🟣 دیدار با خانوادههای برخی از فعالان معلمان زندانی
فراخنایِ جهان
سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار
که میبندد رهِ دیدار، .... بگذارد!
درپی تداوم بازداشت و بلاتکلیفی معلمان بازداشت شده، جمعی از دوستان و فعالان صنفی در روزهای ۱۴ام تا ۱۶ ام اردیبهشت با خانوادههای #رسول_بداقی (کانون صنفی اسلامشهر و نماینده ریاست دورهای شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران)، #محمد_حبیبی (عضو هیئت مدیره کانون صنفی ایران _تهران و سخنگوی کانون)، #محمدتقی_فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران (تهران)، #اسماعیل_عبدی (عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران _تهران) و #جعفر_ابراهیمی (بازرس شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران) دیدار کردند.
@kashowra
@bidarzani
فراخنایِ جهان
سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار
که میبندد رهِ دیدار، .... بگذارد!
درپی تداوم بازداشت و بلاتکلیفی معلمان بازداشت شده، جمعی از دوستان و فعالان صنفی در روزهای ۱۴ام تا ۱۶ ام اردیبهشت با خانوادههای #رسول_بداقی (کانون صنفی اسلامشهر و نماینده ریاست دورهای شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران)، #محمد_حبیبی (عضو هیئت مدیره کانون صنفی ایران _تهران و سخنگوی کانون)، #محمدتقی_فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران (تهران)، #اسماعیل_عبدی (عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران _تهران) و #جعفر_ابراهیمی (بازرس شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران) دیدار کردند.
@kashowra
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 تجمع اعتراضی علیه #گرانی در شهر #ایذه #خوزستان، علیرغم سرکوب توسط نیروهای ضدشورش در شهر، شب گذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
#فقر_سیستماتیک
#تورم_گرانی
▪ از صفحهی ۱۵۰۰ تصویر
@bidarzani
#فقر_سیستماتیک
#تورم_گرانی
▪ از صفحهی ۱۵۰۰ تصویر
@bidarzani
📌یادداشتی بر «وانهاده»ی سیمون دوبووار ترجمه ناهید فروغان
✍🏽 نسیم آزادبخت
📎 بخش جستار (ادبیات و هنر)
از متن: «وانهاده حکایت درونی شدنِ حس دیگری بودن زنی است که حادثهای گزنده، تلنگر بیداری و بازسازی دیدگاهش از واقعیت را برای او به ارمغان میآورد. کشمکش درونی زنی است که بهخوبی و با گذشت زمان درمییابد که با تن دادن به آسودگیِ اسارت راه بهجایی نمیبرد....»
#وانهاده #سیمون_دوبوار #معرفی_کتاب
ادامهی این یادداشت را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44116
@bidarzani
✍🏽 نسیم آزادبخت
📎 بخش جستار (ادبیات و هنر)
از متن: «وانهاده حکایت درونی شدنِ حس دیگری بودن زنی است که حادثهای گزنده، تلنگر بیداری و بازسازی دیدگاهش از واقعیت را برای او به ارمغان میآورد. کشمکش درونی زنی است که بهخوبی و با گذشت زمان درمییابد که با تن دادن به آسودگیِ اسارت راه بهجایی نمیبرد....»
#وانهاده #سیمون_دوبوار #معرفی_کتاب
ادامهی این یادداشت را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44116
@bidarzani
بیدارزنی
یادداشتی بر «وانهاده»ی سیمون دوبووار ترجمه ناهید فروغان - بیدارزنی
وانهاده حکایت درونی شدنِ حس دیگری بودن زنی است که حادثهای گزنده، تلنگر بیداری و بازسازی دیدگاهش از واقعیت را برای او به ارمغان میآورد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 تداوم قطعی اینترنت در خوزستان و بازداشت دستکم ۲۰ معترض در شهر سوسنگرد
بنا بر روال همیشگیِ سرکوب اعتراضات مردمی توسط حاکمیت و ایجاد اختلال سراسری در شبکه اینترنت، از دو شب گذشته و با آغاز تجمعات اعتراضی علیه گرانیهای کمرشکن، اینترنت شهرهای خوزستان با اختلال جدی و قطعی روبهروست.
به گزارش خبرگزاری هرانا، در شب پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه، دستکم ۲۰ معترض در سوسنگرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
#فقر_سیستماتیک #تورم_گرانی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بنا بر روال همیشگیِ سرکوب اعتراضات مردمی توسط حاکمیت و ایجاد اختلال سراسری در شبکه اینترنت، از دو شب گذشته و با آغاز تجمعات اعتراضی علیه گرانیهای کمرشکن، اینترنت شهرهای خوزستان با اختلال جدی و قطعی روبهروست.
به گزارش خبرگزاری هرانا، در شب پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه، دستکم ۲۰ معترض در سوسنگرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
#فقر_سیستماتیک #تورم_گرانی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
#خبر_مهم
⛔️حملهی نیروهای حراست دانشگاه تهران به دانشجویان در دانشکدهی علوم اجتماعی و ضرب و شتم دانشجویان
امروز شنبه ۱۷ اردیبهشت، جمعی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به امور دانشجویی دانشکده مراجعه کردند تا برای بازی فوتبال کلید زمین چمن را دریافت کنند که وقتی با دروغها و بهانهتراشیهای معاونت دانشجویی مواجه شدند، به دفتر ریاست دانشکده مراجعه کردند اما با فحاشی، توهین، قلدری و حمله به سمت دانشجویان و همچنین تهدید به ضرب و شتم دانشجویان«در جایی دیگر» توسط دکتر جمشیدیها مواجه شدند. در ادامه دانشجویان دختر و پسر بدون کلید وارد زمین شدند و بازی خود را آغاز کردند. بعد از مدتی تعداد زیادی از نیروهای حراست به دانشجویان حملهور شدند و به شکل وحشیانهای آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
↩️منبع: t.me/Ssutsenfi
1⃣3⃣8⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
⛔️حملهی نیروهای حراست دانشگاه تهران به دانشجویان در دانشکدهی علوم اجتماعی و ضرب و شتم دانشجویان
امروز شنبه ۱۷ اردیبهشت، جمعی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به امور دانشجویی دانشکده مراجعه کردند تا برای بازی فوتبال کلید زمین چمن را دریافت کنند که وقتی با دروغها و بهانهتراشیهای معاونت دانشجویی مواجه شدند، به دفتر ریاست دانشکده مراجعه کردند اما با فحاشی، توهین، قلدری و حمله به سمت دانشجویان و همچنین تهدید به ضرب و شتم دانشجویان«در جایی دیگر» توسط دکتر جمشیدیها مواجه شدند. در ادامه دانشجویان دختر و پسر بدون کلید وارد زمین شدند و بازی خود را آغاز کردند. بعد از مدتی تعداد زیادی از نیروهای حراست به دانشجویان حملهور شدند و به شکل وحشیانهای آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
↩️منبع: t.me/Ssutsenfi
1⃣3⃣8⃣0⃣
🆔 @senfi_uni_iran
Forwarded from کانال صنفی معلمان ایران
🔴اتهام همکاری معلمان بازداشتی با منافقین صحت ندارد/ پیگیری قضایی خواهیم کرد.
🔹حسین تاج، وکیل دادگستری درباره آخرین وضعیت محمد حبیبی، علی اکبر باغانی، رسول بداقی و جعفر ابراهیمی، فعالان صنفی معلمان که دهم اردیبهشت ماه در منزل بازداشت شدهاند، اظهار کرد: «در طول این چند روز که از بازداشت این معلمان میگذرد، هنوز پاسخ روشنی به پیگیری خانوادهها داده نشدهاست.
🔹او ادامه داد:
«متأسفانه امکان ورود وکلا به پرونده نیز به استناد تبصرهٔ مادهٔ ۴۸ از قانون آیین دادرسی کیفری وجود ندارد و فقط وکلایی که معتمد قوهٔ قضاییه هستند میتوانند در این مرحله ورود کنند»
🔹این وکیل دادگستری در بخش دیگری از اظهاراتش با رد برخی مطالب منتشر شده در شبکههای اجتماعی و رسانهها مبنی بر ارتباط معلمان بازداشتی با گروهک منافقین، اظهار کرد: «معدود اخباری در برخی از شبکههای اجتماعی و رسانهها در مورد ارتباط معلمان با منافقین مطرح شده که به هیچ عنوان صحت ندارد.»
🔹تاج خاطرنشان کرد:
«جای تأسف و تأمل است که برخی افراد مطالبی تا بدین پایه سخیف و بیپایه را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
در این موارد اگر شکایتی از طرف شاکی خصوصی طرح نشود، متاسفانه موضوع از چشم ریزبین و دقیق نهادهای نظارتی و قضائی دور میماند.
نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی که بیشمار رفتارها یا گفتارها در فضای مجازی را رصد و با تعیین مصادیق متعدد جرمانگاری میکنند، هیچ توجیهی در عدمبرخورد قاطع با چنین افرادی ندارند.»
🔹این وکیل دادگستری تصریح کرد:
«باید این سؤال را از خود بپرسیم: در موقعیتی که متهمان در بند امنیتی بازداشتاند و در مرحلهٔ بازجویی در اختیار نهاد امنیتی هستند و هیچکدام از خانوادهها، وکلا و خبرنگاران کوچکترین دسترسی به پرونده ندارند، چگونه ممکن است برخی افراد با اطمینان اطلاعات پرونده را منتشر کنند.
بیتردید حق تعقیب و پیگیری موضوع در مراجع صالحهٔ قضایی برای این معلمان شریف نسبت به اتهامهای بیپایه و ناروا علیه این افراد محفوظ است و در اولین فرصت نیز مطرح خواهیم کرد.»
🔹وکیل محمد حبیبی و دیگر معلمان بازداشتی همچنین تصریح کرد:
«تا زمانی که پرونده به صورت کامل در اختیار وکلا قرار نگیرد و مطالعه نشود، نمیتوان راجع به آن اظهارنظر دقیقی کرد اما تلقی و تحلیل منطقی این است که دلیل بازداشت ۴ تن از معلمان، مربوط به تجمعهای اعتراضی سراسری فرهنگیان است.»
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#معلمان_زندانی
#محمد_حبیبی
#جعفر_ابراهیمی
#رسول_بداقی
#علی_اکبر_باغانی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔹حسین تاج، وکیل دادگستری درباره آخرین وضعیت محمد حبیبی، علی اکبر باغانی، رسول بداقی و جعفر ابراهیمی، فعالان صنفی معلمان که دهم اردیبهشت ماه در منزل بازداشت شدهاند، اظهار کرد: «در طول این چند روز که از بازداشت این معلمان میگذرد، هنوز پاسخ روشنی به پیگیری خانوادهها داده نشدهاست.
🔹او ادامه داد:
«متأسفانه امکان ورود وکلا به پرونده نیز به استناد تبصرهٔ مادهٔ ۴۸ از قانون آیین دادرسی کیفری وجود ندارد و فقط وکلایی که معتمد قوهٔ قضاییه هستند میتوانند در این مرحله ورود کنند»
🔹این وکیل دادگستری در بخش دیگری از اظهاراتش با رد برخی مطالب منتشر شده در شبکههای اجتماعی و رسانهها مبنی بر ارتباط معلمان بازداشتی با گروهک منافقین، اظهار کرد: «معدود اخباری در برخی از شبکههای اجتماعی و رسانهها در مورد ارتباط معلمان با منافقین مطرح شده که به هیچ عنوان صحت ندارد.»
🔹تاج خاطرنشان کرد:
«جای تأسف و تأمل است که برخی افراد مطالبی تا بدین پایه سخیف و بیپایه را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
در این موارد اگر شکایتی از طرف شاکی خصوصی طرح نشود، متاسفانه موضوع از چشم ریزبین و دقیق نهادهای نظارتی و قضائی دور میماند.
نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی که بیشمار رفتارها یا گفتارها در فضای مجازی را رصد و با تعیین مصادیق متعدد جرمانگاری میکنند، هیچ توجیهی در عدمبرخورد قاطع با چنین افرادی ندارند.»
🔹این وکیل دادگستری تصریح کرد:
«باید این سؤال را از خود بپرسیم: در موقعیتی که متهمان در بند امنیتی بازداشتاند و در مرحلهٔ بازجویی در اختیار نهاد امنیتی هستند و هیچکدام از خانوادهها، وکلا و خبرنگاران کوچکترین دسترسی به پرونده ندارند، چگونه ممکن است برخی افراد با اطمینان اطلاعات پرونده را منتشر کنند.
بیتردید حق تعقیب و پیگیری موضوع در مراجع صالحهٔ قضایی برای این معلمان شریف نسبت به اتهامهای بیپایه و ناروا علیه این افراد محفوظ است و در اولین فرصت نیز مطرح خواهیم کرد.»
🔹وکیل محمد حبیبی و دیگر معلمان بازداشتی همچنین تصریح کرد:
«تا زمانی که پرونده به صورت کامل در اختیار وکلا قرار نگیرد و مطالعه نشود، نمیتوان راجع به آن اظهارنظر دقیقی کرد اما تلقی و تحلیل منطقی این است که دلیل بازداشت ۴ تن از معلمان، مربوط به تجمعهای اعتراضی سراسری فرهنگیان است.»
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#معلمان_زندانی
#محمد_حبیبی
#جعفر_ابراهیمی
#رسول_بداقی
#علی_اکبر_باغانی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
بيدارزنى
Photo
🟣 جنس و جنسیت: یک رویکرد رئالیستیِ انتقادی
✍🏽 نویسنده: کارولین نیو
برگردان: سارا امیریان
از متن: «سیاست فمینیستی بهطور فزایندهای پارهپاره شد و کارزارها و ائتلافهای تکموضوعیْ جایگزین یک جنبش فراگیر و همهجانبه شدند. همهی اینها از یک نظریهی معرفتشناختی «ضد شالوده گرا» ناشی میشود که اگرچه هستیشناسی بخشها را مجاز میشمارد، اما تمامیتِ در بردارندهی این بخشها را قدغن میسازد و تجرید را خیانت بزرگی به جزئیتهای انضمامی تلقی میکند.
سیاستِ «بازشناسی» (هویتهای تحت ستم) بهطور فزایندهای اهمیت یافت و به همراه آن، ایدهی مبارزه عمدتا در قلمرو گفتمانی جای گرفت. اما هویتهای فرودست چگونه میتوانند باز-هنجاربخشی شوند، درحالیکه هویتهای مسلط (هژمونیک) دست نخورده باقی میمانند؟
«زن» در ابتدا به هویتهای پارهپاره «واسازی» (deconstructed) شد، و سپس -همانطور که میدانیم - تفکر پستمدرن از هرگونه هویتی برگذشت و هویتها را بهطور کلی رد کرد. مقولههای پایهای جنسیتیِ «زن» و «مرد» خودشان به چالش گرفته شدند. زمانیکه نا-واقعگرایی، یعنی ساختگراییِ اجتماعیِ قوی بهطور فزایندهای باب شد، دنیای اجتماعی همچون قلمروی فرهنگی شناسایی میشد، یعنی قلمرو گفتمان یا «متن».
فراموشی پستمدرنیستیِ امر مادی همواره گرایشی ناموزون بوده است. تفاوتهای مادی، نظیر نابرابریهایی که بدان اشاره کردم، گاهی بهمثابهی محصولاتی از رژیمهای معین گفتمانی قلمداد میشوند، و گاهی هم بیانگر این رژیمهای گفتمانی شمرده میشوند (اولی، و نه دومی، یک برنهاد علیتی تصدیقناشده است).
در هر دو مورد، درحالیکه که نابرابریهای نهادینهشدهی میان زنان و مردان پابرجا هستند، و بسیاری از کارهای آکادمیک فمینیستی تلاشهایی جانبی برای حمایت از اکتیویسم فمینیستی هستند، بیشتر نظریهپردازانِ جنسیت توجه اندکی به اَشکال مادیِ ستم جنسیتی نشان میدهند، بلکه توجه آنها بیشتر به مقولاتی جلب میشود که مناسبات جنسیتی برحسب آنها توصیف میشوند.
⚪️ مؤلفِ متن حاضر میکوشد از منظر رئالیسم انتقادی روی باسکار سیطرهی برخی پیشانگاشتهای پساساختارگرایانه بر نظریهی فمینیستی را به چالش بکشد و با تکیه بر وجوه هستیشناسانهی دخیل در پدیدههای مرتبط با جنس و جنسیت و مفاهیم ناظر بر آنها، یکسویگی نظریات پساساختارگرایان در این حوزه را مورد نقد قرار دهد. ترجمه و انتشار این متن درواقع تاکیدی است بر امکانات مفیدی که چارچوب فلسفی رئالیسم انتقادی برای درک جامعتر و ژرفتر مسایل اساسی فمینیسم در اختیار ما میگذارد. درعینحال، باید خاطرنشان کنم که اگرچه این متن بهعنوان کاربستی از نظریهی رئالیسم انتقادی، بیشوکم به فهم مقدماتیِ این نظریهی فلسفی کمک میکند، اما از آنجا که نویسنده بهندرت شرحوتعریفی از مفاهیم پایهای این نظریه ارائه میدهد، بهیقینْ فهم کامل این مقاله برای خوانندهای که با این دستگاه نظری آشنایی قبلی ندارد دشوار خواهد بود. از اینرو، به چنین خوانندگانی توصیه میشود که پیش از درگیری با این متن، با مفاهیم مقدماتیِ فلسفهی علم روی باسکار (نظیر: امر بالفعل، امر واقعی، امر تجربی، لایهمندی، سیستم باز، سطح زیرین، سطح برآیند، ابعاد گذرا و ناگذرای شناخت، سازوکارهای مولد، نیروهای علیتی، گرایش و غیره) آشنایی حاصل کنند.»
▪️ادامهی متن را در کارگاه دیالکتیک بخوانید:
https://kaargaah.net/?p=547
دریافت نسخه پی. دی. اف.:
http://pdf.kaargaah.net/057_Caroline_New_Sex_and_Gender_Farsi_SAmirian.pdf
--------------------------------------------------
@kdialectic
@bidarzani
✍🏽 نویسنده: کارولین نیو
برگردان: سارا امیریان
از متن: «سیاست فمینیستی بهطور فزایندهای پارهپاره شد و کارزارها و ائتلافهای تکموضوعیْ جایگزین یک جنبش فراگیر و همهجانبه شدند. همهی اینها از یک نظریهی معرفتشناختی «ضد شالوده گرا» ناشی میشود که اگرچه هستیشناسی بخشها را مجاز میشمارد، اما تمامیتِ در بردارندهی این بخشها را قدغن میسازد و تجرید را خیانت بزرگی به جزئیتهای انضمامی تلقی میکند.
سیاستِ «بازشناسی» (هویتهای تحت ستم) بهطور فزایندهای اهمیت یافت و به همراه آن، ایدهی مبارزه عمدتا در قلمرو گفتمانی جای گرفت. اما هویتهای فرودست چگونه میتوانند باز-هنجاربخشی شوند، درحالیکه هویتهای مسلط (هژمونیک) دست نخورده باقی میمانند؟
«زن» در ابتدا به هویتهای پارهپاره «واسازی» (deconstructed) شد، و سپس -همانطور که میدانیم - تفکر پستمدرن از هرگونه هویتی برگذشت و هویتها را بهطور کلی رد کرد. مقولههای پایهای جنسیتیِ «زن» و «مرد» خودشان به چالش گرفته شدند. زمانیکه نا-واقعگرایی، یعنی ساختگراییِ اجتماعیِ قوی بهطور فزایندهای باب شد، دنیای اجتماعی همچون قلمروی فرهنگی شناسایی میشد، یعنی قلمرو گفتمان یا «متن».
فراموشی پستمدرنیستیِ امر مادی همواره گرایشی ناموزون بوده است. تفاوتهای مادی، نظیر نابرابریهایی که بدان اشاره کردم، گاهی بهمثابهی محصولاتی از رژیمهای معین گفتمانی قلمداد میشوند، و گاهی هم بیانگر این رژیمهای گفتمانی شمرده میشوند (اولی، و نه دومی، یک برنهاد علیتی تصدیقناشده است).
در هر دو مورد، درحالیکه که نابرابریهای نهادینهشدهی میان زنان و مردان پابرجا هستند، و بسیاری از کارهای آکادمیک فمینیستی تلاشهایی جانبی برای حمایت از اکتیویسم فمینیستی هستند، بیشتر نظریهپردازانِ جنسیت توجه اندکی به اَشکال مادیِ ستم جنسیتی نشان میدهند، بلکه توجه آنها بیشتر به مقولاتی جلب میشود که مناسبات جنسیتی برحسب آنها توصیف میشوند.
⚪️ مؤلفِ متن حاضر میکوشد از منظر رئالیسم انتقادی روی باسکار سیطرهی برخی پیشانگاشتهای پساساختارگرایانه بر نظریهی فمینیستی را به چالش بکشد و با تکیه بر وجوه هستیشناسانهی دخیل در پدیدههای مرتبط با جنس و جنسیت و مفاهیم ناظر بر آنها، یکسویگی نظریات پساساختارگرایان در این حوزه را مورد نقد قرار دهد. ترجمه و انتشار این متن درواقع تاکیدی است بر امکانات مفیدی که چارچوب فلسفی رئالیسم انتقادی برای درک جامعتر و ژرفتر مسایل اساسی فمینیسم در اختیار ما میگذارد. درعینحال، باید خاطرنشان کنم که اگرچه این متن بهعنوان کاربستی از نظریهی رئالیسم انتقادی، بیشوکم به فهم مقدماتیِ این نظریهی فلسفی کمک میکند، اما از آنجا که نویسنده بهندرت شرحوتعریفی از مفاهیم پایهای این نظریه ارائه میدهد، بهیقینْ فهم کامل این مقاله برای خوانندهای که با این دستگاه نظری آشنایی قبلی ندارد دشوار خواهد بود. از اینرو، به چنین خوانندگانی توصیه میشود که پیش از درگیری با این متن، با مفاهیم مقدماتیِ فلسفهی علم روی باسکار (نظیر: امر بالفعل، امر واقعی، امر تجربی، لایهمندی، سیستم باز، سطح زیرین، سطح برآیند، ابعاد گذرا و ناگذرای شناخت، سازوکارهای مولد، نیروهای علیتی، گرایش و غیره) آشنایی حاصل کنند.»
▪️ادامهی متن را در کارگاه دیالکتیک بخوانید:
https://kaargaah.net/?p=547
دریافت نسخه پی. دی. اف.:
http://pdf.kaargaah.net/057_Caroline_New_Sex_and_Gender_Farsi_SAmirian.pdf
--------------------------------------------------
@kdialectic
@bidarzani
🟣 مرگ یک کارگر زنِ قناد به علت گیر کردن لباس در دستگاه
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».
بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.
▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیطکار
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».
بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.
▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیطکار
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 پس از دادگاهی ۱۵ نفر از معترضان بازداشت شده در اعتراض به سایت دفن زباله #جنگل_سراوان، ۱۴ نفر با قرار کفالت، آزاد و یکی از معترضان راهی زندان شده است.
بهگزارش هرانا، امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت، پس از حضور پانزده تن از معترضان روستای سراوان رشت در دادسرای شهر سنگر، ۱۴ تن از آنان با تودیع قرار کفالت آزاد شده و یک نفر از معترضان راهی زندان شد.
⚫️ پس از ۲۱ روز مقاومت شبانهروزی ساکنان روستای سراوان و مناطق اطراف در جلوگیری از ورود ماشینهای حمل زباله به جنگل، نیروهای انتظامی، ضد شورش و ماموران امنیتی با ضرب و شتم، شلیک تیر هوایی، شلیک ساچمه به تن و رصد کوچههای روستا جهت بازداشت معترضان، اعتراضات برحق آنان را سرکوب کردند.
⚪️ پروندهسازیهای امنیتی و همچنین صدور حکم حبس برای ساکنان این روستا، در ردهی وحشیانهترینِ اشکال سرکوب علیه مردمی است که برای مخالفت با نابودی زیستگاه، محیطزیست و حق تنفس و حیاتشان نیز سرکوب شده و با ساچمههایی بر بدن، راهی زندان میشوند.
#سراوان
#نابودی_محیطزیست
#جان_مردم_سراوان_در_خطر_است
@bidarzani
بهگزارش هرانا، امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت، پس از حضور پانزده تن از معترضان روستای سراوان رشت در دادسرای شهر سنگر، ۱۴ تن از آنان با تودیع قرار کفالت آزاد شده و یک نفر از معترضان راهی زندان شد.
⚫️ پس از ۲۱ روز مقاومت شبانهروزی ساکنان روستای سراوان و مناطق اطراف در جلوگیری از ورود ماشینهای حمل زباله به جنگل، نیروهای انتظامی، ضد شورش و ماموران امنیتی با ضرب و شتم، شلیک تیر هوایی، شلیک ساچمه به تن و رصد کوچههای روستا جهت بازداشت معترضان، اعتراضات برحق آنان را سرکوب کردند.
⚪️ پروندهسازیهای امنیتی و همچنین صدور حکم حبس برای ساکنان این روستا، در ردهی وحشیانهترینِ اشکال سرکوب علیه مردمی است که برای مخالفت با نابودی زیستگاه، محیطزیست و حق تنفس و حیاتشان نیز سرکوب شده و با ساچمههایی بر بدن، راهی زندان میشوند.
#سراوان
#نابودی_محیطزیست
#جان_مردم_سراوان_در_خطر_است
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Photo
🟣 ۱۹ اردیبهشتماه، روز آموزگارِ رهایی، روز فرزاد کمانگر
یکی از معدود تصاویر باقی مانده از فرزاد کمانگر و علی حیدریان، در زندان اوین و حین تهیهی «هفتهنامهی آوای اوین» است. فرزاد کمانگر که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۸۹ در کنار شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان اعدام شد، تا به امروز در گوری گمنام دفن است و خانوادهی وی حتی از حضور بر سر مزار او نیز محرومند.
از فرزاد کمانگر، صدا و نامههای بسیاری برجای مانده است. نامهای برای دانشآموزان دختر و پس خود، برای مقاومت و جهت ایستادگی علیه ظلم زمانه:
▪️«کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظمِ اخموی مدرسه، الفبای کُردیمان را دوره میکردیم و برای هم با «زبان مادری» شعر میسرودیم و آواز میخواندیم و بعد دست در دست هم میرقصیدیم و میرقصیدیم و میرقصیدیم.
اما افسوس نمیدانید که در سرزمین ما، رویاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی به خود میگیرد، کاش میشد باز پایِ ثابت حلقهی عمو زنجیرباف دختران کلاس اول میشدم، همان دخترانی که میدانم سالها بعد در گوشهی دفتر خاطراتتان دزدکی مینویسید کاش دختر به دنیا نمیآمدید.
راستی چه کسی میداند اگر شما فرشتگان زادهی رنج و فقر نبودید، کاغذ به دستْ برای کمپینِ زنان امضاء جمع نمیکردید و یا اگر در این گوشه از خاک فراموش شده خدا، بهدنیا نمیآمدید، مجبور نبودید در سن سیزده سالگی با چشمانی پر از اشک و حسرت، زیر تور سفید زن شدن، برای آخرینبار با مدرسه وداع کنید و قصه تلخ جنس دوم بودن را با تمام وجود تجربه کنید».
رفیق، همبازی و معلم دوران کودکیتان
فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج
«۱۳۸۶/۱۲/۱۹
@bidarzani
یکی از معدود تصاویر باقی مانده از فرزاد کمانگر و علی حیدریان، در زندان اوین و حین تهیهی «هفتهنامهی آوای اوین» است. فرزاد کمانگر که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۸۹ در کنار شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان اعدام شد، تا به امروز در گوری گمنام دفن است و خانوادهی وی حتی از حضور بر سر مزار او نیز محرومند.
از فرزاد کمانگر، صدا و نامههای بسیاری برجای مانده است. نامهای برای دانشآموزان دختر و پس خود، برای مقاومت و جهت ایستادگی علیه ظلم زمانه:
▪️«کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظمِ اخموی مدرسه، الفبای کُردیمان را دوره میکردیم و برای هم با «زبان مادری» شعر میسرودیم و آواز میخواندیم و بعد دست در دست هم میرقصیدیم و میرقصیدیم و میرقصیدیم.
اما افسوس نمیدانید که در سرزمین ما، رویاها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشی به خود میگیرد، کاش میشد باز پایِ ثابت حلقهی عمو زنجیرباف دختران کلاس اول میشدم، همان دخترانی که میدانم سالها بعد در گوشهی دفتر خاطراتتان دزدکی مینویسید کاش دختر به دنیا نمیآمدید.
راستی چه کسی میداند اگر شما فرشتگان زادهی رنج و فقر نبودید، کاغذ به دستْ برای کمپینِ زنان امضاء جمع نمیکردید و یا اگر در این گوشه از خاک فراموش شده خدا، بهدنیا نمیآمدید، مجبور نبودید در سن سیزده سالگی با چشمانی پر از اشک و حسرت، زیر تور سفید زن شدن، برای آخرینبار با مدرسه وداع کنید و قصه تلخ جنس دوم بودن را با تمام وجود تجربه کنید».
رفیق، همبازی و معلم دوران کودکیتان
فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج
«۱۳۸۶/۱۲/۱۹
@bidarzani
🟣 نامههای شیرین علمهولی، بازخوانی تاریخی از مقاومت
در ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۹، شیرین علمهولی همراه با علی حیدریان، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و مهدی اسلامیان به اتهام عضویت و همکاری با پژاک اعدام شدند. دیوان عالی کشور، هیچ رأیی مبنی بر تأیید حکم اعدام آنان به خانواده یا وکلایشان ابلاغ نکرد و حتی بر خلاف آییننامه اجرایی زندانها، آنان را بدون اطلاع خانواده و وکلایشان اعدام کردند.
▪️شیرین علمهولی، در مدتزمان حبس خود با نگارش نامههایی، پرده از انواع شکنجههای جسمی و روانی در بازداشتگاههای امنیتی، سلول زندانها، بیمارستان و بهداریها برداشت: «در يکی از دفعاتی که دکتر برای درمان زخمهايم و رسيدگی به وضعيتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتکها در عالم خواب و بيداری بودم. دکتر از بازجو خواست که مرا به بيمارستان منتقل کنند. بازجو پرسيد: «چرا بايد به بيمارستان معالجه شود، مگر در اينجا معالجه نمیشود؟» دکتر گفت: «براي معالجه نمیگويم، من در بيمارستان برایتان کاری میکنم که دختره مثل بلبل شروع به حرف زدن بکند».
▪️شیرین علمهولی تنها شش روز قبل از اعدام خود در آخرین نامه از زندان اوین مینویسد:
«جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی میکرديد حتی نمیتوانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان، زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کردید و محاکمهام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بود که من درست نمیفهميدم در اطرافم چه میگذرد و من نمیتوانستم از خود دفاع کنم.
میدانم که شما نه فقط اين کار را با من و خانوادهام نکرديد، بلکه اين شکنجهها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند #زينب_جلاليان و «روناک صفارزاده» و...بهکار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشکباران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند».
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3xV3M2X
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
در ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۹، شیرین علمهولی همراه با علی حیدریان، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و مهدی اسلامیان به اتهام عضویت و همکاری با پژاک اعدام شدند. دیوان عالی کشور، هیچ رأیی مبنی بر تأیید حکم اعدام آنان به خانواده یا وکلایشان ابلاغ نکرد و حتی بر خلاف آییننامه اجرایی زندانها، آنان را بدون اطلاع خانواده و وکلایشان اعدام کردند.
▪️شیرین علمهولی، در مدتزمان حبس خود با نگارش نامههایی، پرده از انواع شکنجههای جسمی و روانی در بازداشتگاههای امنیتی، سلول زندانها، بیمارستان و بهداریها برداشت: «در يکی از دفعاتی که دکتر برای درمان زخمهايم و رسيدگی به وضعيتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتکها در عالم خواب و بيداری بودم. دکتر از بازجو خواست که مرا به بيمارستان منتقل کنند. بازجو پرسيد: «چرا بايد به بيمارستان معالجه شود، مگر در اينجا معالجه نمیشود؟» دکتر گفت: «براي معالجه نمیگويم، من در بيمارستان برایتان کاری میکنم که دختره مثل بلبل شروع به حرف زدن بکند».
▪️شیرین علمهولی تنها شش روز قبل از اعدام خود در آخرین نامه از زندان اوین مینویسد:
«جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی میکرديد حتی نمیتوانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان، زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کردید و محاکمهام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بود که من درست نمیفهميدم در اطرافم چه میگذرد و من نمیتوانستم از خود دفاع کنم.
میدانم که شما نه فقط اين کار را با من و خانوادهام نکرديد، بلکه اين شکنجهها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند #زينب_جلاليان و «روناک صفارزاده» و...بهکار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشکباران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند».
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3xV3M2X
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
Telegraph
بیدارزنی : نامههای شیرین علمهولی، بازخوانی تاریخی از مقاومت
۲۲ روز مرا شکنجه کردند من در اردیبهشت ۱۳۸۷ در تهران توسط تعدادی از ماموران نظامی و لباس شخصی دستگير شدم و مستقيما به مقر سپاه منتقل شدم. به محض ورود و پيش از هر گونه سوال و جوابی، شروع به کتک زدن من کردند. من در مجموع ٢٥ روز در سپاه ماندم. ٢٢ روز آن را در…