Forwarded from ديدبان آزار
بيدارزنى
Photo
🔶خشونت جنسی علیه زنان، سویه پنهان جنگ ایران و عراق
🔹️خشونت علیه زنان در جنگ ایران و عراق، در فقدان مستندات، از پنهانترین ابعاد جنگ است که سخنی از آن به میان نمیآید. بخش اعظم خاطرات زنان و اسناد باقیمانده از دوران جنگ، عامدانه از صحبت کردن درباره این تابوی اجتماعی امتناع کرده است. ما از رشادتها و شهادتها میشنویم، از رزمندگیها و جانفشانیهای زنان، اما خشونتهای جنسی و جنسیتی علیه زنان در دوران جنگ ایران و عراق به فراموشی سپرده شده است.
🔹️آنچه که امروز میدانیم، خاطرات شفاهی و نقلقولهایی جسته گریخته است؛ «مریم کاظمزاده»، عکاس جنگ یکی از راویان تجاوز بعثیها به زنان در ایران است. اینطور که خودش روایت کرده او چهار سال قبل از پایان جنگ به عنوان گزارشگر مجله «زن روز» به جنوب اعزام میشود و گور جمعی زنانی را میبیند که از سوی عراقیها کشته شده بودند. او نوشته که درست به خاطر ندارد این گور را کجا و در کدام روستا دیده اما پس از بازگشت، عکسها را در مجله منتشر میکند. انتشار این عکسها با اعتراضات بسیاری روبرو میشود.
🔹️کاظمیزاده در نشستی که چند سال پیش در دانشگاه تهران برگزار شده بود، ماجرا را با جزئیات بیشتری تعریف کرده است: «سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقیها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخشهایی از منطقه یادوارهای را برای زنان ساخته بودند و نوشتههایی را بالای تپهها زده بودند مبنی بر اینکه یادتان را گرامی میداریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکسها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم.»
🔹️بُستان که این عکاس به نام آن اشاره کرده، شهری از توابع شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان ایران است. دو سال بعد از آن بازدید کاظمزاده دوباره راهی همان نقطه میشود و این بار اینطور روایت میکند: «برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانهها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان میدهد که ما نمیخواهیم واقعیتها را بیان کنیم و حس مالکیت جامعه مردسالارانه منجر به کمرنگ کردن عامدانه این ستم جنسی شد.»
🔹️در این نشست، «الهام عدیمی»، کارشناس ارشد علوم ارتباطات هم میگوید که برخلاف انتظار، آثار مکتوب از پرداختن به این مسئله طفره رفتهاند و تنها روایتهای شفاهی برخی از زنان موجود است که بر خشونت جنسی سربازان عراقی علیه زنان ایرانی صحه میگذارد. عدیمی میگوید: «گفتن از تجربههای خشونتهای فیزیکی شامل تعرض و تجاوز تابو محسوب میشود. در میان اسناد مکتوب، در صفحه ۲۲ "گزارشی از بدرفتاری نسبت به اسرای ایرانی در عراق" که بهصورت محرمانه منتشر شده بود، آمده است: "جا دارد که به این مسئله نیز توجه شود که زنان بازداشت شده ایرانی که در روزهای اول جنگ توسط عراقیها دزدیده شده و حتی تعدادی از آنها نیز مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به عراق منتقل شدند و همچنین پرستاران و امدادگران جبهه که برخلاف قرارداد اول ژنو دستگیر شدهاند نیز در وضعیت اسفناکی بهسر میبرند و وضعیتشان روزبهروز بدتر میشود. در مورد زندانیان جنگی زن باید مطرح شود که وضع آنها به جای بهتر شدن، بدتر شده است."»
🔹️پیش از این شهلا لاهیجی، استاد دانشگاه هم در مصاحبهای به تجاوز سربازان ارتش عراق به زنان در هویزه اشاره کرده و نوشته بود زمانی که آنها برای گرفتن «هویزه» در همان اوایل جنگ، وارد خاک ایران شده بودند، زنان زیادی که اتفاقاَ بیشترشان عرب هم بودند، مورد تجاوز از سوی سربازان عراقی قرار گرفتند. البته در آن زمان در مناطق مرزی میان عراق و ایران، بسیاری از خانوادهها، خانههای خود را ترک کرده بودند ولی در شهر هویزه بسیاری عرب بودند و شاید فکر نمیکردند عراقیها به آنها تجاوز کنند، در هویزه مانده بودند. به تعبیر لاهیجی صحبت در مورد تجاوز به زنان، حتی از صحبت درباره "شکست در جنگ" هم بدتر است»
🔹️در برخی از کتابهای خاطرات هم به صورت سربسته از تجاوز به معدود زنان باقیمانده در خرمشهر در روز حمله به این شهر اشاره شده است.
تصویری که میبینید، حاصل بازدید کاظمزاده از همان گور دسته جمعی زنان است که او روزی در اینستاگرام خود هم منتشر کرد.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔹️خشونت علیه زنان در جنگ ایران و عراق، در فقدان مستندات، از پنهانترین ابعاد جنگ است که سخنی از آن به میان نمیآید. بخش اعظم خاطرات زنان و اسناد باقیمانده از دوران جنگ، عامدانه از صحبت کردن درباره این تابوی اجتماعی امتناع کرده است. ما از رشادتها و شهادتها میشنویم، از رزمندگیها و جانفشانیهای زنان، اما خشونتهای جنسی و جنسیتی علیه زنان در دوران جنگ ایران و عراق به فراموشی سپرده شده است.
🔹️آنچه که امروز میدانیم، خاطرات شفاهی و نقلقولهایی جسته گریخته است؛ «مریم کاظمزاده»، عکاس جنگ یکی از راویان تجاوز بعثیها به زنان در ایران است. اینطور که خودش روایت کرده او چهار سال قبل از پایان جنگ به عنوان گزارشگر مجله «زن روز» به جنوب اعزام میشود و گور جمعی زنانی را میبیند که از سوی عراقیها کشته شده بودند. او نوشته که درست به خاطر ندارد این گور را کجا و در کدام روستا دیده اما پس از بازگشت، عکسها را در مجله منتشر میکند. انتشار این عکسها با اعتراضات بسیاری روبرو میشود.
🔹️کاظمیزاده در نشستی که چند سال پیش در دانشگاه تهران برگزار شده بود، ماجرا را با جزئیات بیشتری تعریف کرده است: «سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقیها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخشهایی از منطقه یادوارهای را برای زنان ساخته بودند و نوشتههایی را بالای تپهها زده بودند مبنی بر اینکه یادتان را گرامی میداریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکسها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم.»
🔹️بُستان که این عکاس به نام آن اشاره کرده، شهری از توابع شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان ایران است. دو سال بعد از آن بازدید کاظمزاده دوباره راهی همان نقطه میشود و این بار اینطور روایت میکند: «برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانهها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان میدهد که ما نمیخواهیم واقعیتها را بیان کنیم و حس مالکیت جامعه مردسالارانه منجر به کمرنگ کردن عامدانه این ستم جنسی شد.»
🔹️در این نشست، «الهام عدیمی»، کارشناس ارشد علوم ارتباطات هم میگوید که برخلاف انتظار، آثار مکتوب از پرداختن به این مسئله طفره رفتهاند و تنها روایتهای شفاهی برخی از زنان موجود است که بر خشونت جنسی سربازان عراقی علیه زنان ایرانی صحه میگذارد. عدیمی میگوید: «گفتن از تجربههای خشونتهای فیزیکی شامل تعرض و تجاوز تابو محسوب میشود. در میان اسناد مکتوب، در صفحه ۲۲ "گزارشی از بدرفتاری نسبت به اسرای ایرانی در عراق" که بهصورت محرمانه منتشر شده بود، آمده است: "جا دارد که به این مسئله نیز توجه شود که زنان بازداشت شده ایرانی که در روزهای اول جنگ توسط عراقیها دزدیده شده و حتی تعدادی از آنها نیز مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به عراق منتقل شدند و همچنین پرستاران و امدادگران جبهه که برخلاف قرارداد اول ژنو دستگیر شدهاند نیز در وضعیت اسفناکی بهسر میبرند و وضعیتشان روزبهروز بدتر میشود. در مورد زندانیان جنگی زن باید مطرح شود که وضع آنها به جای بهتر شدن، بدتر شده است."»
🔹️پیش از این شهلا لاهیجی، استاد دانشگاه هم در مصاحبهای به تجاوز سربازان ارتش عراق به زنان در هویزه اشاره کرده و نوشته بود زمانی که آنها برای گرفتن «هویزه» در همان اوایل جنگ، وارد خاک ایران شده بودند، زنان زیادی که اتفاقاَ بیشترشان عرب هم بودند، مورد تجاوز از سوی سربازان عراقی قرار گرفتند. البته در آن زمان در مناطق مرزی میان عراق و ایران، بسیاری از خانوادهها، خانههای خود را ترک کرده بودند ولی در شهر هویزه بسیاری عرب بودند و شاید فکر نمیکردند عراقیها به آنها تجاوز کنند، در هویزه مانده بودند. به تعبیر لاهیجی صحبت در مورد تجاوز به زنان، حتی از صحبت درباره "شکست در جنگ" هم بدتر است»
🔹️در برخی از کتابهای خاطرات هم به صورت سربسته از تجاوز به معدود زنان باقیمانده در خرمشهر در روز حمله به این شهر اشاره شده است.
تصویری که میبینید، حاصل بازدید کاظمزاده از همان گور دسته جمعی زنان است که او روزی در اینستاگرام خود هم منتشر کرد.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
Forwarded from سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
🔴رضا شهابی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که پنج شنبه ۲۲ اردیبهشت با هجوم پنج ماموراطلاعات به منزلش بازداشت شده بود ، امروز پنجم خرداد در محل زندان اوین برای اولین بار در طی بازداشت با خانواده اش ملاقات حضوری داشته است .
خانواده آقای شهابی امروز جهت تحویل لباس،های ایشان به زندان رفته بودند که با تقاضای ملاقات ربابه رضایی همسر و دختر شان موافقت گردید .
طی این ملاقات رضاشهابی اعلام کرد که تاکنون ۱۲ بار بازجویی در خصوص سفرهایی که درگذشته به نماینگی سندیکا کرده و دیدار اخیر با دو معلم فرانسوی، داشته است.
این دیدار برخلاف ادعای صداوسیما و سناریوی ساختگی وزارت اطلاعات در یک مکان عمومی (رستوران) انجام پذیرفته است.
اساسا این دعوت صرف ادب و مهمانوازی صورت گرفته است و کاملا با آنچه سناریو تهیه شده از سوی وزرات اطلاعات به نمایش گذاشته شده ، مغایرت دارد .
سندیکای کارگران شرکت واحد از اعضای آی تی اف (فدراسیون جهانی کارگران حمل ونقل) میباشد و این دیدارها درسطح سندیکاها بسیار رایج است.
t.me/vahedsyndica
@pvsyndica ارتباط با سندیکا
@vahedsyndica
www.vahedsyndica.com
https://instagram.com
خانواده آقای شهابی امروز جهت تحویل لباس،های ایشان به زندان رفته بودند که با تقاضای ملاقات ربابه رضایی همسر و دختر شان موافقت گردید .
طی این ملاقات رضاشهابی اعلام کرد که تاکنون ۱۲ بار بازجویی در خصوص سفرهایی که درگذشته به نماینگی سندیکا کرده و دیدار اخیر با دو معلم فرانسوی، داشته است.
این دیدار برخلاف ادعای صداوسیما و سناریوی ساختگی وزارت اطلاعات در یک مکان عمومی (رستوران) انجام پذیرفته است.
اساسا این دعوت صرف ادب و مهمانوازی صورت گرفته است و کاملا با آنچه سناریو تهیه شده از سوی وزرات اطلاعات به نمایش گذاشته شده ، مغایرت دارد .
سندیکای کارگران شرکت واحد از اعضای آی تی اف (فدراسیون جهانی کارگران حمل ونقل) میباشد و این دیدارها درسطح سندیکاها بسیار رایج است.
t.me/vahedsyndica
@pvsyndica ارتباط با سندیکا
@vahedsyndica
www.vahedsyndica.com
https://instagram.com
🟣 خوزستان، یکتنه در برابر مجموع سرکوبها و گلولهها ایستاده است...
گلوله در برابر مطالبهی حق آب، حق معیشت، بیرون کشیدن عزیزان خود از تلِ آوارِ غارت و چپاول، گلوله در برابر حق زندگی
▪️ویدئوهای شب گذشته، ۶ خرداد ۱۴۰۱، اهواز و آبادانِ خونین. از صفحهی ۱۵۰۰تصویر
#خوزستان
#رانت_و_چپاول #متروپل
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
گلوله در برابر مطالبهی حق آب، حق معیشت، بیرون کشیدن عزیزان خود از تلِ آوارِ غارت و چپاول، گلوله در برابر حق زندگی
▪️ویدئوهای شب گذشته، ۶ خرداد ۱۴۰۱، اهواز و آبادانِ خونین. از صفحهی ۱۵۰۰تصویر
#خوزستان
#رانت_و_چپاول #متروپل
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : طی ۱۰ روز، حدودِ پنج هزار نوزاد در خیابان رها شدند
تیتر فاجعهبار خبرگزاری اسکان نیوز و رویداد ۲۴، در رستهی آن مواردی است که چشمها را به دوباره خواندن و دهها بار خواندن خبر، وادار میکند.
محمدرضا محبوبفر، پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، اعلام کرده است که فقط در ۱۰ روز اخیر، حدود پنج هزار نوزاد در سراسر کشور رها شدهاند.
او با استناد به آماری که مراکز درمانی و مددکاران اجتماعی در اختیارش گذاشتهاند، خبر داد که روزانه بین دو هزار تا دو هزار و ۵۰۰ جنین و نوزاد سقط یا پس از تولد در خیابان رها میشوند.
محبوبفر، که عضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت است، افزایش آمار سقط جنین و رها کردن نوزادان در خیابان را از تبعات طرح «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» خواند و افزود: «وسایل پیشگیری از بارداری از دسترس ۴۰ میلیون نفر از جمعیت ایران خارج شده است.»
محمدرضا محبوبفر «مهمترین دستاورد» طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را افزایش آمار سقط جنین خواند و ادامه داد: «طرح جوانی جمعیت منجر به تسهیل ازدواج جوانان و ارتقا کیفیت زندگی مردم نشده است، زیرا مسئولان برای تسهیل ازدواج و فرزندآوری باید رفاه را برای مردم ایجاد کنند.»
▪️از همان نخستین روزهای زمزمه و تصویب طرح جوانی جمعیت، تبعات فاجعهبار و همچنین برشماردن ستم مضاعف و چندگانه این طرح بر زنان فرودست، حاشیهنشین، زنان مناطق عشایری و همچنین زنان محروم از حق سرپناه و دارای اعتیاد از سوی فعالان حقوق زنان، سر داده شد.
▪️ممنوعیت و جلوگیری از توزیع وسایل پیشگیری از بارداری در مراکز بهداشتِ روستاها و توابع عشایر، جمعآوری پوسترهای ضرورت بهداشت جنسی و جلوگیری از بارداری ناخواسته از تمامی بیمارستانها، در کنار بودجهی کلانِ تبلیغات فرزندآوری (خاصه دانشآموزان دختر) از سوی تمامی ارگانها، سازمانها، وزارت آموزش و پرورش و مجرای پروپگاندای صدا و سیما، همگی در ردهی مجریانِ این طرح فاجعهبار هستند.
▪️در ماهها و روزهایی که سفرهی محدود و کوچکتر شده از اعمال گرانیهای کمرشکن، معیشت و تهیهی نان و غذا را به اولویت نخست خانوار کارگری بدل کرده است، در روزهایی که افزایش تصاعدی مسکن و حق سرپناه، جمعیتهای شهری را به حاشیه و حاشیه را به زاغهنشینی وادار میکند، تبلیغات گستردهی فرزندآوری، وهمی قدرتطلبانه بیش نیست.
▪️بحران بیآبی و خشکسالی، گسترهی چپاول و فقر و تبعیض و تبعات آن بر بیکاری و محرومیت بیشتر خانوادهها، همچنین سرکوبهای حداکثری حاکمیت علیه هر نوع صدای معترضی، وضعیت زیستی را به شرایط مرگ تدریجی تبدیل کرده است.
▪️حق زنان از حقوق باروری آگاهانه و حق سقط جنین امن، یک شعار نیست.
در کنار تبعاتی نظیر رهاسازی ۵۰۰۰ نوزاد زنده و یا جنین سقط شده در خیابان، برشماری خطراتِ این سقطجنینهای زیرزمینی و ناایمن بر بدن مادران نیز ضروری است...وضعیتی دهشتناک در فقدان بهداشت و سلامت روان که بعضا به مرگ زنان منجر میشود.
«درج این خبر با ذکر منبع رسانههای دولتیِ قید شده، صورت گرفته است و بیدارزنی از صحت این آمار، بیاطلاع است».
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت
#حق_سقط_جنین_امن
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
تیتر فاجعهبار خبرگزاری اسکان نیوز و رویداد ۲۴، در رستهی آن مواردی است که چشمها را به دوباره خواندن و دهها بار خواندن خبر، وادار میکند.
محمدرضا محبوبفر، پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، اعلام کرده است که فقط در ۱۰ روز اخیر، حدود پنج هزار نوزاد در سراسر کشور رها شدهاند.
او با استناد به آماری که مراکز درمانی و مددکاران اجتماعی در اختیارش گذاشتهاند، خبر داد که روزانه بین دو هزار تا دو هزار و ۵۰۰ جنین و نوزاد سقط یا پس از تولد در خیابان رها میشوند.
محبوبفر، که عضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت است، افزایش آمار سقط جنین و رها کردن نوزادان در خیابان را از تبعات طرح «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» خواند و افزود: «وسایل پیشگیری از بارداری از دسترس ۴۰ میلیون نفر از جمعیت ایران خارج شده است.»
محمدرضا محبوبفر «مهمترین دستاورد» طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را افزایش آمار سقط جنین خواند و ادامه داد: «طرح جوانی جمعیت منجر به تسهیل ازدواج جوانان و ارتقا کیفیت زندگی مردم نشده است، زیرا مسئولان برای تسهیل ازدواج و فرزندآوری باید رفاه را برای مردم ایجاد کنند.»
▪️از همان نخستین روزهای زمزمه و تصویب طرح جوانی جمعیت، تبعات فاجعهبار و همچنین برشماردن ستم مضاعف و چندگانه این طرح بر زنان فرودست، حاشیهنشین، زنان مناطق عشایری و همچنین زنان محروم از حق سرپناه و دارای اعتیاد از سوی فعالان حقوق زنان، سر داده شد.
▪️ممنوعیت و جلوگیری از توزیع وسایل پیشگیری از بارداری در مراکز بهداشتِ روستاها و توابع عشایر، جمعآوری پوسترهای ضرورت بهداشت جنسی و جلوگیری از بارداری ناخواسته از تمامی بیمارستانها، در کنار بودجهی کلانِ تبلیغات فرزندآوری (خاصه دانشآموزان دختر) از سوی تمامی ارگانها، سازمانها، وزارت آموزش و پرورش و مجرای پروپگاندای صدا و سیما، همگی در ردهی مجریانِ این طرح فاجعهبار هستند.
▪️در ماهها و روزهایی که سفرهی محدود و کوچکتر شده از اعمال گرانیهای کمرشکن، معیشت و تهیهی نان و غذا را به اولویت نخست خانوار کارگری بدل کرده است، در روزهایی که افزایش تصاعدی مسکن و حق سرپناه، جمعیتهای شهری را به حاشیه و حاشیه را به زاغهنشینی وادار میکند، تبلیغات گستردهی فرزندآوری، وهمی قدرتطلبانه بیش نیست.
▪️بحران بیآبی و خشکسالی، گسترهی چپاول و فقر و تبعیض و تبعات آن بر بیکاری و محرومیت بیشتر خانوادهها، همچنین سرکوبهای حداکثری حاکمیت علیه هر نوع صدای معترضی، وضعیت زیستی را به شرایط مرگ تدریجی تبدیل کرده است.
▪️حق زنان از حقوق باروری آگاهانه و حق سقط جنین امن، یک شعار نیست.
در کنار تبعاتی نظیر رهاسازی ۵۰۰۰ نوزاد زنده و یا جنین سقط شده در خیابان، برشماری خطراتِ این سقطجنینهای زیرزمینی و ناایمن بر بدن مادران نیز ضروری است...وضعیتی دهشتناک در فقدان بهداشت و سلامت روان که بعضا به مرگ زنان منجر میشود.
«درج این خبر با ذکر منبع رسانههای دولتیِ قید شده، صورت گرفته است و بیدارزنی از صحت این آمار، بیاطلاع است».
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت
#حق_سقط_جنین_امن
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
📌 جوانی جمعیت و حمایت از خانواده؛ از طرح تا قانون
گزارش تصویب یک قانون علیه حق تصمیمگیری برای فرزندآوری
✍🏽 فروغ سمیعنیا
#بیدارزنی: پس از انقلاب ۵۷ و تاکید سران انقلاب بر فرزندآوری، نرخ زاد و ولد در ایران رو به فزونی رفت. به طوریکه از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰، جمعیت ایران به میزان ۱۸ میلیون نفر افزایش یافت. پس از اتمام جنگ در سال ۶۸ و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» و وضع قوانینی برای کنترل جمعیت، سعی در کنترل زاد و ولد و جلوگیری از این افزایش یکبارهی جمعیت کشور را داشتند.
از سال ۱۳۸۹ و ریاست جمهوری احمدی نژاد، دوباره سیاستهای جمعیتی تغییر کرد و تلاش برای افزایش جمعیت در ایران آغاز شد. به طوری که از سال ۹۳، طرحهایی برای افزایش جمعیت در کشور به مجلس ارائه شد تا زنان و خانوادهها، تشویق به فرزندآوری شوند. مسئولین، زنگ خطر کاهش جمعیت را در کشور به صدا درآوردند و از هر طریق، سعی در افزایش جمعیت کشور را داشتند؛ اما مردم در فضای مجازی و کوچه و خیابان، همواره از شرایط بد اقتصادی و کشور گفتند و فرزندآوری را در این شرایطْ جایز ندانستند. نتیجه اینکه به گفتهی رسانهها و مرکز آمار، نرخ رشد جمعیت در سال ۹۸ رو به کاهش رفت و سیاستهای جدید جمعیتی شکست خورد.
دولت روحانی اما تلاشی دوباره را آغاز کرد. پنج آذر ۱۳۹۹، دولتْ طرحی به نام جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را ارائه کرد. این طرح ۷۳ ماده دارد که در همان ابتدا، ماده ۵۳ و ۵۶ آن خبر ساز شد. ماده ۵۳ غربالگری را به شدت محدود و به نوعی حذف می کند. ماده ۵۶ این طرح نیز قانون سقط درمانی تصویب شده در سال ۸۴ را نفی کرده و مادر را برای سقط فرزند با هر شرایط ویژهای، محق نمیداند.
🟣 #بازنشر از پروندهی ویژهی هشتمارس
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت #هشت_مارس
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43812
@bidarzani
گزارش تصویب یک قانون علیه حق تصمیمگیری برای فرزندآوری
✍🏽 فروغ سمیعنیا
#بیدارزنی: پس از انقلاب ۵۷ و تاکید سران انقلاب بر فرزندآوری، نرخ زاد و ولد در ایران رو به فزونی رفت. به طوریکه از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰، جمعیت ایران به میزان ۱۸ میلیون نفر افزایش یافت. پس از اتمام جنگ در سال ۶۸ و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» و وضع قوانینی برای کنترل جمعیت، سعی در کنترل زاد و ولد و جلوگیری از این افزایش یکبارهی جمعیت کشور را داشتند.
از سال ۱۳۸۹ و ریاست جمهوری احمدی نژاد، دوباره سیاستهای جمعیتی تغییر کرد و تلاش برای افزایش جمعیت در ایران آغاز شد. به طوری که از سال ۹۳، طرحهایی برای افزایش جمعیت در کشور به مجلس ارائه شد تا زنان و خانوادهها، تشویق به فرزندآوری شوند. مسئولین، زنگ خطر کاهش جمعیت را در کشور به صدا درآوردند و از هر طریق، سعی در افزایش جمعیت کشور را داشتند؛ اما مردم در فضای مجازی و کوچه و خیابان، همواره از شرایط بد اقتصادی و کشور گفتند و فرزندآوری را در این شرایطْ جایز ندانستند. نتیجه اینکه به گفتهی رسانهها و مرکز آمار، نرخ رشد جمعیت در سال ۹۸ رو به کاهش رفت و سیاستهای جدید جمعیتی شکست خورد.
دولت روحانی اما تلاشی دوباره را آغاز کرد. پنج آذر ۱۳۹۹، دولتْ طرحی به نام جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را ارائه کرد. این طرح ۷۳ ماده دارد که در همان ابتدا، ماده ۵۳ و ۵۶ آن خبر ساز شد. ماده ۵۳ غربالگری را به شدت محدود و به نوعی حذف می کند. ماده ۵۶ این طرح نیز قانون سقط درمانی تصویب شده در سال ۸۴ را نفی کرده و مادر را برای سقط فرزند با هر شرایط ویژهای، محق نمیداند.
🟣 #بازنشر از پروندهی ویژهی هشتمارس
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#تبعات_طرح_جوانی_جمعیت #هشت_مارس
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43812
@bidarzani
بیدارزنی
گزارش تصویب یک قانون علیه حق تصمیمگیری برای فرزندآوری - فروغ سمیعنیا - بیدارزنی
این گزارش به تغییر سیاستهای جمعیتی برای افزایش فرزندآوری و جمعیت در ایران و تصویب قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده میپردازد.
🟣 تماس تلفنی «آنیشا اسدللهی» در بیستمین روز بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین
▪️از صفحهی اینستاگرام علی اسداللهی
@bidarzani
▪️از صفحهی اینستاگرام علی اسداللهی
@bidarzani
🟣 یادبود جانباختگان #متروپل آبادان و هواپیمای اوکراینی، محوطه تئاترشهر تهران، امروز شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱
▪️۱۵۰۰ تصویر
@bidarzani
▪️۱۵۰۰ تصویر
@bidarzani
🟣 دیوارکشی بتُنی و نصب دوربینهای مداربسته در خاوران و واکنش دادخواهان خاوران:
در یکی از ویدیوهای منتشر شده دیوارهای بتُنی بزرگی دیده میشود که در امتداد گورستان کشیده شدهاند. ستونهای فلزی بزرگی نیز به چشم میخورند که در اطراف خاوران نصب شدهاند. روی آنها دوربینهای مداربسته قرار دارند.
محصور کردن بیشتر خاوران در حالی صورت میگیرد که دادگاه حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت معروف به حمید عباسی که متهم به دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ است، چهارم ماه مه، بعد از برگزاری ۹۳ جلسه به پایان رسید. حکم نهایی دادگاه قرار است ۱۴ جولای / ۲۳ تیر صادر شد.
دادستانهای سوئدی از مقامهای ایران درخواست بازدید از محل دفن اعدامشدگان، یعنی گورستان خاوران را کرده بودند، اما هیچ پاسخی به آنها داده نشد.
جمعی از خانواده زندانیان سیاسی که در سال ۶۷ در زندانهای ایران اعدام شدند در بیانیهای از حکومت خواستند محل دقیق دفن عزیزانشان را به آنها نشان دهد. این بیانیه مشترک چند روز پس از آنکه تصاویری از دیوارکشی و نصب دوربین در خاوران منتشر شد، به امضاء بیش از ۲۵ تن از خانواده زندانیان اعدامشده در دهه ۶۰ انتشار یافت.
امضاء کنندگان این بیانیه دادخواهی و سوگواری را حق خود دانسته و نوشتهاند:
بیش از چهل سال از دههی دهشتناک ۱۳۶۰ و سی و چهار سال از فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سیاه ۱۳۶۷ می گذرد. ما خانوادههای جانباختگان در تمامی این سالهای سخت، حتی برای کوچکترین حق، یعنی حق سوگواری برای عزیزانمان با آزار ماموران در گلزار خاوران مواجه بودهایم. بارها و در دورهی زمامداری دولتهای مختلف به مسئولین وقت نامه نوشتیم و خواستار پاسخگویی به سوالات خود در ارتباط با این فاجعه شدیم اما نه تنها هرگز پاسخی نشنیدیم که همواره برای حضور بر سر مزار عزیزانمان با تهدید و ارعاب نهادهای امنیتی مختلف مواجه شدهایم. بارها با توهین و تهدید ماموران حاضر در خاوران و یا تهیه عکس و فیلم از حضورمان در خاوران مواجه بودهایم و بسیاری مواقع با در بسته آن روبرو شدهایم. اینک ما به عنوان خانوادههای جانباختگان کشتار های دهه۱۳۶۰ و تابستان۱۳۶۷، بار دیگر خواهان پاسخگویی همهی دست اندرکاران این جنایت بزرگ هستیم.
ادامهی متن را در وبسایت رادیوزمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/717425/
@bidarzani
در یکی از ویدیوهای منتشر شده دیوارهای بتُنی بزرگی دیده میشود که در امتداد گورستان کشیده شدهاند. ستونهای فلزی بزرگی نیز به چشم میخورند که در اطراف خاوران نصب شدهاند. روی آنها دوربینهای مداربسته قرار دارند.
محصور کردن بیشتر خاوران در حالی صورت میگیرد که دادگاه حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت معروف به حمید عباسی که متهم به دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ است، چهارم ماه مه، بعد از برگزاری ۹۳ جلسه به پایان رسید. حکم نهایی دادگاه قرار است ۱۴ جولای / ۲۳ تیر صادر شد.
دادستانهای سوئدی از مقامهای ایران درخواست بازدید از محل دفن اعدامشدگان، یعنی گورستان خاوران را کرده بودند، اما هیچ پاسخی به آنها داده نشد.
جمعی از خانواده زندانیان سیاسی که در سال ۶۷ در زندانهای ایران اعدام شدند در بیانیهای از حکومت خواستند محل دقیق دفن عزیزانشان را به آنها نشان دهد. این بیانیه مشترک چند روز پس از آنکه تصاویری از دیوارکشی و نصب دوربین در خاوران منتشر شد، به امضاء بیش از ۲۵ تن از خانواده زندانیان اعدامشده در دهه ۶۰ انتشار یافت.
امضاء کنندگان این بیانیه دادخواهی و سوگواری را حق خود دانسته و نوشتهاند:
بیش از چهل سال از دههی دهشتناک ۱۳۶۰ و سی و چهار سال از فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سیاه ۱۳۶۷ می گذرد. ما خانوادههای جانباختگان در تمامی این سالهای سخت، حتی برای کوچکترین حق، یعنی حق سوگواری برای عزیزانمان با آزار ماموران در گلزار خاوران مواجه بودهایم. بارها و در دورهی زمامداری دولتهای مختلف به مسئولین وقت نامه نوشتیم و خواستار پاسخگویی به سوالات خود در ارتباط با این فاجعه شدیم اما نه تنها هرگز پاسخی نشنیدیم که همواره برای حضور بر سر مزار عزیزانمان با تهدید و ارعاب نهادهای امنیتی مختلف مواجه شدهایم. بارها با توهین و تهدید ماموران حاضر در خاوران و یا تهیه عکس و فیلم از حضورمان در خاوران مواجه بودهایم و بسیاری مواقع با در بسته آن روبرو شدهایم. اینک ما به عنوان خانوادههای جانباختگان کشتار های دهه۱۳۶۰ و تابستان۱۳۶۷، بار دیگر خواهان پاسخگویی همهی دست اندرکاران این جنایت بزرگ هستیم.
ادامهی متن را در وبسایت رادیوزمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/717425/
@bidarzani
Radiozamaneh
جمعی از خانوادههای خاوران: چرا عزیزانمان را اعدام کردید؟ دلیل تخریب تدریجی خاوران چیست؟
جمهوری اسلامی برای دستکاری حافظه جمعی و پاک کردن آثار کشتار زندانیان سیاسی در یک برنامه تازه تصمیم گرفته دور «خاوران» را دیوار سیمانی بکشد و با دوربین حضور بر مزار جانباختگان را کنترل کند. جمعی از خانواده زندانیان اعدامشده در بیانیهای از همه دستاندرکاران…
بيدارزنى
Photo
🟣 گفتگو با منصوره بهکیش از دادخواهان خاوران
«خاوران چگونه خاوران شد؟
خاورانْ خاوران شد، چون خانوادهها با همۀ مشکلاتی که رژیم برایشان ایجاد کرد، از سختی راه گرفته تا تخریب سنگها و نشانهها، تهدیدها و فشارها و هزاران مسایل دیگر نهراسیدند و مقاوم و استوار برای گرامیداشت یاد و خاطرۀ عزیزانشان، بهصورت فردی و جمعی به خاوران آمدند و با حضور دائمی خود، این نماد را زنده نگاه داشتند. آنها جلوی راه را بستند، خانوادهها روز دیگری به خاوران آمدند! آنها خانوادهها را دستگیر کردند، خانوادهها پس از آزادی باز به خاوران آمدند! آنها سنگها و علامتهای اعدام شدگان را تخریب کردند و شکستند، خانوادهها دوباره ساختند! آنها برای بازسازی خاوران برنامهریزی کردند و هدف گشان سر به نیستکردنِ گورهای دسته جمعی بود، ولی خانوادهها با هوشیاری و همبستگی خود به این حرکت اعتراض کردند و جلوی کار آنها را گرفتند! آنها هر سال تلاش کردند که به بهانههای مختلف از برگزاری مراسم جلوگیری کنند، ولی خانوادهها با تلاش و پشتکار و همبستگی، هر سال مراسم را هر چه با شکوهتر برگزار کردند!».
از اوایل دهه هشتاد تا قبل از تخریب و قفل زدن به درب اصلی خاوران در فاصله ۲۰ تا ۲۷ دیماه سال ۱۳۸۷، تجمعها در خاوران حال و هوایی دیگر یافته بود و تعداد بیشتری از مادران و خانوادههای خاوران و دیگر همراهان ما، بهخصوص در دو تجمع گروهی آخرین جمعه سال برای یادآوری و حضور در کنار عزیزانمان در آستانه سال نو و همچنین در سالگرد کشتار زندانیان سیاسی چپ در شهریور ۶۷ در جمعه نزدیک به دهم شهریور در خاوران حضور مییافتیم. در دهه هشتاد جوانان مبارز و پر شوری نیز چه از میان خانوادهها چه از دوستان همراهشان در جمعهای ما حضور مییافتند. در آن سالها در مراسمهای جمعی، عکسها را در دست میگرفتیم و به دور خاوران میچرخیدیم و جمعی سرودهای انقلابی را میخواندیم تا یاد عزیزانمان که در گوشهگوشهی خاوران، مخفیانه توسط این حکومت جنایتکار کشته شده و در خاوران در گورهای فردی و جمعی پنهان کردهاند را به یاد بیاوریم و تمامی مادران و خانوادههای خاوران احساس کنند که این مراسمهای جمعی باشکوه تنها برای گرامیداشت عزیزان کشتهشدهمان در قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نیست، بلکه به یاد و برای گرامیداشت تمامی کشتهشدگان دهه شصت تعلق دارد که عزیزانشان را از تیرماه ۶۰ در زیر خاک خاوران پنهان کردهاند و همراهی همگی ما با هم است که به این تجمعها و اعتراضها معنا میبخشد.
حضور تعداد زیاد شرکتکنندگان در این تجمعها از یک سو باعث خوشحالی بسیار ما بود و از سوی دیگر به دلیل حضور مداوم نیروهای سرکوبگر نگران بودیم که نکند جوانان پرشور را بازداشت کنند و عاملی بازدارنده برای حضور خانوادهها در خاوران منجر شود، بهخصوص با شعارهای گاه و بیگاهی که داده میشد.
در این مقاله کمی این موضوع را شکافتهام، با اینکه من و بسیاری از خانوادهها بهشدت اعتقاد داریم که این شعارها بخش مهمی از مطالبات دادخواهانهی ماست، ولی این نگرانی را نیز داشتیم که آیا خاوران مکان مناسبی برای طرح اینگونه شعارها هست یا نیست؟ و در این شرایط بهغایت سرکوبگرایانه، چه باید کرد که روند مبارزات دادخواهانه خانوادهها به مقاومت و ایستادگیشان لطمه نزند؟ هرچند همواره این پرسش برای من و بسیاری مطرح بوده است که چرا خاوران، مکانی برای شعار دادن نیست؟ بهخصوص که حکومت، همواره از این سیاست، استفادههای ابزاری شدیدی کرده است تا خانوادهها را به انزوا بکشاند و در نتیجه این تجمعها را راحتتر کنترل کند. امروز که به آن سالها بر میگردم، همچنان این پرسش برایم مطرح است که در شرایط سرکوب مداوم حکومت، چه باید کرد که همچنان امکان حضور در خاوران و برگزاری تجمعها به شکل گستردهتری را داشته باشیم و این تجمعها اثربخشتر باشد و صدای دادخواهی ما، هم تن جنایتکاران را برای تکرار جنایت بلرزاند و هم به دیگر خانوادههای دادخواه، نیرو و انرژی فراوان برای مقاومت و ایستادگی بدهد؟
🟡 پروندهی ویژهی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران
#جنبش_مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
«خاوران چگونه خاوران شد؟
خاورانْ خاوران شد، چون خانوادهها با همۀ مشکلاتی که رژیم برایشان ایجاد کرد، از سختی راه گرفته تا تخریب سنگها و نشانهها، تهدیدها و فشارها و هزاران مسایل دیگر نهراسیدند و مقاوم و استوار برای گرامیداشت یاد و خاطرۀ عزیزانشان، بهصورت فردی و جمعی به خاوران آمدند و با حضور دائمی خود، این نماد را زنده نگاه داشتند. آنها جلوی راه را بستند، خانوادهها روز دیگری به خاوران آمدند! آنها خانوادهها را دستگیر کردند، خانوادهها پس از آزادی باز به خاوران آمدند! آنها سنگها و علامتهای اعدام شدگان را تخریب کردند و شکستند، خانوادهها دوباره ساختند! آنها برای بازسازی خاوران برنامهریزی کردند و هدف گشان سر به نیستکردنِ گورهای دسته جمعی بود، ولی خانوادهها با هوشیاری و همبستگی خود به این حرکت اعتراض کردند و جلوی کار آنها را گرفتند! آنها هر سال تلاش کردند که به بهانههای مختلف از برگزاری مراسم جلوگیری کنند، ولی خانوادهها با تلاش و پشتکار و همبستگی، هر سال مراسم را هر چه با شکوهتر برگزار کردند!».
از اوایل دهه هشتاد تا قبل از تخریب و قفل زدن به درب اصلی خاوران در فاصله ۲۰ تا ۲۷ دیماه سال ۱۳۸۷، تجمعها در خاوران حال و هوایی دیگر یافته بود و تعداد بیشتری از مادران و خانوادههای خاوران و دیگر همراهان ما، بهخصوص در دو تجمع گروهی آخرین جمعه سال برای یادآوری و حضور در کنار عزیزانمان در آستانه سال نو و همچنین در سالگرد کشتار زندانیان سیاسی چپ در شهریور ۶۷ در جمعه نزدیک به دهم شهریور در خاوران حضور مییافتیم. در دهه هشتاد جوانان مبارز و پر شوری نیز چه از میان خانوادهها چه از دوستان همراهشان در جمعهای ما حضور مییافتند. در آن سالها در مراسمهای جمعی، عکسها را در دست میگرفتیم و به دور خاوران میچرخیدیم و جمعی سرودهای انقلابی را میخواندیم تا یاد عزیزانمان که در گوشهگوشهی خاوران، مخفیانه توسط این حکومت جنایتکار کشته شده و در خاوران در گورهای فردی و جمعی پنهان کردهاند را به یاد بیاوریم و تمامی مادران و خانوادههای خاوران احساس کنند که این مراسمهای جمعی باشکوه تنها برای گرامیداشت عزیزان کشتهشدهمان در قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نیست، بلکه به یاد و برای گرامیداشت تمامی کشتهشدگان دهه شصت تعلق دارد که عزیزانشان را از تیرماه ۶۰ در زیر خاک خاوران پنهان کردهاند و همراهی همگی ما با هم است که به این تجمعها و اعتراضها معنا میبخشد.
حضور تعداد زیاد شرکتکنندگان در این تجمعها از یک سو باعث خوشحالی بسیار ما بود و از سوی دیگر به دلیل حضور مداوم نیروهای سرکوبگر نگران بودیم که نکند جوانان پرشور را بازداشت کنند و عاملی بازدارنده برای حضور خانوادهها در خاوران منجر شود، بهخصوص با شعارهای گاه و بیگاهی که داده میشد.
در این مقاله کمی این موضوع را شکافتهام، با اینکه من و بسیاری از خانوادهها بهشدت اعتقاد داریم که این شعارها بخش مهمی از مطالبات دادخواهانهی ماست، ولی این نگرانی را نیز داشتیم که آیا خاوران مکان مناسبی برای طرح اینگونه شعارها هست یا نیست؟ و در این شرایط بهغایت سرکوبگرایانه، چه باید کرد که روند مبارزات دادخواهانه خانوادهها به مقاومت و ایستادگیشان لطمه نزند؟ هرچند همواره این پرسش برای من و بسیاری مطرح بوده است که چرا خاوران، مکانی برای شعار دادن نیست؟ بهخصوص که حکومت، همواره از این سیاست، استفادههای ابزاری شدیدی کرده است تا خانوادهها را به انزوا بکشاند و در نتیجه این تجمعها را راحتتر کنترل کند. امروز که به آن سالها بر میگردم، همچنان این پرسش برایم مطرح است که در شرایط سرکوب مداوم حکومت، چه باید کرد که همچنان امکان حضور در خاوران و برگزاری تجمعها به شکل گستردهتری را داشته باشیم و این تجمعها اثربخشتر باشد و صدای دادخواهی ما، هم تن جنایتکاران را برای تکرار جنایت بلرزاند و هم به دیگر خانوادههای دادخواه، نیرو و انرژی فراوان برای مقاومت و ایستادگی بدهد؟
🟡 پروندهی ویژهی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران
#جنبش_مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
⭕️ #خبر_فوری
بر اساس توضیح خانواده #جعفر_ابراهیمی #معلم_زندانی برای ایشان وثیقه ۷۰۰ میلیونی تعیین و تودیع شده است و نامه آزادی این معلم زندانی نیز از طرف بازپرس صادر شده است.
خانواده این همکار عزیز از ساعت ۱۰ صبح، در مقابل #زندان_اوین همچنان منتظر آزادی ایشان هستند.
#معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
بر اساس توضیح خانواده #جعفر_ابراهیمی #معلم_زندانی برای ایشان وثیقه ۷۰۰ میلیونی تعیین و تودیع شده است و نامه آزادی این معلم زندانی نیز از طرف بازپرس صادر شده است.
خانواده این همکار عزیز از ساعت ۱۰ صبح، در مقابل #زندان_اوین همچنان منتظر آزادی ایشان هستند.
#معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
🟣 اعتراضات مردم آبادان و دیگر شهرهای خوزستان، با مقاومت در برابر شلیک گلولههای جنگی و گاز اشکآور در جریان است.
همچنین مردم، عصر امروز، برگزاری مراسم اعلام عزای عمومی از سوی نیروهای امنیتی و وابسته در آبادان را به کارزار اعتراضی خود بدل کردند.
#خوزستان
#اعتراضات_سراسری
#متروپل
▪️۱۵۰۰ تصویر
@bidarzani
همچنین مردم، عصر امروز، برگزاری مراسم اعلام عزای عمومی از سوی نیروهای امنیتی و وابسته در آبادان را به کارزار اعتراضی خود بدل کردند.
#خوزستان
#اعتراضات_سراسری
#متروپل
▪️۱۵۰۰ تصویر
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 زنان و سیاست
«دوسویه زنانِ در قدرت و زنانِ بر قدرت»
✍🏽 هاله صفرزاده
▪️تصویر منتشر شده در یکی از نشریات دوران انقلاب مشروطه است. در سمت راست تصویر، زنان خطاب به مردان میگویند:
«اگر خسته شدید، عقب بروید تا ما زنها این درخت را از ریشه بکنیم».
از متن: «عموما سیاست، عرصهای مردانه تصور میشود و به نظر میآید زنان حضور کمرنگی در آن دارند، هر چند به تدریج و بیش از گذشته، شاهد حضور زنان در بالاترین مقامهای سیاسی هستیم و رسانههای رنگارنگ نظام سرمایهداری، حضور زنان در عرصههای سیاسی را مصداق برابری حقوق زنان در آن کشورها قلمداد میکنند!
بعضی از این زنان در مسند قدرت گاه از حقوق زنان دم میزنند و امتیازاتی را به نفع خود و همجنسان خود میخواهند و بعضی دیگر حتا گام کوچکی در راستای حقوق زنان که برنمیدارند، خواهان سرکوب هم جنسانشان هم میشوند.
در ایران نیز در طی ۱۲۰ سال گذشته، عرصه سیاست محل چالش بزرگی برای زنان ایران بوده و از آخرین حوزههای مردانهای است که زنان توانستهاند تا حدودی اجازه حضور قانونی در آن را به دست آورند و باز مانند سراسر جهان، زنان بسیاری بیکسب اجازه از نهادهای قدرت، پا به میدان مبارزه گذاشته و حضور خود را در میدان سیاست به ساختارهای قدرت تحمیل کرده و در
فضای سیاسی جامعه بسیار هم تاثیرگذار بودهاند. آنان با حضور فعال در رویدادهای انقلاب مشروطه و مبارزه علیه نظامهای دیکتاتوری، در واقع این باور دیرین ِ"عدم توانایی زنان درحوزهی سیاست" را عملا به چالش کشیده و میکشند بطالن آن را ثابت میکنند.
آنان از سدهای بزرگی از قوانین، سنتها و باورهای مردسالارانهی فرهنگی، مذهبی و قومی عبور کرده و میکنند، هر چند همیشه با شدت تمام سرکوب شدهاند. این زنان در دورههای سرکوب و اختناق برای برهم زدن کل سیستم و نظام نابرابر، جنگیده و با زندان، شکنجه و اعدام دست و پنجه نرم کرده و در اندک فرصت آزادیهای اجتماعی-سیاسی در ایران که امکان ایجاد تغییرات فراهم میشد، با تشکیل انجمنها و سازمانهای مستقل خود یا با فعالیت در سازمانهای سیاسی موجود، تلاشهای بسیاری در این عرصه انجام دادهاند. مبارزات و تلاشهای این زنان، به شکل عملی حضور فعال زنان را در عرصهی سیاست به نمایش میگذارد. در واقع زنان با هر خواسته و مطالبهای، ساختارهای سیاسی جامعه را به چالش میکشند، چرا که این ساختارهای قدرت هستند که روابط نابرابر و ناعادالنه موجود را پی ریخته و از آن محافظت میکنند تا خدشهای به آن وارد نشود. مهم نیست که این خواستهها چه باشند:
از حیاتیترین خواستهها مانند نان و آب گرفته تا حق تحصیل، حق شرکت در انتخابات به عنوان انتخابشونده و انتخابکننده، حق انتخاب پوشش، حق کنترل بر بدن، حق تغییر قوانین مربوط به باروری، حق حضانت فرزند، حق ارث، حق اشتغال، حق سفر و...
در واقع باید تاکید کرد که مبارزه و تلاش برای رفع ستمهای مضاعفی که بر زنان میشود، جز با به چالش کشیدن ساختارهای سرمایهسالار و مردسالار ممکن نیست و هر گام در این مسیر، بیشک مبارزهای سیاسی خواهد بود. آنجایی که بحث قدرت مطرح است، حضور زنان در عرصه سیاست، سبب رویارویی آنان شده است: «زنانی "در قدرت" و زنانی "بر قدرت"»، زنانی با دیدگاهها و بنیانهای نظری نه فقط متفاوت، بلکه به غایت متضاد. زنانی که "بر قدرت"اند، متاثر از جنبشهای عدالتخواهانه زمانهی خود با گرایشهای عموما انقلابی و چپ، خواستار تغییرات ساختاری در جامعهاند و زنان "در قدرت"، با گرایشهای متفاوتی از دیدگاههای لیبرالی گرفته تا افراطیترین دیدگاههای فاشیستی، خواهان حفظ ساختارهای موجودند. فعالیتهای آنان، حتا اگر در راستای بهبود شرایط زندگی زنان هم بوده باشد، فقط رفرمهایی را در چارچوب ساختار موجود و قابل تحمل برای حاکمان، شامل میشده و بیشتر مجری برنامهها و دستورهای حاکمان بودهاند و در این راستا چه بسا، بسیاری از آنان حتا به تصویب قوانین ضد زن نیز رای داده باشند...»
▪️پیدی اف این متن، جهت مطالعه در دسترس است:
@bidarzani
«دوسویه زنانِ در قدرت و زنانِ بر قدرت»
✍🏽 هاله صفرزاده
▪️تصویر منتشر شده در یکی از نشریات دوران انقلاب مشروطه است. در سمت راست تصویر، زنان خطاب به مردان میگویند:
«اگر خسته شدید، عقب بروید تا ما زنها این درخت را از ریشه بکنیم».
از متن: «عموما سیاست، عرصهای مردانه تصور میشود و به نظر میآید زنان حضور کمرنگی در آن دارند، هر چند به تدریج و بیش از گذشته، شاهد حضور زنان در بالاترین مقامهای سیاسی هستیم و رسانههای رنگارنگ نظام سرمایهداری، حضور زنان در عرصههای سیاسی را مصداق برابری حقوق زنان در آن کشورها قلمداد میکنند!
بعضی از این زنان در مسند قدرت گاه از حقوق زنان دم میزنند و امتیازاتی را به نفع خود و همجنسان خود میخواهند و بعضی دیگر حتا گام کوچکی در راستای حقوق زنان که برنمیدارند، خواهان سرکوب هم جنسانشان هم میشوند.
در ایران نیز در طی ۱۲۰ سال گذشته، عرصه سیاست محل چالش بزرگی برای زنان ایران بوده و از آخرین حوزههای مردانهای است که زنان توانستهاند تا حدودی اجازه حضور قانونی در آن را به دست آورند و باز مانند سراسر جهان، زنان بسیاری بیکسب اجازه از نهادهای قدرت، پا به میدان مبارزه گذاشته و حضور خود را در میدان سیاست به ساختارهای قدرت تحمیل کرده و در
فضای سیاسی جامعه بسیار هم تاثیرگذار بودهاند. آنان با حضور فعال در رویدادهای انقلاب مشروطه و مبارزه علیه نظامهای دیکتاتوری، در واقع این باور دیرین ِ"عدم توانایی زنان درحوزهی سیاست" را عملا به چالش کشیده و میکشند بطالن آن را ثابت میکنند.
آنان از سدهای بزرگی از قوانین، سنتها و باورهای مردسالارانهی فرهنگی، مذهبی و قومی عبور کرده و میکنند، هر چند همیشه با شدت تمام سرکوب شدهاند. این زنان در دورههای سرکوب و اختناق برای برهم زدن کل سیستم و نظام نابرابر، جنگیده و با زندان، شکنجه و اعدام دست و پنجه نرم کرده و در اندک فرصت آزادیهای اجتماعی-سیاسی در ایران که امکان ایجاد تغییرات فراهم میشد، با تشکیل انجمنها و سازمانهای مستقل خود یا با فعالیت در سازمانهای سیاسی موجود، تلاشهای بسیاری در این عرصه انجام دادهاند. مبارزات و تلاشهای این زنان، به شکل عملی حضور فعال زنان را در عرصهی سیاست به نمایش میگذارد. در واقع زنان با هر خواسته و مطالبهای، ساختارهای سیاسی جامعه را به چالش میکشند، چرا که این ساختارهای قدرت هستند که روابط نابرابر و ناعادالنه موجود را پی ریخته و از آن محافظت میکنند تا خدشهای به آن وارد نشود. مهم نیست که این خواستهها چه باشند:
از حیاتیترین خواستهها مانند نان و آب گرفته تا حق تحصیل، حق شرکت در انتخابات به عنوان انتخابشونده و انتخابکننده، حق انتخاب پوشش، حق کنترل بر بدن، حق تغییر قوانین مربوط به باروری، حق حضانت فرزند، حق ارث، حق اشتغال، حق سفر و...
در واقع باید تاکید کرد که مبارزه و تلاش برای رفع ستمهای مضاعفی که بر زنان میشود، جز با به چالش کشیدن ساختارهای سرمایهسالار و مردسالار ممکن نیست و هر گام در این مسیر، بیشک مبارزهای سیاسی خواهد بود. آنجایی که بحث قدرت مطرح است، حضور زنان در عرصه سیاست، سبب رویارویی آنان شده است: «زنانی "در قدرت" و زنانی "بر قدرت"»، زنانی با دیدگاهها و بنیانهای نظری نه فقط متفاوت، بلکه به غایت متضاد. زنانی که "بر قدرت"اند، متاثر از جنبشهای عدالتخواهانه زمانهی خود با گرایشهای عموما انقلابی و چپ، خواستار تغییرات ساختاری در جامعهاند و زنان "در قدرت"، با گرایشهای متفاوتی از دیدگاههای لیبرالی گرفته تا افراطیترین دیدگاههای فاشیستی، خواهان حفظ ساختارهای موجودند. فعالیتهای آنان، حتا اگر در راستای بهبود شرایط زندگی زنان هم بوده باشد، فقط رفرمهایی را در چارچوب ساختار موجود و قابل تحمل برای حاکمان، شامل میشده و بیشتر مجری برنامهها و دستورهای حاکمان بودهاند و در این راستا چه بسا، بسیاری از آنان حتا به تصویب قوانین ضد زن نیز رای داده باشند...»
▪️پیدی اف این متن، جهت مطالعه در دسترس است:
@bidarzani