بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: جشن فرمانده و دختران ۹ ساله
جمعه شب گذشته، به مناسبت روز حکومتی پدر، خامنهای به عنوان پدر و ولیامر خودخوانده مسلمین جهان، برای اعلام مکلف شدن شماری از دختر بچههای ۹ ساله و موعظه آنها، مراسمی در حسینیه خمینی برگزار کرد.
این اولینبار نیست که دیکتاتورهای جهان از کودکان برای جبران بحران مشروعیت از دست رفتهشان سو استفاده میکنند تا چهرهای مشروع و مقبول از خود بسازند.
عکسهای حضور هیتلر (رهبر آلمان نازی)، نیکولای چائوشسکو (دیکتاتور رومانی)، کیم جونگ اون (رهبر کنونی کره شمالی) و پدر و پدربزرگش (رهبران پیشین این کشور) در میان کودکان و دانشآموزان دختر و پسر را پیشتر دیدهایم.
با وجود اینکه برگزاری هر ساله مضحکهای به نام «جشن تکلیف اجباری» در مدارس دخترانه، رویهای معمول در تاریخ ۴۴ ساله رژیم زنستیز اسلامیِ است، اینبار اما شاهد مراسمی نمایشی-فرمایشی در سالی بودیم که #ژینا_امینی را به دلیل اعتراض به حجاب اجباری کشتند و به دنبال آن جان دهها نوجوان معترض و صدها مبارز راه آزادی را گرفتند و هزاران نفر را زندانی و شکنجه کردند.
«جشن تکلیف اجباری» از مصادیق بارز کودکآزاری و نقض حقوق کودکان است. در این نوع از کودکآزاری با پوشاندن چادر گلگلی و هدیه دادن مهر و تسبیح و سجاده و عروسک به کودکان دختر به خاطر ورود به دنیای توحش مردسالاریِ خوشامد گفته میشود. چنین جشنی در اصل برای ابراز شادی نیروهای سرکوب و ارتجاعی حکومتی برپا شده است که در راس آن«رهبر کودککش» به عنوان میزبان حضور دارد. شادی میزبان و سایر همدستانش وقتی بیشتر میشود که به میهمانان کوچک خود میگویند کودکی شما همینجا تمام شده است و از حالا به بعد مثل یک فرد بزرگسال مسئولیت دارید و در بارگاه خدا بازخواست خواهید شد. این در حالی است که نماینده بارگاه خدا و موعظهگر مجلس، از ترویجدهندگان اصلی کودکهمسری و چندهمسری است و غایت ایدهآل زنان از منظر او ماشین جوجهکشی است.
فارغ از مسئله کودکآزاری و استفاده ابزاری از کودکان، واقعیت آن است که این دختران خردسال، دیر یا زود، به جمع نوجوانانی میپیوندند که تصاویر خامنهای را از دیوار مدرسه و کتابهای درسیشان زدودند و شعار «زن، زندگی، آزادی» را بالای تختههایکلاسها آویختند. آنها در آینده نه چندان دور، در زندگی واقعیشان بیرون از حسینیه خمینی و تشریفات نمایشی تکلیف اجباری، با تبعیضها و سرکوبهایی که در انتظارشان است آشنا خواهند شد و البته در برابر عاملان تبعیضها و سرکوبگران خواهند ایستاد.
عکس انداختن کنار کودکان خردسال نیز آوردهای برای دیکتاتورها نخواهد داشت. ممکن است امروز آنها و اطرافیانشان از این بازی تبلیغاتی خرسند باشند، اما مستبدان و ظالمان چه با کودکان عکس داشته باشند، چه نداشته باشند، یا خواهند مرد یا سرنگون خواهند شد و در هر دو حالت نامشان با جنایت و کشتار در تاریخ خواهد آمد.
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
جمعه شب گذشته، به مناسبت روز حکومتی پدر، خامنهای به عنوان پدر و ولیامر خودخوانده مسلمین جهان، برای اعلام مکلف شدن شماری از دختر بچههای ۹ ساله و موعظه آنها، مراسمی در حسینیه خمینی برگزار کرد.
این اولینبار نیست که دیکتاتورهای جهان از کودکان برای جبران بحران مشروعیت از دست رفتهشان سو استفاده میکنند تا چهرهای مشروع و مقبول از خود بسازند.
عکسهای حضور هیتلر (رهبر آلمان نازی)، نیکولای چائوشسکو (دیکتاتور رومانی)، کیم جونگ اون (رهبر کنونی کره شمالی) و پدر و پدربزرگش (رهبران پیشین این کشور) در میان کودکان و دانشآموزان دختر و پسر را پیشتر دیدهایم.
با وجود اینکه برگزاری هر ساله مضحکهای به نام «جشن تکلیف اجباری» در مدارس دخترانه، رویهای معمول در تاریخ ۴۴ ساله رژیم زنستیز اسلامیِ است، اینبار اما شاهد مراسمی نمایشی-فرمایشی در سالی بودیم که #ژینا_امینی را به دلیل اعتراض به حجاب اجباری کشتند و به دنبال آن جان دهها نوجوان معترض و صدها مبارز راه آزادی را گرفتند و هزاران نفر را زندانی و شکنجه کردند.
«جشن تکلیف اجباری» از مصادیق بارز کودکآزاری و نقض حقوق کودکان است. در این نوع از کودکآزاری با پوشاندن چادر گلگلی و هدیه دادن مهر و تسبیح و سجاده و عروسک به کودکان دختر به خاطر ورود به دنیای توحش مردسالاریِ خوشامد گفته میشود. چنین جشنی در اصل برای ابراز شادی نیروهای سرکوب و ارتجاعی حکومتی برپا شده است که در راس آن«رهبر کودککش» به عنوان میزبان حضور دارد. شادی میزبان و سایر همدستانش وقتی بیشتر میشود که به میهمانان کوچک خود میگویند کودکی شما همینجا تمام شده است و از حالا به بعد مثل یک فرد بزرگسال مسئولیت دارید و در بارگاه خدا بازخواست خواهید شد. این در حالی است که نماینده بارگاه خدا و موعظهگر مجلس، از ترویجدهندگان اصلی کودکهمسری و چندهمسری است و غایت ایدهآل زنان از منظر او ماشین جوجهکشی است.
فارغ از مسئله کودکآزاری و استفاده ابزاری از کودکان، واقعیت آن است که این دختران خردسال، دیر یا زود، به جمع نوجوانانی میپیوندند که تصاویر خامنهای را از دیوار مدرسه و کتابهای درسیشان زدودند و شعار «زن، زندگی، آزادی» را بالای تختههایکلاسها آویختند. آنها در آینده نه چندان دور، در زندگی واقعیشان بیرون از حسینیه خمینی و تشریفات نمایشی تکلیف اجباری، با تبعیضها و سرکوبهایی که در انتظارشان است آشنا خواهند شد و البته در برابر عاملان تبعیضها و سرکوبگران خواهند ایستاد.
عکس انداختن کنار کودکان خردسال نیز آوردهای برای دیکتاتورها نخواهد داشت. ممکن است امروز آنها و اطرافیانشان از این بازی تبلیغاتی خرسند باشند، اما مستبدان و ظالمان چه با کودکان عکس داشته باشند، چه نداشته باشند، یا خواهند مرد یا سرنگون خواهند شد و در هر دو حالت نامشان با جنایت و کشتار در تاریخ خواهد آمد.
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
Forwarded from کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان
✅ از اواسط بهمنماه سال جاری و در پی اعلام دستگاه قضایی مبنی بر «عفو» و آزادی دهها هزار نفر از زندانیان عمومی و سیاسی و بالاخص بازداشتشدگان اعتراضات اخیر، تصاویری از آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. درحالی که بسیاری از زندانیان آزادشده از معترضان دستگیرشده در جریان قیام ژینا هستند، شماری از آزادشدگان نیز از زندانیانی هستند که از پیش از اعتراضات اخیر در زندان بوده و در حال تحمل دوران محکومیتشان بودهاند.
🔹گزارشهای دریافتشده از زندانهای مختلف نشان میدهد برخلاف دورههای گذشته که «عفو»های اعلام شده، یا شامل زندانیان سیاسی نمیشد یا تنها تعداد معدودی را در برمیگرفت، طی چند روز گذشته شمار آزادی زندانیان سیاسی هم گسترده بوده است.
🔹در زندان زنان قرچک ورامین که تا پیش از بخشنامه «عفو» قوه قضاییه، ۴۹ زندانی زن مرتبط با اعتراضات اخیر باقی مانده بودند، طی چند روز گذشته بیش از ۳۵ نفر آزاد شده و هماکنون کمتر از ۱۵ زن زندانی مرتبط با اعتراضات در این زندان باقی ماندهاند. گفته میشود احتمالا چند نفر دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد خواهند شد.
🔹همچنین از بند زنان زندان اوین نیز تاکنون نزدیک به بیست نفر آزاد شدهاند و احتمال میرود که چندتن دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد شوند.در بندهای مردان زندان اوین برخی از زندانیان سیاسی که از سالهای قبل در زندان بوده و در حال گذران دوران محکومیت خود بودند، از زندان آزاد شدند.
🔹در تیپ شش زندان تهران بزرگ که ده بند دارد و در اوج اعتراضات، پنج بند آن به زندانیان اعتراضات اختصاص یافته بود، پیش از شروع آزادیهای مشمول «عفو»، زندانیان مرتبط با اعتراضات در دو سالن مستقر بودند. سالن یک به زندانیان با حکم قطعی و سالن دو به زندانیان با احکام غیرقطعی و یا متهمان اختصاص داشت. در مقطعی در سالن یک ۱۹۹ نفر و در سالن دو ۲۵۰ نفر نگهداری میشدند، گفته میشود تا روز چهارشنبه حدود هشتاد درصد زندانیان این سالن آزاد شدهاند. حالا خبر میرسد که به احتمال زیاد پس از پایان یافتن روند آزادسازی، قرار است تیپ شش زندان تهران بزرگ تخلیه شده و زندانیان باقیمانده به زندانهای رجاییشهر یا اوین منتقل شوند. مدیر کل این زندان اعلام کرده است که «تا تاریخ ۲۲ بهمن ماه، ۳۹۵ نفر از متهمین و محکومین از زندان تهران بزرگ آزاد شده اند و بقیه تقاضاها نیز در مراجع قضایی در دست بررسی است.»
🔹همچنین اخبار دریافتی از زندان مرکزی زاهدان نیز حاکی از آن است که در این زندان تعدادی از بازداشتشدگان اخیر ظرف چند روز گذشته آزاد شدهاند. منابع مطلع خبر میدهند که تاکنون دستکم شصت زندانی سیاسی از این زندان آزاد شدهاند، بندهای زندان خلوت شده و کسانی که در زندان ماندهاند اکنون نیاز به توجه بیشتری دارند چراکه عدم آزادی آنها نشان میدهد که پروندهسازی سنگینی علیهشان صورت گرفته است.
🔹در زندان آمل گفته میشود تمام زندانیان زن مرتبط با اعتراضات اخیر آزاد شده و از مردان تنها دو زندانی در زندان باقی ماندهاند. همچنین تاکنون حداقل ده نفر از زندانیان سیاسی اخیر، از زندان تیرکلای ساری آزاد شدهاند و آخرین اطلاعاتی که به دست کمیته رسیده از باقی ماندن شش زندانی سیاسی در این زندان خبر میدهد، تعداد دقیق آزادیهای این زندان هنوز مشخص نیست.
🔹از ارومیه نیز خبر میرسد که پرونده «جوانان محلات ارومیه» مختومه اعلام شده و همه بازداشتشدگان مرتبط با این پرونده شامل بخشودگی شدهاند. در پرونده دیگری که کمیته هنوز نتوانسته از جزئیات آن مطلع شود نیز هشت نفر در دادگاه انقلاب ارومیه عفو و بخشیده شدند.
🔹همچنین در زندانهای کرج نیز، اکثر زنان زندانی در زندان کچویی کرج آزاد شده و روند آزادیها از زندان رجاییشهر نیز هرچند ادامه دارد اما کمتر از سایر زندانها است. در این زندان بسیاری از متهمان و یا محکومانی که دارای اتهامات سنگین مانند «محاربه»، «افساد فی الارض» هستند نگهداری میشوند.
🔹از زندانهای دستگرد و دولتآباد اصفهان و عادلآباد شیراز نیز اخبار مشابه آزادی به گوش میرسد. آزادشدگان بعضا کسانی هستند که حکمهای سنگین حبس و محکومیت دریافت کرده بودند. دادستان کل کشور روز جمعه اعلام کرد «در استان اصفهان ۱۹۴ نفر از زندانیان اعتراضات اخیر و ۷۹۲ نفر از محکومان جرائم عمومی نامه آزادی گرفتند تا به آغوش خانواده بازگردند.»
🔹براساس بررسی کمیته در زندان تبریز نیز تا روز شنبه حدود ۷۰ نفر آزاد شدند و ۱۴۰۰ نفر هم که با وثیقه آزاد بودند، نامه عدم اجرای حکم یا منع تعقیب دریافت کردهاند. گفته می شود هم اکنون شانزده نفر از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در زندان تبریز باقی ماندهاند که احتمال میرود در روزهای پیش رو شش یا هفت نفر دیگر هم آزاد شوند.
🟢 متن کامل گزارش را در تلگراف بخوانید.
🆔@Followupiran
🔹گزارشهای دریافتشده از زندانهای مختلف نشان میدهد برخلاف دورههای گذشته که «عفو»های اعلام شده، یا شامل زندانیان سیاسی نمیشد یا تنها تعداد معدودی را در برمیگرفت، طی چند روز گذشته شمار آزادی زندانیان سیاسی هم گسترده بوده است.
🔹در زندان زنان قرچک ورامین که تا پیش از بخشنامه «عفو» قوه قضاییه، ۴۹ زندانی زن مرتبط با اعتراضات اخیر باقی مانده بودند، طی چند روز گذشته بیش از ۳۵ نفر آزاد شده و هماکنون کمتر از ۱۵ زن زندانی مرتبط با اعتراضات در این زندان باقی ماندهاند. گفته میشود احتمالا چند نفر دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد خواهند شد.
🔹همچنین از بند زنان زندان اوین نیز تاکنون نزدیک به بیست نفر آزاد شدهاند و احتمال میرود که چندتن دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد شوند.در بندهای مردان زندان اوین برخی از زندانیان سیاسی که از سالهای قبل در زندان بوده و در حال گذران دوران محکومیت خود بودند، از زندان آزاد شدند.
🔹در تیپ شش زندان تهران بزرگ که ده بند دارد و در اوج اعتراضات، پنج بند آن به زندانیان اعتراضات اختصاص یافته بود، پیش از شروع آزادیهای مشمول «عفو»، زندانیان مرتبط با اعتراضات در دو سالن مستقر بودند. سالن یک به زندانیان با حکم قطعی و سالن دو به زندانیان با احکام غیرقطعی و یا متهمان اختصاص داشت. در مقطعی در سالن یک ۱۹۹ نفر و در سالن دو ۲۵۰ نفر نگهداری میشدند، گفته میشود تا روز چهارشنبه حدود هشتاد درصد زندانیان این سالن آزاد شدهاند. حالا خبر میرسد که به احتمال زیاد پس از پایان یافتن روند آزادسازی، قرار است تیپ شش زندان تهران بزرگ تخلیه شده و زندانیان باقیمانده به زندانهای رجاییشهر یا اوین منتقل شوند. مدیر کل این زندان اعلام کرده است که «تا تاریخ ۲۲ بهمن ماه، ۳۹۵ نفر از متهمین و محکومین از زندان تهران بزرگ آزاد شده اند و بقیه تقاضاها نیز در مراجع قضایی در دست بررسی است.»
🔹همچنین اخبار دریافتی از زندان مرکزی زاهدان نیز حاکی از آن است که در این زندان تعدادی از بازداشتشدگان اخیر ظرف چند روز گذشته آزاد شدهاند. منابع مطلع خبر میدهند که تاکنون دستکم شصت زندانی سیاسی از این زندان آزاد شدهاند، بندهای زندان خلوت شده و کسانی که در زندان ماندهاند اکنون نیاز به توجه بیشتری دارند چراکه عدم آزادی آنها نشان میدهد که پروندهسازی سنگینی علیهشان صورت گرفته است.
🔹در زندان آمل گفته میشود تمام زندانیان زن مرتبط با اعتراضات اخیر آزاد شده و از مردان تنها دو زندانی در زندان باقی ماندهاند. همچنین تاکنون حداقل ده نفر از زندانیان سیاسی اخیر، از زندان تیرکلای ساری آزاد شدهاند و آخرین اطلاعاتی که به دست کمیته رسیده از باقی ماندن شش زندانی سیاسی در این زندان خبر میدهد، تعداد دقیق آزادیهای این زندان هنوز مشخص نیست.
🔹از ارومیه نیز خبر میرسد که پرونده «جوانان محلات ارومیه» مختومه اعلام شده و همه بازداشتشدگان مرتبط با این پرونده شامل بخشودگی شدهاند. در پرونده دیگری که کمیته هنوز نتوانسته از جزئیات آن مطلع شود نیز هشت نفر در دادگاه انقلاب ارومیه عفو و بخشیده شدند.
🔹همچنین در زندانهای کرج نیز، اکثر زنان زندانی در زندان کچویی کرج آزاد شده و روند آزادیها از زندان رجاییشهر نیز هرچند ادامه دارد اما کمتر از سایر زندانها است. در این زندان بسیاری از متهمان و یا محکومانی که دارای اتهامات سنگین مانند «محاربه»، «افساد فی الارض» هستند نگهداری میشوند.
🔹از زندانهای دستگرد و دولتآباد اصفهان و عادلآباد شیراز نیز اخبار مشابه آزادی به گوش میرسد. آزادشدگان بعضا کسانی هستند که حکمهای سنگین حبس و محکومیت دریافت کرده بودند. دادستان کل کشور روز جمعه اعلام کرد «در استان اصفهان ۱۹۴ نفر از زندانیان اعتراضات اخیر و ۷۹۲ نفر از محکومان جرائم عمومی نامه آزادی گرفتند تا به آغوش خانواده بازگردند.»
🔹براساس بررسی کمیته در زندان تبریز نیز تا روز شنبه حدود ۷۰ نفر آزاد شدند و ۱۴۰۰ نفر هم که با وثیقه آزاد بودند، نامه عدم اجرای حکم یا منع تعقیب دریافت کردهاند. گفته می شود هم اکنون شانزده نفر از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در زندان تبریز باقی ماندهاند که احتمال میرود در روزهای پیش رو شش یا هفت نفر دیگر هم آزاد شوند.
🟢 متن کامل گزارش را در تلگراف بخوانید.
🆔@Followupiran
Telegraph
آنهایی که رفتند، آنهایی که ماندند
از اواسط بهمنماه سال جاری و در پی اعلام دستگاه قضایی مبنی بر «عفو» و آزادی دهها هزار نفر از زندانیان عمومی و سیاسی و بالاخص بازداشتشدگان اعتراضات اخیر، تصاویری از آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. درحالی که بسیاری از زندانیان…
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
⭕️اخراج یک دانشجوی دانشگاه تهران مرکز بدون تشکیل جلسهی کمیتهی انضباطی
#باران_امیدیان دانشجوی کارشناسی ارشد عمران، زمانی که برای انجام کارهای پایاننامه به سایت مراجعه کرد متوجه اخراج خود از دانشگاه شد.
این دانشجو پیشتر به دلیل حمایت از دیگر دانشجویان در مقابل رفتار بد و نامحترمانهی نیروهای حراست، به ساختمان حراست احضار و تعهد کتبی داده بود اما با این وجود باز هم اخراج شد. زمانی که علت اخراج را پیگیر شد به وی گفته شد که باید اظهارنامهی ندامت بنویسد تا شاید بخشیده شود. این دانشجو از نوشتن این اظهارنامه امتناع کرده است چرا که اشتباهی مرتکب نشده است.
#سرکوب_فراگیر
#دانشگاه_آزاد_تهرانمرکز
4⃣5⃣9⃣4⃣
🆔@senfi_uni_iran
#باران_امیدیان دانشجوی کارشناسی ارشد عمران، زمانی که برای انجام کارهای پایاننامه به سایت مراجعه کرد متوجه اخراج خود از دانشگاه شد.
این دانشجو پیشتر به دلیل حمایت از دیگر دانشجویان در مقابل رفتار بد و نامحترمانهی نیروهای حراست، به ساختمان حراست احضار و تعهد کتبی داده بود اما با این وجود باز هم اخراج شد. زمانی که علت اخراج را پیگیر شد به وی گفته شد که باید اظهارنامهی ندامت بنویسد تا شاید بخشیده شود. این دانشجو از نوشتن این اظهارنامه امتناع کرده است چرا که اشتباهی مرتکب نشده است.
#سرکوب_فراگیر
#دانشگاه_آزاد_تهرانمرکز
4⃣5⃣9⃣4⃣
🆔@senfi_uni_iran
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: قانونیسازی ازدواج کودکانِ دختر ۱۱ ساله با رضایت پدر با استناد به لایحهی مجلس شورای اسلامی
طیبه سیاوشی، نماینده سابق مجلس با اشاره به لایحه «ارتقای امنیت زنان»، گفت: «بر اساس ماده ۱۰۴۱ این لایحه، ازدواج دختر ۱۲-۱۱ ساله، با رضایت پدر به صورت قانونی انجام می شود.»
دادههای سال ۱۴۰۱ مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند که از این تعداد فقط بیش از هفت هزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال گذشته بوده است.
بر اساس گزارشی که وبسایت تجارتنیوز روز سهشنبهٰ، ۹ فروردین سال جاری، از اطلاعات مرکز آمار ایران منتشر کرد، از سال ۱۳۹۶ به بعد متوسط ازدواج دختران زیر ۱۵ سال سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفتهاند.
پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰.۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۹ در مقایسه با سال پیش از آن خبر داده بود.
همچنین سال گذشته، خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت. این برآوردها تنها مربوط به ازدواجهای ثبتشده در سازمان ثبت احوال کشور است و احتمال دارد که آمار واقعی بیش از این موارد باشد.
این در حالی است که در ماههای اخیر چندین گزارش از خودکشی کودکهمسرها در پی خشونتهای خانگی و یا قتل این کودکان توسط همسر و مردان خانواده بهثبت رسیده است.
همزمان با پررنگ شدن سیاستهای تشویقی برای ازدواج و افزایش نرخ باروری در کشور که «علی خامنهای» بر آن تأکید دارد، در سالهای گذشته تلاشهای هدفمندی برای کاهش سن ازدواج در دختران و تشویق خانوادهها برای آسانگیری ازدواج دختران از سوی نمایندگان مجلس و دولت ابراهیم رئیسی و نهادهای فرهنگی و آموزشی در حال انجام است.
نهادها و سیاستهای اجرایی حکومت، در حالی که اعلام کردند ۱۳ سال، سن مناسبی برای ازدواج است، حالا به سن ۱۱ سال نیز رسیدند و این، نشانهی بارز تضییع حق کودکی، حق حیات و حق تحصیل کودکانی است که ذیل سیاستهای جنونآمیز جمهوری اسلامی در طرح جوانی جمعیت، نه فقط آینده که از حق زندگی نیز محرومند. رویهای از «خشونت سیستماتیک قانونی» که جز با برچیده شدن تمامی اشکال قضایی سرکوب و نابرابری و «تحقق انقلابی همهجانبه»، از بین نخواهد رفت.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
طیبه سیاوشی، نماینده سابق مجلس با اشاره به لایحه «ارتقای امنیت زنان»، گفت: «بر اساس ماده ۱۰۴۱ این لایحه، ازدواج دختر ۱۲-۱۱ ساله، با رضایت پدر به صورت قانونی انجام می شود.»
دادههای سال ۱۴۰۱ مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند که از این تعداد فقط بیش از هفت هزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال گذشته بوده است.
بر اساس گزارشی که وبسایت تجارتنیوز روز سهشنبهٰ، ۹ فروردین سال جاری، از اطلاعات مرکز آمار ایران منتشر کرد، از سال ۱۳۹۶ به بعد متوسط ازدواج دختران زیر ۱۵ سال سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفتهاند.
پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰.۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۹ در مقایسه با سال پیش از آن خبر داده بود.
همچنین سال گذشته، خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت. این برآوردها تنها مربوط به ازدواجهای ثبتشده در سازمان ثبت احوال کشور است و احتمال دارد که آمار واقعی بیش از این موارد باشد.
این در حالی است که در ماههای اخیر چندین گزارش از خودکشی کودکهمسرها در پی خشونتهای خانگی و یا قتل این کودکان توسط همسر و مردان خانواده بهثبت رسیده است.
همزمان با پررنگ شدن سیاستهای تشویقی برای ازدواج و افزایش نرخ باروری در کشور که «علی خامنهای» بر آن تأکید دارد، در سالهای گذشته تلاشهای هدفمندی برای کاهش سن ازدواج در دختران و تشویق خانوادهها برای آسانگیری ازدواج دختران از سوی نمایندگان مجلس و دولت ابراهیم رئیسی و نهادهای فرهنگی و آموزشی در حال انجام است.
نهادها و سیاستهای اجرایی حکومت، در حالی که اعلام کردند ۱۳ سال، سن مناسبی برای ازدواج است، حالا به سن ۱۱ سال نیز رسیدند و این، نشانهی بارز تضییع حق کودکی، حق حیات و حق تحصیل کودکانی است که ذیل سیاستهای جنونآمیز جمهوری اسلامی در طرح جوانی جمعیت، نه فقط آینده که از حق زندگی نیز محرومند. رویهای از «خشونت سیستماتیک قانونی» که جز با برچیده شدن تمامی اشکال قضایی سرکوب و نابرابری و «تحقق انقلابی همهجانبه»، از بین نخواهد رفت.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : کارتملی زنان بیحجاب را «فریز» میکنیم!
علی محمد خانی، سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر در مورد طرح جدیدی که در مجلس در رابطه با کسانی که در معابر و مکانهایی به غیر از خودروها "کشف حجاب" میکنند، گفت: "در این طرح کارت ملی افراد بیحجاب در سیستم، فریز میشود و خدمات به مدت یک ماه به فرد داده نمیشود. ضبط کارت ملی نیز بعد از سه بار تذکر انجام می شود."
▪️طی یک ماه گذشته، خبرهایی مبنی بر تشکیل «قرارگاه زیست عفیفانه» که به نوعی ادامهی سیاستهای اجرایی «قرارگاه ۲۱ تیر» بود و همچنین مسدودسازی کارت ملی زنان بیحجاب از سوی نمایندگان مجلس و سایر نهادهای امنیتی زیرمجموعه امر به معروف، منتشر شد. مسدودسازی کارتملی، الغای حقوق شهروندی و یا آنچه «فریز کردن کارت ملی» نامیدند، فاقد زیربنای قانونی و اجرایی است. گستردگی حضور زنان بدون حجاب اجباری خاصه از دیماه ۹۶ به اینسو، همچنین ابعاد بسیار وسیعتر آن در خلال #قیام_ژینا حاکی از آن است که «قانونسازی» و برفرض اجرایی شدن آن، چه جمعیت عظیمی را دربرخواهد گرفت. برشماری طرحهایی از این دست، نشانگر تلاش حاکمیت برای بقا و صرف بودجههای کلان با هدف تحمیل حجاب اجباری است. آن هم در ماههایی که زنان، متحدتر از گذشته، علیه این ستون ایدئولوژیک و یکی از رانههای سرکوب علیه زنان، یعنی حجاب اجباری ایستادهاند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
علی محمد خانی، سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر در مورد طرح جدیدی که در مجلس در رابطه با کسانی که در معابر و مکانهایی به غیر از خودروها "کشف حجاب" میکنند، گفت: "در این طرح کارت ملی افراد بیحجاب در سیستم، فریز میشود و خدمات به مدت یک ماه به فرد داده نمیشود. ضبط کارت ملی نیز بعد از سه بار تذکر انجام می شود."
▪️طی یک ماه گذشته، خبرهایی مبنی بر تشکیل «قرارگاه زیست عفیفانه» که به نوعی ادامهی سیاستهای اجرایی «قرارگاه ۲۱ تیر» بود و همچنین مسدودسازی کارت ملی زنان بیحجاب از سوی نمایندگان مجلس و سایر نهادهای امنیتی زیرمجموعه امر به معروف، منتشر شد. مسدودسازی کارتملی، الغای حقوق شهروندی و یا آنچه «فریز کردن کارت ملی» نامیدند، فاقد زیربنای قانونی و اجرایی است. گستردگی حضور زنان بدون حجاب اجباری خاصه از دیماه ۹۶ به اینسو، همچنین ابعاد بسیار وسیعتر آن در خلال #قیام_ژینا حاکی از آن است که «قانونسازی» و برفرض اجرایی شدن آن، چه جمعیت عظیمی را دربرخواهد گرفت. برشماری طرحهایی از این دست، نشانگر تلاش حاکمیت برای بقا و صرف بودجههای کلان با هدف تحمیل حجاب اجباری است. آن هم در ماههایی که زنان، متحدتر از گذشته، علیه این ستون ایدئولوژیک و یکی از رانههای سرکوب علیه زنان، یعنی حجاب اجباری ایستادهاند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: ما در «گروه زنان بیدارزنی» منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران که ۲۰ تشکل در داخل ایران آن را امضا کردهاند را گامی در مسیر ایجاد اتحاد و مشارکت فعالین داخل کشور میدانیم و ضمن حمایت از آن تاکید میکنیم که چشمانداز ما تحقق حقوق بنیادین زنان و دیگر گروههای تحت ستم است
زن، زندگی، آزادی
🔴 منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
مردم شریف و آزاده ایران!
در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی ِ پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... _ در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.
برای مطالعهی متن کامل منشور و فهرست مطالبات و تشکلها به لینک زیر مراجعه کنید 👇
https://bit.ly/40SGvx4
🔹🔹🔹
@kashowra
@bidarzani
زن، زندگی، آزادی
🔴 منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
مردم شریف و آزاده ایران!
در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی ِ پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... _ در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجهی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.
برای مطالعهی متن کامل منشور و فهرست مطالبات و تشکلها به لینک زیر مراجعه کنید 👇
https://bit.ly/40SGvx4
🔹🔹🔹
@kashowra
@bidarzani
Telegraph
منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران
زن، زندگی، آزادی منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران مردم شریف و آزاده ایران! در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن…
بيدارزنى
Photo
🟣 تداوم بازداشت سمانه اصغری:
وعده دروغین آزادی، بعد از چهار ماه بلاتکلیفی
#سمانه_اصغری، فعال حقوق کودکان با گذشت ۱۳۲ روز از بازداشت توسط ماموران وزارت اطلاعات، همچنان بلاتکلیف در زندان قرچک به سر میبرد.
این فعال مدنی که در تاریخ ۱۹ مهرماه در منزل شخصی خود بازداشت شده، در زمان بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین ممنوعالملاقات بوده و در اعتراض به شرایط بد زندان و محرومیت از خدمات درمانی مناسب، یک نوبت اعتصاب غذا کرده است.
او پس از تحمل ۳۵ روز حبس و بازجویی در زندان اوین، در تاریخ ۲۳ آبان به زندان قرچک منتقل شد.
علیه او پروندهای با ۶ عنوان اتهامی تشکیل شده است. در طول این مدت دستگاه قضایی درباره این پرونده اقداماتی کارشکنانه از جمله دوپاره کردن پرونده و ارسال آن به شعب متعدد انجام داده و این موضوع باعث ایجاد اختلال در روند رسیدگی به پرونده و طولانیشدن بازداشت موقت وی شده است.
او در طول بیش از ۴ ماه بازداشت غیرقانونی، از حق داشتن وکیل محروم بوده است. با گذشت دو هفته از آخرین جلسه از دادگاه او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، تاکنون حکم بدوی دادگاه به او ابلاغ نشده است.
در پی آزادی برخی از زندانیان سیاسی در روزهای اخیر، سهشنبه هفته گذشته مسئولان زندان قرچک به سمانه اصغری اعلام کردند که همان روز از زندان آزاد خواهد شد. با اینحال، در روز سهشنبه ۲۵ بهمن، در نهایت مامورین زندان قرچک از آزادی او ممانعت به عمل آوردند. همان روز، پس از گذشت چندین ساعت و پیگیریهای متعدد از سوی خانواده و دوستان او که برای استقبال به جلوی درب زندان رفته بودند؛ اعلام شد که آزادی سمانه اصغری منتفی است و دستور آزادی توسط قاضی صلواتی صادر نشده است و پیگیری خانواده در روزهای بعد از دادگاه انقلاب بینتیجه ماند.
وعده دروغین آزادی به خصوص پس از بلاتکلیفی طولانیمدت، از مصادیق بارز شکنجه روانی متهمین و عملی غیرانسانی، غیراخلاقی و فشاری مضاعف بر خانواده زندانی است.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی باید در برابر بازداشت طولانیمدت و غیرقانونی سمانه اصغری و صدها زندانی دیگر و همچنین تاخیر در رسیدگی به پروندهها و اعمال شکنجه روانی به زندانیان سیاسی و خانوادههایشان، پاسخگو باشد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
وعده دروغین آزادی، بعد از چهار ماه بلاتکلیفی
#سمانه_اصغری، فعال حقوق کودکان با گذشت ۱۳۲ روز از بازداشت توسط ماموران وزارت اطلاعات، همچنان بلاتکلیف در زندان قرچک به سر میبرد.
این فعال مدنی که در تاریخ ۱۹ مهرماه در منزل شخصی خود بازداشت شده، در زمان بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین ممنوعالملاقات بوده و در اعتراض به شرایط بد زندان و محرومیت از خدمات درمانی مناسب، یک نوبت اعتصاب غذا کرده است.
او پس از تحمل ۳۵ روز حبس و بازجویی در زندان اوین، در تاریخ ۲۳ آبان به زندان قرچک منتقل شد.
علیه او پروندهای با ۶ عنوان اتهامی تشکیل شده است. در طول این مدت دستگاه قضایی درباره این پرونده اقداماتی کارشکنانه از جمله دوپاره کردن پرونده و ارسال آن به شعب متعدد انجام داده و این موضوع باعث ایجاد اختلال در روند رسیدگی به پرونده و طولانیشدن بازداشت موقت وی شده است.
او در طول بیش از ۴ ماه بازداشت غیرقانونی، از حق داشتن وکیل محروم بوده است. با گذشت دو هفته از آخرین جلسه از دادگاه او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، تاکنون حکم بدوی دادگاه به او ابلاغ نشده است.
در پی آزادی برخی از زندانیان سیاسی در روزهای اخیر، سهشنبه هفته گذشته مسئولان زندان قرچک به سمانه اصغری اعلام کردند که همان روز از زندان آزاد خواهد شد. با اینحال، در روز سهشنبه ۲۵ بهمن، در نهایت مامورین زندان قرچک از آزادی او ممانعت به عمل آوردند. همان روز، پس از گذشت چندین ساعت و پیگیریهای متعدد از سوی خانواده و دوستان او که برای استقبال به جلوی درب زندان رفته بودند؛ اعلام شد که آزادی سمانه اصغری منتفی است و دستور آزادی توسط قاضی صلواتی صادر نشده است و پیگیری خانواده در روزهای بعد از دادگاه انقلاب بینتیجه ماند.
وعده دروغین آزادی به خصوص پس از بلاتکلیفی طولانیمدت، از مصادیق بارز شکنجه روانی متهمین و عملی غیرانسانی، غیراخلاقی و فشاری مضاعف بر خانواده زندانی است.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی باید در برابر بازداشت طولانیمدت و غیرقانونی سمانه اصغری و صدها زندانی دیگر و همچنین تاخیر در رسیدگی به پروندهها و اعمال شکنجه روانی به زندانیان سیاسی و خانوادههایشان، پاسخگو باشد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: منشور حقوق و آزادیهای زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد
«منشور حقوق و آزادیهای زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد» با ۹ ماده، ابتدا توسط شماری از زنانِ کرد در تبعید و کمپین زنان کرد آغاز شد و به مدت سه سال تدوین آن به طول انجامید. این منشور در سال ۲۰۰۴، یک سال پس از حمله به عراق، ابتدا در بریتانیا و سپس در مجلس ملی اقلیم کردستان عراق رونمایی شد. در مقدمه این منشور نام بسیاری از افراد و سازمانها که در نوشتن آن کمک کردهاند، آمده است. به نظر میرسد که در آن مقطع تاریخی، امیدی برای ایجاد یک حکومت دموکراتیک در میان کسانی که برای ارائه منشور تلاش داشتند به وجود آمده بود. اکنون حدود دو دهه از نوشتن و ارائه آن منشور گذشته است و متن شاید به نظر با شرایط فعلی مطابقت نداشته باشد؛ اما توجه به این منشورها میتواند برای ما زنان دارای پایگاههای اقتصادی و اجتماعی متفاوت برای نوشتن منشورهای آینده زنان مفید باشد.
در ادامه متن منشور به همراه مقدمهای در باب ضرورت آن آمده است:
تبعیض علیه زنان یک مسئله جهانی است؛ اما زمانی که با تبعیض اتنیکی/ملی، مذهبی یا سایر اشکال تبعیض ادغام میشود، نتایج زیانبارتری دارد. برای همین، زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد با مبارزه سختتری روبرو هستند؛ چرا که ناچارند علیه تبعیض در چندین جبهه و اغلب بدون دسترسی به نمایندگی سیاسی یا راهحلهای قانونی کافی مبارزه کنند.
اقلیتهای اتنیکی زیادی در درون مرزهای کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه سکونت دارند که بزرگترین آنها با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت، کردها هستند. کردها که در موقعیتی بسیار استراتژیک قرار دارند، از طریق فعالیتهای سیاسی و نظامی مستمر به حاشیه راندهشده و سرکوب شدهاند. زنان کرد همچنان شاهد اثرات مخرب جنگها، حملات نظامی و تحریمهای اقتصادی هستند. میلیونها زن به عنوان پناهنده یا آواره داخلی زندگی میکنند که بر اثر درگیری های نظامی تبعید یا حتی به اجبار کوچانده شدهاند.
#ژن_ژیان_ئازادی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44408
@bidarzani
«منشور حقوق و آزادیهای زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد» با ۹ ماده، ابتدا توسط شماری از زنانِ کرد در تبعید و کمپین زنان کرد آغاز شد و به مدت سه سال تدوین آن به طول انجامید. این منشور در سال ۲۰۰۴، یک سال پس از حمله به عراق، ابتدا در بریتانیا و سپس در مجلس ملی اقلیم کردستان عراق رونمایی شد. در مقدمه این منشور نام بسیاری از افراد و سازمانها که در نوشتن آن کمک کردهاند، آمده است. به نظر میرسد که در آن مقطع تاریخی، امیدی برای ایجاد یک حکومت دموکراتیک در میان کسانی که برای ارائه منشور تلاش داشتند به وجود آمده بود. اکنون حدود دو دهه از نوشتن و ارائه آن منشور گذشته است و متن شاید به نظر با شرایط فعلی مطابقت نداشته باشد؛ اما توجه به این منشورها میتواند برای ما زنان دارای پایگاههای اقتصادی و اجتماعی متفاوت برای نوشتن منشورهای آینده زنان مفید باشد.
در ادامه متن منشور به همراه مقدمهای در باب ضرورت آن آمده است:
تبعیض علیه زنان یک مسئله جهانی است؛ اما زمانی که با تبعیض اتنیکی/ملی، مذهبی یا سایر اشکال تبعیض ادغام میشود، نتایج زیانبارتری دارد. برای همین، زنان در مناطق کردستان و دیاسپورای کرد با مبارزه سختتری روبرو هستند؛ چرا که ناچارند علیه تبعیض در چندین جبهه و اغلب بدون دسترسی به نمایندگی سیاسی یا راهحلهای قانونی کافی مبارزه کنند.
اقلیتهای اتنیکی زیادی در درون مرزهای کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه سکونت دارند که بزرگترین آنها با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت، کردها هستند. کردها که در موقعیتی بسیار استراتژیک قرار دارند، از طریق فعالیتهای سیاسی و نظامی مستمر به حاشیه راندهشده و سرکوب شدهاند. زنان کرد همچنان شاهد اثرات مخرب جنگها، حملات نظامی و تحریمهای اقتصادی هستند. میلیونها زن به عنوان پناهنده یا آواره داخلی زندگی میکنند که بر اثر درگیری های نظامی تبعید یا حتی به اجبار کوچانده شدهاند.
#ژن_ژیان_ئازادی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44408
@bidarzani
بیدارزنی
منشور حقوق و آزادیهای زنان کرد - بیدارزنی
این منشور با ۹ ماده ابتدا توسط شماری از زنانِ کرد در تبعید و کمپین زنان کرد آغاز شد و به مدت سه سال تدوین آن به طول انجامید.
🟣 #بیدارزنی: مانیفست جامعهی +LGBTIAQ ایران و افغانستان
جمعی از اعضا و کنشگران جامعهی +LGBTIAQ ایران و افغانستان و کنشگران کوئیر فمنیست و ترنس فمنیست، در ماههای اولیه اعتراضهای سراسری به قتل ژینا (مهسا) امینی، مانیفستی را خطاب به اپوزیسیون ایران و کلیت جامعه نوشتهاند. هدف از این مانیفست معرفی این جامعه و تاریخ مبارزات آزادیخواهانه آن و همچنین بیان صریح خواستههای این جامعه عنوان شده است. با این حال در متن تأکید شده که این مانیفست نماینده و بیانگر تمامیت جامعهی +LGBTIAQ و مطالبات آنها نیست و حاصل مشارکت جمعی از اعضا و کنشگران این جامعه و تجدید میثاقی در مسیر مبارزات آزادیخواهانه است.
این مانیفست هیچگونه وابستگیای به نهاد یا سازمانی ندارد و در کنار موج اعتراضی خودجوش و خیزش اعضای جامعهی +LGBTIAQ در داخل ایران، موسوم به «موج رنگین کمان»، از جمله کنشهای دادخواهانهی مستقل اعضای این جامعه است، که حاصل همکاری اقشار مختلفی از اعضای این جامعه در داخل و خارج از ایران است.
«مانیفست جامعهی +LGBTQ ایران»
⚪️ مقدمه
قتل حکومتی ژینا امینی، دختر کُرد، توسط نیروهای سرکوب گشت ارشاد و بابت قانون تبعیض آمیز حجاب اجباری در فضایی که عموم مردم بابت سرکوبهای سیاسی و اجتماعی و شرایط وخیم اقتصادی به ستوه آمده بودند، چنان تأثر برانگیز بود که موجب خیزش سراسری مردم در داخل و خارج از ایران علیه رژیم توتالیتر و فاشیستی جمهوری اسلامی شده است؛ رژیمی که یکی از بنیانهای آن آپارتاید جنسی و جنسیتی است.
تداوم بیسابقهی این خیزش، به طرق مدنیِ اعتراض و اعتصاب، همبستگی عمومی مردم از جنسیتها، هویتهای جنسی و جنسیتی، طبقات، اتنیکها و اقشار متعدد و همگرایی حول یک هدف مشترک که آن هدف، دگرگونی رژیم و جایگزینی آن با حاکمیتی مردمی و دموکراتیک است، سه ویژگیچشمگیری بوده که این خیزش را از مجموعه اعتراضات معمولی مبدل به جنبشی انقلابی کرده است.
جرقهی همهگیر شدن این خیزش، بر سر مطالبهای حقوق بشری علیه یک قانون تبعیض آمیز جنسیتی شکل گرفته و تمامیت را هدف قرار داده است؛ چرا که در رژیمی استبدادی با چهارچوب قوانینی غیرقابل تغییر که یکی از مبانی آن آپارتاید جنسی و جنسینی است، اصلاحات از معنی تهی شده و اهمیت انقلاب هویدا میشود و در اینجا نیز این انقلاب، انقلابی فمنیستی است.
دامنهی تغییرات حاصل از این انقلاب گسترده بوده و پتانسیل این را دارد که تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی را در بربگیرد، همان گونه که شعار اصلی این انقلاب، یعنی «ژن، ژیان، ئازادی» در همراهی با شعارهایی چون «کوئیر، ترنس، رهایی» بار معنایی بزرگی حول ایجاد تغییر در روابط قدرت و به تبع آن حصول رهایی عموم زنان و جامعهی +LGBTIAQ و در نتیجه رهایی تمام جامعه را دربردارد. بنابراین، بدون شک در این بین یکی از موارد نیازمند تغییر، وضعیت جامعهی +LGBTIAQ است.
#ژن_ژیان_ئازادی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44419
@bidarzani
جمعی از اعضا و کنشگران جامعهی +LGBTIAQ ایران و افغانستان و کنشگران کوئیر فمنیست و ترنس فمنیست، در ماههای اولیه اعتراضهای سراسری به قتل ژینا (مهسا) امینی، مانیفستی را خطاب به اپوزیسیون ایران و کلیت جامعه نوشتهاند. هدف از این مانیفست معرفی این جامعه و تاریخ مبارزات آزادیخواهانه آن و همچنین بیان صریح خواستههای این جامعه عنوان شده است. با این حال در متن تأکید شده که این مانیفست نماینده و بیانگر تمامیت جامعهی +LGBTIAQ و مطالبات آنها نیست و حاصل مشارکت جمعی از اعضا و کنشگران این جامعه و تجدید میثاقی در مسیر مبارزات آزادیخواهانه است.
این مانیفست هیچگونه وابستگیای به نهاد یا سازمانی ندارد و در کنار موج اعتراضی خودجوش و خیزش اعضای جامعهی +LGBTIAQ در داخل ایران، موسوم به «موج رنگین کمان»، از جمله کنشهای دادخواهانهی مستقل اعضای این جامعه است، که حاصل همکاری اقشار مختلفی از اعضای این جامعه در داخل و خارج از ایران است.
«مانیفست جامعهی +LGBTQ ایران»
⚪️ مقدمه
قتل حکومتی ژینا امینی، دختر کُرد، توسط نیروهای سرکوب گشت ارشاد و بابت قانون تبعیض آمیز حجاب اجباری در فضایی که عموم مردم بابت سرکوبهای سیاسی و اجتماعی و شرایط وخیم اقتصادی به ستوه آمده بودند، چنان تأثر برانگیز بود که موجب خیزش سراسری مردم در داخل و خارج از ایران علیه رژیم توتالیتر و فاشیستی جمهوری اسلامی شده است؛ رژیمی که یکی از بنیانهای آن آپارتاید جنسی و جنسیتی است.
تداوم بیسابقهی این خیزش، به طرق مدنیِ اعتراض و اعتصاب، همبستگی عمومی مردم از جنسیتها، هویتهای جنسی و جنسیتی، طبقات، اتنیکها و اقشار متعدد و همگرایی حول یک هدف مشترک که آن هدف، دگرگونی رژیم و جایگزینی آن با حاکمیتی مردمی و دموکراتیک است، سه ویژگیچشمگیری بوده که این خیزش را از مجموعه اعتراضات معمولی مبدل به جنبشی انقلابی کرده است.
جرقهی همهگیر شدن این خیزش، بر سر مطالبهای حقوق بشری علیه یک قانون تبعیض آمیز جنسیتی شکل گرفته و تمامیت را هدف قرار داده است؛ چرا که در رژیمی استبدادی با چهارچوب قوانینی غیرقابل تغییر که یکی از مبانی آن آپارتاید جنسی و جنسینی است، اصلاحات از معنی تهی شده و اهمیت انقلاب هویدا میشود و در اینجا نیز این انقلاب، انقلابی فمنیستی است.
دامنهی تغییرات حاصل از این انقلاب گسترده بوده و پتانسیل این را دارد که تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی را در بربگیرد، همان گونه که شعار اصلی این انقلاب، یعنی «ژن، ژیان، ئازادی» در همراهی با شعارهایی چون «کوئیر، ترنس، رهایی» بار معنایی بزرگی حول ایجاد تغییر در روابط قدرت و به تبع آن حصول رهایی عموم زنان و جامعهی +LGBTIAQ و در نتیجه رهایی تمام جامعه را دربردارد. بنابراین، بدون شک در این بین یکی از موارد نیازمند تغییر، وضعیت جامعهی +LGBTIAQ است.
#ژن_ژیان_ئازادی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44419
@bidarzani
بیدارزنی
مانیفست جامعهی +LGBTIAQ ایران و افغانستان - بیدارزنی
مانیفست جمعی از اعضا و کنشگران جامعهی +LGBTIAQ ایران و افغانستان و کنشگران کوئیر فمنیست و ترنس فمنیست برای بیان صریح خواستههای این جامعه
بيدارزنى
Photo
🟣 تا هشت مارس...
⚪️ پوسترهای ارسالی به بیدارزنی
«ما جمعی از «فعالان زنان گیلان» مجموعه پوسترهایی را با عنوان «زن، زندگی، آزادی تا هشت مارس» با این شعارها تهیه کردهایم:
▪️ازدواج کودکان محروم کردن آنها از دنیای شاد کودکی است
▪️دستمزد مکفی و برابر، حق زنان است
▪️دسترسی عمومی و رایگان به خدمات مرتبط با پیشگیری از بارداری، حق زنان است
▪️حقوق برابر و کرامت انسانی، حق مسلم زنان است
▪️حمایت قانونی از زنکشی و ناموسانگاریِ زنان باید متوقف شود
ما با انتشار این پوسترها -و پوسترهای دیگری که منتشر خواهیم کرد- در رسانهها و فضاهای عمومی نشان میدهیم که خواستههای زنان به همه عرصههای زندگی مربوط است.»
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#تا_هشتمارس
#فعالان_زنان_گیلان
@bidarzani
⚪️ پوسترهای ارسالی به بیدارزنی
«ما جمعی از «فعالان زنان گیلان» مجموعه پوسترهایی را با عنوان «زن، زندگی، آزادی تا هشت مارس» با این شعارها تهیه کردهایم:
▪️ازدواج کودکان محروم کردن آنها از دنیای شاد کودکی است
▪️دستمزد مکفی و برابر، حق زنان است
▪️دسترسی عمومی و رایگان به خدمات مرتبط با پیشگیری از بارداری، حق زنان است
▪️حقوق برابر و کرامت انسانی، حق مسلم زنان است
▪️حمایت قانونی از زنکشی و ناموسانگاریِ زنان باید متوقف شود
ما با انتشار این پوسترها -و پوسترهای دیگری که منتشر خواهیم کرد- در رسانهها و فضاهای عمومی نشان میدهیم که خواستههای زنان به همه عرصههای زندگی مربوط است.»
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#تا_هشتمارس
#فعالان_زنان_گیلان
@bidarzani
Forwarded from جوانه
بيدارزنى
Photo
حق آموزشِ زبان مادری و حق آموزش به زبان مادری
به مناسبت روز جهانی زبان مادری
به زارا محمدی، مدرس زبان کردی
و با گرامیداشت یاد صمد بهرنگی
وجدانهای بیدار فرهنگهای تبعیدی
احتمالاَ در اخبار و شبکههای اجتماعی این دو حق به گوش شما خورده باشد. در این پست ابتدا معنای این دو حق به عنوان اجــزای حقــوق زبانی-فــرهنگی که رابطــه تنگاتنگی با حــق بر تعیین ســرنوشت اتنیکهای تحت ستم دارد، بررسی میشود و سپس درباره اهمیت آنها خواهــیم گفت و اســتدلالهایی که این دو حق را نادیده میگیرند نقد میکنیم.
🔹حق آموزش زبان مادری:
این حق به معنای آن است که هر انسانی بتواند در نظام آموزشی (چه مدرسه و چه دانشگاه) اولاً خواندن و نوشتن به زبان مادری خود را بیاموزد و ثانیاً با آثار فرهنگی و ادبی مکتوب و شفاهی زبان مادری خود آشنا شود. مثلاً کودکان کرد در مدرسه الفبا و رسمالخط کردی را بیاموزند، بتوانند آثار نوشته شده به زبان کردی را بخوانند و در برنامه درسی خود درباره ی ادبیات مکتوب و شفاهی و تاریخ زبان کردی بیاموزند.
🔹حق آموزش به زبان مادری:
این حق یعنی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بتوانند در نظام آموزشی (چه مدرسه و چه دانشگاه) دروس و سرفصلهای مختلف از ریاضیات گرفته تا تاریخ و جغرافیا را به زبان مادری خود بیاموزند.
🔹اهمیت این دو حق
آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری بر اساس مطالعات متعدد نقش مهمی در پیشـرفـت تحصـیلی دانشآمـوزان دارند. کـودکان غیر فارسزبان را در نظر بگیرید. آنها از دوران نوزادی به واسطه این که در خانه به زبان مادریشان، که فارسی نیست، صحبت میشود، زبانی جز فارسی را به عنوان زبان اول خود میآموزند. وقتی در مدرسه ناگهان با زبانی فارسی مواجه میشوند و همه اجزای آموزش (کتاب، تکلیف، تدریس و امتحان) به آن زبان است، به جای تمرکز بر یادگیری آن درس، مجبورند بخشی از تمرکز خود را روی یادگیری زبان فارسی بگذارند. از آنجا که کتابهایشان نیز با فرض این که زبان مادری فارسی است نوشته شده، دانشآموز به صورت نظاممند فارسی را یاد نمیگیرد. این دو موضوع باعث میشود که هم عملکرد درک مطلب کاهش پیدا کند، هم عملکرد در امتحانات و ارزیابیها. این مشکل باعث میشود تا انتظارات کودکان از خودشان و تواناییهایشان متاثر شود و افت تحصیلی شدت یابد. در جریان ادامه ی تحصیل این کودکان به دلیل آنکه نظام آموزشی کمتر به آنها بهره رسانده، شانس پایینتری در پیشرفت تحصیلی و کسب رتبه مناسب دارند.
زبان مادری بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی کودکان ملل گوناگون است. اگر به رسمیت شناخته نشود و کودک با متونی به آن زبان و درباره آن زبان آشنا نشود، به صورت غیرمستقیم میآموزد که زبان و فرهنگ و هویت اجتماعی اش کمارزشتر است. از سوی دیگر، هر زبانی، با واژگان، مثلها و قصههایش بخشی از میراث فرهنگی و اجتماعی بشری است. به رسمیت نشناختن برخی از زبانها در نظام آموزشی، و در عوض تحمیل یکجانبه زبانی دیگر، باعث میشود زبانهای اقلیت محدود شوند، پویاییشان کمتر شود و حتی از بین بروند و در نتیجه تنوع میراث فرهنگی و اجتماعی بشر کمتر شود. تحمـیل یک زبان واحـد به عنوان تنها زبان مورد قبول به جامعـه باعـث میشود تا افرادی که آن زبان، زبان مادریشان است، خود را در موقعیت فرهنگی و اجتماعی برتر ببینند و رفتاری تحقیرآمیز با افراد دیگر داشته باشند، حتی اگر خودشان متوجه نباشند. توهینهای قومی، ادای زبان ترکی درآوردن، مسخره کردن لهجـه افــراد غیرفارسزبان از نمونههای چنین رفتارهایی هستند.
🔹دروغهایی که به ما درباره خطرات آموزش به زبان مادری گفتهاند
۱.آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری ارتباط مردم یک کشور را دشوار و باعث دوری مردم از هم میشود.
در کشورهایی که حقوق زبانی-فرهنگی را به رسمیت شناختهاند، یک یا چند زبان واسطه یا میانجی هم وجود دارد. زبانهای میانجی زبانهایی هستند که بخشی از آموزش از آن طریق انجام میگیرد تا فرصت برقراری ارتباط میان همه را فراهم میکند. ساختن برنامه هایی به زبان میانجی در رسانههای جمعی نیز به یادگیری زبان میانجی کمک می کند. این فقط مختص کشورهای اروپایی و یا آمریکای شمالی نیست. در بسیاری از کشــورها در قـارههای دیگــر نیز دانشآمــوزان هم زبان مـادری خـود را میآموزند و هم یک یا دو زبان میانجی را. در بسیاری کشورها کودکان در مدرسه فرصت دارند با زبانها و تاریخ و ادبیات و فرهنگ اتنیکهای آن کشور آشنا شوند. چنین اقدامی به درک فـرهنگی و اجتمـاعی متقابل، همــزیستی و افــزایش مــراودات اجتماعی و دوری از نگرشهای تبعیض آمیز کمک میکند و همبستگی قدرتمندی مــیـان مــردم و در مقــابل ســیاستمداران و نیروهایی ایجاد میکند که میخواهند سیاستهای تبعیضآمیز و مرکزگرا را دنبال کنند یا مانع رفع تبعیض شوند.
ادامه 👇🏽
به مناسبت روز جهانی زبان مادری
به زارا محمدی، مدرس زبان کردی
و با گرامیداشت یاد صمد بهرنگی
وجدانهای بیدار فرهنگهای تبعیدی
احتمالاَ در اخبار و شبکههای اجتماعی این دو حق به گوش شما خورده باشد. در این پست ابتدا معنای این دو حق به عنوان اجــزای حقــوق زبانی-فــرهنگی که رابطــه تنگاتنگی با حــق بر تعیین ســرنوشت اتنیکهای تحت ستم دارد، بررسی میشود و سپس درباره اهمیت آنها خواهــیم گفت و اســتدلالهایی که این دو حق را نادیده میگیرند نقد میکنیم.
🔹حق آموزش زبان مادری:
این حق به معنای آن است که هر انسانی بتواند در نظام آموزشی (چه مدرسه و چه دانشگاه) اولاً خواندن و نوشتن به زبان مادری خود را بیاموزد و ثانیاً با آثار فرهنگی و ادبی مکتوب و شفاهی زبان مادری خود آشنا شود. مثلاً کودکان کرد در مدرسه الفبا و رسمالخط کردی را بیاموزند، بتوانند آثار نوشته شده به زبان کردی را بخوانند و در برنامه درسی خود درباره ی ادبیات مکتوب و شفاهی و تاریخ زبان کردی بیاموزند.
🔹حق آموزش به زبان مادری:
این حق یعنی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بتوانند در نظام آموزشی (چه مدرسه و چه دانشگاه) دروس و سرفصلهای مختلف از ریاضیات گرفته تا تاریخ و جغرافیا را به زبان مادری خود بیاموزند.
🔹اهمیت این دو حق
آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری بر اساس مطالعات متعدد نقش مهمی در پیشـرفـت تحصـیلی دانشآمـوزان دارند. کـودکان غیر فارسزبان را در نظر بگیرید. آنها از دوران نوزادی به واسطه این که در خانه به زبان مادریشان، که فارسی نیست، صحبت میشود، زبانی جز فارسی را به عنوان زبان اول خود میآموزند. وقتی در مدرسه ناگهان با زبانی فارسی مواجه میشوند و همه اجزای آموزش (کتاب، تکلیف، تدریس و امتحان) به آن زبان است، به جای تمرکز بر یادگیری آن درس، مجبورند بخشی از تمرکز خود را روی یادگیری زبان فارسی بگذارند. از آنجا که کتابهایشان نیز با فرض این که زبان مادری فارسی است نوشته شده، دانشآموز به صورت نظاممند فارسی را یاد نمیگیرد. این دو موضوع باعث میشود که هم عملکرد درک مطلب کاهش پیدا کند، هم عملکرد در امتحانات و ارزیابیها. این مشکل باعث میشود تا انتظارات کودکان از خودشان و تواناییهایشان متاثر شود و افت تحصیلی شدت یابد. در جریان ادامه ی تحصیل این کودکان به دلیل آنکه نظام آموزشی کمتر به آنها بهره رسانده، شانس پایینتری در پیشرفت تحصیلی و کسب رتبه مناسب دارند.
زبان مادری بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی کودکان ملل گوناگون است. اگر به رسمیت شناخته نشود و کودک با متونی به آن زبان و درباره آن زبان آشنا نشود، به صورت غیرمستقیم میآموزد که زبان و فرهنگ و هویت اجتماعی اش کمارزشتر است. از سوی دیگر، هر زبانی، با واژگان، مثلها و قصههایش بخشی از میراث فرهنگی و اجتماعی بشری است. به رسمیت نشناختن برخی از زبانها در نظام آموزشی، و در عوض تحمیل یکجانبه زبانی دیگر، باعث میشود زبانهای اقلیت محدود شوند، پویاییشان کمتر شود و حتی از بین بروند و در نتیجه تنوع میراث فرهنگی و اجتماعی بشر کمتر شود. تحمـیل یک زبان واحـد به عنوان تنها زبان مورد قبول به جامعـه باعـث میشود تا افرادی که آن زبان، زبان مادریشان است، خود را در موقعیت فرهنگی و اجتماعی برتر ببینند و رفتاری تحقیرآمیز با افراد دیگر داشته باشند، حتی اگر خودشان متوجه نباشند. توهینهای قومی، ادای زبان ترکی درآوردن، مسخره کردن لهجـه افــراد غیرفارسزبان از نمونههای چنین رفتارهایی هستند.
🔹دروغهایی که به ما درباره خطرات آموزش به زبان مادری گفتهاند
۱.
در کشورهایی که حقوق زبانی-فرهنگی را به رسمیت شناختهاند، یک یا چند زبان واسطه یا میانجی هم وجود دارد. زبانهای میانجی زبانهایی هستند که بخشی از آموزش از آن طریق انجام میگیرد تا فرصت برقراری ارتباط میان همه را فراهم میکند. ساختن برنامه هایی به زبان میانجی در رسانههای جمعی نیز به یادگیری زبان میانجی کمک می کند. این فقط مختص کشورهای اروپایی و یا آمریکای شمالی نیست. در بسیاری از کشــورها در قـارههای دیگــر نیز دانشآمــوزان هم زبان مـادری خـود را میآموزند و هم یک یا دو زبان میانجی را. در بسیاری کشورها کودکان در مدرسه فرصت دارند با زبانها و تاریخ و ادبیات و فرهنگ اتنیکهای آن کشور آشنا شوند. چنین اقدامی به درک فـرهنگی و اجتمـاعی متقابل، همــزیستی و افــزایش مــراودات اجتماعی و دوری از نگرشهای تبعیض آمیز کمک میکند و همبستگی قدرتمندی مــیـان مــردم و در مقــابل ســیاستمداران و نیروهایی ایجاد میکند که میخواهند سیاستهای تبعیضآمیز و مرکزگرا را دنبال کنند یا مانع رفع تبعیض شوند.
ادامه 👇🏽
Forwarded from جوانه
۲. فرصت آموزش کودکان محدود است و رعایت و اجرایی شدن حقوق زبانی درنظام آموزشی زمان و فرصت یادگیری کودکان را محدود میکند.
فرصت و زمان یادگیری در مدارس میتواند محدود نباشد. محدودیت زمانی فعلی به خاطر شیوهی آموزشی بانکی است. آموزش بانکی اصطلاحی است که پائولو فریره، آموزگار ستمدیدگان به کار میبرد تا نظام آموزشی رایج در دوران خود را نقد کند. آموزش بانکی مبتنی بر رقابت، حفظیات فراوان، حجم بالای مطالب درسی، عدم گزینش مطالب و بیتوجهی به کاربرد محتوای درسی در مقاطع بالاتر یا در زندگی، و عدم توجه به اهمیت یادگرفتنِ چگونه آموختن است. کودکان زمان و انرژی زیادی را در مدارس ایران از دست میدهند چون شیوه ی آموزش مبتنی بر رویکرد بانکی است. اگر رویکرد بانکی اصلاح شود، فرصت و زمان زیادی ایجاد میشود که میتوان از آن برای عملی کردن حقوق زبانی استفاده کرد.
۳.آموزش به زبان مادری در مدرسه مشکلات تحصیلی در آموزش عالی را بیشتر میکند.
بسیاری از افراد برای تحصیل به کشوری دیگر میروند و به زبانی دیگر تحصیل میکنند و چون از حمایت کافی در شیوه، سبک مطالعه و نگارش دانشگاهی در دانشگاه بهره میبرند، در فرایند تحصیل در دانشگاه تا حدی از پس مشکلات زبان دوم برمیآیند، هرچند حوزه این حمایتهای زبانی نیازمند توسعه و توجه بیشتر است. ضمن این که همانطور که بالاتر اشاره شد، آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری در مدرسه به معنای آن نیست که در برنامه درسی زبان میانجی به کلی وجود نداشته باشد. وجود سرفصل درسی زبان میانجی در طول ۱۲ سال تحصیل در مدرسه به کودکان در یادگیری زبان میانجی کمک خواهد کرد.
۴.زبانهای اقلیت قابلیت انتقال مطالب علمی و آموزشی را ندارند.
اصلاً اینطور نیست. در همین زبان فارسی که فرهنگستان داشته و در صد سال گذشته به عنوان تنها زبان رسانههای بزرگ و آموزش و پرورش و آموزش عالی استفاده شده، کلمات و اصطلاحات علمی بسیاری از عربی، فرانسوی و انگلیسی موجود است. همچنین لازم نیست یک زبان برای همه ی کلمات و اصطلاحات لازم برای آموزش علوم و دروس معادلی در خود داشته باشد. ریشههای مشترک زبانها در محدودههای جغرافیایی، مبادلهپذیری اصطلاحات بین زبانها و… در این زمینه کمک کننده است. علاوه براین، آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری خود پیش شرط حفظ پویایی و توسعه ی یک زبان در زمینه ی علمی و آموزشی است. تجربه تاریخی در موارد زیادی، به عنوان نمونه زبان باسکی، نشان داده در صورتی که این دو حق به رسمیت شناخته شود و برنامه های آموزشی مدارس و دانشگاه ها بر اساس آن بازبینی شود، در طول یکی دو دهه اصطلاحات علمی و آموزشی که معادلی ندارد در این زبانها در نتیجه پویـایی زبـان (معـادلیابی، معـادلسـازی و وام واژههـا) و بـا کمـک گویشوران توسعه خواهند یافت.
🔹وضعیت حق آموزش به زبان مادری و حق آموزش زبان مادری در ایران
در دوران رژیم پهلوی و در دوران رژیم جمهوری اسلامی، نه تنها این حقوق زبانی به رسمیت شناخته نشدهاند و آموزش زبان اول ملل و اتنیکها در نظام آموزشی مورد توجه نبوده، بلکه رسانههای رسمی، ســیاســتگذاران و مســئولان همگی در مســیر حذف، تحقیــر، سـرکوب و کماهمیت دانستن این حقوق و زبان های اتنیکها اقدام کردهاند: تحقیر یا ایجاد هراس از طریق رسانه، بی توجهی در سیاستگذاری و ممانعت از پیشرفت ابتکارات مردمی به وسیله مجازات و زندانی کردن و اعمــال فشــار به فعالان، آمــوزگاران و آموزشــگران زبانهــای مــادری اتنیکها. هواداران ایدئولوژی ناسیونالیسم فارسی-شیعی و ایرانشهری نیز با خطرناک دانستن این حقوق و ایجاد هراس سعی کرده اند این اقدامات محدودکننده و سرکوبگرانه را که نسلکشی فرهنگی-زبانی است، توجیه کنند.
فرصت و زمان یادگیری در مدارس میتواند محدود نباشد. محدودیت زمانی فعلی به خاطر شیوهی آموزشی بانکی است. آموزش بانکی اصطلاحی است که پائولو فریره، آموزگار ستمدیدگان به کار میبرد تا نظام آموزشی رایج در دوران خود را نقد کند. آموزش بانکی مبتنی بر رقابت، حفظیات فراوان، حجم بالای مطالب درسی، عدم گزینش مطالب و بیتوجهی به کاربرد محتوای درسی در مقاطع بالاتر یا در زندگی، و عدم توجه به اهمیت یادگرفتنِ چگونه آموختن است. کودکان زمان و انرژی زیادی را در مدارس ایران از دست میدهند چون شیوه ی آموزش مبتنی بر رویکرد بانکی است. اگر رویکرد بانکی اصلاح شود، فرصت و زمان زیادی ایجاد میشود که میتوان از آن برای عملی کردن حقوق زبانی استفاده کرد.
۳.
بسیاری از افراد برای تحصیل به کشوری دیگر میروند و به زبانی دیگر تحصیل میکنند و چون از حمایت کافی در شیوه، سبک مطالعه و نگارش دانشگاهی در دانشگاه بهره میبرند، در فرایند تحصیل در دانشگاه تا حدی از پس مشکلات زبان دوم برمیآیند، هرچند حوزه این حمایتهای زبانی نیازمند توسعه و توجه بیشتر است. ضمن این که همانطور که بالاتر اشاره شد، آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری در مدرسه به معنای آن نیست که در برنامه درسی زبان میانجی به کلی وجود نداشته باشد. وجود سرفصل درسی زبان میانجی در طول ۱۲ سال تحصیل در مدرسه به کودکان در یادگیری زبان میانجی کمک خواهد کرد.
۴.
اصلاً اینطور نیست. در همین زبان فارسی که فرهنگستان داشته و در صد سال گذشته به عنوان تنها زبان رسانههای بزرگ و آموزش و پرورش و آموزش عالی استفاده شده، کلمات و اصطلاحات علمی بسیاری از عربی، فرانسوی و انگلیسی موجود است. همچنین لازم نیست یک زبان برای همه ی کلمات و اصطلاحات لازم برای آموزش علوم و دروس معادلی در خود داشته باشد. ریشههای مشترک زبانها در محدودههای جغرافیایی، مبادلهپذیری اصطلاحات بین زبانها و… در این زمینه کمک کننده است. علاوه براین، آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری خود پیش شرط حفظ پویایی و توسعه ی یک زبان در زمینه ی علمی و آموزشی است. تجربه تاریخی در موارد زیادی، به عنوان نمونه زبان باسکی، نشان داده در صورتی که این دو حق به رسمیت شناخته شود و برنامه های آموزشی مدارس و دانشگاه ها بر اساس آن بازبینی شود، در طول یکی دو دهه اصطلاحات علمی و آموزشی که معادلی ندارد در این زبانها در نتیجه پویـایی زبـان (معـادلیابی، معـادلسـازی و وام واژههـا) و بـا کمـک گویشوران توسعه خواهند یافت.
🔹وضعیت حق آموزش به زبان مادری و حق آموزش زبان مادری در ایران
در دوران رژیم پهلوی و در دوران رژیم جمهوری اسلامی، نه تنها این حقوق زبانی به رسمیت شناخته نشدهاند و آموزش زبان اول ملل و اتنیکها در نظام آموزشی مورد توجه نبوده، بلکه رسانههای رسمی، ســیاســتگذاران و مســئولان همگی در مســیر حذف، تحقیــر، سـرکوب و کماهمیت دانستن این حقوق و زبان های اتنیکها اقدام کردهاند: تحقیر یا ایجاد هراس از طریق رسانه، بی توجهی در سیاستگذاری و ممانعت از پیشرفت ابتکارات مردمی به وسیله مجازات و زندانی کردن و اعمــال فشــار به فعالان، آمــوزگاران و آموزشــگران زبانهــای مــادری اتنیکها. هواداران ایدئولوژی ناسیونالیسم فارسی-شیعی و ایرانشهری نیز با خطرناک دانستن این حقوق و ایجاد هراس سعی کرده اند این اقدامات محدودکننده و سرکوبگرانه را که نسلکشی فرهنگی-زبانی است، توجیه کنند.