بيدارزنى
4.37K subscribers
5.45K photos
1.25K videos
176 files
4.23K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: قانونی‌سازی ازدواج کودکانِ دختر ۱۱ ساله با رضایت پدر با استناد به لایحه‌ی مجلس شورای اسلامی


طیبه سیاوشی، نماینده سابق مجلس با اشاره به لایحه «ارتقای امنیت زنان»، گفت: «بر اساس ماده ۱۰۴۱ این لایحه، ازدواج دختر ۱۲-۱۱ ساله، با رضایت پدر به صورت قانونی انجام می شود.»

داده‌های سال ۱۴۰۱ مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کرده‌اند که از این تعداد فقط بیش از هفت هزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال گذشته بوده است.

بر اساس گزارشی که وب‌سایت تجارت‌نیوز روز سه‌شنبهٰ، ۹ فروردین سال جاری، از اطلاعات مرکز آمار ایران منتشر کرد، از سال ۱۳۹۶ به بعد متوسط ازدواج دختران زیر ۱۵ سال سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفته‌اند.

پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰.۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۹ در مقایسه با سال پیش از آن خبر داده بود.

همچنین سال گذشته، خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت. این برآوردها تنها مربوط به ازدواج‌های ثبت‌شده در سازمان ثبت احوال کشور است و احتمال دارد که آمار واقعی بیش از این موارد باشد.

این در حالی است که در ماه‌های اخیر چندین گزارش از خودکشی کودک‌همسرها در پی خشونت‌های خانگی و‌ یا قتل این کودکان توسط همسر و مردان خانواده به‌ثبت رسیده است‌.

همزمان با پررنگ شدن سیاست‌های تشویقی برای ازدواج و افزایش نرخ باروری در کشور که «علی خامنه‌ای» بر آن تأکید دارد، در سال‌های گذشته تلاش‌های هدفمندی برای کاهش سن ازدواج در دختران و تشویق خانواده‌ها برای آسان‌گیری ازدواج دختران از سوی نمایندگان مجلس و دولت ابراهیم رئیسی و نهادهای فرهنگی و آموزشی در حال انجام است.

نهادها و سیاست‌های اجرایی حکومت، در حالی که اعلام کردند ۱۳ سال، سن مناسبی برای ازدواج است، حالا به سن ۱۱ سال نیز رسیدند و این، نشانه‌ی بارز تضییع حق کودکی، حق حیات و حق تحصیل کودکانی است که ذیل سیاست‌های جنون‌آمیز جمهوری اسلامی در طرح جوانی جمعیت، نه فقط آینده که از حق زندگی نیز محرومند. رویه‌ای از «خشونت سیستماتیک قانونی» که جز با برچیده شدن تمامی اشکال قضایی سرکوب و نابرابری و «تحقق انقلابی همه‌جانبه»، از بین نخواهد رفت.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : کارت‌ملی زنان بی‌حجاب را «فریز» می‌کنیم!


علی محمد خانی، سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر در مورد طرح جدیدی که در مجلس در رابطه با کسانی که در معابر و مکان‌هایی به غیر از خودروها "کشف حجاب" میکنند، گفت: "در این طرح کارت ملی افراد بی‌حجاب در سیستم، فریز می‌شود و خدمات به مدت یک ماه به فرد داده نمی‌شود. ضبط کارت ملی نیز بعد از سه بار تذکر انجام می شود."


▪️طی یک ماه گذشته، خبرهایی مبنی بر تشکیل «قرارگاه زیست عفیفانه» که به نوعی ادامه‌ی سیاست‌های اجرایی «قرارگاه ۲۱ تیر» بود و همچنین مسدودسازی کارت ملی زنان بی‌حجاب از سوی نمایندگان مجلس و سایر نهادهای امنیتی زیرمجموعه امر به معروف، منتشر شد. مسدودسازی کارت‌ملی، الغای حقوق شهروندی و‌ یا آنچه «فریز کردن کارت ملی» نامیدند، فاقد زیربنای قانونی و اجرایی است. گستردگی حضور زنان بدون حجاب اجباری خاصه از دی‌ماه ۹۶ به این‌سو، همچنین ابعاد بسیار وسیع‌تر آن در خلال #قیام_ژینا حاکی از آن است که «قانون‌سازی» و برفرض اجرایی شدن آن، چه جمعیت عظیمی را دربرخواهد گرفت. برشماری طرح‌هایی از این دست، نشانگر تلاش حاکمیت برای بقا و صرف بودجه‌های کلان با هدف تحمیل حجاب اجباری است. آن هم در ماه‌هایی که زنان، متحدتر از گذشته، علیه این ستون ایدئولوژیک و یکی از رانه‌های سرکوب علیه زنان،‌ یعنی حجاب اجباری ایستاده‌اند.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: ما در «گروه زنان بیدارزنی» منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران که ۲۰ تشکل در داخل ایران آن را امضا کرده‌اند را گامی در مسیر ایجاد اتحاد و مشارکت فعالین داخل کشور می‌دانیم و ضمن حمایت از آن تاکید می‌کنیم که چشم‌انداز ما تحقق حقوق بنیادین زنان و دیگر گروه‌های تحت ستم است


زن، زندگی، آزادی

🔴 منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی ایران

مردم شریف و آزاده‌ ایران!

در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشم‌انداز روشن و قابل حصولی را نمی‌توان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابان‌های شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کرده‌اند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظه‌ای آرام نگرفته‌اند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز به‌دست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقه‌ترین حمایت‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبش‌های بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمم‌اند بر تاریخ یکصد سال عقب‌ماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبش‌های بزرگ اجتماعی ِ پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و.‌‌.. _ در ابعادی توده‌ای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفته‌اند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکل‌گیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبش‌های اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواست‌های حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجه‌ی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعه‌ای نوین و مدرن و انسانی در کشور می‌دانیم و از همه انسان‌های شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند می‌خواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.

  برای مطالعه‌ی متن کامل منشور و فهرست مطالبات و تشکل‌‌ها به لینک زیر مراجعه کنید 👇
https://bit.ly/40SGvx4

🔹🔹🔹

@kashowra
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 تداوم بازداشت سمانه اصغری:
وعده دروغین آزادی، بعد از چهار ماه بلاتکلیفی


#سمانه_اصغری، فعال حقوق کودکان با گذشت ۱۳۲ روز از بازداشت توسط ماموران وزارت اطلاعات، همچنان بلاتکلیف در زندان قرچک به سر می‌برد.
این فعال مدنی که در تاریخ ۱۹ مهرماه در منزل شخصی خود بازداشت شده، در زمان بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین ممنوع‌الملاقات بوده و در اعتراض به شرایط بد زندان و محرومیت از خدمات درمانی مناسب، یک نوبت اعتصاب غذا کرده ‌است.
او پس از تحمل ۳۵ روز حبس و بازجویی در زندان اوین، در تاریخ ۲۳ آبان به زندان قرچک منتقل شد.
علیه او پرونده‌ای با ۶ عنوان اتهامی تشکیل شده است. در طول این مدت دستگاه قضایی درباره این پرونده اقداماتی کارشکنانه از جمله دوپاره کردن پرونده و ارسال آن به شعب متعدد انجام داده و این موضوع باعث ایجاد اختلال در روند رسیدگی به پرونده و طولانی‌شدن بازداشت موقت وی شده‌ است.
او در طول بیش از ۴ ماه بازداشت غیرقانونی، از حق داشتن وکیل محروم بوده است. با گذشت دو هفته از آخرین جلسه از دادگاه او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، تاکنون حکم بدوی دادگاه به او ابلاغ نشده ‌است.

در پی آزادی‌‌ برخی از زندانیان سیاسی در روزهای اخیر، سه‌شنبه هفته گذشته مسئولان زندان قرچک به سمانه اصغری اعلام کردند که همان روز از زندان آزاد خواهد شد. با این‌حال، در روز سه‌شنبه ۲۵ بهمن، در نهایت مامورین زندان قرچک از آزادی او ممانعت به عمل آوردند. همان روز، پس از گذشت چندین ساعت و  پیگیری‌های متعدد از سوی خانواده و دوستان او که برای استقبال به جلوی درب زندان رفته بودند؛ اعلام شد که آزادی سمانه اصغری منتفی است و دستور آزادی توسط قاضی صلواتی صادر نشده ‌است و پیگیری خانواده در روزهای بعد از دادگاه انقلاب بی‌نتیجه ماند.
وعده دروغین آزادی به خصوص پس از بلاتکلیفی طولانی‌مدت، از مصادیق بارز شکنجه روانی متهمین و عملی غیرانسانی، غیراخلاقی و فشاری مضاعف بر خانواده زندانی است.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی باید در برابر بازداشت طولانی‌‌مدت و غیرقانونی سمانه اصغری و صدها زندانی دیگر و همچنین تاخیر در رسیدگی به پرونده‌ها و اعمال شکنجه روانی به زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان، پاسخگو باشد.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: منشور حقوق و آزادی‌های زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد


«منشور حقوق و آزادی‌های زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد» با ۹ ماده، ابتدا توسط شماری از زنانِ کرد در تبعید و کمپین زنان کرد آغاز شد و به مدت سه سال تدوین آن به طول انجامید. این منشور در سال ۲۰۰۴، یک سال پس از حمله به عراق، ابتدا در بریتانیا و سپس در مجلس ملی اقلیم کردستان عراق رونمایی شد. در مقدمه این منشور نام بسیاری از افراد و سازمان‌ها که در نوشتن آن کمک کرده‌اند، آمده است. به نظر می‌رسد که در آن مقطع تاریخی، امیدی برای ایجاد یک حکومت دموکراتیک در میان کسانی که برای ارائه منشور تلاش داشتند به وجود آمده بود. اکنون حدود دو دهه از نوشتن و ارائه آن منشور گذشته است و متن شاید به نظر با شرایط فعلی مطابقت نداشته باشد؛ اما توجه به این منشورها می‌تواند برای ما زنان دارای  پایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی متفاوت برای نوشتن منشورهای آینده زنان  مفید باشد.

در ادامه متن منشور به همراه مقدمه‌ای در باب ضرورت آن آمده است:

تبعیض علیه زنان یک مسئله جهانی است؛ اما زمانی که با تبعیض اتنیکی/ملی، مذهبی یا سایر اشکال تبعیض ادغام می‌شود، نتایج زیان‌بارتری دارد.  برای همین، زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد با مبارزه سخت‌تری روبرو هستند؛ چرا که ناچارند علیه تبعیض در چندین جبهه و اغلب بدون دسترسی به نمایندگی سیاسی یا راه‌حل‌های قانونی کافی مبارزه کنند.

اقلیت‌های اتنیکی زیادی در درون مرزهای کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه سکونت دارند که بزرگترین آنها با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت، کردها هستند. کردها که در موقعیتی بسیار استراتژیک قرار دارند، از طریق فعالیت‌های سیاسی و نظامی مستمر به حاشیه رانده‌شده و سرکوب شده‌اند. زنان کرد همچنان شاهد اثرات مخرب جنگ‌ها، حملات نظامی و تحریم‌های اقتصادی هستند. میلیون‌ها زن به عنوان پناهنده یا آواره داخلی زندگی می‌کنند که بر اثر درگیری های نظامی تبعید  یا حتی به اجبار کوچانده شده‌اند.

#ژن_ژیان_ئازادی

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44408


@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: مانیفست جامعه‌ی +LGBTIAQ ایران و افغانستان


جمعی از اعضا و کنشگران جامعه‌ی +LGBTIAQ ایران و افغانستان و کنشگران کوئیر فمنیست و ترنس فمنیست، در ماه‌های اولیه اعتراض‌های سراسری به قتل ژینا (مهسا) امینی، مانیفستی را خطاب به اپوزیسیون ایران و کلیت جامعه نوشته‌اند. هدف از این مانیفست معرفی این جامعه و تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه‌ آن و همچنین بیان صریح خواسته‌های این جامعه عنوان شده است. با این حال در متن تأکید شده که این مانیفست نماینده و بیانگر تمامیت جامعه‌ی +LGBTIAQ و مطالبات آن‌ها نیست و حاصل مشارکت جمعی از اعضا و کنشگران این جامعه و تجدید میثاقی در مسیر مبارزات آزادی‌‌خواهانه است.

این مانیفست هیچگونه وابستگی‌ای به نهاد یا سازمانی ندارد و در کنار موج اعتراضی خودجوش و خیزش اعضای جامعه‌ی +LGBTIAQ در داخل ایران، موسوم به «موج رنگین کمان»، از جمله‌ کنش‌های دادخواهانه‌ی مستقل اعضای این جامعه است، که حاصل همکاری اقشار مختلفی از اعضای این جامعه در داخل و خارج از ایران است.



«مانیفست جامعه‌ی +LGBTQ ایران»

⚪️ مقدمه

قتل حکومتی ژینا امینی، دختر کُرد، توسط نیروهای سرکوب گشت ارشاد و بابت قانون تبعیض آمیز حجاب اجباری در فضایی که عموم مردم بابت سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی و شرایط وخیم اقتصادی به ستوه آمده بودند، چنان تأثر برانگیز بود که موجب خیزش سراسری مردم در داخل و خارج از ایران علیه رژیم توتالیتر و فاشیستی جمهوری اسلامی شده است؛ رژیمی که یکی از بنیان‌های آن آپارتاید جنسی و جنسیتی است.

تداوم بی‌سابقه‌ی این خیزش، به طرق مدنیِ اعتراض و اعتصاب، همبستگی عمومی مردم از جنسیت‌ها، هویت‌های جنسی و جنسیتی، طبقات، اتنیک‌ها و اقشار متعدد و همگرایی حول یک هدف مشترک که آن هدف، دگرگونی رژیم و جایگزینی آن با حاکمیتی مردمی و دموکراتیک است، سه ویژگی‌چشم‌گیری بوده که این خیزش را از مجموعه اعتراضات معمولی مبدل به جنبشی انقلابی کرده است.
جرقه‌ی همه‌گیر شدن این خیزش، بر سر مطالبه‌ای حقوق بشری علیه یک قانون تبعیض آمیز جنسیتی شکل گرفته و تمامیت را هدف قرار داده است؛ چرا که در رژیمی استبدادی با چهارچوب قوانینی غیرقابل تغییر که یکی از مبانی آن آپارتاید جنسی و جنسینی است، اصلاحات از معنی تهی شده و اهمیت انقلاب هویدا می‌شود و در اینجا نیز این انقلاب، انقلابی فمنیستی است.

دامنه‌ی تغییرات حاصل از این انقلاب گسترده بوده و پتانسیل این را دارد که تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی را در بربگیرد، همان گونه که شعار اصلی این انقلاب، یعنی «ژن، ژیان، ئازادی» در همراهی با شعارهایی چون «کوئیر، ترنس، رهایی» بار معنایی بزرگی حول ایجاد تغییر در روابط قدرت و به تبع آن حصول رهایی عموم زنان و جامعه‌ی +LGBTIAQ و در نتیجه رهایی تمام جامعه را دربردارد. بنابراین، بدون شک در این بین یکی از موارد نیازمند تغییر، وضعیت جامعه‌ی +LGBTIAQ است.


#ژن_ژیان_ئازادی

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:



https://bidarzani.com/44419


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 تا هشت مارس...

⚪️ پوسترهای ارسالی به بیدارزنی


«ما جمعی از «فعالان زنان گیلان» مجموعه پوسترهایی را با عنوان «زن، زندگی، آزادی تا هشت مارس» با این شعارها تهیه کرده‌ایم:

▪️ازدواج کودکان محروم کردن آن‌ها از دنیای شاد کودکی است

▪️دستمزد مکفی و برابر، حق زنان است

▪️دسترسی عمومی و رایگان به خدمات مرتبط با پیشگیری از بارداری، حق زنان است

▪️حقوق برابر و کرامت انسانی، حق مسلم زنان است

▪️حمایت قانونی از زن‌کشی و ناموس‌انگاریِ زنان باید متوقف شود

ما با انتشار این پوسترها -و پوسترهای دیگری که منتشر خواهیم کرد- در رسانه‌ها و فضاهای عمومی نشان می‌دهیم که خواسته‌های زنان به همه عرصه‌های زندگی مربوط است.»

#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی 
#تا_هشت‌مارس
#فعالان_زنان_گیلان

@bidarzani
Forwarded from جوانه
Forwarded from جوانه
بيدارزنى
Photo
حق آموزشِ زبان مادری و حق آموزش به زبان مادری

به مناسبت روز جهانی زبان مادری
به زارا محمدی، مدرس زبان کردی
و با گرامی‌داشت یاد صمد بهرنگی
وجدان‌های بیدار فرهنگ‌های تبعیدی


احتمالاَ در اخبار و شبکه‌های اجتماعی این دو حق به گوش شما خورده باشد. در این پست ابتدا معنای این دو حق به عنوان اجــزای حقــوق زبانی-فــرهنگی که رابطــه تنگاتنگی با حــق بر تعیین ســرنوشت اتنیک‌های تحت ستم دارد، بررسی می‌شود و سپس درباره اهمیت آن‌ها خواهــیم گفت و اســتدلال‌هایی که این دو حق را نادیده می‌گیرند نقد می‌کنیم.

🔹حق آموزش زبان مادری:
این حق به معنای آن است که هر انسانی بتواند در نظام آموزشی (چه مدرسه و چه دانشگاه) اولاً خواندن و نوشتن به زبان مادری خود را بیاموزد و ثانیاً با آثار فرهنگی و ادبی مکتوب و شفاهی زبان مادری خود آشنا شود. مثلاً کودکان کرد در مدرسه الفبا و رسم‌الخط کردی را بیاموزند، بتوانند آثار نوشته شده به زبان کردی را بخوانند و در برنامه درسی خود درباره ی ادبیات مکتوب و شفاهی و تاریخ زبان کردی بیاموزند.

🔹حق آموزش به زبان مادری:
این حق یعنی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بتوانند در نظام آموزشی (چه مدرسه و چه دانشگاه) دروس و سرفصل‌های مختلف از ریاضیات گرفته تا تاریخ و جغرافیا را به زبان مادری خود بیاموزند.

🔹اهمیت این دو حق
آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری بر اساس مطالعات متعدد نقش مهمی در پیشـرفـت تحصـیلی دانش‌آمـوزان دارند. کـودکان غیر فارس‌زبان را در نظر بگیرید. آن‌ها از دوران نوزادی به واسطه این که در خانه به زبان مادری‌شان، که فارسی نیست، صحبت می‌شود، زبانی جز فارسی را به عنوان زبان اول خود می‌آموزند. وقتی در مدرسه ناگهان با زبانی فارسی مواجه می‌شوند و همه اجزای آموزش (کتاب، تکلیف، تدریس و امتحان) به آن زبان است، به جای تمرکز بر یادگیری آن درس، مجبورند بخشی از تمرکز خود را روی یادگیری زبان فارسی بگذارند. از آن‌جا که کتاب‌هایشان نیز با فرض این که زبان مادری فارسی است نوشته شده، دانش‌آموز به صورت نظام‌مند فارسی را یاد نمی‌گیرد. این دو موضوع باعث می‌شود که هم عملکرد درک مطلب کاهش پیدا کند، هم عملکرد در امتحانات و ارزیابی‌ها. این مشکل باعث می‌شود تا انتظارات کودکان از خودشان و توانایی‌هایشان متاثر شود و افت تحصیلی شدت یابد. در جریان ادامه ی تحصیل این کودکان به دلیل آن‌که نظام آموزشی کمتر به آن‌ها بهره رسانده، شانس پایین‌تری در پیشرفت تحصیلی و کسب رتبه مناسب دارند.
زبان مادری بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی کودکان ملل گوناگون است. اگر به رسمیت شناخته نشود و کودک با متونی به آن زبان و درباره آن زبان آشنا نشود، به صورت غیرمستقیم می‌آموزد که زبان و فرهنگ و هویت اجتماعی اش کم‌ارزش‌تر است. از سوی دیگر، هر زبانی، با واژگان، مثل‌ها و قصه‌هایش بخشی از میراث فرهنگی و اجتماعی بشری است. به رسمیت نشناختن برخی از زبان‌ها در نظام آموزشی، و در عوض تحمیل یک‌جانبه زبانی دیگر، باعث می‌شود زبان‌های اقلیت محدود شوند، پویایی‌شان کمتر شود و حتی از بین بروند و در نتیجه تنوع میراث فرهنگی و اجتماعی بشر کمتر شود. تحمـیل یک زبان واحـد به عنوان تنها زبان مورد قبول به جامعـه باعـث می‌شود تا افرادی که آن زبان، زبان مادریشان است، خود را در موقعیت فرهنگی و اجتماعی برتر ببینند و رفتاری تحقیرآمیز با افراد دیگر داشته باشند، حتی اگر خودشان متوجه نباشند. توهین‌های قومی، ادای زبان ترکی درآوردن، مسخره کردن لهجـه افــراد غیرفارس‌زبان از نمونه‌های چنین رفتارهایی هستند.

🔹دروغ‌هایی که به ما درباره خطرات آموزش به زبان مادری گفته‌اند

۱. آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری ارتباط مردم یک کشور را دشوار و باعث دوری مردم از هم می‌شود.

در کشورهایی که حقوق زبانی-فرهنگی را به رسمیت شناخته‌اند، یک یا چند زبان واسطه یا میانجی هم وجود دارد. زبان‌های میانجی زبان‌هایی هستند که بخشی از آموزش از آن طریق انجام می‌گیرد تا فرصت برقراری ارتباط میان همه را فراهم می‌کند. ساختن برنامه هایی به زبان میانجی در رسانه‌های جمعی نیز به یادگیری زبان میانجی کمک می کند. این فقط مختص کشورهای اروپایی و یا آمریکای شمالی نیست. در بسیاری از کشــورها در قـاره‌های دیگــر نیز دانش‌آمــوزان هم زبان مـادری خـود را می‌آموزند و هم یک یا دو زبان میانجی را. در بسیاری کشورها کودکان در مدرسه فرصت دارند با زبان‌ها و تاریخ و ادبیات و فرهنگ اتنیک‌های آن کشور آشنا ‌شوند. چنین اقدامی به درک فـرهنگی و اجتمـاعی متقابل، همــزیستی و افــزایش مــراودات اجتماعی و دوری از نگرش‌های تبعیض آمیز کمک می‌کند و همبستگی قدرتمندی مــیـان مــردم و در مقــابل ســیاستمداران و نیروهایی ایجاد می‌کند که می‌خواهند سیاست‌های تبعیض‌آمیز و مرکزگرا را دنبال کنند یا مانع رفع تبعیض شوند.

ادامه 👇🏽
Forwarded from جوانه
۲. فرصت آموزش کودکان محدود است و رعایت و اجرایی شدن حقوق زبانی درنظام آموزشی زمان و فرصت یادگیری کودکان را محدود می‌کند.

فرصت و زمان یادگیری در مدارس می‌تواند محدود نباشد. محدودیت زمانی فعلی به خاطر شیوه‌ی آموزشی بانکی است. آموزش بانکی اصطلاحی است که پائولو فریره، آموزگار ستمدیدگان به کار می‌برد تا نظام‌ آموزشی رایج در دوران خود را نقد کند. آموزش بانکی مبتنی بر رقابت، حفظیات فراوان، حجم بالای مطالب درسی، عدم گزینش مطالب و بی‌توجهی به کاربرد محتوای درسی در مقاطع بالاتر یا در زندگی، و عدم توجه به اهمیت یادگرفتنِ چگونه آموختن است. کودکان زمان و انرژی زیادی را در مدارس ایران از دست می‌دهند چون شیوه ی آموزش مبتنی بر رویکرد بانکی است. اگر رویکرد بانکی اصلاح شود، فرصت و زمان زیادی ایجاد می‌شود که می‌توان از آن برای عملی کردن حقوق زبانی استفاده کرد.

۳. آموزش به زبان مادری در مدرسه مشکلات تحصیلی در آموزش عالی را بیشتر می‌کند.

بسیاری از افراد برای تحصیل به کشوری دیگر می‌روند و به زبانی دیگر تحصیل می‌کنند و چون از حمایت کافی در شیوه، سبک مطالعه و نگارش دانشگاهی در دانشگاه بهره می‌برند، در فرایند تحصیل در دانشگاه تا حدی از پس مشکلات زبان دوم برمی‌آیند، هرچند حوزه این حمایت‌های زبانی نیازمند توسعه و توجه بیشتر است. ضمن این که همان‌طور که بالاتر اشاره شد، آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری در مدرسه به معنای آن نیست که در برنامه درسی زبان میانجی به کلی وجود نداشته باشد. وجود سرفصل درسی زبان میانجی در طول ۱۲ سال تحصیل در مدرسه به کودکان در یادگیری زبان میانجی کمک خواهد کرد.

۴. زبان‌های اقلیت قابلیت انتقال مطالب علمی و آموزشی را ندارند.

اصلاً اینطور نیست. در همین زبان فارسی که فرهنگستان داشته و در صد سال گذشته به عنوان تنها زبان رسانه‌های بزرگ و آموزش و پرورش و آموزش عالی استفاده شده، کلمات و اصطلاحات علمی بسیاری از عربی، فرانسوی و انگلیسی موجود است. همچنین لازم نیست یک زبان برای همه ی کلمات و اصطلاحات لازم برای آموزش علوم و دروس معادلی در خود داشته باشد. ریشه‌های مشترک زبان‌ها در محدوده‌های جغرافیایی، مبادله‌پذیری اصطلاحات بین زبان‌ها و… در این زمینه کمک کننده است. علاوه براین، آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری خود پیش شرط حفظ پویایی و توسعه ی یک زبان در زمینه ی علمی و آموزشی است. تجربه تاریخی در موارد زیادی، به عنوان نمونه زبان باسکی، نشان داده در صورتی که این دو حق به رسمیت شناخته شود و برنامه های آموزشی مدارس و دانشگاه ها بر اساس آن بازبینی شود، در طول یکی دو دهه اصطلاحات علمی و آموزشی که معادلی ندارد در این زبان‌ها در نتیجه پویـایی زبـان (معـادل‌یابی، معـادل‌سـازی و وام واژه‌هـا) و بـا کمـک گویشوران توسعه خواهند یافت.

🔹وضعیت حق آموزش به زبان مادری و حق آموزش زبان مادری در ایران

در دوران رژیم پهلوی و در دوران رژیم جمهوری اسلامی، نه تنها این حقوق زبانی به رسمیت شناخته نشده‌اند و آموزش زبان اول ملل و اتنیک‌ها در نظام آموزشی مورد توجه نبوده، بلکه رسانه‌های رسمی، ســیاســتگذاران و مســئولان همگی در مســیر حذف، تحقیــر، سـرکوب و کم‌اهمیت دانستن این حقوق و زبان های اتنیک‌ها اقدام کرده‌اند: تحقیر یا ایجاد هراس از طریق رسانه، بی توجهی در سیاستگذاری و ممانعت از پیشرفت ابتکارات مردمی به وسیله مجازات و زندانی کردن و اعمــال فشــار به فعالان، آمــوزگاران و آموزشــگران زبان‌هــای مــادری اتنیک‌ها. هواداران ایدئولوژی ناسیونالیسم فارسی-شیعی و ایرانشهری نیز با خطرناک دانستن این حقوق و ایجاد هراس سعی کرده اند این اقدامات محدود‌کننده و سرکوبگرانه را که نسل‌کشی فرهنگی-زبانی است، توجیه کنند.
🟣بیایید دموکراسی را زندگی کنیم (ملاحظاتی بر «منشور حداقل مطالبات» بیست تشکل صنفی و مدنی)


✍🏽 فرزانه راجی



از متن: «طرح مطالبات و حرکت در جهت وجه ایجابیِ خیزش/جنبش امری بسیار ضروری و بجاست، به‌ویژه در شرایط کنونی جنبش که نیروهای ارتجاعی از هر سو در کمین به انحراف کشاندن خواست‌های واقعی مردم و مصادره‌ی خیزش/جنبش آنان هستند. اما به‌نظر می‌رسد به‌واسطه‌ی این ضرورت زمانی، شتابی بیش از حد در تعداد و ترکیب امضا کننده‌ها، و تدوین و نگارش منشور صورت  گرفته است که به «منشور»ی کمابیش نارسا و حاشیه‌های بسیار منتج شده است. از این رو، با توجه به تعداد و اعضای قلیل گروه‌های امضا کننده «منشور مطالبات حداقلی» و همچنین رویکرد، افق و خود مطالبات نکاتی  به ذهنم می‌رسد که به عنوان یکی از افراد حامی و شرکت کننده در این جنبش، نه به‌قصد خرده‌گیری بلکه صرفا به‌منظور ایجاد گفتگو در جهت ارتقا و در نتیجه حمایت بیشتر از این «منشور» مطرح می‌کنم...»


ادامه‌ی متن را در وبسایت اخبار روز بخوانید:



https://www.akhbar-rooz.com/193499/1401/11/30/


@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : سلطه‌ی مردسالاری بر میدان سیاست (یا همان سیاست مردانه)


✍🏽 نویسندگان: «کلکتیو تَوار»


▪️متن حاضر نقدی است که گروه «کلکتیو توار» به هژمونی مردسالاری در درون سازمان‌های سیاسی کردستان و ایران وارد کرده است. در شرایط کنونی چنین نقدهایی از سوی فمینست‌ها به ویژه فمینیست‌هایی که در تقاطع ستم‌های جنسیتی و دیگر نظام‌های سلطه قرار دارند به جریان‌های سیاسی حائز اهمیت است. از این رو، بازنشر متن پیش رو که در صفحه اینستاگرام این گروه منتشر شده را ضروری دانستیم.


سلطه‌ی مردسالاری بر میدان سیاست (یا همان سیاست مردانه)

کلکتیو تَوار

از متن: «در روزهای اخیر عکس‌هایی (قدیمی و متأخر) از نشست‌های برخی احزاب کردستان منتشر شده که تصویری یکدست مردانه از آن‌ها ارائه می‌دهد و متاسفانه با واقعیت موجود آن‌ها نیز همخوانی زیادی دارد؛ تصویری از مردان و پدرانی که عدم حضور زنان کُرد در میان آن‌ها حتی معذب‌شان نمی‌کند، مگر اینکه فضای مجازی آن‌ها را به واکنش وادارد؛ تصویری به تمامی در تناقض با قیام زنانه ژن.ژیان.ئازادی که از کردستان آغاز شد و در به ثمر رساندن مطالبات فمینیستی مصمم است. این تصاویر، گزارش‌ها و اخباری که از اغلب حزب‌های کردستان منتشر می‌شود، تصویر مردهایی که پشت میز نشسته‌اند و قرار است درباره آینده سیاسی کردستان گفتگو و تصمیم‌گیری کنند، بدون آن‌که زن یا زن‌هایی در میان آن‌ها باشد، خبر از «سیاست مردانه»ای می‌دهند که البته منحصر به کردستان نیست. اما در شرایطی که این جغرافیا پیشتاز قیام مترقی مردم با شعار ژن.ژیان.ئازادی و اشکال پیشرفته‌ای از سازماندهی بوده، این تصاویر از شکاف بزرگی خبر می‌دهد که میان مطالبات نیمی از جامعه‌ی کردستان (زنان) و سیاست‌های مردمحورانه‌ی احزاب کُرد وجود دارد.

البته که هژمونی مردسالاری در درون سازمان‌های سیاسی کردستان و ایران خود متاثر از جامعه‌ی مردسالاری است که این نهادها از دل آن‌ها برآمده‌اند، با این‌حال و علی‌رغم ادعاهایشان، اغلب این احزاب نتوانسته‌اند نقش پیشگامی در تغییر مناسبات جنسیتی جامعه ایفا کنند. اما زنان شجاع، به عنوان پرچمداران تغییر، در ماه‌های اخیر در کردستان نیز هم‌چون هم‌سرنوشت‌هایشان در سایر شهرها به خیابان آمده‌اند تا نه تنها استوار در برابر دیکتاتوری ضدزن جمهوری اسلامی بایستند، بلکه هم‌چنین هر شکلی از اقتدار مردانه در جامعه خود را نیز به چالش بکشند و این شامل مواجهه انتقادی با مردسالاری احزاب کردستان نیز می‌شود. خیزش انقلابی زنان کُرد در قیام ژن.ژیان.ئازادی، خواست یک انقلاب اجتماعی علیه مرد-پدرسالاری را نیز در خود دارد که با هیچ شکلی از مصلحت‌گرایی قیم‌مآبانه سر سازش ندارد.»


#ژن_ژیان_ئازادی


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44424


@bidarzani
🔴 آنیشا اسداللهی، فعال کارگری، به دادسرای امنیت اوین احضار شد

آنیشا اسداللهی، معلم، فعال کارگری و مترجم رسمی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و‌حومه، «جهت اخذ آخرین دفاع» به «شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و‌ انقلاب ناحیه ۳۳ تهران-زندان اوین» احضار شده است. طبق ابلاغیه‌ای‌ که به ایشان ارسال شده است، وی ظرف پنج روز تا تاریخ هشتم اسفند ۱۴۰۱ مهلت دارد که به این شعبه مراجعه نماید.این درحالی است که ابلاغیه بازپرسی امروز در تاریخ ۶ اسفند ماه در سامانه ثنا ثبت شده است.

آنیشا اسداللهی فعال کارگری به همراه همسرش کیوان مهتدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ با هجوم ماموران وزرات اطلاعات به منزل شخصی اش بازداشت شدند . پیش تر ایشان در روز جهانی کارگر سال ۹۸ بهمراه دیگر فعالین سندیکایی دوبار دستگیر و پس از گذراندن دوران محکومیتش از زندان اوین آزاد شد.

امسال بار دیگر با دستگیری مجدد و سپری کردن بیش از سه ماه زندان انفرادی در بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات و پس از بیشتر از صد روز بازداشت موقت در تاریخ ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۱ از زندان اوین با قرار وثیقه دو میلیارد تومان آزاد شد. همسر ایشان کیوان مهتدی با گذشت ده ماه همچنان در بازداشت موقت و در بند ۴ زندان اوین به سر می برد.

سندیکای کارگران شرکت واحد احضار آنیشا اسداللهی را محکوم‌ میکند و خواهان لغو اتهامات بی اساس علیه ایشان و دیگر فعالین کارگری و‌ معلمی می باشد.

کارگر زندانی آزاد باید‌ گردد!
زندانی سیاسی آزاد باید گردد!

چاره کارگران و زحمتکشان وحدت و تشکل

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۶ اسفند ۱۴۰۱

https://t.me/vahedsyndica‌
https://www.instagram.com/vahedsyndica/
https://twitter.com/VahedSyndicate
www.vahedsyndica.com 
vsyndica@gmail.com
Forwarded from نقد
📝دو نکته پیرامون «منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی ایران»:

▫️نخست: معیار تعیین‌کننده در ارزیابی این منشور خاستگاه و بستر اجتماعی آن و جهت‌گیری سیاسی عمومی‌ای است که از این خاستگاه منتج می‌شود. این منشور در اساس ثمره‌ی کار برخی از نیروها و گرایش‌های سیاسی است که زیست و مبارزه‌شان در متن و برخاسته از یک جنبش اجتماعی واقعی و زنده و جاری است و مشروعیتش را از همین مبارزه کسب می‌کند. جنبشی علیه سرکوب و اختناق و استبداد نه می‌تواند در چارچوب رژیم خفقان و شکنجه و مرگ جمهوری اسلامی باقی بماند و نه به طریق اولی می‌تواند خواستار بازگشت و استقرار انواع ارتجاع سلطنتی و دینی باشد. این دو خصیصه ویژگی‌های مثبت «منشور»اند. ابهام گریزناپذیر «منشور» در بیان آشکار چشم‌اندازهای سیاسی خود و بازتاب سویه‌های انکارناپذیر ضداستثماری جنبش، ناشی از عدم‌تفاهم تنظیم‌کنندگان بر سر وضوحی سیاسی و طبقاتی است که از چنین منشورهایی غیرقابل انتظار نیست.

▫️دو: می‌توان امیدوار بود که دست‌اندرکاران تدارک و تدوین این منشور انتقادهای مشروع و بجایی را که تاکنون نسبت به فرآیند شکل‌گیری آن و به محتوای مفاد آن طرح شده است جدی بگیرند و در تصحیح آن بکوشند. بدیهی است که می‌توان افراد و نیروهای دیگر موافق با منشور، و حتی منتقدان آن را، به حمایت از آن و در یاری رساندن به بهتر شدن شکل و محتوای طرح و تنظیم اهداف آن دعوت کرد. نکته‌ی به مراتب مهم‌تر اما این است که نباید فقط به اتکای تقویت یک مرکز ثقل سیاسی و توهم «اتحاد»ی تصنعی یا کاذب، شکل‌گیری و انتشار بیانیه‌های دیگری از این دست، از سوی نیروها و جریان‌های سیاسی دیگر را، و چه بسا با همکاری برخی از نیروهای دست‌اندرکار در همین منشور، مذموم قلمداد کرد. برعکس باید نیروها و جریان‌های سیاسی دیگری را که به دلایل گوناگون با شکل و محتوای این «منشور» توافق نداشته‌اند، یا اساساً شکل و محتوای دیگری را درست می‌دانند، به تدارک و تدوین بیانیه‌هایی از این دست ترغیب کرد. جنبش و خیزش انقلابی جاری جلوه‌ها و سویه‌های سیاسی و اجتماعی بسیار متفاوتی دارد که می‌توانند و باید به انحای گوناگون بیان شوند. حضور و کشاکش سیاسی و نظری این بیانیه‌ها، نشان زیست حقیقی آزادی بیان و اندیشه‌ای است که مبارزان رهایی در پی آنند.

✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#منشور_مطالبات_حداقلی

‏ ‌‏ ‏