلیتها، کارگران، بازنشستگان، خانوادههای دادخواه که در ازای گرفتن جان فرزندشان، کتهای پر از گلوله را تنشان کردهاند…و ما میلیونها ایرانی با گوشت و خونمان اینها را حس میکنیم و نسبت به فسادی که مفصلهای این حکومت است، آنقدر آگاهیم که نیازی نیست اراده یا شبکهای خارجی چیزی را برای ما دیکته کند. اینها اقدام برای امنیت ملی است و این جمهوری اسلامی است که تمام قد علیه امنیت ملی است.
شهریور ۱۴۰۲»
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
«صبح روز بیست و پنج مرداد، یازده زن و یک مرد را در استان گیلان از خانههایشان ربودند، دور از انتظار نیست که آنها را به "اقدام علیه امنیت ملی" متهم کنند.
یکی از اتهامات رایج حکومت جمهوری اسلامی، اقدام علیه امنیت ملی است.
به زبان ساده میتوان گفت به محض شکل گیری هر "چرایی" در ذهن انسانِ ایرانی، چه کودک، چه نوجوان، چه جوان و چه پیر، علامت خطری روی پیشانیش ثبت می شود و تا زمانی که در بی خبری وبی عملی و یا در وانمود کردن به اینها سرگرم امورات مشخصی مثل خواندن درسهایی که آنها می گویند، پوشیدن لباسی که آنها مشخص میکنند، داشتن مناسباتی که آنها تعیین میکنند و کسب و کار در بازاری که آنها رقم میزنند باشد، همه چیز در جهت امنیت ملی است اما به محض شکوفه زدن کوچکترین عملی به نشانهی اعتراض، چراغ خطرِ روی پیشانیاش روشن میشود.
به صراحت می توان گفت که اکثر ما ایرانیها چراغِ خطرِ روی پیشانیمان روشن است چون احساس امنیت در هیچ نقطه ای از زندگی ما نیست و اگر حتی زندگی هیچ هموطن دیگری برایمان اهمیت نداشته باشد بالاخره یک جایی از زندگی شخصی خودمان هست که به خاطر ظلم و فساد حکومت مورد تعرض قرار گرفته و به خاطر منافع شخصیمان هم که شده صدایمان را در آورده و چراغ خطرمان روشن شده است.
بنابراین اقدام علیه امنیت ملی شبیه کُتی است که در سایزهای مختلف برای اغلب ایرانیها دوخته شده و همهی ما میدانیم که همزمان هم به عنوان یک ایرانی و هم در قوارهی یک مجرم، زندگی میکنیم و دامنهی این اعمال مجرمانه عجیب بلند است، از آواز خواندن، رقصیدن، عشق ورزیدن، بوسیدن و همدردی با مردمات گرفته تا به خیابان آمدن و علیه نقض ابتداییترین حقوقات، معترض بودن و داد خواستن برای کشتن خواهرت، برادرت، فرزندت، هموطنت و یک انسان که فقط خواسته شبیه یک انسان زندگی کند.
همهی اینها، "اقدام" است، هر "چرایی" اقدام است، اگر "زن" باشی که نیاز به چرایی هم نیست، همین زن بودنت اگر ذرهای زنانگیات را نشان بدهد "اقدام" است، علیه امنیت ملی. سوال اینجاست که کدام امنیت؟ اگر هیچ کس حتی خانهی امنی ندارد و کدام ملت؟ اگر همهی ما مجرمیم. مجرمهایی که انتخابهای محدودی داریم، یا به هر بهایی شده از ایران میرویم حتا به بهای تایید جرمی که نامش جرم نیست، یا آنقدر خودمان را با خواستههای حکومتی همشکل میکنیم که به خیال خودمان هیچجوره نتواند کُت را قوارهی تنمان بپوشاند، یا بیخیالِ کت میشویم و با قرص و دوا و هر چیزی که حواس را پرت میکند، گُنگ میشویم...
و یا میمانیم و میدانیم که میشود کت را انکار کرد ولی خیاطِ کتها را نمیشود انکار کرد و نمیتوان مزدورانی را انکار کرد که برای کوک زدن کُت، به گوشت و استخوان بچهها هر نوعی از تحقیر را آموخته و ملکه ذهن کردهاند.
و نمی توان انکار کرد تنهای ضعیف و جانهای سرشار از ارادهی فروغ و جلوه و هزاران ساکنین انفرادی اطلاعات را که انقدر روح و روانشان را آزرده و لخت میکنند تا چیزی را بپوشند که نیستند، ولی آنها «ایستادگی» میکنند، چون آنها مجرم نیستند، چون من و تو و آنها هنوز زندهایم، هوشیاریم و میبینیم ظلمی که به خودمان، خانوادههایمان، هممدرسهای، هم دانشگاهیهایمان، زنان، اقلیتها، کارگران، بازنشستگان، خانوادههای دادخواه که در ازای گرفتن جان فرزندشان، کتهای پر از گلوله را تنشان کردهاند…و ما میلیونها ایرانی با گوشت و خونمان اینها را حس میکنیم و نسبت به فسادی که مفصلهای این حکومت است، آنقدر آگاهیم که نیازی نیست اراده یا شبکهای خارجی چیزی را برای ما دیکته کند. اینها اقدام برای امنیت ملی است و این جمهوری اسلامی است که تمام قد علیه امنیت ملی است.
شهریور ۱۴۰۲»
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
🟣 مادر یوسفی، یکی از مادران دادخواه خاوران از میان ما رفت
سلطنت دوج (مادر یوسفی)، مادر فریده یوسفی، دانشجوی مهندسی نفت آبادان، مدرس زبان و از فعالان «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» بود.
فریده یوسفی در سن ۲۷ سالگی همراه با همسر خود «علی عجم» در سال ۱۳۶۲ در زندان اوین، تیرباران شدند.
مادر یوسفی، یکی از پرچمداران جنبش دادخواهی خاوران در دههی شصت و تابستان ۶۷ و سالیان پس از آن بود. زنی که علیرغم تحمل بیماریهای متعدد، دادخواهی را چون مبارزهای روزمره بهپیش برد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
سلطنت دوج (مادر یوسفی)، مادر فریده یوسفی، دانشجوی مهندسی نفت آبادان، مدرس زبان و از فعالان «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» بود.
فریده یوسفی در سن ۲۷ سالگی همراه با همسر خود «علی عجم» در سال ۱۳۶۲ در زندان اوین، تیرباران شدند.
مادر یوسفی، یکی از پرچمداران جنبش دادخواهی خاوران در دههی شصت و تابستان ۶۷ و سالیان پس از آن بود. زنی که علیرغم تحمل بیماریهای متعدد، دادخواهی را چون مبارزهای روزمره بهپیش برد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 ۲۰ روز بی خبری از جلوه جواهری و فروغ سمیعنیا، گفتوگوی «شبکه شرق» با مادر سمیعنیا و همسر جواهری
مادر فروغ سمیعنیا: فروغ بیمار است و نگران سلامتش هستیم
⚪️ کبری احمدزاده، مادر فروغ سمیعنیا در گفتوگو با «شبکه شرق» با انتقاد از تداوم بیخبری خود از فرزندش، اظهار کرد: «در نامهای که از طرف دادسرا داده بودند، نام فروغ و جلوه جواهری هم برای ملاقات حضوری وجود داشت اما در زندان به ما گفتند که این ۲ نفر اینجا نیستند. پرسیدیم کجا بردنشان؟ گفتند بردهاند برای بازجویی و فردا صبح آنها را برمیگردانند. ما فردای آن روز، از ساعت یک ربع به هفت صبح مقابل زندان لاکان رشت بودیم تا او را ببینیم اما باز هم گفتند که اینجا نیست. پرسیدیم اصلا فرزندان ما را به اینجا آوردهاند یا خیر که گفت من نمیدانم.»
او خاطرنشان کرد: «از مقام قضائی خواستیم و برایش نوشتیم که حداقل بگذارید فروغ یک زنگ به ما بزند. از روزی که بازداشت شده، فقط چند ثانیه تماس گرفته و بعد از آن دریغ از یک زنگ. فروغ بیمار است و دیابت دارد. حداقل یک زنگ بزند و بگوید حالش خوب است و داروهایش را مصرف میکند. بازپرس گفت آنجا دکتر هست و نگران نباشید که گفتم اگر دکتر هست، یک زنگ بزند و بگوید داروهایش را به دستش رساندهاند. داروهای فروغ باید سر وقت مصرف شود. تماس گرفتن توقع زیادی نیست. حق قانونی اوست. اما هنوز هیچ خبری نشده و ما به جد نگران سلامت فروغ هستیم.»
⚪️ کاوه مظفری، همسر جلوه جواهری در گفتوگو با «شبکه شرق» از سرنوشت همسر خود ابراز نگرانی کرد. او با بیان اینکه «به غیر از یک تک تماس اول از جلوه جواهری که حدود ۲۰ روز پیش بود و در حد ۱۵ ثانیه، هیچ تماس و خبر دیگری از جلوه نداریم»، گفت:
به ما نمیگویند جلوه و خانم سمیع نیا در کدام بازداشتگاه هستند و محل نگه داریشان کجاست فقط میگویند که تحت نظر ضابط است. حتی ما گفتیم که خب وقتی تحت نظر ضابط است، دیگر تحت نظر سازمان زندانها نیست. نمیشود که هم تحقیقات از طرف ضابط صورت بگیرد و هم نگهداری زندانی برعهده ضابط باشد. به بازپرس هم گفتیم که این روند میتواند حقوق قانونی بازداشتی را نقض کند…
در ملاقات مردمیای که با دادستان در روز ۱۴ شهریور داشت هم شرکت کردیم تا شاید اتفاقی رخ دهد و پاسخ روشنی بگیریم. در نهایت توانستیم بازپرس جدید پرونده را ببینیم که به ما گفتند که دستور بازگشت جلوه جواهری و فروغ سمیعنیا به زندان لاکان رشت را صادر کرده تا حداقل این افراد زیر نظر سازمان زندانها باشند. همچنین قول داد که پس از آوردنشان به زندان، میتوانیم با آنها ملاقات داشته باشیم، این وعدهها و قولها از طرف بازپرس و در هماهنگی با دادستان بیان شده است.»
#ژن_ژیان_ئازادی
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
http://tinyurl.com/ymjdavf2
@bidarzani
مادر فروغ سمیعنیا: فروغ بیمار است و نگران سلامتش هستیم
⚪️ کبری احمدزاده، مادر فروغ سمیعنیا در گفتوگو با «شبکه شرق» با انتقاد از تداوم بیخبری خود از فرزندش، اظهار کرد: «در نامهای که از طرف دادسرا داده بودند، نام فروغ و جلوه جواهری هم برای ملاقات حضوری وجود داشت اما در زندان به ما گفتند که این ۲ نفر اینجا نیستند. پرسیدیم کجا بردنشان؟ گفتند بردهاند برای بازجویی و فردا صبح آنها را برمیگردانند. ما فردای آن روز، از ساعت یک ربع به هفت صبح مقابل زندان لاکان رشت بودیم تا او را ببینیم اما باز هم گفتند که اینجا نیست. پرسیدیم اصلا فرزندان ما را به اینجا آوردهاند یا خیر که گفت من نمیدانم.»
او خاطرنشان کرد: «از مقام قضائی خواستیم و برایش نوشتیم که حداقل بگذارید فروغ یک زنگ به ما بزند. از روزی که بازداشت شده، فقط چند ثانیه تماس گرفته و بعد از آن دریغ از یک زنگ. فروغ بیمار است و دیابت دارد. حداقل یک زنگ بزند و بگوید حالش خوب است و داروهایش را مصرف میکند. بازپرس گفت آنجا دکتر هست و نگران نباشید که گفتم اگر دکتر هست، یک زنگ بزند و بگوید داروهایش را به دستش رساندهاند. داروهای فروغ باید سر وقت مصرف شود. تماس گرفتن توقع زیادی نیست. حق قانونی اوست. اما هنوز هیچ خبری نشده و ما به جد نگران سلامت فروغ هستیم.»
⚪️ کاوه مظفری، همسر جلوه جواهری در گفتوگو با «شبکه شرق» از سرنوشت همسر خود ابراز نگرانی کرد. او با بیان اینکه «به غیر از یک تک تماس اول از جلوه جواهری که حدود ۲۰ روز پیش بود و در حد ۱۵ ثانیه، هیچ تماس و خبر دیگری از جلوه نداریم»، گفت:
به ما نمیگویند جلوه و خانم سمیع نیا در کدام بازداشتگاه هستند و محل نگه داریشان کجاست فقط میگویند که تحت نظر ضابط است. حتی ما گفتیم که خب وقتی تحت نظر ضابط است، دیگر تحت نظر سازمان زندانها نیست. نمیشود که هم تحقیقات از طرف ضابط صورت بگیرد و هم نگهداری زندانی برعهده ضابط باشد. به بازپرس هم گفتیم که این روند میتواند حقوق قانونی بازداشتی را نقض کند…
در ملاقات مردمیای که با دادستان در روز ۱۴ شهریور داشت هم شرکت کردیم تا شاید اتفاقی رخ دهد و پاسخ روشنی بگیریم. در نهایت توانستیم بازپرس جدید پرونده را ببینیم که به ما گفتند که دستور بازگشت جلوه جواهری و فروغ سمیعنیا به زندان لاکان رشت را صادر کرده تا حداقل این افراد زیر نظر سازمان زندانها باشند. همچنین قول داد که پس از آوردنشان به زندان، میتوانیم با آنها ملاقات داشته باشیم، این وعدهها و قولها از طرف بازپرس و در هماهنگی با دادستان بیان شده است.»
#ژن_ژیان_ئازادی
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
http://tinyurl.com/ymjdavf2
@bidarzani
Telegraph
۲۰ روز بی خبری از جلوه جواهری و فروغ سمیعنیا، گفتوگوی «شبکه شرق» با مادر سمیعنیا و همسر جواهری
حدود ۲۰ روز از بازداشت جلوه جواهری و فروغ سمیعنیا، فعالان حقوق زنان در رشت گذشته اما به گفته خانواده آنان، این ۲ نفر از روز بازداشت تا امروز، فقط یک مرتبه تماس تلفنی داشتند و پس از آن، خانوادهها نه از محل بازداشتشان اطلاع دارند و نه اتهاماتشان. ۲۵ مرداد…
بيدارزنى
Photo
🟣 قوی بمان خواهرم
✍🏽 زهره اسدپور
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
«جلوه جانم روزها از بازداشتت میگذرد و خبرها اصلاً خوب نیست، جز یکبار تماسی نگرفتهای، اجازهی ملاقات نداشتهای و کسی نمیداند که با درد کتفت که امانت را بریده بود چه میکنی. خبرها را در ذهنم مرور میکنم. اما برای من و برای بسیاری خبرهای مربوط به تو فراتر از آن چیزهایی است که بعد از آن چهارشنبهی لعنتی ۲۵ مرداد منتشر شده است.
به عقب برمیگردم، به سالها عقبتر. نیمهی دههی هشتاد است. کمپین آمده و در دل همهی ما شوری برای تغییر ایجاد کرده است. امیدی برای برابری در حوزهی قانون ... تو و چند نفر دیگر برای جلسهی توجیهی کمپین به یکی از شهرهای غرب کشور رفتهاید. وسط جلسه نیروهای امنیتی کاملاً مسلح ریختهاند و همه را بازداشت کردهاند. پیش از حمله به خانه، همسایهها را علیه «کسانی که در خانه جمع شدهاند و رفتارهای خلاف عفت عمومی دارند» برانگیختهاند!
رفتارهای همسایهها با شما بازداشتیها همدلانه نیست، و این برای شما که بهخاطر ترویج برابری آنجایید تجربهی بسیار ناخوشایندی است. شاید آن روز اولین تجربهات بود از خشونت نیروهای امنیتی، اولین تجربهات از بازداشت... . همان روزها بود که در گزارشی که از آن حمله منتشر شد جملهای میخکوبم کرد. دوستی که همراه تو از تهران به آن شهر رفته بود نوشته بود که موقع برگشت از آن سفر که برای شما بازداشت و توهین و تحقیر به همراه داشت از تو پرسیده بود برای کدام مردم مبارزه میکنی؟ و تو بی هیچ تزلزلی پاسخ داده بودی پیش از هر چیز برای خودت برای آرمانها و اعتقادات خودت مبارزه میکنی. تو به برابری ایمان داشتی و این برای مبارزه کافی بود. نمیدانم برای بار چندم است که بازداشت میشوی اما یادم هست که بارها برای فعالیتهای برابریخواهانهات در کمپین کار تو به بازداشت کشید. تو بازداشت میشدی و این از استحکام ایمانت کم نمیکرد.
خبرها در ذهنم رژه میروند. مراسم روز جهانی کارگر در پارک لاله را به یاد میآورم. دهها نفر از فعالین کارگری در پارک لاله بازداشت شده بودند، اما به گمانم تو تنها کسی بودی که نه در پارک لاله که در خانه بازداشت شدی، کشانکشان و بیکفش تو را برده بودند؛ شاید به سزای مقاومتت در برابر رفتار غیر قانونی آنها که آمده بودند برای تفتیش خانه. و باز رفیقی دیگر در دلنوشتهاش از تو نوشته بود که چه ساکت و صبور در بازداشتگاه سودوکو حل میکردی. زندان برای کسی چون تو تنبیهی نبود که بتواند تو را به زندگیای بیمبارزه بکشاند. برای تو زندان عرصهی جدیدی بود برای مبارزه با بیعدالتی.
مگر میشود در زندان با شهلا جاهد همبندی باشی و ببینی که چگونه قربانی تبعیض جنسیتی و طبقاتی شده و دست از مبارزه بکشی؟ مگر میشود شیرین علمهولی را ببینی که بیآنکه بتواند حتا کلمهای به زبان مادری در دفاع از خود بگوید، به اعدام محکوم شد و از ستم ملی و تنیدگی آن با ستم جنسیتی برآشفته نشوی؟
جلوه جانم ... زندان برای تو هیچوقت نقطهی توقف نبود و میدانم که باز هم نخواهد بود. خبرها در ذهنم رژه میروند. گرچه این سالها سیاه بودهاند و روزها سیاهتر اما تو و کسانی چون تو ستارههای این شبهای تیرهاید. خبرها رهایم نمیکنند؛ «برادران» تو را برای بازخواست از کارزار مبارزه با خشونت خانگی خواستهاند و تو از تقدیرت نوشته بودی؛ تقدیر خودت که تقدیر همهی ماست؛ تقدیر دخترکانی که قربانی کودکهمسری میشوند؛ زنان طبقهی کارگر که فرصت تحصیل و کار از آنها دریغ میشود و چهبسا راهی برای گریز از چرخهی خشونت، جز مرگ و نیستی ندارند؛ مادرانی که ایدئولوژی مردانگی مسلط، پسران نوخاستهشان را به مسلخ میفرستد؛ تو از تقدیری نوشته بودی که تقدیر همهی ماست؛ تقدیری که برای تغییر آن راهی جز مبارزه باقی نمانده است. خواهرم! ایمان دارم که میدانی قلبهای ما این سوی دیوارها - که راستش را بخواهی مدتهاست که دیگر فرق چندانی با آن سوی دیوارها ندارد - برای تو و دیگر خواهرانمان میتپد. خواهرم! بهراستی ما را، که رؤیایی مشترک برای جهانی برابر رویینتنمان کرده است، چگونه میتوان از سیاهی سیاهچال و زندان ترساند؟ ما که سیاهی را زیسته ایم، ما که خوب میدانیم این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود ... . قوی بمان خواهرم ... قوی بمان.»
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
✍🏽 زهره اسدپور
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
«جلوه جانم روزها از بازداشتت میگذرد و خبرها اصلاً خوب نیست، جز یکبار تماسی نگرفتهای، اجازهی ملاقات نداشتهای و کسی نمیداند که با درد کتفت که امانت را بریده بود چه میکنی. خبرها را در ذهنم مرور میکنم. اما برای من و برای بسیاری خبرهای مربوط به تو فراتر از آن چیزهایی است که بعد از آن چهارشنبهی لعنتی ۲۵ مرداد منتشر شده است.
به عقب برمیگردم، به سالها عقبتر. نیمهی دههی هشتاد است. کمپین آمده و در دل همهی ما شوری برای تغییر ایجاد کرده است. امیدی برای برابری در حوزهی قانون ... تو و چند نفر دیگر برای جلسهی توجیهی کمپین به یکی از شهرهای غرب کشور رفتهاید. وسط جلسه نیروهای امنیتی کاملاً مسلح ریختهاند و همه را بازداشت کردهاند. پیش از حمله به خانه، همسایهها را علیه «کسانی که در خانه جمع شدهاند و رفتارهای خلاف عفت عمومی دارند» برانگیختهاند!
رفتارهای همسایهها با شما بازداشتیها همدلانه نیست، و این برای شما که بهخاطر ترویج برابری آنجایید تجربهی بسیار ناخوشایندی است. شاید آن روز اولین تجربهات بود از خشونت نیروهای امنیتی، اولین تجربهات از بازداشت... . همان روزها بود که در گزارشی که از آن حمله منتشر شد جملهای میخکوبم کرد. دوستی که همراه تو از تهران به آن شهر رفته بود نوشته بود که موقع برگشت از آن سفر که برای شما بازداشت و توهین و تحقیر به همراه داشت از تو پرسیده بود برای کدام مردم مبارزه میکنی؟ و تو بی هیچ تزلزلی پاسخ داده بودی پیش از هر چیز برای خودت برای آرمانها و اعتقادات خودت مبارزه میکنی. تو به برابری ایمان داشتی و این برای مبارزه کافی بود. نمیدانم برای بار چندم است که بازداشت میشوی اما یادم هست که بارها برای فعالیتهای برابریخواهانهات در کمپین کار تو به بازداشت کشید. تو بازداشت میشدی و این از استحکام ایمانت کم نمیکرد.
خبرها در ذهنم رژه میروند. مراسم روز جهانی کارگر در پارک لاله را به یاد میآورم. دهها نفر از فعالین کارگری در پارک لاله بازداشت شده بودند، اما به گمانم تو تنها کسی بودی که نه در پارک لاله که در خانه بازداشت شدی، کشانکشان و بیکفش تو را برده بودند؛ شاید به سزای مقاومتت در برابر رفتار غیر قانونی آنها که آمده بودند برای تفتیش خانه. و باز رفیقی دیگر در دلنوشتهاش از تو نوشته بود که چه ساکت و صبور در بازداشتگاه سودوکو حل میکردی. زندان برای کسی چون تو تنبیهی نبود که بتواند تو را به زندگیای بیمبارزه بکشاند. برای تو زندان عرصهی جدیدی بود برای مبارزه با بیعدالتی.
مگر میشود در زندان با شهلا جاهد همبندی باشی و ببینی که چگونه قربانی تبعیض جنسیتی و طبقاتی شده و دست از مبارزه بکشی؟ مگر میشود شیرین علمهولی را ببینی که بیآنکه بتواند حتا کلمهای به زبان مادری در دفاع از خود بگوید، به اعدام محکوم شد و از ستم ملی و تنیدگی آن با ستم جنسیتی برآشفته نشوی؟
جلوه جانم ... زندان برای تو هیچوقت نقطهی توقف نبود و میدانم که باز هم نخواهد بود. خبرها در ذهنم رژه میروند. گرچه این سالها سیاه بودهاند و روزها سیاهتر اما تو و کسانی چون تو ستارههای این شبهای تیرهاید. خبرها رهایم نمیکنند؛ «برادران» تو را برای بازخواست از کارزار مبارزه با خشونت خانگی خواستهاند و تو از تقدیرت نوشته بودی؛ تقدیر خودت که تقدیر همهی ماست؛ تقدیر دخترکانی که قربانی کودکهمسری میشوند؛ زنان طبقهی کارگر که فرصت تحصیل و کار از آنها دریغ میشود و چهبسا راهی برای گریز از چرخهی خشونت، جز مرگ و نیستی ندارند؛ مادرانی که ایدئولوژی مردانگی مسلط، پسران نوخاستهشان را به مسلخ میفرستد؛ تو از تقدیری نوشته بودی که تقدیر همهی ماست؛ تقدیری که برای تغییر آن راهی جز مبارزه باقی نمانده است. خواهرم! ایمان دارم که میدانی قلبهای ما این سوی دیوارها - که راستش را بخواهی مدتهاست که دیگر فرق چندانی با آن سوی دیوارها ندارد - برای تو و دیگر خواهرانمان میتپد. خواهرم! بهراستی ما را، که رؤیایی مشترک برای جهانی برابر رویینتنمان کرده است، چگونه میتوان از سیاهی سیاهچال و زندان ترساند؟ ما که سیاهی را زیسته ایم، ما که خوب میدانیم این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود ... . قوی بمان خواهرم ... قوی بمان.»
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
🟣 بازنشستگی اجباری و کسر گروه زهرا عوضزاده، معلم و از هیئت موسسان انجمن صنفی معلمان خراسان شمالی
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان: «هیات تخلفات آ.پ خراسان شمالی طی حکمی زهرا عوضزاده را به بازنشستگی اجبار و کسر گروه محکوم کرد. پیشتر هم بازپرسی دادگاه انقلاب بجنورد با طرح اتهاماتی برای این فعال صنفی پرونده قضایی گشودهاست.
هیاتهای تخلفات آ.پ با دریافت دستور از مقامات امنیتی عملا معیشت فرهنگیان را گروگان گرفتهاند و هر روز شاهد صدور حکمی علیه فعالین صنفی هستیم.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان: «هیات تخلفات آ.پ خراسان شمالی طی حکمی زهرا عوضزاده را به بازنشستگی اجبار و کسر گروه محکوم کرد. پیشتر هم بازپرسی دادگاه انقلاب بجنورد با طرح اتهاماتی برای این فعال صنفی پرونده قضایی گشودهاست.
هیاتهای تخلفات آ.پ با دریافت دستور از مقامات امنیتی عملا معیشت فرهنگیان را گروگان گرفتهاند و هر روز شاهد صدور حکمی علیه فعالین صنفی هستیم.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from زاگاه
🔸️دادگاه عالی مکزیک از پایان خودخواسته بارداری، جرمزدایی کرد
🟤"امروز، روز پیروزی و عدالت برای زنان مکزیک است"
زاگاه- دادگاه عالی مکزیک روز چهارشنبه در حکمی از سقط خودخواسته جنین در سراسر کشور جرمزدایی کرد. براساس این حکم، مجازاتهای مرتبط با پایان خودخواسته بارداری از قانون مجازات فدرال این کشور حذف شد و تمام مراکز درمانی فدرال موظفند خدمات مرتبط با سقط جنین خودخواسته را در اختیار زنان قرار دهند.
صدور این حکم در مکزیک، کشوری با ۱۳۰ میلیون جمعیت، نشاندهنده این است که کشورهای آمریکای لاتین چگونه نقشی پیشرو در گسترش حقوق مرتبط با سقط جنین خودخواسته دارند. تصمیم دادگاه عالی همچنین یک پیروزی بزرگ برای سازمان حقوق باروری گایر، مستقر در مکزیکوسیتی بود که با مبارزات مستمرشان نقش بزرگی در دستیابی به این حکم داشت.
گایر پس از اعلام این حکم در بیانیهای اعلام کرد: «هیچ زن یا فرد باردار و یا کارمند مرکز پزشکی برای پایان خودخواسته بارداری مجازات نخواهد شد.»
ربکا راموس، مدیر اجرایی گایر در مصاحبه با نیویورک تایمز در ارتباط با این موضوع گفت: «من بسیار مفتخرم. این حکم موجب دسترسی ما به چیزی میشود که سالها آن را در اختیار نداشتیم. یعنی از این پس حداقل در سراسر کشور خدمات قانونی و ایمن پایان خودخواسته بارداری در مراکز مشخصی ارائه میشود.»
دادگاه عالی مکزیک ابتدا در سال ۲۰۲۱ حکم داد که جرمانگاری سقط جنین خلاف قانون اساسی است، اما این حکم فقط در ایالت کوآهویلا که هممرز با تگزاس است اعمال میشد.
برخی از ایالتهای مکزیک قبلاً مجازاتهای کیفری برای پایان خودخواسته بارداری را حذف کرده بودند و آگواسکالینتس دوازدهمین ایالتی بود که هفته گذشته این کار را انجام داد.
هر چند حکم روز چهارشنبه هیچ تأثیری بر قوانین محلی ندارد و پایان خودخواسته بارداری همچنان در ۲۰ ایالت از ۳۲ ایالت این کشور غیرقانونی است اما حتی در این ایالتها هم حالا زنان میتوانند در مراکز بهداشتی فدرال به صورت قانونی سقط جنین را انجام دهند.
ورونیکا کروس، بنیانگذار گروه فمنیستی لس لیبرس در گواناخواتو، مکزیک، در گفتگو با نیویورک تایمز گفت: «امیدوارم این مقدمهای باشد تا قانونگذاران محلی نیز از سقط خودخواسته جنین جرمزدایی کنند، زیرا قانونگذاران به وظیفه خود عمل نمیکنند.» پس از اعلام این حکم موسسه ملی زنان مکزیک نیز در پستی در توییتر نوشت: «امروز، روز پیروزی و عدالت برای زنان مکزیکی است.» این سازمان دولتی، تصمیم دیوان عالی را گامی بزرگ به سوی برابری جنسیتی خواند.
حکم دادگاه عالی شادی و جشنی بزرگ را برای زنان مکزیکی به همراه داشت. زنانی که سالها برای رسیدن به چنین روزی مبارزه کردهاند. آندریا هرناندز، فعال فمنیست در شهر مکزیکوسیتی در مصاحبه با گاردین گفت: «انگار که یک رویاست. در حال حاضر خوشحالترین آدم دنیا هستم. اگر شما توانایی زایمان ندارید پس در جایگاهی نیستید که بگویید سقط جنین درست است یا غلط.»
#زاگاه
@zaagaah
🔻ادامه مطلب:
https://zaagaah.com/4jfp
🟤"امروز، روز پیروزی و عدالت برای زنان مکزیک است"
زاگاه- دادگاه عالی مکزیک روز چهارشنبه در حکمی از سقط خودخواسته جنین در سراسر کشور جرمزدایی کرد. براساس این حکم، مجازاتهای مرتبط با پایان خودخواسته بارداری از قانون مجازات فدرال این کشور حذف شد و تمام مراکز درمانی فدرال موظفند خدمات مرتبط با سقط جنین خودخواسته را در اختیار زنان قرار دهند.
صدور این حکم در مکزیک، کشوری با ۱۳۰ میلیون جمعیت، نشاندهنده این است که کشورهای آمریکای لاتین چگونه نقشی پیشرو در گسترش حقوق مرتبط با سقط جنین خودخواسته دارند. تصمیم دادگاه عالی همچنین یک پیروزی بزرگ برای سازمان حقوق باروری گایر، مستقر در مکزیکوسیتی بود که با مبارزات مستمرشان نقش بزرگی در دستیابی به این حکم داشت.
گایر پس از اعلام این حکم در بیانیهای اعلام کرد: «هیچ زن یا فرد باردار و یا کارمند مرکز پزشکی برای پایان خودخواسته بارداری مجازات نخواهد شد.»
ربکا راموس، مدیر اجرایی گایر در مصاحبه با نیویورک تایمز در ارتباط با این موضوع گفت: «من بسیار مفتخرم. این حکم موجب دسترسی ما به چیزی میشود که سالها آن را در اختیار نداشتیم. یعنی از این پس حداقل در سراسر کشور خدمات قانونی و ایمن پایان خودخواسته بارداری در مراکز مشخصی ارائه میشود.»
دادگاه عالی مکزیک ابتدا در سال ۲۰۲۱ حکم داد که جرمانگاری سقط جنین خلاف قانون اساسی است، اما این حکم فقط در ایالت کوآهویلا که هممرز با تگزاس است اعمال میشد.
برخی از ایالتهای مکزیک قبلاً مجازاتهای کیفری برای پایان خودخواسته بارداری را حذف کرده بودند و آگواسکالینتس دوازدهمین ایالتی بود که هفته گذشته این کار را انجام داد.
هر چند حکم روز چهارشنبه هیچ تأثیری بر قوانین محلی ندارد و پایان خودخواسته بارداری همچنان در ۲۰ ایالت از ۳۲ ایالت این کشور غیرقانونی است اما حتی در این ایالتها هم حالا زنان میتوانند در مراکز بهداشتی فدرال به صورت قانونی سقط جنین را انجام دهند.
ورونیکا کروس، بنیانگذار گروه فمنیستی لس لیبرس در گواناخواتو، مکزیک، در گفتگو با نیویورک تایمز گفت: «امیدوارم این مقدمهای باشد تا قانونگذاران محلی نیز از سقط خودخواسته جنین جرمزدایی کنند، زیرا قانونگذاران به وظیفه خود عمل نمیکنند.» پس از اعلام این حکم موسسه ملی زنان مکزیک نیز در پستی در توییتر نوشت: «امروز، روز پیروزی و عدالت برای زنان مکزیکی است.» این سازمان دولتی، تصمیم دیوان عالی را گامی بزرگ به سوی برابری جنسیتی خواند.
حکم دادگاه عالی شادی و جشنی بزرگ را برای زنان مکزیکی به همراه داشت. زنانی که سالها برای رسیدن به چنین روزی مبارزه کردهاند. آندریا هرناندز، فعال فمنیست در شهر مکزیکوسیتی در مصاحبه با گاردین گفت: «انگار که یک رویاست. در حال حاضر خوشحالترین آدم دنیا هستم. اگر شما توانایی زایمان ندارید پس در جایگاهی نیستید که بگویید سقط جنین درست است یا غلط.»
#زاگاه
@zaagaah
🔻ادامه مطلب:
https://zaagaah.com/4jfp
زاگاه
دادگاه عالی مکزیک از پایان خودخواسته بارداری جرمزدایی کرد - زاگاه
دادگاه عالی مکزیک روز چهارشنبه در حکمی از سقط خودخواسته جنین در سراسر کشور جرمزدایی کرد. براساس این حکم، مجازاتهای مرتبط با پایان
🟣 دعوت خانوادهی ژینا امینی برای نخستین سالگرد ژینا
مژگان افتخاری و امجد امینی، مادر و پدر ژینا (مهسا) امینی در پیامی کوتاه که در صفحات اینستاگرام خود منتشر کردند، علاوه بر دعوت حضور مردمی اعلام کردند: «در سالیاد شهادت فرزند دلبندمان، ژینا (مهسا) امینی بر مزار آن عزیز سفر گردهم آمده و مراسم سنتی و مذهبی سالگرد را برگزار میکنیم».
خانواده امینی همچنین با اشاره به «گرامیداشت همدردیها و دغدغههای ارزشمند همشهریان عزیز»، «همگان را به پرهیز از هرگونه کنش خشونتآمیز و واکنش در برابر آن» دعوت کردند.
این دو در انتهای این دعوت عنوان کردند که «ما به جز این نوشته هیچ متن و نوشتهای منتشر نمیکنیم».
مراسم ژینا امینی در روز ۲۶ شهریور در آرامستان آیچی سقز برگزار خواهد شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
مژگان افتخاری و امجد امینی، مادر و پدر ژینا (مهسا) امینی در پیامی کوتاه که در صفحات اینستاگرام خود منتشر کردند، علاوه بر دعوت حضور مردمی اعلام کردند: «در سالیاد شهادت فرزند دلبندمان، ژینا (مهسا) امینی بر مزار آن عزیز سفر گردهم آمده و مراسم سنتی و مذهبی سالگرد را برگزار میکنیم».
خانواده امینی همچنین با اشاره به «گرامیداشت همدردیها و دغدغههای ارزشمند همشهریان عزیز»، «همگان را به پرهیز از هرگونه کنش خشونتآمیز و واکنش در برابر آن» دعوت کردند.
این دو در انتهای این دعوت عنوان کردند که «ما به جز این نوشته هیچ متن و نوشتهای منتشر نمیکنیم».
مراسم ژینا امینی در روز ۲۶ شهریور در آرامستان آیچی سقز برگزار خواهد شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from ديدبان آزار
بيدارزنى
Photo
🔹برای #فروغ_سمیع_نیا، راوی روایت تبعیض
نویسنده: زهره اسدپور
فروغ جانم، عکسهایت این روزها همهجا پخش شدهاند، با آن لبخند کمرنگ روی لبها، با آن نگاههای مصمم و چهقدر شبیه به عکسی که از جمیله صدیقی بهجا مانده است. با یک تفاوت، تو بر خلاف جمیله صدیقی و صد سال پس از او مدام لبخند کمرنگی بر لب داری. با خود میاندیشم این لبخند کمرنگ زیبا بر لبانت شاید حاصل بیش از ۱۰۰ سال مبارزه زنان این سرزمین برای برابری است. حاصل همین دستاوردهای نهچندان کوچکی که در این سالها با چنگودندان بهدست آوردهایم و با جان از آن محافظت کردهایم. میدانی فروغ جان حق تحصیل، حق کار، حق حضور در عرصه عمومی، حق رای و ... بهسادگی کسب نشدهاند و خوب میدانی که بارها با خشم و خشونت دستاوردهایمان را ربودهاند، اما ما در تمام این سالها با همه زخمهایی که بر تن داشتهایم باز بر روی زانوان خستهمان برخاستهایم و حتی اگر شده لنگانلنگان مسیر برابری را رفتهایم. شاید ۱۰۰ سال پیش وقتی جمیله صدیقی با دیگر همراهانش در جمعیت پیک سعادت نسوان، اولین دبیرستان دخترانه را در رشت راهاندازی کردند، برای زنان بزرگسال کلاسهای سوادآموزی و برای زنان سرپرست خانوار کارگاه خیاطی برگزار کردند، نمایش اجرا کردند، مقاله نوشتند و در یک کلام مبارزه کردند، آنچه در آن خفقان و تاریکی، برای ادامه مسیر نیرویشان میداد، امید برخاستن زنانی چون تو در آینده این سرزمین بود.
فروغ جانم ... تو که روایتگر روایت مادرانمان برای برابریخواهی بودهای خوب میدانی که جمیله صدیقی نیز بارها برای برابریخواهی به زندان افتاد، میدانی که گزمهگان پهلوی او را هربار کشانکشان و با ضربوشتم وحشیانه به سیاهچال کشاندهاند. روایت آشنایی است فروغ جان ... روایتی که در همه این ۱۰۰ سال مبارزه برای برابری، بارها و بارها تکرار شده است، راستی تو را چگونه بردهاند؟ روایتها از بهکاربردن خشونت در بازداشتها سخن گفتهاند و بعید نیست این خشونت سهم تو نیز شده باشد، سهم تن نحیف و بیمارت ... راستی داروهایت را به دستت رساندهاند؟ یا قرار است حتی بیماری و نیازت به دارو ابزار فشاری باشد بر تو تا دست از برابریخواهی برداری؟
چه خیال خامی است فروغ جان، چه خیال خامی که خشونت و زندان بتواند جلوی برابریخواهی را بگیرد. فروغ جانم، فروغ نازنینی که شباهتهایت به جمیله صدیقی در چهرهات خلاصه نمیشود، راوی روایتهای تلخ زنان شالیکار گیلان، روایتگر روایت ستم و تبعیض ... که به تلخی نوشته بودی: «زنان روستایی گیلان که این روزها زمینهایشان را برای ویلاسازی به تاراج میبرند، در فردای بیکاری و گرسنگی به ناچار خدمتکار همان ویلاهایی خواهند شد که بر روی زمینهایشان ساخته شده است» فروغ برابریخواه، عدالتطلب و سختکوش، خط اتصالی که تو را به جمیله صدیقی و همه زنان برابریخواه در تمام این صدواندی سال میرساند، بیتردید ادامه مییابد تکثیر میشود و از ایمان تو و خواهرانت قدرت مییابد و تنومندتر میشود. فروغ نازنین میدانی که سحر خواهد دمید و روزهای خوب فردا را نمیتوان به بند کشید.
@harasswatch
نویسنده: زهره اسدپور
فروغ جانم، عکسهایت این روزها همهجا پخش شدهاند، با آن لبخند کمرنگ روی لبها، با آن نگاههای مصمم و چهقدر شبیه به عکسی که از جمیله صدیقی بهجا مانده است. با یک تفاوت، تو بر خلاف جمیله صدیقی و صد سال پس از او مدام لبخند کمرنگی بر لب داری. با خود میاندیشم این لبخند کمرنگ زیبا بر لبانت شاید حاصل بیش از ۱۰۰ سال مبارزه زنان این سرزمین برای برابری است. حاصل همین دستاوردهای نهچندان کوچکی که در این سالها با چنگودندان بهدست آوردهایم و با جان از آن محافظت کردهایم. میدانی فروغ جان حق تحصیل، حق کار، حق حضور در عرصه عمومی، حق رای و ... بهسادگی کسب نشدهاند و خوب میدانی که بارها با خشم و خشونت دستاوردهایمان را ربودهاند، اما ما در تمام این سالها با همه زخمهایی که بر تن داشتهایم باز بر روی زانوان خستهمان برخاستهایم و حتی اگر شده لنگانلنگان مسیر برابری را رفتهایم. شاید ۱۰۰ سال پیش وقتی جمیله صدیقی با دیگر همراهانش در جمعیت پیک سعادت نسوان، اولین دبیرستان دخترانه را در رشت راهاندازی کردند، برای زنان بزرگسال کلاسهای سوادآموزی و برای زنان سرپرست خانوار کارگاه خیاطی برگزار کردند، نمایش اجرا کردند، مقاله نوشتند و در یک کلام مبارزه کردند، آنچه در آن خفقان و تاریکی، برای ادامه مسیر نیرویشان میداد، امید برخاستن زنانی چون تو در آینده این سرزمین بود.
فروغ جانم ... تو که روایتگر روایت مادرانمان برای برابریخواهی بودهای خوب میدانی که جمیله صدیقی نیز بارها برای برابریخواهی به زندان افتاد، میدانی که گزمهگان پهلوی او را هربار کشانکشان و با ضربوشتم وحشیانه به سیاهچال کشاندهاند. روایت آشنایی است فروغ جان ... روایتی که در همه این ۱۰۰ سال مبارزه برای برابری، بارها و بارها تکرار شده است، راستی تو را چگونه بردهاند؟ روایتها از بهکاربردن خشونت در بازداشتها سخن گفتهاند و بعید نیست این خشونت سهم تو نیز شده باشد، سهم تن نحیف و بیمارت ... راستی داروهایت را به دستت رساندهاند؟ یا قرار است حتی بیماری و نیازت به دارو ابزار فشاری باشد بر تو تا دست از برابریخواهی برداری؟
چه خیال خامی است فروغ جان، چه خیال خامی که خشونت و زندان بتواند جلوی برابریخواهی را بگیرد. فروغ جانم، فروغ نازنینی که شباهتهایت به جمیله صدیقی در چهرهات خلاصه نمیشود، راوی روایتهای تلخ زنان شالیکار گیلان، روایتگر روایت ستم و تبعیض ... که به تلخی نوشته بودی: «زنان روستایی گیلان که این روزها زمینهایشان را برای ویلاسازی به تاراج میبرند، در فردای بیکاری و گرسنگی به ناچار خدمتکار همان ویلاهایی خواهند شد که بر روی زمینهایشان ساخته شده است» فروغ برابریخواه، عدالتطلب و سختکوش، خط اتصالی که تو را به جمیله صدیقی و همه زنان برابریخواه در تمام این صدواندی سال میرساند، بیتردید ادامه مییابد تکثیر میشود و از ایمان تو و خواهرانت قدرت مییابد و تنومندتر میشود. فروغ نازنین میدانی که سحر خواهد دمید و روزهای خوب فردا را نمیتوان به بند کشید.
@harasswatch
🟣 بازداشت عاطفه رنگریز و انتقال وی به زندان سمنان
روز یکشنبه ۱۹ شهریورماه، عاطفه رنگریز، فعال حقوق زنان و از زندانیان سیاسی سابق، طی یک تماس تلفنی کوتاه از بازداشت و حضور خود در زندان سمنان خبر داد.
از دلیل بازداشت و وضعیت پرونده او اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز یکشنبه ۱۹ شهریورماه، عاطفه رنگریز، فعال حقوق زنان و از زندانیان سیاسی سابق، طی یک تماس تلفنی کوتاه از بازداشت و حضور خود در زندان سمنان خبر داد.
از دلیل بازداشت و وضعیت پرونده او اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 بهاره هدایت در پی وخامت حال به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد
به گزارش خبرگزاری هرانا، بهاره هدایت در سیزدهمین روز اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.
زهرا مینویی وکیل مدافع بهاره هدایت ضمن انتشار این خبر نوشت: «موکلم بهاره هدایت در سیزدهمین روز اعتصاب غذا و به دنبال وخامت حالش از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده است.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا، بهاره هدایت در سیزدهمین روز اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.
زهرا مینویی وکیل مدافع بهاره هدایت ضمن انتشار این خبر نوشت: «موکلم بهاره هدایت در سیزدهمین روز اعتصاب غذا و به دنبال وخامت حالش از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده است.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سمیه کاظمی، خواهر دادخواه مجید کاظمی برگزار شد
اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سمیه کاظمی، خواهر دادخواه مجید کاظمی، معترض اعدام شده در پرونده “خانه اصفهان” روز گذشته بیست شهریورماه، در دادگاه کیفری شهرستان برخوار واقع در استان اصفهان برگزار شد.
در جریان این جلسه که در دادگاه کیفری دو شهرستان برخوار برگزار شد، سمیه کاظمی در خصوص اتهام اخلال در نظم عمومی به دفاع از خود پرداخته است. ادامه رسیدگی به اتهامات وی به جلسات بعد موکول شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سمیه کاظمی، خواهر دادخواه مجید کاظمی، معترض اعدام شده در پرونده “خانه اصفهان” روز گذشته بیست شهریورماه، در دادگاه کیفری شهرستان برخوار واقع در استان اصفهان برگزار شد.
در جریان این جلسه که در دادگاه کیفری دو شهرستان برخوار برگزار شد، سمیه کاظمی در خصوص اتهام اخلال در نظم عمومی به دفاع از خود پرداخته است. ادامه رسیدگی به اتهامات وی به جلسات بعد موکول شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 ضرب و شتم نرگس محمدی در زندان اوین
روز گذشته دوشنبه بیست شهریورماه، نرگس محمدی به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری در بهداری زندان اوین توسط یکی از مسئولان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
نرگس محمدی که به همراه یک زندانی بیمار به بهداری اوین مراجعه کرده بود، به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری، از سوی یکی از ماموران این زندان مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفت. وی سپس توسط یک دستگاه آمبولانس از محل بهداری خارج شد و تا این لحظه از وضعیت وی اطلاعی حاصل نشده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز گذشته دوشنبه بیست شهریورماه، نرگس محمدی به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری در بهداری زندان اوین توسط یکی از مسئولان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
نرگس محمدی که به همراه یک زندانی بیمار به بهداری اوین مراجعه کرده بود، به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری، از سوی یکی از ماموران این زندان مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفت. وی سپس توسط یک دستگاه آمبولانس از محل بهداری خارج شد و تا این لحظه از وضعیت وی اطلاعی حاصل نشده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 دو زنکشی و قتل ناموسی در تهران و ورامین
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک زن ۵۰ ساله در تهران توسط همسرش به قتل رسید.
بر اساس این گزارش، شامگاه پنجشنبه شانزدهم شهریورماه در تماسی تلفنی با کلانتری محله اتباک واقع در خیابان خاوران در تهران اعلام شد که در اثر درگیری و نزاع خانوادگی، زنی میانسال در حیاط مجتمع خانه خود توسط همسرش به قتل رسیده است.
از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصر ایران، یک زن در ورامین توسط همسرش با انگیزه ناموسی به قتل رسید.
در این گزارش آمده است: مردی مردادماه سال ۱۴۰۱، طی یک تماس تلفنی با پلیس از قتل همسر خود با ضربات چاقو و با انگیزه ناموسی خبر داده است. پس از آن که ماموران به محل در خانه ای ۳ طبقه در ورامین اعزام شدند، مشخص شد که این مرد با ضربه های چاقو همسر ۲۹ سالهاش به نام فریبا را به قتل رسانده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
#زن_کشی #قتلهای_ناموسی
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک زن ۵۰ ساله در تهران توسط همسرش به قتل رسید.
بر اساس این گزارش، شامگاه پنجشنبه شانزدهم شهریورماه در تماسی تلفنی با کلانتری محله اتباک واقع در خیابان خاوران در تهران اعلام شد که در اثر درگیری و نزاع خانوادگی، زنی میانسال در حیاط مجتمع خانه خود توسط همسرش به قتل رسیده است.
از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصر ایران، یک زن در ورامین توسط همسرش با انگیزه ناموسی به قتل رسید.
در این گزارش آمده است: مردی مردادماه سال ۱۴۰۱، طی یک تماس تلفنی با پلیس از قتل همسر خود با ضربات چاقو و با انگیزه ناموسی خبر داده است. پس از آن که ماموران به محل در خانه ای ۳ طبقه در ورامین اعزام شدند، مشخص شد که این مرد با ضربه های چاقو همسر ۲۹ سالهاش به نام فریبا را به قتل رسانده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
#زن_کشی #قتلهای_ناموسی
@bidarzani
🟣 بازداشت هیرو قدیمی، فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی در سقز
هیرو قدیمی فعال مدنی شهر سقز توسط نیروهای امنیتی این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، امروز سهشنبه ۲۱ شهریورماه، نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی اقدام به بازداشت وی کردند.
از محل نگهداری و اتهامات او، اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
هیرو قدیمی فعال مدنی شهر سقز توسط نیروهای امنیتی این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، امروز سهشنبه ۲۱ شهریورماه، نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی اقدام به بازداشت وی کردند.
از محل نگهداری و اتهامات او، اطلاعی در دست نیست.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای #فروغ_سمیع_نیا؛ راویِ روایتِ تبعیض
بر اساس متنی از #زهره_اسدپور منتشر شده در "دیدهبان آزار"
(نسخهی کمحجم)
#زن_زندگی_آزادی #زن_زیوش_ازایی #زنان_گیلان #جنبش_زنان #علیه_انقیاد #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
بر اساس متنی از #زهره_اسدپور منتشر شده در "دیدهبان آزار"
(نسخهی کمحجم)
#زن_زندگی_آزادی #زن_زیوش_ازایی #زنان_گیلان #جنبش_زنان #علیه_انقیاد #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
🟣 برچسبهای اعتراضی و ارسالی از «خیابان، تریبون زندانی سیاسی»
۲۷ روز از بازداشت فعالان حقوق زنان و سایر فعالان سیاسی استان گیلان میگذرد.
جلوه جواهری، فروغ سمیعنیا، متین یزدانی، زهرا دادرس، زهره دادرس، آزاده چاووشیان، یاسمین حشدری، سارا جهانی و هومن طاهری در بندهای مختلف زندان لاکان رشت بهسر میبرند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۲۷ روز از بازداشت فعالان حقوق زنان و سایر فعالان سیاسی استان گیلان میگذرد.
جلوه جواهری، فروغ سمیعنیا، متین یزدانی، زهرا دادرس، زهره دادرس، آزاده چاووشیان، یاسمین حشدری، سارا جهانی و هومن طاهری در بندهای مختلف زندان لاکان رشت بهسر میبرند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani